بخش 4
2 ـ مبانی دینی برائت از مشرکان ( 2 )
27 |
ميقات حج - سال هفتم - شماره بيست و ششم - زمستان 1377
مباني ديني « برائت از مشركان » ( 2 )
فصل سوم : حج و برائت از مشركان
سرزمين مكّه و خانه كعبه ، مركز وحي و توحيد است ، و اولين خانه اي است كه براي عبادت مردم در پيشگاه با عظمت پروردگارمقرر گرديده است . چنانچه حضرت ولي عصر ـ ارواحنا فداه ـ نيز در مكه ظهور خواهد كرد و نداي توحيد را سرخواهد داد و مبارزه بي امانش رابا شرك و بت پرستي و ظلم و بيدادگري ، از اين پايگاه آغاز خواهد نمود ، و اين به معناي آن است كه كعبه ، پايگاه ابدي توحيد و اعلان انزجار از شرك و الحاد و ظلم و ستم و مركز بسيج و تشكّل و سازماندهي موحّدان عالم در مصاف با مشركان و ملحدان است ؛ همچنان كه تاريخي به درازاي اديان توحيدي دارد .
1 ـ كعبه ، مركز توحيد و يكتاپرستي
علاوه بر آيات و احاديثي كه بيانگر اهداف بعثت پيامبر است و پاره اي از آنها طيّ سرفصل هاي قبلي گذشت ، در آيات و احاديثي كه درباره بناي كعبه توسط ابراهيم خليل و نيز اعمال و مناسك حج وجود دارد ، اين واقعيت به چشم مي خورد كه « برائت از مشركان » ، جزئي از وظايف موحّدان عالم در اين مركز توحيد و يكتاپرستي است ؛ بلكه اعلان برائت در اين پايگاه ، ضروري تر و روشن تر است . از مجموع بياناتي كه از پيشوايان ديني درخصوص اعمال و مناسك حج و نيز اسرار آن وارد شده ، مي توان « حكمتِ » برائت از مشركان را در
28 |
حرم امن الهي و در موسم حج ، دريافت :
الف ) اولين وظيفه اي كه خداي سبحان ، پس از تعيين مكان كعبه ، بر عهده حضرت ابراهيم نهاد ، نفي هرگونه شريكي بر اي خداست :
{ وَاِذْ بَوَّأنا لاِبْراهِيمَ مَكانَ الْبَيْتِ ، أنْ لا تُشْرِك بِي شَيئاً } . ( 1 )
« و چون براي ابراهيم جاي خانه را معيّن كرديم ، [ بدو گفتيم : ] چيزي را با من شريك مگردان ! »
چنانچه مأموريت داشت كه خانه خدا را براي طواف كنندگان و قيام كنندگان و عبادت كنندگان ، از هر رجس و پليدي ، پاك گرداند :
{ وَطَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطّائِفِينَ وَاْلقائِمِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُود } . ( 2 )
كدام رجس و پليدي بالاتر و بزرگتر از « شرك و بت پرستي » متصوّر است ، تا در رأس وظائف ابراهيم خليل قرار گيرد ؟ به شهادت قرآن كريم ، همه گناهان ، از سوي خداوند سبحان مورد عفو و بخشش قرار مي گيرد ، جز شرك و الحاد . ( 3 )
معلوم مي شود بناي كعبه كه تا ابد پايگاه اجتماع موحّدان و مسلمانان خواهد بود ، بر « توحيد ناب و خالص » نهاده شده است كه نفي هرگونه شرك را به دنبال دارد ؛ هم شرك جلي و آشكار كه همان « بت پرستي و سرسپردگي طاغوت ها » است و هم شرك خفي و پنهان ( 4 ) كه « سرسپردگي مادر بت ها ، نفس اماره » است . از همين روست كه « زائر بيت الله الحرام » با ورود به حرم امن الهي و پوشيدن لباس احرام ، اولين شعارش ، « لَبَّيكَ الّلهُمَّ لَبَّيْك ، لَبَّيكَ لا شَرِيْكَ لَكَ لَبَّيك ، اِنَّ اْلحَمْدَ وَالنِّعْمَةَ لَكَ وَاْلمُلْك ، لا شَرِيكَ لَكَ لَبَّيك » است كه نفي شريك براي خداي سبحان در همه مراتب است و با تكرار آن ، وارد حريم خانه خدا مي شود ، آن هم با صداي بلند كه به اتفاق جميع فرق اسلامي ، مستحب است . ( 5 ) اگر اين شعار ، فرياد بر سر مشركان و بت پرستان نيست ، پس چرا با صداي بلند بايد سرداد ؟ اين شعار ، در نقطه مقابل شعار شرك آلودي است كه قبل از ظهور اسلام ، در بين مردم حجاز ، رايج بود و مي گفتند : « لَبَّيكَ الّلهُمَّ لَبَّيك ، لَبَّيكَ لا شَرِيكَ لَك ، اِلاّ شَرِيكَ هُوَ لَك ، تَمْلِكُهُ وَما مَلَك » . ( 6 )
اگر رمي « جمرات » ( نقطه هايي كه شيطان بر ابراهيم خليل نمايان شده ) به عنوان « سمبل هاي شيطان » آن هم در اواخر موسم حج ، رمي و طرد شيطان و نفس و شياطين بيروني ( كه مستكبران و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ حج : 26
2 ـ همان .
3 ـ سوره نساء ، آيه 48
4 ـ كتاب الحج ، مقدمه جلد دوم به قلم آية الله جوادي آملي ، ص26
5 ـ التاج الجامع للاصول ، شيخ منصور علي ناصف ، ج2 ، ص121 ( دار احياء التراث العربي ) .
