2 ـ گزارشی از اعزام
دانشجویان به عمره
152 میقات حج - سال ششم - شماره بیست و دوم - زمستان 1376 گزارشی از اعزام دانشجویان به عمره ( 1376 ) اعزام حدود هشت هزار نفر از دانشجویان به سفر زیارتی عمره در سال 1376 ، یکی از اقدام های بسیار خوب و پسندیده ای بود که به همّت نماینده محترم ولیّ
152 |
ميقات حج - سال ششم - شماره بيست و دوم - زمستان 1376
گزارشي از اعزام دانشجويان به عمره ( 1376 )
اعزام حدود هشت هزار نفر از دانشجويان به سفر زيارتي عمره در سال 1376 ، يكي از اقدام هاي بسيار خوب و پسنديده اي بود كه به همّت نماينده محترم وليّ فقيه در امور حجّ و زيارت جناب حجّة الاسلام و المسلمين آقاي محمّدي ري شهري و با همكاري و هماهنگي معاونت دانشجويي و فرهنگي وزارت فرهنگ و آموزش عالي و سازمان حج و زيارت تحقق يافت . به دنبال آن ، بعضي از رؤسا و مسؤولان دانشگاههايي كه دانشجويانشان به حجّ مشرّف شده بودند ، نامه هاي جداگانه اي براي نماينده محترم وليّ فقيه در امور حجّ و زيارت ارسال كرده و در آن از تأثيرات معنوي حجّ سخن گفته اند كه اينك بخشهايي از آن نامه ها را در زير مي آوريم :
آقاي دكتر محمّدعلي طالبي معاون دانشجويي وفرهنگي دانشگاه تربيت معلم سبزوار :
« اين سفر معنوي ، پيامدهاي مثبتي را به شرح زير به ارمغان آورده :
1 ـ آشنايي با سرزمين وحي و نزول قرآن كريم و بالطبع شكوفايي بينش اسلامي دانشجويان .
2 ـ ايجاد و تعميق و تقويت مباني و انگيزه هاي ديني ، اعتقادي و فكري آنان .
3 ـ مقابله با تهاجم فرهنگي و آسيب پذيريهاي ويژه دانشجويان .
153 |
4 ـ بها دادن به قشر دانشجو و ايجاد نشاط روحي در آنان .
5 ـ آشنايي بيشتر با فرهنگ و اعتقادات مذهبي و فكري مسلمانان ساير ملل ( با توجّه به حضور مسلمانان ديگر كشورها در مكّه مكرمه و مدينه منوره براي زيارت ) .
6 ـ رشد و افزايش خصلت اجتماعي زيستن دانشجويان . »
آقاي عبدالرضا شيخ الاسلامي رييس دانشگاه مازندران :
كاروان حجّ و عمره اين دانشگاه مركّب از تعداد 85 نفر دانشجو و 18 نفر عضو هيأت علمي و كاركنان دانشگاه ، از تاريخ 3 تا 17 شهريور ماه جاري ( 1376 هـ . ق . ) به مدينه منوّره و مكّه معظّمه مشرف گرديدند
حكايت فرزندان ما داستان شگفت انگيز و بديعي است ؛ آنها كه همراه اين خواهران و برادران جوان بودند ، جملگي بر اين باورند كه اين سفر حامل تحوّلي عميق و انقلابي از عمق وجود اين زائران بود كه هرگز هيچ مكتب و مدرسه اي قادر به آموزش و ايجاد آن نيست .
لحظه ها و صحنه هاي تكان دهنده راز و نياز آنان در كنار حرم حضرت محمّد ( صلّي الله عليه وآله ) و حضرت فاطمه زهرا ( عليها السلام ) ، ضجّه هاي جگرسوز آنها در كنار بقيع ، دل كندن دشوار و جدايي درد آلودشان از مدينه و بي قراري آنان در ميقات و آنگاه سر بر آستان دولت ساييدنشان با تمام وجود ، و « الله اكبر » گفتنشان در سعي صفا و مروه و پرواز هماهنگ آنها در اين سعي ، كه همگان را به خود جلب كرده بود ، بخشي از پيام هايي است كه دريافت كرديم و اينك بر ما فرض است كه از جناب عالي و همه آنهايي كه براي فراهم ساختن موجبات اين سفر فراموش ناشدني تلاش و كوشش نمودند سپاسگزاري نماييم .
