بخش 5
شیعه در وظایف مذهبی خود در حجاز آزاد است
63 |
شيعه در وظايف مذهبي خود در حجاز آزاد است
حاج مهدي سراج انصاري / رسول جعفريان
مرحوم حاج مهدي سراج انصاري ( م شهريور 1341ش . ) يكي از چهره هاي فرهيخته و فرهنگي كشورمان بودند كه در طي دهه 20 و 30 تلاش بسياري در جهت مبارزه با بي ديني ، تقويت انديشه هاي اسلامي در جامعه و مستحكم كردن پايه هاي اتّحاد ميان مسلمانان ، از خود نشان دادند .
كتاب ها و مقالاتِ فراوانِ ايشان در مبارزه بر ضد انديشه هاي كسروي و تبيين انديشه هاي اسلامي در نشرياتي مانند آيين اسلام ، پرچم اسلام و دنياي اسلام ، آن هم در حجمي گسترده و با نثري روان و زيبا ، مي تواند گوشه اي از فعاليت هاي ايشان را در بازگرداندن جامعه جوان ايراني به دامان اسلام ، پس از عصر ننگين رضا خان نشان دهد . به علاوه ، يكي از مهم ترين كارهاي سياسي ـ فرهنگي حاج سراج اين بود كه اتحاديه مسلمين را تأسيس كرد تا پايه هاي وحدت ميان جوامع اسلامي را استوار سازد . اين اتحاديه ، اعضاي زيادي داشت و بسياري از نويسندگان مذهبي جوان آن روزگار ؛ مانند مرحوم سيّد غلامرضا سعيدي ، محمّدباقر محقّق ، ولي الله يوسفيه ، عبدالحسين كافي و . . . در اين اتحاديه فعاليت مي كردند . اين اتحاديه ، شعبه هايي نيز در شهرستان ها داشت كه آنها نيز فعال بودند .
64 |
يكي از اقدامات حاج سراج در اتحاديه ، انعكاس وضعيت ساير مسلمانان و دشواري هاي آن در جامعه ايران و تلاش براي جلب حمايت مردمي از نهضت ها و حركت هاي اسلامي بود .
در اين زمينه ، درباره مسأله فلسطين بيش از همه تلاش شد و جلسات عموميِ زيادي در حمايت از جنبش مردم فلسطين برگزار گرديد . اتحاديه نسبت به مسلمانان اندونزي ، مراكش و در رأس آنها پاكستان نيز تلاش زيادي از خود نشان داد .
بيشتر اين تلاش ها ، در نشريه مسلمين كه منعكس كننده ديدگاه ها و افكار اتحاديه مسلمين بود ، منعكس مي شد . اين نشريه از سال 1327ش . به طور نامرتب و پس از آن ، از سال 29 براي مدتي به صورت ماهانه و مرتب انتشار يافت . خود حاج سراج نقش مهمّي در تدوين مقالات داشت و جوانان نويسنده مسلمانِ ديگر هم مقالات متعددي در آن مي نگاشتند .
يكي از ابعاد فعاليت حاج سراج ، تماس با سفراي كشورهاي اسلامي و طرح مسائل مسلمانان آن كشور و دشواري هاي آنان بود كه حاصل گفتگو ، در مجله مسلمين به چاپ مي رسيد . در اين زمينه ، حاج سراج مصاحبه اي با حمزه غوث ، سفير عربستان در ايران انجام داد كه بيش از همه به طرح مسائل مربوط به شيعيان در آن كشور پرداخته شده بود . حمزه غوث ، بر اساس آنچه از اين مصاحبه بر مي آيد ، از شرفاي مدينه و از سادات حسني بوده است كه زماني اين شرفا حكومت شهر مدينه را در اختيار داشتند و شيعه بودند و دولت سعودي ، به همين دليل وي را به عنوان سفير خود در ايران برگزيده است .
مرحوم حاج سراج ضمن گفتگو با ايشان ، سعي كرده است تا راه حلّي براي برداشتن سخت گيري ها نسبت به شيعيان در عربستان مطرح كند و در باره فتواهايي كه بر ضدّ شيعه در آن ديار انتشار مي يابد ، گفتگو نمايد . از آن جهت كه اين چند صفحه مي تواند گوشه اي از روابط فرهنگي ايران و عربستان را نشان دهد ، اقدام به چاپ آن كرديم . اين متن در نشريه ماهانه « اتحاديه مسلمين » شماره2 و 3 منتشره در يكم مردادماه 1327 ( مطابق با 16 رمضان 1367ق . صفحات42 ـ 45 ) انتشار يافته است .
