بخش 6
2 ـ جامه کعبه در دوران عثمانی
113 |
ميقات حج - سال هشتم - شماره سي و يكم - بهار 1379
جامه كعبه معظمه در دوران عثماني
د. محمد الدقن / هادي انصاري
كوشش سلطان سليم اوّل درباره جامه شريفه :
همچنانكه در بخشهاي پيش گفتيم ، آخرين جامه كعبه دردوران مماليك ، همان جامه اي بودكه ازتوسط سلطان « اشرف طومان باي » درسال 922هـ . ق . فرستاده شد . سپس سلطان « سليم اوّل عثماني » باگسترش نفوذش بر مصرو ورودش به قاهره در محرم سال 923هـ . ق ، خودرابه « خادم الحرمين الشريفين » ملقب ساخت و بدان فخر مي كرد . نويسنده « الاعلام » در اين باره مي گويد : « هنگامي كه سليم بر « قانصوه غوري » پيروز شد ، به حلب وارد گرديد و آنگاه كه گفته سخنران را در تعريف و تمجيد خود شنيد كه مي گويد : « خادم الحرمين الشريفين » ، به درگاه الهي سجده شكرگزارد وگفت : « پروردگارراشكرگزارم كه به من افتخار خادم الحرمين الشريفين را ارزاني داشت » . آنگاه خيرات و بركات فراواني را به ساكنان حرمين رواداشت و از ملقّب شدنش به خادم الحرمين اظهار خرسندي و شادماني نمود » . ( 1 )
از آن پس سلطان سليم اوّل ، به هنگام اقامت خويش در مصر ، اهتمام ويژه اي به تهيه جامه كعبه مشرّفه و نيز پرده ضريح پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) و ابراهيم خليل ( عليه السلام ) از خود نشان داد ؛ همچنانكه پرده تازه اي را براي محمل ساخت و نام خود را بر روي آن ، كه به درجه والايي از زيبايي و آذين رسيده بود ، نوشت .
سلطان سليم دو روز پيش از حركت خود ؛ يعني در تاريخ 21 شعبان سال 923 هـ . ق .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ قطب الدين حنفي ، الاعلام ، ص128
114 |
مجلس جشني به پا كرد و جامه هاي يادشده را در آن به معرض نمايش گزارد . ( و قاهره را در 23 شعبان سال 923 هـ . ق . ترك كرد ) .
ابن اياس مي گويد : « در دوشنبه بيست و يكم شعبان 923 هـ . ق . سلطان سليم شاه ، جامه كعبه شريف و جامه مرقد پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) و ضريح حضرت ابراهيم خليل ( عليه السلام ) را ( در متن اين گونه آمده است ) ( 1 ) به نمايش گذاشت ؛ همچنانكه جامه اي براي محمل شريف نيز ساخت . نامبرده به خلاف عادت ، كوشش ويژه اي نسبت به جامه كعبه از خود نشان داد و آذين زيبايي را بر پرده دَرِ كعبه قرار داد كه درنتيجه ، آن را به درجه اي والا از زيبايي رسانيد . و نيز به هنگام ساخت جامه محمل ، از هيچ كوششي دريغ ننمود » . ( 2 )
عثمانيان در آن سال ( 923 هـ . ق . ) اهميت فراواني به جامه كعبه از خود نشان دادند ؛ به طوري كه پس از خروج « سلطان سليم » از مصر ، سه جشن ديگر برگزار نمودند .
در جشن نخستين كه در روز دوشنبه ، 12 رمضان سال 923 هـ . ق . برگزار شد ، جامه شريف را به ميان خيابان هاي قاهره آورده و طي مراسم باشكوهي آن را در معرض ديد همگان قرار دادند ، سپس آن را به سوي قلعه ، جايگاه بزرگِ امرا خايربك برده و به ديد وي رسانيدند ، از آن پس جامه را به جايگاه اصلي خويش بازگرداندند .
مراسم جشن دوم ، در روز دوشنبه ، 19 ماه رمضان سال 923 هـ . ق . يعني يك هفته پس از سپري شدن از مراسم جشن اوّل ، آغاز نمودند . در اين مراسم ، جامه را به ميان خيل عظيم برگزار كنندگان جشن در خيابان هاي قاهره آورده و به سوي ميدان « ريدانيه » آن را به حركت درآوردند . و در روز دوشنبه 17 شوال سال 923 هـ . ق . مراسم ديگري براي خروج محمل و گردش آن در خيابان هاي قاهره به سوي « ريدانيه » آغاز گرديد كه از آن پس كاروان محمل به همراه جامه شريف عازم سرزمين مقدس شد .
