حلق و تقصیر

27 میقات حج - سال سوم ـ شماره نهم ـ پاییز 1373 حلق و تقصیر احمد زمانی حلق و تقصیر در حج تمتع و عمره مفرده سر تراشی ( حلق ) و کوتاه کردن مقداری از موی سر و یا گرفتن ناخن ( تقصیر ) در حجّ تمتع و عمره ، از عباداتی است که مظهر و نشانه خضوع و خ


27


ميقات حج - سال سوم ـ شماره نهم ـ پاييز 1373

حلق و تقصير

احمد زماني

حلق و تقصير در حج تمتع و عمره مفرده

سر تراشي ( حلق ) و كوتاه كردن مقداري از موي سر و يا گرفتن ناخن ( تقصير ) در حجّ تمتع و عمره ، از عباداتي است كه مظهر و نشانه خضوع و خشوع بنده در برابر خالق توانا و متعال است . خداوند ـ سبحان ـ بندگاني را كه به ميهماني خود خوانده و آنها در جرگه اطاعت او قدم نهاده اند و از بندگي غيرش ( بتها ، قدرتها ، هوا و هواسها و . . . ) گريخته اند و در بند اسارت عشق به الله به حالت احرام در آمده اند و به اعمالي همچون : طواف كعبه ، سعي بين صفا و مروه ، وقوف در عرفات و مشعرالحرام ، رمي جمرات و قرباني پرداخته اند و خواسته اند بندگي و خضوع خالصانه خود را به اثبات برسانند ، در اين هنگام خداوند ـ منّان ـ از آنان مي خواهد علامت بندگي و خشوع و تسليم كامل ؛ يعني حلق در عمره مفرده و حجّ تمتع ، و تقصير در عمره تمتع را با شيوه خاص به همراه قصد تقرب به او ، برخود ظاهر سازند و با اين فريضه الهي از احرام خارج گردند ( 1 ) .

جدّ بزرگ ما حضرت آدم ـ علي نبينا و عليه السلام ـ از انجام اين فريضه در حجّ خود كوتاهي نكرد ، بلكه همانطور كه امام محمّد باقر ـ عليه السلام ـ فرمود :

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ در پايان مقاله چگونگي خروج مصدود و محصور را از احرام بيان خواهيم كرد .


28


خداي ـ سبحان ـ جبرئيل را به همراه ياقوتي از بهشت فرستاد ، آنگاه سر آدم (عليه السلام) توسط خود او و يا جبرئيل تراشيده شد ( 1 ) .

حلق ( سر تراشي ) اين سنت الهي ، در دوران جاهليت هم بجا آورده مي شده و معتمرين هر گاه عمره خود را بجاي مي آوردند سرشان را نيز مي تراشيدند .

در تاريخ آمده : در سريّه عبدالله بن جحش أسدي ، او با همراهان خويش در قريه نَخْله فرود آمدند و جهت كسب اطلاع از كاروان قريش كه حامل مويز و پوست و ديگر كالاي تجارتي بود به كمين نشستند . روز آخر رجب بود كه كاروان رسيد . رجال قريش كه اوّل بار از ديدن مسلمانان بيمناك شدند ، با مشاهده نمودن عُكّاشة بن مِحْصَن ( 2 ) كه سرتراشيده بود ، آسوده خاطر شدندو به همديگر گفتند : اينان براي انجام عمره آمده اند و از ايشان خطري متوجه ما نخواهد شد ( 3 ) .

قرآن كريم سرتراشي در حجّ را علامت ايمان ميهمانان خانه خدا ذكر مي كند ، و در رؤياي صادق رسول خدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) مي فرمايد :

« لتد خلّنَّ المسجد الحرام اِن شاء الله آمنين محلّقين رؤسكم و مقصّرين لاتخافون » .

