بخش 6
بازسازی کعبه در سال 1039 ه . ق.
63 |
ميقات حج - سال پنجم - شماره هجدهم - زمستان 1375
بازسازي كعبه در سال 1039 هـ . ق . ايوب صبري پاشا
به كوشش : سيدعلي قاضي عسكر
مقدمه
كعبه معظّمه ، زيباترين و پرجاذبه ترين مكان در حرمين شريفين و داراي ويژگي ها و قداست خاصّي است . در فرهنگ ديني ما ، كعبه به عنوان قبله مسلمانان جهان معرفي گرديده و براي نگاه كردن به آن ، پاداش در نظر گرفته شده است . در طول تاريخ و از زمان پيدايش و ساخت كعبه تا كنون ، حوادث گوناگوني براي اين بيت رفيع رخ داده كه گاهي منجر به فروريزي ديوار كعبه نيز گرديده است . مورّخان اين رخ دادها را در كتب خود ثبت و جزئي ترين مسائل آن را بازگو كرده اند .
پس از پايان يافتن مراسم شكوهمند حج در سال گذشته ، دولت عربستان بدون اطلاع قبلي ، كعبه را در حصاري از تخته هاي مرتفع و بلند قرارداد و با استفاده از ابزار گوناگون ، به جز حجرالاسود ، ديوار كعبه و حجر اسماعيل را پوشانيد . اين اقدام پرسشهاي فراواني را برانگيخت و عمره گزاران را دل چركين ساخت ؛ چرا كه پس از يك عمر انتظار ، هم اكنون كه توفيقِ تشرّف ، آنان را رفيق گرديده ، از ديدن كعبه محروم ماندند !
اطلاعات به دست آمده از طريق زائران و برخي كسان كه توفيق گذشتن از ديوار چوبي را پيدا كرده و به درون كعبه راه يافتند نشان مي دهد كه دولت حجاز سقف چوبي كعبه را برداشته و از داخل خاك برداري نموده است و سپس چند ستون
64 |
بتوني در داخل كعبه احداث كرده و كف كعبه را نيز بتون ريزي نموده و تا نزديك درب بيت بالاآورده اند و براي آن كه درب آسيب نبيند آن را از جا كنده و در گوشه اي بدور از دسترس زائران گذاشته اند ، سپس سقف جديدي بر روي ستون هاي جديد احداث نموده و شاذروان را نيز بازسازي كرده است . سنگ ها و نماي بيروني كعبه تا كنون تغييري نكرده ، ليكن سنگ هاي ديواره حجر اسماعيل و شاذروان را تعويض نموده اند .
درست در همين ايام كه تعمير كعبه و چگونگي آن ذهن مرا به خود مشغول ساخته بود ، كتابي مخطوط به نام « مرآة الحرمين » تأليف ايوب صبري پاشا به دستم رسيد و با مروري به مطالب آن ، دريافتم كه پيشينه تاريخي تعمير كعبه و شيوه كار در گذشته با سبك امروزي آن ، تاحدودي نزديك به هم ذكر شده است ؛ وي مي نويسد : « . . . در زمان شريف مسعود ـ والي مكه ـ سيل عظيمي آمد و قسمتي از ديوار كعبه فروريخت . رضوان آقا فرستاده دولت عثماني ، مأموريت يافت تا نسبت به تعمير كعبه اقدام كند او هم ديواري از تخته در اطراف كعبه كشيد و كار را آغاز كرد .
سپس مي افزايد : وي به عبدالله بن زبير تأسي كرده ؛ چرا كه او نيز به هنگام تعمير كعبه از همين شيوه استفاده كرده است . » از اين رو تصميم گرفتم اين اطلاعات را به خوانندگان عزيز فصلنامه « ميقات حج » منتقل سازم . ليكن پيش از آن اطلاعاتي كوتاه درباره مؤلّف و مترجم كتاب :
ايوب صبري پاشا فرزند سيد شريف الاسلام بن حاج احمد ، در شهري به نام « ارميه » از توابع « روم ايلي » ( 1 ) و يا « تساليا » از توابع بني شهر تركيه چشم به دنيا گشود .
وي فعاليت هاي اجتماعي و شغلي خود را با ورود به زرادخانه نيروي دريايي تركيه آغاز نمود و خيلي سريع رشد كرد تا به فرماندهي رسيد . آنگاه براساس مأموريت شغلي ، به حجاز آمده ، مدت قابل توجهي از عمر خود را در مكّه و مدينه گذراند و با تاريخ اين منطقه آشنا شد . البته تاريخ ورود او به حجاز به طور دقيق روشن نيست ليكن او خود در مرآة الحرمين گفته است : ( 2 )
« حقير جامع الحروف در اواسط شهر شعبان 1289 به مكه مشرفه واصل شدم . . . » ( 3 )
وي در اين سفر يادداشت ها و مطالب فراواني را گردآوري كرده و يا خود شخصاً به تحقيق پرداخته ، و نتيجه كار چندين ساله خود را در كتابي به نام « مرآة الحرمين » در اختيار مردم گذاشت . اگر سال
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ دائرة المعارف تركي عثماني .
2 ـ عاتق بن غيث بلادي ، نشر الرياحين ، ج1 ، ص86
3 ـ ترجمه مرآة الحرمين نسخه مخطوط ص60
65 |
1289 هـ . ق . را اولين سفر وي به حجاز بدانيم ، از آنجا كه سال 1299 هـ . ق . تأليف مرآة به پايان رسيده ، نتيجه مي گيريم كه تأليف اين اثر گرانسنگ چيزي در حدود ده سال طول كشيده است . ( 1 )
كتاب در سه جلد به رشته تحرير در آمده است ؛ جلد اوّل « مرآة مكه » جلد دوّم « مرآة مدينه » و جلد سوّم « مرآة جزيرة العرب » نامبردار است و به ترتيب در سال هاي 1301 هـ . ق . ، 1304 هـ . ق . و 1306 هـ . ق . در چاپخانه « سنده » قسطنطنيه ـ استانبول تركيه ـ به زبان تركي اسلامبولي به چاپ رسيده است .
ايوب صبري درباره انگيزه خود از تأليف كتاب مرآة الحرمين نوشته است :
« چون در زبان تركي تا كنون كتاب مستقلي در اين باب نوشته نشده و رواياتي كه در السنه و افواه گفته مي شود با يكديگر مخالفت و ضديّت داشت و به اين جهت وصول به حقيقت امر ، يك نوع صعوبت و اشكال به هم رسانيده و بسياري از ابناي وطن نمي توانستند به طور مقصود ، به فوايد وفضايل آن دو بلده مسعودة الماز اطلاع به هم برسانند . . . لهذا اين عاجز غير مقتدر وجود ، آن چنان اثر عظيم القدر را ـ كه موائد ( 2 ) فوايدش غير معدود و نظير و نديدش ( 3 ) تا كنون ناموجود بود ـ لازم ديد . . . »
موضوع هاي اصلي مطرح شده در اين اثر شامل : مراكز اصلي جزيرة العرب ، نحوه شكل گيري مكه و مدينه ، قبيله هاي ساكن در اين منطقه ، مذاهب و فرق ساكنان آن ، پيامبراني كه در اين منطقه بوده و يا از اين ناحيه برخاسته اند ، نحوه پيدايش اسلام و گسترش آن ، تاريخ تعميرات و كارهايي كه بر روي كعبه و مسجد نبوي در مكه و مدينه انجام شده ، همچنين اصول و آداب زيارت حرمين ، زمينه هاي اجتماعي و اقتصادي حرمين ، عرفيات و عادتها و تلاشها و فعاليتهاي سلاطين عثماني در زمينه حرمين شريف است .
وي در زمينه تاريخ و جغرافياي جزيرة العرب نيز تحقيق گسترده اي انجام داده است كه اين اثر با نام « جزيرة العرب » به زبان عربي انتشار يافت ( 1306 ) .
ايوب صبري پاشا در نگارش مرآة الحرمين از آثار قدما نيز بهره جسته و از منابع و كتبي همچون :
تفسير كبير فخر رازي ، تفسير روح البيان ، تفسير ابي السعود ، تفسير ابن كثير ، تفسير خازن ، تفسير نسفي ، تفسير ابن عادل ، شرح قسطلاني بر بخاري ، صحيح مسلم ، فتاواي قاضي خان ، اخبار مكه ازرقي و فاكهي ، خلاصة الوفا باخبار مدينة المصطفي ، وفاء الوفا ، تاريخ الخميس ،
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ بر اساس آنچه ابراهيم كردي مكي آورده :
ايوب صبري پاشا در پايان آخرين جزء كتاب مرآة الحرمين ، در ص1343 نوشته است :
تأليف كتاب « مرآة الحرمين » را به ياري خداوند بخشاينده ، در روز مبارك 24 ربيع الاول سال 1299 هـ . ق . به پايان بردم . وي سپس مي افزايد : ظاهراً مؤلف پس از آن كه در سال 1299 تأليف كتاب را به پايان رسانده ، در سال 1301 هـ . ق . كار چاپ آن را آغاز نموده و يك سال بعد نيز كار چاپ آن را به پايان رسانده است . التاريخ القويم ، ج6 ، ص331
2 ـ موائد جمع مائده و به معناي طعام و يا سفره به طعام آراسته است .
3 ـ نديد به معني همتا و نظير است .
66 |
تاريخ ابن هشام ، عقد الثمين في فضائل البلد الامين ، بدايع الزهور في وقايع الدهور ، تدقيقات رائف افندي ، فتوح الحرمين ، تواريخ تركيه ، احكام سلطانيه ، فذلكه كاتب چلبي ، تاريخ رضوان پاشا ، شفاء الغرام ، استقصاء البيان في مسألة الشاذروان ، نور العين في مشهد الحسين ، قرة العين في اخذ ثار الحسين و . . . استفاده كرده است . ( 1 )
ايوب صبري پاشا ، با استفاده از كلامي ساده به زبان تركي ، از شعرهاي تركي ، فارسي و عربي حكايتها و روايتهاي مختلفي را ذيل عنوانهاي « حكمت ، ارشاد ، تنبيه ، لاحقه فايده ، اخطاء ، ذيل ، خاطره ، مطالعه ، صورت ، لازم ، علاوه ، تكلمه ، ملاحظه » بيان داشته و اطلاعات نسبتاً جامعي را ارائه داده است .
