گزارشی از سفر حج
مرحوم آیت الله کاشانی
35 میقات حج - سال یازدهم - شماره چهل و چهارم - تابستان 1382 تاریخ و رجال 36 گزارشی از سفر حج مرحوم آیت الله کاشانی سیّدعلی قاضی عسکر درشماره پیشین ، گزارشی ازسفر حج مرحوم آیت الله سیّدابوالقاسم کاشانی ( رحمه الله ) به چاپ رسید
35 |
ميقات حج - سال يازدهم - شماره چهل و چهارم - تابستان 1382
تاريخ و رجال
36 |
گزارشي از سفر حج مرحوم آيت الله كاشاني
سيّدعلي قاضي عسكر
درشماره پيشين ، گزارشي ازسفر حج مرحوم آيت الله سيّدابوالقاسم كاشاني ( رحمه الله ) به چاپ رسيد . اين مسافرت كه در سال 1331هـ . ش . و همزمان با انتخاب ايشان به عنوان رييس مجلس شوراي ملّي انجام شده است ، از ويژگي هاي خاصّي برخوردار بوده كه توجّه خوانندگان ارجمند را به بخش دوّم و پاياني آن جلب مي نماييم :
شماره 709
تاريخ 22/7/1331
در تعقيب گزارش محرمانه شماره 551 مورخ 31/5/1331 راجع به مسافرت « حضرت آيت الله كاشاني » به « حجاز » معروض مي دارد :
چون با وجود تقاضاي مكرر سفارت ، راجع به تعيين روز و ساعت قطعي ورودشان به « جده » ، موعد مزبور معين نشده بود ، در مقابل پرسش هاي نمايندگان سياسي دول اسلامي و علما و وجوه و اعيان محلي ـ كه علاقه زيادي به شركت در استقبال ايشان اظهار مي داشتند ـ سفارت نمي توانست پاسخ روشني بدهد ، خود اعضاي سفارت هم درنتيجه اين بي اطلاعي ، نگران و ناراحت بودند ، لذا ناچار از « مقامات سعودي » تقاضا شد كه به مجرد استحضار از ساعت ورود هواپيماي حامل « حضرت آيت الله » سفارت را
37 |
مستحضر دارند .
طي تلگراف شماره 588 وزارت امور خارجه ، روز ورود ايشان را اشعار داشته بودند ولي ساعت ورود طياره همچنان نامعلوم بود ، تا اينكه كمي قبل از ساعت 45/8 صبح روز چهارشنبه ، پنجم شهريور ( 1331 ) ( كه به حساب محل ، هفتم ذي حجه بود ) از طرف « رييس بنگاه هواپيمايي سعودي » به سفارت اطلاع داده شد كه در حدود سه ربع ساعت بعد ؛ يعني تقريباً 30/9 صبح ، هواپيماي حامل « حضرت آيت الله كاشاني » و همراهانشان به « جده » خواهد رسيد .
فوراً به نمايندگان سياسي دول اسلامي و اشخاصي كه اظهار علاقه به شركت در استقبال ايشان نموده بودند ، اطلاع داده و خود به فرودگاه رفتيم .
در ظرف اين سه ربع ساعت اكثر نمايندگان دول اسلامي و عده اي از اعيان محلي در فرودگاه حاضر شدند .
از طرف بنگاه هواپيمايي سعودي هم ، به معاونت وزارت امور خارجه و فرماندار جده و رييس كلّ اداره امور حج و رييس شهرباني و شهردار و رييس گمرك فرودگاه جده ، اين خبر ابلاغ شده بود و همه حاضر بودند . ( 1 )
در سر ساعت 30/9 كه هواپيمايي از بيروت رسيد . رييس بنگاه هواپيمايي ، مستقبلين را تا نزديك هواپيماي مزبور هدايت نمود ، اتومبيل هاي مخصوص حضرت آيت الله و همراهان را هم ـ كه از اتومبيل هاي كروكي ( 2 ) انتخاب شده بود ـ تا كنار هواپيما آورده بودند كه زحمت پياده راه رفتن در آفتاب را نداشته باشند و براي اينكه بدانند آيا معظم له مُحرِم هستند يا خير و كروك اتومبيل بايد برداشته شود يا نه ، از مسافرين طياره ، راجع به محرم بودن ايشان استعلام گرديد ؛ معلوم شد ايشان اصلاً در آن هواپيما نيستند !
مستقبلين به اتاق رييس بنگاه هواپيمايي ( منتقل و ) مدتي هم در آنجا معطل شدند كه مأمورين بي سيم فرودگاه در اين باب از « بيروت » استعلام و تحقيق كردند . بالأخره قرب ظهر چون هنوز پاسخ قطعي نرسيد ، اكثر مستقبلين ـ به استثناي رجال رسمي دولتي ـ معذرت خواسته و رفتند و بعضي از آنها ـ از جمله كارداران عراق و مصر ـ مصرّاً تقاضا كردند ، هر وقت ورود حضرت آيت الله معين گرديد به آنها اطلاع داده شود .
راجع به اين سوء تفاهم بازجويي به عمل آمد و معلوم شد ، چون اولياي امور « دولت سعودي » از ساعت ورود طياره حامل « حضرت آيت الله » اطلاع صحيحي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ روزنامه اطلاعات مورخ 6/6/1331 ، ص 4 به نقل از خبرگزاري عرب از جده مي نويسد :
استقبالي كه به نام دولت سعودي از آيت الله كاشاني رهبر ديني و رييس مجلس شوراي ملي ايران به عمل آمد ، از لحاظ آنكه دولت و مردم و حجاج ممالك مختلف اسلامي در آن شركت داشتند بي نظير و بي سابقه بود . سپس مي افزايد :
محافل مطلع اظهار عقيده مي كنند كه مسافرت آيت الله كاشاني به مكه ، مخصوصاً با توجه به مذاكراتي كه درحجاز ميان آيت الله و رجال برجسته ممالك اسلامي صورت خواهد گرفت ، از لحاظ معنوي و تحكيم رشته هاي ارتباط و همكاري ميان ملل اسلامي حائز اهميت فراوان خواهد بود .
