بخش 13

مشارکت در بنیان گذاری سازمان نقشه برداری عربستان


167


ميقات حج - سال دهم - شماره چهلم - تابستان 1381

از نگاهي ديگر


168


مشاركت در بنيان گذاري سازمان نقشه برداري عربستان

محمد پور كمال

آقاي مهندس محمّد پوركمال در سال 1308 در كرمان متولد شد . تحصيلات ابتدايي و دبيرستان خود را در مدرسه كاوياني و ايرانشهر كرمان گذراند ، سپس در دانشگاه تهران در رشته فيزيك ادامه تحصيل داد . و پس از گرفتن مدرك فوق ليسانس نقشه برداري ژئودزي ، كارشناسي ارشد خود را در كشور هلند در رشته مهندسي نقشه برداري هوايي و تخصصي كارتوگرافي اخذ كرد .

او اوّلين مهندس ايراني است كه در سالهاي 1344 و 1345هـ . ش . برابر با 1965 و 1966 از ميان پنج نفر كانديداي آمريكايي ، كانادايي و اروپايي انتخاب و به رياض اعزام و در راه اندازي سازمان نقشه برداري عربستان مشاركت و نقش فعال بر عهده گرفت . فصلنامه « ميقات حج » پس از اطلاع از سوابق آقاي مهندس محمد پوركمال در راه اندازي سازمان نقشه برداري عربستان ، تصميم گرفت تا خدمات ارزشمند ايشان به كشور عربستان سعودي را ترسيم نمايد . لذا ضمن تشكر از ايشان توجّه خوانندگان محترم را به مشروح فعاليت هاي نامبرده جلب مي نماييم :


169


اشاره 1 ـ هر چند بديهي است كه سازمان فعلي نقشه برداري هوايي ( A . S . D ) عربستان سعودي داراي توان هاي بالفعل و بالقوّه اي بسيار فراتر از گفته ها و نوشته هاي اين گزارش است و از توسعه و فن آوري هاي آن طي سي و هفت ـ هشت سال گذشته مرتب در جريان بوده ام و در كنگره ها و كنفرانس هاي بين المللي كه با نمايندگان و مسؤولان اين سازمان ديدارهايي داشته ايم . ( 1 ) همگي ضمن لطف و مرحمت درباره كارهايي كه در اولين ايّام تأسيس سازمان آنها انجام داده ام از حجم و كيفيت كارآيي كه اكنون به صورت تمام ديجيتال انجام مي دهند و مخصوصاً انتزاع اين سازمان از وزارت نفت در سال هاي اخير و همكاري مشترك با بخش نظامي سخن مي گويند .

اشاره 2 ـ به يقين شما هم با نگارنده هم باور هستيد كه هر دانشي و هر نوآوري و فن آوري جديدي يك تعلّق شخصي و تملّك قومي و كشوري نبايد تلقّي شود . دانش ها و دانستني ها ، به خصوص زماني كه كاربردي مي شوند بالاخره مرزهاي سياسي را نديده گرفته و به كلّ جامعه بشري تعلق خواهند داشت ، لذا اين يك اشتباه بزرگ است كه ميراث هاي بشري را در زندان مليّت و قوميّت طناب پيچ كنيم . اين جمله معروف بزرگمهر ايراني را نيز تداعي كنيم كه : « همه چيز را همگان دانند و همگان هنوز از مادر نزاده اند » .

* ـ تقدير چنين بود كه از ميان چهار ـ پنج كانديداي آمريكايي ـ كانادايي و اروپايي از سوي سازمان ملل انتخاب شوم و در سال هاي 1344 و 1345 خورشيدي ( 66 ـ 65 م ) به رياض بروم .

قرار بر اين بود كه سازمان جديد التأسيس سعودي جزو وزارت نفت و منابع معدني كشور سعودي در رياض باشد كه تصميم بسيار خوبي هم بود . هم از نظر اعتبار بين المللي آن وزارتخانه و هم از نظر بودجه و اعتبارات مالي . البتّه بايد به كارهاي نقشه برداري پيش از آن از سوي شركت ها و مؤسّسات آمريكايي به خصوص U . S . G . S . ( سازمان و مؤسسه معروف نقشه برداري هاي زمين شناسي آمريكا ) در همين مقطع اشاره كرد كه بالأخص كارهايشان در رابطه با مؤسسه نفتي آرامكو ARABIAN_AMERICAN CO . بود و پوشش هاي جالبي هم داده بودند . گو اينكه تهيه و چاپ همه اين نقشه ها در آمريكا انجام مي شد . وزير نفت شيخ زكي يماني و معاون اوّل ايشان در آن موقع شيخ هشام محي الدين

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . چون در اين مدت توفيق سفر و ديدار مستقيم نداشتم .


170


ناظر كه بعدها وزير برنامه ريزي سعودي و مدتي هم وزير نفت شدند . به هر حال دارا بودن و تأسيس يك سازمان كشوري نقشه برداري سعودي از مراحل تصميم به مراحل اجرا رسيده بود .

