بخش 14

المغانم المطابه فی معالم طابه

ميقات حج - سال چهارم - شماره پانزدهم - بهار 1375

المغانم المطابه في معالم
طابه

صباح زنگنه

مقدمه

درباره آثار و اماكن ، ديدگاههايي چند وجود
دارد :

ديدگاه اول بر اين اساس استوار است كه نبايد به
حفظ و نگهداري و معرفي آثار و اماكن تاريخي پرداخت . اين ديدگاه ، حفظ و معرفي آثار
را نوعي شرك يا تعلق به آثار گذشته كه ممكن است نوعي بت تلقي شود
مي داند .

ديدگاه دوم : اعتقاد گروه اول را ندارد ، اما در
عمل كاري به كار آثار نيز ندارد .

ديدگاه سوم : اهتمام فوق العاده اي به
حفظ و نگهداري و معرفي آثار گذشتگان از خود نشان مي دهد و آن را از نظر تاريخي
نشانه اي مهم و عامل جلب سياحان و جهان گردان و وسيله كسب درآمد
مي داند .

قرآن كريم آثار و اماكن را نشانه هاي پند و
عبرت دانسته و بر ضرورت تفكر و تأمل در آن ، تأكيد نموده است .

از طرف ديگر ، در روايات پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) و ائمه
اطهار ( عليهم السلام ) بر محبت برخي اماكن و تقديس آنها تأكيد فراوان شده
است .

اين كه پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) شهر مدينه را محبوب
مؤمنين دانسته و فرموده است :


177


ايمان پايگاههايي دارد و شهر مدينه يكي از اين
پايگاهها است

و اين كه فرمود :

كوه احد ما را دوست دارد و ما او ر

و يا اين كه فرموده اند :

بين حجره و منبرِ پيامبر ، روضه اي است از
باغها و روضه هاي بهشت .

و صدها حديث ديگر ، همه و همه حاكي از تعلق اماكن
به حوادث و وقايع تاريخ اسلامي است و مايه توجه مسلمانان ( به ويژه محققان و
تاريخ نويسان ) در زمينه ثبت و ضبط و معرفي آنها گشته است .

كتابي كه در صدد معرفي آن هستيم ، نشأت گرفته از
اهتمام به شهر مدينه منوره و تاريخ و اماكن و مساجد مقدس آن است .

* * *

المغانم المطابه

كتابي درباره مدينه
منوره

مدينه منوره ، پس از هجرت رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) به آن ، مورد اهتمام مورّخان
و محققان قرار گرفت و درباره آن صدها كتاب نگاشته شد .

اين شهر كه مركز اولين حكومت اسلامي در جهان شد و تعداد بسياري از
سوره ها و آيات قرآن كريم در آن نازل گرديد و شاهد تحوّلات عظيمِ
شكل گيري جامعه اسلامي و تنظيم امور حكومت و پايه گذاري آن شد و در حومه
آن ، جنگها و حمله هاي متعددي رخ داد و پيام توحيد و عدالت از آنجا به اطراف و
اكناف جهان گسترش يافت . اين شهر مورد احترام و تقديس همه مسلمانان جهان است و از
رسول خاتم ، محمد بن عبدالله ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) درباره آن احاديث زيادي وارد شده كه محبت آن را
در دل پيروان خود روياندند .

دهها كتاب درباره فضيلت و مقام و آداب زيارت شهر مدينه و دهها كتاب
درباره تاريخ و تحولات و دهها كتاب در خصوص بيان اسامي اين شهر نوشته شده است . به
اضافه تعداد زيادي كتاب پيرامون محله ها و اماكن شهر و اطراف آن و همچنين دهها
كتاب در مورد علما و اوليا و صلحا و حافظان قرآن و راويان احاديث تأليف يا تصنيف و
تعدادي كتاب هم در


178


خصوص حوادث واتفاقات وبلاياي طبيعي كه برشهر واطراف آن
واردآمده ، تأليف گرديده است .

شايد قديمي ترين اثري كه درباره اين شهر نوشته شده ، كتاب
عبدالعزيز بن عمران الزهري المدني ، معروف به ابن ابي ثابت الأعرج باشد . ذكر نام اين
كتاب در فهرست ابن نديم و المناسك حربي و همچنين در كتاب تاريخ مدينه ابن شبّه ،
آمده است .

ابن عمران زهري مدني ، در سال 197 هـ . وفات يافته است .

پس از ايشان ، محمد بن الحسن بن زباله مخزومي مدني است كه كتابي
درباره تاريخ مدينه نگاشته است . تأليف اين كتاب در سال 199 هـ . بوده است . از اين
كتاب اثري در دست نيست مگر برخي مواردي كه سمهودي مورخ در كتاب خود وفاء الوف نقل
كرده است .