عاتق بن غيب بلادي درباره كتاب مرآة الحرمين نوشته است :
فراواني اطلاعات مؤلف ، نشان از آن دارد كه وي مدّتي طولاني در جزيرة العرب سكونت داشته و با مردم اين مناطق زندگي كرده است و مطالب آن زاييده تخيّلات و ذهنيّت نويسنده نيست بلكه نوشته هاي او همرا با واقعيت و درستي و صداقت و دقّت در ثبت مسائل و حوادث تاريخي است . ( 2 )
محمد طاهر كردي مكي نيز در شرح حال ايوب صبري پاشا ، سرلشگر نيروي دريايي تركان عثماني مي نويسد : او كتابي به نام « مكة المكرمه و المدينة المنوره » در تاريخ حرمين شريفين در دو جلد به زبان تركي تأليف كرده كه من معتقدم اطلاعات خوبي را خصوصاً در رابطه با ساختمانهايي كه پيش از پادشاهان ترك عثماني بناگرديده ، جمع آوري كرده است . كما اين كه بر اين باورم كه ابراهيم رفعت پاشاي مصري مؤلف كتاب « مرآة الحرمين » چون خود ترك زبان بوده و تركي را خوب مي دانسته ، از اين كتاب فراوان نقل كرده و حتي انتخاب نام مرآة الحرمين را براي كتاب خويش ، از كتاب ايوب صبري پاشا اقتباس كرده است چرا كه تاريخ تأليف كتاب مرآة الحرمين ايوب صبري پاشا قبل از زمان رفعت پاشا بوده است .
وي سپس مي افزايد : اگر تاريخ نويسان زمان ما خواندن و نوشتن به زبان تركي را مي دانستند قطعاً مباحث بسياري را از اين كتاب برگزيده و نقل مي كردند .
« والحق يقال انه كتاب فريد في بابه ، وحيد من نوعه . . . و انه للكتاب مشحون بالفوائد و المعلومات التاريخية الوثيقة وحبّذا لو ترجم هذا الكتاب الي اللغة العربية ثم يطبع و ينشر لانه كتاب خاص بتاريخ الحرمين فقط . »
به حق بايد گفت : كتاب « مرآة
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ مرآة مكه ، چاپ تركيه ، ج1 ، ص9
2 ـ عاتق بن غيث بلادي ، نشر الرياحين في تاريخ البلد الامين ، ج1 ، ص86
67 |
الحرمين » در باب خويش بي نظير ، و در نوع خود يگانه است . . . كتابي است سودمند و پرفايده ، و داراي اطلاعات تاريخي ذيقيمت ، و چه خوب بود اين كتاب به زبان عربي ترجمه و سپس چاپ و منتشر مي شد . »
زماني كه ايوب صبري پاشا تأليف كتاب مرآة الحرمين را به پايان رساند ، بسياري از دانشمندان و اديبان ترك ( 1 ) به تعريف آن پرداختند و بر آن كتاب به زبان تركي تقريظ نوشتند . در تقريظي كه جودت پاشا نوشته ، مطالعه اين اثر خواندني را ـ كه در زمينه تاريخ و جغرافياي عرب از اعتبار ويژه اي بر خور دار مي باشد ـ توصيه كرده است .
اديب بزرگ « نجيب نادر افندي » نيز تقريظ زيبايي به زبان عربي نگاشته كه متن آن اين است :
« طالما طالعت أطايب المطولات ، و تفرست في افخر المفصلات : قصد الوصول لاصدق التفاصيل ، متوقياً الوقوع بسقطات الاقاويل : حتي حان الحين و حلّت الحان ، ورق يراع مرآة الحرمين الرنان ، و هتف هاتف التهليل ، بسل سبيل السلسبيل وخل الدخيل ، و واصل الاصيل ، فافترست فرصة التفرس ، و استرقت ساعة التجسس ، فاذا بذوات الذوابل ، و منهومات النهي و ناعمات الانامل ، يحتجبن المحاسن حياء ، و يتوارين من أنوار المرآة الوراء ، فراعتني يراعتها ، و بهرتني براعتها و قلت ان هذه :
تمثال أجيال مضت و سراة * * * حلّت محل الحال بعد فوات . . .
قم صاح و استطلع صباحاً رائقاً * * * و اعجب من المرقات في المرآة
مرآة نور الله زينها التقي * * * تحكي حمي الفردوس في نغمات
اهدي بها الأيام « ايوب » فما * * * تنفك تشكر منه فيض هبات . . .
والعلم يشهد انه بحر له * * * بربجل عوائد و صلات . . .
أحيي لنا الاعيان في آثاره * * * ولتلك أكبر حكمة وثبات . . .
فلقد أقر عيون كلّ ذوي الحجا * * * ما بين ماض في الزمان و آت
وغدا له الحر ( النجيب ) مؤرخاً * * * « قد حصل الحرمين في مرآت » ( 2 )
صبري پاشا پس از مراجعت از حجاز ، ارتقاي مقام يافته به سِمت سرلشگري نائل آمد و رياست محاسبات نيروي دريايي را به عهده گرفت و در دانشكده دريايي « شاهانيه » در استانبول به تدريس پرداخت . وي كه مورد توجّه سلطان عبد الحميد خان ثاني از سلاطين عثماني بوده ، مدتي نيز رياست دومين كميسيون اصلاحات بحريّه را بر عهده داشته است . او
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ مانند احمد مدحت افندي ، معلم ناجي ، احمد جواد پاشا .
2 ـ التاريخ القويم ، ج6 ، ص333
68 |
سرانجام در 15 ماه صفر 1308 هـ . ق . مطابق با 30 ايلول 1890 ميلادي در استانبول تركيه وفات يافت و در محل آرامگاه قاسم پاشا در پايين مقبره وي به خاك سپرده شد . ( 1 )
ايوب صبري پاشا به جز كتاب مرآة الحرمين ، تأليف هاي سودمند ديگري دارد كه به برخي از آنها ذيلا اشاره مي كنم :
1 ـ محمود السير ( استانبول 1287 هـ . ق . ) اين اثر با توجّه به نيازهاي مطالعه كنندگان و به زبان تركيِ سليس و شيوا ، با بهره گيري از روايات ، درباره زندگاني دوازده امام (عليهم السلام) خلفاي سه گانه ، و عشره مبشره به بحث پرداخته است .
2 ـ عزيز الآثار ( استانبول 1291 ) اين اثر ترجمه قصيده البُرد السنين است كه توسط يكي از صحابه بنام كعب بن زهير سروده شده است .
3 ـ تكملة المناسك ( استانبول 1292 ) اثري است فقهي در زمينه آداب فريضه حج .
4 ـ تاريخ وهابيان ( استانبول 1296 ) كه در آن ، تاريخ پيدايش وهّابيت ، گسترش آن ، و فعاليّتهاي پيروان وهّابيت مورد بررسي قرار گرفته است . در همان سال تأليف اين اثر در مجله « ترجمان حقيقت » ، اختلاف روي داده و بار ديگر سليمان جليك پس از ساده نمودن متن كتاب ، آن را مجدداً چاپ كرده است .
5 ـ رياض الموقنين ( استانبول 1298 هـ . ق . ) ، كتابي است در اخلاق و نصيحت برگرفته از آثار غزالي .
6 ـ ترجمه الشمايل ( استانبول 1298 هـ . ق . ) ، اين كتاب ترجمه شمايل النبي اثر ترمذي است كه به مناسبت پنجمين سال جلوس سلطان عبد الحميد به تخت پادشاهي چاپ شده است .
7 ـ وقايع اصحاب فيل ( استانبول 1301 هـ . ق . ) رساله اي است درباره واقعه فيل كه از سوره فيل قرآن كريم بر گرفته شده است .
8 ـ اسباب العنايه في ترجمة بداية النهايه ( استانبول 1306 هـ . ق . ) اين كتاب ترجمه بداية النهايه غزالي است .
علاوه بر عنوانهاي ياد شده ، ايوب صبري پاشا داراي آثار انتشار نيافته اي است كه از جمله آثار موجود وي در كتابخانه سليمانيه مي توان به تاريخچه منظوم جنگهاي كاتوني اسد افندي ( ش2422 ) ، و ترجمه شاهنامه خسرو پاشا ( ش370 ) اشاره نمود .
كتاب مرآة الحرمين نه تنها در مناطق ترك زبان بلكه در ايران نيز مورد استقبال واقع شده به شكلي كه وزير
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ دائرة المعارف تركي عثماني .
69 |
انطباعات ( 1 ) ناصر الدين شاه ، ترجمه آن را به عبدالرسول منشي ، مترجم دربار پيشنهاد نموده و وي در سال 1307 هـ . ق . در دار الترجمه [ معروف به ] همايوني آن را با نثري زيبا و شيوا به فارسي ترجمه كرده ، و آقاي محمد قزويني مشهور به آشوريِ دهم نيز آن را با خطّي خوش در سال 1308 هـ . ق . ـ در يكصد و اندي سال قبل ـ تحرير نموده است .
گفتني است كه گزارش بازسازي كعبه در سال 1039 ، توسط يك عالم شيعي به نام زين العابدين بن نورالدين علي حسيني كاشاني ( شهادت : 1040 هـ . ق . ) كه خود در اين بازسازي شركت داشته ، تحت عنوان « مفرحة الانام في تأسيس بيت الله الحرام » به كوشش حجة الاسلام والمسلمين آقاي رسول جعفريان در شماره 5 فصلنامه « ميقات حج » به چاپ رسيده است .
نسخه مخطوط مرآة الحرمين ، در كتابخانه ملي جمهوري اسلامي موجود است و آقاي سيد عبد الله انوار اطلاعات مربوط به آن را چنين مرقوم داشته اند :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ انطباع به معناي چاپ شدن است و وزير انطباعات سمتي همانند سمت وزير فرهنگ و ارشاد اسلامي در زمان كنوني بوده است .
70 |
مرآة الحرمين ( جلد اول و دوم )
از : صبري پاشا ؛ مترجم : عبد الرسول منشي ؛ زمان ترجمه : 1307 هـ . ق . اهداء به : ناصرالدين شاه .
