بخش 13

خاطرات حج


183


ميقات حج - سال ششم - شماره بيست و سوم - بهار 1377

خاطرات


184


خاطرات حج

محمد محمدي ري شهري

{ لَقَدْ كانَ في قَصَصِهِم عِبْرَةٌ لاُِولي الألْبابِ }

در مقدمه كتاب « سيماي حج در سال 1370 » وعده دادم كه خاطرات شخصي خود ( درباره حج ) را تدوين كنم . امّا متأسفانه به دليل تراكم كار توفيق نيافتم ، تا هنگامي كه پيشنهاد شد اگر نمي توانم خاطرات خود را به صورت مكتوب ارائه كنم ، آنها را به صورت مصاحبه مطرح نمايم . ابتدا نپذيرفتم ليكن اندكي بعد ديدم اگر پيشنهاد مصاحبه را نپذيرم ، هيچ گاه توفيق تدوين خاطرات حج را پيدا نمي كنم و مانند بسياري از مسايل ديگر ، فراموش مي شوند . از اين رو ، گزارش خاطرات حج را به صورت شفاهي آغاز كردم . آنچه هم اكنون از نظر خوانندگان عزيز اين نوشتار مي گذرد ، حاصل چند مصاحبه است كه در سالهاي قبل صورت گرفته و پس از اصلاحات و بازنويسي ارائه مي گردد . اميدوارم در آينده توفيق تكميل آن حاصل گردد .

هدف از تاريخ نگاري در اسلام

پيش از ورود به متن خاطرات حج ، لازم مي دانم اشاره كوتاهي داشته باشم به بيان هدف از اين اقدام ، بلكه هدف از تاريخ نگاري در اسلام . براساس رهنمود قرآن كريم ، هدف از ثبت و ضبط و بازگو كردن وقايع تاريخي ، عبرت آموختن اهل


185


خرد است :

{ لقد كان في قصصهم عبرة لاولي الالباب } ( 1 )

كلمه « عبرت » در اصل به معناي عبوركردن از حالي به حال ديگر است . پندگرفتن از سرگذشت ديگران را « عبرت » گويند ؛ چون انديشه مي تواند از شناخت حوادث زندگي آنان ، عبور كند و سرنوشت كساني را كه مشابه آنان عمل مي كنند ، پيش بيني نمايد .

تاريخ گذشتگان ، آيينه عبرت براي آيندگان است . تاريخ ، عوامل پيروزي و شكست و راز و رمز كاميابي ها و ناكامي ها را در اختيار انسان مي گذارد . خاطرات آموزنده تاريخي ، تجربيات ارزنده اي است كه مي تواند به سازندگي و رشد و بالندگي آيندگان كمك كند .

تجربيات تاريخ انقلاب اسلامي ايران

تاريخ انقلاب اسلامي ايران ، سراسر تجربه و درس و عبرت است . به استثناي تاريخ صدر اسلام ، تحقيقاً هيچ انقلابي به اندازه انقلاب اسلامي ايران براي جامعه انساني آموزنده نبوده است . تاريخ انقلاب اسلامي تجربه هاي گرانبهايي را در ابعاد گوناگون سازندگي مادي و معنوي ، در اختيار انسانها قرار داده و خواهد داد .

بزرگترين درس تاريخ انقلاب

بزرگترين درس تاريخ انقلاب اسلامي ايران ، توحيد تجربي است . من با همه حجابهايي كه بر ديده دل دارم ، بارها و بارها توحيد را در تاريخ انقلاب تجربه كرده ام و خداي توانا و عليم و حكيم را به روشني در لابه لاي حوادث عبرت آميز تاريخ انقلاب اسلامي ايران ، مشاهده كرده ام . شايسته است تاريخ نگاراني كه بي حجاب بر اين حوادث مي نگرند ، درسهاي بزرگ و آموزنده تاريخ انقلاب را براي آيندگان بازگو نمايند .

مع الاسف تاكنون ـ تاآنجا كه من مي دانم ـ هيچ گونه اقدام جدّي در راستاي تدوين تاريخ انقلاب اسلامي با اين هدف ، صورت نگرفته است و در واقع فلسفه تاريخ انقلاب اسلامي ايران ، تاكنون نگارش نيافته و ظاهراً در دستور كار هيچ نهادي هم نيست .