در مراسم جشن هاي سه گانه ، قضات چهارگانه و اعيان و دست اندركاران دولتي و نيز سربازان عثماني و گروه هاي طبّال و موسيقي و زنبوركچي ها شركت داشتند ، كه علاوه بر آن ، تمامي اقشار ملت نيز در جشن هاي يادشده حضور يافتند .
ابن اياس به هنگام ياد از جشن هاي آن سال ، چندين صفحه قلم فرسايي كرده است ( 3 ) كه ما به هنگام سخن از آن مراسم جشن ، در بخش ويژاي به نام برپايي مراسم جشن براي جامه شريفه به تفصيل ياد خواهيم كرد ، ان شاء الله تعالي .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ ابن اياس كه گفته است : « و كسوة لضريح سيدنا ابراهيم الخليل » ، اشتباهي است از سوي وي ؛ زيرا « جامه مقام ابراهيم خليل » صحيح است . اين مقام در برابر كعبه مشرفه و در جوار چاه زمزم مي باشد كه همواره با جامه اي زيبا پوشانيده مي شده است ، اما مرقد حضرت ابراهيم خليل ( عليه السلام ) در شهر الخليل ، در فلسطين است .
2 ـ ابن اياس ، بدائع الزهور . . . ، ج5 ، ص205
3 ـ نكـ : ابن اياس ، بدائع الزهور . . . ، ج5 ، صص212 ، 213 ، 218 و 219
115 |
وقف سلطان سليمان قانوني بر جامه شريفه :
هزينه جامه كعبه مشرفه ، از وقفي كه بدين منظور از سوي ملك صالح اسماعيل قرار داده شد ، همه ساله از مصر ارسال مي گرديد . اين وضع همچنان تا دوران سلطان « سليمان قانوني » ادامه داشت ، ليكن در اين هنگام به علت ضعف مالي وقف يادشده و كاهش درآمد آن ، امكان رسيدگي كامل به جامه تقليل يافت و درنتيجه ، وظايف لازمه نمي توانست آنچنان كه بايد انجام گيرد . اين وضعيت به آگاهي سلطان سليمان قانوني رسانده شد و نامبرده طي فرماني دستور داد كه هزينه هاي ساخت جامه از خزانه سلطنتي در مصر تأمين گردد . سپس در سال 947 هـ . ق . ، هفت دهكده ديگر مصري را خريداري كرد و به سه دهكده وقف شده پيشين اضافه نمود كه درنتيجه وقف يادشده به ده دهكده رسيد . از آن پس درآمد دهكده هاي يادشده صرف تهيه و ساخت جامه شريفه مي گرديد كه اين وقف خود به عنوان پشتوانه نيكويي براي جامه درآمد . ( 1 )
بدين ترتيب تعداد دهكده هاي وقف شده ، همچنانكه در متن وقف نامه سلطان سليمان قانوني آمده ، به ده دهكده مصري رسيد .
دهكده هاي يادشده عبارتند از :
1 ـ بيسوس ( در كتاب عربي ص 95 ) ؛ دهكده اي است كه هم اكنون به نام ( باسوس ) شناخته مي شود و از توابع استان قليوبيه است .
2 ـ ابوالغيث ؛ در اين زمان به « ابوالغيط » نامبردار است و در مركز « قليوب » در استان « قليوبيه » واقع است .
3 ـ حوض بقمص ؛ همان « حوض بقيس » كنوني است كه در بخش « مرصفا » از توابع « بنها » در استان « قليوبيه » واقع است .
4 ـ سلكه ؛ يكي از دهكده هاي « المنصوره » در استان « دقهليه » به شمار مي آيد .
5 ـ سرو بجنجه ؛ بهتر آن است كه « سرو بججه » ناميده شود و آن دهكده اي است كه هم اكنون به « سرو » مشهور است و از توابع « فارسكور » در استان « دقهليه » به شمار مي آيد .
6 ـ قريش الحجر ؛ دهكده اي است در « المنصوره » استان « دقهليه » كه هم اكنون به « أويش الحجر » شهرت داد .
7 ـ منايل و كوم رحان ؛ دهكده اي است در مركز « شبين القناطر » از استان « قليوبيه » كه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ قطب الدين حنفي ، الاعلام . . . ، صص70 و 71
116 |
هم اكنون به « المنايل » مشهور است .