« به طور قطع همه شما با اراده و مشيت خداوند و در نهايت آرامش و امنيّت به مسجد الحرام داخل مي شويد ، در حالي كه سرهاي خود را تراشيده و ناخن و موهاي خود را كوتاه نموده و از هيچ كس ترس و وحشت نداريد . » ( 4 )

صاحب جواهر (رحمه الله) در وجوب سر تراشي در منا براي كسي كه اوّلين بار موفق به انجام دادن حج مي شود ( و حاجي صروره ( 5 ) است ) ، به روايت سليمان بن مهران استشهاد مي كند ، و مي گويد : سليمان از امام صادق ـ عليه السلام ـ سؤال كرد : چرا حلق و سر تراشي بر صروره واجب است نه بر ديگران ؟

حضرت در جواب فرمود : « ليصير بذلك موسماً بسمة الآمنين ألاتسمع قولَ الله ـ عزّوجلّ ـ ليد خلنّ المسجدالحرام اِن شاء الله آمنين محلّقين رؤسكم و مقصّرين لا تخافون ( 6 ) » .

« زيرا با عمل سر تراشي علامت ايمان را در خود ظاهر نموده است » ( و سپس فرمود ) آيا نشنيده ايد گفتار خداوند ـ عزّ و جلّ ـ را « لتدخلنَّ . . . ( 7 ) »

در اين روايت ، حلق و سر تراشي در مناسك حجّ و يا عمره مفرده ، علامت تسليم و بندگي در مقابل حضرت حقّ ـ جلّ و علا ـ شمرده شده است .

صاحب جواهر الكلام مي فرمايد : ظاهر اين است كه « وجوب » سر تراشي براي صروره

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ علي بن محمد العلوي قال : سألت ابا جعفر ـ عليه السلام ـ عن آدم حيث حَجَّ بما حلق رأسه ؟

فقال : نزل عليه جبرائيل ـ عليه السلام ـ بياقوتة من الجنّة ، فأمّرها علي رأسه ، فتناثر شعره .

فروع كافـي ، ج 4 ، ص 195 ـ الحـجّ فـي الكتـاب و السنّة ، ص 446 ـ وسائل الشيعه ، ج 10 ، ص 178 ، ح 2 .

2 ـ عكاشة بن مِحْصن از اصحاب باشخصيت رسول خدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) بود كه به مدينه منوره هجرت كرد و در غَزواتي همچون بدر ، اُحد و خندق بهمراه آن حضرت شركت نمود . ابن اثير ، أسد الغابه ، ج 4 ، ص 3 .

3 ـ سيره ابن هشام ، ج 2 ، ص 253 ؛ مغازي واقدي ، ج 1 ، ص 14 ؛ كامل ابن اثير ، ج 2 ، ص 113 . بنابر نقل مغازي عامربن ربيعه سر عكاشه را تراشيد و او مي گفت نظر واقد و عكاشه اين بود كه جهت حساس نشدن قريش ، بايد تغيير قيافه داد لذا آنها سر تراشيدند و شبيه معتمرين گرديدند .

4 ـ فتح : 27 .

5 ـ اين واژه در كتب احاديث و فقهي مشهور است و بر كسي اطلاق مي شود كه اولين سفر زيارت حجّ اوست .

6 ـ گر چه شأن نزول آيه شريفه ، عمره مفرده اي است كه رسول خدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) در ذي قعده سال هفتم هجرت بعد از صلح حديبيّه به همراه ياران خود انجام داده است و لكن امام صادق (عليه السلام) به عموم آيه شريفه تمسك نموده اند و گويا الغاء حضوصيت كرده اند .

7 ـ بحار الانوار ، ج 96 ، ص 303 ؛ وسائل الشيعه ، ج 10 ، ص 187 ، ح 14 .


29


اراده شده است ؛ زيرا وجهي براي حمل آيه شريفه و اين دسته از روايات بر « تأكيد » ، وجود ندارد . و مطلب ديگر : اين كه در روايت حسنه و صحيحه ، ( 1 ) كلمه « ينبغي » به معناي « سزاوار است » ، وجود دارد كه چه بسا از آن اراده وجوب شده است . ( 2 )

صاحب مسالك الأفهام مي گويد : كلمه « ينبغي » در روايات ، دلالت و ظهور در استحباب دارد وليكن مرحوم آية الله محمد باقر شريف زاده ، محشّي آن كتاب مي نويسد : بعد از تخيير در آيه شريفه : « آمنين محلّقين رؤسكم و مقصرين . . . » و سه مرتبه دعاي رسول خدا  (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) در سال بعد از حديبيّه ـ براي كساني كه در عمره مفرده سر تراشيدند ـ در عمره مفرده : « اللّهمّ اغفر للمحلّقين . . . » و يكمرتبه براي كساني كه ناخنها را گرفته و يا مقداري از موي سر را كوتاه كردند ، و با توجه به روايات مربوط به « صَروره » ، چگونه مي توان گفت كلمه « ينبغي » ظهور در استحباب دارد ؟ ! بلكه بايد گفت كه در اين روايات دلالت بر وجوب مي كند .

