بخش 2

* فقه حج از نگاه امام علی بن ابی طالب ( علیه السلام ) * طلوع خورشید از درون کعبه


23


ميقات حج - سال نهم - شماره سي وچهارم - زمستان 1379

فقه حج از نگاه امام علي بن ابي طالب ( عليه السلام )

عبدالكريم آل نجف / عبدالله اميني

پيشگفتار

كسي را سراغ نداريم كه همچون علي بن ابي طالب ( عليه السلام ) فضايل را در خود گرد آورده باشد و به مانند او ، فضايلش در دانش و فقه و چيره دستي اش بر احكام و سنن و قضايا ظهور كند . در منقبت او همين بس كه رسول الله درباره اش فرمود :

« اَنَا مَدِينَةُ الْعِلْمِ وَعَلِيٌّ بابُها » ( 1 ) .

به رغم جفاي زمانه و توطئه ها و خيانت هايي كه منجر شد بر بسياري از دانش ها و داده هاي پربار او براي اسلام و انسانيت او پرده [ تجاهل و ] تعاصب كشيده شود . او نخستين مفسر و متكلّم و فقيه اسلام است .

اگر شخصي منطقي به دور از غوغا و هياهوي سياست ببيند صحيح بخاري و مسلم در موازين صحيح ديني و فقهي ، به ذكر نام راويان ضعيف ياگمنام ؛ مانند ابوهريره و عِكرمه و كعب الأحبار اهتمام تام ميورزند ، اما در اسناد خود از علي بن ابي طالب ( عليه السلام ) جز گذرا و به گونه پيشامد ، نامي نمي برند ، قلبش از درد پاره مي شود !

از آن رو كه ايشان پيشواي فكريِ مسلمانان است ، آنان بايد در مشكلات فكري و مطالب ديني ـ از جمله مطالب فقهي ـ بدو رجوع كنند .

پژوهش حاضر تلاش دارد ميراث فقهي امام ( عليه السلام ) را در ابواب مختلف حج كه به ما رسيده است ، تبيين كند . اميدواريم در دستيابي به اهداف مورد نظر در مانا

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مصادر و نصوص اين حديث را در كتاب هاي سني و شيعي در حاشيه شيخ حسين الراضي بر قسمت نهم از مراجعه 48 المراجعات امام سيد عبدالحسين شرف الدين ملاحظه كنيد .


24


كردن ميراث فقهي امام ـ از يك سو ـ و تاباندن پرتو علوي بر فقه حج ـ از سوي ديگر ـ موفق باشيم .

به گونه اساسي ، مصدر روايات و احاديث اين پژوهش ، منابع ذيل است :

1 ـ اخبار و رواياتي كه منسوب به امام علي ( عليه السلام ) است و در وسائل الشيعه شيخ حرّ عاملي آمده و درباره جوانب گوناگون حج است .

2 ـ اخبار و رواياتي كه از امام علي ( عليه السلام ) مربوط به باب هاي مختلف حج مي باشد و از مصادر گوناگون حديث و فقه و تفسير ، بنا بر مذهب جمهور ، دكتر « محمد روّاس قلعه چي » در كتاب « موسوعة فقه علي بن ابي طالب » گرد آورده است .

منبع نخست ، اساس پژوهش بوده ، دوّمين مصدر با هدف مقارنه و افزايش مناسب به موضوع بحث است . تا آن اندازه كه توانسته ايم اين تحقيق را به گونه ابواب متعارف فقهي در كتاب حج ، تقسيم كرده و باب هايي را كه سخني از امام علي ( عليه السلام ) در آن يافت نمي شود ، حذف نموده ايم .

* * *

قسمت نخست ، مقدمات حج

اين قسمت در بردارنده احكام مقدماتي فقهي فريضه حج است كه مربوط به پيش از احرام مي باشد . از امام علي ( عليه السلام ) درباره اين مرحله ، احاديثي فقهي گفته شده ، كه در نكات آتي تقديم مي شود :

1 ـ وجوب و فضيلت و اركان حج

در شريعت اسلام معروف است : حج از اعظم شعائر اسلام مي باشد و از پيامبر نقل شده است : آن كه مستطيع باشد و انجام حج را به تأخير اندازد تا بميرد ، خداوند او را در روز قيامت ، يهودي يا نصراني برمي انگيزاند ( 1 ) .

در اين باره گفته هاي بسياري از امير مؤمنان ( عليه السلام ) هست ؛ از جمله در خطبه اي فرمود :

« آيا نمي بينيد خداوند از نخستين آفريده هاي خود از آدم تا آخرين آنان را در اين عالم ، به سنگ هايي آزمود كه ضرر و سودي نمي رساند و نمي بيند و نمي شنود ؟ ! سپس به آدم و فرزندانش دستور داد توجه خود را بدان معطوف كنند . » ( 2 )

و در خطبه ديگر فرمود :

« خداي سبحان بر شما حج بيشتر را

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . وسائل الشيعه ، ج11 ، ص23 ، چاپ مؤسسه آل البيت .

2 . وسائل ، ج11 ، صص 12 ـ 11


25


واجب كرد ، تا نشانه تواضع آنان در برابر عظمت خداوند و اذعانشان به عزّتش باشد . . . حجّش را واجب و حقّش را لازم و كوچ بدان جا را بر شما فرض كرد . » ( 1 )

و به فرزندانش فرمود :

« توجه به بيت پروردگارتان داشته باشيد كه از شما خالي نماند ، كه در اين صورت ، سعادتمند خواهيد شد . » ( 2 )

اين فرمايش ها درباره حج واجب است . در فضيلت و استحباب حج ، در خبري به نقل از ايشان ( عليه السلام ) در علل الشرائع و عيون الاخبار و خصال ـ به سندي كه منتهي به امام رضا ( عليه السلام ) به نقل از پدرانش ( عليهم السلام ) مي باشد ـ آمده است :

مردي از امير مؤمنان ( عليه السلام ) پرسيد [ حضرت ] آدم چند بار حج گزارد ؟

حضرت فرمود : هفتصد بار پياده حج كرد . نخستين حجّي كه گزارد ، زنجره اي با او بود كه آب را به او نشان داد و با او از بهشت بيرون آمده بود .

و از امام در باره اوّلين كسي كه از اهل آسمان حج گزارد ، پرسيد . فرمود : جبرئيل بود . » ( 3 )

و از ايشان روايت است : براي شش كس بهشت را ضمانت مي كنم ؛ از جمله كسي كه در راه حج بميرد . ( 4 )

فضيلت حج نياز به بيان ندارد ، بلكه بحث در تعيين نوع افضل است و علماي مشهور اهل سنّت ، به افضليت اِفراد معتقدند و اماميه به افضليت تمتّع . در جواهرالكلام آمده است :

« اگر شخص مستطيع نباشد يا حَجّة الإسلام را به جا آورده باشد و حج براي او مستحب باشد ، اختلافي نيست كه تمتع ـ به هر دو قسمش ـ افضليت دارد . نصوص در اين باره مستفيض يا متواتر ، بلكه از قطعيّات مذهب شيعه است و در برخي به نقل از صادق ( عليه السلام ) است : اگر دو هزار سال حج گزارم ، جز به تمتع نيست . » ( 5 )

از امام صادق ( عليه السلام ) در اين باره پرسيده شد ، فرمود :

« علي ( عليه السلام ) مي فرمود : براي هر ماهي عمره اي است . تمتّع به جاآر ، كه والله افصل است . . . . » ( 6 )

بر خلاف آنچه كه مصادر سني از ايشان روايت مي كنند كه مي فرمود : « حج را به افراد گزار ، كه افضل است . » ( 7 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . وسائل ، ج11 ، ص15

2 . وسائل ، ج11 ، ص21

3 . وسائل ، ج11 ، ص128 ، ح 20

4 . وسائل ، ج11 ، ص102 ، ح 29

5 . جواهر الكلام ، محمد حسن نجفي ، ج6 ، ص442

6 . وسائل ، ج11 ، ص251 ، ح18

7 . موسوعه فقه علي بن ابي طالب ، د . رواس قلعه چي ، ص205 ، به نقل از سنن بيهقي و كنز العمال و المجموع نووي .


26


2 ـ نيّت

معلوم است كه در شريعت اسلام ، نيّت در هر عبادتي شرط است و حج از شمار عباداتي است كه جز با نيّت صحيح نيست . در اين باره اشكال و شكي نيست . بحث فقها در جنبه نيّت است ، كه نيّت احرام است يا خروج به طرف مكه يا نيّت نوع ( تمتع ، اِفراد يا قِران ) يا جمع ميان نيّت نوع و نيّت هر يك از افعال حج ؟

صاحب جواهر وجوه متعددي را از فقها نقل كرده و سپس اين قول را برگزيده است كه نيّت نوع است . ( 1 )

در موسوعه فقه علي بن ابي طالب ، نصّي از امام به نقل از مسند زيد آورده كه فقهاي سنّت از آن « نيت نوع » را استفاده كرده اند . امام ( عليه السلام ) فرمود :

« هركس حج نگزارده است ، مي تواند عمره تمتع به جاآورد يا اگر بخواهد قِران يا اِفراد گزارد . » ( 2 )

اما در اين حديث ، حكم مختصر كسي آمده كه حج به جانياورده است و مي فهماند كه امام ( عليه السلام ) در صدد امر ديگري جز نيّت است ؛ زيرا وجوب نيّت در عبادت واجب و مستحب ، بر كسي كه حج بسيار بجا آورده و مي خواهد حج جديد مستحبي به جا آورد يا كسي كه حج نرفته و اولين بار است كه حج مشرّف مي شود ، ثابت است .

