بخش 11
وظایف اخلاقی حاجیان
155 |
ميقات حج - سال ششم - شماره بيست و سوم - بهار 1377
جاري هاي حج
156 |
وظايف اخلاقي حاجيان
عبدالهادي مسعودي
حج ، يك عبادت اجتماعي است و در هر اجتماع ، كوچك يا بزرگ ، رعايت آداب معاشرت و حسن رفتار ، لازم است . حاجيان و زائران خانه خداوند ، بزرگترين گردهمايي جهان اسلام را شكل مي دهند و از اين رو ، چهره اي از دين و نمادي از شخصيّت مسلمانان را به نمايش مي گذارند . رعايت آداب و اخلاق اسلامي در اين اجتماع شكوهمند مي تواند اين آيين بزرگ را محبوب هزاران تماشاگر غير مسلمان كند و عدم رعايت اين آداب ، نه تنها به مسلمانان كه به اسلام ، ضربه هايي گاه غيرقابل جبران وارد مي سازد . از اين رو ، محدّث و مؤلف بزرگ شيعي ، شيخ حرّ عاملي ، در جامع بزرگ روايي خويش ( وسائل الشيعه ) ، روايات مربوط به مسافرت و آداب معاشرت را در كنار ابواب حج آورده و همچون يك حكم فقهي به شرح و تفصيل آنها پرداخته است . ( 1 ) اين ، بدان معناست كه براي شناخت همه جانبه از وظايف اخلاقي زائران خانه خدا ، بايد تمام ابواب و روايات مربوط به نحوه رفتار يك مسلمان با ديگران بررسي شود .
امّا دريا در كوزه نگنجد و مظروف از ظرف بزرگتر نبايد ؛ لذا در اين مقاله فقط از آيات و رواياتي بهره مي گيريم كه وظايف سفر حج را به حاجيان گوشزد مي كند . وظايفي كه از هنگام عزم و تصميم و تهيه زاد و توشه تا اعمال و مناسك مكّه و مدينه و حتي پس از بازگشت ، متوجه يك زائر بيت الله است . پيش از همه به ذكر وظيفه اي مي پردازيم كه در تمام مراحل اين سفر و بلكه زندگي ، لازم است :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ ايشان در « كتاب الحجّ » پس از ابواب « وجوب حج ، نيابت حج و اقسام و مواقيت حج » آداب سفر را آورده است . اين قسمت ، 68باب و 292حديث دارد . سپس ابواب آداب معاشرت را در 166باب و با 889حديث آورده است . پس از اينها به ساير احكام حج پرداخته است .
157 |
1 ـ تقوا
{ الحجّ أشهر معلومات فمن فرض فيهنّ الحجّ فلا رفث ولا فسوق ولا جدال في الحجّ وما تفعلوا من خير يعلمه الله وتزوّدوا فإنّ خير الزّاد التقوي واتّقون } . ( 1 )
زائر بيت الله الحرام ، پيش از سفر ، همچون هر مسافر ديگري ، توشه مي اندوزد . اين توشه بايد متناسب با طول سفر ، چگونگي آن و مقصد باشد . توشه راه مكّه ، خوراك و پوشاك است ولي براي زيارت دوست ، اين كافي نيست . زائر كعبه دوست ، به سفر معنوي مي رود و در آستانه چنين سفري بايد خود را از درون بپالايد . آلودگي دل را بزدايد و روحش را تطهير كند ؛ خود را با فضيلتهاي اخلاقي زينت دهد و به مقدّسترين مكانها و مبارك ترين بقعه ها ، تقوا را ارمغان ببرد كه صاحب خانه ، در قرآن ، آن را بهترين توشه خوانده است . تقوا سفارش هميشگي قرآن است ؛ امّا يادكرد مكرّر آن در آيات مربوط به حج ( آيه هاي 189 ، 196 ، 197 ، 203 از سوره بقره و آيه دوّم سوره مائده ) ، اين نكته را تأكيد مي كند كه زائر بايد از آغازين لحظه هاي تصميم و نيّت ، تا بازگشت به خانه ، خود را از شيطان حفظ كند و در آشكار و نهان و دل و زبان ، پرهيزكارانه ، گام به سوي مقصد نهد .
افزون بر آيات ، روايات نيز به رعايت تقوا سفارش كرده اند و آن را به عنوان نشانه قبولي حج و به دست آوردن آثار و ثمرات گرانبهايش ، ذكر كرده اند . پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) مي فرمايد : « آية قبول الحجّ ترك ما كان عليه العبد مقيماً من الذنوب . . . ( 2 ) نشانه قبول حج اين است كه انسان گناهاني را كه مرتكب مي شد ترك كند » . در حديثي ديگر از پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) اين بيان ، تفصيل داده شده است : « من علامة قبول الحجّ إذا رجع الرجل عمّا كان عليه من المعاصي ؛ هذا علامة قبول الحجّ و إن رجع من الحجّ ثم انهمك فيما كان من زناء او خيانة او معصية ، فقدردّ عليه حجّه . . . ( 3 ) نشانه قبول حج ، بازگشت از گناهان گذشته است و اگر از حج بازگشت ، امّا بر گذشته اش چون زنا و خيانت ونافرماني ، اصرار ورزيد ، حجّش مردود است » .
از اين مهمتر ، بي تقوايي و گناه ، توفيق حج گزاردن را سلب مي كند و انسان را از همه آثار دنيوي و اخروي اين عبادت بزرگ محروم مي سازد . به عبارت ديگر ، حرمان از پذيرفته شدن در مهماني خداوند رحمان ، اثر بي تقوايي و معصيت است و اين معنا نيز از روايات ، استفاده مي گردد . برقي ، عالم بزرگ شيعي قرن سوم در كتاب حديثي و بسيار زيباي خود به نام « المحاسن » از امام صادق ( عليه السلام ) نقل مي كند : « من أراد الحجّ فتهيّأ له فحرمه ، فبذنب حرمه . . . ( 4 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ بقره : 197
2 ـ الجعفريات : ص66
3 ـ همان .
