2 ـ جدال در حجّ علی حجتی کرمانی

میقات حج – سال چهارم - شماره یازدهم - بهار 1374 جدال در حجّ علی حجّتی کرمانی جدال گفتن : لا و الله و بلی و الله ، و یکی از محرمات احرام است . به دلیل آیه شریفه 197 سوره بقره : . . فمن فرض فیهن الحج فلا رفث و لا فسوق ولا جدال فی الحج و روایات 1 ،

ميقات حج – سال چهارم - شماره يازدهم - بهار 1374

جدال در حجّ

علي حجّتي كرماني

جدال = گفتن : لا و الله و بلي و الله ، و يكي از محرمات احرام است .

به دليل آيه شريفه 197 سوره بقره : . . فمن فرض فيهن الحج فلا
رفث و لا فسوق ولا جدال في الحج
و روايات 1 ، 3 ، 4 ، 5 ، 8 ، 9 ، باب 32 ، از ابواب
تروك الاحرام كتاب وسائل الشيعه شيخ حر عاملي ـ رهـ ( 1 ) كه مضامين مشترك آنها چنين است :

امام ( عليه السلام ) در پاسخ شخصي كه پيرامون شرايط صحت احرام ،
مي پرسد ، مي فرمايد :

آنگاه كه مُحرم گشتي بر تو باد به تقواي الهي و ياد خداوند و سخن اندك
مگر در مسير خير و نيكويي ؛ زيرا كمال حج و عمره آن است كه انسان زبان خود را ( مگر
در كلام خير ) محفوظ نگاه دارد ، خداي ـ عزوجل ـ مي فرمايد :

الحجّ أشهر معلومات فمن فرض فيهن الحج فلا رفث و
لا فسوق و لا جدال في الحج
( 2 ) . . . . . و جدال
عبارت است از خوردن سوگند ، بدين شكل : لاوالله و بلي والله . . .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ ج 9 ، ص 108 ، من منشورات المكتبه الاسلاميه بطهران .

2 ـ بقره : 197


76


ابوعبدالله ، محمد بن محمد بن نعمان ، شيخ مفيد ( 413 هـ . ق . ) در كتاب خود ، ضمن بر
شمردن برخي از محرمات احرام ، مي نويسد :

و محرم بايد از جدال بپرهيزد ، كه عبارت است از قول شخص كه ( سوگند ياد
مي كند ) : والله ما كان كذ ؛ به خدا سوگند چنين چيزي نبود و يا آن كار انجام
نگرفت و والله ليكوننّ كذ ؛ سوگند به خدا آن واقعه انجام پذيرفت و يا آن چيز قطعاً
وجود داشت . . . . ( 1 )

و آنگاه در ذيل آيه شريفه : . . . و لا فسوق و لا
جدال . . .
اين چنين اظهار نظر مي كند :

يعني الكذب و غيره من معاصي الله ـ عزّوجلّ ـ و
الجدال هو اليمين علي ما بيّنّاه . . .
( 2 )

و نيز ابوجعفر شيخ الطائفه ، طوسي ( 385 ـ 460 هـ . ق . ) ، در زمينه تروك احرام ،
جدال را در شمار محرمات احرام آورده و فتواي به حرمت آن مي دهد :

و يحرم ايضاً عليه . . . . الجدال و هو قول الرّجل : لا و الله و بلي و
الله ( 3 )

مولانا مقدس اردبيلي ( 993 هـ . ق . ) ضمن اين كه مفهوم جدال را به همان معناي
مشهور ؛ يعني لا والله و بلي والله گرفته است ، مي گويد : آنطور كه از ظاهر
روايات و اقوال فقها مستفاد مي گردد ، سوگند مزبور اعم از اين كه صادق باشد ، يا
كاذب و اعم از اين كه هر دو قسم را بر زبان آورد و يا تك تك آن دو را ، از
محرمات احرام مي باشد . وي اين رأي را مشهور ميان اصحاب دانسته ( 4 ) و آنگاه از قاضي در تفسير . . . ولا جدال نقل كرده ،
مراد اين است كه با خدمتكاران و دوستان هم سفر خويش به مراء و جدال و دعوا پردازد ؟
بدين مفهوم كه در حج و در حال احرام نبايد با خصومت و دشمني و ناسزا و انتقامجويي و
غضب و لجاجت ، حضور داشته باشند .

