بخش 5
3 ـ مصر و ویژگی های آن در جامه کعبه
86 |
ميقات حج - سال نهم - شماره سي و سوم - پاييز 1379
مصر و ويژگي هاي تاريخي ـ هنري آن در جامه كعبه
دكتر محمد الدقن / هادي انصاري
در بخش هاي پيشين توضيح داده شد كه مصر از دوران پيش از اسلام در بافت و تهيّه پرده كعبه نقشي تعيين كننده داشته است ، در اين مقاله توجه خوانندگان گرامي را به ويژگي هاي هنري بكار گرفته شده توسط مصريان در پرده كعبه جلب مي نماييم :
مصر از دوران جاهليت و پيش از آنكه به اسلام بگرود ، همواره افتخار بافت جامه كعبه معظمه را به خود اختصاص داده بود . اين ويژگي به علت شهرت اين كشور در ساخت پارچه هاي مرغوب بود كه در آن هنگام ، بدان « قباطي » مي گفتند .
پادشاهان تُبَّع ، كعبه را همواره به وسيله جامه هايي از قطعات چرم و نيز گاهي به وسيله قباطي پوشش مي دادند . هنگامي كه اسلام ظهور نمود و زمين به نور آن منوّر شد ، پيامبر گرامي ( صلّي الله عليه وآله ) كعبه را به وسيله قباطي و بردهاي يماني پوشانيد . پس از او ابوبكر و عمر بن خطاب نيز آن را به وسيله قباطي پوشاندند . مصر وقتي در دوران عمر فتح شد ، جامه كعبه به صورت رسمي و به فرمان خليفه از سوي نماينده وي در مصر ساخته مي شد و به كعبه ارسال مي گرديد و اين وضع همچنان تا دوران عثمان برقرار بود كه در اين ميان بردهاي يماني نيز بدانها افزوده شد . سپس در دوران بني اميه و بني عباس ، به فرمان آنان
87 |
همه ساله جامه شريفه را در مصر مي بافتند و به كعبه مي فرستادند . البته برخي از سال ها از خارج از مصر نيز ارسال مي گرديد . هنگامي كه تعداد جامه كعبه در يكسال به بيش از يك جامه مي رسيد ، معمولاً يكي از آنها از قباطي بود .
وقتي حكومت عباسيان به ضعف گراييد ، جامه كعبه گاه از يمن و گاهي از مصر و موارد اندكي از جاهاي ديگر ؛ مثل سرزمين ايران ، هند و فارس ارسال مي شد .
اين وضعيت همچنان ادامه داشت تااينكه در دوران مماليك ، مصرويژگي خودرا در مورد ساخت جامه وارسال سالانه آن به كعبه معظمه به دست آورد . بدين صورت كه ملك « صالح اسماعيل » فرزند ملك « ناصر محمدبن قلاوون » ( نامبرده از سال 743 ـ746هـ . بر مصر حكومت مي كرد ) سه دهكده مصري به نامهاي « بيسوس » ( باسوس ) و « سندبيس » و « ابوالغيط » را از پول بيت المال خريداري كرد و آنها را وقف تهيه و ساخت جامه كعبه معظمه در هر سال نمود . همچنين از درآمد روستاهاي ياد شده ساخت جامه حجره نبوي شريف و منبر نبوي در هر پنج سال را مقرر گردانيد . ارسال جامه كعبه بدين كيفيت تا آغاز دوران حكومت عثمانيان همچنان ادامه يافت .
در اين دوران و به هنگام سلطنت سلطان سليمان قانوني در سال 974 هـ . از سوي نامبرده هفت دهكده ديگر در مصر خريداري شد و به سه روستاي پيشين اضافه گرديد . پس از آن ، دهكده هاي وقف شده براي تهيه و ساخت جامه كعبه مشرّفه ، به ده روستا رسيد كه از درآمد آنها جامه بيروني كعبه در هر يك سال يكبار و نيز جامه دروني كعبه و جامه حجره نبوي شريف و منبر نبوي و ديگر جامه ها هر پانزده سال يكبار ساخته و مهيّا مي شد .
و نيز همچنانكه پيش از اين گفتيم ، دولت عثماني به هنگام سلطنت هر يك از پادشاهان آن ، جامه دروني كعبه و جامه حجره نبوي شريف را خود ارسال مي نمود كه در اين ميان مصر همچنان ويژگي ارسال جامه بيروني كعبه در هر سال را به خود اختصاص داده بود . ضمن آنكه خود ساخت و تهيه پارچه دو جامه دروني و بيروني كعبه و نيز جامه حجره نبوي شريف را به عهده داشت . اين وضعيت تا سال 1118 هـ . همچنان دوام داشت . در اين سال ، سلطان احمد سوم فرمان داد جامه دروني كه به هنگام سلطنت هر يك از پادشاهان عثماني به كعبه ارسال مي گرديد ، در استامبول بافته شود . اين جامه
88 |
همواره پس از آماده شدن به مصر فرستاده مي شد تا به همراه جامه بيروني كعبه ، به مكه ارسال شود .
اين برنامه همچنان ادامه يافت تا اين كه در سال 1381 هـ . ـ همانگونه كه پيشتر گفتيم ـ پس از حادثه بازگشت جامه از حجاز ، ارسال آن براي مدتي متوقف گرديد . سپس بار ديگر در برخي از سالها به علت شرايط ويژه سياسي ؛ مانند حمله فرانسويان به مصر و نيز سال هايي كه در آن اختلافات سياسي ميان مصر و قدرتمندان حاكم بر حجاز پيش آمد ـ همچنانكه پيشتر آورديم ـ ارسال جامه كعبه از مصر به مكه متوقف شد .
ترقي و پيشرفت آذين و زردوزي بر گلدوزيهاي جامه در مصر
از ويژگي هاي تاريخي مصر آن است كه اين كشور توفيق يافت جامه كعبه را خود مهيا سازد و سپس به كعبه معظمه ارسال نمايد و اين موجب شد كه از ديدگاه هنري و فني در جايگاه برجسته اي قرار گيرد ؛ به طوري كه روز به روز هنر خويش را در آذين و زردوزي بر گلدوزيهاي جامه كعبه رشد داد تا آنجا كه ضمن پيشرفت در بافت جامه و افزايش مرغوبيت آن ، در آذين و زردوزي بر گلدوزيهاي آن نيز داراي نوآوريهاي ويژه اي شد و زيبايي هاي منحصر به فردي را در اين زمينه به دست آورد .