4 ـ محاسن برقي : ج1 ، ص148 ، ح210 ، عوالي اللئالي : ج4 ، ص27 ، ح85
158 |
كسي كه براي حج آماده شد و محروم ماند ، به سبب گناهش محروم شده است » .
2 ـ اخلاص
گفته شد كه حج ، يك عبادت است و روشن است كه عبادت حقيقي بدون اخلاص ، محقّق نمي گردد . حج وقتي حقيقت پيدا مي كند كه زائر ، هيچ چيز بجز صاحبِ خانه را در نظر نياورد و وسوسه هاي شيطاني را از دل براند . زائري كه به قصد نمايش و تظاهر و خودنمايي ، روانه حج گردد ، از عملش هيچ بهره اي نمي برد و چون بقيه رياكاران ، پاداش خويش را بايد از غير خدا بطلبد ؛ از همان مردمي كه به قصد مدح و ثناي آنان ، حج گزارده است . امام صادق ( عليه السلام ) مي فرمايد : « الحجّ حجّان : حجّ لله و حجّ للناس ؛ فمن حجّ لله كان ثوابه علي الله الجنّة و من حجّ للناس كان ثوابه علي الناس يوم القيامة . . . ( 1 ) حج ، دوگونه است : حجّي براي خدا و حجّي براي مردم . هر كس براي خدا حج گزارد ، ثوابش بهشت و بر عهده خداست و هر كس براي مردم حج گزارد ، پاداش آن را در روز قيامت از مردم بطلبد » .
اثر ديگر حج كه طهارت روحي و پاك شدن از گناهان و آلودگيهاست نيز در گرو رعايت اخلاص است . احاديث بسياري ، هم از راويان شيعي و هم از اهل سنّت ، بر اين مطلب دلالت دارند . ( 2 ) اين دسته روايات ، حج را به آب كه پليدي را مي شويد و يا آتش كه ناخالصي ها را مي سوزاند ، تشبيه كرده اند و زائر را پس از حج ، مانند كودكي مي دانند كه پاك و بي گناه ، تازه متولد شده است . در روايتي از امام صادق ( عليه السلام ) كه در همين دسته روايات جاي مي گيرد ، اساساً موضوع غفران و آمرزش خداوند ، حجگزار مخلص است : « من حجّ يريد به الله ، ولايريد به رياءً و لاسمعة ، غفرالله له البتة . . . ( 3 ) هر كس به خاطر خدا حج بگزارد و نه ريا و تظاهر ، خداوند حتماً او را مي آمرزد » .
همانگونه كه از متن حديث بر مي آيد ، حاجيان غيرمخلص ، از دايره اين رحمت الهي بيرون اند و از حج ، جز رنج و تعب و هدردادن عمر و سرمايه ، بهره اي ندارند .
حجّ كامل ، اخلاص بيشتر مي طلبد . حج به معني قصد است ؛ نمي توان به قصد تجارت رفت و آن را حجّ خانه دوست و كعبه مقصود خواند . نمي توان به قصد تفريح و تفرّج رفت و زائر بيت الله شد و نمي توان سياحت كرد و آن را زيارت دانست . اين گونه حج كه مخلوطي از قصد خدا و غير خداست نيز حجّ ابراهيمي و محمّدي نيست . اين حجّ جاهليتِ دوباره در آخر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ همان : ج1 ، ص170 ، ح259
2 ـ بنگريد به تهذيب الاحكام : ج5 ، ص22 ، ح15 ؛ كافي : ج4 ، ص252 ، ح1 ؛ صحيح بخاري : ج2 ، ص553 ، ح1449 و معجم اوسط طبراني : ج5 ، ص177 ، ح4997
3 ـ ثواب الأعمال : ص70 ، ح2
159 |
زمان است كه حضرت رسول اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) بدان اشاره كرده است : « يأتي علي الناس زمان يكون فيه حجّ الملوك نزهة ، و حجّ الأغنياء تجارة ، و حجّ المساكين مسألة . . . ( 1 ) زماني مي آيد كه حجّ پادشاهان براي تفريح است و حجّ ثروتمندان براي تجارت و حجّ فقيران براي گدايي » . اين مضمون را راويان اهل سنّت نيز نقل كرده اند كه فرازي بيشتر دارد و در آن به حجّ قاريان قرآن اشاره مي كند و حجّ آنان را نيز براي ريا و سمعه و خودنمايي مي داند . ( 2 )
3 ـ پاك كردن دارايي
پس از تطهير روح و خالص نمودن نيّت ، در مرحله عمل نيز بايد اين خلوص و پاكي جلوه كند . روشن است كه اگر بخواهيم حجْ ما را پاك كند و از آلودگيهاي درون بپالايد ، بايد خود پاك باشد . نمي توان با آب آلوده ، آلودگي را زدود . نمي توان با مال به چنگ آورده از دزدي و با خيانت و رشوه و اختلاس و گران فروشي و كم فروشي و اجحاف ، حج گزارد و انتظار پاك شدن از گناهان را داشت . نمي توان با مال حرام به حج رفت و انتظار پذيرش آن را داشت . نمي توان در لباس غصبي ، لبّيك گفت و جواب را به انتظار نشست .
