ابوالید ازرقی و کتاب او ؛ « اخبار مکه »
177 نقد کتاب 178 میقات حج - سال سوم ـ شماره نهم ـ پاییز 1373 ابوالید ازرقی و کتاب او ؛ « اخبار مکه » محمد علی مهدوی راد مکّه شهر کهن و ارجمندی است که توجّه ملّتها ، قومها و نسلها بدان ، پیشینه ای بس کهن دارد . در تاریخ اسلام
177 |
نقد كتاب
178 |
ميقات حج - سال سوم ـ شماره نهم ـ پاييز 1373
ابواليد ازرقي و كتاب او ؛ « اخبار مكه »
محمد علي مهدوي راد
مكّه شهر كهن و ارجمندي است كه توجّه ملّتها ، قومها و نسلها بدان ، پيشينه اي بس كهن دارد . در تاريخ اسلام و دوره تدوين آثار تاريخي و جغرافيايي ، اين ديار مقدس بيشتر و پيشتر از هرجايي مورد توجه بوده است . پيشتر درباره پيشينه نگارشهاي مرتبط با مكه سخن گفته ايم ، ( 1 ) در ضمن آن مقاله ، وعده داديم تا درباره يكي ديگر از آثار ارجمند و كهن تاريخ مكه ، گزارشي تفصيلي عرضه كنيم . اين كتاب با عنوان « أخبار مكه . . . » اثري است ارجمند بخامه محمد بن عبدالله . . . ازرقي . ظاهراً كتاب ازرقي را بايد كهنترين اثر تاريخي موجود درباره مكه دانست . ( 2 )
مؤلف آن :
محمد بن عبدالله بن احمد بن محمد بن وليد بن عقبه غسّاني مشهور به « ابوالوليد ازرقي مكي » از محدثان و مورّخان اسلامي است كه متأسفانه از سالزاد دقيق وي اطلاع نداريم . ابن نديم از وي چنين ياد كرده است :
محمد بن عبدالله . . . عقبة بن الأزرق . . . از جمله كتابهاي او « كتاب مكه و اخبارها و جبالها و أوديتها »
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ ميقات ، شماره 3 ، ص 22 .
2 ـ چنانكه پيشتر ياد كرده ايم ( ميقات شماره 3 ، ص 223 ) كتابي با عنوان « تاريخ مكه » به حسن بصري نسبت داده اند و گويا نسخه اي از آن ، در كتابخانه تيمور در دارالكتب المصريه وجود دارد ( تاريخ المدينة المنوره ، ج 1 ، مقدمه ، امّا از چگونگي آن و صحّت انتسابش ، اطلاعات دقيقي در اختيار نيست .
179 |
است كه كتابي بزرگ است . ( 1 )
محقق كتاب نوشته است :
مؤلف كتاب ( ازرقي ) در قرن دوّم هجري در مكه مكرمه به دنيا آمده است . تاريخ دقيق تولّد وي روشن نيست ، هيچيك از مورّخان ، تاريخ تولّد وي را ننوشته اند . مورّخان پيشين از وي ياد نكرده اند ؛ و آنچه از زندگاني وي در اختيار داريم از گزارش متأخران است . ( 2 )
سالمرگ وي نيز روشن نيست . حاج خليفه در ضمن يادكرد كتاب وي ، نوشته است :
« الإمام ابوالوليد محمد بن عبدالكريم الأزرقي ، المتوفي سنة 223 » . ( 3 )
برخي ديگر به سال 212 اشاره كرده اند ( 4 ) امّا محمد بن علي فاسي بر اين باور است كه تا سال 248 زنده بوده است . ( 5 )
وستنفيلد آلماني كه براي اوّلين بار كتاب را منتشر كرده است ، با توجه به نقلهاي حوادث در كتاب ، به نقد سخن فاسي پرداخته و سالمرگ ازرقي را 244 نوشته است . محقق كتاب ديدگاه وي را نپذيرفته و با نقد ديدگاه وي ، بر اين باور است كه استظهار فاسي پربيراه نيست و ظاهراً ازرقي تا سال 248 زنده بوده است . ( 6 )
خيرالدين زركلي ، در متن كتاب حدود 250 را نوشته و در پانوشت ، ضمن ارائه مصادر شرح حال ازرقي ، اختلاف اقوال را بررسي كرده است . ( 7 )
بهرحال از چگونگي زندگاني و سوانح حيات ازرقي اطلاعي در دست نيست و تنها اثر باقي مانده از وي نيز همين كتاب است ؛ كه مجموعه اي است ارجمند ، گرانقدر و سودمند .
نام كتاب
پيشتر آورديم كه ابن نديم نام آن را بدينگونه ثبت كرده است :
« كتاب مكة و اخبارها وجبالها و أوديتها » . ( 8 )
سمعاني از آن با عنوان « أخبار مكه » ياد كرده است . ( 9 ) فؤاد سزگين از كتاب ازرقي با عنوان « اخبار مكة المشرفه أو كتاب فضائل الكعبه » ياد كرده است . ( 10 ) و بالأخره آقاي رشدي صالح ملحس محقق كتاب بر پيشاني آن عنوان « اخبار مكه و ماجاء فيها من الآثار » را نهاده است . نامي كه در « الفهرست » آمده ، سازگارترين اين نامها با محتواي كتاب است و روشن نيست محقق فقيد كتاب ، چرا از آن روي برتافته است .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ الفهرست ، ص 125 ـ 124 .
2 ـ أخبار مكه ( مقدمه ) ، ص 13 .
3 ـ كشف الظنون ، ج 1 ، ص 306 .
4 ـ أخبار مكه ، مقدمه ، ص 13 .
5 ـ العقد الثمين .
6 ـ اخبار مكه ( مقدمه ) .
7 ـ الاعلام ، ج 6 ، ص 22 و نيز بنگريد به معجم المؤمنين ، ج 3 ، ص 429 ، چاپ مؤسسة الرساله .
8 ـ الفهرست ، ص 125 .
9 ـ تاريخ التراث العربي ، ج 1 ، جزء دوّم ، ص 203 .
10 ـ الأنساب ، ج 1 ، ص 122 ، چاپ بيروت .
180 |
اهميت كتاب
اثر ارجمند ازرقي هماره مورد توجه عالمان و محدثان و مورّخان بوده است . بسياري از پژوهشيان از آن بهره برده و در سامان بخشيدن به پژوهشها بدان استناد كرده اند . عبدالكريم ابن محمد سمعاني ، مورخ و شرح حال نگار پر اطلاع ، كه كتاب ازرقي را در محضر برخي از محدثان به درس خوانده است در باره آن مي گويد :
محمد بن عبدالله ازرقي نواده أحمد بن محمد ازرقي صاحب كتاب « أخبار مكه » آن را در نهايت زيبايي و استواري نگاشته است . ( 1 )
محقق كتاب مي گويد :
كتاب ازرقي را بدقّت بررسي كردم و بحثهاي آن را به ژرفي نگريستم ، آن را كتابي يافتم مهم با موادّ سرشار ، با اين كه از بحثهاي اجتماعي و سياسي تهي است امّا پرفايده است و سودمند .
داوري محققِ كتاب ، در پرماده و سودمند بودن كتاب ، كاملاً استوار است . امّا تهي بودن از مسائل اجتماعي آن را ، نمي توان پذيرفت . در نگاهي گذرا كه به فصول كتاب خواهيم داشت ، مي توان دريافت كه اين كتاب موادّ قابل توجهي در شناخت چگونگي اجتماع آن روز مكه ، باورها و منشها و زندگاني آنها در خود جاي داده است .
به هر حال كتاب ازرقي بلحاظ اين كه كهنترين اثر موجود در تاريخ مكه است و گزارشها و نقلهايش يكسر مستند است و در لابلاي صفحاتش ستون و نصوص را ، كه برخي را بدينصورت در ديگر جايها نتوان يافت جاي داده است ، از اهميت فراوان و جايگاه بلندي برخوردار است ؛ وبي گمان پژوهشيان در تاريخ مكه و تاريخ اسلام و چگونگي هاي آن روزگار ، از نگريستن بدان بي نياز نيستند .
نگاهي گذرا به ابواب و فصول كتاب
ازرقي در تدوين كتاب ، شيوه استوار ، سليس و سهل الوصولي بكار گرفته است . گزارشهاي كتاب را به ابواب و مباحثي تقسيم كرده و نقل گزارشها را با يادكرد سلسله اسناد آراسته است .
