بخش 3

فلسفه و آداب باطنی حج


29


ميقات حج - سال يازدهم - شماره چهل و يكم - پاييز 1381

فلسفه و آداب باطني حج

بحثي از علامه مولي محمد حسن قزويني

علامه مولي محمد حسن قزويني / سيد جواد ورعي

« كشف الغطاء عن وجوه مراسم الإهتداء » ، اثر نفيس مولي محمد حسن قزويني ( م 1240هـ . ق . ) در علم اخلاق است . نويسنده از شاگردان برجسته وحيد بهبهاني است و از سيد مهدي بحرالعلوم اجازه روايت دارد . بحر العلوم در اين اجازه ، او را « عالم فاضل و محقّقِ مدقّقِ كامل » خوانده است . در نفاست اين اثر همين بس كه عارف نامدارِ شيعه مولي حسينقلي همداني ، مكرّر از آن تعريف نموده و شاگردانش را به مطالعه آن امر مي كرد . به همين دليل ، نسخ خطي متعددي از اين كتاب ، به قلم بعضي از شاگردان وي باقي مانده است .

برخي اين كتاب را خلاصه اي از « جامع السادات » مولي محمد مهدي نراقي شمرده اند و به همين جهت اين اثر ارزشمند ، از سوي كنگره فاضلين نراقي به چاپ رسيد .

مؤلف محقق و وارسته كتاب ، در مقدمه كتاب مي نويسد :

« از جمله كتب علم اخلاق ، جامع السادات است كه از من خواستند تا به ديده نقد و انتخاب بدان بنگرم و پوسته را از مغز آن جدا سازم . با آنكه اكثر مطالب آن را ، كه احاديث اهل بيت عصمت و دقايق افكار استوانه هاي حكمت را در بر دارد ، مفيد يافتم ولي خالي از تطويل و حشو و زوايدِ خسته كننده براي طلاب و متعلّمين اين علم نيست ، لذا تصميم گرفتم كتابي تأليف كنم كه مشتمل بر مطالب سودمند از كلمات بزرگان حكمت و اخبار عترت طاهره باشد . »


30


و اكنون ما بحث حجّ اين كتاب را ، كه حاوي « فلسفه تشريع حج » و مختصري از « آداب باطني و معنوي اعمال در مناسك حج » است ، به فارسي برگردان نموده ، براي استفاده خوانندگان محترم مجلّه ، تقديم مي داريم ، باشد كه مورد توجه علاقمندان بهويژه راهيان بيت الله الحرام و زائران رسول الله اعظم ( صلّي الله عليه وآله ) قرار گيرد :

فلسفه تشريع حج

حج از بزرگترين اركان دين است و تبيين احكام ظاهريِ آن ، بر عهده فقهاست . هدف اصلي از آفرينش انسان « شناخت خدا » و « رسيدن به مقام حبّ و انس او » ست كه به صفا و پاكي و نفس آدمي بستگي دارد و صفاي نفس نيز به نوبه خود ، از راه حفظ و مراقبت نفس از شهوات و رهايي از دنيا و واداشتن آن به انجام اعمال دشوار قلبي و جوارحي حاصل مي شود . غرض از تشريع عبادات نيز همين است ؛ زيرا بعضي از عبادات ، مانند صدقات و خمس ، انفاق است كه موجب انقطاع از دنياست و بعضي ماننده روزه جلوگيري از شهوات است و بعضي مانند ذكر ، تجرّد از دنياست . توجه قلب به حق تعالي نيز جز با دل كندن از زخارف دنيا ممكن نيست .

حج در ميان عبادات ، افزون بر همه جهات ياد شده ، آثار و بركات ديگري هم دارد .

