بخش 5
1 ـ قربانی در حج تمتع
41 |
ميقات حج - سال پنجم - شماره بيستم - تابستان 1376
فقه حجّ
42 |
قرباني در حج تمتع
( مكان قرباني در حج تمتع و مصرف آن )
يعقوب علي برجي
قرباني ، محل و مصرف آن
اصل « وجوب ذبح قرباني در حج تمتع » از مسائل مسلّم در فقه شيعه و مورد اتّفاق همه فقيهان است . قرآن كريم و نيز روايات متعدد ، به صراحت بر وجوب آن دلالت دارد .
خداي متعال مي فرمايد :
« فَمَن تمتَّع بالعُمرةِ إلي الحَجِّ فما استَيسَرَ مِنَ الهَدي » ( 1 )
لازم به گفتن است كه ما در اين مقال در پي اثبات اصل « وجوب قرباني » نيستيم بلكه بر آنيم كه با استفاده از منابع معتبر ديني ، درباره « مكان و كيفيت مصرف آن » مطالبي را تقديم كنيم .
مكان قرباني
فقيهاني چند ، تنها به ذكر « منا » به عنوان مكان ذبح اكتفا كرده و در اين باره كه « آيا در غير منا نيز مي توان ذبح كرد يا نه » سخني نگفته اند . مرحوم شيخ صدوق در اعمال منا مي نويسد :
« ثُمَّ امْضِ إلي مني . . . ثمَّ اشترِ هديكَ . . . » ( 2 )
شيخ مفيد مي نويسد :
« فإذا طَلَتِ الشَّمّ فَليفضِ مِنها إلي مِني . . . ثمَّ يشتري هديه . . . » ( 3 )
ابوالصلاح حلبي مي نويسد :
« ثمَّ يرجع إلي مني فيشتري هدياً لمتعته إن كان متمتّعاً » ( 4 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ بقره ، آيه 196
2 ـ المقنع في الفقه ، سلسلة الينابيع ، ج7 ، ص56
3 ـ المقنعة في الفقه ، سلسلة الينابيع ، ج7 ، ص81
4 ـ الكافي في الفقه ، سلسلة الينابيع ، ج7 ، ص161
43 |
گروهي ديگر از فقيهان تصريح كرده اند كه ذبح واجب براي حج تمتع ، در غير منا جايز نيست و اولين فقيهي كه به اين مطلب تصريح نموده مرحوم شيخ طوسي است ، آن فرزانه جاويد چنين فرموده است :
« الهدي واجب علي المتمتّع بالعُمرة إلي الحجّ . . . ولا يجوز أن يذبحَ الهدي الواجب في الحجّ إلاّ بمني » ( 1 )
پس از مرحوم شيخ ، ابن ادريس ـ رحمه الله ـ به اين مطلب تصريح كرده ، مي نويسد :
« ولا يجوزُ أن يذبح الهدي الواجب إلاّ بمني يومَ النحرِ أو بعده ، فإن ذبح بمكّة أو بغير مني لم يجزه » ( 2 )
ادلّه وجوب ذبح در منا :
مهمترين دليل وجوب ذبح در منا ، روايات رسيده از پيامبر (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) و امامان معصوم (عليهم السلام) است . لازم است ابتدا روايات را نقل كرده و از نظر سند و دلالت مورد دقت قرار دهيم و آنها را جمع بندي نماييم .
روايات رسيده در اين موضوع را به چند دسته مي توان تقسيم نمود :
1 ـ رواياتي كه دلالت دارد بر وجوب ذبح بر حاجي و زائري كه حجّ تمتع انجام مي دهد ، و از محل ذبح سخني به ميان نياورده است ؛ مانند روايت زرارة بن اعين :
« عن زرارة بن اعين ، عن أبي جعفر (عليه السلام) في المتمتّع ، قال عليه الهدي » ؛ ( 3 )
زراره از امام باقر (عليه السلام) در مورد متمتّع مي پرسد ، حضرت مي فرمايد : « بر او لازم است قرباني كند . »
2 ـ دسته ديگر رواياتي است كه به صراحت دلالت مي كند بر وجوب ذبح در منا و عدم كفايت ذبح در غير منا ؛ مانند روايات ذيل :
الف : عن ابراهيم الكرخي عن أبي عبدالله (عليه السلام) في رجل قدم بهديه مكة في العشر فقال : « إن كانَ هدياً واجباً فلا ينحره إلاّ بمني » ؛ ( 4 )
ابراهيم كرخي از امام صادق (عليه السلام) در مورد كسي كه هدي ( قرباني ) را در دهه اوّل ذيحجّه به مكه آورده سؤال مي كند ، حضرت پاسخ مي فرمايد : « اگر هدي ، هدي واجب است جز در منا حق ندارد قرباني كند . »
اين روايت از نظر سند مشكل دارد و ابراهيم كرخي توثيق نشده است .
ب : عن مسمع عن أبي عبدالله (عليه السلام) قال : « مِني كُلُّهُ مَنحر . . . » ؛ ( 5 )
مسمع از امام صادق (عليه السلام) نقل مي كند كه آن حضرت فرمود : « همه جاي منا قربانگاه است . . . »
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ النهاية في بحر الفقه والفتوي ، ج7 ، ص200 و204
2 ـ السرائر ، سلسلة الينابيع ، ج8 ، ص55
3 ـ وسائل الشيعه ، ج10 ، ص101 ، ( باب10 ، ابواب الذبح ، حديث5 )
4 ـ وسائل الشيعه ، ج10 ، ص92 ، باب4 ، ابواب الذبح ، ح1
5 ـ همان ، ج7 ، ص93
44 |
در سند اين روايت لؤلؤي واقع شده كه وي تضعيف گرديده است .
