حج در رهگذر
تمدن ها
83 میقات حج - سال دهم - شماره سی و نهم - بهار 1381 حج در رهگذر تمدن ها ماجده مؤمن / محمد تقی رهبر پیش در آمد : پیشینه حج را می توان با تاریخ حیات انسان پیوند داد . به بیان قرآن کریم نخستین خانه ای که برای مردم بنا شده ، کعبه است در مکه مکرم
83 |
ميقات حج - سال دهم - شماره سي و نهم - بهار 1381
حج در رهگذر تمدن ها
ماجده مؤمن / محمد تقي رهبر
پيش در آمد :
پيشينه حج را مي توان با تاريخ حيات انسان پيوند داد . به بيان قرآن كريم نخستين خانه اي كه براي مردم بنا شده ، كعبه است در مكه مكرمه ، كه از همان آغاز حياتِ انسان در زمره شعائر موحّدان و پيامبران خدا از آدم ( عليه السلام ) تا خاتم ( صلّي الله عليه وآله ) بوده ، كه همواره براي طواف و انجام مناسك حج ، به آن ديار بارِ سفر بسته اند .
بدينسان ، حج در اديان آسماني جايگاه ويژه داشته است ، هر چند در رهگذر تاريخ كهن حيات جامعه ها و فرهنگ ها ، دستخوش تحوّلاتي گرديده و گاه با خرافات و تحريف ها آميخته شده و از مسير اصلي اش به انحراف گراييده است .
حج در رهگذر تمدّن ها از موضوعات جالب و قابل تحقيق و پژوهش است كه محققان كمتر بدان پرداخته اند .
كتاب « الحجّ عبر الحضارات و الأمم » اين موضوع را به بررسي نهاده و مباحثي را در اين خصوص ارائه نموده كه در جاي خود شايسته تقدير است .
آنچه در اين نوشتار مي خوانيد بخش هايي از كتاب ياد شده است كه به شيوه گزينشي ترجمه شده و از نظر خوانندگان گرامي فصلنامه « ميقات حج » مي گذرد :
84 |
نگاهي به تاريخ حج
برخي بر اين باورند كه حج مراسمي است ويژه آيين اسلام و آداب مسلمين و تنها بدان گونه عمل مي شود كه در فقه اسلامي و كتاب و سنت تفصيل داده شده است . در حالي كه براي يك كاوشگر كه تمدن هاي باستاني و اديان آسماني و يا ساختگي را بررسي مي كند ، مبرهن مي گردد كه حج يك ركن اساسي ديني است كه تمدن هاي گوناگون با آن سر و كار داشته و اديان آسماني و آيين هاي ساختگي به شكلي كه بعضاً به حج اسلامي شباهت دارد ، با آن مأنوس بوده اند . همچنين كشفيات جديد از آثار بر جاي مانده و پيشين و تطوّرات فرهنگي و معرفتي و شناخت ملت هاي بدوي از خلال مطالعات ميداني مي تواند ما را در دستيابي به معلومات از اين فريضه بزرگ جهاني ياري رساند .
بسياري از ابنيه ، معابد و مراكز ديني پراكنده در سراسر عالم بهويژه مناطق مسكوني دجله و فرات و وادي نيل و نمادهاي پرستش در بسياري از شهرها و كشورها ، در حقيقت مراكزي هستند براي حج كه زائراني براي انجام اعمال عبادي آهنگ سفر به آنها نموده و آداب و اعمال ديني ويژه اي را كه براي پيروان اديان تعريف شده است ، به انجام مي رسانند . آيا اين چيزي جز معناي حج است كه تشكل هاي خاص به قصد عبادت در زمان معين به اين مراكز بار سفر مي بندند ؟
حج ، هر چند در ميان تمدن ها و آيين ها يكسان نبوده است ، اما نمونه بارز آن ، همانا حجي است كه خداي متعال بر بندگان خود واجب ساخته است .