6 ـ كتاب الاصنام ، ابومنذر هشام بن محمّد كلبي ، ص7
29 |
ستمگران ، روشن ترين مصاديق آنند ) نمي باشد ، پس چيست ؟ آيا بدون چنين حكمت و سرّي ، صرفاً پرتاب كردن سنگريزه هايي به چند ستون سنگي ، لغو و غيرعقلايي نيست ؟ گرچه ما از حِكَم و اسرار همه اعمال و مناسك حج اطلاعي نداريم ، اما هيچ يك از آن ها بدون حكمت و هدف نيست ؛ هرچند ممكن است جنبه امتحان و آزمايش داشته باشد .
ب ) در آيه شريفه اي كه « وجوب حج » تشريع شده ، نيز مي توان اين واقعيت را دريافت :
{ وَللهِِ عَلَي النّاسِ حِجُّ اْلبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ اِلَيهِ سَبِيلاً وَمَنْ كَفَرَ فَاِنَّ اللهَ غَنِيٌّ عَنِ اْلعالَمِين } . ( 1 )
« و براي خدا حجّ آن خانه ، بر عهده مردم است ، [ البته بر ] كسي كه بتواند به سوي آن راه يابد . و هركه كفر ورزد ، يقيناً خداوند از جهانيان بي نياز است . »
در اين آيه كه ترك تكليف حجّ خانه خدا ( چنانچه از روي انكار باشد ) « كفر » دانسته شده ، حكايت از آن دارد كه حج ، تبلور توحيد است و تارك آن ، به وادي كفر افتاده است ؛ گرچه كفر آنان ضرري را متوجه خداوند كه غنيّ بالذات است ، نمي كند . در روايات آمده است كه برخي از ترك كنندگان حج ، در قيامت ، « يهودي و نصراني » و برخي « اعمي » محشور خواهند شد .
ج ) آيات برائت از مشركان نيز كه بر پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) نازل شد ، بايد در مركز توحيد و نفي هرگونه شرك و بت پرستي ، به اطلاع مسلمانان رسانده مي شد . علي ( عليه السلام ) به عنوان كسي كه « نَفْس رسول خدا » است ( 2 ) و پس از امر جبرئيل ( كه : « لا يؤدي عنك الاّ أنت أو رجل منك » ) و انتخاب شدن بهوسيله رسول خدا ، فردي از خاندان رسول خداست ، در « يوم الحج الاكبر » در سرزمين منا ، برائت خدا و رسول او را به اطلاع مردم مي رساند . ( 3 ) هرچند منشأ اعلان اين برائت ، نقض عهد از سوي مشركان و ملحدان آن روزگار است ، اما در عين حال ، اختصاص به آن ندارد . در همين سوره مي فرمايد :
{ وَاَذانٌ مِنَ اللهِ وَرَسُولِهِ اِلَي النّاسِ يَومَ اْلحَجِّ الأَكْبَرِ ، أَنَّ اللهَ بَرِيءٌ مِنَ اْلمُشْرِكِينَ وَرَسُولُهُ . . . } . ( 4 )
[ اين آيات ] اعلامي است از جانب خدا و پيامبرش به مردم در روز حج اكبر كه خدا و پيامبرش در برابر مشركان تعهدي ندارند و [ از آنان بيزارند ] .
حقيقت « اذان » ، اعلام است و نه ذكر ، ( 5 ) چنانچه در اذان نماز نيز چنين است .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ آل عمران : 97
2 ـ وسائل الشيعه ، شيخ حرّ عاملي ( ابواب وجوب الحجّ وشرائطه ، باب 7 ) ، ج8 ، ص20
3 ـ همان ، ص17
4 ـ براءة : 3
30 |
آيه شريفه فوق ، روشن ترين و صريح ترين آيه قرآن در نشان دادن « برائت خدا و رسول خدا » از مشركان در موسم حج است كه توسط علي ( عليه السلام ) به همگان ابلاغ شد و از آن تاريخ ، هيچ مشركي حقّ طواف و حج در بيت الله الحرام را نداشت :
{ يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّمَا الْمُشْرِكُونَ نَجَسٌ فَلاَ يَقْرَبُوا الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ بَعْدَ عَامِهِمْ هَذَا . . . } . ( 1 )
فخر رازي در خصوص تكرار « برائت از مشركان » در آيات صدور سوره برائت ، وجوهي را ذكر مي كند كه خواندني است :
[ وجه اوّل ] « ان المقصود من الكلام الأوّل الاخبار بثبوت البرائة و المقصود من هذا الكلام اعلام جميع الناس بما حصل و ثبت . . . [ وجه سوم ] في الفرق انّه تعالي في الكلام الأوّل اظهر البرائة عن المشركين الذين عاهدوا و نقضوا العهد و في هذه الآية اظهر البرائة عن المشركين من غير انّ وصفهم بوصف معين تنبيهاً علي انّ الموجب لهذه البرائة كفرهم و شركهم . » ( 2 )
ورود به مسجدالحرام بايد از « باب بني شيبه » باشد ( 3 ) تا بتِ هُبل كه در مقابل آن در مدفون است ، لگدمال شود ، تا سمبل « شرك و بت پرستي » زير پا نهاده شود ؛ چراكه انسان موحّد ، بدون نفي هرگونه شرك و بت پرستي ، نمي تواند به پايگاه توحيد قدم گذارد . برائت از مشركان ، در جاي جاي اعمال و مناسك حج ، متبلور است . در دعاي روز عرفه مي خوانيم : « برئت من الجبت و الطاغوت و اللاّت و العزّي » . ( 4 )
دقّت در اينكه امروز نه « لات » ي هست و نه « عزّي » يي ، نشان مي دهد كه اعلان برائت از آنان ، به عنوان سمبل بت و بت پرستي و شرك است كه در هر زماني ، شكل و صورتي دارد .