ج : عن عبدالأعلي قال : قال أبوعبدالله (عليه السلام) : « لا هَدي إلاّ مِنَ الإبلِ ولا ذبح إلاّ بمني » ؛ ( 1 )
اين عبدالأعلي مردّد است بين « عبدالأعلي بن اعين بجلي » كه توثيق شده ، و « عبدالأعلي بن اعين » آل سام كه تضعيف گرديده است . بنابراين روايت از اعتبار مي افتد .
د : عن منصور بن حازم ، عن أبي عبدالله (عليه السلام) في رجل يضلّ هديه فوجده رجل آخر فينحره ، فقال : « إن كان نحره بمني فقد أجزأ عن صاحبه الذي ضلّ عنه وإن كان نحره في غير مني لم يجز عن صاحبه » . ( 2 )
اين روايت از نظر سند صحيح است .
3 ـ دسته سوم رواياتي است كه دلالت دارد بر اين كه قرباني كردن در مكه نيز جايز است ؛ مانند :
عن معاوية بن عمار ، قال : قلت لأبي عبدالله (عليه السلام) : « إنّ أهلَ مكة أنكروا عليك أنّك ذبحت هديك في منزلك بمكّة ، فقال : إنّ مكّة كلّها منحر » . ( 3 )
اين روايت از نظر سند مشكلي ندارد .
4 ـ دسته چهارم آيه قرآن و روايتي در تفسير آن است كه دلالت دارد منا مكان ذبح است امّا از بيان اين كه در غير منا ذبح جايز است يا نه ، ساكت است .
خداي متعال مي فرمايد :
« اتمّوا الحجّ والعمرة للهِ فإن أُحصرتم فما استيسر من الهدي ولا تحلقوا رؤوسكم حتّي يبلغَ الهَديَ مَحِلّه » . ( 4 )
از آيه اجمالا فهميده مي شود كه براي قرباني محل خاصي است امّا آن محل كجا است ، آيه بر آن اشاره نكرده ، و در روايت معتبري « محل » به « منا » تفسير شده است :
عن زرعة قال : « سألته عن رجل أحصر في الحجّ ، قال : فليبعث بهديه إذا كانَ معَ اصحابه ومحلّه أن يبلغ الهدي محلّه ومحلّه مني يوم النحر إذا كان في الحجّ » ( 5 )
اگر از آيه به ضميمه روايت فهميده شود كه محل ذبح « منا » است و در غير منا ذبح صحيح نيست ، اين دسته به دسته دوم از اخبار ملحق خواهد بود و دسته مستقلي محسوب نمي گردد .
جمع بندي روايات :
روايات دسته اوّل كه از محلّ ذبح سخن به ميان نياورده و دسته چهارم ، با گروههاي ديگر هيچگونه تنافي ندارد ، مهم جمع ميان روايات دسته دوّم و چهارم با دسته سوّم است . دسته دوّم و چهارم دلالت مي كنند كه ذبح در خارج از منا كفايت نمي كند و دسته سوّم دلالت دارند بر كفايت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ همان .
2 ـ وسائل الشيعه ، ج10 ، ص127 ، باب28 ، ابواب الذبح ، ح2
3 ـ همان ، ج10 ، ص92 ، باب4 ، ابواب الذبح ، ح2
4 ـ بقره : 196
5 ـ وسائل الشيعه ، ج9 ، ص306 ، باب2 ، ابواب الاحصار و الصدّ ، ح2
45 |
ذبح هدي ( قرباني ) در مكه كه لازمه اش جواز ذبح در خارج منا است .
بايد ديد چگونه ميان اين دو دسته از روايات مي توان جمع كرد .
براي جمع بندي اين دو گروه از روايات ، شيوه هاي مختلف پيش گرفته شد . جهت دست يافتن به راه حل صحيح لازم است اين شيوه ها را با معيارهاي فني محك زده و سره را از نا سره جدا سازيم . و اينك به طرح و رسيدگي اين راه حل ها مي پردازيم :
1 ـ راه حل پيشنهادي شيخ طوسي
مرحوم شيخ طوسي بعد از نقل روايت معاوية بن عمار ، در مقام جمع بندي مي نويسد :
« فليس في هذا الخبر أنّه ذبح هديهُ الواجب ويحتمل أن يكون هديه كان تطوّعاً وذلك جائز ذبحه بمكّة بدلالة الخبر الأوّل والحكم بالخبر الأوّل أولي لأنّه مفصّل وهذا الخبر مجمل محتمل » . ( 1 )
اين روايت دلالت ندارد كه امام قرباني واجب را در مكه ذبح نموده و احتمال دارد هدي مستحبي بوده ، و روايت اول ( ابراهيم كرخي ) دلالت دارد كه قرباني مستحب را حاجي مي تواند در مكه ذبح كند . [ و در صورت تعارض ] اولي اين است كه طبق خبر اوّل حكم شود زيرا خبر اوّل ( روايت ابراهيم كرخي ) ميان واجب و مستحب تفصيل داده و اين خبر از اين جهت مجمل است و هر يك از واجب و مستحب را محتمل است .