8 ـ بجام ؛ امروزه از توابع « شبرالحيمه » در استان « قليوبيه » است .
9 ـ منية النصاري ؛ دهكده اي است در مركز « دكرنس » از استان دقهليه كه به « منية النصر » نامور است .
10 ـ بطاليا ؛ در صورت وقف ، از اين دهكده در بخش مركزي شرقي ياد گرديده است ، در صورتي كه جزو اين بخش نيست . نام هاي ديگري نزديك به آن در استان هاي ديگر وجود دارد ؛ مانند « طاليا » كه يكي از دهكده هاي مركز « اشمون » در استان « المنوفيه » بوده است . همچناكه در قديم دهكده ديگري به نام « بتالي » در استان « الغربيه » وجود داشته كه در اين زمان نمي توان به موقعيت دقيق آن دست يافت . ( 1 )
در آن هنگام ، پس از وقف ده دهكده ياد شده ، درآمد آن برآورد گرديد و بدين ترتيب در صورت وقف نامه ياد شده در آن سال آمده است :
اوّل ـ درآمد سالانه دهكده هاي سه گانه ( بيسوس ، أبوالغيث و حوض بقمص ) برابر است با مبلغ 89000 درهم .
دوم ـ درآمد سالانه دهكده « سلكه » برابر است با مبلغ 30944 درهم .
سوم ـ درآمد سالانه دهكده « سيروبجنجه » مبلغ 71820 درهم است .
چهارم ـ درآمد سالانه دهكده « الحجر » برابر با مبلغ 51304 درهم مي باشد .
پنجم ـ درآمد سالانه دهكده « منايل و كوم رحان » برابر است با مبلغ 37840 درهم .
ششم ـ درآمد سالانه دهكده « بجام » مبلغ 14934 درهم مي باشد .
هفتم ـ درآمد سالانه دهكده « منية النصاري » برابر است با مبلغ 60858 درهم .
هشتم ـ درآمد سالانه دهكده « بطاليا » مبلغ 10484 درهم مي باشد .
بنابراين ، مجموع درآمد سالانه وقف ياد شده ، برابر است با 365152 درهم نقره .
در وقف نامه ياد شده ، استفاده از درآمد را به صورت تقريبي بدين صورت تعيين كرده اند :
الف ـ هر سال مبلغ 276216 درهم از آن را مانند سال هاي گذشته صرف تهيه جامه بيروني كعبه نموده و باقي درآمد ساليانه را ، كه تقريباً مبلغي معادل 88936 درهم مي باشد ، نزد ناظر وقف به مدّت پانزده سال قرار دهند . بنابراين ، مبلغ يادشده پس از اين مدت ، تقريباً برابر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ شرح نامها و موقعيت دهكده هاي ياد شده و تقسيم بندي تبعيت آنها از استان هاي مختلف ، به نقل از يوسف احمد ، المحمل و الحج ، ج1 ، ص258
117 |
با 1334040 درهم مي باشد .
ب ـ از مبلغ جمع شده ، هر پانزده سال يك بار مبلغي حدود 750370 درهم را هزينه ساخت جامه و پرده هاي درون كعبه مشرفه و حجره نبوي شريف و ضريح مبارك در حرم شريف و منبر و محراب تهجد و نيز پرده هاي چهارگانه حرم شريف و محراب ابن عباس و قبر وي و نيز قبر عقيل بن ابي طالب و ( حضرت امام ) حسن بن علي ( عليهما السلام ) و عثمان بن عفان و فاطمه بنت اسد مي رساندند .
ج ـ مازاد آن را ، كه مبلغي حدود 583670 درهم مي باشد ، در اختيار ناظر وقف قرار مي دادند تا وي براي رفع گرفتاري ها و مشكلاتي كه گاه درنتيجه كمبود آب نيل و يا خشكي آن بهوجود مي آيد ، هزينه كند . در صورتي كه پانزده سال گذشته و مبلغ يادشده افزايش يابد ، موظفند كه املاكي را خريداري كرده و ضميمه وقف ياد شده بنمايند تا درنتيجه درآمد اين وقف ، پيوسته به ميزان قابل ملاحظه اي افزايش يابد .