نمونه بارز حج و مرجع حقيقي انواع حج در تاريخ حيات بشر ، همانا حج پيامبران و حج ابراهيم خليل ( عليه السلام ) است كه مردم را براي زيارت نخستين خانه مقدس در كره خاك فراخواند ، نخستين خانه از بيوت خداوند كه براي هدايت بشر و آمرزش گناهان بنا شده ، بيت الله العتيق در مكه مكرمه است ، همان گونه كه فرمود :
{ إِنَّ أَوَّلَ بَيْت وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكاً وَهُديً لِلْعَالَمِينَ } . ( 1 ) « نخستين خانه اي كه براي مردم نهاده شده ، خانه اي است مبارك در مكه مكرمه و هدايت گر جهانيان است . »
پيام آيه اين است كه اين خانه را خداوند ، از آغاز حقيقت براي همه مردم
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . آل عمران : 96
85 |
و تمامي اديان قرار داده و تا قيامت با همين عنوان پا بر جا خواهد ماند و به گروه خاص و آيين به خصوص اختصاص ندارد ؛ زيرا مبدأ و منبع دعوت به دين خداي يگانه است و جز او چيزي وجود ندارد . آفريدگار جهان و انسان يكي است و دعوت به هدايت در همه اديان آسماني توحيدي نيز يكي بيش نيست و امكان ندارد كه آفريدگار ميان بندگان خود فرق بگذارد كه براي گروهي از آنها خانه اي مبارك و كانون رحمت و خير و بركت را قرار دهد و براي ديگران قرار ندهد . تعبير آيه كريمه با عبارت : « وُضِعَ لِلنَّاسِ » و « وَهُديً لِلْعَالَمِينَ » مؤدّي همين مفهوم است ؛ يعني كعبه براي مردم نهاده شده و هدايتگر جهانيان است .
ليكن در گذرگاه حيات انسان ، اديان الهي و تعاليم آسماني و كتاب هاي فرود آمده از سوي خداوند مانند : صحف ابراهيم ، تورات موسي ، انجيل عيسي و زبور داود دستخوش تحريف گرديده و هواهاي نفساني و اميال بشري در آن دخالت كرده و آنها را به بازي گرفته است چنانكه آيه كريمه بيان مي كند :
{ اتَّخَذُوا دِينَهُمْ لَعِباً وَلَهْواً وَغَرَّتْهُمْ الْحَيَاةُ الدُّنْيَا } ( 1 )
« دينشان را بازيچه و سرگرمي گرفتند و زندگي دنيا آنان را فريفت . »
و به كلّي از دين منحرف شدند جز آنان كه از هدايت و دستگيري خداوند بهره مند گرديدند ؛ { وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّة رَسُولا أَنِ اعْبُدُوا اللهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَي اللهُ وَمِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ عَلَيْهِ الضَّلاَلَةُ } ؛ ( 2 ) « ما در ميان هر امت پيام آوري فرستاديم تا آنان را به بندگي خدا و اجتناب از طاغوت فرا خواند ، برخي از آنان را خداوند هدايت فرمود و برخي مستوجب ضلالت و گمراهي شدند . »
و آنگاه كه بيشتر مردم از آيين حنيف و دين خدا دور افتادند ، به پرستش بتان روآوردند و خدايان متعدد گرفتند ؛ خداي آفتاب ، خداي ماه ، خداي خير و خداي شرّ . . .
برخي ظواهر طبيعت ، همچون درختان و جنگل ها و كوه ها و نهرها و ستاره ها و افلاك را تقديس و پرستش كرده و برخي قبور مردگان و حيوانات مخصوص را مورد ستايش قرار دادند و براي آنها اماكن و مراكزي ساختند و در اوقات معيّن و غالباً اعياد ، به زيارت آنها آمدند و به صورت دسته جمعي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . انعام : 70
2 . نحل : 36
86 |
آهنگ آن اماكن نمودند و از اين جا حج اديان پديد آمد !
حج در تمدّن وادي نيل
سرزمين مصر در دوران فراعنه به معابدومقابرهمچون اهرام و تعدّد خدايان معروف است و تنها در عهد « اخناتون » به آيين توحيد شهرت يافته است . مراكز پرستش در نواحي مختلف مصر قديم پراكنده اند ، كه مشهورترين آنها « كَرْنَك » ، « اُقصُر » ، « اِدفُوا » و « دَنداره » مي باشد . برخي از اين اماكن در قلّه هاي كوه ها بنا شده ؛ مانند معبد « ابي سنبل » در بلاد « نوبه » كه مشهورترين آنها و به قولي قديمي ترين هياكل مي باشد . اين معبد در نگاه مصري هاي قديم ، از اهميت بسياري برخوردار بوده كه رامسيس دوم در دوره سلطنت خود به حفاري بيشتر آن فرمان داد و بناي آن را به اتمام رسانيد . ( 1 ) هر چند مصري ها به خدايان متعدد عقيده داشتند اما از آن ميان دو مورد را بر همه خدايان مقدم مي داشتند ؛ يكي « اُزيريس » ] Osiris [ كه به عقيده آنها مقهور مرگ نيست و ديگري ، خورشيد كه در آسمان شفاف مصر چشم هارا خيره مي كند و به نام « رَع » موسوم است و بزرگترين خدايان مصر مي باشد ؛ مانندخداي زندگي بخش كه مصري ها براي عبادت آن بزرگترين معبدهايشان را به پا داشته و اهرام مصري نمادي است مقدس براي آلهه مورد ستايش آنها . بزرگي اين هياكل به اعتقاد آنان در خور خدايان مورد ستايش بوده ؛ مانند معبد كرنك كه طول آن به صد متر مي رسد .
