بخش 7

1 ـ تاریخچه پوشش کعبه

ميقات حج - سال چهارم - شماره دوازدهم - تابستان 1374

تاريخچه پوشش كعبه

يعقوب
جعفري

كعبه و متعلقات آن ، از زمان حضرت ابراهيم ( عليه السلام ) تا كنون ، آنچنان قداست
داشته است كه مي بينيم تمام جزئيات ساختمان آن و هر چيزي كه بگونه اي به
كعبه تعلّق دارد ، مورد توجّه دقيق مردم بوده و مورّخان و سفرنامه نويسان جزئيات
مربوط به اين خانه مقدس را ثبت كرده و به نسل هاي بعدي انتقال
داده اند .

يكي از متعلقات كعبه ، كه همواره مورد عنايت خاص مردم و حكومت ها بوده ، پوشش
يا همان كسوه كعبه است . پرده كعبه ، در طول تاريخ شاهد تحولات بسياري شده و
گه گاه دستمايه اي براي بهره برداري هاي سياسي و برخوردهاي
حاكمان و واليان گرديده است .

نخستين پرسش درباره پوشش كعبه ، اين است كه : چه كسي براي اولين بار به آن اقدام
كرد و اوّلين پوشش ، مربوط به چه زماني است ؟

بيشتر مورّخان ، نخستين كسوه كعبه را به تبّع حميري نسبت داده اند ( كه شرحش
خواهد آمد ) ولي در روايات ما اين عمل به ابراهيم و اسماعيل
ـ عليهماالسلام ـ نسبت داده شده و در حديثي امام صادق ( عليه السلام ) در
مورد پرده كعبه فرمود :

اسماعيل همسر عاقلي داشت . او پس از بناي كعبه ، به اسماعيل پيشنهاد كرد
كه پرده اي روي ديوارهاي كعبه كشيده شود ، اسماعيل اين پيشنهاد را قبول كرد و
بدنبال آن


85


پشم بسياري فراهم آورد و ميان قوم خود تقسيم نمود تا آن را بريسند و
آنها به سرعت چنين كردند . سرانجام پوششي فراهم شد كه آن را قطعه قطعه بر كعبه
آويختند و سه طرف اين خانه مقدس پوشانيده شد و طرف چهارم را اسماعيل با برگ و الياف
گياهي پوشانيد ، چون موسم حج رسيد ، و زائران از نزديك آن را ديدند ، خوششان آمد و
هدايايي در اختيار اسماعيل قرار دادند كه با كمك آنها ، طرف چهارم كعبه نيز پوشانيده
شد . ( 1 )

در روايت ديگري نيز از امام صادق ( عليه السلام ) نقل شده كه فرمود : حضرت آدم
كعبه را به وسيله مو پوشانيد و حضرت ابراهيم با الياف گياهي و حضرت سليمان با
قباطي . ( 2 )

البته روايت دوّم كه در آن پوشش كعبه به سه پيامبر نسبت داده شده كه با سه چيز
متفاوت پرده را پوشاندند ، منافاتي ندارد با روايت اوّل كه بگوييم : نخستين كسي كه
كعبه را با پارچه پوشانيد ، اسماعيل و همسر او بودند .

در بعضي تواريخ اهل سنت نيز ، اسماعيل ( عليه السلام ) نخستين پوشاننده كعبه
دانسته شده است ؛ از جمله محمد بن احمد فاسي مي گويد :

از كساني كه كعبه را پوشانيد ولي ازرقي از وي نام نبرده ، اسماعيل
پيامبر ( عليه السلام ) مي باشد . گفته شده : او نخستين كسي است كه كعبه را
پوشانيد . ( 3 )

و به پيروي از فاسي ، مؤلف كتاب الكعبه و الكسوه نيز همين احتمال را داده
است ، ( 4 ) ولي بطوري كه گفتيم ، بيشتر مورّخان ، نخستين
كسوه كعبه را به اسعد ابو كرب از ملوك يمن ، كه به تبّع حميري معروف بود ، نسبت
داده اند و گفته اند : او اوّلين كسي بود كه كعبه را پوشانيد . ( 5 ) به گفته مستوفي ، او معاصر بهرام گور ساساني بود . ( 6 )

به گزارش طبري ، تبّع و سپاه او بر سر راه خود به سوي يمن عازم مكه شدند . در بين
راه مردي از قبيله هذيل به او گفت : پادشاها ! آيا تو را راهنمايي نكنم به ثروت
انبوهي كه پادشاهان از آن غفلت كرده اند ؟ گفت : آري . آن مرد گفت : در مكه
خانه اي است كه مردم آن را عبادت مي كنند و نزد آن نماز مي خوانند ،
اين ثروت در آنجاست . تبّع با چند نفر از اطرافيان مشورت كرد ، آنها گفتند : اين مرد
جز هلاك تو و سپاهت را نمي خواهد و اگر به آن خانه دست درازي كني ، خود و سپاهت
هلاك خواهيد شد . پرسيد : پس چه بايد كرد ؟ گفتند : وقتي وارد مكه شدي ، مانند اهل آن ،
دور آن خانه طواف كن و در تعظيم و تكريم آن بكوش . تبّع اين نصيحت را پذيرفت و وارد
مكه شد . او در خواب ديد كه روي كعبه پرده اي مي كشد و لذا دستور

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ وسائل الشيعه ، ج9 ، ص327

2 ـ وسائل الشيعه ، ج9 ، ص324

3 ـ فاسي ، شفاءالغرام باخبار البلد الحرام ، ج1 ، ص197

4 ـ احمد عبد الغفور ، الكعبه و الكسوه ، ص119

5 ـ ابن هشام ، السيرة النبويه ، ج1 ، ص25 ؛ ازرقي ، اخبار مكه ، ج1 ،
ص250 ؛ طبري ، تاريخ الامم و الملوك ، ج1 ، ص427 ؛ ياقوت ، معجم البلدان ، ج4 ، ص465 ؛ ابن
فقيه ، البلدان ، ص23 و منابع ديگر .

