بخش 11
1 ـ مدیحه رسول خدا ( صلی الله علیه وآله وسلم )
153 |
ميقات حج - سال هشتم - شماره بيست و نهم - پاييز 1378
حج در آيينه ادب فارسي
154 |
مديحه رسول خدا (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) در اطراف روضه آن حضرت
محمّد صادق نجمي
اشعاري كه در پي مي آيد ، همان است كه در اطراف روضه مطهّر پيامبر ، بالاي شبكه هاي فلزي و كاشي كاري هاي قديمي به صورت كتيبه هاي زيبا نوشته شده است .
اين اشعار كه در مدح رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) است ، از ساليان دور توجّه مرا ، همانند هر زائر ديگر ، به خود جلب كرده بود ، و همواره مي كوشيدم متن آن را به طور صحيح و بي غلط بخوانم امّا ميسّر نمي شد ؛ زيرا گر چه كتابت اين قصيده با آب طلا و برجسته است امّا از آنجا كه خطّ آن قديمي و نامأنوس است و همچنين در بعضي از مصرع ها و يا در بيتي از ابيات شانزده گانه آن سخن از توسّل و شفاعت است ! و اين با ذوق و سليقه آقايان وهابي ها سازگار نيست ، آنها را با رنگ سبز محو كرده اند تا قرائت كامل آن براي كسي امكان پذير نباشد . ليكن خوشبختانه در يكي از سفرهايم جناب حجّة الاسلام والمسلمين آقاي قرشي نماينده محترم مقام معظّم رهبري ، حضرت آية الله خامنه اي ـ مدّظلّه العالي ـ در مدينه منوّره ، اين قصيده را ـ كه در يك برگه ، گويا در يكي از كشورهاي عربي ، بدون هيچ نشان و علامتي چاپ شده بود ـ در اختيارم گذاشت .
ضمن تشكّر از معظّم له ، در اين فرصت مناسب ، كه ايّام بعثت رسول خدا و ماه شعبان المعظّم است و تعلّق به آن حضرت دارد ، متن و ترجمه اين مديحه به عنوان بهترين هديه در اختيار ارادتمندان خاتم انبيا ( صلّي الله عليه وآله ) قرار مي گيرد . اميد است همه ما از شفاعت آن بزرگوار و اهل
155 |
بيتش بهره مند شويم ، ان شاء الله .
يا سيّدي يا رسولَ الله خُذ بِيَدي * * * مالي سِواكَ وَلا ألوي علي أحدِ
فأنتَ نُورُ الهُدي في كلّ كائِنة * * * وأنتَ سِرُّ النَّدي يا خَيرَ مُعتَمَدِ
وأنْتَ حَقّاً غِياثُ الخَلقِ أجمَعِهِم * * * وأنتَ هادي الوَري لله ذي مَدَدِ
يا مَنْ يَقومُ مَقامَ الحَمدِ مُنْفَرداً * * * للواحدِ الفَردِ لم يُولدْ ولَم يَلِدِ
يا مَنْ تَفجّرت الأنهارُ نابعةً * * * مِنْ إصبَعيه فروّي الجَيْش ذالعَدد
إنّي إذا سامَني ضَيمٌ يُروِّعُني * * * أقولُ يا سيّدَ الساداتِ يا سَنَدي
كُنْ لي شفيعاً إلي الرحمانِ مِن ذَللي * * * وامنُنْ عَليّ بما لا كانَ في خَلَدي
وانْظُر بِعَينِ الرضّا لي دائماً أبداً * * * واستُر بفَضْلِكَ تَقصيري مدي الأمَدِ
واعطِفْ عَلَيّ بِعَفْو مِنكَ يَشمَلُني * * * فإنّني عَنكَ يا مَولايَ لَم أحُدِ
إنّي تَوَسَّلتُ بالمُختارِ أشْرفِ مَنْ * * * رَقي السّماواتِ سِرِّ الواحِدِ الأَحَدِ
ربّ الجمالِ تعالي الله خالِقُهُ * * * فمِثْلهُ في جَميعِ الخَلقِ لَمْ أجِدِ
خَيرِ الخلائِقِ أعلي المُرسَلينَ ذُريً * * * ذُخْرِ الأنامِ وهاديهِم إلي الرَّشَدِ
بِهِ التَجأتُ لَعَلّ الله يَغفِرُ لي * * * هذا الذي هُوَ في ظَنّي وَمُعتَمَدي
فَمَدْحُهُ لَمْ يَزَلْ دأبي مدي عُمري * * * وحُبُّهُ عِندَ ربِّ العَرشِ مُستَنَدي
عَليهِ أزكي صَلاة لَم تَزَل أبداً * * * مَعَ السلام بِلا حَصر وَلا عَدَدِ
والآلِ والصَّحْبِ أهلِ المَجدِ قاطبةً * * * بَحْرِ السّماحِ وأهلِ الجودِ والمَدَدِ
« اي پيامبر خدا ، اي سرور و سالار من ، دستم بگير ، جز تو كسي را ندارم كه بدان روي آورم .
در تمام هستي ، نور خدا تويي ، سرّ جود و سخا تويي ، اي بهترين تكيه گاه من .
همانا تويي پناه حقيقي جهانيان ، تويي هدايتگر آفريدگان به سوي آفريدگار و تويي كارساز همگان .
اي كه به تنهايي در جايگاه حمد خداوند يكتايي ؛ همان كه نزاد و زاده نشد .
اي كه از ميان انگشتانش نهرها جاري گشت و لشگر انبوهي را سيراب كرد .
هر گاه خطري تهديدم كند بانگ برمي آورم : اي مهترِ مهتران ، و اي پشت و پناه من .
156 |
در پيشگاه خداوند از لغزشهايم شفاعت كن و منّت گزار بر من آنسان كه در عقلم نگنجد .
به ديده خشنودي و رضايت بر من نظر كن و همواره از فضل خويش بر كوتاهي ها و قصورم سرپوش بگذار .
مهر خويش با عفو فراگيرت بر من بگستران ، اي مولا و سرورم ، هرگز از تو روي گردان نخواهم شد .
توسل مي جويم و دست به دامن پيامبر برگزيده مي شوم ؛ پيامبري كه از شريف ترين سير كنندگان در آسمانها و از اسرار خداي يكتا است .
او خداي زيبايي هاست ، متعالي است خالق او ، كه همتايش در جهان نتوانم يافت .
او از ميان آفريدگان بهترين است . مقام او در بين پيامبران ، برترين است . مايه اميد همگان است و هادي است به سوي كمال .
در پشت سر او پناه گرفتم تا ببخشايدم خدايم . اين است گمان و اعتقاد من .
تا زنده ام ، مدح وستايش او است راه و رسمم . در نزد خداي عرش ، دوستي او است رهنمون ايمانم .
پاكترين درودها بر او باد ! با سلام هاي بي شمار .
و بر اهل بيت و يارانش كه صاحب مجد و عزّتند و اهل جود و درياي كرم . »