بخش 4

* حجّ و پیوند آن با مسائل جهانی در گفتگو با آیة الله هاشمی رفسنجانی


52


ميقات حج - سال هشتم - شماره سي ام - زمستان 1378

مصاحبه با حضرت آية الله هاشمي رفسنجاني

بانيان ميقات ، سزامند چنان دانستند كه در اين شماره خوانندگان خوب مجلّه را پاي سخنان سودمند حضرت آية الله هاشمي رفسنجاني بنشانند . هاشمي شناخته شده تر از آن است كه نيازمند شناساندن باشد امّا از يادكرد اين نكته نمي توان دريغ ورزيد كه وي از معدود عالمان و متفكراني است كه نگاه ژرف به دين و فهم روشنگرانه و روشن انديشانه از آموزه هاي اسلام و درك واقع نگرانه از معارف قرآن را در عينيت جامعه و تجربه عيني ديده و حقايق فكري را با واقع هاي تجربي درآميخته است .

از اين روي و بدان جهت كه آنچه مي گويد فراتر از ذهنيّتها و ذهن گرايي هاست مي توان به سخنانش گوش داد ، آنها را نيوشيد و بهره گرفت .

در اين گفتار آن بزرگوار از حجّ ، جايگاه آن در انديشه اسلامي ، تجربه هاي فكري ، روحي و معنويش از حجّ به ويژه حجّ اوّل ، جهان اسلام ، بايسته ها و ضرورتهاي فكري و فرهنگي و سياسي جهان اسلام ، نقش حجّ در پيوند با مسائل جهاني اسلام ، عربستان و چگونگي آن با توجّه به سفري كه داشته اند ، چگونگي ارتباط با سعودي و بهرهوري از اين ارتباط بايسته ها و لوازم اين پيوند و . . . سخن گفته است . گفتگويي است پرنكته تأمّل برانگيز و خواندني كه اميدواريم كه خوانندگان را سودمند افتد :


53


ميقات حج : حضرت آية الله هاشمي ! از اينكه وقت شريفتان را در اختيار ما قرار داده ايد ، سپاسگزاريم . همانگونه كه مستحضريد ، همه ساله كنگره عظيم حج ، با حضور جمع بسياري از مسلمانان جهان ، با شكوه و عظمت خاصي در حرمين شريفين برگزار مي شود . بفرماييد حضرت عالي چند بار به حج مشرّف شده ايد و اوّلين سفرتان به اين سرزمين در چه تاريخي بوده است ؟

آقاي هاشمي : من تا كنون چهاربار به حج مشرّف شده ام ؛ دوبار پيش از انقلاب و دوبار هم بعد از انقلاب . در اوّلين سفر خيلي جوان بودم ، پدر و مادرم قصد داشتند به مكّه بروند . چون من طلبه بودم و كمي عربي مي دانستم و مي توانستم كمكي براي ايشان باشم ، مرا هم با خود بردند . البته حج استيجاري بود و از طرف يكي از بستگان كه فوت كرده بود رفتم . فصل تابستان بود و هوا گرم و امكانات كاروان ها هم خيلي كم . سفر مشكلي بود ؛ نه آب و غذا به مقدار كافي يافت مي شد و نه حمل و نقل درستي در كار بود ؛ خلاصه ، حج به شكل ضعيفي اداره مي شد و مطوّف ها مردم را خيلي اذّيت مي كردند .

سفر دوّم را هم باز به همان صورت رفتم ؛ منتهي با دو ـ سه نفر طلبه هم فكر هم سفر شديم و از اين جهت آسوده تر بوديم ، ولي وضعيت ، همان وضعيت پيشين بود . در كل پيش از انقلاب سفر مكّه آسان نبود .

ميقات حج : جناب آقاي هاشمي ! در سفر اوّل چند سال داشتيد ؟

آقاي هاشمي : فكر مي كنم حدود سال 31 يا 32 بود و من زير بيست سال سن داشتم .

ميقات حج : وقتي براي اولين بار چشمتان به خانه خدا افتاد ، چه احساسي داشتيد ؟

آقاي هاشمي : حالت عجيبي بود ! در فصل جواني ، انسان معمولاً از شور و عشقي برخوردار است . در طي سفر هر لحظه در فكر مواجه شدن با حرم و كعبه بودم . بعد از مراجعت به ايران ، هر بار كه براي اداي نماز ، به سمت قبله مي ايستادم ، خودم را داخل حرم احساس مي كردم و آن حالت به نحو نيرومندي در من وجود داشت .

در آن سال ها تشرّف به حج از آرزوهاي كمتر دست يافتني بود . بعد از انقلاب ، يك بار براي انجام حجواجب رفتم وآخرين سفرم هم همين عمره بودكه سال گذشته رفتيم .


54


ميقات حج : با توجه به اينكه حضرت عالي ، قبل و بعد از پيروزيِ شكوهمند انقلاب اسلامي ، به مكّه مكرّمه و مدينه منوّره مشرّف شده ايد ، چه تحوّلاتي را در برگزاري مراسم حج مشاهده كرديد ؟

آقاي هاشمي : در آن ايّام هم ، مسافران خانه خدا ، از معنويّت و حالات روحيِ خوبي بهره مند بودند و اين اختصاص به زمان حاضر ندارد ؛ ولي اين مسافرت ، در آن سال ها به علّت سختي هايي كه داشت ، از سازندگي روحي و معنوي بيشتري برخوردار بود . در آن دوران ، در حال تقيّه بوديم و براي هرگونه رياضت آمادگي داشتيم .

وضع آب عربستان به شدّت بحراني بود و ناچار بوديم آن را به صورت گالن بخريم . حتي براي شستوشو هم آب را مي خريديم !

از نظر تغذيه نيز كاروان ها مشكل داشتند و در آن حرارت و گرميِ هوا ، تأمين غذا به دوش خودمان بود . امّا در حال حاضر ، خوشبختانه امكانات رفاهي خاصي براي زوّار در نظر گرفته شده است . هر كاروان ، فرد يا افرادي را به عنوان روحاني براي آموزش دادن و راهنمايي افراد در اختيار دارد . حتي برنامه هاي فرهنگي و اطّلاع رساني همچون پخش نشريّات فارسي در ميان حجّاج ايراني وجود دارد و به يك معنا با وضعيّت قبل از انقلاب ، قابل مقايسه نيست ؛ ايّامي كه بيشتر افراد در حالت غربت كامل به حج مي رفتند و گمان مي رفت كه رياضت هم جزو آداب و مناسك اين سفر است !

از نظر ارتباطات اجتماعي ، ديني و سياسي هم در مسافرت هاي قبل از انقلاب ، وضعيّت مطلوبي حاكم نبود . البته در مقطعي از تاريخ مثلا همزمان با مبارزات مردم الجزاير بود ، حج جلوه سياسي داشت . الجزايري ها و نيز فلسطيني ها در حج فعال بودند و براي كمك به مبارزان ، صندوقي قرار مي دادند و در داخل حرم نوشته هايي توزيع مي شد و مشاهده مي كرديم كه الجزايري ها يا فلسطيني ها هر كدام در گوشه اي ، در حال سخنراني انقلابي بودند . حرفهايي كه در آنجا مي شنيديم ، براي ما تحفه بود . و من همان موقع ، حج را توأم با سياست مي ديدم . به نظر مي رسيد كشور عربستان نيز ابايي ندارد كه مجاهدين ديگر كشورها به تبليغات سياسي بپردازند . البته در عصر كنوني ، همان مراسم سياسي ، حالت رسمي تري به خود گرفته است و به صورت


55


« مراسم برائت » و مانند آن برگزار مي شود .

