حجر اسماعیل

102 میقات حج - سال دوم ـ شماره هشتم ـ تابستان 1373 حجر اسماعیل محمد امین پور امینی در قسمت شمالی کعبه ، دیواری قوسی شکل ، از سنگ مرمر سفید ، با ارتفاع یک متر و سی سانتیمتر دیده می شود که از نزدیکی زاویه شمالی کعبه ( رکن عراقی


102


ميقات حج - سال دوم ـ شماره هشتم ـ تابستان 1373

حجر اسماعيل


محمد امين پور اميني


در قسمت شمالي كعبه ، ديواري قوسي شكل ، از سنگ مرمر سفيد ، با ارتفاع يك متر و سي سانتيمتر ديده مي شود كه از نزديكي زاويه شمالي كعبه ( ركن عراقي ) آغاز و به نزديكي ركن غربي ( شامي ) ختم مي شود ؛ اين جا حِجْر اسماعيل و خانه و مأواي فرزند خليل است ، كه از زواياي گوناگون ، قابل بررسي است ، و از نقطه نظر تاريخ حوادثي بي شمار به خود ديده است . در اين سلسله مقالات ، مباحث زير مورد بررسي اجمالي است ( كه تفصيل آن به حول الهي در كتابي مستقل خواهد آمد ) :

1 ـ حِجْر در لغت ،

2 ـ حجر اسماعيل در قرآن ،

3 ـ حجر اسماعيل در روايات ،

4 ـ حجر اسماعيل در فقه ،

5 ـ حجر اسماعيل در بستر تاريخ .

* * *

1 ـ حجر در لغت

لغت نويسان براي واژه « حِجْر » معاني مختلف ذكر كرده اند ؛ از جمله : « منع و بازداشتن » ، « فراگيري » ، « عقل » ، « دامن » ، « پناه و حمايت » ، « حطيم » ، « اسب مؤنث » و « حرام » مي باشد .

در معجم مقاييس اللّغه آمده است : حِجْر « بازداشتن و فراگيري چيز » ي را گويند . همچنين به « عقل » حجر گويند ؛ چون انسان را از انجام كارهاي ناشايست بازمي دارد ، و به « حطيم » مكه نيز حجر گويند ، و آن عبارت از مكاني گرد ( قوسي


103


شكل ) در نزد كعبه است . ( 1 )

فيومي با ذكر اين سه معنا ، براي كلمه « حجر » ، انسانِ ممنوع از تصرف را « محجور » معرفي كرده است . ( 2 ) و همين معاني را فيروزآبادي نيز ذكر نموده است . ( 3 )

جوهري گويد : « حِجر عبارت از ديواري است كه بواسطه آن ، محدوده جا و مكاني را مشخص سازي » . ( 4 )

ابن منظور با ذكر معناي « منع » براي حجر ، از ازهري نقل مي كند : « گفته مي شود : « ايشان در حِجر فلاني هستند » ؛ يعني آنان در حمايت ، امان و پناه اويند . »

و « تاج العروس » از جمله معاني آن را « دامن انسان » و « حرام » ذكر كرده است . ( 5 )

از مجموع كتابهاي لغت استفاده مي شود كه معناي غالب واژه حجر ، « منع و بازداشتن » مي باشد ، و بكار بردن آن در « عقل » ، « فراگيري » ، « حرام » ، « دامن » و « پناه » نيز خالي از وجودِ معناي منع نيست ، چه آن كه در همه اين معاني ، معناي بازداشتن وجود دارد و با توجه به همين معنا است كه در فقه ، بابي تحت عنوان « كتاب الحَجر » باز شده است كه بر اساس آن ، انسان به واسطه كوچكي سن ، ديوانگي ، بندگي ، بيماري ، سفيه بودن و مفلس شدن ، ممنوع از تصرف در اموال خود مي شود ، كه تفصيل آن در كتابهاي فقهي نگاشته شده است . بنابر اين ربط اين معنا با مورد بحث ، روشن مي شود .

مرحوم طريحي مي نويسد : « اسماعيل فرزند ابراهيم پيامبر ـ عليهما السلام ـ مادر خود را در حِجْر دفن نمود ، و اطراف آن را سنگ چين كرد تا قبر مادر زير پاي مردم واقع نگردد » . ( 6 )

نتيجه آنكه : در واقع اسماعيل با اين كار خود ايجاد مانع نمود ، واين همان معناي غالب كلمه حجر است ، و اگر معاني ديگر آن نيز مورد نظر باشد . باز قابل تطبيق است .

2 ـ حجر اسماعيل در قرآن

كلمه « حجر » در پنج جاي قرآن مجيد آمده است كه در چهار مورد نظر به معناي لغوي ( 7 ) و در يك مورد نظر به مكاني خاص دارد ، ( 8 ) و در رابطه با خصوص « حجر اسماعيل » بايد گفت كه اضافه حجر بر اسماعيل در قرآن كريم وجود ندارد ، ليكن با توجه به عموم يك فقره از آيه شريفه ، و با كمك از يك روايت ، شمول آن بر اين مكان شريف ، استفاده مي شود .

خداوند متعال در مقام بيان اهميت و عظمت خانه خود مي فرمايد :

« اِنَّ اوّل بَيْت وُضِعَ لِلنّاس لَلذي ببكة مباركاً و هديً للعالمين ، فيه آياتٌ بَيِّنات مقام ابراهيم و مَنْ دَخَلَهُ كان آمِنا وللهِ علي الناس حج البيت من استطاع اليه سبيلا » . ( 9 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ معجم مقاييس اللغة ، ج 2 ، ص 138 .

آقايان اهل سنت حجر اسماعيل را حطيم ناميده اند ، و ما برحسب روايات ونصوص ، آن را در مكاني حدّ فاصل ميان در كعبه و حجرالأسود مي دانيم .

2 ـ المصباح المنير ، ص 121 و 122 .

3 ـ القاموس المحيط ، ج 2 ، ص 4 .

4 ـ الصحاح ، ج 2 ، ص 624 .

5 ـ تاج العروس ، ج 10 ، ص 536 ـ 530 .

6 ـ مجمع البحرين ، ج 3 ، ص 260 .