2 ـ اتومبيل هاي سقف داري كه در موقع نياز سقف آن باز مي شود .
38 |
نداشتند ، مأمورين بي سيم فرودگاه پي در پي از مأمورين بي سيم يكي از هواپيماهاي نظامي آمريكايي ، بدون اينكه متوجه اهميت مطلب باشد ، در مقابل پرسش مأمور بي سيم « فرودگاه جده » جواب مثبت داده و موجب اين بي تربيتي شده بود .
در حدود ساعت دو بعد از ظهر به طور قطع معلوم شد كه « حضرت آيت الله » هنوز از « بيروت » حركت نكرده اند و رييس بنگاه هواپيمايي سعودي گفت : « چون ايشان نخواسته اند با هواپيماي نظامي آمريكايي بيايند ، طياره سعودي مخصوص ، براي ايشان خواهيم فرستاد » و قرار شد به مجرد استحضار از ساعت ورود هواپيما ، سفارت را مستحضر دارند .
نزديك غروب اطلاع دادند كه حدود نيم ساعت بعد ، طياره وارد خواهد شد ، دوباره به فرودگاه رفتيم . معاون وزارت خارجه و فرماندار جده و ساير رجال رسمي حاضر بودند ، بنا به تقاضاي اكيد كارداران مصر و عراق ، تلفني به ايشان نيز اطلاع داده شد و به فرودگاه آمدند .
تقريباً يك ساعت بعد از غروب ، با يكي از هواپيماهاي سربازبر آمريكا ، كه دولت آمريكا نظر به ضيق وقت و عدم كفاف طياره هاي موجود آنها را براي آوردن حجاج به جده اختصاص داده بود ، وارد شدند و مراسم استقبال رسمي به عمل آمد . ولي به علت مذكور ، عده اي كه انتظار مي رفت در استقبال حاضر باشند نبودند و از ساعت ورود حضرت آيت الله نسبت به رويه دولت سعودي نسبت به ايشان بدبين شدند ، به خصوص كه اولياي امور دولت راجع به خطابه اي كه مي خواستند در عرفات ايراد نمايند ، اعتراض و مخالفت كرده بودند ( موضوع تلگراف شماره 97 مورخ 2/6/31 اين سفارت ) .
كاميوني براي حمل جامه دان هاي معظم له و همراهان تا پاي طياره آورده بودند و اثاثيه ايشان و همراهانشان را بدون تفتيش گمركي ، از فرودگاه به خانه اي كه براي استراحت ايشان اختصاص داده شده بود بردند . خودشان نيز به آنجا رفتند و مدتي معاون وزارت امور خارجه و فرماندار جده آنجا بودند و قرار شد پس از صرف شام براي عمره به « مكه » مشرف شوند .
چون مرسوم در آنجا اين است كه محترمين حجاج و ميهمانان دولت ؛ از قبيل امرا و امراي حج دول اسلامي و بزرگان علما و روحانيون ، امثال شيخ ازهر ، مفتي اعظم فلسطين يا مصر و نظاير ايشان ، پس از ورود ، نخست به ديدن ملك يا در صورت نبودن
39 |
ايشان ـ مانند امسال ـ به ديدن نماينده ايشان امير سعود ، ولي عهد مي روند [ لذا ] فرماندار جده به وسيله سفارت به ايشان اطلاع داد كه اگر مايل به ملاقات امير باشند ممكن است صبح روز هشتم ذي حجه در كاخ سلطنتي مكه ، يا عصر آن روز در مقرّ امير در « منا » از ايشان ديدن نمايند .
حضرت آيت الله كه انتظار داشتند امير قبلاً به ديدن ميهمانشان بيايند و از رسم و عادات محل اطلاعات درستي نداشتند و در عين حال از رويه اولياي امور دولت سعودي ، راجع به منع ايشان از ايراد خطابه و سادگي ترتيبات استقبال ناراضي بودند ، از اين عمل سخت مكدر شدند و از ملاقات امير خودداري كردند و مساعي جناب آقاي اعلم در اين باب به نتيجه اي نرسيد . لذا به نحو مقتضي به فرماندار جدّه فهمانده شد بهتر است تعيين وقت ملاقات امير و ايشان به وعده ديگري موكول شود .
فرماندار در جواب اظهار نمود : اين ملاقات اختياري است و منظور امير و اولياي امورِ دولت سعودي فقط تهيه وسايل آسايش حضرت آيت الله است . ولي طرفين از اين پيش آمد ناراضي بودند و اين برخورد اولي ، اثراتي باقي گذاشت و رفتار اولياي امور سعودي نسبت به ايشان ، بعد از آن قدري سردتر از آن بود كه پيش بيني مي شد .
معذلك مي توان گفت كه به هيچ وجه در تجليل و احترام و تهيه وسايل آسايش و پذيرايي ايشان فروگذار نشد . و اگر اين سوء تفاهم پيش نمي آمد ، به طور قطع مي شود گفت كه استقبال ايشان بي نظير بود .
پس از صرف شام براي عمره ، آماده سفر مكه شدند و چون لازم بود شخصي وارد به اوضاع و آشنا به رجال و زبان محلّي همراه ايشان باشد ، بنده در معيتشان به مكه رفتم .
پنج اتومبيل سواري براي حضرت آيت الله و همراهان و دو كاميون براي جامه دان ها و اثاثيه و پاسبانان و مستخدمين در اختيارشان گذاشته شده بود . يكي از افسران شهرباني جدّه به درجه سرواني و يكي از پيشخدمت هاي مخصوص امير سعود وليعهد و چهار پاسبان و يك ميهماندار و دوازده پيشخدمت و نوكر و دو آشپز براي پذيرايي ايشان در مكّه و منا و عرفات اختصاص داده بودند .