صبري پاشا به زبان تركي دو جلد كتاب در تاريخ و جغرافياي مكه و مدينه مي نويسد كه حاوي مطالب جالب توجهي درباره اين دو ولايت است . در اين دو جلد از تأسيس اين دو شهر و ساختمان قسمتهاي مختلف آن و حوادثي كه بر آنها رفته ، شرح مفصل مي آورد . عبدالرسول منشي آن را به زبان فارسي برمي گرداند و جلد اول آن از صفحه يك تا 434 و جلد دوم بلافاصله بعد از جلد اول از صفحه يك تا 294 مي باشد .
آغاز جلد اول : بسمله ، حمد و سپاس افزون از وهم وقياس مر يگانه خداي بيچوني را سزاست .
پايان جلد دوم : يكصد جنازه پيدا نموده و دفن كرده بودند .
نستعليق ، 1308 هـ ق . ، محمد
71 |
قزويني آشوري ، طهران ، ناصر الدين شاه ، سرلوحه در صفحات اول و دوم مذهب زروشنجرف ولاجورد و سبز ، در پنج صفحه اول ميان سطور طلااندازي ، سرفصلها با مركب قرمز ، جدول دور سطور سياه و آبي و قرمز ، جدول خارجي قرمز ، سرلوحه جلد دوم در اول صفحه مذهب زروشنجرف و لاجورد و سبز ـ جلد : تيماج مشكي ، گل و بوته زر ، مقوايي ، 210×335 ـ كاغذ : فلفل نمكي ، فرنگي 136×255 ، 364 برگ ، 13 سطر كامل ، 11561316/س
سيدعبدالله انوارـ فهرست نسخ خطي كتابخانه ملي ـ ج4 از شماره 1501 ـ 2000
كتابشناسي .
باني يازدهم بيت الله
باني يازدهم بيت الله ، سلطان مراد خان رابع بن سلطان احمد خان ، از سلاطين عثمانيه است . چون شرعاً جايز نيست ( 1 ) كه مادامي كه يك طرف بقعه مقدسه ، سقوط نكند او را تجديد نمود ، لهذا از عهد حجاج ظالم ، تا زمان سلطان مشارٌاليه ، از هيچ طرفي به تجديد و تعمير بقعه مقدسه مباركه جسارت ومبادرت كرده نشد ، حتي به واسطه اندراس ، اركان اربعه آن مايل به ركوع شده ، و به ملاحظه آن ، مسأله تجديد وتعمير آن بعقه مسعوده ، درجه لزوم و وجوب را گذشت . ( 2 ) چون به واسطه مسأله مشروعه ، كه ذكر شد ، سلاطين ماضيه نتوانسته بودند تعمير و تجديد كنند ، به اين جهت در عصر سلطان احمد خان به حالتي رسيد كه چيزي نمانده بود ساقط شود ، اگر چه سلطان احمد خان خواست كه ابنيه آن بيت لطيف را تجديد كند وليكن چون شرعاً اجازه و رخصت داده نمي شد ، لهذا چنان كه در مقاله سابقه مذكور آمد ( 3 ) به كمربندها وگوشه بندهايي كه از آهن ساخته شده بود ، تشييد شده و يكي از اركان اربعه نيز به قدر امكان تعمير وترميم گرديد . اگر چه اين تعمير هجده سال تمام ، بيت معظم را از سقوط و انهدام محافظت و حراست نمود ، وليكن روز چهارشنبه نوزدهم شعبان 1039 در جبال اطراف اربعه قطعه مقدسه حجاز ، به طوري باران متوالي كه با رعد و برق و صواعق اتصال داشت نازل شد ، كه آب باران مانند سيل عِرَم ( 4 ) كثرت و ازدحام پيدا نموده به يك هجوم فوق العاده به داخل حرم شريف مسجد الحرام در آمده و در هر ساعتي از ساعات شدت پيدا نموده ، دو ذرع از حِذاي ( 5 ) كليد باب معلاّ جناب كعبة الله ارتفاع پيدا نمود . دكاكين و بيوت و مكاتب كه مصادف راه سيل بود ، عموماً خراب شده
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ ايشان مشخص نكرده كه بر مبناي كدام مذهب جايز نيست .
2 ـ يعني گذر كردن و گذشتن ، به اين معنا كه مرحله وجوب و ضرورت را پشت سر نهاد .
3 ـ اشاره به مباحث قبلي در كتاب مرآة الحرمين دارد .
4 ـ عَرِم به معناي سدّ و بند و باران شديد است و مراد از سيل عرم ، سيل شديد و مهيبي است كه در قرن دوّم پيش از ميلاد در نزديكي شهر صبا جاري شد و سد معروف مآرب را شكست و باعث انقراض دولت سبا گرديد .
5 ـ حِذاء به معناي برابر و روبرو است .
72 |
و سنگ هاي اين ابنيه وخاك هاي آن ها ، به صولت و قوت جريان سيل مقاومت ننموده ، تابع سيلاب شده و به دايره حرم شريف داخل گرديد . عدد نفوسي كه در مخروبه دكاكين و مكاتب و بيوت مانده بودند قابل تخمين و حساب نبودند .
چون ديوارهاي بيت معظم قابل سقوط و انهدام بودند ، روز دوم دخول سيل به حرم شريف ، كه روز يازدهم شعبان بود ( 1 ) ، پس از نماز عصر ، ديوارهاي ركن شامي و ركن عراقي يك دفعه فرو ريختند و به واسطه صدايي كه از اين خرابي و انهدام حاصل شد و از تأثير صداهاي مخوف رعود و صواعق ، عموم اهالي مكه دچار خوف و هراس شده و برخي هم ترك حيات و زندگاني خويش كردند ، اين گونه انهدام جدران بيت الله اهالي مكّه را به قسمي به حيرت و دهشت انداخته بود كه در واقع آن روز براي سكنه بيت الله از روز قيامت ، نشانه و علامتي معدود مي كرديد ، نسوان و رجال حائر ( 2 ) و حائم ( 3 ) پريشان گرديده و خود نمي دانستند كه به چه بلايي مبتلا شده اند . نه مادر فرزند خود را تجسّس مي كرد و نه پسر پدر و مادر خويش را جستجو وتعاقب مي نمود ، آب ها سه روز پس از انقطاع سيل ، در داخل مسجد الحرام مانده و روز چهارم كه راه هاي ممر سيل باز شد آبهايي كه در داخل بيت عزت ، متراكم شده بود خارج شده و رفت . و از سنگ ها و خاك هايي كه به واسطه سيلاب آمده بود ، در داخل حرم محترم ، به ارتفاع يك آدم تپه هاي كوچك ، كوچك ، به يادگار ماند .
شريف مسعود بن ادريس كه در آن تاريخ امير مكه مكرمه بود ، در داخل حرم محترم ، با جمهور اشراف و سكّان بلد الله عقد انجمن مشاورت كرده و به طور مقرر قناديل طلا و نقره را كه در داخل حرم محترم معلّق بود گرفتند ، پس از آن به واسطه محمد پاشا والي مصر صورت واقعه و سقوط بيت الله را مفصّلا به سلطان اطلاع دادند ، اگر چه محمد پاشا صورت واقعه را به دربار عثماني خبر داد ليكن به واسطه بعد مسافت كه وصول اين خبر به اسلامبول ، بالطبع به تأخير مي افتاد و جايز نبود كه كعبه معظم به آن حالت متروك گردد ، به « مصطفي آقا » نام ، كه آن وقت امين جدّه بود ، مكتوبي نوشته و او را امر نمود كه آلات و ادواتي را كه براي تعمير بيت الله لازم بود به وسيله سريعه ، حاضر سازد و به شريف بن مسعود نيز مرقوم داشت كه تا زمان ورود خبر از اسلامبول ، حرم محترم را از سنگ و خاك تطهير نموده و به هر چيزي كه لزوم و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ در متن تركي « روز جمعه 21 شعبان » است .
2 ـ حائر ؛ يعني حيران و سرگردان .
3 ـ حائم صفت فاعلي از « حوم » و « حوام » و « حيام » و « حومان » و به معناي گرد چيزي گردنده است . لغت نامه دهخدا 5 / 7392
73 |
احتياج ديده شود به واسطه مصطفي آقا حاضر و مهيّا سازد .
شريف مسعود به معاونت مصطفي آقا ، و علي بن شمس الدين افندي كه مهندس مكّه مشرفه بود از جدّه به قدر لزوم تخته و چوب حاضر ساخته ، و از ديوارهاي بيت معظم هر كدام را كه منهدم و خراب نشده بود مستحكم نموده و از سه طرف آنها كمره هاي ( 1 ) استوار بنا نمود . و به اميد اين كه سقف شريف را محافظت كند ، به چهار طرف آن ستون هاي چوبي بسيار محكم زده و اين چوب ها را به يكديگر ربط و بند نموده ، و بيت عزّت را تا سقف شريف به واسطه تخته ها پوشانيد .
به اين عمليات ، روز پنجشنبه بيست و نهم رمضان سال مزبور ، شروع كرده شده بود ، در ظرف چهارده روز ؛ يعني روز سيزدهم شهر شوّال ، عمليّات تمام شده و كسوه اي كه در مدّت مرقومه ، براي اكساء بيت الله ، از كرباس سبز رنگ حاضر ساخته بودند ، در هفدهم شهر شوّال به بيت عزّت پوشانيدند . اگر چه بديهي است كه سقوط بيت عزت به كافه اهالي بلاد اسلاميه ، تأثير و حزن مخصوص داشت ، وليكن به واسطه قرب مسافت ، مصريان زيادتر از همه متأثر و متألم بودند . حتي چون ورود خبر از اسلامبول قدري دير كرده بود و موسم حج نيز نزديك بود ، به اين جهت به طور فوق العاده تلاش و تزلزل حاصل كرده بودند ، بناءاً عليه محمد پاشا والي مصر ، فرستادن يك مأمور موقّتي را در نزد خود خيال و تصوّر نموده ، « رضوان آقا » نام را كه از پروردگان حرم خاص سلطان بود ، دعوت كرده و مخَلَّع ( 2 ) داشته ، به او گفت كه تا زمان ورود فرمان سلطاني ، تو را وكيل و امين ابنيه بيت الله ساختم . چون موسم حج به غايت نزديك است ، به سرعت فوق العاده ، به مكه مكرمه عزيمت واشيايي كه در آنجا محتاج اليه است حاضر و تهيه ساز و صورت اشيايي را كه بايد از مصر فرستاه شود نوشته ، و نزد من بفرست . محمد پاشا خلعتي نيز به شريف مسعود فرستاد ، وسفارش نامه هم نگاشت ، و رضوان آقا را به جانب مكّه اعزام داشت .