پيش مي آمد كه گاهي با برخي از علماي اهل سنّت ، به گفتوگو مي نشستيم و بيشتر بر محور مسائل كلامي و همچنين سياسي ، در حدّ مبارزات مردم فلسطين و الجزاير كه در آن موقعيّت ، مسأله عمده جهان اسلام محسوب مي شد ، به تبادل نظر مي پرداختيم .

البته در سفرهاي اول ، بنده در زمينه مباحث سياسي و حكومتي ، آمادگي چنداني نداشتم .

ميقات حج : جناب آقاي هاشمي ! با توجه به اينكه سال جاري ـ 1378 هـ . ش . ـ از سوي مقام معظم رهبري به عنوان سال حضرت امام ( قدس سره ) اعلام شده است ، لطفاً در خصوص ديدگاههاي كلّي و نگرش حضرت امام به ابعاد گوناگون حج ، قدري توضيح دهيد .

آقاي هاشمي : امام در خصوص حج ، حرف هاي مشهور و معروفي دارند . ايشان از حج به عنوان « كنگره عبادي ـ سياسي » ياد كردند . از سوي ديگر ، با توجّه به اينكه شخصاً داراي روحيّه تعبّد و عرفان و اهل سير و سلوك بودند ، براي ابعاد معنوي اين فريضه هم اهميّت زيادي قائل بودند و هرگز اين توهّم را نبايد كرد كه ايشان در مورد حج ، غلبه را به مسائل سياسي مي دادند . بنده اين ادّعا را با توجّه به اُنسي كه از پيش از انقلاب با ايشان داشتم ، عرض مي كنم . به خاطر دارم كه در آن روزها وقتي راجع به حج ، بحث هاي محفلي با ايشان داشتيم ، رضايت نمي دادند كه ما بخواهيم در حج آنقدر سياسي عمل كنيم كه مسائل عبادي ، تحت الشّعاع قرار گيرد .

به ياد دارم كه حضرت امام ( قدس سره ) روي اين حديث تأكيد مي كردند كه بعد از انجام طواف ، شخص گويي تازه از مادر متولّد مي شود . پس حدّ اقل دستاورد سفر حج بايد اين باشد كه آلودگي هاي گذشته انسان را پاك كند و وقتي به وطن مراجعت مي كند ، با طهارت مادر زادي ، كارهايش را از سر بگيرد .

اما از بُعد سياسي ، بايد گفت كه ايشان اين بخش از قضيّه را ، كه متروك بود ، احيا كردند . و عجيب اينكه اين به عنوان يك حكم ديني ـ مذهبي و نه لزوماً نظريّه سياسي ،


56


وارد فلسفه حج شد . البته حج واقعي از همان ابتدا توأم با سياست بود ؛ ليكن مدتها از اين امر غفلت شده بود و استفاده از بعد سياسي حج به صورت غير رسمي انجام مي شد و به عده اي معدود و محدود از نيروهاي مبارز و جمعيّت هاي مجاهد اختصاص داشت ؛ ولي اين نوع نگاه به حج ، در سطح عموم رايج نبود . حج به عنوان زمينه اي براي كار سياسي ، مورد پذيرش حكومت ها نبود . دولت ها وقتي حجّاج خود را اعزام مي كردند ، از آن ها توقّع داشتند كه در آن فضا ، تنها به مسائل عبادي اكتفا كنند .

به گمان من اين تغيير نگاه به فلسفه حج در سطح حكومت ها ، از ابتكارات امام بود ؛ ولي در سطح احزاب و جريان ها و نهضت ها سابقه داشت و همواره گروهها و دستجات مزبور ، از حج به علت اجتماع خارق العاده آن ، در راستاي اهداف و اغراض خود استفاده مي كردند .

خوشبختانه از آنجا كه حضرت امام ( قدس سره ) در كنار بُعد رهبري ، مرجع تقليد هم بودند . كلامشان در دل ملّتِ ما و بسياري از مردم خارج از كشور نفوذ كرد و باعث شد كه صبغه اي جديد و رسمي به عمليّات حج افزوده شود . هرچند مع الأسف اين دستاورد بزرگ ، با مسائل اختلاف انگيز و جنگ و نزاع و ديگر آفات آلوده شد كه در مسير تكاملي آن موانعي ايجاد كرد .

من فكر مي كنم اگر ما با برنامه واقع بينانه اي با هماهنگي دولت عربستان و برخي دولت هاي مؤثّر ، اين حركت برائت را نهادينه كنيم و طرح مسائل سياسي جهان اسلام و مسائل بين المللي اسلامي در حج به صورت رسمي پذيرفته شود و با مخالفت ديگر دُول اسلامي مواجه نگردد ، مي تواند بسيار سازنده باشد .

ميقات حج : بي گمان سفر حج ، مهمترين مجمع اسلامي است و جريان هاي گوناگون در داخل فرهنگ اسلامي و هم چنين افراد با ديدگاه هاي مختلف در اين مجمع و ملتقاي بزرگ اسلامي شركت مي كنند . از ديدگاه حضرت عالي چه بهره هاي مهمي ، به ويژه به لحاظ فرهنگي مي توان از مراسم حج برد ؟

آقاي هاشمي : من ، هم دستاوردهاي سياسي اين سفر ديني را مهم مي دانم و هم بهره هاي فرهنگي آن را . به هر حال فضاي حضور زائران در آنجا با ديگر فضاهاي فكري و


57


فرهنگي متفاوت است . كسي كه براي انجام مراسم حج ، رو به اين سفر مي آورد ، از خانه خودش حركت مي كند و با نوعي آمادگي براي مواجهه با حقايق فرهنگي و مسائل عرفاني و زندگي معنوي كه در آنجا با آن برخورد خواهد كرد ، رهسپار مي شود . جوّ فرهنگي آنجا با آنچه در ديگر كنگره هاي فرهنگي ؛ همچون كنگره شعر ، ورزش ، سياست ، اقتصاد و مانند آن وجود دارد ، متفاوت است . در حج ، فضاي ويژه اي حاكم است و مستمعين ارزشمندي داريم . اگر كساني باشند كه تعصّب ها و وابستگي هاي نژادي و مذهبي را كم كنند و صاحب روحيّه آزادمنشانه اي گردند ، حقيقتاً آنجا جاي بحث جدّي براي انتخاب احسن است و دنياي اسلام هم مي توانست متفكران خود را از هر كشوري و با هر تفكّري به آنجا اعزام كند تا در فضاهاي دوستانه و آزاد و بدون تعصّب و ديگر دست اندازهاي موجود در مسير تفكّر ، مسائل فرهنگي و اجتماعي سر زمين خود را بررسي كنند و در واقع به امر {  جادِلْهُمْ بِالَّتي هِيَ اَحْسَنْ } عمل نمايند و با گفتگوهاي مناسب و توأم با تدبير درست براي رسيدن به وضع بهتر اقدام كنند .

مي دانيد كه دنياي اسلام مشكلات زيادي دارد . براي مثال از اندونزي ، و جزيره « تي مور » گرفته تا مغرب ، صحرا ، الجزاير ، ايران ، عراق ، افغانستان ، تركيه ، آفريقا ، اكثر كشورهاي آسياي ميانه و قفقاز و . . . اصلا ما جاي بي مشكل نداريم . حتّي در كشورهاي غربي ؛ مانند آمريكا و اروپا ، كه مسلمان ها به عنوان اقليّت حضور دارند ، مشكلات خاصّي ميان آنان مي شود . طبعاً وقتي امكان بي نظيري به نام حج در نظر گرفته شده و همه ساله و به طور طبيعي و بدون نياز به تبليغات ، اين گردهمايي بزرگ برگزار مي شود ، و اگر عُمره را هم در حساب بياوريم ، باز هم قضيه حسّاستر مي شود ، ما دائماً مي توانيم يك محفل عظيم بين المللي داشته باشيم كه افرادش پيوسته عوض مي شوند ؛ ولي مباحث و موضوعاتش همواره مي تواند تكرار شود و نتيجه مباحث هم يادداشت شود و هر ساله به صورت كتاب در آيد و در همه جا توزيع گردد . بايد خود عربستان كه متولّي حج است ، اين كار را تقبُّل كند .

