بخش 6
2 ـ حج گزاری ایرانیان در دوره قاجار
53 |
ميقات حج - سال هشتم - شماره سي و دوم - تابستان 1379
حج گزاري ايرانيان در دوره قاجار
( 1210 ـ 1344ق )
رسول جعفريان
مقدمه
در فقه اسلامي ، انجامِ عملِ حج براي هر مسلمان ـ كه توان مالي و جِسمي انجام آن را داشته باشد ـ يك بار در عمر واجب است .
حج ، در دو بخش انجام مي شود : 1 ـ حاجي تا پيش از فرا رسيدن روز نهم ماه ذي حجه ، در طول ماه ذي قعده و ذي حجه ، بايد « عمره تمتع » انجام دهد و از مكه خارج نشود تا نوبت بخش دوم اعمال برسد . 2 ـ از روز نهم ذي حجه ؛ يعني روز عَرَفه بخش دوّم آغاز مي شود ؛ يعني حاجي ، عصر روز عرفه ـ از ظهر تا غروب ـ را در عرفات مي ماند يا به اصطلاح « وقوف » مي كند . بخشي از شب دهم را در مشعرالحرام توقف كرده و از صبح روز دهمِ ذي حجه كه عيد قربان است ، تا روز دوازدهم ، در صحراي منا مي ماند ، يا به اصطلاح دو شب را در آنجا « بيتوته » مي كند . در اين سه روز ، رَمْي جَمَرات و قرباني مي كند و سر خود را مي تراشد يا كوتاه مي كند . در اين بين يا بعد از روز دوازدهم ، به مكه بر مي گردد و اعمال باقي مانده خود را شامل طواف ، نماز طواف ، سعي صفا و مروه و طواف نساء تمام مي كند و بدين سان ، بخش دوم نيز كه « حج تمتّع » است پايان مي يابد .
درست است كه انجام حج ، در عمر يك مرتبه واجب مي شود ؛ اما هر شخصي مي تواند حج مستحبي نيز به جا آورد كه
54 |
همان اعمال پيشگفته را انجام مي دهد .
همچنين مي تواند به نيابت از افرادي كه حج بر آنان واجب بوده و انجام نداده اند ، به حج مشرّف شود . زائران خانه خدا در هر سفر ، بيشتر كساني هستند كه براي انجام « حجّ تمتع » عازم مي شوند .
زائران ، پيش يا پس از اعمال حج ، مدينه را هم زيارت مي كنند . اين زيارت گرچه واجب نيست و ربطي به اعمال حج ندارد ، اما تقريباً در هيچ موردي ترك نمي شود .
گفتني است در اعمال حج ، هيچ تفاوتي ميان مذاهب اسلامي وجود ندارد و به جز در برخي از احكام فرعي ، تمام مذاهب اسلامي به طور مشترك و در زمان تعيين شده ، اين اعمال را برگزار مي كنند . به همين دليل ، انجام اين فريضه براي ايرانيان نيز كه از همان قرون نخست ظهور اسلام ، آن را پذيرفتند ، امري رايج بوده و انجام اين سفر در فرهنگ ديني آنان ، به طور طبيعي نهادينه شده است . روزگاري كه ايرانيان بر مذهب سنت بودند و زماني كه به مذهب تشيّع در آمدند و در همه ادوار ، براي انجام اين فريضه ، راه طولاني اين سفر را طي كرده و اعمال حج را انجام مي داده اند .
درست است كه سفر حج ، سفري شيرين و پرجاذبه بوده و هست ، ليكن با اين حال ، به دليل دشواري هاي فراوانش ، پر ماجرا و خاطره ساز بوده و خاطرات تلخ و شيرينش ، براي همه نسل ها جالب توجه و خواندني است . در هر زمان ، نسل جديدي كه اراده و عزمِ سفر حج داشت ، نيازمند تجربه هاي پيشينيان و پيرمردان بود و از اين جهت ، نوعي حافظه تاريخي مداوم از اين سفر ، در ذهنيّت جامعه اسلامي پايدار مانده است .
دشواري هاي سفر حج ، بيشتر در طي مسير سفر بوده است . اين مشكلات ، افزون بر مشكلات طبيعي و جغرافيايي ، ناشي از آزار و اذيت ساكنان اعرابي مسير بوده است . به علاوه ، رويارويي زائران عجم شيعه با حجاج سنّي و ساكنان عرب آن نواحي هم دشواري هايي را پديد مي آورده است . اين دشواري ها ، گاه چنان تصوير سختي از اين سفر به دست مي داد كه به طور عادي ، به ويژه در برخي سال ها ودوره ها ، انجام آن كاري معقول نمي نمود .
در برابر ، شيرينيِ انجام فريضه حج و حضور در مسجدالحرام و مسجدالنبي
55 |
وعرفات و مشعر و مِنا و همچنين زيارت قبور امامان ( عليهم السلام ) چنان بر مذاق حاجيان خوش مي آمد كه بدون ترديد ، اگر اين دشواري ها نبود ، بسياري از آنان نه يك بار كه بارها به اين سفر مي رفتند ؛ چنان كه برخي با وجود اين مشكلات ، چنين مي كردند . اين شيريني براي يك مسلمان معتقد كاملاً قابل درك است .
روحيه زائران در زمان انجام اعمال ، آنگونه كه در خاطراتشان منعكس شده ، نشانگر عمق لذّتي است كه يك زائر در آن زمان تجربه مي كرده است . زائر در آن لحظات ، به طور معمول ، نوعي تجربه عرفاني را در خود مشاهده و احساس مي كرد ؛ تجربه اي كه نمودي از آن را مي توان در مطالبي كه در برخي از سفرنامه ها آمده ، مشاهده كرد .
زائري كه راه سفر را در ميان خار مغيلان مي پيمود ، با ديدنِ كعبه ، آنچنان احساس شادي و لذّت مي كرد كه « خار مغيلان » را « گل نسرين » به حساب مي آورد :
يا رب اين كعبه مقصود تماشاگه كيست * * * كه مغيلان طريقش گل نسرين من است ( 1 )
زائري كه بيست و چهار ساعت ، پيوسته با كجاوه راه پيموده و به منزل رسيده است ، بايد به استراحت بپردازد ، ليكن « براق عشق ، بند و رَسَن را پاره كرده ، شعله آتش شوق قوّت گرفته » همان وقت به سمت حرم حركت مي كند . ( 2 )
فرهاد ميرزا نيز كه اسير اين خار مغيلان شده ، ياد شعر « حافظ » افتاده كه گفته است :
در بيابان چون به ياد كعبه خواهي زد قدم * * * سرزنش ها گر كند خارمغيلان غم مخور ( 3 )
فراهاني هم پس از انجام اعمال حج ، اين شعر را سروده است :
در طي ره عشق اگر رنج كشيديم * * * المنّةُ للهِ كه به مقصود رسيديم ( 4 )
زائر ديگري كه با نگاه به كعبه ، آتش شوق و اشتياق از وجودش شعلهور شده و البته مشكلات راه را نيز پس از چندين ماه پشت سر گذاشته ، مي گويد :
چو خوش بُد كعبه گر رفتن نمي داشت * * * چو رفتن داشت برگشتن نمي داشت ( 5 )
همين زائر وقتي به چند فرسنگي مدينه مي رسد ، از حركت كاروان چنين ياد مي كند :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ ميرزا علي اصفهاني ، ص 209
2 ـ ميرزا علي اصفهاني ، ص 214
3 ـ فرهاد ميرزا ، ص 162
4 ـ فراهاني ، ص 185
5 ـ سفرنامه منظوم حج ، ص 82
56 |
پس آنگه با وقار و با سكينه * * * روان گشتند تا شهر مدينه
دو فرسخ همچو صرصر مي دويدند * * * نه با پا بلكه با سر مي دويدند ! ( 1 )
همانگونه كه پيشتر گفتم همه خاطرات حج شيرين نبوده است . يك زائر در طول مسير و در دوراني كه روزگار را در اين دو شهر سپري مي كرد ، با مسائل گوناگوني درگير مي شد . اين مسائل در دوره هاي مختلف ، از جهاتي به يكديگر شباهت داشته و به تناسبِ عوض شدن اوضاع واحوال ، نوعي دگرگوني در آنها پديد مي آمد . مي توان تصوّر كرد كه در دوره قاجاريه ، به ويژه نيمه دوّم آن ، كه اطلاعات ما از آن بيشتر است ، حجّاج ايراني وضعيت مشابهي را پشت سر نهاده اند ؛ ما چگونگي اين مشكلات را طي عناوين خاصي ، به بررسي خواهيم گذاشت .
منابع
براي شناخت آيين حج گزاري ايرانيان در دوره قاجاري ( 1210 ـ 1343 قمري ) مهم ترين منبع ، سفرنامه هاي حجّي است كه در اين دوره توسط درباريان ، دبيران و عالمان نوشته شده است . تعداد اين سفرنامه ها بالغ بر سي عنوان است كه بيش از نيمي از آنها به چاپ رسيده و در دسترس عموم است . گفتني است در ميان دهها سفرنامه اي كه در دوره قاجاري در گزارش سفر حج نوشته شده ، تنها چند نمونه به طور عمومي شناخته شده است كه از آن جمله مي توان به « سفرنامه فرهاد ميرزا » ( 1292 ) و « سفرنامه نايب الصدر شيرازي » ( 1305 ) اشاره كرد . با اعتراف به اين كه اين دو نمونه سفرنامه ، حاوي آگاهي هاي ارجمندي از سفر حج بوده و مطالب خواندني فراوان ديگري در آنها آمده است . بايد گفت ، ساير سفرنامه هاي اين دوره ، هر يك به فراخور دانش و حال و هواي مؤلف ، مشتمل بر مطالب ارزشمندي از اين سفر ؛ اعم از آگاهي هاي ديني ، تاريخي و اجتماعي است .
بديهي است به يُمْن اين سفرنامه هاست كه ما امروزه مي توانيم گزارش نسبتاً جامعي از حج گزاري ايرانيان در دوره قاجاري در اختيار داشته باشيم . اين افزون بر اطلاعات جغرافيايي است كه در باره شهرهاي ايران و عراق و شام و نيز مكه و مدينه در اين قبيل آثار
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ سفرنامه منظوم ، ص 70
57 |
آمده و لازم است كه به گونه اي عالمانه طبقه بندي شود تا بهتر مورد استفاده قرار گيرد .