دو مورخ ، يكي زبير بن بكار ( 172 تا 256 هـ . ق . ) و ديگري يحيي بن
الحسن الحسيني المدني ( 124 ـ 277 هـ . ق . ) از ابن زباله مخزومي مطالب زيادي نقل
كرده اند . زبير بن بكار در زمينه هاي ادبيات و شعر كتابهاي زيادي داشته و
در مورد تاريخ مدينه ، كتابي نوشته است تحت عنوان كتاب اخبار المدينه كه ابن حجر در
كتاب الاصابه خود از آن چند جا نقل قول كرده است .

فيروزآبادي در كتاب المغانم المطابه فصلي طولاني درباره محل سكونت
قبايل در مدينه ، از آن نقل قول نموده است .

ابن بكار ، كتاب ديگري نيز داشته تحت عنوان العقيق و اخباره كه در آن
پيرامون وادي عقيق كه از دشتهاي واقع در حومه مدينه محسوب مي شود ، مطالبي به
رشته تحرير درآورده است و سمهودي مطالب مزبور را در كتاب وفاء الوف بطور خلاصه
آورده است .

كتاب ديگرِ منسوب به ابن بكار نوادر المدنيّين است كه درباره شخصيتها
و مشاهير و ادباي مدينه است . يحيي بن حسن حسيني مدني نيز كتابهايي نگاشته و در كتاب
مناسك حربي ، نقل قولهاي متعددي از آن شده و سه نسخه از آن به دست سمهودي رسيده كه
آنها را خلاصه كرده است . ظاهراً اين كتابها نيز در آتش سوزي مسجدالنبي ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) از بين
رفته است .

عمربن شبه النميري ( 171 ـ 262 هـ . ق . ) ازمشهورترين مورّخان مدينه منوره است . اغلب
اطلاعات ابن شبه نميري ، ازعالِم مدينه ، ابوغسان محمدبن احمدبن
يحياي كناني اخذشده است .

ذهبي در كتاب سير اعلام النبلاء گفته است :


179


ابن شبّه كتابي در اخبار مدينه تأليف كرده است
كه نصف آن كتاب كافي است تا امامت او را اثبات كند .

سخاوي در كتاب الاعلان درباره ابن شبّه مي گويد :

اين كتاب نزد دوست ما ابن فهد است كه آن را از
نسخه خطي شيخ ما نقل كرده و اين نسخه اكنون نزد سيد عفيف الدين است .

اين كتاب به كوشش فهيم محمود شلتوت چاپ شده و در قم انتشارات
دارالفكر افست گرديده است .

سمهودي درباره ابن شبّه مي گويد : انّه
يوضح الأمور ايضاحاً تامّاً و هو امام ثقة .
سمهودي مطالب بسياري از كتاب
ابن شبّه را در كتاب خود ( وفاء الوفا ) آورده است .

دو دانشمند گرانقدر ديگري نيز كتابهايي تدوين كرده اند ؛ يكي علي
بن محمد مدائني ( 135 ـ 225 هـ . ق . ) كه از شاگردان عبدالعزيز بن عمران الزهري و جزء
نخستين مصنّفان ، در رشته تاريخ و ادبيات و از مشايخ بزرگ مورّخان است . ابن نديم ، دو
كتاب از ايشان را نام برده است كه يكي از آنها پيرامون حدود ، كوهها و دشتهاي مدينه
است . در كتاب سمهودي ، از مدائني مطالبي در مورد واقعه حرّه نقل شده است .

دومين شخص محمد بن عمر واقدي است ( 130 ـ 270 هـ . ق . ) كه از علماي
مدينه و داراي كتابها و تأليفات بسياري ؛ از جمله كتابي پيرامون واقعه حره است .

عبدالله بن ابي سعيد ورّاق ( 197 ـ 274 هـ . ق . ) كه از شاگردان زبير بن
بكار و عمر بن شبّه ، يكي ديگر از مورّخان مدينه منورّه است و از تأليفات ايشان ،
كتاب المدينه و اخباره مي باشد . در كتاب مناسك نقل قولهايي از ابي سعيد وراق
شده كه از دامنه گسترده اطلاعات او حكايت مي كند . كتاب الاغاني نيز مطالب
زيادي پيرامون برخي از شعراي مدينه از آن نقل كرده است .

هارون بن زكريا الهجري ( قرن سوم و چهارم هـ . ق . ) در وادي عقيق سكونت
داشته و مسؤوليت آموزش امير طاهر بن يحيي حسني بر عهده وي بوده است . ( اين فرزند
همان يحيي حسني مورخ مدينه است كه ذكر وي رفت ) .

هَجَري ، در تحديد اماكن مربوط به مدينه ؛ مانند عقيق ، حدود نقيع و
كوههاي اشعر و اجرد اهتمام داشت .


180


كتاب ديگري تحت عنوان كتاب المدينه منسوب به شيخ صدوق ، ابي جعفر
محمد بن علي بن حسين بن موسي بن بابويه قمي ( متوفا به سال 381 ) شده است .