خوشبختانه روابط ما با عربستان در حال حاضر به سمت بهبودي پيش مي رود و الآن موقعيّت خوبي است كه ما افكارمان را با آنها در ميان بگذاريم و به


58


هماهنگي هايي برسيم . در تصميماتي كه گرفته مي شود ، بايد حتماً از كشور مصر هم كه كشور متفكّرپروري است استفاده شود ؛ چون آنها هم دانشگاه و انديشمند دارند . بايد هسته ثابتي را براي بررسي مسائل و اعلام جمع بندي نهايي در نظر گرفت و اگر اين مهم تحقّق پيدا كند ، حاصل كار مركزي مي شود كه از آمادگي روحي بي نظيري برخوردار خواهد بود و مشابه آنها در هيچ جا حتّي سازمان ملل متّحد يافت نمي شود .

مي دانيد كه در سازمان يادشده ، نمايندگان سياسي از همه كشورها حضور دارند و براي خودشان برنامه هايي دارند ؛ ولي اين مركز در منطقه اطراف حرم ؛ چه در مدينه و چه مكّه ، از سرمايه هاي عظيمي است كه خداوند براي عالم اسلام تعبيه كرده است ؛ اگر بتوانيم به شايستگي و متناسب با زمان از آن سرزمين استفاده كنيم ، اين هدف امام كه حج را « كنگره مهم و دائمي » مي دانند ، به مرحله عمل مي رسد .

ميقات حج : همانگونه كه مستحضريد ، اعمال و مناسك حج داراي راز و رمزهاي بسياري است . براي مثال وقتي طواف مي كنيم ، يا به سعي بين صفا و مروه مي پردازيم و يا در عرفات حضور پيدا مي كنيم ، اين معني به وضوح احساس مي شود . با توجّه به آشنايي حضرت عالي با اديان مختلف و انديشه هاي گوناگون ، بفرماييد كه در اعمال حج چه رمز و رازهايي به نظر شما مي رسد و چه درس هايي از آن مي توانيم بگيريم ؟

آقاي هاشمي : من در پاسخ به پرسش شما ، سفر اوّلم را ملاك قرار مي دهم كه زمان زيادي هم از آن گذشته ؛ ولي هنوز شيريني اش در ذائقه ام باقي است . ببينيد ! از لحظه اي كه زائر از خانه خود به قصد خانه خدا حركت مي كند ، حالت جديدي برايش پيش مي آيد . وقتي در مسير ، اذكاري را به زبان جاري مي كند . سوار هواپيما مي شود و لبّيك مي گويد و در طول مسير و همه بلندي ها و پستي ها به خدا اعلام وفاداري مي كند و وعده مي دهد كه بنده خالص خدا باشد و . . . اين يك حالت ساري و جاري است و از همان ابتدا شروع مي شود و تا ختم مراسم دوام دارد ؛ ضمن اينكه با فراز و نشيب همراه است .

من خودم در لحظه اي كه لباس احرام پوشيدم ، احساس كردم كه وارد يك دنياي جديد شده ام كه با گذشته متفاوت است . اينكه همه لباس هاي قبل را بيرون بريزيم و


59


پس از غسل ، به دو حوله كه به بدنمان مي بنديم ، اكتفا كنيم ، اين احساس را در ما بهوجود مي آورد كه از همه تعلّقات غير خدايي جدا شده ايم و ديگر در اختيار خدا هستيم و واقعاً بنده او هستيم . احتمالا اين حالت و اين جاذبه ها براي ديگران هم وجود دارد .

اوّلين باري كه به طرف حرم مطهّر راه افتادم ، نمي دانستم كه آيا گام هايم تا به آخر با من همراهي خواهند كرد يا نه ؟ تصوّر لحظاتي كه وارد خانه خدا مي شوم و چشمم به ساختماني مي افتد كه خانه خدا است ! و . . . اين حالات خيلي عرفاني و ارزشمند است و در عين حال ناپايدار . البته تكرار مي شود ؛ ولي ديگر آن حالت اوّل را ندارد . آن لحظه اي كه از آخرين در وارد شديم و چشممان به آن خانه سنگي افتاد ، حالتي بود كه حتّي يك لحظه نمي خواستم چشمانم را ببندم و يا به صحنه ديگري نگاه كنم . جلوي پايم را به سختي مي ديدم .

انسان وقتي براي اوّلين بار پيرامون خانه خدا طواف مي كند ، حجرالاسود را مي بيند ، مقام ابراهيم را نظاره مي كند و . . . همه اينها در آن لحظه به انسان اوج مي دهد .

حضور نخستين در صفا و مروه و منا و عرفات هم ، چنين حالتي دارد قلب انسان با شتاب مي زند . من تفاوتي ميان اين اماكن نمي بينم ؛ ضمن اينكه بر اين باورم كه اوج اين حالت در وقتي است كه چشم انسان به كعبه مي افتد . و نكته كليدي اش در همين احساس وابستگي عميق به خداوند است و وقوف به بندگي . خاطرات انسان در آن حال از برابر چشم مي گذرد و به نقطه خاصي كه رسيد ، احساس فوران مي كند و سيرش ادامه مي يابد ؛ شبيه خطّي كه روي كاغذ با فراز و فرود ترسيم كنيم .

زائر بيت الله الحرام ، از ريگ هاي صحراي منا و حتي درهاي حرم و آينه ها و لوسترها الهام مي گيرد و هر يك از آنها ، حالتي را در فرد القا مي كند . بنده تجربه فردي خود را عرض مي كنم و اطلاع ندارم كه آيا ديگران هم به خصوص در بدو ورود به آن مكان مقدّس همين احساس را دارند يا نه ؟ بعيد نيست هر كس به فراخور حالش ، در نقطه به خصوصي عواطف ديني و عشق الهي اش اوج بگيرد .

با توجه به آنچه عرض شد ، بنده در صدد اين نيستم ثابت كنم كه در منا و عرفات و كعبه و . . . ، نكته جديدي بر من كشف شد ؛ خير ! يك حالت دائمي عرفاني وجود


60


داشت كه دستخوش فراز و نشيب مي شد ؛ مثل اين بود كه آدم از يك تپه ماهور بالا برود و دوباره سرازير شود . سير ، مستمر و حالت ها متغيّر بود .