3 ـ وجوب حج برزن ، گرچه همراهش محرم نباشد

عبدالله بن جعفر در قرب الاسناد ، از حسين بن علوان از امام صادق ( عليه السلام ) نقل مي كند كه ايشان از قول پدرش ، امام باقر ( عليه السلام ) فرمود :

« علي ( عليه السلام ) مي فرمود : اگر همراه زني كه براي اولين بار به حج مي رود ، محرم يا شوهرش نباشد ، بلكه گروهي صالح باشند ، اشكالي ندارد . » ( 3 )

در وجوب حج بر اين زن ، گمان وي به امنيّتش كافي است ؛ زيرا اگر امنيت داشته و در گروه ( كاروان ) ، معتمداني باوي باشند ، مستطيع خواهد بود ، چنان كه در جواهر گفته است . ( 4 ) مفهوم فرمايش علي ( عليه السلام ) و ديگر روايات اين بحث ، آن است كه اگر ترس از راه بر او چيره شود ، حج گزاردن بر او واجب نيست .

4 ـ حج خردسال و برده

در فقه معروف است : حج بر خردسال و برده واجب نيست و اگر يكي از اين دو حج به جاآورد ، به هنگامي كه خردسال ، بالغ شود و برده آزاد گردد ، مجزي از حَجّة الإسلام نيست . دراين باره

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . جواهر ، ج6 ، ص442

2 . الموسوعه ، ص205

3 . وسائل ، ج11 ، ص155

4 . جواهر ، ج6 ، ص393


27


روايات بسياري از امامان ( عليهم السلام ) آمده ؛ از جمله ، از امام صادق ( عليه السلام ) كه فرمودند :

« اگر خردسال را به حج برند ، حَجّة الإسلام را وقتي بزرگ شد ، به جا مي آورد ، و اگر برده را به حج برند ، حَجّة الإسلام را وقتي آزاد شد ، به جا مي آورد . » ( 1 )

فقهاي اماميه در اين باب به حديثي از امام علي ( عليه السلام ) استدلال نكرده اند ، اما فقهاي سنت از ايشان حديثي آورده اند كه فرمود :

« اگر خردسال حج بگزارد ، تا زماني كه طفل است ، مجزي است ، اما هنگامي كه بالغ شد ، حَجّة الإسلام بر او واجب است و اگر برده حج به جا آورد ، تا وقتي كه عبد است ، مجزي است و زماني كه آزاد گرديد ، حَجّة الإسلام بر وي واحب است . » ( 2 )

5 ـ حج قِران

حج ، به « تمتع » ، « اِفراد » و « قِران » تقسيم مي شود ؛ آن كه از مكه دور است ، تمتع بر او واجب است و بر اهالي مكه ، اِفراد و قِران فرض است . در مصادر حديثي و فقهيِ اماميه از علي ( عليه السلام ) در اين باب ، چيزي نيامده ، اما مصادر سني ذكر كرده اند كه ابا نصر سلمي گفت :

« حج را آغازيدم و در اين هنگام علي [ ( عليه السلام ) ] را ديدم . پرسيدم : حج را تازه آغاز كرده ام ، مي توانم عمره را بدان ضميمه كنم ؟ فرمود : نه ، اگر عمره را آغاز كرده بودي ، مي توانستي حج را بدان ضميمه كني ، اما اگر حج را شروع كرده اي ، عمره را بدان ضميمه نكن . پرسيدم : اگر بخواهم اين كار را انجام دهم ، چه ؟ فرمود : با چند ظرف آب غسل كن ، سپس براي هر دو احرام بپوش و دو طواف به نيّت آن دو به جاي آر . » ( 3 )

همچنين روايت كرده اند :

« مقداد در منطقه « سقيا » بر علي بن ابي طالب وارد شد ، در حالي كه ايشان به بچه شتران ، مخلوطي از آب و آرد و گياه را مي خوراند . عرض كرد : عثمان بن عفّان از جمع ميان حج و عمره نهي مي كند . علي ( عليه السلام ) در حالي كه بردستانش اثر آرد نمايان بود ، وارد بر عثمان شد و فرمود : تو از جمع ميان حج و عمره نهي كرده اي ؟ عثمان گفت : اين اعتقاد من است . علي [ ( عليه السلام ) ] در حالي كه خشمگين بود ، بيرون آمد و [ به نيت حج و عمره ] مي گفت : « لَبَّيْكَ اَللّهُمَّ لَبَّيك بِحَجٍّ وَعُمْرَة مَعاً » . ( 4 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . وسائل ، ب16 ( وجوب الحج ) ، ح2

2 . الموسوعه ، ص24 ، به نقل از الروض النضير ، ج3 ، ص296

3 . سنن بيهقي ، ج4 ، ص348 ؛ المغني ، ج3 ، ص484

4 . الموطأ ، ج1 ، ص336 ؛ كنز العمال ، ح 12465


28


ابن ابي شيبه از مروان بن حكم روايت مي كند :

« با عثمان بوديم كه شنيديم مردي به قصد هر دو [ حج و عمره ] لبّيك مي گويد . عثمان پرسيد : كيست ؟ كفتند : علي است .

عثمان نزد ايشان رفت و گفت : نمي داني من از اين كار نهي كرده ام ؟ فرمود : مي دانم ، اما به خاطر حرف تو ، فعل رسول الله را ترك نمي كنم . » ( 1 )

روايات اهل سنت از امام ( عليه السلام ) ، درباره چگونگي اين عمل ، متفاوت است . در روايتي از ايشان آمده است : « قارن » ( جمع كننده حج و عمره ) يك طواف و سعي مي كند و در حديثي ديگر است : دو طواف و يك سعي مي گزارد . ( 2 )

در فقه اماميه معروف است : قِران به يك سعي و دو طواف است ( 3 ) و از ايشان ( عليه السلام ) نقل كرده اند :

« هر كس بخواهد بين حج و عمره جمع كند ، قرباني با خود ببرد . » ( 4 )

6 ـ نيابت و احكام آن

در باب نيابت در حج ، از امام علي ( عليه السلام ) دو روايت در دو جا آمده است :

نخست : نيابت از توانمند ، به هنگامي كه بيماري يا پيري يا دشمن مانع وي شود . روايت است : آن حضرت پير مردي را ديد كه حج نگزارده بود و به دليل پيري توان آن را نداشت . پس به وي دستور داد مردي را بفرستد تا به نيابت از او حج به جا آورد . ( 5 )

بر خلاف حدائق كه قائل به وجوب نيابت به دليل اين روايت است ، صاحب جواهر ، دلالت اين حديث و امثال آن را بر وجوب رد كرده است .

مصادر سني اين مضمون را از امام علي ( عليه السلام ) نقل كرده و از ايشان روايت نموده اند :

« پير مردي كه در شُرف موت است و نمي تواند حج به جا آورد ، مردي را با هزينه خود مي فرستد تا از طرف او حج بگزارد . » ( 6 )

همچنين از ايشان روايت شده كه معتقد بود اشكالي ندارد از طرف مردي كه حج به جا نياورده ، حج گزارند . ( 7 ) .

اگر نايب شرايط وجوب را در آن سال داشته باشد ، قول اخير موافق فقه امامي است . ( 8 )

دوم : واجب است نايب طبق شرط ، حج تمتع يا قران يا افراد انجام دهد . در اين باره روايتي آمده كه صاحب وسائل به

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . الموسوعه ، ص207

2 . الموسوعه ، ص207 ، به نقل از ابن ابي شيبه ، ج1 ، ص183 ؛ المحلي ، ج7 ، ص174 ؛ سنن بيهقي ، ج5 ، ص108 ؛ كنز العمال ، ح14464

3 . جواهر ، ج6 ، صص462 و 463

4 . الموسوعه ، ص208 ، به نقل از المحلي ، ج7 ، ص10 و المغني ، ج3 ، ص468

5 . وسائل ، ج11 ، ص63 ، ح1 ، حديث سوم و پنجم و ششم اين باب ، همين گونه است .

