بخش 6

2 ـ جامه های شریف : حجره ، منبر و...


73


ميقات حج - سال هفتم - شماره بيست و هشتم - تابستان 1378

جامه هاي شريف

حجره ، منبر ، مقام ابراهيم و . . .

محمّد الدقن / هادي انصاري

الف ـ جامه حجره و منبر نبوي :

جامه حجره نبوي شريف همانند جامه دروني كعبه ، همه ساله تجديد نمي شد ، بلكه هرگاه دچار فرسودگي و خرابي مي گرديد ، آن را با جامه نوين ديگري جايگزين مي كردند ، اين جامه ، برخلاف جامه بيروني كعبه ، تحت تأثير عوامل آب و هوايي نبوده و فرسوده نمي شد . و از عوامل يادشده مصون بود .

قلقشندي مي گويد : حسين بن ابي الهيجاء داماد مرد نيكوكار « طلائع بن زريك » وزير خليفه العاضد فاطمي ( 555 ـ 567 هـ . ق . ) كه آخرين شخص از خلفاي فاطميان در مصر بود ، براي نخستين بار حجره نبوي شريف را جامه پوشانيد .

« حسين بن ابي الهيجاء » جامه اي به رنگ سفيد ، كه روي آن با نقش و نگارها و كمربندهايي از ابريشم زرد و سرخ آذين گرديده بود ، تهيه كرد . اين جامه با سوره ياسين به طور كامل تزيين شده بود . در آن هنگام « المستضيء بأمرالله » خلافت را در دست داشت .

هنگامي كه جامه ياد شده به مدينه منوّره رسيد ، « قاسم بن مهنا » امير مدينه در آن هنگام از قرار دادن آن در حجره نبوي امتناع كرد و اجازه خليفه عباسي « المستضيء بأمرالله » را در اين باره ضروري دانست . اينجا بود كه « حسين بن ابي الهيجاء » فرستاده اي را به بغداد گسيل


74


نمود تا در اين باره از خليفه اذن بگيرد . سرانجام خليفه اجازه داد و جامه مزبور حدود دو سال در حجره نبوي شريف آويزان گرديد .

از آن پس ، خليفه عباسي ، « المستضيء » جامه اي از ابريشم بنفش را كه گلدوزي و نقش و نگار و كمربندهاي سفيد نوشته شده داشت و بر كمربند آن نامهاي : « ابوبكر » ، « عمر » ، « عثمان » و « علي » نوشته شده بود ، ارسال داشت همچنين بر قسمتي از كمربند جامه يادشده ، نام خليفه « المستضيء بأمرالله » ديده مي شد . بنابراين ، جامه « حسين بن ابي الهيجاء » را از حجره برداشتند و به سوي محل دفن ( حضرت ) اميرالمؤمنين علي بن ابي طالب ( عليه السلام ) در كوفه ( 1 ) فرستادند و جامه خليفه ، جايگزين آن ، در حجره نبوي شريف گرديد .

به هنگام خلافت « الناصر لدين الله » عباسي ( 573 ـ 622 هـ . ق . ) جامه ديگري براي حجره نبوي شريف از ابريشم سياه بافته شد و آن را بر روي جامه پيشين ؛ يعني جامه « المستضيء بأمرالله » قرار دادند . تا اين كه پس از آن وقتي مادر خليفه « الناصر لدين الله » حج گزارد ، جامه ديگري همانند جامه فرزندش را بر روي دو جامه پيشين در حجره نبوي آويخت . ( 2 ) « ابن جبير » در سفرنامه اش ، به هنگام زيارت مدينه منوره ، در محرم سال 580 هـ . آن جامه ها را بر حجره نبوي شريف ديده و به هنگام توصيف حجره نبوي و روضه مباركه اين چنين مي گويد :

« از بالاي ضريح تا حد ديوار مرمرين جامه هايي لاجوردي رنگ آويخته اند كه بر آنها ستاره هاي هشت پر و چهارپر سپيدِ نگين دوزي شده وجود دارد و درون نگين ها دايره هايي است كه پيرامون آنها را نقطه هايي سپيد در بر گرفته و منظره اي بسيار زيبا و دلنشين را به وجود آورده است . در بخش زبرين اين جامه ها نيز كمربندي مايل به سفيد قرار دارد . . . » . ( 3 )

