برهنه کردن
کعبه از جامه ، به هنگام تجدید جامه
99 میقات حج - سال دهم - شماره سی و نهم - بهار 1381 اماکن و آثار 100 برهنه کردن کعبه از جامه ، به هنگام تجدید جامه محمد الدقن/ هادی انصاری بی شک برهنه کردن کعبه مشرّفه از جامه ، به منظور آویختن جامه نوین بر آن ، امری است مباح
99 |
ميقات حج - سال دهم - شماره سي و نهم - بهار 1381
اماكن و آثار
100 |
برهنه كردن كعبه از جامه ،
به هنگام تجديد جامه
محمد الدقن/ هادي انصاري
بي شك برهنه كردن كعبه مشرّفه از جامه ، به منظور آويختن جامه نوين بر آن ، امري است مباح و بي اشكال ؛ زيرا كعبه از دوران حضرت ابراهيم خليل ( عليه السلام ) به مدت طولاني ، عاري از جامه بود تا اينكه با آمدن تُبَّع حميري به مكه مكرمه ، جامه اي بر آن قرار داده شد . به گفته مشهور ، وي نخستين كسي است كه كعبه را با جامه آراست .
ازرقي از ابن ابي مليكه روايت كرده است كه : « كعبه در دوران جاهليت به وسيله چندين جامه پوشانده مي شد هرگاه شخصي جامه اي را به كعبه هديه مي كرد ، آن جامه آويخته مي شد وديگر جامه ها را در خزانه كعبه به وديعت مي سپردند و وقتي جامه اي كه بر روي كعبه قرار داشت آسيب مي ديد ، جامه نوين ديگري را بر روي آن قرار مي دادند و هيچگاه جامه هاي پيشين را از روي آن بر نمي داشتند . . . » ( 1 )
بديهي است باقي ماندن جامه هاي كهنه ومندرس براندام بيت الله الحرام ، مورد پسند هيچ انسان با ذوق و سليمي نبود ، ليكن مردمان جاهليت را نمي توان سرزنش كرد ؛ زيرا آنان اين كار را بر اساس اعتقاد و حسن نيت انجام مي دادند ، هنگامي كه اسلام ظهور كرد و ذهنيت آنان را ترقّي داد و سطح زندگي اجتماعي آنان پيشرفت نمود ، مسلمانان به هنگام قرار دادن جامه نوين بر كعبه ، جامه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . ازرقي ، اخبار مكه ، ج1 ، ص251
101 |
پيشين را از روي آن برداشتند .
تاريخ نگاران در مورد عاري نمودن كعبه از جامه روايات متعددي را آورده اند . برخي نقل كرده اند كه عمربن خطاب هر سال جامه پيشين كعبه را از روي آن بر مي داشت و در ميان حاجيان تقسيم مي كرد كه آنان از جامه قديمي كعبه به هنگام اقامت خود در مكه ، به عنوان سايبان استفاده مي كردند ، ليكن بيشتر تاريخ نگاران تقريباً به صورت اجماع آورده اند : نخستين شخصي كه كعبه را از جامه قديمي عاري نمود و به جهت تميز كردن و سبك نمودن آن از جامه هاي قديمي و قرار دادن جامه جديد ، به همراه خوشبو كردن آن با عطر عالي ، همانا « شيبة بن ابي طلحه حجبي » بوده كه نسب پرده داران كعبه ؛ يعني شيبيان به او ختم مي گردد . اين كار در دوران معاوية بن ابوسفيان صورت گرفته است . بنابراين ، عاري كردن كعبه از جامه هاي قديمي بهوسيله عمر و ديگران ، تنها به منظور تخفيف از جامه هاي انباشته بر روي كعبه بوده و كعبه را به طور كامل عاري از جامه نمي كرده است .
از ابن مليكه روايت كرده اند كه گفت : « جامه ها و پوشش هاي بسياري از جامه هاي دوره جاهلي بر روي كعبه بود كه از انواع چرم و پارچه هاي مويي و راه راه بوده و تمامي آنها يكي بر روي ديگري قرار داده مي شده است . پس از ظهور اسلام هنگامي كه به هزينه بيت المال جامه بر كعبه پوشانيدند ، هربار قسمتي از جامه هاي پيش را از روي كعبه برمي داشتند . به روزگار حكومت عمر و عثمان ، پارچه هاي قباطي رااز مصر آورده و بر كعبه قرار مي دادند . عثمان نيز دو بار در سال ، جامه اي از پارچه هاي يمني را بر كعبه مي پوشاند كه پارچه هاي ياد شده را به وسيله كارگزار خود در يمن « يعلي بن منبه » بدين منظور فراهم مي آورد . پس عثمان نخستين كسي بود كه بر كعبه دو جامه ( يكي را بر ديگري ) قرار داد .