شيخ طبرسي در مجمع البيان نظريه فوق را ذكر نموده و
آن را به ابن عباس و عبدالله بن مسعود و حسن نسبت داده است . ( 5 )

مقدس اردبيلي قول ضعيف و غير مشهور ديگري را نيز در ذيل تفسير جمله : ولا جدال في
الحج آورده است كه برخي گفته اند : نفي جدال ؛ يعني نفي خلاف و ترديد در مناسك و
يا اوقات حج مي باشد ! و چنين مفهومي نشأت گرفته از يك واقعه تاريخي است كه
گويا : قريش با ساير قبايل عرب از در مخالفت برخاسته و در مشعر الحرام وقوف
مي كردند و حال آن كه سايرين در عرفه ! . . و يا اين كه ماهها را فراموش نموده ،
در يك سال حج را

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ المقنعه ، فخر الشيعه ، شيخ مفيد ( رحمه الله ) مؤسسة النشر الاسلامي . . بقم المشرفة ، ط 2 ، ص 398

2 ـ همان ؛ يعني دروغ و تمامي نافرمانيهاي الهي ، و جدال همان سوگند
است بدان نحو كه بيان داشتيم ؛ يعني در شكل : والله ما كان . . . و يا والله ليكونن كذ . . .

3 ـ النهاية في مجرد الفقه والفتاوي / شيخ الطائفة ابي جعفر محمد بن
الحسن بن علي الطوسي / انتشارات قدس محمدي ـ قم ، ص 219

4 ـ زبدة البيان في احكام القرآن / مولانا احمد بن محمد الشهير
بالمقدس الاردبيلي / تحقيق و تعليق : محمد الباقر البهبودي / ناشر : المكتبة
المرتضويه ـ تهران / ص 265

5 ـ همان / ص 266


77


مقدم داشته و در سال ديگر مؤخّر ؟ ! فقيه محدث قطب الدين راوندي ( 573 هـ . ق . ) ضمن
اين كه واژه جدال را به مفهوم مخاصمه گرفته است ، در تفسير آيه شريفه : . . . ولا جدال في الحج ، مي نويسد .

فالذي رواه أصحابنا انه قول لا والله و بلي والله صادقاً و كاذباً . . . ( 1 )

و سپس دو قول غير مشهوري را كه مقدس اردبيلي نيز آورده بود ، نقل
مي كند . ( 2 )

صاحب كتاب روائع البيان ، تفسير آيات الاحكام من القرآن مي نويسد :

شارع مقدس ، بسياري از چيزها را بر محرم ، حرام فرموده كه برخي از آنها به وسيله
كتاب ( قرآن كريم ) اثبات شده ، و پاره اي ديگر به وسيله سنت . . . . ( 3 ) ، سپس سه چيز ؛ جماع و انگيزه هاي آن ، ارتكاب سيئات
و نزديكي به معاصي و مجادله و مخاصمه با دوستان و خدمه و ديگران را ، در رديف
محرماتي بر شمرده كه اصل در تحريم آنها آيه شريفه 197 سوره بقره مي باشد ( 4 ) . . . .

شيخ الفقها محمد حسن نجفي ، صاحب جواهر 1266 هـ . ق . ) دلائل چهارگانه كتاب و سنت و
اجماع منقول و اجماع محصل را برهان حرمت جدال مُحرم گرفته است و پس از آن كه جدال
را به همان مفهوم مشهور : لا والله و بلي والله ( 5 ) معنا كرده ، اين سخن را كه در لغت عرب ، جدال به مفهوم يمين = سوگند نيامده است ، به
هيچ انگاشته و مي نويسد :

هيچ منعي نيست كه واژه اي در عرف شرع اقتضاي معنايي را داشته باشد ، كه
در وضع لغوي اقتضاي چنين مفهومي نباشد . . . . ( 6 )

آنگاه پس از نقل اقوال و پژوهشي در خور يك فقيه سترگ به اين نتيجه مي رسد
كه :

آن جدالي از محرمات احرام بشمار مي آيد كه قسم به نام خدا باشد ، آن هم با
صيغه اي مخصوص . پس مطلق سوگند و يا مطلق قسم خوردن به نام خدا ، منهاي صيغه و شكل
مخصوص ، از محرمات احرام نيست . ( 7 )