خليفه « الناصر لدين الله » عباسي تنها به ارسال جامه حجره نبوي شريف اكتفا نكرده ، بلكه صدقاتي را براي فقرا و نيازمندان مدينه منوره در هرسال بدين شهر مي فرستاد و نيز مقدار فراواني از پارچه هاي پنبه اي را براي كفن نمودنِ درگذشتگان از فقرا ارسال مي كرد كه در ميان آنان تقسيم مي شد . اين مطلب ، افزون بر قنديل ها و شمع ها و انواع گوناگون از بخور و عطرهايي كه همه ساله جهت مسجد نبوي شريف به اين سو گسيل مي داشت .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ ظاهراً بايد منظور نجف اشرف و حرم مطهر حضرت امير ( عليه السلام ) باشد ، « مترجم » .

2 ـ قلقشندي ، صبح الاعشي ، ج4 ، ص288 و 303

3 ـ ابن جبير ، الرحله ، ص151


75


قلقشندي مي گويد : « . . . ناصر لدين الله عباسي همه ساله مقدار چهارهزار دينار صدقه و هزار و پانصد ذراع پارچه كتاني براي تكفين فقراي درگذشته ، به مدينه ارسال مي نمود ، اين جدا از هزينه هاي ساختمان مسجد بود كه از آن جمله مي توان قنديل ها و روغن چراغ و شمع و نَدّ ( 1 ) و غاليه ( 2 ) مركب و عود براي تبخير در مسجد را نام برد . . . » . ( 3 )

خلفاي بني العباس از اين پس همواره جامه هايي را براي حجره نبوي شريف مي فرستادند . همچنانكه آنان هرسال جامه اي از ابريشم سياه را كه به آن پرچمي مزيّن به طلا بود براي منبر نبوي شريف نيز مي فرستادند « هنگامي كه جامه ها در نزد آنان فراوان گرديد . از آنها براي پرده درهاي حرم استفاده كردند . . . اين مطلب تا دوران انقراض خلافت در بغداد ادامه داشت كه از آن پس سرزمين مصر همچنانكه عهده دار جامه كعبه بود ، مسؤوليت اين امر را نيز به عهده گرفت . . . » . ( 4 )

سلاطين مصر به دوران مماليك ، جامه حجره نبوي شريف و منبر نبوي را همچنان مي فرستادند ليكن اين كار به صورت منظم انجام نمي شد ، تا اين كه دوران سلطنت « ملك صالح اسماعيل » فرزند « سلطان ناصر محمد بن قلاوون » ( 743 ـ 746 هـ . ق . ) فرارسيد كه نامبرده برخي دهكده هاي مصري را وقف كرد تا درآمد آنها صرف تهيه جامه بيروني كعبه مشرفه گردد . از آن پس اين جامه در سال يك بار و جامه حجره نبوي و منبر نبوي هر پنج سال يك بار بافته مي شد و ارسال مي گرديد . ( 5 )

سلاطين مصري بعد از آن ، سالي يك بار جامه بيروني كعبه را ارسال مي داشتند . آنان افزون بر اين ، به هنگام رسيدن بر سلطنت جامه ديگري به رنگ سرخ ، ويژه درون كعبه و جامه اي نيز به رنگ سبز براي حجره نبوي شريف ارسال مي كردند . بر هريك از سه جامه يادشده جمله « لا اله الاّالله ، محمد رسول الله » در درون حرف دال هايي كه در كنار يكديگر قرار داده شده بود ، نوشته مي شد . همچنين در حاشيه و كناره هاي آن دال ، آيات مناسب ديگر و نام ياران و اصحاب رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) نقش بسته بود . ( 6 )

در دوران عثماني ، سلاطين آل عثمان به همان شيوه دوران مماليك عمل كردند به طوري كه « سلطان سليم اوّل » ، به هنگام اقامتش در مصر ، پس از دستيابي به حكومت ، عنايت ويژه اي را نسبت به

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ نَدّ : چوب عود . « مترجم » .

