1 ـ میقات
میقات حج - سال چهارم – شماره شانزدهم - تابستان 1375 موضوع شناسی فقهی حج میقات محمد رحمانی پیشگفتار در مقاله پیشین وعده داده شد که سلسله مقالاتی درباره موضوع شناسی فقهی حج به رشته تحریر درآید و به خوانندگان علاقه مند مجله ، تقدیم گردد و اینک پس از ب
ميقات حج - سال چهارم – شماره شانزدهم - تابستان 1375
موضوع شناسي فقهي حج
ميقات
محمد رحماني
پيشگفتار
در مقاله پيشين وعده داده شد كه سلسله مقالاتي درباره
موضوع شناسي فقهي حج به رشته تحرير درآيد و به خوانندگان علاقه مند مجله ،
تقديم گردد و اينك پس از بررسي بحث استطاعت مبحث ميقات مورد نقد و بررسي قرار
مي گيرد . ميقات گام نخست زائر خانه خدا است و احكام فراواني دارد . مطالب زيادي
درباره ميقات شايسته بحث و تحقيق است ؛ از قبيل مباحث عرفاني ، تاريخي ، جغرافي و
فقهي .
اين نوشته در پي آن بخش از مباحث فقهي است كه در تبيين هرچه
بيشتر اين موضوع فقهي مؤثر است .
پيشينه بحث
بررسي تاريخ مطالب علمي و كيفيت طرح و عنوان آنها ، به ويژه مباحث فقهي ، نقش
بسزايي در روشن شدن آنها دارد ؛ زيرا نظرات فقهاي صدر اول ، از فرمايشات ائمه
( عليهم السلام ) گرفته شده و از اين رو اشاره اي اجمالي به سرگذشت اين
بحث نيز ضروري است .
1 ـ شيخ صدوق ( 381 هـ . ) در المقنع مي نويسد :
ميقاتهايي را كه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) معين
كرده ، عبارتند از : 1 ـ قرن المنازل براي
|
31 |
|
اهالي طائف 2 ـ يلملم براي اهالي يمن 3 ـ مَهْيعه ( جحفه ) براي اهالي شام 4 ـ ذي الحليفه ( مسجد شجره ) براي اهالي مدينه 5 ـ وادي عقيق براي اهالي عراق . ( 1 )
همو در كتاب الهدايه نيز همين عبارت را تكرار كرده است كه جهت جلوگيري از تكرار
بي فايده ، از آوردن عبارت آن ، خودداري مي شود . ( 2 )
2 ـ شيخ مفيد ( 336-413 ) در كتاب المقنعه مي نويسد :
همانا رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) براي هر گروهي
ميقاتي تعيين كرد كه از آن احرام ببندند . پوشش احرام پيش از ميقات و يا پس از آن
جايز نيست . . . ( 3 )
آنان كه در داخل ميقات و در فاصله اي كمتر از ميقات تا مكه ساكنند ، هرگاه
قصد انجام حج و عمره را داشته باشند ، محل سكونت آنان ميقاتشان است ، بنابر اين از
منزل خود محرم مي شوند و آنان كه ساكنان غير بومي و در مجاورت مكه هستند ،
آنگاه كه اراده حج يا عمره كردند ، به يكي از ميقاتهاي خويش رفته و از آنجا محرم
مي شوند و اگر رفتن به ميقات اهل خويش ، خارج از توان باشد ، از بيرون حرم محرم
مي گردند .
3 ـ سيد مرتضي ( 355-436 ) در كتاب جمل العلم والعمل مي نويسد :
ميقات اهالي مدينه منوّره ، مسجد شجره است كه همان
ذوالحليفه باشد . . . مجاور در مكه ( مهاجر ) هرگاه بخواهد حج و عمره انجام دهد ، به يكي
از ميقاتهاي اهل خويش رفته و از آنجا احرام مي پوشد و اگر اين كار خارج از
توانش بود ، از بيرون حرم محرم مي شود . ( 4 )
4 ـ حلبي ( 347-447 ) در كتاب كافي پس از بيان فقهاي پيشين ، مي فرمايد :
شخصي كه منزل او در فاصله كمتر از ميقات تا مكه
قرار گرفته ، جايز است از همانجا احرام بپوشد گرچه احرام بستن از ميقات فضيلت بيشتر
دارد . و مجاور مكه ( مهاجر ) ميقاتش همان ميقات شهر خودش مي باشد و او
مي تواند از جعرانه محرم گردد و چنانچه زمان تنگ باشد از بيرون حرم احرام جايز
است . و ميقات شخصي كه عمره انجام مي دهد ميقات اهالي شهر خودش مي باشد .
بنابر اين اگر از مكه قصد عمره دارد از خارج حرم احرام بندد ، گرچه ميقات اهالي شهر
خودش بهتر است . ساكنان مكه مخيّرند ميان ديگر ميقاتها . ( 5 )
5 ـ شيخ طوسي ( 385-460 ) در كتاب النهايه پس از بيان مواقيت پنجگانه ، كه فقهاي
پيش از او گفته اند ، مي نويسد :
1 ـ . . . المواقيت التي وقتها رسول الله صلي الله عليه وآله فانه وقت
لأهل الطائف قرن المنازل ولأهل اليمن يلملم ولأهل الشام المهيعه وهي الجحفه ولأهل
المدينه ذاالحليفه وهي مسجدالشجره ولأهل العراق العقيق .
شيخ صدوق ، سلسلة ينابيع الفقهيه ، كتاب الحج ، ج7 ، ص20 ، علي اصغر
مرواريد ، دار التراث .
