بخش 12
شنیدنی ها از خاطرات 81 سفر حج و عمره
195 |
ميقات حج - سال يازدهم - شماره چهل و دوم - زمستان 1381
خاطرات
196 |
شنيدني ها ، از خاطرات 81 سفر حج و عمره
سيد محمود ميرهندي اصفهاني
آقاي سيدمحمود ميرهندي از چهره هاي فاضل و مديري هستند كه سالهاي طولاني در سمت مديريت كاروان در خدمت زائران حرمين شريفين بوده ، و برخي سالها نيز به عنوان زائر توفيق تشرّف به حج و عمره را داشته اند . ضمن تشكّر از اين كه در اين مصاحبه شركت فرموده اند توجّه خوانندگان عزيز را به خاطرات زيبا و شنيدني ايشان جلب مي نماييم . « ميقات حج »
ميقات حج : حضرت عالي از كساني هستيد كه سفرهاي متعددي به حج مشرف شده ايد ، لطفاً توضيح دهيد نخستين سفر شما در چه سالي و چگونه بود ؟
پاسخ : به لطف خداوند متعال ، حدود 46 سفر حج تمتّع و 35 سفر عمره مشرف شده ام .
نخستين سفرم در سال 1334 شمسي بود . در آن زمان كميسيون حج در فرمانداري هر شهر منعقد مي شد و ما تقاضاي صدور برگ صلاحيت تشرّف به حج مي كرديم و پس از موافقت كميسيون ، به شهرباني مي رفتيم و تقاضاي گذرنامه مي كرديم و بعد از اخذ گذرنامه ، به سفارت عربستان سعودي مراجعه مي كرديم و ويزا مي گرفتيم و از ايران با هواپيما و يا از عراق و يا از ممالك ديگر ، از راه زميني به جدّه مي رفتيم .
197 |
ميقات حج : از آداب و رسوم مردم و حاجيان ، هنگام حج ، چه خاطره اي داريد ؟
پاسخ : در يكي از سفرهايم ، زمان دير شده و كميسيون حج اصفهان تعطيل گرديده بود ، به وسيله چند نفر از تجّار بازار در تهران ، به يك واسطه مراجعه كرديم و مبلغ 000 300 تومان به وي پرداختيم و قرار شد كه او گذرنامه تهيه كند . هر روز وعده مي داد ، تا اينكه پس از ده روز ، به محلّ كميسيون حج تهران رفتم و در مقابل در قدم مي زدم كه شيخ پير و بزرگواري كه عضو كميسيون بود ، مرا ديد و با خود به اتاق كميسيون برد و نزد خود نشاند ، در اين هنگام ، ناگهان مرد دلاّل كه از ما پول گرفته بود ، وارد اتاق شد و مشتي رونوشت شناسنامه و عكس و تقاضانامه به افسري كه جزو آن كميسيون بود داد ، آن افسر با ديدن اين مدارك از جا برخاست و سيلي محكمي به گوش او نواخت و گفت : يك زن فاحشه را براي حج واسطه مي كني ؟ ! كاغذها از دست او افتاد و به كف اتاق ريخت . ناگهان ديدم كه عكس من هم جزو آن ها است ! آن را برداشتم و در جيبم گذاشتم ، وضع اتاق كميسيون به هم خورد . آن شيخ از من پرسيد : فرمايشي داريد ؟ گفتم : تقاضاي موافقت براي مكّه معظمه را دارم . تقاضاي مرا گرفت و امضا كرد و فرستاد براي صدورِ گذرنامه . پس از صدور گذرنامه به سفارت بردم و ويزا گرفتم و بحمدالله موفّق شدم و آن دلال را ديگر نديدم و پول هاي مردم را هم خورد !
ميقات حج : در آن زمان مدت سفر حج چند روز بود و با چه وسيله و كارواني به حج مشرّف مي شديد ؟
پاسخ : از اصفهان با اتوبوس به تهران و از تهران به عراق مي رفتيم ، بعد از يك تشرّف يكي دو روزه ، به نجف اشرف و سامرا و كربلا و كاظمين ، كه مجموع آن تقريباً هشت روز مي شد با يك شركت به دمشق و از آنجا با هواپيما عازم جدّه مي شديم و طول سفر با برگشت به عراق ، حدود 40 روز طول مي كشيد و رسماً كارواني در كار نبود بلكه گروهي از حمله دارها چندين نفر را جمع مي كردند و با گرفتن حق الزحمه ؛ از سيصد تا پانصد تومان ، در طول سفر ، وسايل حركت و مسكن و ديگر خدمات را تعيين مي كرد . البته تهيه خوراك با خود حاجي بود .
198 |
ناگفته نماند كه شركت هاي زميني و هوايي براي هر ده نفر يك نفر به حمله دار تخفيف مي دادند . وقتي ما وارد بغداد يا كاظمين شديم ، يك نفركه فينه قرمز و شال سبزي به سر داشت ، و او را عبدالأمير مي ناميدند ، در گاراژ استقبال كرد و ما را كه يازده نفر بوديم به خانه خود برد و يك اتاق بسيار مجلّل در اختيارمان گذاشت و مقرر شد كه يك دينار از ما بگيرد ، كه پول بسيار كمي بود .