از ديگر كساني كه در مورد تاريخ مدينه تأليفاتي داشته اند ، محمد
بن عبدالرحمن بن زكريا المخلصي الذهبي ( 305 ـ 391 هـ . ق . ) است . گفته اند كه
نامبرده كتابي در زمينه اخبار مدينه داشته است .

رزين بن مطاويه عبدري سرقسطي اندلسي ( 535 هـ . ق . ) امام الحرمين و
مدتي طولاني مجاور مكه مكرمه بوده و كتاب اخبار دار الهجره را تأليف كرده كه در
كتاب تحقيق النصره به قلم ابوبكر بن حسين مراغي ذكر آن آمده است .

محمد بن محمود معروف به ابن نجار بغدادي كه حافظ و مورّخ بوده ( 578 ـ 641 هـ . ق . ) ، كتاب الدرّة الثمينه في اخبار المدينه را
تأليف كرده كه چاپ شده است . از ديگر كتابهاي ابن نجار بغدادي نزهة الوري في اخبار
امّ القري است .

ابوالعباس عراقي حاشيه اي بر كتاب ابن نجار ، در مورد تاريخ
مدينه ، نوشته كه سمهودي يادي از آن در كتاب وفاء الوف كرده است .

ابواليمن عبدالصمد بن عبدالوهاب بن عساكر دمشقي و سپس مكي ( 614 ـ 676 هـ . ق . ) ، كتابِ اتحاف الزائر را در مورد تاريخ مدينه تأليف كرده است . سمهودي از اين كتاب مطالب زيادي نقل كرده و ابن رشيد اندلسي ، در كتاب خود از آن ياد
كرده است .

جمال الدين محمد بن احمد مطري ( 676 ـ 741 هـ . ق . ) ، كتابِ التعريف بما
انست الهجره من معالم الهجره را در حاشيه كتاب الدرة الثمينه ابن نجار نوشته
است .

بدرالدين بن عبدالله بن محمد بن فرحون ( 691 ـ 769 هـ . ق . ) كتاب نصيحة
المشاور و تعزية المجاور را تأليف كرده است .

عفيف الدين عبدالله بن محمد بن احمد مطري ( 698 ـ 765 هـ . ق . ) كتاب
الاعلام بمن دخل المدينة من الاعلام نوشته است .

جمال الدين محمد بن عبدالملك المرجاني ( 724 ـ 781 هـ . ق . ) كتابي دارد
درباره تاريخ مدينه .

احمد بن عبدالله بن حسن با عنتر السيووني الحضرمي ( 1000 ـ 1091 ) حاشيه اي بر


181


كتاب تاريخ مدينه المرجاني دارد .

زين الدين ابوبكر بن حسين بن عمر المراغي ( 727 ـ 816 هـ . ق . ) ،
كتابهاي ابن نجار و المطري ( الدرة و التعريف ) را خلاصه كرده و حاشيه اي بر
آنها زده است ( همان كتاب تحقيق النصره بتلخيص معالم دارالهجره است .

در پايان كتابِ البحر العميق در مناسك تأليف محمد بن ضياء الحنفي ( 670 ـ 854 ) بحث مفصلي درباره آثار مدينه شده و نسخه اي از اين كتاب در
كتابخانه مكي وجود دارد .

سپس نوبت فيروزآبادي شد و كتابِ المغانم المطابه في معالم طابه را
تأليف كرد . ( همين كتاب مورد نظر جهت معرفي ) .

پس از فيروز آبادي ، محمد بن عبدالرحمان سخاوي ( 831 ـ 902 هـ . ق . ) كتاب التحفة اللطيفه في تاريخ المدينة الشريفه را تأليف كرده است . از اين كتاب خطي ،
تاكنون سه مجلد به صورت چاپي درآمده كه تا آخر حرف عين را دربرگرفته است .

نورالدين علي بن عبدالله سمهودي ( 844 ـ 911 هـ . ق . ) ، معاصرِ سخاوي
بوده و مورّخ مشهور مدينه به حساب مي آيد . توسط سمهودي چندين كتاب درباره
مدينه تأليف شده كه مهمترين آن عبارتند از :

الف : كتاب اقتضاء الوفا باخبار
دارالمصطفي كه در آن حاصل اطلاعات به دست آمده درباره تاريخ اين شهر را با تفصيل
ذكر كرده است . اين كتاب به همراه ساير كتب در آتش سوزي مسجدالنبي از بين
رفت .

ب : كتاب وفاء الوفا باخبار دارالمصطفي كه
خلاصه كتاب اول است و در آن مجمل اطلاعات به دست آمده از كتابهاي تاريخ مدينه ، از
جمله كتابهاي ابن زباله ، يحيي الحسيني ، ابن شبّه ، ابن النجار ، مطري ، مراغي و
فيروزآبادي را گردآوري كرده است ، اين كتاب كه داراي چهار جلدبوده ودوبارهم چاپ شده
درسال 888 تأليف شده امامورد تحقيق قرار نگرفته است .