در بدو ورود به رياض ، اتاق و ميزي در همان طبقه وزير و معاونين برايم تهيه ديده بودند و طبيعي است كه سازمان نقشه برداري سعودي هم از مرحله صفر بايد تأسيس مي شد و آغاز به كار مي كرد . يك نفر كانادايي كه خود معاون ژئودزي كشور كانادا بود ( هانس كلينكنبرگ ) و يك نفر سوئدي ( دكتر ولاندر ـ عكاس هوايي ) قرار بود همكار من باشند و ديگري هم دكتر فؤاد عامر كه تبعه هلند بود كه نقش رابط و مدير پروژه را ايفا مي كرد .

( تصوير 25 )

آقاي مهندس محمّد پوركمال در محل كار

هر چند آن دو نفر اول به دلايل مختلف زود رفتند و از قبول مسؤوليت هاي فني مختلف استقبال كردم چون هميشه پذيراي كار و زحمت بوده ام . بنابر همين دليل و پرهيز از پشت ميز نشيني ، چون اولين دستگاه ( ب ـ 8 ) ويلد تبديل زوج عكس هاي هوايي به نقشه از سوي نماينده ويلد سويس ( كه اكنون با لايكا ادغام شده اند ) آماده استفاده بود و اولين كارمند فني تكنيسين سعودي هم از يك دوره كوتاه مدّت آموزشي از خارج آمده بود ، سالني كوچك در همان ساختمان جديد البناي وزارت نفت را پيشنهاد كردم كه


171


براي كار به ما بدهند . اظهار داشتند اين سالن به منظور كارهاي مربوط به سازمان جديد التأسيس « اُپك » در نظر گرفته شده و با اصرار موقّتي بودن ، سالن را گرفتيم . ميز كار خود و دستگاه ( B_8 ) با يك دستگاه « راديال سكاتر » آنجا برديم و كار آغاز شد . كم كم از سؤالات متوجه شدم كه تعليمات تكنيسين هاي سعودي ناكافي بوده و با افزودن سه كارمند جديد آموزش و كار را با هم آغاز كرديم . محدوده اين سالنِ كوچك جلوه خاصي پيدا كرده بود و همه معاونان و مديران و كاركنان وزارت نفت و ميهمانان آنها ، از پشت شيشه به تماشاي آن مي آمدند .

( تصوير 22 )

ساختمان وزارت نفت ، پوسته بيروني مصالح ساختماني و لايه داخلي ديوارها شيشه اي است .

* ـ كشور عربستان سعودي با دارا بودن دو ميليون و دويست و چهل هزار كيلومتر مربّع مساحت و اشراف به دو درياي مهم خليج فارس و بحر احمر ( بحر قلزم سابق ) و منابع سرشار نفتي و ساير ذخاير معدني ، بهشت ژئودزي و نقشه برداري هوايي محسوب مي شد . ممكن است اين شبهه پيش آيد كه كشوري مسطح و بياباني كه تنها يك حاشيه كوهستاني در منطقه غرب و حجاز دارد ، نقشه برداري هاي هوايي ـ زميني ، كار چندان مشكلي نيست كه اين خود تفصيل فنّي جداگانه اي را مي طلبد كه بر خلاف اين شبهه ، مشكلات ويژه خود را دارد . وانگهي طبيعي است كه براي كليه پروژه هاي زمين بستر


172


فيزيكي چندين و چند نوع نقشه لازم مي شود .

* ـ اوّلين پروژه مهم و مبنايي ، نقشه برداري يك شبكه هوايي A . P . R . ( Airbornprofile Recorder ) بود كه در آن سال ها ، بسيار پيشرفته به حساب مي آمد و تمام كشور سعودي را در 24 نوار شمالي ـ جنوبي و هشت نوار شرقي ـ غربي مي پوشانيد . شبكه اين نقاط با استفاده از مثلث بندي هوايي آناليتيك در سطح كشور گسترش مي يافت ( از سوي I . T . C . هلند ) . ( 1 ) و نقاط مقدماتي خوبي براي تبديل عكس هاي هوايي به نقشه فراهم مي كرد . دوّمين و مهم ترين پروژه مورد بحث ، تهيه و تأسيس نقاط ژئودزي در سراسر كشور عربستان سعودي بود كه چون تشكيلات و پرسنل سازمان جديدالتأسيس به هيچوجه پاسخ گوي اين فعاليت ها نمي توانست باشد ، طبيعي است براي اين پروژه بسيار عظيم در سطح جهاني ، مهم ترين شركت ها و سازمان هاي تخصصّي بين المللي جهان به ميدان آمدند . با روش هاي صد در صد هوايي با امواج ( شورَن ـ شايرَن ، تايرَن ، آئروديست ، فِلِر ) و كلاسيك سنّتي زميني از سوي چهارده مؤسسه معروف كانادايي ـ آمريكايي ، اسكانديناوي ، انگليسي ، فرانسوي ، ايتاليايي ، ژاپني كه خوشبختانه جدول مقاسه 27 ستوني آنها را هنوز در يك پرونده داشتم و مقايسه اين روش ها با روش ها و فن آوري هاي امروز براي خود من هم جالب بود كه تشكيل هرم ژئودزي فضايي شده و كلا نسبت به آن زمان وارونه است . به اين معني كه ماهواره هاي ناوستار در فضا ( 3 يا 4 ماهواره ) قاعده هرم را تشكيل مي دهند و هر كس كه گيرنده G . P . S . از درجات مختلف دقت داشته باشد رأس هرم هندسي در زمين و مختصّات دو بُعدي و سه بعدي آن نقطه زمين را در دست دارد . از بهترين و دقيق ترين اين گيرنده هاي G . P . S در سطح جهان كه هم ماهواره هاي ناوستار و هم گلوناس روسي را تلفيق مي كنند ، كار و توليد يك دانشمند ايرانيِ مقيم آمريكا به نام دكتر جواد اشجعي است كه نام آن آشتِك است و اكنون شركت توليد آشتك را به ديگران واگذار كرده و سري جديدي با نام « جواد » عرضه كرده و در سراسر دنيا از آن استقبال شده است .