در مكه دو خانه بزرگ و مجلّل در نزديكي حرم ( كه يكي از آنها كاملاً متصل به حرم بود و پنجره هاي آن به مسجد باز مي شد و براي ورود به حرم احتياجي به عبور از خيابان هم نداشت و قطعاً بهترين خانه اي بود كه مي شد براي يكي از محترمين حجاج
40 |
ميهمان دولت تهيه شود ) در اختيارشان گذاشته شده بود كه فقط از آن استفاده كردند و آن خانه دوّمي فقط براي پخت و پز استفاده مي شد ( كرايه هريك از اين دو خانه فقط براي ايام حج حدود 16000 ريال سعودي ؛ يعني تقريباً دو هزار لير مصري بود ) .
براي يك روز توقف در عرفات هم چندين خيمه مفروش با تمام لوازم آشپزخانه و آبدارخانه و مستخدمين لازم براي استراحت ايشان آماده شده بود .
در « منا » هم يكي از مهمترين و خوش موقعيت ترين خانه ها را كه در نزديكي جمره وسطي ( شيطان وسطي ) واقع بود براي اقامتشان اختصاص داده بودند و در اختيار اين خانه ، مخصوصاً راحتي ايشان را در نظر گرفته بودند كه براي رمي جمار ( انداختن سنگريزه به شيطان ها ) در آن ازدحام و گرماي شديد زحمتي نداشته باشند .
در اين سه روز هم تمام وسايل پذيرايي و مستخدمين لازم در اختيارشان بود . دو افسر شهرباني و عده اي پاسبان براي حفاظت ايشان همراهشان بودند كه در موقع طواف و سعي و رمي جمار ، اطراف ايشان را مي گرفتند و راه را بر ايشان باز مي كردند .
در هشتم ذي حجه كه در نتيجه اختلاف رؤيت هلال دو روز اختلاف بين تقويم ايران و حجاز پيش آمد ، حجاج سخت ناراحت شده بودند و براي حل اين اشكال و وقوف اضطراري روز بعد در عرفه ، به حضرت آيت الله مراجعه مي كردند و بالأخره ايشان مصمّم شدند در اين باب با اولياي امور دولت سعودي مذاكره نمايند و با وجود اينكه نظر به سوابقي كه داشتم ، تذكر دادم كه قطعاً اقدام در اين باب مفيد فايده اي نيست ، در نتيجه اصرار ايشان ، ناچار دستورشان را اجرا كردم ، جريان هم به اين قرار بود كه معظم له قبل از ظهر آن روز به بنده فرمودند : مي خواهم پيغام مرا به مقامات محلّي اينجا برساني ( و پيغام خود را شرح دادند ) . بنده نخست « شيخ ابراهيم السليمان » رييس دفتر امير فيصل را كه با بنده سابقه دوستيِ ممتدي دارد ، ملاقات نموده و نظر به روابط و سوابق موجود فيمابين موضوع را صراحتاً در ميان گذاشته ، به او تذكّر دادم كه تفاوت هر ساله بين تقويم هاي ايران و حجاز يك روز بود ، لذا دليل اختلاف افق قابل قبول بود ولي حالا كه اختلاف دو روز است كار بر ما مشكل شده و بايد صراحتاً بگويم كه شهود امسال شما قطعاً اشتباه كرده اند ؛ چه از نقطه نظر نجومي رؤيت هلال در حجاز و نجد ( كه در مشرق مصر واقع است ) قبل از رؤيت آن در ايران امكان دارد ، ولي قبل از موعد رؤيت آن در مصر به هيچوجه امكان ندارد و با بودن رصدخانه « حلوان » در « مصر » و دقتي كه در اين
41 |
باب به عمل مي آيد ، نمي توان گفت آنها اشتباه كرده اند و جز كشور عربي سعودي ، تمام كشورهاي اسلامي به خطا رفته اند !
پس از اين مقدمه ، از ايشان خواستم جريان را به نحو مقتضي به امير فيصل كه شخص روشن و فهميده اي است ، برساند و همانطور كه آيت الله خواسته بودند ، محرمانه از ايشان تقاضا كنيد دستور دهند مأمورين شهرباني مزاحم و متعرض عده اي كه روز بعد در عرفات مي مانند و شب بعد به مشعر مي روند ، نشوند .
نامبرده با اينكه باطناً با بنده هم عقيده بود ، اظهار نمود : استدلال هاي نجومي و رياضي در اينجا بي اثر است و در مقابل حكم محكمه شرعيه جز تمكين چاره اي نيست .
امير فيصل هم با بودن امير سعود ، كاري نمي تواند بكند . بهتر است در اين باب با امير سعود مذاكره شود .
اگرچه معلوم بود كه مذاكره با امير سعود هم اثري ندارد و رييس دفتر امير فيصل براي اينكه از مداخله در اين موضوع حساس راحت شود ، بنده را به امير سعود حواله كرده است . چون در اين باب حضرت آيت الله اصرار داشتند ، [ براي ] گرفتن وقت ملاقات از منشي مخصوص امير سعود به كاخ وليعهد رفتم و وقتي آنجا رسيدم كه امير سعود مشغول صرف نهار بود .
سوابق بنده با منشي مخصوص امير سعود كه اخيراً عهده دار اين پست شده است ، زياد نبود ؛ لذا خود را به نحو مقتضي به او معرفي نموده ، سوابق و علاقه ام را به كشور عربي سعودي خاطر نشان كردم و با ذكر موقعيت ممتاز حضرت آيت الله كاشاني در عالم اسلام و لزوم جلب رضايت او و حسن اثر آن در ميان ايرانيان و ساير مسلمانان ، جريان را به نحو مقتضي بيان نموده ، گفتم : درخواست حضرت آيت الله اين نيست كه اجازه وقوف مخصوص به ايرانيان بدهند ، [ بلكه ] تنها تقاضايشان اين است كه براي اشخاصي كه مي خواهند عمل به احتياط نمايند و براي وقوف اضطراري مي خواهند روز شنبه به عرفات [ و ] شب يكشنبه به مشعر بروند سخت گيري نكنند ؛ يعني مأمورين شهرباني نسبت به اين قبيل اشخاص اغماض و چشم پوشي نمايند و مخصوصاً خاطر نشان نمودم كه اين عمل صورت معامله استثنايي نسبت به ايرانيان و موافقت با وقوف مخصوص براي آنها را به خود نخواهد گرفت .