2 ـ همان ، ص48
3 ـ . . . واعلم انّ رسول الله صلي الله عليه وآله وقّت لكلّ قوم
ميقاتاً يحرمون منه ، لا يجوز لهم التقدم في الإحرام من قبل بلوغه ولا التأخّر عنه
. . . ومن كان منزله دون المواقيت فميقاته منزله فيحرم منه والمجاور بمكة اذا أراد
الحج والعمرة خرج منها الي ميقات أهله فأحرم منه فان لم يتمكّن من ذلك أحرم من خارج
الحرم .
همان ، ص69
4 ـ ميقات أهل المدينة مسجد الشجرة وهو ذوالحليفة . . . ومن جاور بمكة
اذا اراد الحج والعمرة خرج من ميقات أهله وأحرم منه فان لم يتمكّن أحرم من خارج
الحرم . سيد مرتضي ، جمل العلم والعمل ، ص104
5 ـ ويجوز لمن منزله دون الميقات أن يحرم منه وخروجه الي الميقات
أفضل وميقات المجاور ميقات بلده ويجوز له أن يحرم من الجعرانة وإن ضاق عليه الوقت ،
فمن خارج الحرم وميقات المعتمر ميقات أهله فان اعتمر من مكة فمن خارج الحرم و ميقات
أهله أفضل وأهل مكة مخيّرون بين سائر المواقيت .
ابي الصلاح حلبي ، الكافي في الفقه ، ص150
|
32 |
|
كسي كه مجاور مكه است بايد از ميقات اهل خودش
احرام ببندد ، اگر نمي تواند از بيرون حرم ، و اگر اينهم ممكن نشد از داخل مسجد
محرم مي شود . ( 1 )
6 ـ سلاّر ( 463 ) در مراسم پس از بيان مواقيت پنجگانه ، مي گويد :
ساكنان در حرم و كساني كه در حكم آنان
مي باشند ( مجاور ) ، از خانه شان احرام مي بندند و غير اهل حرم بر دو
قسم هستند :
1 ـ كسي كه فقط براي حج احرام
مي بندد .
2 ـ كسي كه براي حجي كه پس از عمره تمتع است
احرام مي بندد .
گروه اول بايد فقط از ميقات الحرام ببندند و گروه
دوم از زير ناودان .
و اما شخصي كه قصد انجام عمره دارد
نمي تواند احرام ببندد مگر از ميقات ، چه از اهل مكه باشد و چه غير اهل
مكه . ( 2 )
7 ـ قاضي ( 400-481 ) در كتاب جواهر اين بحث را متعرض نشده و تنها به بيان اين كه
احرام پيش از ميقات باطل است ، پرداخته . ( 3 )
همو در كتاب كافي مواقيت پنجگانه را آورده و حدود هر يك را نيز مشخص
مي كند .
8 ـ ابن زهره ( 511-585 ) در غنية النزوع ، پس از بيان مواقيت پنجگانه
مي نويسد :
ميقات مجاور مكه ، ميقات اهل اوست و اگر نتواند از
خارج حرم و اگر باز هم نتوانست از داخل مسجد احرام ببندد . ( 4 )
9 ـ ابن حمزه در وسيله ، تنها به بيان مواقيت پنجگانه بسنده كرده و چيزي بر آن
نيفزوده است . ( 5 )
10 ـ ابن ادريس در سرائر پس از بيان مواقيت پنجگانه مي فرمايد :
احرام اهالي مصر و كساني كه بالاتر از دريا
هستند ، جدّه است . اين مطلب را فقط ابن ادريس بيان كرده و افزون بر اين مطلب
مي فرمايد : مجاور در مكه ، اگر كمتر از سه سال در آن ساكن باشد براي احرام بايد
به ميقات اهل خودش برود . ( 6 )
11 ـ علامه ( 602-676 ) در مختصرالنافع فرموده :
ميقاتها شش تا است . . . يكي از آنها شهر مكه
است ، براي كسي كه حجة الاسلام انجام مي دهد . و سپس مي گويد : شخصي كه
منزلش از ميقات به مكه نزديكتر است و هر كس از راهي بگذرد ميقاتش همان ميقات اهلش
است و اطفال در فخ برهنه مي شوند ( احرام مي بندند ) . ( 7 )
فقها گرچه در اصل ميقاتهاي پنجگانه اتفاق نظر دارند ، ليكن در خصوصيات محدوده و
ابتدا و انتهاي آنها اختلاف نظر دارند . افزون بر آن در برخي از موارد اين كه جده
نيز از
1 ـ والمجاور . . . ان لم يتمكن من ذلك ايضاً أحرم من مسجدالحرام .
شيخ طوسي ، النهايه في مجرد الفقه والفتاوي ، همان مدرك ، ص174
2 ـ . . . فالمحرم من أهل الحرم و من في حكمه بالمجاورة احرامه من
بيته ومن ليس من أهل الحرم علي ضربين . محرم بالحج خاصة ومحرم بحج افضي اليه من عمرة
تمتع بها فالأول لا يحرم الا من الميقات والثاني يحرم من تحت الميزاب فأمّا العمرة
فلا ينعقد الإحرام بها الاّ من الميقات علي كلّ حال .
ابي يعلي ؟ ؟ ؟ سلار ، المراسم العلويه ، همان مدرك ، ص239
ابي يعلي ( علي سلار ) المراسم العلويه ، همان مدرك ، ص239
3 ـ قاضي ابن براج ، جواهرالفقه ، همان مدرك ، ص260
4 ـ وميقات المجاور ميقات أهل بلده فان لم يتمكّن فمن خارج الحرم
فان لم يقدر فمن المسجدالحرام .
ابن زهره ، غنية النزوع الي علم الأصول والفروع ، همان مدرك ، ج8 ،
ص39
5 ـ ابن حمزه ، الوسيله الي نيل الفضيله ، همان مدرك ، ص426
6 ـ وميقات اهل مصر و من صعد من البحر جدّة .