امّا فقيه شهير معاصر ، امام خميني ( رحمه الله ) هرگونه سوگندي را با لفظ جلاله ، در هر
لغت و زبان و صيغه و شكلي كه مرادف لا والله و بلي والله باشد و سوگند دهنده و يا
سوگند خورنده در مقام اثبات و يا نفي چيزي باشد ، از مصاديق جدال شمرده و از محرمات
احرام دانسته اند و بنابر احتياط ، ساير اسماء الله ، چون رحمان و رحيم و خالق
السماوات ، را به لفظ جلاله = والله يا بالله و يا تالله ملحق نموده و آخر
الأمر اين چنين فتوا مي دهند :

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ فقه القرآن ، قطب الدين أبي الحسن سعيد بن هبة الله الراوندي ، ج 1 ، ص 284 ، من مخطوطات مكتبة آية الله المرعشي العّامه .

2 ـ تحت عنوان : وللمفسرين فيه قولان . . . . ( ر . كـ . به : همان ، ص 284 )

3 ـ روائع البيان تفسير آيات الاحكام من القرآن ، محمد علي الصابوني ،
الاستاذ بكليه الشريعة . بمكة المكرمة ، ط 3 ، 1400 هـ . ، ج1 ، ص255 ، مؤسسه مناهل
العرفان ، بيروت .

4 ـ وي پس از نقل آيه شريفه الحج أشهر معلومات فمن فرض فيهن الحج . . روايت ذيل را از صحيح بخاري نقل مي كند :

ان النبي ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) قال : من حج فلم يرفث ، ولم يفسق ، رجع من ذنوبه كيوم
ولدته امّه .

5 ـ جواهر الكلام في شرح شرايع الاسلام ، امام المحققين الشيخ محمد
حسن النجفي ، ج 18 ، كتاب الحج / في حرمة الجدال علي المحرم ، ص 359 / دارالكتب
الاسلاميه ، مرتضي آخوندي .

6 ـ همان ، ص 361 : . . . لأنّه ليس يمتنع ان يقتضي العرف الشرعي ماليس
في الوضع اللغوي .

7 ـ همان ، ص 364


78


سوگند به غير الله از ديگر مقدسات ، داخل در مفهوم جدال نيست و بنابر اين از تروك
و محرمات احرام بشمار نمي آيد . ( 1 )

و در مسأله 27 باب تروك الاحرام بطور صريح فتواي مي دهند :

در مقام ضرورت و براي اثبات حق و يا ابطال باطلي ، هرگونه سوگند ولو
سوگندي كه از مصاديق جدال و با لفظ جلاله باشد ، جايز است . ( 2 )

نكاتي پيرامون آيه شريفه 197 سوره بقره :

بسياري از مفسران بر آنند كه مفاهيم : فلارفث ، ولا فسوق و لاجدال در برگيرنده
تمامي محرمات احرام است .

امام فخر رازي در تفسير كبير خود مي نويسد :

. . . اين كه پروردگار متعال واژه هاي سه گانه فوق ( رفث ، فسوق و
جدال ) را يادآور فرموده ، حكمت آن اين است كه : در علوم عقلي به اثبات رسيده كه چهار
نيرو در وجود انسان به وديعت گذارده شده است :

1 ـ نيروي شهواني بهيمي .

2 ـ نيروي غضب سبعي .

3 ـ نيروي وهمي شيطاني .

4 ـ نيروي عقلي ملكي .

و هدف از تشريع تمامي عبادات اسلامي ، غلبه بر قواي شهواني و غضبي و وهمي ،
مي باشد . پس ، فلارفث رمز پيروزي بر نيروهاي شهواني
و لافسوق سرّ غلبه بر غريزه غضب ( كه موجب تمرد و گستاخي
و خشم مي گردد ) ، و لا جدال اشاره به غالب آمدن بر
نيروي وهم و خيال ، مي باشد . . .

نيرويي كه انسانِ ساخته نشده را تحريك مي كند تا در ذات ، صفات ، اسماء ،
افعال و بالاخره احكام و فرامين خداوند رحمان به مراء و جدال بپردازد حال كه همه
شرور و بديها و محرمات از اين سه نيروي دروني انسان نشأت مي گيرد ، پروردگار
متعال با نزول آيه شريفه : فلارفث ولافسوق ولا جدال في الحج ، حاج ومعتمر را
فرمان مي دهد كه در سير الي الله بايد از صحنه
مبارزه با عوامل شرور ، پيروزمند بيرون آيد ! البته در اين آيات اسرار و رموز گرانبها
و بلند مرتبه اي نهفته است كه غفلت از آنها در شأن عاقلان نيست ! ( 3 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ تحرير الوسيله ، آية الله العظمي السيد روح الله الموسوي الخميني ( رحمه الله ) ، ج 1 ، كتاب الحج ، ص 423