گفتني است در وقف نامه جامه كعبه ، به وقف ديگري نيز اشاره شده است ، كه اين وقف از سوي « سلطان سليمان قانوني » براي كمك به حاجيان بي بضاعت ، به هنگام سفرشان براي انجام فريضه حج و بازگشت از آن تعيين گرديده است .
در وقف نامه جامه كعبه قيد شده است : اگر در هريك از دو وقف يادشده مشكلي پيش آيد ، مي توانند از مازاد وقف ديگر بر اين وقف استفاده نمايند . ( 1 )
لازم به يادآوري است علاوه بر وقفي كه از سوي سلطان سليمان قانوني در مصر بر جامه بيروني كعبه در هر سال و بر جامه دروني كعبه و جامه حجره شريف نبوي و ديگر جامه ها ـ كه پيش از اين از آنها نام برديم ـ ، هر پانزده سال يك بار قرار داده شد ، پادشاهان آل عثمان نيز هريك جامه اي را براي درونِ كعبه و جامه حجره نبوي شريف ، به هنگام رسيدن به سلطنت ، بدان ارسال مي داشتند ؛ همچنانكه علاوه بر آن شمع هاي بزرگ و كوچك را كه با آن ، كعبه و ساير مقامات مسجدالحرام و نقاط متبرك اين سرزمين را روشن مي كردند ، ارسال مي داشتند . آنان افزون بر اين ، عطرهاي گوناگون و گلاب و عطر آن و عنبر و جز اين ها را نيز مي فرستادند .
همچنين طناب هايي كه جامه كعبه را بدان استوار مي ساختند ، به همراه ساير موارد گذشته ، همه ساله به اين ديار گسيل مي كردند . مصر با دارا بودن ويژگي ارسال جامه بيروني
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ نكـ : وقف نامه جامه كعبه كه از سوي سلطان سليمان قانوني وقف گرديده است .
118 |
كعبه در هر سال ، تا سال 1118 هـ . ق . پارچه هاي جامه بيروني و دروني كعبه را مي بافت . ليكن در اين سال به فرمان « سلطان احمد سوم » فرزند « سلطان محمد چهارم » ( عثماني ) جامه دروني را در استانبول بافت و به عنوان اولين سالگرد فرمانروايي خويش در استانبول ، آن را در سال بعد ، از راه مصر به مكه فرستاد .
از آن هنگام استانبول ، بافتن جامه دروني كعبه را به خود اختصاص داد و پادشاهان آل عثمان به همان صورت جامه ياد شده را ارسال مي كردند تا اين كه دوران سلطنت عبدالعزيز بن سلطان محمود دوم فرا رسيد و آخرين جامه را او فرستاد و پس از آن دولت عثماني از ارسال جامه دروني كعبه خودداري كرد . بنابراين ، جامه فرستاده شده از سوي سلطان عبدالعزيز به هنگام جلوس بر كرسي سلطنت در سال 1277 هـ . ق . ( 1 ) تا سال 1355 هـ . ق . ، همچنان باقي ماند . در اين سال « ملك عبدالعزيز آل سعود » ، درون كعبه را با جامه اي كه از سوي پادشاه بهره در هند ارسال گرديده بود ، پوشانيد .
در سال 1363 هـ . ق . ملك عبدالعزيز آل سعود فرمان داد جامه ديگري براي درون كعبه ، مهيا كنند كه در سال يادشده اين جامه در درون كعبه نصب شد . ( 2 )
توقف ارسال جامه از مصر به هنگام حمله فرانسويان به آن
جامه كعبه در طول دوران عثماني ، همه ساله از محل درآمد اوقاف يادشده از مصر ارسال مي گرديد . هنگام تصرف مصر بهوسيله فرانسويان ، ارسال جامه در طول سال هاي 1213 ، 1214 و 1215 هـ . ق . انجام نگرفت .
« جبرتي » كه خود معاصر آن دوران بوده ، از شرايط و مقتضيات آن دوران كه منجر به توقف ارسال جامه از مصر به كعبه مشرف گرديد ، سخن گفته است .
وي در اين باره ، از آمادگي جامه كعبه و جشن حركت آن در سال 1213 هـ . ق . مطالبي آورده و از كوشش فرانسويان به فرماندهي « مينو » در ارسال جامه در سال 1315 هـ . ق . نيز نوشته است .
