1 ـ وجوب عمره همراه با
حج اِفراد وقران و...
49 میقات حج - سال ششم - شماره بیست و دوم - زمستان 1376 فقه حجّ 50 نگاهی به وجوب عمره همراه با حج افراد و قران و . . . محمّد رحمانی پیشگفتار در شماره پیشین ، مقاله ای درباره « وجوب عمره مفرده » آوردیم و گفتیم بر هر کسی که نسب
49 |
ميقات حج - سال ششم - شماره بيست و دوم - زمستان 1376
فقه حجّ
50 |
نگاهي به وجوب عمره همراه با حج افراد و قران و . . .
محمّد رحماني
پيشگفتار
در شماره پيشين ، مقاله اي درباره « وجوب عمره مفرده » آورديم و گفتيم بر هر كسي كه نسبت به آن استطاعت دارد ـ اگرچه نسبت به انجام حج تمتّع استطاعت نداشته باشد ، واجب است ونيز ادلّه اي بروجوب آن ، حتي بركساني كه از مكه دورند ( نائي هستند ) اقامه كرديم و اشكالاتي كه بر اين مدعا وارد شده ، به تفصيل موردنقدوبررسي قرارگرفت وسرانجام نتيجه گرفتيم كه وجوب عمره مفرده همانند وجوب حج تمتع نزديكتر به واقع است ، با اين فرق كه چنانچه شخصي حج تمتع را بجا آورد پس از آن عمره مفرده بر او واجب نمي گردد اگر چه نسبت به آن مستطيع باشد و به عكس اگر فردي عمره مفرده را انجام دهد و پس از آن براي حجّ تمتّع استطاعت پيدا كند ، انجام حج تمتع واجب است و انجام عمره مفرده كفايت از انجام حج تمتّع نمي كند .
و اينك در اين نوشتار دو موضوع مربوط به همديگر مورد بحث قرار مي گيرد ، از اين رو آن را در دو بخش مي آوريم :
* الف : آياكساني كه وظيفه آنها انجام حج اِفراد يا قِران است ، واجب است پس از انجام اين دو ( حج قران و اِفراد ) عمره مفرده نيز بجا آورند يا اين كه اين وجوب در بعضي از موارد است و هميشه نيست . هدف نوشته اثبات امر دوم بوده و مشتمل بر مطالب زير است :
1 ـ طرح بحث 2 ـ پيشينه بحث 3 ـ اقوال فقها 4 ـ ادله اثبات مدعا : ( الف : روايات
51 |
ب : اجماع ج : فعل نبي ( صلّي الله عليه وآله ) د : برائت ) .
* ب : بحث ديگري كه به دنبال بحث اوّل پيش مي آيد ؛ عبارت از اين است كه : در مواردي كه شخصي نسبت به عمره مفرده و حج قران و يا افراد استطاعت دارد ، آيا لازم است ابتدا حج ، سپس عمره را انجام دهد و يا اين كه تقديم حج برعمره مفرده ، واجب نيست و ممكن است عمره مفرده بر حج افراد و قران مقدم گردد ؟ مباحثي كه در اين بخش بررسي خواهد شد عبارتند از :
1 ـ پيشينه بحث 2 ـ ادله واجب نبودن تأخير عمره ( الف : روايات ب : برائت ) 3 ـ ادلّه وجوب تأخير عمره .
بخش اوّل :
1 ـ طرح بحث
بسياري از بزرگان فقها فرموده اند : شخصي كه وظيفه اش حج افراد و قران است بايد پس از انجام آن دو ، عمره مفرده بجا آورد . محقق حلّي ( رحمه الله ) يكي از اين گروه است . وي در كتاب شرايع ، كه لقب « قرآن فقه » را از جانب برخي از بزرگان به خود اختصاص داده ، مي نويسد :
« شكل حج اِفراد عبارت است از پوشيدن احرام از ميقات و يا هر مكاني كه احرام حج از آنجا جايز است ، سپس وقوف درعرفات ، وقوف درمشعر ، اعمال مخصوص منا ، طواف بر خانه ، نماز پشت مقام ، سعي ميان صفا و مروه ، طواف نساء و دو ركعت نماز آن . و واجب است پس از خروج از احرام ، انجامِ عمره مفرده . . . و افعال حج قِران همانند اِفراد است . » ( 1 )
2 ـ پيشينه بحث
بررسي تاريخِ مباحث علمي ، در فهم و درك آن علم ، نقش به سزايي دارد ، بهويژه مطالب فقهي در بخش عبادات ، كه مبتني بر تعبد است و از طرفي تتبع در اقوال فقها به خصوص بزرگان صدر اوّل كه نظرات آنها برگرفته از فرمايشات ائمه اطهار ( عليهم السلام ) است كه آبشخور اصلي فقه مي باشد . در فهم حكم مسأله تأثير زيادي دارد .