بعد از شيخ اين توجيه در كلام فقيهان رايج شده و تعدادي از فقيهان با حمل روايت معاوية بن عماربر هدي مستحب ، دو دسته روايات را جمع كرده اند . ( 2 )
اشكال محقّق اردبيلي بر راه حل شيخ
مرحوم محقق اردبيلي بعد از نقل راه حل شيخ مي نويسد :
« وفي هذا التأويل تأمّل لعدم ظهور سند الخبر الاوّل و ظهور كون الثاني في هدي التمتع و لو لم يكن اجماع لكان القول بالجواز في مكّة جيداً » ( 3 )
« اين تأويل شيخ مورد تأمل است زيرا سند خبر أوّل « ابراهيم كرخي » روشن نيست [ چون ابراهيم كرخي مجهول است ] و روايت معاوية بن عمّار هم ظهور در حج تمتع دارد . و اگر اجماعي نباشد قول به جواز ذبح قرباني در مكه پسنديده خواهد بود . »
بررسي
روايات دسته اوّل منحصر در روايت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ تهذيب الاخبار في شرح المقنعه للشيخ المفيد ، ج5 ، ص202 ، ح10 ، في الذبح ، بيروت ـ دار صعب .
2 ـ مانند شيخ حسن صاحب جواهر ، جواهر الكلام ، ج19 ، ص121
3 ـ مجمع الفائدة والبرهان في شرح ارشاد الأذهان ، ج7 ، ص257 ، چاپ جامعه مدرسين حوزه علميه قم .
46 |
ابراهيم كرخي نيست تا به خاطر ضعف سند كنار گذاشته شود بلكه در ميان آن روايات ، روايت صحيحه اي نيز وجود دارد ؛ مانند صحيحه منصور بن حازم كه دلالت دارد بر عدم جواز ذبح در غير منا .
2 ـ راه حل پيشنهادي محقق سبزواري ، نراقي و صاحب حدائق
مرحوم محقّق سبزواري در مقام جمع بندي روايات و بعد از نقل جمع بندي شيخ مي نويسد :
« ويحتمل حملها علي سياق العمرة يؤيده ما رواه الشيخ في الموثق عن إسحاق بن عمار أنّ عبّاد البصري جاء إلي أبي عبدالله (عليه السلام) وقد دخل مكّة بعمرة مبتولة وأهدي هدياً ، فأمر به فنحر في منزله بمكّة فقال له عبّاد : نحرتَ الهدي في منزلك وتركت أن تنحره بفناء الكعبة وأنت رجل يؤخذ منك ؟ فقال له : ألم تَعلم أنّ رسول الله (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) نحر هديه بمني في المنحر وأمر النّاس فنحروا في منازلهم وكان ذلك موسعاً عليهم فكذلك هو موسّع علي من ينحر الهدي بمكّة في منزله إذا كان معتمراً » . ( 1 )
مرحوم نراقي مي نويسد :
« امّا بعض الأخبار المتضمّنة لهدي الإمام في غير مني فقضايا في وقايع لا يفيد عموماً ولا إطلاقاً فلعلّ هديه كان في عمرة أو مندوب » . ( 2 )
بررسي
روايت فوق نه تنها نمي تواند شاهد حمل روايت معاوية بن عمار بر عمره باشد ، بلكه ظاهرش مؤيّد مفاد روايت معاوية بن عمار است و بر جواز ذبح در مكه دلالت دارد ؛ زيرا وقتي عبّاد بصري به امام اعتراض مي كند كه چرا هدي عمره را در منزل خود ذبح نمودي ؟ امام (عليه السلام) در پاسخ مي فرمايد : همچنانكه در هدي تمتع پيامبر خود ، در منا ذبح كرد و براي مردم توسعه داد و اجازه داد در منازل خود ذبح كنند در عمره نيز چنين است و مردم در توسعه هستندمي توانند در منازل خود ذبح نمايند ( اگر چه پيامبر (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) خود در كنار كعبه ذبح نمودند ) .
نتيجه گيري
تا كنون ثابت شد راه حلهايي كه براي جمع ميان اخبار ارائه گرديده هيچ كدام تمام نيست و از نظر فني وقتي جمع عرفي ميان اخبار متعارض ممكن نشد نوبت مي رسد به اجراي قواعد « تعادل و تراجيح » . از اين زاويه وقتي اين دو دسته از روايات مورد ملاحظه قرار گيرد ، معلوم مي گردد كه از دو جهت ترجيح با رواياتي است كه دلالت بر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ ذخيرة المعاد في شرح الإرشاد ، ص163
2 ـ مستند الشيعه في احكام الشريعه ، ج2 ، ص259
47 |
عدم جواز ذبح در غير منا دارد ؛ زيرا اين دسته از روايات هم موافق با عمل مشهور فقها است .
مرحوم ملاّ محمّد باقر سبزواري مي نويسد :
« الثالث وجوب ذبحه بمني وهذا الحكم مقطوع به في كلام الأصحاب واسنده في المنتهي والتذكرة إلي علمائنا » . ( 1 )
و هم مخالف با عامّه است ؛ زيرا اكثر مذاهب عامّه ذبح در غير مني را جايز مي دانند . و در جاي خود ثابت شده كه اين دو ( موافقت با مشهور و مخالفت با عامه ) جزء مرجحات هستند و در نتيجه تقدم با اخباري است كه دلالت بر عدم جواز ذبح در غير منا دارد .
ليكن مشكلي وجود دارد و آن اين است كه تقدّم دسته دوّم از روايات منوط بر اين است كه از نظر سند و دلالت تمام باشند تا توان معارضه با روايات دسته سوم كه دلالت بر توسعه محل ذبح دارد ، را داشته باشند لذا بايد سند و دلالتِ يكايك اين اخبار رسيدگي بشود .