نامبرده جريان را به عرض امير سعود رسانيد و درجواب با ابلاغ مراتب احترام و
42 |
سلام وليعهد به حضرت آيت الله گفت :
امير مي گويد : چنين تقاضايي از ايشان كه از دعات و پيشروان وحدت اسلام اند بعيد و مستبعد به نظر مي رسد ، چون انجام آن موجب تشتّت و تفرقه مسلمين خواهد شد .
ساير مسلمين با اينكه حكم محكمه شرعيه راجع به روز وقوف عرفات با تقويم كشورهايشان و با احكام محاكم شرعيه آن كشورها اختلاف دارد ، به حكم قاضي محل تمكين مي نمايند و حدود 400 هزار مسلمان از بلاد مختلف ، روز جمعه در عرفات وقوف مي كنند ، اغماض نسبت به عده اي حدود سه هزار نفر در وقوف روز بعد ، كه به منزله اجازه ضمني اين عمل است ، اسباب تفرقه مسلمين مي شود و دولت سعودي كه دولت اسلامي است ، به هيچوجه نمي تواند با چنين امري موافقت نمايد . و اكيداً از حضرت آيت الله تقاضا مي نمايند كه به ايرانيان دستور دهند از اجماع ساير مسلمين خارج نشوند و در همان روزي كه سايرين در عرفات وقوف مي نمايند وقوف كنند .
و در خاتمه از قول امير چنين تذكر دادند كه اولياي امور نسبت به كساني كه برخلاف اجماع مسلمين قيام كنند و روز شنبه به عرفات يا شب يكشنبه به مشعرالحرام روند ، نهايت شدّت را اعمال خواهد كرد .
جواب مزبور را به عرض حضرت آيت الله رساندم ، در اين اثنا ؛ يعني قبل از بازگشت بنده و ابلاغ پيغام مزبور ، يكي از آقايان علما ، به نام بحرالعلوم ، به ملاقات حضرت آيت الله آمده و اظهار نمودند كه دو نفر از شيعيان كه يكي از آنها از اهالي كويت است و هر دو ، مورد اطمينان ايشان اند ، شهادت به رؤيت هلال در شب جمعه 31 مرداد داده اند . آقاي شمس قنات آبادي هم شهادت دادند كه شب جمعه مزبور در موقعي كه از شميران به تهران مي آمدند بدون هيچ زحمتي ماه را ديده اند ، آقاي عباس ناجي داماد آيت الله هم كه در آن شب همراه آقاي قنات آبادي بود ، اين شهادت را تأييد نمود و از مجموع اين شهادات ، نزد حضرت آيت الله رويت هلال ذي حجه در شب جمعه 31 مرداد ثابت گرديد . و اختلاف دو روز به يك روز مبدّل شد . و چون با اختلاف افق ، اختلاف يك روز امر عادي است ، رؤيت هلال در حجاز به شب پنجشنبه سي ام مرداد جزو امور محتمله در آمد و چون علم به خلاف آن نداشتند ؛ يعني نمي توانستند قطع داشته باشند كه ادعاي رؤيت اهالي اينجا برخلاف حقيقت است ، مطابق موازين فقهي ، حكم به متابعت دادند ، به خصوص كه بعضي از اجلّه فقهاي شيعه حتّي با علم به خلاف
43 |
هم ، امر به متابعت از جماعت كرده اند .
اين بود كه اكثر حجاج ايراني مطابق دستور حضرت آيت الله و عده اي از حضرات علما كه به حج مشرف شده بودند ، روز جمعه 31 مرداد ماه [ را ] نهم ذي حجه گرفته ، با سايرين در عرفات وقوف نمودند .
ولي باز عده اي عمل به احتياط نموده شب بعد به مشعر رفتند و مأمورين شهرباني آنها را مجبور به مراجعت نموده ، به آنها توهين كردند . پس از مراجعت از منا ، شب سيزدهم ذي حجه را حضرت آيت الله و همراهان در مكّه گذراندند و قرار بود سحر آن روز به جده بروند و از آنجا به مدينه پرواز كنند ، ولي شب تصميم گرفته شد كه به عنوان تشكّر و خدا حافظي از امير سعود ، آقايان شمس قنات آباي و مصطفي كاشاني فرزند حضرت آيت الله به ملاقات امير سعود بروند .
صبح زود ، وقت ملاقات از امير خواسته و ساعت 30/8 به اتفاق ايشان به ملاقات امير سعود رفتم . ايشان با نهايت گرمي و محبت از آقايان پذيرايي كردند و پس از ابلاغ سلام و پيغام هاي حضرت آيت الله و تشكّر و گله ايشان مراجعت نمودند .
اين ملاقات تا اندازه اي از شدّت رنجش اولياي امور سعودي كاست و شرح آن را به تفصيل با آب و تابي در روزنامه درج نمودند .
پس از آن ، به جدّه رفته ، چند ساعتي در آنجا استراحت نمودند . در اين ضمن نامه اي كه امير سعود در پاسخ پيغام هاي حضرت آيت الله ، مبني بر اظهار تشكّر و خشنودي از آمدن ايشان به حجاز و تجليل و تكريم ايشان نوشته بودند ، به وسيله پيك مخصوص به جدّه فرستاده و تسليم حضرت آيت الله شد .