چون رضوان آقا به محلّي از محالات نزديك مكه مواصلت كرد ، شخصي را نزد شريف مسعود فرستاد و كيفيت مأموريت خود و آوردن خلعت را اعلام نمود . شريف پاشا نيز ، اعيان مملكت و اشراف آن مرز و بوم مقدس را به استقبال رضوان آقا فرستاد .
رضوان آقا پس از آن كه با جماعت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ محفظه هايي كه در كشتي ، در جاهاي مختلف نصب كنند براي نگاهداري ابزار تا در موقع لزوم به كار برده شود . ودر اين جا نيز مراد وسايلي است كه بدان ديوار كعبه را بسته اند تا از فروپاشي آن جلوگيري گردد . لغت نامه دهخدا ، 11 / 16384
2 ـ در لغت مرد سست و ناتوان را گويند ، ولي در فارسي به معناي خلعت داده شده هم آمده است كه در اينجا معناي دوّم مراد است .
74 |
مستقبلين كه از مكه آمده بودند ملاقات كرد ، بعد از چهار روز كه بيست و ششم شوال بود ، به شهر مقدس كعبه محترمه واصل شده و به عمارتي كه از طرف شريف مسعود حاضر و آماده شده بود نازل گشت ، و روز ديگر را هم ، چون اعلان كرده بودند كه مراسم خلعت پوشان مجري خواهد گرديد . كليّه اهالي در بيست و هفتم ماه مزبور ، در حرم شريف اجتماع نمودند . شريف مسعود و رضوان آقا و اعيان مملكت و مأمورين حكومت و متحيزين علما نيز به اصول تشريفات رعايت نموده و همگي در ميان باب كعبة الله ومقام ابراهيم ايستادند . اوامر عاليه و مكتوبي كه حاوي وآمر ابقاي مناصب حجاز بود ، از طرف مأمور قرائت احكام و فرامين ، خوانده شد . پس از آن خلعت فاخري كه از طرف والي مصر فرستاده شده بود ، به شريف مسعود اكسا گرديد و از جانب شريف مسعود نيز به رضوان آقا و كساني كه همراه او آمده بودند ، به هر يك به فراخور حال و شأن خودشان خلعتي اعطا گرديد ، پس از آن براي ازدياد شأن و شكوه اسلام ، ادعيه لازمه خوانده شد و جمعيت متفرق گرديدند . به واسطه سنگ و خاك و خس و خاشاكي كه با سيلاب آمده بود ، داخل حرم شريف و مدخل هاي آن محل مقدّس ، مملو شده بود . رضوان آقا سد روز بعد از ورود خود به مكه محترمه ، شريف مسعود را با اعيان مملكت ، در داخل حرم شريف جمع نموده و در خصوص امر تطهير و تنظيف آن جا مشورت نمود . هر يك از حضار در يك خيال و رأيي بودند ، خلاصه خيالات اين ها آن بود كه ، داخل حرم شريف ، ممكن نيست در اندك مدّت تطهير و تميز كرده شود ، وچون موسم حج بود ، قوافل حجاج علي التوالي ( 1 ) از اقطار و آفاق ، ورود و نزول مي كردند . رضوان آقا آراي كليّه آن اشخاص را ردّ و جرح نموده ، به قراء و قصباتي كه در ميان مدينه منوره و جده و ساير محال بود مأمورين فرستاده ، كساني را كه الاغ و اسب و شتر داشتند ، زياده از آن چه بايد اجرت داده و آن ها را تطميع كرده ، آن اشخاص را با حيوان هاي آن ها به مكه معظمه آورد و به يك همت فوق العاده شروع به كار كرده ، در ظرف بيست و هفت روز ( 2 ) ؛ يعني روز نوزدهم ذيقعدة الحرام ، امر تطهير مكه مكرمه را اتمام و انجام داد ، گل هايي كه به سنگ مخلوط كرده بود و با سيلاب به حرم شريف داخل شده بود ، پس از آن كه آب هاي سيل از مجاري خود از اندرون حرم شريف خارج شد ، تحجّر پيدا نموده و در
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ پيوسته و يكي پس از ديگري آمدن .
2 ـ در متن تركي « بيست روز » آمده .
75 |
ارتفاع هفت ، هشت ذرع هر يك كوهي شده بود و به واسطه تأثير حرارت ، آن قدرهاسخت شده بودند كه با بيل و كلنگ هاي آهنين ، حركت و كندن آن ها در نهايت صعوبت و اشكال بود . شب ها به آن كوه ها آب ريخته شده و صبح ها يك نوع نرمي و ملايمت در آن ها ظاهر مي شد ، عمله ها آن كوههاي عارضي را ، مانند مزارع مسطح ساختند . اين كوهها را كه مي كندند ، رمل و ريگ آن ها را از خاك ، تفريش ( 1 ) كرده هر يك را به محلي جداگانه مي ريختند . سهيلي افندي مرحوم ، در ضبط نامه خود مي نگارد كه هر روز علي الدوام سي چهل هزار بار خاك از آن نقطه مقدس تابناك ، به خارج مي آوردند . چون مجراي عين زبيده نيز از كثرت طين و احجار مملو شده و خراب گرديده بود ، اهل مكه از اين رو نيز ، مبتلاي درد عطش و كم آبي بودند ، رضوان آقا جاهايي را كه از مجراي مزبور خراب شده و ريخته بود تعمير و اصلاح نموده ، روز ششم ذيحجه اين خدمت را نيز به انجام رسانيد .
كرامت و معجزه بيت الله
زماني كه بقعه مقدّسه كعبة الله سقوط مي كرد ، به زمزم شريف يك مرارت و تلخي فوق العاده كه نوشيدن آن محال بود حاصل آمده بود . اگر چه أعاظم علما و متيخّران ( 2 ) فقرا استدعا نموده گفتند كه چون اهل ايمان به ماء مبارك زمزم حسرت و احتياج دارند بئر شريف زمزم را بايد تطهير و تنظيف نمود و تا زماني كه اين چاه تطهير نشده است نبايد به محل ديگر توجه فرمود وليكن چون امر تطهير بئر مزبور به سي هزار قروش محتاج بود ، و صرف مبلغي كه زياده از پنج شش هزار قروش بشود ، محتاج به اذن و رخصت مجدّدي بود ، لهذا رضوان آقا در جواب آن ها گفت كه من نمي توانم به رأي خود اين مبلغ را صرف نمايم ، ناچار از والي مصر استيذان مي كنم ، محض اين كه تا زمان ورود جواب ، بيكار نباشم بايد خود را به كارهاي ديگر مشغول سازم ، رضوان آقا اين جواب را گفته ، و از تطهير بئر شريف زمزم ، صرف نظر نمود . مرارت و تلخي كه به زمزم شريف عارض شده بود حسب الحكمه ، از روزي كه بناي كعبه محترمه شروع شد ، علي التدريج روي به تناقص گذاشت . وچون عمليات ابنيه مسعوده به ختام رسيد ، بئر مزبور به كلّي شيرين و گوارا شده و محتاج به تطهير و تنظيف نگرديد ، انتهي .
رضوان آقا در اوايل ذيقعده به والي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ فرش گستردن و فرش كردن .
2 ـ در متن تركي « متحيّزان » آمده .
76 |
مصر ، صورت آلاتي را كه به ابنيه مسعوده لازم بود و ادوات و تخته هاي آن جا را كه مي بايست تدارك كرده شود نوشته و فرستاد ، و استدعا نمود كه اشياء و لوازمي كه در اين دفتر قيد و ثبت شده است ، به سرعت ارسال گردد . محمد پاشا والي مصر اشيايي را كه رضوان آقا استدعا نموده بود تهيه و تدارك كرده ، به علاوه آن نجّار و اصناف سايره بسيار نيز احضار كرده و در رفاقت مأموري مخصوص به راه انداخت . مأمور مشار اليه در اواخر شهر ذيقعده رسيده ، اشيايي را كه همراه خود آورده بود به موجب سياهه آن ، به احمد قباني افندي كه كاتب ماليات جده بود ، تسليم نمود . احمد قباني افندي به موجب امري كه از طرف رضوان آقا نوشته شده بود ، اشيايي را كه از مصر قاهر وارد مي شد ، با لوازمات سايره آنها ، در دو قافله به مكه محترمه فرستاد ، اشيايي كه با قافله اول فرستاده شده بود در خانه هايي كه به مكازه هاي ( 1 ) عبد الرحمن بن عتيق معروف است ، گذاشته شده و حفظ گرديد .
رضوان آقا قبل از ورود اين قافله راههاي آبي را كه از وادي « خليص » نام مي گذشت و به واسطه سيلاب خراب شده بود ، تعمير و ترميم مي نمود ، چون راههاي عين مزبور به طغيان سيل منهدم و خراب شده بود ، لهذا آب آن جا بكلّي منقطع گرديده بود . رضوان آقا مجراي عين مذكور را ، در يك صورت مكمّله تعمير كرده ، و روزها را در وادي مذكور مانده ، جاهايي را كه خراب شده ، به علي بن شمس الدين افندي كه مهندس مكه مكرمه بود نشان مي داد و آن جا را نيز تعمير و اصلاح نموده ، آب چشمه مزبور را در نهم ربيع الثاني جاري ساخته و به مكه معظمه آورد ، پس از آن به مكه معظمه معاودت كرده ، براي هيزم و ذغال و گچ و لوازمات سايره كه براي ابنيه مسعوده بايستي صرف شود ، مأمورين معين نموده و هر يك از آنها را اجرت كافي داده و راضي نمود بعد از آن سنگ هايي را كه از ابنيه مسعوده افتاده بود جمع كرده و براي آن كه به مواقع مناسبه ديوارهاي كعبة الله گذاشته شود ، امر به سخت ( 2 ) و اصلاح نموده و در اين باب به دولكرها و نجّارها دستور العملهاي لازمه را داد .
چون در بين اهالي شايع شد كه احجار مزبوره ، پس از اصلاح به ابنيه مسعوده گذاشته خواهد شد ، مردم خيلي قيل و قال كردند و چون در اين خصوص هر كس هر چه مي توانست گفت ، لهذا از علما چند نفر كه به عدم جواز اين امر معتقد و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ در متن تركي « مغازه » آمده .
