بخش 11
پیدایش حرم و محدوده آن
117 |
ميقات حج - سال سوم - شماره دهم - زمستان 1373
پيـدايش حـرم و محدوده آن
مهدي پيشوائي
از جمله موضوعات مربوط به مكه و حج ، كه هم از نظر فقهي دانستني ، و هم از نظر تاريخي و جغرافيايي جالب است ، حرم و حدود و مرزهاي آن است . حريم مقدس خاصي كه از شش طرف ، مكه را احاطه كرده ، « حرم » و بيرون آن « حِلّ » ناميده مي شود .
آنچه در زير مي خوانيد ترجمه بخشي از كتاب « شفاءالغرام باخبار البلد الحرام » تأليف تقي الدين محمد بن احمد بن علي الفأسي المكي المالكي ( 775 ـ 832 هـ . ) است كه حرم را از جهات گوناگون مورد بررسي قرار داده است :
آغاز پيدايش حرم
حرم مكه عبارت است از محدوده خاص اطراف مكه كه آن را احاطه كرده و خداوند به احترام مكه ، حكم حرم را نيز با حكم آن يكسان قرار داده است . « ماوردي » ( 1 ) ، « ابن خليل » و « نَوَوي » ( 2 ) به اين معنا اشاره كرده اند .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ الأحكام السلطانيه ، ص 157 .
2 ـ تهذيب الأسما ، ج 2 ، بخش 2 ، ص 156 .
118 |
درباره علّت حرمت و قداست حرم مكه ، اختلاف نظر وجود دارد ؛ برخي گفته اند : هنگامي كه آدم (عليه السلام) به زمين فرود آمد ، از وسوسه شيطان بيمناك بود ، از اين رو از شرّ شيطان به خدا پناه برد ، خداوند فرشتگاني را فرستاد كه مكه را از هر طرف احاطه كردند و در محل نصب علائم حرم قرار گرفتند تا از آدم (عليه السلام) حراست كنند . از اين جهت محدوده بين او و بين محل توقف فرشتگان ، حرم شد .
برخي ديگر گفته اند : هنگامي كه ابراهيم خليل (عليه السلام) در اثناي ساختن كعبه ، حجرالأسود را در آن قرار داد ، نوري از حجرالأسود درخشيد كه شرق و غرب و چپ و راست را روشن ساخت ، از اين جهت خداوند تا آنجا را كه نور حجرالأسود تابيده بود ، حرم قرار داد .
جهت سومي نيز گفته شده است : هنگامي كه خداوند به آسمانها و زمين فرمود : « به وجود آييد [ و شكل بگيريد ] خواه از روي طاعت و خواه اكراه ! ، آنها گفتند : ما از روي طاعت
مي آييم [ و شكل مي گيريم ] ( 1 ) ، اين دستور خداوند را در زمين فقط منطقه حرم اجابت كرد ، از اين جهت خداوند آن را حرم و سرزمين مقدس قرار داد . اين وجه را « سهيلي » ذكر كرده است . ( 2 )
« ازرقي » شواهدي در تأييد وجه اول و دوم نقل كرده است . ( 3 ) وجوه ديگري نيز در اين زمينه مطرح شده است .
علائم و نشانه هاي حرم
حرم ، علائم و نشانه هاي روشن و مشخص دارد كه در هر طرف نصب شده و مرز بين حرم و آن سوي حرم را مشخّص مي سازد . فقط در سمت « حَدَّه » ( 4 ) سر راه « جُدّه » ( 5 ) و نيز در سمت « جِعْرانه » ( 6 ) علامت نصب نشده است .
نخستين كسي كه اين علامتها را نصب كرد ، حضرت ابراهيم (عليه السلام) بود كه به راهنمايي جبرئيل انجام داد . بنا به نقل ديگر ، نخستين بار اسماعيل ، پس از پدرش ، آنها را نصب كرد و پس از او « قُصَي » ( 7 ) اين كار را انجام داد . بنا به نقل « فاكهي » ( 8 ) و ديگران اين معنا از ابن عباس روايت شده است .