آقاي دكتر محمّد مهدي عليشاهي ، سرپرست دانشگاه شيراز :
بي شك استكبار جهاني پس از شكست در ترفندها و توطئه هاي گوناگون خود در جهت براندازي نظام نوپاي اسلامي مردم ايران ، به خصوص پس از جنگ تحميلي هشت ساله ، اين بار صحنه جنگ را به عرصه فرهنگي و اخلاقي كشاند
154 |
و تجربه ديرين غرب را كه قرنها پيش در اندلس پياده شده بود ، بارديگر در معرض آزمون درآورد تا از طريق فساد اخلاق و به ابتذال كشيدن نسلهاي نوخاسته ، زمينه هاي سستي و بي اعتقادي و انحطاط اخلاق را فراهم سازد و بدين وسيله بتواند بار ديگر سلطه ناميمون خويش را برقرار سازد ؛ يعني آن چيزي كه رهبر فرزانه انقلاب حضرت آية الله خامنه اي ـ دامت بركاته ـ از آن به عنوان « شبيخون فرهنگي » ياد كردند . نسل جوان به ويژه معرفت آموختگان دانشگاهي امروز از يك سو نگاهي واقع بينانه و تحليل گرايانه به حوادث جاري جهاني در عرصه هاي مختلف سياسي ، اقتصادي و به ويژه فرهنگي و علمي داشته و از سوي ديگر سعي كرده اند كه بستري مناسب جهت توسعه همه جانبه بر بنياد ارزشهاي معنوي و الهي و انساني فراهم كنند .
بي شك چنين حركت عظيم و بديعي كه در اعزام كاروانهاي دانشجويي به حجّ عمره شكل گرفته است ، داراي اثرات و نتايج مهمّي است كه اثرات آن را به وضوح بر اين قشر روشنفكر شاهديم ، از جمله :
1 ـ فراهم آمدن فرصتي مناسب براي مشرّف شدن دانشجوياني كه مشتاق زيارت خانه خدا هستند به مكه .
2 ـ پديدار شدن تحوّل روحي و معنوي دانشجوي مشرّف شده به مكّه كه بي شك اثرات معنوي و الهي بسياري را در زندگي خود و همچنين جامعه اسلامي خواهد داشت .
3 ـ تشويق ديگر دانشجويان در دانشگاه براي تكرار چنين عمل و حركت مقدّس .
4 ـ و از همه مهمتر گستـرش فرهنگ معنوي و الهي ناب در ميان قشر روشنفكر و تحصيل كرده دانشجو .
آقاي كاشاني سرپرست معاونت دانشجويي و فرهنگي دانشگاه علاّمه طباطبايي :
در زمان حاضر كه از هر سو خطرات تهاجم فرهنگي چون طوفان ويران كننده اي ، فرهنگ ناب اسلامي را تهديد مي كند ، با توجّه به نقش سازنده اي كه اماكن مقدّس اسلامي چون مكّه ( خانه خدا ) ، مدينة الرسول ( مركز تبلور دين مبين اسلام ) به عنوان مراكز ثقل اسلام عزيز در روح و روان جوانان مسلمان دارد ،
155 |
مأنوس نمودن جوانان دانشگاهي با اين اماكن در زمان حال و آينده يك ضرورت حياتي مي باشد . سفرهاي حجّ عمره و ساير اماكن مقدّس اسلامي ، در نوع خود يكي از محكم ترين و بهترين فعّاليتهاي فرهنگي است جهت گسترش و تحكيم فرهنگي غني اسلامي و جلوگيري از تهاجم فرهنگي در جامعه ايران و بستر مناسبي است براي تحقق بخشيدن به فعّاليتهاي فرهنگي و ديني .