گزارشهاي كتاب ، از چگونگي پديد آمدن كعبه آغاز مي شود و در ضمن نقلها ، به چرايي نام گذاري مكه به « ام القري » اشاره مي شود ؛ آنگاه روايتي است مفصل به نقل از امام
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ الأنساب ، ج 1 ، ص 122 ، چاپ بيروت .
181 |
چهارم (عليه السلام) كه در ضمن آن به « بيت المعمور » نيز اشاره شده است ( صص 33 ـ 32 ) در فصل بعدي چگونگي زيارت ملائكه است بيت الله الحرام را ، و آنگاه هبوط آدم (عليه السلام) به زمين و ساختن كعبه و چگونگي آن گزارش شده است . اين گزارشها غالباً از وهب بن منبّه و كعب الأحبار است . تعبير به « قرأتهُ في كتاب من الكتب الأول » از وهب و گاه كعب و « وجدت في التوراة . . . » در اين نقلها تأمل برانگيز است . و نيز مراجعه عمر بن خطاب به كعب و درخواست توضيح درباره كعبه و حرم و مسائل مرتبط به آن ( ج 1 ، ص 40 ) .
وهب بن منبه و كعب الأحبار از عالمان آشنا به آثار يهودي ـ اسرائيلي هستند كه در گسترش اسرائيليات و افكار يهودي در آثار و منابع اسلامي نقش شگرفي دارند . اينگونه آثار كه در بنان و بيان عالمان به « اسرائيليات » ياد مي شود ؛ در ديگرساني تفكر مسلمانان نقش مهمّي داشته است كه بايد در جاي مناسب خود بدقّت بحث و ارزيابي شود .
چگونگي طواف حضرت آدم (عليه السلام) و دعاي وي و خواستهايش از خداوند متعال ، و بر اين پايه بنيان گذاري سنت طواف ، فضيلت كعبه ، چگونگي بيت المعمور و برابري آن با كعبه ، كه وهب بن منبّه مي گويد گزارش آن را در تورات يافتم ؛ و آنگاه گزارشهايي از جايگاه اصلي بيت المعمور . . . در ذيل عناويني در صفحات بعدي آمده است ( صص 50 ـ 40 ) .
گزارشهاي مربوط به بيت المعمور و چگونگي آن ، تهافتها و اختلافها در چگونگي آن نيز در اين مجموعه شايان دقّت است . بنيادگذاري و يا تعمير « كعبه » به همت ابراهيم (عليه السلام) و هجرت وي به اين سرزمين و نهادن اسماعيل و هاجر در آن ديار ، مسأله صفا و مروه و . . . در فصلي ديگر به تفصيل گزارش شده است ( صص 66 ـ 53 ) .
ابراهيم ، اين فريادگر توحيد و نخستين معلم حج گزاري ، چگونه حج مي گزارده است ، حج را چه سان اعلام كرد ، پيامبران پس از وي چگونه طواف مي كردند و سعي صفا و مروه چگونه بوده است ، نماز در پشت مقام و . . . اينهمه ، موضوع گزارشهاي بعدي است ( صص 74 ـ 66 ) .
آنگاه از جايگاه بلند كعبه در ضمن تفسير آيه « اِنَّ اَوَّلَ بيت وُضِعَ للنّاس . . . » سخن رفته است و شأن نزول آيه گزارش شده است . سپس چگونگي شكل گيري آن ديار ، شرافت سرزمين حرم و مردمان آن ، چگونگي ولايت بر آن ديار و مكه و كعبه در گزارشي مفصل آمده و چگونگي ازدواج اسماعيل يا عشيره اي از عربهاي آن روزگار ، و ولايت فرزندان وي بر اين سرزمين ، چرايي نامگذاري بيت به « عتيق » و مكه به « بكّه » ياد شده است ( صص 80 ـ 74 ) .
182 |
ولايت بر كعبه و مكه را « جُرهميان » ( 1 ) در اختيار داشتند ، چگونگي ولايت و حاكميت آنان بر اين ديار ، فساد و زشتخوييهايي كه در ادامه حاكميت ، گريبانگير آنان شد ، بي حرمتي هايي كه در آن ديار مقدس روا داشتند ، به تفصيل آمده است ( صص 90 ـ 80 ) . پس از آن چگونگي ورود « خزاعه » ( 2 ) و استقرار آنان در آن سرزمين و تسلّط بر آن ديار و گسترش حاكميت آنها به تفصيل گزارش شده است ( صص 103 ـ 90 ) . پس از اين گزارشها چگونگي رشد و زندگاني قصيّ بن كلاب ، و دستيابيش به سرپرستي اداره بيت الله الحرام و مسائل مربوط به آن گزارش شده است ( صص 116 ـ 103 ) . پس از آن چگونگي پراكندگي فرزندان اسماعيل ، بوجود آمدن رگه هاي انحراف عقيدتي ، و فراهم شدن اوّلين نشانه هاي بت پرستي آمده است . بخشهاي ياد شده ، بلحاظ تاريخي و اجتماعي قابل توجه است . در لابلاي اين گزارش نكات ارجمندي از باورها ، منشها و بينشهاي اجتماعي و اعتقادي مردم گزارش شده است كه خواندني و سودمند است .
چگونگي ديگرساني بنيادهاي اعتقادي ، آغاز بت پرستي و گرايش به بت تراشي در سرزمين مكّه پس از گزارشهاي ياد شده آغاز مي شود ، در اين فصل از اوّلين كسي كه آهنگ بت پرستي را درانداخت نيز سخن رفته است ، و از پيامبر (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) نقل شده است كه :
اوّلين كسي كه پيرامون كعبه بت برافراشت و آيين حنيف ( آيين ابراهيم ) را ديگرگون كرد ، عمرو بن لحي بود ( ج 1 ، ص 117 ) . آنگاه از اوّلين كسي كه بت را در درون كعبه نهاد سخن رفته و چگونگي دو بت نهاده شده بر صفا مروه و تبديل شدن حرمت گذاري به آن دو به سنت ناپسند و شيوه اي زشت در آيين حج آمده و در پي آن به تفصيل از كيفيت شكسته شدن بتها در جريان فتح مكه و مطالب مربوط به آن گزارش شده است ( صص 125 ـ 116 ) .
جايگاه كعبه در انديشه مردم ، حرمت نهادن برآن ، بتهاي گونه گون در آن ديار ، قبيله ها و تيره هاي مختلف و بتهايي كه آنها را تقديس مي كردند ، برخي از آيينها و بزرگداشتها در پيشگاه بتان ، باورها و انديشه ها درباره كعبه ، بتها و . . . در اين بخش گزارش شده است . برخي از گزارشها ازبعضي باورهاي آنها و روشها و منشهايشان گو اين كه اندكي رنگ افسانه دارد ولي بر رويهم نشانگر وجهي از وجوه فرهنگي آن روزگاران تواند بود . بر اين نكات بيفزاييم كه بعضي از اين آگاهيهاي عرضه شده در « اخبار مكه » منحصر بفرد است و بسيار مهم .
پس از آنچه ياد شد ، از دو حادثه مهم تاريخي كه به آهنگ انهدام كعبه و تلاش براي تباه ساختن اين خانه ديرپاي شكل گرفته بود ، سخن رفته است و از انگيزه بوجود آورندگان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ جُرهم ، بخشي هستند از « قحطانيان » چگونگي انتقال آنان از يمن به مكه و چگونگي بسط و گسترش و حكومتشان در آن ديار را بنگريد : معجم قبائل العرب ، ج 1 ، ص 183 و منابعي كه در آن آمده است .
2 ـ خُزاعه ، از قبايل بزرگ عرب دوره جاهلي و . . . رك : معجم قبائل العرب ، ج 1 ، ص 338 و منابعي كه در آن آمده است .
183 |
اين جريانها . گزارش اين دو جريان كه در تاريخ به « تبع » و « فيل » مشهور است دقيق است و سودمند و بگونه اي نشانگر مرتبت عظيم كعبه در دوران قبل از اسلام و انعكاس اهميت آن در ميان عرب و ملتها و قومها ( صص 154 ـ 132 ) ازرقي انعكاس ماجراي اصحاب فيل را در ادب عربي نيز نشان داده است و برخي از اشعاري را كه شاعران آن روزگار درباره اين حادثه سروده اند آورده است .
فصل بعدي گزارش درازدامن ، خواندني و سودمند چگونگي فراز آوردن ديوارهاي كعبه و ساختن دوباره آن و نصب « حجر الأسود » است . اين گزارشها كه به طرق مختلف نقل شده ، سرشار است از مسائل اجتماعي و اعتقادي و غورهاي باورها و انديشه هاي جاهليان درباره كعبه ، مكه ، حرم و . . .