به گفته « زبير بن بكار » نخستين بار « عدنان بن أدّ » اين علامتها را نصب كرد ؛ زيرا مي ترسيد حدود حرم از بين برود و پس از او هنگامي كه هنوز پيامبر اسلام (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) از مكه به
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ فقال لها و للأرض ائتيا طوعاً أو كرهاً ، قالتا أتينا طائعين ، فصلت : 1 .
2 ـ الروض الأُنُف ، ج 1 ، ص 222 .
3 ـ اخبار مكه ، ج2 ، ص 127 .
4 ـ « حَدَّه » نام واديي است كه بين راه مكه و جدّه در منطقه تهامه قرار گرفته و قلعه و نخلستاني در آن قرار دارد و چشمه آبي در آنجا جاري است و از اين جهت سرزميني با صفا و دلپذير است . در قديم آن را « حَدّاء » ( با مدّ ) مي خوانده اند . ( معجم البلدان ، ج 2 ، ص 229 ) .
5 ـ مؤلف همه جا اين كلمه را با ضمه جيم ضبط كرده است . محقق كتاب اخبار مكه تأليف ازرقي نيز همين را صحيح مي داند و مي گويد : به غلط با فتح اول مشهور شده است ( اخبار مكه ، ج 2 ، ص 131 ) « مترجم »
6 ـ جِعْرانه ، نام آبي است كه بين مكه و طائف قراردارد و به مكه نزديكتر است . پيامبر اسلام (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) دربازگشت از جنگ حنين ، غنائم قبيله هوازن را كه در اين جنگ از ارتش اسلام شكست خورده بودند ، در اين محل تقسيم كرد و از همانجا محرم شد . مسجدي به اين مناسبت در آنجا ساخته شده است . چند چاه آب ، با فاصله كم در آنجا قرار دارد . ( معجم البلدان ، ج 2 ، ص 142 و 143 )
7 ـ جد چهارم پيامبر اسلام ـ « مترجم » .
8 ـ مؤلف كتاب : اخبار مكه ـ « مترجم » .
119 |
مدينه هجرت نكرده بود ، قريش آنها را نصب كردند و سپس پيامبر اسلام (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) در سال فتح مكه ، و پس از آن حضرت ، به ترتيب : عمر بن خطاب ، عثمان بن عفان ، معاويه ، عبدالملك بن مروان و مهدي عباسي اقدام به اين كار كردند و سپس راضي [ بالله ] عباسي دستور داد در سال 325 هجري دو پايه و ستون را كه در تنعيم هست ، به عنوان علامت ساختند و نام وي بر آن دو نوشته شده است . پس از آن به دستور مظفر حاكم إِربل در سال 626 هـ . و به دستور ملك مظفر ، حاكم يمن ، در سال 683 هـ . دو ستون و علامت حرم را در سمت عرفه بپا داشتند .
ازرقي ، نه روايت نصب علامت حرم ، توسّط حضرت اسماعيل ، عدنان ، و مهدي عباسي را ذكر كرده و نه تاريخ دستور عمر درباره نصب علامت را ، ولي به روايت « ابن اثير » ، عمر در سال 17 هجري درباره نصب علامت به عثمان دستور داد ، عثمان نيز در سال 26 هجري [ زمان خلافتش ] در اين زمينه دستور صادر كرد . ( 1 )
« ازرقي » گفته است : علامتهاي حرم ، در اطراف مكه… [ همه ] برفراز بلندي و گردنه قراردارند ؛ اين طرف گردنه ، « حرم » و آن طرف « حِلّ » است . او در جاي ديگر ، علامتهاي حرم را چنين معرفي مي كند : همه واديهاي حرم به سوي حلّ سرازير است ولي هيچ وادي اي از حل ، به سوي حرم سرازير نيست ، جز وادي تنعيم در كنار خانه هاي « نِفار » . ( 2 )
از سخن فاكهي چنين استفاده مي شود كه سيل حِلّ از چند نقطه به سمت حرم سرازير مي گردد ؛ زيرا مي گويد : « بيان واديهايي كه از حل به حرم سرازير مي گردد » و آنگاه آنها را معرفي مي كند .