جبرتي به بيان جشن حركتِ كاروانِ جامه در سال 1213 هـ . ق . در خيابان هاي قاهره پرداخته و از چگونگي حركت والي و خزانه دار و مردان طُرُق صوفيه در پيشاپيش كاروان و نيز از چگونگي حركت سربازان و طبالان و گروه موزيك در اطراف آن ، كه پيش از آن كاروان
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ ازرقي ، اخبار مكه ، ج1 ، ص258
2 ـ محمد طاهر كردي ، تاريخ القويم ، ج4 ، ص203
119 |
جامه هيچگاه اين چنين شكوهي را به خود نديده بود ، به تفصيل مطلب نوشته و گفته است : « در هشتم شوال 1213 هـ . ق . كه مصادف با روز جمعه بود ، در بازارها از حركت كاروان جامه كعبه مشرفه از « قراميدان » ندا داده شد كه پيش از آن كاروان جامه هيچ گاه اين چنين شكوهي را به خود نديده بود ، به تفصيل مطلب نوشته و گفته است :
« در هشتم شوال 1213 هـ . ق . كه مصادف با روز جمعه بود ، در بازارها به حركت كاروان جامه كعبه مشرفه از « قراميدن » ندا داده شد و مردم را به رعايت حركت دسته جات ، دارندگان علم ها و كتل ها و جلوگيري از بي نظمي فراخواندند ، و در بامداد روز شنبه خيل جمعيت در بازارها و خيابان ها و گذرگاه ها درانتظار عبور كاروان به هم پيوستند و در اين هنگام كاروان ، در حالي كه پيشاپيش آن والي و داروغه دستار بر سر و جُبّه بر تن به همراه گروه طبالين با طبل و شيپورها بود ، به حركت درآمد . در پس اين گروه كتخدا و يارانش در حالي كه در برابر او بيش از دويست تن از سربازان بني چري ؟ ؟ ؟ مسلمان و تعداد بيشتري از سربازان رومي مسيحي سلاح به دست و گروهي از مستحفظان نقابدار قرار داشتند ، و پس از آن دسته جاتي از درباريان و در پي آنان جمعي از كارمندان ناظر بر جامه كعبه كه تحت فرمان مصطفي كتخدا پاشا مي باشند ، و سرانجام دسته جات منظم سربازان تركي بودند . »
سپس جبرتي خود از تشكيل چنين كارواني ، كه در آن وضعيت از نژادها و مذاهب گوناگون شركت جستند ، اظهار شگفتي نموده ، مي گويد :
« اين كاروان يكي از نادرترين و شگفت ترين كاروان ها در نوع خود به شمار مي آمد ؛ زيرا در آن از نژادهاي گوناگون ، رنگ هاي مختلف و اديان متفاوت شركت كردند و در تمامي افراد يادشده اختلاف فرهنگي فراواني ديده مي شدند ؛ به طوريكه مي توان گفت اجتماع اضداد و جمع عجايب مخلوقات به شمار مي آمد . » ( 1 )
« جبرتي » پس از آن اشاره به خروج كاروان محمل از قاهره در شوال سال 1213 هـ . ق . كه جامه و خزانه كاروان همراه آن بود ، مي گويد : ليكن محمل نتوانست سفر خويش را به سرزمين هاي مقدس ادامه دهد ؛ زيرا هنگامي كه محمل به استان « الشرقيه » رسيد . اميرالحاج « مصطفي بك » به همراه عرب هاي شورشي آن ديار ، بر عليه فرانسويان متجاوز ، وارد عمل شد و به سوي دهكده هاي وقفي در دو استان « الشرقيه » و « الدقهليه » حركت كرد و درآمدهاي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ الجبرتي ، عجائب الآثار في التراجم و الأخبار ، تحقيق اساتيد محترم حسن محمد جوهر ، عمر الدسوقي ، سيد ابراهيم سالم ، چاپ اول ، لجنة البيان العربي ، قاهره ، 1386 هـ . ق . = 1996م ، ج5 ، صص27 و 28
120 |
آن را دراختيار خود گرفت . شورشيان عرب آنگاه كشتي ها و قايق هايي را كه در رود نيل حركت مي كردند و مواد غذايي را به فرانسويان ساكن در « دمياط » مي رساندند ، از حركت بازداشتند و همه را تصرف كردند . در اين هنگام بود كه فرانسويان فرمان بازداشت و دستگيري « مصطفي بك » ، اميرالحاج را صادر كرد و كاروان محمل به همراه جامه به سوي قاهره بازگردانده شد . فرانسويان ناظر جديدي به نام سيد اسماعيل الخشاب را بر جامه قرار دادند ، ليكن با تمامي اين احوال ، در آن سال جامه از مصر به كعبه مشرفه ارسال نگرديد . و اين براي نخستين بار در طول قرون گذشته بود . جبرتي خود در اين باره مي گويد :