قبل از غروب آن روز ، با هواپيماي مخصوصي كه دولت سعودي مجاناً در اختيار ايشان گذاشت ، به مدينه مشرف شدند . در اين مسافرت هم ، بنده در معيتشان بودم و تا ساعت حركت به دمشق آني از ايشان جدا نشدم .
تا روز هجدهم ذي حجه در ضيافت دولت سعودي در مدينه بودند و آقاي ضريحي پدر زن وزير دارايي كه يكي از بزرگترين اعيان و رجال برجسته مدينه است مأمور پذيرايي ايشان بود .
در فرودگاه مدينه پسر بزرگ امير مدينه ( كه از منسوبين ملك است ) به نمايندگي امير و آقاي ضريحي و رييس اداره حج در مدينه و رييس شهرباني و شهردار و سيد
44 |
مصطفي عطار ( زيارت نامه خوان ايرانيان در مدينه ) در استقبال حاضر بودند و اتومبيل هايي قبلاً آماده شده بود ، ايشان را از فرودگاه به خانه اي كه براي اقامت ايشان تهيه شده بود ، برد .
در مدينه هم ، امير كه خود را نماينده دولت مي داند ، و معمولاً واردين به ديدن او مي روند ، به تأسي از رويه امير سعود به ديدن حضرت آيت الله نيامد ، ايشان هم از ديدن وي خودداري كردند . ساير رجال مدينه هم كه رفتار امير را نسبت به ايشان ديدند و از خودداري حضرت آيت الله از ملاقات وليعهد مطلع بودند ، به خيال اينكه تماس با ايشان اسباب خشم اولياي امور دولت مي گردد ، از ملاقات ايشان پرهيز كردند و حتي آشنايان قديمي ايشان كه در سفر سابق مكرر به ديدنشان آمده بودند ، از ملاقاتشان احتياط داشتند و كار به جايي رسيد كه « سيد علي عمران حبولي نجفي » از دوستان قديمي ايشان با اينكه مكرر از طرف آيت الله كسي به سراغش رفته بود ، به عنوان بيماري از ملاقات عذر خواست و اين خود براي حضرت آيت الله سوء ظن شد كه امير اشخاصي را از ملاقاتشان منع كرده است .
مطلب را به نحو مقتضي به اطلاع امير رساندم ، قسم ياد كرد كه هيچ منعي در بين نيست ، راست هم مي گفت ولي نظر به رژيم خاص حكومت فعلي در حجاز ، خود مردم از بيم اينكه مبادا ملاقاتشان با حضرت آيت الله اسباب عدم رضايت اولياي امور شود ، از اين ملاقات خودداري مي كردند .
براي حركت ايشان از مدينه به دمشق نيز اداره هواپيمايي سعودي در مدينه ، طياره اي در اختيار شان گذاشت ـ و با تبديل بليت هاي S . A . S به بليت هاي هواپيماي سعودي ـ آنها را تا دمشق بردند .
روز حركت هم پسر امير مدينه به نمايندگي پدرش و آقاي ضريحي و عده اي از رجال رسمي در فرودگاه حاضر بودند ، در آنجا نيز حضرت آيت الله به حدي سخت از رفتار امير گله كرد كه پسرش در جواب واماند و در مقابل عده اي كه حاضر بودند سرافكنده شد .
خودداري حضرت آيت الله از ملاقات امير سعود و امير مدينه ، اگر چه اسباب عدم رضايت اولياي امور دولت شد ، در بين اهالي حجاز و حجاج كشورهاي اسلامي تأثير خوبي داشت و اغلب مخصوصاً رجال ممتاز از اينكه معظم له احترام موقعيت روحاني
45 |
خود را نگاه داشته اند ، خشنود بودند .
مجله « المصوّر » از انتشارات « دار الهلال » مصر در اين باب شرحي اغراق آميز نوشته است كه بعضي قسمتهاي آن كاملاً مخالف با حقيقت است ( قطعه روزنامه و ترجمه آن براي مزيد استحضار به ضميمه تقديم مي گردد ) .
به طوري كه عرض شد تقاضاي حضرت آيت الله كه صورت محرمانگي كامل داشت و معلوم نيست به چه علتي مأمورين محلي خبر آن را ، ( ولو اينكه مجله جريان را مطابق با واقع ننوشته است ) به مجله مزبور داده اند ؟ !
اجازه وقوف جداگانه براي ايرانيان نبود ، پاسخ امير هم مطابق شرحي بود كه به عرض رسيد و اظهاراتي كه مجلّه به امير نسبت داده است ، داير بر اينكه « دولت سعودي به هيچوجه اجازه نمي دهد به يكي از مسلمانان [ كه ] بدين كشور بيايد و قانوني غير از قانون معمول در اين كشور را بر حكومت محلّي تحميل نمايد و دولت به كاشاني و ديگران اجازه نخواهد داد يك دقيقه پس از حركت حجاج از عرفات ، در آنجا بمانند و اگر وي با اين ترتيب موافقت نكند ، طوعاً يا جبراً [ با ] يكي از هواپيماها او را به كشورش بازگشت خواهد داد » به كلّي عاري از حقيقت است . كاردار ـ كاظم آزرمي
22/7/31
بحران و تهديد
آقاي آزرمي در ادامه اين گزارش ، خبر مجلّه « المصوّر » را نيز ذكر كرده ، مي نويسد :
مجله « المصوّر » چاپ مصر شماره 1458 مورخ 19 سپتامبر 1952 ( 28/6/1331 ) در ضمن مقاله اي كه راجع به اوضاع عمومي حج منتشر كرد ، راجع به حضرت آيت الله كاشاني چنين نوشت :
« پيشواي دينيِ مشهور ايران ، « آيت الله كاشاني » يكي از حجاجِ امسالِ بيت الله الحرام بود ولي او بدون اينكه تعمّدي در كار باشد ، بحراني به وجود آورد .