ميقات حج : در چند ساله اخير شاهد بوديم كه تحوّلات زيادي در اماكن مذهبي مكّه و مدينه صورت گرفته است . ارزيابي حضرت عالي در اين رابطه چيست ؟

آقاي هاشمي : من اين تحوّلات را مثبت ارزيابي مي كنم . در آخرين سفري كه به عربستان رفتم ، شاهد اقدامات عمراني آنها بودم . مهندسان و معماران براي من توضيحات مُكفي در اين رابطه دادند و من در جريان اهداف و برنامه هاي آنها قرار گرفتم . در همان سفر ، به يكي از مراكز علمي در دانشگاه امّ القُري رفتم . گمان مي كنم آنها براي من يك نمايشگاه اختصاصي ترتيب داده بودندكه مشتمل بر طرح هاي تحقيقاتي شان براي بهبود سرويس دهي و خدمات به زوّار بود . براي مثال تحقيقات مربوط به چاه زمزم را از بدو پيدايش آن به نمايش گذاشته بودند و بيننده وقتي دقّت مي كرد ، متوجّه مي شد كه حتّي علّت بالا و پايين رفتن آب زمزم چيست و به چه عواملي بستگي دارد . يا در مورد رمي جمرات و مشكلاتي كه در هنگام كثرت جمعيت براي زوّار فراهم مي شود ، طرح هايي را براي كاهش فشار جمعيّت ، در معرض ديد تماشاگران قرار داده بودند . اين صحبت مطرح بود كه همه ساله به تعداد زوّار افزوده مي شود و اجتماع اين افراد در يك كشور موجب بروز عوارضي است . بعد اين امر مورد بررسي قرار گرفته بود كه چگونه مي توان از ديگر مواقع سال كه بار ترافيكي كمتر است ، استفاده كرد .

من بعد از اينكه برنامه هاي آنان را ديدم ، به اين نتيجه رسيدم كه دولت عربستان با علاقه و احساس وظيفه كار مي كند ؛ از جمله كارهاي چشمگيري كه انجام داده اند و انصافاً مثال زدني است ، توسعه حرم و راههاي ارتباطي منتهي به حرم است كه هر يك به سويي مي رود . در خود منا طرح انتقال آب شيرين را پياده كرده اند و با احداث تأسيسات عظيم و ذخاير و مخاذن حجيم آب ، به شيرين كردن آب دريا مي پردازند . در نقاطي از عرفات و منا ، فضاي سبز احداث كرده اند و در فكر بودند كه به جاي چادرهايي كه همواره مشكل ساز بوده است ، ساختمان هايي بنا كنند . ولي نكته اين بود


61


كه اين ساختمان ها تنها سه روز در ايام سال مورد استفاده قرار مي گيرد و پس از آن خالي و بلااستفاده خواهد بود . در نهايت باز هم به اين تشخيص و نتيجه رسيدند كه همان نصب چادر بهتر است ! منتهي چادرهاي مجهز براي تأمين آسايش حجّاج و جلوگيري از خطرها .

در مدينه ، در اطراف حرم كارهاي عظيم كرده اند ؛ تهويه اي در بيرون شهر تعبيه كرده اند كه هواسازي مي كند و به طول هفت الي هشت كيلومتر از زير زمين عبور مي كند و از پاركينگ سر در مي آورد كه بسيار ديدني است . همچنان براي توسعه اطراف حرم ، طرح هايي دارند و به نظر من با توجه به سرمايه گزاري هاي خوب و سخاوتمندانه اي كه در اين خصوص انجام داده اند و طرح هايي كه در دست اجرا دارند ، اقداماتشان حساب شده و منطقي است .

ميقات حج : حفظ آثار ملّي و مذهبي از جمله اموري است كه در دنيا براي آن سرمايه گذاري هاي زيادي انجام مي دهند . در سال هاي اخير شاهد بوده ايم كه آثار ياد شده تخريب شده يا طرح هاي در حال توسعه با افول مواجه شده است . به نظر حضرت عالي چه بايد كرد تا ضمن اين كه آثار مذهبي ارزشمند حفظ شود ، طرح هاي توسعه هم به كار خود ادامه دهد ؟

آقاي هاشمي : دقيقاً به چيزي اشاره كرديد كه نقطه ضعف دولت عربستان است و من هم به آنها اين تذكر را دادم . در رياض كه بوديم ، ما را به بازديد قلعه اي بردند كه به وسيله پدران اينها ( سعودي ها ) وقتي كه مي خواستند مبارزاتشان را شروع كنند ، به تصرّف در آمده بود . از قلعه مزبور در حال حاضر به دقّت مراقبت مي شود و حتي برخي جزئيّات تاريخي كه مثلاً از كجا وارد اين قلعه شدند و چگونه جنگيدند و . . . بعد از بازديد از آن قلعه ديدني ، در دفتر يادبودي كه گذاشته بودند ، نوشتم كه حفظ و صيانت از اماكني مانند اين قلعه ، اقدام پسنديده اي است و اي كاش در ديگر اماكن اين سرزمين هم انجام شود .

مدينه شهري است كه هر وجب از آن علامتي و نشاني از زمان رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) دارد و يك ميليارد و نيم مسلمان جهان چشم به اين سرزمين دوخته اند و با تمام وجود بدان


62


عشق ميورزند . اماكني كه پيامبر در آن جلوس فرموده و يا فلان حركت تاريخي را سامان بخشيده است ؛ نيز مساكن آن عزيزان و اتباع و صحابه آنان و نيز ائمّه معصوم ( عليهم السلام ) نبايد مورد بي اعتنايي قرار گيرد و به مرور زمان تخريب شود .

از سوي ديگر بنده در همان جا اين بحث را مطرح كردم كه از قرآن اينگونه بر مي آيد كه آثار انبياي سابق در منطقه عربستان وجود دارد . آيا نبايد براي احياي اين آثار باستاني و از زيرخاك بيرون كشيدن آنها تلاش شود ؟ براي هر يك از آنها شناسنامه اي تهيه شود و از تمام دنياي اسلام براي بازديد ، دعوت عام به عمل آيد ؟ متأسّفانه اين اقدامات انجام نشده است . و يك علت آن اين است كه ما روابط درستي با كشور عربستان نداشته ايم . اگر روابط دوستانه اي كه در حال حاضر با اين كشور داريم ، در سنوات قبل داشتيم ، مي توانستيم در طرح توسعه حرم مشاركت كنيم . متأسّفانه بعضي از آثار تاريخي اين سرزمين ، به طور كلي از بين رفته است و امكان بازسازي آن وجود ندارد . البته مي توان در جاي ديگري ، آن اماكن را نمونه سازي كرد و بنده هم اين پيشنهاد را به آنها دادم .

بنده بر اين عقيده ام كه مي توان ضمن ادامه دادن به روند زيباسازي شهري ، از آثار يادشده هم كه شناسنامه جهان اسلام است ، پاسداري كرد .

در كشور عربستان به دليل مذهب خاصّي كه در ميان آنها حاكم است و ديدگاهي كه علمايشان دارند ، محدوديّت هايي براي اين كار دارند . من هم فرصت زيادي پيدا نكردم كه با علماي آنها بحث كنم . و اين هم يكي از نكاتي است كه بايد انجام دهيم و بنشينيم با علماي آنها وارد يك بحث طرفيني شويم و اثبات كنيم كه پرداختن به ظواهر بقاع شريفه ، شرك و بت پرستي نيست . صحبت با علماي عربستان و رسيدن به يك نقطه مشترك در اين مباحث ، بسيار لازم و فوري است .

عربستان از نظر مالي مشكلي در اين خصوص ندارد و اگر هم داشته باشد ، مي تواند در برنامه كنفرانس اسلامي طرح كند تا ديگر كشورها براي اين منظور كه امري مربوط به جهان اسلام است ، هزينه كنند و بقاع و آثار باستاني اين كشور را احيا نمايند .

به هر تقدير گمان من اين است كه در اثر بحث هايي كه ما با سران سعودي انجام


63


داده ايم و يا خودشان به مرور زمان ديد بازتري پيدا كرده اند ، تعصّبات آنها كم شده و با عربستان قديم و حتّي سال اوّلي كه بنده به حج مشرّف شدم ، تفاوت بسيار كرده اند و ان شاءالله در آينده در اين خصوص شاهد تحولاتي باشيم .