اين خدايان در نهايت به صورت انسان ها درمي آيندوبه عبارت صحيح تر ؛ انسان ها در قالب خدايان ظاهر مي شوند . خدايان مصر در قالب انسان ها مردان يا زنان مقتدرند كه در سيمايي قهرماني ظهور مي كنند . مصري ها « ازيريس » را خداي خود مي دانستند و پس از مرگ ، قبر او مورد توجه نسل هاي بعدي قرار گرفت . آنها عقيده داشتند كه خدايانشان در معبد « ازيريس » در شهر « ابيدوس » ] Abydos [ در ايام عيد اين معبود اجتماع مي كنند . از اين رو ، به همين مناسبت قصدزيارت آن را مي نموده و بدانجا جهت اعمال ويژه حج گرد مي آمدند .
شهر « ابيدوس » تاريخ ديني و سياسي با اهميت و شايان توجهي دارد . در اين شهر قديمي ترين شاهان مصر به
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . نكـ : تاريخ تمدن ويل دورانت ، ج1 و 2 و كتاب « الحضارات » ، صص 26 و 27 و دائرة المعارف ، « المورد » ، ج1 ، ص30
87 |
خاك سپرده شده اند . عبادت « ازيريس » بدان جا انتقال يافته و در جايي كه امروز به « ام عقاب » معروف است قبر او را قرار داده اند . « ابيدوس » به اصطلاح ، كعبه مصري ها بود كه در اطراف قبرش طواف مي كردند و به اعتقاد آنها « ازيريس » سرسلسله شهداي آنها است كه ديگر شهيدان جز از دربِ او وارد بهشت نمي شوند و به همين مناسبت مزار ديگر شهيدان را در آنجا قرار مي دادند ! ( 1 )
معبد ابي سنبل كه قبر ازيريس در آنجاست .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . نكـ : به كتاب الموسوعة العربية الميسرة ، ص159
88 |
براي « ازيريس » اسطوره اي است كه بر ديوار معبد با لغت عبري نوشته شده ، اين اسطوره خرافي به اعتقاد آنها تا بدان جا اهميت داشته كه قبر قهرمان داستان آن ، كعبه طواف علاقه مندانش بوده كه هداياي نفيس و گرانبها به آن هديه مي كردند .
حج در تمدّن بين النهرين
تمدّن بين النهرين ( دجله و فرات ) شامل : سومري ، بابل ، كلداني و آشوري ، با سه هزار سال پيشينه تاريخي ، كانون معابد و آيين ها بوده است . در وادي « رافدين » خدايان متعدد بودند . در هر شهري معبودي يا معابدي وجود داشته است .
مهم ترين بناهاي ديني به نظر آنان ، معابد و مقابر بوده كه « زقوره » ناميده مي شد و قديمي ترين آنها برج بابل است كه سومري ها آن را بنا كرده و خداي « نَبُؤ » را در آن پرستيده اند . در هر يك از شهرهاي بزرگ سرزمين بين النهرين يك معبد بزرگ وجود داشته كه يك برج بلند در آن بنا مي شده است كه آن را زقوره مي ناميدند كه در ابنيه مربع شكل ، مربع و در ابنيه بيضوي شكل مدوّر بوده است و از آن جا ستارگان را رصد مي كردند . چه ، علوم فلكي در آن عصر رواج داشته است و براي آن در زندگي روزانه و حيات ديني اهميت خاصي قائل بوده اند .
و بدين وسيله آغاز سال جديد را اعلام مي كردند كه هم زمان آداب ديني برگزار مي شد و زائران « زقوره » بدان جا بار سفر مي بستند .
از جمله مذاهب سرزمين بين النهرين كه تاريخ آن به عهد قديم باز مي گردد ، آيين صابئين ، كه پيروانش مدعي اند كه معلم نخستين آن دو پيامبر و فيلسوف به نام « عاذيمون » يعني روح پاك و « هرمس » بوده اند و مي گويند « عاذيمون » همان شيث فرزند سوم آدم ( عليه السلام ) و هرمس همان « ادريس » ( عليه السلام ) مي باشد و نيز به گفته آنان « ارفئوس » از فلاسفه و پيامبران آنها بوده است . ( 1 )
اين گروه در شهر حران ، در جنوب شرقي تركيه كنوني ميان موصل و شام سكني داشته اند . . . حران شهري مقدس در نظر صابئين بوده كه به قصد زيارت معبدي كه در آن قرار داشته و به نام « سن » خداي ماه موسوم بوده ، مي آمده اند . گروه ديگري از صابئين به قصد زيارت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . نكـ : دائرة المعارف الاسلاميه ، گروهي از مستشرقين ، ج14 ، ص89 و كتاب الملل والنحل شهرستاني ، ص47
89 |
رهسپار « حاران » يا « حران » مي شده اند كه محل هجرت ابراهيم ( عليه السلام ) بوده و صابئين حراني بدانجا منسوبند . ( 1 )
صابئين به رغم كمي عدّه ، گروه هاي متعددي هستند ؛ بعضي به كاظم بن تارخ كه به گفته مقريزي به آيين برادر ابراهيم بوده اند ، نسبت داده مي شده و در برابر آيين ابراهيم قرار گرفته اند .