ترقي و پيشرفت اين هنر موجب شد كه از اين پس ، جامه از نظر استحكام و زيبايي در جايگاه والايي قرار گيرد . اين وضعيت در نتيجه قدرت و مهارت صنعتگران آن بوده كه اين هنر را همواره با ارث بردن از پدران خويش ادامه داده و نسلي پس از نسل ديگر در اين زمينه فعاليت نمودند ؛ زيرا اين گروه در آغاز سنين جواني ، آن هنگام كه سنّ هر يك از آنان از سيزده سالگي تجاوز نكرده بود ، قدم در آموزش اين هنر گذارده و در طول دوران زندگي خويش ، كه گاه به هشتاد و حتّي به نود سال مي رسيد ، همچنان در اين هنر فعاليت و كوشش مي كرند كه در اين ميان همواره با افزايش سن و تجربه آنان ، هنر آذيني و خلاّقيت آنان نيز افزايش مي يافت . دستان اين صنعت گران همانند دستگاه ميكانيكيِ منظَّمي حركت مي كرد تا آنجا كه چشم بينندگان را در هنگام كار به حيرت وا مي داشت .
متأسفانه هم اكنون آن صنعت گرانِ ماهر و آن دستان هنرآفرين از ميان رفته اند ؛ زيرا گروهي از آنان نداي حق را لبيك گفته اند و گروهي ديگر به علّت كهولت سن از كار
89 |
افتاده اند . هم اكنون از آن نسل ، حاج محمد سليمان خلف 90 ساله و حاج يوسف اسماعيل اَصيل 75 ساله را مي توان نام برد . ( ؟ ؟ ؟ به دو عكس شماره 2 و 3 نظر افكنيد ) . ويژگي مصر در ساخت و تهيه جامه كعبه معظمه ، تأثير بسزايي در پيشرفت هنر زردوزي و آذين به وسيله تارهاي نقره و طلا در آن گذاشت ؛ به طوري كه اين هنر تنها در آذين بندي جامه گلدوزي هاي آن منحصر نگرديده بلكه كارگاه جامه بافي در مصر اقدام به كارهاي هنري و زردوزيهاي گوناگون ديگري نمود .
در اين ميان مي توان به زردوزي هاي لباسهاي تشريفاتي در مناسبات و جشن هاي رسمي براي افرادي كه رتبه پاشايي و ديگر مناصب ارتشي و نيز مردان سياسي و رجال ديني ( 1 ) را دارا بودند ، اشاره كرد ؛ همچنانكه اين گروه به زردوزي بر روي پرچم ها و نشان ها و رتبه هاي لباس مردان ارتش و پليس نيز اقدام مي كردند و در كنار آن همچنين آثار هنري و زيبايي بر روي چهارچوب ها و ضريح هاي اولياءالله و صالحين به وجود آوردند و نيز شاهد تابلوهاي اسلامي و تابلوهاي هنري فراوان ديگري از آنان هستيم .
گفتني است كه در اين زمينه ، در برخي از كشورهاي اسلامي ، به ويژه در هند و پاكستان نوآوري هاي خاصي عرضه شده ، ليكن مي توان اذعان كرد كه زردوزي و آذين مصر از اصالت و ويژگي خاصي برخوردار بود ؛ زيرا آذين جامه كعبه معظمه به علت قرارگرفتن آن در طول سال در معرض تابش اشعه سوزان خورشيد و نيز هوا و باران هاي آن ، نياز به عنايت و كوشش ويژه اي داشته و همواره صنعت گران و هنرآفرينانِ جامه ، در اين زمينه از هيچ كوششي درباره استحكام و مقاومت آن در برابر عوامل طبيعي يادشده به همراه دقت در زيبايي آن ، دريغ نمي كردند .
بنابراين ، جامه يادشده جدا از زيبايي و جمال آن ، علي رغم آنكه در برابر عوامل آب و هوايي گوناگوني كه در طول سال بر آن تأثير گزارده ، همچنان پايدار و مستحكم باقي مي ماند . اين وضع را مي توان در زردوزيها و آذين جامه اخير ، كه در سال 1381 هـ . از جده بازگردانيده شده و هم اكنون در كارگاه جامه بافي در « خَرَنْفُش » در معرض ديد همگان قرار دارد ، ملاحظه كرد .
در اينجا آنچه كه لازم به يادآوري است اين است كه در ضمن بررسي تاريخي از جامه كعبه مشرفه ، براي ما روشن شد كه در دوران هاي گذشته و قديم ، كعبه گاه دو يا سه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ تمامي رتبه ها و درجه هاي يادشده پس از انقلاب 23 ژوئيه سال 1952م . برچيده شد .
90 |
بار در سال به وسيله جامه پوشانيده مي شد ، سپس بعد از قرن ششم هجري اين كار تنها يك بار در سال ، آن هم در پگاه روز نحر ( = عيد قربان ) صورت مي پذيرفته است . بنابراين ، چنين به نظر مي رسد پارچه هايي كه از آن براي كعبه جامه تهيه مي نموده اند ضخامت و در نتيجه استحكام كافي نداشته است ؛ به طوري كه جامه هاي يادشده كمتر از يكسال بر روي كعبه باقي مانده است . ليكن پس از پيشرفت صنعت پارچه بافي ، جامه هاي كعبه از ضخامت و قدرت و استحكام ويژه اي برخوردار گرديد تا آنجا كه اين جامه ها در طول سال همچنان بدون هيچگونه آسيبي بر روي كعبه باقي مي ماند . اين نكته به ويژه پس از بوجودآمدن موقوفه يادشده در مصر ، تأثير بسزايي در مرغوبيت و ضخامت پارچه جامه گذارد . محمد طاهر كردي مي گويد :
« هنگامي كه مصر ويژگي تهيه جامه بر روي كعبه را به خود اختصاص داد و از آن پس ، جامه را در هر سال به اين ديار گسيل مي نمود ، جامه از زيبايي و قدرت كافي برخوردار گرديد تا آنجا كه ترقي و پيشرفت علوم و دانش فني در مصر و نيز به وجود آمدن هنرآفريني هاي نوين در خط عربي و هنر آذين و نقاشي در اين كشور ، همگي تأثير فراواني بر زيباسازي و آذين بندي جامه و پرده درِ كعبه گذاشته تا آنكه هم اكنون در بهترين آراستگي و زيبايي قرار گرفته است . » ( 1 )
در اينجا پس از آن كه فشرده اي درباره ويژگي مصر از نظر تاريخي و هنري نسبت به جامه كعبه در طول تاريخ را براي شما آورديم ، سخني از پيشرفت صنعت جامه كعبه در مصر را به همراه كارگاه هاي جامه بافي آن ، كه شامل كارگاه جامه بافي كعبه در « خرنفش » و چگونگي كار در آن و نيز از كيفيت مواد اوليه آن ، براي شما سخن گفته ، سپس با توضيح هزينه هاي بافت جامه كعبه ، اين بخش را به پايان مي بريم ، از آن پس بخش بعدي سخن را به بررسي درباره قطعه ها و اندازه هاي جامه اي كه از مصر به كعبه مكرمه ارسال مي گرديد ، اختصاص خواهيم داد .