بعلاوه اين كه : مفهوم « جمله شرطيه » در صحيحه معاوية بن عمار ، از امام صادق (عليه السلام) : « ينبغي للصرورة أن يحلق و إن كان قد حَجَّ فإن شاء فقصّر و إن شاء حلق » ( 3 ) ـ وجوب حلق را براي صروره اثبات و تعيين مي كند ( 4 ) و تخيير بين تقصير و حلق را نفي مي نمايد . و وجوب تعييني با تخيير سازگار نخواهد بود . ( 5 )

روايات ديگري ؛ مانند روايت أبي سعيد ، حلق را بر سه طايفه واجب مي شمارد كه در آن تصريح بر وجوب حلق براي صروره است .

عن أبي سعيد ، عن أبي عبداللّه (عليه السلام) قال : « يجب الحلق علي ثلاثة نفر ؛ رجل لبد ، و رجل حَجَّ بدءاً و لم يحجّ قبلها ، و رجل عقص رأسها » .

« سر تراشيدن در منا بر سه گروه از مردان واجب است . 1 ـ كساني كه موي سر خود را به عسل و يا صماغ و يا شئ لزجي آلوده مي كنند . 2 ـ كساني كه سال اوّل حج آنهاست و قبل از آن ، حج بجا نياورده اند ، 3 ـ افرادي كه موهاي خود را جمع كرده و گره زده و در هم پيچيده اند » . ( 6 )

پس در مجموع براي كساني كه اولين بار جهت حجّ بيت الله الحرام مي روند سرتراشي واجب است و براي ديگر افراد از مردان كه دومين بار حج آنها و يا بيشتر است مسلّم سرتراشي افضل از تقصير است .

امام صادق (عليه السلام) فرمودند : « الحلق أفضل ، لأنّ رسول اللّه ـ صلي الله عليه و آله و

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ صحيحه معاوية بن عمار با توجه به سلسله روات آن ، هم حسن و هم صحيح خوانده شده است .

2 ـ جواهرالكلام ، ج 19 ، ص 235 .

3 ـ وسائل الشيعه ، ج 10 ، ص 185 ، ح 1 .

4 ـ مسالك الأفهام إلي آيات الأحكام ، الفاضل الجواد الكاظميني ، ج 2 ، ص 253 .

5 ـ جواهر الكلام ، ج 19 ، ص 236 .

6 ـ وسائل الشيعه ، ج 10 ، ص 185 ، باب 7 ، ح 3 .


30


سلم ـ حلق رأسه في حجّة الوداع ، و في عمرة الحديبية » .

سر تراشيدن فضليتش بيشتر است ، زيرا پيغمبر خدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) در حجّة الوداع و در عمره مفرده اي كه در حديبيه بجا آوردند ـ سر مبارك را تراشيد . ( 1 ) همانطوري كه مفصل آن خواهد آمد . و بالاتر اين كه در همه عمره ها و حج هايي كه رسول خدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) بجا آورد ، نيامده است كه به تقصير تنها اكتفا كرده باشد اگر چه مباح بوده است .