چگونگي تصويرها و نقشهاي ديوارهاي كعبه نيز بدقت گزارش شده است و بدين مناسبت به تفصيل از ورود پيروزمندانه رسول الله (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) به مكه و زدودن آثار شرك از خانه توحيد و نقش والاي علي (عليه السلام) در شكستن بتها و قرائت پيام الهي به مردمان سخن رفته است . ( 1 ) ( صص 179 ـ 157 ) در ادامه همين فصل از طواف جاهليان و چگونگيهاي طواف عريان ، نقش قبيله ( اُحمس ) ( 2 ) در اين جريان و . . . سخن رفته است .
مردم دوره جاهلي در حج و غير آن داراي سنتها و شيوه هاي اجتماعي و رفتاري بودند و گاه در انجام آن بس سختكوش و انعطاف ناپذير . ازرقي در اين بخش از برخي از سنتهاي رايج در آن دوران در مناسك حج سخن گفته و در ضمن گزارشهاي مفصل و گويايي جريان فكري ـ فرهنگي « حُمس » و « حلّه » و چگونگي حج گزاري آنها نموده است .
چگونگي طواف ، احرام ، ارجگذاري آنها به كعبه ، جريان « نسيء » ( 3 ) انگيزه هاي آن و اوّلين كسي كه اين آيين را درانداخت و . . . به تفصيل گزارش شده است و در ضمن آن شأن نزول آياتي روايت شده است ، اين فصل بلحاظ اجتماعي و عبادي شايان توجه است ( صص194 ـ 179 ) .
پذيرايي از حاجيان و چگونگي مهمانداري ، كه در نهايت در دوره جاهلي تشكيلاتي با مسؤوليت خاص يافته بود ( 4 ) از جمله نكات جالب توجه تاريخي آن روزگار است . اطعام زائران ، كيفيّت اسكان آنها و ديگر مسائل مرتبط با حج گزاري را ازرقي به تفصيل گزارش كرده است ( صص200 ـ 194 ) .
ازرقي در گزارشهاي تاريخي ، گاه سير تاريخي جريانها را لحاظ نمي كند و به
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ گزارش ازرقي از اين حادثه يعني ابلاغ پيام برائت به وسيله علي (عليه السلام) و وقايع قبل و بعد آن ، شامل و كامل نيست . در اين باره رك : احقاق الحق ، ج 14 ، ص 499 ؛ التبيان ، ج 5 ، ص 169 ؛ مجمع البيان ، ج 5 ، ص3 و . . .
. 013 ص ، 1 ج ، برعلا ل ئابقلا مجعم : ك ر ، اهتدابع و ك سانم و ي گدنز هويش رد ي ياهيگژيو ي اراد برع زا يليابق ـ 2
3 ـ براي آگاهيهاي بيشتر در باره « نسيء » ، رك : التفهيم لأوائل صناعة التنجيم ، ص 223 و ذيل آيه 36 از سوره توبه در تفاسير .
4 ـ مكه والمدينه في الجاهليه و عهدالرسول ، احمد ابراهيم شريف ، صص 189 ـ 188 ؛ نظام الحكم والإداره ، محمد مهدي شمس الدين ، ص 517 .
184 |
مناسبتهايي وقايع تاريخ را گزارش مي كند . در اين بخش به تفصيل جريان آتش افتادن به كعبه و سنگباران كردن آن بروزگار يزيد را به فرماندهي حصين بن نمير گزارش كرده و چگونگي تخريب و بازسازي آن را در دوران حاكميت ابن زبير و ديگرساني هاي روا شده در ساختار كعبه را نقل كرده است . موضع گيريهاي گونه گون در اين حادثه خواندني است . كساني اين جريان را از حوزه قدرت انسان بيرون مي دانستند و دست جبر را در آن كارساز .
ازرقي مي گويد :
اوّلين بار كه از جبر سخن رفت در اين حادثه بود ( ص 197 ) .
از محمد بن كعب قرظي نيز در اين موضوع گزارشهايي آمده است ، آغاز يكي از اين گزارشها تأمل برانگيز است . او مي گويد :
سليمان بن عبدالملك بروزگار خلافت ، مشغول طواف بود ومن بركناراو بودم . . ( ص220 )
محمد بن كعب قرظي از مفسّران دوره تابعي و از دانشوران يهودي تبار و از اسرائيليات گستران آن روزگار است . او [ اوّلين كس يا ] از اوّلين كساني است كه داستان غرانيق را پرداخت و گستراند ، چنانكه پيشتر اشاره كرديم ، نقش مفسّران و دانشوران يهودي تبار ، در آلوده سازي فرهنگي ، قابل توجه و شايان بررسي است ارتباط وثيق ايشان با حاكميتها ، بويژه در دوران بني اميه نيز بايد در پژوهشها مورد تعمق قرار گيرد اكنون و در اين مقام سخن پژوهشگري را بياوريم كه هوشمندانه نوشته است :
طرفه اين كه هر چه راويان به معاويه و سازمان حكومتي وي نزديكتر بودند ، نقش آنها در ساخت و پرداخت و پراكندن اسرائيليات گسترده است . ( 1 )
و آنچه نقل كرديم يكي از نمونه ها و نشانه هاي آن است .
پس از آنچه آمد ، از اشياء گرانبهاي آويخته شده بر كعبه سخن رفته است و از برخي اشياء كهن بر جاي مانده از روزگاران پيشين . ازرقي اين گزارشها را پي مي گيرد و از آنچه در دوره اسلامي نيز در كعبه نهاده شده است ، سخن به ميان مي آورد و حج گزاري هارون و فرزندانش را گزارش مي كند . متن عهدنامه محمد امين و عبداللّه مأمون را مي آورد كه بلحاظ تاريخي شايان توجه است ، سپس ازرقي بر سر سخن برمي گردد و از چاهي مي گويد كه در دوره جاهلي در درون كعبه كنده شده بوده است و هدايا را در درون آن مي افكندند . ( صص 253ـ223 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ بحوث مع اهل السنّه و السّلفيه ، سيد مهدي روحاني ، ص 84 و نيز رك : ربيع الأبرار ، ج 2 ، صص 844 ـ 843 .
185 |
پوشش كعبه :
در اين فصل ازرقي گزارشهاي فراوان و متفاوتي مي آورد . از اوّلين كسي كه كعبه را پوشاند گزارش مي دهد ( ص 249 ) و چگونگي پوشش آن را مي نماياند و نيز چگونگي عطرآميزي كعبه را . اين كه پس از پوشش كعبه ، سالهاي واپسين پوشش را برمي گرفتند يا پوششهاي بعد را بر روي آنها مي هشتند ، اولين كسي كه پوششهاي انباشته بر هم را برچيد و . . . گزارشهايي است كه در اين فصل آمده است . گزارشهاي ازرقي از پوشش و پوششهاي كعبه مضطرب است . محقق كتاب در پانوشت ، اقوال مختلف را آورده و آنگاه گزارش فاكهي را نيز افزوده است و آنگاه به جمع روايات پرداخته و بالاخره نتيجه گرفته است كه معاويه از اينگونه كسان نيست ، و آنگاه ضمن گزارشي مفصل ، سير جريان پوشش را تابدين روزگار آورده است . ( صص 286ـ252 ) .
در آغاز اين فصل ازرقي گزارشهايي را مي آورد كه در ضمن آنها آمده است روز عاشورا روزي است كه بر كعبه پوشش افكندند و . . . پژوهشگران در ساختگي بودن اينگونه نقلها ، كه مزدوران معاويه براي تقدس بخشيدن بروز عاشورا و در نتيجه نيكو جلوه دادن درنده خوييهاي آنان ساختند و پرداختند و پراكندند ، ترديد ندارند . واژه شناسان گفته اند ، عاشورا براي روز دهم محرم الحرام پس از شهادت ابا عبدالله الحسين (عليه السلام) معروف شد ، اين واژه ، واژه اسلامي است و در دوره جاهليت بهيچ روي شناخته شده نبود . ( 1 )
چگونگي ورود پيامبر به مكه ، سال فتح مكه ، نمازگزاردن آن بزرگوار در كعبه ، اذان بلند بلال و عكس العمل قريشيان در برابر آن ، گزارش پيامبر از گفتگوهاي پنهاني آنان درباره بلال و رسول اللّه (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) كه از يكسو نشانگر خيره سريهاي مشركان و از سوي ديگر نشاني است از عظمت بلال و نمادي از پنهان آگاهي و معجزه رسول الله و . . . در صفحات ديگر كتاب آمده است . پيامبر در سال فتح مكه وارد مسجد شد . كليد دار كعبه عثمان بن طلحه را فرا خواند ، كليدها را از وي گرفت و وارد كعبه گشت ، در درون خانه نماز خواند ، و آنگاه كليدها را به وي پس داد .