روايت اوّل روايت ابراهيم كرخي است ، اين روايت گرچه از نظر دلالت روشن است ولي از نظر سند مشكل دارد ؛ زيرا ابراهيم كرخي مجهول بوده و توثيق نشده است . روايت عبدالأعلي هم از نظر سند مشكل دارد و هم از نظر دلالت ؛ زيرا در سند آن عبدالأعلي قرار دارد كه مردّد است بين ضعيف و موثّق و از نظر دلالت نيز قابل مناقشه است ؛ زيرا جمله « لا ذبح إلاّ بمني » در سياق جمله « لا هدي إلاّ من الإبل » قرار گرفته . جمله « لا هدي . . . » مسلم در مقام بيان كمال است نه صحت روي اتحاد سياق جمله « لا ذبح . . . » نيز مرتبه كامل ذبح را بيان كند و كمال ذبح آن است كه در منا واقع شود و يا لا اقل احتمال اين معنا در روايت هست در نتيجه مجمل مي شود .
روايت مسمع نيز هم از نظر سند مشكل دارد و هم از نظر دلالت . از نظر سند ضعف آن به خاطر قرار گرفتن حسن لؤلؤي در سلسله سند است و از نظر دلالت نيز مورد مناقشه است ؛ زيرا اين روايت مي گويد : تمام منا منحر ( محل نحر ) است امّا دلالت ندارد ، كه غير منا منحر نيست . ( اثبات شيء نفي ما عدا نمي كند ) بله از جمله « منا كلّه منحر » استفاده مي شود كه براي منا خصوصيتي است امّا شايد آن خصوصيت اين باشد كه دلالت كند همه منا منحر است ، بخلاف جاهاي ديگر كه ممكن است
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ ذخيرة المعاد في شرح الإرشاد ، ج1 ، ص663
48 |
يك قسمت آن منحر باشد .
باقي مي ماند تنها روايت منصور بن حازم ، اين روايت گرچه از نظر سند صحيح است اما از نظر دلالت قابل مناقشه است و مرحوم صاحب جواهر با يك جمله كوتاه به آن مناقشه اشاره كرده ، مي نويسد :
« لكن فيه أنّه مبنيٌ علي اجزاء التبرّع وإلاّ كان مطرحاً » . ( 1 )
« ليكن اشكال روايت اين است كه روايت مبتني است بر كفايت ذبح تبرعي والاّ روايت مطروحه خواهد بود . »
چنانكه مرحوم صاحب جواهر اشاره كرده ، دلالت روايت مبتني بر اين است كه نيابت تبرّعي در ذبح مجزي باشد ؛ زيرا روايت در مورد نيابت تبرّعي وارد شده است و فقها قائل به عدم اجزاء نيابت تبرعي هستند بنابراين عملا اين روايت را طرح كرده و به آن عمل نكرده اند تنها دليلي كه باقي مي ماند سيره عملي مسلمانان است كه از زمان پيامبر تا كنون ادامه داردردعي هم از ناحيه شارع نشده است .
مصرف قرباني
بي شك هر يك از اعمال پر از حركت و بركت حج ، داراي اسرار و حكمت هاي فراواني است ؛ يكي از اين اعمال ، عمل قرباني در روز عيد قربان در صحراي منا است . از آيات قرآن روايات امامان معصوم (عليهم السلام) استفاده مي شود كه يكي از حكمتهاي بسيار مهم قرباني ، اطعام مساكين و سير كردن گرسنگان است . در نصوص ديني مصرف گوشت قرباني به عنوان يك واجب در كنار ذبح معرفي شده و در حقيقت از اركان قرباني محسوب مي گردد لذا فقيهان نامدار شيعه هر گاه از قرباني بحث مي كنند بلافاصله از مصرف آن نيز سخن به ميان مي آورند و كيفيت مصرف آن را نيز بيان مي كنند . مرحوم صدوق (رحمه الله) مي نويسد :
« ثمَّ امض الي مني . . . ثمَّ اشتر هديك . . . ثمَّ كل وتصدّق واطعم واهدِ إلي من شئت » . ( 2 )
ابي الصلاح حلبي مي نويسد :
« ثمَّ يرجع إلي مني فيشتري هدياً لمتعته . . . واليأكل من هديه ويطعم الباقي » . ( 3 )
و همچنين مرحوم شيخ در « النهايه » ، ( 4 ) ابن برّاح در « المذهب في الفقه » ، ( 5 ) ابن حمزه در « الوسيله » ، ( 6 ) كيذري در « اصباح الشيعه » ( 7 ) و . . . درباره مصرف گوشت قرباني فتوا داده اندگروهي قائل به وجوب تقسيم آن به سه قسمت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ جواهر الكلام ، ج19 ، ص121
2 ـ المقنع في الفقه ، سلسلة الينابيع ، ج7 ، ص37
3 ـ الكافي في الفقه ، سلسلة الينابيع ، ج7 ، ص161
4 ـ النهايه ، سلسلة الينابيع ، ج7 ، ص204
5 ـ المذهب في الفقيه ، سلسلة الينابيع ، ج7 ، ص312
6 ـ الوسيله ، سلسلة الينابيع ، ج8 ، ص443
7 ـ اصباح الشيعه ، سلسلة الينابيع ، ص464
49 |
شده كه قسمتي را خودش مصرف كند و قسمتي از آن را هديه دهد و قسمتي را نيز به مستمندان بدهد .