دانشگاه علاّمه طباطبايي به عنوان بزرگترين دانشگاه علوم انساني كشور ، ضمن استقبال از اين حركت روح بخش و با توجّه به تأثيرات عميقي كه سفر حجّ عمره تابستان 1376 ، در روح و روان و ايده هاي دانشجويان اين دانشگاه گذاشته ، ضمن قدرداني از عنايات و توجّهات حضرت عالي در اين راستا از سفرهاي بعدي اين نهاد استقبال مي نمايد ، طبق نظرخواهي هاي به عمل آمده از دانشجوياني كه در سفر قبلي به حجّ عمره مشرّف شده اند همگي با رضايت كامل خواهان گسترش و تداوم اين حركت بزرگ فرهنگي مي باشند .
آقاي سيد محسن صفوي معاون دانشجويي و فرهنگي دانشگاه صنعتي اصفهان :
سفر روحاني و معنوي حجّ عمره دانشجويان ، نه تنها به عنوان اردويي فرهنگي ـ زيارتي ، بلكه در حكم حركتي بسيار مؤثر و گام بزرگي در جهت تحوّل روحي و رواني در ميان دانشجويان عزيز است كه عناصر اصلي تشكيل دهنده بافت دانشگاهها و سرمايه هاي سرشار نظام مقدّس جمهوري اسلامي اند و نيز اثرات سازنده و متعدّد آن بر روي دانشجويان اعزام شده و ساير دانشجويان به نحوي نمايان بوده است .
در طول سفر ، صحنه ها و خاطرات ارزشمندي خلق گرديده كه بعضاً بخشي از آن ، از زبان دانشجويان در جلسه بعد از موسم ، تشريح گرديد و بيان هر يك از اين خاطرات و گزارشها آنچنان الهام بخش و تكان دهنده بود كه عطش و شيفتگي را جهت عزيمت در ساير دانشجويان به شدّت برانگيخته است كه اينك به عنوان نمونه ، بعضي از گزارشها و خاطرات را مي آوريم :
1 ـ تجمّع هر شب كلّيه برادران و خواهران دانشجوي كاروان ، پشت نرده هاي بقيع و اقامه زيارت جامعه كبيره و زيارت عاشورا با شور و حال عجيب معنوي .
2 ـ مشاهده نور درخشان و مباركي در تاريكي شب در ميان قبرستان بقيع در
156 |
حين اقامه دعا و زيارت توسط سه تن از دانشجويان و مدير محترم كاروان به طوري كه وَلوَله و استغاثه و شور وصف ناپذيري در ميان همگان ايجاده كرده است .
3 ـ طرح سؤالات حساس و جالب در خصوص تاريخ اسلام و فلسفه حج در كاروان و با روحاني محترم كاروان و گفتگوهاي روشنگر و جهت دهنده در جمع دانشجويان .
4 ـ تشكّل و حضور با شكوه خواهران به طور منظّم در تمامي صحنه ها و افتخار آفرين آنها به عنوان الگوي زن مسلمان و نمايانگر جايگاه علمي اجتماعي خواهران در نظام جمهوري اسلامي .
5 ـ ختم قرآن در مدينه و مكه توسّط تعدادي از خواهران و برادران دانشجو .
6 ـ تجمّع در بالاي جبل الرحمه در صحراي عرفات و نيايش جمعي و جستجوي امام عصر ( عج ) .
7 ـ باقي ماندن طولاني در لباس احرام و عدم علاقمندي به خارج شدن از احرام .
8 ـ احرام بستن مكرر اغلب دانشجويان در كليّه شبها در مسجد تنعيم و انجام مكرر عمره مفرده به نيابت از امامان معصوم ( عليهما السلام ) .
9 ـ اعلام مدير و معاون و روحاني كاروان ، مبني بر اين كه اين سفر در كلّيه سفرهاي متعدد قبلي آنان سفر نمونه بوده است .
10 ـ روزه داري استحبابي تعدادي از دانشجويان در اغلب ايام سفر .
11 ـ زانو زدن دانشجويان در چند نوبت در هنگام اوّلين ورود به مسجدالحرام و ديدار كعبه و استغاثه و تضرّع به درگاه معبود و معشوق يكتا و آفريدن صحنه اي باشكوه و به ياد ماندني توسط جمع جوان و عاشق بيت الله الحرام .