مي توان گفت در دوره قاجاري ، به ويژه ازسال 1260 هجري به اين سو ، سفرنامه نويسي يا به اصطلاح آن روزگار « روزنامه سفر » به طور جدّي در دستور كار فرهيختگان عصر قاجاري كه عشق به تأليف و نگارش داشتند ، قرار گرفته است . اين حركت ، به پيروي از آثار مشابهي بوده است كه برخي از غربيان ، از قرن چهاردهم ميلادي به اين سو ، تحت عنوان « سفرنامه » نوشته و به مرور در هند و ايران در دسترس ايرانيان قرار گرفته است . برخي از اين سفرنامه ها كه به نوعي به ايران مربوط مي شد ، سخت مورد علاقه درباري هاي ايران قرار داشت . ( 1 ) آگاهيم كه سفرنامه هاي اروپايي در دوره صفوي ، در باره ايران و هند و به طور كلّي ، آسيا تا چه اندازه گسترده بوده است . اين آثار به ويژه در دوره ناصري ، در اختيار درباريان ايران قرار گرفت و به همين دليل است كه نسخه هاي فراواني از آنها در كتابخانه ملي ايران موجود مي باشد . ( 2 ) طبعاً اين حركت فرهنگي ، به نوعي در ميان چهره هاي دانشي ايران تأثير گذاشت و ادبيات نويني را در اين زمينه پديد آورد ؛ ادبياتي كه مي توان آن را « ادبيات سفرنامه نويسي » نام نهاد . سفرنامه هاي اين دوره ، برخي گزارش سفر به اروپا و هند است . ( 3 ) برخي ديگر ، گزارش سفرهاي زيارتي به عَتَباتْ در عراق كه كساني مانند خود ناصرالدين شاه نيز در اين زمينه تأليف دارند . ( 4 ) برخي هم مربوط به سفرهاي داخلي در ايران است كه اين بخش بسيار گسترده بوده و حاوي اطلاعات بسيار با ارزشي است . در اين ميان ، سفرنامه هاي حج كه گزارش سفر به حِجاز است ، حجم قابل ملاحظه اي از نوشته هاي سفرنامه ايِ اين دوره را تشكيل مي دهد كه شمار زيادي از آنها ، منبع نوشته حاضر است .
چيزي كه در باره سفرنامه هاي موجود گفتني است ، آن است كه ، مؤلفانِ هر يك از اين سفرنامه ها ، از منظري خاص به مسائل و رخدادها نگريسته و نكات ويژه اي را مورد توجه قرار داده اند . انتخاب ما ، تنها شامل نكاتي مي شود كه به نوعي به حج گزاري ايرانيان مربوط است ؛ يعني نشان دادن اين كه ايرانيان چگونه سفر مي كرده اند ، با چه مشكلاتي روبرو بوده اند و اصولاً چه نظامي براي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ براي نمونه بنگريد : افضل التواريخ ، ص 337 . آقا احمد كرمانشاهي در كتاب « مرآة الأحوال » خود كه سفرنامه او به هند و در ضمن شرح حال خود اوست ، با اشاره به سفرنامه هاي انگليسي ها مي نويسد : اگر كسي [ از آنان ] به مُلكي رود و يا از عجايب المخلوقات چيزي ببيند ، آن را و احوال آن و ملك را و آن حيوان را نويسد و صورت آن را كشد و چون به كلكته و دارالرياسه ديگر اين جماعت رسد ، وي را اعزاز كنند و آن كتاب را در چهاپخانه ( كذا ) برده از آن صدها نسخه چاپ كنند و به قالب نويسند . . . و لهذا هر كس به هر ملكي كه رفت يا به جزيره اي كه رسيد ، احوال آن را به شوق آنكه علاوه بر اعزاز و اشتهار ، مبلغ كلّي عايد او خواهد شد ، ثبت مي كند . مرات الأحوال ، ( آقا احمد كرمانشاهي ، قم ، انصاريان ، 1373 ) ج 2 ، ص 882 . گزارش ما را در باره اين كتاب بنگريد در : مقالات تاريخي ، دفتر اول ، ( قم ، الهادي ، 1375 ) صص 97 ـ 148
2 ـ يكي از كارهاي دارالترجمه ناصري ، ترجمه همين سفرنامه ها بود . براي نمونه بايد از ترجمه سفرنامه « اوايلسن » به ايران ياد كرد كه سيد عبدالله آن را ترجمه و به ناصرالدين شاه اهدا كرده است ( فهرست نسخ خطي كتابخانه ملي ايران ، ج 3 ، ص 37 ، 176 . نمونه هاي ديگر : سفرنامه تركستان از « پاشينو » ، ترجمه داود خانف ، همانجا ، ج 3 ، ص 219 ، 252 . سفرنامه تونس ، از « رباتل » و « دكتر تيران » ، ترجمه علي نامه نگار ، همانجا ، ج 3 ، ص 291 . تنها در همين مجلّد از دهها سفرنامه ديگر كه براي ناصرالدين شاه ترجمه شده ، نام برده است .
3 ـ مانند سفرنامه « مسير طالبي في بلاد افرنجي » از ميرزا ابوطالب خان اصفهاني ( م 1221 ) كه در فاصله سال هاي 1213 ـ 1218 در انگليس و هند بوده و سفرنامه خود را نوشته است . نمونه ديگر « سفرنامه و حيرتنامه » سلطان الواعظين است كه گزارش سفر او به هند در سال 1221 است و آن را در سال 1231 به دستور فتحعلي شاه تدوين كرد . نمونه ديگر ، « تحفة العالم » از عبداللطيف شوشتري ( 1172 ـ 1220 ) است كه گزارش سفر و زندگي اش را از سال 1202 تا 1216 ـ كه در هند بوده و همانجا درگذشته ـ در آن نوشته است .
4 ـ « سفرنامه ناصرالدين شاه به عتبات » يا « شهريار جاده ها » ، به كوشش محمدرضا عباسي ـ پرويز بديعي ، تهران ، سازمان اسناد ملي ايران ، 1372 . سه نمونه ديگر : سفرنامه ابوالحسن خان فخرالملك اردلان به عتبات ، ( سفر سال 1304 ) به كوشش محمد رضا عباسي ، تهران ، سازمان اسناد ملي ايران ، 1372 . سفرنامه اديب الملك به عتبات ، به كوشش مسعود گلزاري ، تهران ، دادجو ، 1364 . سفرنامه عضدالملك به عتبات ، به كوشش حسن مرسلوند ، تهران ، مؤسسه مطالعات و پژوهش هاي فرهنگي ، 1370
58 |
اداره حج از سوي ايران و ايرانيان وجود داشته است . اين قبيل آگاهي ها ، در برخي از سفرنامه ها به صورت مستقيم مطرح شده است ؛ در حالي كه در برخي ديگر ، تنها با اشاره از اين قبيل مسائل ياد شده است .
اين نيز گفتني است كه سفرنامه نويسان از كارهاي يكديگر آگاهي داشته اند . براي مثال امين الدوله مي نويسد كه چون شرح ابنيه مدينه در سفرنامه هاي ديگر مندرج است ، اين قبيل مطالب را در اينجا تكرار نمي كنم . ( 1 ) وي به خصوص از متن چاپي سفرنامه نايب الصدر ياد كرده و اين كه وي در آنجا شرحي از ظلم قونسول ايران در جدّه را در حق زوّار يادآور شده است . ( 2 ) همو از شخصي به نام حسام العلما نقل كرده كه در حال نوشتن « احوال و سفرنامه » خودش بوده و بنا دارد به محض « ورود به استانبول طبع و نشر » كند . امين الدوله كه او را بي سواد مي داند ، از اين مسأله خشمگين شده ، مي نويسد : « مصمم شدم كه ديگر روزنامه سفر را ننويسم و اگر بنويسم خيلي مختصر باشد و به دست هيچ كس نيفتد . » ( 3 )
برخي از سفرنامه ها به هدف آگاه كردن حجاج از مشكلات راه و برخي به هدف ارائه گزارش به دربار بوده است . ميرزا عبدالغفار نجم الملك ، منجم باشي ناصرالدين شاه در سفرنامه اش كه آن را در سال 1306 نوشته است ، تكيه اش روي برخورد بدي است كه در عربستان با حجاج عجم شده است . وي در جايي امير جَبَل را كه سخت به حجاج صدمه مي رساند ، تهديد كرده است كه « اگر اجل مهلت داد ، مراتب سوء سلوك شما را در تقويم چاپي مندرج خواهد نمود و به عرض اولياي دولت خواهد رسانيد . » ( 4 )
گذشت كه سفرنامه نويسي از حدود سال 1260 هجري به اين سو جدي تر شده است . يكي از كهن ترين اين سفرنامه ها ، « سفرنامه حاج علي خان اعتماد السلطنه » است كه در سال 1263 انجام شده و در كنار « سفرنامه محمد ولي ميرزا » ( در سال 1260 ) پسر عباس ميرزا و سفرنامه بروجردي با عنوان « بزم غريب » ( در سال 1261 ) در رديف نخستين سفرنامه هاي حج است كه در دوره قاجاري تأليف شده و ما از آنها آگاهيم . اعتماد السلطنه كه به همراه مهد عليا ، مادر ناصرالدين شاه و آصف الدوله به حج سفر كرده ، اطلاعات تاريخي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ امين الدوله ، ص 248
2 ـ امين الدوله ، ص 255
3 ـ امين الدوله ، ص 281
4 ـ نجم الملك ، ص 184
59 |
جالبي از حج گزاري ايرانيان و ساير مسلمانان آورده و به ويژه در باره شهرها و نيز دولت عثماني آگاهي هاي تاريخي به دست داده است .
مشهورترين اين سفرنامه ها ، « سفرنامه فرهاد ميرزا » معتمد الدوله ـ فرزند عباس ميرزا ـ از سياستمداران و عالمان خاندان قاجاري است كه جداي از اين اثر ، آثار علمي وتاريخي ديگري هم از وي برجاي مانده است . وي كه اهل علم و دانش بوده ، آگاهي هاي مفصلي از ابعاد مختلف حج ، از فقه و تاريخ به دست داده و سفرنامه خود را غني كرده است . وي از جمله كساني است كه در جستجوي اماكن تاريخي به هر گوشه اي سرزده و با توجه به اطلاعاتي كه از كتابهاي تاريخي معروفي مانند « خلاصة الوفاء » به دست آورده ، يك يك مساجد مدينه را زيارت كرده ، آگاهي هايي در باره آنها داده و حتي نقشه اي هم براي حرم پيغمبر ( صلّي الله عليه وآله ) و مسجد النبي كشيده است . ( 1 ) همو با توجه به دانش وموقعيت خود ، برخي از كتيبه هاي موجود مسجد را خوانده و در كتابش ثبت كرده است .