2 ـ كعبه ، محور حريّت و آزادگي
كعبه را « بيت عتيق » ناميده اند و در كلمات ائمه معصومين ( عليهم السلام ) ( 5 ) دو معنا براي آن ديده مي شود :
يك . « عتيق » به شيء قديمي و نفيس گفته مي شود . ( 6 ) خانه كعبه نيز ( هر چند بنايش به دست ابراهيم خليل و فرزندش اسماعيل است ) ، امّا به حسب روايات ، نقطه آغاز گسترش خاك در سطح سياره زمين است . ( 7 ) و به لحاظ قديمي و نفيس بودنش ، « بيت عتيق » نامگذاري
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ برائت : 3
2 ـ الفتوحات المكّيه ، محيي الدين بن العربي ، ج10 ، ص380
3 ـ سوره توبه ، آيه 28
4 ـ تفسير كبير ، ج15 ، ص222
5 ـ وسائل الشيعه ، ( كتاب الحج ) ج9 ، ص347
6 ـ المفردات ، ص321
7 ـ الاقبال بالاعمال الحسنة ، سيد بن طاووس ، ( طبع مكتب الاعلام الاسلامي ) ، ج2 ، ص24 ( به نقل از : فقيه ، ج2 ، ص89 ) .
31 |
شده است .
دو . چون احدي مالك كعبه نيست و از هر سلطه و سلطنتي آزاد است ، ( 1 ) « عتيق » ناميده مي شود ؛ چنانكه مملوك با « عتق » از سلطه ارباب و مالك آزاد مي گردد ، كعبه نيز از سلطه هر مالك و سلطاني آزاد است . به روايتي از ابوحمزه ثمالي در اين زمينه ( كه عهده دار تبيين هر دو معنا از « عتيق » است ) ، توجه نماييد . مي گويد : در مسجدالحرام ، به خدمت امام باقر ( عليه السلام ) رسيدم ؛ عرض كردم :
« به چه دليل خانه كعبه را عتيق ناميده اند ؟ حضرت فرمود : چون هيچ خانه اي نيست كه خداوند آن را بر روي زمين نهاده باشد ، مگر اينكه صاحبي و ساكناني دارد ، جز اين خانه . اين خانه ، صاحبي جز خداي عزّوجل ندارد و لذا حرّ و آزاد است . سپس حضرت فرمود : خداي عزوجل ، قبل از زمين ، آن را آفريد ؛ سپس زمين را خلق كرد و از زير آن خانه ، زمين را گسترانيد . » ( 2 )
از اين رو ، جز آزادگان بر گرد آن نمي چرخند ؛ آزادگانِ از هر سلطه دروني و بيروني ! اساساً كعبه مركزي است تا انسانها خود را از سلطه طاغوتهاي بيروني و دروني ، آزاد كنند . تنها « احرار » شايستگي طواف بر بيت عتيق و حرّ ( نمادِ آزادي و آزادگي ) را دارند . همانطور كه نماز ، آدمي را از فحشا و منكر باز مي دارد ، طواف نيز آدمي را از شرك ورقيّت وظلم پذيري مي رهاند ؛ چراكه انسان ، مأموراست برگرد « بيت عتيق » طواف كند : { وَلِيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ اْلعَتِيق } . ( 3 )
از اين بيان لطيف بر مي آيد كه خانه اي كه مملوّ از بتهاي چوپي و سنگي باشد و يا در محاصره مشركان و ملحدان و يا مستكبران و ستمگران باشد ، « عتيق » نيست . با شكستن بتهاي درون كعبه و شكستن ابهت و قدرت مستكبران و مشركان و قطع ايادي آنان از اين پايگاه توحيد ، بيت الله الحرام « عتيق » خواهد شد ، آنگاه طواف بر آن ، « طواف بر بيت عتيق » خواهد بود و در انديشه و روان و زندگي مادي و معنوي طواف كننده ، اثر خواهد گذاشت .
چگونه ممكن است « فضاي كعبه » پر از بتها و « اختيار كعبه » ( و حتّي حفظ امنيت سرزمين وحي ) به دست بيگانگان باشد و زائران آن ، مدّعي « طواف بر بيت عتيق » باشند ؟ ! از همين رو ، پيامبر اكرم ( صلي الله عليه وآله وسلم ) در سال نهم هجري با صلاي « برائت از مشركان » زمينه فتح مكّه را فراهم نمود و بتهاي كعبه را يكي پس از ديگري شست و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ المفردات ، ص321
2 ـ وسائل الشيعه ، ج9 ، ص347 : « قلت : لأيّ شيء سماه الله العتيق ؟ فقال : انّه ليس من بيت وضعه الله علي وجه الارض الاّ له ربّ و سكّان يسكنونه غير هذا البيت ؛ فانّه لاربّ له الاّ الله عزّوجل ، خلقه قبل الارض ، ثم خلق الارض من بعده ، فدحاها من تحته » .
3 ـ حج : 29 ؛ نكـ : به كتاب الحج ، ج2 ، مقدمه ، ص19
32 |
اين چنين به ابّهت ، قدرت و نفوذ ابوسفيان ها پايان داد . از اين سنّت رسول خدا ( صلي الله عليه وآله وسلم ) استفاده مي شود كه « شناخت خداي يكتا و توحيد قولي و عملي » از يك سو ، و « شناخت طاغوتها و اجتناب قولي و عملي از آنان » از ديگر سو ، شرط حُريّت انسان و تضمين كننده آزادي و آزادگي او هستند .