شب ، بعد از تشرّف به حرم مطهّر ، استراحت كرديم . فردا صبح يك نفر از طرف عبدالأمير آمد و گفت برويم بليت بگريم . براي تهيه بليت به آژانس رفتيم و بليت سوريه و نيز بليط هواپيما از سوريه تا جده و برگشت را خواستيم . هنگام محاسبه پول بليت ، به عربي گفت بنويس به حساب عبدالأمير و پول يازده بليط را از ما مطالبه كرد . موضوع را متوجه شديم ، گفتم ما با عبدالأمير قراري نداريم و بليت ها بايد به حساب خودم محاسبه شود ، خلاصه پول يك بليت به ما تخفيف داده شد و من ميان ده نفر ديگر تقسيم كردم كه هفت نفر آن ها مشهدي بودند و از آنجا با همديگر رفيق شديم و هنوز هم با خود آن ها يا فرزندانشان آمد وشد داريم . و من از بغداد و كاظمين برگشتم و به خانه رفتم ، شخص همراه من جريان را به عبدالأمير گفت و او آمد و با فحش هاي عجيب و قريب ما را از خانه بيرون كرد و گفت كرايه اين اتاق شبي يكصد دينار است ! و ما به مسافر خانه ديگر رفتيم .
ميقات حج : در آن زمان مدينة الحاج چگونه بود ؟ آيا قبر حضرت حوّا ( عليها السلام ) را ديده ايد ؟
پاسخ : سال اول كه مشرّف شدم ، در شمال فرودگاه ، قطعه زميني تقريباً به مساحت يك هزار متر بود كه اطراف آن با پليت مسقّف شده بود و روزها آفتاب به آن مي تابيد و چند بشكه هم كنار آن بود كه با وانت صبح به صبح آب مي آورند و بشكه ها را پر مي كردند و حاجيان از آن استفاده مي كردند ، ولي سال 36 تقريباً مدينة الحجاج كه فعلاً محلّ پياده و سوار شدن حجاج دريايي است ، در اختيار حجاج ايراني گذاشته شد كه هنوز هم هست و در اختيار حجاج دريايي است و داراي سالن هاي بزرگ و آب و برق و پنكه هاي سقفي مي باشد . چون چند روزي در جده معطل و سرگردان بوديم ، به راهنمايي يكي از اهالي جدّه به محل قديم رفتيم و محوّطه كه
199 |
دور آن ديوار مخروبه اي بود وسط آن مقبره بود و يك صورت قبر بزرگ ديده مي شد ، مي گفتند اين قبر حوا ( عليها السلام ) است .
ميقات حج : چگونه و با چه وسايلي از جده به مدينه مي رفتيد ؟
پاسخ : با اتوبوس هاي آهني كه داراي صندلي هاي شكسته آهني بود و تقريباً 45 نفر ظرفيت داشت ، وقتي سوار مي شديم گذشته از گرمي كه داشت ، آهن هاي آن سوزنده بود . از جده حركت كرده ، بعد از چهار ساعت طي طريق ، در يك قهوه خانه توقف مي كرد . اين قهوه خانه فقط داراي يك سقف حصيري بود و تخت هاي حصيري داشت و نفري يك ريال سعودي از ما مي گرفتند . اگر روز بعد تا ساعت چهار بعد از ظهر استراحت مي كرديم و اگر شب بود از ساعت ده شب تا پنج صبح ، اجباراً بايد در اين قهوه خانه به استراحت مي پرداختيم و تقريباً دو يا سه شبانه روز راه بين جده و مدينه را طي مي كرديم .
ميقات حج : ميقات جحفه چگونه بود و با چه وسيله و شكلي به آنجا مي رفتيد ؟
پاسخ : ميقات جحفه در سي فرسخي جده ، بعد از رابغ حدود چهل كيلومتر از جاده قديم جده ـ مدينه در ميان خارهاي مغيلان ، روي شن هاي بيابان با يك بلد كه براي راهنمايي مي گرفتيم ، راه را طي مي كرديم تا به مسجدي كه مخروبه بود ، مي رسيديم و با دادن يك ريال سعودي يك ظرف آب كه تقريباً ربع ليتر آب مي گرفت تهيه كرده و وضو مي گرفتيم و در مسجد نماز خوانده ، محرم مي شديم .
فراموش نمي كنم در سال اوّل ، راننده كاميوني كه در آن سوار بوديم ، ما را به قهوه خانه ، كه در مسير مدينه ـ مكه بود برد و گفت اينجا جحفه است ! به او اعتراض كردم ، بقيه افرادي كه در اين ماشين سوار بودند ، از راننده طرفداري كردند ، كار به مشاجره كشيد ، من و همراهانم از محرم شدن در آن قهوه خانه خودداري كرديم و سوار كاميون هم نشديم ، پليس راه رسيد و راننده را مجبور كرد و ما را به جحفه برد و در تمام رفت و برگشت پليس از ما جدا نشد .
200 |
ميقات حج : برخورد زائران كشورهاي ديگر با ايرانيان چگونه بود ؟
پاسخ : قبل از انقلاب اسلامي ايران ، زائران كشورهاي ديگر ، بيشترشان گويي ايران را نمي شناختند و اگر هم مي شناختند ، بي اعتنا بودند .
ميقات حج : آيا در مسير ميان جده ـ مدينه روستاي شيعه نشين وجود داشت ؟
پاسخ : اگر هم بود ، آن ها را معرفي نمي كردند و با آن ها خيلي بد بودند ، تنها در اطراف قبور شهداي بدر ، گروهي شيعه بودند كه مخفيانه خودشان را به ما مي شناساندند .
ميقات حج : برخورد مردم عربستان در آن زمان چگونه بود ؟
پاسخ : مردم عربستان معمولا برخورد خوبي نداشتند ، حتّي توهين هم مي كردند و با تعبيرهاي : ايراني ، عجمي و . . . ما را مخاطب قرار مي دادند و حتّي بعضي از آن ها بسيار فحّاشي مي كردند .