ج : كتاب خلاصة الوفاء باخبار دارالمصطفي
كه در سال 891 تأليف شده ، خلاصه كتاب دوم است . اين كتاب نيز چاپ شده و به فارسي و
تركي هم ترجمه شده است .

سمهودي كتابچه ها و رسائلي نيز دارد كه تاريخ برخي آثار نبوي را
در آنها آورده است ؛ مانند الوفاء بما يجب لحضرة المصطفي و رساله اي در خصوص
غبارروبي و تنظيف حجره


182


مباركه نبي اكرم ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) و رساله كشف الجلباب و الحجاب عن القدوة في
الشباك و الرحاب .

سيد محمد كبريت المدني ( 1012 ـ 1070 هـ . ق . ) كتاب الجواهر الثمينه في
محاسن المدينه را تأليف كرده است كه يك كتاب ادبي محسوب مي شود و نه
تاريخي .

كتاب عمدة الأخبار في مدينة المختار از تأليفات شيخ احمد بن
عبدالحميد العباسي ، كه خلاصه كتاب خلاصة الوف به شمار مي رود .

از معاصرين ، عبدالقدوس انصاري كتاب آثار المدينة المنوّره را تأليف
كرده است . علي حافظ نيز از معاصرين است و مؤلف كتاب فصول من تاريخ المدينة المنوّره
مي باشد .

شريف ابراهيم العياشي از عالمان شهر مدينه هم كتاب باارزشي با عنوان
المدينه بين الماضي و الحاضر تأليف كرده است .

رساله اي هم درباره سور مدينه منوره و تاريخ احداث آن وجود دارد
كه از تأليفات شيخ محمد بن خضر رومي بوده و نام آن التحفة اللطيفه است .

در ديگر زبانها نيز كتابهايي راجع به مدينه منوره تأليف شده است ، اما
اغلب كتابها به زبان عربي مي باشد كه نام آنها را ذكر نموديم .

نويسنده و محقّق معاصر ، سيد محمدباقر نجفي ، كتاب مدينه شناسي را به
زبان فارسي تأليف كرده و به چاپ رسانده است البته تنها مجلد اوّل به چاپ رسيده و
مجلدات بعدي تاكنون چاپ نشده است .

معاونت آموزش و تحقيقات بعثه مقام معظم رهبري نيز چندين كتاب درباره
تاريخ مكه و مدينه به چاپ رسانده است كه از جمله آنها است : عرشيان اثر استاد سيد
جعفر شهيدي ، آثار اسلامي مكه و مدينه از رسول جعفريان ، تاريخ و آثار اسلامي مكه و
مدينه از اصغر قائدان ، سيري در سرزمين وحي از علي اكبر حسني .

كتاب المغانم المطابه في معالم طابه

اين كتاب از تأليفات محمد بن يعقوب بن محمد فيروزآبادي شيرازي است . مؤلف كتاب در سال 729 هـ . ق . ) در شهر كازرون كه در فاصله حدود يك صد و پنجاه
كيلومتري جنوب شيراز قرار دارد ، متولد شد . فيروزآبادي به فقيه ابي اسحاق شيرازي ( ابراهيم بن علي


183


بن يوسف ) و از اين جهت به ابي بكر ، خليفه اوّل منسوب است .

فيروزآبادي مراحل تعليمي خود را در شيراز طي كرده و سپس به بغداد ،
دمشق ، بيت المقدس ، مصر ، حجاز و يمن مسافرت كرد و از علماي اين ديار مطالب زيادي
آموخت و در زبان و علم لغت عرب تبحّر يافت و كتاب قاموس را تأليف نمود .

فاسي ، مورخ مكه و سخاوي بيش از پنجاه كتاب از تأليفات فيروزآبادي را
برشمرده اند . اين تأليفات در رشته هاي لغت عرب ، تفسير و حديث و تاريخ
است .

فيروزآبادي چهار بار به مكه مكرمه سفر كرد و در آن شهر اقامت گزيد . از مكه به طائف رفت و با كاروان حاجيان عراقي رهسپار حج گرديد . در مكه
مدرسه اي بنا كرد و سه مدرّس بر آن گماشت . سپس به مدينه منوره رفت و در آنجا
نيز مدرسه اي احداث كرد و مشابه مدرسه مكه براي آن مدرّس و برنامه مقرر
ساخت .

پس از آن به مكه بازگشت و از آنجا رهسپار يمن گرديد و مجدداً به مكه
بازگشت و آخر سال 805 به طائف رفت و سپس حج به جا آورد و بعد به مدينه و خلف و خليف
و زبيد رفت ( مدتي در زبيد اقامت گزيد ) سپس به تعز رفت و به تدريس در مدارس مويديه و
مجاهديه مشغول شد .