2 ـ ساخت و تعمير .
77 |
ذاهب بودند ، بناي ايراد و اعتراض كردن به رضوان آقا گذاشتند ؛ يكي از افراد علماي معترضين ، محمد علي بن علان مفتي شافعي بود ، مي گفت كه اگر از طرف پادشاه يك نفر نايب و وكيل معين نشود ، به كارهاي بيت شريف نمي توان مداخله نمود و لازم است كه در اين باب آن قدرها منتظر بود كه از دربار عثماني امر و اشارتي وارد شود و در اين مآل مشار اليه يك ورقه فتوا نيز نوشته بود . بناءً عليه ، رضوان آقا مفتي هاي مذاهب اربعه را به حرم شريف دعوت نموده و از آن ها استفسار كرد كه به تعمير بيت الله اعتراض كرده مي شود ، آيا جايز است كسي كه از طرف دولت عثماني وكيل و مرخص شده ، به امور بنا اقدام نمايد يا خير ؟ از اعاظم اهل فتوا شيخ الاسلام شيخ خالد بن احمد مالكي و از مفتيان شافعي عبد العزيز زمزمي ، واحمد بن محمد آقا شمس الدين مفتي حنفي ، وعبد الله بن ابي بكر القرشي مفتي خليلي ، در اين استفتا اين گونه جواب دادند كه :
« اين كار فرض كفايه است ، هركس عامل اين عمل باشد مأجور و مثاب خواهد گرديد »
و چون به جواز مسأله اي كه استفتا شده بود فتواي مزبور نوشته شد ، بناءً عليه ، رضوان آقا شروع نمود كه سنگ هاي مزبور را سخت و اصلاح نمايد . ليكن شيخ محمد علي بن علان ، كه از مشاهير معترضين بود ، مكرّر اعتراض نموده ، جمّ غفيري ( 1 ) از اهالي نيز سنگ تراش ها و ساير عمله را از كار كردن منع نموده و رضوان آقا مجبور به آن گرديد ، كه ثانياً مفتي هاي مذاهب اربعه را جمع نموده و مسأله مشروحه را بيان و استفتا نمايد .
هر يك از مفتيان كه حاضر بودند ؛ « يجوز كلّ فعل ما دعت اليه ضرورة ، او حاجة » گفته و به جواز مسأله مزبوره ، فتاوي مفصّله بيان نمودند و خلق را قانع و راضي به آن نمودند كه قبل از ورود امر سلطاني ، به عمليات شروع كرده شود .
سر رشته و مايه ايراد و اعتراض آن ها اين نبود كه مي خواستند احجاري را كه افتاده بود نحت و اصلاح نموده ، به جاي خود اعاده دهند بلكه اسباب مجبره اي بود كه مهندسين در ورقه كشف و ملاحظه خود نوشته بودند ، اينك اسبابي مجبره مذكور و جواب هايي كه معترضين داده اند ذيلا نگاشته مي شود :
سبب اوّل :
سنگ هايي كه از ابنيه مسعوده بيت شريف افتاده است قابل استعمال نيست
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ گروه بسياري از مردم .
78 |
چون بعضي از اين ها شكسته شده است ، فقط با آنها نمي توان بناي بيت الله را اكمال كرد ؛ بناءاً عليه ، لازم است كه از خارج به قدر كفايت احجار احضار شود .
سبب دوّم :
اگر چه ممكن است ديواري را كه تازه ساخته مي شود ، با ديواري كه خراب نشده است به همديگر الصاق نموده و چسبانيد ، وليكن بديهي است كه در اندك زمان خراب خواهد شد ؛ مع مافيه ، بعضي از ديوارهاي قديم خم شده است ، هدم ديوارهايي كه خم شده است از موجبات قواعد فن معماري است .
جواب ها :
جواب اوّل : سنگ آوردن از خارج و اصلاح احجار منكسره جايز نيست . بايد سنگ هاي موجود را به حالت خود استعمال نمود ؛ يعني ديوارهاي ابنيه مسعوده را با احجار قديم اكمال و تمام بايد نمود .
جواب دوّم :
خراب كردن ديوارهايي را كه خراب نشده است ، سهل است بلكه بيرون آوردن يكي از سنگ ها جايز نيست ؛ بناءً عليه ، واجب است كه ديوار شريف كعبه معظمه را به هيئتي كه بقيه اوست تعمير و ترميم نمود .
گمان كرده نشود كه مدّعيان معترضين ، فقط از اين دو جهت ناشي بوده است ، بلكه آنها گفتند كه وقعه سقوط بيت الله به دربار عثماني عرض شده است ، نبايد قبل از آن كه اراده سلطاني وارد شود ، به امور بنا مداخله نمود ، حتي به امر تنظيف حرم شريف و پرده كشيدن به اطراف نيز اعتراض نمودند و باز خراب كردن ديواري را كه در ميان ركن يماني و حجرالاسود مقتضي شده بود به هيچوجه قبول و تجويز نفرمودند و گفتند ، كه نشستن در داخل كعبة الله و تدريس كتاب بخاري در درون بقعه مقدسه به طور قطعي جايز و سزاوار است . حال آن كه كلّيه اين مدعيات ، واهي و بي اصل بود ؛ زيرا كه اگر از خارج سنگ آورده نشود ديوارهاي بيت الله به ارتفاع قديمي خود نمي شود و سنگ هايي كه شكسته است اگر سخت واصلاح نشود ، برحسب فن معماري در جاهاي قديمي خود گذاشته نمي شود و چسبانيدن ديواري كه خم شده است ، با ديواري كه مجدداً ساخته مي شود به واسطه عدم بقاي آن جايز و سزاوار نيست .
اين كه گفته اند حرم شريف تنظيف نشود ، اگر چه داخل شدن شتران و مركوبان و ساير حيوانات به مسجد الحرام يك نوع
79 |
عدم رعايت لازمه احترام است وليكن چنان كه در فوق مفصّلا مذكور گرديد ، در جايي كه هر روزه سي ـ چهل هزار بار خاك و خاشاك اخراج شود بديهي است كه حمل و اخراج اين ها با انسان به مصارف فوق الغايه محتاج خواهد گرديد و از آن گذشته چون اين كارها با آن حال ، پنج ـ شش سال طول و امتداد لازم داشت در اين مدّت حجّاج وارده در موسم حج ، از ايفاي مراسم طواف و زيارت ممنوع و محروم مي شدند ، عالِم سهل است ، ممكن نيست كه هيچ جاهلي اين را تجويز نمايد ! اگر چه پوشاندن اطراف كعبة الله را به پرده هاي تخته و تميز كردن جاهاي لازم و ايفاي تعظيمات مقتضيه ، به موجب فتاوايي كه در آخر مقاله مسطور شده است جايز است ، وليكن چون تدريس بخاري در درون آن بقعه مفخمه جواز ندارد ، لهذا رضوان آقا فتواهايي را كه از طرف مذاهب اربعه داده شده بود گرفته و شروع به ايفاي مأموريت خود نمود . والي مصر ، محمد پاشا ، چنان كه در فوق نيز مسطور گرديد ، مكتوبي را كه از شريف مسعود وارد شده و وقعه مؤلمه سقوط بيت الله را مخبر ومعلن بود ، به باب عالي فرستاده بود ، چون كيفيت در باب عالي موجب تلاش و هيجان فوق العاده شده بود ، لهذا وقعه مزبوره به عرض سلطاني رسيد و پادشاه عثمانيان نيز سيّد محمد افندي انقرهوي نقيب الأشراف را مأمور و امر نموده بود كه آن بقعه مقدسه را موافق وضع قديم خود ، تجديد و تأسيس نمايند و به والي مصر محمد پاشا نيز امر جداگانه سلطاني صادر شده بود كه از جريه قبطيان مصر تنخواهي كه براي تجديد بقعه مقدسه كافي تواند شد ، تدارك و ارسال نمايد و نيز والي مصر را امر شده بود كه ، شخص متديّني به نام امين ابنيه تعيين و ارسال شده و نظارت عمارت مقدسه نيز به سيد محمد افندي سالف الذّكر حواله فرموده شده و به جانب سَنِيُّ ( 1 ) الجوانب مكه مكرمه ارسال و اعزام گرديد و اين قرارداد به موجب فرمان سلطاني به شريف مسعود نيز اعلام و اطلاع داده شد . محمد پاشا والي مصر ، به موجب فرمان سلطاني كه صادر و وارد شده بود ، براي تعيين و انتخاب شخص اميني به امانت ابنيه مسعوده ، مجلسي تشكيل كرده ، مأمورين حكومت واعيان مملكت را ، در آن جا جمع كرده و گفت كه سقوط بيت الله را من به بابعالي اطلاع داده ام و عريضه اي را هم كه شريف مسعود به دربار سلطاني عرض كرده بود ، در لف ( 2 ) فرستاده ام . اعلي حضرت سلطاني نظارت عمارت مزبوره را به سيد محمد افندي انقروي كه قاضي مدينه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ به فتح سين و كسر نون و تشديد يا ، به معناي رفيع و عالي است يعني شهري كه از همه سوي مقامي رفيع و والا دارد .
2 ـ به معناي پيچيدن و جمع كردن .