امام صادق ( عليه السلام ) مي فرمايد : « إذا اكتسب الرجل مالاًمن غير حلّة ، ثمّ حجّ فلبيّ ، نودي : لالبّيك و لا سعديك . . . ( 3 ) اگر كسي مالي از راه غير حلال به دست آورد ، سپس حج بگزارد و لبّيك بگويد ، ندا مي رسد : نه لبيك و نه سعديك ( كه كنايه از جواب ردّ است ) » . اهل سنّت اين حديث را به گونه ديگري نقل كرده اند و هنگام اين نداي الهي را نه در آغاز حج و احرام ، كه در همان ابتداي پا در ركاب نهادن و شروع سفر مي دانند و در پايان آن ، آورده اند : « توشه ات حرام و هزينه حَجّت حرام است . حجّت نه مبرور كه مأزور و وبال گردنت خواهد بود . » ( 4 )
اين بدان معناست كه چنين زائري از همان مرحله نخست مناسك و حتي پيش از آن ، در درگاه الهي پذيرفته نيست و مصرف دارايي هايش در حج ، چيزي جز افزايش بدهي به صاحبان اصلي اموال را در پي ندارد .
نكته قابل توجه اينجاست كه كم يا زياد بودن آلودگي مال به حرام ، در اين عدم پذيرش ، تفاوتي ندارد و حتي كم ارزشترين مال حرام در اسباب و تجهيزات حج و بار و بنه زائر ، موجب مردود شدن حج مي گردد . در تأكيد همين نكته و زدودن چنين توهّمي ، حضرت محمد ( صلّي الله عليه وآله ) شيء بسيار كم قيمتي را نمونه مي آورد و مي فرمايد : « من تجهّز و في جهازه عَلَم حرام لم يقبل
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ تهذيب الاحكام : ج5 ، ص462 ، ح11613
2 ـ بنگريد به تاريخ بغداد : ج10 ، ص296 ، و الفردوس : ج5 ، ص444 ، ح8689
3 ـ كافي : ج5 ، ص124 ، ح3 ؛ تهذيب الاحكام ج6 ، ص368 ، ح1064
4 ـ معجم اوسط طبراني : ج5 ، ص 251 ، ح5228
160 |
الله منه الحجّ . . . ( 1 ) هركس بار سفر حج ببندد و تكّه پرچمي حرام در وسايلش باشد ، خداوند حجّش را نمي پذيرد » .
از باور و اعتقاد به اين نكته است كه هر ساله به هنگام حج ، شاهد مراسم زيباي « طلب حلّيّت » كساني هستيم كه عازم زيارت كعبه مقصودند . اينان با جدّيت و كوشش فراوان در پي اداي بدهي و پرداخت ديگر حقوق مالي خود به هر سو روان مي شوند و با تأسّي به اهل بيت عصمت و طهارت ، هزينه حج را از هر آلودگي پاك مي سازند و اين سنّت ديرينه و به جا مانده از ائمه معصومين ( عليهم السلام ) و پيشينيان صالح را زنده نگاه مي دارند . بجاست اين فرموده امام كاظم ( عليه السلام ) را بياوريم كه « إنّا أهل بيت ، حجّ مرورتنا و مهور نسائنا و اكفاننا من طهر أموالنا . . . ( 2 ) ما خانداني هستيم كه هزينه حجگزارمان و مهريه زنانمان و كفن مردگانمان را از پاكترين دارايي مان مي پردازيم » .
4 ـ آگاه كردن دوستان
اكنون زائر در آستانه سفر است . او عزم را جزم ، نيّت را خالص و روح و جسم خود را تطهير كرده است . تمام حقوق واجب را ادا كرده است و نيكوست كه حقّي مستحب را نيز ادا كند و با آگاه كردن برادران ديني اش ، علقه ها و علاقه ها را تحكيم بخشد و محبّت را در روابط اجتماعي تزريق كند . در حديثي كه راوي اش امام صادق ( عليه السلام ) و گوينده اش حضرت رسول اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) مي باشد اين تكليف اخلاقي بر عهده هر مسلماني كه قصد سفر دارد ، گذاشته شده است : « حقّ علي المسلم إذا أراد سفراً أن يُعلم إخوانه ، و حقّ علي إخوانه إذا قدم أن يأتوه . . . ( 3 ) بر گردن هر مسلمان است كه هنگام سفر ، برادرانش را آگاه كند و سزاوار است كه آنها هم به هنگام بازگشت او به ديدارش بيايند » . اين دستور زيباي اخلاقي كه رابطه اي دوسويه را ايجاد مي كند ، اثراتي سودمند نيز براي خانواده و بستگان و بازماندگان زائر دارد ؛ زيرا دستور اخلاقي ديگري ، اين را تكميل مي كند و سوي ديگر رابطه را استوار مي سازد . امام زين العابدين ( عليه السلام ) به برادران ديني و مؤمن زائر مي فرمايد : « من خلف حاجّاً في أهله وماله ، كان له كأجره ، حتي كأنّه يستلم الأحجار . . . ( 4 ) هر كس جاي خالي حجگزار را در خانواده و دارايي اش پر كند ، اجري مانند او دارد ، تا آنجا كه گويي سنگهاي كعبه را لمس مي كند » .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ محاسن برقي : ج1 ، ص170 ، ح259
2 ـ من لايحضره الفقيه : ج1 ، ص189 ، ح577
3 ـ كافي : ج2 ، ص140 ، ح16
4 ـ محاسن برقي : ج1 ، ص147 ، ح206
161 |
5 ـ گشاده دستي
جود و سخاوت ، از صفات مورد علاقه خداوند است و بدان سفارش كرده است . در موقعيتهاي خاصي ، اين سفارش تأكيد شده است كه از آن جمله سير و سفر است . زياد برداشتن توشه نيكو و بذل و بخشش آن به همسفران ، از مروّت و شرف و جوانمردي شمرده شده است . ( 1 ) حج ، علاوه بر اينكه خود يك سفر است و مشمول اين قانون و دستور كلي اخلاقي قرار مي گيرد ، ويژگي ديگري نيز دارد كه سبب تأكيد بر گشاده دستي در طول سفر و اعمال آن است . هزينه حج ، بيش از صدقه و بيش از قرض و هر كار نيك ديگري ، پاداش دارد و اجر اخرويِ آن را تا دو ميليون برابر كارهاي ديگر ذكر كرده اند . ( 2 ) اين ثواب زياد ، محرّك بسيار خوبي براي انفاق و جود و سخاوت در حج است . امامان شيعه ، علاوه بر توصيه و سفارش زباني ، خود بدان عمل مي كرده اند و با حمل بهترين توشه ها و بذل و بخشش از آن ، به ديگر حاجيان و پيروان خود درس مي داده اند و آنان را به اين كار نيك مي خوانده اند .