65 |
تفصيل ملاقات آقاي حاج سراج انصاري با جناب آقاي حمزه غوث وزير مختار مملكت سعودي :
نظر به اينكه اتحاديه مسلمين بسيار حريص است كه يك وحدت اسلامي در تمام كشورهاي اسلامي ايجاد شود و همواره براي رسيدن به اين هدف مقدس اهتمام مي نمايد ، لذا هر فردي از افراد اين اتحاديه مجاز است كه در اين موضوع مهمّه نموده و راه رسيدن به مقصود را باز كند . به همين مناسبت اين جانب حاج سراج انصاري ( مؤسس اتحاديه مسلمين ) روز پنجشنبه دهم تير ماه ، آقاي دكتر موسي حكمت ، منشي هيئت مديره اتحاديه را براي تعيين وقت به سفارتخانه سعودي اعزام نمودم تا يك ملاقات خصوصي با وزير مختار حجاز به عمل آيد . آقاي دكتر حكمت آقاي وزير مختار را در محل جديد خود ملاقات و پس از مذاكره در پيرامون تعيين وقت ، ساعت نه صبح دوشنبه دوازدهم تيرماه را معين نموده ، ساعت مزبور اينجانب همراه آقاي دكتر موسي حكمت به سفارت سعودي رهسپار شديم و تا ساعت ده و نيم گفتگوهاي ما ادامه داشت . اينك خلاصه آن را براي روشن شدن افكار برادران ديني خود ، ذيلا به رشته نگارش مي كشيم :
بعد از تعارفات رسمي ، گفتم نظر به اينكه اتحاديه مسلمين مي خواهد ميان افرادِ مسلمانان جهان ، حُسن تفاهمي ايجاد كند و در وهله اول سرزمين مقدس حجاز ، كه مكه آن قبله مسلمانان است و مدينه اش قبة الاسلام و مهبط وحيِ الهي و مركز اولي حكومت اسلامي بوده ، مورد توجه مخصوص اتحاديه مسلمين است و عقيده مند است به طوري كه نور اسلام از آن سرزمين طلوع نموده و دنيا را منوّر ساخته است ، بايد هميشه نور وحدت از آن جا به تمام كشورهاي اسلامي بتابد و اين زمين پاك از هرگونه عوامل نفاق منزّه و مبرّا باشد ولي متأسفانه شنيده مي شود كه پيروان اعلي حضرت ابن سعود ، فرقه شيعه را مشرك مي دانند ! آيا اين تهمت مايه نفاق و مولد دو تيرگي ، كه روح اسلام از آن بيزار است ، نمي شود ؟
66 |
چون سخن من به اينجا رسيد ، آقاي حمزه غوث چنان برآشفت كه رخسارش برافروخته و با حال عصباني چنين جواب داد كه :
اين نسبت ، پاك دروغ است و غير ممكن است كه مقرون به صحّت باشد ؛ زيرا اگر دولت سعودي يا ملّت آن ، شيعه را مشرك بدانند محال است كه به يكي از آن ها اجازه ورود به خاك حجاز ، خصوصاً به مكه و مدينه داده شود . اين حرف ها و اين نسبت ها كاملا دروغ بوده و جداً تكذيب مي كنم .
گفتم : در اين چند سال اخير ، كتابي به نام « الصراع بين الوثنيّة والاسلام » به قلم يك نفر عالم نجدي به نام عبدالله علي قصيمي انتشار يافته كه در آن كتاب تهمت شرك به شيعه داده و با سفسطه ها و مغالطه ها خواسته است ثابت كند كه شيعه مشرك است . اين كتاب بهترين دليلي است بر صحت آنچه عرض كردم .