12 ـ ملاقات و گفتگوهاي تبليغي توسط تعداد از دانشجويان زباندان با ساير مسلمانان جهان و ايفاي نقش مؤثّر به عنوان سفيران جمهوري اسلامي و تشيّع ، در صحنه سياسي ـ عبادي حج .
معاون دانشجويي دانشگاه شهيد چمران اهواز :
در مدّت هفت روزي كه در مدينه منوّره بوديم با كاروان هاي مختلف دانشجويي ، كه در مدينه بودند ، ارتباط برقرار گرديد و هماهنگي لازم به عمل آمد .
157 |
زيارت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) و امامان بقيع ( عليهما السلام ) با حضور جوانان پرشور و انقلابي ، از شكوه و عظمت خاصّي خود برخوردار بود و دانشجويان اين فرصت استثنايي را مغتنم شمرده و از تمام ساعات شبانه روز ، استفاده لازم را مي بردند . برگزاري نمازهاي يوميّه در مسجدالنبي ، تلاوت قرآن كريم و مناجات با خداوند متعال در روضه و در كنار خانه حضرت زهرا ( عليها السلام ) و مناجات ها و زيارت هاي شبانه در كنار بقيع ، برگزاري برنامه هاي شبانگاهي در اقامتگاه همراه با مراسم روضه خواني و سينه زني ، از برنامه هاي فرهنگي مؤثر در اين مدّت اقامت بود .
در اوّلين شب جمعه ، دعاي كميل با شكوه و عظمت خاص خود برگزار شد و به عنوان بهترين برگزاري دعاي كميل در ميان ايّام حج عمره شناخته شد ، به طوري كه از طرف بعثه مقام معظّم رهبري در حدّ دعاي كميل ايّام حج تمتّع از آن ياد مي شد . برگزاري مراسم جشن ميلاد حضرت رسول ( صلّي الله عليه وآله ) به اتفاق كليه كاروان هاي ايراني در محلّ بعثه مقام معظّم رهبري ، خود يكي از جلوه هاي شكوه و عظمت اين سفر روحاني بود .
نظم و انسجام و همكاري و هماهنگي ، در اين سفر بسيار چشمگيري بود . رفتار و حركات دانشجويان مورد تقدير مسؤولان سازمان حج و زيارت قرار مي گرفت .
زيارت و بازديد از محلّ جنگ احد و زيارت شهداي احد ، بازديد از محلّ جنگ احزاب و زيارت مساجد آن ـ كه برگزاري نماز در مسجد حضرت فاطمه ( عليها السلام ) از شكوه و عظمت و خلوص و پاكي و لطافت خاصّي برخوردار بود ـ بازديد از مسجد ذو قبلتين و بازديد از مسجد قبا همراه با اقامه نماز در هر يك از اين مساجد ، يكي از روزهاي به يادماندني اين سفر را تشكيل مي داد . اين بازديدها با توضيحات روحاني محترم كاروان و مداحي همراه بود و شكوه آن باعث مي گرديد كه كاروان هاي ديگري نيز كه در آن محل بودند به جمع كاروان بپيوندند و به شكوه و عظمت آن بيافزايند .
شب هاي بقيع ، شب هاي به ياد ماندني و جاويدان است . شب هاي بقيع هر چند تاريك و بي چراغ است ، امّا درد دل هاي شبانه شيعه با ائمّه بقيع ( عليهما السلام ) و مناجات ها و زيارت هاي شبانه آنان ، فضاي عطرآگين آن را نوراني نموده است . هر شب تعداد زيادي از دانشجويان اقامت در كنار بقيع را به خوابيدن در هتل ها ترجيح
158 |
مي دادند و با مناجات گروهي ، بهترين ساعات عمر خود را با توسّل به ائمّه اطهار ( عليهما السلام ) به خودسازي مشغول مي شدند .
ساعت 45/2 بامداد درب حرم حضرت رسول ( صلّي الله عليه وآله ) باز مي شد ، اوّلين كساني كه مشرّف به حرم مي شدند ، غالباً دانشجويان بودند كه معمولا تا پس از برگزاري نماز صبح در روضه رضوان مسجدالنبي ( صلّي الله عليه وآله ) به تهجّد و نماز شب و عبادت مي پرداختند .