6 . الموسوعه ، ص204 ، به نقل از مصنف ابن ابي شيبه ، ج1 ، صص194 و 169 ؛ المحلي ، ج7 ، ص61 ؛ المجموع ، ج7 ، ص80 ؛ المغني ، ج3 ، ص228

7 . الموسوعه ، ص204

8 . جواهر ، ج6 ، ص410


29


نقل از تهذيب و استبصار از حسن بن محبوب از علي ( عليه السلام ) آورده است كه آن حضرت درباره مردي كه به شخصي درهم هايي داد تا به نيابت از او حج مفرده به جاآورد ، فرمود : « نمي تواند حج تمتع به جاآورد . با صاحب دراهم مخالفت نكند . » ( 1 )

در اين روايت ، امامي كه از او سؤال شده ، معلوم نيست . روشن است كه « حسن بن محبوب » از امام علي ( عليه السلام ) روايت نمي كند [ زيرا معاصر ايشان نيست ] . اگر مقصود از « علي » امير مؤمنان و روايت منقول از امام كاظم يا امام رضا ( عليهما السلام ) باشد كه حسن بن محبوب معاصر ايشان بوده و از آنها روايت كرده است ، بيش از يك واسطه در روايت ارسال هست . محتمل است كه مقصود ، از امام ، علي بن موسي الرضا ( عليهما السلام ) باشد كه حسن بن محبوب از ايشان روايت مي كند و به سبب تردّد روايت ميان اين دو احتمال ، شيخ طوسي در تهذيب آن را موقوفه و غير مستند به يكي از ائمه ( عليهم السلام ) مي داند . ( 2 )

صاحب جواهر آن را مضمره شمرده ، اما مسؤول در روايت را ناشناخته مي داند ، ( 3 ) ولي اشتهار تعبير از امام علي ، در لسان روايات ، به گونه اي كه در اين روايت آمده ، واشتهار تعبير از ائمه همنام ايشان به كنيه يا القاب يا اسم دوم يا سوم ، به گونه اي است كه تعبير به اسم مفرد مي شود و گويا اين از خواص روايات مروي از اما علي ( عليه السلام ) است ، كه به احتمال بسيار از ايشان باشد ، و در اين صورت مرسله خواهد بود .

7 ـ آن كه نذر كند پياده به حج برود

معروف در اين مسأله ، وجوب وفا به اين نذر مي باشد و ادعاي اجماع بر آن شده است و به عنوان فرع اين مسأله حكم جاهايي كه حاجي مجبور است سوار بر كشتي يا مانند آن شود ، مطرح گرديده است . امام باقر ( عليه السلام ) از پدرانش روايت مي كند : از علي ( عليه السلام ) در اين باره پرسيدند و آن حضرت فرمود :

« در معبر مي ايستد تا از آن جا بگذرد . » ( 4 )

8 ـ مواقيت

در مصادر حديث و فقه امامي ، گفته اي از امام علي ( عليه السلام ) در باب مواقيت نيست ، اما برخي مصادر سني ، خبري از ايشان نقل كرده اند كه مي فرمايد :

« ميقات كسي كه از مدينه ، حج يا عمره

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . وسائل ، ج11 ، ص182 ، ح2

2 . وسائل ، ج11 ، ص92

3 . جواهر ، ج6 ، ص410

4 . وسائل ، ج11 ، ص92


30


بگزارد « ذوالحُليفه » است . مي تواند پيش از رسيدن بدان جا ، از همسرش بهره جويد يا هر لباسي بپوشد .

ميقات اهالي عراق ، « عقيق » است و پيش از وصول به آن مكان ، مي توان از همسر و لباس بهره جست . اگر اهل شام بخواهند حج يا عمره به جا آورند ، ميقاتشان « جُحفه » است . مي توانند هر لباسي را بپوشند و از اهل خود بهره جويند ، تا به « جُحفه » برسند . ميقات اهل يمن ، « يَلَمْلَم » است و تا آن جا ، حق استفاده از همسر و لباسِ غير احرام را دارند . ميقات اهل نجد « قَرْن المَنازل » است . و ميقات هر كه پس از مواقيت است ، خانه اش مي باشد . » ( 1 )

اين مواقيت ـ جز با اندكي تفاوت ـ مطابق فقه امامي است . ( 2 )

9 ـ حكم احرام پيش از ميقات

جايي كه پوشيدن لباس احرام واحب است ، « ميقات » نام دارد . اما اگر حاجي پيش از ميقات محرم شده باشد ، حكمش چيست ؟

در فقه سني معروف است كه اين عمل جايز مي باشد و حج درست است . در اين باره روايتي از امام علي ( عليه السلام ) نقل كرده اند كه در تفسير آيه { . . . وَاَتِمُّوا الْحَجَّ وَالعُمْرَةَ للهِِ . . . } ( 3 ) فرمود : « اتمام حج به اين است كه از خانه ات براي حج و عمره مُحرم شوي » .

مردي نزد عمر آمد و پرسيد : من سوار بر كشتي و اسب و شتر آمده ام . كجا محرم شوم ؟ عمر گفت : نزد علي برو و از وي بپرس . از علي ( عليه السلام ) پرسيد ، آن حضرت فرمود :

« از جايي از وطنت كه سفر را آغاز كردي ، احرام بپوش » و او از مدينه منوره مُحرم شد . ( 4 )

فقه امامي كاملا مخالف اين اعتقاد است و احرام پيش از ميقات را درست نمي داند و روا نمي شمرد . ( 5 )

در اين باره روايات بسياري از امامان اهل بيت ( عليهم السلام ) آمده است ؛ از جمله رواياتي از امام باقر و دو روايت از امام صادق ( عليهما السلام ) در رد آنچه اهل سنت از امام علي ( عليه السلام ) روايت مي كنند . در آنها اعتقاد اهل سنت بعيد شمرده شده است . اگر چنان بود كه سنيان مي گويند ، رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) اين فضيلت را ترك نمي كرد و از مدينه محرم مي شد ، اما او از « ذي الحُليفه » احرام بست . ( 6 )

قسمت دوم : محرّمات احرام و كفاره كارهاي خلاف در حال احرام

احاديث ذيل در باب محرّمات

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . الموسوعه ، ص204 ، به نقل از الروض النضير ، ج3 ، ص138

2 . جواهر ، ج6 ، صص 498 ـ 489

3 . بقره : 196

4 . الموسوعه ، ص208 ، به نقل از المغني ، ج3 ، ص266 و المحلي ، ج7 ، ص75 و سنن بيهقي ، ج5 ، ص30 ، و ج4 ، ص341 و مسند زيد ، ج3 ، ص144 و المجموع ، ج7 ، ص201 و آثار ابي يوسف ، ص484 و ابن ابي شيبه ، ج1 ، صص 164 ـ 162 و تفسير ابن كثير ، ج2 ، و ص103

5 . جواهر ، ج6 ، ص500

6 . وسائل ، ج11 ، ص321 ، ح5 ، و ص323 ، ح2 و ص324 ، ح4


31


احرام ، از مصادر شيعه و سني روايت شده است :

1 ـ عدم جواز صيد بَرّي توسط محرم و حرمت اكل آن بر مُحرم و مُحِلّ

در صحيحه محمدبن مسلم از امام باقر ( عليه السلام ) آمده است كه فرمود :

« علي ( عليه السلام ) به گروهي برخورد كه ملخ دريايي مي خوردند . فرمود : سبحان الله ! شما در حال احرام هستيد و چنين مي كنيد ؟ ! گفتند : آن را از دريا صيد كرده ايم . فرمود : اگر چنين است ، آن را در آب بيندازيد . » ( 1 )

مقتضاي شبهه آن گروه ، اين بود كه خوردن گوشت ملخ حلال است ؛ زيرا قرآن ( 2 ) بر حليّت صيد بحر تصريح كرده است :

{  أُحِلَّ لَكُمْ صَيْدُ الْبَحْرِ وَطَعَامُهُ مَتَاعاً لَكُمْ وَلِلسَّيَّارَةِ . . . }

اما امام براي ردّ شبهه آنان فرمود : آن را در آب بيندازيد ؛ يعني اگر بحري بود مي توانست در آب زنده بماند . در جواهر از منتهي و تذكره علامه آمده است :

« بسياري از علماي ما و علماي عامه مي گويند ملخ دريايي ، صيد برّي است . مسالك مي گويد : « در اين باره اختلافي نداريم ، ولي ابي سعيد خدري و شافعي و احمد به روايتي با ما مخالفند . » ( 3 )

نگارنده موسوعه فقه علي بن ابي طالب در اين باب رواياتي از امام گرد آورده كه در مصادر سني موجود است . وي مي نويسد :

« كشتن و اشاره و نشان دادن و دنبال كردن و خوردن صيد بر محرم حرام است . »

علي ( عليه السلام ) فرمود : « محرم صيد را نمي كشد و بدان اشاره و راهنمايي نمي كند و آن را دنبال نمي نمايد . » ( 4 )

اگر يكي از اين كارها را بكند و صيد را وي يا غير محرم بكشند ، محرم ضامن است . ( 5 )

خوردن گوشت صيد بر محرم حلال نيست ، چه غير محرم آن را شكار كند ، چه محرم و چه براي وي شكار شود يا براي ديگري ( 6 ) .

« حارث بن نوفل » جانشين عثمان در مكه بود . هنگامي كه وي به مكه آمد ، با غذاي نمك سود از وي پذيرايي كردند . ماهيگيران كبكي را شكار كرده ، پختند و در مقابل عثمان و همراهانش گذاشتند .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . وسائل ، ج12 ، ص428 ، ح1

2 . مائده : 96

3 . جواهر ، ج6 ، ص590

4 . الروض النضير ، ج3 ، ص221

5 . المغني ، ج3 ، ص309 ؛ المجموع ، ج7 ، ص337

6 . المحلي ، ج7 ، ص250 ؛ المغني ، ج3 ، ص312 ؛ المجموع ، ج7 ، ص331


32


اينان نخوردند ، ولي عثمان گفت : ما آن را صيد نكرده و دستور نداده ايم شكارش كنند . و غير محرمان آن را صيد كره و ما را بدان اطعام كرده اند . اشكالي ندارد بخوريم .