صابئين فرق مختلفي هستند و در كتاب هاي ملل و نحل نامشان و عقايد و آدابشان آمده كه در اين جا در صدد آن نيستيم .
فرقه اي از صابئين هستند كه بيت الله الحرام را بزرگ مي شمرند و كعبه را احترام مي كنند و همه ساله به زيارت آن مي آيند . اين فرقه بر اين باورند كه كعبه و بت هاي آن به آنها تعلق داشته است و بت پرستان از آنان بوده اند و آنها « لات » و « عزّي » را به نام ستاره زحل و زهره ناميده اند !
نقل مي شود كه صابئين كعبه را تعظيم مي كنند و معتقدند آن را هرمس يعني ادريس بنا كرده و آنجا خانه زحل بزرگترين ستاره سيّاره است ، از قول برخي عارفان آنهانقل شده كه آنها صفات حضرت محمد ( صلّي الله عليه وآله ) را در كتاب هايشان خواندهواو را پادشاه عرب مي ناميده اند . ( 2 ) قرآن كريم در سه مورد از صابئين سخن گفته است : سوره بقره آيه 62 ، سوره مائده آيه 69 و سوره حج آيه17 .
اين آيين در پاره اي موارد ، با ديگر آيين ها مشترك و در پاره اي موارد متفاوت است .
حج در تمدّن ايران باستان
در تمدن فرس قديم آداب و رسوم و عقايد و انديشه هايي وجود داشته كه شرح آن از اين مجال بيرون است و تنها به بخشي كوتاه از آن بسنده مي كنيم و آن آيين زردشتي است كه مشهورترين آيين ايران باستان بوده و در قرن دهم يا ششم قبل از ميلاد مورد توجه ايرانيان بوده و هنوز برخي از پيروان آن در يزدِ ايران و هندوستان به سر مي برند . پيروان آيين زردشتي تعاليم خود را از پنج كتاب مقدس كه پيامبرشان زردشت آن را وحي خداي يگانه به نام « اهورا مزدا » يعني خداي نور و آسمان مي داند ، گرفته اند . يكي از اين كتاب هاي مقدس كتاب « الياسنا » مي باشد كه به شعائر و آداب مي پردازد و مي توانيم از آن چنين برداشت كنيم كه اين آداب و شعائر ،
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . عقاد ، ابراهيم ابو الأنبياء ، ص89
2 . همان ، ص91
90 |
شكلي از اشكال حج را به نمايش مي گذارد ، از جمله آنهاست زيارت هاي سالانه از معابد در اعياد ديني كه در آن قرباني و نذورات و مراسم و آيين هاي مقدس انجام مي شود .
پيروان آيين زردشت زيارت هاي سالانه اي دارند كه در آن مراسم ، آداب ويژه ديني را انجام مي دهند ، لباس سفيد مي پوشند و قرباني مي كنند و اين حج به معناي لغوي است .
حج در تمدّن روم
در تمدن روم نيز مراسمي به عنوان حج وجود دارد كه در آن مراسم آداب ويژه ديني تنظيم شده است . آنها ابنيه بزرگ و چهارگوش و مدور ساخته اند و براي آنها قرباني و هدايا و نذوراتي را تقديم مي كنند . براي هر يك از اين هياكل ، خدايي را نهاده و براي جلب خشنودي خدايان و احتراز از خشم آنها بدان ها تقرّب مي جويند . كاهنان به زائران هياكل و معابد توصيه مي كنند كه با دقت مراسم و آداب ديني را انجام دهند و به اين منظور در اعياد سالانه و غير آن ، حضور به هم رسانند و هر گاه در يكي از اين آداب ديني خطايي رخ دهد ، واجب است آن را اعاده كنند حتي اگر سي بار آن عمل تكرار شود . ( 1 )
مهمترين اين آداب قرباني كردن است كه در يكي از اعياد به نام عيد خوك و گوسفند و گاو انجام مي شود . آنها عقيده دارند كه هرگاه صيغه اي خاص بر قرباني خوانده شود به آن خدايي تعلّق خواهد داشت كه به نام او قرباني شده و بدين ترتيب قرباني براي خدايان صورت مي پذيرد . . .