فيروزآبادي با پادشاهان و امراي عصر خود ارتباط داشت و لذا از طرف
ملك اشرف و فرزندش الناصر احمد به رياست قضات يمن منصوب شد به مدت بيست سال
عهده دار اين مقام بود . ايشان همچنين با عثمان ، سلطان تركها و تيمور لنگ نيز
ارتباط داشت و از طريق ارتباط با پادشاهان به اموال و ثروتهاي هنگفتي نايل
مي آمد .

فاسي ، شعر فيروزآبادي را زياد و برخي از ابيات آن را ناميزان
مي دانست .

از كتاب فيروزآبادي برمي آيد كه ايشان به جمع آوري و تأليف
مي پرداخت و كمتر ابتكار به خرج مي داد . به لحاظ مذهب ، فيروزآبادي از
علماي شافعيه و داراي گرايشهاي متصوّفانه است . برخي از محقّقين اين گرايش را عجيب
دانسته اند ؛ زيرا فيروزآبادي داراي امكانات مالي و ثروت زيادي بوده و در خرج
كردن گاهي راه اسراف را در پيش مي گرفته است .

گفته مي شود كه فيروزآبادي رساله اي هم در ردّ معترضان ابن
عربي دارد و از اين رساله نسخه اي در كتابخانه ظاهريه دمشق و نسخه اي در
كتابخانه داماد در استانبول موجود


184


است . ايشان در اين رساله ، بنا به گفته شيخ حمدالجاسر در تحقيق خود ،
مخالف آراي علماي حديث همچون ابن تيميه است . از تأليفات فيروزآبادي مي توان
كتابهاي زير را نام برد :

1 ـ مهيج الغرام الي البيت الحرام ؛ نسخه اي از
اين كتاب در كتابخانه بغداد وجود دارد .

2 ـ اثارة الحجون الي زيارة الحجون ؛ درباره شخصيتها و علماي اسلام ،
كه در منطقه حجون مكه مكرمه دفن شده اند ، مي باشد .

3 ـ احاسن اللطائف في محاسن الطائف ؛ كه اطلاعي از آن در دست
نيست .

4 ـ فصل الدره من الخرزه في فضل قرية السلامه علي الخبزه ( درباره دو
دهكده در حومه طائف است ) .

5 ـ تعيين الغرفات للمعين علي عين عرفات .

6 ـ الوصل و المني في فضائل مني .

7 ـ المتفق وضعاً المختلف صقع نام اماكن است .

8 ـ المغانم المطابه في معالم طابه .

فيروزآبادي در 20 شوال ( 981 هـ . ق . ) در شهر زبيد در يمن وفات يافت و
در قبرستان شيخ جبرتي مدفون شد .

مشخصات كتاب المغانم المطابه في معالم طابه

اين كتاب از كتابهاي مورّخانِ پيش از مؤلف ، بهره ها برده و در
واقع مؤلف از كتابهاي تاريخي ، لغوي و حديثي مطالبي را جمع آوري كرده و به صورت
كتاب درآورده است . مورّخيني كه فيروزآبادي از آنها استفاده كرده عبارتند از :

1 ـ زبير بن
بكار 2 ـ ابن
زباله 3 ـ رزين العبدري
الاندلسي

4 ـ ابن نجار ( مؤلف الدرّة الثمينه ) 5 ـ المطري ( مؤلف التعريف
بما انست الهجره ) 6 ـ
كتابهاي ابن فرحون

سمهودي معتقد است كه فيروزآبادي اين كتاب را در زمان غيبت خود از
مدينه تأليف كرده و لذا جاي انتقاد آن باقي مي ماند .

فيروزآبادي علاوه بر نقل از كتب مؤلّفان پيش از خود ، اشتباهات آنان
را نيز اصلاح


185


مي كرد . اين رفتار فيروزآبادي ، حكايت از دقت و علم ايشان است . كتابهاي زمخشري و ياقوت حموي در برخي مواضع ، مورد تصحيح و انتقاد فيروزآبادي قرار
گرفته است .

علامه حمد الجاسر ( معاصر و ساكن رياض است ) كه كتاب المغانم المطابه
را تحقيق و تصحيح كرده ، مواردي در معرفي كتاب فيروزآبادي آورده است .

1 ـ فيروزآبادي در مقدمه خود ، علت تأليف كتاب را چنين ذكر
مي كند كه در سال 782 هـ . ق . كه به زيارت مدينه منوره نايل آمده است ، در
آثار و معالم آن بازنگري كرده و هيچ كتاب جامعي در مورد تاريخ آن نيافته ، دست به
تأليف كتاب المغانم المطابه في معالم طابه زده و از اطناب مُملّ پرهيز كرده
است .

در اين كتاب شش باب منظور شده
است :

1 ـ در فضل زيارت و آداب آن .

2 ـ در تاريخ اين شهر مقدس و ذكر ساكنان آن .

3 ـ در بيان نامهاي مدينه .

4 ـ در بيان فضايل مأثوره و ساختن مسجد و نام بردن خانه هاي
اطراف آن و ظهور آتش حجاز ( آتش فشاني ) و قبرستان بقيع و مشاهد شهر و مساجدي كه
پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) در آنها اقامه نماز نموده اند .