و امّا در پروژه ژئودزي آن زمانِ عربستان سعودي ، پس از بحث ها و جلسات زياد كارشناسي ، با نمايندگان 14 مؤسسه بين المللي پيش گفته ، سرانجام يك شركت ژاپني پاسكو كارِ شبكه ترازيابي دقيق و پيوستن صفر منيفه ( خليج فارس ) به صفر جدّه ( درياي

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ضمناً سطح تحصيلات كاركنان فني اين سازمان پيوسته ارتقا يافته به گونه اي كه تا سال 2001ميلادي ، تعداد كاركنان و دانشجويان سعودي كه دوره هاي آي تي سي معروف هلند را ديده اند ، 199 نفر بوده است .


173


احمر ) را برنده شد . ( نمونه نقاط ترازيابي سراسري را خوشبختانه اكنون در بسياري از مسير راه هاي ايران ملاحظه كرده ايد با نام N . C . C . كه مخفّف نام لاتينِ سازمان نقشه برداري كشور است و اين نقاط خود يك سرمايه ملّي در هر كشور هستند ) .

( تصوير 23 )

از جلسات بحث فنّي مربوط به پروژه بزرگ زئودزي سراسري همراه با شبكه ترازيابي دقيق

در پروژه سعودي ، نقاط اصلي مسطحاتي با روش فِلِر Flare به شركت آرگاس كه IGNمعروف فرانسه درصدر آن بود ، تعلق گرفت . ( 1 ) بايد اعتراف كنم كه هر چند ما در ايران ، در رشته ژئودزي حداقل 12 سال پيش از آنها كارها و اندازه گيري هاي ژئودزي را آغاز كرده بوديم ، امّا همه كارها ، موضعي و محلّي بود ؛ مانند شبكه سدهاي تهران ( لار و لتيان ) و امثال آنها ، ليكن با اين شبكه بزرگ ژئودزي كشور سعودي در مساحتي در حدّ 140 درصدِ خاك ايران ، احساس خاص و كمبودي به من دست مي داد ، گو اينكه ما در ايران اين كارها را با سرپنجه مهندسان ايراني انجام مي داديم و مطمئن بودم كه كار ژئودزي كامل كشور را خودمان روزي سامان خواهيم داد و به پايان خواهيم رساند . در آن موقع ما در ايران يك زنجيره باريك قطري مثلث بندي از تركيه تا مرز پاكستان داشتيم امّا امروزه يكي از بهترين شبكه هاي ماهواره اي دقيق را به دست مهندسان ايراني در اختيار داريم . در ضمن از جمله مسائلي كه در پروژه ژئودزي كشور سعودي گنجانيده بوديم ، آموزش پرسنل معرّفي شده سعودي در حين اجراي پروژه بود ( Know _ Fhow ) .

* ـ ساختمان اختصاصي : يك ساختمان نيمه تمام يك طبقه در جوار ساختمان اصلي وزارت نفت جلب نظر كرد . مهندس طه قرملي كه سعودي الأصل و تحصيل كرده

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . اما شبكه اصلي و مهم نقاط پيمايش مسطحاتي ( تراورس ها ) با تعداد و تراكم منطقيِ نقاط ژئودزي در تمام كشور سعودي و با استفاده از دستگاه هاي جديد تلرومتر و تئودوليت هاي دقيق و با نقاط نجومي و لاپلاس از سوي يك كنسرسيوم منتخب انجام گرفت و موفق ترين بخش اين پروژه عظيم بود .


174


خارج بود و همچنين مصطفي العالم كه از خانواده معروف سعودي بود ، به گروه هشت نفره كاركنان رسمي سازمان جديد ما پيوستند و نقش مهمي در پشتيباني اينجانب در گرفتن اين ساختمان ايفا كردند ؛ چون آقايان هشام ناظر و صالح جوخدر و جلال مهتدي معاونان وزارتخانه اصرار داشتند كه اين ساختمان براي شركت جديد نفتي ساخته شده ، امّا بالاخره موفق شديم اين ساختمان يك طبقه را كه مساحت زير بناي آن 1800 متر مربع بيشتر نبود ، در اختيار بگيريم .