7 ـ فرقان : 23 و 53 ؛ فجر : 5 ؛ انعام : 138 .

8 ـ حجر : 80 .

9 ـ آل عمران : 96 و 97 .


104


« اولين خانه اي كه براي مردم بنا گرديد همان خانه اي است كه در مكه قرار دارد ، كه در آن بركت و هدايت مردم و آيات و نشانه هاي آشكار است ، مقام ابراهيم در آنجا است ، و هركس كه داخل آنجا شود ، در امان مي باشد و حج و زيارت آن خانه بر مردم واجب است ، هركسي كه توانايي و استطاعت آن را بيابد » .

نكاتي در اين آيات شريفه وجود دارد كه به بعضي از آنها اشاره مي شود :

خداوند متعال مي فرمايد : اولين خانه اي كه براي مردم بنا گرديد ، كعبه است . بناي اين خانه از جهت تكوين و تشريع قابل لحاظ است :

از جهت تكوين : در رابطه با مسأله « دحو الأرض » است و اين كه گسترش زمين از اين نقطه آغاز شده است . در روايت آمده كه : « موضع البيت بكة » ( 1 ) ؛ يعني بكه جايگاه كعبه است .

و از جهت تشريع : اولين مكاني كه براي عبادت خداوند در نظر گرفته شد ؛ عبارت از اين مكان شريف است ، كه اين مطلب با آنچه كه امين الاسلام طبرسي در شأن نزول آيه شريفه ، به نقل از مجاهد نقل كرده ، سازگار است .

مجاهد مي گويد : مسلمانان با يهود در مقام تفاخر برآمدند ، يهوديان گفتند : بيت المقدس افضل و با عظمت تر از كعبه است ؛ زيرا آنجا زمين مقدس و محل هجرت پيامبران است ، مسلمانان گفتند : كعبه فضيلت بيشتري دارد ؛ پس از آن خداوند اين آيه را نازل فرمود : « ان اوّل بيت ... » ( 2 )

مرحوم علامه طباطبايي مي فرمايد : اولين قبله گاه ، كعبه بوده است ؛ چه آنكه كعبه توسط ابراهيم بنا گرديد و براي عبادت قرار داده شد ، به خلاف بيت المقدس كه توسط سليمان در چندين قرن پس از ابراهيم ساخته شد . ( 3 )

البته كار ابراهيم را بايد بازسازي و بناي مجدد ناميد ؛ چرا كه او اولين سازنده بيت الله نبوده است .

شيخ صدوق (رحمه الله) از ابوبصير به نقل از امام صادق ـ عليه السلام ـ روايت كرده است : « حضرت آدم ـ عليه السلام ـ كسي است كه كعبه را بنا نمود و پايه و اساس آن را نهاد » . ( 4 ) و اين مطلب مؤيدهايي در روايات دارد كه از جمله آنها ، روايت عمران بن عطيه است و در بحث « امام باقر (عليه السلام) در حجر اسماعيل » خواهد آمد .

قرآن كريم در مقام ذكر خصوصيات اين مكان شريف مي فرمايد :

« مباركاً » ؛ اين خانه در بردارنده خير كثير است ؛ مانند ثوابها ، آمرزش گناهان ، رزق فراوان و ...

« و هدي للعالمين » ؛ اين خانه مايه هدايت خلايق است .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ تفسير نوارالثقلين ، ج 1 ، ص 367 ، ح 253 .

2 ـ تفسير مجمع البيان ، ج 1 ، ص 477 .

3 ـ تفسير الميزان ، ج 3 ، ص 350 .

4 ـ من لايحضره الفقيه ، ج 2 ، ص 235 ، ح 2286 .


105


فقره مورد استشهاد بحث اينجاست كه مي فرمايد :

« فيه آيات بينات » ؛ در اين مكان باعظمت نشانه هاي آشكار وجود دارد .

و پس از آن مي فرمايد :

« مقام ابراهيم » ؛ سخن در رابطه با مقام ابراهيم و آيات بينات است .

بر طبق قرائت موجود كه آيات به صورت جمع است ( نه آيت ) بايد گفت كه ذكر مقام ابراهيم بعد از آن ، از باب ذكر خاص بعد از عام ، و يا بدل بعض از كل است ، و عطف بيان نيست ، بنابر اين مي توان نتيجه گرفت كه مقام ابراهيم فرد شاخص و نمونه برجسته آيات بينات بوده و خود تنها آيت نيست ، اينجاست كه بايد سراغ ديگر مصاديق آيات بينات رفت .

شيخ طوسي به نقل از مجاهد آيات بيّنات را اين گونه مي شمارد : مقام ابراهيم ، در امان بودن انسان خائف و گريزان در آن ، از بين نرفتن سنگريزه ها با كثرت رمي كنندگان ، پرواز نكردن پرندگان بر بالاي خانه ، شفا يافتن بيماران بواسطه نوشيدن آبش ، تعجيل در سزاي هتك كنندگان به حرمت آن و هلاكت اصحاب فيل . ( 1 )

شيخ طبرسي مي فرمايد : مفسّرين آن را شامل مقام ابراهيم ، حجرالأسود ، حطيم ، زمزم ، مشاعر ، اركان كعبه ، امنيت براي انسانها و حتي حيوانات مي دانند . ( 2 )

طبري در تفسير خود مي نويسد : اهل تأويل در تأويل اين فقره از آيه ( فيه آياتٌ بَيِّناتٌ ) و در مصاديق آن اختلاف كرده اند . بعضي از آنان گفته اند كه آيات بيّنات عبارت از مقام ابراهيم و مشعر الحرام است .