شيخ محدثان ، صدوق ، در كتاب بزرگ خود ( من لايحضره الفقيه ) ، نمونه اي از اين دست ارائه مي دهد . او مي گويد : « كان عليّ بن الحسين ( عليه السلام ) إذا سافر إلي مكّة و العمرة ، تزوّد من أطيب الزاد ، من اللوز والسكر والسويق الحمض والمحلّي . . ( 3 ) امام زين العابدين ( عليه السلام ) هرگاه براي حج و عمره به مكّه مي رفت ، بهترين توشه را فراهم مي آورد ، از بادام و شكر تا نوشيدني هاي ترش و شيرين » . اين روش توسط پيروان امامان و زائران با ايمان در طول تاريخ ادامه يافت و تنگ نظري و تنگدستي و بخل و امساك در مراسم حج ، به صورت عملي نكوهيده درآمد و طرد شد .
گفتني است اين صفت نيز مانند ديگر چيزها ، حدّ و مرزي معيّن دارد و نمي توان سخاوت و گشاده دستي را دستاويز ولخرجي و اسراف و فخرفروشي كرد . امامان شيعه در كنار دستور به گشاه دستي ، بعضي از ياران خود را كه در سفر حج ، بدون رعايت حدّ و مرز و جايگاه آن به مهماني و اطعام و خرج دادن پرداخته و عزّت و احترام همراهانشان را در نظر نگرفته اند ، نكوهش كرده اند . حسين بن ابوالعلاء كه از راويان بزرگ و از اصحاب امام صادق ( عليه السلام ) است مي گويد : « با بيش از بيست نفر عازم مكّه شديم . در هر منزلگاه ، گوسفندي مي كشتم تا به امام صادق ( عليه السلام ) وارد گشتيم . به هنگام ورود ، ايشان مرا صدا زد و فرمود : يا حسين ، آيا مؤمنان را ذليل مي كني ؟ من گفتم : به خداوند پناه مي برم ! حضرت به رفتار من در سفر حج اشاره كردند .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ من لايحضره الفقيه : ج2 ، ص192 و نيز مراجعه كنيد به وسائل الشيعة : ج11 ، ص423 ( چاپ آل البيت ) .
2 ـ التهذيب : ج5 ، ص22 ، ح62
3 ـ من لايحضره الفقيه : ج2 ، ص282 ، ح2455
162 |
گفتم : اينها را نه به قصد ريا و خودنمايي كه فقط براي خدا كردم . حضرت فرمود : مگر نمي دانستي كه در ميان آنان كساني هستند كه مي خواهند مانند تو كنند و چون نمي توانند ، دچار خود كم بيني و تحقير نفس مي شوند ؟ ! من استغفار كردم و گفتم ديگر نمي كنم » . ( 1 ) اين معنا را امام صادق ( عليه السلام ) به يكي ديگر از ياران خود ، به نام شهاب بن عبدربّه ، نيز سفارش كرده است . ( 2 )
وجه جمع اين دو دسته روايات و نتيجه هر دو دستور ، در حديثي كه محمد حلبي از امام صادق ( عليه السلام ) نقل مي كند ، آمده است . او كه از همين مشكل همراهي شخص ثروتمند با اشخاص ديگر پرسيده است ، جواب مي شنود : « إن طابت بذلك انفسهم فلابأس به . . . ( 3 ) اگر رضايت خاطر دارند مشكلي نيست ، خرج كند و اطعام دهد و گشاده دستي كند و اگر راضي نيستند ، وظيفه شخص غني است كه صبر كند و با غذاي آنان بسازد و خرج خود را جدا نكند و ( به اصطلاح خاصه خرجي نكند ) » .
اين همراهي و همگون بودن با جمع و كاروان ، در بسياري از اعمال حج نيز توصيه شده است . لباس يكدست سپيد ، حركت همزمان از مواقف ، حركت يكسويه در طواف . . . همه و همه ، نشان دهنده روح وحدت و اتّحاد است كه مطلوب شارع حكيم مي باشد . تمام اين نكات ، نشان از دقت و ظرافت دستورات اخلاقي اسلام دارد كه با رعايت آنها و نگاهداري حدود و مرزهاي هر يك ، مي توان به اعتدال اخلاقي و روابط صميمانه ، عاطفي و منطقي ، دست پيدا كرد .
6 ـ دوري از تكبّر
با نگاهي كوتاه به روايات مي توان دريافت كه يكي از حكمتهاي تشريع حج ، بيرون راندن تكبّر از دلهاست . اين معنا را از شكل كلّي مراسم نيز مي توان فهميد . حضرت علي ( عليه السلام ) مي فرمايد : « يتعبّدهم بألوان المجاهد ويبتليهم بضروب المكاره ، إخراجاً للتكبّر من قلوبهم وإسكاناً للتذلّل في أنفسهم . . . ( 4 ) خداوند ، با سختي هاي رنگارنگ ، بندگان خود را به بندگي وا مي دارد و آنها را با ناخوشي هاي گوناگون مي آزمايد تا خودپسندي و كبر را از دلهايشان بيرون كند و فروتني را در جانهايشان جاي دهد » .
