بخش 3
ابراهیم خلیل موسس ام القری
13 |
اسرار و معارف حج
14 |
ميقات حج - سال سوم - شماره دهم - زمستان 1373
ابراهيم خليل مؤسس ام القري
عبدالله جوادي آملي
قال الله تبارك و تعالي :
رَبّنا انّي اَسْكَنتُ من ذريّتي بواد غير ذي زرع عند بيتك المحرّم ، ربّنا ليقيموا الصلوة فاجعل أفئدةً من الناس تهوي اليهم وارزقهم من الثَّمرات لعلّهم يشكرون . ( 1 )
مدينه فاضله داراي هسته مركزي و چهار ركن مي باشد . هسته مركزي مدينه فاضله را « حكومت و رهبري » به عهده دارد . اگر از قسط و عدل برخوردار باشد ، در سايه آن ، هَم « آبادي » منطقه و هم « امنيّت و آزادي » تأمين است . اقتصاد سالم ، گرايش دل ها و آرامش قلب ها نيز در آن تضمين خواهد بود .
مدينه فاضله ، انسانهايي را مي طلبد كه :
در بخش هاي اخلاقي پرهيزكار و وارسته باشند .
مسائل خانوادگي و حقوق متقابل پدر و مادر و فرزند را رعايت كنند .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ ابراهيم : 37 .
15 |
در مسائل اجتماعي ؛ امنيت ملّي ، آزادي ، برادري و برابري و مانند آن را تأمين كنند .
در مسائل سياسي ؛ از استبداد ، استعمار و استثمار بپرهيزند .
بنابراين ، مدينه اي فاضله است كه جامع همه اين شؤون باشد .
بخش مهمّ قرآن كريم پيرامون مسائل سياسي است و همه كمالات در آن كتاب آسماني طرح گرديده است . اگر جامعه اي بخواهد مدينه فاضله اي بسازد ، به يقين ، بدون داشتن حكومت ، امكان پذير نخواهد بود و حكومت زماني فاضله است كه از يك سو حاكِمي آگاه ، وارسته ، مدير و مدبّر در رأس آن قرارگرفته و اداره امورش را به عهده گيرد و از سوي ديگر مردمي آگاه و مطيع ، امّت آن باشند . نه امام بدون « امّتِ آگاه » توانِ تأسيس مدينه فاضله را دارد و نه امّت آگاه بدون « امام » . از اين رو است كه انبياي ابراهيمي در راه ابراهيم خليل حركت مي كنند و در دعاها و نيايش هايشان ، از خداوند راهي را كه قرآن كريم از زبان ابراهيم خليل فراسوي مردم نصب كرده است ، تقاضا دارند . آنان در عين حال كه كوشش مي كردند اركانِ يك مدينه فاضله را تأمين كنند ، سعي داشتند بارقه عشقي هم بدمد و كوشش هايشان را روح دهد .
ابراهيم خليل ؛ معمار و مهندس تمدّن ، نقشه مدينه فاضله را بر اساس چهار ركن و يك هسته مركزي تنظيم نمود و آن را از خداوند ـ تعالي ـ مسألت كرد . اركان چهارگانه عبارتند از : 1ـ آبادي و عمران . 2ـ امنيّت . 3ـ اقتصاد سالم . 4ـ عواطف و آرامش دل ها .
مكّه مي تواند امّ القري ( 1 ) شود و آنگاه الگوي مدينه فاضله باشد .
ابراهيم بنيانگذار كعبه است و اوست كه سرزمين غير ذي زرع را امّ القُري كرد . براي اين كه اين ديار غير ذي زرع ، امّ القري شود و صدا از آن سرزمين به جهان و جهانيان برسد و ساكنان زمين مشتاق ديدار اين فلات باشند ، به خداوند متعال عرض كرد : ( 2 )
1ـ « پروردگارا ! اين سرزمين غير ذي زرع را آباد فرما و به صورت شهر درآور » ( رَبِّ اجْعَلْ هذا بلداً . . . )
بديهي است كه منطقه غير ذي زرع اگر بخواهد مدينه فاضله باشد ، ابتدا بايد بازسازي شود و به صورت شهر درآيد .