ميقات حج : آداب و رسوم حجاج ايراني در جشن ها و مراثي چگونه بود و آيا خودِ عربستاني ها مراسم هاي خاص داشتند ؟
پاسخ : چون با كلّيه مراسم عيد ، عزا و . . . مخالف بودند ، ايراني ها جرأت نمي كردند مراسمي به پا كنند ، فقط در مدينه منوره ، شيعيان نخاوله ، جشن هاي عروسي خود را به شب هاي ولادت ائمه اطهار ( عليهم السلام ) مي انداختند و به عنوان عروسي جشن مي گرفتند . حتّي در يك سال ، شب سوم شعبان در مدينه بوديم ، براي حدود بيست عروس و داماد در يك محل جشن عروسي گرفتند و در ضمن ، ولادت با سعادت امام علي ( عليه السلام ) را به همديگر تبريك مي گفتند .
ميقات حج : شكل كاروان ها در آن زمان چگونه بود و آيا مدير و روحاني داشتند ؟
پاسخ : اگر مديران كاروان ؛ يعني حمله دار از روحانيون بود ، خود او مناسك حج را پياده مي كرد و اگر غير روحاني بود ، عالمي را به عنوان روحاني كاروان همراه مي آورد و گاهي يك دكتر هم همراه كاروان مي آوردند .
201 |
ميقات حج : آيا به كوه احد و ساير مكان هاي خارج از مدينه مي رفتيد ؟ وضعيت آن ها چگونه بود ؟
پاسخ : كوه احد و قبر حضرت حمزه ( عليه السلام ) و ساير امكنه ، كه فعلاً هم جزو برنامه زيارتي است ، جزو برنامه كاروان ها بود . بعلاوه ، بعضي از جاها كه امروزه جزو برنامه نيست ؛ مثل مسجد ردالشمس و قبر مادر حضرت رضا ( عليه السلام ) و غيره در برنامه زيارتي قرار داشت و از نظر ساختمان هم مثل الآن تعمير نشده بود .
ميقات حج : از اماكن تاريخي مدينه ، چه چيزهايي به ياد داريد كه الآن تغيير كرده است ؟
پاسخ : مسجد قبا يك گنبد بزرگي بود كه زير آن تقريباً به 150 متر مربع مي رسيد و خرابه و قديمي بود و به امر سلطان تعمير شد ؛ و به شكل فعلي درآمد و تجديد بنا و ساختمان شد .
همچنين مسجد ذو قبلتين هم بسيار كوچك و قديمي بود كه تعمير شد و به صورت فعلي در آمد .
ميقات حج : آيا از خصوصيّات بقيع ، كوچه بني هاشم ، خانه امام صادق و امام سجاد ( عليهما السلام ) و . . . چيزهايي به ياد داريد ؟
پاسخ : بقيع قبرستاني بود خراب تر از بقيع امروز و داراي ديوارهاي گلي بود و پشت ديوارها محل و ريختن زباله و كثافت و بي احترامي بود و بعد به صورت فعلي در آمد و ديوارهاي آن تجديد شد و كوچه هاي باريكي كه شايد پهناي آن از دو متر كمتر بود ، وجود داشت كه مردم از مسجد نبوي به طرف بقيع مشرف مي شدند و يكي از اين كوچه ها معروف به كوچه بني هاشم بود و خانه هاي سنگي و گود و تاريك همچنان بر سرِ پا بود و آن خانه ها به نام امام صادق و امام سجاد ( عليهما السلام ) معروف بود كه فراموش نمي كنم . به بهانه توسعه مسجدالنبي ، آن ها را خراب كردند و ريشه هاي درخت هاي خرما را ، كه خيلي تنومند بود ، از جا كندند .
بازاري وجود داشت كه انواع مغازه ها در آن بود ، همه را خراب كردند و آخر بازار ساختمان هاي قديمي بود كه درِ آن بسته بود و ما از پشت زيارت مي كرديم و
202 |
آن قبر مطهّر حضرت عبدالله پدر محمد ( صلّي الله عليه وآله ) بود كه خراب كردند و در مقابل غسالخانه قبرستان بقيع ، وسط جاده ، گنبد خاكي مخروبه بود كه قبر اسماعيل فرزند امام صادق ( عليه السلام ) در آن بود و آن را خراب كردند و جنازه را به داخل بقيع بردند و در كنار شهداي احد دفن كردند و تا سه سال اثر قبري بود ولي آن را هم محو كردند و فعلاً اثري از آن نيست .
ميقات حج : موقعيت خانه هاي اطراف حرم نبوي چگونه بود ؟
پاسخ : در اطراف مسجدالنبي و بقيع خانه هاي كوچكي بودند به سبك قديمي كه در آن زندگي مي كردند و چند باغ خرما ، به نام : باغ صفا ، باغ ملائكه و . . . در اطراف آن محل بود كه حجاج در آن زندگي مي كردند و از هر نفر در مدت سكونت در آن باغ ده ريال سعودي كرايه مي گرفتند و روزها به وسيله پارچه هاي احرام حجاج سايه بان درست مي كردند و زير آن زندگي مي كردند .
يادم هست شبي در باغ ملائكه كه شايد سيصد الي پانصد نفر سكونت داشتند ، مار بزرگي از بالاي يك درخت خرما به زير افتاد و همه مردم فرار كردند و مار هم با سرعت زياد فرار كرد . و نيز استخري در وسط آن باغ بود كه يك موتور سه اينچي آب از چاه بيرون مي كشيد و در استخر مي ريخت و مردم در آن استخر لباس مي شستند و آب تني مي كردند و آب آن بسيار كثيف مي شد و لي خانم ها از اين آب محروم بودند .
