بخش 5
1 ـ استلام حجرالاسود
ميقات حج - سال چهارم - شماره دوازدهم - تابستان 1374
استلام حجرالاسود
محمد رحماني
كعبه اين خانه امن الهي ، كهن ترين پايگاه عبادي ، سياسي
و اجتماعي خداوند در روي زمين است و در كنار آن ، اماكن متبرك بسياري است كه هر
يك از ارزش و اهميت والايي برخوردارند .
از جمله آنهاست ، يمين الله و دست خدا ؛ سنگ سياهي كه داراي
تاريخي پر فراز و نشيب است .
روايات پيرامون عظمت ، شرافت ، اهميت و فضيلت آن بسيار
و مباحث زيادي درباره اش قابل طرح است و اين نوشتار ، نگاهي است اجمالي به
احكام استلام آن :
استلام در لغت
عالمان لغت شناس در ماده استلام هر يك راهي را طي كرده و نظري داده اند كه
از ميان آنها چهار نظر ، عمده و قابل توجه است :
1 ـ استلام مهموز است از ماده اللأمه ( اي الدرع بمعني اتخاذه جنّةً و سلاحاً ) اين نظر
|
45 |
|
را تغلب آورده است . ( 1 )
2 ـ استلام مهموز است از ماده ملائمه ( به معناي اجتماع ) اين قول از ابن اعرابي
نقل شده است . ( 2 )
3 ـ استلام از ماده سِلام ( سنگ ) است . اين قول را جوهري پذيرفته ( 3 ) و ابن سكيت و سعيد خوزي شرتوني نيز بر اين باور
است . ( 4 )
4 ـ استلام از ماده سَلام ( درود و تحيّت ) است . ازهري مي گويد : انه افتعال من السَّلام و هو التحيّة ( 5 ) ؛ ابن منظور مي گويد : استلم
الحجر و استلأَمَهُ قَبَّله أو اعتنقه و ليس اصله الهمز
و له نظائر قال سيبويه استَلَمَ من السَّلام . ( 6 )
ابن اثير گويد : في حديث الطواف انه ؛ اتي الحجر ، فاستلمه هو
افتعل من السَلام التحيّة . ( 7 )
زبيدي گويد : استلام ؛ اللمس باليد أو الفم مأخوذ من السَلام
أي التحيّة . ( 8 )
در العين گويد : و الاستلام ؛ تناوله باليد و بالقُبلة و مسحه
بالكف . ( 9 )
به نظر مي رسد در ميان نظرها نظر چهارم به صواب نزديكتر است زيرا اولا : اين
نظر مورد تأييد روايات ائمه معصومين ( عليهم السلام ) واقع گرديده
است . ثانياً : صاحبان اين نظر اضافه بر اين كه از اكثريت برخوردارند ، قول آنان نيز
در نظر اهل تحقيق از اتقان و تحقيق بيشتري برخوردار است .
معناي استلام در روايات
استلام در روايات ، به معناي تماس بدن و مسح آن با دست آمده است .
شعيب گويد از امام صادق ( عليه السلام ) در مورد استلام ركن پرسيدم . حضرت فرمود : استلامه ان تلصق بطنك به و المسح ان تمسه بيدك . ( 10 ) ؛ استلام چسباندن شكم است به حجر و مسح دست كشيدن به آن است .
و در روايت سعيد اعرج امام ( عليه السلام ) مي فرمايد : أليس انما تريد أن تستلم الرّكن ؟ قلت : نعم ، قال : يجزيك حيثما نالت
يدك . ( 11 ) ؛ نمي خواهي ركن را استلام كني ؟ گفتم : مي خواهم چنين
كنم . فرمود : همين كه دست تو بر آن برسد كافي است .
1 ـ سرائر ، ج1 ، ص570 ، چاپ جامعه مدرسين ؛ جواهر ، ج10 ، ص346 ؛ جامع
المقاصد ، ج3 ، ص198 ؛ مدارك الاحكام ، ج8 ، ص160 ؛ حدائق الناضره ، ج16 ، ص119
2 ـ مصباح المنير ، ج3 ، ص390 ؛ مدارك الاحكام ، ج8 ، ص160 ؛ حدائق
الناضره ، ج16 ، ص119 ؛ جواهر الكلام ، ج19 ، ص346 ؛ جامع المقاصد ، ج3 ، ص198
3 ـ صحاح تاج اللغه و صحاح العربيه ، ج5 ، ص1952 ، تأليف اسماعيل بن
حماد جوهري ، چاپ دارالعلم للملايين
4 ـ مصباح المنير ، ج1 ، ص39 ؛ جواهرالكلام ، ج19 ، ص346 ؛ تاج العروس ،
ج8 ، ص340 ؛ لسان العرب ، ج12 ، ص298
5 ـ تاج العروس ، ج8 ؛ جواهرالكلام ، ج19 ، ص346 ؛ لسان العرب ، ج12 ،
ص298
6 ـ لسان العرب ، ج12 ، ص29 ، چاپ نشر ادب حوزه
7 ـ النهايه في غريب الحديث و الأثر ، ج2 ، ص395 ، چاپ مؤسسه مطبوعاتي
اسماعيليان
8 ـ تاج العروس ، ج8 ، ص340
9 ـ العين ، ج7 ، ص266 ـ 265 ، منشورات دارالهجره .