به همين قياس ، بايد دانست كه حجّ بيت عتيق ، علاوه بر آنكه نظام مناسبي براي تعليم توحيد و تربيت نفوس موحّد است ، با سنّتِ جاودانِ « اعلانِ برائت از مشركان » ، مسلمانان جهان را متوجّه دشمنان اصلي دين خدا و پيروان رسول خدا ( صهيونيزم ، استكبار جهاني ، و . . . ) خواهد نمود و مكّه را به پايگاهي براي وحدت ، همفكري و رايزني تمامي دانشمندان و رهبران مسلمان ( درباره رشد سياسي ، فرهنگي ، اقتصادي و اجتماعي جوامع خويش و عوامل و موانع توسعه مادّي و معنوي ملّتهاي مسلمان و آسيب شناسي فرهنگ اسلامي ) تبديل مي كند . عرصه اي چنين « آزاد » و « فراگير » ، مي تواند پايگاه اقتدار سياسي ـ بين المللي جهان اسلام و محور گفتگوهاي مسالمت آميز و آزادانه همه پيروان رسول خدا ( صلي الله عليه وآله وسلم ) بر اساس « كتاب و سنّت » باشد و همزمان با مركزيّت يافتن براي « قيام و قوام ناس » ، پايگاه « هدايت » و « وحدت » و « منافع » مسلمانان و بلكه آزادگان عالم ( براي رهايي از همه اسارتها ) شود . خداوند ، اين روز را نزديك گرداند !
3 ـ كعبه ، پايگاه قيام ناس
خداوند سبحان ، خانه اش را بيت حرام قرار داد تا مكان و پايگاه قيام براي مردم باشد : { جَعَلَ اللهُ اْلكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرام قِياماً لِلنّاسِ } . ( 1 )
از سيره حضرت ابراهيم ( عليه السلام ) و قيام و استقامت مردم در طول تاريخ ، استفاده مي شود كه « كعبه » پايگاه قيام و حركت مردم بوده است و بقاي دين الهي ، به پويايي و حيات آن بستگي دارد ( 2 ) و « لايزال الدين قائماً ماقامت الكعبة » . ( 3 )
در آيات شريفه قرآن ، « قيام » به معناي « جهاد » به كار رفته و « قعود » ( كه ضدّ قيام است ) در نقطه مقابل جهاد قرار گرفته است : { فَضَّلَ اللهُ الْمُجاهِدِينَ عَلَي اْلقاعِدِينَ أجْراً عَظِيماً } . ( 4 ) آنچنان كه پيامبران با آيات و بينات برانگيخته شدند ، تا مردم قيام به قسط نمايند : { لَقَدْ أرْسَلْنا رُسُلَنا بِالْبَيِّناتِ وَأَنْزَلْنا مَعَهُمُ الْكِتابَ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ مائده : 97
2 ـ كتاب الحج ، ج2 ، ص23
3 ـ وسائل الشيعه ، ( كتاب الحج ) ج8 ، ص14
4 ـ نساء : 95
33 |
وَالْمِيزانَ ، لِيَقُومَ النّاسُ بِالْقِسْط } . ( 1 )
علامه طباطبايي ، بيان ديگري درباره آيه شريفه دارد ( 2 ) و قيام را با استفاده از كلام اهل لغت ، « مايقوم به الشيء » معنا كرده است . بدين معنا كه خداوند ، بيت الله الحرام را قوام براي مردم قرار داده و به عبارت ديگر ، دنيا و آخرت مردم ، قائم بدان است و حق تعالي با ايجاد ارتباط بين بيت الله الحرام و ماههاي حرام ( به وسيله احكامي همچون حج ) ، زندگي اجتماعي توأم با سعادت مردم را تأمين نموده است . اندك تأملي در منافع و بركات بيت عتيق و ماههاي حرام ، نشان مي دهد كه بركات ثابت و متغير فراواني بر آنها مترتب مي گردد . صله ارحام ، ارتباط بين دوستان ، انفاق به فقرا ، كسب و كار و منفعت اقتصادي ، دوستي و مودّت بين اقوام و نزديكان و همسفران ، آشنايي با مسلمانان بلاد ديگر ، نزديكي قلوب ، پاكيزگي روحها ، تقويت قواي مسلمانان ، رشد امّت و حيات دين ، اهتزاز نشانه هاي حق و حقيقت و پرچمهاي توحيد و يكتاپرستي ، و . . . همگي از آثار و بركات حج است .
در واقع ، آيه شريفه ، پاسخي است به شبهه كساني كه اعمال و مناسك حج را كم فايده يا بي فايده و خرافي تخيّل مي كردند ؛ چنانچه از ذيل آيه { ذَلِكَ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللهَ يَعْلَمُ مَا فِي السَّمَوَاتِ وَمَا فِي الاَْرْضِ وَأَنَّ اللهَ بِكُلِّ شَيْء عَلِيمٌ } استفاده مي شود كه خداوند ( كه داناي همه چيز است ) ، اين منافع و بركات را بر كعبه ، ماه حرام و اعمال و مناسك حج ، مترتّب نموده است .