ميقات حج : آيا از كتابخانه و مؤسسات فرهنگي مدينه ديداري داشته ايد ؟
پاسخ : كتابخانه اي در مقابل گنبد مطهّر حضرت رسول وجود داشت كه مقداري كتاب در آن بود . به داخل آن رفتم ولي اجازه نشستن و استفاده از كتاب ها را به من ندادند ؛ چرا كه معلوم بود من شيعه و ايراني هستم !
ميقات حج : آيا زائران ايراني به همراه خود كتاب هاي دعا ، مناسك و جزوه آموزشي داشتند ؟
پاسخ : آوردن كتاب دعا در مملكت عربستان سعودي ممنوع بود و آن روز كه
203 |
زادالمعاد مرحوم علاّمه مجلسي متعارف بود و بعد هم كه مفاتيح الجنان مرحوم محدّث قمي متداول شد و ساير كتب ؛ اعم از ادعيه و غيره ، ممنوع بود و مي گرفتند و هر چه حجاج التماس مي كردند ، گوش نداده و آن ها را در گوني هاي متعدد جمع مي كردند و معروف بود كه همه را مي سوزانند .
ميقات حج : نحوه غذا خوردن در ميان راه و استراحتگاه هاي مكه و مدينه چگونه بود ؟ آيا جمعي بود يا فردي ؟
پاسخ : در قهوه خانه ها غذاهاي كثيف عربي ؛ مانند ماهي و يا برنج و مرغ و غيره بود كه حجاج ايراني از آن استفاده نمي كردند و هر كدام توشه مختصري ؛ مثل نان خشك و تخم مرغ و غيره داشتند كه به نحو فردي از آن استفاده مي كردند . اخيراً بعضي كاروان ها براي حجاج خود پلو عدس تهيه كرده و يا موز و پرتقال بين آن ها تقسيم مي كردند .
ميقات حج : مسائل بهداشتي در سفر و در مكان هاي استراحت ، چه مقدار رعايت مي شد ؟
پاسخ : به هيچ عنوان مسائل بهداشتي رعايت نمي شد و طهارتي در كار نبود !
مكه معظمه
ميقات حج : هنگام رفتن به سوي مكه ، ماشين ها به چه شكل بود ؟ ( روباز بود يا با وسائل ديگر مي رفتيد ؟
پاسخ : وسايل نقليه از مدينه به مكه معظمه عبارت بودازكاميون هاي تك چرخ كه هر كدام چهل تا پنجاه نفر ايستاده يا نشسته در آن سوار مي كردند و بعضي از آن ها دو طبقه سواري مي كردند . فراموش نمي كنم كه در يك سفر ، آنقدر جا تنگ بود كه يكي از حجاج آفتابه حلبي داشت و لوله آن به زائر كناري اش اذيت مي كرد و او آفتابه را گرفت و انداخت وسط بيابان و با هم در حال احرام فحاشي و كتك كاري كردند !
204 |
ميقات حج : استراحت گاه هاي ميان مدينه و مكه چگونه بود و چه امكاناتي در ميان راه وجود داشت ؟
پاسخ : استراحتگاه عبارت بود از قهوه خانه هايي كه فقط سقف حصيري داشتند و تخت حصيري در آن ها بود و از هر نفر يك ريال سعودي مي گرفتند و هيچگونه امكانات حتي دست شويي و توالت و غيره نداشت .
ميقات حج : هنگام ورود به مكه چه آداب و رسومي انجام مي داديد ؟
پاسخ : موقع ورود به مكه معظمه ، هر كس كه حالي داشت و جان سالم از خستگي و زحمات راه به در برده بود ، راز و نياز با خداي خود داشت و دم دروازه مكه ، نماينده مطوّف ايستاده بود و ماشين را به دفتر مطوّف مي بردند . پس از هفت ساعت كه حمله دار يا دلال مي گشت ، منزل دلخواه را اجاره كرده ، مي آمد و حجاج را به آنجا مي برد .
ميقات حج : آثار و خصوصيات مسجد الحرام و اطراف آن چگونه بود ؟
پاسخ : مسجد الحرام تا آنجايي بود كه به سبك قديم الآن موجود است و چهار طرف خانه خدا چهار محراب مربع مسقف بود ؛ نام هاي حنفي ، شافعي ، حنبلي و مالكي كه به نام مذاهب بودودر هركدام امام جماعتي ازمذهب مذكور مي ايستاد و نزديك مقام ابراهيم دروازه اي بود به نام باب شيبه كه علامت اوليه مسجد الحرام بود .
چهار گوشه زمين مسجد الحرام قدري گود بود كه در آن ها ريگ ريخته بودند و هنگام غروب آفتاب ، با پا روي ريگ ها را زير و رو مي كردند تا پاي نماز گزاران را نسوزاند .
ميقات حج : داخل مسجد الحرام به چه شكل و حالتي بود ؟
پاسخ : بالاي مقام ابراهيم چهار طاقي بود كه وسط آن سنگ مقام ابراهيم ديده مي شد .
پايين درِ كعبه تقريباً يك متر بعد از درِ كعبه در زمين گودالي بود 1 × 2 متر مربع مستطيل كه حدود سي سانت گود بود و اين را معجنه مي گفتند كه بعداً آن را پر
205 |
كرده و فرش نمودند .