ازرقي در اين بخش به تفصيل و دقّت ، چگونگي ورود پيامبر ، همراهان و نمازگزاران آنها را گزارش كرده است . در بسياري از اخبار و نيز آثار تفسير چنين نموده شده است كه گويا آيه : « انّ اللّه يأمركم ان تؤدوا الأمانات الي اهلها . . . » ( 2 ) در ماجراي پيشگفته ، نازل شده است ، اين پندار استوار نيست و اكنون جاي گفتگوي تفصيلي آن نيست !
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ النهايه ، ج 3 ، ص 240 ، الجمهره في لغة العرب ، ج 4 ، ص 212 و نيز بنگريد : مجله الهادي ، سال هفتم شماره 2 ، ص 36 ؛ الصحيح من سيرة النبي الأعظم ، ج 3 ، ص 104 .
2 ـ نساء : 58 . رك : الميزان ، ج 4 ، ص 378 ؛ التمهيد ، ج 1 ، ص 147 .
186 |
كعبه اين خانه ديرپاي و دراز آهنگ ، كه اكنون سده هاست بر معبر تاريخ شكوهمند ايستاده است ؛ با نامهاي زيبا و هيجانباري نامبردار است ، هر كدام از اين نامها را زمينه و انگيزه اي است . ازرقي در اين بخش اين نامها و چگونگي نامگذاري كعبه بدانها را گزارش مي كند ؛ كعبه ، مكّه ، بيت العتيق ، القرية القديمه و . . . را جزء اين نامها آورده و در ضمن آن ، از نامهاي مكه نيز سخن گفته و از اوّلين كسي كه در مكه اذان گفته ياد كرده است و نيز از شرافت اين خانه در ديدگاه مردمان و اين كه هرگز روا نمي داشتند خانه اي فرازمندتر از آن بنيان نهاده شود . ( صص 283ـ279 ) .
در صفحات 286 ـ 283 تفسير آياتي آمده است درباره كعبه و آنگاه گزارشهايي است درباره اوّلين كسي كه در خانه طواف كرد و در صفا و مروه سعي بجا آورد و . . . روشن كردن چراغ براي طائفان و راهيان كعبه و صفا و مروه نيز گزارش شده است . توصيف دقيق ، ريزبينانه و همه سويه ازرقي از كعبه و چگونگي ساختمان آن ، مساحت مسجدالحرام تا آن روزگار ، ستونها ، روزنه هاي داخل خانه ، سقف ، تطوّرات ساختمان ، شاذروان ، كيفيّت كف ساختمان ، درب خانه و نقش ها و كتيبه هاي آن و نيز چگونگي درب ديگري كه بروزگاري در كعبه بوده است ، آب زمزم و فضيلت آن بسيار خواندني و آكنده از اطلاعات تاريخي است . ( صص 319 ـ 286 )
حجر اسماعيل ( كه كعبه ، مكه و حج با خاطره جاويدان آن پيامبر بزرگ الهي عجين است ) در مجموعه مسجدالحرام از جايگاه بلندي برخوردار است ، مكانت عظيم آن تا بدانجاست كه جزء بيت تلقّي شده و در طواف بايد داخل مطاف قرار گيرد . ازرقي در چگونگي حجر و اهميت و عظمت آن گزارشهاي جالبي دارد ( صص 321 ـ 311 )
وي به مناسبت يادكرد آن مسائل و حوادث شنيدني و ارجمندي از صدر اسلام ، قريش ، عبدالمطلب ، كودكي پيامبر (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) و . . . آورده است . در همين بخش ، جريان نزول سوره « تبت » و تأثير شگرف آن در شكستن هيمنه دروغين ابولهب و همسرش را گزارش كرده ؛ اين گزارش نشان مي دهد كه آهنگ تأثير گذار و شكننده اين سوره الهي چگونه امّ جميل را به ديوانگي و وحشيگري و فريادگري واداشته بود ( ص 316 ) .
« حجر الأسود » در ساختمان كعبه جلوه اي شگرف دارد ، نصوص روايي و تاريخي در عظمت و چگونگي آن بسيار است . ازرقي گزارش اركان اربعه كعبه را با گزارشهاي مرتبط با حجر الأسود آغاز كرده و روايات و گزارشهاي بسيار خواندني و دلنشين درباره آن آورده است .
187 |
از جمله به نقلهاي مختلف آورده است كه روزي بهنگام طواف ، عمر در مقابل حجرالأسود ايستاد و گفت :
« بخداي سوگند مي دانم كه تو سنگي بيش نيستي ، نه بهره اي داري و نه توان ضربه زدن و اگر نبود كه ديدم پيامبر تو را مي بوسيد هرگز نمي بوسيدم . »
علي (عليه السلام) او را مخاطب قرار داد و گفت : او هم مي تواند بهره رساند و هم ضرر ، و با استناد به كتاب الهي براي وي توضيح داد ، آنگاه عمر گفت :
« پناه مي برم بخداوند از كسي كه در ميان مردمي زندگي كند كه در ميان آنها ابوالحسن نباشد ( ص 324 ) »
با گزارشهاي ازرقي از اركان اربعه ، و چگونگي آنها ، و روايات وارد شده درباره « ملتزم » و حد و حدود آن ، جلد اوّل كتاب بر اساس تقسيم بندي محقق پايان مي پذيرد . پس از پايان اين جلد ، ملحقات دراز دامن و سودمند محقق است كه درباره آن سخن خواهيم گفت .
جلد اوّل كتاب بيشتر جنبه هاي تاريخي مكه را بروزگار جاهليت و قبل از اسلام گزارش كرده است و در جلد دوّم افزون برگزارش جنبه هاي تاريخي دوره اسلام واشاره هايي به پيش از اسلام ، مسائل فقهي و چگونگي اعمال و حج گزاري نيز مورد توجه واقع شده است . و از اهميت و فضيلت مشاهد مشرّفه سخن رفته است . اين بخش با مسائل مربوط به طواف آغاز مي شود و در آغاز آن ، اين روايت دلپذير آمده است كه پيامبر (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) فرمود :
« هر كس كه بر كعبه طواف كند ، خداوند ـ عزّوجلّ ـ براي هر گامي كه برمي گيرد حسنه اي مي نويسد و خطايي از او محو مي كند ( ص 3 ) »
در اين بخش ، روايات و آثار بسياري از پيامبر و صحابيان در عظمت و اهميت طواف خانه خدا گزارش شده است و در ضمن آن ، فضيلت بسيار طواف كردن ، آداب طواف ، نگاه به كعبه و چگونگي سخن گفتن به هنگام طواف ، شعر سرودن ، قرآن خواندن و . . . سخن رفته است . در ادامه اين بحث ازرقي گزارش چگونگي طواف يكي از جنّيان را آورده است و بدنبال آن گزارشهايي ، اين گزارشها گو اين كه بيشتر شكل افسانه دارد ولي بروشني نشانگر وجهي از وجوه باورها و فرهنگ دوره جاهلي است .
فضيلت طواف در ريزش باران ( 1 ) هنگام طلوع و غروب آفتاب ، ماه رمضان و . . . نيز در اين بخش آمده است . يكي از نقاط مقدس و ارجمندي كه هماره مورد توجه مردمان بوده و مسلمانان نيز در آنجا استغاثه مي كنند و با خداوند راز مي گويند « حطيم » است . در اين كه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ بهمن سال 1372 توفيق بجاآوردن عمره رفيق گشت . در مكه كتاب ازرقي را بهمراه داشتم و براي همين مقاله مي خواندم و يادداشتهايي از آن برمي گرفتم . به روايات فضيلت طواف در ريزش باران رسيدم آرزو كردم اين توفيق نصيب شود . روزي بهنگام نماز ظهر باران شديدي درگرفت زائران خانه خدا و راهيان حريم دوست با اشتياقي شگرف برگرد خانه مي چرخيدند و احساس لطيف رحمت الهي جانها را از شوق آكنده بود . من نيز چونان « خسي » در آن « ميعاد » در انبوه مردم دلداده به اللّه طواف مي كردم . بسياري پس از طواف به حجر اسماعيل رفتند تا تن و جان را در ريزش آب بام كعبه ، زير ناودان بشويند ، امّا شرطه هاي آل سعود بر سرو روي مردم مي زدند و با نعره هاي شرك ! شرك ! مردم را مي راندند .