چون معاويه به حكومت رسيد . جامه ديبا و قباطي را بر كعبه پوشانيد . شيبة بن عثمان ( 1 ) پيشنهاد كرد جامه ها و باقيمانده از پارچه هاي دوران جاهليت از كعبه جدا شود و چيزي از نجاست مشركان دوره جاهلي كه به سبب دست كشيدن آنان ، جامه ها آلوده شده بود ، بر كعبه باقي نماند . دراين باره براي معاويه نامه اي نوشت و معاويه آن هنگام در شام
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . شيبه فرزند عثمان بن ابي طلحه واز خاندان عبدالدار بوده كه در آن هنگام پرده دار كعبه به شمار مي آمده است ـ مترجم .
102 |
بود . او در پاسخ نوشت : تمام جامه هاي پيشين كعبه را از آن جداكند و بدين منظور جامه اي از پارچه هاي ديبا و قباطي و حبري ارسال نمود .
راوي مي گويد : خود ديدم كه شيبه جامه ها را از روي كعبه برداشت و چيزي از آنها را بر كعبه باقي نگذاشت . نامبرده تمام ديوارهاي كعبه را با خلوق و عطر آغشته نمود ، سپس همان جامه اي را كه معاويه فرستاده بود ، بر آن قرار داد و جامه هاي پيشين را ميان مردم مكه تقسيم نمود . ابن عباس هم در اين حال ، درون مسجد حاضر بود و برداشتن جامه ها از روي كعبه را نظاره مي كرد و خود ديدم كه او از اين كار ناراحت نشد و آن را زشت نشمرد . » ( 1 )
همچنين بارديگردرسال 160هـ . ق . هنگامي كه مهدي خليفه عباسي حج گزارد ، كعبه كاملاً از جامه عاري گرديد بدين صورت كه به او گزارش دادند تعداد زيادي جامه بر روي هم انباشته شده و سنگين گرديده است ؛ به طوري كه بيم آن مي رود ديوارهاي كعبه فرو ريزد . وي دستور داد همه جامه ها را از روي آن برداشته و چيزي به آن باقي نگذاشتند . سپس به تمام ديوارهاي بيروني و دروني كعبه غاليه و مشك و عنبر ماليدند و نيز تمام ديوارها ، از پايين تا بالا و پيرامون آن را به مشك آغشته كردند . از آن پس سه جامه از پارچه هاي قباطي و خز و ديبا بر آن پوشانيدند .
راوي گويد : در تمام مدتي كه بر كعبه مشك و عنبر مي ماليدند و بر آن جامه مي پوشاندند ، مهدي روي بام مسجدالحرام ، جايي نزديك به « دارالندوه » نشسته بود و كعبه را مي نگريست . از آن پس تا سال200هـ . ق . همچنان هر سال جامه اي بر كعبه مي آويختند و چيزي از آن ها كم نمي كردند . در سال ياد شده ، « حسين بن حسن افطس طالبي علوي » در فتنه اي كه آغاز گرديد ، به مكه در آمد و جامه هاي كعبه را از روي آن برداشت ؛ دو جامه ابريشم نازك ، يكي به رنگ زرد و ديگري سپيد بر كعبه پوشانيد . در آن هنگام كه كعبه عاري از جامه گرديده بود ، رنگ ديوارها آشكار شد و كعبه همچون رنگ عنبر درخشان بود كه به نظر مي رسد باقي مانده هاي مشك و عنبري بوده كه با آن ديوارهاي كعبه را آغشته بودند . ( 2 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . نكـ : ازرقي ، اخبار مكه ، ج1 ، صص26 و 261 ؛ قطب الدين حنفي ، الاعلام صص71 و 72 ؛ محب الدين طبري ، القري لقاصد امّ القري ، صص476 و 477
2 . نكـ : ازرقي ، اخبار مكه ، ج1 ، صص262 ـ 264 ؛ محبّ الدين طبري ، القري لقاصد امّ القري ، ص477
103 |
همچنين كعبه در سال 643 هـ . ق . بر اثر بادِ توفان ، كه به مكه روي آورد . جامه كعبه مشرّفه را از روي آن برداشت و آن باد مدّت بيست و يك روز ادامه يافت و در اين مدّت كعبه همچنان عاري از جامه بود ، تا اينكه به وسيله مرد نيكو كار « منصور بن منعه بغدادي » كه در آن هنگام ، بزرگ حرم مكي به شمار مي آمد ، جامه بر روي كعبه قرار داده شد .