طبري پس از ذكر رواياتي اين قول را از ابن عباس نقل مي كند و پس از آن مي نويسد : قتاده و مجاهد گفته اند : « مقام ابراهيم از جمله آيات بينات است » و سرانجام اين نظر را مي پذيرد ، و آن را اولي الأقوال بالصواب و نزديكترين گفته هاي به واقع معرفي كرده است . وي سپس سؤالي را مطرح مي كند كه اگر مقام ابراهيم از جمله آيات باشد ، موارد ديگري را كه بتوان از آيات بينات شمرد و در حق آنها اين لفظ را اطلاق كرد ، چيست ؟ و خود جواب مي دهد : از جمله آنها حَجَر و حطيم است . ( 3 )

بيضاوي مواردي شبيه به آنچه كه شيخ طوسي ذكر فرموده آورده است . ( 4 )

قرطبي نيز مواردي چون : مقام ابراهيم ، حجرالأسود ، حطيم ، زمزم و مشاعر را ذكر كرده و از ابوجعفر نحاس نقل كرده است كه آيات بينات شامل : صفا ، مروه ، پرواز نكردن پرندگان بر فراز آن و كيفيت نزول باران در مسجد نسبت به جاهاي ديگرِ زمين مي شود . ( 5 )

جلال الدين سيوطي رواياتي را نقل مي كند كه بر اساس آنها ، آيات بينات عبارت از : مقام

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ تفسير التبيان ، ج 2 ، ص 536 .

2 ـ تفسير مجمع البيان ، ج 1 ، ص 478 .

3 ـ تفسير جامع البيان ، ج 4 ، ص 8 و 9 .

4 ـ تفسير بيضاوي ، ج 1 ، ص 171 .

5 ـ تفسير الجامع لأحكام القرآن ، ج 1 ، ص 90 .


106


ابراهيم ، مشعر ، امنيت ، وجوب حج بر مستطيع ، كعبه ، صفا و مروه مي داند . ( 1 )

در تفسير « روح البيان » نيز مواردي شبيه به آنچه كه بيضاوي نقل كرده آمده است . ( 2 )

از مجموع آنچه نقل شد ، استفاده مي شود كه با تكيه بر ظهور جمع آيات بينات ، اين معنا تنها در يك نشانه بارز ـ كه البته از اهميت بسيار بالايي برخوردار است ـ يعني مقام ابراهيم ، كه اثر پاي آن پيامبر عظيم الشأن را در خود حفظ كرده است منحصر نمي شود ، و بي ترديد حجر اسماعيل يكي از مصاديق بارز آن بشمار مي آيد ، و اهميت حجر از برخي از مواردي كه مفسّران در ذكر مصاديق آن عنوان كرده اند ، بمراتب بيشتر است ، و با توجه به اين نكته كه بعضي از اهل سنت حجر اسماعيل را حطيم مي نامند ، و ما بر اساس نقل آن را در جاي ديگر مسجد مي دانيم ، شمول آن بر مورد بحث را طبري و قرطبي تصريح نموده اند .

در اين ميان آنچه كه مهم است وجود يك روايت از معصوم ـ عليه السلام ـ مي باشد . و بديهي است كه معصومين (عليهم السلام) بهترين مفسّران آيات الهي اند ، و فهم قرآن از دريچه عترت بهترين و مطمئن ترين راه است ، ( 3 ) و آن روايت مي تواند مورد بحث و محور كلام باشد .

شيخ كليني ـ اعلي الله مقامه ـ به سندش از ابن سنان نقل مي كند كه او مي گويد : از حضرت امام صادق ـ عليه السلام ـ درباره اين قول خداوند كه فرمود : « فيه آيات بينات » سؤال كردم ، حضرت فرمود : آنها عبارتند از : « مقام ابراهيم » ـ كه ابراهيم بر آن ايستاد و اثر دو پاي او بر آن باقي ماند ـ و « حجرالأسود » و « خانه اسماعيل » . ( 4 )

اين روايت را عياشي نيز در تفسير خود آورده است . ( 5 )

تنها سؤالي كه ممكن است مطرح شود اين است كه : در روايتِ ابن سنان سخن از خانه اسماعيل است ، و اين ربطي به حِجْر ندارد !

در پاسخ مي گوييم : حجر اسماعيل همان خانه اسماعيل است .

مفضل بن عمر از حضرت امام صادق ـ عليه السلام ـ نقل كرده است : « الحِجْرُ بيت اسماعيل » ؛ ( 6 ) يعني حِجْر خانه اسماعيل است .

بنابر اين ديگر هيچ اشكالي در شمول اين آيه شريفه بر حجر اسماعيل باقي نمي ماند .

3 ـ حجر اسماعيل در روايات

1 ـ حجر اسماعيل از آيات بينات

تفصيل مطلب به مناسبت ذكر روايت ابن سنان در فصل قبل گذشت .


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ تفسير الدر المنثور ، ج 2 ، ص 54 .

2 ـ تفسير روح البيان ، ج 2 ، ص 67 .

3 ـ امام باقر ـ عليه السلام ـ به قتاده فرمود : « ويحك يا قتادة ، انما يعرف القرآن من خوطب به » ؛ الكافي ، ج 8 ، ص 311 ، ح 485 ؛ از او بحارالانوار ، ج 24 ، ص 237 .

4 ـ الكافي ( الفروع ) ، ج 4 ، ص 223 ، ح 1 ؛ از او جامع احاديث الشيعه ، ج 10 ، ص 93 ، ح 214 .

5 ـ تفسير العياشي ، ج 1 ، ص 187 ، ح 99 ؛ از او تفسير البرهان ، ج 1 ، ص 301 ، ح 26 .

6 ـ الكافي ، ج 4 ، ص 210 ، ح 14 ؛ از او وسائل الشيعه ، ج 9 ، ص 430 ، ح 3 .


107


2 ـ فضيلت نماز در حجر اسماعيل

نماز در مسجد الحرام از فضيلت بسيار والايي برخوردار است ، تا آنجا كه برطبق بعضي از روايات ، دو ركعت نماز در آن ، با صدهزار ركعت در جاي ديگر برابري مي كند .

صامت از امام صادق ـ عليه السلام ـ و آن حضرت از پدران بزرگوارش (عليهم السلام) روايت كرده است :

« الصلاة في مسجد الحرام تعدل مأة الف صلاة » . ( 1 )

« نماز در مسجد الحرام با صدهزار نماز [ در مكانهاي ديگر ] برابر است » .