نخست روزنامه ها انتشار دادند كه دولت سعودي بسيار خوشوقت است كه آيت الله كاشاني ميهمان آن باشد ، ولي ناگهان روزنامه هاي لبنان به دست اولياي دولت سعودي رسيد و در آنها نوشته شده بود كه آيت الله كاشاني از پذيرفتن دعوت دولت سعودي و
46 |
ميهمان داري آن امتناع دارد ! با وجود اين ، همينكه دولت سعودي اطلاع پيدا كرد كه آيت الله كاشاني به كمك آن احتياج دارد تا رفتن او به جده به وسيله هواپيما ميسر گردد فوراً به كمك برخاست . ( 1 )
نمايندگان دولت عربي سعودي شش ساعت در انتظار رسيدن هواپيماي حامل آيت الله ايستادند ولي از انتظار نتيجه نگرفتند ، بالاخره دو ساعت ديرتر از موعد معين ، هواپيما رسيد و هنگامي كه آيت الله از هواپيما فرود آمد ، كسي را در استقبال خود نديد . ( 2 )
به آيت الله گفته شد كه وليعهد امير سعود ، از شخصيتهاي برجسته حجاج در كاخ سلطنتي جده پذيرايي مي كند ، ليكن آيت الله از رفتن به ديدن وليعهد خودداري كرد و گفت نخست بايد وليعهد به ديدن من بيايد . اين جريان به اطلاع وليعهد كه در عين حال نماينده اعلي حضرت ملك در موسم حج بود ، رسانيده شد و او تنها سخني كه در اين باره گفت اين بود كه در تهيّه وسايل آسايش پيشواي بزرگ جدّيت كنند .
سپس جريان مهمي پيش آمد كه كم مانده بود به بحران شديد و خطرناكي كشيده شود . بدين ترتيب كه همراهان آيت الله كاشاني به مقامات محلّي سعودي اطلاع دادندكه روز وقوف عرفات در ايران شنبه است ( 3 ) و پيشواي ايران روز شنبه را هم در عرفات خواهد ماند ، طبق وقت ايران مراسم حج را بجا آورد . ( 4 )
در مقابل اين پيغام ، امير سعود دستور داد كه مقامات محلّي به اطلاع آيت الله كاشاني برسانند كه حجاج در اراضي مقدسه تابع قوانين و مقررات دولتي حكومت عربي سعودي هستند و شايسته نيست آقاي كاشاني ثبوت رؤيت هلال را ، كه كليه حجاج پذيرفته اند نپذيرد و تصديق نكند .
دولت سعودي به هيچوجه اجازه نخواهد داد كه فرد مسلماني از كشور ديگري بيايد و بخواهد قانون يا مقرراتي را كه در كشور ما معمول نيست به كار بندد و دولت سعودي به آقاي كاشاني يا ديگري اجازه نخواهد داد كه بعد از بازگشت حجاج از عرفات ، يك دقيقه هم در آنجا بماند و اگر به اين دستور سر فرود نياورد ، فوراً يكي از هواپيماها او ( آيت الله كاشاني ) را طوعاً يا جبراً به كشور خود بازخواهد گردانيد ! ( 5 )
آقاي كاشاني هم در برابر اين پيغام ها جز سر فرود آوردن چاره اي نديد . در اينجا
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ اگر چه دولت سعودي حاضر به كمك بود ، ولي حقيقت اين است كه حضرت آيت الله با يكي از هواپيماهاي نظامي آمريكايي به جده تشريف آوردند ، « مترجم » .
2 ـ علاوه بر اعضاي سفارت ، معاون وزارت خارجه و فرماندار جده ، و رييس اداره حج و رييس شهرباني و رييس شهرداري جدّه و رييس بنگاه هوايي سعودي و كارداران عراق و مصر حاضر بودند ، ولي ظهر علاوه بر اينها وزير مختاران و كارداران ساير كشورهاي اسلامي و عدّه اي از افراد كنسولي پاكستاني و هندي و عده اي از حجاج ايراني و اهالي حجاز نيز حاضر بودند و چون ساعت ها انتظار كشيدند و هواپيماي حامل حضرت آيت الله نيامد ، ظهر معذرت خواستند و رفتند ، موعد وصول طيّاره هم معين نبود و كمي قبل از وصول آن ، به طور قطع از موعد وصولش آگاهي يافتيم و فقط مأمورين رسمي دولتي سعودي را توانستند اطلاع دهند . از طرف سفارت هم نظر به خواهش مؤكدي كه از طرف كارداران عراق و مصر شده بود ، به آنها اشعار گرديد و حاضر شدند ، « مترجم » .
3 ـ برخلاف اظهار مخبر روزنامه ، يكشنبه بود ، « مترجم » .
4 ـ اين قسمت هم مطابق حقيقت نيست « مترجم » .
5 ـ اين شرح دور از حقيقت است و جريان حقيقي و واقعي همان است كه در گزارشي علي حده مشروحاً عرض شده است ، « مترجم » .
47 |
لازم است گفته شود كه اختلاف اوقات ، اعياد و ايّام مذهبي ، مانند وقوف عرفات و غيره در ميان كشورهاي اسلامي حسني ندارد و بايد كليه اين كشورها ترتيبي پيش گيرند و همه متّفقاً روزهايي را تعيين كنند تا جرياني شبيه جريان امسال پيش نيايد كه در تمام اقطار اسلامي ، عيد قربان يكشبنه بود ، در صورتي كه ميان آنها فقط دولت سعودي روز شنبه را عيد گرفت ! مگر اينكه « نظر » دولت عربي سعودي از نظر ساير دولت ها قوي تر و دور بين تر باشد !
آقاي حاج محمد علي سيگاري در ادامه گزارش سفر مي گويد :
پس از اعمال مكه ، به جده آمده و از آنجا با هواپيما به مدينه منوره مشرف شديم ، در مدينه باغي به نام باغ صفا بود كه چند روز در آنجا بوديم .