روميان محل ديگري نيز براي حج برگزيده اند و آن خداي ماه به نام « ديانا » مي باشد . ديانا به زعم آنها ، روح درختي است كه از اريسا آورده اند ، آنگاه كه اين اقليم در برابر حكومت رم تسليم شد ! در نزديكي اريسا درياچه اي است به نام « نيمي » و بيشه انبوهي كه در آن زيارتگاه قرار دارد و ملجأ زائران و حج گزاران مي باشد . آداب ديني روميان تا قرن دوم ميلادي ادامه داشته و از آن پس روم مسيحي اشكال و انواع ديگري از حج را متداول ساخته كه در بحث حج و مسيحيت خواهد آمد .
حج در تمدن هند
آيين هاي هند را به لحاظ كثرت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . نكـ : تاريخ تمدن ، ج2 ، ص133 ( متن عربي ) .
91 |
ساكنان و اديان متعدد آن ، نمي توان احصاء كرد . هند مانند مصر يا بابل يا روم نيست بلكه يك قاره است كه آيين هاي بي شماري از بت پرستي و بربريت گرفته تا آيين هاي روحاني متعالي در اين كشور وجود دارد .
هندوها نيز مانند ديگر ملل ، اعياد سالانه دارند . بعضي از اين اعياد با آداب زيارت و احترام به معبد يا ضريح يا بناي ويژه اي همراه است كه مي توان آن را چيزي شبيه حج به مفهوم لغوي آن برشمرد .
هندوها به تقليد پيشينيان خود دعاها و نمازها و آداب ديگري را به زبان سانسكريت مي خوانند و كاروان هاي بزرگي به راه مي اندازند و به عبارت ديگر حجّ گزاران زيادي را حركت مي دهند و رهسپار حرم ها و معبدهايي مي كنند . آنها از عبادات نماز و ادعيه چيزي نمي فهمند ؛ زيرا به زبان سانسكريت خوانده مي شود . آنها فقط بت هايي را مي شناسند كه با زيور آراسته شده و با طلا مزيّن گشته است و با جواهرات قيمتي آرايش داده اند و به نوعي با آن ها عمل مي كنند كه گويي انسانند و شعور دارند !
بزرگترين مراسم و آداب جمعي از ديدگاه هندي ها ، قرباني كردن است . به نظر هندوها ، قرباني فقط يك عمل صوري نيست بلكه آنها عقيده دارند كه اگر براي خدايانشان قرباني نكنند ، از گرسنگي خواهند مرد ! آن زمان كه خوردن گوشت انسان هنوز در ميان هندوها رايج بود قرباني را از انسان ها مي گرفتند و تدريجاً با پيشرفت اخلاق و فرهنگ مردم اين كشور ، قرباني انسان به قرباني حيوانات تبديل شد .
مهمترين مركز عبادي هندوان كه از قرن شانزدهم قبل از ميلاد مورد توجه بوده ، شهر بنارس است كه اهميت ويژه اي به آن داده و همه ساله به عنوان كعبه حج برگزيده شده و حدود يك ميليون بودايي از هند و چين رهسپار زيارت آن مي شوند و آرامگاه هايي را زيارت مي كنند و معبد طلايي در آنجا قرار دارد .
ويل دورانت در توصيف اين شهر مي نويسد :
« بنارس يكي از شهرهاي مقدس هند است كه عنوان كعبه براي ميليون ها زائر دارد . مردان كهن سال و زنان سالخورده از اطراف و اكناف ، قصد آن
92 |
مي كنند و بدان جا مي آيند تا در نهر مقدس ( نهر كنج ) خود را شست و شو دهند تا از گناه پاك شوند و از آلودگي پيراسته گردند و به زيارت مردگان بروند .
اين نمونه اي است از حج هند باستان ، اگر چند قرن جلوتر بياييم و به قرن هشتم هجري برسيم ، با نوع ديگري از حج مواجه مي شويم كه برخي منحرفان آن را به اسلام نسبت مي دهند كه يكي از مدّعيان مهدويت به نام « ملا محمد مهدي اتكي » پايه گذار آن بوده و آراي خود را در كتابي به نام برهان به نگارش در آورده است . داستان اين حج آنگونه كه « مولانا عبد الخالق » نوشته ، بدين گونه است : « فردي گمراه به نام ملا محمد مهدي اتكي ساكن پنجاب بود . از آن جا هجرت كرد تا به محلي از بلوچستان به نام كيج رسيد و از جهل و ناداني مردم آن جا سوء استفاده كرد و خود را مهدي موعود خواند و گروهي به وي گرويدند . او گفت : در قيامت از نماز و روزه و حج و زكات كسي سؤال نمي شود ! و با اين بدعت كفرآميز ، گروهي را به ترك نماز و روزه و حج و زكات وادار ساخت و به جاي حج كعبه مشرفه اعمالي مشابه حج را بدعت نهاد و اماكني شبيه اماكن مقدسه بنا كرد ، مانند كوه عرفات و كوه ثور و غار حِرا و خانه كعبه تا مردم آن را به عنوان حج زيارت كنند .