ميقات حج : جناب آقاي هاشمي ! با توجه به اينكه شما با شور و شوق زيادي در رابطه با حج و اعمال آن صحبت مي كنيد و وقتي صحبت مي كنيد ، واقعاً خودتان هم متأثّر مي شويد ، اوج عظمت حج را در كداميك از اعمال آن مي دانيد ؟

آقاي هاشمي : تجربه شخصي من همانگونه كه قبلا اشاره كردم ، اين بود كه در لحظه به تن كردن لباس احرام ، حالت ويژه اي در من ايجاد شد كه كم و زياد مي شد . در كعبه ، عرفات و منا هم مشابه اين حالات بروز مي كند . به خصوص در منا . در سالي كه ما رفتيم ، بيتوته در آن مكان ، خستگي زيادي را به همراه داشت و در اثر آن ، روح انسان اوج مي گرفت . ولي اوج نهايي و قلّه آن منحني فرضي ، در كعبه است و اين تجربه فردي من است . بسا كه در ديگران به نحو ديگري باشد .

ميقات حج : يكي از نظريه هاي حضرت امام در امر حج ، ايجاد وحدت اسلامي و رفع موانع تشنّج آفرين در اين زمينه بود . موفقيّت حضرت امام را در اين باره چگونه ارزيابي مي كنيد ؟

آقاي هاشمي : قبل از پيروزي انقلاب كه به مكّه رفته بوديم ، نگران اين مسأله بوديم كه در آنجا دعا و اعمالي راكه مخصوص شيعه است ، به چه صورت انجام دهيم . نگراني هايي در ما بود . گاهي اوقات با خودمان فكر مي كرديم كه در نماز جماعت اهل تسنّن شركت كنيم يا نه ؟

خوشبختانه حضرت امام با اهرم فتوا ، اين دغدغه ها را از وجود ما زدودند و فرمودند :

آنجا كه مي رويد ، منيّت هاي مذهبي را كنار بگذاريد و در نماز جماعت آنان شركت و مانند آنان رفتار كنيد تا موجب تفرقه نشويد .

پيش از آن ، عمده شيعيان كه به حج مي رفتند ، به دليل همين تكلّفات و تقيّدات ، چه


64


بسا لذّت كافي را از حضور در آن فضاي روحاني نمي بردند . آنها بيشتر مايل بودند اعمال و مناسك را آن گونه كه مذهبشان اقتضا مي كند ، انجام دهند و اين پايبندي ، موجب فاصله گيري مسلمانان از هم و بروز درگيري هايي مي شد . امام ( قدس سره ) خوشبختانه اين بارها و اَغلال را برداشتند و با تخفيفات و تسهيلاتي كه در اين زمينه قائل شدند ، اعمال و مناسك را دلپذيرتر كردند . البتّه هنوز بنده مطّلعم كه برخي از خشكه مقدّسها در آنجا دست به كارهايي مي زنند و مشكل ساز مي شوند . وقتي انسان مي تواند حجّ صحيح و در عين حال تفرقه شكن انجام دهد ، چرا بايد از اين كار مضايقه كند ؟

در همين جا لازم است از نظرات بازِ امام ( رحمه الله ) قدرداني كنيم و بعد از آن هم از ديگر مراجعي كه فتاواي ترخيصي و تخفيفي داده اند و خوشبختانه در حال حاضر از اين جهت هم مشكلي نداريم . جوانان امروز ، كمتر با دغدغه هاي اضطراب آميزي كه حاجي هاي ديروز با آن دست به گريبان بودند ، آشنا هستند .

ميقات حج : نقش فتواي حضرت امام را در خصوص برخورد ايراني ها با ساير كساني كه در حج شركت مي كردند ، چه مي دانيد ؟

آقاي هاشمي : تأثيرش اين بود كه دوگانگي و اختلافات كم شد و همه مردم فهميدند كه وحدت و نزديكي ميان دلها ارزشش بيشتر از جمود بر ظواهر برخي از مناسك ماست . بعضي ها گمان مي كنند بايد اصالت را به آن بدهيم ؛ در حالي كه اينطور نيست .

ميقات حج : جناب آقاي هاشمي ! در سال هاي اخير شاهد بوديم كه روابط ايران و عربستان تحوّل چشمگيري پيدا كرده و رو به بهبودي است و حضرت عالي نقش عمده اي در اين امر داشته ايد . لطف كنيد در زمينه روند شكل گيري اين تحوّل و لزوم آن توضيحاتي بفرماييد !

آقاي هاشمي : من از وقتي كه مسؤول اجرايي شدم ، تصميم داشتم كه با عربستان از در دوستي وارد شوم و برايم روشن بود كه ما در مسائل مربوط به نفت ، جنگ ، تحوّلات سياسي منطقه و كارهاي مذهبي ـ آموزشي كه در دنيا داريم ، اگر با عربستان رابطه خوبي داشته باشيم و ميان ما اعتماد حاكم باشد ، كارها روانتر پيش مي رود و درگيري ها و


65


خنثي شدن نيروها كمتر است .

من كار را از كنفرانس سران كشورهاي اسلامي در « سنگال » شروع كردم . آقاي « امير عبدالله » در آنجا حضور داشتند و قرار شد ملاقاتي ميان ما اتفاق بيفتد . در ابتدا بنا شد كه ايشان به قسمتي از تالار كنفرانس كه بنده در آنجا بودم ، بيايد . بعد معلوم شد كه ايشان توقّع دارد كه من به نزد او بروم ! تنها به اين دليل كه احساس كردم اين كوتاه آمدن ، به تحسين روابط كمك خواهد كرد ، به نزد « امير عبدالله » رفتم . در همانجا از آقاي « فهد » دعوت به عمل آوردم . ولي پاسخ شنيدم كه ايشان از ناحيه پا و زانو مشكل دارند و راه رفتن برايشان مشكل است .

در مجموع در تمام دوران مسؤوليّتم در صدد حلّ مسائل ايران و عربستان بوده ام . در ظاهر موانعي همچون « مراسم برائت » ، و در خفا كارشكني هاي آمريكا و ديگران وجود داشت ؛ ولي پيغام ها و رفت و آمدها در جريان بود و رفته رفته اصطكاك موجود ، برطرف و رابطه تلطيف مي شد . اوج اين توفيق در « اسلام آباد » پاكستان و در آخرين اجلاس سران كنفرانس اسلامي رخ داد . من و « امير عبدالله » از قبل توافق كرده بوديم كه ملاقاتي با هم داشته باشيم . منتهي با توجّه به ملاقات قبل كه در « سنگال » اتفاق افتاد و بنده به نزد ايشان رفتم ، انتظار مي رفت كه اين بار ايشان نزد من بيايند . اما خبر رسيد كه آقاي « امير عبدالله » منتظر شما هستند ! گفتم :

ما منتظريم ايشان بيايند ! با اين حال از جايم بلند شدم و تا نزديك اتاق ايشان رفتيم كه به ناگاه ايشان از اتاق خارج شد و گفت :

من مي خواهم به اتاق شما بيايم ! گفتم : فرقي نمي كند . حالا من آمده ام ! اينجا هم اتاق ماست . ايشان قبول نكرد . گويا قاصدهايي كه پيام هاي من و ايشان را به اتاق هايمان مي بردند ، خطا كرده بودند و قرار بدوي ما را كه وليعهد عربستان به اتاق من بيايد ، به هم زدند . شايد هم علت ديگري داشته است . به هر حال كار به اين نقطه كه رسيد ، ايشان به اتاق من آمد و در آنجا به صراحت تمام راجع به مسائل حرف زديم . يكي از عمده ترين صحبت هايي كه شد ، اين بود كه كنفرانس بعدي سران كشورهاي اسلامي در تهران برگزار شود . عجيب اينكه روز قبل از آن ماجرا ، بيانيّه و مصوّبه اي در جدّه منتشر شده بود كه محلّ ديگري را براي كنفرانس در نظر گرفته بود . من در ديدار با