ميقات حج : چه مشكلاتي در انجام اعمال و مناسك حج داشتيد ؟
پاسخ : چون جمعيت خيلي زياد نبود مشكلات چشم گيري نبود ، بغير ازگرمي هوا و داغي زمين و نظيف نبودن مسجد
ميقات حج : امكانات رفاهي ، بهداشتي و . . . در مكه چگونه بود ؟
پاسخ : هيچگونه امكانات رفاهي در مكه ديده نمي شد ، در اتاقي كه براي ما در مكه اجاره كرده بودند ده نفر در آن زندگي مي كرديم ، يك پنكه زميني هم جدا كرايه كرده بوديم كنار اين اتاق يك منبع كوچكي بود كه تقريبا 15×20×30 سانتي متر بود و سقّاها با دلّه آب مي آورند و هر دلّه يك ريال سعودي مي گرفت ولي اين آب براي طهارت و وضو و شرب استعمال مي شد . بسيار آب بد مزه و بد بويي بود و ما تعجب مي كرديم كه چرا اينقدر كثيف است ! تا اينكه چند روز بعد عبورمان افتاد به كوچه اي كه سقاها با دلو از وسط آن آب مي كشيدند و ظرف ها را براي توزيع پر مي كردند و الاغ هايشان كنار اين آب مي ايستادند و ادرار و سرگين مي كردند . بعضي از سقاها از آب هايي كه آنجا ريخته بود در ظروف خود مي ريختند و پخش مي كردند و بر ما معلوم شد آب هايي كه ما هم استفاده كرده ايم ، مخلوط به پشكل و شاش الاغها بوده است !
ميقات حج : وضعيت اطراف حرم ، قبل از توسعه چگونه بود ؟
پاسخ : اطراف حرم كوچه هاي بسيار تنگ و ساختمان هاي كهنه دو طبقه و سه طبقه داشت و از بهداشت و رفت و روب هم هيچ خبري نبود .
ميقات حج : آيا قبرستان شهداي فخ را زيارت كرده ايد ؟
پاسخ : يكي دو مرتبه با دادن مقداري انعام به راننده كاميون ، كمي راه انحرافي از جاده را طي كرده و به زيارت شهداي فخ موفق شديم .
206 |
ميقات حج : از اعمال عمره تمتع چه خاطره اي داريد ؟
پاسخ : بين ايراني ها ، عمره مفرده معمول نبود ، مگر حمله دارهايي كه مي خواستند حجاج آن ها در رفاه باشند . آن ها در ماه رجب براي اجاره منزل به مكه و مدينه مشرف مي شدند و عمره مفرده انجام مي دادند .
يك شب كه مُحرِم شده بودم و به جهت اعمال عمره به مسجدالحرام داخل شدم ، حتي يك نفر را در مسجدالحرام نديدم ؛ به طوري كه وارد محل آب زمزم شدم و چون هوا بسيار گرم بود ، غسل كردم و آنجا هم يك نفر ديده نشد . وقتي مشغول طواف بودم ، طلبه اي را ديدم كه در جلو مستجار نشسته و مشغول مطالعه درس خود مي باشد .
ميقات حج : آيا مكان صفا و مروه سرپوشيده و به شكل امروزي بود ؟ اعمال آن چگونه انجام مي شد ؟
پاسخ : بازار صفا و مروه به پهناي تقريباً چهار متر بود . كف آن شن ريخته بودند و دو طرف مغازه بود و هيچ پنجره و هواكشي نداشت و مشتري هاي مغازه ، راه را مسدود كرده بودند به طوري كه عبور خيلي مشكل بود و در سفر اول فراموش نمي كنم كه از بوي كثافت و هواي گرم و گرد و خاك ، حالت استفراغ به من دست داد و قي كردم و كوه هاي صفا و مروه هم به كلّي كوه بود كه از آن بالا مي رفتيم ؛ يعني سراشيب نبود .
ميقات حج : در مسجد الحرام هنگام طواف ، يا نماز پشت مقام ابراهيم ، يا لمس حجر الأسود به چه مشكلي بر مي خورديد ؟
پاسخ : نسبت به جمعيت ، گاهي مشكلي بود و در بعضي از مواقع شبانه روز به راحتي مي شد استفاده كرد .
ميقات حج : چه خاطره اي از طواف يا نماز پشت مقام حضرت ابراهيم ( عليه السلام ) داريد ؟
پاسخ : يك شب نماز طواف مي خواندم ، يكي از مأموران در حال طواف مرا از پشت
207 |
مقام دور نمود و فحاشي كرد و گفت دور شو تو رافض هستي .
ميقات حج : حالات حاجيان در هنگام طواف و نماز چگونه بود ؟
پاسخ : حالات معمولي داشتند . از شدت گرما حتي حال خضوع و خشوع هم كمتر دست مي داد .
ميقات حج : چه خاطره يا مطلبي مي توانيد در باره آب زمزم بيان كنيد ؟
پاسخ : آب زمزم را در سطل هايي كه مقدار كمي يخ در آن بود ، اطراف مسجد الحرام با ليوان هاي حلبي مصرف شده ، به حجاج مي فروختند ؛ يعني از شدّت گرما مجبور بودند با دادن يك ريال ، يك ليوان آب زمزم نيمه گرم مي خريدند و مي آشاميدند .
من نديدم ولي رفقاي شيعه اهل عربستان مي گفتند : درِ چاه جلو حجرالأسود باز بود و هر سال شب نيمه شعبان آب بالا مي آمد ، به طوري كه در دسترس حجاج قرار مي گرفت و فردا صبح به حالت اول بازمي گشت .