حدود حرم و نامهاي آنها
ازرقي حدود حرم را در شش سمت مكه معرفي كرده است . ( 3 ) ديگران نيز آنها را ذكر كرده اند ولي از يك طرف سخنان آنها با گفته ازرقي فرق دارد و از طرف ديگر ، بعضي از حدود را نيز ناگفته گذاشته اند . بطور خلاصه ، آنچه در مورد حدود حرم در ميان مردم ديده ام ، نشان مي دهد كه همه حدود حرم مورد اختلاف است ـ چنانكه خواهيم گفت ـ .
مرز حرم از سمت طائف
در مورد مرز حرم از سمت طائف بر سر راه عرفه از مسير پستي « نَمِره » ( 4 ) چهار قول
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ الكامل في التاريخ ، ج 2 ، ص 537 و ج 3 ، ص 87 .
2 ـ در كتاب اخبار مكه ، تأليف ازرقي ، به جاي « نِفار » ، « غفار » ذكر شده است و محقق آن كتاب ، در پاورقي توضيح داده است كه مقصود از غفار ، قبيله غفار است كه تيره اي از بني كنانه بوده اند . ج 2 ، ص 130 .
3 ـ اخبار مكه ، ج 2 ، ص 130 ، 131 .
4 ـ نَمِره بخشي از عرفات است كه پيامبر اسلام (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) [ در موسم حج ] در آنجا فرود آمده بود . بعضي گفته اند : مرز حرم از طريق طائف و عرفه و از مسير نمره ، در فاصله يازده مايلي است . اقوال ديگري نيز گفته شده است ( معجم البلدان ، ج 5 ، ص 304 و 305 ) .
120 |
وجود دارد : 1ـ در فاصله حدود هيجده مايلي است ( 1 ) چناكه قاضي ابوالوليد باجي گفته است .
2ـ بنا به گفته ازرقي ( 2 ) و فاكهي و ابوالقاسم عبيدالله بن عبدالله بن خرداذبه خراساني در كتاب « المسالك و الممالك » ( 3 ) و محب الدين طبري به نقل از ازرقي و سليمان بن خليل ، در فاصله يازده مايلي قرار دارد . ولي سليمان اين نظريه را با ترديد عنوان كرده است .
3ـ در فاصله نُه مايلي است ، بنا به گفته شيخ ابو محمد عبدالله بن ابي زيدِ قيرواني در كتاب « النوادر » و سليمان بن خليل كه در آغاز بحث خود مطرح كرده است .
محب الدين طبري نيز اين نظريه را پس از نقل نظريه ازرقي ، بيان كرده است .
4ـ بنابر آنچه « ماوردي » در كتاب « الأحكام السلطانيه » ( 4 ) و شيخ ابو اسحاق شيرازي در كتاب « مهذب » و نَوَوي در كتاب « ايضاح » و « تهذيب الأسماء و اللغات » ( 5 ) گفته اند ، در فاصله هفت مايلي قرار دارد . چنانكه خواهيم گفت ، در تمام اين اقوال ، اشكالات مهمي به نظر مي رسد .
نووي در تهذيب گفته است : « ازرقي در مورد مرز حرم از سمت طائف ، نظريه خلاف مشهور را برگزيده و از اين نظر منفرد است ؛ زيرا بنابر مشهور ، حد حرم در اين قسمت در شش مايلي است » البته ازرقي در ادعاي موافقت ابن خرداذبه باوي ، تنها نيست بلكه از علماي پيش از ازرقي و معاصر او ، كسي غير از ماوردي و ابواسحاق شيرازي با نظر او مخالف نيست . بديهي است كه اگر بود ، نقل مي شد ؛ چنانكه مخالفت آن دو نقل شده است . در مخالفت با نظر ازرقي ، نووي و ساير متأخرين از ماوردي و شيرازي پيروي كرده اند . نظر ازرقي ( فاصله يازده مايلي ) را ، نه سليمان بن خليل ذكر كرده و نه محب الدين طبري ، و اين نشان مي دهد كه اين قول را قبول نداشته اند به دليل اين كه در بحث حدود حرم ، قول ابن ابي زيد ( نه مايلي ) و قول ديگران را نقل كرده اند ، در حالي كه جا داشت قول ازرقي را نيز ـ به جهت اين كه او هم مثل آن دو نفر شافعي است ـ ذكر كنند . اين احتمال كه ممكن است سليمان بن خليل و محب الدين طبري اطلاعي از نظريه ازرقي نداشته اند ، پذيرفته نيست ؛ زيرا اين نظريه بسيار معروف و مشهور است ـ خداوند به واقعيت امر داناتر است ـ .
