بخش 10
تجلی سیر و سلوک عرفانی در حج
137 |
ميقات حج - سال يازدهم - شماره چهل و سوم - بهار 1382
نقد و معرّفي كتاب
138 |
تجلي سير و سلوك عرفاني در حج
ابو القاسم آرزومندي
هر چند « كمال بندگي » در پذيرش بي چون و چراي سخن معبود و گردن نهادن به خواست اوست ، با اين همه ، كشف حكمت و مقصود باطنيِ عبادات ، بر بينش بنده مي افزايد و او را در پيمودن راه بندگي راسخ تر مي سازد و بسياري از شبهه ها و ترديدها را از دل و جانش مي زدايد . از اين رو ، گاه در روايات به رمز و راز عبادات پرداخته و از اسرار آن پرده برداشته شده است و حكيمان و عارفان اسلامي نيز با دستمايه قرار دادن اين قبيل روايات ، به طور مبسوط به اين عرصه گام نهاده اند .
آقاي ابوالقاسم قزوهي ، در پايان نامه كارشناسي ارشد خود « تجلّي سير و سلوك عرفاني در حج » ، با برگزيدن چنين رويكردي و با بهره جستن از حديثي طولاني از امام سجاد ( عليه السلام ) و سخنان اهل سلوك و عرفان ، به حج ـ كه داراي اعمال گوناگون و راز آلودي است ـ مي پردازد .
نويسنده ، اثر خود را با مقدمه اي كوتاه آغاز مي كند و در هفت فصل ( هفت منزل ) به شرح و تفسير و تحليل اعمال حج مي پردازد و با شعري از جامي به كلام خود خاتمه مي دهد :
فصل اول ( منزل اول ) : احرام ، تجلّي توبه
عناوين : وعدگاه ملاقات ، احرام جاودانه ، توبه از ديدگاه عرفا ، مقدمات ، مقارنات و
139 |
اركان توبه ، درجات توبه ، احرام تجلّي توبه ، نداي لبيك ، تلبيه .
در اين فصل ، كه بيشتر بر محور توبه و شرايط و مراتب آن است ، احرام بستن به امتناع ورزيدن از هر آنچه كه مانع ذكر و طاعت خداوند باشد ، معني شده است ؛ چنان كه امام سجاد ( عليه السلام ) از شبلي مي پرسد :
آيا هنگام بستن احرام ، قصد كردي هر چه كه خدا حرام كرده ، بر خويش حرام گني ؟ گفت : نه . فرمود : پس تو در حقيقت مُحرِم نشده اي .
در حديث ديگري از امام صادق ( عليه السلام ) نقل شده :
جامه صدق و صفا بپوش و از آنچه مانع ذكر خداوند بزرگ است و تو را از اطاعت او محجوب مي گرداند ، احرام بند !
فصل دوم ( منزل دوم ) : طواف ، منزلگاه قُرب
عناوين : حرمت حرم ، كعبه جلوه عرش خدا در زمين ، كعبه خانه آزاد ، خانه پاك براي پاكان ، حال قرب در عرفان ، طواف منزلگاه قرب ، حجر الأسود ، دست در دست خدا ، نمازِ طواف .
حديث امام سجاد ( عليه السلام ) در اين فصل ادامه مي يابد . بنا بر سخن امام ( عليه السلام ) ، ورود حاجي به حرم بايد همزمان با اين قصد باشد كه از بدگويي و غيبت هر مسلماني بپرهيزد . طواف كعبه ، اولاً بايد به منظور آزاد شدن انسان از شهوت و غضب باشد تا انسان نيز پاك و فرشتهوش گردد . از نگاه امام سجاد ( عليه السلام ) ، كشيدن دست بر حجرالأسود ، پيمان با خداوند است در حفظ حريم هاي الهي .