ميقات حج : آيا حاجيان در نمازهاي جماعت اهل سنت شركت مي كردند ؟
پاسخ : حاجيان ايراني هيچگاه در نماز جماعت حاضر نمي شدند و حتي به طور چشمگير همان وقتي كه مردم فوج فوج داخل مسجد براي نماز جماعت مي شدند ، ايراني ها با عجله خارج مي شدند مبادا با آن ها نماز بخوانند !
ميقات حج : آيا خاطره اي از حضور بزرگان و مراجع تقليد از حج داريد ؟
پاسخ : در يك نيم شبي ( شب يازدهم ذي حجه ) براي طواف حج ، از منا به مسجدالحرام آمدم ، خيلي خلوت بود ، بعد از نماز طواف مي خواستم حجر را ببوسم ، ناگهان ديدم مرحوم آيت الله العظمي آقاي حكيم با چندين نفر از همراهان ، با كمال عظمت مشغول طواف بودند ، يكي از عرب ها از شيخ عرب مسجد سؤال كرد « مَنْ هذا ؟ » او جواب داد « هْذا سَيّد العَظيم شَيخ الجَعفريّون » .
208 |
ميقات حج : با چه كساني از اين بزرگان در حج بوديد و چه خصوصيت و ويژگي آنان جلب توجه مي كرد ؟
پاسخ : با هيچ كدام از مراجع همسفر نبودم ، ولي با علما و زهاد بزرگ اصفهان زياد همسفر بودم و كمال لذّت را برده ام .
ميقات حج : برخورد مسؤولان عربستان با علما و بزرگان شيعه چگونه بود ؟
پاسخ : مسؤولان رده بالا احترام مي گذاشتند ولي مسؤولان معمولي ، حتّي توهين هم مي كردند .
مشاعر مقدس
ميقات حج : بعد از احرام در مكه ، چگونه و با چه وسيله اي به عرفات مي رفتيد ؟
پاسخ : معمولاً چون جمعيت كم بود و ترافيك هم نبود ، در مسجدالحرام محرم مي شديم و با همان كاميون هاي تك چرخ و گاهي دو طبقه به عرفات مي رفتيم .
ميقات حج : آيا آب لوله كشي و محل غسل و طهارت به حدّ كافي وجود داشت ؟
پاسخ : در سال هاي اول و دوم ، كه مشرف شدم هيچ لوله كشي وجود نداشت و همان سقاها با دلّه آب مي آورند و مي خريديم و استفاده مي كرديم .
ميقات حج : وضع بهداشت ، پاكي و طهارت در عرفات چگونه بود ؟
پاسخ : اگر كسي احتياج به غسل پيدا مي كرد ، رفقايش دور او را مي گرفتند و ميان مردم ، در پناه خيمه و با همان آب هاي دله غسل مي كرد .
براي قضاي حاجت ، مطوّف زمين را گود كرده بود ، يك تخته اي هم بالاي آن مي گذاشت و دور آن چادر مي كشيد و مردم در صف طولاني مي ايستادند تا نوبت آن ها شود و بعد از ظهرِ عرفات ، بيشتر اين گودال ها در اثر پر شدن فرو مي رفت و ديدم افرادي را كه غرق در نجاست شدند ؛ اعم از زن يا مرد ، و با همان بدن غير طاهر مجبور بودند اين دو سه روزه را طي كنند .
209 |
ميقات حج : حالات و رفتار مردم در روز عرفه چگونه بود ، آيا دعا و مناجات دسته جمعي داشتند ؟
پاسخ : حال دعا از بعد از ظهر روز عرفه پيدا مي كردند ، بعضي به راز و نياز مي پرداختند و بعضي هم از آمدن به مكه پشيمان شده بودند .
ميقات حج : تعداد حاجيان و رفت و آمد به عرفات و مشعر به چه شكل بود ؟
پاسخ : از عرفات به مشعر با همان ماشين هاي كاميون مي رفتند ، وقتي راه ترافيك مي شد ، پياده مي شدند و با پاي پياده خود را به مشعر مي رساندند .
ميقات حج : در آن زمان كه مشعر بيابان بود و امكاناتي نداشت ، از آن جا چه خاطراتي داريد و با چه مشكلاتي روبه رو بوديد ؟
پاسخ : هر كدام از حجاج يك چراغ قوه كوچك داشتند كه از روشنايي آن استفاده كرده ، ريگ جمع آوري مي كردند و برخي هم با كثافت روبرو مي شدند و دست هاي آن ها آلوده مي شد .
ميقات حج : حالات مردم در مشعر چگونه بود ؟
پاسخ : كمتر ديده مي شد كه كسي مشغول دعا و ذكر باشد ، اكثر مردم از خستگي خواب مي رفتند و حال دعا نداشتند .
ميقات حج : افراد گمشده در مشعر چه مي كردند و به كجا مي رفتند ؟
پاسخ : افراد گمشده هيچ چاره اي نداشتند ، جز آن كه به كاروان هاو دسته جات ديگر پناه مي بردند و در منا و يا در مكه رفقاي خود را پيدا مي كردند .
ميقات حج : چه خاطراتي از شب هاي مشعر داريد ؟
پاسخ : شبي در مشعر راه را گم كردم ، تنها بودم ، بين دو كوه ديدم كسي احرام را روي خود كشيده و خوابيده است . نزديك رفتم كه صدايش بزنيم و راه را از او بپرسم
210 |
ناگهان متوجه شد كه او سر ندارد و احرام روي گردن او كشيده بودند !