« سفرنامه حسام السلطنه » ـ برادر فرهاد ميرزا ـ سياستمدار مشهور دوره قاجاري كه در سال 1297 انجام گرفته ، به لحاظ شرحي كه در باره اماكن تاريخي دارد و در باره بسياري از آنها به طور مستقل مطالبي آورده ، قابل توجه است . اين قبيل مطالب از كتاب هايي كه همراه وي بوده و يا بعداً براي تكميل سفرنامه از آنها استفاده كرده ، بر متن افزوده شده است .
در ميان سفرنامه هاي موجود ، « سفرنامه فراهاني » كه در سال 1302 انجام شده ، اطلاعات بسيار جالبي از حج گزاري ايراني ها و حتي غير ايراني ها دارد و از اين جهت واقعا ممتاز است . وي به تفصيل در باره حجاج كشورهاي مختلف و چگونگي آمدن آنها وحتي مذهبشان سخن گفته است . از نظر شرح اماكن تاريخي نيز سفرنامه فراهاني ، حاوي اطلاعات جالب و ممتازي است . وي بسياري از سنگ نبشته ها را كه نام باني بناهاي مذهبي و تاريخ آنها را داشته ، آورده است . وي تصويري هم از مسجد الحرام كشيده است . ( 2 )
« سفرنامه مخبرالسلطنه » كه در سال 1321 نوشته شده ، به لحاظ سفر دور دنيا اهميت فراواني دارد . اطلاعات آن در باره
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ فرهاد ميرزا ، ص 183
2 ـ فراهاني ، ص 192
60 |
مكه و مدينه نيز مفيد بوده و به احتمال نزديك به يقين مي توان گفت نخستين سفرنامه فارسي است كه در آن ، عكس هايي از اماكن تاريخي آن بلاد چاپ شده است . در اين كتاب يك نقشه نيز چاپ شده است . ( 1 )
« امين الدوله » ، شخصيت سياسي مشهور اين دوره ، كه پس از سلطنت مظفرالدين شاه يك ـ دو سالي صدر اعظم وي بود ، سپس عزل گرديد و امين السلطان به جاي او نشست ، در سال 1316 سفري به مكه داشته و گزارش آن را نگاشته است . اين سفرنامه به لحاظ آن كه از ديد شخصيتي چون امين الدوله است كه خود را علاقه مند به اصلاحات نشان مي داد ، قابل توجه و خواندني است .
« سفرنامه سيف الدوله » ، تقريباً از نظر ارائه اطلاعات در باره حج گزاري ايرانيان ، بسيار فقير است . در زمينه هاي ديگر نيز كمتر نكته تازه دارد . به عكس آن ، « سفرنامه نايب الصدر » بسيار لطيف و مملو از نكات ديني و اخلاقي است . وي به خصوص در مواردي ، هدفش را از نوشتن سفرنامه ، راهنمايي حجاج بعدي عنوان مي كند ، ( 2 ) و اين نكته قابل توجهي است . به همين دليل ، اطلاعات جامعي در باره حج گزاري ايرانيان و دشواري هاي اين سفر در اين اثر آمده است . وي شرحي از راه جَبَل و كارهاي ناپسند حمله داران بيان كرده و بعد مي نويسد : مقصود از اين مطالب اين است كه اقلاًّ هر كس يكي از اهل ولايت خودش يا شخص معتبري را به دست داشته باشد كه موجب صدمه و اذيّت نگردد و در راه معطّل و حيران نماند . ( 3 ) وصف وي از مسجد النبي و شرح كتيبه ها و آثار آن نيز جالب توجه است . اين اقدام او به ويژه ثبت اشعار تركي بقاع بقيع و جز آن ، بسيار مغتنم است .
« سفرنامه ميرزا داود وزير وظايف » نيز كه در سال 1322 انجام شده ، سفرنامه اي با محتوا و ارجمند است . توضيحات اين سفرنامه در باره حج گزاري ايرانيان جالب توجه و به لحاظ وصف اماكن تاريخي مخصوصا شرحي كه از مصلاّهاي مذاهب چهارگانه در مسجد الحرام داده ، جالب توجه است .
در اين نوشته ، از بيست سفرنامه قاجاري استفاده شده است كه در جمع ، از بهترين و مشهورترين سفرنامه هاي موجود است . از آنجا كه اعمال حج در
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ مخبرالسلطنه ، ص 256
2 ـ نايب الصدر ، ص 136
3 ـ نايب الصدر ، ص 172
61 |
ذي حجه انجام مي شود و بلافاصله پس از آن ماه محرم ؛ يعني آغاز سال جديد قمري آغاز مي شود ، ما سال انجام حج را مبناي نقل قول ها قرار داديم ؛ گرچه ممكن است برخي از گزارش ها مربوط به ماه محرّم ، يعني سال بعد باشد . طبيعي است در هر بخش و ذيل هر عنوان ، مطالبي كه مربوط به آن عنوان بوده ، بر اساس سير تاريخي نقل ها ، از هر سال ، تنظيم شده است تا از اين رهگذر بتوان يك مشكل يا مسأله را در طول چند دهه دنبال كرد .
حج گزاري ايرانيان و مسأله روابط قاجار و عثماني
از آنجاكه سرزمين حجاز در حوزه قدرت دولت عثماني قرار داشت ، انجام اعمال حج براي ايرانيان ، به نوعي به روابط سياسي دولت قاجار و عثماني ارتباط پيدا مي كرد . به همين دليل ، از گذشته دور ، در قراردادهايي كه ميان آن دو به امضا مي رسيد ، به مسأله حج و زيارت عتبات توجّه كامل مي شد و اصل يا اصولي از آن به امر حج و زيارت اختصاص اختصاص پيدا مي كرد . البته بايد توجه داشت كه در مكه يا مدينه ، دولت شُرَفاي علوي قدرت داشت و شريف وقتِ حجاز به طور معمول ، چه براي كسب درآمد بيشتر و چه به انگيزه هاي مذهبي و نَسبي ، مي كوشيد تا با ايرانيان روابط بهتري داشته باشد .
فراهاني ( در سال 1302 ) از مناسبات خوب شريف عون با ايرانيان سخن گفته ، مي نويسد : وي « زبان فارسي و تركي قدري مي داند و هر كس از اعيان و ارباب كمال ايراني به مكه مي آيد ، طالب و شايق به ملاقات با اوست » . ( 1 ) كما اين كه در جريان سفر امين الدوله به حج در سال 1316 ، شريف مكرر به ديدن وي آمده و امين الدوله نيز متقابلا هداياي فراواني براي وي فرستاده است . ( 2 ) اما از آن جا كه شريف عامل دولت عثماني بوده و از سوي ديگر ، مي بايست پاسخگوي اكثريت سنّي مذهبِ حاضر در اين دو شهر باشد ، نمي توانست در اين زمينه سرمايه گذاري بيشتري كند . با اين حال و در مجموع ، مي بايست وجود شريف مكه را در شمار عوامل مثبت براي ايرانيان شيعه مذهب دانست . ( 3 )
به مسأله اصلي باز گرديم . پايه اساسي روابط تاريخي ايران و عثماني بر
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ فراهاني ، ص 200
2 ـ براي نمونه ، نكـ : امين الدوله ، ص 205
3 ـ در سال 1292 كه فرهاد ميرزابه حج رفت ، شريفِ مكه نشان دولت ايران رابه او نشان دادكه به وي داده شده اما فرمان ندارد . فرهاد ميرزا قول داد تا فرمان آن نيز از تهران براي وي ارسال شود . فرهاد ميرزا ، ص 223
62 |
نوعي رقابت سياسي و مذهبي استوار بوده و تنها در شرايط خاصي ، اين روابط ، به صورتي حسنه در مي آمده است . يكي از مهم ترين عوامل براي ايجاد زمينه مصالحه موقت كه گاه تا چند دهه پايدار مي ماند ، درگير بودن دولت عثماني در بخش اروپايي خود بود كه آن دولت را مجبور به نوعي سازش با دولت ايران مي كرد .