از اين رو پيش از آغاز بحث ، كلمات صاحب نظرانِ در اين فن را بررسي مي كنيم :
1 ـ شيخ صدوق ( م ـ 381 ) در دو كتاب فقهي خود تنها به تقسيم حج به « تمتّع » ، « قران » و « افراد » بسنده كرده و صورت حج افراد و قران را نياورده است . او مي نويسد :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ محقق حلّي ، شرايع الإسلام في مسائل الحلال و الحرام ، ج1 ، ص238 ، منشورات اعلمي .
52 |
« بدان حج سه قسم است : قِران ، اِفراد و تمتّع » . ( 1 )
2 ـ شيخ مفيد ( م ـ 413 ) در المقنعه اگرچه صورت حج قران و افراد را بيان كرده ولي سخني از وجوب عمره مفرده پس از آن ، به ميان نياورده است . او مي نويسد :
« اعمال حج قران عبارت است از احرام از ميقات مخصوص به آن و همراه با احرام قرباني را كه مقدور است ، همراه مي كند ، سپس دو طواف بر پيرامون خانه و يك سعي ميان صفا و مروه بجا مي آورد . . . پس از اين مي فرمايد : صورت اعمال حج اِفراد نيز چنين است » . ( 2 )
3 ـ سيد مرتضي ( م ـ 436 ) در جمل العلم و العمل ، همانند شيخ مفيد مشي مي كند و سخني از وجوب عمره مفرده پس از حج قران و يا افراد نمي آورد . او مي فرمايد :
« حج قران به اين است كه از ميقات آن احرام ببندد و قرباني را همراه با احرام كند سپس دو طواف بر خانه و يك سعي ميان صفا و مروه انجام دهد » . ( 3 )
4 ـ همو در كتاب مسائل ناصريات افزون بر اين كه به وجوب عمره مفرده پس از حج قِران و افراد اشاره اي نكرده استدلال مي كند كه در حج قِران و اِفراد ، دو طواف و يك سعي بيشتر واجب نيست و كساني كه افزون بر يك سعي را واجب مي دانند ؛ بايد دليل بياورند . سيد مرتضي مي نويسد :
« حج قران در نظر ما عبارت است از اين كه با احرام هدي همراه گردد و بر او دو طواف بر خانه و يك سعي ميان صفا و مروه واجب است فقط » . ( 4 )
5 ـ ابي صلاح حلبي ( م ـ 447 ) تصريح مي كند كه فرق ميان حج تمتّع با حج قران و افراد در اين است كه : در حج تمتع ، افزون بر اعمال حج ، مناسك عمره را نيز بايد اضافه كند ، به عكس قران و افراد . وي مي نويسد .
« حج قران عبارت است از اين كه هدي را نيز همراه كند و حج افراد عبارت است از اين كه حج جداي از هدي و عمره باشد » . ( 5 )
6 ـ شيخ طوسي ( م ـ 46 ) شايد اوّلين فقيهي باشد كه بر وجوب عمره پس از حجّ قران و افراد تصريح كرده است ، او مي گويد :
« شخصي كه حجّ قران انجام مي دهد پس از انجام اعمال آن ، از احرام خارج مي شود و بر اوست انجام عمره مفرده پس از حجّ قران . . . . و كسي كه حجّ افراد انجام مي دهد وظيفه اش مناسك حج قران است مگر در همراه كردن هدي . » ( 6 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ اعلم أن الحج علي ثلاثة أوجه : قارن و مفرد للحج و متمتع بالعمرة الي الحج . شيخ صدوق ، مقنعه ، ص215 ، كتاب الحج ، مؤسسه امام هادي .
2 ـ المقنعه ، شيخ مفيد ، ص35 ، جامعه مدرسين .
3 ـ سيد مرتضي علم الهدي ، الجمل و العمل ( همراه با ينابيع الفقيه ، ج7 ) ، ص104
4 ـ سيد مرتضي علم الهدي ، المسائل الناصريات ( در ينابيع الفقيه ، ج7 ) ، ص137
5 ـ ابن اصلاح حلبي ، كافي في الفقه ، ص191 ، مكتبة اميرالمؤمنين .
6 ـ شيخ طوسي ، المبسوط ، ج1 ، ص311 ، مكتبه مرتضوي .