2 ـ غاليه : نوعي عطر خوشبو .

3 ـ قلقشندي ، صبح الاعشي ، ج4 ، ص304

4 ـ قلقشندي ، صبح الاعشي ، ج4 ، ص303 و 304 ؛ ابن الوردي ، تتمة المختصر . . . ، ج2 ، ص314 و 322

5 ـ فاسي ، شفاءالغرام ، ج1 ، ص123

6 ـ قطب الدين حنفي ، الاعلام ، ص70


76


تهيه جامه كعبه مشرفه و جامه حجره نبوي شريف و جامه مقام ابراهيم خليل ( عليه السلام ) كرد و تزيين و آذين بندي آن را به درجه والايي رسانيد . ( 1 )

هنگامي كه « سلطان سليمان قانوني » به خلافت رسيد ، به آگاهي او رساندند كه درآمد وقفي كه از سوي ملك صالح اسماعيل براي تهيه جامه كعبه قرار داده شده ، كافي نيست و او دستور داد كه از محل خزانه سلطنتي در مصر ، هفت دهكده ديگر مصري خريداري شود و به وقف پيشين افزوده گردد . بنابراين ، از آن پس تعداد دهكده هاي وقف شده به ده ( 2 ) رسيد كه اين مطلب در سال 947 هـ . ق . اتفاق افتاد .

نامبرده درآمد اين وقف ها را براي تهيه و ساخت جامه بيروني كعبه در هر سال قرار داد و اضافه عايدات را نيز براي ساختن جامه دروني كعبه و جامه حجره نبوي شريف و منبر نبوي و ديگر جامه ها در هر پانزده سال يك بار اختصاص داد .

اضافه بر آن ـ همچنانكه پيش از اين در مورد سلاطين مصري اشاره شد ـ هريك از سلاطين عثماني به هنگام جلوس بر كرسي خلافت ، جامه ويژه اي براي درون كعبه و نيز جامه اي براي حجره نبوي شريف ارسال مي داشتند . اين روش همچنان ادامه داشت تا اين كه عثمانيان از ارسال اين دو جامه خودداري نمودند .

ب ـ جامه مقام ابراهيم خليل ( عليه السلام )

جامه مقام ابراهيم ( عليه السلام ) ( 3 ) و آغاز پيدايش آن و قرار گرفتنش بر مقام ، كه ترجيحاً نخستين جامه اي كه بر مقام قرار گرفت به دوران مماليك برمي گردد ؛ زيرا مقام تا قرن ششم هجري در جايگاه اصلي خود ، در كنار چاه زمزم به صورت دائمي قرار نداشت .

اين جابه جايي مقام از جايگاه اصلي خود ، دوبار اتفاق افتاد :

نخست : در ايام فتنه قرامطه بود كه در ذي الحجّة سال 317 هـ . ق . به مكه واقع شد و ـ به هنگام مراجعتشان ـ حجرالأسود را به همراه خود به كشورشان حمل كردند . و قصد داشتند كه مقام ابراهيم ( عليه السلام ) را نيز به همراه خويش ببرند اما پرده داران كعبه و متوليان آن ، مقـام را در يكـي از شعـب هاي مكه پنهـان كردند و پس از فروخـوابيدن فتنه و مراجعت قرامطـه به كشور خويش ، مجدداً آن را به مسجـد بازآوردند و در جايگـاه اصلي و معـروف خود قـرار دادنـد .

جابه جايي دوّم ، در قرن ششم هجري رخ داد . در اين دوران ، مقام را از

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ ابن اياس : بدائع الزهور . . . ، ج5 ، ص205

2 ـ قطب الدين حنفي ، الاعلام ، ص70 و 71

3 ـ مقام ابراهيم ، همان سنگي است كه ابراهيم خليل ( عليه السلام ) به هنگام بناي كعبه بر آن ايستاد . اين گفته از « ابن عباس » و نيز از « سعيد بن جبير » و جز اينها روايت شده . و نيز گفته اند كه : حضرت خليل ( عليه السلام ) به هنگام نداي حج براي مردم ، بر بالاي آن ايستاد .