مرز حرم از سمت عراق
در مورد مرز حرم از سمت عراق ، چهار قول وجود دارد :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ چنانكه در قسمت دوم اين بحث خواهد آمد ، مبدأ اين فاصله و نيز فاصله ساير حدود ، بر حسب هر يك از آنها ، يكي از درهاي مسجدالحرام مي باشد ـ « مترجم » .
2 ـ اخبار مكه ، ج 2 ، ص 131 .
3 ـ المسالك و الممالك ، ص 132 .
4 ـ الأحكام السلطانيه ، ص 164 و 165 .
5 ـ تهذيب الأسماء و اللغات ، ج 2 ، بخش 2 ، ص 82 .
121 |
1ـ بنا به نقل ازرقي در فاصله هفت مايلي است .
2ـ به گفته ابن ابي زيد مالكي ، در كتاب « النوادر » در هشت مايلي است .
3ـ سليمان بن خليل بر اين عقيده است كه در فاصله ده مايلي است .
4ـ بنا به گفته ابوالقاسم بن خرداذبه ، در شش مايلي است . ( 1 )
ازرقي گفته است : حد حرم در سمت عراق در « ثَنِيَّة الحِلّ » ( 2 ) يعني گردنه و بلندي خلّ است كه در محلي بنام « مُقَطَّع » واقع است . از نظر ازرقي علّت نامگذاري آن به « مُقَطَّع » آن است كه در زمان « عبدالله بن زبير » سنگهاي آن را براي ساختن كعبه كنده و بريدند ، از اين رو مُقَطَّع ( 3 ) يعني بريده شده و كنده شده ناميده شد .
برخي گفته اند : علت اين نامگذاري اين است كه در زمان جاهليت وقتي اهل مكه به سفر مي رفتند ، از پوستهاي درختان حرم ، بريده و از گردن شترشان آويزان مي كردند و اگر پياده بودند آن را به گردن خود مي آويختند به همين خاطر هر جا مي رفتند در امنيت بودند و مردم به احترام حرم مي گفتند : « اينها مهمانان خدا هستند . » وقتي كه از سفر برمي گشتند و به اين محل مي رسيدند ، پوستها را مي بريدند و از گردن شتر يا خودشان جدا مي كردند ، بدين جهت اين محل ، « مَقْطَع » ناميده شده . ( 4 )
مرز حرم از سمت جِعْرانَه
ضبط درست جِعْرانَه ، به كسر جيم و سكون عين و تخفيف راء است . توضيح بيشتر در اين زمينه را خواهيم آورد .
به گفته ازرقي فاصله اين مرز نُه مايل و كمي بيشتر ، و به گفته ابن خليل دوازده مايل است . ( 5 )
ابن خليل اين قول را پس از بيان قول قبليش ، با ترديد نقل كرده است . ازرقي مي گويد : « مرز حرم در سمت جِعرانه ، در شِعب ( دره ) آل عبدالله بن خالد بن اُسيد واقع شده است » ( 6 ) « عبدالله بن خالد بن اُسيد » كه اين شعب به او منسوب است ، برادرزاده « عتّاب بن اُسيد بن ابي العاص » اموي قرشي ، امير مكه مي باشد ؛ وي به خاطر حكمراني در مكه و مناطق ديگر ، از شهرت و معروفيت برخوردار بوده است . در محله بالاي مكه ، قبرستاني منسوب به وي هست كه عبدالله ابن عمر در آنجا مدفون است ، ـ خداوند به واقعيت امر داناتر است ـ .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ المسالك و الممالك ، ص 132 .
2 ـ ياقوت حموي مي گويد : « ثَنيّه » هر بلندي و گردنه اي است كه در مسير راه قرار گيرد و مردم از آنجا عبور كنند ( معجم البلدان ، ج2 ، ص 58 ) .