6 ـ حمدالله مستوفي ، نزهة القلوب ، ص6


86


داد كعبه را با پارچه اي كه خشن بود پوشانيدند ، سپس دستور داد با
پارچه هاي بهتري به نام هاي معافر و وصائل كه از يمن مي آمد ،
بپوشانند و بطوري كه گفته اند : تبّع اولين كسي بود كه كعبه را پوشانيد و به
واليان خود از قبيله جرهم دستور داد كه اين كار را ادامه دهند و به تطهير كعبه
بپردازند . ( 1 )

اين داستان به همين صورت در گزارش ابن هشام نيز آمده است . ( 2 ) و در بعضي از كتب ، از پيامبر نقل شده كه اسعد تبّع را
سبّ نكنيد ؛ زيرا او اوّلين كسي است كه كعبه را پوشانيد . ( 3 )

و در شرحي كه سهيلي بر اين قسمت از ابن هشام دارد ، اضافه شده كه تبّع پس از
انجام پوشش كعبه ، اين اشعار را خواند :

و كسونا البيت الذي حرم اللـ * * * ـه ملاء معضدا و بروداً

فاقمنا به من الشهر عشرا * * * و جعلنا لبابه اقليداً

و نحونا بالشعب ستة ألف * * * فتري الناس نحوهن وروداً

ثم سرنا عنه نؤمّ سهيلا * * * فرفعنا لواءنا معقوداً ( 4 ) از دوران تبّع تا طلوع اسلام ، اطلاعات اندكي درباره پوشش
كعبه داريم و در كتب تاريخ از چند نفر نام برده شده كه در جاهليت ، پوشش كعبه را
تهيه كرده اند كه عبارتند از :

1 ـ عدنان بن أدّ يا ادد ؛ جد بيستم پيامبر اسلام ؛ او
از فرسوده شدن كعبه ترسيد و كسوه اي بر آن پوشاند و نيز درباره اش گفته
شده كه اولين كسي بود كه كعبه را پوشانيد . ( 5 ) به نظر
مي رسد كه بعد از تبّع كعبه پوشانيده نشد تا زمان عدنان و چون او پس از گذشت
مدت زيادي پوششي براي كعبه آماده كرد ، لذا او را نخستين كس دانستند .

2 ـ خالد بن جعفر بن كلاب ؛ او نيز در دوران جاهليت
كعبه را با پرده اي از ديباج پوشانيد و نخستين كسي است كه كسوه كعبه را از
ديباج كرد . ( 6 ) اين كه بعضي گفته اند اوّلين كسي
كه كسوه كعبه را از ديباج كرد ، يزيد بن معاويه ( 7 ) و
يا حجاج بن يوسف بود ، ( 8 ) شايد نظر اينها به دوران بعد
از اسلام بوده است .

3 ـ مادر عباس بن عبدالمطّلب ؛ نقل شده است كه عباس
كودك بود و گم شد . مادرش نذر كرد كه اگر او را پيدا كند كعبه را بپوشاند و چون عباس
را پيدا كرد به نذر خود عمل نمود و او نخستين زني بود كه به كعبه كسوه
پوشاند . ( 9 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ طبري ، ج1 ، ص427

2 ـ ابن هشام ، ج1 ، ص25

3 ـ فاكهي ، اخبار مكه ، ج5 ، ص230

4 ـ سهيلي ، الروض الانف ، ج1 ، ص40 اين اشعار را ازرقي نيز آورده ،
اخبار مكه ، ج1 ، ص250 و نيز ياقوت ، معجم البلدان ، ج4 ، ص465 ضمناً مسعودي اين اشعار
را به بعضي از حميري ها نسبت مي دهد : مروج الذهب ، ج1 ، ص82

5 ـ فاسي ، شفاءالغرام ، ج1 ، ص197

6 ـ ماوردي ، الاحكام السلطانيه ، ص162 ؛ الروض الانف ، ج1 ، ص224 ؛
فاكهي ، اخبار مكه ، ج5 ، ص231

7 ـ ياقوت حموي ، معجم البلدان ، ج4 ، ص465

8 ـ ابن هشام ، ج1 ، ص211

9 ـ شفاءالغرام ، ج1 ، ص197


87


4 ـ ابو ربيعة بن مغيره ؛ به گزارش ازرقي ، در دوران
جاهليت ، قبائل مختلفي در تهيه كسوه كعبه مشاركت داشتند و هر قبيله اي وجهي را
مي پرداخت و پرده تهيه مي شد تا اينكه شخصي به نام ابو ربيعة بن مغيره كه
تاجر ثروتمندي بود و از يمن كالا وارد مي كرد ، پيشنها نمود كه كسوه كعبه را
يكسال در ميان ، او به تنهايي تهيه كند ، به اين صورت كه يكسال او و يكسال همه
قريش كعبه را بپوشانند و تا وقتي كه او زنده بود به قرارداد عمل مي شد . ( 1 )

گزارش ديگر ازرقي حاكي است كه همزمان با ظهور اسلام و هنگامي كه هنوز مسلمانان
قوت نگرفته بودند و كعبه در اختيار قريش بود ، كعبه پوشش داشت و پوشش هاي
متعددي بر آن مي شد . ازرقي از عمر بن حكم نقل مي كند كه او گفته است :

كعبه را ديدم كه چندين پوشش از يمني و خز و عراقي و پوست داشت و در
اين هنگام هنوز پيامبر اسلام در مكه بود و به مدينه هجرت نكرده بود . ( 2 )

بنابراين ، علاوه بر چهار نفري كه نام آنها مشخص شد ، قريش نيز بخصوص در اواخر عصر
جاهليت همواره بر كعبه پرده مي پوشانيدند كه رنگ آن يا سبز و يا زرد بود و جنس
آن

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ ازرقي ، اخبار مكه ، ج1 ، ص251

2 ـ همان .


88


خز يا موي بافته شده و يا پوست و يا پارچه با نقشه راه راه از يمن و يا
پارچه هاي عراقي بود . ( 1 ) و حتي گفته شده كه
كسوه هايي از عهد جاهليت تا زمان معاويه بر كعبه باقي مانده بود كه مردم
پيشنهاد كردند اين كسوه ها برداشته شود و به دستور معاويه همه آنها برداشته شد
و در موقع كندن اين كسوه ها ابن عباس حاضر بود و اعتراضي نكرد . ( 2 )

همچنين در اين عصر ، كسوه دو قسمت مي شد ؛ قسمتي به عنوان قميص در روز ترويه
و قسمتي به عنوان ازار در روز عاشورا پوشانيده مي شد .

در عصر اسلام ، اولين كسي كه به كعبه كسوه كرد ، خود پيامبر بزرگوار اسلام بود كه
در جريان فتح مكه اين كار را انجام داد ( 3 ) و جنس كسوه
از پارچه يماني بود ( 4 ) و پيامبر آن را از بيت المال
تهيه كرد . ( 5 )

در عهد ابوبكر ، از جنس پرده كعبه اطلاعي نداريم و در هيچيك از منابع موجود كه در
دسترس مان بود ، سخني از آن به ميان نيامده ولي در عهد عمر كسوه كعبه از جنس
قباطي بود كه نوعي پارچه مصري است . عمر به عامل خود در مصر نامه اي نوشت و از
او خواست كه كسوه كعبه در آنجا بافته شود و از آن زمان به بعد كسوه را مصر تأمين
مي كرد . ( 6 )

عثمان نيز همين كار را مي كرد و كسوه از قباطي تهيه مي شد ( 7 ) و گاهي هم از بردهاي يماني بود كه عامل او در يمن ( يعلي
بن منبّه ) تهيه و ارسال مي كرد . ( 8 )

درباره كسوه كعبه در عهد حضرت علي ( عليه السلام ) مورّخان چيزي نگفته اند
و حتي فاسي گفته است كه شايد علي بن ابيطالب به خاطر اشتغال به جنگها و مقابله با
خوارج فرصت تهيه كسوه كعبه را نكرد . ( 9 )

اين در حالي است كه در منابع شيعي پوشش كعبه به دست علي ( عليه السلام ) آمده و
در روايتي از امام صادق ( عليه السلام ) چنين نقل شده است :

ان علي بن ابي طالب كان يبعث بكسوة البيت كلّ سنة
من العراق .
( 10 )

علي بن ابيطالب كسوه بيت را همه ساله از عراق مي فرستاد .