ابن ادريس ، السرائر الحاوي لتحرير الفتاوي ، همان مدرك ، ص501
7 ـ المواقيت ستةٌ . . . وميقات المتمتّع لحجه مكة و كل من كان منزله
اقرب من الميقات فميقاته منزله وكلّ من حج علي طريق فميقاته ميقات اهله ويجرد
الصبيان من فخ .
علامه حلي ، مختصر النافع ، همان مدرك ، ص667
|
33 |
|
مواقيت به شمار مي آيد ، در كلام ابن ادريس آمده بود ولي ديگران متعرض آن
نشده بودند و يا اين كه فخ ميقات اطفال است در كلام علامه حلّي آمده بود و ديگران
از بيان آن سكوت اختيار كرده بودند و يا اين كه با نذر مي شود از غير ميقاتهاي
پنجگانه احرام پوشيد در كلام شيخ آمده بود و فقهاي پيش از او اين مطلب را بيان
نكرده بودند . اينها و برخي ديگر ، از موارد اختلافي فقها در مبحث ميقات است .
ديدگاه فقهاي اهل سنت در ميقات
از جمله مواردي كه فقيهان اهل سنت با فقهاي اماميه اختلاف دارند ميقات است .
اكنون شايسته مي نمايد كه ديدگاههاي فقيهان اهل سنت را نيز به اختصار گزارش
كنيم :
در كتاب الفقه علي المذاهب الأربعه پس از تقسيم ميقات به زماني و مكاني ، به
ميقاتهايي كه احرام پوشيدن از آنها صحيح است ، مي پردازد و مي نويسد :
اما ميقات مكاني به اختلاف جهات مختلف
مي گردد ؛ از اين رو ميقات اهالي مصر و شام و مغرب و كساني كه بعد از آنها
هستند ؛ يعني اهالي اندلس ، روم و تكرور جحفه است و اينها از اين مكان و يا از محاذي
آن احرام مي بندند ؛ زيرا در احرام پوشيدن لازم نيست بطور حتم در خشكي از آن
بگذريم بلكه ملاك در پوشيدن احرام يكي از دو امر است ؛ يا گذشتن از ميقات و يا گذشتن
از محاذي آن ، گرچه در دريا باشد . و ميقات اهل عراق و ديگر اهالي مشرق ذاتِ عرْق است
و ميقات مدينه منوره ذوالحليفه است و ميقات اهالي يمن و هند يلملم است و ميقات اهل
نجد قرن است و اين حكم با اين تفصيلات و اجمال آنها عبارت است از اين كه مواقيت
براي اهالي آن و يا براي كساني كه از آنها عبور كنند و واجب است حاجي از ميقات محرم
گردد و مرور از آن بي احرام جايز نيست و چنانچه بي احرام عبور كند واجب است برگردد
و اگر نتواند حج او صحيح است ولي بايد يك گوسفند كفاره بدهد ، در هر صورت اين احكام
مورد اتفاق مذهب شافعي و حنبلي مي باشد . و شخصي كه در مكه ساكن است چه دايم و
چه موقت ، ميقاتش خود مكه است و لازم نيست شخصي كه اهل مكه نيست جهت احرام به بيرون
مكه برود گرچه زمان واسع باشد .
كساني كه محل سكونت آنها بعد از ميقات و پيش از
مكه باشد ، ميقات آنها همان محل سكونت است زيرا بجز مذهب مالكي بطور اتفاق
گفته اند : ميقات چنين فردي مسكن او است . ( 1 )
1 ـ واما الميقات المكاني فيختلف باختلاف الجهات فأهل مصر والشام
والمغرب ومن ورائهم من أهل الاندلس والروم والتكرور ميقاتهم الجحفة . . . وهؤلاء
يحرمون من هذا المكان عند محاذاته بحراً لانه لا يلزم في الاحرام من الميقات المرور
به في البرّ بل المدار علي أحد الأمرين اما المرور عليه او محاذاته ولو بالبحر وأهل
العراق وسائر أهل المشرق ميقاتهم ذات عرق . . . واهل المدينة المنورة بنور النبي صلي
عليه وسلم ميقاتهم ذوالحليفه . . . والميقات لأهل اليمن والهند يلملم . . . ولاهل نجد
قرن . . . وهذا الحكم بهذا التفصيل متفق عليه بين الشافعية والحنابلة . . . ومن كان
بمكة سواء كان من أهلها أو لا فميقاته نفس مكة ولا يطلب من غير المكي اذا كان بها
ان يخرج لميقاته ولو كان الوقت متسعاً ومن كان مسكنه بعد المواقيت وقبل مكة فاحرامه
يكون من مسكنه لأنه ميقات باتفاق ثلاثه .
عبدالرحمن الجزيري ، كتاب الفقه علي المذاهب الاربعه ، ج1 ، ص639 دار
احياء التراث العربي .
|
34 |
|
حنفي گفته است :
عبور بدون احرام از ميقات حرام است و لازم است
قرباني كند . چنانچه پيش روي او ميقاتي نباشد در چنين صورتي بهتر بستن احرام پيش از
ميقات است چنانچه اطمينان دارد از مرتكب نشدن به اعمال منافي احرام ، در غير اين
صورت بهتر به تأخير انداختن احرام است تا ميقاتهاي بعدي . ( 1 )
مالكيه مي گويند :
هر كسي در حال گذر و عبور از ميقاتها است بايد در
آن احرام ببندد و چنانچه بي احرام بگذرد ، مرتكب حرام شده و قرباني لازم است ، مگر
اين كه پيش روي آن ميقات ، كه از آن عبور نموده ، ميقاتي هست و بنا دارد در آنجا
احرام بپوشد ، در اين صورت احرام بستن از ميقات پيش مستحب است و اگر محرم نشد گناهي
مرتكب نشده و قرباني لازم نيست و تنها مخالفت با مستحب نموده است . ( 2 )
روشن است كه فقهاي اهل سنت ، ضمن داشتن اختلاف با شيعه در شمار ميقاتها در احكام
نيز اختلاف دارند و ميان مكتبهاي فقهي خود اهل سنت نيز اتفاق رأي وجود ندارد .