و در همين معنا حضرت رضا ( عليه السلام ) مي فرمايد : « إنّ علّة الحجّ . . . والتقرب في العبادة إلي الله
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ محاسن برقي .
2 ـ كافي : ج4 ، ص287 ، ح7
3 ـ محاسن برقي .
4 ـ كافي : ج4 ، ص200 ، ح2 ، نهج البلاغه : خطبه قاصعه ( 234 ) .
163 |
عزّوجل والخضوع والاستكانة والذلّ . . . ( 1 ) يكي از علّتهاي حج ، نزديكي به خداوند از راه عبادت و خضوع و تهيدستي و كوچكي است » .
براي همسويي با اين حكمت و جهت نيل به اين هدف ، روايات ، حاجيان را ترغيب به دوري از كبر و زدودن غرور و تفاخر از دلها مي كند و با طرح ثمره مهم حج ( آمرزش گناهان ) ، آن را مشروط به دوري از كبر و اظهار تواضع مي كند . امام باقر ( عليه السلام ) مي فرمايد : « من أمّ هذا البيت حاجّاً او معتمراً مبرّأً من الكبر ، رجع من ذنوبه كهيئته يوم ولدته اُمّه . . . ( 2 ) هر كس قصد اين خانه كند ، به عمره يا حج ، و از كبر دوري كند ، باز مي گردد در حالي كه گناهي ندارد ، همچون روزي كه مادرش او را زاده است » .
اين سفارش از هنگام قصد و عزم حج شروع مي شود و در اوّلين قدم ورود به مكّه و محلّ حج ، تكرار مي شود . در آداب ورود به مكّه ، توصيه شده است كه بدوت تكبّر و تجبّر و فخرفروشي و در كمال تواضع و آرامش وارد حرم ابراهيمي شويد . اين سفارش را امام صادق ( عليه السلام ) ، هم به معاوية بن عمار و هم به اسحاق بن عمّار ، فرموده اند و اثر چنين ورود متواضعانه اي را غفران و آمرزش خداوند دانسته اند . ( 3 ) ابان بن تغلب كه از بزرگترين راويان فهيم و فقيه است ، نمونه عملي و عيني اين تواضع را گزارش كرده است . اين گزارش ، چگونگي بروز تواضع و اظهار اين حالت دروني را در عمل خارجي ، به تصوير كشيده و يگانگي دل وزبان ودرون وبرون را ترسيم كرده است . ابان كه توفيق همراهي امام صادق ( عليه السلام ) رااز مدينه تا مكّه داشته است ، مي گويد كه وقتي امام صادق ( عليه السلام ) به حرم رسيد ، از مركب پياده شد ، غسل كرد ، كفشهايش را به دست گرفت و پابرهنه داخل حرم شد . من نيز چنين كردم . حضرت فرمود : « يا أبان ، من صنع مثل ما رأيتني صنعت ، تواضعاً لله ، محاالله عنه مأة ألف سيئة و كتب له مأة ألف حسنة وبني الله عزّ وجلّ له مأة درجة و قضي له مأة ألف حاجة . . . ( 4 ) اي ابان ، هر كس از روي تواضع چنان كند كه ديدي من كردم ، خداوند صدهزار كار زشتش را محو كند و صد هزار كار نيك برايش بنويسد و صد هزار درجه به او بدهد و صدهزار حاجتش را روا كند » .
ابراز و اظهار تواضع از راههايي ديگر نيز نقل شده است و امام صادق ( عليه السلام ) به پيروان خود آنها را تعليم داده است . ايشان مي فرمايد : « اُنظروا إذا هبط الرجل منكم وادي مكّة فالبسوا خلقان ثيابكم ، فانّه لم يهبط وادي مكّة أحد ليس في قلبه من الكبر إلاّ غفر له . . . » ؛ ( 5 ) وقتي وارد مكّه شديد ، لباسهاي كهنه تان را بپوشيد كه هيچ كس بدون تكبّري در دل به مكّه فرو
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ علل الشرايع : ص404 ، ح5
2 ـ كافي : ج4 ، ص252 ، ح2
3 ـ كافي : ج4 ، ص400 ، ح9و10 و نيز بنگريد به الفقيه : ج2 ، ص206 ، ح2150 و محاسن برقي : ج1 ، ص143 ، ح192
4 ـ كافي : ج4 ، ص398 ، ح1 ؛ تهذيب الاحكام : ج5 ، ص97 ، ح317
5 ـ محاسن برقي : ج1 ، ص143 ، ح194 ، مكارم الاخلاق : ج1 ، ص248 ، ح737
164 |
نيامد ، مگر اينكه آمرزيده شد » .
در حديث ديگري از اين گونه ، شخصي ستوده شده است كه با وجود امكان استفاده از لباس نو و زيور و زينت ، به خاطر تواضع در مقابل خداوند ، از لباس كهنه استفاده مي كند . ( 1 ) هم در آن و هم در اينجا ، تميزي و نظافت و زيبايي نكوهش نشده و مورد نهي قرار نگرفته است ؛ بلكه خودنمايي و فخرفروشي و تجمّل ممنوع شده است كه اين منع ، همسو با ديگر اعمال حج ، بويژه احرام است كه از آداب واجب ورود به مكّه مي باشد .