براي خانمها به هيچ وجه جايز نيست سر خود را بتراشند زيرا رسول خدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) از آن نهي نموده است ( 2 ) و فقهاي ما ادعاي اجماع بر حرمت آن دارند ؛ مانند علاّمه در مختلف و همچنين در منتهي و تحرير . ( 3 )

آنچه ذكر شد ، مطابق با فتاواي بنيانگذار جمهوري اسلامي حضرت امام خميني (رحمه الله) و آية الله العظمي اراكي ـ حفظه الله ـ است كه در موارد سه گانه فوق ، بنا بر احتياط واجب حلق را لازم مي دانند . ( 4 )

سرتراشي پيامبر اكرم (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) در عمره مفرده

رسول خدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) آن عبد صالح و برگزيده خدا ، هنگامي كه در سال بعد از صلح حديبيه ، عمره مفرده بجا آورد ، در عمل پاياني عمره مفرده ، با اين كه مخيّر بين حلق و تقصير بود تيغ را به دست خراش بن أميّه خزاعي ( 5 ) داد و او سر مبارك آن حضرت را تراشيد .

امام صادق (عليه السلام) مي فرمايد : در همان روز رسول گرامي اسلام فرمود : « اللّهم اغفر للمحلّقين مرّتين ، قيل و للمقصّرين يا رسول اللّه ؟ قال : و للمقصرين » ؛ يعني دو مرتبه فرمود : بار خدايا بيامرز سر تراشيدگان را ـ گفته شد يا رسول اللّه . مقصرين چطور ؟ سپس يك مرتبه براي مقصرين دعا كرد . ( 6 )

در حديثي ديگر امام زين العابدين (عليه السلام) فرمود :

« استغفر رسول الله (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) للمحلّقين ثلاث مرّات و للمقصّرين مرّةً واحدة » .

رسول خدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) براي كساني كه سرتراشيدند سه مرتبه و براي كساني كه تقصير كردند يك مرتبه طلب آمرزش و رحمت نمود . ( 7 )

شبيه روايت فوق با تعبيري ديگر از امام صادق (عليه السلام) نقل شده است :

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ بحارالانوار ، ج 96 ، ص 301 ، ح 40 .

2 ـ وسائل الشيعه ، ج 10 ، ص 189 ، باب 8 ، ح 4 : عن جعفر بن محمد ـ عليمهاالسلام ـ عن آبائه في وصية النبي  (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) لعلي (عليه السلام) : قال : يا عليّ ليس علي النساء جمعة ـ إلي أن قال ـ ولااستلام الحجر و لاحلق .

3 ـ جواهرالكلام ، ج 19 ، ص 236 .

4 ـ تحريرالوسيله ، امام خميني (رحمه الله) ، ج 2 ، ص 413 .

5 ـ خراش بن أميّه أهل مدينه منوّره بود ، در غزوه خيبر و حديبيّه حاضر شد . در حديبيه پيغمبر اكرم (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) او را به مكّه فرستاد ، قبيله قريش شتر او را گرفتند و پاهاي شتر را قطع كردند و خواستند او را بكشند كه عده اي از قبيله ـ أحابيش ـ مانع شدند ، سپس آزاد شد و به مدينه خدمت رسول خدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) برگشت . أسدالغابه ، ابن أثير ، ج 2 ، ص 108 .

6 ـ وسائل الشيعه ، ج 10 ، ص 186 ، ح 6 .

7 ـ من لايحضره الفقيه ، ج 2 ، ص 276 ، ح 5 ـ مسلسل 1346 ؛ وسائل الشيعه ، ج 10 ، ص 187 ، ح 11 .


31


سالم بن أبي فضل ـ أبي فصيل ـ خدمت امام صادق (عليه السلام) رسيد و سپس پرسيد :

« دخلنا بعمرة نقصّر أو نحلق ؟ فقال (عليه السلام) : احلق فإنَّ رسول اللّه (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) ترحّم علي المحلّقين ثلاث مرّات ، و علي المقصّرين مرّة واحدة » .

ما داخل در اعمال عمره مفرده شده ايم ـ در آخرين جزء اعمال عمره مفرده ـ تقصير كنيم و يا سر بتراشيم ؟

حضرت در پاسخ فرمود : شما سر بتراشيد ؛ زيرا رسول خدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) براي سر تراشيدگان در اينجا سه مرتبه طلب رحمت نمود ، و براي كساني كه به تقصير اكتفا كردند ، فقط يك مرتبه مغفرت خواست . ( 1 )

مضامين فوق در كتب أهل سنت مانند صحيح مسلم و بخاري نيز آمده است . ( 2 )

سرتراشي پيغمبر اكرم (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) در حجّة الوداع

رسول گرامي در سال دهم هجرت ، با جمعي از يارانش ، جهت انجام حج ( حجّة الوداع ) به مكّه معظمه آمدند ، روز عيد قربان در منا عدّه اي تقصير كردند و عدّه اي ديگر همانند رسول خدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) سرتراشيدند .