كارگاههاي جامه بافي كعبه مكرمه در طول تاريخ
از دوران جاهليت ، همواره مصر به صنعت پارچه بافيِ نيكو ، كه در آن هنگام معروف به قباطي بود ، شهرت داشته است ؛ به طوري كه در عصر جاهليت و نيز در دوران
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ محمد طاهر كردي ، تاريخ القديم ، ج 4 ، ص 236
91 |
اسلام ، كعبه مشرفه همواره به وسيله قباطي پوشانيده مي شده است . در آن هنگام بهترين پارچه قباطي همانا بافته هاي قباطي تنيسي بود كه در شهر « تنيس » بافته مي شد . بدين سبب بود كه خلفاي عباسي همواره فرمان مي دادند جامه كعبه را از قباطي دست ساخته شهر تنيس آماده سازند . بنابراين ، در نوشته هاي تاريخ نگاران همواره شهر تنيس را بعنوان جايگاهي براي ساختن جامه كعبه مكرمه مي شناسيم . ( 1 ) همچنانكه به همين منظور همواره خلفا ، لباس هاي تشريفاتي و گرانقيمت خويش را از اين نوع پارچه ها انتخاب مي كردند . شهر تنيس در آن هنگام در نزديكي شهر دمياط كنوني بوده است .
مقريزي در كتاب « خطط » خويش در اين باره چنين مي نويسد :
« . . . شهري از سرزمين مصر بوده كه در ميانه آب قرار داشته است . . . مردمان آن را افرادي خوش برخورد و ثروتمند تشكيل مي داد كه بيشتر آنان شغل بافندگي را براي خود برگزيده بودند . در اين شهر لباس هاي معروف به « شروب » را كه در دنيا بي نظير بوده نيز مي بافته اند . همچنين لباس هاي خلفا كه موسوم به « بُدْنه » بوده و بيشتر تار و پود آن از طلا بود ، در اين شهر بافته مي شد ؛ به طوري كه لباس هاي يادشده هر كدام تا حدود يك هزار دينار ارزش داشت . و نيز در دنياي آن روز لباس كتاني عاري از تارهاي زيور شده به طلا تنها از نوع كتان هاي تنيس و دمياط بود كه داراي ارزشي به مقدار يكصد دينار بود . . . همچنين اين شهر ويژگي خاصي نسبت به تهيه لباس هاي توانگران و بازرگانان سرشناس داشت كه در اين ميان نيز جامه كعبه در آن بافته مي شد . . . » ( 2 )
شهر تنيس همچنان رو به پيشرفت و ترقي بود تا اينكه به فرمان « ملك محمدبن عادل ايوبي » در سال 624 هجري ويران شد . اين دستور بدانجهت بود كه فرنگيان بارها بدان هجوم آورده و آن را به ويراني كشانده بودند . در پس آن اموال فراواني براي تجديد ساختمان شهر يادشده بكار مي رفت . ( 3 ) از ديگر مكان هايي كه جامه كعبه مصري ، در آنجا بافته مي شد ، مي توان دو شهر « شطا » و « تونه » را نام برد . دو شهر يادشده از سرزمينهاي تابع شهر تنيس به شمار مي آمدند . در اين دو منطقه ، صنعت قباطي همانند تنيس بافته مي شد . پيش از اين به هنگام سخن از بافت جامه در دوران عباسي از آن ياد كرديم . ( 4 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ به بخش جامه در دوران عباسي مراجعه نماييد .
2 ـ مقريزي ، الخطط ، ج 1 ، صص 329 و 331 و 338 . همچنين نكـ : علي پاشا مبارك ؛ الخطط التوفيقيه ، چاپ اوّل ، بولاق 1304 هـ . ج 1 ، صص 44 و 46
3 ـ مقريزي ، الخطط ، ج 1 ، صص 337 ، 338 و 339 و نيز نكـ : علي پاشا مبارك الخطط التوفيقيه ، ج 1 ، صص 49 ـ 44
4 ـ مقريزي : الخطط ، ج 1 ، صص 339 ، 422
92 |
صنعت جامه كعبه در پاره اي از اوقات به حرم حسيني ( 1 ) انتقال مي يافت . اين مطلب در اوايل دوران مماليك صورت پذيرفت . قلقشندي ( متوفاي سال 821 هـ . ) مي گويد :
« اما ساختن جامه كعبه در دوران هاي نخستين ، تنها ويژه خلفا بود . . . سپس ساختن آن در اختيار پادشاهان سرزمين مصر قرار گرفت كه آنان همه ساله جامه را تهيه و آماده مي ساختند ، كه تاكنون به همين منوال باقي مانده است . لازم به تذكر است كه در اين ميان ، گاه بر اثر استبداد و قدرت پادشاهان يمن ، اين امر در اختيار آنان قرار مي گرفت . اين جامه در قاهره و در حرم حسيني بافته مي شد .
جامه يادشده از ابريشم سياهي بود كه با گلدوزيها و نوشته هاي سفيد در متن آن آيه : { اِنَّ أَوّلَ بَيْت وُضِعَ لِلنّاس لَلَّذي بَبَكَّةَ . . . } به چشم مي خورد .
در پايانِ دولتِ ظاهريه برقوق ، نوشته ها به رنگ زرد آذين شده به طلا تغيير يافت . اين جامه ، داراي ناظر مستقل و جداگانه اي بود كه دهكده بيسوس از توابع قاهره وقف آن شده بود و عايدات آن صرف تهيه جامه يادشده مي گرديد . » ( 2 )
از گفته هاي قلقشندي مي توان چنين نتيجه گرفت كه جامه در ربع اوّل از قرن نهم هجري در حرم حسيني بافته مي شد . همچنانكه واضح مي گردد مصر پس از خلفاي بني عباس ويژگي بافتن جامه را به خود اختصاص داد و از آن پس پيشرفت هاي هنري فراواني در اين زمينه به دست آورد تا آنجا كه گلدوزي هاي طلايين بر روي آن به وجود مي آورد .