53 |
7 ـ سلار ( م ـ 463 ) در مراسم ، ذكري از وجوب عمره ، پس از حجّ قران و افراد نمي كند . او مي گويد :
« حجّ قران عبارت است از احرام و همراه كردن هدي و دو طواف و يك سعي ميان صفا و مروه . » ( 1 )
قاضي ابن برّاج ( م ـ 481 ) از فقيهاني است كه تصريح مي كند بر وجوب عمره ، پس از انجام حجّ قران و افراد . او پس از شمردن اعمال حج قران مي نويسد :
« لازم است پس از اعمال حج قران ، عمره مفرده گزارده شود . »
سپس مي فرمايد :
« اعمال حجّ افراد مانند حجّ قران است . » ( 2 )
ابن حمزه ( م ـ 580 ) نيز عمره را پس از حج قران و افراد لازم مي داند . ايشان پس از تقسيم عمره به آنچه كه پيش از حج واجب و پس از حج واجب به جا آورده مي شود ، مي نويسد :
« عمره اي كه پس از اعمال حج واجب است ، عمره حجّ قران و افراد است . » ( 3 )
ابن ادريس ( م ـ 598 ) در اعمال حجّ قران و افراد مي نويسد :
« پس از انجام مناسك اين دو ( حج قران و افراد ) ، حاجي بايد از مكّه به سوي مسجد تنعيم و يا يكي ديگر از ميقاتها خارج گردد و از آنجا محرم شود . براي انجام عمره مبتوله ( 4 ) ( كنايه از عمره مفرده ) . »
علاّمه حلّي ( م ـ 672 ) نيز در شرايع تصريح مي كند بر اين كه در حج قران و افراد بايد عمره مفرده انجام گيرد ، ايشان پس از بيان مناسك آن دو ، مي فرمايد :
« واجب است بر او ( كسي كه حجّ افراد انجام داده است ) انجام عمره مفرده . » ( 5 )
جمع بندي و نتيجه گيري
از كلمات فقها روشن شد كه شايد اول فقيهي كه تصريح كرده بر وجوب عمره مفرده پس از حجّ قران و افراد ، شيخ طوسي ( رحمه الله ) بوده است و فقهاي پيش از او ، با اين كه در مقام بيان تعريف و تبيين اجزاء حجّ قران و افراد بوده اند ، ذكري از وجوب عمره مفرده پس از آن دو ، به ميان نياورده اند و كساني كه ( همانند محقّق حلّي ) عمره مفرده را پس از حجّ افراد و قران
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ مراسم العلويه ، ( در ضمن ينابيع الفقهيه ، ج7 ) سلار ، ص237
2 ـ قاضي ابن براج ، المهذّب ، ص210 ، جامعه مدرّسين .
3 ـ ابن حمزه ، الوسيله ، ص195 ، منشورات كتابخانه آية الله نجفي .
4 ـ ابن ادريس ، كتاب السراير ، ج1 ، ص523 ، جامعه مدرسين .
5 ـ محقّق حلّي ، شرايع الاسلام ، ج10 ، ص238 ، منشورات اعلمي .
54 |
واجب دانسته اند نيز بيان نكرده اند كه انجام آن جزئي از اعمال حج افراد و قران است و يا واجب مستقل مي باشد .
3 ـ اقوال فقها
در اين بخش با نقل نظريات فقها و نقل اختلاف گفتارها ، بررسي خواهيم كرد كه :
آيا عمره مفرده هميشه پس از حج افراد و قران واجب است يا تنها در زماني واجب است كه همزمان با استطاعت بر حج قران و افراد ، براي عمره مفرده نيز مستطيح شده ؟
و اگر به هنگام انجام حجّ قران و افراد ، عمره مفرده واجب نباشد ، مانند اين كه : از پيش عمره مفرده را به جا آورده باشد و يا وجوب حج از باب نذر بوده و عمره مفرده متعلّق نذر نبوده است . در اين موارد : آيا به دنبال حج قران و افراد ، بايد عمره مفرده نيز آورده شود ؟ در اين زمينه ميان فقها اختلاف وجود دارد و نظريات گوناگوني ارائه داده اند :
1 ـ نظريه وجوب عمره ؛ از ظاهر عبارت برخي از بزرگان فقها ، برداشت مي شود كه عمره مفرده واجب است . از باب نمونه ، كلام علاّمه حلّي در شرايع ( 1 ) و شيخ طوسي ( 2 ) در مبسوط است كه پيش از اين گذشت .
2 ـ واجب نبودن عمره مفرده ؛ جز در صورتي كه همزمان با حج براي آن نيز استطاعت داشته باشد ، از جمله كساني كه بر اين باورند مي توان از آية الله گلپايگاني نام برد . ايشان مي نويسند :
« كسي كه حج افراد انجام مي دهد ، عمره مفرده مي گزارد . اگر پيش از انجام حج آن را انجام ندهد و اگر بر عمره مفرده استطاعت نداشته باشد و يا نذر نيز واجب نشده باشد انجام آن پس از حج افراد واجب نيست . » ( 3 )
صاحب جواهر در شرح كلام محقّق حلّي ، كه معتقد بود : پس از حج افراد بايد عمره مفرده گزارده شود مي نويسد :
« انجام عمره مفرده ، بر مكلّفي كه حجّ افراد انجام مي دهد در صورتي واجب است كه عمره بر او واجب شده باشد . » ( 4 )
علاّمه حلّي در اين باره مي نويسد :
« اگر شخصي براي حج افراد استطاعت پيدا كند و براي عمره آن استطاعت نداشته باشد تنها حجّ واجب است ، بنابر قول اقرب . » ( 5 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ شرايع الاسلام ، ج1 ، ص238
2 ـ مبسوط ، ج1 ، ص311
3 ـ آية الله گلپايگاني ، كتاب الحج ، ج1 ، ص18 ، مطبعة خيام .