در زمان معاوية بن ابي سفيان ، سالي دوبار كعبه را مي پوشاندند ؛ در آخر ماه
رمضان با كسوه قباطي و در روز عاشورا با كسوه ديباج ( 11 ) و پيش از اين از ازرقي نقل كرديم كه در زمان معاويه
كسوه هايي از زمان جاهليت بر ديوارهاي كعبه مانده بود كه همه را كندند و ابن
عباس كه حضور داشت ، به اين عمل اعتراض نكرد . ( 12 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ شفاءالغرام ، ج1 ، ص195 ؛ و بلاذري ، فتوح البلدان ، ص47

2 ـ اخبار مكه ، ج1 ، ص26

3 ـ احمد عبد الغفور عطار ، الكعبه و الكسوه ، ص136

4 ـ حسين عبدالله باسلامه ، تاريخ الكعبة عمارتها و كسوتها و
سدانتها ، ص249

5 ـ بلاذري ، فتوح البلدان ، ص47

6 ـ اخبار مكه ، ج1 ، ص253

7 ـ همان .

8 ـ همان ، ص260

9 ـ شفاءالغرام ، ج1 ، ص196

10 ـ وسائل الشيعه ، ج9 ، ص324

11 ـ اخبار مكه ، ج1 ، ص254

12 ـ همان ، ص260 . اين گزارش ازرقي با گزارش ديگر او منافات دارد كه
گفته است : عمر هر سال كسوه قبلي كعبه را مي كند و آن را ميان حجاج تقسيم
مي كرد . ( اخبار مكه ، ج1 ، ص259 )


89


در زمان يزيد بن معاويه كعبه را با ديباج خسرواني پوشاندند و همچنين در عصر ابن
زبير و عبد الملك بن مروان نيز كعبه با ديباج پوشانيده شد و هر كدام از اين سه نفر
را به عنوان اولين كس كه كسوه ديباج بر كعبه كرد ، نام برده اند ( 1 ) و بطوري كه قبلا گفتيم در عصر جاهليت نيز گاهي كسوه
كعبه از ديباج بود . به گفته بعضي از مورّخان در زمان يزيد و ابن زبير پرده كعبه
گاهي از خراسان مي آمد و گاهي هم از خراسان و هم از مصر ، كه هر كدام زيباتر
بود آن را مي پوشاندند . ( 2 ) و در زمان عبدالملك
كسوه را نخست در مسجد پيامبر مي گستردند ، سپس جمع نموده و به مكه
مي آوردند . ( 3 )

طبق گزارش تاريخ از عصر عباسيان ، نخستين كسوه كعبه ، به زمان مأمون مربوط
مي شود در زمان او كعبه را هر سال سه بار مي پوشانيدند ؛ يك بار در روز
ترويه با ديباج سرخ ، بار دوّم در اوّل رجب با قباطي و مرتبه سوم در بيست و هفتم
رمضان با ديباج سفيد . ( 4 )

در عهد متوكل عباسي نيز به همان سنت رفتار مي شد . و گاهي هر دو ماه يكبار
پوشانيده مي شد . ( 5 )

در عهد عباسيان گاهي كسوه كعبه در بغداد بافته مي شد و همين امر باعث رونق
پارچه بافي در عراق شده بود و نقش مهمي در مرغوبيت و شهرت منسوجات عراقي
داشت . ( 6 ) گاهي هم از قريه تنيس مصر تهيه مي شد كه
از جمله آنها در سال 162 در عهد خلافت مهدي عباسي بود . ( 7 )

مطلب مهمي كه مورّخان درباره كسوه كعبه در زمان مأمون از آن خبر داده اند ،
داستان پوشاندن كعبه به وسيله علوي ها و طالبيين در سال 200 هجري است . در اين
سال مكه به دست علوياني كه بر ضد عباسيان قيام كرده بودند افتاد و كعبه با
كسوه اي كه ابو السراي تهيه نموده و به مكه فرستاده بود ، پوشانيده شد ، هرچند
كه پيش از پوشانيدن كعبه ، خود ابوالسرايا كشته شده بود ، ولي حسين بن حسن الافطس از
علويان كه در مكه بود ، در اول ماه محرم پس از آن كه حاجيان از مكه رفتند ، دستور داد
كسوه ارسالي ابوالسرايا را آوردند و پس از كندن پوشش قبلي كعبه آن كسوه را بر قامت
كعبه استوار كردند . در اين كسوه نوشته شده بود :

أمر به الأصفر بن الأصفر ابوالسرايا داعية آل
محمد لكسوة بيت الله الحرام و أن يطرح عنه كسوة الظلمة من ولد العباس لتطهر من
كسوتهم . وكتب في سنة تسع و تسعين و مأة .
( 8 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ شفاءالغرام ، ج1 ، ص196

2 ـ تاريخ الكعبه ، ص252

3 ـ اخبار مكه ، ج1 ، ص255

4 ـ اخبار مكه ، ج1 ، ص256

5 ـ شفاءالغرام ، ج1 ، ص196 ؛ اخبار مكه ، ج1 ، ص256

6 ـ مجله المورد ، ج9 ، شماره4 ، ص173

7 ـ فوزيه حسين مطر ، تاريخ عمارة الحرم المكي ، ص161

8 ـ طبري ، ج5 ، ص127 ضمن حوادث سال 200


90


اصفر بن اصفر ابوالسرايا مبلّغ آل محمد دستور داد تا بيت الله الحرام
با اين پرده پوشانيده شود و كسوه ستمگران از بني عباس ، از آن پايين بيايد تا كعبه
از كسوه آنها پاك گردد . و در تاريخ صد و نود و نه نوشته شد .

تا سال ششصد و شصت و يك كه كسوه كعبه به انحصار حاكمان مصر در آمد ، كسوه همواره
از طرف خلفاي عباسي تهيه مي شد و كسوه را گاهي از مصر و گاهي از يمن و گاهي از
خراسان تهيه مي كردند .