از جايگاه هاي ديگري كه مي توان به عنوان كارگاه جامه كعبه مكرمه نام برد ، قصر اَبلق در قلعه ( 3 ) مي باشد . البته نمي توان دقيقاً زمان انتقال صنعت جامه بدين قصر را مشخص كرد امّا از سخن مقريزي چنين فهميده مي شود كه اين قصر در سال 713 هـ . به وسيله ملك « ناصر محمدبن قلاوون » بنا گرديده و نامبرده از آن به عنوان مركز حكومتي در بيشتر روزهاي هفته استفاده مي كرده است . بنا به گفته مقريزي اين انتقال ظاهراً در دوران او صورت گرفته است ( متوفاي سال 846 هـ . )
همچنين از گفته هاي ابن اياس ( 4 ) به هنگام برگزاري مراسم جشن جامه كعبه در سال 923 هـ . كه نخستين جامه ارسالي به مكه در دوران عثماني بود و از بردن جامه به قلعه نزد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ منظور بارگاه رأس الحسين در قاهره مي باشد ، « مترجم » .
2 ـ صبح الأعشي ، ج 4 ، ص 57
3 ـ قصر ابلق ، كاخ ساخته ناصر محمدبن قلاوون در سال 713 هـ . بوده است . وي اين كاخ را به وسيله سنگ هاي سياه و زرد بنا كرد كه به همين مناسبت اَبلق خوانده شد . اين كاخ همانند قصر ابلق دمشق ساخته « ظاهر بيبرس » بنا گرديد . نامبرده نخستين فردي است كه ساختمان رنگين از دو نوع سنگ ، سفيد و زرد و يا سياه و زرد را به مصر آوردند و سپس ناصر از او تقليد كرد . مقريزي در خطط خود در اين باره چنين مي گويد : « اين قصر مشرف بر اصطبل بوده كه به وسيله ملك ناصر محمدبن قلاوون در شعبان سال هفتصدو سيزده آغاز گرديد و در سال هفتصدو چهارده به پايان رسيد . . . عادت اين چنين بود كه سلطان تمامي روزهاي هفته ، به استثناي دوشنبه و پنجشنبه را در اين كاخ جلوس مي كرد و به خدمت مشغول مي گرديد و دو روز ياد شده را در « دارالعدل » به سر مي برد . سلطان از كاخ هاي جانبي بدين كاخ وارد مي شد و گاه در صدر ايوان اين كاخ كه مسلط بر اصطبل بود جلوس مي كرد و گاه خود بر زمين نشسته و امرا و فرمانروايان همگي در حال ايستاده در اطراف او فرمان ها را دريافت مي داشتند . اين كاخ درآمدهايي داشت كه بيشتر آنها از ميان رفته و هم اكنون تنها آثاري از اين كاخ باقي مانده است . . . » نكـ : مقريزي ، الخطط ، ج 3 ، صص 41 و 42
4 ـ ابن اياس ، بدائع الزهور ، ج 5 ، صص 212 و 213
93 |
نايب السلطنه « خايربك » چنين فهميده مي شود كه صنعت جامه بافي براي كعبه ، در آغاز دوران عثماني به قلعه منتقل نگرديده بود . نخستين بار جبرتي به هنگام سخن درباره جامه كعبه ، در سال 1213 هـ . كه در خانه « مصطفي كتخدا » ( كه برخلاف معمول بوده ؛ زيرا هميشه در قلعه بافته مي شده است ( 1 ) ) بافته شده ، ياد كرده است چون در آن هنگام مصر از سوي نيروهاي فرانسوي به اشغال درآمده بود و در نتيجه در آن سال نتوانست جامه كعبه معظمه را به مكه ارسال نمايد ؛ زيرا مصطفي بك كتخدا كه اميرالحاج مصر در آن موسم بود ، به تهمت قيام بر ضدّ فرانسويان ، همچنانكه پيش از اين ياد كرديم ، دستگير و زنداني شد . در اين هنگام سيداسماعيل خشاب يكي از سرشناسان مصر ، ناگزير عهده دار جامه كعبه گرديد و بدين منظور آن را به خانه « ايوب جاويش » در همسايگي مقام حضرت زينب ( عليها السلام ) منتقل كرد و آن را در اين مكان به اتمام رسانيدند .
در سال 1219 هـ . كارگاه جامه بافي به « بيت الملا » در خيابان « المقاصيص » انتقال يافت كه در اين هنگام « سيد احمد محروقي » عهده دار ساختن جامه كعبه آن سال گرديد . جبرتي در اين باره مي گويد : « در اين ماه ( رجب سال 1219 هـ . ساختن جامه كعبه به وسيله سيد احمد محروقي آغاز گرديد كه بدين مناسبت نامبرده عهده دار آن شد و اين كار را در « بيت الملا » در خيابان مقصيص آغاز كردند . » ( 2 ) آن گاه كه محمد علي پاشا حكومت مصر را در سال 1220 هـ . به دست گرفت مجدداً كارگاه جامه بافي كعبه مكرّمه به « قلعه » بازگردانده شد . اين وضع همچنان ادامه داشت تا اينكه اين صنعت به كارگاه ديگري واقع در « خَرَنْفُش » قاهره بنام كارگاه خَرَنْفُش ( 3 ) انتقال يافت . تا اينكه پس از مدتي به اداره جامه كعبه سپس به « دارالكسوة الشريفه » معروف گرديد . جامه كعبه از آن پس ، تا سال 1382 هـ . يعني تا آن هنگام كه مصر از ارسال آن خودداري كرد ، در اين كارگاه ساخته مي شد .