« در سال 1213 هـ . ق . به دليل حوادثي كه در آن رخ داد ، سفر حج از مصر قطع گرديد و جامه و خزانه ( 1 ) براي اوّلين بار به سوي ديار مقدس ارسال نشد و اين حادثه اي بود كه نظيرش در اين قرن ها و در دولت عثماني ديده و شنيده نشده بود . » ( 2 )
در سال 1214 هـ . ق . نيز كاروان حج مصري حركت نكرد و درنتيجه جامه نيز در آن سال از مصر نرسيد . ( 3 )
اما در سال 1215 هـ . ق . فرانسويان نسبت به جامه كعبه مشرفه توجه ويژه اي از خود نشان دادند ـ اين مطلب به هنگام دوران ژنرال مينو صورت گرفت و نامبرده تظاهر به مسلماني كرد و نام خود را به « عبدالله ژاك مينو » تغيير داد و با بانوي مسلماني ازدواج كرد . مينو در آغاز درخواست نمود جامه كعبه را كه در « مسجدالحسين ( عليه السلام ) » مدّت زماني به صورت تاخورده به امانت سپرده شده بود و در معرض رطوبت هوا و باراني كه از سقف بر آن ريزش مي نمود ، بازرسي نمايند . و فرمان داد كه جامه را از هرگونه نقص و اشكال خارج سازند و آماده ارسال به مكه مكرمه وپوشش برروي كعبه مشرفه سازند . اين جامه به دست « مصطفي آغا كتخداپاشا » ساخته شد و « اسماعيل الخشّاب » به عنوان ناظر بر اتمام كار آن ، در سال 1213 هـ . ق . بود و همانطور كه پيشتر اشاره شد بر اثر مشكلات پيش آمده در آن سال ، به مكه فرستاده نشد .
مجلس مردمي مصر در تاريخ سه شنبه پنجم ماه رمضان سال 1215 هـ . ق . تشكيل جلسه داد و نمايندگان درخواست ژنرال « مينو » را در آن مطرح ساختند . آنان براي اين كار روز پنج شنبه ، هفتم ماه رمضان را براي بازرسي جامه كعبه تعيين كردند و سپس فرمان اصلاح جامه و ارسال آن به كعبه مشرفه را به نام بزرگِ فرانسويان در آن سال قرائت نمودند . در روز
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ از ديرباز ، سنت بر اين بود كه دولت مصر ، مبلغي را به عنوان حقوق ساليانه به اشراف و اعراب و اهالي مكه و مدينه مي پرداخت . اين مبلغ كه همواره از سوي كميته اي در وزارت ماليه مصر تعيين مي گرديد ، هر سال كم و زياد شده و طي شهادت نامه شرعي ، در حضور اميرالحاج و وزير مالي و گروهي از صرافان در اختيار شخصي به نام خزانه دار كاروان قرار داده مي شد . حقوق يادشده در مكه و مدينه و گاه به بعضي از قبايل ميان راه براي جلب محبت و دوستي آنان و مصون بودن از آزار و اذيت و دزدي آن قبايل ، طبق دفتري كه در اختيار داشت و نام و حقوق هر فرد در آن مشخص بود ، پس از تأييد خزانه دار و اميرالحاج و منشي اوّل خزانه ، به آنان پرداخت مي گرديد ، « مترجم » .
2 ـ جبرتي ، عجائب الآثار و . . . ، ج5 ، صص49 ـ 34
3 ـ جبرتي ، عجائب الآثار و . . . ، ج5 ، ص140
121 |
پنج شنبه معين شده ، نماينده مجلس و بزرگان آن ، راهيِ « مسجدالحسين ( عليه السلام ) » شدند و در آنجا به گروهي از سربازان فرانسوي ( فرستادگان مينو ) كه بدين منظور آمده بودند ، برخوردند ليكن به علت ازدحام و شلوغي فراواني كه مردم در روز ماه رمضان كه در مسجد گردآمده بودند ، نتوانستند به درون مسجد رفته و كار را به انجام رسانند . بنابراين ، برنامه را به روز پنجشنبه چهاردهم رمضان به تعويق انداختند . در روز يادشده ، پس از گستردن و بازكردن جامه ، برخي از آسيب ها و نقايص را در آن مشاهده كردند و دستور دادند تمامي آن آسيب ها برطرف گردد و مبلغي را نيز به عنوان هزينه دراختيار گذاشتند .