در سال 959 هـ . ق . در درون سلطنت سليمان قانوني عثماني ، بار ديگر جامه كعبه به جهت اصلاح و ترميم سقف و چوب هاي آن ، از روي آن برداشته شد كه پس از پايان ترميم ، جامه را مجدداً بر روي كعبه قرار دادند . ( 1 )
اين مطالب گفته هايي بود كه تاريخ نگاران درباره جامه كعبه و عاري شدن آن از جامه ذكر كرده اند . البته اين بدان معني نيست كه كعبه تنها در موقعيت هاي ياد شده ، بدون پوشش قرار گرفته باشد ؛ زيرا عاقلانه به نظر نمي رسد كه جامه هاي كعبه مشرّفه در طول قرن هاي متمادي گذشته همچنان بر كعبه قرار گرفته باشد ، بلكه منطق حكم مي كرد كه هر چند مدتي يك بار جامه ها را از روي كعبه برداشته ، آن را سبك كنند و نيز هنگامي كه اصلاحات و ترميم هايي در ساختمان كعبه صورت مي گرفت ، آن را عاري از جامه مي كردند . همچنان كه در دوران كنونيِ ما ، در سال 1377 هـ . به علت تجديد سقف كعبه ، آن را عاري از جامه نمودند . ( 2 )
در اين جا نكته اي كه لازم به يادآوري است ، آن است كه زمان برداشته شدن جامه از روي كعبه داراي تاريخ و زمان معين نبوده ، همانند قرار گرفتن جامه نوين بر آن در هر سال ، ليكن آنچه كه به نظر مي رسد اين است كه تغيير جامه كعبه در هر سال ، از دوران مماليك معمول شد ، به ويژه پس از وقفي كه از سوي « سلطان صالح اسماعيل » براي جامه كعبه در هر سال قرار داده شد . از آن تاريخ به بعد ، سالانه به طور منظم جامه كعبه ارسال گرديد و خداوند به حقيقت امور آگاه تر است .
شست و شوي درون كعبه معظمه :
شست و شوي درون كعبه مشرفه از ديرباز به صورت سنتي معمول در آمده است . نخستين بار درون كعبه از سوي پيامبر گرامي ( صلّي الله عليه وآله ) شست و شو داده شد و اين كار در روز فتح مكه ، پس از شكستن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . قطب الدين حنفي ، الأعلام ، صص59 ـ 63
2 . محمد طاهر كردي ، التاريخ القويم ، ج4 ، ص262
104 |
بتها و از ميان بردن آثار شرك و بت پرستي به انجام رسيد .
فاسي مي نويسد : « هنگامي كه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) طواف خويش را به پايان رسانيد . عثمان بن طلحه را احضار نمود و كليد كعبه را از وي گرفت و درِ كعبه را براي ايشان باز كردند . پس حضرت به درون كعبه وارد شدند ، در آن كبوتري از چوب ديد كه با دست خود آن را شكسته وبر زمين افكند . »
نامبرده در جاي ديگر از اسامة بن زيد روايت مي كند كه گفت : « به همراه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) به درون كعبه وارد شدم ، حضرت تصويري را درآنجا ديدند ، پس ظرف آبي را طلب كردند . آن را براي ايشان حاضر نمودم . حضرت با آب شروع به محو كردن تصوير نمود و فرمود : « خداوند بكشد قومي را كه چيز خلق نشده اي را به تصوير مي كشند » . ( 1 ) از آن پس شست و شوي كعبه معظمه به صورت سنتي باقي مانده از دوران رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) تا كنون در آمده و اين سنت در طول ساليان دراز گذشته ، معمول بوده و هست .
در دوران هاي پيش از اين ، شست و شوي كعبه از درون ، بيش از يكبار در سال معمول بود . كه اين كار در روز پس از بيست و نهم رجب ، و در روز بيست و هفتم ذي القعده جهت آمادگي براي حج و نيز در هفته اول از ماه محرم ( 2 ) صورت مي گرفته است . اما در نيمه اول از قرن چهاردهم هجري ، شست و شوي درون كعبه دو بار در سال تعيين گرديد كه نخستين بار آن در اواخر ماه ذي القعده و ديگري غالباً در روز دوازدهم از ماه ربيع الاول شست و شو داده مي شد . در دوران ما ، شست و شوي كعبه مشرفه دو بار در سال ، نخست در مراسم حج و ديگر در ماه شعبان انجام مي شود .
به نظر مي رسد كه علت شست و شوي متعدد درون كعبه در سال ، در دوران هاي گذشته ، اين بوده كه در آن هنگام پرده داران كعبه در برابر پاداش و هديه هايي ، به حاجيان اجازه ورود به درون كعبه در موسم حج و نيز موسم عمره رجبيه و نيز گاه در بعضي مناسبات مذهبي مي دادند . بنابراين ، شست و شوي درون كعبه پس از پايان آن زمان ها ضروري به نظر مي رسيده است . اما اكنون ، به هيچ يك از حاجيان و نيز عمره گزاران ، در زمان هاي عمره ، اجازه ورود به درون كعبه داده نمي شود ،
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . فاسي شفاءالغرام ، ج1 ، صص146 ، 154 و 157
2 . ابن جبير ، الرحله ، صص103 ، 104 و فاسي ، شفاءالغرام ، ج1 ، ص128
105 |
كه در اين ميان برخي بزرگان از شخصيتهاي دولتهاي اسلامي ، مانند رؤساي جمهور كشورهاي اسلامي از اين قاعده مستثني هستند . بنابراين ، شست و شوي درون كعبه بيش از يك يا دو بار در سال ضرورتي نداشته كه هم اكنون در موسم حج ، هنگام تغيير جامه كعبه و برداشته شدن جامه پيشين از روي آن ، كعبه را از درون شست و شو داده و ديوارهاي دروني و بيروني آن را خوشبو مي سازند .