نكته مهم در آيه شريفه ، « قياماً للناس » است يعني در پرتو كعبه ، منافع مردم تأمين مي گردد ؛ و البته در فرهنگ قرآني ، منافع ، اعم از دنيوي و اخروي است . در آيه شريفه ديگري ، اين مطلب با صراحت بيشتر بيان گرديده است : { لِيَشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُم } ( 3 ) چنانچه آيه مباركه ديگري ، كعبه را اوّلين خانه اي معرّفي مي كند كه براي مردم ، مايه بركت قرار داده شده است : { اِنَّ أَوَّلَ بَيْت وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبارَكاً وَهُديً لِلعالَمِين } . ( 4 ) اين آيه شريفه ، پاسخ شبهه يهوديان در خصوص تغيير قبله مسلمانان ( از بيت المقدس ، به سوي بيت الله الحرام ) است .
مبارك ، به معناي « بركت يافته » و « جايگاه خير فراوان » است ( و البته از آنجا كه پس از « مباركاً » عبارت « وهديً » آمده است ، ممكن است اين مباركي ، فقط ناظر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ حديد : 25
2 ـ الميزان ، ج6 ، ص142 و 143 .
3 ـ حج : 28 . زمخشري با استفاده از كلمه « منافع » كه به صورت نكره آورده شده ، استفاده مي كند كه مراد آيه ، منافع مختص به حج است ، اعم از ديني و دنيوي كه در ساير عبادات يافت نمي شود . ( كشاف ، ج3 ، ص152 )
4 ـ آل عمران : 96
34 |
به بركات مادّي باشد ( 1 ) و اشاره به « هدايت عالميان » نيز ناظر به بركات معنوي بيت ) .
امام هشتم ( عليه السلام ) حج را حاوي منافعي براي همه اقشار مردم در شرق و غرب عالم مي دانند ، اعم از آنكه در موسم حج حاضر شوند و يا توفيق تشرف به بيت الله الحرام را پيدا نكنند ؛ و نيز آن را فرصتي براي تفقّه و انتقال سخنان ائمه ( عليهم السلام ) به هر ناحيه و منطقه اي مي شمارند . ( 2 ) روشن است كه مراد از تفقّه و نقل اخبار ائمه ( عليهم السلام ) ، شناخت دين خدا و تكاليف فردي و اجتماعي است و در هر زماني ( حتّي در عصر غيبت ) ، لازم و ضروري است . اطلاع از مسائل جهان اسلام در ابعاد مختلف و نيز مشكلات جوامع اسلامي ، مي تواند مصاديقي از تكليف اجتماعي مسلمانان باشد . قريب به اين مضمون ، در روايتي از امام صادق ( عليه السلام ) به عنوان علّت تشريع حج ، ذكر شده است :
« حج بر بندگان واجب شد . . . تا [ مسلمانانِ ] شرق و غرب عالم ، يكديگر را بشناسند و از آثار رسول خدا و اخبار او ، اطّلاع پيدا كنند . » ( 3 )
خلاصه آنكه در پرتو حج و قيام در بيت الله الحرام ، منافع دنيوي و اخروي نصيب مردم مي شود ، چه نفعي بالاتر از « دشمن شناسي و هماهنگي و برنامه ريزي و هم آوايي براي رهايي از سلطه مشركان ، مستكبران و ستمگران » ؟ چه سعادتي بالاتر از كسب « استقلال » و « آزادي » و زيستن در پرتو عدالت ؟
4 ـ كعبه ، مركز هدايت جهانيان
يكي از آيات قرآن كه بيانگر مسائل حج است ، كعبه را پايگاه هدايت همه جهانيان معرفي مي كند . اين بيان ، نشانگر اين معناست كه كعبه ، اختصاص به مردم حجاز ندارد ؛ بلكه مركزي است كه بايد نور هدايت از آنجا نشأت بگيرد و بر همه تشنگان و مستضعفان عالم برسد :
{ اِنَّ أَوَّلَ بَيْت وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبارَكاً وَهُديً لِلعالَمِين } . ( 4 )
اجمالي درباره اين آيه ، در مبحث قبلي ارائه شد و اينك نكات ديگري بر آن افزوده مي شود .
يكي از ويژگيهاي بيت الله الحرام ، جهاني بودن آن است ؛ ظهور اسلام به عنوان آخرين دين و بعثت پيامبر اكرم ( صلي الله عليه وآله وسلم ) به عنوان خاتم پيامبران در اين مكان ، نيز به لحاظ جهاني بودن آن است . چنانكه ظهور حضرت ولي عصر ( عليه السلام ) به عنوان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ الميزان ، ج3 ، ص350
2 ـ وسائل الشيعه ، ج8 ، ص8
3 ـ وسائل الشيعه ، ج8 ، ص9
4 ـ آل عمران : 96
35 |
منجي بشر ( كه براي پركردن همه عالم از قسط و عدل و ايجاد حكومتي جهاني خواهد آمد ) ، از همين مكان خواهد بود . تنها مركز هدايت جهانيان ، مي تواند پايگاه ظهور شخصيتهاي جهاني باشد . اجتماع مسلمانان همه بلاد اسلامي و غير اسلامي ( از اقصي نقاط جهان ) در اين مسجد و حرم امن الهي ، خود گواه ديگري بر جهاني بودن اين پايگاه است . اين معنا در كلمات علماي دين نيز فراوان به چشم مي خورد .