وجوب آشنايي با ميقات
از مطالبي كه در اين نوشته لازم است بدان پرداخته شود ، اين است كه شناختِ ميقات
واجب است . بسياري از فقها در بحث از ميقات ، از جمله مطالبي را كه بيان
كرده اند ، وجوب شناخت ميقات است . شيخ طوسي مي فرمايد :
معرفة المواقيت واجبة لأنّ الإحرام لا يجوز الاّ منها . ( 3 )
شناختن ميقاتها واجب است ؛ زيرا احرام پوشيدن جايز
نيست مگر از ميقاتها .
ابن ادريس مي فرمايد :
معرفة المواقيت واجبة لأن الإحرام لا يجوز الاّ منها . ( 4 )
شناختن ميقاتها واجب است ؛ زيرا احرام پوشيدن جايز
نيست مگر از ميقات .
علامه در منتهي المطالب مي نويسد :
معرفة المواقيت واجبةٌ لانّ الإحرام ركن لا يصح الاّ منها المتوقف علي
معرفتها وما لا يتم الواجب الاّ به فهو واجب . ( 5 )
آشنايي با ميقاتها واجب است ؛ زيرا احرام كه ركن
حج مي باشد صحيح نيست مگر اين كه از ميقات انجام پذيرد واحرام از ميقات بستگي
دارد به شناخت ميقات . پس آنچه كه واجب بستگي بدان دارد واجب است .
1 ـ قالوا ان جاوز الميقات بدون احرام حرم عليه ذلك ويلزمه الدّم ان
لم يكن امامه ميقات آخر يمرّ عليه بعد والاّ فالأفضل احرامه من الأول فقط ان أمن
علي نفسه من ارتكاب ما ينافي الاحرام فان لم يأمن فالأفضل أن يؤخّر الإحرام الي آخر
المواقيت التي يمر بها .
همان مدرك ، ص640
2 ـ قالوا متي مرّ بميقات من هذه المواقيت وجب عليه الإحرام منه فان
جاوزه بدون احرام حرم ولزمه دم الاّ اذا كان ميقات جهته امامه يمرّ عليه فيما بعد
فان كان كذلك ندب له الإحرام من الأول فقط فان لم يحرم منه فلا اثم عليه ولا دم
وخالف المندوب .
همان مدرك ، ص640
3 ـ شيخ طوسي ، النهايه في مجرد الفقه والفتاوي ، سلسلة ينابيع
الفقهيه ، ج7 ، ص173
4 ـ ابن ادريس ، السرائر الحاوي لتحرير الفتاوي ، سلسلة الينابيع
الفقهيه ، ج8 ، ص500
5 ـ علامه حلي ، منتهي المطالب ، ج2 ، ص665
|
35 |
|
ميقات مكاني و ميقات زماني
همانگونه كه در مبحث ميقات در نگاه ارباب لُغت پيش از اين گذشت ؛ ميقات دو قسم
است : ميقات زماني و ميقات مكاني درباره ميقات مكاني پس از اين بحث خواهد شد و اما
ميقات زماني در اين كه احرام پوشيدن براي عمره تمتع و حج تمتع و حج قران و حج افراد
زمان خاصي در نظر گرفته شده ميان فقها اختلافي وجود ندارد ، اختلاف در اين است كه
برخي زمان را محدود به ماه شوال ، ذي قعده و دهه اول ذي حجه ـ به مقداري
كه بتواند پس از احرام اعمال حج را انجام دهد ـ مي دانند . اين نظر مشهور فقها
است . برخي از فقها زمان احرام را ماه شوال ، ذي قعده و ده روز از ذي حجه
دانسته اند ، و برخي ديگر سه ماه شوال ، ذي قعده و تمام ذي حجه را
برشمرده اند .
اختلاف اقوال فقها ، از تفسير آيه : الحج أشهر معلومات فمن
فرض فيهنّ الحجّ فلا رفث ولا فسوق ولا جدال في الحجّ . . . ( 1 ) ناشي شده است .
حج در ماههايي معلوم و مشخص واجب شده است ، پس هر كس در آن ماهها فريضه حج
مي گزارد ، آميزش با همسران و نافرماني خدا و ستيزه در حج نيست .
برخي اشهر را به ماه شوال و ذي قعده و سه روز از ذي حجه و گروهي شوال
و ذي قعده و ده روز از ذي حجه و گروه سوّمي به شوّال و ذي قعده
و تمام ذي حجه تفسير كرده اند .
ابن ادريس مي نويسد :
برخي از فقهاي شيعه گفته اند اشهر حج ، سه
ماه شوال و ذي قعده و ذي حجه است و برخي گفته اند شوال و
ذي قعده و نه روز از ذي حجه و برخي آن دو و ده روز از ذي حجه است .
( 2 )
سپس قول اول را به شيخ مفيد و شيخ طوسي در كتاب نهايه ( 3 ) نسبت مي دهد و قول دوم را به شيخ در كتاب الجمل و
العقود ( 4 ) و قول سوم را به شيخ در كتاب خلاف ( 5 ) و مبسوط ( 6 ) منسوب
مي داند .
بنابراين ، اصل ميقات زماني درنظر فقها مسلم است واختلاف در حدّ
واندازه آن است .