7 ـ حسن خُلق
شيوه حجّ كارواني و دسته جمعي ، حاجيان را علاوه بر مراسم و فرائض حج ، در منزل و خورد و خوراك نيز به هم پيوند مي دهد . از سوي ديگر ، سختي اعمال ، و شرايط ويژه آب و هواي حجاز ، زمينه را براي درگيريها و برخوردهاي احتمالي كوچك و بزرگ آماده مي سازد . گاه زائران و ديگر همراهان ، عادتهايي دارند كه براي بعضي ديگر پسنديده نيست و گاه كمبود امكانات و تنگي مكان در مِنا و مشعر و يا غربت و سرگشتگي و دوري از خانه و خانواده ، چنان روح را مي آزارد كه احتمال طغيان آن مي رود و آنگاه ، غضب و ناراحتي ، زمام امور را از كف عقل مي ربايد و در اين هنگام بايد منتظر حادثه بود كه گاه كفّاره و عقوبتهايي را هم براي زائر در پي دارد . از اين رو ، رعايت آداب معاشرت و خوشرويي و خوش اخلاقي ، از لازمترين كارها محسوب مي شود .
امامان معصوم ( عليهم السلام ) براي گام به گام اين سفر روحاني ، دستورات و توصيه هايي بيان كرده اند تا زائر را از اين دام شيطاني ( ترشرويي و بداخلاقي ) برهانند و حجّ او را بي فساد و خلل ، مقبول و مأجور گردانند . در ابتداي خروج از خانه ، دعاي خروج بخواند و بگويد : « اللهم إنّي أسألك في سفري هذا السرور والعمل بما يرضيك عنّي ( 2 ) خداوندا من از تو در اين سفرم ، سرور و انبساط خاطر و عمل به رضاي تو را مي طلبم » . و براي هنگام پيمودن مسير حج ، فرموده اند : « ما يعبأ مَن يَؤمُّ هذا البيت إذا لم يكن فيه ثلاث خصال : خُلق يُخالق به من صحبه ، أو حلم يملك به من غضبه ، أو ورع يحجزه عن محارم الله . . . ( 3 ) به زائري كه سه خصلت در او نباشد ، توجّه نمي شود . حسن صحبت و نيكويي معاشرت با همراهان ، بردباري و خودداري به هنگام غضب و خشم ، و پرهيز از محرّمات خداوند » . اين حديث كه مشابه آن در
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ بحارالانوار : ج71 ، ص425 ، ح68
2 ـ كافي : ج4 ، ص284 ، ح2
3 ـ كافي : ج4 ، ص285 ، ح1 و ح2
165 |
آداب سفر ، زياد نقل شده است ( 1 ) ، حجگزار بداخلاق و تندخو را دور از عنايت خداوند بر مي شمارد و او را بي بهره از حج معرّفي مي كند . چنين كسي ، گويا آمده و ديده و رفته است ؛ بدون هيچ نصيبي و ثمري ! چنين شخصي مورد نكوهش شديد واقع شده و اهل بيت ( عليهم السلام ) او را از دايره ولايت خود و گروه مؤمنان به خداوند ، بيرون رانده اند . ( 2 )
پيشوايان ديني ما ، هم در اطراف حسن خلق و ارزش و بركات و ثمرات آن در روابط اجتماعي سخن گفته اند و هم ما را از ضررها و آثار سوء بدخلقي ، برحذر داشته اند كه به عنوان نمونه از هر يك ، حديثي را مي آوريم . پيامبر فرمود : « الخُلق الحسن نصف الدين . . . ( 3 ) خوي نيكو نيمه اي از دين است » و همو فرمود : « الخلق السيّء يفسد العمل كما يفسد الخلّ العسل . . . ( 4 ) خوي بد ، عمل را فاسد مي كند ؛ همچون سركه كه عسل را خراب مي كند » .
آري ؛ اگر حجگزار نرمخو نباشد ، خوشرو و خوش زبان نباشد و با همراهان و نزديكان بناي بدخلقي بگذارد و با اندك سختي خشم بگيرد ، حجّ شيرين و پرارزش خود را از دست مي دهد و با دستي خالي و كوله باري تهي باز مي گردد .
8 ـ نگهداري از زبان
زبان و كلام ، نقش ويژه اي در روابط انساني ايفا مي كند و در متون اخلاقي ، بسيار بدان پرداخته شده است . گناهان بزرگي كه با زبان انجام مي گيرد و هيچ عضوي به اندازه آن ، نمي تواند انواع گوناگون معصيت و طاعت داشته باشد . ايجاد دشمني و عداوت با زبان ممكن است و اظهار دوستي و محبّت هم با آن ميسّر . كج خلقي و بددهني و دشنام ، با زبان انجام مي گيرد و خوش صحبتي و مزاح و شوخي هم . در حج ، به اين عضو ، توجه شده است و خداوند در قرآن كريم بعضي از افعال زشت آن را به هنگام حج ، حرام كرده است : { الحجّ أشهر معلومات ، فمن فرض فيهنّ الحجّ فلارفث ولافسوق ولاجدال في الحجّ } . ( 5 )
حج ، ماههاي معيّني دارد و هر كس در آن ماهها حج مي گزارد ، نبايد آميزش جنسي كند و يا دروغ بگويد و يا مجادله و نزاع كند .