در اين جا رأي سومي نيز وجود دار كه مضمون آن چنين اسيت : حضرت ابراهيم خليل ( عليه السلام ) هنگامي كه همسر فرزندش اسماعيلب سر او را مي شست ، بر روي آن ايستاد . اين در زماني بود كه حضرت ابراهيم براي ديدن فرزندش به اين ديار آمد . سعيد بن جبير سخن آخر را استوار و محكم ندانسته است . در هرصورت مي توان گفت كه حضرت ابراهيم براي انجام كارهاي يادشده بر آن ايستاده است .

خلفاي عباسي به جهت تأثيرپذيري مقام نسبت به عوامل طبيعي و سستي سنگ و بيم از شكافته شدن آن ، اهميت ويژه اي بدان دادند و پيرامون مقام را بهوسيله طوق هايي از طلا و نقره آذين كردند و آن را محكم و استوار ساختند .

هنگامي كه خليفه مهدي از خطراتي كه متوجه مقام بود ، آگاه شد ، در سال 161 هجري هزار دينار يا بيشتر را به مكه ارسال كرد كه با آن مقام را از بالا تا پايين به صورتي پايدار و استوار درآوردند . متوكل علي الله ، به هنگام حكومتش بهوسيله طلا ، پوشش ديگري را بر تزئين پيشين مهدي افزود . اين آذين بندي به سال 236هجري واقع شد .

در سال 256 هجري پرده داران به علي بن حسن عباسي ، عهده دار امور مكه ، گزارش دادند كه مقام از هم گسيخته است و بيم از تباهي آن دارندا . نامبرده گان از علي بن حسن عباسي درخواست كردند كه مقام را ضمن استوار و ثابت كردن ، آذين نمايد و او دو طوق از طلا به مقدار 992 مثقال و طوقي ديگر از نقره ساخت و سپس مقام را آورده ، بهوسيله جيوه سنگ مقام را درميان طوق هاي يادشده آنچنان قرار دادند كه غيرقابل گسستن بود . اين كار به دست « بُشر » مولاي خليفه معتمد علي الله عباسي انجام پذيرفت . آنگاه سنگ مقام را با تزئين هاي صورت گرفته ، به جايگاه اوّلي بازگرداندند و در آن ثابت و استوار كردند . ( فاسي ، شفاءالغرام ، ج1 ، ص202 و 203 ) .


77


جايگاه اصلي خويش در كنار چاه زمزم برداشتند و آن را در نخستين پلّه ورودي به بام بيت الله ، در درون كعبه قرار دادند . هنگامي كه آن را از درون كعبه خارج مي ساختند ، در جايگاه اصلي خويش قرار مي گرفت . ( 1 )

« ابن جبير » جهانگرد مشهور ، به سال 579 هـ . ق . ـ هنگام توصيف درون كعبه مشرفه ـ در اين باره چنين شرح مي دهد :

« مقام ابراهيم ( عليه السلام ) ، براي محافظت در اتاقي واقع در ركن عراقي از درون كعبه قرار دارد و جايگاه اصلي آن ، در خارج از كعبه ، در جايگاهي است كه بر آن گنبدي از چوب برپا گرديده و مردم در پس آن به نماز مي ايستند . همچنين علاوه بر آن ، داراي گنبدي از آهن بوده كه چون موسم حج بيايد و مردم انبوه شوند ، گنبد آهنين را جايگزين گنبد چوبين مي سازند . »

ابن جبير ادامه مي دهد : « در ماه رجب سال 579 هـ . ق . هنگامي كه امير مكه « مكثربن عيسي » عمره رجبيه گزارد ، مقام را براي او از درون كعبه خارج ساختند و در جايگاه اصلي اش قرار دادند تا نامبرده در پسِ آن ، نماز به جاي آورد . سپس گنبد چوبين مقام از روي آن برداشته شد كه امير ، سنگ مقام را استلام كند . در اين هنگام گنبد براي بار ديگر بر روي آن بازگردانيده شد » .