به دنبال علي [ ( عليه السلام ) ] فرستادند و جريان را به ايشان گفتند . علي ناراحت شد و فرمود : شما را به خدا سوگند ! يكي از شما سخن مرا تأييد كند . وقتي براي رسول الله [ ( صلّي الله عليه وآله ) ] ران گور خري آوردند ، رسول الله نفرمود : ما محرم هستيم و آن را به كساني كه غير محرمند ، بدهيد ؟ ! دوازده نفر از اصحاب رسول الله شهادت دادند .

سپس علي فرمود : يكي از شما مردان براي خاطر خدا شهادت بدهد . وقتي براي رسول الله تخم شتر مرغي آوردند ، ايشان نفرمود : ما محرم هستيم . به غير ما بخورانيد ؟ از آن گروه دوازده نفري ، عده اي شهادت دادند .

حارث بن نوفل مي گويد : [ پس از شهادت اصحاب ] عثمان خود را از سر سفره عقب كشيد و به همراهانش پيوست و ماهي گيران غذا را خوردند . ( 1 )

عبد الرزّاق روايت كرده كه علي در حالي احرام ، صيد را مكروه مي دانست و اين آيه را مي خواند :

{  أُحِلَّ لَكُمْ صَيْدُ الْبَحْرِ وَطَعَامُهُ مَتَاعاً لَكُمْ وَلِلسَّيَّارَةِ وَحُرِّمَ عَلَيْكُمْ صَيْدُ الْبَرِّ مَا دُمْتُمْ حُرُماً . . . } ( 2 ) .

كشتن كفتار كه به انسان حمله نكند ، صيد شمرده شده و موجب كفاره است ، اما اگر بر محرم حمله كند و توسط وي كشته شود ، بر محرم كفاره واجب نيست . علي ( عليه السلام ) فرمود :

« اگر كفتار بر محرم حمله كند ، مي تواند آن را بكشد ، اما اگر پيش از حمله ، آن را بكشد ، بايد ميش بالغي كفاره دهد . » ( 3 )

كشتن مار سياه و افعي و عقرب و سگ هار و حيواني كه بر محرم حمله آورد ، رواست ( 4 ) و نيز كلاغ ( 5 ) و مي تواند كنه هاي شترش را بگيرد و بكشد .

در جواهر آمده است : اگر محرم ، حيوان برّي را صيد كند ، ميته بوده و بر محلّ و محرم حرام است ، چنان كه شيخ طوسي وحلّي ( ابن ادريس ) و قاضي ابن سراج و يحيي بن سعيد حلّي و فاضلان ـ محقق و علامه حلي ) و ديگران ـ آن گونه كه از برخي از آنان نقل شده ـ بدان تصريح كرده اند ، بلكه در نهايه و مبسوط و تهذيب و وسيله و جواهر

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . سنن بيهقي ، ج5 ، ص182 ؛ سنن ابي داود ، مناسك ، باب لحم الصيد للمحرم ؛ المغني ج3 ، ص312 ؛ ابن ابي شيبه ، ج1 ، ص185 ؛ الأم ، ج7 ، ص170

2 . عبد الرزاق ، ج4 ، ص427 ؛ تفسير طبري ، ج7 ، ص70 ، چاپ دوم .

3 . ابن ابي شبيه ، ج1 ، ص203 . 1911 ؛ الأم ، ج7 ، ص171 ؛ الأوسط ، ج2 ، ص312 ؛ الإشراف ، ج2 ، ص319

4 . الروض النضير ، ج3 ، ص269

5 . ابن ابي شيبه ، ج1 ، ص204 ؛ الروض النضير ، ج3 ، ص269


33


ـ بنابر آنچه از بعضي نقل شده ـ مانند ميته است . در كتاب اخير اجماع بر اين اعتقاد است ، و به دو خبر از امام علي ( عليه السلام ) در اين مورد استدلال شده است : نخست : خبر وهب بن وهب از جعفر از پدرش از علي ( عليه السلام ) :

« اگر محرم صيد را ذبح كند ، محرم و مُحل نمي توانند از آن بخورند و مانند ميته است و اگر صيد در حرم ذبح شود ميته است ، چه محلّ ذبحش كند و چه محرم . »

دومين خبر از اسحاق از امام جعفر ( عليه السلام ) است كه علي ( عليه السلام ) مي فرمود :

« اگر محرم صيد را در غير حرم ذبح كند ، ميته است و محل و محرم نمي توانند از آن بخورند و اگر محل صيد را در حرم بكشد ، ميته است و محل و محرم نمي توانند از آن بخورند . » ( 1 )

2 ـ جواز روغن مالي پيش از احرام

در فقه حج معروف است : حاجي پس از احرام نمي تواند روغن استعمال كند و اگر بوي آن پس از احرام باقي مي ماند ، باز نمي تواند پيش از احرام روغن استعمال نمايد ( 2 ) ، اما اگر پس از احرام بويي باقي نمي ماند ، پيش از آن رواست . خبري كه محمدبن مسلم از امام صادق ( عليه السلام ) روايت كرده ، به همين معناست :

« علي ( عليه السلام ) در اين باره فرمود : « نبايد محرم ، عطر و روغن استعمال كند . اگر پوستش ترك خورد ، از غذايي [ چرب ] كه مي خورد ، بر آن مي مالد و اگر چشم درد داشته باشد ، صبرزرد [ كه گياهي دارويي است ] به چشمش مي كشد ، نه زعفران . » ( 3 )

3 ـ جواز احرام به لباس رنگ شده با گل سرخ

بين فقها مشهور است كه احرام به لباس رنگ شده كراهت دارد ، مگر آنچه با دليل استثنا شده است ؛ از جمله لباسي كه با گِل سرخ ( خاكي سرخ كه با آن لباس را رنگ مي كنند ) رنگ شده باشد .

از ابوجعفر امام باقر ( عليه السلام ) روايت شده است :

« علي ( عليه السلام ) محرم بود و يكي از كودكانش با او بود كه او لباس رنگي به تن داشت . عمر بن خطاب وي را ديد و گفت : اي ابا الحسن ! احرام با لباس رنگي رواست ؟ فرمود : نياز به كسي نداريم كه به ما سنت آموزد ! اين

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . جواهر ، ج6 ، ص588 ؛ وسائل ، ج11 ، ص432 ، ح4 و 5

2 . جواهر ، ج6 ، ص633

3 . الموسوعه ، ص210 به نقل از الروض النضير ، ج3 ، صص257 و 265


34


لباس ها با گل سرخ رنگ شده است . » ( 1 )

نگارنده موسوعه فقه علي بن ابي طالب مضمون اين خبر و احاديث ديگر را به عنوان « ما يَحْرُمُ عَلَي الْمُحْرِم مِنَ الِّلباس » آورده و مي نويسد :

« مرد نمي تواند لباس را كه با زعفران يا ورس يا گل كاجيره ( كافشه ) رنگ شده ، بپوشد . » ( 2 ) ، اما اگر با چيزي جز اينها رنگ شده ، مي تواند بپوشد . محمدبن علي بن الحسين مي فرمايد : عمربن خطاب ، عبدالله بن جعفر را در حال احرام با دو لباس رنگي ديد ، پرسيد : اين چيست ؟ علي بن ابي طالب [ كه در آن جا بود ] فرمود : فكر نمي كنم كسي بتواند به ما سنت را بياموزد ! عمر چيزي نگفت . ( 3 )

محرم نمي تواند سرش را بپوشاند . علي ( عليه السلام ) فرمود : « احرام مرد اين است كه سرش را نپوشاند ( 4 ) ، اما زن هر لباسي را كه بخواهد ، مي تواند بپوشد ، جز آنچه رنگ شده است . وي مي تواند كفش [ غير بندي ] و شلوار و روپوش بلند بپوشد ( 5 ) ، ولي روبندبر صورتش نبايد بيندازد . اگر بخواهد صورتش را بپوشاند ، لباسش را بر رويش مي كشد . »

ابن ابي شيبه از علي [ ( عليه السلام ) ] روايت كرده كه ايشان زناني را كه محرم بودند ، از استفاده از نقاب نهي مي كرد ، اما مي توانستند لباسشان را بر صورتشان بكشند ( 6 ) ، همچنان كه از پوشيدن دستكش نهيشان نمود . ( 7 )

محرم مي تواند انگشتر در دست كند . اسماعيل بن عبدالملك مي گويد : علي را در حالي كه محرم بود ، ديدم انگشتر در دست دارد ( 8 ) و  ( 9 )

نگارنده موسوعه احاديثي را از امام علي ( عليه السلام ) آورده كه در مصادر سني است و درباره حرمت نكاح محرم و نيز حرمت جدا كردن دندان يا ناخن و . . . از بدن ، و مباح بودن حجامت است . وي مي نويسد :