شمار ميقاتهاي مكاني از نگاه احايث
از جمله مباحثي كه ميان فقها مورد اختلاف بوده و شايسته نقد و بررسي است ، تعداد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1 ـ بقره : 197
2 ـ أشهر الحج قال بعض أصحابنا ثلاثة أشهر وهي شوال و ذوالقعدة و
ذوالحجة وقال بعض أصحابنا شهران وتسعة أيام وقال بعض منهم شهران وعشرة أيام .
ابن ادريس ، كتاب السرائر ، ج1 ، ص538
3 ـ شيخ طوسي ، النهايه ، كتاب الحج ، باب انواع الحج ، ص212 چاپخانه
دانشگاه با ترجمه .
4 ـ شيخ طوسي ، الجمل والعقود ، كتاب الحج ، فصل في كيفية الاحرام
وشرائطه ، ص131 دانشگاه مشهد با ترجمه .
5 ـ شيخ طوسي ، الخلاف ، كتاب الحج ، مسأله 33 ، ص258 ، ج2 ، مؤسسة
النشر .
6 ـ شيخ طوسي ، المبسوط ، ج1 ، ص307 ، المكتبة المرتضويه .
|
36 |
|
ميقاتها است ؛ زيرا احاديث در اين باره گوناگون است كه بطور اجمال به آنها اشاره
مي گردد :
1 ـ برخي از روايات ، تعداد مواقيت را پنج تا شمرده است ؛ از جمله آن روايات ،
صحيحه حلبي است كه نقل مي كند :
امام صادق ( عليه السلام ) فرمود : احرام از
ميقات هاي پنجگانه است كه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) آنها را تعيين كرده و
سزاوار نيست حاجي و معتمر ( شخصي كه قصد انجام عمره دارد ) پيش از ميقات يا بعد از
آن ، احرام ببندد . ( 1 )
2 ـ برخي از روايات شمار مواقيت را شش مورد بيان كرده اند ؛ از جمله صحيحه
معاوية بن عمار است كه گويد :
امام صادق ( عليه السلام ) مي فرمايد :
تماميت ( و صحّت ) حج و عمره به اين است كه از ميقاتهايي كه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم )
تعيين كرده ، احرام ببندي و نبايد از آنها بگذري مگر اين كه در حال احرام باشي . سپس
امام ( عليه السلام ) پنج ميقاتي را كه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) براي گروههاي
مختلف تعيين كرده ، برمي شمرد و در آخر مي فرمايد : و ميقات شخصي كه محل
سكونت او بعد از اين مواقيت به طرف مكه باشد ، همان محل سكونت اوست . ( 2 )
بنابر اين مواقيت ، مطابق اين حديث ، شش مورد است .
3 ـ برخي از روايات ، افزون بر آن مواقيت ، جِعْرانه را نيز از مواقيت به شمار
آورده است ، مثل صحيحه معاوية بن عمار كه از امام صادق ( عليه السلام ) نقل
مي كند كه فرمود :
پيامبر اسلام سه عمره در زمانهاي مختلف انجام
داد ؛ از جمله بعد از برگشت از طائف در جنگ حنين از جعرانه محرم شد . ( 3 )
از اين روايت استفاده مي شود كه يكي از ميقاتها جعرانه است . روايات ديگري
نيز به اين مضمون هست ( 4 ) كه از آوردن همه خودداري
مي شود .
4 ـ برخي از روايات مسجد تنعيم را ميقات شمرده اند ؛ از جمله صحيحه جميل بن
درّاج كه گفته است :
از امام صادق ( عليه السلام ) از حكم زن حائضي كه
در روز هشتم ( يوم الترويه ) به مكه آمده پرسيدم امام ( عليه السلام ) فرمود : با همين
حالت به عرفات برود و اين اعمال را بعنوان حج به شمار بياورد سپس مدت زماني كه پاك
مي گردد در مكه بماند . بعد از پاك شدن به مسجد تنعيم برود و احرام ببندد و اين
اعمال را عمره به شمار آورد . ( 5 )
5 ـ برخي از روايات افزون بر جعرانه ، حديبيه را نيز از مواقيت شمرده است در
صحيحه عمر بن يزيد آمده كه امام صادق ( عليه السلام ) فرمود :
1 ـ قال قال ابوعبد الله عليه السلام : الاحرام من مواقيت خمسة
وقّتها رسول الله صلي الله عليه وآله لا ينبغي لحاج ولا لمعتمر أن يحرم قبلها ولا
بعدها .
شيخ حر عاملي ، وسايل الشيعه ، ج8 ، كتاب الحج ، ابواب المواقيت ، باب 1 ،
ح3 ، ص222
2 ـ عن أبي عبدالله ( عليه السلام ) قال : من تمام الحج والعمرة
أن تحرم من المواقيت التي وقّتها رسول الله ـ صلّي الله عليه وآله وسلم ـ لا
تجاوزها الاّ وأنت محرم فانّه وقت لأهل العراق . . . ومن كان منزله خلف هذه المواقيت
ممّا يلي مكة فوقته منزله .
همان مدرك ، ح2
3 ـ اعتمر رسول الله عمر متفرقات . . . و عمرة من الجعرانه بعدما رجع
من الطائف من غزوة حنين .
همان مدرك ، ج10 ، ابواب العمرة ، باب2 ، ح1 ، ص238
4 ـ همان مدرك ، ج8 ، باب 9 ، از اقسام حج ، ح6 ، ح3 و6 باب 2 از ابواب
العمره ، ج10
5 ـ سألت ابا عبدالله ( عليه السلام ) عن المرأة الحائض اذا
قدمت مكة يوم التروية قال تمضي كما هي الي عرفات فتجعلها حجة ثم تقيم حتي تطهر
فتخرج الي التنعيم فتحرم فتجعلها عمرة .