و پس از خاتمه برنامه ها در مدينه ، به جده بازگشته و از آنجا با هواپيما به دمشق پايتخت سوريه آمديم .
در سوريه مصدّق تلفني با مرحوم آيت الله كاشاني صحبت و از ايشان خواست تا زودتر به ايران بازگردند ، ليكن مرحوم كاشاني به دليل دعوتي كه قبلاً از بيروت به عمل آمده بود ، نپذيرفتند و ما همراه ايشان از سوريه به بيروت رفتيم .
نزديك 250 ماشين به استقبال آمده بودند و تقريباً شش يا هفت شب نيز آنجا ميهمان بوديم .
هر شب مجلس با شكوهي با حدود 300 نفر تشكيل مي شد . در آن زمان رشيد بيضون رييس مجلس لبنان بود و استقبال و پذيرايي خوبي از ايشان در بيروت به عمل آمد .
در پايان سفر نيز در ميان استقبال پرشور مردم به ايران بازگشتيم . جمعيت در فرودگاه به حدّي بود كه پسر من نتوانسته بود به داخل فرودگاه بيايد . من مأمور كارهاي گمركي و تحويل ساك ها شدم و ايشان در ميان استقبال با شكوه مردم به خانه منتقل شدند .
اينجانب ميهماني مفصلي به افتخار مراجعت ايشان از حج در روز چهارشنبه 2/7/31 در تهران ترتيب دادم كه كارت دعوت آن موجود است .
48 |
آيت الله كاشاني در طول اين سفر با نمايندگان مطبوعات و رسانه ها نيز ديدارهايي داشته اند كه برخي از آنها در روزنامه اطلاعات آن زمان به چاپ رسيده است . ايشان به خبرنگار روزنامه « الاهرام » چاپ مصر گفته اند :
مطبوعات در كشور ما وظيفه بسيار مهمي بر عهده دارند و در مبارزات ملت ايران سهم بزرگي داشته و نقش مؤثري را ايفا نمودند .
سپس مي گويد :
« اميدوارم كشور مصر و ساير ممالك عرب ، از فداكاري هايي كه ملت ايران در اين مبارزات حياتي نشان دادند ، درس هاي مفيدي گرفته باشند و به خوبي دريابند كه براي در هم شكستن نفوذ استعماري و سيادت اقتصادي و سياسيِ اجانب ، بايد فداكاري نمود و اطمينان داشت كه مبارزه ملل شرق ، اگر با فداكاري و اتحاد توأم باشد ، قطعاً به نتيجه خواهد رسيد . »
و در پايان مي گويند :
در مراجعت از حجاز ممكن است چند روزي در لبنان توقف كنم من مدتي در كشور لبنان تبعيد بودم و در ميان رجال اين كشور دوستان فراواني دارم كه در ايران هم با آنها مكاتبه مي كردم . ( 1 )
همچنين آيت الله كاشاني در طول سفر ، پيوسته در جريان اخبار مربوط به ايران قرار داشته و به موقع موضعگيري مي كرده است .
خبرنگار روزنامه اطلاعات از مدينه چنين گزارش داده است :
حضرت آيت الله كاشاني راجع به قرارداد پيشنهادي دولت انگليس و پيام چرچيل و ترومن چنين اظهار عقيده كرده اند :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ همان ، 11/6/1331 هـ . ش . ص4
49 |
قرارداد پيشنهادي دولت استعماري انگليس بار ديگر ثابت كرد كه اين دولت نمي خواهد از تجاوز به حقوق ملل شرق دست بردارد و هنوز در صدد است كه سلطه خود را بر منابع زرخيز اين ملل ، پايدار نگه داشته و تا آنجا كه مي تواند آنها را بدوشد .
قرارداد پيشنهادي كه بسيار ماهرانه تهيه شده ، علاوه براينكه آثار شوم قرارداد 1933 را زنده مي كند وطوق استعمار رااز گردن اين ملت برنمي دارد ، بر فداكاري هاي ملت ايران نيز خط بطلان كشيده و هدف ما را كه استقلال اقتصادي و سياسي است ، تأمين نمي نمايد .
حريف مكار ، اين دفعه مقاصد استعماري خود را به لباسي تازه در آورده ، غافل از اينكه ملت و دولت ايران كاملاً هوشيارند و به هيچوجه اجازه نخواهند داد كه از منابع زرخيزي كه مردم لخت و پابرهنه اين كشور بايد از منافع آن بهره بگيرند ، استعمارطلبان منتفع گردند و قدرت خود را بار ديگر براي ساليان دراز بر اين مملكت تحميل كنند ، دولت و ملت ايران نمي توانند قرارداد و شرايط پيشنهادي را بپذيرند و به نظر من برخلاف آنچه كه ادعا شده و مي شود ، در اين مرحله قدمي به جلو برداشته نشده و مقاصد استعماري كاملا بر جاي خود استوار است .
من بسيار خوشوقتم كه طبق اخباري كه رسيده ، هم دولت و هم مردم ، عكس العمل مخالفت نسبت به قرارداد انگليس نشان داده اند و به دنيا ثابت كرده اند كه ملت ايران ديگر فريب نخواهد خورد . ( 1 )
در سال 1331 هـ . ش . حدود دو هزار و پانصد نفر از حجاج ايراني در مراسم حج شركت كرده اند . خبرنگار روزنامه اطلاعات در اين باره مي نويسد :
مراسم حج با شركت حضرت آيت الله كاشاني به خوبي برگزار شد . قريب به دو هزار و پانصد نفر از حجاج ايراني در اين مراسم شركت كرده بودند .
وضع مالي حجاج امسال بهتر از سال هاي گذشته بود و اكثر حجاجي كه به حج آمده بودند ، بضاعت مالي داشتند و به عدّه معدودي كه پولشان تمام شده بود ، مساعدت و كمك به عمل آمد .