در روايت ديگر از امام صادق ـ عليه السلام ـ چنين آمده است :

« من صلّي في المسجد الحرام صلاة واحدة قبل اللّه ـ عزّ وجلّ ـ منه كلّ صلاة صليها الي ان يموت ، والصلاة فيه بمأة الف صلاة » . ( 2 )

« هر كس يك نماز در مسجد الحرام بجاي آورد ، خداوند نمازهاي گذشته و آينده او را تا دم مرگ قبول خواهد كرد ، و نماز در آن با صدهزار نماز برابر است . »

اين دو روايت اصل فضيلت بجاي آوردن نماز در مسجد الحرام را بيان مي كند ، ولي سخن در اين است كه در خود مسجد الحرام نيز اختلاف در مرتبه فضيلت وجود دارد .

ابو عبيده مي گويد : به امام صادق ـ عليه السلام ـ عرض كردم : آيا نماز در تمامي حرم يكسان است ؟ حضرت فرمود : اي ابوعبيده ، نماز در تمامي نقاط مسجد الحرام يكسان نيست ، چگونه در حرم يكسان باشد ؟ ... ( 3 )

در رابطه با موقعيت حجر اسماعيل از برخي روايات استفاده مي گردد كه فضيلت نماز در آن ، در مقايسه با نقاط ديگر مسجد الحرام ، در رتبه سوم قرار دارد ، و بر همين اساس نيز مرحوم حرّ عاملي بابي را در « وسائل الشيعه » گشوده است . ( 4 )

حسن بن الجهم مي گويد : از حضرت امام رضا ـ عليه السلام ـ پرسيدم : بهترين جاي مسجد الحرام كه نماز در آن فضيلت دارد كجاست ؟ فرمود : حطيم ، كه در حد فاصل ميان حَجَر و در كعبه واقع شده است ، پرسيدم : پس از آن كجاست ؟ فرمود : در نزد مقام ابراهيم . عرض كردم : پس از آن را بيان كنيد ، فرمود : در حِجر ، سپس سؤال كردم : پس از آن كجا ؟ فرمود : هرچه كه به كعبه نزديكتر باشد . ( 5 )

ليكن در برخي ديگر از روايات اين فضيلت را در رتبه دوم قرار داده است ؛ مانند روايتي كه شيخ صدوق (رحمه الله) از حضرت امام صادق ـ عليه السلام ـ چنين نقل كرده است : « اگر بتواني كه همه نمازهاي واجب و غيرواجب را در حطيم بجاي آوري چنان كن ، كه آنجا بهترين مكان روي زمين

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ جامع احاديث الشيعه ، ج 4 ، ص 504 ، ح 1601 .

2 ـ همان ، ج 4 ، ص 507 ، ح 1614 .

3 ـ وسائل الشيعه ، ج 3 ، ص 539 ، ح 5 .

4 ـ همان ، ج 3 ، ص 538 ، كتاب الصلاة ، ابواب احكام المساجد ، باب 53 ، باب جواز استدبار المصلي في المسجد للمقام و استحباب اختيار الصلاة في الحطيم ، ثم المقام الاول ، ثم الحجر ، ثم مادَني البيت .

5 ـ الكافي ، ج 4 ، ص 525 ، ح 1 ؛ از او وسائل الشيعه ، ج 3 ، ص 538 ، ح 2 .


108


است ، و در بين در كعبه و حجرالأسود واقع شده است ، و اينجا مكاني است كه خداوند توبه آدم را پذيرفت ، بعد از آن نماز در حِجْر با فضيلت تر است ، و پس از آن در حد فاصل ميان ركن عراقي و در كعبه كه جايگاه اوّلِ مقام بوده است ، و بعد از آن نماز در پشت مقام ابراهيم ـ در جايگاه فعلي آن ـ و سرانجام هرچه كه به كعبه نزديك تر باشي افضل است . ( 1 )

بر طبق همين ترتيب در فقه رضوي مطلبي ذكر شده است . ( 2 )

علامه مجلسي (رحمه الله) نيز از خط شيخ محمد بن علي الجبعي از خط شيخ (رحمه الله) از حضرت امام صادق ـ عليه السلام ـ روايتي را بر همين چينش نقل كرده است . ( 3 )

اما بر اساس روايت مضمره اي كه زراره نقل مي كند حِجر و مقام ، در عرض يكديگر ، در رتبه پس از حطيم قرار دارند . ( 4 )

اضافه بر اينها ، سيره عملي معصومين (عليهم السلام) به خوبي روشن كننده اهميت ، و بيان كننده فضيلت والاي اين مكان شريف است ، و نمونه هاي آن در فصل آخر بحث خواهد آمد .

تذكر اين نكته مناسب است كه استحباب بجاي آوردن نماز در حجر اسماعيل ، مربوط به غير از نماز طواف واجب است ، كه تفصيل آن را در فصل چهارم ملاحظه خواهيد نمود .

و در ميان حجر اسماعيل بهترين نقطه آن زير ناودان است . در فقه رضوي آمده است : « و اكثر الصلاة في الحجر ، و تعمّد تحت الميزاب » ؛ ( 5 ) « نماز را بسيار در حجر اسماعيل بجاي آور ، و قصد كن زير ناودان را .

ابو بلال مكي مي گويد : حضرت صادق ـ عليه السلام ـ را ديدم كه داخل حجر شد ، و در فاصله دو ذراع از كعبه ( زير ناودان ) مشغول نماز شد ، عرض كردم : من تاكنون هيچ يك از اهل بيت شما را نديده ام كه در مقابل ناودان نماز بخواند ! حضرت فرمود : اينجا محل نماز شبّر و شبير دو فرزند هارون است ! ( 6 )

3 ـ دعا در حجر اسماعيل

مسجد الحرام از بهترين جاها براي دعا و راز ونياز و تضرع بدرگاه ربوبي است . كاهلي از امام صادق ـ عليه السلام ـ نقل كرده است : « أكثروا من الصلاة و الدعاء في هذا المسجد » ؛ ( 7 ) « نماز و دعا را زياد در اين مسجد ( مسجد الحرام ) بجاي آوريد » .

حجر اسماعيل از جاهاي برگزيده مسجد جهت دعا و انابه است ، و شاهد بر آن علاوه بر روايات ، سيره عملي معصومين (عليهم السلام) مي باشد .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ من لايحضره الفقيه ، ج 2 ، ص 209 ، ح 2170 .