در بيان خاطرات حج ، من سعي مي كنم بر تجربه ها و عبرت ها تكيه كنم ، و همه آنچه را كه مي تواند براي ديگران آموزنده باشد ويا در مديريت هاي فرهنگي و اجرايي مورد بهره برداري قرار گيرد ، بازگو نمايم .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ يوسف : 111


186


نخستين سرپرست حجاج ايراني

اهميت برگزاري فريضه حج با ابعادي كه امام راحل ترسيم كرده بود ، به ويژه پس از حادثه دردناك حج خونين سال 66 ، و نيز شرايط سياسي كشور پس از رحلت امام ( رحمه الله ) ، ايجاب مي كرد كه شخصيت ممتاز يادگار امام براي اداره امور حج انتخاب شود ، و لذا مقام معظم رهبري در تاريخ 17/1/1370 ( برابر با بيستم رمضان 1411 ) طي حكمي ايشان را به سمت نمايندگي خود و سرپرست حجاج ايراني منصوب فرمودند . در متن حكم ايشان مي خوانيم : « حضور جناب عالي كه يادگار عزيز و گرانقدر امام المجاهدين و خود از شخصيتهاي برجسته انقلاب اسلامي و داراي مواضع راسخ و روشن در مقابله با توطئه ها و ترفندهاي استكباري مي باشيد ، به حجاج كشورهاي اسلامي اين امكان را خواهد بخشيد كه سياست الهي و بحقّ جمهوري اسلامي را بيواسطه از زبان يكي از برگزيدگان اين نظام بشنوند و از رهنمود جمهوري اسلامي در حوادث پيچيده دنياي كنوني و منطقه اسلامي مطلع شوند » .

انتشار خبر اين انتصاب ، شور و هيجاني در داخل و بازتابهاي گوناگوني در خارج از كشور در پي داشت . رهبر عزيز انقلاب با اين انتخاب و با تأكيد بر مواضع اصولي حضرت امام ( رحمه الله ) نشان دادند كه نظام جمهوري اسلامي همواره بر مواضع ارزشي و انقلابي خود وفادار و استوار است .

استعفاي حاج احمد آقا از سرپرستي حجاج

چند روز پس از اين انتصاب ، شايعه استعفاي حاج احمد آقا از مسئوليت سرپرستي حجاج ، بر سر زبانها افتاد كه تحليلهاي سياسي گوناگوني را به دنبال داشت ؛ زيرا ايشان فقط يك هفته پس از صدور حكم مقام معظم رهبري ، طي نامه اي كه بعدها منتشر شد ، از مسئوليت خدمتگزاري حجاج پوزش خواسته بود ! متن نامه وي بدين شرح است :

باسمه تعالي

حضور محترم رهبر بزگوار انقلاب ، حضرت آية الله خامنه اي « دامت بركاته »

با عرص سلام و تحيت

خدا را شكر مي كنم كه مورد لطف و محبت آن عزيز قرار گرفتم و من را به نمايندگي خود و خدمتگزاري حجاج بيت الله الحرام منصوب فرموديد . پس از صدور حكم ، با كمال شوق ، كار را دنبال نمودم و پيشرفت هايي هم در بعضي


187


زمينه ها حاصل شد .

ولي امروز در ملاقات با مادر بزرگوارم با مسأله اي مواجه شدم كه تنها فرد را رهبر عزيزم دانستم تا موضوع را با او درميان بگذارم ، چرا كه جناب عالي هميشه نسبت به خانواده حضرت امام ( قدس سره ) محبت داشته ايد .

والده مريضم به جِد دستور فرمودند تا از اين سفر منصرف شده ، در كنارشان باشم . از آن حضرت درخواست مي نمايم در صورتي كه اجازه فرماييد ، خواست والده مكرمه را بر مسئوليت جديد ، مقدّم دارم و از اين سفر روحاني و خدمت مورد علاقه ام ، به خاطر مادر رنجديده ام چشم بپوشم . البته خود را موظف مي دانم تا هميشه در خدمت انقلاب و اسلام و رهبري معظم باشد .

خداوند به جناب عالي طول عمر بابركت مرحمت فرمايد .

احمد خميني

23/1/1370

مجدداً موجي از تحليل و تفسيرهاي عمدتاً نادرست ، فضاي خبري پيرامون حج را فرا گرفت ، ولي واقع مطلب اين بود كه اين حادثه تدبيري بود الهي براي تحقق تقديري ديگر . ( 1 )

پيشنهاد سرپرستي حجاج

در 24/1/1370 ( برابر با 27رمضان المبارك 1411 ) رياست محترم دفتر مقام معظم رهبري مرا به دفتر دعوت كرد و پيام معظم له را در ارتباط با سرپرستي حجاج با اين مقدمه ابلاغ نمود كه « حاج احمد آقا با اين عذر كه مادر ايشان با انتخاب او به عنوان سرپرست حجاج موافق نيست ، كتباً استعفاي خود را از اين مسئوليت اعلام كرده است ؛ لذا مقام معظم رهبري فرمودند : « شما برويد و براي امور مربوط به بعثه رهبري برنامه ريزي كنيد . » ليكن فعلا اين موضوع را با كسي در ميان نگذاريد ، شايد مسئوليت سرپرستي حجاج به شما واگذار شود » .