در حج ، دوري از وطن و پيمودن منازل با رنج و مشقت ، انفاق توأم با سختي و تجديد عهد و ميثاق و تجرّد از دنيا براي ذكر و انواع عبادات نهفته است . علاوه بر آن ، حج حاوي اعمال و مناسكي است كه عقل آدمي حكمت آن ها را درك نمي كند و طبع آدمي با آن مأنوس نيست ، مثل رمي جمرات ، تكرار سعي ميان صفا و مروه و هروله ميان دو مناره كه اوج اخلاص و عبوديت در آن ها آشكار مي شود ؛ زيرا عقل در انجام اعمالي كه فلسفه تشريع آن ها را درك مي كند ، به ياري شرع مي شتابد ولي در اموري كه عقل حكمتش را درك نمي كند ، به خصوص شرع را ياري نمي كند و فقط انسان را اجمالا به اطاعت و امتثال فرا مي خواند . و اين يكي از اسرار تشريع امور تعبّدي است .

هر يك از اعمال حج ، آدمي را به بعضي از احوال آخرت راهنمايي مي كند . افزون براين ، جمعيت زيادي در


31


آن اجتماع مي كنند ، حج گزار به محل نزول وحي و فرود آمدن فرشتگان بر رسول امين و پيش از آن بر ابراهيم خليل و محل اجتماع پيامبران و رسولان الهي و محل ولادت سرور پيامبران و بهترين برگزيدگان مي رود و به مكان هايي قدم مي گذارد كه قدوم پيامبران الهي بدان شرافت مضاعف بخشيده است ؛ چرا كه حق تعالي با انتساب به خود ، بدان شرافت داده و اطراف آن را حرم امن شمرده تا مردم در آن مأوي گزينند و عرفات را ميداني براي حرم مقرّر نموده و حرمتش را با تحريم شكار آن و قطع درختش مورد تأكيد قرار داده و مردم مأمور شده اند تا از هر منطقه اي با كمال سادگي و به دور از تجمّلات و تشريفات ، با تواضع و فروتني آهنگ آن كنند .

بي شك ، چنين اجتماعي در اين مكان ، موجب انس و الفت و همنشيني صالحان و استوانه هاي فضليت و نيكان است كه از چهار گوشه مختلف جهان جمع شده ، يكديگر را بر تضرّع و ابتهال ( به معناي بالا بردن دست ها هنگام دعا كه موجب تسريع در اجابت دعا مي شود ) ياري مي كنند و نيز موجب احياي نام و ياد پيامبر و بزرگداشت اوست كه باعث رقّت قلب و صفاي نفس مي گردد .

حج چون از بزرگ ترين تكاليف و دشوارترين آن هاست ، مَثَل رهبانيت براي اين امت است ، چون هنگامي كه اعمال دشوار و رياضت هاي سخت در ميان امت هاي گذشته به خاطر فترت زماني متروك و مندرس شده و از ميان رفت و مردم به دنبال شهوات رفتند و از طاعات و عبادات فاصله گرفتند ، خداوند ، محمد ( صلّي الله عليه وآله ) را براي احياي راه آخرت و تجديد سنت پيامبران برانگيخت . پيروان شرايع از رهبانيت و عزلت و گوشه نشيني در دين او پرسيدند ، فرمود :

« جهاد و حج جايگزين رهبانيت و روزه جانشين عزلت و گوشه نشيني شده است . »

و اين نعمت بزرگي از جانب خدا بر اين امت است .

آداب باطني حج

نكاتي كه حاجي بايد به عنوان آداب باطني حج رعايت كند ، عبارتند از :

1 ـ اخلاص در نيّت

حاجي جز امتثال امر الهي و رسيدن به پاداش او و پرهيز از عذاب خدا ، هدفي


32


ندارد . و هرگاه شائبه ريا ، ترس از تفسيق مردم ، خوف ازفقر ( ي كه شايع شده باشد ) كه هركس حج را ترك كند بدان گرفتار شود ، قصد تجارت يا هدف ديگري در آن مد نظر باشد ، شخص از دايره اخلاص خارج شدهومانعي در راه رسيدن به هدف مورد نظر خواهد بود . و كسي كه به خاطر چنان پندارهاي ضعيفي دشواري هاي فراوان حج را تحمل كند ، جز ضرر و خسارت بر آن مترتب نخواهد شد .