66


« امير عبدالله » اين مسأله را مطرح كردم و توضيح خواستم . وزير خارجه شان هم بودند و همان جا مسأله را حل كرديم . اين نخستين ثمره آن ديدار بود . بعد از آن ، هنگام نهار فرا رسيد . در آن روز ما مهمان نخستوزير وقت پاكستان آقاي نواز شريف بوديم . وليعهد عربستان در اين حال و در كمال تعجّب ، سوار اتومبيل من شد و خارج شديم . عده زيادي شاهد اين اتّفاق نادر بودند . مي دانيد كه شخصيّت ها براي خودشان محافظ و تشكيلات و پيشرو و اسكورت دارند . اين كه ايشان همه اين مسائل را رها كند و در ماشين من سوار شود ، خلاف عرف رايج و ثمره آن نشست دوستانه و صريح بود كه از نظر ناظران آن صحنه هم دور نماند .

از آن به بعد مشاهده كردم كه خيلي از مسائل فيمابين حل شده است . وليعهد عربستان پس از آن تصميم گرفت از كنفرانس تهران حمايت كند و خودش هم به تهران آمد و براي ما مجالي شد كه بيشتر با يكديگر صحبت كنيم . مسافرت من به عربستان و سفر آقاي خاتمي هم به ميزان زيادي به تكميل اين روند كمك كرد .

ميقات حج : به نظر حضرت عالي ، گسترش روابط ايران و عربستان ، در سطح بين المللي ، به خصوص در رابطه با بهره گيري هر چه بيشتر از حج ، چه تأثيراتي از خود به جا خواهد گذاشت ؟

آقاي هاشمي : ارزيابي من اين است كه بهبودي اين روابط يك ضرورت است . در دنياي اسلام ، همكاري ايران و عربستان ، مهمترين پايگاه تقويت مواضع دنياي اسلام از لحاظ سياسي ، اقتصادي و ديگر ابعاد است . واقعيّت اين است كه دوستان ما و حاميان عربستان با هم اختلاف ديد دارند و كم شدن فاصله ميان ما و عربستان ، در مجامع و كنفرانس هاي بين المللي ، آثار مثبتي را به همراه خواهد داشت . يكي از مهمترين اين آثار در مورد قضيّه نفت است . شاهد بوديم كه طمع مصرف كنندگان نفت و نحوه عرضه و تقاضاي آن ، باعث شد كه قيمت آن در بازارهاي جهاني از ده دلار هم تنزّل كند كه ظلم بزرگي به كشورهاي نفت خيز و عمدتاً كشورهاي اسلامي حاشيه خليج فارس بود كه در واقع هستي آنان به اين ماده حياتي وابسته است . اصلاح روابط موجود ميان تهران و رياض ، بسياري از مشكلات را حل كرد و به كاهش تنش موجود


67


در خليج فارس دامن زد .

مسأله عراق براي ما بسيار مهم است . اگر ما همكاري كنيم ، اين كانون تشنّج در منطقه ، آرام خواهد شد .

مهمترين مسأله اي كه هنوز در سطح جدّي بدان نپرداخته ايم ، مسأله فلسطين است كه كمي اختلاف نظر در اين مورد وجود دارد . در مسأله افغانستان اگر همكاري هاي ما جدّي بود ، وضع موجود را شاهد نبوديم . من فكر مي كنم كه در بسياري از مسائل دنياي اسلام ، همكاري ما سازنده است و اميدواريم به تدريج با بحث و اِقناع يكديگر به توفيقاتي دست يابيم . من با وليعهد عربستان در مورد تمام اين موضوعات ، در نشست هاي خصوصي و دوستانه اي كه با هم داشته ايم ، صحبت كرده ام و به تدريج وضع بهتر مي شود .

ميقات حج : متأسّفانه در سال هاي گذشته ميان ايران و عربستان در سطح محافل علمي ، ديني و مذهبي ، ارتباطي وجود نداشته و از اين رهگذر خسارات زيادي متوجه ما شده است . بفرماييد نظر شما در اين باره چيست ؟ چه ميزان براي تحقّق اين ارتباط ، اهميّت قائليد و چه پيشنهادي داريد ؟

آقاي هاشمي : همينطور است . در حال حاضر آن مقدار كه ما در سطح ارتباط ميان رجال دولتي و سياسي ، به عربستان نزديك شده ايم ، از لحاظ علمي ـ چه نيروهاي علمي دانشگاه و چه علماي ديني ـ نزديكي خاصّي رخ نداده است . به نظر من بايد برنامه اي تنظيم شود كه علما با يكديگر ملاقات كنند و دور از تعصّبات به گفتگو بپردازند و ديدگاههايشان را به هم نزديك كنند . علماي ايران و عربستان در كشورهاي خودشان منشأ اثر بوده اند و لزوم تقارن و تقارب ميان اين دو گروه از علما احساس مي شود . پشتوانه روابط سياسي و اقتصادي كه ميان ما و عربستان وجود دارد ، همكاري هاي ديني است و حج براي تحقّق اين امر ، موقعيّت مناسبي است . علمايي كه از ايران همه ساله به حج مي روند ، بايد به گونه اي برنامه ريزي كنند كه با علماي عرب ، رابطه برقرار شود و از آنها براي سفر به ايران و ديدار از شهرهايي همچون قم و مشهد و بازديد از حوزه ها و دانشگاه هاي ما دعوت به عمل آورند . من هنوز اثر ديدارهايي را


68


كه از دانشگاهها و مراكز علمي عربستان داشته ام ، در وجودم احساس مي كنم و حتّي گاه تشديد و تقويت مي شود .

ميقات حج : جناب آقاي هاشمي ! چند سال است كه زمزمه خصوصي سازي حج بر سر زبان هاست . با توجّه به خساراتي كه خصوصي سازي زيارت سوريّه براي ما داشته ، آيا انجام اين طرح در مورد حج با توجه به شرايط ويژه عربستان ، براي ما زيانبار نخواهد بود ؟

آقاي هاشمي : بنده مطلّع نيستم كه اين مسائل به چه انگيزه اي مطرح مي شود ؟ با همين كيفيّتي كه تاكنون سفر حج اداره مي شده است ، هم حجّاج راضي اند ، هم ما و هم كشور عربستان سعودي . در عربستان به ما مي گفتند كه در همه دنياي اسلام ، حجّ ايران از همه جا منظّم تر است . اين نظم و انضباط ريشه در اين دارد كه دولت ما خود سكّاندار است . ما با انگيزه اقتصادي به قضيّه نگاه نمي كنيم ؛ ضمن اينكه در بعد اقتصادي رعايت همه اطراف و جوانب را مي كنيم : نه صرفه جويي بيش از اندازه كه مانع رفاه حجّاج و رضايت آنان است داريم و نه به دام اسراف مي افتيم . تنها عيبي كه خودنمايي مي كند ، اين است كه برخي از افراد ، زودتر نام نويسي كرده اند و برخي ديگر در سالي كه مستطيع مي شوند ، نمي توانند به حج بروند . بايد براي حلّ اين مُعضل اقدام كنيم . قبلا امكان اين امر وجود نداشت كه با دولت عربستان به تفاهم برسيم ؛ ولي در مقطع كنوني اين امر شدني است . ما بايد به اين سمت حركت كنيم كه اعزام حاجي را « به روز » كنيم . در كل همانطور كه شما اشاره كرديد ، ما از تجربه خصوصي سازي سفر سوريه خاطره خوشي نداريم .