188 |
حطيم چه مقداري از كنار حجرالأسود و باب كعبه را مي گيرد گفتگو است ، گزارش ازرقي نشانگر آن است كه حطيم ما بين ركن ، مقام و زمزم و حجر است . ( ج 2 ، ص 23 )
وي پس از تحديد حدود آن ، اخباري را گزارش مي كند كه بيانگر جايگاه بلند كعبه در ديدگاه مردم در دوره جاهليت بوده است و در آن روزگار ، مردمان در اين مكان براي استغاثه و دفع و رفع ستم تجمع و دعا مي كردند . ( ص 28 ـ 23 )
پس از آنچه گذشت ، نقلهايي است در چگونگي مقام ابراهيم ، و حوادث جاري در گذرگاه زمان درباره آن ؛ مانند جابجاي آن ، طلاهاي بكار رفته در آن ، ارتفاع و حدّ وحدود آن . ( صص 39 ـ 29 ) پس از اين چگونگي بوجود آمدن چاه زمزم ، ويراني آن و سپس بازسازيش به همّت عبدالمطلب ، و داستان نذر وي براي فرزند و ماجراي قرباني عبداللّه به تفصيل آمده است . ( صص 49 ـ 39 ) داستان نذر عبدالمطّلب و آهنگ ذبح عبدالله و ماجراهاي مرتبط بدان كه در منابع تاريخي و آثار نگاشته شده در زندگاني و سيره پيامبر نيز آمده است ، ( 1 ) چندان استوار نيست . ( 2 )
جريان چاه زمزم ، فضيلت آن ، گوارايي آب آن و برخي از حوادث كه بر آن رفته است و ديدگاهها و باورها درباره آن ، در بخش ديگر آمده است . ( صص 62 ـ 49 )
گزارش تفصيلي و دقيق ازرقي از مسجدالحرام و مسائلي كه با آن پيوند دارد ، از اينجا شروع مي شود ، در آغاز وي به تفصيل از فضيلت مسجد و اهميت نماز در آن سخن مي گويد . وي بطرق مختلف اين روايت را مي آورد كه پيامبر فرموده است :
« لاتشدّ الرّحال الاّ الي ثلاثة مساجد : المسجد الحرام ومسجد النبي والمسجد الاقصي . »
و بدين سان خواسته است تا جايگاه بلند مسجد الحرام را بازگويد . اكنون بيفزاييم كه در چگونگي اين حديث ، كه دستاويز ابن تيميه و پيروانش در برخي از عقايد بي پايه آنها شده است ، سخن بسيار است . برخي از محدثان و دانشوران عامه ، بر اين باورند كه اين حديث بر ساخته است . ( 3 )
درباره اوّلين كسي كه نماز جماعت را بگونه دايره اي برگرد كعبه معمول داشت ، محلّ گورهاي دختران اسماعيل و برخي از آداب حضور در مسجد الحرام ؛ مانند وضو گرفتن ، خفتن و اعلان گمشده ها نيز مطالبي در اين بخش آمده است . جالب است كه ازرقي از يكي از شاهدان نقل مي كند :
« پيامبر را ديدم در طرف در بني سهم نماز مي گزارد و مردم از برابر ايشان مي گذشتند و ميان آن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ و نيز رك : الكافي ، ج 4 ، ص 217 ؛ من لايحضره الفقيه ، ج2 ، ص 147 .
2 ـ بنگريد به كتاب « من لايحضره الفقيه ، ج 3 ، ص 89 ؛ علي دواني تاريخ اسلام از آغاز تا هجرت ، ص 54 ؛ الصحيح من سيرة النبي الأعظم ، ج 1 ، ص 69 .
3 ـ اين محتوي بگونه ديگر نيز نقل شده است . براي آشنايي با حديث ، راويان و چگونگي آن رك : نقد الحديث في علم الروايه و علم الدرايه ، دكتر حسين الحاج حسن ، ج 2 ، ص 40 ، الوهابيه في الميزان ، ص 148 به بعد ، السنّه قبل التدوين ، ص 502 .
189 |
حضرت و مردم فقط يك وجب فاصله بود ! ( ص67 ) »
چگونگي ساختمان مسجدالحرام ، وتطوراتي كه بخود ديده است ، از اين بخش به بعد به تفصيل ياد شده است . آنچه در خلافت عثمان بوجود آمده ( ص 68 ) در دوران عبداللّه بن زبير ( صص 71 ـ 69 ) وليد بن عبدالملك ابو جعفر منصور دوانيقي ، مهدي عباسي و . . .
مساحت مسجدالحرام ، شمار ستونهاي آن ، چگونگي طاقهاي مسجد وشمار فاصله ميان آنها ، ويژگيهاي درهاي مسجدالحرام و شمار آنها و فاصله هاي آنها از يكديگر ، بلنداي ديوارهاي مسجد ، سقف مسجد ، مناره ها و كنگره ها ، قنديلها و سايبانهاي مؤذنان ، منبر و چگونگي آن . چاه زمزم ، و حجره آن ، دگرگونيهايي كه به سال دويست بيست ، بروزگار معتصم در آن پديد آمد . جايگاه دقيق دارالندوه ( مجمع و شوراي عالي قريشيان ) مسائل مربوط به دارالندوه و وظايف اين انجمن كه بلحاظ شناخت بافت سياسي جامعه دوران جاهلي بسيار اهميت دارد و مسائل بسياري از تاريخ ، جغرافيا ، و شناخت باورها و انديشه ها در اين بخش آمده كه بسي مهم است و براي محققان سودمند تواند بود . ( صص 114 ـ 81 )
در صفحات 126 ـ 114 چگونگي صفا و مروه ، حدّ و حدود آن ، كيفيت سعي صفا و مروه ، سعي پيامبر ، سعي سوارگان ، فاصله صفا تا حجرالأسود ، فاصله صفا تا مروه ، پله ها در صفا ومروه و چگونگي ساخته شدن آنها ، گزارش شده است .
پس از اين گزارش تفصيلي حدّ و حدود حرم است كه با گفتار بلند و مهم رسول اللّه (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) در آستانه فتح ، آغاز مي شود ( صص 125 ـ121 ) و با احاديثي درباه بيت المعمور و چگونگي آن ادامه مي يابد . آنگاه تعيين حدود حرم است و ياد كرد اوّلين كسي كه علامتهاي حدود حرم را فراز آورد ( صص 132 ـ 126 )
عظمت حرم و مرتبت رفيع آن ، بزرگشماري لغزش و گناهان در آن ديار ، پس از اين ، گزارش شده است . اين بخش بلحاظ تاريخي ، اجتماعي و فرهنگي شايان توجه است . روايات بسياري در اين فصل درباه چگونگي داد و ستد در حرم ، زشتي و ناروايي برخوردهاي ناسالم و سودجويانه در مكه و حرم ، و بي توجهي به منشهاي انساني انسان در آن ديار نيز نموده شده است . تأكيد بر « امن » بودن اين ديار و آزاد بودن مردم از قيدها و حاكميتها و لزوم سر نهادن به احكام الهي ، چگونگي مجازات مجرمان ، قاتلان ، سارقان و نابكاران ، اگر به حرم پناه آوردند و يا در حرم مرتكب جرم شدند ، در صفحاتي ديگر آمده است . ( صص 138 ـ 131 ) .
در صفحات 159 ـ 151 جايگاه مردم مكه در انديشه جاهليان و اسلام ، ارج گزاري
190 |
پيامبر (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) به مكه و سرزمين آن ، سروده هايي كه نشانگر مكانت رفيع مكه در ادب عربي است ، و مسائلي از اين دست در ذيل عنوان « ماذكر من اهل المكّة انهم اهل اللّه ـ عزّوجلّ ـ » آمده است .