80 |
منوّره بود حواله فرموده ، و امر نموده است كه يكي از امراي متدين مصر را به امانت بنا انتخاب و تعيين كرده و بفرستم و براي مصارف اين كار از خزينه مصر تنخواه كافي تفريق نموده بدهم ، و باز يك قطعه فرمان سلطاني با يك خلعت به شريف مسعود فرستاده شده است و براي شخصي كه به امانت منتخب و معين خواهد شد يك بيرق سلطاني نيز ارسال گرديده است . من پيش از اين براي انجام اين خدمت ، رضوان آقا را معين كرده و فرستاده ام ، اكنون از طرف رضوان آقا براي بردن اشيايي كه به آن بقعه مقدسه لازم است ، شخصي به نام محمد چاوش آمده و صورت اشياء لازم را آورده است . اگر چنان چه رضوان آقا شايسته اين خدمت است ، اسباب لازمه را تدارك كرده ، و به توسط محمد چاوش به نزد او بفرستيم ، والاّ اگر مناسب تر از رضوان آقا شخص ديگر هست او را احضار كرده ، و اين را بفرستيم . پس از آن كه اهل مجلس مدّت زيادي در اين باب تفكر و خيال نموده و با همديگر مشاوره كردند ، همگي گفتند كه عفت و استقامت و ديانت و اهليّت رضوان آقا و وقوف و اطلاع او به كارهاي ابنيه مسعوده ، در نزد همه ما مصدّق و معلوم است ؛ چنان كه قبل از اين نيز براي همين كار انتخاب شده و ارسال گرديده است ، از اين كه ما براي جستجوي مأمور ديگر ، اوقات خود را ضايع نماييم بهتر و مناسب تر از آن است كه همان مأموريت رضوان آقا را تصديق كرده و عطيه اي را كه از طرف سلطاني داده شده است ارسال نموده و اشياء لازمه نيز فرستاده شود ، كه مشاراليه اتمام خدمات مرجوعه ابنيه مقدسه نمايد و به اين جهت هم به خزينه دولت از جهت مصرف و به ابنيه مسعوده كعبة الله نيز خدمتي نموده باشيم . بناءً عليه ، والي مصر محمد پاشا ، مأموريت رضوان آقا را تصديق كرده ، و به شريف مسعود نيز يك مكتوب مفصلي نوشته ، و فرمان و خلعت سلطاني را هم كه براي شريف مشاراليه آمده بود ، به مأمور مخصوص داده و روانه داشت . چون در اين اثنا سيد محمد افندي نيز در مصر بود ، با مأمور مشاراليه به جانب مكه اعزام كرده شد ، و اشيايي را كه رضوان آقا صورت آن ها را فرستاده و خواسته بود تهيه و تدارك كرده ، و علي الاتصال به طرف سوييس فرستاده مي شد ، چون لوازمات مزبوره بالتمام به سوييس نقل و ايصال مي شد ، به كشتي كاپيتان سوييس كه محمد بيك بود حمل نمود ، و به آدم رضوان آقا تسليم كرده ، به طرف جدّه فرستاده شد .
81 |
محمد بيك روز نوزدهم ربيع الثاني به بندر ينبع مواصلت نموده ، محمود چاوش نيز از كشتي در آمده ، و به يك شتر راهروي سوار شده ، از راه صحرا به جانب مكه مكرمه عزيمت ، روز هنگام وصول خود ، تجديد مأموريت رضوان آقا را بيان كرده و گفت اگر چه سيد محمد افندي ، حال در مصر قاهره است . وليكن كافه امور ابنيه مباركه بيت معظم به طور استقلال به محمد پاشا والي مصر مفوض شده است ، و در خصوص دقت و اعتناي كامله به اين امر از جانب سلطاني ، اوامر و احكام لازمه شده است . حال آن كه محمد پاشا براي ايفاي آن خدمت مسعوده از طرف خود ، رضوان آقا را وكيل و معين فرمودند . پس از مدّت كمي ، سيد محمد افندي نيز به مكه مشرفه وارد شده ، و با رضوان آقا در خصوص ابنيه مباركه كعبة الله ملاقات مفصل نمودند ، زماني كه محمود چاوش از بندر ينبع برّاً ( 1 ) عازم مكه شده بود ، محمد بيك نيز بحراً ( 2 ) به طرف بندر جدّه عزيمت نموده بود . روز بيست و يكم ربيع الثاني به جده واصل شده و اشيايي را كه از تخته آلات و ادوات و لوازمات سائره آورده بود ، موافق ثبت و سياهه آنها ، به احمد قباني افندي كه كاتب ماليه بود تسليم كرد ، او هم چون مي دانست كه ابنيه مسعوده به اشياء و لوازمات موروده ، احتياج كلي دارد ، لهذا از تخته هايي كه وارد شده بود يك قافله ترتيب داده ، همان شب به مكه معظمه فرستاد و قافله مزبوره علي الصباح به آن شهر مكرم واصل گرديد . هنگام ورود اين قافله ، رضوان آقا به كمال سرعت به اطراف كعبه عليا ، از تخته هاي بلند مرتفع يك پرده اي كشيد و يك روز بعد نيز اشيائي را كه در بندر جده بود احضار كرده و به انبار مخصوص گذارده و محفوظ نمود .
روز بيست و دوّم ربيع الثاني [ چهارشنبه ] به حول كعبة الله را محض تعظيم و احترام آن ، از انظار خلايق مخفي و مستور دارد ، پس از آن كه اين پرده نيز تمام شد . سيد محمد افندي ناظر عمليات نيز مواصلت كرد و چون مشار اليه ، فرماني نيز از حضرت سلطاني آورده بود ، محض اين كه فرمان مزبور قرائت شود به سيد عبد الكريم افندي برادر شريف مسعود و همه اشراف و اعيان و قاضي ، و شيخ الاسلام مكه معظمه ، رقعه هاي دعوت نوشته شده ، همه مدعوّين روز دوشنبه بيست و هفتم شهر ربيع الثاني در ساعت معيّن ، در داخل حطيم شريف حاضر شده و فرمان سلطاني كه خطاب به شريف مسعود بود در آن انجمن خوانده شد . چون شريف مسعود هنگام
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ از طريق خشكي و زميني .
2 ـ از طريق دريا .
82 |
قرائت فرمان سلطاني بستري و ناخوش بود ، لهذا نتوانسته بود در آن مجلس حضور بهم رساند ، بناءً عليه ، خلعت سلطاني كه به افتخار او آمده بود ، به خانه مشاراليه فرستاده شد و خلعتي هم كه براي رضوان آقا آمده بود ، در مواجهه حضار پوشانيده شد و به سيد علي بن امزع ( 1 ) و ساير خدام چنان كه عادت بود خلعت ها پوشانيده شده و آن مجلس به دعاي ازدياد شكوه اسلام سمت احتشام پذيرفت . به جهت رضوان آقا در مقابل خدمت خود يك قطعه هم بيرق سلطاني داده شده بود ، چون رضوان آقا نمي خواست كه پس از اين خدمت مقدّسه مفتخره ، در مأموريت جداگانه ، عمر خود را بگذراند . لهذا استدعاي آن داشت كه مأموريت شيخ الحرمي مدينه منوره به او داده شود ، نياز و استدعاي مشاراليه ، قبول شده به عهده مشاراليه ، قصبه جده معموره ، و منصب شيخ الحرمي دار الهجره ، مفوّض گرديد . چون رضوان آقا مأموريت خود را به حد ختام و اتمام رسانيد ، به اسلامبول آمده و به عهده مشار اليه بيكلر بيكي كري نيز محول و موكول آمد ، چون او را نيز قبول نكرد ، در سالي به ششصد هزار « اقچه » ساليانه سرافراز گرديد . در مكتوبي كه والي مصر محمد پاشا ، به شريف مسعود نوشته بود مندرج بود كه ، در امر تجديد و تعمير بيت شريف صرف مساعي و همّت نمايند ، و به امور مأموره مشاراليه معاونت نموده ، و سمت انجام دهد . شريف مسعود از اين امر به نهايت مسرور و محفوظ گشته در حق والي مصر سپاس و ستايش به سزا نمود . به خود رضوان آقا و همراهان او ، الباس خلعت نموده ، در روز بعد كه روز بيست و هشتم ربيع الثاني بود شريف مسعود به دار الاماره فردوس ، انتقال و ارتحال نمود .
ارتحال شريف مسعود در ميان اهالي ، موجب قيل و قال شده ، اگر چه اهالي كرام و مجاورين ذوي الاحترام مكه را دچار تلاش و اضطراب نمود ، و ليكن رضوان آقا به اقتضاي صفات به حسّيات حسنه خود ، به ضبط و ربط مملكت بذل همت و غيرت نموده ، اعلان نمود كه هركس ساعي فساد شود و موجب اختلال گردد ، خون او هدر و حلال خواهد بود . اين اعلان را مناديان در كوچه و بازار و محلات به مسامع ( 2 ) اهالي القا نمودند . پس از آن كه شريف مسعود را تجهيز و تكفين نموده و در حرم شريف نماز او را گزارده ، در مقبره معلاّ دفن نمودند . رضوان آقا اعيان و اشراف مكه و قاضي و شيخ الحرم و متنفذان اهالي را در حرم شريف جلب و احضار نموده ، سيد شريف
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ در متن تركي « هبزع » است .
2 ـ به گوش مردم رساندند .
83 |
عبد الله بن حسن را كه در آن تاريخ ، مفخر دودمان آل عبد مناف و برگزيده سادات و اشراف بود خطاب كرده و گفت :
اي آقاي ما ، به شهادت كساني كه در اين جمعيت موجود هستند و يا آن كه در ساير محال مي باشند ، منصب جليل امارت و رتبه عال العال شرافت ، بر اشراف سائره ، حق صريح شماست ، استدعا داريم كه خلعت فاخره امارت را اكسا فرموده ، و به ضبط و ربط امور مملكت شروع و ابتدا نمايند . به اين تهيه ، اهل فساد نتوانستند كه ظاهر شده و نائره اختلال را اشتعال دهند .
اگر چه سيد عبد الله افندي در قبول اين تكليف ، كه از طرف رضوان آقا كرده شد ، ترديد نمود وليكن اعيان و اشراف مكه و اعلام علماي شهر بكه ، به شريف مشاراليه گفتند : كه اين گونه تكليف رضوان آقا ، نافع در حق دين و دولت است قبول اين تكليف را ما نيز استدعا مي نماييم . بنابراين خلعت خضراي امارت و شرافت را پوشيده و به ضبط و ربط امور مملكت قيام و اقدام نمود . اين قسم تدبير رضوان آقا ، مملكت را از يك فتنه بسيار بزرگ متخلص داشته و اهالي را از انديشه و خيال رهانيد . به اين سبب خلق از اين تدبير او ، ممنون و محظوظ شده و اين خدمت دلپذير را در حق كعبة الله ، يك خدمت جداگانه ديگر معدود داشته و از هرگونه اختلال و فساد خود را مرفه الحال ديدند .
سنگ هايي كه از ديوارهاي بيت شريف افتاده بود ، در اندرون حرم مسجدالحرام مانده ، و هر پارچه آن در گوشه اي پراكنده بود . اشراف و اعيان مملكت و خدمه بيت الله و مأمورين حكومت ، روز جمعه ، غره جمادي الاوّل در حرم بهشت توامِ مسجد الحرام فراهم آمده ، احجاري را كه به اطراف و اكناف پراكنده شده بود جمع نموده ، قدري از آن را در قرب ركن عراقي به صفّه مقام حنفي گذاشته ، و بر روي آنها خيمه اي بر پانمودند . و برخي از سنگ ها را هم عمله جمع كرده در نزديكي مدرسه سليمانيه به محلي گذاردند . استادان سنگ تراش را نيز از خارج جلب و احضار كرده و به سخت و تراشيدن احجار ابتدا نمود .