3 ـ مؤلف در متن ، توضيح مي دهد كه : كلمه خَلّ ، با خاء مفتوح ، و مُقَطَّع با ميم مضموم و طاء مفتوح و مشدّد است . آنگاه اضافه مي كند : ديده ام كه سليمان بن خليل با خط خود اين دو كلمه را به همين صورت ضبط كرده است . در چند مورد از كتاب ازرقي ( = تاريخ مكه ) نيز ديده ام كه خلّ به همين صورت ، يعني با خاء بود ولي در كتاب « ايضاح » و « تهذيب الأسماء و اللغات » تأليف نووي ديده ام كه به صورت « جَبَل » ؛ يعني با جيم و باء ضبط شده بود كه بعيد نيست اشتباه شده باشد ، خدا به واقعيت امر داناتر است .
4 ـ اخبار مكه ، ج 2 ، ص 282 و 283 .
5 ـ اخبار مكه ، ج 2 ، ص 131 .
6 ـ همان كتاب .
122 |
سليمان بن خليل ، عبدالله بن خالد را ـ كه اين دره به وي منسوب است ـ « خالد بن اُسيد خزاعي » معرفي كرده و « ابن جماعه » نظر ديگري داده و در توضيح حدّ حرم در اين سمت ، گفته است : « حد حرم از طريق جِعرانه در شعب آل عبدالله قسري . . . .
اين نظر كه اين درّه به عبدالله بن خالد بن اسيد منسوب است ، به واقعيت نزديكتر مي باشد ؛ زيرا غالباً در اين گونه موارد اماكن و چيزهاي ديگر را به اشخاصِ مشهور نسبت مي دهند . در حالي كه نه خالد بن اسيد خزاعي ـ كه ابن خليل از او نام برده ـ مثل عبدالله بن خالد بن اسيد معروف و مشهور است و نه آل عبدالله قسري كه ابن جماعه از او ياد كرده .
در هر حال مرز حرم در اين سمت اكنون مشخص نيست . به گمان شخصي از باديه نشينان اطراف مكه اين مرز ، در نيمه راه جعرانه قرار گرفته است . وقتي كه از وي سؤال شد اين موضوع را از كجا مي گويد ؟ گفت : محلي كه بنام حد حرم از سمت جعرانه مشهور است ـ يعني همانجا كه وي مي گفت ـ در محاذات نشانه هاي حرم در سمت نخله ؛ يعني عراق قرار گرفته است [ و اين قرينه است بر اين كه محل ياد شده ، حد حرم از سمت جِعرانه است ]
مرز حرم از سمت تنعيم
درباره مرز حرم از سمت تنعيم نيز چهار قول است :
1ـ بنا به گفته ازرقي ( 1 ) ، ابن خرداذبه ( 2 ) ، ماوردي ( 3 ) و نووي ، مؤلف « مهذب » در فاصله سه مايلي است .
2ـ در فاصله حدود چهار مايلي است ، اين قول را ابن ابي زيد در كتاب « النوادر » از گروهي از علماي مالكي نقل كرده است .
3ـ به گفته فاكهي در فاصله چهار مايلي است .
4ـ بنا به نقل ابوالوليد باجي ، در فاصله پنج مايلي است . وي در اين باره مي نويسد : « من در مكه اقامت كردم و از اكثر مردم شنيدم كه تنعيم در پنج مايلي است و در مدت اقامتم اختلاف نظري در اين باره نشنيدم . اگر بين تنعيم و مكه چهار مايل باشد بايد بين مكه و حديبيه حدود پانزده مايل باشد ؛ زيرا فاصله آن بيش از سه برابر فاصله تنعيم است . »
اين قول و نيز قول فاكهي و قول ابن ابي زيد مورد ترديد و اشكال است چنانكه بيان خواهيم كرد . از سخنان ابن ابي زيد استفاده مي شود كه حد حرم در اين سمت در انتهاي تنعيم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ همان كتاب ، ج 2 ، ص 130 و 131 .
2 ـ المسالك و الممالك ، ص 132 .
3 ـ الأحكام السلطانيه ، ص 164 .