ابن عبدربه ( متوفاي سال 328 هـ . ) از كسوه كعبه در زمان خودش چنين گزارش
مي دهد :

همه بيت را مي پوشانند مگر ركن حجرالاسود را كه به اندازه يك و نيم برابر
قامت انسان باز گذاشته مي شود و چون موسم حج رسيد كعبه را با قباطي كه ديباج
سفيد خراساني است ، مي پوشانند و مادام كه حجاج در حال احرام هستند همان كسوه
سفيد بر كعبه باقي مي ماند و چون از احرام بيرون آمدند ؛ يعني روز عيد قربان ،
كعبه نيز محلّ مي شود و به آن كسوه اي از ديباج سرخ خراساني
مي پوشانند و در آن خانه هايي است كه در آنها حمد و تسبيح و تكبير و
تعظيم خدا نوشته شده است و كعبه تا سال بعد به همين صورت مي ماند كه دوباره
بگونه اي كه گفته شد پوشانيده شود . و چون كسوه ها بر روي كعبه زياد شود
بطوري كه سنگيني آنها بر كعبه خطر داشته باشد ، قسمت هايي از آن برداشته مي شود
و آنها را خادمان بيت كه همان بنو شيبه هستند ، بر مي دارند . ( 1 ) گزارش هاي متفرقه اي نيز از تهيه كسوه در عهد
عباسيان ، از طرف آنها يا افراد ديگر ، وجود دارد :

قلقشندي از كسوه كردن فاطميان مصر در سال 381 خبر مي دهد كه با پارچه سفيد
بوده ولي بعد كه كسوه مجدداً از طرف عباسي ها آمد ، رنگ مشكي داشت كه شعار
عباسيان بود و بعدها هم كه ملوك مصر بر حجاز تسلط يافتند . رنگ كسوه همان مشكي
بود . ( 2 )

به گفته فاسي كعبه در زمان الحاكم و المستنصر عبيدي ، با ديباج سفيد پوشانيده
مي شد تا اين كه در سال 466 شخصي به نام ابونصر استرآبادي كوه سفيدي كه در هند
بافته شده بود بر كعبه پوشانيد و در همين سال كسوه ديگري كه زرد رنگ بود پوشانيده
شد . اين كسوه را سلطان محمود بن سبكتكين حمل مي كرد و نظام الملك وزير ملك شاه
بن الب ارسلان سلجوقي بر آن چيره شد و آن را به مكه فرستاد و همان را روي كسوه ابو
نصر نصب

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ ابن عبدربه ، العقد الفريد ، ج7 ، ص285

2 ـ قلقشندي ، صبح الاعشي ، ج4 ، ص281


91


كردند . ( 1 )

در سال 532 به خاطر ضعف عباسي ها و اختلافاتي كه بوجود آمده بود ، كسوه كعبه
از طرف خليفه نرسيد و در اين سال مردي به نام رامشت كه يك تاجر ايراني بود ،
كسوه اي از پارچه هاي نفيس به قيمت هيجده هزار دينار مصري تهيه كرد و بر
كعبه پوشانيد . ( 2 )

الناصر لدين الله كه در سال 575 هـ . ق . به خلافت رسيد كسوه سبز رنگي
از ديباج به كعبه پوشانيد و از عهد مأمون تا اين زمان كسوه به رنگ سفيد بود و سپس
همو ( ناصر ) در سال 621 پرده اي به رنگ سياه بر كعبه پوشانيد و از اين زمان به
بعد رنگش هميشه سياه بود . ( 3 )

ابن جبير ( متوفاي سال 614 ) كسوه سبز رنگ كعبه را خود ديده و در كتابش از آن ياد
كرده است . او مي گويد :

ظاهر كعبه از چهار طرف با حرير سبز پوشانيده شد و در آن نوشته شده : ان اوّل بيت وُضع للناس للذي ببكة . . . همچنين نام الامام
الناصر لدين الله در جايي به اندازه سه ذرع نوشته شده است . ( 4 )

و همو در جاي ديگر ، مشخصات بيشتري درباره پرده سبز رنگ به دست مي دهد :

كسوه سبز رنگ كعبه مقدسه ، سي و چهار تكه است ؛ ميان ركن يماني و شامي
نُه تكه و ميان ديوار مقابل ركن حجرالاسود و عراقي نُه تكه و ميان عراقي و شامي هشت
تكه و ميان ركن حجرالاسود و ركن يماني هشت تكه است و چنان بهم پيوسته كه به نظر يك
تكه مي آيد . ( 5 )

در جاي ديگر مي گويد :

روز بيست و هفتم ذيقعده ، استار كعبه را به اندازه يك و نيم قامت انسان
از هر چهار طرف بالا زدند و اين كار را به عنوان احرام بستن كعبه مي نامند و
مي گويند : كعبه احرام بست و اين عادت همواره در اين ماه بوده است . ( 6 )

و در بخش ديگري آورده است :

در روز نحر ، كسوه كعبه ، از محله امير عراقي مكه بر روي چهار شتر آورده
شد و در جلو آنها قاضي با لباس مشكي مي آمد و بالاي سر او پرچم هايي
گرفته بودند و پيشاپيش او طبل ها به صدا درآمده بود . . . كسوه را پشت بام كعبه
قرار دادند و در روز سيزدهم افرادي از بني شيبه آن را باز كردند . رنگ آن سبز زيبا
بود و چشم ها را نوازش مي كرد . ( 7 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ شفاءالغرام ، ج1 ، ص199 ؛ و محمد طاهر الكردي ، التاريخ القويم ، ج4 ،
ص198 ، در اين منبع آمده است كه از اين كسوه مدتها در نيشابور نگهداري
مي شد .

2 ـ ابن اثير ، كامل في التاريخ ، ج8 ، ص363

3 ـ سيوطي ، تاريخ خلفا ، ص457

4 ـ ابن جبير ، رحله ، ص73

5 ـ همان ، ص78

6 ـ همان ، ص125

7 ـ همان ، ص134


92


در سال 644 در اثر طوفان شديدي كه در مكه به وجود آمد ، كسوه كعبه پاره شد و نايب
حاكم يمن از شيخ حرم به نام منصور بن منعه بغدادي خواست كه كسوه را او تهيه كند . او
گفت : كسوه را فقط از مال خليفه مي توان تهيه كرد و مبلغ سيصد هزار دينار قرض
كرد و پرده اي از پنبه تهيه نمود و به آن رنگ سياه زد و به كعبه
پوشانيد . ( 1 )

همانگونه كه گفتيم از زمان الناصر لدين الله از سال 621 به بعد ، كسوه كعبه
همواره مشكي بوده است . ابن ابوصيف مفتي مكه ، در عصر خود از يكي از شيوخ نقل
مي كند : علت اين كه پوشش كعبه رنگ سياه دارد اين است كه او زائراني را كه در
طول تاريخ طوافش مي كردند ، از دست داده و عزادار آنهاست . مهلهل دمياطي گفته
است :

يروق لي منظر البيت العتيق اذا بدا * * * كأن حليتها السوداء قد
نسجت

من حبة القلب أو من أسود المقل ( 2 )

قزويني ( متوفاي 682 ) مي گويد : بيت هم ظاهر و هم باطنش با ديباج پوشيده شده
و هر وقت كسوه آن زياد شود ، آنها را خدمه بيت ، كه همان بني شيبه هستند ،
برمي دارند . ( 3 )

بعد از انقراض عباسيان ، چندين سال پرده از يمن آمد و در سال 659 ملك مظفر از يمن
فرستاد و اولين كس از ملوك مصر كه كسوه كعبه را تقديم كرد ، ملك ظاهر بندقداري بود
كه در سال 661 فرستاد ( 4 ) و در سال 743 ملك صالح
اسماعيل بن محمد قلاوون پادشاه وقت در مصر قريه اي را در نواحي قاهره ، در
منطقه قليوبيه براي كسوه كعبه و حجره نبوي وقف كرد . ( 5 )

ابن تغري در شرح حال ملك صالح از اين وقف ياد مي كند و نام قريه را سندبيس
در ناحيه قليوبيه ذكر مي كند ليكن مي گويد : اين وقف مربوط به خدمه ضريح
شريف نبوي بود و نامي از كسوه كعبه نمي برد . ( 6 )

بعدها قريه هاي ديگري نيز در مصر به اين قريه اضافه شده كه شرح آن خواهد
آمد .