2 ـ همان ، ص 424

3 ـ التفسير الكبير ، امام فخر رازي ، ج 5 ، ص 182


79


در اينجا بدون اين كه در نظر داشته باشيم سخني بر خلاف مشهور بگوييم و يا
استنباطي بجز استنباط مفسران و فقيهان از مفهوم آيه 197 سوره بقره ، داشته باشيم ،
تنها در جوّ تفسير فيضي و ارشادي ، برداشتهايي اشاره اي و يا رمزي ! از اين سه ركن
از اركان مهم محرمات احرام ، در افق ديد خواننده تيزبين خود قرار داده و چندان
اصراري هم بر پذيرش آنها نداريم ! ، هرچند كه بر دقت و ژرف نگري و تعمق در آنچه كه
ذيلا مي آيد ، پاي مي فشريم :

لا رفث مطلق رفث ، نفي جنس ، هرگونه تماس جنسي ، حتي
مقدماتش بر مُحرم حرام است . در آيه مربوط به شبهاي ماه مبارك رمضان تعبير الرفث الي النساء را بكار مي برد ؛ شهوت به سوي زنان ( 1 ) امّا در اينجا قيدي ندارد ، نه الي
النساء
، بسوي زنان و نه مع النساء ؛ با زنان ،
و نه بالنساء ؛ به وسيله زنان كه در اينجا تنها لارفث آمده ، در شكلي مطلق ، تمام عيار و شامل ؛ يعني كليه بهره
برداريهاي جنسي و تمامي برخوردهاي شهواني ؛ از مجامعت گرفته تا نگاه شهوت آلود و
شركت در مجلس عقد ! و . . . .

نفي تنها يك نوع معين كه منحصر به مجامعت باشد نيست ، بلكه نفي جنس است : شهوت
راني ، شهوت انگيزي ، لذت بردن ، لذت دادن ، همه و همه در حال احرام ، حرام است ، حتي
مقدمات ، مؤخرات و لوازم و . . . و گويا ترك شهوت جنسي نخستين گامِ مُحرم در سير الي
الله است ، بدين بيان كه مُحرم منهاي شهوت مساويست با مُحرم سرادقات الهي ! اگر
مي خواهي تو را به عنوان يك مُحرم در خانه خداو مردم ! بپذيرند ، اولين قدم
غلبه بر غريزه جنسي است . و اين گامِ تنها ، كافي نيست ، چرا كه شهوت منحصر به شهوت
جنسي نيست ! بنابر اين ، جهت تشرف حضور بايد آماده گام دوّم شد كه :

و لا فسوق ، هرگونه سرپيچي از دستورات الهي و تجاوز
به مرزهاي ديانت ، دروغ كه مفتاح تمام معاصي است ، دشنام دادن و به ديگران ناسزا
گفتن ، فخر فروشي كردن و خويشتن خويش را از ديگران برتر و بالاتر دانستن و خود را
تافته جدا بافته اي از تافته ها و بافته هاي ناس ، تلقي كردن ! همه اينها در حال احرام حرام است و يا اين كه بگوييم : همه آنچه
را كه خدا در هر هنگام بر تو حرام كرده ، در حال احرام بر حرام بودن آنها مجدّداً
تأكيد مي كند كه طبعاً حرامتر و كيفر و كفّاره اش هم بيشتر . . . مواظب باش
كه محرمي و در صدد وصول به

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ كه در شبهاي رمضان حلال است و در روز و در حال روزه حرام
مي باشد .


80


مقام مَحرمي و تشرف به حضور حضرت حق ! پس هر چه خلاف حقيقت است مگو و مكن ، خود
خواهي و خودسري و مفاخره ممنوع ! سرپيچي از اوامر خداوندگار قدغن ! مي داني كه
دشنام به بنده خد شكستن حرمت حرم خداست ؟ ! پس از زبانت صيانت كن و آن را به دروغ و
ناسزا ميالاي كه : كمال حج و عمره تو در اين است كه اندك سخن بگويي و زبان خود را
محفوظ نگاه داري . . . ( 1 )

گام ديگري هنوز باقي است ، در مسير مَحرم شدن با مردم نيز مگرنه اين است كه به
سوي بيت الله و بيت وضع للناس ، خانه خدا و خانه مردم ، ره مي پيمايي ؟ پس :

ولا جدال : با احدي گستاخي مكن ! و براي اثبات و يا
رد چيزي قسم نخور ، نه سوگند دروغ كه خود حرام است و فسوق ! و نه سوگند راست ، بلي والله ولا والله چه دورغ باشد
و چه راست ، براي تو كه در حال احرام به سوي حرم امن الهي رهسپاري ، حرام است .