كارگاه جامه كعبه در خَرَنْفش
اين خانه در واقع از اداره بزرگي كه معروف به « اداره خرنفش » بود ، تشكيل مي شد . والي مصر محمدعلي در سال 1232 هـ . خانه يادشده را در خيابان مسيحيان كه معروف به « خميس العدس » بود ، بنا كرد . نامبرده اين خانه را به اشاره برخي از مسيحيان فرنگي مقيم مصر در اين دوره به وجود آورد تا اينكه خود به صورت محوري براي كارها و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ جبرتي ، عجائب الآثار ، ج 5 ، ص 28
2 ـ جبرتي ، عجائب الآثار ، ج 6 ، ص 187 ؛ بيت الملاهمان دارالملاي معروف است كه اين خانه به وسيله امير « بيبرس حاجب » يكي از اميران ملك ناصر محمدبن قلاوون ، بنا نهاده شد . امير ياد شده در سال 742 هـ . وفات يافت . علي مبارك پاشا اين خانه را اين گونه توصيف مي كند : « . . . داراي ورودي وسيعي بوده كه سقف آن بسيار بلند مي باشد . اين خانه همچنين داراي ورودي ها و اتاق هاي متعدد ديگري نيز مي باشد . . . هنگاميكه اين خانه در وقف ملا در آمد به « دارالملا » معروف گرديد و تاكنون نيز به همين اسم نامبردار است . » ( الخطط التوفيقيه ، ج 2 ، صص 21 و 22 )
3 ـ جبرتي ، عجائب الآثار ، ج 7 ، صص 289 ، 413 و 434
94 |
صنعت هاي گوناگون در آمد و خارجيان متخصص در فنون مختلف به هنگام ورود به اين سرزمين رو به سوي آن آوردند ؛ به عبارت ديگر ، محمدعلي در نظر داشت اين كارگاه را همانند ديگر كارگاه ها و كارخانه هايي كه در اين ديار براي خدمت به ارتش مصري بنا كرده بود ، مهيا سازد .
جبرتي به هنگام سخن درباره حوادث ماه ذي الحجه سال 1233 هـ . از اين كارگاه و تجهيزات گوناگوني كه در آن وجود داشته مي نويسد :
« . . . ساختمان گسترده اي است كه بناي آن را از سال گذشته آغاز كرده اند ، آنان مدتي را به ساختن دستگاه هاي ميكانيكي و مادر در آن گذرانيده اند كه پس از آن با دستگاه هاي يادشده وسايلي از قبيل سندان ها و دستگاه هاي برش آهن و دندانه هاي فلزي وارّه ها و چسب ها و جز اينها را در آن ساختند . در اين ساختمان براي هر حرفه و صنعتي ، جايگاه ويژه اي به وجود آورده اند كه در بخش هاي يادشده هر كدام با توجه به فعاليت خود ، صنعتي را ارائه مي نمود . اين بخش ها شامل نوارهاي لغزنده و قرقره ها و دستگاه هاي ميكانيكي خاصي بوده كه در آن صنعت پنبه و انواع گوناگون ابريشم و پارچه و نيز پارچه هاي زربفت و نازك ساخته مي شد » . ( 1 )
طبيعي است كه بافت جامه كعبه ـ به بخشي كه در آن صنعت پنبه و ابريشم و پارچه هاي زربفت فعاليت داشت ـ انتقال يافت . هنگاميكه صنعت هاي گوناگوني كه در آن بخش فعاليت داشتند ، متوقف گرديد ، تمامي اين بخش تنها به فعاليت در مورد جامه بافي كعبه مكرمه اختصاص يافت كه اين مدت به بيش از يكصدوسي سال ادامه يافت . علي مبارك پاشا ـ پس از آنكه گفته جبرتي درباره اين اداره را نقل كرده ـ مي گويد :
« اين سازمان تاكنون همچنان فعاليت داشته ( در زمان خود ) و مسؤوليت آن را شخصي بنام « ميري » به عهده دارد ليكن تمامي بخش هاي صنعتي گوناگون آن همانند صنعت هاي ديگر ، از ميان رفته و هم اكنون تنها كارگاه جامه كعبه مكرمه ـ كه خداوند آن را معظم بدارد ـ در آن به فعاليت ادامه مي دهد . » ( 2 )
از اين پس نام « مصلحة الكسوة الشريفه » ( 3 ) بر آن نهاده شد كه اين اداره تابعي از
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ جبرتي : عجائب الآثار . . . ج 7 ، ص 434
2 ـ علي مبارك ، الخطط التوفيقيه ، ج 3 ، ص 27
3 ـ اداره جامه شريفه .
95 |
وزارت دارايي ( = ماليه ) مصر به شمار مي آمد . اين وضع تا سال 1337 هـ . / 1919 م . همچنان باقي بود كه پس از آن به وزارت كشور ( = داخليه ) منضم گرديد و تا سال 1372 هـ . / 1953 م . باقي بود كه در اين سال نام آن به « دارالكسوة الشريفه » تغيير يافت . از اين پس كارگاه ياد شده بخشي از وزارت اوقاف مصر گرديد و تاكنون نيز علي رغم متوقف ساختن جامه كعبه از سال 1382 هـ . همچنان بخشي از توابع وزارت اوقاف مصر به شمار مي آيد . ( 1 )
گفتني است كه در اين كارگاه ، كليه بخش هايي كه صنعت جامه كعبه بدان نيازمند بود ـ از قبيل ريسيدن و رنگرزي و پارچه بافي دستي سپس آرايش و زينت آن به وسيله تارهاي زربفت به دست صنعتگران و هنرمندان مصريِ ويژه اين كار ـ وجود داشت كه اين هنرمندان همواره به طور وراثتي هنر خويش را از خود به فرزندانشان انتقال مي دادند . همچنين در اين كارگاه ، تارهاي نقره اي مطلاّ نيز تهيه مي شد كه بدين منظور در بخشي نقره را بصورت تارهاي نازكي درآورده و سپس به وسيله آب طلا آنها را مي پوشانيدند . كه از اين پس هنرمندان در بخش آرايش با اين تارها ، جامه كعبه مكرمه را با اينگونه تارها زينت و آرايش مي دادند . اين هنر در طي چندين مرحله به انجام مي رسيد كه در پس آن خط نگاران و خوشنويسان زبردست به نوشتن آياتي از قرآن كريم بر آن پرداخته و نيز شكل هاي هندسي زيبايي را با نگين دوزيها بر قطعه هاي جامه به وجود مي آوردند . از آن پس نوشته ها و شكل ها را به وسيله موادي بر جامه ، تثبيت كرده سپس خطوط و شكل هاي يادشده به وسيله نخ هاي ويژه اي كه بر روي آنها دوخته مي شد ، به طرز زيبايي برجسته شده و در پايان ، هنرمندان بوسيله تارهاي نقره اي مطلاّ روي تمامي آن خطوط و شكل ها را تزيين و آرايش مي نمودند كه در خاتمه كار اين بخش داراي زيبايي و جلاي خاصي مي گرديد و چشم هر بيننده را به خود جلب مي كرد .