4 ـ جواهر الكلام ، ج18 ، ص43 ، دار احياء التراث العربي .
5 ـ قواعد الاحكام ، در ضمن كشف اللسام ، ج6 ، ص291
55 |
4 ـ ادلّه مدّعا
ممكن است براي اثبات اين مدّعا كه « عمره مفرده هميشه پسس از حجّ قران و افراد واجب نيست » به ادلّه اي تمّسك گردد ، آنها را در سه بخش بررسي مي كنيم :
الف : روايات
روايات فراواني وجود دارد كه عمره مفرده از جهاتي مانند حج است ؛ از جمله آن جهات شرايط استطاعت ، فوريّت و مقدارِ وجوب است . و بي شك ( در جاي خودش ) به دليلهاي گوناگون ؛ از جمله اجماع ، سيره و روايات ( 1 ) ثابت شده است كه حج در عمر هر انساني يك بار بيشتر واجب نيست . بنابر اين اگر كسي پيش از حج قران و افراد ، عمره مفرده را انجام دهد و استطاعت نسبت به آن ندارد ، نبايد بر او واجب باشد و اما رواياتي كه دلالت دارد عمره مفره همانند حج است فراوان است ؛ از جمله صحيحه زراره است كه از ابي جعفر ، امام باقر ( عليه السلام ) در حديثي آورده كه فرمود :
« العمرة واجبة علي الخلق بمنزلة الحجّ لأنّ الله تعالي يقول : { وأتمّوا الحجَّ والعُمرَةَ للهِ } » . ( 2 )
« عمره بر انسانها واجب است ، همانند حج ؛ زيرا خداوند مي فرمايد : حج و عمره را براي خدا به پايان برسانيد . »
صحيحه ابي بصير از امام صادق ( عليه السلام ) است كه فرمود :
« العمرة مفروضة مثل الحجّ » ( 3 )
« عمره واجب است همانند حج . »
در روايت معتبر معاوية بن عمار از امام صادق ( عليه السلام ) است كه مي فرمايد :
« العمرة واجبة علي الخلق بمنزلة الحجّ علي من استطاع إليه سبيلا ، لأنّ الله عزّوجلّ يقول { وأتمّوا الحجّ والعمرة لله } » ( 4 )
« عمره واجب است بر انسانها به منزله حج نسبت به كساني كه استطاعت دارند خداوند مي فرمايد : حج و عمره را براي خدا به پايان برسانيد . »
از اين روايات استفاده مي شود كه وجوب عمره مفرده همانند وجوب حج است يعني همانگونه كه حج در تمامي عمر بيش از يك مرتبه بر انسان واجب نيست ، وجوب عمره نيز در طول عمر ، تنها يك بار بر انسان واجب است . بنابر اين ، چنانچه بيش از حج افراد و قران ، عمره مفرده را انجام داده باشد لازم نيست پس از آن دو انجام گيرد و نيز همانگونه كه بي استطاعت حج واجب نمي گردد ، اگر كسي حج قران
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ جهت اطلاع بيشتر رجوع شود به كتابهاي مفصل ، از جمله مستند العروه ، ج1 ، ص13
2 ـ شيخ حر عاملي ، وسايل الشيعه ، ج10 ، باب1 از ابواب العمره ، ح2 ، ص235
3 ـ همان مدرك ، ج5 ، ص226
4 ـ همان مدرك ، ج8 ، ص237
56 |
و يا افراد انجام دهد و استطاعت نسبت به عمره مفرده نداشته باشد ، نبايد بر او واجب شود .