دلائل لزوم مصرف گوشت قرباني
الف : آيات
در تعدادي از آيات قرآن به صراحت دستور به خوردن و خوراندن گوشت قرباني داده شده ؛ از آن جمله است :
1 ـ « وأذّن في النّاس بالحجّ يأتوك رِجالا وعلي كُلّ ضامر يأتين مِن كلّ فجٍّ عميق ليشهدوا منافِعَ لهم و يذكروا اسمَ الله في ايّام معلومات علي ما رزقهم من بهيمة الانعام فكلوا منها واطعموا البائس الفقير » ؛ ( 1 )
« مردم را به حج دعوت كن ، تا پياده و سواره بر مركب هاي لاغر از هر راه دوري به سوي تو بيايند تا شاهد منافع گوناگون خويش ( در اين برنامه حياتبخش ) باشند . و در ايّام معيّني نام خدا را بر چهار پاياني كه روزيشان كرده ايم ( به هنگام قرباني ) ببرند . پس از گوشت آنها بخوريد و بينوايان فقير را نيز اطعام نماييد . »
در آيات فوق بهره برداي از گوشت قرباني را از جمله منافع حج برشمرده و جالب اين است كه خداي متعال از ميان همه منافع حج روزي « بهيمة الأنعام » را مطرح ساخته و دستور داده است كه خود حاجي از اين نعمت الهي بخورد و انسانهاي بيچاره و مستمند را از آن بخوراند .
2 ـ « والبُدْنَ جعَلناها لَكُم مِن شعائرِ اللهِ ، لكم فيها خيرٌ فاذكُروا اسمَ اللهِ عليها صوافَّ فإذا وجَبَت جُنُوبُها فَكُلوا منها وأطعموا القانع والمُعترّ ، كذلك سخّرناها لكم لعلّكم تشكرونَ لَن ينالَ اللهَ لُحومُها ولا دماؤها ولكن يناله التَّقوي منكم كذلك سَخَّرنا لكم لتُكَبِّروا الله علي ما هداكُم وبَشّرِ المحسنين » ؛ ( 2 )
« شترهاي چاق و فربه را ( در مراسم قرباني حج ) براي شما از شعائر الهي قرار داديم . در آنها براي شما خير و بركت است ؛ نام خدا را ( هنگام قرباني كردن ) در حالي كه به صف ايستاده اند بر آنها ببريد ؛ و هنگامي كه پهلويشان آرام گرفت ( و جان دادند ) از گوشت آنها بخوريد و مستمندان قانع و فقير را نيز از آن اطعام كنيد . اين گونه ما آنها را مسخّرتان ساختيم ، تا شكر خدا را به جا آوريد نه گوشتها و نه خونهاي آنها ، هرگز به خدا نمي رسد . آنچه به او مي رسد تقوا و پرهيزكاري شماست . اين گونه خداوند آنها را مسخّر شما ساخته ، تا او را به خاطر آن كه شما را هدايت كرده است بزرگ بشمريد و بشارت ده نيكوكاران را . »
3 ـ جعل الله الكعبة البيتَ الحرامَ قياماً للنّاس و الشَّهر الحرام والهَديَ والقلائدَ ذلك لِتَعْلَمُوا أنّ اللهَ يعلمُ ما في السمواتِ وما في الأرض وأنَّ الله بكلّ شيء عليم . » ( 3 )
« خداوند ، كعبه ـ بيت حرام ـ را وسيله اي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ حج : 28 ـ 27
2 ـ الحج آيات 36 و 37
3 ـ مائد : 97
50 |
براي استواري و سامان بخشيدن به كار مردم قرار داد ؛ و همچنين ماه حرام ، و قربانيهاي بي نشان و قربانيهاي نشان دار را ؛ اين گونه احكام ( حساب شده و دقيق ) به خاطر آن است كه بدانيد خداوند آنچه در آسمانها و آنچه در زمين است مي داند خدا به هر چيزي داناست . »
در آيه فوق « الشهر الحرام والهدي والقلائد » عطف بر « الكعبه » و درحقيقت آنها نيز مفعول اول براي « جعل » مي باشند و مفعول دوم آن ؛ يعني « قياماً للناس » به قرينه ما قبل حذف شده و در حقيقت آيه قرباني هاي بي نشان و بانشان حج را به عنوان قيام و قوام زندگي انسانها معرفي كرده و از جهت « قياماً للناس » بودن در رديف كعبه قرار داده است و در قسمت دوم آيه فرمان به ذبح قرباني را ، فرماني برخاسته از علم گسترده خداوند معرفي كرده كه نشان دهنده اسرار و حكمتهايي است كه در اين تكليف الهي نهفته است .
ب : روايات
روايات فراواني دلالت بر مصرف قرباني و كيفيت مصرف آن دارد كه چند نمونه از آن را مي آوريم :
1 ـ « عن معاوية بن عمّار ، عن أبي عبدالله (عليه السلام) قال : إذا ذبحتَ أو نحرتَ فكل وأطعم كما قال الله : ( فكلوا منها واطعموا القانع والمعترّ ) فقال القانع الذي يقنع بما أعطيته والمعتر الذي يعتريك والسائل الذي يسألك في يديه ، والبائس الفقير » . ( 1 )
2 ـ « عن عبدالرحمن بن أبي عبدالله ، عن أبي عبدالله (عليه السلام) في قول الله ـ جلّ ثنائه ـ ( فإذا وجبت جنوبها ) قال إذا وقعت علي الأرض فكلوا منها واطعموا القانع والمعترّ . . . » . ( 2 )
3 ـ « محمّد بن علي بن الحسين قال ، قال رسول الله (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) انّما جعل الله هذا الأضحي لتشبع مساكينهم من اللّحم فاطعموهم » . ( 3 )
شايان ذكر است كه منظور آن دسته از فقيهان كه تقسيم گوشت قرباني را به سه قسمت مستحب مي دانند ، اين است كه شخص نسبت به تثليث گوشت قرباني تكليف وجوبي ندارد ، نه اين كه نسبت به اصل مصرف گوشت قرباني تكليفي نداشته باشد و مجاز باشد در اين امر اسراف كند ، بلكه ظاهر آيات و روايات باب دبح اين است كه خوراندن قرباني به فقيران مستمندان لازم است . و به فرض كه ادلّه اين باب دلالت بر وجوب مصرف نكند ، ادلّه حرمت اسراف و تبذير شامل مورد مي شود و دلالت مي كند بر حرمت دور انداختن بي مصرف گذاشتن گوشت قرباني . وقتي به مصرف نرساندن گوشت قرباني
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ وسائل الشيعه ، ج10 ، ص142 ، باب40 ، ابواب الذبح ، ح1
2 ـ همان ، ص144 ، باب40 ، ح12
3 ـ وسائل الشيعه ، ج10 ، ص147 ، باب40 ، ابواب الذبح ، ح22
51 |
حرام بود ، مصرف آن واجب مي شود .