اين كارگاه مدّتها همچنان در بخش هاي گوناگون خود ، نسبت به تهيه و بافت و آرايش جامه كعبه مكرمه ، فعاليت داشت تا اينكه براي نخستين بار به علت بروز اختلافات سياسي ميان مصر و دولت عربستان سعودي ، در سال 1344 هـ . ق . ادامه يافت و در اين سال بود كه پس از رفع مشكلات ميان دو كشور ، كارگاه يادشده بارديگر كار خود را از سرگرفت ليكن اين بار تنها به بخش زينت و آرايش جامه پرداخت ؛ زيرا در اين
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ طبق اسناد و دفاتر « دار الكسوة الشريفه » در قاهره كه در آن به طور خلاصه از چگونگي كار و پيشرفت هنري و عملي ساختن جامه كعبه از روزي كه در آن آغاز به كار گرديد ، سخن رفته است . مؤلف ، خود از اين كارگاه واقع در خرنفش قاهره چندين بار ديدن كرده و بر دفاتر و اسناد موجود در آن اطلاع يافته همچنانكه از اين اسناد و برگه ها ، عكس هايي بعنوان سند تهيه كرده است و نيز مؤلف قطعه هاي جامه كعبه را كه در سال 1381 هـ . به مصر باز گردانيده شده ، مشاهده كرده و از برخي قطعه هاي آنان عكس نيز گرفته است . نامبرده از بخش بافت جامه هاي زربفت و ابريشمي در آن به هنگام كار ديدن كرده و عكس هاي متعددي از چگونگي كار در اين بخش و نيز از ساختمان آن گرفته است .
96 |
تصاوير
97 |
تصاوير
98 |
هنگام شركت ريسندگي و بافندگي « المحلة الكبري » و پس از آن شركت « مصر حلوان » عمليات آماده سازي پشم و رنگرزي و ريسيدن پارچه هاي مرغوب جامه را به وسيله دستگاه هاي ميكانيكيِ پيشرفته و نوين ، آنهم با دقت و سرعت انجام مي دادند و پارچه مورد نياز جامه كعبه را مهيا مي ساختند . آنچه كه در اين ميان گفتني است اينكه در فاصله توقف ارسال جامه كعبه به مدت ده سال ( 1344 ـ 1355 هـ . ) دولت مصر بخشي را جهت آموزش و تعليم هنر آرايش و زربفت بوجود آورد كه در نتيجه آن ، هنرمندان زبردست و ماهر فراواني تعليم ديدند .
در سال 1347 هـ . / 1928 م . كارگران شاغل در اين كارگاه به 59 نفر مي رسيد كه اضافه بر آن سه ناظر و نيز شخصي بعنوان بسته بند و رييسي بر تمامي افراد يادشده كه بدان « استاد باشي » مي گفتند ، وجود داشت . اين شخص در سال 1390 هـ . / 1968م . پس از گذراندن عمري بيش از نود سال درگذشت . نامبرده در سال 1388هـ . 1368م . همانند يك جوان مشغول به كار بود و اين وضعيت را تا اواخر زندگي خود ادامه داد . اين كارگاه آنگاه كه فعاليت خود را تنها در بخش آرايش و زربفت جامه ادامه داد ، كم كم از تعداد كارگرانش كاسته شد ؛ به طوري كه در سال 1381 هـ . / 1962 م . ( 1 ) جامه بافي كعبه متوقف گرديد . از اين پس بود كه تعداد هنرمندان يادشده به شكل محسوسي رو به كاهش گذارد و اين هنر زيبا ( آرايش و زينت به وسيله تارهاي نقره اي مطلاّ ) رو به سستي گذاشت تا آنجا كه هم اكنون در اين كارگاه تنها شش نفر باقي مانده نسل هنرمندان زبردست گذشته مشغول به كار هستند و متأسفانه هم اكنون اين هنر رو به انقراض و فراموشي گام برمي دارد .
هم اكنون افراد يادشده تنها به ساختن و تهيه پرده هاي گوناگوني ويژه مرقد اوليا و بزرگان و نيز ساختن برخي تابلوهاي اسلامي فعاليت مي نمايند .
نظام كار در كارگاه جامه بافي
كارگران فني شاغل در كارگاه جامه بافي ، هيچگاه به صورت ثابت و دائمي در اين كارگاه به كار خويش ادامه نمي دادند بلكه اين گروه همواره تابع وزارتخانه اي بودند كه كارگاه زير نظر آن به انجام وظيفه مشغول بود . بنابراين ، كارگران تابع قراردادي بودند كه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ برگرفته از اسناد و دفاتر « دار الكسوه الشريفه » در قاهره .
99 |
درآغاز هرسال از سوي وزارت خانه مورد نظر ، با كارگاه قرارداد مي بست . در اين صورت دوزنده جامه از سوي وزارت ، متعهّد مي گرديد كه پارچه هاي جامه كعبه را با توجه به اندازه هاي تعيين شده ، جدا كرده و سپس به همراه قرار دادن آستر ، همگي را بدوزد . در اين تعهّد ، دوختن و آماده كردن پرده درِ كعبه و پرده « باب التوبه » نيز همراه بود . همچنين درآن نوع پارچه ورنگ آن ونيز كيفيت دوخت ونوع آستر ورنگهاي آن مشخص مي گرديد .
در اين ميان دوزنده جامه ، بكاربردن تمامي مواد اوليه و ضروريِ تهيه جامه كعبه را ، بنابر مصلحت و اقتضاي جامه ، به عهده مي گرفت . همچنانكه نامبرده موظف بود كمربندهاي هشتگانه آذين شده به تارهاي نقره اي و طلايي را بر جامه بدوزد . علاوه بر اين ، نامبرده متعهّد مي شد در زماني كه از پيش تعيين مي گرديد ، مجموع كارهاي جامه دوزي را به پايان رساند و جامه را پيش از موعد مقرّر براي حركت ، تحويل دهد و اگر وزارتخانه مشاهده نمايد كه كار جامه دوزي در زمان تعيين شده به پايان نمي رسد ، خود حق تعيين افرادي را براي تسريع در اتمام كار ، دارد . و سرانجام هزينه اين افراد از دستمزد تعيين شده در آغاز ، از متعهّد كسر مي گرديد .