اصل بودن رقابت ، با وجود رفت و آمد فراوان ايرانيان به عراق و حجاز و ارتباط برقرار كردن با شيعيان آن نواحي ، زمينه را براي داغ نگاه داشتن اوضاع از سوي عثماني فراهم مي كرد . اين دولت مي بايست به نوعي در سرزمين هاي خود ، ذهنيّتي را بر ضدّ ايرانيان شيعي مذهب نگاه دارد . اين وضعيت در شرايط بحراني بيشتر گشت و اساس آن از زمان صفويه پايه گذاري شده بود . ( 1 )
روابط غير حسنه ايران و عثماني در دوره قاجاريه ادامه يافت و درگيري هاي متعددي ميان سپاهيان دو دولت روي داد كه خارج از حوصله اين نوشته است . آنچه از برخي از اسناد موجود بر مي آيد اين است كه تا پيش از سال 1237 دشواري هاي موجود سبب ترك حج يا محدود بودن آن شده بود و پس از درگيرهايي كه ميان دو دولت رخ داد ، به آرامي كار به گفتگو و مصالحه كشيده شد . در نامه اي كه عباس ميرزا در اين سال به خسرو محمدپاشا والي ارزنة الروم نگاشت ، اشاره شده است كه : « اهل اين ولايات به حكم شرع مستطاب ترك حج و تجارت در آن حدود را اقرب به صواب مي دانستند » اما پس از تعهدي كه شما داده ايد « بعض مردم . . . في الفور اسباب سفر مكه را مهيّا كردند و عازم و جازم آن سفر خيريت اثر شدند » . ( 2 ) در همان سال 1237 صلح نامه اي ميان دو دولت منعقد شد كه اصلي از آن ، به امر حج گزاري ايرانيان اختصاص داشت . نكته مهم در اين اصل ، جلوگيري از اجحافاتي بود كه در گرفتن ماليات و حقوق گمركي بر ايرانيان روا مي رفت . به علاوه احترام نهادن به حجاجِ اعيانِ درباري نيز مورد تأكيد قرار گرفته بود . بخشي از اين اصل چنين است :
ماده ثانيه : و از اهالي ايران ، كساني كه به كعبه مكرّمه و مدينه منوّره و ساير بلاد اسلاميه آمد و شد مي نمايند . . . مثل اهالي خودشان معامله نمايند و از ايشان دورمه و ساير وجوه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ در اين باره بنگريد به : علل برافتادن صفويان مقاله : پاره اي از مسائل حجاج شيعي در دوره صفوي ، تهران ، سازمان تبليغات اسلامي ، 1372
2 ـ اسناد و مكاتبات تاريخي ايران ، قاجاريه ، به كوشش محمدرضا نصيري ، تهران ، كيهان ، 1368 ، ج 1 ، ص 258
63 |
خلاف قانون شرعيه اصلا چيزي مطالبه نشود . . . و از شام شريف الي حرمين محترمين و از آن جا الي شام شريف ، از جانب امين صُرّه همايون نيز نظارت حال ايشان شود و خلاف شرايط به هيچ وجه واقع نگردد و در حمايت ايشان همّت نمايند . . . و از مخدّرات حرم شاهي وحرم هاي شاهزادگان عظام و ساير اكابر دولت بهيّه ايران كه به مكّه معظّمه وعتبات عاليات مي روند ، فراخور مرتبه ايشان حرمت و اعزاز شود . ( 1 )
طبيعي بود كه حفظ جان ايراني ها در مملكت عثماني بر عهده اين دولت بود و دولت عثماني نيز اختيار امور حجاز را به شريف واگذار كرده بود . اين در حالي بود كه شريف نيز قادر به مقابله كامل با اعراب بدوي نبود و هر سال ، مصيبت هاي فراواني بر زائران ايراني وارد مي گرديد . اين مسأله سبب مي شد تا زائران ايراني دولت عثماني را مقصّر بدانند و از سفير ايران در استانبول انتظار آن را داشته باشند تا نسبت به اين رخدادها ، پي گير باشد . ( 2 )
شمار حجاج ايراني در قياس با شمار كلّ حجاج ، اندك به نظر آمده و با توجه به آمارهاي حدسي موجود ، از پنج تا هفت يا هشت درصد بوده است . از نظر رقم ، شمار حاجيان ايراني در سال 1302 سه هزار و اندي بوده است . اين در حالي است كه سال هاي پيش از آن ، اين رقم تا هشت هزار نفر مي رسيده است . در سال 1322 شمار حجاج ايراني بسيار اندك بوده است . به نوشته ميرزا داود : « حاج ايران خيلي كم است ، هزار و دويست نفر به سياهه آمده است » . ( 3 ) بنابر اين بايد نوسان شمار حجاج ايراني را در سال هاي سخت و راحت بين هزار تا هشت هزار نفر دانست . ( 4 ) البته ، به لحاظ مذهبي ، بايد شيعياني را نيز كه از عراق يا جبل عامل مي آمدند ، در نظر آورد . در مواقع حساس ، اينان نيز در كنار شيعيان عجم بودند .
راه هاي سفر حج و دشواري هاي آن
ايراني ها براي رفتن به حج ، مي توانستند يكي از چهار راه موجود را انتخاب كنند . تصميم گيري براي انتخاب راه بسته به چند نكته بود ؛ نخست : اوضاع و احوال كلي راه و اخبار مربوط به امنيت آن ، دوم : داشتن زمان مناسب براي انتخاب راه دور و نزديك ، سوم : محل
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ اكسير التواريخ ، ص 369 ـ 370
2 ـ ميرزاعلي اصفهاني ، ص 200
3 ـ ميرزا داود ، ص 105
4 ـ فراهاني ، ص 168
64 |
سكونت مسافر در شمال يا جنوب ايران ، چهارم : تصميم حمله دار و مسائل ديگر .
در ارتباط با نكته نخست ، به جز آنچه شايع بود ، تصميم گيري دولت نيز مؤثر بود ؛ زيرا حكومت ممكن بود اجازه عبور از يك راه را ندهد . حكومت در اين زمينه ، بر اساس اخبار موجود ، نظر قونسولگري ايران در جده و سفارت ايران در عثماني تصميم گيري و اقدام مي كرد .
در باره امنيت راه ، حمله داران آگاهي هاي مهمي داشتند و البته مصالح خود را نيز در نظر مي گرفتند . در واقع ، مهم ترين تجربه اي كه حمله دار در آن دوره مي آموخت ، ياد گرفتن اين مسيرها ، و دريافت اطلاعات درست در باره امنيت آنها بود . راهي كه ممكن بود در يك سال امن باشد و سال بعد ، با ناامني زيادي مواجه شود و براي حجاج دردسر درست كند . جالب آن كه سفرنامه نويسان نيز كاملا به اهميت اين مسأله واقف بودند و مي كوشيدند تا در روزنامه سفر خود ، به مقايسه راه ها بپردازند . محمدولي ميرزا در سال 1260 آگاهي هايي در باره مسيرهاي رفت و برگشت به دست داده و ويژگي هاي هر يك را نموده است . ( 1 ) از مطالبي كه نايب الصدر در سال 1305 و 1306 آورده ، روشن مي شود كه تقريباً مهم ترين نگراني حجاج از ناحيه تعيين مسير بوده و آنان از هر حيث تلاش مي كرده اند تا اطلاعاتي در باره مسير بازگشت پيدا كنند . وي كه گزارش روزانه سفرش را نوشته ، از زماني كه پس از اعمال حج به مدينه مشرف شده ، به طور مرتب در اطراف مسير بازگشت و گفتگوي حجاج در باره آن و اين كه راه دريايي بهتر است يا راه جبل و جز آن ، سخن گفته است . ( 2 ) در جمع ، براي رسيدن حجاج ايراني به حجاز ؛ اعم از مكه يا مدينه ، چهار مسير اصلي وجود داشت :
الف : مسير دريايي از جنوب ايران به جده
يكي از مهم ترين مسيرهاي حج براي ايرانيانِ ساكنِ فارس و جنوب كشور ، مسير دريايي از خليج فارس بوده است . در اين مسير ، حجاج از طريق بندر بصره ، بندر عباس ، بندر لنگه ، بندر بوشهر و برخي ديگر از بنادر جنوبي ايران ، با كشتي به جده مي رفتند . مسير كشتي از خليج فارس به سمت درياي عمان و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ محمد ولي ميرزا ، ص 275
2 ـ نايب الصدر ، ص 242
65 |
اقيانوس هند بوده ، سپس كشتي به سمت يمن حركت كرده ، از آنجا وارد درياي سرخ مي شد و در بندر جده لنگر مي انداخت .
دراين روزگار ، كشتي هاي مسافريِ اين مسير ، به طور عمده ، از آنِ شركت هاي انگليسي يا ديگر كشورهاي اروپايي بوده و كاركنان آنها انگليسي ، هندي و برخي نيز عرب بوده اند . ( 1 ) در سال 1306 افزون بر كشتي هاي انگليسي ، از يك كشتي كه متعلّق به پسر مرحوم حاج زين العابدين تاجر شيرازي ، ساكن بمبئي ياد شده كه البته عمله آن در مقايسه با كشتي هاي ديگر ، خيلي بد وصف شده و شهرت آن را خدشه دار كرده اند . ( 2 )
دشواري سفر با كشتي ، براي ايرانياني كه با آن آشنا نبوده و عادت به كشتي سواري نداشته اند ، درد سرهاي زيادي را ايجاد مي كرد . در بسياري از سفرنامه هايي كه در اين دوره ، گزارش اين سفر دريايي را نوشته اند ، از تلاطم دريا و موج هاي بلند و ترس و اضطراب حُجاج سخن گفته اند . ( 3 ) زائري اين وضعيت را چنين وصف كرده است :
« باز باد شمال مخالفي وزيدن گرفت ، افواجِ امواج به حركت آمد ، به كشتي ريزان و حجاج از رجال و نسوان وداع جان نمودند ، در كيفيت روز مذكور زبان از تفصيلش لال است و مرغ بيان قاصر و شكسته بال » . ( 4 )
براي زائراني كه براي بار نخستين در كشتي مي نشستند ، آن هم براي طي اين راه طولاني از جده تا بوشهر ، تحمّل دشواري هاي مسير دريايي بسيار سخت مي نمود . روزهاي متوالي اسير بي هوشي ، استفراغ و عدم توانايي براي خوردن غذا بودند و بايد با جان كندن اين مسير را طي مي كردند . شرحي از اين مصايب را دختر فرهاد ميرزا نيز داده و با اشاره به اين كه دو شب كامل باد مي آمد و كشتي در تلاطم بود ، از كاپيتان خارجي كشتي ياد مي كند كه : « تا صبح بيدار بود » و « خواب به چشمان اينها وجود ندارد » . آنگاه مي افزايد : « در مملكت ايران ، يك شب كسي بي خوابي بكشد ، هزار جور آه و ناله مي كند ، مثل مرده هرجا باشد مي افتد ، ليكن اينها نه به جايي مي افتند ، نه طوري كه رفع كسالت بشود ، متصل در حركت و راه رفتن مي باشند » . ( 5 ) در طي اين مسير ، قرنطينه هاي مخصوصي وجود داشته كه حجاج را از كشتي پياده كرده ، لباس هاي آنان را ضدّ عفوني نموده و خود آنان را
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ نكـ : سفرنامه عتبات و مكه ، ص 159 و 160
2 ـ نجم الملك ، ص 173
3 ـ سفرنامه جزائري ، ص 33
4 ـ بزم غريب ، ص 764
5 ـ دختر فرهاد ميرزا ، ص 302
66 |
نيز معاينه مي كرده اند . ( 1 ) اين كار براي جلوگيري از انتقال بيماري هاي واگيردار به ساير حجاج كشورها بوده است . براي مثال ، زماني كه شايع شده بود كه در جده بيماري وبا شايع شده ، دولت روس براي دو سال اجازه نداد « احدي از تبعه روس » براي حج تذكره بگيرد . ( 2 ) اين هم ممكن بود كه اگر شايعه بيماري در حجاز بالا گيرد ، حجاج از ساير كشورها ، اقدام به سفر حج نكنند . ( 3 )
يكي از دشواري هاي قرنطينه براي يك حاج ايراني يا غير ايراني اين بود كه آنان را به طور جمعي لخت كرده ، در يك صف از برابر پزشك عبور مي دادند . لباس ها و وسائل آنان را نيز در صندوق بزرگي گذاشته آن را در ماشين بخار مي گذاشتند تا به طور كامل ضد عفوني شود . پس از آن ، چندين روز ـ گاه تا ده يا دوازده روز ـ آنان را نگاه داشته و سپس سوار كشتي مي كردند . منطقه قرنطينه در اين مسير دريايي دست كم در سه دهه پاياني دوره قاجار شهر قمران بوده است . ( 4 )
يكي از دشوارترين كارها ، سوار و پياده شدن از كشتي براي قرنطينه بود كه با وجود شلوغيِ بيش از حد و سوار شدن بيش از ظرفيت كشتي ، تحمّل ناپذير بوده است . به علاوه ، همين شلوغي سبب مي شد كه افراد در كشتي ، جايي براي نشستن پيدا نكرده و طي سفر گرفتار عذاب مضاعف شوند . يك بار سه مسافر مجبور شدند دوازده ليره خرج كنند تا اجازه يابند محلي را در كشتي كه متعلق به خدمه ارمنيِ آن بود ، براي اسكان خود بگيرند . يكي از اينان درباره آنچه طي برخوردشان با اين ارمني ها رخ داده مي نويسد : « اغلب ارامنه مي آمدند و از كوزه ما آب مي خوردند . گاهي مست بودند و گاهي مي رقصيدند و گاهي به ما ايراد مي گرفتند و سر به سر مي گذاشتند . گاه با ما در جنگ و گاه آشتي بودند . ما هم چون چاره نبود ، به همه حال ساخته بوديم . » ( 5 )
زائران ايرانيِ شيعه در اين مسير ، مي بايست از برابر منطقه يَلَمْلَم و به عبارتي جُحْفه محرم شوند . شناخت اين محل ، دشواري خاصي داشت كه تنها افراد خبره و آگاه به مسير مي توانستند محلّ آن را تشخيص دهند . زماني كه كشتي به اين نقطه مي رسيد ، خبر رسيدن آن را كاپيتانِ كشتي با سوت اعلام مي كرد و حُجّاج محرم مي شدند . ( 6 ) گاه به قدري
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ سفرنامه عتبات و مكه ، ص 163
2 ـ امين الدوله ، ص 68
3 ـ امين الدوله ، ص 75
4 ـ جزائري ، ص 37 ؛ سفرنامه عتبات و مكه ، ص 163
5 ـ جزائري ، ص 69 و 70
6 ـ جزائري ، ص 36 ؛ سفرنامه عتبات و مكه ، ص 167
67 |
كشتي كثيف بود كه مقدمات محرم شدن از جمله غسل ، محال مي نمود .