جبرتي درباره بازكردن جامه اين گونه شرح مي دهد :
« وقتي كه روزپنج شنبه چهاردهم رمضان فرارسيد ، « استوفو » خزانه دار رسميِ ملت و « فوريه » نماينده مجلس به همراه برخي از بزرگان و قاضي و آغا و والي و حسابدار ، پس از آنكه مسجد را ازمردم تهي كردند ، به درون آن وارد شدند . كارگزاران جامه كه احضار شده بودند ، بندهاي جامه را گشودند و آن را بازرسي كردند .
آنان در اين بازرسي ، برخي آسيب ها را مشاهده كردند و دستور اصلاح و ترميم آن را صادر نمودند و بدين منظور ، مبلغ سه هزار درهم نقره به تصويب رسانيدند و همچنين مبلغ هزار و پانصد سكه نقره به عنوان دستمزد براي كارگران و ترميم كنندگان جامه تعيين نمودند . مبلغ هزار و پانصد سكه نقره نيز دراختيار خادمان ضريح مسجدالحسين ( عليه السلام ) قرار دادند . از آن پس ، همگي سواره به سوي خانه هاي خويش حركت كرده و جامه را پس از اصلاح و ترميم ، مجدداً بستند و در جايگاه اصلي خويش قرار دادند . » ( 1 )
ليكن باتمام اين خصوصيات ، جبرتي از ارسال آن جامه هيچگونه سخني به ميان نياورده است . همچنانكه اينجانب به هيچگونه اشاره تاريخي نسبت به خروج كاروان محمل و يا ارسال جامه به مكه مكرمه در آن سال ، ( 1215 هـ . ق . ) برخورد نكردم .
خروج فرانسويان از مصر و ارسال مجدد جامه از آن ديار
از گفته هاي پيش روشن مي شود كه ارسال جامه كعبه در سال هاي سه گانه 1213 ، 1214 و 1215 هـ . ق . به علت لشكركشي فرانسويان به مصر و تصرف اين كشور ، متوقف شد ، ليكن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ نكـ : جبرتي ، مصدر پيشين ، ج5 ، صص204 و 205
122 |
چنين به نظر نمي رسد كه كعبه در سال هاي يادشده عاري از جامه باشد ؛ زيرا دولت عثمانيان ، كه در آن هنگام داراي قدرت و بزرگي بر سرزمين هاي مقدسه بود ، خود عهده دار ارسال جامه گرديد . و به نظر مي رسد كه آنان جامه را پس از ساختن در آستانه به همراه كاروان محمل شامي به سوي اين ديار فرستادند .
دولت عثماني در ماه ربيع الثاني سال 1216 هـ . ق . ـ و اين تاريخ همان زماني است كه فرانسويان از مصر خارج گرديدند ـ اقدام به ارسال محمل مصري نمود . گفتني است كه تا آن زمان در شهر قدس به وديعت نهاده شده بود و به علت آغاز حمله فرانسويان به مصر ، نتوانسته بودند آن را بازگردانند .
محمل به همراه سليمان آغا و برخي از اميران كه از شام حركت كرده بودند ، به قاهره وارد گرديد . قاهره با ورود محمل ، جشن عظيمي را برپا كرد . ( 1 ) و در ماه جمادي الثاني ـ يعني زماني كمتر از دو ماه پس از خروج فرانسويان از مصر ـ جامه نويني كه در آستانه بافته شده بود ، به قاهره وارد شد . سلطان عثماني وقتي از خروج فرانسويان از مصر آگاهي يافت ، فرمان داد جامه يادشده را به سرعت آماده ساخته ، از راه دريا به مصر و سپس به مكه مكرمه ارسال نمايند . جامه ، طي يازده روز به اسكندريه وارد شد و مصريان با خوشحالي و سرور فراواني از آن استقبال كردند . بي شك اين كار براي سلطان عثماني پايان دوران غصه و گرفتاري بود و مردم به خاطر خروج فرانسويان از مصر ، با خوشحالي به درگاه پروردگار شكرگزاري كردند .