2ـ « امنيّت ساكنان اين شهر را فراهم نما » ( ربّ اجعل هذا بلداً آمِناً . . . )
3ـ « اقتصاد سالم ساكنانِ اين منطقه را تأمين فرما » ( وارزق أهْلَهُ من الثمرات . . . )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ انعام : 92 ؛ شوري : 7 .
2 ـ « ربِّ اجْعَل هذا بَلَداً آمناً وارزق أهله من الثمرات من آمن منهم بالله واليوم الآخر قال و من كفر فامتّعه قليلا ثمّ اضطره الي عذاب النار و بئس المصير » . بقره : 126 .
« واذ قال ابراهيم ربّ اجعل هذا البلد آمِناً واجنبني و بنيّ ان نعبد الأصنام » . ابراهيم : 35 .
16 |
اين سه درخواست ، تنها سه ركن از اركان امّ القُري است و براي مدينه فاضله گرچه لازمند اما كافي نيستند . اينجاست كه حضرت ابراهيم ركن چهارم را نيز از پروردگار خواست :
« فاجعَل أفئدةً من النّاس تهوي اِلَيْهِم . » ( 1 )
اينجا زماني مدينه فاضله مي شود كه دل هاي مردم به آن سمت گرايش داشته باشد . خدايا ! دل هاي عده اي را به اين سرزمين متوجه كن تا به سويش مهاجرت كنند ، نه از آن كوچ نمايند .
اگر در سرزمين « امنيت » نباشد ، « آزادي » از آن رخت بربندد و از « اقتصاد سالم » اثري نباشد . معلوم است كه فرهنگ ساكنان آن ، پايين و پَست شده و مسائل اخلاقي مراعات نمي شود و حتّي با نبودن يكي از آن سه ، زمينه كوچ فراهم مي شود . چه خوش است سخن مصلح الدين سعدي شيرازي : « نتوان زيست بسختي كه در اين جا زادم . »
هيچ عاقلي حاضر نيست در شهري كه فاقد اين اركان تمدّن است ، زندگي كند .
علي بن ابيطالب ( سلام الله عليه ) فرمود : « ليس بلد احقّ لك من بلد خيرالبلاد فاَحَملكْ » ؛ بهترين شهرها ( 2 ) جايي است كه توانِ رُشد آدمي را تأمين كند .
انبياي ابراهيمي ديدند كه حضرتِ ابراهيم (عليه السلام) به ركن چهارم نيز عنايت نمود و عرض كرد : خدايا ! شهر شدن از يك سو ، امنيت داشتن از سوي ديگر ، اقتصاد سالم داشتن از سوي سوّم اما فضائل فرهنگي و مزاياي اخلاقي هم براي رشد و رُقّي انسانها لازم است تا دل ها نه تنها از اين سرزمين نرمند كه در اينجا بيارمند .
آري معمار تمدّن ؛ ابراهيم خليل (عليه السلام) اين چهار اصل را براي تأسيس امّ القري لازم و ضروري دانستند .
محور اصلي اركان
محور اصلي و قطبي كه اين چهار ركن در مدار او مي گردند ، آن عنصري كه باعث مي شود تا يك سرزمين امن بوده و اقتصاد سالم داشته باشد ، آزادي مردم تأمين و دل هاشان در آنجا بيارمد ، حكومتي است كه در سايه وحي و رهبري انسان كامِل ( معصوم ) شكل يابد ، حكومتي كه در سايه يك سياستمدار دين مَنِشِ مدير ، مدبّر و آگاه با تدوين قانون بر اساس رهنمودهاي آسماني ، تشكيل شده باشد .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ ابراهيم : 37 .
2 ـ غررالحكم و دررالكلم 83/5 .
17 |
ابراهيم (عليه السلام) اين معنا و عنصر را به عنوان ركن پنجم در رديف اركان چهارگانه نياورد بلكه آن را عنصر اصلي و محور مي داند و اركان چهارگانه را در اطرافِ آن طواف مي دهد .