فاضل هندي در مقام بيان اين كه : « اگر شخصي نسبت به حجّ افراد مستطيع باشد نه عمره ، تنها حج واجب است » مي نويسد :
« اخبار دلالت دارد كه حجّ تمتع سه طواف به دور خانه و دو طواف ميان صفا و مروه است ولي حجّ قران و افراد دو طواف به دور خانه و يك طواف ميان صفا و مروه است . ( يعني عمره ندارد ) » ( 1 )
ب : اجماع
بسياري از بزرگان بر اين مطلب كه عمره مفرده در عمر يك بار بيشتر واجب نيست ادعاي اجماع كرده اند ؛ از جمله صاحب جواهر در مقام استدلال بر اين كلام محقّق حلّي ، كه مي فرمايد :
« شرايط وجوب عمره و مقدار واجب آن ، همانند حج است » مي نويسد :
« اجماع محصل و منقول بر اين مطلب ( هماهنگي عمره مفرده و حج نسبت به شرايط و مقدار واجب ) اقامه شده است . » ( 2 )
نقد و بررسي
استدلال با اجماع ، بر واجب نبودن عمره مفرده پس از حج افراد و قران ، بر كسي كه نسبت بدان مستطيع نيست ، در به نظر نمي رسد ؛ زيرا بر فرض قبول اتّفاق تمامي فقها ، اين اجماع مدركي است چنين اجماعي كاشف از قول معصوم ( عليه السلام ) نخواهد بود و از سوي ديگر ادعاي اجماع در اين مسأله كه برخي از فقها همانند شيخ طوسي و ابن برّاج و ديگران مخالفت كرده اند و فرموده پس از حج قران و افراد عمره مفرده واجب است ، نادرست خواهد بود .
ج : فعل نبي ( صلّي الله عليه وآله )
از جمله ادلّه ، مي تواند عمل حضرت رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) باشد ؛ زيرا آن حضرت عمره مفرده را پس از اعمال حج به جا نياورده است ؛ زيرا عمره هايي كه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) انجام داده هيچ كدام پس از حج نبوده است . و چون نسبت به عمره هايي كه آن حضرت به جا آورده از جهاتي ؛ مانند تعداد عمره ها و ميقات و . . . اختلاف وجود دارد ، مناسب است برخي از روايات را كه ويژگي و خصوصيات عمره هاي آن حضرت را بيان كرده است ، به دقّت بررسي كنيم :
1 ـ شيخ صدوق ضمن روايت مرسلي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ كشف اللسام ، ج6 ، ص291
2 ـ جواهر الكلام ، ج20 ، ص441
57 |
عمره هاي پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) را سه بار نقل مي كند . او مي نويسد :
« إنّ رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) اعتمر ثلاث عمرة متفرّقات كلّها في ذي العقدة عمرة أهل فيها من عسفان وهي عمرة الحديبية وعمرة القضا احرم فيها من الجحفة وعمرة أهل فيها من الجِعْرانة وهي بعد أن رجع من الطائف من غزاة حنين . » ( 1 )
« رسول خدا سه عمره در زمانهاي گوناگون انجام داد كه تمامي آنها در ماه ذي العقده بوده است : 1 ـ عمره اي كه از محل عسفان احرام بسته كه به نام عمره حديبيه معروف است . 2 ـ عمره قضا كه از جحفه احرام بسته . 3 ـ عمره اي كه از جعرانه احرام بست و اين عمره پس از مراجعت از غزوه حنين از طائف بوده است » .
اين روايت گر چه مرسله است ليكن كليني همين روايت را مستند از معاوية بن عمار نقل كرده است ( 2 ) و اين سند بي اشكال است .
2 ـ در صحيحه ابان از امام صادق ( عليه السلام ) نقل شده كه عمره هاي رسول الله سه تا بود :
« اعتمر رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) . . ثلاث عمرة كلّهنّ في ذي القعدة » ( 3 )
« رسول خدا سه عمره انجام داد : و تمامي آنها در ماه ذي القعده بوده است . »
3 ـ شيخ صدوق در من لايحضره الفقيه نقل مي كند كه رسول خدا نُه عمره انجام داده است :
« اعتمر رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) تسع عمرة » ( 4 )
« رسول خدا نُه عمره انجام داده است . »
مرحوم مجلسي اوّل در روضة المتّقين در شرح اين حديث مي نويسد :
« ما اطلاعي از اين خبر نداريم و اگر خبر صحيح باشد مراد عمره هاي پيش از هجرت است و يا آنها به ضميمه عمره هاي پس از هجرت ، و ممكن است سهو در نسخه باشد . » ( 5 )
در هر صورت عمره هاي آن حضرت به هر تعـداد كه باشـد ، هيچكـدامش پـس از حج انجام نپذيرفته است ، پس عمل رسـول الله ( صلّي الله عليه وآله ) مي تواند دليل باشد بر اين كه لازم نيست پس از حج قران و افراد به گونه حتم عمره مفرده انجام گيرد . البته اين دليل در صورتي صحيح است كه ثابت گردد رسول الله حج قران و افراد انجام داده است ، در غير اين صورت استدلال صحيح نخواهد بود .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ وسايل الشيعه ، ج7 ، باب 23 از ابواب المواقيت ، ح2 ، ص237
2 ـ وسايل الشيعه ، ج10 ، باب 2 از ابواب العمره ، ح2 ، ص238
3 ـ همان مدرك ، ح3
4 ـ شيخ صدوق ، من لا يحضره الفقيه ، ج2 ، ص154 ، ح667 ، دار الكتب الاسلاميه .