4 ـ نكاح و محرّك هاي آن

نكاح بر محرم جايز نيست و اگر اين كار را كرد ، نكاحش باطل است . علي ـ كرّم الله وجهه ـ فرمود : « محرم نمي تواند ازدواج كند و نمي توان با زن محرم ازدواج كرد . اگر اين كار انجام شود ، نكاح باطل است . » در روايتي ديگر فرمود : « اگر محرم ازدواج كند ، همسرش را از او جدا مي كنيم . » ( 10 ) زيرا آميزش با همسر ، حج را باطل مي كند . از علي [ ( عليه السلام ) ] درباره حكم حجّ مرد محرمي كه با همسرش آميزش كرد ، پرسيدند ، فرمود : « اعمال را به جا مي آورند تا حج را به پايان برسانند ،

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . وسائل ، ج12 ، ص482

2 . المحلي ، ج2 ، ص82

3 . المحلي ، ج7 ، ص260

4 . الروض النضير ، ج3 ، ص217

5 . الروض النضير ، ج3 ، ص216

6 . ابن ابي شيبه ، ج12 ، صص181 و 183

7 . المحلي ، ج7 ، ص82 ؛ المغني ، ج3 ، ص329

8 . ابن ابي شيبه ، ج1 ، ص181

9 . الموسوعه ، ص210

10 . ابن ابي شيبه ، ج1 ، ص164 ؛ المحلي ، ج7 ، ص199 ؛ سنن بيهقي ، ج5 ، ص66 و ج7 ، ص213 ؛ كنز العمّال ، ص12845 ؛ المجموع ، ج7 ، ص29


35


مناسك را ادامه مي دهند و در سال آينده ، بايد دوباره حج بگزارند و قرباني كنند . سال بعد كه حج به جا مي آورند ، از هم جدا خواهند بود تا اعمال را تمام كنند . » ( 1 )

همچنان كه در حج ، جماع حرام است ، محرّك هايش مانند بوسيدن و امثال آن هم حرام مي باشد ، ولي حج را باطل نمي كند . علي فرمود : « اگر محرم زنش را ببوسد ، بايد قرباني كند . » ( 2 )

5 ـ جدا كردن عضوي از بدن ؛ مانند دندان و ناخن و مو

علي ( عليه السلام ) فرمود : « محرم نبايد دندان و ناخنش را بكند ، مگر اينكه درد بكشَد . » ( 3 )

حسين بن علي [ ( عليه السلام ) ] در سفر به مكه همراه عثمان بود كه در راه بيمار شد ، عبدالله بن جعفر در « سقيا » به او برخورد و از وي پرستاري نمود ، تا زماني كه ترسيد حج را از دست بدهد . از اين رو ، به دنبال علي بن ابي طالب و اسماي بنت عميس كه در مدينه بودند ، فرستاد و خود به سوي مكه روانه شد . آن دو آمدند و [ امام ] حسين به سر درد خود اشاره كرد و علي دستور داد سرش را بتراشند ، سپس در « سقيا » قرباني را به نيابت از او كشت و شتري را نحر كرد . ( 4 )

محرم مي تواند بدن و سرش را بشويد ( 5 ) و حجامت كند . علي ـ كرّم الله وجهه ـ فرمود : « اگر محرم خواست ، مي تواند حجامت كند . » ( 6 ) و  ( 7 )

آنچه گفته شد ، سخنان امام ( عليه السلام ) درباره « محرمات احرام » بود ، اما درباره « كفاره مخالفت با محرمات » ، احاديثي دارند ؛ از جمله :

1 ـ روايت شده كه از ايشان ( علي ( عليه السلام ) ) در باره حرمت و ضمان صيد پرنده اي كه بر شاخه درختي باشد كه ريشه اش در حرم و شاخه اش در بيرون حرم است ، پرسيدند و او فرمود :

« اگر ريشه اش در حرم باشد ، بايد كفاره دهد . » ( 8 )

2 ـ كفاره كشتن كبوتر ، ميش است . در جواهر آمده است : « اگر محرم در غير حرم ، كبوتري را بكشد ، بنابر مشهور ميان اصحاب ، بايد ميشي كفاره دهد . » در تذكره و منقول از خلاف و منتهي اجماع بر اين مطلب است ، بلكه در خلاف نيز اجماع هست . علي ( عليه السلام ) و عمر و عثمان و ابن عمر قائل به آنند . . . » ( 9 )

در وسائل خبري در اين باره نيافتم . شايد ـ چنان كه خواهد آمد ـ صاحب جواهر آن را از مصادر عامه نقل كرده است .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . الموطأ ، ج1 ، ص381 ؛ المحلي ، ج7 ، ص180 ؛ ابن ابي شيبه ، ج1 ، ص165 ؛ سنن بيهقي ، ج5 ، ص167 ؛ الروض النضير ، ج3 ، ص250 ؛ كنز العمّال ، ص12815 ؛ المجموع ، ج7 ، ص380 ؛ المغني ، ج3 ، ص365 ؛ كشف الغمه ، ج2 ، ص220

2 . ابن ابي شيبه ، ج1 ، ص163 ؛ سنن بيهقي ، ج5 ، ص168 ؛ كنز العمّال ، ص12798

3 . الروض النضير ، ج3 ، ص265

4 . الموطأ ، ج1 ، ص388 ؛ ابن ابي شيبه ، ج1 ، ص167 ؛ المحلي ، ج7 ، ص213 و 205 ؛ سنن بيهقي ، ج5 ، ص218 ؛ المغني ، ج3 ، ص498 و 545

5 . المغني ، ج3 ، ص299

6 . الروض النضير ، ج3 ، ص267

7 . الموسوعه ، ص211

8 . وسائل ، ج12 ، ص561

9 . جواهر ، ج7 ، ص361


36


3 ـ كفاره كشتن مرغ سنگ خوار ، يك برّه است .

از امام صادق ( عليه السلام ) روايت است كه فرمود :

« در كتاب علي ( عليه السلام ) يافتيم كه اگر محرم ، مرغ سنگ خوار را آسيب رساند ، بايد بره اي را كفاره دهد كه از شير بريده شده است وبرگ درختان را مي خورد . »

خبري ديگر به مانند همين از امام باقر ( عليه السلام ) هست و فتواي فقها همين است ( 1 )

4 ـ حكم محرم و غير محرم ، اگر صيدي را بكشند .

از امام باقر ( عليه السلام ) روايت است كه فرمود :

« علي ( عليه السلام ) درباره محرم ومُحِل ، كه صيدي رابكشند ، سخن مي گفتو فرمود : محرم بايد قرباني كاملي را بدهد و محل [ قيمت ] نيمي از قرباني را . » ( 2 )

در اين مسأله ميان فقها اختلاف است . ( 3 )

5 ـ شكستن تخم شتر مرغ .

اين مسأله دو صورت دارد :

الف ـ در تخم جوجه باشدكه حركت كند . در اين باره امام صادق ( عليه السلام ) فرمود :

« در كتاب علي ( عليه السلام ) هست كه كفاره شكستن هر تخم مرغ سنگ خوار توسط محرم ، گوسفندي يكساله است وكفاره شكستن تخم شتر مرغ ، شترِ جواني است . » ( 4 )

ب ـ پيش از حركت جوجه ، تخم بشكند يا اصلا در آن جوجه اي نباشد . از امام صادق ( عليه السلام ) در اين باره روايت شده است :

« امير مؤمنان ( عليه السلام ) در اين باره حكم كرد : به شمار تخمها ، شتر نر ميان شتران ماده رها كنند . هر شتر ماده اي كه حامله گردد و بچه شتري سالم به دنيا آيد ، بچه به عنوان قرباني به كعبه برده مي شود . » ( 5 )

نظر فقها در هر دو صورت ، طبق اين حديث است . ( 6 )

6 ـ اگر صيدي را مجروح كند و از حالش خبر نداشته باشد .

اگر محرم صيدي را زخمي كند و آن را به حال خود واگذارد و نداند پس از زخمي شدن ، در چه حالي است ، قرباني كامل بر او واجب است . در اين باره روايتي از امام باقر به نقل از پدرانش ، از

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . جواهر ، ج7 ، ص368

2 . وسائل ، ج13 ، ص50

3 . جواهر ، ج7 ، صص382 و 383

4 . وسائل ، ج13 ، ص55 ، ح2 و 4

5 . وسائل ، ج13 ، ص52 ، ح2 و ص54 ، ح6 ، و ص53 ، ح4

6 . جواهر ، ج7 ، صص352 و 353


37


قول علي ( عليه السلام ) وارد شده است :

« اگر محرم به صيدي آسيب رساند و آن را خوني كند ، سپس به حال خود رها سازد ، بايد كفاره اش را بدهد . » ( 1 )

7 ـ اگر محرم مضطرشود و صيد يا ميته بخورد

حكم محرمي كه ناچار صيد ما ميته اي را ك نزدش هست بخورد چيست ؟ از امام علي ( عليه السلام ) در اين باره خبري آمده كه مي فرمايد :