اما چگونگي شست و شوي كعبه اينگونه است :
در پگاه روز تعيين شده براي شست و شوي كعبه ، رييس پرده داران لحظاتي پس از طلوع آفتاب به همراه ديگر پرده داران از خاندان شيبي در حطيم حضور مي يابند و در اين هنگام در كعبه گشوده مي شود . خدمتكاران ، پرده داران ، ظرف هاي مملو از گلاب و نيز شيشه هاي عطر گل و عود سوزها را به همراه عنبر و عود و ندّ و نيز لباس هايي كه غالباً از نوع « شال كشميري » بوده ، براي پوشيدن آن به هنگام شست و شوي كعبه به همراه مي آوردند .
عادت بر اين بوده كه همواره رييس پرده داران ، پادشاهان يا امرا و فرماندهان و نيز وزراي كابينه ، قاضي و رؤساي ادارات گوناگون را در اين مراسم دعوت مي نمود ، كه پيش از حضور آنان به لحظه اي تمامي مواد و وسايل لازم براي شست و شو آماده مي گرديد . سازمان اوقاف نيز معمولاً جاروهاي مورد لزوم در اين مراسم را مهيّا مي نمود . دراين هنگام ، بزرگِ زمزمي ها به همراه سقّاهاي آب زمزم حاضر شده و سطل هاي پر شده از آب زمزم را دست به دست به سوي كعبه هدايت مي كردند . پرده داران و دستياران آنها ، سطل را گرفته و به درون كعبه معظمه مي بردند .
پس از آماده شدن كليّه لوازم ياد شده در درون كعبه مشرفه ، ميهمانان دعوت شده براي شست و شو به درون كعبه وارد شده و آنگاه هر يك از آنان لباس هاي ويژه را در اختيار گرفته و به تن مي كنند ، سپس همگي در حالي كه هر يك جارويي به دست مي گيرند ، عمليات شست و شوي كعبه معظمه با آب زمزم را ، كه در آن گلاب مخلوط كرده اند ، آغاز مي كنند . پس از پايان شست و شوي زمينِ كعبه و برخي از قسمت هاي ديوارهاي پيرامون آن ،
106 |
شروع به پاك كردن ديوارها تا ارتفاع يك قامت از انسان با گلاب كرده ، سپس به وسيله عطر گل قسمتهاي ياد شده را خوشبو مي سازند . عطر گل را غالباً در ظرف هاي شيشه اي سفيد يا بلور قرار مي دادند . پس از پايان كار خوشبو كردن . عنبر و عود و ندّ را در بخوردان هاي بسيار زيبا و مجللّي قرار داده و تمامي درون كعبه و پيرامون آن را پس از خشك كردن زمين آن ، با اسفنج بخور مي دهند .
در پايان مراسم شست و شوي كعبه معظمه و خوشبو كردن آن ، پرده داران جاروهاي ياد شده را در ميان مردم گردآمده بر در كعبه ، تقسيم و توزيع مي كنند . ( 1 ) پس ازپايان شست و شوي كعبه معظمه و خوشبو كردن آن ، طبق معمول در لحظه اي كه جامه قديمي و پيشين آن از روي آن برداشته مي شود . هم زمان در همان لحظه جامه نوين كعبه معظمه بر آن قرار داده مي شود .
عطر آگين نمودن كعبه
بي شك خوشبو كردن ديوارهاي كعبه از درون و برون كاري مستحب و پسنديده به شمار مي آيد . ليكن ما در جستجويي كه در ميان كتاب ها و نوشته هاي تاريخ نگاران در اين باره كرده ايم ، به مطلبي كه نشانگر اين كار به وسيله مردم دوران جاهليت و يا صدر اسلام به صورت منظم باشد برخورد نكرديم .
البته گاه اشاراتي وجود دارد كه در دوران جاهليت برخي خلوق و عود سوز را براي عطرآگين نمودن كعبه از درون و برون اهدا مي كرده اند .
اما در صدر اسلام ، رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) و ابوبكر و عمر و عثمان پس از جامه كردن كعبه حركتي را بعنوان خوشبو كردن ديوارهاي آن انجام نداده اند .