فصل سوم ( منزل سوم ) : سعي صفا و مروه ، تجلّي خوف و رجاء
عناوين : پويشي هدفمند ، جرعه معرفت ، خشيت و رحمت ، خوف و رجاء از ديدگاه عرفا ، سعي صفا و مروه ، تاريخچه و علت سعي ، سعي صفا و مروه تجلّي خوف و رجاء .
سلوك حاجي ، در سعي ميان صفا و مروه ادامه مي يابد . اين تلاش و اين آمد و شد ، كه چندين بار تكرار مي شود ، حركت در ميان دو انديشه بيم و اميد است كه بسان دو بال
140 |
سالك براي پرواز در آسمان قرب الهي هستند . او از بار گناه و پايان كار هراسناك ست ، اما در آن سو ، لطف و رحمت بي كران حق را مي بيند و به اميد سيراب شدن از زمزم عطوفت الهي ، از تلاش و حركت باز نمي ايستد . با اين رفت و برگشت ، او به صفا مي رسد و به مردانگي بار مي يابد ؛ صفاي دل و مردانگي در راه خدمت .
فصل چهارم ( منزل چهارم ) : عرفات ، تجلّيگاه يقين
عناوين : عرفات و معرفت ، يقين در عرفان ، علّت ناميده شدن عرفات ، پيشينه تاريخي ، عرفات سرزمين يقين و معرفت ، عرفات محلّ اعتراف به گناه و توبه ، عرفات يادآور عرصات قيامت ، جبل الرحمه ، فرازهايي از دعاي شريف عرفه .
عرفات ، وادي شناخت و آگاهي است . در اين وادي بايد حاجي به اين آگاهي برسد كه همه دانش ها و معارف از آن خداوند و لوح سرنوشت انسان به دست پروردگار است و همو بر نهان ها و قلب ها آگاه و داناست .
درباره علت تسميه عرفان به اين نام ، صاحب اثر سه قول را مهم تر دانسته است :
1 ـ عرفات سرزمين شناخت ، معرفت و يقين است .
2 ـ عرفات محل اعتراف به گناه ، توبه و برخورداري از رحمت و مغفرت خداوندي است .
3 ـ عرفات يادآور عرصات روز قيامت است .
سپس براي هر يك از اين اقوال ، توضيحات و رواياتي را ذكر مي كند .
گذشته از اين ، عرفات يادآور دعاي عرفه امام حسين ( عليه السلام ) ، امام عشق و عرفان و شهادت نيز هست . از اين رو ، نگارنده فرازهايي از اين دعاي بلند معنا را ، همراه با توضيح و تحليل مي آورد .
فصل پنجم ( منزل پنجم ) : مشعر الحرام محلّ مشاهده
عناوين : مشعر شعور ، مشاهده در احوال عرفات ، مشعر الحرام سرزمين مشاهده ، وجه تسميه منا ، امان مردم ، قربانگاه شمع .
حاجي سالك ، در ادامه سلوك معنوي خويش ، به مشعر الحرام وارد مي شود . او در
141 |
اين مرحله بايد با شعار و شعور پارسايان همساز شود و خشيت الهي را به قلبش رهنمون سازد . مشعر الحرام ، حرم الهي است كه ورود به آن ، تنها پس از گذر از مراحل پيشين ميسّر مي گردد . اينجا محل ذكر خدا و مشاهده جمال الهي است ؛ نقطه پايان هجر و آغاز وصال و لقا است .
اما « منا » سرزمين تمنّا و آرزو است ، چنان كه از امام رضا ( عليه السلام ) نقل شده :
در اين جايگاه ، جبرئيل به ابراهيم ( عليه السلام ) فرمود :
يا ابراهيم ! آنچه خواهي از پرودگارت تمنّا كن .
البته ناگفته آشكار است كه بت شكني چون ابراهيم خليل ( عليه السلام ) ، آرزويي جز بريدن از تعلّقات ، و رضا و تسليم در برابر خداوند ندارد ؛ پس پيروان او نيز اين تمنّا را در دل خويش مي پرورانند و از حق مي خواهند ؛ بايد خليل آسا تسليم حق باشند .