از كساني كه درباره پرده كعبه در زمان خود اطلاعاتي به دست داده اند ابن
بطوطه است كه خود در سال 725 عازم مكه شد و ماههاي حج را در آنجا بود . وي ضمن دادن
اطلاعات با ارزشي از منازل ميان مدينه و مكه و مواقف گوناگون و وضع معيشت مردم مكه
و حاجيان در آن زمان ، درباره پرده مي گويد :

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ ابن كثير ، البداية و النهايه ، ج13 ، ص183

2 ـ شفاءالغرام ، ج1 ، ص200

3 ـ قزويني ، آثار البلاد و اخبار العباد ، ص115

4 و 5 ـ همان ، ص201

6 ـ ابن تغري ، النجوم الزاهره في ملوك مصر و القاهره ، ج10 ،
ص85


93


در روز بيست و هفتم ذيقعده استار كعبه را به اندازه يك و نيم برابر
قامت انسان از چهار طرف بالا مي برند تا دست ها به آن نرسد و اين عمل را
احرام بستن كعبه مي نامند . ( 1 )

و نيز مي گويد : در روز عيد قربان كسوه كعبه از كاروان مصر به بيت آورده شد
و در پشت بام آن قرار گرفت . روز سوم از عيد قربان ، افرادي از بني شيبه آن را بر روي
كعبه باز كردند و آن كسوه رنگ سياه داشت و از حرير مخلوط با كتان بافته شده بود و
در بالاي آن با خط سفيد نوشته شده بود : جعل الله الكعبة البيت
الحرام قياماً . . .
و در جهات ديگر نيز آياتي از قرآن با خط سفيد نوشته شده و
از ميان رنگ مشكي مانند نور مي درخشيد . و چون كسوه بر كعبه پوشانيده شد دامن
آن را بالا بردند تا دست مردم به آن نرسد و كسي كه متولّي كسوه مي شود ، ملك
ناصر است كه مخارج قاضي و خطيب و ائمه جماعات و مؤذنين و . . . را مي فرستد . ( 2 )

يك قرن بعد از ابن بطوطه ، ابو عباس قلقشندي ( متوفاي 821 ) از كسوه كعبه در زمان
خود سخن مي گويد . او پس از ذكر تاريخچه اي از كسوه كعبه در زمان هاي
قديم ، مي گويد :

آنچه در زمان ما رسم شده ، اين است كه كعبه را با ديباج سياه
مي پوشانند بطوري كه از بالا تا پايين مي رسد و در بالاي آن طرازي است با
رنگ سفيد از اصل بافته كه در آن نوشته شده : ان اول بيت وضع
للناس للذي ببكة مباركاً . . .
و در دولت ناصريه ، طراز از رنگ سفيد به رنگ زرد
تغيير داده شد . . . و در سال 814 كسوه طرف در كعبه با پارچه هاي كبود رنگ مزين
شده بود . ( 3 )

و در جاي ديگر مي گويد :

در زمان ما در طول سال ، بيش از يك كسوه بر كعبه پوشانيده نمي شود
و آن كسوه را به آن صورتي كه گفتيم در مصر مي سازند سپس با كاروان به مكه حمل
مي شود و دامن كسوه قبلي به اندازه قامت انسان بريده مي شود و ديوار آن
قسمت آشكار مي گردد تا اين كه در روز . . . . كسوه قبلي را برمي دارند و
كسوه جديد را مي پوشانند و مقام هم به نسبت كسوه كعبه پوشانيده مي شود و
بنو شيبه حاجبان كعبه ، كسوه قبلي را برمي دارند و به حجاج و اهل آفاق هديه
مي دهند . ( 4 )

در زمان تقي الدين فاسي مؤلف كتاب شفاءالغرام باخبار البلد الحرام كه تقريباً با
قلقشندي معاصر بوده و در سال 832 درگذشته است ، وضع كسوه كعبه به همان صورت بوده كه
قلقشندي گزارش كرده ، منتهي فاسي جزئيات بيشتري را به دست مي دهد .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ رحله ابن بطوطه ، ص168

2 ـ همان ، ص171

3 ـ قلقشندي ، صبح الاعشي ، ج4 ، ص282

4 ـ همان ، ص283 جاي سه نقطه در اصل نسخه صبح الاعشي سفيد بوده
است .


94


اويس از نقل كلام ابن جبير مبني بر اين كه در روز بيست و هفتم ذيقعده دامن كسوه
را بالا مي برند ، مي گويد :

كلام ابن جبير با آنچه كه در زمان ما انجام مي دهند از دو جهت اختلاف دارد : نخست اين كه در زمان ما در روز بيست و پنجم ذيقعده بالا مي برند . دوّم اين كه
در روز بيست و هفتم ذيقعده كسوه كعبه را از بالاي در كعبه قطع مي كنند در
حالي كه در كلام ابن جبير صحبت از قطع نيست بلكه صحبت از بالا بردن است . ( 1 ) همچنين تقي الدين فاسي درباره مراسم پوشاندن كعبه در
زمان خودش چنين گزارش مي دهد :

در اين زمان از چهار سال به اين طرف ، كسوه كعبه را در عيد قربان از
منا نمي آورند بلكه امير حاج مصري مي آيد و با او پرچم هايي است و
طبل ها و بوق ها زده مي شود تا او داخل مسجدالحرام گردد آنگاه كسوه
كعبه را از داخل بيت بيرون مي آورند و در صحن مسجد از قسمت يماني پهن
مي شود و كسوه هر قسمت مشخص مي گردد و ياران امير همراه با حاجبان كعبه ،
كسوه را بالا مي برند تا كامل گردد بگونه اي كه گفتيم بر كعبه پوشانيده
شود . علت اين كه كسوه را پيش از مراسم حج در داخل كعبه قرار مي دهند ، اين است
كه از سرقت محفوظ ماند چون پيش از اين از اقامتگاه امير حاج مصري در منا ، قسمتي از
كسوه به سرقت رفته بود و امير مقداري پول داده بود تا آن را برگردانند و لذا امراي
بعدي موقع رفتن به موقف ، كسوه را به داخل كعبه مي گذارند . در سال 818 كعبه در
چهارم ذيحجه پوشانيده شد و تا نيمه بالاي كعبه آمده بود و در سال 819 مانند عادت
قبلي كه ما ديده ايم در روز عيد قربان پوشانيده شد و در سال 820 و 821 در سوم
ذيحجه اين كار انجام گرفت سپس در سال 825 باز در روز عيد قربان پوشانيده شد . ( 2 )

همانگونه كه گفتيم ، عادت بر اين بود كه كسوه كعبه از طرف پادشاهان مصر تهيه
مي شد و كسي حق نداشت پرده اي براي كعبه بفرستد تا اين كه در سال 848 شاهرخ ميرزا فرزند امير تيمور گوركان ، پس از تلاش بسيار موفق شد كه پرده را از
ايران بفرستد .