« اگر محرم به صيد و ميته مضطر شود ، مي تواند ميته اي را كه خدا برايش حلال كرده است بخورد . » ( 2 ) اين روايت مخالف مذهب اماميه مبني بر اختيار صيد ـ به شرط تمكن اداي كفاره ـ است ، اما اگر نتواند كفاره ( قرباني ) دهد ، صيد را كنار گذاشته ، از ميته مي خورد . صاحب جواهر ادعاي اجماع بر اين قول را به نقل از سيد مرتضي كرده ، گو اين كه صاحب جواهر الكلام احتمال داده روايت در موردي است كه نتواند كفاره صيد را بدهد ، گر چه بدان مضطر باشد . ( 3 )

آنچه مصادر سني در مورد احكام فقهي امام علي ( عليه السلام ) در مورد مخالفت احرام ذكر كرده اند ، نگارنده موسوعه فقهي علي بن ابي طالب گرد آورده است :

درباره شتر مرغ ، علي [ ( عليه السلام ) ] حكم به شتر قرباني نمود ( 4 ) و در مورد تخمش ، به جنين ماده شتر . ابن عباس مي گويد : علي بن ابي طالب در مورد تخم شتر مرغي كه محرم بدان آسيب رساند ، حكم كرد : شتران نر را ميان شتران ماده رها مي كني ، وقتي معلوم شد بار دارند ، تخم هايي را كه شكسته اي مي شمري [ و به شمار تخم ها بچه شتر مي دهي ] . گفتم اين قرباني [ كفاره ] است و پس از اين ضامنِ آنچه از بين برده اي نيستي . ابن عباس مي گويد : معاويه از قضاوت علي شگف زده شد . وي مي افزايد : چرا بايد معاويه متعجب شود ؟ در بازار ، تخم را چنين مي فروشند و بدان مي بخشند . ( 5 )

در سنن بيهقي است كه علي [ ( عليه السلام ) ] در زمان حيات رسول الله اين گونه قضاوت كرد . مردي نزد پيامبر خدا رفت و آنچه را علي گفته بود ، به عرض رساند . پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود : آنچه را شنيدي ، علي به درستي گفت ، اما كار ديگري هم مي تواني بكني . مي تواني عوض هر تخم ، يك روز روزه بگيري يا مسكيني را اطعام كني . ( 6 )

كفاره كفتاري كه محرم بكشد ، بي آن كه بر وي حمله كرده باشد ، يك قوچ است ، ولي اگر حمله كند ، چيزي بر وي

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . وسائل ، ج13 ، ص63

2 . وسائل ، ج13 ، ص87

3 . جواهر ، ج7 ، صص419 و 420

4 . المجموع ، ج7 ، صص403 و 421 ؛ المغني ، ج3 ، صص509 و 517 ؛ المحلي ، ج7 ، ص227 ؛ الروض النضير ، ج3 ، ص266

5 . عبد الرزاق ، ج4 ، ص422 ؛ المحلي ، ج7 ، ص234

6 . سنن بيهقي ، ج5 ، ص208


38


واجب نيست ( 1 ) . كفاره آهو ، گوسفند است ( 2 ) درباره كبوتر حرم ـ كه دو شخص عادل از مسلمانان بايد حكم كنند ـ فرمود : گوسفند بدهد ( 3 ) كفاره دو تخم كبوتر ، يك درهم است . ( 4 )

كفاره تراشيدن مو ؛ علي [ ( عليه السلام ) ] در مورد كسي كه سر درد دارد و مويش را مي تراشد ، فرمود : « سه روز روزه بگيرد و مي تواند به شش مسكين ـ هر يك نيم صاع ـ طعام دهد و اگر خواست قرباني كند ، گوسفندي را مي كشد . » ( 5 ) هر جا خواست ـ حرم يا جاي ديگر ـ اين كار را انجام مي دهد . علي [ ( عليه السلام ) ] در « سيقا » هنگامي كه موي پسرش ـ حسين ـ را تراشيد ، شتري را قرباني كرد ، كه بخشش مستحب توسط وي ـ رضي الله عنه ـ بود . ( 6 )

كفاره آميزش ؛ علي درباره مرد محرمي كه با زنش آميزش كند فرمود : « هر كدام بايد شتري بدهند » ( 7 ) و در سال آينده حج بگزارند .

كفاره بوسيدن و لمس شهوت انگيز ؛ علي فرمود : « اگر محرم زنش را ببوسد ، بايد قرباني كند » ( 8 ) ؛ يعني گوسفند بدهد . آن كه حيواني را براي كفاره مي كشد ، نمي تواند از آن بخورد . علي فرمود : « از گوشت نذري و كفاره صيد و آنچه مال مساكين است ، نمي توان خورد . » ( 9 )   و  ( 10 )

قسمت سوم ـ افعال حج

دوازده كار در حج واجب است : احرام ، وقوف به عرفات و مشعر ، منا ، رمي ، قرباني ، حلق يا تقصير ، طواف و دو ركعت نماز آن ، سعي ، طواف نساء و دو ركعت نماز آن .

در مورد بسياري از اين افعال ، سخناني از امام علي ( عليه السلام ) آمده است :

1 ـ از واجبات احرام ، تبليغات اربع است

عمره تمتع و حج جز با تلبيه درست نيست . يك بار تلبيه واجب است و تكرار و زياده بر آن ، تا زوال روز عرفه ، براي حاجي مستحب است ( 11 )

در اين باره دو خبر از امير مؤمنان نقل شده ؛ يكي در مورد استحباب تلبيه براي مردان با صداي بلند است ؛ علي ( عليه السلام ) فرمود : « جبرئيل خدمت پيامبر آمد و عرض كرد : شعار محرم تلبيه است . به هنگام تلبيه صدايت را بلند كن . » ( 12 ) فقهاي مشهور بر اين رأي هستند و بر آن به

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ابن ابي شيبه ، ج1 ، صص177 و 191 و 203 ؛ عبد الرزاق ، ج4 ، ص403 ؛ المحلي ، ج7 ، ص227 ؛ الروض النضير ، ج3 ، ص226 ؛ المجموع ، ج7 ، ص401 ؛ المغني ، ج3 ، ص510

2 . المغني ، ج3 ، ص509 و 511 ؛ الروض النضير ، ج3 ، ص226

3 . عبدالرزاق ، ج4 ، ص418

4 . عبدالرزاق ، ج4 ، ص420 ؛ المجموع ، ج7 ، ص339

5 . الروض النضير ، ج3 ، ص248 ؛ تفسير طبري ، ج2 ، ص235

6 . تفسير طبري ، ج2 ، ص239

7 . ابن ابي شيبه ، ج1 ، ص165

8 . ابي ابي شيبه ، ج1 ، ص163 ؛ سنن بيهقي ، ج5 ، ص168 ؛ كنز العمال ، ص12798

9 . ابن ابي شيبه ، ج1 ، ص166

10 . الموسوعه ، صص212 و 213

11 . تحرير الوسيله ، ج1 ، ص416

12 . وسائل ، ج12 ، ص379


39


اخبار ديگري ـ نه اين خبر ـ استدلال كرده اند ، كه شايد به سبب مرسل بودن اين خبر است . ( 1 )

دوّمين خبر آن است كه فرمود : « تلبيه و شهادت و قرائت قرآن در نمار توسط گنگ ، با تكان دادن زبان و اشاره به انگشتان است . » ( 2 )

به نقل از مصادر سني ، نگارنده موسوعه فقه علي بن ابي طالب گفته است :

ابن ابي شيبه و بيهقي و ابن حزم اندلسي در المحلّي به سند خود روايت كرده اند كه علي ـ رضي الله عنه ـ پيوسته تهليل مي گفت تا به جمره عقبه رسيد . « عكرمه » مي گويد : با حسين بن علي راه افتادم و تا رمي جمره عقبه مي شنيدم كه پيوسته تلبيه مي گفت : به من فرمود : رسول الله اين كار را مي كرد . نووي در المجموع بيان مي كند كه علي [ ( عليه السلام ) ] تا پيش از وقوف در عرفات ، تلبيه مي گفت . اين خبر معارض روايتي است كه ابن ابي شيبه روايت مي كند كه به ابن عباس گفت : معاويه از تلبيه در روز عرفه نهي كرد و آمد تا عمود خيمه را گرفت آنگاه لبيك گفت . وي مي افزايد : معاويه مي دانست علي در اين روز تلبيه مي گفت . از اين رو دوست داشت با ايشان مخالفت كند . ابن قدامه در المغني ذكر مي كند كه علي تا زوال خورشيد در روز عرفه تلبيه مي گفت . ( 3 )

2 ـ وقوف در عرفات

وقوف در عرفات از اركان حج است و هر كه به عمد وقوف در عرفات را به هنگام زوال روز عرفه از دست بدهد ، حج را از كف داده است . از اين رو ، در برخي اخبار آمده است كه « يوم حج اكبر » ( بزرگترين روز حج ) روز عرفه است . در اين باره از امام صادق ( عليه السلام ) روايت است :

« فضيل بن عياض از ايشان از حج اكبر پرسيد . فرمود : خودت چيزي مي داني ؟ عرض كرد : آري ، ابن عباس مي گفت : حج اكبر روز عرفه است ؛ يعني كسي كه روز عرفه را تا طلوع فجرِ روز قرباني درك كند ، حج را درك كرده است و آن كه اين روز را از دست بدهد ، حج را از كف داده است . امام صادق ( عليه السلام ) بدو فرمود : امير مؤمنان ( عليه السلام ) فرمود : حج اكبر ، روز قرباني است و اين آيه را دليل آورد : {  فَسِيحُوا فِي الاَْرْضِ أَرْبَعَةَ أَشْهُر } كه بيست روز از ذي الحجه و محرّم و صفر و ماه ربيع الأول و ده روز از ربيع الآخر