10 ـ وسايل الشيعه ، ج9 ، باب15 ، ص408 ، چاپ المكتبه الاسلاميه .
11 ـ وسايل الشيعه ، ج9 ، باب15 ابواب الطواف ، ح1 ، ص408
|
46 |
|
بحث فقهي استلام و پيشينه
آن
نظر فقهاي شيعه
شيخ صدوق ( م381 هـ . ق . ) در كتاب الهداية بالخير آورده است : در تمام
شوطها حجرالاسود را استلام كن . ( 1 )
سيد مرتضي ( م 355 ـ 436 هـ . ق . ) در كتاب الجمل العلم و العمل گويد :
طواف را از مقابل حجرالاسود شروع كن و با صورت در مقابلش قرار گير و آن را استلام
كن . ( 2 )
شيخ طوسي ( م385 ـ 460 هـ . ق . ) در كتاب النهايه مي نويسد : طواف
را از حجرالاسود شروع كن ، و هرگاه بدان نزديك شدي ، حمد و ثناي پروردگار كن و درود
بر پيامبر و آل او فرست و استلام كن آن را . ( 3 )
همو در كتاب الجمل و العقود مي فرمايد : مستحبات طواف ده تاست ؛ از جمله
استلام حجر در تمام شوطها . ( 4 )
قاضي عبدالعزيز بن برّاج طرابلسي ( م400 ـ 481 هـ . ق . ) در كتاب المهذب
في الفقه چنين گويد : از جمله مستحبات طواف ، استلام حجرالاسود در تمام شوطها
مي باشد . ( 5 )
ابن زهره ( م511 ـ 585 هـ . ق . ) در كتاب غنية النزوع الي علم الأصول و
الفروع مي فرمايد : استلام حجرالاسود قبل از شروع سعي مستحب است . ( 6 )
ابن حمزه ( كه در سال 580 هـ . ق . مي زيسته ) در الوسيله
مي فرمايد : از جمله مستحبات طواف ، استلام حجر در تمام شوطها است . ( 7 )
ابن ادريس ( م558 ـ 598 هـ . ق . ) در سرائر فرمايد : طواف را از
حجرالاسود شروع كن و استلام آن مستحب است . ( 8 )
محقق حلي ( م602 ـ 676 هـ . ق . ) در شرايع الاسلام في مسائل الحلال و
الحرام آورده است : مستحبات طواف پانزده امر است ؛ از جمله آنها ، استلام حجر است علي
الأصح . ( 9 )
همو در المختصر النافع مي فرمايد : از جمله مستحبات طواف ، استلام حجرالاسود
است .
1 ـ علي اصغر مرواريد ، سلسلة ينابيع الفقهيه ، ج7 ، ص50 ، مؤسسه فقه
الشيعه ، الدار الاسلاميه .
2 ـ همان ، ص106
3 ـ همان ، ص188
4 ـ همان ، ص229
5 ـ همان ، ص289
6 ـ همان ، ص405
7 ـ همان ، ج8 ، ص436
8 ـ همان ، ص532
9 ـ همان ، ص641
|
47 |
|
علامه حلّي ( م647 ـ 726 هـ . ق . ) در كتاب قواعد الاحكام في مسائل
الحلال و الحرام فرمايد : از جمله مستحبات طواف ، استلام حجرالاسود مي باشد .
( 1 )
از مراجعه به آراء فقهاي پيشين ، اين مطلب روشن مي گردد كه اصل استلام حجر ،
از مسلّمات است و آنچه مورد بحث و گفتگو است ، كيفيت استلام است .
نظر فقهاي اهل سنت
در موسوعة الفقهيه آمده است : تمام فقهاي اهل سنت بر استحباب استلام حجرالاسود با
دست ، و بوسيدن آن ، اتفاق كرده اند ، ( 2 ) ليكن در
كيفيت و چگونگي استلام ، بين مذاهب فقهي اهل سنت اختلاف است .
در مذهب حنفيّه ، مستحب ؛ عبارت است از دست گذاشتن و بوسيدن دست ، و گويند سجده بر
حجر جايز نيست . و اين استحباب ، در تمام شوطها است . حنفيّه معتقدند : در صورتيكه
امكان مسحِ يد نباشد ، مستحب است استقبال حجر و گفتن الله اكبر ، الحمد لله و صلوات
بر نبي ـ ص ( 3 )
عقيده مالكيان بر آن است كه : استحباب عبارت است از بوسيدن حجرالاسود در اوّلِ
طواف و با عدم امكان ، مستحب مسحِ با دست است و اگر آن نيز ممكن نشد ، مستحب مسح با
عود ( عصا ) ( 4 ) است .