ظهيرالملك در سال 1306 مي نويسد : « نجاست است كه از اهل كشتي مي بارد ، الآن در حال احرامند ، چه احرامي ! كه بدون ساتر و فوطه و همين طور كشف العوره غسل مي نمايند ! چه غسلي ! ظرف نجس ، آب نجس ، محل ناپاك ، سبحان الله معركه غريبي است ! » ( 1 ) برخي از كساني كه مقدس بودند ، در آنجا محرم نشده و پس از آمدن به جدّه ، بار خود را به مكه فرستادند ، خود با « مختصر لوازم و قليل مخارج » به سعديه كه ميقاتگاه يلملم است مي رفتند و در آنجا محرم مي شدند . ( 2 )
دشواري عمده اين راه ، معطلي هاي فراواني بود كه مسافران در اين بنادر ، چه در رفتن و چه در برگشتن از جدّه مي بايست تحمّل كنند تا كشتي از راه برسد . در بسياري از مواقع ، كشتي مملوّ از جمعيت بود و جايي براي راه دادن بقيه زائران نداشت . در اينجا بود كه حاجي مي بايست تا ده ـ پانزده روز ديگر معطل بماند تا كشتي بعدي از راه برسد .
شلوغي كشتي ها همراه با نبودن امكانات ، به ويژه وسايل تطهير ، فرياد زائران را به آسمان مي برد و حكايت و خاطره اي براي آنان برجاي مي گذاشت كه وصف ناپذير بود . ( 3 )
ب : راه جبل
راه مشهور و معروف ديگري كه زائران ايراني داشتند ، راه جبل ـ يا نجد ـ بود كه از طريق عراق به سوي جزيرة العرب حركت مي كردند و اين مسير را به سمت مكه ادامه مي دادند . در باره اين مسير ، دختر فرهاد ميرزا كه به سال 1297 به حج مشرف شده ، مطالبي نوشته است . وي از ايران به عراق ؛ يعني شهرهاي نجف و كربلا رفته و پس از آن به سمت جَبَل حركت مي كند . اين كاروان مسير كربلا تا جبل را ، از دوم ذي قعده تا شانزدهم همان ماه طي كرده و از آن جا كه اين منازل نام معيّني نداشته ، چيزي از اسامي آن منازل ثبت نكرده است :
كاروان در روز شانزدهم وارد جبل شد و طي اين مدت چيزي ، بجز خاك زمين و آسمان نديد . در اين مسير « از كربلا تا جبل ، ابداً كوهي به نظر نيامد . . . سه منزل از اين منازل ، همه شنزار است » . اما جبل ، منطقه كوهستاني بوده و گويا اطراف صحرا ، ديواري كشيده شده بوده
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ ظهيرالملك ، ص 255
2 ـ نايب الصدر ، ص 140 ، و نكـ : 128 و 129 در باره اختلاف نظر در اين باره .
3 ـ جزائري ، ص 68
68 |
است . ( 1 ) منزل بعدي « عربان مسته جده » بود كه اعلان شد آب براي چند روز خود برداريد . در ادامه به خاك امير محمد و سپس در بيست و دوم ذي قعده به خاك حَرْبي مي رسند . روزهاي بعدي ، هر چند روز ، به يك آبگير رسيده و از آن براي روزهاي بعد بر مي داشته اند . « در اين صحرا درخت خار مغيلان زياد بود » . پس از آن به وادي عقيق رسيده ، در آنجا محرم شده و با گذشت از وادي ليمو در روز چهارم ذي حجه به مكه وارد شده اند . ( 2 )
اين امكان وجود داشت كه مسافران راه جبل ، مسير را به سوي مدينه كج كرده ، ابتدا به اين شهر مشرّف شوند ؛ اما به طور معمول مسافران راه جبل ، ابتدا عازم مكه مي شدند . ( 3 )
گفتني است كه بر اين منطقه ، آل رشيد حكومت داشتند و به صورت موروثي بر آن فرمانروايي كرده و بعدها به دست نيروهاي سعودي از ميان رفتند . اين دولت ، به نوعي حافظ اين منطقه بوده و خود تشكيلات خاصي براي همراهي مسافران داشته و هزينه آن را نيز از ايشان دريافت مي كرده اند . با اين حال ، اعراب بدوي آن نواحي و گاهي نيروهاي دولتي آل رشيد ، به كاروان حجاج حمله كرده و به قتل و غارت آنان مي پرداختند . از اين رو ، در برخي از سال ها ، به قدري اين راه خطرناك مي شد ، كه علما رفتن از آن راه را حرام اعلان مي كردند و كسي از آن مسير عبور نمي كرد . زائري كه در سال 1317 به سفر رفته ، قدري از سختي هاي راه را بيان كرده ، در پايان مي نويسد : اگر « آقايان عظام و علماي اعلام » از اين مسائل آگاه بودند « حكم به حرمت اين مسافرت مي دادند ! » ( 4 ) نمونه آن فتواي شيخ فضل الله نوري است كه در سال 1320 صادر شده و پس از اين خواهد آمد .
تهديدهاي موجود در اين مسير ، با حمايت نيروهاي امير جبل و گاه سپاه عثماني وحتي نيروهاي امير جبل تعديل مي يافت .
به گزارش نجم الملك در سال 1306 « رسم محمد ، اميرِ جبل اين است كه همه ساله قبل از موسم حج ، شخصي را مثل عبدالرحمان يا قنبر غلامش مي فرستد به نجف اشرف تا در پنجم ذي قعده حجاج را حركت دهد و در چهارم ذي حجه وارد مكه معظمه نمايد . و نظر به آن كه از ميان عشاير مختلفه وحشي تر از خودشان ، بايد به سلامت عبور دهد و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ دختر فرهاد ميرزا ، ص 279
2 ـ دختر فرهاد ميرزا ، ص 282
3 ـ نكـ : محمد ولي ميرزا ، ص 240
4 ـ سفرنامه عتبات و مكه ، ص 180
69 |
به همگي تعارفات بدهد ، از هر نفر شتر سوار به عنوان اخوّه ، مبلغ پانزده تومان تخميناً مي گيرد . » ( 1 ) قرار بر آن مي بود تا چيزي از حجاج پياده نگيرند ، اما به گزارش همين زائر ، بر اينان نيز سخت گيري زيادي مي شده و همين امير جبل « در هر منزل جمعي از پيادگان را . . . مي طلبيد و حكم مي داد چند نفر از اعراب اشدّ كفراً و نفاقاً با چماق هاي قوي بر سر هر نفر مي ريختند و آن مظلوم را بي محابا آن قدر مي زدند كه گاه مي مرد ، و آنچه ممكن بود از درهم و دينار وصول مي كردند و حاجي جواد حمله دار ، پسر حاجي عابد ، تبعه دولت ايران در زير چماق محمد اين سال شهيد شد . »
نويسنده ، كه از درباري ها بوده ، مي گويد : با مشاهده اين وضع ، عبدالرحمان را طلبيده ، او را تهديد كرده ، به وي گفته است : « اگر اولياي دولت ابد مدّتِ ايران مي دانستند كه شماها با اين سخت دلي و طمع ، چه قسم سوء سلوك با حجاج عجم مي نماييد ، البته قدغن مي نمودند كه راه جبل به كلّي مسدود شود » . ( 2 ) وي آرزو كرده است كه « كاش از جانب اولياي دولتِ ابد مدت ، اين راه جبل چند سالي غدغن و مسدود مي شد تا شايد نظامي مي گرفت . » ( 3 )
از اطلاعاتي كه مربوط به سال هاي 1316 و 1317 است به دست مي آيد كه به تدريج به خاطر ظلم و ستم امير جبل ، اين راه مسدود اعلام شده است . پس از آن ، وي تلاش زيادي براي باز كردن اين راه انجام داد تا اولياي دولت ايران را قانع كند تا اجازه سفر از اين مسير را بدهند . راه مزبور در سال 1319 باز بوده كه شيخ فضل الله نوري از آن عبور كرده و پس از بازگشت به نجف ، فتواي تحريم رفتن به آن راه را صادر كرده است .