دستورات اين آيه ، در معارف حديثي ما پي گرفته شده است . امام صادق ( عليه السلام ) مي فرمايد : « إذا أحرمت فعليك بتقوي الله وذكر الله كثيراً ، وقلّة الكلام إلاّ بخير ، فإنّ من تمام الحجّ والعمرة أن يحفظ المرء لسانه إلاّ من خيرْ ، كما قال الله عزّ وجلّ ؛ فإنّ الله عزّ وجلّ يقول :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ وسائل الشيعه : ج11 ، ص432 ، باب 49
2 ـ بنگريد به كافي : ج4 ، ص286 ، ح4 و خصال صدوق : ص145 ، ح172
3 ـ بنگريد به خصال صدوق : ص30 ، ح106 و كنزالعمال : ح5225
4 ـ عيون اخبار الرضا (عليه السلام) : ج2 ، ص37 ، ح96
5 ـ البقره : 197
166 |
{ فمن فرض فيهن الحجّ . . . } ؛ والرفث : الجماع ؛ والفسوق : الكذب والسباب ؛ والجدال : قول الرجل : لا والله و بلي والله . . . ( 1 ) هرگاه احرام بستي ، تقوا را همراه گير و خداوند را فراوان ياد كن و كم گو مگر به نيكي ؛ همانا اتمام حجّ و عمره به حفظ و نگاهداري زبان است مگر به نيكي ؛ همان گونه كه خداوند مي گويد : { فمن فرض فيهنّ الحجّ فلارفث و لافسوق ولاجدال في الحجّ } . رفث همان جماع است ؛ و فسوق يعني دروغ و دشنام ؛ و جدال هم قسم به ذات جلاله الله است » .
كم گفتن و نيكو گفتن ، حج را مبرور و مقبول و نيكو مي گرداند و اثر سوء گفتارهاي زشت را از بين مي برد . گذشته از نصّ روايت نبوي كه برّ و نيكي حج را به اطعام طعام و طيب كلام تفسير مي كند ( 2 ) ، روايتي در تفسير « تفث » داريم كه در ذيل آيه مربوط به حلق و تراشيدن سر در روز عيد قربان ، وارد شده است و آن را شامل پليديهاي باطني نيز مي داند . در اين روايت ، كلام نيكو و پاكيزه را كفّاره گفتار زشت مي داند و حاجيان را به نيكويي گفتار فرا مي خواند تا عواقب سوء گفتارهاي قبلي خود را پاك كنند و همان گونه كه تفث و چرك و كثافات ظاهري را از تن مي شويند ، پليديهاي درون را نيز بزدايند . متن روايت را به جهت اشتمال بر نكات ديگر اخلاقي در پي مي آوريم .
معاوية بن عمار از امام صادق ( عليه السلام ) نقل مي كند : « اتّق المفاخرة وعليك بورع يحجزك عن معاصي الله عزّ وجلّ ، فإنّ الله عزّ وجلّ يقول : { ثمّ ليقضوا تفثهم } . ( 3 ) ومن التفث أن تتكلّم في إحرامك بكلام قبيح ، فإذا دخلت مكّة فطفت بالبيت ، تكلّمت بكلام طيّب ، وكان ذلك كفّارة لذالك . . . ( 4 ) از فخرفروشي بپرهيز و با ورع ، خود را از معصيت خداوند نگه دار . خدا مي فرمايد : سپس خود را از پليدي و كثافات ، پاك كنند . از جمله اين كثافات ، گفتار زشت در احرام است . پس هنگامي كه به مكّه داخل شدي و طواف كردي ، گفتار نيكو بگو كه اين ، كفّاره آن است » .
آري گفتار بد ، روح را كدر و دل را تيره مي سازد و صفا و صميميت را نابود مي كند و جبران آن اگر ممكن باشد از راه زبان و كلام نيكو ميسر است .
9 ـ كمك و خدمت به همراهان
برآورده كردن نيازهاي مؤمن و برادر ديني ، از پرارزشترين كارها و برتر از بسياري
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ كافي : ج4 ، ص337 ، ح3 ؛ تهذيب الاحكام : ج5 ، ص296 ، ح1003 و نيز بنگريد به 1005 و تفسير عياشي : ج1 ، ص88 ، ح225
2 ـ مستدرك حاكم : ج1 ، ص658 ، ح1778 ؛ سنن كبري : ج5 ، ص430 ، ح10390
3 ـ حجّ : 29
4 ـ من لايحضره الفقيه : ج2 ، ص333 ، ح2593
167 |
مستحبات است . از احاديثي كه به ذكر فضيلت اين كار و بيان اجر آن پرداخته اند ، به اهميت آن وارزش فوق العاده اش پي مي بريم . بعضي از آنها برآوردن حاجتهاي مؤمن را برتر از بيست حج مي شمرد و در بعضي ، اقدام و شروع ( به خدمت ) بدون موفقيت و كسب نتيجه را برابر با حجّ مبرور و مقبول خوانده اند . ( 1 ) با اين همه ، به سبب اجر و پاداش فراوان طواف و اعمال مستحبّي در ايّام حج ، گاه اشخاصي به ترديد افتاده اند و در انتخاب بين « خدمت و كمك به ديگر حاجيان » يا « طواف و نماز مستحبي در مسجدالحرام » متحيّر مانده اند . اسماعيل خثعمي از اين دسته افراد است كه در پي تأييد و امضاي عمل خويش به نزد امام صادق ( عليه السلام ) رفته مي گويد :
« إنّا إذا قدمنا مكّة ذهب اصحابنا يطوفون و يتركوني احفظ متاعهم . قال : أنت اعظم أجراً . . . ( 2 ) به مكّه كه آمديم ، دوستانم به طواف رفتند و مرا رها كردند تا وسايل آنها را حفظ كنم . امام فرمود : اجر و پاداش تو بيشتر است » .