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . جواهر ، ج6 ، ص579

2 . وسائل ، ج12 ، ص381

3 . الموسوعه ، صص213 و 214


40


است . اگر حج اكبر ، روز عرفه بود ، سيح ( كوچيدن ) چهار ماه و يك روز مي باشد . . . . » ( 1 )

در مسند زيد از ايشان ( عليه السلام ) روايت است :

« هر كه وقوف در عرفه با مردم را از دست بدهد و شب هنگام بيايد و در جمعي از مردم ، پيش از انصراف امام باشد ، حج را درك كرده است . » ( 2 )

3 ـ اعمال منا

در منا سه كار برحاجي واجب است : رمي و قرباني و حلق يا تقصير ( تراشيدن يا كوتاه كردن موي سر ) . در مورد دومين و سومين عمل ، احكام فقهي از امير مؤمنان آمده ، ولي در مورد نخست ، بر خبري از امام دست نيافتم . از امام درباره قرباني ( هَدْي ) احكام بسياري آمده كه در ضمن مسائل آتي آن را ذكر مي كنيم :

كمترين قرباني كه مجزي است

از ايشان روايت است كه فرمود :

شتر و گاو و بز « ثنيه » و ميش « ضأن » باشد ( 3 ) ؛ يعني بنابر اعتقاد مشهور ، شتر پنج سال را تمام كرده ، وارد شش سال شده باشد . بز و گاو يكساله و داخل سال دوم شده باشند ، جذع ، پس از يكسالگي و ورود به دوسالگي است . رأي فقها اين است كه كمترين قرباني كه مجزي است ، بايد در اين سن و سال باشد . ( 4 )

شروط قرباني

فقها شروطي را براي قرباني گفته اند . محقق در شرايع مي گويد : « شرط سوم آن است كه سالم باشد ؛ پس يك چشم و لنگي كه آشكارا بلنگد و آنچه شاخش از داخل شكسته يا گوشش بريده است ، مجزي نيست . همچنين نرهايي كه اخته شده اند يا لاغري كه بر پهلوهايش پيه نباشد و . . . ، مستحب است فربه باشد ، كه در علفزار نگهداري مي شود و در آنجا مي خوابد و مي چرد . . . . » ( 5 )

در اين باره اخبار صحيحي از اميرمؤمنان ( عليه السلام ) آمده كه مورد استدلال فقهاست و احاديث ضعيفي نيز وجود دارد كه در كنار ادله خود آورده اند ، ( 6 ) مانند :

« براي اطمينان از سلامت قرباني ، چشم و گوشش وارسي شود ، اگر چشم و گوش سالم باشند ، قرباني كامل است و اگر شاخش شكسته باشد يا پايش را به طرف قربانگاه بكشد ، مجزي نيست . » ( 7 )

و از ايشان است : « اگر مرد ، قرباني

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . وسائل ، ج14 ، ص44

2 . الموسوعه ، ص215 ، به نقل از مسند زيد ، ج3 ، ص183

3 . وسائل ، ج4 ، ص103 ، اين مضمون از امام در دو روايت ديگر ، ص105 تكرار شده است .

4 . جواهر ، ج7 ، ص77

5 . جواهر ، ج7 ، صص84 ـ 79 نكـ : به سخن محقق و استدلال صاحب جواهر .

6 . همان .

7 . وسائل ، ج14 ، صص110 و 111


41


لاغر بخرد ، مجزي نيست و اگر فربه بخرد ، ولي معلوم شود لاغر است مجزي است . در قرباني تمتع نيز همين حكم است . » ( 1 ) همچنين نقل شده است : « علي ( عليه السلام ) خوش نداشت گوش و بيني قرباني بريدگي داشته باشد اما اگر زماني سوراخي داشت ، اشكال نمي دانست . » ( 2 )

در صورت ضرورت ، يك قرباني براي پنج و هفت نفر مجزي است

اصل اين است كه يك قرباني ، براي يك شخص مكلف مجزي است ، اما اخباري وارد شده كه به هنگام ضرورت و اگر چند نفر ، همسفره باشند ، يك قرباني ، مجزي براي بيشتر از يك نفر است . از شمار اين اخبار ، روايتي از امير مؤمنان است : گاو دوسه ساله مجزي براي سه نفري است كه از يك خانواده باشند و بالغ مجزي براي هفت نفرِ متفرقه است و گاو پير مجزي براي ده نفرِ متفرقه است » . صاحب جواهر اين خبر و مانند آن را ـ از ديگر امامان ـ بر قربانيِ مستحب حمل نموده ؛ زيرا در آن تصريحي بر قرباني واجب نيست . ( 3 )

حكم استفاده از شير قرباني و سوار شدن آن

خبري از امام علي ( عليه السلام ) درباره جواز استفاده از شير قرباني و سوار شدن آمده است . روايت است كه ايشان « شير قرباني را مي دوشيد و اگر ضرري نداشت ، بر آن سوار مي شد . » ( 4 ) و اگر مي ديد مردمي پياده راه رفته و خسته اند ، بر ( شتر ) قرباني سوارشان مي كرد و مي فرمود : اگر مركوبِ سوار گم يا سقط شود و همراهش ( شتر قرباني باشد ) ، بر آن سوار شود . ( 5 ) تمامي فقها به اين حديث فتوا داده اند . ( 6 )

احكام قرباني

از جمله مستحبات اسلام ، قرباني است ، علي ( عليه السلام ) فرمود :

« اگر مردم مي دانستند قرباني چه ثمره اي دارد ، قرض مي گرفتند و قرباني مي كردند . با اوّلين قطره خوني كه از قرباني بريزد ، قرباني كننده بخشوده مي شود . » ( 7 )

ايشان هر سال به نيّت رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) و براي خودشان ، دو قوچ را مي كشت ( 8 ) و مي فرمود :

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . وسائل ، ج14 ، ص115

2 . وسائل ، ج14 ، ص129

3 . جواهر ، ج7 ، ص70

4 . وسائل ، ج14 ، ص146

5 . وسائل ، ج14 ، ص147

6 . جواهر ، ج7 ، ص115

7 . وسائل ، ج14 ، ص210

8 . وسائل ، ج14 ، ص206


42


« دو قرباني يا بيشتر بكش و آن را كه گوش و چشمش سالم باشد ؛ بخر و رو به قبله ذبح كن . . . . » ( 1 )

و از رسول الله نقل است كه فرمود :

« شما را از سه چيز نهي نمي كنم . . . اين كه گوشت قرباني را پيش از سه روز از قربانگاه خارج كنيد . پس از سه روز ، از آن بخوريد و ذخيره كنيد . » ( 2 )

و از ايشان است :

« قرباني در سه روز است ، كه بهتر ، نخستين روز است . » ( 3 )

فقها بر اين مطالب فقهي ، به ادلّه اي ـ از جمله اين كلمات امير مؤمنان ـ استدلال كرده اند . ( 4 )

هر كه قرباني نيافت ، ده روز روزه بگيرد

اگر حاجي قرباني نيابد يا نتواند بهايش را بپردازد ، به عنوان بدل بر او واجب است ده روز روزه بگيرد ؛ سه روز در حج و هفت روز در وطنش . سه روزِ حج واجب است پشت سر هم شد ـ نه متفرقه ـ امام علي درباره آيه : {  فَصِيَامُ ثَلاَثَةِ أَيَّام فِي الْحَجِّ . . . } فرمود : « روز پيش از ترويه و روز ترويه و روز عرفه ، و هر كه اين سه روز را از دست بدهد ، از روز حصبه ـ شب كوچ از منا ـ شروع كند . » ( 5 ) تمام احاديثي كه از امام علي ( عليه السلام ) درباره هدي بود گذشت .

اما حلق ( تراشيدن مو ) كه سومين كار در منا است ؛ روايت است كه امير مؤمنان فرمود : « مستحب است تا محاذي گوش بتراشد . » ( 6 ) فقها نيز چنين فتوا داده اند . ( 7 )

مصادر اماميه درباره اعمال منا ، فقط همين احاديث را در بر دارد ، اما آنچه مصادر اهل سنت روايت كرده اند ، توسط نگارنده موسوعه فقه علي بن ابي طالب جمع آوري شده است . وي مي نويسد :

از مزدلفه ( مشعر الحرام ) حاجيان به منا مي روند و در اولين روز از ايام منا ـ روز قرباني كردن ـ به ترتيب چند كار مي كنند : رمي جمره عقبه ، قرباني كردن ، تراشيدن مو و طواف خروج . علي [ ( عليه السلام ) ] فرمود : « نخستين كار در روز نحر ، رمي جمره ، سپس ذبح ، بعد حلق و پس از آن طواف زيارت است . » ( 8 )

رمي جمره عقبه

علي [ ( عليه السلام ) ] فرمود : « در روز دهم ذي الحجه ، پس از طلوع خورشيد ، با هفت

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . وسائل ، ج14 ، ص207

2 . وسائل ، ج14 ، ص170

3 . وسائل ، ج14 ، ص93

4 . جواهر ، ج7 ، صص 124 ـ 121

5 . وسائل ، ج14 ، ص183 ، در همين مطلب ، احاديث ديگر از ايشان در ص184 آمده است .