معاوية بن عمّار مي گويد : امام صادق (عليه السلام) فرمود :

« . . . والّذي حلق رأس النبيّ (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) في حجّته معمّر بن عبداللّه ، فقالت قريش أي معمّر : إذن رسول اللّه (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) في يدك و في يدك الموسي ، فقال معمّر : أي واللّه ، إنّي لأعدّه فضلاً من اللّه عظيماً عليّ » .

« كسي كه سر مبارك پيغمبر گرامي (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) را در حجّة الوداع تراشيد ، معمّر بن عبداللّه ( 3 ) بود . در آن روز بعضي از افراد قبيله قريش كه جهت بجا آوردن حج همراه آن حضرت بودند ، رو به معمّر كرده گفتند : اينك رسول خدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) جهت حلق ، جلو تو نشسته است و تيغ برّان نيز در دست تو است ! »

معمّر جواب داد : اين اطمينان و امري كه به من محوّل شده است ، آن را فضل بزرگي از ناحيه خدا بر خود مي دانم . ( 4 )

اين روايت را شيخ صدوق (رحمه الله) در من لايحضره الفقيه و همچنين شيخ كليني (رحمه الله) در فروع كافي از معاوية بن عمار نقل نموده اند .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ وسائل الشيعه ، ج 10 ، ص 187 ، ح 13 ؛ دعائم الاسلام ، ج 1 ، ص 330 ؛ صحيح مسلم ، ج 2 ، ص 946 ، ح 318 .

2 ـ صحيح مسلم ، ج 2 ، باب « تفضيل الحلق علي التقصير » ، ص 945 ؛ صحيح بخاري ، ج 1 ، باب « الحلق و التقصير عند الإحلال » ، ص 702 .

3 ـ صاحب وسائل الشيعه : معمر بن عبداللّه را معمر بن عبدالله بن حارثة بن نضر بن عوف . . . معرفي مي كند . وليكن ديگران گفته اند : او معمّر بن عبداللّه بن نافع است كه در روزهاي نخستين رسالت به پيغمبر خدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) ايمان آورد و در زمان مهاجرت از مكّه معظّمه به حبشه هجرت كرد و با تأخير به مدينه منوره آمد و عمري طولاني نمود . ابن اثير ، اسدالغابة ، ج 4 ، ص 400 .

4 ـ وسائل الشيعه ، ج 10 ، ص 189 .


32


عبدالرحمن بن أبي عبداللّه نيز از امام صادق (عليه السلام) نقل مي كند كه فرمود :

« كان رسول اللّه (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) يوم النحر يحلق رأسه و يقلّم أظفاره و يأخذ من شاربه و من اطراف لحيته » .

« هرگاه روز عيد قربان مي شد ، رسول خدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) سر خود را مي تراشيد و ناخن هايش را مي گرفت و سبيل ها و اطراف ريش مباركش را كوتاه مي نمود » . ( 1 )

جايگاه حلق يا تقصير در اعمال منا

روز عيد قربان بعد از رمي جمره عقبه و قرباني كردن ، نوبت به تراشيدن سر يا تقصير مي رسد كه اكثر فقها فتوا بر وجوب ( 2 ) رعايت ترتيب را مي دهند . همانطوركه در مختصرالنافع و قواعد الأحكام و مبسوط و استبصار آمده است . و اكثر آنها ابتدا استدلال مي كنند به ظهور آيه شريفه :

« ولاتحلّقوا رؤوسكم حتّي يبلغ الهدي محلّه » .

« سرها را نتراشيد تا اين كه قرباني به جاي خود برسد ؛ يعني ذبح گردد » . ( 3 )

سپس استدلال مي كنند به سيره و روايات صحيح موجود در باب ، كه بيانگر ترتيب فوق است ( 4 ) اين ترتيب را بسياري از علماي اهل سنت نيز لازم و واجب مي دانند .