2 ـ الفقه المنسوب للإمام الرضا ، ص 244 .

3 ـ بحارالأنوار ، ج 99 ، ص 231 ، ح 7 .

4 ـ الكافي ، ج 4 ، ص 526 ، ح 9 ؛ از او جامع احاديث الشيعه ، ج 4 ، ص 506 ، ح 1613 .

5 ـ الفقه المنسوب للامام الرضا (عليه السلام) ، ص 222 ؛ از او بحارالانوار ، ج 99 ، ص 230 .

6 ـ الكافي ، ج 4 ، ص 214 ، ح 9 ؛ از او وسائل الشيعه ، ج 3 ، ص 539 ، ح 4 .

7 ـ جامع احاديث الشيعه ، ج 4 ، ص 506 ، ح 1610 .


109


در فقه رضوي آمده است : « وادع عنده كثيراً » ؛ ( 1 ) « در نزد آن ( حجر اسماعيل ) بسيار دعا كن » .

علامه مجلسي (رحمه الله) به نقل از يك مجموعه خطي ، پانزده مكان مناسب براي دعا را در مكه اينگونه شمرده است : زير ناودان ، نزد مقام ، نزد حجرالأسود ، بين مقام و در كعبه ، داخل كعبه ، نزد چاه زمزم ، بر روي صفا و مروه ، در مشعر ، نزد جمرات سه گانه و هنگام ديدن كعبه . ( 2 )

فقيه محدّث ، قطب الدين راوندي ، نقل مي كند : امام صادق ـ عليه السلام ـ با گروهي از مردم ، زير ناودان در حجر نشسته بودند كه پيرمردي پريشان خاطر به نزد ايشان آمد ، و پس از عرض سلام گفت : من دوستدار شما اهل بيت بوده و از دشمنان شما بيزارم ، گرفتاري بزرگي گريبان گير من شده است و بدان جهت ، به اين خانه پناه آورده ام ، ابتدا پرده كعبه را گرفتم ، سپس به سمت شما آمدم ، و اميدوارم كه آن سبب نجات من باشد ، آنگاه به گريه افتاد ، و خود را بر روي حضرت انداخت ، و مشغول بوسيدن سر و پاي آن حضرت شد ، امام خود را كنار مي كشيد ، و بسيار ناراحت شد ، آن قدر كه اشك از چشمان مبارك حضرتش سرازير شد ، آنگاه حضرت رو به مردمي كه حاضر بودند نمود و فرمود : اين برادر شماست كه از شما ياري مي طلبد ، دستانتان را ـ براي دعا ـ برداريد ، حضرت دستان خود را بلند كرد ، و ما نيز چنان كرديم ، آنگاه چنين دعا فرمود :

« اللهم انّك خلقت هذه النفس من طينة اخلصتها ، و جعلت منها اوليائك و اولياء اوليائك و ان شئت ان تنحي عنها الآفات فعلت ، اللّهم و قد تعوذنا ببيتك الحرام الذي يأمن به كلّ شئ ، و قد تعوذنا و أنا اسألك ، يا من احتجب بنوره عن خلقه ، اَسألك بحق محمد و علي و فاطمه والحسن و الحسين ، يا غاية كل محزون و ملهوف و مكروب و مضطر مبتلي ، ان تؤمنه بأماننا ممّا يجد ، و ان تمحو من طينته ما قدّر عليها من البلاء ، و ان تفرّج كربته يا أرحم الراحمين » . ( 3 )

4 ـ آب ناودان و شفاي بيماران

ناودان كعبه در جهت شمال كعبه قرار دارد ، و آب بارانِ بام كعبه به داخل حجر اسماعيل مي ريزد ، اين آب جهت مداواي بيماران تأثير عجيب و اقتضاي شفابخشي دارد . در روايت نيز آمده است : « ماء الميزاب يشفي المريض » ؛ ( 4 ) « آب ناودان كعبه ، بيمار را شفا مي دهد » .

صارم مي گويد : يكي از برادران ما در مكه بيمار شد ، و آن قدر بيماري او شدت گرفت كه به حالت احتضار افتاد . امام صادق (عليه السلام) را در راه ديدم ، حضرت فرمود : صارم ! فلاني چگونه است ؟ گفتم : در حال جان دادن است ، فرمود : اگر من بجاي تو بودم به او آب ناودان مي خورانيدم ، من به جستجوي

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ الفقه المنسوب للامام الرضا (عليه السلام) ، ص 222 .

2 ـ بحارالانوار ، ج 93 ، ص 349 .

3 ـ الدعوات ، ص 204 ، ح 557 ؛ از او بحارالانوار ، ج 47 ، ص 122 ، ح 17 .

4 ـ بحارالانوار ، ج 62 ، ص 286 ، ح 72 .


110


آب رفتم ، ولي كسي آن را نداشت . در اين حال بودم كه هوا متغير و ابر و رعد و برق نمايان شد . باران آغازيدن گرفت ، به مسجد آمدم ، كسي را يافتم كه ظرفي بهمراه داشت ، يك درهم به او دادم و ظرف را از وي ستاندم ، مقداري آب فراهم كرده و به سرعت سراغ برادر بيمارم رفتم ، آب ميزاب را به وي خورانيدم ، چيزي نگذشت كه سلامتي خود را بازيافت . ( 1 )

4 ـ حجر اسماعيل در فقه

حجر اسماعيل در فقه احكام مختص به خود دارد كه به چند نمونه آن بطور خلاصه اشاره مي شود :

1 ـ آيا نماز واجب را مي توان در حجر خواند ؟

سلار ديلمي در رابطه با مكان نمازگزار بحث كرده و آنها را بر چهار دسته تقسيم نموده است :

1 ـ جاهايي كه خواندن نماز در آنها ثواب دارد مثل مشاهد مشرفه ، مساجد .

2 ـ جاهايي كه خواندن نماز در آنها مباح است ، كه عبارت از هر مكان غير غصبي است كه هيچ نهيي در رابطه با خواندن نماز در آن وارد نشده باشد .