فخر رازي احتمالات گوناگوني را در تفسير ذيل آيه شريفه ( هدي للعالمين ) مطرح مي كند و مي گويد :
« چند معنا براي « هدي للعالمين » به عنوان يكي از صفات بيت الله الحرام ، گفته شده است : چون كعبه قبله عالميان است و نماز را به سمت آن مي خوانند ، هدايت براي جهانيان دانسته شده است ؛ چون با آيات و نشانه هايي كه در آن است ، دلالت بر وجود صانع و نبوت پيامبر اكرم ( صلي الله عليه وآله وسلم ) دارد ؛ چون هر كسي كه نمازهاي واجب را كما هو حقّه به جا آورد ، اهل بهشت است ، پس كعبه مايه هدايت مردم به سوي بهشت است . » ( 1 )
اين ويژگي به هر معنا كه باشد ، كعبه را متعلق به همگان مي داند و آن را عامل هدايت همه انسانها مي شمارد . چنانكه سيد قطب ، حج را كنگره بزرگ ساليانه همه مسلمانان مي شمارد كه يكديگر را بنا به دعوت اسلام ، ملاقات مي كنند ؛ كنار بيتي كه در آن ، به دست پدرشان ابراهيم ، ملت حنيفْ پايه گذاري شد و خداي سبحان آن را اولين بيت خود در زمين براي عبادت قرار داد ؛ مكان مقدّسي كه همگان را به اجتماع بر گرد خويش و اتّصال به خالق هستي فرا مي خواند . ( 2 )
فصل چهارم : شبهات و القائات
بحثي كه به عنوان خاتمه اين نوشتار مطرح مي شود ، شبهات و اشكالاتي است كه ازسوي برخي افراد القاگرديده است ؛ شبهاتي كه جهل به اسلام ومعارف آن ، منشأ آنهاست و يا علمي كه در خدمت قدرتمندان است .
1 ـ بيگانگي حج از امور سياسي
قبل از پاسخ به اين شبهه ، با استفاده از كلمات حضرت امام خميني ( رض ) كه در شبهه شناسي و برملاكردن انحرافات و توطئه ها و كج انديشي ها ، نقش بسزايي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ تفسير كبير ، ج8 ، ص149
2 ـ في ظلال القرآن ، سيد قطب ، ج1 ، ص436 ( دار الشروق ) .
36 |
داشتند ، به توضيح آن مي پردازيم :
« چه بسا جاهلان متنسّك بگويند كه قداست خانه حق و كعبه معظّمه را به شعار و تظاهرات و راهپيمايي و اعلان برائت ، نبايد شكست و حج ، جاي عبادت و ذكر است نه ميدان صف آرايي و رزم و نيز چه بسا عالمان متهتّك القا كنند كه مبارزه و برائت و جنگ و ستيز ، كار دنياداران ودنياطلبان بوده ، ورود در مسائل سياسي ، آن هم در ايام حج ، دونِ شأن روحانيان و علما مي باشد . » ( 1 )
پاسخ تفصيلي به اين شبهات ، از حوصله اين مقاله خارج است . تلخ است ، ولي حقيقتاً اكثر دانشمندان اسلامي ( اعم از عارفان و فقيهان و مفسران ) حج را تنها « عبادتي » تلقي مي كنند كه « مجموعه اي از اعمال و مناسك و اذكار » است و اسرارش نيز بر ما نامعلوم مي باشد . ابن عربي كه او را پدر عرفان اسلامي نام نهاده اند ، در بحث حج و در سه موضع ( 2 ) درباره « تعبّدي بودن » و « غير قابل تعليل بودنِ » اعمال و مناسك حج ، سخن گفته و صريحترين سخنش در اين موضوع ، چنين است :
« لاِنّها افعال مخصوصة للّه عزوجلّ بالقصد ، ليس للعبد فيها منفعة دنيوية الاّ القليل من الرياضة البدنيه ولهذا تميّز حكم الحج عن سائر العبادات في اغلب احواله وافعاله في التعليل ، فاكثره تعبد محض لايعقل له معني عند الفقهاء ، فكان بذاته عين الحكمة ماوضع لحكمة موجبة ، وفيه اجر لايكون في غيره من العبادات ، وفيه تجلّي الهيّ لايكون في غيره من الاعمال » . ( 3 )
ملاحظه آرا و مشي فقها و دانشمندان اسلامي در قرون گذشته نسبت به حج و مشاهده تحوّل ژرفي كه حضرت امام خميني ( رضي الله عنه ) در همه جنبه هاي مكتب ( و از آن جمله ، حج ) ايجاد كرد ، عظمت او و اهميت تحوّلي كه به وجود آورد ، آشكارتر مي شود ؛ به حق بايد او را « احياگر حجّ ابراهيمي » ناميد . از ديدگاه آن بزرگوار ژرف انديش ، حج « تنظيم و تمرين و تشكّل يك زندگي توحيدي است » . با چنين بينشي از حج ، البته بيدارنمودن مسلمانان جهان ، با هدف خارج كردن آنان از سلطه بيگانگان ، بازگشت به هويت خويش ، و اعلان برائت از مشركان و ملحدان و حاكمان ستمگر ، از لوازم اجتناب ناپذير حج است . اساساً بينش آن حضرت ، با بينشهاي ديگر ، تفاوت اصولي دارد . از هنرهاي او « تصحيح انديشه ها » بود ؛ انديشه هايي كه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ صحيفه نور ، ج20 ، ص111
2 ـ الفتوحات المكية ، ج10 ، ص140 ، 185 ، 455
3 ـ همان ، ص455
37 |
در طي قرون متمادي ، دستخوش انحراف و تحريف شده بود .