شافعي ها گويند : در اينجا مستحب عبارت است از مسح حجر و بوسيدن آن و با
ممكن نبودن آن ، مستحب اشاره با دست به حجرالاسود است . ( 5 )
حنبلي ها مستحب را مسح حجرالاسود و بوسيدن آن مي دانند و
مي گويند : اگر امكان آن نبود ، مستحب است استقبال حجر با صورت ، و تكبير و تهليل
و استلام با عصا . ( 6 )
از مجموع اقوالي كه آورديم ، اين مطلب به دست مي آيد كه اصل استحباب استلام
حجرالاسود مورد اتفاق علماي اسلام است .
بررسي نظريه وجوب استلام
محقق حلّي گويد : الندب خمسة عشر و استلام الحجر علي الأصح
( 7 ) ؛ مستحبات
طواف پانزده تا است ؛ از جمله استلام حجر است بنا
بر قول صحيحتر .
1 ـ همان ، ص75
2 ـ موسوعة الفقهيه ، ج17 ، ص104
3 ـ موسوعة جمال عبدالناصر ، ج7 ، ص327 ؛ و شرح فتح الغدير ، ج2 ، ص148 ،
چاپ الكبري الاميريّه ببولاق مصر .
4 ـ حاشيه الدسوقي علي شرح الكبير ، ج2 ، ص40 ، طبع دار احياء الكتب
العربيه .
5 ـ ابو اسحاق شيرازي ، المهذب ، ج1 ، ص222 ، مطبعه عيسي البابي
الحلبي .
6 ـ ابن قدامه ، المغني ، ج3 ، ص370 ، مطابع دار المنار .
7 ـ جواهر الكلام ، ج19 ، ص340 ، چاپ دار التراث العربي .
|
48 |
|
صاحب مدارك و جواهر مي فرمايند : محقق با كلمه علي الأصح اشاره دارد به
اختلاف فقها در حكم استلام حجر ؛ از جمله نظر سلار كه قائل به وجوب استلام حجر شده
است . ( 1 )
صاحب جواهر احتمال وجوب را به كتاب فقيه و هدايه نسبت داده است . ( 2 )
صاحب كتاب ايضاح ترددات الشرايع مي گويد : ظاهر عبارت شيخ مفيد قول به وجوب
استلام حجرالاسود است . ( 3 )
مرحوم شاهرودي گويد : صحيحه معاوية بن عمار و روايات آمر ديگر ، دلالت بر وجوب
دارد ، ليكن تسالم فقها بر استحباب ، مانع از فتوا به وجوب است . ( 4 )
بررسي مفاد ادلّه
روايات در اين مورد چند گروه است :
گروه اوّل : رواياتي كه دلالت دارد بر وجوب استلام
حجر ؛ از جمله :
1 ـ محمد بن الحسن باسناده عن الحسين بن سعيد عن النضر بن سويد عن ابن سنان عن
أبي عبدالله ( عليه السلام ) قال : انما الاستلام علي الرجل و ليس علي النساء
بمفروض . ( 5 )
امام صادق فرمود : استلام بر مردان فرض و واجب است نه بر زنان .
اين روايت به ظهور دلالت دارد بر وجوب استلام بر مردان ، خصوصاً سياق جمله : ليس
علي النساء بمفروض
2 ـ و باسناده عن أبي سعيد المكاري عن ابي عبدالله ( عليه السلام ) قال : انّ
الله وضع عن النساء أربعاً و عدّ منهنّ استلام الحجرالاسود . ( 6 )
كلمه وضع دلالت بر رفع امتناني دارد و فقها در حديث وضع عن امتي . . . فرموده اند :
اگر چيزي واجب نباشد ، برداشتن آن منّتي بر امت نيست ، بلكه برداشتن امر مستحب ،
خلاف امتنان است .
3 ـ و باسناده عن سعد بن عبدالله ، عن موسي بن الحسن ، عن العباس بن معروف ، عن
فضالة بن ايوب ، عمن حدّثه ، عن ابي عبدالله ( عليه السلام ) قال : انّ الله وضع عن
النساء أربعاً و عدّ
1 ـ همان ، ج8 ، ص159 ، كتاب الحج ، چاپ اهل البيت .
2 ـ همان .
3 ـ نجم الدين جعفر بن زهدي حلي ، ايضاح ترددات شرايع ، ص197
4 ـ كتاب الحج ، تقريرات بحث توسط آيت الله شيخ محمد ابراهيم جناتي ،
ج4 ، ص386
5 ـ وسايل الشيعه ، ج9 ، ص412 ، باب18 ابواب الطواف چاپ مكتبة
الاسلاميه .