همان مدرك ، ج8 ، باب 21 از ابواب اقسام الحج ، ح2 ، ص214
|
37 |
|
شخصي كه بخواهد از مكه بيرون رود تا عمره انجام
دهد ، از جعرانه و يا حديبيه و يا همانند اين دو ، احرام ببندد . ( 1 )
بنابر اين ، يكي از مواقيت كه در روايات از آن اسم برده شده حديبيّه است .
6 ـ برخي از روايات ميقات صبيان را فخ بيان كرده ؛ از جمله روايت معتبر ايوب اديم
است كه امام در مقام پاسخ اين پرسش كه كودكان از كجا برهنه مي شوند ( لباسهاي
دوخته بيرون آورده مي شود ) ؟ فرمود : پدرم كودكان را از فخ برهنه ( محرم )
مي كرد . ( 2 )
7 ـ گروهي از روايات مانند صحيحه عمرو بن حريث صيرفي مكه را ميقات براي حج بيان
كرده است . صيرفي از امام ( عليه السلام ) سؤال مي كند :
براي حج از كجا احرام ببندم ؟ امام صادق
( عليه السلام ) در پاسخ مي فرمايد : اگر بخواهي از محل سكونت يا از كعبه و يا
در مسير ( خيابان ) مي تواني محرم گردي . ( 3 )
8 ـ محاذات نيز طبق برخي از روايات ؛ يكي از ميقاتها به شمار آمده است ؛ صحيحه
عبدالله بن سنان از آن جمله است كه از امام صادق ( عليه السلام ) نقل مي كند
فرمود :
هر كس در مدينه زندگي مي كند و بخواهد به
مدت يك ماه و مانند آن حج انجام دهد و تصميم بگيرد از راه مدينه خارج نگردد پس
هرگاه در محاذي شجره و بيدا ، در فاصله شش ميل برسد بايد از همانجا احرام ببندد .
( 4 )
اين روايت گرچه در مورد محاذي مسجد شجره است ، ليكن اختصاصي بدان ندارد
و فقها حكم را به محاذي ديگر مواقيت نيز سرايت داده اند .
9 ـ در بخشي از روايات ، ادني الحل را ميقات براي اشخاصي كه بخواهند عمره
مفرده پس از حج قران و افراد انجام دهند به شمار آورده است . يكي از روايات كه دلالت
بر اين مدعي دارد ، صحيحه عمر بن يزيد است ( 5 ) كه پيش
از اين گذشت . و مورد استدلال ، ذيل صحيحه است كه دارد : هر كس بخواهد از مكه خارج
گردد و عمره انجام دهد ، به جعرانه و يا حديبيه و همانند آن دو ، برود . اين جمله و ما
اشبهها ، اطلاق دارد و تمامي اطراف حرم را دربر مي گيرد .
10 ـ طبق بيان برخي از روايات ، انسان مي تواند با نذر هر محلي را ميقات
خويش قرار دهد ، از جمله آن روايات است صحيحه حلبي كه گويد :
از امام صادق ( عليه السلام ) درباره مردي
كه به جهت شكر براي خدا نذر مي كند از كوفه احرام بپوشد پرسيدم . امام صادق
( عليه السلام ) فرمود : بايد از كوفه احرام بپوشد و بايد براي خدا به آنچه گفته است
وفا كند . ( 6 )
1 ـ عن ابي عبدالله ( عليه السلام ) قال : من اراد ان يخرج من
مكة ليعتمر احرم من الجعرانة او الحديبية او ما اشبهها .
همان مدرك ، ج8 ، از ابواب المواقيت ، باب 22 ، ح1 ، ص247
2 ـ همان مدرك ، باب 18 از ابواب المواقيت ، ح1 ، ص243
3 ـ قال قلت لابي عبدالله ( عليه السلام ) من أين أهلّ بالحج
فقال ان شئت من رحلك وان شئت من الكعبة وان شئت من الطريق .
همان مدرك ، باب 21 از ابواب المواقيت ، ح2 ، ص246
4 ـ عبدالله بن سنان عن أبي عبدالله ( عليه السلام ) قال من
أقام بالمدينة وهو يريد الحجّ شهراً أو نحوه ثم بدا له أن يخرج في غير طريق المدينة
فاذا كان حذاء الشجرة والبيدا مسيرة ستة أميال فليحرم منها .
همان مدرك ، باب 7 از ابواب المواقيت ، ح3 ، ص230
5 ـ همان مدرك ، ج8 ، ابواب المواقيت ، باب 32 ، ح1 ، ص247
6 ـ قال سألت أبا عبدالله ( عليه السلام ) عن رجل جعل لله عليه
شكراً ان يحرم من الكوفة قال فليحرم من الكوفة وليف لله بما قال .
وسايل الشيعه ، باب 13 از ابواب المواقيت ، ح1 ، ص236
|
38 |
|
روايت ديگري نيز به اين مضمون رسيده است كه از نظر سند و دلالت تمام است . ( 1 )
برخي از فقها در مقابل اين نظر فرموده اند : احرام در غير ميقات باطل است
گرچه نذر شده باشد . ابن ادريس از اين گروه است . وي گويد :
سخن روشن تر كه مقتضاي ادله و اصول مذهب
شيعه است ، اين است كه احرام بجز از ميقات منعقد نمي گردد ؛ چه مورد نذر واقع
گردد و يا مورد نذر نباشد ، زيرا نذر احرام از غير ميقات خلاف آن چيزي است كه از
جانب شارع تشريع شده است . ( 2 )
سپس اين قول را به سيد مرتضي ، ابن عقيل و شيخ طوسي نسبت مي دهد .