مرازم بن حكيم همين ترديد را نسبت به اعمال مسجدالنبي از همراهش در مدينه نقل مي كند تا اينكه امام صادق ( عليه السلام ) او را از حكم مسأله باخبر مي كند و وظيفه اخلاقي اش را به او نشان مي دهد . او مي گويد : « زاملت محمد بن مصادف ، فلمّا دخلنا المدينة اعتللت ، فكان يمضي إلي المسجد ويرعني وحدي . فشكوت ذلك إلي مصادف ، فأخبربه أبا عبدالله ( عليه السلام ) فأرسل إليه : قعودك عنده أفضل من صلاتك في المسجد . . . ( 3 ) من به همراه محمد بن مصادف وارد مدينه شدم . من مريض شدم . او به مسجد مي رفت و مرا تنها مي گذارد . از او گله كردم و او اين را به امام صادق ( عليه السلام ) اطلاع داد . امام بدو پيام داد : نشستن تو در كنار او ، بهتر و برتر از نماز در مسجدالنبي است » .
اهميت اين دو فرمان اخلاقي هنگامي روشن مي شود كه ثواب و اجر طواف در مسجدالحرام و نماز در مسجدالنبي را بدانيم . برطبق روايات فراواني كه هم شيعه و هم اهل سنّت نقل كرده اند ، نماز در مسجدالنبي از همه مساجد ديگر بجز مسجدالحرام برتر است . پاداش نماز در مسجد پيامبر را هزار ، ده هزار و حتي پنجاه هزار برابر نماز در مساجد ديگر نقل كرده اند و نماز در مسجدالحرام را صدهزار برابر . ( 4 ) و ثواب طواف و نماز طواف در مسجدالحرام ، ثبت شش هزار حسنه و محو شش هزار گناه و ترقّي به همين مقدار درجه و برآورده شدن همين تعداد حاجت است . ( 5 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ كافي : ج2 ، ص193 و 194 ، ح4و9
2 ـ كافي : ج4 ، ص545 ، ح26
3 ـ همان : ح27
4 ـ بنگريد به كافي : ج4 ، ص556 ، ح10 و تهذيب الاحكام : ج6 ، ص31و32 و سنن الدارمي : ج1 ، ص51و سنن ابن ماجة : ج1 ، ص453 ، ح1413 و ثواب الاعمال : ص50 ، ح1
5 ـ كافي : ج4 ، ص411 ، ح2
168 |
10 ـ گناه نكردن پس از بازگشت
حفظ نتيجه عمل و بهره برداري از ثمرات كارهاي نيك ، گاه سخت تر از خود آن كار است . زائر با مراقبت از رفتار خود و آموختن درست مناسك ، مي تواند از عهده حج و اعمال آن به درآيد و با حسنات و ثمرات و حجّي مقبول و مبرور برگردد و نور حج را در قلب و روح خود براي هميشه روشن نگاه دارد ؛ ولي افسوس كه اين نور با اولين گناه ، به خاموشي مي گرايد و سايه معصيت ، پرتو نوراني اين عبادت بزرگ را از نورافشاني باز مي دارد . امام صادق ( عليه السلام ) اين خطر را گوشزد كرده و بدان هشدار داده است . امام مي فرمايد : « الحاجّ لايزال عليه نورالحجّ مالم يلمّ بذنب . . . » ؛ ( 1 ) و هم از اين روست كه به پيروان خود دستور داده اند پيش از آنكه حاجيان و عمره گزاران ، آلوه گناه شوند ، به ديدارشان بشتابيد تا بهره اي از اين نور و مغفرت و رحمت خداوندي ببريد . ( 2 ) اين در حقيقت همان تقوا و دوري از معصيت است كه در همه مراحل سفر و پس از آن نيز بايد رعايت شود .
علاوه بر اين سفارش عام ، به بعضي از گناهان كه پس از بازگشت احتمال ابتلا به آنها بيشتر وجود دارد ، اشاره شده است . يكي از آنها بازگو كردن عيبها و خطاهاي سرزده از همسفران است . به هنگام شرح ماجراهاي پيش آمده در سفر و يا درد دل كردن از سختيها و آزارها ، سفره دل باز مي شود و سخن با غيبت و گاه تهمت آلوده مي گردد . در بعضي موقعيتها ، نيز رازهاي همراهان را كه معمولا در سفر و ضمن خطرات آن براي ما گشوده مي شود ، افشا مي كنيم و آبرو و اعتبار آنان را لكّه دار مي سازيم كه اين كار برخلاف امانت و مروّت است . دليلهاي فراواني بر حرمت اين كار داريم كه در ابواب مربوط به مجلس و مسافرت آمده است . ( 3 ) حتي در بعضي روايات ، گفتار به نيكي را نيز نهي كرده اند كه شايد وجه آن ، ايجاد حريم براي نيفتادن به كار حرام باشد . متن حديث چنين است : « ليس من المروءة أن يحدّث الرجل بما يلقي في سفره من خير أو شرّ . . . ( 4 ) از جوانمردي به دور است كه انسان هرچه را در سفر ديده ـ از خوب و بد ـ بازگويد » .
در پايان ، نتيجه مي گيريم كه وظايف زائر در انجام اعمال و فرائض و مناسك خلاصه نمي گردد ؛ بلكه تحصيل آثار فراوان حج و قبولي اين عبادت بزرگ در گرو رعايت دستورات اخلاقي اين عبادت اجتماعي است . اميد كه هر زائر ، نمونه اي از مسلمانان مطلوب اسلام باشد و با رفتار نيكو و شايسته خود ، در جلب محبّت همكيشان و توجه ديگران ، توفيق يابد .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ كافي : ج4 ، ص255 ، ح11
2 ـ كافي : ج4 ، ص256 ، ح17 ؛ من لايحضره الفقيه : ج2 ، ص228 ، ح2264
3 ـ بنگريد به ميزان الحكمة ، عنوان 69 « المجلس » ، باب 520 و وسايل الشيعة : ج11 ، ص436و 437
4 ـ محاسن برقي .
169 |
* پي نوشتها :