در استفاده از ساعات پربركت حضور در مدينه منوّره دانشجويان به رقابت پرداخته بودند . تأكيد به اقامه نمازهاي يوميه در مسجدالنبي و تلاش جهت ختم قرآن در مسجدالنبي و نماز در كنار خانه زهرا ( عليها السلام ) موجب شد كه نزديك به تمامي دانشجويان ، نمازهاي روزانه را در مسجدالنبي برگزار كنند و بيش از بيست نفر از دانشجويان موفق به ختم قرآن در مدينه منوره گرديدند .
گرايش به خريد ، تا سه روز اقامت در مدينه ، عملا وجود نداشت و همه ترجيح مي دادند كه از فضاي معنوي مسجدالنبي و بقيع بهره مند شوند و پس از آن نيز تنها دانشجويان در مراجعت از حرم به تهيه سوغات اقدام مي نمودند . فضاي روحاني حاكم بر سفر چنان جلوه گر بود كه دانشجويان از همديگر مي خواستند دعا كنند كه خدا اين اشكها را از آنها نگيرد . زيارت وداع در حرم حضرت رسول ( صلّي الله عليه وآله ) و ائمه بقيع ( عليهما السلام ) لحظات به يادماندني و اوج عشق و معرفت به ائمّه اطهار ( عليهما السلام ) بود .
عصر روز شنبه مورّخ 4/5/76 كاروان دانشجويان به مسجد شجره رفت و در ميقات لباس از تن برون كرد و احرام سفيد پوشيد . دانشجويان كنار همديگر آمده و از همديگر حلاليت مي طلبيدند ، صحنه اي كه شايد فقط در جبهه ها از آن سراغ دارم . لحظه اي كه لبيك ها گفته مي شد اشك شوق در ديدگان جوانان دانشجو موج مي زد و تولّدي دوباره را پيغام مي داد .
ساعت دو بامداد روز يكشنبه 5/5/76 به مكّه معظّمه رسيديم و پس از تحويل وسائل به هتل ، به صورت دسته جمعي به حرم امن الهي ، بيت الله الحرام شرفياب شديم . لحظه اي استثنايي است براي اولين بار چشم به خانه خدا دوختن ، همه مبهوت عظمت بودند و نمي دانستند چه كنند ؟ ! تذكّر روحاني كاروان كه قبل از هر كاري بايد اعمال و مناسك را انجام دهيد ، دانشجويان را از بلا تكليفي نجات
159 |
داد و همه به دنبال روحاني محترم كاروان ؛ « هفت دور طواف خانه خدا » ، « دو ركعت نماز طواف » ، « هفت بار سعي بين صفا و مروه » ، « تقصير » ، « هفت دور طواف النساء » و « دو ركعت نماز طواف النساء » ، اعمال واجب عمره بود كه انجام گرفت .
در بين سعي صفا و مروه ، وقت اذان صبح شد و دانشجويان اوّلين نماز صبح خود را در سعي بين صفا و مروه به جماعت برگزار كردند . پس از اعمال ، به زيارت خانه خدا پرداختند و حاجات خود را در كنار حجرالأسود از خداوند متعال خواستند تجربه مدينه باعث گرديد دانشجويان قدر اوقات حضور در مكّه را بيشتر احساس كنند . از همان اول ، تلاوت قرآن را آغاز كردند و تعداد زيادي از دانشجويان موفّق گرديدند كه در مكّه معظمّه نيز قرآن را ختم كنند .
شركت در نمازهاي جماعت در مسجدالحرام ، طواف به نيابت از طرف شهدا ، پدر و مادر ، برادران و خواهران ، ائمه اطهار ( عليهما السلام ) و تلاوت قرآن كريم كار هر ساعت دانشجويان در مكّه معظّمه بود . انجام عمره به نيابت از ائمه اطهار ( عليهما السلام ) و پدر و مادر و خواهر و برادر و دوستان و مسؤولان محترمي كه در برگزاري اين حج عمره مشاركت داشته اند ، در هر شب به رقابت گذاشته شده بود . تعداد زيادي از دانشجويان موفق شدند كه هر شب به عمره بپردازند .