احمد مولانا مي نويسد : « حج آنها نه به سوي كعبه مكرمه و در ماه هاي حرام است ، بلكه كوه معروفي به نام « كوه مراد » را كه در جنوب شهر تربت قرار دارد محل برگزاري اعمال خود قرار داده و در روزهاي آخر ماه رمضان از 27 به بعد ، طي سه روز حج مي گزارند ! » ( 1 )
حج در چين
چين نيز مانند هند ، كشور يك ملت و مذهب نيست بلكه آميخته اي است از مليت هاي مختلف و زبان هاي گوناگون و نامتجانس . تاريخ نگاران فرهنگ و تمدن هند را از سه هزار سال قبل از ميلاد تاكنون به رشته تحرير درآورده و عادات و رسوم و اديان آنان را به ثبت رسانيده اند كه از ذكر آن مي گذريم و تنها به شمّه اي از آن چه به حج چيني ها و اعمالشان مربوط مي شود ، بسنده مي كنيم :
مشهورترين بنايي كه چيني ها به قصد زيارت آن مي روند ، « هيكل و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . الفاروق ، مجله اسلامي ـ فرهنگي ، پاكستان .
93 |
قربان گاه آسمان » است . مي گويند : امپراتور بزرگ چين به نام « تاي دزونج » در ساعت سه بامداد روز اول سال چيني به جهت نيايش براي خانواده خود و مردم ديگر به آنجا مي آمده و قرباني مي كرده است و مردم چين اين سنت را ادامه داده اند .
حج در ژاپن
به سراغ ژاپن مي رويم ، مي بينيم مردم اين كشور در بسياري از امور ؛ چون فلسفه و عقايد و فن معماري و بناي معابد از چين تقليد كرده اند . با اين تفاوت كه معابد ژاپن از نظر زيبايي و منبّت كاري غني تر از معابد چين مي باشد . از دروازه هاي بزرگي كه در مدخل ورودي به حرم و اماكن مقدسه در ژاپن وجود دارد ، در چين ديده نمي شود ؛ از جمله آداب ديني ژاپن اين است كه بودايي ها رهسپار شهر « نارا » مي شوند تا با زيارت معابد آن شهر ، ياد نياكان خود را گرامي دارند كه در گذشته در آنجا هم سوگند شدند كه كشور ژاپن را از استعمار چين آزاد سازند و مردم ژاپن پيوسته به زيارت اين شهر مي آيند و به ياد گذشتگانشان ، نيايش و قرباني مي كنند . گروهي از مردم ژاپن عادت دارند ارواح اسلاف خود را تقديس كنند تا آن جا كه عبادت آنها را جزو آداب ديني مي شمرند . . . اين معابد در لغت ژاپني « في جا ياما » ناميده مي شود . فوجي به معناي آتش است .
نوعي ديگر از حج در ژاپن وجود دارد كه مربوط به شكوفه ها است و مي توان آن را « حج شكوفه » ناميد . شكوفه ها در نظر ژاپني ها از قداست برخوردارند و آنها را مي پرستند و براي آنها قرباني مي كنند . آنها در هر فصل نوعي از شكوفه را تقديس مي كنند .
حجّ پيامبران و تمدن ها
حج را در تمدّن ها ديديم ، جاي اين پرسش است كه پيامبران كجا بودند ؟ مگر آنها براي ارشاد مردم نيامدند و مردم كجا بودند ؟ مگر آنها فرزندان تمدّن هاي پراكنده در اقطار جهان نبودند ؟
حقيقت اين است كه پيامبران با عدد انبوهشان در ميان همين تمدّن ها مي زيسته اند و سنت و سيره آنان ارشاد مردم به دين خدا بوده است . به رغم اينكه ابراهيم ( عليه السلام ) در تمدن بين النهرين مي زيسته و يوسف و موسي در وادي نيل زندگي مي كرده اند و پيامبران بني اسرائيل
94 |
در تمدّن فينيقي و برخي از تمدّن هاي ديگر روزگار مي گذرانده اند اما شناخت همه آنها كه بنا به روايات وارده از پيامبر و ائمه ( عليهم السلام ) عددشان به 124 هزار مي رسد ، ميسر نيست .
همين قدر مي توانيم بگوييم كه آنچه از شعائر ديني صحيح در تمدّن ها بر جاي مانده ، بي ترديد به وسيله انبيا پايه گذاري شده است . پيامبران در همه تمدن هاي پيشين پيشواي حقيقي ملت هاي خود ، بلكه همه مردم بوده اند و در هدايت آنان از آسمان الهام مي گرفته اند .