اگر از اين مرحله بگذريم ، و به « جدايي حج از امور سياسي » ( بخصوص پس از پيروزي انقلاب اسلامي ايران ) به صورت يك شبهه بنگريم كه از سوي برخي ناآگاهان يا مغرضان القا مي شود ، در واقع آنچه تاكنون در طي فصول متعدد عرضه نموديم ، پاسخ به اين شبهه است . آنان كه « دين را جداي از سياست و اجتماع » تخيّل مي كنند ( و به باور عالمان هشياري چون امام راحل و شهيد مطهري ، تحت تأثير تز استعماري و القائات استعمارگران هستند ) ، حج را نيز منحصر به امور عبادي تصوّر مي نمايند . در حالي كه نه دين جداي از سياست است و نه حج منحصر به عبادت و ذكر و دعاي خشك و بي اثر ؛ چرا كه اديان توحيدي ـ با هدف نجات انسانها از عبوديت غير حق و هدايت آنان ـ اساساً نمي توانند جداي از سياست و جامعه باشند ؛ چنانكه هيچ پيامبري در انجام رسالت خويش فارغ از اين صحنه نبوده است .
اندك تأمّلي در مناسك حج و زمان واحدي كه همه مسلمانان از اقصي نقاط جهان براي انجام آن اجتماع مي كنند . . . و اينكه حاكم اسلامي در صورت لزوم بايد مردم را به حضور در مراسم حج وادار نمايد ( 1 ) و حتي در صورت نياز آنان ، از بيت المال هزينه سفر آنان را تأمين كند ( 2 ) . . . اينكه ديدار با امام و اعلان وفاداري و آمادگي براي ياري رساندن به امام ، موجب تمام شدن و كمال حج است ( 3 ) . . . اينكه اگر مردم حج را كما هو حقه دريابند ، دنيا و آخرتشان تأمين مي شود ( 4 ) . . . اينكه هر ظلم و ستمي در اين سرزمين ، مستوجب هلاك و عذاب است ( 5 ) . . . و برخي آداب ديگر ( همچون استحباب عبور از باب بني شيبه براي لگدكوب كردن بت هبل و نمونه هاي فراوان ديگر ) ، همگي نشانگر اين حقيقت است كه حج با « سياست و اجتماع » عجين است . اساساً مراسم حج ، آن هم در پايگاه توحيد ، بدون توجه به عزّت و شرافت و عظمت مسلمين و خارج ساختن آنان از تحت سلطه اجانب ، معنا و مفهومي ندارد .
مروري بر تاريخ زندگي معصومان ( عليهم السلام ) و علما و مجاهدان راه دين ، نشان مي دهد كه چقدر از موسم حج و اجتماع مسلمين در راه افشاي چهره غاصبان و مستكبران و ستمگران بهره مي جستند .
پيامبر اكرم ( صلي الله عليه وآله وسلم ) در موسم حج ، از مسلمانان مي خواست به گونه اي ظاهر شوند كه رعب در دل مشركان بيفكنند ؛
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ وسائل الشيعه ، ج8 ، ص15
2 ـ همان ، ص16
3 ـ وسائل الشيعه ، ج10 ، ص252
4 ـ وسائل الشيعه ، ج9 ، ص349
5 ـ همان ، ص350
38 |
شانه هاي خود را عريان كنند تا دشمن ، بازوان تواناي آنان را مشاهده كند . ( 1 )
فرياد برائت اميرالمؤمنين علي ( عليه السلام ) در منا و يوم الحج الاكبر و هشدار به مشركان به امر رسول خدا ( صلي الله عليه وآله وسلم ) و سخنراني حضرت سيدالشهدا ( عليه السلام ) در سال 58 هجري و در زمان حاكميت بني اميه و معاوية بن ابي سفيان ، در سرزمين منا و انتقاد شديد از عملكرد معاويه و تأكيد بر رساندن پيامش به گوش مردم در شهرها ( 2 ) و وصيت امام باقر ( عليه السلام ) مبني بر برگزاري مراسم مديحه و مرثيه خواني در موسم حج ( 3 ) در جهت افشاي چهره ظالمان و ستمگران ، همگي در همين راستا قابل تحليل است .
القاي چنين شبهه اي از سوي علماي وهّابي ، شگفت نيست ؛ چرا كه آنان موجوديت خود و نظام خود را در خطر مي بينند . اما چنين زمزمه هايي از بعضي از خوديها ، حاكي از ساده لوحي و يا رسوخ همان تز استعماريِ « جداي دين از سياست » در عمق جان آنان است . در پايان اين بخش ، پاسخ زيبا و روشنگرانه امام را متذكر مي شويم :
« بزرگترين درد جوامع اسلامي اين است كه هنوز فلسفه واقعي بسياري ازاحكام الهي را درك نكرده اند و حج ، با آن همه راز و عظمتي كه دارد ، هنوز به صورت يك عبادت خشك و يك حركت بي حاصل و بي ثمر باقيمانده است . . . چيزي كه تا به حال از ناحيه ناآگاهان و يا تحليلگران مغرض و يا جيره خواران ، به عنوان « فلسفه حج » ترسيم شده است ، اين است كه حج يك عبادت دسته جمعي و يك سفر زيارتي و سياحتي است . . . » ( 4 )
2 ـ بدعت
آخوندهاي وهّابي ، از « اعلان برائت از مشركان » به عنوان « بدعت و نوآوري در دين » ياد مي كنند ؛ غافل از آنكه برائت از مشركان و مستكبران ( به استناد آيات قرآن و احاديث نبوي ) ، هم ريشه در قرآن دارد و هم در سنّت و سيره پيامبر خدا ( صلي الله عليه وآله وسلم ) .