امام سجاد ( عليه السلام ) در گفت و گو با شبلي ، منا را محلّي براي اين مقصود دانسته اند كه شخص عهد كند كه مردمان را از زبان و قلب و دست خويش در امان بدارد ؛ كه در اين صورت ، رضايت دوست نيز حاصل مي گردد .
پس از آنكه ، با رمي جمرات ، شيطان را از قلب خويش دور ساخت ، بايد طمع را نيز قرباني كند و موانع قرب و رضاي الهي را از ميان بردارد .
فصل ششم ( منزل ششم ) : رمي جمرات ، تجلّي توكّل
عناوين : مقام توكّل در عرفان ، رمي جمرات تجلّي توكل ، پيشينه تاريخي ، رمي جمرات نبرد با شيطان درون و بيرون .
نگارنده اثر ، درباره پيشينه تاريخي رمي جمرات ، سه احتمال را ، با توجه به روايات ، بيان داشته است :
1 ـ اين عمل را حضرت آدم ( عليه السلام ) ، جهت راندن شيطان انجام داده است .
2 ـ ابراهيم ( عليه السلام ) جهت دور ساختن شيطان انجام داده است .
3 ـ و يا اين عمل يادآور سنگ هايي است كه ابراهيم خليل ( عليه السلام ) به قوچ قرباني زد .
با توجه به دو احتمال نخست ، برخي گفته اند رمي جمرات سه گانه ، حاكي از آن است كه انسان بايد در مسير قرب الهي سه طاغوت را طرد كند ؛ طاغوت دروني ( نفس
142 |
امّاره ) ، طاغوت بيروني كه شامل دو گروه است : شياطين جنّي ؛ شياطين انسي ( دشمنان دين و انسانيت ) .
فصل هفتم ( منزل هفتم ) : قرباني و تقصير ، تجلّي رضا و فنا
عناوين : رضا عالي ترين مقام ، فنا غايت عرفان ، قرباني و تقصير تجلّي رضا و فنا ، قرباني تجلّي رضا و فنا ( پيشينه تاريخي ) ، قرباني در شريعت اسلام ، اسرار قرباني ، تقصير تجلّي رضا و فنا .
عارف و سالك الهي ، پس از طيّ منازل پيشين ، به مقام رضا و فنا نايل مي شود . رضا ، با توحيد و توكّل حاصل مي شود ؛ رضايت به قضاي الهي و فنا ، نتيجه فضل و رحمت الهي و علّت آن رؤيت جمال حق به چشمه دل و الهام و افاضه خداوند به قلب است .
پيشينه قرباني از زماني است كه انسان در انديشه تقرّب به معبود ، قرباني مي كرده و آن را وسيله اي جهت رسيدن به خواست ها و برطرف ساختن حوادث سهمگين ، آسيب ها و زيان هاي فردي قرار مي داده است . از گزارش هاي تاريخي بر مي آيد كه بيشتر قرباني ها ، انسان ها بوده اند ؛ مانند اطفال دختر و پسر ؛ بهويژه نخستين فرزند ، دختران باكره ، اسراي جنگ ، بردگان و گنهكاران .
با پيشرفت و گسترش انديشه ديني ، رفته رفته اين شيوه ضدّ انساني نزد بسياري از امت ها متروك و مطرود مي گردد و حيوان هايي چون : گاو ، گوسفند و . . . جايگزين انسان مي شود . ظهور شريعت اسلام ، مهر بطلان بر پيرايه هاي خرافه انگيز قرباني زد ؛ رنگ و جلوه اي الهي به آن بخشيد و رمز فنا گرديد . به علاوه دستور رسيد كه : « گوشت آن را بخوريد و تهي دستان را نيز از آن اطعام كنيد » ( 1 )
اين عمل كه به تأسّي از ابراهيم خليل الرحمان است ، سمبل و نماد قرباني كردن خود و وصول به مقام فناي في الله است .
* پي نوشت ها :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . حج : 28