( تصوير 24 )

اوّلين ساختمان اختصاص داده شده به ساختمان نقشه برداري هوايي ( A . S . D ) كشور سعودي

با گذشت چند هفته از آغاز كارم ، گروه خود را از سالن وزارتخانه به اين ساختمان منتقل كردم و كار آغاز شد . به تدريج كارهاي باقيمانده ساختمان جديد ، همزمان با ورود چند دستگاه فني جديد هم پيش مي رفت ( كف ها و آب و برق و . . . ) و هفت نفر ديگر در چهار رشته ژئودزي ـ عكاسي هوايي ـ فتوگرامتري و كارتوگرافي از دوره هاي كوتاه مدت خارج عودت كردند و يازده نفر ديگر نيز استخدام و پس از يك دوره توجيهي به خارج اعزام شدند . در اين سفرهاي تحصيلي به خارج ، ترتيب بازديد اين كارآموزان از مؤسسّات و شركت هاي معتبر نقشه برداري هوايي نيز داده مي شد و حداقل پرسنل فنّي در دو سال اول 150 نفر پيش بيني شده بود . يك موفقيت و توجّه ديگر در بدايت كار ،


175


عدم توجه به مدارك تحصيلي بالا و مدرك گرايي بود ، امّا دو تن از كاركنان بعداً تحصيلات خود را تا مرحله دكترا ادامه دادند .

* ـ از بدو ورود ، يك نفر مترجم داشتم كه اصلا اردني و نقشه كشِ خوبي هم بود و انگليسيِ سطح بالايي داشت هر چند زبان عربي را خوب مي فهميدم امّا سعودي ها نمي دانستند و تا يك ماه ـ چهل روزي ضمن قرائت روزنامه هاي عربي ـ كه همه روزه روزنامه هاي روز را روي ميزمان مي گذاشتند و چاي ( شاي ) و روزنامه مجّاني بود ـ در منزل و گفتوگو با كسبه اي كه مرا نمي شناختند ، تمرين لهجه مي كردم تا يك روز صبح لب به عربي باز كردم كه همه حيرت زده شدند و حتي در ساختمان خودمان و تمام ساختمان وزارت نفت مي گفتند خبير . . . ديشب خواب نما شده و امروز عربي خوب حرف مي زند . البتّه ادعايي در زبان عربي ندارم چون ادّعاي كوچكي نيست .

* ـ به تدريج طيف دستگاه ها نيز كامل شد و چون جاي هر دستگاه در مجموعه 36 اتاق كوچك و بزرگ ساختمان تعيين شده بود ( با تاريك خانه هاي عكاسي و بايگاني فيلم هاي هوايي كه از دكتر ولاندر سوئدي هم خواسته شد كه با يك سفر كوتاه سينك هاي بين ديواري را تأييد كند ) .

( تصوير 13 )


دستگاه بزرگ دوربين كليمش در حال مونتاژ است .


176


* ـ گاه و بيگاه كه تجمّعي از كارشناسان خارجي مقيم رياض ، چه در محلّ دفتر نمايندگي سازمان ملل يا جاي ديگر ، تشكيل مي شد و هر كدام كارشناسي كشاورزي ، صنايع و . . . بودند همگي از من اين سؤال را مي كردند كه شما چه ترفند و سياستي به خرج داده ايد كه به اين زودي ابزار و دستگاه هايي كه مي خواستيد سفارش ، وارد و نصب شده است . در حالي كه ما براي يك وسيله كوچك مدّتها نامه نگاري مي كنيم . اعتبار اين موفقيّت را اوّل به عنايت پروردگار و سپس به لطف و اعتماد دوستان و همكاران سعوديِ خود مي دانم و معاون وزارت خانه نفت « هشام ناظر ) كه به اسم ايشان قبلا اشاره شد و همكاران سعودي ، ايشان را استاذ هشام مي ناميدند ، نقش مثبتي در امور مربوط به سازمان جديدالتأسيس ما داشت . زحمات شبانه روزي خودم نيز بي اثر نبود و جلب اعتماد مي كرد . در ضمن كار بعد از ساعت اداري را براي كاركنان فنّي خود متداول كرديم كه اضافه كار هم بگيرند و به تدريج شيفت دوگانه هم گذاشتيم .

* ـ هم براي تبليغ رشته هاي مرتبط با نقشه برداري هوايي و هم جذب نيروي انساني ، چون فرودگاه رياض يك فرودگاه داخلي بود ، از يك نفر از كاركنان وزارت نفت در شعبه جدّه خواسته شد با مسافران وروديِ جوان كه تحصيلات فني خارج كشور دارند ، در همان فرودگاه مصاحبه و آنان را براي ورود به رشته هاي نقشه برداري هوايي ترغيب كند كه اين برنامه دو ـ سه هفته بود و بي تأثير هم نبود .