تمامي دانشجويان حداقل سه بار عمره به جاآوردند و قريب به سي و شش نفر موفق شدند كه شش بار عمره را به جاآورند . دانشجويان شب ها يا در عمره و انجام مناسك آن بودند يا به عبادت در خانه خدا مشغول مي شدند و روزها هم به طواف گِرد خانه خدا ، قرائت قرآن و نمازهاي مستحبي مي پرداختند .
روز سه شنبه ، دانشجويان از صحراي منا و عرفات ، محل رمي جمرات ، جبل الرحمه ، كوه ثور و كوه حِرا ، بازديد به عمل آوردند و توضيحات لازم توسط روحاني محترم كاروان داده شد ، همخواني دانشجويان در صحراي عرفات و منا جلوه خاصّي به كاروان بخشيده بود .
يكي از دانشجويان دانشگاه صنعتي اصفهان ، پس از بازگشت از سفر عمره ، تحوّل ايجاد شده در روح و جان خود را چنين ترسيم كرده است :
از مكّه بازگشتم ، بعد از آمدن از مكه تا حدود دو هفته حال خودم را نمي فهميدم .
160 |
دل آشوب و نگران بودم . حالتي پريشان به من دست داده بود . سرگردان بودم و انتظار مي كشيدم ولي انتظار چه چيز را ؟ نمي دانم . آمادگي كامل براي گريه كردن داشتم و به هر بهانه اي بود و باكوچكترين محرّك گريه ام مي گرفت ، خودم اين طور تحليل مي كردم كه دلم تنگ شده است و اين انتظار ، انتظار ديدار دوباره آنجاست . يك روز نشستم و فكر كردم كه بفهمم اين دلتنگي و اضطراب من براي چيست ؟ خوب كه فكر كردم ديدم براي رفتنم به آنجا مي توانم دلايل معقول بياورم و خودم را قانع كنم ؛ مثلا اين كه خدا خواست كه من قسمتم شود و مكه و مدينه را از نزديك ببينم كه بهانه اي ديگر نداشته باشم يا كلاّ خدا مي خواست كه آدم شوم و براي همين مرا به آنجا دعوت كرد . خلاصه از اينجور دليلها كه به عقل من جور در مي آيد ولي چيزي كه در اينجا نمي فهميدم اين بود كه براي چه برگشتم به ظاهر ، شايد پرسش مسخره اي باشد ولي درست كه فكر مي كردم نمي فهميدم كه چرا برگشته ام ؟ مگر نه اين كه در شبانه روز ، 17 ركعت نماز به سوي اين سرزمين رو مي كني ، مگر نه اين كه غذا خوردن و خوابيدنت در جهت اين سرزمين است . تمامي كارهاي روزمره را كه بخواهي با توجّه و عنايت انجام دهي رو به اين سو مي كني و جهت گيريهاي درست روزمره ات در اين جهت است ، خوب حالا كه رسيده اي به اينجا ، رسيده اي به مركز دايره اي كه از دور به صورت شعاعي به طرفش كشيده ، مي شدي ، حالا درست در سرزميني هستي كه مسلمانان تمام دنيا ، هم اكنون رو به اين سو دارند ؛ قطب عالم . خوب حالا كه بدين جا رسيدي به مدينه فاضله ، شربت اندر شربت ، نور علي نور ، برگشت چه معنايي دارد ؟ بر مي گردي كه چه ؟ به كجا ؟ كه دوباره از دور رو به اينجا كني و در تب و تاب برگشت باشي كه دوباره حسرت ديدار لحظه لحظه هايش را داشته باشي ؟ ! اين فكر روزها مرا عذاب مي داد و گيج و سرگردانم كرده بود ، نمي فهميدم بعد از دل بريدن و به يگانه رسيدن ، برگشتن و دوباره به همان زرق و برقهاي روزمره دل بستن چه مفهومي دارد ؟ دوباره برگشتي كه به همان چيزهاي دست و پا گير دل ببندي ؟ ! برگشته اي كه در همان محبس قديمي زنداني شوي ؟ خيلي مسخره به نظر مي رسيد ، مكه و كعبه بدين زيبايي را ديده بودي و حالا مجبوري به چيزهايي دل ببندي كه زيباييش در مقابل آنها بارها و بارها ناچيز است ؟ !