6 . وسائل ، ج14 ، ص229

7 . جواهر ، ج7 ، ص134

8 . مسند زيد ، ج3 ، ص244


43


سنگريزه رمي جمره عقبه مي كند و با هر ريگي تكبير مي گويد . در اين روز فقط بدين جمره رمي مي شود . » ( 1 )

ذبح هدي

اگر حاجي قارن ( جمع كننده ميان حج و عمره ) يا متمتّع باشد يا بخواهد كفاره كار خلافش را بدهد ، واجب است قرباني كند ، كه وقتش روز دهم است . پس از ذبح ، برخي چيزها بر او حلال خواهد شد .

حلق يا تقصير ( تراشيدن يا كوتاه كردن مو )

پس از ذبح ، مويش را كوتاه مي كند يا مي تراشد ، آنگاه مُحلّ مي شود ، اگر كسي مويش را تراشيده ، يا بافته و يا پشت سرش بسته باشد ، تقصير مجزي نيست و بايد حلق كند . ( 2 ) زن مويش را كوتا مي كند . نه اينكه بتراشد . ترمذي و نسائي از علي ـ رضي الله عنه ـ روايت كرده اند كه فرمود : « رسول الله نهي كردند زن مويش را بتراشد . » ( 3 ) در موسوعه درباره روز بدل قرباني ، به نقل از امام ( عليه السلام ) آمده است :

آخرين روز از سه روزي كه واجب است در حج روزه بگيرد ، بايد روز عرفه باشد ، علي [ ( عليه السلام ) ] در تفسير آيه : { فَصِيَامُ ثَلاَثَةِ أَيَّام فِي الْحَجِّ . . . } فرمود : « آخرينش ، روز عرفه است . » و فرمود : « روز ترويه و پيش از آن و روز عرفه را روزه بگير . » ( 4 )

اگر اين سه روز را ـ حتي روز عرفه ـ را روزه نگيرد ، آيا بايد بعداً بگيرد ؟ علي [ ( عليه السلام ) ] معتقد است : نمي تواند در ايام منا روزه بگيرد ؛ چرا كه ايام تشريق ، روزهاي خوردن و آشاميدن است . در اين باره علي [ ( عليه السلام ) ] مي فرمايد : « اگر روزه را از دست بدهد ، پس از روزهاي تشريق ، روزه بگيرد . » ( 5 ) و مي افزايد : « پس از اين ، سه روز در حرم و هفت روز بعد از بازگشت ( به وطن ) روزه بگيرد . » ( 6 )

4 ـ طواف

پس از اعمال منا ، پنج عمل بر حاجي واجب است : طواف حج و دو ركعت نماز آن ، سعي ميان صفا و مروه ، طواف نساء و دو ركعت نماز آن .

درباره طواف ، احكام فقهي از امير مؤمنان وارد شده كه ضمن نكات آتي ، ذكر مي شود :

استحباب برگزيدن طواف مستحب ، به جاي نماز مستحب در كعبه :

« خداوند در بيت الحرام ، صد و بيست

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مسند زيد ، ج3 ، ص194

2 . كنز العمال ، ص12733

3 . الموسوعه ، ص216

4 . ابن ابي شيبه ، ج1 ، ص196 ؛ تفسير طبري ، ج2 ، ص247

5 . سنن بيهقي ، ج5 ، ص25 ؛ المغني ، ج9 ، ص479

6 . الموسوعه ، ص206


44


رحمت دارد ، كه شصت رحمت از آنِ طواف كنندگان و چهل رحمت براي نماز گزاران و بيست رحمت براي ناظران است . » ( 1 )

استحباب استلام حجر الاسود به هنگام طواف

از امام صادق ( عليه السلام ) روايت است :

« عمربن خطاب از كنار حجرالاسود گذشت وگفت : به خدا قسم ، اي سنگ ! مي دانيم تو سنگي بيش نيستي و نفع و ضرري نداري . فقط شاهد بوديم رسول الله تو را دوست داشت . ازاين رو ما نيز تو را دوست داريم . امير مؤمنان فرمود : اي پسر خطاب ! چگونه چنين مي گويي ، به خدا سوگند ! در روز قيامت ، خداوند حجرالاسود را در حالي بر مي انگيزاند كه زبان و لب دارد و به سود آن كه بدان احترام كرده ، شهادت مي دهد . با اين سنگ ، خداوند عزّ وجلّ زمينيان را قسم مي دهد و با آفرينندگانش بيعت مي كند .

عمر گفت : در شهري كه علي بن ابي طالب در آن جا نباشد ، خدا ما را عمر ندهد ! » ( 2 )

اين حديث از جمله رواياتي است كه دلالت دارد مستحب است طواف كننده در اثناي طواف ، مقابل حجرالأسود بايستد ، دست ها را به دعا بالا ببرد و آن را لمس كند و ببوسد . صاحب جواهر اين حديث را به هنگام بحث در اين مسأله آورده است . ( 3 )

دست بريده ، از موضع بريدگي ، حجرالأسود را لمس مي كند

امام صادق ( عليه السلام ) روايت كرده است : از علي ( عليه السلام ) پرسيدند : چگونه دست بريده ، حجر الأسود را لمس كند ؟

فرمود : از موضع بريدگي سنگ را استلام كند . اگر از آرنج دستش بريده باشد ، بادست چپش لمس كند ( 4 ) . براي فتوا در اين مسأله ، فقها بر اين روايت تكيه كرده اند . ( 5 )

هر كه يك دور بيفزايد ، دوبار طواف هفتگانه مي كند

هفت دور در طواف واجب است و حدّي براي مستحب نيست . اگر در طواف واجب ، يك دور بيافزايد ، واجب است شش دور ديگر كند ، تا دو بار طواف هفتگانه كرده باشد . ( 6 )

دلايل عمده در اين باب ، رواياتي از اميرمؤمنان است ؛ مانند صحيحه محمدبن مسلم از امام صادق يا امام باقر ( عليهما السلام ) :

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . وسائل ، ج13 ، ص312

2 . وسائل ، ج13 ، ص320

3 . جواهر ، ج7 ، ص184

4 . وسائل ، ج13 ، ص343

5 . جواهر ، ج7 ، ص187

6 . جواهر ، ج7 ، صص 199 ـ 197


45


« در كتاب علي ( عليه السلام ) است ، اگر آدمي يقين كند ، در طواف واجب هشت دور گشته است ، شش دور ديگر بدان مي افزايد . » ( 1 ) و امام صادق ( عليه السلام ) فرمود : « علي هشت دور طواف كرد . ازاين رو شش دور افزود ، سپس چهار ركعت نماز گزارد . » ( 2 ) مصادر اماميه درباره طواف ، از ايشان ( عليه السلام ) همين احاديث را ذكر كرده اند و مصادر سني احاديث ديگري از ايشان آورده اند ؛ مانند : « هركه طواف را فراموش كند ، بر مي گردد حتي اگر در خراسان باشد » و « هر كه حج گزارد ، آخرين عملش طواف بيت باشد ، مگر زناني كه حائض باشند ، كه رسول الله بدين سبب آنان را معاف كرد » و « حائض در عرفات وقوف مي كند و تمامي اعمال را انجام مي دهد و به مشعرالحرام مي آيد و رمي جمره مي كند و سعي ميان صفا و مروه مي نمايد ، ولي بيت را طواف نمي كند ، تا پاك شود . » ( 3 ) و « اگر طواف بيت كني و نداني كامل كرده اي يا نه ، آنچه را شك داري ، تمام كن ، كه خداوند بر زيادي عذاب نمي كند » و درباره كسي كه فراموش كند و هشت دور طواف نمايد ، فرمود : « شش دور به آن مي افزايد تا چهارده دور شود و بعد چهار ركعت نماز مي خواند » وروايت كرده اند هرگاه ايشان ( عليه السلام ) حجرالأسود را استلام مي كرد ، مي گفت : « اَللّهُمَّ اِيماناً بِكَ وَتَصْدِيقاً بِكِتابِكَ وَوَفاءً بِعَهْدِكَ واتِّباعاً لِسُنَّةِ نَبِيِّكَ مُحَمَّد ( صلّي الله عليه وآله ) » ( 4 )

* پي نوشتها :


ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . وسائل ، ج13 ، ص366

2 . وسائل ، ج13 ، ص365

3 . الموسوعه ، ص217 ، به نقل از مسند زيدبن علي ، ج3 ، ص208 و 209 و 275 ؛ ابن ابي شيبه ، ج1 ، ص165

4 . الموسوعه ، ص114 ، به نقل از ابن ابي شيبه ، ج1 ، صص168 و 205 ؛ مسند زيد ، ج3 ، ص169 ؛ مصنف عبدالرزاق ، ج5 ، ص501 ؛ المجموع ، ج8 ، ص34 ؛ كنز العمال ، ح12519




| شناسه مطلب: 83209