* ـ ايرانيان مقيم عربستان :

در تمامي عربستان غير از رياض دو ـ سه گروه مشخص بودند ؛ اول در شرق و سواحل خليج فارس و كسبه شهر « الخُبَر » در نزديكي « دمّام » و « ظَهران » كه در آن زمان جمعيّت قابل توجهي بودند ، امّا چون جنسيّه ( تابعيّت ) سعودي نداشتند ، به تدريج به حداقل رسيدند . شغل آنها بيشتر مغازه داري و فروش اشياء و كاردستي ايراني به خارجيان و آمريكاييان شركتِ آرامكو بود . در غرب و منطقه حجاز ( جده ـ مكه ـ مدينه ) چون همه سفارت خانه ها در جده بودند ، سفير و اعضا و كاركنان سفارت و چند خانواده ايراني الاصل همانند اصفهاني ها و لواساني ها و . . . كه هر كدام در رشته اي اشتغال داشتند ، مقيم جده بودند .

امّا وزارت خارجه سعودي هم در جدّه بود ، تعداد خارجيان مقيم رياض بسيار


177


اندك بود و در هفته هاي اوّلِ ورود كه گاه از اين و آن سراغ يك ايراني را مي گرفتم ، حتّي يك نفر را كسي سراغ نداشت و جمعيت رياض هم كمتر از يك دهم امروز بود . تا بالأخره براي منزلي كه در محله تازه ساز ملاز اجاره كرده بودم . نياز به باغچه در سه طرف ساختمان داشتم . از خالد يمني كه در چند خانه آن محلّ كار مي كرد ، سراغ بوته ها و نِشاي گل و تخم چمن را گرفتم . خالد مرا با خود به يك ساختمان متعلّق به شهرداري رياض برد كه شبيه گل فروشي هاي كنار خياباني خودمان با يك زيرزمين پر از گل و گياه بود . خالد با مردي قوي هيكل با سبيل درشت وارد مذاكره شد . آن مرد به عربي از من سؤال كرد : از كدام ملّيت هستم و چند مليت غربي ـ شرقي را هم نام برد كه پاسخ همه منفي بود تابالأخره به محض اينكه به عربي گفتم ايراني هستم از زمين به هوا پريد و از سر تا پاي مرا غرق بوسه كرد و مكالمه هم فارسي شده بود و آدرس خانه را گرفت معلوم شد كه اين ها سه نفر از باغبانان معرفي شده از سوي ايران به دربار محمدبن سعود بوده اند تا در قصر ناصريه گل كاري و چمن كاري كنند و با آمدن ملك فيصل كه آن ديوار ناصريه برداشته شد و از آن ريختوپاش ها هم خبري نبود ، همين آقاي حاج محمد علي كه با خالد او را ديديم و حاج خيرالله و حاج عباس هم ناصريه را ترك كرده و كسب و كاري براي خود در محوطه شهرداري رياض فراهم كرده بودند و براي من هم جالب بود كه بالأخره سه ايراني را در رياض ديده ام . آنها در منزل ما يك چمن كاري و گلكاري نمونه كردند كه ميهمانان اروپايي ، آمريكايي و سعودي كه به منزل ما مي آمدند ، باور نمي كردند كه آنها طبيعي باشند .

* ـ در ضمن اين منزل چند لوله كشي داشت يكي از چاه منطقه ملاز كه آب گرم و حتي داغي داشت و هر خانه مي بايست آن آب را در حوضچه اي مرتفع سرد كند و بعد به حياط و اگر باغچه داشت بدهد . لوله آب ديگر مخصوص دستشويي و حمام بود و لوله سوم و باريك ديگر كه به مخزن پشت بام هم مي رفت و يك صافي سفالي هم سر راه مي گذاشتند ويژه آشاميدن و پخت و پز بود و اين چندگانگي لوله كشي آب شهر جديد رياض موجب غبطه من بود . تا فراموش نكرده ام از اين خالد باغبان يمني خانه خود سخني بگويم و آن مربوط به روزهايي بود كه برنامه بازگشت به ايران را داشتم و خانواده هم زودتر به تهران رفته بودند . با خالد باغچه هاي منزل را مرتّب مي كرديم و چند بوته


178


گلدار رونده جديد هم به خالد سفارش داده بودم كه بياورد . در موقع كاشت اين درختچه هاي رونده گفت شما كه تا هفته ديگر مي رويد ، اين زحمت را براي كه مي كشيد . پاسخ دادم مگر آدمي همه كارهايش بايد براي خودش باشد . به يقين كساني بعد از ما از اين گل و گياه ، آن هم در رياض استفاده خواهند كرد ، فوراً بر زمين افتاد و زمين را سجده كرد كه منظور او از اين سجده شكر ، تشكر از كار من بود و مي گفت خدا را شكر كردم كه از اين آدم ها هم پيدا مي شود .