معاوية بن ابوسفيان نخستين شخصي بوده است كه كعبه را با خلوق و عود خوشبو كرده است كه اين كار براي اوّلين بار و به صورت منظم از دوران اموي به يادگار ماند . نامبرده غلامي را بدين منظور تعيين كرده بود كه پس از هر نماز ، كعبه را خوشبو سازد ، از آن پس معاويه سالي دو بار ؛ نخست در موسم حج و ديگري در ماه رجب مقداري عود و خلوق را بدين منظور ارسال مي نمود كه پس از وي جانشينان او نيز از اين سنت پيروي كردند . ( 2 )
اين كار معاويه به نظر مي رسد به
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . حسين عبدالله باسلامه ، تاريخ الكعبه المعظمه ، صص 265 و 267
2 . ازرقي ، اخبار مكه ، ج1 ، صص254 و 257 ؛ فاسي ، شفاء الغرام ، ج 1 ص126 ؛ عقدالثمين ، ج1 ، ص60 ؛ محب الدين طبري ، القري لقاصد امّ القري ، ص 476 ؛ قطب الدين حنفي ، الاعلام صص71 ـ 72
107 |
علت آن بوده است كه در آن هنگام « شيبة بن عثمان » پرده دار ، به معاويه نوشت : جامه هاي دوران جاهلي را از روي كعبه بردارد تا اثري از نجاست آنان بر كعبه باقي نماند ، كه معاويه نيز به اين مسأله فرمان داد و كعبه عاري از جامه گرديد . و در اين هنگام بود كه ديوارهاي كعبه را عطرآگين نمودند . بنابراين ، پيش از آن كعبه عاري از جامه نبوده ونيازي به خوشبو ساختن ديده نمي شده است .
پس به همين جهت معاويه به عنوان نخستين كسي كه وظيفه خوشبو ساختن كعبه را به انجام رسانيد ، شناخته مي شود .
پس از آن ، عبدالله بن زبير نيز هنگام به پايان رسانيدن ساختمان كعبه به خوشبو ساختن آن همت گماشت و همه ديوارهاي دروني كعبه را با مشك و عنبر از بالا تا پايين آغشته نمود ، سپس جامه كعبه را بر آن پوشانيد . نامبرده همه روزه يك سطل عطر و بوي خوش را به كعبه مي ماليد و در روز جمعه اين مقدار را به دو سطل افزايش مي داد . ( 1 )
عبدالملك بن مروان نيز هر سال جامه اي را به سوي كعبه ارسال مي داشت كه همراه آن عطر و عود براي كعبه و مسجد رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) مي فرستاد . ( 2 )
هنگامي كه مهدي عباسي در سال 160 هـ . ق . حج گزارد ، به او گزارش دادند كه تعداد زيادي جامه بر روي هم انباشته شده و كعبه را سنگين كرده است ، به طوري كه بيم آن مي رود ديوارهاي آن فرو ريزد . مهدي دستور داد ، همه آن جامه هارا برداشتند سپس بر تمام ديوارهاي بيروني و دروني كعبه غاليه و مشك و عنبر ماليد و بر تمام ديوارها ، از پايين تابالا وازهمه جوانب مشك ماليدند ، سپس كعبه را جامه پوشانيد . مهدي در اين هنگام در مسجد نشسته بود و خود ناظر آغشته شدن كعبه به غاليه بود . محمد ابن اسماعيل بن ابراهيم پرده دار ( حجبي ) مي گويد : « با شيشه هاي آكنده از غاليه بر بام كعبه رفتيم و آنها را روي ديوارهاي بيروني آن ريختيم . خدمتگزاران كعبه هم در حالي كه خود را از ريسمان ها و قلاب ها آويخته بودند ، از پايين تا بالاي ديوارها را مشك و غاليه اندود كردند » .
گفته شد كه رنگ تيره سنگ هاي كعبه در نتيجه آغشته شدن آن به غاليه هاي ياد شده بوده است . ( 3 )
از آنچه كه گذشت ، آشكار مي گردد كه عطرآگين نمودن كعبه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . فاسي ، شفاء الغرام ، ج1 ، ص126 ؛ ابن ظهير ، جامع اللطيف ، ص104
2 . ازرقي ، اخبار مكه ، ج1 ، ص255
3 . ازرقي ، ج1 ، ص 263 ؛ محب الدين طبري ، القراي لقاصد امّ القري ، ص477 ؛ ابن ظهيره ، جامع اللطيف ، ص110
108 |
به صورت منظم ، از دوران معاوية بن ابوسفيان آغاز گرديد و از آن پس هر يك از خلفا و سلاطين پس از او ، تا كنون همچنان سنت وي را پي گرفته اند .
اما اينكه تاريخ نگاران از سنت عطرآگيني كعبه به هنگام سخن از جامه ، ياد نكرده اند ، شايد بدان جهت است كه مسأله عطرآگيني كعبه ـ باگذشت ايام ـ امري عادي و جزئي از عمليات جامه كردن كعبه درآمده بود و بدين سبب آنان تنهابه ذكرجامه كردن كعبه بسنده كرده اند .
گواه بر اين گفته ، آن است كه تاريخ نگاران از نام كساني كه كعبه را به وسيله جامه پوشانيده اند ، با فاصله زماني نسبتاً طولاني ياد كرده اند حال آيا اين بدان معني است كه كعبه تنها در دوران اين افراد به وسيله جامه پوشانيده شده است ؟ بايد گفت : چنين نيست ؛ زيرا جامه در هر سال به همراه خلوق و عود و ديگر انواع عطر بعنوان يكي از ضروريات جامه به كعبه ارسال مي گرديده است . لازم به تذكر است كه عطرآگيني كعبه آنچنان در ميان مردم مقدس گرديده بود كه گروهي به منظور شفا يافتن از عطرهاي كعبه ، از آن استفاده مي كردند .