جبرتي ماجراي ورود آن جامه به مصر و خوشحالي و پايكوبي مردم براي آن را توصيف كرده ، مي نويسد :
« مردم از قضيه ورود جامه از سوي حضرت سلطان آگاه شدند . پس هنگامي كه روز چهارشنبه 19 جمادي الثاني سال 1216 هـ . ق . فرارسيد ، همراهان و خادمان جامه ، به همراه بزرگ خود حاضر شده و حركت كاروان جامه را در روز پنج شنبه اعلام كردند . روز پنج شنبه كه فرارسيد ، اعيان و بزرگان و درجه داران و « عثمان كتخدا » ، كه نامزد اميرالحاجي بود ، به همراه تعدادي از گروهبان ها و سربازان و قاضي و نماينده اشراف و بزرگاني از فقها گرد آمده و همگي رو به سوي « بولاق » نهاده و جامه را در پيش روي خود قرار دادند . آنان اجزاي مختلف جامه كعبه از كمربندها و نيز پرده دَرِ
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ جبرتي ، ج5 ، ص140 ، 302 و 303
123 |
كعبه و مقام حضرت ابراهيم خليل ( عليه السلام ) همه را مشاهده نمودند . تمامي آنها بهوسيله گلدوزي هاي عالي و نوشته هاي برجسته و متيني آذين گرديده بود ساير قسمت هاي جامه در صندوق هاي زيبايي بسته بندي شده كه روي آنها را با پارچه اي از نوع ماهوت سبز پوشانيده بودند . مردم با ديدن آن ، احساس خوشحالي و سرور كردند و آن روز لحظات فراموش نشدني براي آنان بود . گروهي كه با جامه همراه بودند ، خبر دادند وقتي كه خبر فتح مصر ( خروج فرانسويان ) به آستانه رسيد ، سلطان فرمان داد كه جامه را تهيه نمايند كه طي سي روز جامه مهيا گرديد . سپس نامبرده دستور داد آن را شبانه حمل كنند كه در آن هنگام باد مخالف جهت حركت كاروان بود . هنگامي كه اسكله ها را پشت سرگذاشتيم با عنايت پروردگار باد ملايم شد و در مدت يازده روز آن را به اسكندريه رسانديم . » ( 1 )
اين جامه در موسم آن سال ( 1216 هـ . ق . ) طبق عادت همه ساله ، در ماه شوال به همراه كاروان محمل و خزانه ، به سوي مكه به حركت درآمد كه در آن سال ، اميرالحاج عثمان بك كتخدا بود . ( 2 )
از آن پس تا سال 1221 هـ . ق . مصر همچنان طبق سنت همه ساله ، جامه كعبه را ارسال مي كرد . در سال يادشده ، طبق معمول ، كاروان محمل به همراه جامه به حركت درآمد و هنگامي كه به مكه رسيدند ، امير سعودبزرگ ـ رهبر جنبش سلفي ها ـ بساط قدرت خويش را بر حجاز گسترده بود ، نامبرده با امير محمل مصري برخورد تندي كرد و او را نسبت به اشاعه بدعت هايي نظير طبل زدن و همراهي گروه موزيك با كاروان حج ، مورد سرزنش شديد قرار داد و تأكيد كرد كه از اين پس از ورود چنين كارواني در سال هاي بعد جلوگيري به عمل خواهد آورد . او چنين آورده است :
« در سال بعد ديگر اين گونه به حج سفر نكن و در صورتي كه بيايي همه را به آتش خواهم كشيد . » ( 3 )
اين برخورد موجب شد كه مصر از ارسال جامه بيروني كعبه خودداري كند ، پس امير سعود جامه اي از خز سرخ را بر كعبه آويخت كه پس از آن جامه كعبه را با ديباج جايگزين نمود . امير سعود در اين پوشش ، ديواره و پرده دَرِ كعبه را از ابريشم سرخ گلدوزي شده
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ جبرتي ، مصدر سابق ، ج5 ، ص313
2 ـ جبرتي ، مصدر سابق ، ج5 ، ص329
3 ـ جبرتي ، عجائب الآثار في التراجم و الاخبار ، ج6 ، صص307 ، 308 و 363
124 |
به وسيله طلا و نقره آذين نمود .
هنگامي كه پس از آن مجدداً دولت عثماني قدرت خويش را بر حجاز بازيافت مصر دوباره همانند پيش ارسال جامه بروني كعبه را آغاز نمود . ( 1 )
* پي نوشتها :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ ازرقي ، اخبار مكه ، ج1 ، پاورقي ، ص285