مرحوم شريف مسعود قناديل طلا و نقره بيت الله را در نزد محلّه باسطيه ، به محلي گذارده بود . روز مزبور آنها را نيز بيرون آورده و يك يك شمردند و به دفتر مخصوص خود مطابق كرده و به رضوان آقا تسليم نمودند . هجده عدد از قناديل مزبوره طلا و سي و يك از آنها نقره بودند كه
84 |
مجموع آنها پنجاه و يك بودند .
روز شنبه دوّم جمادي الاولي ، هيئت مذكوره باز جمع شده ، سنگ هايي را كه در طرف ركن عراقي بود ، به صفه مقام حنفي گذاشته و مرمرهاي مطاف شريف را نيز برداشته در نزد باب السدّه به جايي نهادند .
حجّاران از امروز به سخت و تسويه سنگ هايي كه از كعبة الله افتاده بود مشغول شده و نجّاران نيز به بريدن تخته ها شروع نمودند .
روز سيّم جمادي الاولي ، باب خزينة الشموع را كه عبارت از نصف سقايه عباس بن عبد المطلب بود ، كنده و كمري را كه از طرف سلطان احمد خان فرستاده شده بود ، در آوردند .
در حضور قاضي مكه و شيخ الحرم و ساير اعيان شهر ، زرگرها احضار كرده طلا و نقره كمر مزبور را از همديگر جدا و تفريق نمودند . از آهن هاي اين كمر ده هزار درهم طلا و يكصد و بيست و چهار هزار درهم نقره در آوردند و ليكن طلا و نقره كمري كه در ديوار مياني ركن يماني و حجرالاسود بود ، از حساب خارج است . اگر طلا و نقره كمر اين طرف نيز حساب شود ، بايد ثلث مقدار مذكور را نيز منقسم و علاوه نمود .
والي مصر محمد پاشا به قدر لزوم سنگ مرمر و آلات و ادوات و تخته هاي بسيار تدارك كرده ، براي فرستادن به جده ، از سوييس به يك كشتي حمل نموده بود . اين كشتي به يك طوفان مخوفي دوچار [ دچار ] شده آخر الامر غرق و تلف گرديد و كيفيت غرق شدن كشتي روز جمعه پانزدهم جمادي الاول به مكّه مكرمه رسيده و مايه تأسف و كدورت اهالي گرديد .
روز بيست و سوّم ماه مزبور ، به هدم ديوارهاي بيت شريف شروع كرده و به اين لحاظ به اطراف مطاف شريف يك پرده اي از تخته كشيدند ، مقصود از كشيدن اين پرده آن بود كه نجّارها و كساني را كه در ابينه مقدسه بيت الله كار مي كردند ، از نظر اهالي پوشيده دارند و در اين عمل به عبدالله بن زبير پيروي و تبعيت كرده بودند ؛ زيرا ابن زبير نيز هنگامي كه مي خواست بيت الله را منهدم كند به اطراف بيت الله پرده كشيده بود .
زماني كه نجّارها مشغول ساختن پرده بودند ، رضوان آقاو شيخ ورئيس عمله ها مذاكره مي كردندكه آياكدام روز مقتضي است كه به هدم بقعه مقدسه شروع و ابتدا نمود ؟
پس از آن كه طرفين مذاكرات طولاني نمودند ، مقرر شد كه روز يكشنبه به هدم و تخريب آن بيت محترم شروع كرده
85 |
شود . بناءً عليه ، روز يكشنبه بيست و چهارم ماه مزبور ، در حالتي كه اشراف كرام و علماي عظام و ساير اهالي حضور داشتند ، به اجراي عمليات كعبه معظمه شروع كرده شده ، به طرف بيرون ديوارهاي بيت شريف به ارتفاع شش ذرع پرده نيز از تخته كشيدند و براي تقبيل و استلام حجرالاسود اهل طوايف را نيز راهي قرار دادند ، چنان كه ابن زبير نيز به همين منوال عمل كرده بود ، مطوّفين كعبة الله را از طرف بيرون پرده دوّم ، دور و طواف مي نمودند . روزي كه پرده دوم كشيده ، به اطراف اربعه آن ، يك اسكله بسيار محكم و متيني نيز ساختند .
مقصود رضوان آقا از ساختن اين اسكله آن بود كه هر قدر ديوارهاي كعبة الله بلند مي شود ، رفتن و آمدن بنّاها و راه گل و سنگ آوردن عمله ها را تسهيل نمايد ، پس از آن كه شش هفت روز با اين كارها گذرانده شد ، روز غرّه جمادي الآخر ، بقيه كمر آهني را كه در بالاي ديوار شجرالاسود [ حجرالاسود ] ( 1 ) بود در آوردند و روز دوم جمادي الآخر ، شريف علي بن بركات و سادات بلده ، علي الصّباح به دايره حطيم شريف جمع شده ، با رضوان آقا ديوارهاي بيت مكرم را كه سقوط نكرده بود و سقف آن را ملاحظه نمودند . در اين كشف و ملاحظه ، معماران ابنيه مسعوده و مهندسين مملكت ، عموماً حضور داشتند .
مهندسين و معماران ، مواقع مذكوره را به طور دقت و انتظام كشف و معاينه نموده ، ديدند كه سقف شريف و ديوارهايي كه هنوز خراب نشده است ، به كلي پوسيده و از همديگر پاشيده شده است و به حضار خطاب كرده ، گفتند كه ، ابنيه مسعوده اين بقعه مفخمه ، از مبناي خود حركت كرده است . ما اينك به شما مي گوييم بعد از اين ما را متهم و مقصر ننماييد و نگوييد چرا در وقت و موقع آن نگفتيد . در حضور مفتيان مذاهب اربعه و قاضي افندي ، و همه اشراف و اعيان بلده ، صدق آن را گفتيم ، باز تكرار مي كنيم كه ابقاي بيت الله ، به تعمير تنها جواز ندارد و چون همه جاي بيت الله سست شده است ، لهذا تجديد كلّيه آن ، لازم و متحتم ( 2 ) است . و مدّعيات خودشان را نيز به شهادت جمع كثيري از مسلمانان اثبات نمودند .
حضار مسلمين كه اين ادّعاي مهندسين و معماران را بدون ترديد تصديق نمودند ، براي آن بود كه محمد علي بن علان را كه از علماي معترضين بود اسكات نمايند ؛ زيرا كه « ابن علان » ادّعا مي نمود كه جايز نيست ديوارهايي را كه سقوط نكرده
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ در متن شجرالاسود آمده كه ظاهراً اشتباه از كاتب است .
2 ـ ضروري و حتمي است .
86 |
است ، خراب ساخت . و بدين بهانه و دستاويز ، جمّ غفيري ( 1 ) از عوام اهالي را فريب داده ، به خيال اين كه نگذارد ديوارهايي را كه از تأثير سيل پوسيده و سقوط نكرده است منهدم سازند ، بناي آشوب و اختلال داشت . رضوان آقا نيز در تشخيص مسأله ترديد كرده ، از مفتيان مذاهب اربعه كه در علم و فقاهت مشهور آفاق بودند ، مسأله را استفتاء كرد . ايشان نيز در جواب گفتند كه بر حسب ضرورت و شهادت اهل خبره ، عمل نمودن و سعي و اقدام كردن در تجديد بنا ، جايز است و بايد اهتمام نمود كه در اين صورت مال حلال خرج شود .
نظر به ورقه ممهوره مهندسين و معماران و شهادت اكثري از مسلمين ، روز سه شنبه سيّم جمادي الآخر ، در عوض ديوارهايي كه خراب شده بود ، پرده اي را كه از تخته كشيده بودند برداشته ، احجار باقي مانده را برداشتند و به كمال توقير و احترام به محلي كه در نزد مدرسه باسطيه معيّن شده بود گذاردند . روز چهارشنبه چهارم جمادي الآخر شروع به عمليات پايين آوردن سقف شريف نمودند و رضوان آقا آن روز را از نزد مهندسين و معماران دور نرفته ، سرمي را كه در فوق سقف مبارك ، و تخته اي را كه مخصوص به ربط كسوه شريف بود پايين آورده ، به خزينة الشموع گذارده و خاكي را هم كه از سقف شريف در آورده بودند ، به مطاف شريف جاي دادند .
روز جمعه ششم جمادي الآخر ، شريف علي بن بركات و اعيان علما و مفتيان مذاهب اربعه ، در داخل حطيم كريم جمع شده ، عمارت جديده بيت الله را تماشا كردند ، و حكم نمودند كه ابنيه جديده در نهايت متانت و استحكام خواهد بود .
شيخ محمد علي بن علان كه از معترضين اهل مكه بود ، در جمعيّت مزبور نيز حضور داشت . رضوان آقا برخاسته و خطاب به حضار نموده گفت كه « ابن علان » راضي به هدم ديوارهايي كه از سيل خراب نشده نيست ، و در اين خصوص بعضي گفتگوهاي فتنه انگيز مي نمايد ، كه بين العوام مؤدي ، موجب فساد تواند گرديد . آيا شما چه مي گوييد ؟ حضار و مفتيان علي العموم گفتند : كه بنا به قول مهندسين و معماران ، هدم ديوارهايي كه شما نشان داديد ، و تجديد اساس بيت الله به درجه وجوب رسيده است .
روز شنبه هفتم جمادي الآخر ، بقيه سقف لطيف را پايين آورده ، بعضي را در نزديكي مدرسه سليمانيه ، و برخي را هم بر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ گروه بسياري .
87 |
بالاي احجاري كه در اطراف بيت الله بود جاي دادند . اين كه تخته ها را به جاي متفرق مي گذاشتند براي اين بود كه زماني كه ديوار شريف را خراب مي كردند از سقوط احجار ، تخته ها را حفظ و حراست نمايند . ظهر روز مزبور جدار شريف را ؛ يعني بقيه ديواري را [ كه ] در طرف چاه زمزم بود و روز ديگر كه هشتم جمادي الآخر بود ، جدار غربي ؛ يعني بقيه كعبة الله را كه مقابل باب ابراهيم بود و تخته اي را هم كه در بالاي اين ديوار جاي داشت ، پايين آورده جدار يماني را نيز كه بقيه ديواري است كه مقابل باب الصفا است خراب كردند .