5 ـ مجلسي اول ، روضة المتقين ، ج2 ، ص122 ، كوشانپور .
58 |
فاضل هندي در مقام شرح كلام علاّمه حلّي كه معتقد است اگر استطاعت تنها براي حج افراد باشد نه عمره مفرده ، فقط حج واجب است مي نويسد :
« از جمله ادلّه اين نظر ، عبارت است از اين كه روايات مربوط به حجّة الوداع از انجام عمره مفرده ساكت است بلكه ظاهرند در انجام نپذيرفتن آن » . ( 1 )
د : برائت
دلايلي كه تا كنون براي اثبات ادّعا اقامه شد اگر صحيح نباشد و ترديد كنيم كه آيا تمامي كساني كه حج افراد و يا قران انجام مي دهند بايد پس از آن عمره مفرده نيز انجام دهند ؟ حتي كساني كه نسبت بدان استطاعت نداشته باشند ؟ و يا اين كه حج را نذر كرده اند ولي عمره را نذر نكرده اند . اين شك در اصل تكليف است و جاي برائت است ؛ به عبارت ديگر ، اگر شك كنيم بيشتر از يك عمره مفرده واجب است يا نه ، برائت جاري مي شود . و ممكن است برائت به صورت ديگر نيز جريان پيدا كند و آن اين كه شك مي كنيم كسي كه وظيفه اش حج قران و يا افراد است در صورتي كه عمره مفرده را انجام داده باشد ، بار دوّم نيز واجب است . اين مورد مصداق اقلّ و اكثر ارتباطي است و برائت از وجوب اكثر جاري است . تا اينجا روشن شد كه عمره مفرده پس از حج قران و افراد هميشه واجب نيست پس اگر كسي آن را قبل از حج انجام داده و يا نسبت به حج افراد و قران استطاعت دارد ولي نسبت به عمره مفرده استطاعت ندارد و يا حج قران و افراد را با نذر واجب كرده ولي عمره را واجب نكرده در تمامي اين صور عمره مفرده همراه با حج افراد و قران واجب نيست . آية الله خويي درباره اين كه دليلي بر وجوب عمره مفرده ـ چنانچه نسبت به آن استطاعت نداشته باشد ـ نيست ، مي نويسد :
« حج افراد و عمره مفرده دو واجب مستقل اند ، بنابر اين اگر نسبت به يكي از آنها استطاعت باشد همان واجب است . » ( 2 )
جمع بندي
از آن چه گذشت روشن شد كه فرمايش برخي از بزرگان فقه ، همانند شيخ طوسي و علاّمه حلّي و محقّق حلّي بر اين كه : پس از از حج قران و افراد ، آوردنِ عمره مفرده لازم است ، صحيح به نظر نمي رسد . بلكه بايد گفته شود واجب است عمره مفرده پس از حج افراد و قران چنانچه نسبت به
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ كشف اللسام ، ج6 ، ص291
2 ـ المعتمد ، ج3 ، ص273
59 |
آن استطاعت وجود داشته باشد ؛ زيرا چه بسا به هنگام انجام حج قران و افراد براي عمره مفرده استطاعت وجود ندارد از آن جهت كه حج با نذر واجب شده و عمره مفرده متعلّق نذر نبوده و يا از آن جهت كه عمره مفرده را از پيش انجام داده است .
بخش دوّم :
وجوب تأخير عمره از حجّ افراد و قران
از مباحث شايسته تحقيق در عمره مفرده اين است كه آيا در انجام عمره مفرده با حج قران و افراد ترتيب لازم است ؟
از ظاهر عبارت بسياري از فقها استفاده مي شود كه بايد عمره مفرده پس از به پايان رساندن حج انجام گيرد ، از باب نمونه علاّمه حلّي در اين باره مي نويسد :
« صورت اعمال حج افراد عبارت است از احرام پوشيدن از ميقات و يا هر جا كه احرام جايز است ، سپس رفتن به عرفه و مشعر و انجام مناسك روز قرباني و طواف و نماز و سعي و طواف نساء و نماز سپس عمره مفرده » ( 1 )
در ميان فقيهان نام آور پيشين نيز كساني بر اين باور بوده اند ؛ از جمله شهيد مي نويسد :
« زمان عمره مفرده واجب ، به اصل شرع ، پس از انجام اعمال حج و گذشت ايّام تشريق است . » ( 2 )
اين مسأله در ضمن سه بخش بررسي مي گردد .