5 ـ در بيان اماكن مدينه ( كه طولاني ترين بخشهاي كتاب و شامل
برگهاي شماره 120 تا 228 است ) و همين بخش است كه چاپ شده است .

6 ـ در بيان تراجم رجال مدينه كه با آنان معاصر بوده يا مشايخ آن كه
وي يادي از آنان كرده و همچنين افرادي كه در مدينه آثار نيكي دارند ، گرچه در آن
سكونت نداشته اند .

شيخ حمد الجاسر ، بخش پنجم را مهمترين بخش كتاب دانسته و آن را تحقيق
و تصحيح كرده و به چاپ رسانده است .

اين بخش ، بيشتر از كتاب معجم البلدان ياقوت حموي بهره برده و در
آن تلاش نموده ، هر چه نام مكاني كه در مدينه يا اطراف آن بوده ، بياورد . با اين وجود
برخي از اسامي را از قلم انداخته و يا در معجم ياقوت حموي نيامده يا نتوانسته است
آنها را از هم تميز دهد كه


186


آيا مربوط به شهر مدينه اند يا خير .

سمهودي ، اغلب مطالب كتاب را تلخيص كرده ، به استثناي تراجم ، تعدادي
اسامي اماكن را نيز بدان افزوده است ( اسامي اماكن را سمهودي از كتابهاي العقيق
تأليف زبير بكار و الهجري گرفته است ) اما اسامي را ضبط نكرده است .

به هر صورت ، الجاسر ، اضافات سمهودي را نيز در پايان كتاب محقق خود
آورده است . اما علت عدم چاپ كامل كتاب چيست ؟

حمدالجاسر كه از علماي به نام كشور عربستان است و در روستايي واقع در
حومه رياض متولد شده ، درس فقه و حديث و ادبيات را به سبك حوزه هاي دينيِ قديمي
خوانده و مدتي به قضاوت اشتغال داشته است . طبعاً در برابر چاپ بخشهايي كه مربوط به
فضائل شهر مدينه و اماكن آن و احياناً تقديس و تجليل جدي از آن اماكن و اعتقاد به
توسّل و شفاعت از ديدگاهي كه مورد نظر يك دانشمند شافعي ( فيروزآبادي ) است ، مشكلاتي
دارد .

احتمال مي رود كه حمد الجاسر ، كه خود پرورش يافته مدارس طلبگي
قديمي مركز نجد مي باشد ، تحت تأثير افكار و عقايد ابن تيميه قرار گرفته
باشد .

اما هرگاه اين احتمال به قوت خود باقي بود ، مي توانست مانع از
اقدام به اصل كار وي در معرفي كتاب فيروزي آبادي گردد . ليكن الجاسر اين كار را
نكرده و صرفاً فصل پنجم را انتخاب و مورد تحقيق قرار داده و به چاپ آن مبادرت
ورزيده است .

حمدالجاسر در تفسير رفتار خود چنين اظهار نظر مي كند :

سزاوار اين بود كه كتاب به طور كامل چاپ
مي شد ، از آنجا كه باب اول آن حاوي مطالبي است كه مخالف آراي علماي محقّقي چون
تقي الدين ابن تيميه و ديگران است و بسيارند خوانندگاني كه سعه صدر لازم جهت
مطالعه چنين مطلبي را ندارند ، مگر اين كه براي احاديث آمده در آن توضيح و نقد كافي
ارائه شود و برخي از آرا و خطاها و اشتباه نويسنده آشكار گردد ، به همين علت اين كار
را كنار گذاشتم تا يكي از علما بدان بپردازد و بعد به چاپ برسد .

ملاحظه مي شود كه نوعي هراس و نگراني بر انديشه محقّق محترم
سايه افكنده و تعبير : بسيارند خوانندگاني كه سعه صدر لازم جهت مطالعه چنين مطالبي
را ندارند مفسر هراس او است . اين تعبير نشان دهنده فضاي ديگري است كه به نظر
مي رسد خود ايشان


187


چندان از آن خشنود نمي باشد ، هر چند همان نحوه تفكر را داشته
باشد .

همانطور كه اشاره شد ، الجاسر مراحل و مراتب علمي و طلبگي سنتي را در
حوزه هاي مركزي عربستان ( نجد كه مركز و پايگاه تفكرات ابن تيميه و محمد بن
عبدالوهاب به شمار مي رود ) گذرانده و حتي منصب قضاوت بر عهده او بوده است ، با
اين وجود از تمامي اين اوضاع و كارها دست كشيده و به كار تحقيقات در زمينه هاي
ادبي ، تاريخي و جغرافيايي پرداخته است . همين خروج از بافت اشتغالات قبلي نشانگر
روحيه ديگري است كه حاكم بر كار ايشان است .