گفتيم جدال تنها در
انحصار لا والله وبلي والله نيست و بنابر اين حديث لا حلف الاّ بالله نظر به اسم الله ندارد ، بلكه ساير اسامي مبارك پروردگار ، چون : رحمان ، رحيم ، خالق و رازق را
نيز شامل مي گردد و چه اشكال دارد كه بگوييم : تفسير جدال به سوگند در شكلي ويژه : ولا والله و بلي والله ،
از باب ذكر نمونه است و الاّ اطلاق آيه شريفه ، تمامي اجناس و انواع ستيزه و نزاع و
مجادله را شامل است و از همين رو در برخي از روايات در زمينه تفسير جدال ، ناسزا گويي نيز به عنوان يكي از مصاديق جدال ،
آمده است : . . . وسباب الرجل الرجل . ( 2 )

بنابر اين با تمسك به اطلاق : . . . ولا جدال في الحج ،
آيا نمي توان گفت كه : جنس نزاع ، دعوا ، مجادله و ستيزه جويي منع گرديده است ،
حال چه مشتمل بر قسم باشد ( راست يا دروغ ) كه نوعاً هم هست ، چه نباشد . پس تمامي
انواع بدزباني ، ناسزاگويي ، تهمت ، غيبت ، استهزاء و مسخره ، ياوه گويي و اهانت را نيز
شامل مي گردد .

. . . ولا جدال . . . مفهوم گسترده جدال باشد ، حرمت
ستيزه و گستاخي با هر كس و حتي با هر چيز ! ، با خودت ، با مردم ، با حيوانات و
گياهان .

در ادامه آيه مربوط به محرمات احرام آمده است :

وتزوّدوا فانّ خير الزاد التقوي و اتقون يا اولي الالباب . ( 3 )

مفسران ، از جمله شيخ طبرسي ( متوفي سنه 548 هـ . ق . ) در تفسير آيه فوق دو وجه را

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ . . . وقلّة الكلام . . . فانّ تمام الحج والعمرة ان يحفظ المرء
لسانه . . . ( ر . كـ . به : وسايل الشيعه ، ج 9 ، ص 108 ، حديث معاوية ابن عمّار از امام
جعفر صادق ( عليه السلام ) ) .

2 ـ اسرار ، مناسك وادّله حج ، محمد صادقي ، ص 162

3 ـ بقره : 197


81


يادآور شده اند :

وجه نخست اين است كه گروهي بدون زاد و توسعه جهت مناسك حج راهي مكّه
مي شدند و خود را متوكله ! مي ناميدند . كه
فرمان آمد با خود بار و طعام و وسايل سفر برداريد و هزينه و مخارج سفر حج را بر دوش
ديگران نياندازيد و كَلِّ بر مردم نشويد ! و در عين حال بدانيد كه بهترين توشه انساني
تقوا و پرهيزكاري است .

وجه دوّم : آيه شريفه در مقام بيان اين حقيقت است كه
كردار نيكو و اعمال صالح را زاد و توشه برگيريد و براي خود ذخيره سازيد كه والاترين
توشه و ذخيره تقواي الهي است . ( 1 ) و احدي در شأن نزول
آيه مزبور داستاني را نقل كرده است كه وجه اوّل را مورد تأييد قرار
مي دهد :

اهالي سرزمين يمن در حالي كه شعار مي دادند : ما متوكلان هستيم ! ،
بدون زاد و توشه ، به حج مي آمدند و آن گاه كه به مكه وارد مي شدند ،
از مردم گدايي مي كردند ؟ ! و به همين جهت آيه نازل شد كه : وتزوّدوا . . . ( 2 )

امام فخر رازي پس از آن كه مي گويد : مراد از تزوّدو ، برگرفتن زاد و توشه تقوايي است ، ( 3 ) و در حقيقت وجه دوّم را تأييد مي كند ، در تقرير
نظر خود ، اين چنين مي گويد :

براي آدمي دو سفر است ، سفري در دنيا و سفري از دنيا . سفر در دنيا
لاجرم نياز به زاد و توشه و مال و مركب و غذا و شراب دارد . سفر از دنيا نيز احتياج
به زاد و توشه دارد و آن دوستي و شناخت آفريدگار جهان و پشت كردن مطلق به غير
اوست . . . توشه سفر از دني به مراتب برتر و بالاتر از زاد سفر در دني است .