و از آنجا كه حج نيز يك فريضه بزرگ ديني است ، پيامبران طلايه دار آن بوده و در اقامه شعائر حج ، مردم را رهبري مي كرده اند .
روايات بسياري از پيامبران و اهل بيت ( عليهم السلام ) آمده است كه همه انبيا و مرسلين ، حج خانه خدا كرده اند و هيچ پيامبري از اين فريضه ربّاني رخ بر نتافته است .
و اكنون برخي روايات اين باب را مي نگريم :
1 ـ بنا به روايت حلبي ، از امام صادق ( عليه السلام ) مي پرسند : آيا قبل از بعثت حضرت محمد ( صلّي الله عليه وآله ) حجّ خانه كعبه وجود داشته است ؟ امام در پاسخ مي فرمايند : « آري ، و دليل آن گفتار شعيب است كه در قرآن آمده كه در برابر ازدواج دخترش به حضرت موسي ، گفت : { . . . عَلَي أَنْ تَأْجُرَنِي ثَمَانِيَةَ حِجَج . . . } . ( 1 ) مهريه اش اين است كه هشت حج اجير من باشي و نگفت هشت سال .
همچنين ، آدم و نوح حج گزاردند و سليمان با همراهي جن و انس و پرندگان و بادها حج به جاي آوردند و موسي بر شتر سرخ موي آهنگ حج كرد در حالي كه مي گفت : « لبيك ، لبيك » و همان گونه كه قرآن كريم بيان مي كند : « نخستين خانه اي كه براي مردم نهاده شد ، خانه اي است كه در مكه است و هدايت گر جهانيان مي باشد » ؛ { إِنَّ أَوَّلَ بَيْت وُضِعَ لِلنَّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبَارَكاً وَهُديً لِلْعَالَمِينَ } .
و نيز خاطرنشان مي سازد : « و آنگاه كه ابراهيم و اسماعيل ديوارهاي خانه را بالا مي بردند » و نيز خطاب به ابراهيم و اسماعيل مي فرمايد : « خانه مرا براي طواف كنندگان و مجاوران و ركوع و سجود كنندگان ، پاك و پاكيزه كنيد و همانا خداوند حجرالأسود را براي آدم فرستاد و خانه از همان زمان وجود داشت » . ( 2 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . قصص : 27
2 . بحار الأنوار ، ج99 ، ص44 ، ح33
95 |
2 ـ از امام رضا ( عليه السلام ) است كه اگر كسي بپرسد : چرا موسم حج ماه ذي حجه مقرر گرديده است ؟ در پاسخ گفته شود :
« براي اينكه خداوند دوست داشت كه با اين مناسك در ايّام تشريق پرستيده شود و نخستين كسان كه حج خانه نمودند ، فرشتگان بودند كه در همين ايام طواف كردند و اين سنت هميشگي شد تا روز قيامت و اما پيامبران : آدم ، نوح ، ابراهيم ، عيسي ، موسي و محمد ( صلّي الله عليه وآله ) و ساير انبيا در همين وقت حج به جا آوردند و اين سنت شد براي فرزندانشان تا روز قيامت » . ( 1 )
و در كتاب « اخبار مكه » ازرقي آمده است : « ميان ركن و مقام تا حوالي زمزم قبر نود و نه تن از پيامبران است كه به قصد حج بدين جا آمدند و پس از وفات به خاك سپرده شدند » . ( 2 )
حج در جاهليت
مردم عصر جاهليت در جزيرة العرب و نواحي آن را عادت بود كه خانه كعبه و منا و عرفات را تقديس و احترام كنند . آنها طواف مي كردند ، تلبيه مي گفتند و شتر قرباني مي نمودند و رمي جمره مي كردند ، در حالي كه جامه احرام در بر داشتند . حج آنها از روز نهم ذي حجه آغاز مي شد و چون حاجيان به عرفات مي رسيدند ، جامه مخصوصي كه براي حج همراه داشتند به تن مي كردند .
جاحظ در اين باره مي نويسد :
« سيماي اهل حرم آنگاه كه در غير ماه هاي حرام از حرم خارج مي شدند ، اين بود كه قلاده به گردن افكنند و چيزي به آن بياويزند و هرگاه يكي از آنان آهنگ حج مي كرد لباس حاجيان در بر مي نمود . » ( 3 )
محور حج جاهليت ، حج ابراهيمي بود . اعراب جز آداب حج چيز ديگري را از شريعت ابراهيم حفظ نكردند . هر چند چيزي از آن كم كردند يا چيزي بر آن افزودند . آنها بت ها را در خانه كعبه جاي دادند كه عددشان به بيش از سيصد مي رسيد و از جمله آنها هبل و لات و عزّي و مَنات بود .