ميقات حج : حركت از مشعر به منا ، چگونه و به چه صورت بود ؟
پاسخ : معمولاً بعد از آن كه از كاميون پياده مي شديم ، كاميون ها خالي مي رفتند و ما صبح به صورت دسته جمعي پياده راهي منا مي شديم .
ميقات حج : آيا وادي محسِّر علامتي داشت و حاجيان اين منطقه را مي شناختند ؟
پاسخ : وادي محسّر علامتي نداشت ، معمولاً افراد وارد حدود وادي محسر را از تپه و كوه هاي اطراف تميز داده و به ديگران راهنمايي مي كردند .
ميقات حج : آيا در رمي جمرات مشكل خاصي بروز مي كرد ( مثلاً كسي كشته مي شد ؟ )
پاسخ : معمولاً افرادي زير دست و پا قرار گرفته و با خطر حتي مرگ روبرو مي شدند و زير دست و پا مي مردند .
ميقات حج : ازدحام جمعيت در رمي جمرات چگونه بود ؟
پاسخ : چون اهل تسنن بعد از نماز عصر بيشتر رمي مي كردند ، در موقع رمي آن ها تلفات زياد بود ، حتي يك سال 21 نفر مردند .
ميقات حج : نحوه قرباني و حلق رأس چگونه بود و قرباني ها را چگونه تهيّه مي كرديد ؟
پاسخ : قرباني به وسيله فروشنده ها ، حتي در چادرها فروخته مي شد و هر كس به دست خود يا قصاب همراه خود ذبح مي كرد و بيشتر در قربانگاه ذبح مي كردند و لاشه ها زير خاك پنهان مي شد .
ميقات حج : لاشه قرباني چه مي شد ؟ آيا موجب تعفّن و بيماري هم مي شدند ؟
پاسخ : از روز يازدهم ، بوي تعفن به قدري زياد مي شد كه ماندن در چادرها طاقت فرسا بود !
211 |
ميقات حج : آداب و رسوم زائران ايراني در شب هاي منا ، چگونه بود و آن شب ها را به چه شكل مي گذراندند ؟
پاسخ : معمولاً بعد از خوردن شام ، خواب آن ها را مي گرفت و بعضي هم مشغول صحبت با يكديگر مي شدند و چون هوا بهتر از روز بود ، شب را بهتر صبح مي كردند و بعضي هم مشغول عبادت مي شدند .
ميقات حج : عرب ها در منا چه مراسمي داشتند ؟
پاسخ : عرب ها در منا نمي ماندند ؛ يعني لازم نمي دانستند كه شب در منا بمانند ، بنابراين ، بيشترشان به مكه بر مي گشتند .
ميقات حج : آيا خاطره اي از آتش سوزي چادرهاي حجاج در منا و يا ساير مشكلات داريد ؟
پاسخ : جريان آتش سوزي را فراموش نمي كنم ، هلي كوپترها از بالا فرياد مي كردند : « الي الجبل » و مردم فرار مي كردند و بيشتر كشته ها زير دست و پا مردند و مخزن هاي گاز مثل موشك به آسمان مي رفت و تا چند متري ما پيش آمد و محوطه را آتش مي زد و همان شب آتش سوزي در نيمه شب در خيمه هاي نيم سوخته مي گشتم ، چند مورد ديدم كه عرب ها نشسته بودند و پاسور زدن و قمار بازي مي كردند .
ميقات حج : مردم چه وسايلي را با خود به عرفات و منا مي بردند ؟
پاسخ : نان و ماستِ كسيه انداخته ( چكيده ) و پتو و فلاكس آب يخ و چراغ قوّه و آفتابه و وسايل چاي از قبيل پريموس و كتري و قوري با خود به منا مي بردند .
ميقات حج : چه خاطره اي از اعمال و آداب شب هاي منا به ياد داريد ؟
پاسخ : مردم مشغول دعا و عزاداري و گردش در خيمه ها بودند .
212 |
ميقات حج : آيا از مساجد قديمي موجود در منا خاطره اي به ياد داريد ؟ ( مسجد كبش ، مسجد بيعه و . . . ) .
پاسخ : قسمتي از منا نزديك جمرات مشهور بود به محلّه كبش كه در آن مسجد محقر و كوچكي ديده مي شد
ميقات حج : براي اعمال بعد از منا ، چگونه به مكه برمي گشتيد ؟
پاسخ : معمولاً بعد از ظهر روز دوازدهم ، با وسايلي كه به منا رفته بودند بر مي گشتند .
ميقات حج : از روزهاي پاياني حج چه خاطره اي داريد ؟
پاسخ : روزهاي آخر حج ، مردم مثل كبوتري كه از قفس آزاد شود ، با خوشحالي به طرف جده رهسپار مي شدند .
ميقات حج : نحوه خريد سوغات چگونه بود و معمولا چه چيزهايي به عنوان سوغات خريده مي شد ؟
پاسخ : در اطراف مسجدالحرام ، به خصوص در صفا و مروه ، مغازه هايي بود كه مردم خريد مي كردند . عمدتاً از روميزي هاي بافت خارج و يا رويه متكّا از همان جنس و روتختي هايي مي آورند . در مغازه هاي عطاري جمعيت بسيار بود و مردم داروهاي سنّتي مثل روغن هندي و غيره مي خريدند و به عنوان سوغات مي آوردند .