« ربّنا وابعث فيهم رسولا منهم يتلوا عليهم آياتك و يعلّمهم الكتاب و الحكمة و يزكّيهم انِّك انت العزيز الحكيم . » ( 1 )
خدايا ! اگر از تو مي خواهم كه اين جا آباد شود ، امنيت و اقتصاد سالم در آن حاكم باشد ، مردم يكديگر را درك كنند و . . . اين ها بدون حكومت آسماني ميسّر نيست . كسي را ميان آنان بفرست كه رسول تو باشد و قانونت را بر مردم تلاوت كند ، مردم را به قوانين تو آگاه ساخته و به حكمتِ آسماني حكيم نمايد و آنان را با تربيت صحيح مهذّب گرداند .
پروردگارا ! مردمي كه داراي امنيت و اقتصاد سالم و آزادي هستند ، اگر از مكتبِ وحي تو مدد نگيرند ، نعمت هايشان مبدّل به نقمت خواهد شد .
پيامبري را از بين آنها مبعوث فرما تا آيات تو را بر آنها تلاوت كند و آنها را در مرحله قراءت قرآن باقي نگذارد ، بلكه به مرحله علم و عمل برساند تا آنها عالِم به كتاب و حكمت شوند و اهل تهذيب نفوس باشند و . . . .
اينجاست كه بايد گفت كار پيامبر تأسيس حكومت است نه موعظه و نصيحت . اگر سخن انبيا در موعظه و نصيحت خلاصه مي شد اين همه پيامبركشي در تاريخ معنا نداشت ! در موارد متعددي از آيات قرآن كريم سخن از شهادت انبيا است بسياري از پيامبران شربت شهادت نوشيدند .
« قل فَلِمَ تقتلون انبياءالله من قبل ان كنتم مؤمنين . » ( 2 )
« ذلك بانّهم كانوا يكفرون بآيات الله و يقتلون النبيين بغيرالحقّ . » ( 3 )
« ان الذين يكفرون بآيات الله و يقتلون النبيين بغير حق . » ( 4 )
« وقتلهم الانبياء بغير حق . » ( 5 )
قرآن در بسياري از موارد اين كلمات را با « الف » و « لام » ذكر مي كند كه يعني دشمنان دين بسياري از انبيا را شهيد كرده اند .
« و كأيّن من نبيّ قاتل معه ربيّون كثير » ( 6 ) ؛ يعني بسياري از پيامبران بودند كه عدّه اي را به پيكار عليه طاغوتيان دعوت مي كردند و آنان را به صحنه هاي نبرد فرا مي خواندند .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ بقره : 129 .
2 ـ بقره : 91 .
3 ـ بقره : 61 .
4 ـ آل عمران : 21 .
5 ـ آل عمران : 181 ؛ نساءِ : 100 .
6 ـ آل عمران : 164 .
18 |
اگر كار پيامبران تنها فعاليت فرهنگي و موعظه بود ، نه نيازي به مبارزات نظامي داشتند و نه مبارزات سياسي . و نه كسي آنها را به شهادت مي رساند . معلوم مي شود كه آنان در صدد تأسيس حكومت بودند . حكومتي كه در رأس آن رهبري الهي باشد تا هم آيات الهي را بر مردم تلاوت كند هم مردم را به معارف غيب آشنا سازد . هم حكمت هاي آسماني را فراسوي مردم نصب كند و هم به فكر تهذيب و تربيت و تزكيه امّت باشد . امتي كه در سايه وحي است . نه سلطه گر است نه سلطه پذير . چون در اين كتابِ حكمت ( قرآن ) آمده است كه : نه ظلم كنيد و نه به سمت ظالم گرايش پيدا كنيد . طاغوت زدايي و مبارزه عليه بيگانگان از دستورات قرآن است . طردِ استبداد و طعن استثمار و مبارزه ( 1 ) با استعمار ، درسي است كه وحي بر مسلمانان مي آموزد و اين محور مدينه فاضله است .
پي نوشتها :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ بقره : 279 ؛ يونس : 113 .