نجم الملك در سال 1306 براي آگاهي مردم نوشته است : « امروز طريق وصول به مكه معظمه و مراجعت منحصر به راه جبل نيست » و راه هاي امن ديگري از جمله راه سلطاني شام ، راه اسلامبول و راه بصره نيز وجود دارد . » ( 4 )
گفتني است كه مشكل حمله به كاروان ها در نوع مسيرها بوده و فواصلي هرچند طولاني ، قلعه هايي براي حضور سپاه عثماني ساخته مي شده است ؛ نيروهايي نيز طبق رسم قديم ، همراه كاروان هاي حجاج ، در برخي از مسيرها اعزام مي شدند تا مانع از حمله بدويان به حجاج شوند . با اين همه ، در بسياري از
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ نجم الملك ، ص 183
2 ـ نجم الملك ، ص 184
3 ـ نجم الملك ، ص 185
4 ـ نجم الملك ، ص 185
70 |
مواقع ، جنگ و درگيري ميان حجاج و غارتگران عرب روي داده و روشن بود كه چه گروهي در اين ميان آسيب مي ديدند . در مواقعي نيز كار به مصالحه مي رسيد و دزدان با گرفتن مبالغي پول از هر زائر ، راه را براي آنان باز مي كردند . اين مصالحه ها ، زمينه متهم شدن حافظان كاروان ، امير الحاج و يا شتربانان را به همكاري با دزدان فراهم مي كرد كه از قديم ، به اين مسأله پرداخته شده است . شاعري در قرن دهم مي گويد : ( 1 )
از شتربان رشوه گيرد ميرحاج * * * كي نمايد درد مسكينان علاج
دادخواهان از شتربان لعين * * * ميرگويان در جواب جمله اين
با شتربانان چه جاي كينه است * * * زر بده كين عادت ديرينه است
گرچه دزدان لعين محض شرند * * * ساربانان از حرامي بدترند
ساربان بدتر ز دزدان در طريق * * * باز ميرحاج زين هر دو فريق
هست جمله دشمنان اهل دين * * * لعنة الله عليهم اجمعين
چون گرفتند از فقيران جمله باج * * * از علا بنمود رحلت ميرحاج
در دوره قاجار نيز گاه ابراز شده است كه طايفه حرب كه به كاروان ها حمله مي كردند ، مستظهر به حمايت امير مكه ! ( 2 ) بوده اند . اينها مي توانست شايعاتي نيز باشد كه سفرنامه نويسان از اين و آن مي شنيدند .
فرستادن نيرو به همراه كاروان ، به ويژه از سوي امير جبل يا شريف مكه ، نوعي درآمد براي آنان به حساب مي آمد . گاه نيز سوء استفاده هاي ديگري مي شد . يك نمونه از اين سوء استفاده آن بود كه با اعلان بسته بودن راه جبل ، كرايه شتر براي بردن حجاج به سمت شام دو برابر مي شد و با ساخت و پاخت شريف با شترداران ، مبلغي پول به او نيز مي رسيد . در گزارشي كه از سال 1317 در دست است ، نويسنده همكاري قونسول ايران در جده با شريف مكه را مطرح كرده است كه آنها ابتدا اعلام كردند كه راه جبل مسدود است . در نتيجه همه براي رفتن به سمت شام يا دريا فشار آورده و در اين ميان « حاج شامي ، شتر به قيمت گزاف كرايه نموده حركت كردند » . نيمي از حجاج به دليل زيادي كرايه متحيّر و سرگردان مانده بودند . در اين وقت بود كه شريف مكه با قونسول مبلغي گزاف از حمله دارها
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ سفرنامه منظوم حج ، ( سفرنامه ابيوردي ) ، ص 92
2 ـ ميرزا علي اصفهاني ، ص 221
71 |
گرفتند و جار افتتاح راه جبل را كشيدند . و اين نيم سرگردان از راه جبل بازگشتند . ( 1 )
به هر روي ، شهرت داشته است كه راه جبل بسيار خطرناك است ، اما با دشواري هايي كه دختر فرهاد ميرزا در طول راه مدينه تا مكه كشيده ، آن هم از دست دزدان اعرابي و جمّال هاي تندخو ، معتقد است كه آن راه ، بدتر از راه جبل است . به عقيده وي « هيچ كس كه به قدر ذره اي عقل و شعور داشته باشد ، خودش را به دست اين جمّال هاي ديوانه نخواهد داد . در راه جبل ، به هيچ وجه اين حركات بي معنا نيست كه مردم كتابچه در مذمّت راه جبل مي نويسند و مخلوق را مي ترسانند . . . هر گاه در راه جبل حجاج صدمه داشته باشند ، اقلاً آدمي هم هست كه بشود سؤال و جوابي كرد . درحالي كه در مسير مدينه تا مكه دشواري و دزدي فراوان بوده و حجاج به تمام معنا خوار مي شده اند . شگفتي دختر فرهاد ميرزا اين است كه چگونه « دولت تمكين دارد كه اين همه خواري بر سر حجاج بياورند . » ( 2 )
حضور رييس قبايل ميان راه يا برخي از وابستگان آن ، سبب مي شد تا كاروان در پناه آنان حركت كند . در سال 1260 محمد ولي ميرزا گزارش مشروحي از گرفتن ماليات توسط اميرعبدالله دارد و مي نويسد كه او « نوشته داد كه مي آيم تا منازل مخوف ، خودم ، و شما را مي گذارم و بر مي گردم ؛ عبدالرحمان ـ يعني پسرش ـ را با شما مي كنم تا مكه معظمه . » ( 3 ) با اين حال ، باز نزاع شده و گفتگوي هاي زيادي ميان اميرعبدالله و محمد ولي ميرزا صورت گرفت تا عاقبت اجازه داد كاروان از خاك جبل عبور كرده به خاك حجاز وارد شود . ( 4 )
فراهاني در سال 1302 نوشته است كه دو سه سال است كه دولت ايران رفتن از طريق جبل را قدغن كرده و امسال فقط پنجاه شصت نفر آن هم با لباس مبدل از اين راه آمده اند . وي تأكيد مي كند كه امير جبل از اين بابت ناراحت است ، زيرا درآمد خوبي را از دست داده و به همين دليل ، افزون بر برخورد خوبي كه با حجاج ايراني كرده ، شرحي نيز به قونسول ايران در جده نوشته و « تمناي مرخصي حجاج را از راه جبل كرده و تعهدات چند نموده بود كه من بعد ، من جميع الجهات مواظب حال حجاج بوده و هيچ نوع تعدي و بي احترامي نسبت به
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ سفرنامه عتبات و مكه ، ص 176
2 ـ دختر فرهاد ميرزا ، ص 292
3 ـ محمد ولي ميرزا ، ص 239
4 ـ محمد ولي ميرزا ، ص 241
72 |
آن ها نخواهد شد . » ( 1 ) گزارش نايب الصدر به نقل از حجاج راه جبل آن است كه در سال 1305 راه باز بوده و امير جبل رفتار بسيار خوبي با حجاج داشته و حتي كسي را تا مكه فرستاده تا به حجاج خدمت كند . اين شخص گله مند بوده است كه ويس قونسول جده « هر سال مبلغي از ما به عنوان تعارف مي گيرد ؛ اگر ندهيم بعضي جعليات به بابعالي و دربار همايوني عرض مي نمايند و قدغن مي شود كه حاج از طرف جبل عبور كند . » ما نيز اين مبلغ را مي دهيم ، اما از حمله دار مي گيريم او هم از حجاج . و بدين ترتيب ستم بر حجاج مي رود . ( 2 ) به نوشته نايب الصدر درآمد امير جبل از هر حاجي كه از جبل به مكه برود ، پانزده تومان و در بازگشت ده تومان است . ( 3 )
گفتني است ، همان گونه كه راه شام ، پاشاي امير الحاج داشت ، و يا محمل مصري كه رئيس خود را داشت ، حجاج راه جبل نيز با سرپرستي امير جبل يا شخصي كه او تعيين كرده بود به حج مي آمدند . ميرزا داود در سال 1322 نوشته است : « حمل امير جبل نيامد و نرسيد ، مي گويند به جهت جنگي كه با ابن صياح دارد ، نتوانسته است بيدق خود را بفرستد تا چه شود ؟ » ( 4 ) نيامدن امير جبل نيز مانعي بر سر راه زائران عجم براي گذر از راه جبل بود . ميرزا داود تصريح مي كند كه امسال به خاطر نيامدن امير جبل ، ايراني ها مي بايست با حمل شامي برگردند . ( 5 )
توصيه اي كه معتمدالسلطان سقاباشي ناصرالدين شاه ، به نقل نايب الصدر در سال 1305 به زائران راه جبل داشته ، اين است كه حاجي بايد توان كجاوه نشيني يا تخت نشيني داشته باشد « آب هم همراه بردارد كه سخت نگذرد » . طبعا كساني كه پياده مي آيند يا مي خواهند سربار ديگران باشند ، ممكن است جانشان را از دست بدهند . ويژگي عمده راه جبل اين بود كه زائر ايراني در رفتن به حج ، مسيرش از عتبات مي گذشت و اگر زائري هم اراده زيارت عتبات را داشت ، پس از اعمال حج باز از همين راه نجد و جبل به عراق باز مي گشت . ( 6 )
به هر روي ، زائر ايراني كه مي بايست روزها و شب ها روي شتر سفر كند ، گاه اجازه آن كه براي نماز از كجاوه و شكدف پايين بيايد نداشت و مي بايست همانجا نمازش را مي خواند . گاه مي شد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ فراهاني ، ص 211 ـ 212
2 ـ نايب الصدر ، ص 168
3 ـ نايب الصدر ، ص 169
4 ـ ميرزا داود ، ص 105
5 ـ ميرزا داود ، ص 139
6 ـ امين الدوله ، ص 270
73 |
كه زائري خوابش مي برد يا به دليلي از شتر مي افتاد و مي ماند . چنان كه حاجي شيخ جعفر ترشيزي براي امين الدوله گفته بود كه « در راه جبل ، نيم شبي كه روي شتر به تهجّد مشغول بوده ، از سرين مركب سُريده ، نماز را نبريده ، از قافله باز مانده . . . تقدير آن قدر مساعد بوده است كه خرجين شيخ هم با خودش به زمين افتاده . . . درين حال عربي سوخته سياه از راه مي رسد . . . تفقدي از حالش كرده رحمت مي آرد . . . مي رود از يورت و مسكن خودش شتري و مرد ديگر مي آرد . . . براي راحت و بستن شكسته ها ، شيخ را در مضيف قبيله يك اربعين قبول مي كنند و پس از شفا و عافيت به نجف مي رسانند . » ( 1 )
اگر حاجي آن اندازه توان مالي داشت كه بتواند تخت روان اجاره كند ، به راحتي مي توانست در همانجا به مطالعه هم بپردازد . ( 2 ) امين الدوله ، در جاي ديگري هم نوشته است كه « در اين صحرا طي طريق مي كنيم و در تنهايي به مطالعه تاريخ مكه و مدينه مشغولم . » ( 3 ) و نوشته است : « در تخت روان مطالعه كتاب خلاصة الوفاء و آداب و سنن زيارت مدينه منوّره از من فوت نمي شد » . ( 4 ) اين در حالي بود كه كجاوه تلاطم زيادي داشته و امكان مطالعه در آن نبوده است .