پيامبر و يارانش كه در مدينه جاي گرفته بودند ، ياد مكه و دلرباييهاي آن را از ياد نمي بردند ، ياد مكه براي آنان ياد كوي يار و زنده شدن خاطره هاي شكوهمند استقامت در راه دوست بود ؛ از اين روي بگونه گون شيوه ، از آن روزگاران ياد مي كردند و رسيدن به آن ديار را آرزو مي بردند . اين يادها و نگرشها را نيز ازرقي گزارش كرده است كه سرشار است از عاطفه و بيان راز دل و سويداي قلب ! ( صص 157 ـ 153 )
حدّ و حدود « مُحَصَّبْ ( مسيلي ميان مكه و منا ) نشان داده شده و اقامتگاه رسول اللّهـص ـ پس از فتح مكه بروزهايي كه در مكه بودند شناسانده و در گزارشهاي گونه گوني آمده است كه پيامبر (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) پس از فتح مكه چون به مكه مي آمد پس از طواف بالاي مكه در حجون خيمه مي زدند و اقامت مي كردند . ( صص 164 ـ 159 )
به روزگار رسول اللّه (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) و سالها پس از آن ، بر خانه هاي مكه درب نمي نهادند و آنها را نمي فروختند و اجاره نمي دادند ، اگر كسي بي نياز از خانه اش بود آن را به نيازمندان وامي گذارد . اين شيوه تا كي ادامه داشت ؟ و در ادامه ، تاريخ اين روش چگونه شد ، در گزارشهاي بعدي پاسخ را توان يافت . ( صص 165 ـ 162 )
اطراف مكه را كوههاي بلندي فرا گرفته است . بارانهاي تند در آن ديار ، با وجود اين كوهها ، زمينه سيل هاي بزرگ و حادثه آفرين است . برخي از سيلابها در حافظه تاريخ باقي مانده و چگونگي آنها ثبت شده است . ازرقي ذيل عنوان « سيلهاي مكه در دوره جاهلي » و « سيلهاي مكه در اسلام » بسياري از آنچه را ياد شد گزارش كرده و نام برخي از آنها را كه به نامهاي ويژه اي نامبردار شده اند ، آورده و چرايي اين نامها را نيز نموده است . اين گزارشها ضمن برنمايي بخشي از چهره جغرافياي طبيعي مكه ، نقش سيلها را در معيشت مردم و اوضاع اجتماعي و اقتصادي مردمان آن روزگار نشان داده است . ( صص 177 ـ 166 ) .
آنگاه ضمن گزارشهايي از حدود « منا » و جايگاهي كه پيامبر در آن منزل مي كردند ، و نيز منزل اصحاب پيامبر (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) سخن رفته و با يادكردي از مسجد خيف و چگونگي بنيادگرفتن آن ، وديگر مساجد منا ، از اوّلين كسي كه به جمرات ريگ افكند گفتگو شده و چگونگي نصب بتها در سرزمين منا گزارش شده است . مسائل مربوط به منا و اعمالي كه بايد
191 |
در آن ديار انجام شود و چگونگي شكل گيري اين اعمال در صدر اسلام نيز در همين بخش آمده است . ( صص 189 ـ 172 ) يادآوري كنم كه ازرقي در ذيل گزارشهاي مربوط به « مسجد كبش » دو گزارش متناقض را مي آورد ؛ يكي نشانگر آن كه ذبيح اسحاق بود و ديگر بيانگر آن كه ذبيح اسماعيل بود . روشن است كه روايات مرتبط با اسحاق در اين زمينه را مفسّران يهودي تبار برساختند و گستراندند . به اين نكته مفسران بزرگ اسلامي توجه داده اند ، ( 1 ) گو اين كه مفسّراني چون طبري نيز نتوانسته اند از چنگ اين گونه مجعولات رهايي يابند . ( 2 )
حدّ و حدود مزدلفه ( مشعرالحرام ) چگونگي مسجد آن ديار و سابقه تاريخي آن ، وقوف در مشعر الحرام و چگونگي آن ، در گزارشهاي بعدي آمده است . در اين گزارشها به مناسبت ، از آيينهاي جاهلي به هنگام حج در اين سرزمين ياد شده است . توصيف ازرقي از اين سرزمين دقيق است و مسائل ريز و درشت اين محيط و پست و بلنديهاي آن را بدقت گزارش كرده است ( صص 194 ـ 190 ) چنين است گزارش وي از عرفات و حد و حدود آن و نيز چگونگي وقوف در آن سرزمين ارجمند ، و مسايل بسياري درباره آن و نقطه ها و مكانهاي موجود در آن . پس از اينهمه ، ازرقي به شناسايي و شناساندن مساجد مكه مي پردازد و در آن از جايهاي سكونت صحابيان و برخي از قبايل سخن مي گويد . آثار پيامبر ، خانه خديجه و بسياري ديگر از جايها و خانه هاي آن روزگار كه هر كدام حادثه و حادثه هايي از تاريخ اسلام را بر سينه داشته اند و اكنون حربه جهل حاكمان آن ديار ، به تباهي كشانده است . با دقت تمام گزارش شده است : كوه حرا ، غار ثور ، راه پيامبر از غار حرا به ثور ، مسجد بيعت ( كه در جايگاه بيعت پيامبر (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) با يثربيان بنياد گرفته است ) مسجد جعرانه ، تنعيم و . . . نيز در اين بخش شناسانده شده اند ( صص 209 ـ 198 )
ازرقي در بخش ديگر به گزارش گورستانهاي مكه و مدفونان آن مي پردازد ، جايگاه اين گورستانها بدقت شناسايي شده و مدفونان در آن گورستانها معرفي شده اند . چگونگي بر گور نهادن مردگان در دوران جاهلي در گورستان معروف مكه در نزديكي حجون و نيز توصيف گورستان مهاجران و چرايي نامگذاري آن به « مقبرة المهاجرين » نيز در اين بخش آمده است . ازرقي در اين بخش به تفصيل از حضور پيامبر بر سر قبر مادرش آمنه بنت وهب و گريستن و سپس گفتگو با مردم ياد مي كند ، اين گزارشها بلحاظ تاريخي بشدّت مخدوش است . بر اساس گزارشهاي استوار تاريخي آمنه بنت وهب ـ س ـ در « ابواء » يكي از منازل بين مكه و مدينه زندگي را بدرود گفت ( 3 ) و در همان ديار به خاك سپرده شد . گزارشهاي ديگر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ رك : تفسير القرآن العظيم ، ج 4 ، ص 17 ؛ التبيان في تفسيرالقرآن ، ج 8 ، ص 474 ؛ الميزان ، ج 17 ، ص 155 . محاسن التأويل ، ج 14 ، 121و . . .
2 ـ جامع البيان في تأويل آي القرآن ، ج 23 ، ص 85 .
3 ـ سيره ابن هشام ، ج 1 ، ص 177 ، امتاع الأسماع ، ج 1 ، ص 7 ؛ سيره حلبي ، ج 1 ، ص 105 .
192 |
ازرقي نشانگر آن است كه « آمنه در حال شرك زندگي را بدرود گفته ، و پيامبر براي وي در هنگام حضور در اين گورستان استغفار كرده و خداوند با فرو فرستادن آيه « ما كان للنّبي والذين آمنوا ان يستغفروا للمشركين ولو كانوا اولي قربي . . . » ( 1 ) او را از استغفار منع كرده است .
مفسّران عامّه اينگونه اخبار را در اين باره و نيز گاه با تفصيل و شاخ و برگ بسيار درباره ابوطالب ـ س ـ نيز آورده اند كه از بنياد تباه است . ( 2 ) سوره توبه مدني است و از آخرين سوره هايي است كه بر پيامبر نازل شده است . و آن بزرگواران در مكه زندگي را بدرود گفته اند ، چگونه اين آيه بهنگام مرگ آنان و يا استغفار بر آنان نازل شده است . و گفتيم كه قبر مادر بزرگوار آن حضرت در « ابواء » است چگونه پيامبر بهنگام حضور بر قبر وي در مكه و . . . اين آيه نازل شده است ؟ ! اينها افزون بر دلايل بسيار ، است كه نشانگر ايمان آن بزرگواران است .
در فصل بعدي از چاهها ، چشمه ها و نخلستانها سخن رفته و چگونگي بوجود آمدن آنها نموده شده و مسائل تاريخي پيرامون آنها گزارش شده است ؛ كه بلحاظ شناخت جغرافياي طبيعي و آگاهي از وضع معيشت و ديگر مسائل اقتصادي و كشاورزي آن روزگاران بسيار سودمند است ( صص 232 ـ 214 ) .