ميقات حج : مدت سفر حج چه قدر طول مي كشيد ؟ و هزينه آن چه مقدار بود ؟
پاسخ : سفر حج ( مدينه و مكّه ) بين 18 تا 25 روز طول مي كشيد ولي از آنجا به سوريه و شام مي رفتند و از آنجا به عراق مسافرت مي كردند . بيشتر تا 13 محرم در عراق مي ماندند و 13 محرم بعد از آمدن دسته بني اسد و ديدن آن ها به ايران برمي گشتند .
213 |
ميقات حج : چه خاطرات تلخ و شيريني از برخورد مردم با همديگر در كاروان ها به ياد داريد ؟
پاسخ : خاطرات تلخ و شيرين زياد است ، ولي اكثر خاطرات تلخ بود . بداخلاقي ها كه با هم مي كردند ، و در مواردي كار به كتك كاري و فحاشي مي كشيد . خداوند از سر تقصيرات آنها بگذرد !
ميقات حج : آيا بين شيعيان و اهل سنت اختلافات و دعوايي بروز مي كرد ؟
پاسخ : شيعه و سنّي مثل دشمن به هم نگاه مي كردند و با هم رابطه برقرار نمي كردند و از هم فراري بودند .
ميقات حج : چه خاطره اي از واقعه به شهادت رسيدن ابوطالب يزدي داريد ؟
پاسخ : كشتن ابوطالب يزدي را در ايران شنيدم و در حجاز نبودم كه از نزديك ببينم . و حدود 3سال ايراني ها از حج محروم بودند و معروف بود به دستور آية الله سيد ابوالحسن اصفهاني از رفتن ممنوع شده اند .
ميقات حج : از مكتب مولد النبي ( صلّي الله عليه وآله ) ( مكتبة مكّة المكرّمة ) چيزي به خاطر داريد ؟
پاسخ : تا ياد دارم به همين صورت فعلي بوده است .
ميقات حج : موقع برگشتن از حج و رسيدن به ايران ، چه آداب و رسومي از سوي استقبال كنندگان ديده مي شد ؟
پاسخ : معمول بود كه دوستان و اقوام بعضي مي آمدند قم و مسافران خود را استقبال مي كردند و آنهايي كه توانايي قم آمدن را نداشتند تا پليس راه و بالأخره تا گاراژ استقبال كرده و با چاووشي و صلوات حاجي را وارد خانه مي كردند . و در مشهد مقدس مرسوم بود كه از حاجي با جمعيت بيشتر استقبال مي كردند و او را مقابل پنجره فولاد نگه مي داشتند و مداحان نوحه خواني كرده ، بعد به حاجي اجازه مي دادند مقابل پنجره فولاد سجده شكر به جا آورد و او را به خانه مي بردند .
214 |
اسرار و معارف حج
ميقات حج : آيا مردم در آن زمان توجّهي به اسرار و معارف حج داشتند ؟
پاسخ : مردم در آن زمان هيچگونه توجّهي به اسرار حج نداشتند .
ميقات حج : معمولا در سخنراني هاي خود به حاجيان چه مي گفتيد و به چه نكاتي تأكيد داشتيد ؟
پاسخ : بيشتر راجع به اعمال حج و معاشرت با يكديگر و توجه به انجام وظايف آنها در مناسك حج توصيه مي كردم .
ميقات حج : اسرار و معارف ذكر شده براي حج ، چه تأثيري در روح حاجيان داشت ؟
پاسخ : بعضي از آن ها عاشق شنيدن اسرار حج بودند ولي بيشتر آنها توجهي نداشتند .
ميقات حج : توجّه به اسرار و معارف حج ، چه مقدار مي تواند در تحوّل روحي حجاج تأثير داشته باشد ؟
پاسخ : در متحوّل ساختن حجاج به سوي معنويت بسيار مي تواند مؤثر باشد . تذكر مي دهم كه بيشتر روحانيون كاروان ها انجام وظيفه شرعي نمي كنند و يا سخنان و عمل خود حجاج را متوجه اسرار حج نمي كنند . خواهش مي كنم در اين موضوع سفارش بيشتر شود .
ميقات حج : چه خاطره و لذّت هاي معنوي از حجّ واجب ( حجّ اوّل ) داريد ؟
پاسخ : خاطرات سفر اول فراموش نشدني است و همه سفرهاي اين جانب ميوه سفر اول بوده است .
ميقات حج : چه خاطره اي از برآورده شدن حاجات و شفاي مريضان داريد ؟
پاسخ : در سفر اوّل كه در باغ ملائكه مدينه منوّره سكونت داشتم ، من و كساني كه اطراف من سكونت داشتند ، مسموم شديم و چند نفري از آن ها مردند ، من هم مشرف به
215 |
موت بودم . نيمه شب در حالي كه گنبد مطهّر را با نور ظاهريِ كمي كه داشت مي ديدم و در سن 18 سالگي هم بودم ، به حضرت رسول ( صلّي الله عليه وآله ) عرض كردم من دكتر و دوا ندارم ، از شما شفا مي خواهم و بيش از 40 سفر هم مي خواهم مشرف شوم . خدا شاهد است صبح همان شب ، هيچ آثاري از مرض در من مشاهده نشد و خداوند مرا شفا داد . الحمد لله ربّ العالمين .
ميقات حج : امروزه چگونه مي توان اسرار و معارف حج را تبيين كرد و آن ها را به حجاج بازگو نمود ؟
پاسخ : به نظر اين حقير ، بهترين وسيله آگاه نمودن آن ها ، در جلسات قبل از مسافرت توسط روحانيون مطلع و توانا در جلسات مقدمه مسافرت است ، نه در سفر كه آنجا جلسات روح ندارد و گوش نمي دهند . و بسياري هم در جلسه حاضر نمي شوند .