6 ـ همان .
|
49 |
|
منها الاستلام .
امام صادق ( عليه السلام ) فرمود : خداوند تعالي چهار وظيفه و تكليف را از زنان
برداشت كه يكي از آنها استلام حجر است .
دلالت اين روايت بر وجوب استلام بر مردان ، به تقريبي كه در روايت سابق گفته شد
پرواضح است .
روايات ديگري نيز ظهور بدوي در وجوب استلام دارد كه از ذكر آنها ، به جهت عدم
اطاله ، خودداري مي گردد ( براي آگاهي بيشتر نكـ : ح2 ، باب3 ، ابواب طواف ، و
ح12 ، باب16 ، ابواب طواف . )
گروه دوّم : رواياتي كه دلالت بر استحباب استلام
حجرالاسود دارد :
1 ـ سألت أبا عبدالله ( عليه السلام ) عن رجل حجّ و لم يستلم الحجر ، فقال هو من
السنة . ( 1 )
امام صادق ( عليه السلام ) در جواب سؤال از مردي كه در حج حجر را استلام نكرده
بود فرمود : استلام حجر مستحب است نه واجب .
براي آگاهي بيشتر نكـ : روايات باب 13 ، 14 و 15 از ابواب طواف ، ج9 وسايل
الشيعه ، مراجعه شود .
بين اين دو دسته از روايات تعارض وجود دارد كه بايد رفع شود .
راههاي حلّ تعارض
1 ـ حمل روايات دالّ بر وجوب ، بر عنوان ثانوي وجوب احياء سنت رسول الله
( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) و جلوگيري از معرفي شدن استلام به عنوان بدعت ، شاهد اين جمع
رواياتي است كه از آنها استفاده مي شود : اهل سنت استلام را بدعت
مي دانستند ؛ از جمله روايت عبدالله بن سنان دلالت دارد كه مردي از آل عمر شخصي
را كه استلام حجر كرده بود ، با غضب و شدّت از حجر دور كرد و گفت : بَطَلَ حجّك لانّ
الذي استلمه حجرٌ لا يضرّ و لا ينفع . ( 2 ) از اين
روايت و روايت 12 همين باب و نيز روايت 1 و 12 باب 16 ، استفاده مي شود كه
استلام در نظر اهل سنت ، بدعت بوده است . لذا روايات دالّ بر وجوب ، بعنوان ثانوي
احياء سنت رسول الله و جلوگيري از ضايع شدن آن ، صادر شده است . و حكم استلام به
عنوان اولي مستحب است
1 ـ وسايل الشيعه ، ج9 ، باب16 ، ابواب الطواف ، ح2 ، ص409 ، المكتبة
الاسلاميه .
2 ـ وسايل الشيعه ، ج9 ، ص405 ، باب13 ، ابواب طواف ، ح11 ، چاپ المكتبة
الاسلاميه .
|
50 |
|
و بعنوان ثانوي واجب .
2 ـ روايات دالّ بر وجوب ، ظهور در وجوب دارد و روايات داله بر استحباب با نص ،
دلالت بر استحباب مي كند ، چون در بعضي از آنها تصريح شده است كه : استلام حجر
سنت است ؛ مثل روايات معاوية بن عمار ، ( 1 ) . . . فقال هو
من السنة امام فرمود : استلام حجر مستحب است . بنابراين ، طبق قاعده حمل ظاهر بر نص ،
از ظهور آن دسته از روايات رفع يد مي شود . نتيجه ، استحباب استلام حجرالاسود
است نه وجوب .
3 ـ گرچه ظاهر بعضي از روايات وجوب استلام است ، ليكن چون تسالم و اجماع فقها بر
خلاف اين روايات است ، لذا اين روايات قابل اعتماد نيستند ، از باب اعراض مشهور ، به
همين جهت فقها طبق مفاد آنها فتوا نداده اند .
حكم استلام حجر در مورد زنان
مرحوم بحراني در حدائق آورده است : گر چه روايات دالّ بر استحباب استلام حجر ،
فراوان است ، ليكن اين استحباب در مورد زنان تخصيص خورده ( 2 ) و استلام در براي زنان مستحب نيست .
همچنين گروهي ديگر از فقها با توجه به روايات باب 18 وسائل الشيعه ( 3 ) قائل شده اند كه استلام حجر بر زنان مستحب
نيست .
نگاهي بر روايات اين بخش
رواياتي دلالت دارد بر عدم استحباب استلام براي زنان ؛ مثل :
عن أبي عبدالله ( عليه السلام ) قال : انما الاستلام علي الرجل و ليس علي النساء
بمفروض . ( 4 )
امام صادق ( عليه السلام ) فرمود : استلام بر مردان است نه بر زنان .