آخرين گزارش خواندني سودمند و دقيق ازرقي گزارش از خانه ها ، محلّه ها ، كوههاي اطراف مكه است . توصيف ها بسيار دقيق است و آميخته به آگاهيهاي جنبي و مفيد ، به مثل « خانه اسود بن خلف خزاعي . . . كه به صد هزار دينار خريد و آن همان دارالأماره است يا ( دارالسلامه ) كنار بازار كفش دوزها ( ص 234 ) . خانه خاندان حرب بن اميّه كه به آن خانه ريطه دختر ابي العباس هم مي گويند و همان خانه اي است كه پيامبر (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) روز فتح مكه فرمودند : « هر كس به خانه ابوسفيان وارد شود در امان خواهد بود ( ص 236 ) و . . . »
آنچه تا بدينجا آمد نگاهي بود بسيار گذرا به بخشها و فصول كتاب ازرقي . اين نگاه گذرا نيز مي تواند به خواننده اهميت آن را در پژوهشهاي تاريخي و اسلامي در ابعاد مختلف نشان دهد . كتاب ازرقي منبعي است مهم و مأخذي است سرشار از آگاهيهاي گونه گون و بي گمان هيچ پژوهشنده تاريخ اسلام از در نگريستن بدان و بهره گرفتن از آن بي نياز نيست .
اخبار مكه تأليف كيست ؟
أخبار مكه با ويژگيهايي كه ديديم تأليف كيست ؟ ابوالوليد محمد بن عبدالله بن احمد الأزرقي ، و يا احمد بن محمد بن وليد يعني جدّ او وستنفلد ( 3 ) مي گويد :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ توبه : 113 .
2 ـ تفسير القرآن العظيم ، ج 2 ، ص 344 ؛ في ظلال القرآن ، ج 3 ، ص 1564 ؛ تفسيرالحديث ، ج 12 ، ص 64 .
3 ـ مستشرق بزرگ و سختكوش و پراطلاع آلماني و محقق و مصحح متون كهن بسيار ، كه براي اوّلين بار « اخبارمكه » را به سال 1857 به چاپ سپرد ، رك : الأعلام زركلي ، ج 8 ، ص 99 ؛ موسوعة المستشرقين عبدالرحمن بدوي ، ص 399 كه دقيقترين و مفصلترين شرح حال وي و نيز آثارش را نوشته است ؛ المستشرقون ، نجيب العقيقي ج 2 ، ص 367 ؛ فرهنگ خاورشناسان ، ابوالقاسم حالت ، ص 354 .
193 |
اين كتاب از برخي موارد مانند سيره ابن هشام است از آن روي كه در نگارش و تدوين اين نيز كسان متعدّدي دست داشته اند . نهايت سيره ابن هشام گزينش شده است از سوي چند نفر و امّا اخبار مكه افزوني يافته . اين كتاب مجموعه اي كوچك بوده است ، كساني بر آن افزودند تا بدينصورت درآمد . ( 1 )
محقق كتاب مي گويد :
بدون هيچ ترديدي مؤلف و بعبارتي روشنتر جمع كننده و نظم دهنده كتاب محمد بن عبداللّه ازرقي است كه آن را از جدّش و كساني ديگر از محدثان روايت مي كند . نهايت روايت وي از جدّش بسيار فراوان است ، تا بدانجا كه مي توان گفت بن مايه كتاب از آن جدّ اوست . ( 2 )
سپس محقق كتاب نشان مي دهد كه بر نسخه ازرقي راويان ديگري نيز مطالب و نقلهايي افزوده اند .
گزينشهاي كتاب
چنانكه پيشتر آمد ، أخبار مكه در آغاز كتابي كوچك بوده است كه پس از تأليف آغازين ، افزونيهايي يافت و كتابي بزرگ سامان گرفت . پس از آن كساني از محققان به گزينش آن همت گماشتند و برخي آن را به نظم كشيدند :
1 ـ سعدالدين بن عمر اسفرائني مكي
وي از عالمان قرن هشتم هجري است كه كتاب را گزين كرده و آن را « زبدة الأعمال و خلاصة الأفعال » ناميده است . كتاب اسفرايني دو بخش بوده است . الف : درباره مكه كه آن را پس از فرا گرفتن كتاب ازرقي از محمد بن احمد قرشي مكي شافعي در مكه از آن برگزيد ، ب : درباره مدينه كه بدان افزوده بوده است . محقق كتاب آقاي رشدي ملحّس نسخه هايي از آن را نشان داده است .
2 ـ يحيي بن محمد الكرماني
وي از عالمان قرن نهم هجري است كه به سال 821 هجري كتاب ازرقي را گزين كرده است . او در اين گزينش اسناد را افكنده و برخي از مطالب بدان افزوده است . وي كتاب را « مختصر تاريخ مكة المشرفه » ناميده ( 3 ) است از اين كتاب نيز نسخه اي باقي است . ( 4 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ أخبار مكه ، ( مقدمه ) ، ص 16 .
2 ـ همان ، ص 16 .
3 ـ اخبار مكه ، ( مقدمه ) ص 18 و نيز رك : معجم المؤلفين ، ج 3 ، ص 566 چاپ مؤسسة الرساله .
4 ـ همان ، ص 19 ، و نيز رك : الأعلام ، ج 8 ، ص 166 .
194 |
3 ـ عبدالملك بن احمد . . . انصاري أرمانتي
از فقيهان شافعي قرن هشتم هجري است كه اخبار مكه ازرقي را به شعر كشيده است . ابن حجر عسقلاني از او ياد كرده است و گويا از كتاب وي اثري باقي نمانده است . ( 1 )
تحقيق كتاب
پيشتر اشاره كرديم كه اخبار مكه نخست بار بهمت مستشرق آلماني وستنفلد ، تصحيح و تحقيق شده ونشر يافته است . عبدالرحمن بدوي مي گويد :
أخبار مكه ازرقي را وي ضمن مجموعه اي با عنوان « أخبار مكه : نصوص عربيه » نشر داد كه اوّلين جلد آن قرار گرفته بود . . . » ( 2 )
وي كتاب را براساس سه نسخه مقابله ، تحقيق و تصحيح كرده و سپس در لايپزيك آلمان به چاپ سپرده اند . او چهارده صفحه تصحيحات را برآن افزوده و در مقدمه اي دراز دامن از زندگاني ازرقي و كتابش سخن گفته و چگونگي نسخه ها را شناسانده است .
چاپ مورد گفتگو
مرحوم رشدي صالح ملحّس در مقدمه كتاب بر اهميت چاپ پيشين ، تأكيد مي كند و برتلاش محقق كتاب ارج مي نهد ، امّا بلحاظ كاستيها ، تحريفها و تصحيفهايي كه در آن راه يافته برچاپ مجدد و دقيق آن همت گمارده است . اين چاپ دقيق است و همراه با افزونيهايي است كه بر اهميت و سودمندي آن افزوده است . كه اكنون به چگونگي تحقيق وي مي پردازيم : ( 3 )
1 ـ متن كتاب
محقق كتاب را بر اساس سه نسخه خطي و چاپ اروپاي آن مقابله ، تصحيح و تحقيق كرده است . او در آغاز سه نسخه خطي را مقابله كرده و آنگاه نتيجه را با چاپ اروپايي سنجيده و اگر در مواردي برايش اطمينان حاصل نشده ، به منابع تاريخي مراجعه كرده و با تطبيق نقلهاي كتاب با منابع تاريخي ديگر ، كوشيده است تا متني منقّح و استوار عرضه كند .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ الدرر الكامنه ، ج 2 ، ص 414 ؛ اخبار مكه ، ( مقدمه ) ، ص 19 .
2 ـ موسوعة المستشرقين ، ص 401 .
3 ـ چاپي كه ما از آن استفاده كرده ايم افست از روي چاپ سوّم آن است ، نشر يافته به سال 1403 ، بيروت دارالأندلس . ويژه گيهاي كتابشناسي چاپ مورد استفاده چنين است : « أخبار مكه » انتشارات الشريف الرضي ، قم ، 1411 .
195 |
2 ـ پانوشتها
در پانوشتها نسخه بدلها را ضبط كرده وبرخي اعلام و جايها و مبهمات متن را توضيح داده است و به برخي از اشتباهات متن با مقابله و تطبيق با منابع ديگر تنبّه داده و گاه واژه هاي دشوارياب را معنا كرده است . در پانوشتها افزون بر آنچه ياد شد ، در تصحيح و يا تكميل گزارشها مطالب سودمندي آورده است ؛ مانند توضيح درباره چگونگي تصويرها در درون كعبه ( ج 1 ، ص 165 ) و برخي از مكانها . ( ص 191 )
پوشش كعبه ( ص 252 ) نامهاي كعبه ( ص 279 ) حجرالأسود ( ص 346 ) تطورات ساختماني صفا ( ج 2 ، ص 120 ) مدفونان مقبرة المهاجرين ( ص 213 ) . پانوشتهاي توضيحي محقق سودمند است و كارآمد .