« . . . هنگامي كه ( مكثربن عيسي ) از طواف فارغ گرديد ، در كنار ملتزم نماز بپاداشت . سپس به سوي مقام آمد و در پشت آن نماز گزارد .

در حالي كه مقام را براي وي از كعبه خارج كرده و در زير گنبد چوبين خود قرار داده بودند تا نامبرده در پس آن نماز بپا دارد . هنگامي كه نماز او به پايان رسيد ، گنبد را از روي مقام برگرفتند و امير با دستان خويش آن را استلام كرد و سپس به صورت خود كشيد آنگاه گنبد بار ديگر بر روي آن قرار داده شد . . . . » ( 2 )

طبق اين مطالب دانسته مي شود كه مقام ابراهيم تا اواخر قرن ششم هجري ، در جايگاه خود ثابت نبوده است . آنان سنگ مقام را از بيم دزدي و يا رسيدن آسيب ، به درون كعبه منتقل مي كرده اند .

نگارنده در هيچ يك از نوشته هاي تاريخ نگاران درباره مقام ابراهيم ( عليه السلام ) اشاره اي به زمان دائميِ قرار گرفتن آن در جايگاه اصلي خويش و اين كه در چه زماني براي نخستين بار جامه بر آن آويخته اند ، برخورد نكرده ام . نخستين اشاره اي كه به جامه مقام ابراهيم خليل ( عليه السلام ) شده ، همان مطلبي است

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ محمد طاهر كردي ، تاريخ القويم لمكّة و بيت الله الكريم ، ج4 ، ص44

2 ـ ابن جبير ، الرحله ، ص55 ، 56 ، 97 ؛ فاسي ، شفاءالغرام ، ج1 ، ص204


78


كه قلقشندي ( متوفاي سال 821 هـ . ق . ) ـ پس از توصيف جامه كعبه مشرفه درعصرخويش و برداشته شدن جامه قديمي آن و قرار داده شدن جامه نوين بر آن ـ ياد كرده است . او در اين باره مي گويد :

« . . . و مقام با جامه اي همانند جامه كعبه پوشانيده مي شود . . . » . ( 1 )

با اين اشاره دانسته مي شود كه در دوران قلقشندي ، مقام داراي جامه و پوشش بوده است . ليكن اين گفته ، آغازِ جامه كردنِ مقام ابراهيم خليل ( عليه السلام ) را براي ما روشن نمي سازد . بنابراين ، از آنچه كه گذشت ، مي توان نتيجه گرفت و با اطمينان گفت كه جامه مقام در دوران مماليك پديد آمده است .

اما عثمانيان ، بايد گفت كه آنان اهميت ويژه اي به جامه بيروني كعبه مشرفه و نيز جامه دروني آن و پرده ها و تمامي جامه هاي ديگر ، مانند جامه حجره نبوي شريف و منبر نبوي همچنين به جامه مقام ابراهيم خليل ( عليه السلام ) ، از خود نشان مي دادند . به طوري كه ( سلطان ) سليم اول ـ همچنان كه بدان اشاره كرديم ـ به هنگام اقامت خويش در مصر ، به ساخته شدن جامه كعبه و جامه حجره نبوي شريف و جامه مقام ابراهيم خليل ( عليه السلام ) اهتمام ورزيد تا بدانجا كه در تزيين جامه هاي يادشده ، به صورت غير معمول ، آنچنان نمود كه در زيبايي و جمال بي نظير گرديد . ( 2 )

ارسال جامه مقام در سرتاسر دوران عثماني و در عصر جديد ـ كه در آينده از آن سخن خواهيم گفت ـ همچنان ادامه يافـت تا اين كه در سال 1359 هـ . ق . مصر از ارسـال آن خودداري كـرد ؛ زيرا نزد آنان آشكـار گرديد كه اين جامه بر مقـام ابراهيم خليـل ( عليه السلام ) قرار داده نمـي شود .