با سر تراشي و يا تقصير در عمره مفرده ، حاجي از احرام خارج مي گردد و همه محرمات احرام بر او حلال مي شود و امّا در حجّ تمتع پس از سرتراشي يا تقصير جميع محرمات غير از بوي خوش و زن بر مرد ، مرد بر زن ـ حلال مي شود . ( 5 )

امّا مصدود ( 6 ) و محصور ( 7 ) : جايز است با قرباني كردن و تقصير نمودن ، در هرجا كه هست ، خود را از احرام بيرون آورد . در اين صورت جميع محرمات بر او حلال مي شود . ( 8 )

چگونگي سر تراشي در منا

سرتراشي و تقصير از اعمال عبادي است و قصد قربت در آن معتبر است ، كسي كه سر مي تراشد ـ يا تقصير مي كند ـ سزاوار است اموري را مراعات كند :

1 ـ مستحب است رو به قبله بنشيند .

2 ـ نام خدا را بر زبان جاري كند .

3 ـ تراشيدن سر را از جلو ، سمت راست ، آغاز كند و به پشت سر ، برابر گوش سمت

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ فروع كافي ، ج 4 ، ص 502 ، ح 3 ؛ الحجّ في الكتاب و السنه ، ص 445 .

2 ـ امام خميني (رحمه الله) به احتياط واجب بايد در منا اوّل رمي جمره كند و بعد از آن ذبح كند و بعد تقصير يا حلق . آراء المراجع ، ص 375

آية الله العظمي اراكي : به حسب جمع بين روايات ترتيب مستحب است ولي چون شهرت بر وجوب قائم شده ، احوط رعايت ترتيب است در صورت امكان . مناسك سه حاشيه اي ، ص 327 .

3 ـ بقره : 192 .

4 ـ اگر چه بعضي از فقها ، تهيه قرباني را قبل از سرتراشي يا تقصير كافي مي دانند و مي گويند ترتيب مستحب است ؛ مانند شيخ طوسي در كتاب خلاف و ابن ادريس در كتاب سرائر . سلسلة ينابيع الفقهيّه ، ج 8 ، كتاب السرائر ، ص555 .

5 ـ آراء المراجع ، ص 386 ؛ مناسك حجّ ، سه حاشيه اي ، ص 326 ، مسأله 22 .

6 ـ كسي كه دشمن او را منع از اعمال عمره و يا حج نموده است .

7 ـ كسي بواسطه مريضي و يا مشكل خاصّي نتواند اعمالش را به پايان برساند .

8 ـ تحريرالوسيله ، ج 1 ، ص 421 .


33


راست ، ختم نمايد و سپس از جلو سر سمت چپ شروع كند و همانند سمت راست ، به پشت سر به پايان برساند .

4 ـ در حين تراشيدن سر به دعاي مأثوره مشغول باشد ؛ همانطور كه امام باقر (عليه السلام) هنگام تراشيدن سر در منا ، اين كلمات را با خود زمزمه مي نمود :

« اللّهمّ أعطني بكلّ شعرة نوراً يوم القيامة » .

« بار خدايا در برابر هر مويي كه تراشيده مي شود ، نوري را در روز قيامت به من عنايت فرما » . ( 1 )

و نيز در كتاب فقه الرضا از حضرت علي بن موسي الرضا (عليه السلام) نقل شده كه فرمود :

« إذا أردت أن تحلق رأسك فاستقبل القبلة و ابدأ بالناصية ، واحلق إلي العظمين النابتين بحذاء الأذنين و قل : اللّهمّ أعطني بكلّ شعرة نوراً يوم القيامة » . ( 2 )

« هنگامي كه خواستي سر بتراشي رو به قبله بنشين و از جلو سر آغاز كن و ادامه بده تا روي دو استخوان پشت سر و مقابل گوش ها و با خود بگو : اللّهم . . . » .