123 |
است زيرا وي مي گويد : « بي هيچ گفتگويي از طرف هيچ يك از علماي ما ، حد حرم از سمت مدينه حدود چهار مايل است كه تا انتهاي تنعيم مي باشد » در حالي كه نظر ازرقي برخلاف اين است : وي مي گويد : حدّ حرم از راه مدينه نزديك تنعيم ، كنار خانه هاي « نِفار » ( 1 ) ( 2 ) در فاصله سه مايلي است ( 3 ) سخنان « محب الدين طبري » در كتاب « شرح التنبيه » مؤيد نظر ازرقي است ؛ وي مي نويسد : « تنعيم اندكي پيش از حل قرار دارد ، و هر كس گفته است : تنعيم وصل به حل است ، در واقع نقطه اي را كه نزديك حِلّ است ، مجازاً حِل ناميده است » .
اگر كسي كه تنعيم را وصل به حل ناميده ، در اين توضيح و تأويل ، مرتكب مجاز شده آيا كسي كه انتهاي تنعيم را آغاز حل ، از سمت مدينه معرفي كرده ، ( چنانكه لازمه سخن ابن ابي زيد همين است ) مجاز گويي نكرده ! ؟ ، خدا به واقعيت امر داناتر است .
مرز حرم از سمت جُدّه
درباره مرز حرم از سمت جُدّه دو قول هست :
1ـ بنا به گفته ازرقي و ابن ابي زيد ، در فاصله ده مايلي است .
2ـ در حدود هيجده مايلي است . بنابه نقل ابن ابي زيد در كتاب « النوادر » ، اين قول را « باجي » در بحث مربوط به فاصله بين مكه ـ حديبيه و نيز در بحث انتهاي حرم در سمت جده ، اظهار كرده است .
ازرقي مي گويد : « انتهاي حد حرم در اين سمت « منقطع الأعشاش » است . « اعشاش » جمع « عش » مي باشد كه بخشي از آن جزء « حِلّ » و بخشي ديگر جزء « حرم » است . به گفته شافعي و ابن القصّار ، « حُديبيّه » نيز چنين است .
ماوردي مي گويد : « منقطع الأعشاش » جزء حل است ( 4 ) ( 5 ) ولي به نظر مالك : جزء حرم محسوب مي شود . در هر صورت امروزه محلّ آن دو ( منقطع الأعشاش و حديبيه ) مشخص نيست . گفته مي شود : حديبيه همان چاهي است كه امروزه سر راه جده بنام چاه « شميبي » ( 6 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ اين محل امروز « اضاءة بني غفار » ناميده مي شود چنانكه ياقوت در معجم البلدان ( ج 1 ، ص 24 ) ذكر كرده است .
2 مؤلف تصريح مي كند كه اين كلمه به صورت « نفار » است ولي چنانكه گذشت ، در كتاب ازرقي به صورت « غفار » آمده است ـ « مترجم » .
3 اخبار مكه ، ج 2 ، ص 130 .
4 ـ الأحكام السلطانيه ، ص 165 .
5 ـ سخن ماوردي در اين باره صراحتي ندارد ، بعلاوه در كتاب الأحكام السلطانيه ، ط 1 ، 1380 هـ . مطبعة مصطفي البابي الحلبي ، ص 165 چنين آمده است : و من طريق جده ، منقطع العشائر . . . « مترجم » .
6 ـ در بعضي از نسخه ها « شميسي » آمده و اكنون هم به همين نام معروف است . ر . ك به : معجم البلدان ، ج 3 ، ص 365 .
124 |
معروف است ، خدا به واقعيت امر داناتر است .
مرز حرم از سمت يمن
در مورد مرز حرم از سمت يمن دو نظر وجود دارد :
1ـ بنا به گفته ازرقي ( 1 ) و ابن ابي زيد و سليمان بن خليل ، مرز حرم در فاصله هفت ( سبعه ) مايلي است .
2ـ در فاصله شش ( ستّه ) مايلي است . اين قول را در سه نسخه از كتاب « القري » به خط « محب الدين طبري » ديده ام ولي مي ترسم اشتباه باشد نه لغزش قلم [ در عربي « سبعه » و « ستّه » شباهت زيادي با هم دارند ] زيرا در كتاب « القري » ، اين مطلب را پس از نقل قول ازرقي و ابن ابي زيد ذكر كرده است ، خدا به واقعيت امر داناتر است .