ميقات حج : جناب آقاي هاشمي ! از توفيقات بزرگي كه شما در سفر به حرمين شريفين داشته ايد ، ورود به داخل خانه كعبه و ضريح رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) بود . خواهش مي كنم بفرماييد در اين اماكن چه احساسي داشتيد ؟ وضعيّت داخل اين دو مكان مقدّس را توضيح دهيد . واقعاً سعادتي است كه كمتر نصيب افراد مي شود .

آقاي هاشمي : بله ، من از بس دعا كردم خداوند اين توفيق را نصيبم كرد . وقتي وارد حرم


69


حضرت پيغمبر ( صلّي الله عليه وآله ) شدم ديگر خودم را نمي شناختم ، توجّهي هم به مسائل و ريزه كاري هايي كه يك توريست به دنبال آن است مثل نقش در و ديوار ، شكل ضريح ، پرده ، سقف و مانند آن ، نداشتم و چيزي از اينها در خاطرم نيست . هركس چيزي از اين موارد بپرسد ، جوابي ندارم . آدم وقتي وارد اين مكانهاي مقدس مي شود ، همان دفعه اوّل اين حالت مخصوص برايش پيش مي آيد و دفعات بعد ديگر كم كم عادي مي شود . واقعيت اين است كه اين يك آرزوي دست نيافتني بود براي من ، وقتي كه مشرف شدم ، بييشتر حالت زيارت پيدا كردم ، آن هم زيارت نه به معناي دعا و نحو آن ، بلكه حالتي كه در وجودم نگهدارم و لذت ببرم . حالت عرفاني قابل توصيف نيست ، و نمي توانم آن را بازگو كنم .

به هرحال از آن واقعيات شكليِ آنجا چيزي در ذهن ندارم و نمي توانم تصوير كنم . بيشتر آن حالتي را كه داشتم به ياد دارم .

درون كعبه مناسكي دارد . در چند نقطه مستحب است نماز خوانده شود . لحظه اي كه وارد شدم ، مدّتي را كه آنجا بودم ، درچند نقطه مشغول خواندن نماز شدم . يك حالت آرامشي داشتم . لحظاتي نشستم و معنويت و جلال و عظمت آنجا را تماشا كردم .

در مورد حرم حضرت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) همين حالت وجود دارد . مقداري جلوي قبر حضرت رسول ( صلّي الله عليه وآله ) و كمي هم آن نقطه اي كه مي گويند بيت حضرت زهرا ( عليها السلام ) است يا قبر آن حضرت است ، توقف كردم . به جهت تاريكي چيز زيادي معلوم نبود و نوشته اي هم نديدم و نتوانستم بخوانم .

ولي در خانه خدا ، كعبه ، بيشتر به مراسم مربوط به آن پرداختيم ، وقتي شما فكر مي كنيد لحظه اي رفته ايد داخل خانه خداوند ، يك حالت استثنايي پيدا مي كنيد ، در طول عمر انسان يك لحظه زيبايي است !

قبرستان بقيع هم براي من همين وضع و حالت را داشت . آنجا هم لحظاتي خود را فراموش كردم به طوري كه فكر بعضي چيزها را نكرديم و ناخودآگاه قدمهايمان ما را به نزديك ترين فاصله به قبور متبرّك كشاند و در همانجا بر روي زمين نشستيم .


70


ميقات حج : سالهاست كه بقيع وضع كنوني را دارد . مي دانيد كه اين مكان با آن وضعيّت در مقابل ديد زائران واقع شده ، واقعاً دل هر مسلماني را به درد مي آورد . آيا حضرت عالي در رابطه با بازسازي بقيع ، با مقامات عربستان وارد گفتوگو شديد ؟ اگر پاسخ مثبت است ، آنها در اين باره چه گفتند ؟

آقاي هاشمي : بله ! من در اين باره با بسياري از مقامات آنجا وارد صحبت شدم . عرض كردم : ببينيد ! شما طبق عقيده علمايي عمل كرده ايد كه مباني غيرمنطقي دارند كه مورد پذيرش ما نيست و اين قبرستان را به اين صورت به حال خود گذاشته ايد . صدها ميليون شيعه دوستدار اهل بيت كه از اقصي نقاط عالم به اينجا مي آيند ، اين منظره را مشاهده مي كنند و دچار ناراحتي مي شوند . شما چه سودي از اين ناراحتي ها مي بريد ؟ اين مانع وحدت دنياي اسلام و موجب آزردگي قلب مسلمانان مي شود . بعد افزودم :

ما در اين خصوص ، طرح معتدلي داريم . اجازه بدهيد كلّ محوّطه قبرستان بقيع را با سنگ هاي ايراني مفروش كنيم و دور مقابر ائمّه ديواري بسازيم و سايباني براي زائران در فاصله معقولي نسبت به مقابر ، در نظر بگيريم تا بتوانند از آن استفاده كنند .

مقامات جواب منفي ندادند و امر را به رضايت علما موكول كردند . من مايل بودم كه با علماي رده اول عربستان در اين زمينه به گفتوگو بپردازم . در مكّه با متولّي حرم و امام جمعه كه فرد بسيار روشني بود ، صحبت كردم و ايشان را فردي قابل تفاهم يافتم . ولي ابراز شد كه در اين رابطه نظر علماي اهل فتوي و اصيل تر همچون آقاي « بن باز » لازم است . ملاقات با وي را در برنامه من گنجاندند ؛ ولي انجام نشد .

به نظر مي رسيد كه آنان برداشت خوبي در مورد پيشنهاد اصلاح ظاهر قبرستان بقيع ندارند . ملاقات با علماي رده پايين تر هم انجام نشد و قضيّه مسكوت ماند . بنابر اين فرصت ديگري براي اين كار لازم است .

در مورد قبرستان « اُحُد » نيز با آنها صحبت كردم . اين زيارتگاه شهدا هم از دور منظره جالبي ندارد . وقتي آنجا را ديدم ، به مقامات ذيربط گفتم :

شما با بقيّه زيارتگاهها كه اينطور معامله نكرده ايد . چه اشكالي دارد كه در اينجا فضايي درست كنيد كه قابل تحمّل باشد ؟


71


ميقات حج : جناب آقاي هاشمي ! به هنگام حضور حضرت عالي در مدينه منوّره و شركتتان در نماز جمعه ، خطيب جمعه ، مطالب نابجا و اهانت هايي را در صحبت هايش داشت كه با عكس العمل حضرت عالي روبرو شد . اگر صلاح مي دانيد ، مايليم كه براي ثبت در تاريخ و استفاده خوانندگان فصلنامه « ميقات حج » اصل ماجرا را از زبان شما بشنويم .