1 ـ پيشينه بحث
در ميان نام آوران فقه ، بسياري از بزرگان نيز بر اين باور بوده اند كه عمره مفرده واجب ، لازم است پس از حج افراد و يا قران انجام گيرد ؛ به عنوان نمونه :
شيخ طوسي در اين باره مي نويسد :
« شخصي كه حج قران انجام مي دهد ، پس از انجام اعمال آن ، از احرام خارج مي شود و بر اوست انجام عمره مفرده پس از حج قران . » ( 3 )
قاضي ابن برّاج تصريح مي كند كه عمره مفرده بايد پس از حج باشد . او مي نويسد :
« لازم است بر كسي كه حج قران انجام مي دهد ، پس از آن ، عمره مفرده به جا آورد . » ( 4 )
ابن ادريس نيز از فقيهاني است كه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ علاّمه حلّي ، قواعد الاحكام ، ج1 ، ص72 ، منشورات رضي .
2 ـ دروس ، شهيد .
3 ـ شيخ طوسي ، المبسوط ، ج1 ، ص311 ، مكتبه مرتضوي .
4 ـ ابن حمزه ، الوسيله ، ص195 ، منشورات كتابخانه آية الله نجفي .
60 |
عمره مفرده را پس از حج افراد واجب مي داند و مي افزايد :
« پس از انجام مناسك لازم است كسي كه حج قران و افراد انجام مي دهد به سوي مسجد تنعيم و يا يكي ديگر از ميقاتها خارج گردد و از آنجا براي انجام عمره مفرده محرم گردد . » ( 1 )
علاّمه حلّي در شرايع نيز بر اين مطلب تصريح مي كند و مي نويسد :
« بر كسي كه حج افراد انجام مي دهد ، عمره مفرده پس از آن واجب است . » ( 2 )
از آن جهت كه بسياري از فقيهان صدر اوّل ، در وجوب عمره مفرده همراه با حج افراد و قران سكوت كرده اند ، در نتيجه بحث وجوب تأخير عمره از حج افراد و قران نيز در كلمات آنها مطرح نشده است .
2 ـ ادلّه واجب نبودن تأخير عمره
درباره وجوب تأخير عمره مفرده ، ( در صورت واجب بودن ) از حج افراد و قران ، برخي از فقها بر اين باورند كه به طور حتم و يقين ، واجب نيست عمره مفرده پس ازحج قران و يا افراد بجاآورده شود . بلكه ممكن است پيش از آن انجام گيرد براين مدّعا ممكن است به ادلّه اي استدلال شود ؛ از جمله :
الف : روايات
در ميان ادلّه دال بر وجوب ، به ويژه روايات ، روايتي كه دلالت كند بر وجوب ترتيب ، يافت نشد . بلكه تمامي آنها مطلق اند . يعني با انجام عمره پيش از حج و پس از آن سازگارند . افزون بر اينها شيخ صدوق روايتي را نقل مي كند كه در آن تصريح شده تخيير ميان حج و عمره :
1ـ « وقال أميرالمؤمنين ( عليه السلام ) أُمرتم بالحجّ والعمرة فلا تُبالوا بأيّهما بدأتم . »
« علي ( عليه السلام ) فرموده است : « شما به انجام حج و عمره فرمان داده شده ايد فرقي نمي كند به هر كدام آغاز كنيد . »
دلالت روايت بر مدّعا ، تمام است . چون صريح است در تخيير و اما از نظر سند بر مبناي كساني كه فرق مي گذارند ميان مرسلات شيخ صدوق ـ كه با « قال » شروع شده باشد كه در اين صورت روايت معتبره است ـ و رواياتي كه با « رُوِيَ » شروع شده باشد كه حجّت نيست .
2 ـ روايت يماني از امام صادق ( عليه السلام ) :
« إنّه سُئِل عن رجل خرج في أشهر الحجّ مصمراً ثمّ خرج الي بلاده قال لا بأس وإن حجّ من عامه ذلك و افراد الحجّ فليس عليه دم وإن الحسين بن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ ابن ادريس ، كتاب السراير ، ج1 ، ص523 ، جامعه مدرسين .
2 ـ محقّق حلي ، شرايع الاسلام ، ج1 ، ص238 ، منشورات اعلمي .
61 |
علي ( عليه السلام ) خرج يوم التروية إلي العرقا وكان معتمراً . » ( 1 )
« امام صادق نسبت به مردي كه در ماههاي حج عمره مفرده انجام داده و به وطنش برگشته ، فرموده است ، اشكالي ندارد و اگر در همان سال حج افراد انجام دهد قرباني لازم ندارد و امام حسين روز هشتم از مكه خارج شد در حالي كه عمره مفرده انجام داده بود . »
روايت دلالت دارد بر اين كه جايز است پيش از حج افراد ، عمره مفرده انجام گيرد ؛ همانگونه كه امام حسين ( عليه السلام ) انجام داده است .