2 ـ توبه حقيقي

توبه خالص ، ردّ مظالم و بريدن علاقه اي كه موجب مي شود آدمي به غير خدا متوجه گردد ، از آداب ديگرِ حج است . اين ادب از آن جهت ضرورت دارد كه زائر بيت الله الحرام قلبش را متوجه تعالي كند ، گويا از اين سفر باز نخواهد گشت و وصيتش را براي همسر و فرزندانش بنويسد و براي سفر آخرت آماده شود و هنگام تهيه اسباب و مقدمات اين سفر و قطع دلبستگي هايش به ياد تهيه مقدمات سفر آخرت و قطع علايق دنيوي براي آن باشد . چقدر اين سفر با سفر آخرت تشابه دارد و بدان نزديك است !

3 ـ تعظيم خانه خدا

قدر و منزلت خانه خدا و پروردگار كعبه را بزرگ دارد و بداند كه اگر خانواده و وطنش را ترك مي كند ، به منظور امر مهم زيارت خانه خداست كه شباهتي به سفرهاي دنيوي ندارد . از اين رو ، بايد متوجه باشد كه در پي چيست ؟ و اينكه با زيارت خانه خدا ، در حقيقت به زيارت ملك الملوك مي رود تا به اوج آرزويش برسدوباتوجه به مولايش سعادتمند شود .

4 ـ تخليه دل

در اين سفر ، از آنچه كه قلبش را در ميان راه يا در مقصد به خود مشغول مي كند ـ مانند معامله و امثال آن ـ خالي كند تا همه همتش براي خدا و همه حركات و سكنات قلبش به ياد او و تعظيم شعائر او باشد .

5 ـ انفاق در راه خدا

زاد و توشه سفر حاجي حلال باشد و از خرج كردن و بخشش و انفاق نمودن ، ابايي نداشته باشد ؛ زيرا انفاق مال در سفر حج ، انفاق در راه خداست و يك درهم آن با هفتصد درهم انفاق در مكان ها و زمان هاي ديگر برابري مي كند .


33


امام سجاد ( عليه السلام ) همواره در سفر حج از بهترين زاد ؛ مانند گردو و شكر و آرد خالص و شيرين همراه مي برد . البته اسراف و زياده روي و مصرف انواع غذاها به مانند مترفين مكروه است ، زيرا خيري در اسراف نمي باشد ، اما بخشش فراوان به مستحقين ، اسراف نيست ؛ و اگر مالي در اين راه ضايع شود يا گرفتاري برايش پيش آيد ، جزع و بي تابي نكند ، اگر يك درهم در اين راه تباه شود ، مانند آن است كه هفتصد درهم در راه خدا خرج كرده است .

6 ـ اخلاق نيكو

خُلق نيك ، تواضع فراوان ، پرهيز از درشتي و غلظت در سخن گفتن و فحاشي كردن و حرف لغو زدن ، خروج از طاعت الهي ، مبالغه در دشمني و مجادله با ديگران كه حقد و كينه را به ارمغان مي آورد ، از آداب اين سفر است . بديهي است كه حُسن خلق تنها پرهيز از آزار و اذيت ديگران نيست ، بلكه تحمّل اذيت ديگران و نرم خويي و تواضع نسبت به همراهان و متصديان كاروان و همسفران است .

7 ـ سادگي و پرهيز از تجملات

ساده و بدون تشريفات باشد ، دنبال فخر فروشي و جمع كردن ثروت نباشد ؛ چرا كه در اين صورت ، در شمار متكبّران بوده و از جمع ضعفا و مساكين خارج خواهد شد . چنان كه بتواند مسير مشاعر را پياده طي كند و هدفش رياضت نفس و تحمّل سختي در راه خدا باشد ، نزد خدا عملي بهتر از اين نيست ولي اگر قصدش آن است كه پول كمتري خرج كند ، بهتر آن است كه سواره برود و پول بيشتري خرج كند ، همچنين اگر از پياده روي ناتوان باشد .

امام حسن بن علي ( عليهما السلام ) معمولاً پياده راه مي رفت و مركب ها را به همراه مي برد تا هرگاه اراده كرد ، سوار شود و خدا را سپاس مي گفت كه چهارپايان را مسخّر او ساخته كه دشواري سفر را بكاهد .