در تعهّد نامه يادشده ، ميزان حقوق اين كار نيز تعيين مي شد كه نيمي از آن را به هنگام پايان نيمه كار و نيمه بعد را در پايان كليه كارها پرداخت مي نمود . ( 1 ) امّا نسبت به كارهاي آرايش و تزيين جامه بوسيله تارهاي نقره اي مطلاّ ، همواره وزارتخانه پس از بررسي دستمزد هر مثقال از تارها ( مثقال يك درهم و نيم و به عبارتي 68/4 گرم به شمار مي آيد ) با كارگران فني جامه ارتباط برقرار كرده و قرارداد ساليانه اي را منعقد مي نمود . لازم به تذكر است كه ميانگين كار هر كارگر حدود دو مثقال در روز بود .
اين قرارداد ميان نماينده وزارتي كه كارگاه جامه زير نظر آن فعاليت نموده از سويي و كارگران بخش يادشده از سوي ديگر منعقد مي گرديد كه در اين ميان كارگران وظايف محوله را به عهده مي گرفتند . اين عقدنامه معمولاً داراي سيزده بند بود كه مضمون تمامي بندهاي آن تعهداتي است كه كارگران براي به انجام رسانيدن كار خويش به صورت مطلوب و نيكو ، آورده شده است . همچنانكه در بندهاي ويژه آن نسبت به زمان پايان بردن كار و يا تأخير آن نسبت به زمان تعيين گرديده ، خصوصيات و مواردي را متذكر گرديده است . ( 2 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ اسناد و مدارك « دار الكسوه » در قاهره :
صورت تعهدنامه دوزنده جامه كه شامل بريدن و دوختن و آستركردن جامه كعبه در سال 1362 هـ . / 1942م . مي شد ؟ ؟ ؟ ؟
2 ـ نظر به اينكه اينجانب خصوصيت ويژه اي را در بندهاي اين قرارداد ملاحظه كردم ، بنابراين از ترجمه آن خودداري نمودم ، « مترجم » .
100 |
جامه كعبه و مواد اوليه آن
مواد اوّليه اي كه همه ساله براي بافتن جامه كعبه خريداري مي شد ، از اين قرار بود :
ـ 785 متر پارچه ابريشم سياه رنگ كه سرتاسر زمينه آن ، نوشته هايي به صورت بافته داشت .
ـ 100 متر پارچه ابريشم طبيعي سياه ساده كه ويژه كمربندها و پرده ها مي باشد .
ـ 13414 مثقال از تارهاي نقره اي سفيد و تارهاي نقره اي مطلاّ ، ( 771/62 كيلوگرم ) كه در اين ميان ( 10442 ) مثقال از تارهاي مطلاّ ، و ( 2972 ) مثقال نقره مي باشد .
ـ 4 كيلو ابريشم سياه به صورت مفتول ( براي دوختن جامه كعبه مكرّمه ) .
ـ 4 كيلو چرم ( ويژه دستگيره هاي جامه كعبه ) .
ـ 30 متر پارچه ابريشم مصنوعي طلايي ( ويژه آستر ) .
ـ تعداد شش عدد دكمه نقره اي مطلاّ به مقدار يكصد گرم ( ويژه پرده درِ كعبه ) .
ـ 3 باكو دوبارة .
ـ 960 متر چلوار سفيد ( سيودو قطعه سي متري ) ويژه آستر جامه .
ـ 90 متر پارچه كتان ويژه آستر كمربندها و پرده هاي گلدوزي شده .
ـ 5 كلاف ريسمان پنبه اي صيادي ( 3 كلاف 50/6 و 2 كلاف 50/9 ) براي استواركردن گلدوزي ها .
ـ 3 كلاف نخ كتان خام شماره 20 شكري ويژه درج نوشته ها و نقش و نگارها .
ـ 5 صندوق چوبي ويژه حمل جامه .
ـ 5 كيلو شمع اسكندري براي موم اندودكردن نخ و كتان .
ـ 4 دوجين قرقره نخ كتاني براي استواركردن بخش هاي درج شده .
ـ يك كيلو زنجبيل ويژه جوهر نوشته ها بر پارچه .
ـ يك كيلو صمغ عربي براي تثبيت جوهر .
ـ 5 متر پارچه ابريشم طبيعي سبز ويژه پرده ها و كمربندها .
ـ 2 عدد ديگ كه درون آنها به اندازه 58 كيلوگرم گلاب جهت شست و شوي كعبه مكرّمه قرار داده مي شد .
101 |
لازم به يادآوري است كه مصر در دوران اخير و پيش از توقف ارسال جامه در سال 1381هـ . / 1962م . همواره از مواد اوليه ياد شده براي ساختن و مهيانمودن جامه كعبه استفاده مي نمود .
هزينه هاي جامه شريفه كعبه
در اينجا نمي توان برآورد معيني از هزينه هاي جامه كعبه نمود ؛ زيرا جامه كعبه در طول تاريخ هيچگاه به يك صورت نبود و با گذشت زمان ـ همچنانكه تغييراتي در زندگي اجتماعي و اقتصادي مردم به وجود مي آمد ـ جامه نيز اين تحوّلات وجود داشت و نسبت به هر دوران ، صنعت و آذين بنديِ آن رو به تغيير و ترقّي بوده است .
در اين ميان با پيشرفت صنعت بافت و بهينه شدن آن و نيز ابداع روش جديد زردوزي بر پارچه ها و سپس تغيير مواد اوليه اين كار ؛ يعني جايگزيني تارهاي نقره اي مطلاّ به جاي نخ هاي ابريشم در زردوزيها ، همگي موجب آن مي گرديد كه هزينه هاي تهيه و ساخت جامه روز به روز افزايش يابد . از سوي ديگر ، كليه منابعي كه درباره جامه كعبه سخن به ميان آورده ، هيچگاه از هزينه هاي آنها ياد نكرده است و اين بدان جهت است كه معمولاً نيك مردان از پادشاهان و امرا و سلاطين ، آن را در راه رضاي پروردگار مهيّا ساخته و به سوي كعبه مكرّمه ارسال مي داشتند . بنابراين ، نيازي به ذكر هزينه هاي آن و يا تعيين مقدار آن نبوده اند .