روايات ديگري است در مقابل اين دسته از روايات كه دلالت دارد بر استحباب استلام
براي زنان . مانند روايت ابن عباس كه گفت :
عن ابن عباس ان النبي ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) قال لعائشه و هي تطوف معه بالكعبه حين
استلما الركن . . . ( 5 )
1 ـ وسايل الشيعه ، ج9 ، ص411 ، باب16 ، ح10
2 ـ حدائق الناضره ، في احكام العترة الطاهره ، ج16 ، ص119 ، چاپ جامعه
مدرسين .
3 ـ ج9 ، ص412
4 ـ وسايل الشيعه ، ج9 ، باب18 ، ابواب طواف ، ح2 ، ص413 ، چاپ المكتبة
الاسلاميه .
5 ـ وسايل الشيعه ، ج9 ، باب13 ، ابواب طواف ، ح15 ، ص406 ، چاپ المكتبة
الاسلاميه .
|
51 |
|
رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) در حالي كه با عايشه طواف مي كردند و ركن را
استلام كرده بودند فرمود : . . .
اين روايت و روايات ديگر ، دلالت دارد بر استحباب استلام براي زنان . بين اين دو
دسته از روايات تعارض است و اين تعارض از راههايي قابل حلّ است :
1 ـ روايات دالّ بر استحباب استلام مردان را حمل بر تأكيد كنيم و روايات نفي
استحباب استلام زنان را حمل بر عدم تأكيد نماييم .
2 ـ روايات نافي را بر نفي وجوب ، و روايات غير نافي را بر وجوب استلام بعنوان
ثانوي احياء سنت استلام و منع از معرفي استلام بعنوان بدعت حمل كنيم .
3 ـ گر چه روايات نافي استحباب استلام ، در مورد زنان فراوان است ، ليكن تفصيل
قائل نبودن فقها در استحباب استلام ، بين مردان و زنان و اعراض آنها از روايات نافي ،
موجب مي شود به مفاد آنها فتوا داده نشود . از باب اين كه اين دسته داخل
مي شود تحت عنوان شهرت فتوايي و روايات نافيه داخل مي شود در عنوان مخالف
شهرت فتوايي .
4 ـ روايات دالّ بر استحباب استلام در مورد مردان و زنان ، آنقدر زياد است كه سنت
قطعي را تحقق مي بخشد لذا روايات نافي استلام نمي تواند با آنها معارض
باشد . پس روايات دال بر استحباب استلام ، در حق مردان و زنان حجت مي باشد و
فتوا به استحباب استلام حجرالاسود ، براي مردان و زنان صحيح است .
استلام كدام ركن ؟
فقهاي شيعه در مورد ركني كه استلام آن مستحب است ، اختلاف كرده اند ؛ برخي
مورد استحباب استلام را مخصوص حجرالاسود مي دانند . برخي ديگر ، ركن يماني را
نيز اضافه كرده اند و گروه سوّم نظر به استحباب استلام تمام اركان
داده اند . اقوال شاذ و نادري نيز هست كه از ذكر آنها خودداري
مي گردد .
روايات اين باب دو دسته است :
الف : رواياتي كه دلالت دارد بر استحباب استلام همه
اركان :
1 ـ صحيحه يعقوب بن شعيب : سُئِلَ الصادق ( عليه السلام ) عن استلام الرّكن . فقال : استلامه
|
52 |
|
ان تلصق بطنك به و المسح أن تمسحه بيدك . ( 1 )
امام صادق ( عليه السلام ) در جواب سؤال از معناي استلام ركن فرمود : چسباندن شكم
به ركن و مسح آن با دست استلام است .
سؤال و جواب از استحباب ركن است و ركن اطلاق دارد پس تمام اركان را شامل
مي گردد .
2 ـ قال جميل : و رأيت ابا عبدالله ( عليه السلام ) يستلم الأركان كلّها . ( 2 )
جميل مي گويد : ديدم امام صادق ( عليه السلام ) همه اركان را استلام
مي كند .
ب : رواياتي كه تنها دلالت بر استحباب استلام
حجرالاسود و ركن يماني دارد :
1 ـ عن بريد بن معاوية العجلي قال : قلت لابي عبدالله ( عليه السلام ) : كيف صار
الناس يستلمون الحجر و الركن اليماني و لا يستلمون الركنين الآخرين ؟ فقال
( عليه السلام ) : . . . ان الحجرالاسود و الرّكن اليماني عن يمين العرش و انما امر
الله أن يستلم ما عن يمين عرشه . ( 3 )
امام صادق ( عليه السلام ) در جواب سؤال بريد كه چرا فقط ركن يماني و حجر استلام
مي شود ؟ فرمود : چون اين دو ركن در سمت راست عرش خداوند واقعند و خداوند دستور
داده است آنچه را كه در سمت راست عرش است ، استلام شود .