چون :

1 ـ توشه دنيا تو را از گرفتاريها و شدايد موهوم و
خيالي نجات مي بخشد و حال آنكه توشه آخرت تو را از كيفر و عذاب قطعي رها
مي كند .

2 ـ زاد دنيا تو را از گرفتاريهاي موقت و پايان پذير
خلاصي مي بخشد ، در حاليكه زاد آخرت تو را از عذاب جاودانه رها
مي كند .

3 ـ توشه دنيا تو را به لذائذ همراه با دردها و
بيماريها مي رساند ، امّا زاد آخرت تو را به لذتهاي خالي از درد و رنج نائل
مي كند

4 ـ زاد دنيا تو را به دنيايي مي رساند كه لحظه
لحظه در حال فنا و زوال و پايان

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ مجمع البيان في تفسير القرآن / امين الاسلام الشيخ ابوعلي مفضل
بن الحسن الطبرسي / ج 1 / ص 294

2 ـ اسباب الزول / واحدي / ص 37

3 ـ تزودوا ، تزودوا من التقوي . . .


82


پذيرفتن است ، در حالي كه توشه آخرت تو را به سرايي مي رساند كه لحظه لحظه
در حال روي آوردن و نزديك شدن و رسيدن است .

5 ـ زاد و توشه دنيا تو را به شهوات و نفسانيات سوق
مي دهد ، ولي توشه و زاد آخرت تو را در آستانه قرب و جلال و جبروت و كبريايي
خداوندي ، قرار مي دهد . . .

پس به اثبات رسيد كه : ان خير الزاد التقوي . آنگاه
خداوند اولو الالباب صاحبان عقول خالص از شوائب را مورد خطاب قرار داده و
مي فرمايد :

شما كه با خرد ويژه خويش ، حقايق امور را مي دانيد ، به حكم عقل بر شما واجب
است اين زاد و توشه را تحصيل كنيد : واتقون يا اولي الالباب از عصيان و نافرماني من دوري گزينيد .

اعشي شاعر در تقرير همين مفهوم چنين
مي سرايد :

اذا انت لم ترحل بزاد من التقي * * * ولاقيتُ بعد الموت مَنْ
قد تَزَوّدا

ندمتَ علي ان لا تكون كمثله * * * و انك لم تُرصِد كما كان
اَرصدا

آنگاه كه با زاد و توشه اي از تقوا بسوي آخرت كوچ نكني و پس از مرگ فردي را
ملاقات كني كه چنين سرمايه اي را داراست ، از اينكه چون او نيستي و همانند وي
مترصد سفر آخرت نبودي ، پشيمان خواهي شد ! ( 1 )

البته با توجّه به اين كه آيه وتزوَّدوا فان خير الزاد
التقوي
در ذيل آيه مربوط به حج و محرمات احرام آمده ، شايد اشاره لطيفي به
اين حقيقت باشد كه در ماجراي شگفت انگيز اعمال و مناسك حج ، موارد فراواني وجود دارد
جهت تحصيل سرمايه هاي معنوي كه صاحبان عقل نبايد از آنها غفلت ورزند ، در آنجا
جلوه هاي ويژه اي از الطاف و عنايات خداوندگار را مي توان مشاهده
كرد ! در آنجا صحنه هاي زنده فداكاريهاي ابراهيم ( عليه السلام ) قهرمان
يكتاپرستي و محمد ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) خاتم پيامبران جلوه گر است ، در آنجا يك دوره تاريخ
عبرت انگيز اسلام ، مجسم است و آنها كه روحي بيدار و انديشه اي زنده و
خردي باز دارند ( اولو الالباب ) براي تمامي عمر خود از اين سفر بي نظير روحاني
توشه هاي معنوي برخواهند گرفت . . والله اعلم . .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ التفسير الكبير ، امام فخر رازي ، ج5 ، ص184


| شناسه مطلب: 82896