از نظر سند ، چنانچه محمّد بن اسماعيل ، ابن نريع باشد ، روايت معتبره است .
3 ـ رواياتي كه دلالت دارد ، حج افراد و عمره مفرده با همديگر ارتباط ندارند ، بلكه آنها دو واجب مستقل هستند ، بر اين مطلب نيز دلالت دارد . ( 2 ) آية الله خويي مي نويسد :
« روايات فراواني برواجب نبودن ترتيب ميان عمره مفرده و حج افراد و قران دلالت دارد از جمله رواياتي كه دلالت دارد بر مرتبط نبودن عمره با حج از اين رو جايز است يكي را در سالي و ديگري را در سال ديگر انجام دهند . » ( 3 )
ب : اصل برائت :
و اگر دليل لفظي بر جواز تخيّر نداشته باشيم و شك كنيم در اين كه آيا ترتيب شرط است در صحّت عمره مفرده يا شرط نيست ، برائت از وجوب ونيزاصل عدم اشتراط تأخير عمره از حج جريان دارد و وجوب ترتيب و تأخير عمره را از حج نفي مي كند .
برخي از فقها تصريح كرده اند كه دليلي بر لزوم تقديم عمره مفرده بر حج افراد و قران نداريم . در اين باره مرحوم آية الله خويي مي نويسد :
« معروف ميان فقها اين است كه حج افراد پيش از عمره مفرده . . . باشد و برخي بر اين مطلب ادّعاي اجماع كرده اند و اما روايات لزوم تأخير عمره مفرده از حج افراد استفاده نمي شود . » ( 4 )
بنابر اين ، با عنوان دليل و دست كم شك در آن ، جاي برائت است .
3 ـ دليل بر وجوب تأخير عمره
بزرگاني كه بر اين باورند ، براي اثبات آن به اجماع استدلال كرده اند . فاضل
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ وسايل الشيعه ، ج10 ، باب 7 از ابواب العمره ، ح2 ، ص246
2 ـ اين دسته از روايات زياد است از جمله روايت 1 و 2 و 5 و 7 و 8 از باب1 از ابواب عمره . رجوع شود .
3 ـ المعتمد ، آية الله خويي ، ج3 ، ص212
4 ـ آية الله خويي ، المعتمد ، ج3 ، ص274
62 |
هندي پس از تقسيم عمره به عمره تمتّع و مفرده مي نويسد :
« عمره مفرده آورده مي شود پس از به پايان رسيدن حج و بر اين مطلب اجماع قولي و فعلي وجود دارد . » ( 1 )
نقد و بررسي
ادّعاي اجماع در اين مسأله از نظر صغرا و كبرا مخدوش است ؛ زيرا بسياري از فقها قائل به تخييرند و وجوب ترتيب را نپذيرفته اند .
صاحب جواهر پس از نقل روايات در اين باره مي نويسد :
« اين روايات و روايات ديگر ، دلالت دارد بر واجب نبودن ترتيب و تأخير عمره از حج ، بلكه جايز است تقديم آن بر حج افراد . » ( 2 )
در جاي ديگر مي فرمايد :
« اطلاق كتاب و سنّت بلكه خبر مرسل اقتضامي كند كه جايز است تقديم عمره ( مفرده ) بر حجّ . »
صاحب مدارك تصريح مي كند كه : « جايزاست عمرهوحج دريك سال انجام نپذيرد . »
در ميان روايات چيزي كه دلالت كند بر ارتباط « عمره » به « حج » ، وجود ندارد و نيز روايات دلالت ندارد بر اعتبار وقوع اين دو يك سال . ( 3 )
آية الله خويي نيز در مناسك مي فرمايند :
« عمره مفرده و حج مانند عمره تمتّع و حج نيست تا لازم باشد آن دو در يك سال انجام گيرند بلكه جايز است هر يك از اينها در دو سال انجام گيرد . » ( 4 )
از اينها گذشته ، اين اجماع بر فرض تمام بودن آن احتمال مدركي بودن آن مي رود .
جمع بندي
معلوم شد بر فرض وجوب عمره مفرده ، همراه با حج افراد و قران ، دليلي بر وجوب تأخير آن از حج نيست بلكه دليل بر واجب نبودن تأخير وجود دارد .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ فاضل هندي ، كشف السام ، ج6 ، ص292 ، جامعه مدرسين .
2 ـ جواهر الكلام ، ج18 ، ص46
3 ـ سيد علي موسوي عاملي ، مدارك الاحكام ، ج8 ، ص459 ، آل بيت .
4 ـ آية الله خويي ، المعتمد ، ج3 ، ص210 ، مسأله 4
63 |
* پي نوشتها :