بين اين دو دسته از روايات ، كه بدانها اشاره شد ، تعارض وجود دارد و حلّ اين
تعارض به چند راه ممكن است :
اولا : رواياتي كه استحبابش اختصاص به ركن حجر و
يماني داشت ، حمل بر تقيه شود ، چون بنا بر مذهب عامه و اهل سنت ، استحباب مخصوص اين
دو ركن است .
براي نمونه ، نظرات حنبلي ها و شافعي ها را مي آوريم : در كتاب
مغني ، كه حاوي فتاواي مذهب حنبلي است آمده : لا يستلم و لا يقبل في الاركان الاّ
الاسود و اليماني . ( 4 )
از اركان تنها ركن حجرالاسود و يماني استلام و بوسيده مي شود .
ابو اسحاق شيرازي در المهذّب ، كه مشتمل بر فتاواي مذهب شافعي است ،
مي نويسد : ان النبي كان يستلم الركن اليماني و الاسود و لا يستلم الآخرين .
( 5 )
رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) فقط ركن يماني و حجر را استلام مي نمود و ركنهاي
ديگر را
1 ـ وسايل الشيعه ، ج9 ، ص408 ، باب15 ، ح2 ، چاپ المكتبة الاسلاميه .
2 ـ وسايل الشيعه ، ج9 ، باب22 ، ص418 ، ح1 ، چاپ المكتبة الاسلاميه .
3 ـ وسايل الشيعه ، ج9 ، باب22 ، ص420 ، ح12 ، چاپ المكتبة
الاسلاميه .
4 ـ ابن قدامه ، مغني ، ج7 ، ص379 ، چاپ سوم .
5 ـ المهذب ، ج1 ، ص222 ، مطبعة عيسي البابي .
|
53 |
|
استلام نمي كرد .
كمال بن همام در كتاب شرح فتح القدير مي نويسد : رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم )
فقط ركن يماني و حجرالاسود را استلام مي كردند و استلام ، غير از اين دو مستحب
نيست . ( 1 )
ثانياً : رواياتي كه استحبابش اختصاص به استلام ركن
يماني و حجرالاسود است ، حمل بر تأكيد استحباب شود . شاهد اين جمع ، اهميتي است كه در
روايات ، نسبت به اين دو ركن ، داده شده .
ثالثاً : رواياتي كه استحباب را منحصر در ركنهاي
يماني و حجرالاسود مي دانست ، حمل شود به اين كه استلام آن دو ، از مستحبات طواف
است و استحباب استلامِ باقيِ اركان ، مستحب نفسي است .
استلام در ابتداي طواف يا در تمام شوطها ؟
مدلول بعضي از روايات ، استحباب استلام در ابتداي طواف است ؛
از جمله آنهاست :
روايت معاوية بن عمار عن أبي عبدالله ( عليه السلام ) . . . قال : كنا نقول لابد من
استلامه في اوّل سبع واحدة . ( 2 )
امام ( عليه السلام ) فرمود : ما گفته ايم استلام حجر در اول هفت شوط لازم
است .
و از جمله روايت 13 باب36 بحار ج12 ص309 و روايت 18 باب9 ، بحار ، ج99 ، ص92 .
روايات فراوان ديگري ، استلام را ، در تمام دورها مستحب
مي داند ؛ مثل :
موثقه عمّار عن ابي عبدالله ( عليه السلام ) قال : اذا دنوت من الحجرالاسود ،
فارفع يديك و احمد الله ـ الي أن قال : ـ ثمّ استلم الحجر . ( 3 )
امام صادق فرمود : هرگاه به حجرالاسود نزديك شدي ، دو دست خود را بلند كرده ،
و ثناي خدا گوي و آنگاه حجرالاسود را استلام كن .
اين حديث به اطلاق ثم استلام الحجر ، دلالت دارد بر استحباب استلام در تمام
دورها .
روايات 2 و 3 باب 13 از ابواب طواف و روايات 1 ، 3 ، 4 ، و 5 باب12 از ابواب طواف
نيز
1 ـ شرح فتح القدير ، ج2 ، ص153 ، المطبعة الكبري الاميريّه ببولاق
مصر .
2 ـ وسايل الشيعه ، ج9 ، باب16 ، ص411 ، ح12 ، چاپ المكتبة
الاسلاميه .
3 ـ وسايل الشيعه ، ج9 ، باب13 ، ح1 ، ص402 ، چاپ المكتبة
الاسلاميه .
|
54 |
|
بيانگر همين مضمون است .
و چون مدلول هر دو دسته از روايات اثبات استحباب است ، باهم تعارض ندارد تا
نيازمند به حل تعارض شويم .