آقاي حمزه غوث گفتند كه اين مرد ماجراجو اولا اگر از اهل نجد است مقيم نجد نمي باشد و ثانياً كتاب نامبرده را در مصر تأليف و چاپ نموده است . ثالثاً پس از انتشار آن كتاب و كتاب ديگري كه اصولا با دين اسلام مخالفت داشت تمام علماي نجد و حجاز او را تكفير نموده و به كفر و بي ديني او فتوا دادند و اعلي حضرت ابن سعود هم مواجب او را قطع نموده و فعلا ميان عموم دانشمندان حجاز و نجد منفور و مردود مي باشد . شما نبايد نوشته هاي يك چنين مرد ماجراجو را بر مسموعات خود دليل آوريد ؛ مثلا اگر يك نفر ايراني برود در يكي از كشورهاي اسلامي يا غير اسلامي كتابي بنويسد و انتشار دهد كه محتوي كفريات باشد ، آيا عمل او را مي توانيد به تمام ايراني ها نسبت دهيد ؟
در اين اثنا قضيه مهر را پيش كشيده و گفتم : چرا مأمورين از گزاردن مهر مخالفت مي كنند ؟ آيا ميان سجده كردن به مهر و سجده كردن به فرش در نظر شما چه تفاوتي دارد ؟ . . . فقهاي شيعه براي سجده كردن ، بعضي اشيا را معين نموده و از بعضي اشيا نهي نموده اند كه من جمله فرش است و توده شيعه ناچار است كه طبق فتواي مجتهد خود عمل كند ، آيا مخالفت دولت سعودي از سجده كردن به مهر ، مولد نفاق و مخالف آزادي نيست ؟ . . .
در جواب اظهار داشت كه اين اختلافات جزئي نبايد باعث تشتّت و
67 |
تفرق بشود ، البته هركسي مختار است كه طبق مذهب خود رفتار نمايد . يكي مي خواهد به فرش سجده كند . يكي مي خواهد به سنگ و مانند آن سجده نمايد . غرض و مقصود همه توجه به سوي حضرت باري تعالي است . اين ها نبايد مايه تكدر شود ( از اين بيان ايشان معلوم شد كه سجده بما يصحّ فيه السجود ؛ از قبيل سنگ و حصير و مانند آن ها در منطقه نفوذ سعودي ها مانعي ندارد ) سپس خود آقاي حمزه غوث گفتگو را به موضوع دست بستن در حال نماز كشانيد و گفت : يكي ايراد مي گرفت كه شيعه را در حجاز هنگام نماز مجبور مي كنند كه دست بسته نماز بخواند ، درحالي كه اين حرف هم بر خلاف حقيقت است ؛ زيرا مالكي ها مانند شيعه دست بسته نماز نمي خوانند و آن ها آزادند و شيعه نيز آزاد است . يك ايراد ديگري كه در وزارت خارجه نمودند ، اين بود كه در حجاز شيعه را به نماز جماعت مجبور كرده و از نماز انفرادي منع مي كنند ، اين حرف هم بر خلاف واقع است . بلي ، موقعي كه در يكي از مساجد يا مسجد الحرام و يا مسجد مدينه نماز جماعت برپا شود ، اصولا و اخلاقاً خوب نيست كه شخصي حاضر در مسجد منفرداً نماز بخواند ، مأمورين در اين موقع ممانعت مي نمايند نه در هر موقع .
گفتم : در مذهب شيعه هم فقها فرموده اند كه هنگام اقامه نماز جماعت شايسته نيست كه فرادي نماز خوانده شود ؛ زيرا اين عمل تفسيق عملي است براي امام جماعت .
آقاي حمزه غوث اظهار داشتند كه خوب است علما و دانشمندان شيعه ، جهال را به حقايق آشنا نمايند و بدينوسيله شكافي را كه فيمابين فرقه هاي مسلمين باز شده ، ترميم كنند .
گفتم كه اين عمل را نيز لازم است كه علماي اهل سنت انجام دهند . گفت : بلي بايد علماي طرفين در اين موضوع اهتمام كنند .