آقاي هاشمي : بله . آن ماجرا تلخ و داراي عاقبت شيريني بود . ما آن روز با خستگيِ زيادِ ناشي از سفر ، خودمان را به نماز جمعه رسانديم و انگيزه اي جز كمك به وحدت و نزديكي نداشتيم . طبق معمول براي استماع خطبه ها نشستيم ؛ ولي خطيب جمعه در خلال صحبت هايش حرف هاي نادرستي زد . در كنار من يكي از وزراي كابينه عربستان نشسته بود . من به ايشان كه معمولا با من همراهي مي كرد ، گفتم :

« با توجّه به حرف هاي اين آقا ، ما ديگر نمي توانيم پشت سر ايشان نماز بخوانيم . » وزير مربوطه هم جواب داد : « من هم توجيهي براي اين كار نمي بينم . »

من شك داشتم كه آيا خطيب مزبور ، اصلا متوجّه ورود من شد ، يا نه ؟ چون مسجد مملو از جمعيّت بود و جايي را براي ما از قبل خالي نگاه داشته بودند . برخاستيم و به اتاقي كه متعلّق به حرم بود و براي استراحت ما در نظر گرفته بودند ، رفتيم و نماز خودمان را در جمع ايرانيان و عرب هايي كه همراه ما به اتاق آمدند ، خوانديم . من ديگر كلمه اي در اين باب به زبان نياوردم . بعد يكي از آقايان اهل علم كه در شمار متولّيان حرم بود ، نزد من آمد و گفت :

« ايشان عادتش اين است و بدون در نظرگرفتن سياست دولت به نحو خودسرانه اي حرف مي زند . شما به دل نگيريد و مطمئن باشيد اين كار را بي جواب نخواهيم گذاشت و احساس مي كنيم به ما هم اهانت شده است . در سنّت ما اهانت به مهمان ، جرم بدي محسوب مي شود . »

به هتل كه رفتيم ، آقاي « اميرعبدالله » تلفني با من تماس گرفت و به نحو مؤكّدي اظهار تأسّف كرد و سخنان خطيب جمعه را يك خودسري آشكار و اهانت به مقامات سعودي خواند . من سعي كردم عصبانيّت وليعهد عربستان را كاهش دهم . گفتم :

« ما حالتهاي علما و روحانيّت را بيشتر از شما مي شناسيم و مي دانيم كه در ميان آنان


72


از اين اتفاقّات مي افتد ! » . ايشان دوباره تأكيد كرد كه شما بعداً شاهد خواهيد بود كه ما تحمّل نخواهيم كرد كه ميهمانمان مورد اهانت قرار گيرد و خلاف سياستمان عمل شود . واقعاً هم به اين قولشان وفا كردند ؛ با آنكه ما از آنها نخواسته بوديم كه اين قضيّه را دنبال كنند .

ميقات حج : آقاي هاشمي ! قدري از خاطرات جالب و مسائل مهمّي كه در سفرتان به عربستان اتّفاق افتاد ، بيان كنيد .

آقاي هاشمي : سفر من به عربستان طولاني و تمام قسمتهاي آن جالب بود . در بازديد از منا و عرفات ، طرح هايي به نظرم رسيد كه به آنها ارائه كردم و برخي از آنها مورد قبول آنان قرار گرفت . سفر به منطقه « اصحاب الحجر » در يا « العُلي » بسيار برايم زيبا بود . آنجا محلّ وقوع بعضي از داستان هاي قرآن بود و من مايل بودم از نزديك ، آن مكان را ببينم . خانه هايي كه در كوهها تراشيده بودند ، و جايي كه ناقه صالح از آنجا بيرون آمده بود و از زمان انبيا به همان شكل براي عبرت ديگران باقي مانده بود ، واقعاً ديدني بود . شنيدم بعد از بازديد ما از آن منطقه و پخش خبر مربوط به اين ديدار ، مكان مزبور رونق گرفته و رفت و آمد به آنجا زياد شده است .

در طول سفر ، شاهد برنامه هاي اقتصادي عربستان و وضعيّت دانشگاههايشان بودم . سعودي ها انصافاً دانشگاههاي خوبي دارند و پيشرفت شاياني كرده اند . از بيمارستان هاي مجهّز آنان و نيز « الحرس الوطني » يعني گارد آنان بازديد كردم كه چيزي شبيه سپاه ماست و حفاظت و امنيّت را به عهده دارند . در خصوص توضيح راجع به اين تشكيلات امنيّتي ، با ديد بازي برخورد كردند كه به ميزان دوستي ما و آنها و اعتمادشان اشاره داشت . فرمانده گارد مزبور ، فرزند آقاي اميرعبدالله است و در جمع همه فرماندهان عاليرتبه در تالاري كه ما هم حضور داشتيم ، سخنراني كرد و در خلال صحبت هايش گفت :

« پدرم گفته : به همه سؤالات شما جواب بدهم . » البتّه من سعي كردم در آن جمع ، از طرح سؤالاتي كه پاسخ به آن ، قدري براي آنان محذور داشت ، بپرهيزم و اين كار را به جلسات خصوصي تر موكول كردم .


73


بازديدم از مناطق صنعتي « جُبيل » واقعاً مرا به اين نتيجه رساند كه آنان در زمينه صنعت پيشرفت كرده اند . در خصوص پتروشيمي وضع بهتري نسبت به ما دارند .

از نيروي دريايي آنان در ساحل خليج فارس بازديد كردم . در آنجا فرمانده نيروي هوايي شان گفت :

« به من دستور داده اند كه سؤالات شما را بي جواب نگذارم . هرچه خواستيد ، مي توانيد از ما بپرسيد . » بنده هم با توجّه به اينكه با مسائل نظامي آشنايي دارم و جزئيّات مسائل مربوط به پايگاه بندرعبّاس خودمان را مي دانم ، در مقر سعودي ها به طرح سؤالات فنّي پرداختم و فرمانده مزبور هم جواب مي داد . در كل جوّ اعتماد خوبي بين ما در جريان بود .

بعد از آن ما را به طائف بردند و در آنجا هم شاهد چيزهاي ديدني بوديم . تقريباً تمام چيزهايي كه در عربستان مايل به ديدن آن بوديم ، از ما دريغ نشد و اگر در برخي موارد اطلاعاتي به دست نياورديم ، به ضيق وقت خودمان مربوط مي شد .

به بازديد از دانشگاه نفت « ظهران » رفتيم . وضع آنها در دانشگاه يادشده خوب است و مركز تحقيقات و آزمايشگاه هاي مُدرني دارند .

ميقات حج : از توضيحاتتان تشكّر مي كنم . چه پيشنهادي براي بهره برداري بيشتر از سفر حج ، به مسؤولان و كارگزاران حج و نيز عموم مردم داريد ؟

آقاي هاشمي : گمان مي كنم در اين زمينه مسؤولان برگزاري حج ، به لحاظ تسلّط و كاركشتگي شان ، و طرح ها و افكاري كه دارند ، بهتر از من مي دانند كه چه بايد بكنند و من بيشتر از آنان نمي دانم . فقط تأكيد من روي اين است كه وضعيتي فراهم شود كه ما بتوانيم در آنجا در ايام حج ، مجموعه علما را در كنار هم داشته باشيم ؛ تا بتوانيم بحث هاي ناتمامي را كه وجود دارد ، به اتمام برسانيم . اين امر قدري به نوع برخورد و تلاش ما بستگي دارد .

ميقات حج : جناب آقاي هاشمي ! ممنون مي شويم اگر نظرتان را درمورد فصلنامه « ميقات حج » بفرماييد .


74


آقاي هاشمي : من از اين مجلّه خوشم مي آيد و هربار كه به دستم مي رسد ، تيترهايش را نگاه مي كنم و اگر مطلبي جلب توجه كند ، آن را مي خوانم . انتشار اين مجلّه كار مثبتي است كه انجام شده و انشاءالله به سمت فنّي ترشدن پيش بروند تا خواندني تر شود .

ميقات حج : سپاسگزاريم . به عنوان آخرين سؤال : به نظر حضرت عالي جاي چه پژوهش هايي را در امر حج ، خالي مي بينيد ؟

آقاي هاشمي : وقت نماز است و اين سؤال شما هم جنبه كيفي دارد . نظراتي دارم كه انشاءالله با جناب آقاي قاضي عسكر و ديگر دوستان ، در زمان ديگري مطرح مي كنم .

موفق باشيد . ان شاءالله !



| شناسه مطلب: 83163