3 ـ جاهايي كه ثواب خواندن نماز در آنها كم مي شود ، مثل كليساها و كنيسه ها .

4 ـ جاهايي كه خواندن نماز در آنها حرام است ، مثل مكان غصبي . ( 2 )

با توجه به اين مقدمه ممكن است در نظر ابتدايي ، به ذهن خواننده محترم چنين بيايد كه چرا اين سؤال در رابطه با حجر اسماعيل مطرح مي شود ؟ و اگر نگوييم كه بواسطه ويژگي ممتاز و مختص به خود ، داراي استحباب فوق العاده است ، لااقل بخاطر جزء بودن براي مسجد الحرام ، در قسم اول اين تقسيم قرار دارد ، پس شكي در جواز و بلكه در استحباب آن نبايد كرد ؟

ليكن ريشه مطلب در جاي ديگر نهفته است ، و آن اين كه :

« آيا حجر اسماعيل جزء كعبه بوده است يا نه ؟ » .

روايات متعددي وجود دارد كه جزء بودن حجر براي كعبه را نفي مي كند . معاوية بن عمار مي گويد از امام صادق ـ عليه السلام ـ پرسيدم : آيا حجر جزء كعبه است ؟ و آيا قسمتي از آن جزء كعبه است ؟ حضرت فرمود : خير ، حتي به اندازه سر ناخن چنين نيست ، ليكن اسماعيل مادر خود را در آن دفن كرد ، و بخاطر آن كه زير پاي مردم قرار نگيرد اطراف آن را سنگ چين كرد ... ( 3 )

در روايت زراره نيز جزء بودن حجر از كعبه بطور صريح نفي شده است . ( 4 )

برخي از فقها ؛ از جمله يحيي بن سعيد حلّي تصريح كرده اند كه : « و ليس في الحجر شئ من

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ همان ، ج 66 ، ص 457 ، ح 44 .

2 ـ المراسم ، ص 65 .

3 ـ وسائل الشيعه ، ج 9 ، ص 429 ، باب 30 ، ح 1 .

4 ـ همان ، ج 3 ، ص 540 ، ح 2 .


111


البيت » ؛ « در حجر چيزي از كعبه وجود ندارد » ( 1 ) و مرحوم آيت الله حكيم اين مسأله را نظر اكثر فقها مي داند و مستند آن را صحيحه معاوية بن عمّار قرار داده است . ( 2 )

در بين اهل سنت نيز اين مسأله مورد اختلاف است ، از ذكري نقل شده است كه در بين ايشان سه نظر وجود دارد :

1 ـ تمامي حجر جزء كعبه است .

2 ـ قسمتي از حجر جزء كعبه است .

3 ـ هيج نقطه حجر جزء كعبه نيست . ( 3 )

حكم نماز واجب در حجر اسماعيل

روشن شد كه بر طبق روايات ، حجر اسماعيل از كعبه خاجر بوده ، و بنابر اين نماز در آن نه تنها مانعي نداشته كه استحباب آن نيز ثابت است .

يونس بن يعقوب مي گويد : به امام صادق (عليه السلام) عرض كردم كه من در حجر مشغول نماز بودم ، در اين هنگام كسي به من گفت : نماز واجب را اينجا مخوان ؛ زيرا كه در حجر قسمتي از بيت ( كعبه ) وجود دارد ، حضرت فرمود : او دروغ گفته است ، هر قدر كه مي خواهي در آن نماز بخوان » . ( 4 )

روايت ابو بلال مكي نيز دلالت بر فعل امام مي كرد ، و ظاهر سؤال شخص سؤال كننده نيز در مورد نماز واجب است ، كه امام نيز در مقام پاسخ به علت بجا آوردن نماز در درون حجر فرمود : اينجا مصلاّي شبر و شبير فرزندان هارون است . ( 5 )

2 ـ لزوم طواف در خارج حجر اسماعيل

فقها يكي از واجبات طواف را قرار دادن حجر اسماعيل در طواف دانسته اند . شيخ طوسي ، ( 6 ) شهيد ، ( 7 ) مقدس اردبيلي ، ( 8 ) صاحب جواهر ، ( 9 ) صاحب رياض ( از غنيه ) ( 10 ) و سبزواري ( 11 ) ادعاي اجماع كرده اند .

اصل وجوب را عده زيادي از فقها ؛ از جمله ابن ادريس ، ( 12 ) محقق حلي ، ( 13 ) علامه حلّي ، ( 14 ) ابن براج ، ( 15 ) ابن حمزه ، ( 16 ) ابن سعيد ، ( 17 ) شهيد اول ، ( 18 ) شهيد ثاني ( 19 ) و امام خميني ( 20 ) در كتب خويش ذكر نموده اند ، و حتّي مي توان گفت كه غالب اهل تسنن نيز بر اين رأي هستند ، چه آن كه شافعيه ، مالكيه و حنابله بر اين نظر مي باشند ، ( 21 ) و تنها از ابو حنيفه نقل خلاف شده است . ( 22 )

از ذكر ادلّه مسأله ، صرف نظر نموده ، تنها به اين نكته بسنده مي كنيم كه روايات صحيحه با

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ الجامع للشرايع ، ص 230 .

2 ـ مستمسك العروة الوثقي ، ج 5 ، ص 175 .

3 ـ همان .

4 ـ همان ، ج 3 ، ص 540 ، ح 1 ؛ جامع احاديث الشيعه ، ج 4 ، ص 511 .

5 ـ همان ، ج 3 ، ص 539 ، ح 4 .

6 ـ الخلاف ، ج 2 ، ص 324 ، مسأله 132 .

7 ـ محكي ذكري در مستمسك العروة الوثقي ، ج 5 ، ص 175 .

8 ـ مجمع الفائده و البرهان ، ج 7 ، ص 79 .

9 ـ جواهر الكلام ، ج 19 ، ص 292 .

10 ـ رياض المسائل ، ج 1 ، ص 406 .

11 ـ كفاية الاحكام ، ص 66 .

12 ـ السرائر ، ج 1 ، ص 572 .

13 ـ المختصر النافع ، ص 93 ؛ شرايع الإسلام ، ج 1 ، ص 267 .