مراحل استلام
در گذشته اشاره شد كه مفهوم استلام در روايات ، چسباندن شكم به حجرالاسود
و مسح آن با دست است . ولي در بسياري از روايات ، مفهوم استلام تعميم داده شده و
شامل بوسيدن حجر ، تماس مقداري از بدن ، اشاره از دور حتي اشاره با سر و عصا در صورت
عدم امكان ، چسباندن شكم و مسح يد نيز مي شود .
|
55 |
|
چند روايت براي نمونه
1 ـ امام صادق ( عليه السلام ) فرمود : يجزيك حيثما نالت يدك ( 1 ) ؛ هر مقدار از دست كه به حجرالاسود برسد مجزي از استلام
است و كفايت مي كند .
2 ـ رسول الله ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) يستلم الاركان بمحجنه و يقبل المحجن ( 2 ) ؛ رسول خدا اركان را با عصا استلام مي نمود و آن را
مي بوسيد .
روايت 2 باب 15 از بحارالانوار ، ج17 ، ص258 و روايت 22 باب 37 ج99 از همين كتاب ،
در اين زمينه قابل ملاحظه است .
3 ـ ان علياً سُئل كيف يستلم الاقطع الحجر ؟ قال : يستلم الحجر من حيث القطع . ( 3 )
از اميرالمؤمنين ( عليه السلام ) سؤال شد : كسي كه دستش قطع شده ، حجر را چگونه
استلام كند ؟ حضرت فرمود : از همان جاي قطع شده .
4 ـ صحيحه معاوية بن عمار : فاستلمه بيدك و ان لم تستطع ان تستلمه بيدك فأشر
اليه . ( 4 )
امام ( عليه السلام ) مي فرمايد : حجر را با دست استلام كن ، اگر نتوانستي
اشاره كن .
حديث فوق مطلق است و هر اشاره اي را ، حتي اشاره با سر را شامل
مي شود .
مستحبات استلام
1 ـ دعاي امانتي اديتها . . . ، تكبير ، تهليل ، صلوات ، اقرار
به گناه و دعاي اللّهمّ اني أسألك . . .
عن يعقوب بن شعيب ، قال : قلت لابي عبدالله ما أقول اذا استقبلت الحجر ؟ فقال : كبّر
و صلّ علي محمد و آله . ( 5 )
يعقوب بن شعيب گويد : از امام صادق ( عليه السلام ) پرسيدم : آنگاه كه در برابر
حجر قرار گرفتم ، چه بگويم ؟ فرمود : الله اكبر و صلوات بر محمد و آلش .
2 ـ قرار دادن صورت بر حجر
در حديث غياث بن ابراهيم آمده است : و يضع خدّه عليهم ( 6 ) ؛ رسول خدا صورتش را بر حجر و ركن يماني مي نهاد .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ وسايل الشيعه ، ج9 ، باب15 ، ابواب طواف ، ح1 ، ص408
2 ـ بحارالانوار ، ج21 ، باب36 ، ص402 ، ح38 ، چاپ مؤسسه وفاء .
3 ـ وسايل الشيعه ، ج9 ، باب24 ، ص422 ، ح1
4 ـ وسايل الشيعه ، ج9 ، باب12 ، ح1 ، ص400
5 ـ وسايل الشيعه ، ج9 ، باب21 ، ح2 ، ص418
6 ـ وسايل الشيعه ، ج9 ، باب12 ، ح2 ، ص419
|
56 |
|
3 ـ بوسيدن دست و يا عصا اگر با آن استلام شود
رسول الله يستلم الاركان بمحجنه و يقبل محجنه ( 1 ) ؛
رسول خدا ركنها را با عصا استلام مي كرد و آن را مي بوسيد .
4 ـ بلند كردن دست
عن معاوية بن عمار عن أبي عبدالله ( عليه السلام ) قال : اذا دنوت من الحجرالاسود
فارفع يديك . ( 2 )
معاوية بن عمار از حضرت صادق ( عليه السلام ) نقل مي كند كه حضرت فرمود : هرگاه نزديك حجرالاسود شدي دستها را بلند كن .
5 ـ استلام با دست راست
عن أبي جعفر ( عليه السلام ) قال : ثم أدن من الحجر و استلمه بيمينك ( 3 ) ؛ امام باقر ( عليه السلام ) فرمود : هرگاه نزديك
حجرالاسود شدي ، با دست راست آن را استلام كن .
ترك استلام با ازدحام
استلام حجر گرچه در روايات مورد تأكيد بوده است و ائمه
( عليهم السلام ) نيز بر آن مواظبت عملي مي كرده اند ،
ليكن در صورت ازدحام اين تأكيد و استحباب برداشته شده است .