و همچنين گفته شده ، در موقع سر تراشيدن سه بار تكبير بگوييد و اين دعا را با خود بخوانيد :

« اللّهمّ هذه ناصيتي بيدك فاجعل لي بكلّ شعرة نوراً يوم القيامة ، واغفر لي ذنبي يا واسع المغفرة ، والحمدللّه علي ما هدانا و الحمدللّه علي ما أنعم به علينا » .

و بعد از تراشيده شدن سر سه بار ديگر تكبير بگوئيد و دعاي ذيل را نيز بخوانيد :

« الحمدللّه الذي قضي عنّي نسكي ، اللّهمّ إئتني بكلّ شعرة حسنة و امح عنّي بها سيّئة و ارفع لي بها درجةً ، واغفرلي و للمحلّقين و المقصرين و جميع المسلمين ، اللّهمّ زدنا ايمانا و يقيناً و عوناً ، و اغفرلنا و لآبائنا و أمّهاتنا و صلّي اللّه علي سيّدنا محمّد و آله الطاهرين » . ( 3 )

و نيز دعاهاي ديگر . . . كه به همين مقدار بسنده مي كنيم .

چگونگي سرتراشي نزد اهل سنت

از اهل سنت نيز همانند آنچه گذشت ، رواياتي وارد شده كه يكي از آنها را در اينجا مي آوريم :

عن أنس بن مالك ، قال : « لمّا رمي رسول اللّه ـ صلي اللّه عليه [ و آله ] و سلم ـ الجمرة و نحر

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ التهذيب ، ج 5 ، ص 244 ، ح 826 ؛ وسائل الشيعه ، ج 10 ، ص 190 ، باب 10 ، ح 1 .

2 ـ مستدرك الوسائل ، ج 2 ، ص 182 ، كتاب الحجّ ؛ من لايحضره الفقيه ، ج 2 ، ص 329 ، با اختلاف اندكي در تعبيرات و الفاظ .

3 ـ راهنماي حرمين شريفين ، ج 4 ، ص 155 .


34


نسكه و حلق . ناول الحالق شقّه الأيمن فحلقه ثم دعا أبا طلحة الأنصاري فأعطاه إيّاه ثمّ ناوله الشِّقَّ الأيسر فقال (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) احلق فحلقه فاعطاه أبا طلحة فقال (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) : اقْسِمْهُ بين الناس » .

رئيس فرقه مالكيه مي گويد : « چون رسول خدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) در سرزمين منا رمي جمره عقبه كرد و قرباني نمود ، براي سرتراشي و حلق ، قسمت راست سر را در اختيار سر تراش ( حلاّق ) كه گويا معمّر بن عبدالله بوده است ـ گذاشت و او هم آن قسمت را تراشيد و بعد اباطلحه انصاري را خواست و موها را در اختيار او گذاشت و به همان نحو سمت چپ را تراشيد ، آنگاه به فرمان پيامبر اكرم (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) جهت تبرّك ، در ميان مردم تقسيم كرد » . ( 1 )

5 ـ موهاي تراشيده شده در منا دفن شود .

سيره ائمه معصومين (عليهم السلام) اين بوده كه بعد از تراشيدن سر ، موهاي خود را در سرزمين منا در ميان خيمه خود دفن مي كردند .

روايات متعددي در اين باب وجود دارد كه فقهاي ما بر اساس آن روايات فرموده اند : مستحب است حاجي موي سر خود را در منا ، در خيمه خود دفن كند . ( 2 )

ابوالبختري در روايتي از امام باقر و امام زين العابدين ـ عليهماالسلام ـ نقل مي كند كه امام مجتبي و امام حسين ـ عليهماالسلام ـ دستور مي فرمودند : تا موهايشان را در منا دفن كنند . ( 3 ) و در كتاب شريف فقه الرضا آمده است : « وادفن شعرك بمني » ؛ « موهاي تراشيده شده ات را در منا دفن نما » . ( 4 )

در روايت ديگر ، أبي شبل از امام صادق (عليه السلام) نقل مي كند كه فرمود :

« إنّ المؤمن إذا حلق رأسه بمني ثمّ دفنه جاء يوم القيامة و كل شعرة لها لسان طلق تلبّي باسم صاحبها » .