فتاوي علما در تحريم راه جبل
سند مهمي كه در اين زمينه در دست است و به وسيله شيخ شهيد فضل الله نوري تنظيم شده ، مجموعه اي از فتاوي علماست كه پس از حج سال 1319 در اين باره صادر شده است . مقدمه اين سند را شيخ فضل الله كه خود در آن سال مشرف بوده نگاشته و حكايت آزار و اذيت فراوان و تلفات بي حد و شمار اين مسير را گزارش كرده است . اين سند كه متن فتواي تحريم خود شيخ است ، به همراه فتاوي علما در سال 1320 به چاپ رسيده است . ( 5 )
شيخ فضل الله در اين متن تحريمه ، با اشاره به سفر خود در سال 1319 از راه گيلان واسلامبول از نيت اوليه خود براي بازگشت از طريق شام ياد مي كند . اما در مكه از اين قصد منصرف شده بناي بازگشت « از طريق جبل » را گذاشته و با وجود مخالفت جمعي از همراهان ، اصرار بر آمدن از اين راه مي كند .
وي روز دوم محرم سال 1320 از مكه به راه افتاده و در هيجدهم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ امين الدوله ، ص 90
2 ـ امين الدوله ، ص 220
3 ـ امين الدوله ، 227
4 ـ امين الدوله ، ص 241
5 ـ در باره اين سفر اشاراتي هم قزويني آورده است . بنگريد : يادداشتهاي قزويني ، ( به كوشش ايرج افشار ، تهران ، علمي ، 1363 ) ج 6 ، ص 113 ـ 119
74 |
ربيع الاول ـ يعني دو ماه و نيم بعد ـ به يك فرسنگي نجف اشرف رسيده است . شيخ با تحمل شدائد راه دريافته است كه با وجود مخالفت برخي از همراهانش ، حكمت آمدن از اين راه آگاهي يافتن از دشواري هاي اين راه و زمينه سازي صدور فتواي تحريم از طرف خود و ساير علماي نجف براي رفتن از اين مسير بوده است . وي مي نويسد :
مجملا با جمعيّت وافره حاج در اين سال كه سنين متماديه همچه جمعيتي ديده نشده بود و جمعي از علما و اعيان و اشراف همراه بودند ، چنان امر سخت شد كه هيچ كس سكون خاطر بر سلامتي و رجوع از اين سفر نداشت ، اگرچه ظلم حمله دارها و عكاكيم و جمّالها زياده از حد و حصر است ، ولي اين مطلب تازه نبوده ، در هر سال حاج بيچاره گرفتار انواع حيل و ظلم اين طايفه طاغيه بوده اند . چيزي كه امسال تازه بود ، ظلم بيكران امير حاج و اعوان او و بي مبالاتي امير ابن الرشيد و كاركنان او بود كه خيلي تازه و معجب بود . مخفي نماناد كه رفتن در اين صحراهاي موحشه و اين بيابان هاي بي پايان با اين اعراب خونخوار و دشمنان بيشمار عقلا و شرعا غير جائز و حرام و از اظهر افراد القاي نفس در تهلكه است . چيزي كه بود اين بود كه آل رشيد در سنوات سابقه در مقام حفظ حاج برآمده با استعداد تمام حمل حاج مي نمودند و اخوّه مي دادند و تحت الحفظ ذهابا و ايابا حاج آمد و شد مي كردند . حال خود امير خائن و ابدا در مقام حفظ و حراست حاج نيست . خداي مي داند كه چه قدر از حاج ، امسال از بي حفظي تلف شدند . به علاوه آنچه كه امير با تقصير بالمباشره يا بجنوده كشته و تلف نموده و به هيچ وجه رسيدگي نمي نمود ، به محض افتادن حاجي از شتر ـ لغلبة النوم او غيره ـ كسي نبود كه از حال آن بيچاره سؤال كند و ملتفت شود ، به همان حال در آن صحرا تلف مي شد . از اين بالاتر كه چه قدر نفوس ، به صدمات ضرب امير و اعوان او تلف شدند و چه بسا اشخاص كه زاد و راحله آنها را به همه جهت به سرقت بردند و به عسرت و سختي مردند . تمام جماعت حاج واقعه سه شبانه روز توقف داعي را در جبل بعد از حركت حاج مي دانند كه به چه سبب بود و اگر توقف نمي شد ، چه مي شد . باري تأملي نيست كه اليوم اقدام به استطراق از راه جبل ذهابا و ايابا
75 |
مظنون الضرر مالاً و عِرْضًا و نفسًا بلكه مقطوع الضرر است و در اين صورت استطراق حرام است و بالفرض اگر كسي دعوي نمايد عدم القطع بل عدم الظن به ضرر را ، فلا اقل من الاحتمال العقلايي ؛ و هذا يكفي في حرمة الاقدام . مضافا كه اين دعوي با اطلاع سه هزار نفر حاج منتشر در بلاد جزاف است . فعلي هذا اگر راه منحصر شود بالفرض در اين راه استطاعت سِربي ـ طريقي ـ كه يكي از اقسام استطاعات لازمه است غير حاصل و اگر برود ، كافي از حجة الاسلام نخواهد بود . و من حسن الاتفاق آن كه داعي ، وقتي كه به نجف اشرف و عتبات عاليات مشرف شده و به زيارت علماي اعلام و حجج اسلام آن بقاع شريفه مرزوق شدم ، ديدم كه تمام آقايان از كثرت تظلّمات حاج وتراكم شهادات آنها بر واردات ، متفق الكلمه حكم به حرمت و منع استطراق از طريق جبل ذهابا و ايابا فرموده اند ، به نحوي كه ابدا مورد شبهه نمانده و اين مطلب خود حقيقتا شاهد قوي است بر واقعيت اين حكم و رضاي صاحب شريعت بر آن . و پر واضح است كه مخالفت احكام اين جمع از علماي اعلام حرام است . بناءً عليه اميد است اولياي دولت عليه در مقام اجراي احكام شرعيه و حفظ رعايا از تلف و ضرر و غدغن اكيد و منع بليغ فرمايند كه ديگر مأمورين جرأت اقدام نداشته باشند . به خصوص در مراجعت كه جماعتي انواعه حيل را اعمال مي كنند و حاج بيچاره را براي تحصيل غرض خود مغرور مي نمايند .
در ذيل اين فتواي ، فتاوي ديگر مراجع بزرگ آن زمان درج شده است . اين افراد عبارتند از : محمد غروي شربياني است كه نوشته است : « چند سال است كه احقر حكم بر حرمت نموده ام و حالا هم بالصراحه مي گويم كه حرام است از وجوه عديده به مرتبه اي كه اگر راه منحصر به همين راه جبل باشد ، تكليف حج ساقط است شخص واجب الحج نمي شود » . ميرزا حسين طهراني ، آخوند ملامحمد كاظم خراساني ، محمد حسن مامقاني « با اين كلمه متفقه حاجي هاي امسال ـ علي كثرتهم ـ بر سلب امنيت از راه جبل ، شبهه در خدمت استطراق از اين راه ذهابا و ايابا نيست ، مادامي كه بر سلب امنيت باقي است و البته با انحصار طريق در اين راه استطاعت طريقي غير حاصل است . » شيخ محمد طه نجفي ، آقاميرزا
76 |
محمد تقي شيرازي ، سيد اسماعيل صدر ، آخوند ملاعلي نهاوندي ، آقا سيد محمد كاظم يزدي ، شيخ عبدالله مازندراني . آقا رضا همداني ، آقا سيد محمد طباطبائي ، آقا ميرزا فتح الله مشهور به شيخ الشريعة اصفهاني ، آقا سيد ابوالقاسم اشكوري ، آقا شيخ عبدالحسين فرزند شيخ راضي ، آقا شيخ عباس كاشف الغطاء ، آقا شيخ محمد تقي دزفولي ، آقا سيد جعفر طباطبائي ، آقا شيخ حسين فرزند زين العابدين مازندراني . ( 1 )
ج : راه شام
زائران ايراني از روزگار صفوي ، و تا نيمه دوره قاجاري ، راهي كه به طور غالب ، انتخاب مي كردند ، رفتن به سمت حلب و شام و از آنجا به مدينه بود . اين مسير مي توانست از طريق تبريز به عثماني و از آنجا به سمت جنوب تركيه باشد ، چنان كه ممكن بود از راه بغداد به سمت شمال عراق و از آنجا در حاشيه فرات به سمت سوريه باشد . يك زائر اصفهاني در اواخر دوره صفوي اين منازل را براي رفتن به مدينه طي كرده است : كاشان ، قم ، ساوه ، قزوين ، سلطانيه و زنجان ، ميانه ، تبريز ، اردوباد ، نخجوان ، ايروان ، ورود به كشور عثماني ، گذر از حاشيه فرات ، حلب ، دمشق ، مدينه . ( 2 )
زائر ايراني پس از رسيدن به دمشق در آنجا برنامه سفر خويش را به مدينه تنظيم كرده ، اسباب سفر را از شتر و عكام و غيره تدارك مي ديد و به همراه كاروان يا به اصطلاح محمل شام كه بزرگترين كاروان حج بود ، به سمت مدينه به راه مي افتاد . بر اساس گزارش اعتماد السلطنه در سال 1263 زائران ايراني طي پانزده روز توقف در دمشق ، اسباب سفر خود را فراهم كرده و پس از آن به سوي حجاز حركت كردند . ( 3 )
اين راه به دليل آبادي ، از نظر آب و آذوقه دشواري كمتري نسبت به راه جبل داشت ، اما در مقايسه با راه جبل ، بسيار دور بود . در سال 1302 گزارش شده است كه « در اين اوقات ، اهالي ايران به واسطه دوري راه و زحمت بسيار و مخارج بي شمار كمتر از اين راه مي روند . » ( 4 ) زمان رسيدن از مدينه به دمشق ، يك ماه راه بود . ( 5 )
زائراني كه از ايران به زيارت عتبات عاليات در عراق مي رفتند ، براي رفتن به حج از مسير ياد شده ، مسير خود را در حاشيه رودخانه فرات ادامه داده و سپس
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ رسائل ، اعلاميه ها مكتوبات ، . . . و روزنامه شيخ شهيد فضل الله نوري ، ج 1 ، ص 40 ـ 54
2 ـ سفرنامه منظوم حج ، صص 25 ـ 70
3 ـ اعتماد السلطنه ، ص 89
4 ـ فراهاني ، ص 211
5 ـ مخبرالسلطنه ، ص 272
77 |
به خاك سوريه وارد شده ، از آنجا به حلب مي رفتند .