* ـ كار ساختمان اداره و سازمان ( A . S . D . ) خوب پيش مي رفت و از هر نظر آماده شد به تعدادي ميز روشن براي ترسيم شياري ( Scribing ) نقشه ها نياز داشتيم . جعبه هاي خالي شده دستگاه هاي بزرگ در محوّطه نظرم را جلب كرد . درباره يك كارگر ساختمان مركزي وزارتخانه كه عرب بود ولي سعودي نبود شنيده بودم كه نجّاري مي داند ، او را خواستم ، نقشه ميزها ، جاي شيشه و لامپ هاي فلورسنت را به او دادم ، اوّلين نمونه را كه ساخت يكي دو نفر از مديران عالي رتبه وزارتخانه به من تبريك گفتند كه شما اوّلين ميز ساخت سعودي را هم عرضه كرديد و بقيه ميزها را هم ساختيم .

* ـ كتابخانه : از كارهاي ديگر تأسيس يك كتابخانه فنّي بود كه با استفاده از تعدادي كوپن كتاب يونسكو و مكاتبه با مجلاّت فنّي و ناشران جهاني و تشويق تحصيل كرده هاي فنّي ساير بخش ها و وزارت نفت به خريد و اهداي كتاب ، كتابخانه خوبي در سالن نزديك اتاق خودم شكل گرفت كه با ميز بزرگ مطالعه وسط آن ، اغلب اوقات محلّ تجمع و جلسات معاونين و مديران كل وزارتخانه و آنان كه از ظهران و جدّه به رياض مي آمدند شده بود و گاه و بيگاه هم صداي قهقهه خنده آنها به بيرون از سالن كتابخانه مي آمد ، كه البته بعد مي آمدند و عذر خواهي هم مي كردند كه ما چند دقيقه « المؤتمر لِلَّنَنْسِنْسْ » داشتيم ( دو كلمه مخلوط انگليسي و عربي ) و منظورشان لطيفه هاي خنده دار بود .

* ـ دعاي حجّ تمتّع كه دقيقاً دو سال قبل آرزوي آن را كرده بودم ، برآورده شد . هنوز دو سه ماهي از اقامت در رياض نگذشته بود كه همه كاركنان وزارتخانه ؛ از جمله كاركنان سازمان جديدالتأسيس ما به مرخصي مخصوص دوره حج رفتند تا در كارهاي تداركاتي در مكه و مدينه به خصوص عرفات و منا و برپايي چادرها و ساير امور خدمت


179


و همكاري كنند كه همه سعودي ها اين كارها و خدمات را وظيفه و خدمتي مقدّس مي دانستند . كاركنان ما هم هيچ كدام اهل رياض نبودند و طبعاً در حجاز نيز نزد خانواده خود مي رفتند . موقع سفر چند نفرشان آدرس و تلفن هاي منازل خود را دادند كه اگر قصد تشرّف به حج را داشتم منزل آنها بروم . مسافرت با فشردگي برنامه پروازهاي هوايي داخلي هم مشكل شده بود و براي من هم با دو فرزند كوچك چهار ساله و هشت ماهه ، سفر زميني بيش از هزار كيلومتري كه هنوز هم آسفالت نداشت مشكل بود .

ابوفريد كه معاون مالي و اداري وزارتخانه بود ، هنوز در رياض بود . از او بليط هواپيماي جده را خواستم خيلي تلاش كرد تا بالأخره موّفق شد در جدّه كه پياده شديم ، قصد گرفتن اتاقي در هتل داشتيم بي نتيجه بود . بالأخره از بين كاركنان سعودي خود كه اصلا اهل مكّه بودند يك نفر ( عُمر جفري ) را انتخاب و تلفن كردم . محلّي در جده قرار گذاشت و بعد از كمتر از ساعتي با يك اتومبيل آخرين سيستم به سراغمان آمد و از راه هاي كنار گذر جدّه به محلّي كه امكانات شست و شو و مسجد گِلي قديمي داشت رفتيم و محرم شديم و مراسم حج تمتعّ لذّت بخشي را آغاز كرديم و جالب آن كه جفري با اتومبيل ما را به پشت ديوار خانه خدا برد و منتظر ما ماند تا مراسم طواف و سعي صفا و مروه را به جاي آورديم دو زن سوداني بلند قامت فرزندان ما را بر دوش گرفتند . حضور اين كودكان در مراسم حج امري عادي نبود . از جوار خانه خدا با اتومبيل به منزل جعفري رفتيم . خانه مجلل چند طبقه و خانوداده بزرگي بودند و غذاي مفصّلي هم تدارك ديده بودند . خانم و بچه ها در مجموعه زنانه و من هم در مجموعه مردانه . . . و ادامه مراسم حج . . . كه شرح مفصل دارد . . . از جمله استعلام از فقهاي ايراني در عرفات راجع به حج بچه ها ، و مرحمت ومحبت يكي از كاروان هاي ايراني و . . . در اين سفر موفق نشدم طرح جامع توسعه حرم را ببينم كه آن هم در سفر حجّ طولاني عمره كه براي تهيه اوّلين نقشه هوايي مكه به حجاز آمديم ، با عمر عزّم مهندس شهرساز معروف آشنا شدم و از جمله توصيه هاي من اين بود كه بخش هايي از محدوده خانه خدا را به سبك و روال قديمي و تاريخي آن نگاه داريد كه ظاهراً پذيرفت ولي عمل نكرد ، در همين دوره حج عمره باران سيل آسايي آمد و وادي فاطمه را فرا گرفت . نقشه هوايي شهر مكّه هم اوّلين نقشه اي بود كه از سوي سازمان نقشه برداري A . S . D . سعودي چاپ مي شد . چون هنوز