جمع بندي
مستفاد از روايات اين است كه شمار ميقاتها بطور اجمال عبارتند از :
1 ـ مسجد شجره 2 ـ جحفه 3 ـ يلملم 4 ـ قرن المنازل 5 ـ عقيق 6 ـ محاذات
مواقيت 7 ـ ادني الحل 8 ـ محل سكونت 9 ـ مكه 10 ـ فخ 11 ـ مسجد تنعيم 12 ـ
جعرانه 13 ـ حديبيه 14 ـ مكاني كه با نذر بايد از آنجا احرام بسته شود .
اين موارد ، از آنچه كه برخي از فقها فرموده اند بيشتر است و مباحث زيادي
درباره اين مواقيت قابل طرح و بررسي است از جمله :
1 ـ چرا جعرانه ، مسجد تنعيم و حديبيه جداگانه از مواقيت به شمار آمده اند ،
با اين كه بيان ادني الحل ما را از آنها بي نياز مي كرد ؟ در پاسخ
اين پرسش بايد گفت : ادني الحل دربر گيرنده اين سه هست ليكن برخي از فقها
احتمال خصوصيت و موضوعيت براي اين مكانها داده اند و مطلق ادني الحل را
كافي ندانسته اند گرچه بسياري از فقها احرام از ادني الحل را كافي
شمرده اند و احرام از اين سه مكان را حمل بر افضل و استحباب
كرده اند .
2 ـ از جمله مباحثي كه درباره موضوع شناسي فقه درخور تحقيق و بررسي است ، تعيين
محدوده و مساحت اين مواقيت است ؛ بطور مثال آيا مكه كه ميقات حاجي است ، شامل تمامي
آن قسمتهايي است كه امروز صدق مكه مي كند يا فقط مكه قديم مراد است ؟ و آيا
شجره كه ميقات اهالي مدينه است فقط مسجد را شامل است يا اين كه شجره نام منطقه است ؛
همانند مسجد سليمان در ايران .
و آيا محاذات كه ميقات است ، حد و مقدار آن چقدر است ؟ در هر فاصله اي محاذات
صدق مي كند يا نه و آيا محاذات در فضا نيز صادق است يا خير ؟
1 ـ همامن مدرك ، ح2 و3 ، ص237
2 ـ والأظهر الذي يقتضيه الأدلّة وأصول مذهبنا أنّ الاحرام لا ينعقد
الاّ من الميقات سواء كان منذوراً أو غيره ولا يصحّ النذر بذلك ايضاً لأنّه خلاف
المشروع .
|
39 |
|
و بالأخره آيا مسجد تنعيم كه ميقات است ، مكان اصلي مسجد تنعيم مكان فعلي بوده و
فقط گسترش پيدا كرده و يا مسجد تنعيم جاي ديگري بوده است ؟ اين پرسشها و پرسشهاي
ديگري همانند اينها رابطه مستقيم دارد با موضوع شناسي فقه كه نقد و بررسي آنها
مقاله اي مستقل مي طلبد .
3 ـ گرچه در آغاز به حسب ظاهر ، در مدلول برخي از اين روايات با برخي ديگر ، تعارض
و تناقض ديده مي شود ليكن با دقّت بيشتر روشن و معلوم مي شود كه تعارضي
وجود ندارد به اين جهت كه : اختلاف تعداد در روايات ، ناشي از اختلاف جهات است . در
اينجا به برخي از آنها اشاره مي شود :
الف ـ پيامبر ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) به لحاظ راههايي كه در آن زمان محل عبور و مرور
اقوام و گروهها بوده ، پنج مورد را به عنوان ميقات تعيين كرده است و آن احاديث در
مقام بيان انحصار و تحديد از جهات ديگر نبوده و به عبارت ديگر در زمان پيامبر
( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) بطور غالب عبور و مرور از اين پنج نقطه بوده است . از اين رو اين
جاها به عنوان ميقات بيان مي گردد پس ميان احاديثي كه مواقيت را پنج مورد بيان
كرده با احاديث ديگر اختلافي نيست .
ب ـ رواياتي كه مواقيت را براي كساني كه بيرون از مواقيت ساكنند ، پنج مورد بيان
كرده اند از آن جهت است كه در مقام بيان مواقيت براي افرادي بوده اند كه
از خارج مكه به آنجا مي روند .
ج ـ گاهي ميقاتهاي عمره و حج واجب بيان مي گردد و گاهي ميقاتهاي اعم از حج
و عمره واجب ، بطور مثال : فخ ميقات هست ليكن نه براي حج و عمره واجب بلكه فقط
براي كودكان كه حج و عمره بر آنها واجب نيست .
د ـ و سرانجام ممكن است جمع برخي از روايات به اين باشد كه بعضي از ميقاتها
بعنوان فرد افضل بيان شود مانند رواياتي كه تنعيم ، جعرانه و حديبيه را از مواقيت
شمرده اند ؛ زيرا از غير آنها نيز احرام جايز است .
با دقت در روايات ممكن است راههاي ديگري نيز جهت جمع ميان روايات گوناگون
باشد .
شمار مواقيت از نگاه فقها
كلمات فقها همانند روايات ، در بيان تعداد مواقيت يكسان نيست ، زيرا اقوال فقها
|
40 |
|
نيز بي شك ريشه در سرچشمه زلال احاديث و روايات دارد . براي روشن تر
شدن اين بحث ، شايسته است اقوال فقها نيز مورد نقد و بررسي قرار گيرد :
الف ـ برخي از بزرگان از منتهي و تحريرالأحكام علامه
نقل كرده اند كه مواقيت پنج تا است .