بدعت ، نوآوردن در دين و « چيزي را كه در دين نيست ، به عنوان دين شمردن و عمل كردن » است ؛ در حالي كه چنانچه گذشت ، اعلان برائت ، جزء لاينفك اصل توحيد و مراسم توحيدي حجّ ابراهيمي است . البته در قاموس كساني كه در « تحجّر و واپس گرايي و كج فهمي در دين » گوي سبقت را از « اسلاف خوارج » خود ربوده اند ، اعلان برائت از مشركان ، بدعت است ! ! اما كيست كه نداند سرچشمه اين اتّهامات
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ مجمع البيان ، امين الاسلام طبرسي ، ج9 ، ص127
2 ـ احتجاج ، امين الاسلام طبرسي ، ج2 ، ص18 و 19
3 ـ جلاء العيون ، علامه مجلسي ، ص692 ؛ نيز نكـ : به تحليل امام خميني از اين وصيت : صحيفه نور ، ج16 ، ص218
4 ـ صحيفه نور ، ج20 ، ص229
39 |
كجاست ؟ از ناحيه كساني كه در پرتو برائت از مشركان در موسم حج ، منافع خود را در خطر مي بينند ؛ به قول امام بزرگوار : « راهپيمايي مكّه و مدينه است كه بسته شدن شيرهاي نفت عربستان را به دنبال دارد و به نابودي سرسپردگان شوري و امريكا ختم مي شود » . ( 1 )
3 ـ جدال
مي گويند : قرآن ، حجّاج بيت الله الحرام را از جدال نهي مي كند و آيه شريفه { وَلارَفَثَ وَلافُسُوقَ وَلاجِدالَ فِي اْلحَجّ } را به عنوان مستند ادّعاي خويش ، قرائت مي كنند .
اين هم از آن قبيل تحريفهايي است كه نه تازگي دارد و نه آخرين آن خواهد بود ؛ تحريفي همچون تحريف عمروعاص كه سخن پيامبر را در حق عمار ، در جنگ صفين ( بدون آنكه انكار كند ) واژگونه كرد و علي ( عليه السلام ) را قاتل عمار معرفي كرد ؛ چرا كه علي ( عليه السلام ) عمار را به ميدان جنگ آورده بود !
هر يك از واژه هاي « رفث » و « فسوق » در آيه شريفه ، معاني مشخصي دارد كه از سوي مفسّران شيعه و سني ذكر گرديده است .
در هيچ تفسيري اعلان برائت و انزجار از مشركان و دشمنان خدا ، « جدال مورد نهي در آيه شريفه » معرفي نشده است .
در تفسير اين فقره از آيه ، تحقيقاتي صورت گرفته ( 2 ) كه ما را از تفصيل ، مستغني مي كند . اجمالا آنكه معناي « لاجدال في الحج » در ميان دانشمندان اهل سنّت ، مورد اختلاف است ؛ به طوري كه در بعضي از تفاسير ، شش معنا براي آن ذكر كرده اند ( 3 ) امّا هيچ يك از آن موارد ، بر مورد بحث ما و ادّعاي واهي ايرادكنندگان ، منطبق نمي باشد .
چنانكه مفسران و فقيهان شيعه به تبعيت از ائمه معصومين ( عليهم السلام ) « جدال » در آيه شريفه را به معناي خاصي حمل كرده اند و آن ، گفتن « لاوالله » و « بلي والله » است ؛ چنانكه « رفث » را به همبستري و « فسوق » را به دروغ و دشنام دادن ، معنا كرده اند . ( 4 )
امام خميني احياگر حج ابراهيمي و محمّدي ( صلي الله عليه وآله وسلم ) مظهر { أشِدّاءُ عَلَي اْلكُفّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُم } بود . او بيش از همه مصلحان اجتماعي ، منادي وحدت مسلمين بود و بيش از همه از اختلافات آنان رنج مي برد و هيچ گاه راضي به بروز اختلاف و نزاع بين حجاج بيت الله الحرام نبود . يكي از سرفصلهاي مهم پيامهاي او به حجّاج ( به
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ همان ، ص233
2 ـ نكـ : درباره برپايي حج ابراهيمي ، عباسعلي عميد زنجاني ، ص123
3 ـ تفسير الجامع لاحكام القرآن ، قرطبي ، ج1 ، ص409
4 ـ وسائل الشيعه ، ج9 ، ص108 ؛ الميزان ، ج2 ، ص80
40 |
مناسبت موسم حج ) ، « دعوت به وحدت كلمه » بود . جالب آنكه كساني او و رهروانش را به ايجاد اختلاف و نزاع در حج متهم مي سازند كه بيان و قلمشان ، لبريز از ناسزا به پيروان فرق گوناگون اسلامي ( بالاخص شيعيان ) است . سخن را با كلامي نوراني از امام خميني ، به پايان مي بريم :
« مسلّماً حجِّ بي روح و بي تحرك و قيام ، حجّ بي برائت ، حجّ بيوحدت و حجّي كه از آن هدم كفر و شرك برنيايد ، حج نيست . حج براي نزديك شدن و اتّصال انسان به صاحب خانه است . حج ، تنها حركات واعمال و لفظها نيست و با كلام و لفظ و حركت خشك ، انسان به خدا نمي رسد ؛ حج كانون معارف الهي است كه از آن ، محتواي سياست اسلام را در تمام زواياي زندگي بايد جستجو نمود . حج ، پيام آور ايجاد و بناي جامعه اي به دور از رذائل مادّي و معنوي است . حج ، تجلّي و تكرار همه صحنه هاي عشق آفرين زندگي يك انسان و يك جامعه متكامل در دنياست و مناسك حج ، مناسك زندگي است و از آنجا كه جامعه امّت اسلامي از هر نژاد و مليّتي بايد ابراهيمي شود تا به خيل امّت محمد ( صلي الله عليه وآله وسلم ) پيوند خورد و يكي گردد و يد واحده شود ، حج ، تنظيم و تمرين و تشكل يك زندگي توحيدي است . . . » ( 1 )
* پي نوشتها :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ صحيفه نور ، ج20 ، ص229