اين پيشنهاد غيرمنتظره ، در شرايط سياسي آن روز ، پرسشهاي مختلفي را پيش روي من قرار داد . اولين سؤال اين بود كه علت اينكه حاج احمد آقا مسئوليت سرپرستي حجاج را پذيرفت و پس از چند روز استعفا داد چيست ؟ آيا واقعاً نارضايتي مادر ، دليل استعفاي اوست ؟ بعيد به نظر مي رسيد كه چنين باشد . آيا مي توان كاري كرد كه حاج احمد آقا استعفاي خود را پس بگيرد ؟ آيا در شرايطي كه ايشان استعفا داده ، پذيرفتن مسئوليت از سوي من

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ در فرصتي ديگر بايد توضيح دهم كه بسياري از مسئوليت هاي اين جانب بدين ترتيب بوده است .


188


درست است ؟

از همه اينها كه بگذريم ، آيا پس از حادثه خونين حج66 و توقف سه ساله حج ، امكان برگزاري حجي آبرومند و با ويژگي هايي كه امام مي خواست ، وجود دارد ؟

بسياري از كساني كه در امر حج صاحب نظر بودند ، نمي توانستند باور كنند كه با در نظر آوردن حوادث سال 66 و در شرايط موجود كه آمريكا در منطقه و در خاك حجاز حضور نظامي دارد ، امكان برگزاري حجي آبرومند و با محتوايي كه امام ترسيم كرده ، وجود داشته باشد .

بي ترديد شكست من در اين مأموريت ، زيانهاي سنگيني را متوجه حيثيت جمهوري اسلامي مي كرد و مسئوليت مستقيم اين شكست ، با من بود . پذيرفتن اين مسئوليت در آن شرايط ، واقعاً يك ريسك بزرگ و يا يك قمار خطرناك بود .

گفتني است كه در شب قدري از همان ماه مبارك رمضان ، از خداوند متعال درخواست كرده بودم موفق به انجام حج شوم ؛ ليكن حج با خصوصيتي كه من از خدا خواستم ، به نظر مي رسيد كه با مسئوليت سنگين سرپرستي حجاج ، نمي توانست توأم باشد .

باري ، تصميم گيري و پذيرفتن پيشنهاد مذكور مشكل بود . از اين رو ، بر اساس درسي كه از حكمت لقمان آموخته بودم ( 1 ) پاسخ دادم : اگر تكليف است ، حرفي ندارم و اگر انتخاب است ، اين مسئوليت به ديگري واگذار شود .

و در توضيح علّت نپذيرفتن ، ضمن ارائه برخي دلايل ، گفتم : حداقل براي پذيرفتن اين مسئوليت بايد فكر كنم ، و اگر نظر اين است كه بايد فوراً پاسخ دهم ، لازم است با خداوند مشورت كنم و از قرآن راهنمايي بخواهم .

گفتند اين اقدام از سوي ايشان انجام شده و آيه كريمه { يدم ندعوا كلّ اناس بامامهم . . . } ( 2 ) پاسخ طلب خير بوده است . گفتم : به هر حال نظر من همان است كه اگر تكليف است مي پذيرم والا فلا .

موضوع به مقام معظم رهبري منتقل شد ؛ پيام اين بود كه « من كه نمي توانم همه كارها را خود انجام دهم . بايد براي انجام اين كار كمك كنيد ؛ خصوصاً در شرايطي كه با استعفاي حاج احمد آقا پيش آمده است » .

تكليف ، جايي براي ترديد باقي نگذاشت و بدين ترتيب ، فصل جديدي در مسئوليت هاي اين جانب آغاز شد .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ اشاره است به رواياتي بدين مضمون كه فرشتگان براي لقمان پيشنهاد نبوت آوردند ، او پرسيد : پيشنهاد است يا تكليف ؟ گفتند پيشنهاد . او نپذيرفت . از او درباره علت نپذيرفتن نبوت سؤال كردند ، پاسخ داد اگر تكليف باشد ، كمك الهي را به دنبال دارد و اگر پيشنهاد باشد ، خود شخصاً بايد از عهده آن برآيم . بعدها كه پيامبر معاصر لقمان ، حضرت داوود ( عليه السلام ) گرفتار ترك اولي شد ، حكمت لقمان را در اين موضوع ، شنيد .

2 ـ اسرا : 71


189


قرار با حاج احمد آقا خميني

بنابر اين شد كه فرداي آن روز ( 25/1/70 ) حاج احمد آقا و اين جانب در دفتر رهبري جلسه اي داشته باشيم و كار ، تحويل من شود .