داستان از اين قرار بود كه چون شاهرخ ميرزا در سال 807 در خراسان به سلطنت رسيد ،
يكي از آرزوهاي او اين بود كه پرده كعبه را او تهيه كند ولي تهيه و ارسال كسوه در
انحصار پادشاهان مصر بود . شاهرخ طي نامه اي به الملك الاشرف تقاضاهايي از او
كرد كه مهمترين آنها اين بود كه اجازه دهد كسوه كعبه را او تهيه كند . سلطان مصر
نپذيرفت و نامه هاي متعددي ميان آنها ردّ و بدل شد و سرانجام در سال 843 الملك الاشرف

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ شفاءالغرام ، ج1 ، ص202 بطوري كه نقل كرديم ، قلقشندي نيز از قطع
كسوه در 27 ذيقعده خبر داده است .

2 ـ همان ، ص204


95


درگذشت و پسر او بنام الملك الظاهر در جاي او نشست و او موافقت خود را با
درخواست شاهرخ ميرزا اعلام كرد و شاهرخ با خوشحالي تمام كسوه اي را كه در شهر
يزد ساخته و به هرات انتقال داده شده بود ، همراه با صد نفر در سال 848 به مصر
فرستاد و پادشاه مصر ضمن استقبال شايسته از ايرانيان ، آنها را در همان سال همراه با
حاجيان مصر به مكه اعزام كرد و در آن سال كسوه ايراني بر قامت كعبه برافراشته
شد . ( 1 )

از زماني كه عثماني ها بر حجاز و مصر مسلط شدند ، تهيه كسوه كعبه در انحصار
آنان بود آنها كسوه كعبه را از مصر از محل اوقافي كه براي اين منظور بود ، آماده و
ارسال مي كردند . در عهد سليمان شاه بن سليمان خان اوقاف كعبه در مصر ، مخارج
كسوه را تأمين نكرد و لذا سليمان شاه ده قريه ديگر در مصر خريداري كرد و بر اوقاف
كعبه افزود . نام ده قريه اي كه در مصر وقف پرده كعبه شده بود ، عبارت بودند از : بيسوس ، ابوالغيث ، حوض بقمص ، سلكه ، سروبجنجه ، قريش الحجر ، منايل و كرم رحان ، بجام ،
منية النصاري و بطاليا . ( 2 )

براي اين ده قريه وقفنامه مفصّلي تهيه شد و طي آن منافع حاصل از اين ده قريه به
تهيه پرده كعبه اختصاص يافت . ( 3 )

به همين جهت بود كه در مصر كارگاهي براي بافت كسوه تأسيس گرديد . اين كارگاه
نزديك قصر سلطان بود و به قصر الكسوه شهرت يافت . رئيس دار الكسوه را ناظر الكسوه
مي ناميدند . هم اكنون نيز در قاهره محله اي به نام قصر الكسوه وجود
دارد . ( 4 )

رشدي صالح در تعليقاتي كه به كتاب اخبار مكه ازرقي دارد ، مي نويسد :

تا سال 1118 پرده از مصر مي آمد و در اين سال سلطان احمد بن محمد رابع
عثماني دستور داد كه كسوه داخلي را در استانبول بسازند . و همچنان كسوه از طرف
عثماني ها مي آمد تا اين كه سعود بن عبدالعزيز در حجاز قدرت يافت و ارسال
كسوه از طرف عثماني ها قطع شد و در سال 1221 سعود كسوه اي براي كعبه تهيه
كرد و چون دوباره حجاز به تصرف عثماني ها درآمد ، مجدداً كسوه از مصر
مي آمد و در سال 1333 با شروع جنگ جهاني ، انگلستان از آمدن كاروان مصر ، كه
كسوه را مي آورد ، جلوگيري نمود ( زيرا عثماني ها با آلماني ها بودند ) و تنها اجازه داد كه كسوه را بياورند .

تا سال 1333 عادت بر اين بود كه تنها نام سلطان عثماني بر كسوه نوشته مي شد
ولي

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ تفصيل اين جريان را در مجله ميقات شماره 5 ( پاييز 72 ) صفحه 125 به بعد مقاله آقاي آصف فكرت تحت عنوان : جامه خراساني بر قامت كعبه ملاحظه فرماييد و
نيز بنگريد به : النجوم الزاهره ، ج15 ، ص364 ؛ و سمرقندي ، مطلع السعدين ، ج2 ، ص836 ؛ و
حبيب السير ، ج3 ، ص632 ؛ و ذبيح الله صفا ، تاريخ ادبيات ايران ، ج4 ، ص48

2 ـ سباعي ، تاريخ مكه ، ج2 ، ص483 تا 485

3 ـ رفعت پاشا ، مرآة الحرمين ، ج1 ، ص285 ( متن وقفنامه را
آورده )

4 ـ مجله المورد ، ج9 ، شماره 4 ، ص173


96


در اين سال نام سلطان كامل حسين نيز ، كه بر مصر سلطنت داشت ، در كنار نام عثماني
نوشته شد .