180


چاپخانه افست از خود نداشتيم آن را در چاپخانه اي در دمّام كه كارهاي نفيس چاپي آنها را ديده بودم ، چاپ كرديم و همزمان يك ماشين افست مسطّح در سازمان خود راه انداختيم كه ويژه چاپ نقشه هاي دقيق با تيراژ كم است امّا پيش از ترك كشور سعودي سالني بزرگ براي يك مجموعه چاپ افست زير نظر گرفتيم كه از محلّ سازمان A . S . D . چندان دور نبود و ترتيب سفارش ماشين آلات را هم از بهترين نوع جهاني آن در بودجه پيش بيني كردم .

* ـ درباره حقوق دريافتي خود كه در اصل به دلار آمريكا بود ولي تبديل شده آن به ريال سعودي پرداخت مي شد و معاونان و مديران وزارت نفت از آن اطلاع داشتند و حتي در روزهاي پايان مأموريت به من پيشنهاد كردند كه شما كه با سازمان ملل هستيد مبلغي هم بابت كار شما سازمان ملل از ما گرفته است . شما بمانيد و قرارداد مستقيم با خود ما منعقد كنيد كه بيش از دو برابر دريافتي داشته باشيد . در پاسخ گفتم خدمت من اينجا كامل است و پاداش و اجر خود را در فعّال شدن اين سازمان گرفته ام و كارهاي تهران هم برايم اهميت دارند . اگر تنها براي پول باشد در مأموريت هاي بعضي مناطق و شهرهاي ايران مي توانم دريافت خوبي داشته باشم ، شما فقط زحمات و كارهاي مرا حفظ كنيد و سازمان خود را توسعه دهيد كه كشور شما ظرفيت بالايي از نظر رشته هاي مختلف نقشه برداري دارد و پايه گذاري خوبي هم شده است .

* ـ زماني كه چارت تشكيلاتي و سازماني اوليه A . S . D . به تصويب رسيد و درباره بودجه مستقل جدا از وزارت نفت نيز آماده بوديم . مسؤول بودجه وزارت نفت قرار بود براي دفاع از بودجه ( ميزانيه ) وزارتخانه به وزارت ماليه و اقتصاد الوطني برود كه به اتفاق هم رفتيم . ابتدا تصوّر مي كردم ، اين جلسه بيشتر تشريفاتي است امّا با ورود به دفتر آقاي محمد انعم متوجه شدم كه چه سخت گيري هايي براي بودجه وزارت تفت مي كند ؛ مثلا در مورد بودجه اي كه براي سبز كردن و باغچه هاي محوطه پيرامون ساختمان وزارت نفت مي خواست ، محمد انعم گفت : اين بودجه و اين اقلام را هرگز موافقت نمي كنم . شما با علف و چمن ارزان آن پشته هاي اطرافتان را سبز كنيد و به باغبانتان هم حقوق بهتري بدهيد من همين يك قلم را صرف حفر يك چاه آب در فلان ده يا شهر كوچك مي كنم و حتي اسم چند مكان دور افتاده را برد كه آب آشاميدني نداشتند و اضافه كرد من


181


مي دانم همه بودجه ها از وزارت شما مي آيد اما اين دليل نمي شود كه شما در تنظيم ميزانيه خود دقّت نكنيد . من در حالي كه در قلب خود كاراين كارمند عالي رتبه ماليه را تحسين مي كردم نگران دفاعيه خود از بودجه سازمان خودمان بودم كه كلا 18 قلم اصلي بود ، همين كه نوبت به من رسيد نظري به اقلام بودجه ما كرد و توضيحات فني ـ توجيهي جالبي هم خواست كه با پاسخ هاي من قانع مي شد ؛ مثلا بودجه اي كه براي شوراي عالي نقشه برداري سعودي و تمركز نظارت كامل اين شورا بر كليه فعاليت هاي نقشه برداري نوشته بودم ، بحث زيادي شد و حتي مطّلع بود كه براي مشاريع مختلف هزينه هاي مكرّري مي شود ، آن فصل را مهم دانست و حتي زيادتر كرد و بقيه اقلام بودجه را هم تأييد و امضا نمود . اين خاطره را به عنوان يك نمونه از صداقت و خدمت و جدّيت كاركنان دولت در كشور سعودي به ذهن سپرده ام . . .