تخصّص در مسائل تاريخي و جغرافيايي از ديگر عللي است كه
مي تواند مطرح باشد و در اين زمينه بايد اذعان كرد كه نوعي بي طرفي بر
تحقيقات علمي وي سايه افكنده است . هر چند در چندين مورد ديدگاهي خلاف ديدگاه
فيروزآبادي يا ديگر مؤلفان ارائه داده است .

براي مثال محقق محترم در صفحه 452 به هنگام ذكر نام برخي از آثار
مدينه كه در كتاب فيروزآبادي نيامده ، به كتاب مورخان معاصر همچون عبدالقدوس انصاري ( آثار المدينة المنوره ) و علي حافظ ( فصول من تاريخ المدينه ) رجوع كرده و از آنها
استفاده مي نمايد ، اما ضمناً تذكر مي دهد كه در كتابهاي اين دو محقق
معاصر مواردي وجود دارد كه از نظر بعضي از افراد آشنا به تاريخ مدينه جاي تأمل
دارد .

اين انتقاد نرم و ملايم ، بيشتر درباره نوع اماكن و فضائل و اعتقادات
مربوط به آن مي باشد ، اما شيخ حمدالجاسر با لحن احترام آميز خود ، به
راحتي از كنار آن مي گذرد .

در پاورقي صفحه 188 به هنگام طرح رحلت پيامبر گرامي ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) و آمدن
ابوبكر در كنار جسد رسول اكرم ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) كه در آن فيروزآبادي به تفصيل گفته هاي
ابوبكر را نقل مي كند و از جمله اين گفته را :

خدايا ! اين رنج و محنت ما را به او ( پيامبر ـ ص
ـ ) ابلاغ فرما . . . ! اي محمد ، نزد پروردگارت از ما ياد كن و ما را در خاطرت بياور . . .

در اينجا حمد الجاسر مي نويسد :

اين عبارات از اضافات مؤلف است و در معجم نيامده
است . خطاب به رسول ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) و درخواست از آن حضرت ، آن هم به هنگام مرگ ،
جايز نيست و پناه به خدا كه ابوبكر مرتكب چنين خطايي گردد و مرتكب حرام شود .


188


آنگاه مي افزايد : مؤلف ـ رحمه الله ـ اخبار نادرستي نقل
مي كند .

در اين مورد باز مي بينيم كه علاّمه حمدالجاسر سعي مي كند
راه را بر همفكران و هم مكتبهاي خود ببندد . حال آن كه توسل به رسول گرامي ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) مورد اعتقاد تمامي فِرَق و مذاهب اسلامي است ، به استثناي اندكي از گروههاي
متعصب .

در پاورقي صفحه 113 ، در نقد گزارش مفصل فيروزآبادي در خصوص واقعه حره ( كه از مناطق شرق مدينه محسوب مي شود ) و حمله لشكر اعزامي يزيد بن معاويه به
مدينه منوره كه در يك حمله ، سه هزار و پانصد نفر از مواليان و يك هزار و چهارصد نفر
از انصار و يك هزار و سيصد نفر از قريش را كشت و اموال مردم را غارت كرده و به يغما
برد و به زنان تجاوز نمود و فرزندان مردم را آواره و بي سرپرست ساخت ، آنگاه
اعيان مدينه را براي بيعت نمودن با يزيد احضار كرد و هر كس را كه به نحوي تعلل
نمود ، گردن زد ، در برابر تفصيلات اين واقعه ، محقق در پاورقي مي نويسد :

در نسخه ما در باب دوم مطلبي درباره حرّه واقم
وجود ندارد و آنچه مؤلف در اين زمينه ذكر نموده است ، مبالغه و اغراق آميز به
نظر مي رسد و مورد تأييد نقل صحيح نيست و هيچ عقلي آن را باور نمي دارد !

اين در حالي است كه واقعه حرّه در كتب معتبر تاريخي به تواتر ذكر شده
است و جنايات يزيد بن معاويه و عمال او ، لكه ننگي بر تاريخ آنان و بني اميه
ايجاد كرده كه با هيچ جوهر و مدادي نمي توان آن را زدود و يا منكر وقوع آن
شد .

فيروزآبادي در ادامه شرح واقعه حرّه آورده است كه :

واقعه حرّه و قتل حسين ـ رضي الله عنه ـ و
پرتاب سنگ توسط منجنيق ، از شنيع ترين چيزهايي است كه در ايام يزيد اتفاق افتاد ( ص 113 كتاب المغانم المطابه ) .

در هر صورت ، شرايط حاكم بر فضاي تحقيقاتي ، علمي و مطبوعاتي كشور
عربستان كه متأثر از حضور سنگين نحوه تفكر خشك و تك بعدي و نارساي ابن تيميه و
محمد بن عبدالوهاب است ، بر آثار و نوشته هاي محققان و مؤلفان اين
ديار در اين دوره سايه افكنده و الجاسر به نوبه خود نمي تواند از اين
تأثيرپذيري مستثني باشد . اميدواريم ديگر دانشمندان ، دست به تحقيق و انتشار ديگر
بخشهاي اين نسخه خطي ارزشمند بزنند .