161 |
خدايا ! معناي اين بازگشت چه بود ؟ شبهاي زيادي به اين مسأله فكر كردم ، شايد بتوانم اين التهاب را در درونم خاموش كنم . كم كم فهميدم كه بازگشت اصلا چيز غيرمنطقي و نامعقولي نبود ، اشكال من در حقيقت اينجا بود كه هدف نهايي وغايي را رسيدن به كعبه و مكه و مي دانستم البته نه آشكارا و بارز ولي دلم اين طور پذيرفته بود ؛ يعني اين كه شايد زماني كاملا قبول داشتم كه مكه و رسيدن به آن هدف نيست ولي دقيقاً اشكال من اين بود كه عقلا اين گونه پذيرفته بودم ، به همين دليل برگشت از آنجا را كاري كاملا برضدّ عقل مي دانستم . در حقيقت آنچه كه اين سرزمين را مكه و مدينه كرده بود ، آنچه كه از اين چهار ديوار ، كعبه مسلمين بنا كرده بود ، آنچه اين دو سرزمين را مقدّس ساخته بود و آن زيبايي با عظمت را در آن پديد آورده بود و آرزوي ديدارش را در دل مشتاقان قرار داده بود « نزع » بود ؛ كنده شدن ، گسيختن ، جداشدن ، پاره شدن از زنجيرهاي محكم و قيد و بندهاي دنيوي . رها شدن و آزاد گشتن از منجلاب دنيا ، گريختن و پرواز كردن و اوج گرفتن به سوي يگانه معبود ، به سوي حق و به سوي زيباترين . اين است كه مكّه را مكّه مي كند و مدينه را مدينه و بقيع را براي عاشقان زيبا مي گرداند ، گورستاني كه جز مشتي خاك ظاهراً چيزي ندارد .
كعبه بهانه است بهانه اي است براي كشاندن خلق خدا . كدام خلق ؟ سنجيده شدگان و رهاشدگان و آزادگشتگان . در اين صورت است كه زيبايي يگانگي را مي فهمي ؛ زيبايي كه تا به حال در هيچ جاي دنيا نديدي ، نشنيدي و نچشيدي . در هيچ تابلوي نقاشي ، در هيچ منظره طبيعي ، در هيچ نگاه دلنشيني ، در هيچ احساس لطيفي و . . . زيبايي وصف ناشدني كه براي اولين بار درك مي كني چيزي بالاتر از زيبايي كه واژه اي در خور شأنش نيست واقعاً زيباست . اين عظمت و زيبايي به قدري است كه همه ، كوچك و بزرگ ، پير و جوان ، زن و مرد ، سياه و سفيد ، همگي با لباسهاي سفيد در كنار همند ولي به قدري مبهوت اين زيبايي اند كه به زيباييهاي اطراف اصلا توجّهي ندارند .
آري اين زيبايي نه فقط به خاطر چهار ديوار كعبه بلكه مهم تر از آن ، محيط معنوي آنجا بود و اين كاملا درسي بود كه به همگان مي آموخت هر كجا مي تواند مكه باشد ، به شرطي كه محيط آن به گونه محيط مكه باشد . من برگشته ام كه مكه و مدينه را در اينجا براي خود بسازم رفتن به آنجا بهانه اي بود براي الگو گرفتن .
162 |
اين سفر به من نشان داد كه چگونه مي توان زيبايي را براي زندگي به ارمغان آورد ، زيبايي وصف ناشدني كه در اين رها شدن و اوج گرفتن نهفته است ، هر كجا كه دل كندي و براي او شدي آنجا كعبه است .
به اميد آن كه اين حركت ارزشمند و خداپسندانه همچنان ادامه يابد و دانشجويان عزيز دانشگاههاي سرتاسر كشور بتوانند از ثمرات و فوايد فراوان معنوي و اخلاقي سفر زيارتي عمره بهره مند گردند .