مشكل كنوني قرباني در منا :
پيشتر ثابت گرديد كه واجب است قرباني حج ، تمتع در سرزمين منا ذبح شود و گوشت آن به مصرف فقيران و مستمندان برسد . ليكن با كمال تأسف در حال حاضر هيچ يك از اين دو واجب امكان اجرا ندارد ؛ زيرا از طرفي قربانگاه هاي فعلي كه حجاج وظيفه دارند در آن جا قرباني كنند در منا نيست بلكه در وادي محسّر و وادي معيصم قرار دارد . و از طرف ديگر با توجه به كثرت قرباني و كم بودن فقيران و محتاجان و نيز رعايت بهداشت بخش اعظم اين گوشت ها بي مصرف مانده ، سوزانده و از بين مي رود . حال چه بايد كرد ؟
راه حل هاي پيشنهادي :
براي حلّ مشكل قرباني چند راه حل پيشنهاد شده كه در ذيل طرح و بررسي مي گردد :
كشتن قرباني در ( وطن )
براي جلوگيري از هدر رفتن واسراف اين نعمت خدا و رعايت ترتيب ميان اعمال روز عيد در منا لازم است حجاج محترم هنگام حركت از وطن يا با تلفن به يكي از اعضاي خانواده و يا فاميل خود وكالت دهد كه روز عيد قربان در ساعت معيّن گوسفندي يا گاو و . . . را به نيّت قرباني ذبح نموده و گوشت آن را ميان مستمندان تقسيم كنند و حجاج در روز عيد پس از اطمينان از ذبح ، حلق يا تقصير نمايند .
دليل اين راه حل
اين راه حل مبتني بر چند عضو مهم است كه به ترتيب نقل مي شود :
1 ـ هيچ يك از قربانگاههاي فعلي در منا نيست پس شرطيّت منااز بين رفته و هيچ دليلي بر تقدم وادي محسِّر يا رعايت اقربيّت به منا وجود ندارد .
2 ـ آيات و روايات قرباني ، ناظر به قرباني هايي است كه مصرف مي شود . و هيچ يك از آيات و روايات قرباني اطلاقي ندارند كه شامل قرباني هايي كه مصرف نمي شود و سوزانده و از بين مي رود ، نيز بشود .
3 ـ به فرض كه ادلّه قرباني اطلاق داشته باشد ، نسبتِ ميان ادلّه قرباني و ادلّه حرمتِ اسراف ، عموم من وجه است و ماده اجتماع همين قرباني هايي است كه بي مصرف رها شده از بين مي رود . ادلّه
52 |
قرباني در منا دلالت دارد بر وجوب اين قبيل قرباني ها و ادلّه حرمتِ اسراف دلالت مي كند بر حرمت آنها . چه كسي گفته تقدم با ادلّه وجوب قرباني در منا است . افزون بر اين كه در وضع فعلي دعايت شرطيت منا در هيچ صورتي ممكن نيست ، در حقيقت ، امر داير است ميان قرباني در وادي محسّر كه نه رعايت شرطيت منا شده و نه رعايت مصرف گوشت و قرباني در وطن كه تنها شرطيّت منا مقصود است امّا مصرف آن كاملا رعايت مي شود . طبيعي است كه راه دوّم محذور كمتري دارد و بايد رعايت شود .
مرحوم آيت الله خوئي ، مسأله فوق را از مسائل مستحدثه شمرده و در صورتي كه تعذر ذبح در منا تا آخر ذي حجه ادامه داشته باشد ، شرطيّت ذبح در منا را ساقط دانسته و فرموده است : هر جا كه بخواهد مي تواند قرباني كند .
آية الله خويي براي اثبات مدعاي خود اين گونه استدلال كرده است :
« كتاب و سنت به اتفاق دلالت مي نمايند بر اصل وجوب هدي . ما به دليل روايات متعددي كه دلالت بر وجوب ذبح در منا داشت ، اطلاقات را مقيد كرديم به منا . ليكن ادلّه مقيد ما اطلاق ندارد و دلالت نمي كنند بر تقييد مطلق بلكه دلالت دارند بر اصل تقييد به طور اجمال . حال كه عمل به اين ادلّه متعذر است و قيد « منا » متعذر است مرجع اطلاقات ، ادله اي است كه دلالت مي كند بر اصل وجوب ذبح و مقتضاي اين اطلاقات جواز ذبح است در هر جايي كه باشد . » ( 1 )
بيان فوق به صورت فني راه حل پيشنهادي را تقويت مي نمايد .