3 ـ پيوستها
گفتيم محقق ، كتاب را در دو جلد چاپ و منتشر كرده است . و بر هر دو جلد پيوستهايي دارد مهم و سودمند .
پيوستهاي جلد اوّل چنين است :
الف : تكميل گزارشهاي ساختمان كعبه و نوسازيهاي آن ، او بر اساس گزارشهاي ازرقي نشان مي دهد كه تا زمان حجاج بن يوسف ، كعبه ده بار ساخته شده است ، آنگاه يازدهمين بازسازي كعبه را كه بروزگار پادشاهي سلطان مراد پسر سلطان احمد از پادشاهان عثماني اتفاق افتاد ، به تفصيل آورده است . اين گزارش بگونه روزانه است و دقيق ( صص 373 ـ 355 ) .
ب : ازرقي نقل مي كند كه عمروبن لحي بت « خَلَصه » را در پايين مكه قرار داد ( ص 124 ) اقوال مورّخان درباره عنوان « ذوالخَلَصه » متهافتاست . ذوالخلصه بت بوده است و يا بتخانه ؟ چه كسي و چه كساني آنها را برساخته و مي پرستيدند . محقق به تفصيل اقوال مورخان را آورده و آنها را با هم سنجيده و نتيجه نهايي را محققانه و عالمانه بازگفته است ( صص 389 ـ 374 )
ج : ازرقي نسخه نامه هايي كه مأمون همراه تختي براي كعبه فرستاده بوده است آورده و ما پيشتر از آن ياد كرديم . اين نامه ها بسيار مغلوط و مغشوش است . محقق متن نامه ها را به علاّمه اديب مصري احمد زكي پاشا مي فرستد تا در حدّ توان اصلاح كند ، در اين پيوست مصاحبه وي را آورده است .
196 |
پيوستهاي جلد دوّم چنين است :
الف : ازرقي توسعه مسجد الحرام و چگونگي ساختمان آن را تا روزگار خلافت مهدي عباسي گزارش كرده است . محقق كتاب افزونيهاي آن را تا روزگار عثمانيها پي گرفته است . ( صص 309 ـ 305 )
ب : ازرقي برخي از ميقاتها را شمرده و حدودي از حرم را گزارش كرده است ، محقق كتاب بر ايـن بـخش نيـز افـزونيهايـي دارد و از ميقـاتـهاي بـاقي مـانده ياد كرده است . ( صص 310 ـ 309 )
ج : ازرقي از سيلهاي بسياري كه در مكه جاري شده بود ياد كرده است . محقق سيلهاي مهمي را كه در تاريخ ثبت شده و ازرقي از آنها ياد نكرده بود ، آورده است . او مجموعاً از 85 سيل ياد مي كند كه آخرينش به سال 1350 جاري شده است .
د : ازرقي به قناتي كه زبيده آن را خريد و به مكه رساند اشاره مي كند ، محقق كتاب از قنات ديگري نيز ياد مي كند كه آن را زبيده به مكه رسانده و از گزارش آن ازرقي غفلت كرده است .
هـ : محقق كتاب توسعه مسجد الحرام را از سال 1385 ـ 1375 در دوران سعودي نيز بدقت گزارش كرده است . پيوستهاي محقق عالمانه و دقيق است و فوايد كتاب ازرقي را تكميل كرده است .
4 ـ فهرستها :
فهرستهاي فنّي كتاب ، متنوّع ، كارآمد و سودمند است .
1 ـ فهرست آيات ، اين آيات غالباً همراه است با تفسير و يا شأن نزول كه براي مفسّران و محققان سودمند تواند بود .
2 ـ فهرست احاديث ، كه تمام آنها مسند است و برخي بلحاظ تاريخي و اعتقادي مهم .
3 ـ فهرست انبياء ، در اين فهرست از ابراهيم ، آدم ، اسحاق ، اسماعيل ، داود ، شيث ، صالح ، عيسي ، محمّد ، موسي ، نوح ، هود ، يعقوب ، يوسف و يونس (عليهم السلام) سخن رفته است . آنچه در اين كتاب از آنها گزارش شده است غالباً بگونه اي با كعبه در پيوند است .
4 ـ خدمتگزاري كعبه . در اين فهرست از نگهباني ، آبرساني ، مهمانپذيري ، رهبري انجام مراسم ، و . . . ياد شده است چنانكه پيشتر گفتيم اين بحثها بلحاظ نشانگري بافت سياسي
197 |
و اجتماعي تاريخ مكه بسيار مهم است .
5 ـ روزهاي تاريخي . روزهايي كه بلحاظي در تاريخ مكه جلوه داشته است در اين فهرست آمده است ؛ به مثل ، روز واقعه فيل ، روز بناي كعبه ، هجرت ، احد ، عكاظ ، احزاب و . . .
6 ـ بازارهاي عرب ، در اين فهرست از چهار بازار مهم ياد شده است ، حباشه ، ذوالمجاز ، ذوالمجنه و عكاظ .
7 ـ بتها . كه بلحاظ شناخت بنيادها و گرايشهاي اعتقادي و باورهاي گونه گون جاهليان ، بسيار مهم است ، پيشتر نيز آوردم كه گزارشهاي ازرقي در اين بخش گاه منحصر بفرد است .
8 ـ فهرست كسان
9 ـ فهرست قومها ، قبيله ها ، گروهها و خاندانها . مانند أزارقه ، آل جحش ، دوس ، أوس ، خزرج ، ثقيف ، ثمود ، كتانه ، قريش ، هاشم ، هذيل و . . .
10 ـ جايها ، سرزمينها ، چاهها ، درب هاي گونه گونه مسجد الحرام و . . . آباديها ، شعبها ، محلّه هاو . . . در اين فهرست آمده است .
11 ـ قوافي اشعار
12 ـ فهرست مصادر ، تحقيق و تصحيح كه با تمام دقت شناسانده شده است .
5 ـ مقدمه كتاب
محقق كتاب مقدمه اي نگاشته اند سودمند ودر ضمن آن مقدمه از آغاز تدوين در اسلام ، پيشينه نگاشته هاي محققان و مؤلفان درباره مكه ، زندگاني مؤلف و خاندان وي سخن گفته است . آنگاه از « أخبار مكه » بحث كرده و چگونگي تأليف آن را نموده است . سپس به گزينشها و ديگر كارهاي انجام شده درباره آن پرداخته و چگونگي چاپ اروپا را نشان داده و كاستيها و نارساييهاي آن را نمايانده است . و در پايان از شيوه تحقيق خود گفتگو كرده و نسخه هاي معتمد را شناسانده است .
ترجمه كتاب
آقاي دكتر محمود مهدوي دامغاني از استادان فاضل دانشگاه و از مترجمان پركار متون تاريخي كه با ترجمه هاي بسيار ايشان ، جامعه كتابخوان ما آشناست به ترجمه اين كتاب همت ورزيده و اين اثر گرانقدر را با نثري روان و خوشخوان نشر داده است . ترجمه آقاي
198 |
مهدوي دامغاني ، دقيق و يكدست و خواندني است . وي در ترجمه بلحاظ اهميت كتاب ، اسناد را نيز آورده است . چنانكه يادكرديم محقق محترم در پانوشتها ، اختلاف نسخه ها را بدقت ضبط كرده و گاه واژه هاي دشوارياب را معنا كرده است . از اينهمه ، مترجم محترم در ترجمه متن بهره برده است و جز موارد لازمي را كه هم در فهم متن نقش داشته نياورده است . پيوستها و توضيحات محقق در پايان كتاب و نيز پانوشتها يكسر ترجمه شده است ، مترجم محترم خود نيز توضيحات فراواني درباره اعلام متن ، جايها و موضوعات افزوده ، و هر جا را با انديشه و عقايد تشيع در تنافي يافته با دقت توضيح داده و به منابع ديگر ارجاع داده است .
سخن درباره ازرقي و كتاب گرانقدر وي بدرازا كشيد ؛ بر آن بودم كه مطالب كتاب ازرقي را با كتاب فاكهي بسنجم و نشان دهم هماننديهاي موجود بين ايندو كتاب از چه روست ؟ آيا فاكهي از ازرقي گرفته است و يا هر دو بر سر چشمه اي ديگر استوارند و مطالب ديگر . كه ضيق مجال را مي گذارم و مي گذرم و از خداوند توفيق زيارت و حضور در ديار قدس و حريم دوست را مي طلبم . بمنّه و كرمه
پي نوشتها :