براي نمونه مسيري كه يك زائر ايراني از كاظمين تا حلب در سال 1306 طي كرده به اين شرح است :
كاظمين ، نقطه ، شريعه ، رمادي ، هيت ، بغداديه ، عانه ، نهيه ، ابوكمال ، صالحيه ، ميادي ، دير ، قشله ، معدان ، سنج ، محمدي يا رقّه ، حمّام علي ، مسكنه ، ديرحافظ ( از اينجا به بعد از شط فرات دور مي شود ) ، و سپس حلب . ( 1 )
يك مسير ديگر از عراق به شام ، بدون ورود به حلب نيز از اين شهرها و مناطق مي گذشته است : كربلا ، مسيب ، خيريه ، زباله ، رمادي ، هيت ، بغدادي ، حديثه ، فِهْمه ، عانه ، نِهْيَه ، قايم ، مشاهده ، صالحيه ، ميادين ، دير ، قواقف ، سُخْنَه ، اَرَك ، تدمر ، بيضاء ، قريتين ، عُتْمه ، قطيفه ، دمشق . ( 2 ) مانند همين مسير را با توضيحات مفصل تر و دقيق تر ، ميرزاعلي اصفهاني كه در سال 1331 از طريق عراق به شام ، به حج مشرف شده ، به دست داده ( 3 ) و اشاره كرده است كه از نقطه اي خاص پس از دير ، برخي راه حلب را انتخاب كرده و خود آنها تحت فشار حمله دارها مستقيم به دمشق رفته اند . ( 4 ) وي سختي هاي اين راه را گوشزد كرده و گويي به خاطر اين سختي ها ، از نرفتن به مسير حلب پشيمان شده است . ( 5 )
به هر روي ، راه زميني از حلب تا دمشق مشخص است ، اما كساني كه تمايل به گشت در طرابلس و بيروت و عكا و حتي پورت سعيد و اسكندريه و قاهره را داشتند ، در رفتن يا برگشتن ممكن بود كه از مسير دريا استفاده كنند و به ديدن اين مناطق بروند و سپس از طريق دريا به سمت جده حركت كنند . اين زماني ممكن بود كه كانال سوئز باز شده و درياي مديترانه را با درياي سرخ پيوند داده است .
مهمترين نكته براي راه شام آن بود كه زائر عجم همراه قافله و محمل شامي كه اميرالحاج دولت عثماني نيز با آن بود ، به حجاز مي رفت و به اين ترتيب ، به دليل جمعيت زياد اين كاروان [ كه در سال 1263 پنجاه هزار نفر بوده ] ( 6 ) و محافظان بيشمارش ، در امنيت كامل بود . در واقع ، پاشايي كه از سوي دولت عثماني انتخاب مي شد ، به نوعي اميرالحاج به حساب آمده و به نوشته حاجي علي خان اعتمادالسلطنه در سال 1263 « جميع اختيار همه حاج رومي و ايراني و هندي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ ظهيرالملك ، ص 234 ـ 243
2 ـ كازروني ، صص 335 ـ 345
3 ـ ميرزا علي اصفهاني ، صص 157 ـ 180
4 ـ ميرزاعلي اصفهاني ، ص 172
5 ـ ميرزا علي اصفهاني ، ص 174
6 ـ اعتمادالسلطنه ، ص 93
78 |
و عرب و عجم با اوست » . ( 1 ) زماني كه در سال 1322 دو ايراني براي شكايت نزد عبدالرحمان پاشا امير حجاج شام آمدند و ميرزا داود در آنجا نشسته بود ، پاشا گفت كه با بودن ايشان من ميان شما حكم نمي كنم . ( 2 )
مخبرالسلطنه در سال 1321 مي نويسد « يك ساعت و نيم لازم بود كه دنباله قافله ، جاي سر قافله بيايد » . دراين محمل ، سه هزار شتر بود كه در چهار قطار حركت مي كردند « دو قطار يك طرف و دو قطار يك طرف مي رفتند ، بين آنها ده ذرع عرض ، خياباني مي افتاد ، كأنّه آن حيوانات مشق كرده اند ، ابدا در عرض خيابان اعوجاجي پديد نمي آمد . » ( 3 )
انتخاب راه شام ، اين توفيق را نصيب زائر مي كرد تا در دمشق نيز به زيارت قبور و اماكن متبركه آنجا برود . همچنين راه شام ، پس از سال 1326 قمري ، اين امتياز را داشت كه از دمشق تا مدينه ، خط آهن كشيده شده و مسافران مي توانستند از قطار يا به اصطلاح رايج آن روزگار شُمَنْدُفِر استفاده كنند .
د : راه اسلامبول به جده
راه ديگر ايرانيان براي رفتن به حج ، رفتن به استانبول بود كه مي توانست از راه هاي مختلف صورت گيرد . پيشنهاد نجم الملك در سال 1306 آن است كه « حجاج ايراني از انزلي به سمت تفليس بروند و بعد ، از اسلامبول و كنار مصر بگذرند و به جده وارد شوند . » ( 4 ) اگر زائر خراساني بود ، از مشهد به سمت عشق آباد رفته ، از آنجا عرض درياي مازندران را طي كرده ، به سمت بادكوبه و تفليس مي رفت و سپس با راه آهن عازم ساحل درياي سياه شده به اسلامبول مي رفت . ( 5 ) بخشي از اين مسير با راه آهن و بخشي با كشتي سپري مي شد و حجاجي كه از بلاد خراسان و سرزمين روسيه بودند ، از اين طريق عازم مي شدند . مصيبت هايي كه در اين مسير بر سر ميرزا داود آمده بود ، سبب نگراني اواز اين راه شده ، مي نويسد : « آمدن به مكه از اين راه موجب ثواب كه نخواهد بود ، قطعاً موجب عقاب است ، چون هم خوف بر اتلاف مال و هم خوف تلف جان و هم از دست رفتن وظايف و عبادات يوميه فرضيه ، و عدم تحصيل و تمكن طهارت همه را تا اينجا دارد ، تا بعد از اين چه شود ، به خصوص بر زنها كه حرام است قطعاً » . ( 6 )
زماني كه حاج به اسلامبول
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ اعتماد السلطنه ، ص 91
2 ـ ميرزا داود ، ص 171
3 ـ مخبرالسلطنه ، ص 273
4 ـ نجم الملك ، ص 185
5 ـ ميرزا داود ، ص 37
6 ـ ميرزا داود ، ص 69
79 |
مي رسيد ، مي توانست مستقيم با كشتي به درياي سرخ و بندر ينبع يا جده وارد شود ، همان طور كه مي توانست به مصر رفته از شهرهاي اسكندريه و قاهره و پرت سعيد و حتي بيروت و غيره ديدن كند . فرهاد ميرزا ( در سال 1292 ) از ايران به استانبول رفته ، از آنجا به قاهره و سپس از طريق كانال سوئز به درياي سرخ و سپس به بندر ينبع وارد شده و از آنجا با شتر روانه مدينه شده است . ( 1 ) فراهاني نيز همين مسير را طي كرده است . برخي همين مسير يا راهي طولاني تر را در بازگشت داشتند . حسام السلطنه در سال 1297 در بازگشت از مدينه ، راهي شام شده از آنجا به بيت المقدس رفته ، سپس به سوي اسكندريه و قاهره عزيمت كرده ، در مسير بازگشت به استانبول و از آنجا به تفليس ، ايروان ، نخجوان و سپس به ايران وارد شده است .
فراهاني براي كساني كه از انزلي به استانبول و از آنجا به ينبع مي روند ، مشكل زمان را نيز حل كرده است . به نظر وي كه سفرش در سال 1302 انجام شده ، بهتر چنين است كه شخص در 25 رمضان در انزلي به كشتي نشسته ده روزه به اسلامبول بيايد . ده روز هم آنجا توقف كرده ، در 15 شوال عازم ينبع شود كه دوازده روز اين راه طي مي شود . درآن جا نيز با شتر ، شش روزه به مدينه رفته تا 25 ذي قعده آنجا بماند . سپس به سمت مكه حركت كند كه ششم يا هفتم ذي حجه آنجا برسد . ( 2 )
امين الدوله در سال 1316 از راه بادكوبه با قطار عازم ساحل درياي سياه شده ، از آنجا با كشتي به استانبول رفته و سپس از طريق مصر و كانال سوئز با كشتي عازم حجاز شده است . ( 3 ) وي مي نويسد كه « در سوئز دسته هاي حاجيان ايراني پي در پي مي رسيدند و ديده ها را به ديدار ايشان روشن مي كرديم . » ( 4 )
گذشت كه هر كدام از اين راه ها ، محاسن ومعايب خود را داشت . در سال 1302 كه حدود سه هزار و اندي حاج ايراني به مكه آمده بود « هشت صد نفر از راه شام آمد كه پنجاه نفر از آنها از تشنگي و باد سام مرده بودند ، قريب يكصد نفر هم از راه جبل به دزدي و لباس تبديل آمدند و يك هزار و دويست نفر از راه بوشهر و بندرعباس و بغداد آمده و از جده وارد شده و يك هزار و كسري هم از راه اسلامبول آمدند و از جده و ينبع وارد شدند . » ( 5 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ فرهاد ميرزا ، ص 155 ـ 156
2 ـ فراهاني ، ص 156
3 ـ سفرنامه امين الدوله ،
4 ـ امين الدوله ، ص 135
5 ـ فراهاني ، ص 170
80 |
* پي نوشتها :