صاحب تفصيل الشريعه مي نويسند : كلمات فقهاي شيعه در شمار ميقات گوناگون است
منتهي و تحرير ميقاتها را پنج مورد مي دانند . ( 1 )
ليكن در منتهي پس از بيان اين كه آشنايي با ميقاتها واجب است ، مي نويسد :
بحث در آن ، در دو مقام انجام مي گيرد : 1 ـ در تعيين مواقيت 2 ـ ميقاتهاي
پنج گانه را كه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله وسلّم ) تعيين كرده برمي شمرد ؛ از
جمله ميقات اهل مدينه و عراق را سپس ميقات كسي را كه منزلش بعد از اين مواقيت است .
و بعد ميقات صبيان را بيان مي كند . ( 2 )
و در تحرير نيز ، همانند منتهي ، اول مواقيت منصوص سپس ميقات كسي را كه منزلش بعد
از مواقيت است و نيز ميقات صبيان را بيان مي كند . ( 3 )
بنابر اين علامه مواقيت را در پنج مورد منحصر نمي كند و اين نسبت نادرست
است ، به ويژه اين كه رواياتي كه ميقاتها را پنج مورد دانسته در ذيل برخي از آنها
ميقات شخصي كه محل سكونتش بعد از مواقيت است را برشمرده است .
ب ـ برخي از فقها فرموده اند مواقيت شش مورد
است و اين قول رأي مشهور فقها دانسته شده .
مرحوم بحراني در حدائق مي نويسد :
مقام اول بحث در اقسام ميقاتها است و مشهور در
كلام فقهاي شيعه اين است كه ميقات شش مورد است ؛ همانگونه كه در اخبار آمده است .
( 4 )
از جمله فقيهاني كه مواقيت را شش مورد دانسته اند ، محقق در شرايع ( 5 ) و شهيد در لمعه ( 6 ) و
بسياري از فقهاي ديگر است .
ج ـ از بعضي فقيهان نيز نقل شده كه ميقاتها هفت مورد
است ، در تفصيل الشريعه آمده است : وعن بعض انّها سبعةٌ
؛ ( 7 ) برخي از فقها بر اين
باورند كه ميقاتها هفت مورد است .
د ـ فقيهان ديگري شمار ميقاتها را ده مورد
دانسته اند ؛ از جمله آنها است سيد در عروة الوثقي كه افزون بر پنج ميقات
مشهور مكه ، ده مورد را به عنوان ميقات برمي شمارد و دويرة الأهل و
فخ و محاذات مواقيت و ادني الحل را نيز اضافه مي كند . ( 8 )
1 ـ قد اختلف كلمات الأصحاب في تعدادها فعن المنتهي والتحرير انّها
خمسةٌ .
آية الله فاضل لنكراني ، تفصيل الشريعه في شرح تحرير الوسيله ،
كتاب الحج ، ص18 ، مركز نشر .
2 ـ علامه حلي ، منتهي المطلب ، ج2 ، ص665 ، ناشر چاپ نشر .
3 ـ علامه حلي ، تحرير الاحكام ، ج1 ، ص94 ، مؤسسه طوس .
4 ـ المقام الاول في اقسامها والمشهور في كلام الاصحاب انها ستةٌ
كما سيأتي ذكرها في الاخبار .
محدث بحراني ، الحدائق الناضرة في احكام العترة الطاهره ، ج14 ، ص434 ،
مؤسسة النشر الإسلامي .
5 ـ محقق حلّي ، جواهرالكلام في شرح شرايع الاسلام ، ج18 ، ص102 ، دار
احياء التراث العربي .
6 ـ شهيد اول ، لمعة الدمشقيه ، سلسلة ينابيع الفقهيه ، ج8 ، ص782 ،
دارالتراث .
7 ـ آية الله فاضل لنكراني ، تفصيل الشريعه ، كتاب الحج ،
ج3 ، ص18
8 ـ سيد محمدكاظم يزدي ، عروة الوثقي ، ج3 ، چاپ اسلاميه .
|
41 |
|
از فقيهان ديگري كه ميقاتها را ده مورد دانسته ، شهيد در كتاب دروس است كه
مي نويسد : والمواقيت عشرةٌ . . . ؛ ( 1 ) ميقاتها ده مورد است . . .
هـ ـ تعدادي از فقها فرموده اند : ممكن است
ميقاتها يازده مورد باشد . جواهرالكلام مي نويسد : بل يمكن
جعلها أحد عشر بنوع من الاعتبار ايض ؛ ( 2 ) ممكن است ميقاتها يازده مورد باشد
به نحوي از اعتبار .
با تتبع و جستجو در كتابهاي فقهي ممكن است اقوال فقها از اينهم بيشتر باشد .
بي شك اختلاف آراي فقها ريشه در اختلاف روايات دارد گرچه در برخي از كلمات
فقها از مكانهايي به عنوان ميقات نام برده شده كه در روايات نيست ؛ مثل ابن ادريس در
سرائر مي نويسد : وميقات أهل مصر و من صعد من البحر جدة
؛ ( 3 ) ميقات اهالي مصر و
كساني كه از دريا به بالاتر بروند جده است . ليكن
اين عبارت ابن ادريس بي شك بايد توجيه شود . شايد مرادش اين باشد كه جده در
محاذات ميقات است پس به منزله ميقات به شمار مي آيد . و گرنه در هيچ روايتي ،
جدّه به طور مستقل ، ميقات شمرده نشده است .
در هر صورت همان راههايي كه براي حل تعارض ابتدايي در روايات بيان شد در اينجا
نيز جاري است .
* پي نوشتها :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ شهيد اول ، الدروس الشرعية في فقه الاماميه ، ص94 ، انتشارات صادقي
ـ قم .
2 ـ شيخ محمدحسين نجفي ، جواهرالكلام في شرح شرايع الاسلام ، ج18 ،
ص103 ، دار احياء التراث العربي .
3 ـ ابن ادريس ، كتاب السرائر الحاوي لتحرير الفتاوي ، ج1 ، ص529 ،
مؤسسة النشر الاسلامي .