كلبي مي نويسد :
« آنها كعبه و مكه را تعظيم مي نمودند و حج و عمره به جاي مي آوردند و اين ميراثي بود كه از ابراهيم و اسماعيل براي آنان مانده بود . » ( 4 )
و نيز مي نويسد :
« اعراب جاهليت بنا بر آنچه از عهد ابراهيم و اسماعيل برايشان به جاي مانده بود خانه را تعظيم و طواف مي كردند . حج و عمره و وقوف به عرفه و مشعر و هديه كردن شتر قرباني و محرم شدن براي حج
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . بحار الأنوار ، ج99 ، ص45
2 . اخبار مكه ، ج1 ، ص68
3 . البيان والتبيين ، ج3 ، ص69
4 . كلبي ، الأصنام ، ص6
96 |
و عمره ، از جمله آداب آنها بود كه با برخي آداب خودساخته آميخته شده بود . » ( 1 )
قرآن كريم از حج اعراب جاهلي و اعمال آنها در جوار خانه كعبه سخن گفته و اعمال شرك آميز و زشت آنان كه با تفاخر و تجارت و هرج و مرج همراه بود ، خاطر نشان مي سازد : { وَمَا كَانَ صَلاَتُهُمْ عِنْدَ الْبَيْتِ إِلاَّ مُكَاءً وَتَصْدِيَةً } ؛ ( 2 ) « نيايش آنها در جوار كعبه جز سوت و كف زدن نبود . . . »
هر يك از قبايل عرب جاهليت بت مخصوص به خود داشتند كه به دنبال آن هلهله مي كردند تا به مكه مي رسيدند و چون حج به جا مي آوردند ، با صداي بلند هوسه مي كشيدند و نزد آن بت مي ايستادند و نماز مي خواندند و چون تلبيه را تكرار مي كردند ، كف مي زدند و سوت مي كشيدند و تلبيه آنها اين بود : « لَبَّيْكَ اللَّهُمَّ لَبَّيْكَ ، لَبَّيْكَ لا شَرِيكَ لَكَ إِلاّ شَرِيكٌ هُوَ لَكَ ، تَمْلِكُهُ وَمَا مَلَكَ » . ( 3 )
و از جمله شعائر برخي از آنها در هنگام طواف اين بود كه برهنه و بدون لباس طواف كنند .
شايان ذكر است كه حج خانه كعبه در عصر جاهليت ، منحصر به اعراب نبود . تاريخ مي گويد كه ايرانيان و ديگر ملت ها به قصد حج كعبه مي آمدند و آن را بزرگ مي داشتند و طلا و نقره و قرباني و نذورات به آن هديه مي كردند .
در مروج الذهب مسعودي آمده است : « ايرانيان پيشين آهنگ حج خانه خدا مي كردند و آن را طواف و تعظيم مي نمودند . » آخرين كسي كه از ايرانيان حج نمود ساسان پسر بابك نياي اردشير پسر بابك ، كه نخستين پادشاه و پدر سلسله ساسانيان بوده است . ساسان كسي بود كه به زيارت كعبه آمد و آن را طواف نمود و در كنار چاه زمزم ، زمزمه مناجات سر داد . ( 4 ) برخي سرايندگان ايراني پس از ظهور اسلام به اين موضوع اشاره كرده و مي گويند :
وما زلنا نجح البيت قدما * * * و نلقي بالاباطح آمنينا
و ساسان بن بابك سار حتي * * * اتي البيت العتيق يطوف دينا
فطاف به و زمزم عند بئر * * * لاسماعيل تروي الشار بينا ( 5 )
« ما همواره از عهد ديرين ، طواف خانه مي نموديم و در سرزمين مكه در امن و امان ديدار داشتيم .
و ساسان پسر بابك كه به زيارت خانه كهن آمد و بنا به وظيفه ديني
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . همان .
2 . انفال : 35
3 . الأصنام ، ص7
4 . مروج الذهب ، ج1 ، ص254
5 . همان .
97 |
طواف آن نمود .
و بر سر چاه زمزم كه از آنِ اسماعيل است و تشنه كامان را سيراب مي كند به زمزمه پرداخت . »
و نيز مسعودي مي گويد :
« ايرانيان اموال و هدايا و جواهراتي را به كعبه هديه مي كردند ؛ از جمله ساسان پسر بابك ، مجسّمه دو آهو كه از طلا و جواهر ساخته شده بود و همچنين چند شمشير طلا و جواهرات فراواني به كعبه هديه كرد كه در چاه زمزم ريخته شد . »
سپس مي افزايد :
« برخي تاريخ نگاران و ارباب سيره بر آنند كه اين هدايا از سوي جُرهُم بوده كه در مكه مي زيسته اند ، در حالي كه آنها مال و منالي نداشتند . و شايد ديگران اين ها را هديه نمودند و خدا داناتر است . » ( 1 )
* پي نوشتها :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . همان ، ص255