* ـ پروژه فتومپ نجد . اين پروژه تفصيلي با مشخصات فنّي ويژه براي 000/100 كيلومتر مربع منطقه نجد ( 3 × 3 درجه جغرافيايي ) داده شد كه هم مورد استقبال دولت سعودي و وزارت نفت و منابع معدني و هم اداره U . N . TAA . سازمان ملل كه بعداً به U . N . TAO . تغيير نام يافت واقع شده بود . چون تا آن زمان نقشه هاي عكسي كنترل شده با اين سبك و سياق ، كمتر تهيه شده بود . زمينه نقشه ها برگرفته از 72 برگ فتوموزائيك كنترل شده در يك رنگ خام قهوه اي و از اطلاعات مسطحاتي راه ها ـ اسامي به دو زبان عربي ـ لاتين ـ مناطق مسكوني ـ زراعت ـ آب ها و مسيل ها و وادي ها و . . . به صورت خطي در چهار رنگ بر اين نقشه ها افزوده مي شد و مدّت زمان كار ـ حد اكثر ـ 24 ماه بود . و باز هم تأكيد شده بود كه در تمام 15 مقطع و مرحله كار ، طرف يا طرف هاي قرارداد بايد از كاركنان و كارآموزان سعودي ( A . S . D . ) يا سازمان جديدالتأسيس نقشه برداري استفاده كنند . چون اين پروژه را زماني تقديم كردم كه در حال ترك كشور سعودي بودم امّا دو سال بعد كه در يك كنگره فنّي در لوزان سوييس شركت داشتم ، مرا به ضيافتي دعوت كردند كه هم برايم غير منتظره و هم شادي بخش بود و موضوع هم اتمام موفقت آميز پروژه نجد بود و نمونه نقشه ها را كه ديدم دقيقاً با همان مشخصات فنّي بود كه داده بودم .

* شهر سازي رياض : به يك اشاره بسنده كنيم كه شهر رياض كم جمعيّت و يكي از


182


دلايل آن براي پايتخت شدن پيوستگي آن به درعّيه موطن اصلي آل سعود بود امّا در همان زمان يك شبكه مهم خياباني از بيابان هاي پيرامون رياض تعبيه شده بود و به اصطلاح كارشناسان شهرسازي امروز ، طرح تفصيلي آينده شهر در طبيعت و در روي زمين قابل رؤيت بود و كاربري ها در نقشه هاي موجود هيئت تخطيط المدن وجود داشت و گروه هايي هم مشغول احداث كوچه ها و خيابان هاي فرعي بودند ! با اين اشاره شهر رياض كنوني قاعدتاً نبايد مسائل و مشكلات كلان شهرهاي ساير كشورها را داشته باشد كه همه روزه با مسائلي جديد دست به گريبان هستند .

* ـ اطاعت از مقررات و قوانين فوري و جدّي بود . در هفته هاي اول ورودم ، صداي بوق اتومبيل ها ، در خيابان ها زياد و مزاحم بود و يك روز متوجه شدم كه شهر يكباره ساكت است چون از بعد از ظهر روز قبل بوق زدن را قانونمند كرده و به اطلاع همه رسانده بودند .

* ـ ملك فيصل كه هم در دوران ولايتعهدي و هم در دوره حكومت ، خدمات ذي قيمتي براي كشور خود انجام داده بود ، مورد بغض و كينه گروهي از شاهزادگان سعودي كه قبلا حقوق ها و دريافت هاي هنگفتي داشتند ، قرار داشت و بالأخره يكي از همين ها در ملاقاتي كار خود را كرد و آخرين كلام فيصل معروف است كه رو به خدا كرد و گفت : « اَمرك » .

* ـ ابراهيم كه از خدمه سازمان جديد ما بود و براي من مرتب « شاي » مي آورد و خدمات نقل و انتقال نامه ها و . . . با او بود ، لطف و محبت خاصي نسبت به من پيدا كرده بود . در ضمن مردي معيل بود و در روزهايي كه متوجه شد آخرين هفته كار من در رياض است ، ناراحت بود و اظهار داشت كاش مي توانستم با تو هر جا مي روي بيايم ، اگر حتي در آن دنيا خداي نكرده جهنّمي باشي آن جهنّم در جوار تو برايم بهشت است .

* در آن زمان 44 ـ 45 شمسي از دوره حج ، گروه زيادي در سطح كشور متفرق مي شدند ( مهاجران غير قانوني ) مأموران و مسؤولان سعودي مدتي وقت متعاقب هر دوره حج صرف مي كردند تا آنها را گرد آوري كنند .

* كشور سعودي ، هم به دليل درآمد نفتي و هم تقدّس مذهبي والهي و سرزمين وحي بودن گروه ها و افراد خوبي با تخصّص هاي مختلف به خود جذب مي كند .


183


* در پايان بايد اعتراف كنم كه دوازده سال تجربه و كار من در ايران و سازمان نقشه برداري كشور ، پشتوانه مهمي براي كار من در سعودي بود ، والسلام .

( تصوير 6 )

نماز ظهر در الخرج ، جنوب رياض با اوّلين گروه همكاران A . S . D

* پي نوشتها :



| شناسه مطلب: 83290