14 ـ قواعد الأحكام ، ج 1 ، ص 83 ؛ تحرير الأحكام ، ج 1 ، ص 98 ؛ تبصرة المتعلمين ، ص 67 ؛ ارشاد الأذهان ، ج 1 ، ص 324 ؛ منتهي المطلب ، ج 2 ، ص 691 .

15 ـ المهذب ، ج 1 ، ص 233 .

16 ـ الوسيله ، ص 173 .

17 ـ الجامع للشرايع ، ص 197 .

18 ـ اللمعة الدمشقية ( چاپ شده در متن الروضة البهيه ، ج 2 ، ص 249 ) .

19 ـ الروضة البهيه في شرح اللمعة الدمشقيه ، ج 2 ، ص 249 .

20 ـ تحريرالوسيله ، ج 1 ، ص 433 .

21 ـ الفقه علي المذاهب الاربعه ، ج 1 ، ص 654 ؛ الخلاف ، ج 2 ، ص 324 ، مسأله 132 .

22 ـ الخلاف ، ج 2 ، ص 324 ، مسأله 132 ؛ منتهي المطلب ، ج 2 ، ص 691 .


112


كمك و معاضدت سيره عملي معصومين و اجماع ، در اثبات وجوب طواف در خارج حجر كفايت مي كند ، و توقف بر اثبات جزئيت همه حجر يا قسمتي از آن ، براي كعبه ندارد .

3 ـ هنگام طواف حركت روي ديوار حجر اسماعيل جايز نيست

اين مسأله در واقع گرفته شده از مسأله قبلي است ، با توجه به اين كه حجر اسماعيل بايد داخل طواف قرار گيرد ، اگر طواف كننده بر روي ديوار حجر حركت نمايد در حقيقت واجب را امتثال نكرده است ، از اين رو بسياري از فقها اين فرع را پس از ذكر مسأله قبلي ، عنوان كرده اند ؛ از جمله ابن حمزه در « الوسيله » ، محقق حلي در « شرايع الإسلام » ، علامه حلي در « قواعد الأحكام » و « تحرير الأحكام » و « منتهي المطلب » ، و ابن براج در « المهذب » ، ابن سعيد در « الجامع للشرايع » ، صاحب جواهر در « جواهر الكلام » و امام خميني در « تحرير الوسيله » ، اين فرع را با صراحت مطرح ساخته اند ، و لازمه كلام شيخ در « الخلاف » و ابن ادريس در « السرائر » نيز همين مطلب است . ( 1 )

4 ـ بجا آوردن نماز طواف واجب در حجر اسماعيل جايز نيست

بيان اين سخن مبتني بر روشن شدن دو مطلب است :

الف : آيا نماز « طوافِ واجب » ، واجب است ؟

ب : آيا بايد نماز طواف واجب را در مكاني خاص بجا آورد ؟

در پاسخ به پرسش اول بايد گفت كه اكثر فقها مي گويند : واجب است . شيخ طوسي مي فرمايد : دو ركعت نماز طواف در نزد اكثر اصحاب ما واجب است . ابو حنيفه و مالك و اوزاعي و ثوري نيز اين نظر را دارند ، ( 2 ) علامه حلي نيز اين نظر را به اكثر علما نسبت مي دهد . ( 3 ) از جمله كساني كه چنين فرموده اند : شيخ طوسي ، ( 4 ) ابوصلاح حلبي ، ( 5 ) ابن براج ، ( 6 ) ابن ادريس ، ( 7 ) ابن حمزه ، ( 8 ) علامه حلي ، ( 9 ) شهيد اول ، ( 10 ) شهيد ثاني ، ( 11 ) مقدس اردبيلي ( 12 ) و صاحب رياض ( 13 ) مي باشند .

و در پاسخ پرسش دوم بايد گفت : بر طبق فرمايش صاحب جواهر ، مشهور بين فقها اين است كه بايد آن را در مكاني خاص ـ پشت مقام فعلي ابراهيم ـ بجا آورد ، ( 14 ) علامه حلي نيز آن را به اكثر علما نسبت داده و قول مالك و ثوري را نيز همين مي داند ، ( 15 ) و شهيد ثاني آن را قول مشهور بين اصحاب و مورد اتفاق متأخرين معرفي كرده است ، ( 16 ) و لذاست كه علاوه بر فقهايي كه متعرض نظرشان نسبت به اصل وجوب نماز طواف شديم ، محقق حلي ، ( 17 ) و به تبع ايشان صاحب جواهر ، ( 18 ) شهيد ثاني ، ( 19 ) و همچنين امام خميني ( 20 ) متعرض تحديد مكان نماز طواف در مقام ابراهيم شده اند .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ آدرس مصادر ياد شده همان است كه در فرع قبلي عنوان شد .

2 ـ الخلاف ، ج 2 ، ص 327 ، مسأله 138 .

3 ـ منتهي المطلب ، ج 2 ، ص 691 .

4 ـ النهاية ، ص 242 و 272 .

5 ـ الكافي في الفقه ، ص 157 .

6 ـ المهذب ، ج 1 ، ص 128 .

7 ـ السرائر ، ج 1 ، ص 576 .

8 ـ الوسيلة ، ص 172 .

9 ـ قواعد الاحكام ، ج 1 ، ص 83 ؛ منتهي المطلب ، ج 2 ، ص 691 ؛ تبصرة المتعلمين ، ص 67 .

10 ـ البيان ، ص 68 ؛ اللمعة الدمشقيه ( چاپ شده در متن الروضة البهيه ، ج 2 ، ص 250 ) .

11 ـ الروضة البهية ، ج 2 ، ص 250 .

12 ـ مجمع الفائده و البرهان ، ج 7 ، ص 87 .

13 ـ رياض المسائل ، ج 1 ، ص 460 .

14 ـ جواهر الكلام ، ج 19 ، ص 314 .

15 ـ منتهي المطلب ، ج 2 ، ص 691 .

16 ـ مسالك الافهام ، ج 2 ، ص 338 .

17 ـ شرائع الاسلام ، ج 1 ، ص 268 ؛ المختصر النافع ، ص 93 .