به نظر مي رسد كه جامه مقام ، همه ساله ، به همراه جامه بيروني كعبه ارسال مي شده است . گواه ما بر اين سخن ، بر دو پايه استوار است :

اول : وقف گسترده اي كه از سوي « سلطان سليمان قانوني » انجام گرفت ، كه ده دهكده مصري بوده و درآمد آن بر ساخته شدن جامه بيروني كعبه در هر سال و جامه دروني آن و جامه حجره نبوي شريف و منبر نبوي و محراب تهجد و محراب ابن عباس و آرامگاه او و آرامگاه عقيل بن ابي طالب و نيز بر آرامگاه ( حضرت امام ) حسن بن علي ( عليهما السلام ) و عثمان بن عفان و فاطمه بنت اسد ، در هر پانزده سال يك بار هزينه مي گرديد . در آن اشاره اي به جامه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ صبح الاعشي ، ج4 ، ص283

2 ـ ابن اياس ، بدايع الزهور ، ج5 ، ص205


79


مقام ابراهيم خليل ( عليه السلام ) نشده ، در صورتي كه از تمامي جامه هاي يادشده براي محراب ها و قبور بزرگان از صحابه ـ رضوان الله تعالي عليهم اجمعين ـ يادشده است . اين مطلب عاقلانه به نظر نمي رسد كه جامه مقام كه از پيش و از دوران مماليك تا آغاز دوران عثمانيان همواره درنظر گرفته مي شد از ياد برود و از جامه هاي ديگر براي محراب ها و قبور در آن ياد شود !

بنابراين نتيجه مي گيريم كه جامه مقام ابراهيم در هرسال ، به همراه جامه بيروني كعبه مشرفه ، بدان جهت كه اين جامه نيز در معرض عوامل طبيعي همانند جامه كعبه بوده ، ارسال مي گرديده است .

دوم : با مراجعه به شهادت نامه هاي شرعي تسليم جامه كعبه مشرفه در دوران كنوني ، مشاهده كرديم كه جامه مقام ابراهيم خليل ( عليه السلام ) همه ساله به همراه جامه بيروني كعبه ارسال مي گرديده است . اين شهادت نامه نشانگر آن است كه اين مطلب به صورت عادتي از دوران عثماني تاكنون ادامه داشته است ، باتوجه به اين كه مصر به صورت رسمي تا آغاز جنگ جهاني اول در سال 1332 هـ . ق . زير نفوذ دولت عثماني باقي بود .

ج ـ جامه حجر اسماعيل ( عليه السلام ) :

در هيچ يك از نوشته هاي تاريخ نگاران به مطلبي برنمي خوريم كه از جامه حجر اسماعيل پيش از سال 852 هجري بحث كرده باشد ، ولي در اين سال سلطان « ظاهر چقمق » از پادشاهان مماليك ، جامه اي از ابريشم سياه را به همراه جامه كعبه مشرفه ويژه حجر اسماعيل ( عليه السلام ) ارسال نمود و چون پيش از اين هيچگاه بر حجر اسماعيل ( عليه السلام ) جامه اي را قرار نداده بودند و اين براي نخستين بار بود ، بنابراين جامه يادشده يك سال در درون كعبه قرار داده شد . سپس آن را خارج ساخته و در موسم حج سال 853 هجري بر روي قسمت بيروني حجر اسماعيل قرار دادند . در همان زمان جامه ديگري ويژه قسمت دروني حجر اسماعيل رسيد كه آن را نيز از داخـل حجر آويختنـد . اين جامه براي اوليـن و آخرين بار بر روي آن قـرار داده شد و پـس از آن ـ تاريخ نگاران ـ از ارسال جامه هاي ديگري بدين منظور ياد نكرده اند . ( 1 )

د ـ پرده دروازه منبر مكّي :

گفتني است علي رغم اين كه نصب آغازين پرده دروازه منبر مكي ، از دوران عباسي ـ همچنان كه پيش از اين بدان اشاره

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ يوسف احمد ، المحمل و الحج ، ج1 ، ص249 ؛ حسين بن عبدالله باسلامه ، تاريخ الكعبة المعظمة ، ص176 و 177


80


كرديم ـ بوده و به اثبات رسيده است ، ليكن اين جانب به هيچ گونه مطلبي ، حتّي به اشاره دست نيافتم كه به تهيه پرده ويژه دروازه منبر مكي در دوران كنوني ( اوايل قرن چهاردهم هجري ) پرداخته باشد . اما در شهادت نامه هاي شرعي تسليم جامه كعبه ، به وجود پرده دروازه منبر مكي ، ( 1 ) دست مي يابيم .