189


شيوه تحقيق

شيخ حمدالجاسر ، تلاش كرده متن صحيح و كامل مؤلف را عرضه كند ، اما با
ملاحظه اين نكته كه بسياري از نامها نيازمند تصحيح بوده ، به اين كار پرداخته و با
مراجعه به منبع مؤلف ؛ كتاب معجم البلدان اشتباهات نسخه خطي را تصحيح كرده و
عبارات تكميلي را داخل علامت كروشه [ . . . ] قرار داده است . آنگاه به كتاب وفاء الوفاي سمهودي رجوع
نموده و اضافات و استدراك ايشان را در حاشيه ، با حروف ريزتر ذكر نموده است و همچنين
به يك نسخه خطي مربوط به قرن دهم از كتاب وفاء الوف رجوع كرده و تلاش نموده تا در
حد توان ، خود نسخه را كامل كند و به چاپ برساند .

در انتهاي كتاب ، فهرست هاي نسبتاً متنوّع و كاملي آورده كه
بسيار راه گشا است ، گرچه در ترتيب اسامي بر اساس حروف گاهي اشتباهي بدان راه يافته
و براي مثال ابواسيد پس از اسود آمده و ابوامامه پس از اكيدر و . . .

از جمله فهرستها ، فهرست اماكن و مواضع ، فهرست ملتها ، قبايل ، فهرست
اعلام ( مردان وزنان ) فهرست شعر ، فهرست كتب ، فهرست موضوعات
ودرپايان استدراكاتي آورده است .

در اين استدراكات ، 9 مورد آورده كه الحق نشان دهنده جديت و تداوم
تلاشهاي محقق گرامي است .

وصف نسخه خطي

اين نسخه خطي از مخطوطات خزانه شيخ الاسلام فيض الله افندي
است كه در استانبول به سال 1112 هـ . ق . تأسيس شد و داراي شماره ثبت 1529 مي باشد .

از مالكان اين نسخه مي توان به افراد زير اشاره كرد :

1 ـ محمد بن احمد بن اينال الدوادار الحنفي

2 ـ احمد بن النجار الحنبلي ( از علماي مصر بوده است )

3 ـ عبدالرحمن البهوتي الحنبلي ( ايشان نيز از علماي مصر
بوده اند )

آنگونه كه از عباراتِ آمده در آخرِ آن برمي آيد ، اصل نسخه از
حجاز است :

كان الفراغ من هذه النسخة المباركة في ظهر يوم الإثنين السّابع من
شوال أحد شهور سنة ست و ستين و ثماني مائة بمنزلنا بمكة المشرّفة ، تجاه الكعبة
المعظمة ،


190


علي يد أفقر عباد الله تعالي و أحوجهم الي عفوه و غفرانه ، ابوبكر أحمد
بن محمد بن محمد أبي الخير محمد بن فهد الهاشمي المكي الشافعي ختم الله له بالحسني .

كاتب اين نسخه از مشايخ سخاوي است و سفرهايي به هند ، مصر ، قدس ،
الخليل ، غزّه ، رمله ، حُمص ، حماة و حلب داشته است و بر شيخ الاسلام ابن حجر
تلمذ كرده و پيش از او ، از پدر و برادر خود كه از علماي مكه بوده اند ، مطالبي
آموخته بود .

احتمال دارد اين نسخه به دست سخاوي رسيده و اندك حواشي بر چند صفحه
آن زده باشد . اين نسخه در 275 صفحه تدوين شده كه هر صفحه آن داراي 25 سطر با خط
نسبتاً خوب و ترتيبات مربوط به ذكر عناوين و بيان نامها در اوايل سطرها است . ترتيب
اسامي و نامها الفبايي است .

در مجموع ، در اين يك جلد كتاب ، مؤلف ( ونيز محقق ) بيش از دو هزار و
سيصد و هفتاد و پنج نام از اماكن ، كوهها ، محله ها ، باغها ، چاهها ، دره ها ،
دشتها و مساجد را نام برده و توضيح داده است .

323 نام از ملتها و عشاير و قبايل را ذكر كرده است .

868 مورد نام افراد ( مردان و زنان ) را ذكر نموده است .

1149 بيت شعر آورده است .

120 مورد نام كتاب را ذكر كرده و از آنها استفاده نموده است .

* * *

چاپ اول اين كتاب ارزشمند ، به همراه تصحيح و تحقيقات عالمانه شيخ
حمدالجاسر كه به علامه جزيرة العرب مشهور است ، در سال 1969 م 1389 هـ . ق . توسط
انتشارات داراليمامه در رياض صورت گرفته است .

به ضميمه تصوير چند صفحه از صفحات نسخه خطي مزبور آورده
مي شود :

جده ـ غره شوال 1416 هـ .

3/12/1374 برابر 22/2/1996


| شناسه مطلب: 82961