بررسي
اكثر دلايل اين راه حل ، قابل مناقشه است كه اينك يكايك آنها را مي آوريم :
پاسخ دليل اول :
مهمترين دليل راه حل فوق ، همان دليل اوّل است كه از جهات گوناگون قابل نقد است و در حقيقت اين دليل مبتني بر پيش فرض هايي است كه هيچكدام تمام نيست ؛ زيرا :
اولا : مبتني بر اين است كه هيچ يك از قربانگاه هاي فعلي در « منا » نباشد يا اگر هست ذبح در آن قربانگاهها عسر و حرج يا منع قانوني داشته باشد و اين امر ثابت نيست و طبق اظهار نظر بعضي از افراد مطّلع ، هنوز در خود منا مذبحهايي هست كه بدون هيچ مشكل تعدادي مي توانند در آنجا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ المعتمد في شرح المناسك ( كتاب الحج ) ، ج5 ، ص211 و212
53 |
قرباني كنند و همچنين قسمتي از مسلخ هاي جديد نيز در « منا » واقع است .
ثانياً : مبتني بر اين فرض است كه بين روز دهم و روزهاي يازده و دوازده از جهت ذبح در منا تفاوتي نباشد . امّا اگر امكان داشته باشد كه در روزهاي بعد بدون عُسر و حرج و منع قانوني در منا قرباني كند طبق نظر كساني كه تأخير را خلاف احتياط وجوبي مي دانند وظيفه دارد تأخير بيندازد ؛ زيرا امر داير است بين كنار رفتن احتياط وجوبي ( زمان ذبح از عيد قربان تأخير نيفتند ) و كنار رفتن فتواي مسلّم ( كه ذبح بايد در منا واقع شود ) . روشن است كه بايد به خاطر رعايت فتوا ، از احتياط وجوبي دست بكشد . اما طبق نظر كساني كه صريحاً فتوا مي دهند به عدم جواز تأخير ذبح از روز عيد امر داير است ميان دو فتوا يكي تعيّن ذبح در روز عيد قربان و ديگري تعيّن ذبح در منا و فرض اين است كه جمع ميان آن دو هم ممكن نيست و طبق صناعت بايد قائل به تخيير باشيم نه سقوط تكليف ذبح در منا .
ثالثاً : اين دليل مبتني بر اين است كه وادي محسِّر جزء منا نباشد . در حالي كه بعضي از فقها بر اين باورند كه وادي محسّر جزء منا است و مرحوم شهيد ثاني اين نظريه را به بسياري از فقها نسبت داده ، مي نويسد :
« و ( محل الذبح ) لهدي التمتّع ( والحلق مني وحدها من العقبة ) وهي خارجة عنها ( إلي وادي محسِّر ) ويظهر من جعله حدّاً خروجه عنها ايضاً والظاهر من كثير انّه منها » . ( 1 )
« محل ذبح هدي تمتع و حلق ، منا است و حد منا از عقبه ( و خود عقبه خارج از منا است ) تا وادي محسر است . از اين كه وادي محسر را حد منا قرار داده ظهور در خروج وادي محسّر از منا است . در حالي كه ظاهر از كلمات بسياري از علما اين است كه وادي محسّر جزء منا است . »
و بدون شك حجاج مي توانند بدون هيچ عسر و حرج و منع قانوني ، در مسلخ هاي جديدي كه در وادي محسر ساخته شده قرباني كنند و امكان قرباني در وادي محسّر طبق اين نظر در حقيقت امكان قرباني در منا است .
رابعاً : مبتني بر اين است كه اقربيت به منا و اتصال به آن ، بعد از تعذّر ذبح در منا ، خصوصيّتي نداشته باشد و اين مطلب ثابت نيست ؛ زيرا محتمل است اقربيّت به منا در امر ذبح نقش داشته باشد ، وقتي اين احتمال داده شد ، امر داير مي شود بين تعيّن ( وادي محسّر ) تخيير ( ميان وادي محسر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ الروضة البهيه في شرح اللمعة الدمشقيه ، ج2 ، ص300
54 |
و ساير امكنه ) و در دوران بين تعيين و تخيير ، عقل حكم مي كند به احتياط و اخذ به آن فردي كه احتمال تعيّن را دارد ؛ زيرا تنها در اين صورت است كه فراغ يقيني حاصل مي شود .
خامساً : از ظاهر بعضي آيات هم تعيّن امكنه متصل به منا قابل استفاده است ؛ مثلا در آيه : « والبدنَ جعلناها لكم من شعائر الله » قرباني را از شعائر الهي معرفي مي كند . شعائر الهي معمولا عبارت است از عباداتي كه به صورت گروهي و دسته جمعي انجام مي پذيرد ؛ مثلا نماز جماعت از شعائر الله شمرده شده امّا نماز فرادا چنين نيست . اين امر اقتضا دارد كه قرباني ها در روز عيد به صورت گروهي در مكان خاصّي انجام پذيرد بنابراين فتوا به ذبح قرباني در وطن ، اين عمل بسيار مهم را از حالت شعائر الهي بودن خارج مي سازد .
ديگر اين كه در ادامه آيه مي فرمايد : « فإذا وجبت جنوبها فكلوا منها واطعموا القانع والمعترّ » ، معنايش اين است كه قرباني به گونه اي باشد كه امكان خوراندن و خوردن خود حاجي وجود داشته باشد ( به نحو وجوب يا استحباب ) و اين اقتضا مي كند كه ذبح اگر در خود منا هم امكان نداشت در خارج منا منتهي متصل به منا انجام بگيرد تا امكان خوردن خوراندن آن فراهم گردد .
اين كه فرمود : آيات و روايات اطلاق ندارد و منصرف است به قرباني هايي كه مصرف مي شود ، ادعايي بيش نيست و ظاهر اين است كه خوردن و خوراندن گوشت قرباني در فرض وجوب ، وجوب مستقلي است در كنار وجوب ذبح . بنابراين وجهي براي انصراف اطلاقات ادلّه وجوب ذبح باقي نمي ماند وانگهي انصراف گسترده اي نيست و اسباب و عواملي دارد كه هيچ كدام در اينجا نيست .