« آنگاه كه مؤمن در منا سر خود را مي تراشد و سپس دفن مي كند ، روز قيامت هر تار مويي براي او و به نام او تلبيه ( لبّيك اللّهمّ لبيك . . . ) مي گويد . ( 5 )

و بهتر اين است كه حاجي بعد از حلق ( سرتراشي ) از اطراف ريش و شارب خود را گرفته و ناخن را كوتاه نمايد و به مفاد بعضي روايات در ذيل آيه شريفه « ثمّ ليقضوا تفثهم و ليوفوا نذورهم . . . » ( 6 ) عمل كند مانند روايت احمد بن محمد بن ابي نصر بزنطي از امام رضا

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ صحيح مسلم ، ج 2 ، ص 948 ، ح 1305 ، باب 56 ، كتاب الحجّ .

2 ـ مناسك حجّ امام خميني (رحمه الله) با حواشي مراجع عظام ، ص 335 .

3 ـ قرب الاسناد ، ص 65 ؛ بحارالانوار ، ج 96 ، ص 302 ، ح 1 .

4 ـ من لايحضره الفقيه ، ج 2 ، ص 329 ؛ بحارالانوار ، ج 96 ، ص 304 .

5 ـ وسائل الشيعه ، ج 10 ، ص 184 ، باب 6 ، ح 3 ؛ فروع كافي ، ج 4 ، ص 502 ، ح 1 .

6 ـ حج : 29 .


35


(عليه السلام) كه فرمود :

« التفث ؛ تقليم الأظفار و طرح الوسخ و طرح الإحرام عنه » .

« تفث ؛ يعني گرفتن ناخنها و دور كردن كثافات و آنچه در مدت احرام از ناحيه محرمات احرام پيش آمده است » . ( 1 )

روايت فوق ، در صدد بيان پاره اي از حكمت هاي حلق و تقصير است و اين گونه روايات بسيار است . كه در پايان ـ همانند ابتداي بحث ـ بايد گفت : حلق و روايات در اين باب انسان را توجه به بندگي محض و اخلاص در مقابل پروردگار مي دهد و مي خواهد در پايان اعمال حجّ با علامت بردگي ، بندگي خودش را در مقابل حضرت حق ـ جلّ و علا ـ اعلان نمايد و از آلودگي هاي ظاهري و باطني كه نشانه غير خداست ، پاك گردد و چه زيبا است عبارتي كه مرحوم فيض كاشاني در أسرار حجّ از امام صادق  (عليه السلام) نقل مي كند :

« إذا اردت الحج فجرّد قلبك للّه ـ تعالي ـ من كل شاغل و حجاب كلّ حجاب و فوّض أمورك كلّها إلي خالقك و توكّل عليه في جميع ما تظهر من حركاتك و سكناتك . . . واحلق العيوب الظاهرة و الباطنة بحلق شعرك و ادخل في أمان الله و كنفه و ستره و كلاءته من متابعة مرادك بدخولك الحرم . . . » .

« آنگاه كه اراده و قصد رفتن به حجّ را نمودي ، دل و قلبت را اختصاص به صاحب خانه ده و از هر چيزي كه تو را مشغول به خود مي كند و مانع از ارتباط بيشتر با حضرت حقّ مي گردد باز دار ؛ [ زيرا ] علاقه به او بايد جلوگير همه موانعي شود كه انسان را از او باز مي دارد . همه كارهايت را واگذار به آفريننده خود كن ، و در همه حركات و خيزشها و آرامش ها بر او تكيه و توكّل نما . . .

با تراشيدن موي سر خود ( حلق ) همه زشتيها و ناپاكيهاي برون ( ظاهري ) و درون ( داخلي ) را از خود دورساز و سپس با دخول در حرم او به وادي أمن و جوار رحمت و زيبايي هاي پنهان و ثمرات پربار پيروي حضرت حقّ ـ جل و علا ـ پاي نه » . ( 2 )

پي نوشتها :

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ فروع كافي ، ج 4 ، ص 504 ، ح 12 ؛ معاني الأخبار ، ص 339 .

2 ـ محجّة البيضاء في تهذيب الأحبّاء ، ج 2 ، ص 9 ـ 208 .



| شناسه مطلب: 82855