تا سال 1341 كسوه همچنان از مصر مي آمد كه در اين سال اختلافاتي ميان مصر
و حجاز به وجود آمد و كسوه به مصر برگردانيده شد و در سال 1342 روابط دو كشور
خوب شد و باز كسوه از مصر آمد و در سال 1343 عبدالعزيز آل سعود كسوه اي از
منطقه احس تهيه نمود . در سال 1344 مجدداً كسوه از مصر آمد . در سال 1345 باز روابط
ميان مصر و حجاز تيره شد و كسوه از مصر نيامد و عبدالعزيز كسوه را تهيه كرد و در
سال 1346 همو مؤسسه اي را جهت بافت كسوه در محله اجياد مكه تأسيس نمود و از
هند بافندگاني آورد تا اين كه كساني از خود مكه اين صنعت را ياد گرفتند . ( 1 )

و بدينگونه اولين كسوه اي كه در خود مكه بافته شد ، در سال 1346 بود . اين
كسوه از حرير طبيعي بود و رنگ مشكي داشت . به گفته مؤلف الكعبة و الكسوه : در يك طرف
اين كسوه ، آيه شريفه : و اذ جعلنا البيت مثابة . . . و در
طرف ديگر : قل صدق الله فاتّبعوا ملّة ابراهيم . . . و در
جهت غربي : و اذ بوّأنا لابراهيم . . . و در جهت چهارم اين
جملات نوشته شده بود :

هذه الكسوة صنعت في مكة المباركة المعظمه بأمر خادم الحرمين الشريفين جلالة
الملك الامام عبدالعزيز بن عبدالرحمن الفيصل آل سعود . . . سنة 1346 . ( 2 )

تا سال 1358 كسوه كعبه در همان كارگاهي كه عبدالعزيز ساخته بود تهيه مي شد
تا اين كه دولت مصر از عبدالعزيز خواست كه اجازه دهد كسوه مجدداً از مصر حمل شود و
عبدالعزيز اين اجازه را داد و كارگاه مزبور تعطيل شد و بار ديگر كسوه از مصر آمد و
اين كار تا سال 1382 ادامه داشت ولي در اين سال ميان جمال عبدالناصر رئيس جمهور مصر
و ملك سعود پادشاه عربستان بهم خورد و كسوه كعبه از مصر تا بندر جده حمل شد ولي در
اثر اختلاف ميان مقامات سعودي و فرمانده كشتي مصري ، اين كشتي كه حامل كسوه و حجاج
مصري بود به مصر بازگشت . در آن سال سعودي ها در تلاش براي تهيه كسوه كعبه به
هند و پاكستان و سوريه و ژاپن سفر كردند ولي موفق نشدند اما وقتي به كارگاه
تعطيل شده عبدالعزيز مراجعه كردند قطعه هايي را يافتند و از تنظيم آنها كسوه
كاملي آمده كردند و در دهم ذيحجه 1382

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ پاورقي اخبار مكه ، ج1 ، ص258

2 ـ احمد عبدالغفور ، الكعبة و الكسوه ، ص174 ـ 173


97


كعبه را با آن پوشانيدند . ( 1 )

از آن زمان به بعد و تا كنون كسوه كعبه در خود مكه تهيه مي شود و محلي كه
اكنون براي بافت كسوه در نظر گرفته شده ، در مدخل مكه در زميني به مساحت صد هزار متر
مربع قرار دارد و مشتمل بر آلات نساجي و بافندگي دستي و هم ماشين آلات جديد
مي باشد .

كسوه كامله هم اكنون از 54 قطعه تشكيل مي شود كه طول هر قطعه 14 متر و عرض
آن 95 سانتي متر و مساحت كامل كسوه 2650 متر مربع و محيط حزام كسوه 45 متر و عرض آن 95 سانتي متر و 16 قطعه است . ستاره باب كعبه از چهار قطعه متصل بهم تشكيل شده كه
طول آن 5/7 متر و عرض آن 4 متر است و در حزام و ستاره آيات قرآني با نخ نقره مطلا
نوشته مي شود . حريري كه كسوه از آن بافته مي شود 670 كيلو و از حرير
طبيعي سفيد است و نخ هاي نقره اي كه در ستاره و حزام مصرف
مي شود 120 كيلو مي باشد . ( 2 )

اكنون كه از ذكر تاريخ كسوه كعبه فارغ شديم توجه خوانندگان محترم را به چند نكته
جلب مي كنيم :

1 ـ پس از آن كه كسوه قبلي كعبه از روي آن برداشته شد ، درباره خريد و فروش آن
ميان فقهاي اهل سنت اختلاف نظر وجود دارد ، بعضي ها به جواز و بعضي ها به
حرمت آن فتوا داده اند و از عايشه و ابن عباس نقل جواز شده است . ( 3 )

اما در فقه شيعه خريد و فروش كسوه كعبه ، جايز شناخته شده ولي كفن كردن ميت با آن
حرام است روايات متعددي در اين مضمون وارد شده كه از جمله آنهاست :

عن مروان بن عبدالملك قال : سألت أبا الحسن عن من
اشتري من كسوة الكعبة شيئاً فقضي ببعضه حاجته و بقي بعضه في يده ، هل يصلح بيعه ؟
قال : يبيع ما أراد و يهب ما لم يرد و يستنفع به ويطلب بركته . قلت : أيفكن به الميت ؟
قال : لا .
( 4 )

مروان بن عبدالملك مي گويد : از امام رضا ( عليه السلام ) پرسيدم
درباره كسي كه مقداري از كسوه كعبه را خريداري كرده و با قسمتي از آن نياز خود را
برطرف ساخته و قسمتي در دست او مانده آيا مي تواند آن را بفروشد ؟ فرمود : آنچه
را بخواهد مي فروشد و آنچه را كه نخواهد هبه مي كند و از آن بهره
مي جويد و بركت آن را مي طلبد . گفتم : آيا مي توان با آن
مرده اي را كفن كرد ؟ فرمود : نه .

اين كه با كسوه كعبه نمي توان ميت را كفن كرد ، در چند حديث ديگر هم آمده
است و

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ الكعبة و الكسوه ، ص189 ـ 180

2 ـ همان ، ص197

3 ـ شفاءالغرام ، ج1 ، ص204

4 ـ وسائل الشيعه ، ج2 ، ص752


98


به گفته صاحب جواهر شايد علت آن حرير بودن كسوه كعبه است و مي دانيم كه كفن
كردن از حرير هم براي مرد و هم براي زن جايز نيست . ( 1 )

2 ـ بطوري كه ديديم كسوه كردن براي كعبه از اهتمام خاصي ميان مسلمانان برخوردار
بوده است و براي همين جهت است كه در طول تاريخ در بحراني ترين شرايط هم كسوه
كردن كعبه انجام گرفته است . به دو قطعه تاريخي در اين زمينه توجه كنيد :

* ناصر خسرو مي گويد : در سنه 439 سجلّ سلطان بر مردم خواندند كه
اميرالمؤمنين مي فرمايد كه حجّاج را امسال مصلحت نيست كه سفر حجاز كنند كه
امسال در آنجا قحطي و تنگي است و خلق بسيار مرده است اين معنا به شفقت مسلماني
مي گويم . و حجّاج در توقف ماندند و سلطان جامه كعبه مي فرستاد به قرار
معهود كه هر سال دو نوبت جامه كعبه بفرستادي و اين سال چون جامه به راه قلزم گسيل
كردند من با ايشان برفتم . ( 2 )

* در كتب تاريخي آمده است كه در سال 558 فتنه اي در مكه رخ داد و جماعتي از
بردگان مكه شورش كردند بطوري كه حجاج نتوانستند وارد مكه شوند و تنها وقوف به عرفات
كردند و ميان شورشيان و امير مكه درگيري سختي به وجود آمد اما در همان سال خادم
مسجدالحرام وارد مسجد شد و كسوه كعبه را كه با او بود بر كعبه پوشانيد . ( 3 )