از سعيد بن جبير روايت شده است : « او از عطر كعبه بعنوان شفا استفاده مي كرده است . و گويد : عطا گفت : هنگامي كه يكي از ما قصد شفا از عطر كعبه را داشتيم ، عطر را به كنار حجر ( الأسود ) آورده و پس از عطر آگين كردن آن ، دستهاي خود را بعنوان شفا يافتن بر آن مي ماليديم » .
پس از آنكه مراسم شست و شوي كعبه معظمه و عطرآگيني آن به پايان مي رسيد ، جامه جديد را در همان لحظه اي كه جامه پيشين از روي آن برداشته مي شد ، بر بالاي كعبه قرار مي دادند .
مراسم جابجايي و تعويض جامه
قرار دادن جامه نوين بر كعبه معظمه :
برخي گمان مي كنند كه جامه را در آغاز به درون كعبه برده و سپس به وسيله پله دروني كعبه آن را بر بام كعبه منتقل مي نمايند ، در حالي كه به دو علت اين كار صورت نمي پذيرد :
نخست آنكه : پله هاي دروني كعبه آنچنان تنگ و باريك است كه تنها يك نفرمي تواندازآن بالا برود و يا پايين بيايد .
دوم : قطعه هاي جامه ضخيم و سنگين و بلند بوده كه هيچگاه امكان بالا
109 |
بردن آنها از پله هاي باريك در درون كعبه وجود نداشت . بنابراين ، چاره اي جز انتقال آنها به وسيله طناب از خارج كعبه به بام نبود و اين تنها راهي بود كه سال ها جامه جديد را به هنگام جايگزيني آن با جامه قديمي به بام كعبه منتقل مي كردند .
« ابن فضل الله عمري » چگونگي قرار دادن جامه نوين بر كعبه را توصيف كرده و مي گويد :
« هنگامي كه در سال 738 هـ . ق . حج گزاردم ، به همراه فرماندهان كاروان مصري براي پوشانيدن جامه كعبه شريفه ، بر بام آن بالا رفتيم ، زمين بام را پوشيده از مرمر وسنگ هاي سفيد مشاهده كردم ، در حالي كه پيرامون آن را ديواري كوتاه در بر گرفته بود . بر روي اين ديوار حلقه هاي متعددي قرار داده شده بود كه طناب هاي جامه در آنها گره خورده و جامه را ثابت نگاه مي داشت . اين روش تا پايان ارسال جامه از مصر به كعبه مشرفه همچنان معمول بود .
جامه از ده قطعه تشكيل مي گرديد ؛ هشت قطعه جامه اصلي ( احمال ) ، كه بر هر يك از ديوارهاي چهارگانه كعبه دو جامه ( حمل ) قرار داده مي شد كه اضافه بر آن پرده بيروني در كعبه مكرمه ( برقع ) و پرده درِ پله هاي دروني كعبه ، كه معروف به « باب التوبه » مي باشد نيز به همراه آنها قرار داشت . هر يك از قطعه هاي ياد شده بسيار بزرگ بود كه به همين علت قطعه ها را يكي يكي بر زمين مسجدالحرام پهن مي كردند و سپس هر يك از آنها را بر اساس جاي خويش معين و منظم مي ساختند . سپس قطعه هاي هر سمت از كعبه به هم دوخته مي شد كه در اين ميان آيات قرآني نوشته شده بر كمربند را نيز بدان مي دوختند . هنگامي كه اين مرحله به پايان مي رسيد . قطعه هاي هر سمت را لوله كرده ، به صورت محكمي به دور هم مي پيچيدند و سپس با طناب اطراف آن محكم مي كردند . در اين هنگام تعدادي از مردان در حالي كه بر روي بام كعبه مشرفه مي رفتند ، طناب هاي خويش را به زمين مطاف پايين مي فرستادند . قطعه هاي جامه به طناب هاي فرو فرستاده از بام متصل شده ، آنگاه آنها را بر بام كعبه بالا مي كشيدند . سپس قطعه هاي ويژه هر سمت را بر بالاي ديوار كوتاه كعبه قرار داده ، طناب هاي مخصوص را در حلقه هايي كه بر پيرامون ديوار ياد شده از روي بام قرار گرفته بود ، گره مي زدند . اين مراسم در روز هشتم
110 |
ذي الحجه هر سال صورت مي پذيرفت . قطعه هاي جامه نوين همچنان لوله شده در يك سمت از ديوار روي بام كعبه قرار مي گرفت و جامه پيشين آن را نيز طبق معمول بر روي كعبه قرار مي دادند . اين وضع تا روز دهم ذي الحجه كه همانا روز عيد قربان ( يوم النحر ) است ، باقي مي ماند . در پگاه آن روز مبارك ، عده اي از مردان بر بام كعبه بالا رفته و طنابهاي جامه قديمي كعبه را از نقاط اتصالي آن جدا مي ساختند كه در اين هنگام جامه بر زمين مطاف فرو مي افتاد . در همان زمان گروهي ديگر از مردم ، طناب هاي بسته شده بر جامه جديد را باز كرده و بدين صورت جامه نوين را بر كعبه مشرفه قرار مي دادند . اين دو حركت آنچنان منظم