حال آيا از صورت شهادت نامه هاي شرعي يادشده برمي آيد كه پرده دروازه منبر مكي در دوران جديد پديد آمده است يا اين كه پرده يادشده هرسال به همراه جامه بيروني كعبه و به همراه جامه مقام ابراهيم خليل ( عليه السلام ) از دوران عباسي و يا از دوران مماليك يا دوران عثماني به اعتبار اين كه اين پرده خود جزئي پيوسته از جامه كعبه به شمار آمده و در معرض تأثير عوامل جوّي قرار داشته ، ارسال مي گرديده است ؟

گمان دارم كه پرده يادشده همواره به همراه جامه كعبه هرسال از مصر حداقل در دوران عثماني ارسال مي گرديده است .

گواه بر اين مطلب اوقاف سنگيني است كه از سوي « سلطان سليمان قانوني » بر جامه كعبه تعيين گرديده بود و آن افزون بر نياز جامه در يك سال بوده و اين مطلبي است كه سلطان يادشده در ضمن وقف نامه يادشده ، ذكر كرده است كه مازاد بر آن را صرف تهيه جامه هاي ديگري براي حجره نبوي شريف و منبر نبوي و محراب هاي گوناگون و پرده هايي براي قبور برخي از بزرگان صحابه ـ رضوان الله عليهم ـ قرار داده شود . بنابراين منطقي به نظر نمي رسد در جايي كه پرده هاي فراوان ديگري كه شايد آنچنان ضرورتي هم نداشته است بر روي ضريح برخي از بزرگان صحابه يادشده در وقف نامه سابق ذكر گردد و پرده دروازه منبر مكي را از آن استثنا نمايند . تهيه و آماده كردن آن و نيز ارسال سالانه آن از مصر به همراه جامه در دوران جديد ، خود مي تواند گواهي بر نظر اين جانب باشد . كه اين مطلب استمرار آن عادت از پيش به شمار آمده نه آنكه در عصر جديد پديد آمده باشد .

ارسال اين پرده از مصر ، همچنانكه در صورت شهادت نامه شرعي سال 1280 هجري آمده است ، متوقف گرديد . ما از زمان دقيق توقف ارسال آن ، آگاه نيستيم ليكن به نظر مي رسد موانعي دركار بوده است كه در پايان ، موجب توقف ارسال جامه مقام در سال 1359 هجري گرديد . همچنانكه در اين باره به هنگام سخن از جامه مقام از آن ياد كرديم .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ نكـ : دو شهادت نامه شرعي سال هاي 1321 و 1322 هـ . ق .


81


هـ ـ كيسه جايگاه كليد كعبه

درباره اين كيسه ، اطلاعات دقيقي از پيش در دست نداريم ؛ زيرا به درستي نمي دانيم از چه هنگام ساخته شده است ؟ و آيا هرسال ارسال مي گرديده يا خير ؟ با بررسي و ديدن نوشته هاي تاريخ نگاران در اين باره ، به هيچ گونه اشاره اي برخورد نكرديم . تنها ، روايتي را كه در آن از چگونگي سرقت كليد در كعبه معظمه ، در روزهاي پاياني ماه رمضان سال 976 هجري سخن به ميان آمده به دست آورديم . بر اساس روايت يادشده ، « شيخ عبدالواحد شيبي » طبق عادت همه ساله ، درِ كعبه مشرفه را براي ورود بانوان گشود . در اين هنگام كليد كعبه كه با پوششي از طلا آذين گرديده بود ، از اتاق نامبرده به سرقت رفت . غوغايي در درون حرم شريف به پا گرديد . درهاي مسجدالحرام را بسته و مردم را بازرسي نمودند . ليكن اين كار سودي نبخشيد تا اين كه « سنان پاشا » در يمن آگاه گرديد كه كليد نزد شخصي عجمي است . پس از دستگيري و اقرار وي ، خانه او را محاصره كردند و كليد كعبه به همراه اموال دزدي ديگري در آن جا يافت شد .