عن حماد بن عثمان ان رجلا أتي أبا عبدالله . . . فقال : ما أراك استلمته قال ( عليه السلام ) : اكره ان اوذي ضعيفاً او اتأذي . ( 4 )
مردي از امام صادق سؤال كرد : نديدم شما استلام حجر كنيد امام فرمود : دوست ندارم
ضعيفي اذيت شود و يا خودم اذيت گردم .
روايات مربوط به اين جهت فراوان است ؛ از جمله روايات باب16 ، ابواب طواف ، ج9 ،
ص409
آثار و بركات استلام
در روايات براي استلام فوايد و نتايج فراواني بيان شده است
كه اينجا به بعضي از آنها اشاره مي شود :
1 ـ بحارالانوار ، ج21 ، باب36 ، ح38 ، ص402 ، چاپ مؤسسه وفاء .
2 ـ وسايل الشيعه ، ج9 ، باب13 ، ح1 ، ص402
3 ـ وسايل الشيعه ، ج9 ، باب13 ، ح3 ، ص403
4 ـ وسايل الشيعه ، ج9 ، باب16 ، ابواب طواف ، ح8 ، ص411
|
57 |
|
1 ـ حجرالاسود در قيامت به نفع استلام كننده شهادت مي دهد :
لَيَشهدُ لمن استلمه ( 1 ) ؛ حجرالاسود شهادت
مي دهد براي شخصي كه او را استلام كرده است .
2 ـ استلام حجر به منزله بيعت با رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) است :
والحجر كالميثاق و استلامه كالبيعة ( 2 ) ؛ حجرالاسود
در ميان مردم به منزله پيمان است و استلام آن به منزله بيعت .
در روايات فراواني ، استلام را به منزله بيعت با رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) به
حساب آورده است ؛ از جمله : بيعة لمن لم يدرك بيعة رسول الله ـ ص ( 3 ) ؛ استلام حجر بيعت كسي است كه به بيعت با رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم )
نائل نشده باشد .
3 ـ اجابت دعا به بركت استلام حجر :
. . . و قال انّه ليس من عبد يتوضأ ثم يستلم الحجر ثم يصلّي ركعتين . . . ثم لا يسأل
شيئاً الاّ أعطاه ان شاء الله . ( 4 )
كسي نيست كه وضو بگيرد و استلام حجر كند و دو ركعت نماز بخواند و . . . و خداوند
خواسته اش را برآورده نكند .
4 ـ استلام حجر ، شعار طواف است :
در حديث نبوي است : لكل شيء شعار و شعار الطواف استلام الحجر ( 5 ) ؛ هر چيزي علامتي دارد و علامت طواف استلام حجر است .
نتايج مقاله
در اين مقال مطالبي ثابت شد از جمله :
1 ـ استلام در نظر لغويّين معاني مختلف دارد و صحيحترين آنها تحيت است .
2 ـ معناي استلام در روايات و اصطلاح فقها تماس بدن و مسح حجرالاسود است
و اين معنا قريب به معناي لغوي قول چهارم است .
3 ـ اصل استلام از نظر فقهاي مذاهب اسلام امر مسلم و قطعي است ، اختلاف در
خصوصيات آن است .
1 ـ بحارالانوار ، ج99 ، باب40 ، ح3 ، ص219 چاپ مؤسسه وفا .
2 ـ بحارالانوار ، ج99 ، باب4 ، ح38 ، ص48 چاپ مؤسسه وفا .
3 ـ بحارالانوار ، ج99 ، ص219 ، باب40 ، ح3
4 ـ بحارالانوار ، ج99 ، باب2 ، ح42 ، ص13 چاپ مؤسسه وفا .
5 ـ اخبار مكه ، ج1 ، ص110
|
58 |
|
4 ـ گرچه بعضي از روايات وارده در باب استلام ، دلالت بر وجوب آن دارد و ليكن با
جمع بين روايات متعارض استفاده وجوب غير صحيح است .
5 ـ استلام همچنانكه در مورد مردان مستحب است درباره زنان نيز مستحب است .
6 ـ گرچه روايات زيادي در مورد استلام حجرالاسود و ركن يماني وارد شده است ولي
استحباب در مورد استلام اركان ديگر نيز ثابت است .
7 ـ استلام در تمام دورها مستحب و استلام اول و آخر مورد تأكيد واقع شده
است .
8 ـ استلام مراحلي دارد از مسح و لمس گرفته تا اشاره با دست و عصا .
9 ـ هنگام استلام اموري مستحب است از جمله دعاهاي مأثوره استقبال ، بوسيدن آن ،
بلند كردن دستها ، و استلام با دست راست .
10 ـ اگرچه استحباب استلام مورد تأكيد روايات واقع شده است ولي در ازدحام جمعيت
سيره عملي ائمه ( عليهم السلام ) ترك استلام بوده است .
11 ـ بر استلام فوايد زيادي مترتب است ؛ از جمله :
الف ) شهادت حجر در قيامت .
ب ) اجابت دعا .