و دقيق صورت مي گرفت كه همزمان با افتادن جامه پيشين و قديمي كعبه بر زمين مطاف ، جامه نوين بر كعبه آراسته مي گرديد . از آن پس جامه قديمي را به سوي خانه پرده دار كعبه حمل مي نمودند . در اين هنگام گروهي قطعه هاي جامه در اركان چهارگانه كعبه را به هم مي دوختند ، همچنان كه آنان اقدام به تثبيت رنگ هاي چهارگانه در حدّ فاصل ميان آيات نوشته شده بر كمربند مي كردند . در زمينه رنگهاي ياد شده عبارت « يا حنّان و يا منّان » نقش بسته بود . ـ همچنانكه پيش از اين ياد گرديد ـ اين قطعه ها در ميان نوشته هاي روي كمربند قرار داده مي شد . سپس كردشيات چهارگانه در زمينه هر يك از آنها سوره حمد به تمامي نقش مي بست . بر روي اركان چهارگانه كعبه در زير كمربند ، استوار و ثابت گردانيده مي شد . تمامي قطعه هاي ياد شده بر روي جامه پس از قرار دادن آن بر روي كعبه مشرفه ، دوخته مي شد . خياط ويژه جامه كعبه در حالي كه بر روي صندلي چوبي ساخته شده بدين منظور مي نشست ، به وسيله طناب به نقاط مورد نظر هدايت شده و قطعه ها را در جاي مناسب خود مي دوخت . ( 1 ) اين صندلي چوبي هماني است كه ازرقي از آن به عنوان « قرقره » در روايت خود از جامه مهدي عباسي در سال 160 هـ . ق . ياد كرده است .
و بدينگونه جامه را از قديم تاكنون بر كعبه مشرفه قرار داده و مي دهند . البته در سنوات اخير تغييراتي در زمان قراردادن جامه بر كعبه مشرفه ايجاد شده است ؛ به طوري كه هم اكنون جامه را در روز عرفه كه روز نهم ذي الحجه بشمار
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . محمد طاهر كردي ، تاريخ القويم ، ج 4 ، صص232 ، 233 و 272 ، 273
111 |
مي آيد ، هنگامي كه حاجيان در عرفات هستند ، بر كعبه مكرمه قرار مي دهند . امروزه ، به علت اختراع و پيشرفت دستگاههاي ميكانيكي بالا برنده ، قرار گرفتن جامه بر كعبه مشرفه و دوختن قطعه هاي آن به يكديگر ، كار را بسيار آسان كرده و در مقايسه با قديم ، زمان آن بسيار كوتاه تر گرديده است .
جامه قديمي و چگونگي تصرف در آن
فقهاي اهل سنّت در چگونگي تصرف در جامه قديمي كعبه ، كه پس از قرار دادن جامه جديد به دست مي آيد ، اختلاف دارند . برخي از آنان به مشروعيت فروش جامه كعبه نظريه داده و برخي ديگر به خلاف اين عقيده فتوا داده اند .
قلقشندي در كتاب خود ، چندين بار به هنگام سخن از جامه كعبه مشرفه ، اين چنين ياد كرده است كه پرده داران همواره جامه قديمي كعبه را پس از برداشته شدن از روي كعبه مشرفه براي خود بر مي داشتند و در صورتي كه پادشاهان و يا بزرگاني از مردم قطعه اي از آن را در خواست مي نمودند ، در برابر هداياي سنگين و گرانقيمتي ، آن را به دست مي آوردند . ( 1 )
به نظر مي رسد كه امراي مكه با پرده داران در جامه كعبه مشرفه شريك بوده اند .
ابن فضل الله عمري مي گويد : « هنگامي كه كعبه به وسيله جامه جديدي پوشانيده مي شد ، جامه قديمي در اختيار اشراف و بني شيبه قرار مي گرفت كه از آن پس با تقسيم كردن و ارسال آن به ساير كشورها به عنوان تبرّك ، هدايا و مبالغي را به دست مي آوردند . » ( 2 )
فاسي نيز در اين باره گفته است : امراي مكه همواره پرده درِ كعبه و قسمت بزرگي از جامه را در ازاي شش هزار درهم كه در اختيار پرده داران قرار مي دادند ، از آن خويش مي نمودند . شريف « عنان بن مغامس بن رميثه » هنگامي كه در پايان سال788 هـ . ق . عمارت مكه را در دست گرفت ، اين سنت را معمول داشت كه پس از وي سايرامراي مكه اغلب از آن پيروي كردند . سيد حسن بن عجلان نيز پس از سال ها امارت بر مكّه ( 3 ) پرده در كعبه و جامه مقام ابراهيم را از شيبيان گرفته و در اختيار بزرگان و پادشاهاني كه مورد نظر خويش بودودردست عطا داشتند ، قرار مي داد . ( 4 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . صبح الاعشي ، ج4 ، صص276 ، 283
2 . يوسف احمد ، المحمل والحج ، ج1 ، ص244
3 . نامبرده درسال 798 هـ . به امارت مكّه رسيد و تا سال 809 هـ . آن را دردست داشت .