سپس گفتم : چيزي كه در اعمال حج بسيار مؤثر است و براي شيعه يك امر مهم مي باشد ، قضيه رؤيت هلال است ؛ زيرا در مكه پس از فتواي محكمه شرعيه ، دولت سعودي همه را مجبور مي كند كه از فتواي محكمه تبعيت نمايند و هر روزي را كه محكمه معين نموده است آن روز را اول ماه قرار دهند و روي آن عمل كنند ، چه ضرري دارد كه يك
68 |
نفر از علماي شيعه در آن محكمه حاضر و هنگام شهادت شهود او نيز حضور داشته باشد كه موقع فتوا با هم فتوا دهند تا اختلافي توليد نشود ؟
آقاي حمزه غوث در جواب اين پيشنهاد گفت كه اين عمل غير ممكن است ؛ زيرا مداخله در اين عمل ، مداخله به امور داخلي كشور محسوب مي شود و محال است كه يك چنين عملي انجام بگيرد ، علاوه اگر شما كشور سعودي را يك كشور اسلامي مي دانيد بايد تابع مقررات آن بشويد ؛ چنانكه من فعلا در ايران مقيم هستم و آن را يك كشور اسلامي مي دانم ، فردا ماه مبارك رمضان است . دولت اعلام خواهد داشت كه فلان روز اول ماه مبارك رمضان است ، بر من واجب است كه از آن تبعيت نموده و همان روز را روزه بگيرم ، اگرچه از حجاز تلگرافي دريابم كه آن روز اول ماه نيست . آيا من مي توانم به دولت تكليف كنم كه چون فتوا دهنده شما شيعي است اجازه بدهيد يك نفر از اهل فتواي سني در محكمه شرعيه حاضر و به شهادت شهود گوش دهد . . . ؟
گفتم : ما كشور سعودي را يك كشور اسلامي مي دانيم ، حرف در مستند فتواست ، من خودم در سال 1350 عازم مكه بودم ، شبي ميان مكه و مدينه به مناسبت احتمال شب اول ماه ذي الحجة الحرام بودن ميان بيابان تمامي حجاج از اتومبيل ها پياده شده و استهلال نمودند و احدي ماه را نديد ، چيزي كه مايه بدگماني اينجانب شد آن بود كه يك نفر حمله دار كه يك چشم هم نداشت پهلوي خود من ايستاده و استهلال نمود و در نتيجه گفت كه ماه پيدا نيست و چون به مكه رسيديم يكي از شهود همين حمله دار بود و روي شهادت يك چنين شهودي فتوا داده مي شود ! از اين رو اگر يك نفر عالم شيعه در محكمه باشد و به اوضاع شهود كاملا دقت شود ، اختلافي در ميان نخواهد بود .
آقاي حمزه غوث اظهار داشت كه دقت در مستندات فتوا وظيفه شرعي و وجداني مفتي است و اگر بر فرض اينكه مفتي در فتواي خود دقت ننمود ، كساني كه طبق فتواي او عمل مي كنند پيش خدا مسؤول نيستند .
چون مطلب به اينجا رسيد ، من ديگر نخواستم دنباله مطلب را گرفته و ثابت كنم كه در مسأله مفروض ، دليل آقاي حمزه غوث پايه اي ندارد ، به هر
69 |
حال گفتگوي ما باز به موضوع رفع اختلافات برگشت . اتحاديه مسلمين چند سؤالي تنظيم نموده بود كه جواب آن ها را كتباً دريافت نمايد چون ورقه سؤالات به ايشان داده شد ، در جواب اظهار داشتند كه جواب كتبي دادن به اين سؤالات صلاح نيست ؛ زيرا در جرايد ممكن است منعكس گردد ، مخالف و موافقي پيدا شود و براي ما اسباب دردسر فراهم آيد ، من انتظار دارم كه امسال حجاج از ايران به حجاز مسافرت كنند و از دولت ايران خواسته ام كه براي حجاج ايران مانند ساير كشورهاي اسلامي اميرحاجي معين نمايد . البته پس از رفتن به مكه و برگشتن ، خود حجاج تصديق خواهند كرد كه آن همه تشديدات اصلا برطرف شده و ملت سعودي با آغوش باز ميهمانان خدا را استقبال نموده اند . سپس خودم براي آوردن عائله به حجاز برمي گردم و حضور اعلي حضرت ابن سعود شرفياب شده و درخواست هاي شما را به حضور ايشان مي رسانم و نتايج نيكي گرفته و مراجعت مي كنم و من كوشش خواهم كرد تا آن جا كه مقدور است ، حسن تفاهم ميان ملت ايران و ملت سعودي ايجاد شود و اختلافات جزئي مايه تفرّق و تشتّت نشود .
در ساعت ده و نيم ، ملاقات من با آقاي حمزه غوث به پايان رسيد و در يك محيط صميميتِ مخصوص ، همديگر را وداع نموديم .
آقاي حمزه غوث يكي از اشراف مدينه است و از مستشاران مخصوص اعلي حضرت ابن سعود بوده است و مخصوصاً از اوضاع ديني ايران بسيار ممنون است .