ساعت 30/9 صبح روز يكشنبه به دفتر رهبري رفتم . حاج احمد آقا تنها آمده بودند . گفتم : « ديگران ( ساير مسؤولان حج ) چرا نيامدند ؟ » گفتند : « ديگران را پيدا نكرديم » . البته حضور ديگران ضرورتي هم نداشت ؛ چون كار چنداني انجام نشده بود .

نخستين سؤالي كه از حاج احمد آقا كردم ، درباره علّت و انگيزه استعفا بود . گفتگوي من با ايشان ، حدود دو ساعت طول كشيد . هر چه تلاش كردم كه ايشان استعفاي خود را پس بگيرد ، موفق نشدم .

به ايشان گفتم : مگر شما نمي گفتي هر چه مقام معظم رهبري بگويد ، بي چون و چرا انجام مي دهم ، حتي اگر بگويد : « سر فلاني را بِبُر » ، حالا ـ به قول معروف هنوز مركب قلم ايشان خشك نشده ـ شما استعفا مي دهيد ؟ اين كار درستي نيست ! حاج احمد آقا گفت : الان هم اگر امر كنند انجام مي دهم . گفتم : من از ايشان خواهم خواست كه امر كنند . حاج احمد آقا فرمود : اين كار را نكنيد ، چون اگر در اطاعت از ايشان ، حادثه اي براي مادرم پيش بيايد ، براي رهبري خوب نيست . امام ( رحمه الله ) يك روز قبل از وفات ، دست مادرم را گرفت و در دست من گذاشت و فرمود : « مواظب مادرت باش » . من حاضر نيستم به هيچ قيمتي مادرم را ناراحت كنم . گفتم : چرا قبل از صدور حكم نمايندگي توسط مقام معظم رهبري ، مادرتان عدم رضايت خود را اعلام نكرد ؟ فرمود : مرسوم نبود كه در اين طور كارها از مادر اجازه بگيريم . پس از صدور حكم ، همين چند روز قبل ، وقتي مادرم مطلع شد ، مرا خواست و عدم رضايت خود را اعلام كرد .

گفتم : علت عدم رضايت ايشان چيست ؟

فرمود : مي ترسد براي من حادثه اي پيش بيايد . . . ايشان پس از امام ، بسيار در رنج است و مرتب دارو مصرف مي كند .

به هر حال من نتوانستم او را براي انصراف از استعفا قانع كنم ، ولي خود قانع شدم كه انگيزه ايشان در استعفا چيزي جز عدم رضايت مادر نبود و شايعاتي كه احياناً مطرح مي شد كه انگيزه ايشان چيزي ديگر است ، اساسي نداشت .

معرفي اين جانب به عنوان سرپرست حجاج

چند روز پس از مذاكرات ، رياست


190


محترم دفتر مقام معظم رهبري ، آقاي محمّدي گلپايگاني ، با حضور در ساختمان سازمان حج و زيارت ( 1 ) مرا به عنوان مسئول بعثه رهبري معرفي نمود ؛ بدون اينكه حكمي از طرف مقام معظم رهبري به نام من صادر شود . و بدين ترتيب ، كار من در سازماندهي بعثه رهبري ، به طور غير رسمي آغاز شد .

دغدغه برگزاري حجي آبرومند

دوستي كه خداي او را قرين رحمتش فرمايد ، مي گفت : « خوب است همان طور كه خداوند بنده اش را آزمايش مي كند ، بنده نيز خداي خود را امتحان كند ! » و مقصودش اين بود كه انسان مي تواند در مراحل مختلف زندگي و حوادثي كه براي او پيش مي آيد ، چگونگي مقدرات الهي را در برخورد با خود ، پيش بيني كند . تجربه من اين است كه اگر كسي كاري را بر مبناي تكليف بپذيرد ، خداوند متعال نه تنها به او كمك مي كند ، بلكه فراتر از تواني كه براي انجام آن ضرورت دارد نيز به او عنايت مي فرمايد .

بر اين اساس ، با اينكه كارشناسان حج از انجام حجّي آبرومند و در شأن نظام اسلامي نااميد بودند ، در عمق جان احساس آرامش مي كردم و به فضل و عنايت الهي اميدوار بودم ؛ ليكن در عين حال ، احساس سنگيني اين مسئوليت و افكار مختلفي كه از هر سو مرا در محاصره داشت ، تا چند روز خواب راحت را از من سلب كرد .

* پي نوشتها :

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ آن موقع ، ساختمان فعلي سازمان آماده نبود و سازمان حج و زيارت در ساختماني كه از اوقاف اجاره شده بود و در خيابان نوفل لوشاتو ( فرانسه سابق ) قرار داشت ، مستقر بود .



| شناسه مطلب: 83073