3 ـ مراسم پوشاندن كعبه ، همانگونه كه پيشتر آورديم ، تشريفات مخصوصي داشت و علاوه
بر تشريفاتي كه در مكه و بهنگام تعويض كسوه انجام مي گرفت ، در سال هايي
كه كسوه از مصر مي آمد ، در خود مصر نيز تشريفاتي صورت مي گرفت . در ماه
ذيقعده هر سال در خيابان هاي قاهره مراسمي برپا مي شد و كسوه كعبه را از
كارگاه آن در خرنفش به مسجد امام حسين منتقل مي كردند و از آنجا به ميدان
محمدعلي مي آوردند و در آن روز ادارات و مراكز تجاري تعطيل مي شد و
نظاميان از مقابل كسوه رژه مي رفتند و پانزده روز كسوه را در مسجد امام حسين
نگه مي داشتند و مردم با ازدحام تمام نذورات و عطاياي خود را نثار
مي كردند . ( 4 )

4 ـ علاوه بر پوشش خارجي كعبه كه همه ساله و گاهي چند بار در سال عوض
مي شد ، داخل كعبه نيز داراي پوشش خاصي بود كه هر چند سال يك بار تعويض
مي كردند چون از آفتاب و باران و تماس مردم در امان بود و به زودي از بين
نمي رفت .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ جواهرالكلام ، ج4 ، ص170

2 ـ سفرنامه ناصر خسرو ، ص82

3 ـ عمر بن فهد ، اتحاف الوري باخبار ام القري ، ج2 ، ص525 ؛ و ابن
جوزي ، المنتظم ، ج18 ، ص155

4 ـ مرآة الحرمين ، ج1 ، ص9 ؛ التاريخ القويم ، ج4 ، ص213


99


ناصر خسرو كه در سال 439 وارد جوف كعبه شده ، از كسوه داخل كعبه چنين ياد
مي كند : جامه اي كه خانه بدان پوشيده بود ، سپيد بود و به دو موضع طراز
داشت . ( 1 )

بر خلاف اظهار ناصر خسرو كه كسوه درون كعبه را سفيد گزارش مي كند ، فاسي
مي گويد : كسوه داخل كعبه كه توسط ملك ناصر حسن تهيه شده و سالهاست كه بر آن
مانده است ، از پارچه حرير سياه است . ( 2 )

مشخصات منابع

الف ـ كتب حديث و فقه :

وسائل الشيعه ، شيخ حر عاملي ، افست بيروت دار احياء التراث
العربي ، 1391

جواهر الكلام ، شيخ محمد حسن نجفي ، افست بيروت ، 1981 ميلادي

الاحكام السلطانيه ، ابوالحسن الماوردي ، افست قم ، بدون
تاريخ

ب ـ كتب مربوط به تاريخ مكه :

اخبار مكه و ما جاء فيها من الآثار ، ابوالوليد محمد بن
عبدالله الأزرقي ، مكه دارالثقافه ، 1403

اخبار مكه في قديم الدهر و حديثه ، محمد بن اسحاق الفاكهي ،
مكه ، 1407

اتحاف الوري باخبار ام القري ، نجم عمر بن فهد ، مكه جامعة ام
القري ، 1404

شفاءالغرام بأخبار البلد الحرام ، تقي الدين محمد بن احمد
الفاسي ، بيروت دارالكتاب العربي ، 1405

مرآة الحرمين ، ابراهيم رفعت پاشا ، قاهره ، 1344

تاريخ مكه ، احمد السباعي ، مكه نادي الثقافي ، 1404

التاريخ القويم لمكة و بيت الله الكريم ، محمد طاهر الكردي
المكي ، مكه ، مكتبة النهضه الحديثه ، 1385

تاريخ الكعبة المعظمة عمارتها و كسوتها و سدانتها ، حسين
عبدالله باسلامه ، جده ، 1402

تاريخ عمارة الحرم المكي ، فوزيه حسين مطر ، جده ، 1402

الكعبة و الكسوه ، احمد عبدالغفور عطار ، مكه ، 1397

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ سفرنامه ناصر خسرو ، ص110

2 ـ شفاءالغرام ، ج1 ، ص201


100


ج ـ كتب تاريخ و ادبيات :

السيرة النبويه ، عبدالملك بن هشام ، قاهره مصطفي البابي
الحلبي و اولاده ، 1355

تاريخ الامم و الملوك ، محمد بن جرير طبري ، بيروت دارالكتب
العلميه ، 1408

الروض الأُنُف ، عبدالرحمن بن ابي الحسن السهيلي ، بيروت
دارالفكر ، 1409

مروج الذهب ، علي بن حسين مسعودي ، افست قم دارالهجره ، 1404

البداية و النهايه ، ابن كثير دمشقي ، بيروت دارالكتب
العلميه ، 1409

تاريخ الخلفا ، جلال الدين سيوطي ، قاهره المكتبة التجاريه ، 1371

الكامل في التاريخ ، ابن اثير جزري ، بيروت دارالكتاب العربي ، 1387

النجوم الزاهره في ملوك مصر و القاهره ، جمال الدين ابن تغري
بردي ، مصر وزارة الثقافه ، 1383

العقد الفريد ، احمد بن محمد بن عبدربه اندلسي ، بيروت
دارالكتب العلميه ، 1407

صبح الاعشي في صناعة الانشاء ، ابوالعباس قلقشندي ، قاهره
عالم الكتب ، بي تاريخ

فتوح البلدان ، ابوالحسن البلاذري ، بيروت دارالكتب العلميه ، 1398

حبيب السير ، خواندمير ، تهران كتابفروشي خيام ، 1353

مطلع السعدين ، عبدالرزاق سمرقندي ، تهران كتابخانه طهوري ، 1353

تاريخ ادبيات ايران ، دكتر ذبيح الله صفا ، تهران انتشارات
فردوس ، 1366

د ـ كتب جغرافيايي و سفرنامه ها :

مختصر البلدان ، احمد بن محمد همداني ( ابن الفقيه ) ، بيروت
دار احياء التراث العربي ، 1408

معجم البلدان ، شهاب الدين ياقوت حموي ، دار احياء التراث
العربي ، 1399

رحلة ابن جبير ، ابوالحسين احمد بن جبير ، بيروت الشركة
العالمية للكتاب ، بدون تاريخ

رحلة ابن بطوطه ، بيروت الرساله ، 1405

نزهة القلوب ، حمدالله مستوفي ، تهران دنياي كتاب ، 1362

آثار البلاد و اخبار العباد ، زكريا بن محمود قزويني ، بيروت
دار صادر ، بي تاريخ

سفرنامه ناصر خسرو قبادياني ، تهران كتابفروشي محمودي ، بي
تاريخ

هـ ـ مجلات :

ميقات حج ، تهران ، حوزه نمايندگي ولي فقيه در حج و
زيارت

المورد ، بغداد ، وزارة الثقافه و الاعلام


| شناسه مطلب: 82911