18 ـ جواهر الكلام ، ج 19 ، ص 314 .

19 ـ مسالك الافهام ، ج 2 ، ص 338 .

20 ـ تحرير الوسيله ، ج 1 ، ص 436 .


113


با توجه به اين دو مطلب ، روشن مي شود كه نماز طواف واجب را نمي توان در حجر اسماعيل بجا آورد ، و علاوه بر آن روايتي است كه شيخ طوسي از محمد بن سنان ، از عبدالله بن مسكان ( كه از اصحاب اجماع است ) از ابوعبدالله الابزاري نقل مي كند كه از حضرت امام صادق (عليه السلام) درباره مردي كه بر اثر فراموشي ، دو ركعت نماز طوافِ واجبِ خود را در حجر خوانده است سؤال كردم ، حضرت فرمود :

بايد آن دو ركعت را پشت مقام دوباره انجام دهد ؛ چون خداوند مي فرمايد : « وَاَتَّخَذُوا مِنْ مَقام ابراهيم مصلّيً » ، ( 1 ) از ذكر ادلّه مسأله كه عبارت از بيان آيه و روايات و پيروي از فعل معصوم است ، مي گذريم .

مطالب عنوان شده در رابطه با نماز طواف واجب بود ، اما نماز طواف مستحبي را بسياري از فقها ؛ از جمله شهيد ثاني ( 2 ) و صاحب جواهر ( 3 ) و مراجع معظم معاصر ( 4 ) تصريح كرده اند كه مي توان در هر جاي مسجد خواند ، و صاحب جواهر مي فرمايد : من مخالفي را از جهت نص و فتوا نيافته ام . ( 5 )

5 ـ استحباب دو ركعت نماز قبل از احرام حج در حجر اسماعيل

اين مسأله در فرع بعدي روشن مي گردد .

6 ـ استحباب احرام حج از ميان حجر اسماعيل در روز ترويه

روز هشتم ذي الحجة را روز ترويه مي نامند . معمولاً در اين روز حجاج محرم شده و به سوي عرفات رهسپار مي گردند . بايد از مكه احرام بست ، ليكن فضيلت آن در احرام بستن از كنار مقام ابراهيم و يا در ميان حجر اسماعيل است .

در صحيحه معاوية بن عمار از امام صادق ـ عليه السلام ـ چنين نقل شده است :

« وقتي كه روز ترويه شد غُسل كن ، آنگاه دو لباس ( احرام ) خود را بر تن نموده و با پاي برهنه و وقار كامل ، داخل مسجد الحرام شو ، سپس دو ركعت نماز در نزد مقام و يا در ميان حجر ( اسماعيل ) بجا آور و در آنجا بنشين تا وقتي كه زوال خورشيد ( هنگام ظهر ) فرا رسد ، و نماز واجب خود را بخوان ، پس از آن آنچه را كه در مسجد شجره در وقت محرم شدن گفتي بگو و براي حج محرم شو ، در حالي كه آرامش و وقار خود را نگاه داشته باشي ... » ( 6 )

همانطوري كه صاحب جواهر فرموده است ، امر در اين روايت حمل بر استحباب شده است ، ( 7 ) بر طبق اين روايت براي كسي كه مي خواهد احرام حج ببندد ، انجام چند كار مستحب است كه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ وسائل الشيعه ، ج 9 ، ص 480 ، باب 72 ، از ابواب الطواف ، ح 2 .

2 ـ مسالك الافهام ، ج 2 ، ص 338 .

3 ـ جواهر الكلام ، ج 19 ، ص 320 .

4 ـ آراء المراجع ، ص 270 .

5 ـ جواهر الكلام ، ج 19 ، ص 320 .

6 ـ وسائل الشيعه ، ج 10 ، ص 2 ، باب 1 از ابواب احرام الحج ، ح 1 .

7 ـ جواهر الكلام ، ج 19 ، ص 3 .


114


دو مورد آن در رابطه با مورد بحث است :

1 ـ انجام دو ركعت نماز در مقام ابراهيم و يا در حجر اسماعيل ،

مقدس اردبيلي مي فرمايد : ظاهر آن است كه اين دو ركعت براي احرام اوست ، و بعد احتمال مي دهد كه جهت تحيت ـ مسجد ـ باشد . ( 1 )

2 ـ احرام حج در نزد مقام ابراهيم و يا در حجر اسماعيل ،

و بر همين اساس محقق حلي ( 2 ) و ابن سعيد ( 3 ) و علاّمه حلي ( 4 ) و سيد كاظم يزدي ( 5 ) و مرحوم آقاي حكيم ( 6 ) استحباب محرم شدن در يكي از اين دو مكان را بيان فرموده اند ، ولي علامه حلّي در دو كتاب ديگر خود ، تنها به استحباب احرام بستن در زير ناودان ( حجر اسماعيل ) بسنده كرده است . ( 7 ) مقدس اردبيلي پس از ذكر صحيحه معاوية بن عمار بر علاّمه اعتراض مي كند كه از اين روايت تخيير بين مقام و حجر استفاده مي شود ، و چه بسا به خاطر مقدم داشتن مقام بر حجر در روايت ، سزاوارتر بودن مقام نيز فهميده شود ، پس اين كه ايشان تنها « تحت الميزاب » ( حجر اسماعيل ) را ذكر كرده است جاي تأمل دارد . ( 8 )

پي نوشت ها :

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ مجمع الفائدة و البرهان ، ج 7 ، ص 186 .

2 ـ المختصر النافع ، ص 79 .

3 ـ الجامع للشرائع ، ص 204 .

4 ـ قواعد الاحكام ، ج 1 ، ص 85 ؛ تحريرالاحكام ، ج 1 ، ص 101 .

5 ـ العروة الوثقي ، ج 2 ، ص 363 .

6 ـ مستمسك العروة الوثقي ، ج 11 ، ص 204 .

7 ـ تبصرة المتعلمين ، ص 70 ؛ ارشاد الاذهان ، ج 1 ، ص 328 .

8 ـ مجمع الفائدة و البرهان ، ج 7 ، ص 186 .



| شناسه مطلب: 82843