امّا مسأله اسراف گوشت هاي قرباني :
اولا : مبتني بر اين است كه هيچ راهي براي جمع ميان ذبح در منا يا مكانهاي متصل به منا و مصرف صحيح قرباني نباشد و اين اوّل كلام است و در طرحهاي بعدي ميان آن دو جمع شده است .
ثانياً : مبتني بر اين است كه به اين قبيل كارها كه شخص براي اداي تكليف انجام مي دهد و ممكن است ده ها حكمت ديگر غير از مصرف گوشت قرباني در آن باشد و . . . اسراف صدق كند .
ثالثاً : بر فرض صدق اسراف ثابت
55 |
شود كه اين گونه اسرافها حرام است و از بعضي روايات استفاده مي شود كه اسراف در امر حج مبغوض شارع نيست . ابن ابي يعفور ازامام صادق (عليه السلام) نقل مي نمايدكه آن حضرت از پيامبر گرامي اسلام نقل نموده كه فرمود :
« ما من نفقة أحبّ إلي الله عزّوجلّ من نفقة قصد ويبغض الإسراف إلاّ في الحجّ والعمرة . . . » . ( 1 )
راه حل پيشنهادي ديگر :
اين راه حل به چند امر به ترتيب ذيل مبتني است :
1 ـ به اندازه مصرف روز عيد قرباني شود . 2 ـ بقيه در طول ذيحجه و در منا يا سراسر حرم ، قرباني و تقسيم گردد . 3 ـ اضافه مصرف ذيحجه در حرم در يخچالها و سردخانه ها به نفع فقرا نگهداري گردد . 4 ـ در صورت عدم امكان زماني و مكاني قرباني يا عدم امكان تقسيم يا نگهداري گوشتها پولهايش ميان فقراي منا و در مرحله دوم فقراي حرم ، از همان روز عيد تا آخر ذيحجه تقسيم شود و مازاد آن به ساير فقراي مسلمان داده شود . ( 2 )
بررسي
اين راه حل از چند جهت در حال حاضر قابل اجرا نيست ؛ زيرا :
اولا : اجراي اين طرح منوط به وجود يك تشكيلات منظم است كه ناظر به امر ذبح باشد تا بتواند اندازه مصرف روز عيد را مشخص كند ، از گوشت مازاد به طور كامل نگهداري نمايد و . . . و راه اندازي چنين تشكيلاتي با چنين اختيارات و امكانات در حال حاضر يك ايده آل بيش نيست .
ثانياً : اين كه فرمود : در صورت عدم امكان رعايت زمان و مكان قرباني و . . . ، قرباني تبديل به قيمت مي شود ، نيازمند به اثبات است و نويسنده محترم به اثبات آن نپرداخته است . طرح فوق ايرادهاي ديگري هم دارد كه براي رعايت اقتصار از آنها صرف نظر مي كنيم .
راه حل عملي و قابل اجرا :
راه حلي كه هم قابل اجرا و هم از نظر شرعي كمترين محذور را دارد و عبارت است از ذبح در مسلخ هاي جديدي كه اخيراً به صورت مكانيزه توسط بانك توسعه اسلامي وابسته به كشورهاي اسلامي و همكاري دولت عربستان تأسيس شده ؛ زيرا :
اولا : گوشت حاصل از قرباني در اين مسلخ ها با وسائل پيشرفته بسته بندي شده
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ وسائل الشيعه ، ج8 ، ص106 ، باب55 ، ابواب وجوب حج ، ح1
2 ـ اسرار مناسك ، ادله حج ، محمد صادقي ، ص384
56 |
و براي نيازمندان كشورهاي اسلامي ارسال مي گردد .
ثانياً : از نظر رعايت مكان ذبح اين مسلخ ها ، گر چه از بعضي مسلخ هاي ديگر دورتر است و ليكن در مجموع مسأله اتّصال به منا و حفظ شعاريّت قرباني در آن ، محفوظ است .
ثالثاً : از نظر رعايت زمان ذبح : با هماهنگي قبلي امكان ذبح قرباني ، در روز عيد در اين مسلخ ها فراهم است و شرط زماني قرباني نيز رعايت مي شود .
رابعاً : از جهت رعايت شرايط ديگر ذبح و قرباني نيز مشكلي وجود ندارد و با هماهنگي قبلي ، رعايت همه شرايط ممكن است . به همين جهت در استفتايي كه جناب حجة الاسلام و المسلمين سيد علي قاضي عسكر معاون آموزش و تحقيقات در بعثه مقام معظم رهبري از محضر آيات عظام مرحومان گلپايگاني و اراكي نمودند ، هر دوي اين بزرگواران فتوا به جواز ذبح در اين مسلخ هاي مكانيزه داده اند . اين نوشتار را با نقل فتواي اين دو بزرگوار به پايان مي بريم :
آيت الله گلپايگاني : « در فرض مسأله ، چنانچه ساير شرايط صحّت ذبح در مذابح مذكور ، محقّق باشد رعايت اقربيّت به منا واجب نيست اگر چه اولي و مطابق احتياط است . »
آيت الله اراكي : « ذبح در مسلخ هاي جديد التأسيس در فرض عدم امكان ذبح در منا در صورتي كه شرايط شرعيِ ذبح رعايت شود مانعي ندارد ، هر چند نسبت به ساير مسلخ ها از منا دورتر باشد و رعايت اقربيّت به منا لازم نيست . »
* پي نوشتها :