وي پس از گردن زدن دزد ، كليد را براي « شيخ عبدالواحد شيبي » بازفرستاد . ( 1 ) آيا اين حادثه مي تواند آغازي براي اهميت دادن به كليد كعبه به شمار آيد و از آن هنگام ، كيسه كليد كعبه ساخته شده باشد ؟ شايد چنين باشد .

با اين كه در نوشته هاي تاريخ نگاران پس از اين تاريخ ( 976 هـ . ) به مطلبي مبني بر ساخت كيسه كليد كعبه دست نيافتيم . ليكن اشاره نكردن آنان ، موجب نفي مطلق ساختن اين كيسه و ارسال آن در هر سال به همراه جامه كعبه معظمه نيست ؛ زيرا آن كيسه از ضميمه هاي جامه به شمار آمده و تاريخ نگاران ضرورتي بر ذكر آن به هنگام ارسال جامه نمي ديده اند . همچنان كه در عصر جديد ، شهادت نامه هاي شرعي تسليم جامه كعبه معظمه ، به وجود آن كيسه ، به عنوان ضميمه جامه شريفه در هر سال اشاره دارد . ( 2 )

در صورتي كه سخن « ابراهيم رفعت پاشا » را ، كه به عنوان فرمانده نيروهاي نظامي محمل حج مصري و سپس چندين سال به عنوان اميرالحاج مصر بوده و همه ساله جامه كعبه را همراهي مي كرده ، بدان بيفزاييم ـ نامبرده در كتاب خود درباره ساخته شدن اين كيسه از زماني بس دراز در پيش سخن گفته و اضافه مي كند :

« . . . از قديم رسم بر اين بوده كه به

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ ابراهيم رفعـت ، مرآة الحـرمين ، ج1 ، ص299 و 300 ؛ حسين عبـدالله ، باسـلامه ، تاريخ الكعبـة المعظمه ص379 و 380

2 ـ نكـ : به شهادت نامه هاي شرعي تسليم جامه كعبه معظمه در سال هاي 1321 ، 1322 و 1380 هـ . ق .


82


همراه جامه كعبه ، كيسه اي جهت كليد درِ كعبه ساخته مي شد و اين كيسه به همراه كليد درِ كعبه نزد بزرگ خاندان بني شيبه قرار مي گرفت . . . . » ( 1 )

بنابراين با گفته هاي پيش آشكار مي گردد كه كيسه كليد كعبه از دوران عثماني ساخته شده و به همراه جامه شريفه ، همه ساله ارسال مي گرديده است .

اين جانب در ضمن بازديدي كه از كارگاه جامه شريف در « خرنفش » واقع در قاهره به عمل آوردم . قطعه هاي جامه اي را كه دولت سعودي در سال 1381 هجري از دريافت آن خودداري نمود ، مشاهده كردم . اين مطلب درنتيجه بروز اختلافات سياسي بين مصر و دولت سعودي پيش آمد ـ كه در آينده به هنگام سخن از جامه در دوران جديد از آن سخن به ميان خواهيم آورد ـ همچنانكه در ميان قطعه هاي يادشده ، كيسه كليد كعبه معظمه را نيز ملاحظه نمودم .

در پايان سخن خود از جامه هاي يادشده كه از مصر به كعبه مشرفه ارسال مي گرديد و نيز پس از توضيح درباره پيدايش آنان ، ضروري دانستيم كه از ابعاد و ويژگي هاي آنها و نيز چگونگي تزيين جامه هاي يادشده به هنگام سخن از جامه كعبه در عصر جديد براي شما به تفصيل سخن بگوييم ، ان شاءالله .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 ـ ابراهيم رفعت ، مرآة الحرمين ، ج1 ، ص300


83


مخطوط 1 و 2 و 3 و 4


84


مخطوط 1


85


مخطوط 2


86


* پي نوشتها :



| شناسه مطلب: 83136