محل مرز و نصب علامت حرم در اين سمت به گفته ازرقي « اَضاةْ لِبْن » ( 2 ) در بلندي لبن است كه امروز بنام « اضاة ابن عقش » معروف است و در آن علامتي به عنوان مرز حرم برپا است . « اَضاة » بر وزن « فَتاة » به معناي مرداب و محل جمع شدن آب ، و « لِبْن » به كسر « لام » و سكون « باء » است ، چنانكه حازمي گفته است . ولي سليمان بن خليل آن را به صورت « لَبَنْ » ؛ يعني با فتح « لام » و « باء » ضبط كرده است ، چنانكه در موارد متعددي از مناسك وي ، به خط خود او ديده ام . خدا به واقعيت امر داناتر است .
اين بود آنچه در مورد حدود حرم در ميان مردم ديده ام ، ولي در اين باره مطلبي از برخي از علماي حنفي ديدم كه جداً بعيد است : قاضي شمس الدين سروجي حنفي در مناسك خود از ابوجعفر هنداني نقل كرده كه وي گفته است : « فاصله حد حرم از سمت شرق ، شش مايل ، از سمت دوم دوازده مايل ، از سمت سوم سيزده مايل و از سمت چهارم بيست و چهار مايل است » مؤلف كتاب « المحيط » گفته است اين سخن درست نيست ، زيرا فاصله حد حرم در سمت شرق كه همان تنعيم است ، سه مايل از مكه است نه شش مايل .
واقع را خدا مي داند ولي ظاهراً مقصود گوينده اين سخن ، از حد شرقي ، سمت عراق ، از حد دوم ، سمت تنعيم ، از حد سوم ، سمت يمن و از حد چهارم جده است . به اين علّت گفتيم اين مطلب بسيار بعيد است كه فاصله سمت مشرق را كم و فاصله سه طرف ديگر را بسيار زياد گفته است . در بحث تعيين حدود حرم ، به اين علت از اين قول ياد نكردم ـ با آنكه اقوال
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ اخبار مكه ، ج 2 ، ص 131 .
2 ـ در كتـاب اخبـار مكـه تأليف ازرقي كه با تحقيق رشدي الصالح ملحس چاپ شده است ، اين نام به صورت « اضاءة » نقل شده ( ج 2 ، ص 131 ) ياقوت نيز مي نويسد : اضاءة لِبْن ( بكسر اللام و سكون الباء الموحدة والنون ) حدّ من حدود الحرم علي طريق اليمن ( معجم البلدان ، ج 1 ، ص 214 )
125 |
مختلف را آوردم ـ كه گوينده آن سمت و جهت حرم را با اسم آنها مشخص نكرده است [ و فقط به ذكر سمت شرقي و دوم و سوم و . . . اكتفا كرده است ] .
در تعيين حدود حرم در اطراف مكه به آنچه مردم گفته اند و اكنون معروف است ، تكيه كردم كه عبارت بود از : سمت طائف از طريق عرفه ( و از مسير پستي نَمِره ) از راه عراق ، از راه تنعيم و از طريق يمن .
فاصله هايي كه گفتيم براساس ذراع است كه در تعيين مقدار و تعداد مايل در مسافت قصر [ مسافت شرعي كه نماز مسافر در آن قصر مي گردد ] معتبر است . و مقصود از ذراع ، ذارع دست است چنانكه محب الدين طبري در شرح كتاب « التنبيه » گفته و افزوده است كه « مقدار ذراع بيست و چهار انگشت و هر انگشت مساوي با شش حبّه جو است كه به هم چسبيده باشد . »
اين معنا را با خط خود وي ديده ام . نووي نيز در كتاب « تحرير التنبيه » به آن اشاره كرده ولي در تعيين مقدار انگشت ، دچار اشتباه شده و گفته است : هر انگشت ، مساوي با سه حبه جو است .
مقدار ذراع كه گفته شد مساوي با هفت هشتم ذراع پارچه فروشي است كه امروز در مصر و مكه معمول است . گروهي از علماي ما آن را در حضور من با دست اندازه گيري كردند و سپس با حبه جو كه كوبيده و صاف شده ، حساب كردند و مطابق نظر محب الدين طبري و موافقان او درآمد [ هر ذراع بيست و چهار انگشت ، و هر انگشت شش حبه جو ]
126 |
پي نوشتها :