كهن ترين سندي كه هزينه هاي ساختن و پرداختن جامه كعبه را آورده و مي تواند راهنماي ما باشد ، همان وقف نامه اي است كه از سوي سلطان سليمان قانوني در سال 947 هـ . نسبت به وقف ده دهكده مصري بر جامه كعبه معظمه قرار داده شده است . طبق وقف نامه يادشده ، هزينه اي معادل 276216 درهم نقره « آنچنانكه در سال هاي گذشته طبق عادت استفاده شده » در هر سال بوده است . پس از آن هيچيك از صنايع تاريخي در اين باره سخني به ميان نياورده است ، ليكن در دوران جديد ، آنگاه كه براي ساختن جامه ، جايگاه ويژه اي در نظر گرفته شد ، از سوي وزارت دارايي ( = ماليه ) مبلغي بعنوان سقف هزينه ، تعيين گرديد . بنابراين ، در سال 1318 هـ . / 1901 م . هزينه جامه كعبه ـ طبق گزارشي كه از سوي مدير كارگاه جامه بافي « عبدالله بك فائق » ـ آمده است ، مبلغ
102 |
4143 جنيه ( 1 ) مصري بوده است .
صورت هزينه هاي يادشده بدين شرح مي باشد :
مبلغ ( به جنيه ) مورد هزينه شده
504 حقوق رييس كارگاه جامه بافي 300 جنيه و حقوق منشي و انباردار 204 جنيه .
129 حقوق ساير كارمندان
3510 هزينه هاي نقره اي مطلا و نيز هزينه دستمزد كارگران به همراه هزينه مراسم جشن . . .
بدين ترتيب مجموع هزينه هاي يادشده برابر با 4143 جنيه مي باشد . ( 2 )
علاوه بر اين ، خزانه كاروان در آن سال ( 1318 هـ / 1901م . ) جملگي بالغ بر 41262 مليم 18893 جنيه گرديده بود . اين مبلغ به خزانه دار كاروان كه همه ساله به همراه كاروان محمل و جامه حركت مي كرد ، تحويل داده مي شد .
نامبرده طي مراسمي با تنظيم شهادت نامه اي شرعي و رسمي و در حضور وزير دارايي ( = ماليه ) و اميرالحاج و خود او و گروهي از صرافان و نيز صرافي به نمايندگي از سوي وزارت ماليه و نماينده اي از سوي قاضي القضات مصر تشكيل مي گرديد ، خزانه را در اختيار خويش قرار مي داد .
خزانه كاروان در واقع شامل هزينه سه ماهه سفر همراهان كاروان و حقوق امير مكه و ساير اشراف و ديگر عرب هاي ساكن مكه و دو تكيه مصري در مكه و مدينه و ديگر هزينه هاي ضروري همانند اجرت شتران و علوفه آنها بود . ( 3 ) اما هزينه هاي كارگاه جامه بافي در سال 1325 هـ . / 1908 م . برابر با مبلغ 4084 جنيه بود ( 4 ) اين مبلغ با در نظرگرفتن هزينه سال 1318 هـ . حدود 59 جنيه كمتر شده بود . كه به نظر مي رسد در نتيجه تغيير قيمت هاي مواد اوليه كارگاه باشد . اين هزينه ها در سال 1328 هـ . ـ در سالي كه خديو عباس حلمي پاشا سفر حج گزارد ـ افزايش يافته بود و به 4550 جنيه مصري رسيد .
ريز صورت اين هزينه ها در جدول صفحه مقابل آمده است :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ جنيه مصري معادل يك ليره استرلينگ انگليسي در آن دوران به شمار مي آمده است ، « مترجم » .
2 ـ ابراهيم رفعت پاشا ، مرآة الحرمين ، ج 1 ، ص 297
3 ـ ابراهيم رفعت پاشا ، مرآة الحرمين ، ج 1 ، ص 6
4 ـ ابراهيم رفعت پاشا ، مرآة الحرمين ، ج 1 ، ص 297
103 |
مبلغ ( به جنيه ) مورد هزينه شده
515 قيمت تارهاي نقره اي و نيز تارهاي نقره اي مطلاّ .
1664 حقوق كارگران زربفت كار ، كه تعداد آنان 47 نفر بود .
1111 قيمت ابريشم و حقوق كارگران آن ، كه تعداد آنان به 70 نفر مي رسيد .
200 قيمت مواد اوليه از قبيل چلوار و آستري آن .
150 هزينه برپايي مراسم جشن كه همه ساله به هنگام حركت كاروان جامه برپا مي گرديد .
60 مژدگاني كه كارگران در روز پايان كار جامه دريافت مي داشتند .
850 حقوق خدمتگزاران و خدمه كارگاه جامه بافي مجموع هزينه هاي انجام شده در سال يادشده
خديو عباس حلمي دوّم پس از مراجعت از سرزمين هاي مقدس ، فرمان به عنايت و توجه بيشتر نسبت به جامه كعبه مكرمه صادر نمود كه ميزان هزينه يادشده در سال هاي پسين ، افزايش يافت . ( 1 ) در آغاز جنگ جهاني اوّل و پس از آن به علّت افزايش مواد اوّليه و نيز بالا رفتن ميزان دستمزد كارگران ، اين هزينه ها آنچنان بالا رفت كه در سال 1340 هـ . / 1992م هزينه ساختن جامه كعبه بالغ بر 10322 جنيه مصري گرديد . ( 2 )
هنگامي كه مصر در سال 1355 هـ / 1936م . پس از توقف ده ساله ، از ارسال جامه كعبه به علت حادثه محمل ، تصميم به تهيه و ارسال مجدّد آن گرفت ، هزينه ها آنچنان افزايش يافته بود كه ناچار سازمان حج و گمرك كه بخشي از وزارت كشور ( = داخليه ) به شمار مي آمد ، بخش نامه هاي نويني مبني بر افزايش هزينه سفر جامه كعبه و كاروان محمل به سرزمينهاي حجاز را در سال 1936 ـ 1937 م/ 1355 ـ 1356 هجري به مرحله اجرا درآورد كه ميزان هزينه تعيين شده ، طبق آنچه كه در دست ما است ، مبلغي برابر با 41338 جنيه مصري بود . اين مبلغ بعنوان هزينه سفر كاروان محمل و خزانه آن و نيز هزينه هاي اداري ديگر آن ، به شمار مي آمد . طبق اسناد يادشده اشاره اي به هزينه ساخت جامه كعبه در ميان مبالغ پيشنهادي نوين ، نشده است و اين نشان دهنده آن است كه گويا جانه كعبه در دوران توقف يادشده ، در كارگاه جامه بافي آماده و مهيّا مي شده است .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ بتنوني ، الرحلة الحجازيه ، صص 137 و 138
2 ـ ابراهيم رفعت پاشا ، مرآة الحرمين ، ج1 ، ص 297
104 |
* پي نوشتها :