چون عمليات هدميه جدار يماني ، روز نهم جمادي الآخر به ختام رسيد ، روز دهم جمادي الآخر ، بقاياي سائره ديوارهاي بيت الله را شروع به هدم نموده ، روز جمعه چهاردهم شهر مزبور ، تا عتبه عليه باب معلي القاب كعبة الله خراب نمودند . روز [ . . . ] بيرون باب عالي جناب بيت الله را به موقع مخصوصي كه حجّاران احجار شريفه را سخت و تسويه مي نمودند ، آوردند . پس از آن باب سعادت مآب را از جاي خود قلع كرده ، سر بالا به خلوتي كه زير خانه مرحوم ميرزا بود گذاشتند .
سنگهاي شاذروان بيت محترم و ركن يماني و احجار موجوده سائره را ، كه محل استلام مطوّفين كرام بود خراب كرده ، و هريك را به محلي گذاردند . در سنگ هاي شاذروان كعبه بعض حلقه هاي آهني و پوشيده از طلا بود ، كه مخصوص ربط كوه شريفه بودند .
روز چهارشنبه هيجدهم جمادي الآخر ، غير از احجاري كه در زير و بالاي حجرالاسود بود ، در هيچ طرف ديوارهاي كعبة الله سنگي نمانده بود ، به اين جهت كافه لوازماتي را كه متعلّق به حجّاران و نجاران بود حاضر ساخته و به خزينة المال نهادند و روز پنجشنبه نوزدهم ماه ، براي اين كه اساس و ديوار اربعه بيت الله را حفر و تطهير نموده و بنا بگذارند ، سنگ هاي بزرگ را به محلّي نزديك نقل نموده ، چون سنگ هاي سبز كه آثار اساس و بنا بود نموده شد ، به تجديد شروع كرده و از جانب شامي بدء نموده ، يك صف سنگ نهادند . روزي كه اساس شريف بيت الله گذاشته مي شد ، روز بيست و سيّم جمادي الآخر بود . از احجار اساسيّه كعبة الله الي سقف شريف ، موافق ترتيبي كه عبدالله بن زبير نهاده بود بيست و پنج صف سنگ گذارده بودند ليكن سنگ هايي كه بر بالاي سنگ هاي سبز گذاشته شده بود و چون در زير احجار
88 |
شاذروان كعبه مانده بود ، داخل حساب نبود . بيست و چهارم جمادي الآخر حوض هاي كج را ترتيب داده و سنگ هايي را كه در خارج بود ، به مطاف شريف نقل نمودند .
و روز بيست و پنجم جمادي الآخر احجار تازه اي را كه از كوه شبيكه قطع نموده بودند ، در نزديكي مشهد عارف بالله ، شيخ محمود بن ابراهيم ادهم تراشيده ، پس از آن به واسطه حمّالان ، به حرم شريف مسجد الحرام آوردند . اين سنگ ها در قرب مقام مالكي شستشو شده ، پس از آن به نزد جدران كعبة الله آورده مي شد .
بيست و ششم ماه بالاي صف اوّل سنگ هايي را كه مقدماً گذارده بودند ، ساخته و از جهات اربعه تا زمين مطاف بالا آوردند و براي اين كه در خدمت اساس سعادت استيناس ( 1 ) كعبة الله موجود باشند ، شريف مكه و قاضيان حرمين محترمين ، شيخ الحرم و كليه علما و فقهاي اهل مكه نيز در حرم محترم حضور داشتند و همه آنها حمل و نقل احجار مي كردند و به اعتقاد اين كه آن خدمت عالي منزلت موجب شأن و عزّت آنها خواهد شد ، مدتي مشغول بودند و بعدها آمده در حطيم كريم نشستند . چون رضوان آقا نيز همراه بود پس از اندك مدّتي قيام كرده و دفتري از جيب خود درآورده اسامي شريف عبدالله و قاضي مكه مكرمه معظمه و شيخ الحرم و نايب الحرم و والي بلده مسعوده و مفتيان مذاهب اربعه و بيست نفر اشخاص كه در خدمت بنا ، مستخدم بودند خوانده و به هر يك از آنها خلعتي پوشانيده و پس از آن به مجلس بنا ختام دادند .
روزي كه به قواعد اساس بيت الله ابتدا مي شد ، يكي از فضلاي مكه مكرمه بالبداهه تاريخ آتي را انشاد نمود ( رَفَعَ اللهُ قَواعِدَ البَيْت ) مدعوين مشار اليهم چنان كه مشروح شد پس از آن كه اساس عديم الإندراس بيت الله را زيارت و در داخل حطيم كريم اكتساي خلعت نمودند . با زوّار سائره در حول بيت الله نشسته و تلاوت قرآن نموده ، معاودت كردند .
پس از آن رضوان آقا در داخل مقامات اربعه ، هر روز حفاظ را جمع نموده و يك قرآن كريم تلاوت مي كردند و سه نفر حافظ فقيه نيز هر روز وقتي كه بناها شروع به كار مي نمودند در همان دقيقه هر يك ، يك سوره فتح قرائت مي كردند . رضوان آقا براي پرده اي كه از تخته كشيده بودند يك در نيز علاوه نمود . كليد اين در را رضوان آقا به شخصي داده بود كه خود معين نموده هر صبح كه باب مزبور مفتوح مي شد حفّاظي در داخل مقامات اربعه بودند ختم قرآن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ الفت و محبت پيدا كردن .
89 |
مي كردند و زماني كه بنّاها شروع به ساختن ديوار كعبة الله مي كردند حفّاظي كه در مقام حنفي بودند سوره مباركه فتح را قرائت مي نمودند . اين اصول تا زمان اتمام بقعه مفخمه بيت الله دوام نموده ، در ظرف اين مدّت هر روز در داخل مقامات اربعه يك قرآن و سه سوره فتح خوانده مي شد بناها روزهاي بيست و ششم و بيست و هفتم و بيست و هشتم جمادي الآخر براي ترتيب اسباب و لوازم سنگ هاي صف دوم مستثني شده و روز بيست و نهم شهر مزبور به چيدن سنگ هاي صف دوم پرداختند و روز سي ام شهر مزبور حجر مبارك را به گوشه اي كه ركن يماني گفته مي شود گذاردند .
از طرف اعلاي اين سنگ مبارك پارچه اي افتاده بود ، براي اين كه به احجار سائره به طور سزاواري مماس نمايد مقدار كافي سرب ذوب شده ريخته و محل مكسور آن را با جهات سايره مواثق كردند .
در اثنايي كه حجر مسعود به محل خود گذارده مي شد ، مفتاح دار بيت شريف معطرات آورده به حجر مذكور و احجار سائره كه در اطراف آن بود پاليد . پس از آن كه بنايان حجر مبارك را به محل مبارك خود وضع نموده و اطراف او را محكم ساختند ، سنگ هاي صف دوم ركن غربي و ديوار شامي را چيدند و روز بعد آن ، كه غره شهر رجب بود ، سنگ هاي صف دوّم ديوارهاي جوانب اربعه بيت الله را تمام كرده گذاردند .
روز دوّم رجب به تخمير و تصفيه كل و تهيّه لوازم سنگ هاي صف سيم پرداخته روز سيم رجب عتبه شريفه باب كعبة الله را بر روي سنگ ها جاي دادند . زرگراني هم كه حاضر شده بودند ظرفي از نحاس را كه براي حجر الاسود حاضر كرده شده بود به نقره گرفتند سنگ تراشان به معاونت حمالان سه عدد چوب بزرگ را كه مي بايست در داخل بيت الله ركز شود گذارده و جناحين باب معلّي القاب كعبة الله را نيز به عرصه مقدّسه بيت الله نقل نمودند .
خلاصه عمليات كعبه محترمه تا آخر ماه صيام آن سال تمام شده و به كمال دقت و اعتنا انجام داده گرديد .
در صفحه اي كه بر بالاي باب معلي القاب كعبة الله آويخته شده بود ، بر بالاي رنگ لاجوردي باب طلا ، محرر گرديد :
« إن اوّل بيت وضع للناس للذي ببكّة مباركاً وهديً للعالمين فيه آياتٌ بيّنات مقام ابراهيم و من دخله كان آمناً و لله علي الناس حِجُّ البيت من استطاع اليه سبيلا »
90 |
و در زير آيت جليله مذكوره تاريخ آتي نيز نوشته شد :
تاريخ اللوح
اللّوح ذالما سترمّ مجدداً * * * قد بدل السلطان احمد عسجدا
قيداً له من حديد ذو جدا * * * الله أنعم بالمجدد ايدا
الهمت في تاريخه لما بدا * * * للوح ذاالسلطان احمد1020 جددا
پس از آن كه پرده شريفه مذكوره را تعليق كردند ، كسوه عتيقه را پايان آورده و ستّاره اي تازه را آويختند ؛ چنان كه بعد از اين در محلّ خود مذكور خواهد شد ، در ميان سلاطين و ملوك عادت بر آن جاري شده بود كه هر گاه كسوه مباركه بيت الله را تجديد مي كردند عتيق و كهنه او را در ميان خدام بيت الله تقسيم مي نمودند وليكن شريف عبدالله و مفتاح دار و عموم خدّام بيت الله در مقابل سعي و همتي كه از رضوان آقا در خصوص عمارت ابنيه مسعوده بيت الله ديده بودند و كساني كه هميشه از اين كسوه حق داشتند حق خود را رضوان آقا هديه و هبه نموده و كيفيت را به خود مشاراليه گفته و در قبول آن اصرار و ابرام نمودند . مشاراليه هم اين تكليف خدام را به امتنان پذيرفته و به خدام بيت الله چهل هزار لير هديه و احسان نمود كه در ميان خودشان توزيع و تقسيم نمايند . رضوان آقا نيز همان ستاره شريفه را هنگامي كه به حضور سلطاني مي رسيد پيشكش كرده و مظهر التفات اعلي حضرت سلطاني گرديد .
روز پنجم شهر شوال بيت شريف را باز نمودند و رجال و زنان داخل شده و به وظايف عبوديت و بندگي خويش اقدام نمودند .
91 |
* پي نوشتها :