خودسازي در مراحل مختلف سفر

هرگاه زائر بيت الله الحرام از وطنش خارج شد و صحراها را براي رسيدن به ميقات پيمود ، مرگ و خروج از دنيا تا رسيدن به مرحله قيامت و دشواري ها و هول و هراس را به ياد آورد . از ترس راهزنان به ياد نكير و منكر در قبر بيفتد و


34


از خطر حيوانات و درندگان راه به ياد مارها ، افعي ها ، عقرب ها و كرم هاي قبر بيفتد و با جدا شدن از خانواده اش وحشت تنهايي قبر را به ياد آورد . خلاصه آنكه در هر مرحله اي از اين سفر ، مرحله اي از مراحل زندگي پس از مرگ را ياد كند . آنگاه كه وارد ميقات شد و دو لباس احرام به تن كرد ، پوشيدن كفن را به ياد آورد ؛ همانطور كه در خانه خدا او را با ظاهر هميشگي اش ملاقات نمي كنند ، بعد از مرگ نيز چنين است . لباس احرام هم مانند كفن دوخته نيست .

هنگامي كه احرام بست و لبيك گفت ، به ياد آورد كه نداي خداوند تعالي را پاسخ مي دهد و مردّد باشد كه آيا به او پاسخ مثبت مي دهند يا نه ؛ مانند شخص اميدوار و خائفي كه بر قدرت و فضل و رحمت الهي متكي است ، تلبيه نخستين مرحله اعمال اوست . نقل شده كه امام سجاد علي بن الحسين ( عليهما السلام ) هر گاه محرم مي شد و بر مركب مي نشست ، رنگش زرد شده و اعضاي بدنش مي لرزيد و نمي توانست لبيك بگويد و وقتي سؤال مي شد : چرا تلبيه نمي گوييد ؟ مي فرمود : مي ترسم كه پروردگار بگويد : « لا لَبَّيكَ » و چون لبيك مي گفت ، بي هوش مي شد و از مركب به زمين مي افتاد و تا پايان حج همين حالت خوف را به همراه داشت .

زائر خانه خدا بايد از اين ندا به ياد نداي روز قيامت بيفتد كه مردم از قبرها عريان و پا برهنه بر مي خيزند و عده اي قبول ، عده اي مردود و عده اي هم مقرّب درگاه خدا مي شوند و با اينكه همگي در آغاز مردّد اند ، پس از مدتي وضعيتشان روشن مي شود .

آن گاه كه وارد مكه مي شود ، متوجه باشد كه وارد حرم امن شده كه هركه در آن داخل شود ، از عذاب و سخط الهي در امان است . در عين حال بترسد كه شايد او را طرد كنند و از حرم اخراج نمايند . گرچه بايد اميدش بيش از ترسيدنش باشد ؛ زيرا خانه خدا شرافت فراواني دارد و صاحب خانه نسبت به هركسي كه بر او اميد بسته باشد ، كريم و بزرگوار و درهاي رحمتش باز است و كسي كه به سوي او كوچ نمايد ، مورد توجه اش قرار مي گيرد . خداوند را بر اين نعمت كه او را به خانه اش رسانده و به زائران خانه اش ملحق ساخته سپاس گويد و از او بخواهدكه لقالي خويش را همچون ديدار خانه اش ارزاني دارد .

هنگام طواف ، قلبش را آكنده از


35


تعظيم ، محبت و ترس از خدا سازد و در اين مرحله ، خود را همچون فرشتگان الهي كه بر اطراف عرش الهي طواف مي كنند ، حس كند و توجه داشته باشد كه غرض از طواف ، آن است كه قلبش به صاحب خانه متوجه باشد نه اينكه فقط جسمش بر گرد خانه بچرخد . روح طواف توجه قلب به محضر ربوبي است و خانه كعبه در عالم شهادت مثال آن محضر ربوبي است .

اين نكته در روايت وارد شده كه بيت المعمور در آسمان ها مثال كعبه در دنياست و فرشتگان بر گرد آن مي چرخند ؛ چنان كه انسان ها بر گرد خانه كعبه طواف مي كنند .

هنگام لمس حجرالأسود به هوش باشد كه اين سنگ به منزله دست راست خدا در زمين است كه با او مصافحه و بيعت مي كند .