4 . فاسي ، شفاء الغرام . . . ج1 ، ص126
112 |
ابن ظهيره در اين باره مي گويد : « امراي مكّه پس از سيد حسن همچنان سنت خويش را در اين باره با پرده داران معمول داشتند كه تا كنون نيز به همان صورت ادامه دارد » . ( 1 ) مراد از « تاكنون » زمان ابن ظهيره است . نامبرده متوفاي سال950 هـ . ق . مي باشد .
پادشاهان مصر نيز گاهي دراين باره با پرده داران در تقسيم جامه ، شريك شده و به قسمتي از آن دست مي يافتند . گاهي برخي از اين پادشاهان در برابر پولي كه از بيت المال در اختيار پرده داران و اشراف قرار مي دادند . تمامي جامه را از آن خود مي نمودند .
سمهودي مي گويد : « عادت بر اين بود كه به هنگام رسيدن جامه جديد ، بزرگ خدمه ، جامه قديمي را در ميان خدمتگزاران و ديگراني كه مورد نظر خود بود ، تقسيم مي كردند كه در اين ميان قسمتي نيز براي سلطان مصر ارسال مي گرديد . »
ابن فضل الله عمري مي گويد : « در سال 738 هـ . ق . جامه قديمي كعبه از روي آن برداشته مي شد و به سوي سلطان مصر ارسال مي گرديد و نام برده آن را به سلطان ابوالحسن المريني ، پادشاه مغرب هديه نمود . اين بدان جهت بود كه پادشاه مغرب در آن سال هديه اي را به وسيله همراهان « مريم » همسر پدرش و « عريف سويدي » و گروهي از بزرگان دولتش ، براي او فرستاده بود . پادشاه مصر در عوض جامه كعبه ، از بيت المال در مصر براي خاندان شيبه و اشراف ، پول فرستاد » . ( 2 )
در دوران جديد ، جامه كعبه همواره ميان امراي مكه و خاندان شيبي تقسيم مي شد و امراي مكه ، پرده در كعبه و كمربند و جامه مقام ابراهيم خليل ( عليه السلام ) را از آن خود مي كردند و شيبيان جامه كعبه و پرده باب التوبه را ، كه پله اي در درون كعبه براي راهيابي به بام آن مي باشد و پرده در مقام ابراهيم خليل ( عليه السلام ) را در اختيار خويش قرار مي دادند . اين وضع در دوران امارت شريف عون الرفيق ( متوفاي سال 1323 هـ . ق . ) و شريف علي بن عبدالله ( كه در سال 1326 هـ . ق . عزل گرديد ) و شريف حسين بن علي به هنگام امارت او و اعلام استقلال ، جريان داشت . به نظر مي رسد اين وضع در امارت پيش از افراد ياد شده نيز صورت مي گرفته است .
هنگامي كه ملك عبدالعزيز
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . جامع الطيف ، ص108
2 . يوسف احمد ، المحمل والحج ، ج1 ، ص385
113 |
آل سعود در سال 1343 هـ . ق . به حجاز دست يافت . جامه كعبه به همراه ساير مشتقات آن از كمربندها و جز اينان را در اختيار خاندان شيبي قرار داد كه اين وضعيت در دوران ارسال جامه از مصر و نيز هنگامي كه دولت عربستان سعودي اقدام به ساختن جامه در كارگاه جامه بافي اجياد در مكه مكرمه نمود ، همچنان ادامه داشت . از آن پس با اين حركت ، كشمكش ها و درگيري ها در اين مورد از ميان رفت و جامه به صورت حقي از حقوق شيبيان در آمد و پرده داران بنا به خواسته خود ، در آن هرگونه تصرفي را مي كردند . تقسيم جامه در ميان خاندان شيبي اين گونه بود كه سهم هر يك از آن افراد شامل پير و جوان و طفل و مرد يا زن ، همه به طور مساوي بوده ، كه در اين ميان تنها رييس و كليددار كعبه داراي دو سهم از جامه مي گرديد . اين قاعده با نظر تمامي آنان به تصويب رسيده و از قديم تا دوران حاضر بدان عمل مي كردند . ( 1 )
در سال 1378 هـ . ق . دولت عربستان سعودي ، فروش جامه كعبه مشرفه را ممنوع اعلام كرده و در عوض ، مبلغي را ساليانه در اختيار شيبيان قرار مي دهد . ( 2 )
والله هو الموفق و الهادي الي سواء السبيل
و ما توفيقي الاّ بالله العليّ العظيم .
* پي نوشتها :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . حسين عبدالله باسلامه ، تاريخ الكعبة المعظمه ، صص376 و 377
2 . محمد طاهر الكردي ، تاريخ القويم ، ج 4 ، ص228