هنگام لمس و چسبيدن به مستجار و قسمت هاي ديگر خانه ، از خداوند محبت و علاقه به خانه و صاحب خانه را بخواهد و اينكه به بركت ملاقات با هر قسمتي از خانه خدا ، از آتش جهنم ايمن باشد . وقتي كه به پرده خانه متوسل مي شود ، خواستار عفو و امنيت الهي باشد و به كسي پناه ببرد كه جز او پناهگاهي نيست ، از او جدا نشود مگر بعد از عفو و امنيتش .

در سعي بين صفا و مروه مانند عبدي باشد كه بارها به خانه مالكش رفت و آمد مي كند تا اخلاص خود را در خدمتگزاري ابراز كند و اميدوار به توجه او به ديده رحمت باشد ، و رفت و آمد ميان دو كفّه ترازوي قيامت را به ياد آورد كه به كم و زيادي اعمالش مي نگرد و ميان عذاب و غفران الهي مردّد و سرگشته است .

با وقوف در عرفات و در ميان ازدحام جمعيت و سر و صداي زياد آنان و اختلاف زبان هايشان و اينكه هر گروهي در مشاعر به دنبال رييس گروه است ، به ياد عرصه هاي قيامت و مراحل دشوار آن و پراكندگي مردم با حالت سرگردان باشد و اينكه هر امتي به دنبال پيامبر خويش بوده و به شفاعت او نزد پروردگار عالم اميدوار است .

حاجي در اين سفر به درگاه خدا تضرّع كند و خواستار قبولي حجش و حشر با رستگاران باشد . روز عرفه روز شريف و موقف هم موقف عظيمي است . انسان ها در يك جا جمع ، قلب ها به


36


سوي حق متوجه و دستان مردم به سوي محضر ربوبي بلند است و گردن ها كشيده و چشم ها خيره و موقف از بزرگان و نيكان و صاحبان قلوب خالي نيست ؛ ازاين رو ، بعيد نيست كه به واسطه آنان فيض الهي به همگان نايل شود ؛ چرا كه از لطف و كرم او انتظار نمي رود كه تلاش همگاني را ضايع سازد و به غربت و جدايي آنان از خانواده وفرزندان رحم وشفقت نياورد . از اين رو ، درروايات وارد شده كه ازبزرگ ترين گناهان آن است كه انسان در عرفات حاضر شود و گمان كند كه آمرزيده نشده است .

هنگامي كه از عرفات حركت كرد و وارد مشعر الحرام شد ، به ياد داشته باشد كه خداوند پس از خروج او از حرم اجازه ورود داده ، چون مشعر جزئي از حرم است و عرفات خارج حرم . با اين ورودِ دوباره ، به حرم اميدوار باشد كه حجش مورد قبول واقع شده و به خدا نزديك گشته و از عذاب او ايمن و از اهل بهشت شده است .

هنگامي كه وارد منا شد و جمرات را رمي كرد ، امتثال امر پروردگار و تشبّه به ابراهيم خليل ( عليه السلام ) را قصد نمايد . زماني كه شيطان بر ابراهيم ظاهر شد تا حجش را فاسد كند و خداوند براي طرد شيطان ، امر فرمود تا بر او سنگ پرتاب كند . رمي جمرات نيز در حقيقت رمي شيطان و طرد او و به خاك ماليدن بيني اوست در راه امتثال خداوند و عبادات او .

هنگامي كه قرباني را ذبح كرد ، در واقع اشاره به اين مطلب دارد كه با انجام حج بر نفس و شيطان غلبه كرده و آن دو را هلاك نموده است ، به همين جهت استحقاق رحمت و بخشش الهي را دارد ؛ چنان كه در حديث وارد شده كه در برابر هر عضوي از قرباني ، عضوي از پيكر انسان از آتش جهنم آزاد مي شود .

زائر بيت الله الحرام بايد بكوشد كه پس از انجام حج ، اعمال و رفتارش بهتر از گذشته شود تا بدين وسيله بر اعمال و مناسكش صحّه بگذارد و نشانه اي بر قبول حجش باشد ؛ چنان كه در روايات به اين مطلب اشاره شده است .



| شناسه مطلب: 83296