ده نفر از حجاج ايراني به واسطه كِبَر سن و عارضه كسالت هاي ناگهاني و گرمازدگي فوت نموده و جنازه آنان در نقاط معين به خاك سپرده شد .
گرچه بر خلاف هر سال بادهاي گرم و سوزان كمتر بود ، ولي شدت گرما و عوارض ناشي از آن ، عده اي از حجاج را مبتلا به بيماري نمود و از ميان آنها ده نفر فوت نمودند ،
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ همان ، مورخ 15/6/1331 هـ . ش . ص1 و 7
50 |
مجموع تلفات كلّيه حجاج در سال جاري 98 نفر بود . ( 1 )
روزنامه اطلاعات مورخ 16/6/1331 هـ . ش . پايان سفر را چنين گزارش مي دهد :
آيت الله كاشاني پس از انجام فريضه حج ، به مدينه منوره رفته ، روز يازدهم شهريور 1331 هـ . ش . وارد اين شهر شده و صبح روز پانزدهم شهريور از مدينه به سوريه پرواز مي كند . ( 2 )
ايشان در دمشق از رجال و معاريف سوريه و نيز با مفتي اعظم و نخست وزير لبنان ديدارهايي داشته و سپس در روز يكشنبه 23/6/1331 هـ . ش . با هواپيماي سوئدي به تهران وارد مي شوند . ( 3 )
پيش از ورود به تهران هيأت رئيسه مجلس شوراي ملّي ، با حضور آقايان حائري زاده ، سرتيپ كمال رييس شهرباني ، سرتيپ عظيمي فرماندار نظامي تهران ، مير سيد محمد كاشاني و سرتيپ خاتمي رييس سركلانتري ، به منظور تنظيم برنامه تشريفات استقبال از حضرت آيت الله كاشاني و رعايت حفظ نظم و آرامش ، تشكيل جلسه داده و در پايان آقاي محمد ذوالفقاري نايب رييس مجلس درجواب سؤال خبرنگاران جرايد مي گويد :
تمام وقت جلسه امروز ما صرف بحث درباره حفظ آرامش و انتظامات ، هنگام ورود حضرت آيت الله گرديد و پس از مذاكرات مفصلي كه صورت گرفت ، قرار شد قواي شهرباني و فرماندار با تشريك مساعي يكديگر ، مسؤوليت حفظ انتظامات شهر را هنگام ورود ايشان به عهده بگيرند .
همچنين اداره بازرسي مجلس مأموريت يافت كه از طرف هيأت رئيسه مجلس از عموم آقايان نمايندگان دعوت نمايد كه ساعت 13 فردا در فرودگاه حاضر باشند . آقاي مهندس رضوي نيز ساعت ورود آيت الله را ساعت دو بعد از ظهر اعلام كرد . ( 4 )
مسافرت آيت الله كاشاني به حج و سوريه و لبنان ، جمعاً نوزده روز طول كشيد . ايشان پيش از ترك دمشق ، پايتخت سوريه ، در پاسخ به خبرنگار روزنامه الاهرام مصر كه پرسيد : آيا به نظر آيت الله ، لازم نيست اسامي كساني از افراد ملل اسلامي كه خيانت و ضعف آنها باعث شد كشور اسرائيل به وجود آيد در معرض اعلام و انتشار قرار گيرد تا همه مسلمان هاي دنيا اين افراد را بشناسد ؟ پاسخ داد :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ همان ، مورخ 15/6/1331 هـ . ش . ص1
2 ـ همان ، مورخ 16/6/1331 هـ . ش . ص8
3 ـ همان ، مورخ 17/6/1331 ، ص1
4 ـ همان ، مورخ 22/6/1331 هـ . ش . ص10
51 |
البته اعلام كردن و معرفي اين افراد ضروري است ولي به عقيده من ، فعلاً بايد از اين كار خودداري كرد ، شايد اين افراد معدود هوشيار شوند و متنبّه گشته ، به راه راست برگردند . ولي ضمناً بايد اينگونه اشخاص را تحت مراقبت شديد قرار داد مبادا باز هم مرتكب اشتباهي گردند .
خبرنگار پرسيد : آيا به عقيده شما در ساير ممالك عرب هم بايد مانند مصر و سوريه ، قيام ارتشي صورت گيرد و به طور كلي چه خدماتي از اين قيام ها ممكن است عايد شود ؟
آيت الله كاشاني اظهار داشت :
هرحكومتي كه نماينده احساسات ملت باشد ، قطعاً براي دينوملت مفيد خواهد بود .
درباره ديكتاتوري ، آيت الله كاشاني گفت :
من هرگز با ديكتاتوري موافقت نداشته و ندارم ، چون ديكتاتوري ضامن مصالح ملت نيست . آزادي بالاترين نعمتي است كه خداوند متعال بر هر ملت عطا مي فرمايد . ديانت اسلام ، ملت را به مشورت و حكومت مشورتي دعوت كرده است .
آيت الله در پاسخ سؤال ديگر خبرنگار مزبور راجع به دعوت براي تشكيل يك كنفرانس عالي اسلامي فرمودند :
من جداً طرفدار تشكيل كنفرانس هاي مرتب و متوالي از زعماي اسلام هستم تا به اين وسيله همكاري و اتحاد ميان ملل مسلمان تحكيم گردد و تقويت شود .
درباره فلسطين و حكومت فعلي يهود و فعاليت صهيونيست ها در دنيا ، بايد بگويم كه ايجاد اين حكومت و فعاليت هاي صهيوني به طور كلّي يكي از هزاران دسايس كساني است كه از عظمت ممالك اسلامي و اتحاد و پيشرفت ما ملل مسلمان بيم دارند و به هر وسيله بتوانند بر ضدّ ما كارشكني مي كنند .
بنا بر اين ، بايد به وسيله تشكيل كنگره هاي عالي اسلامي ، مايه همكاري ملل اسلامي را ، كه زمينه و ضامن پيشرفت عمومي مسلمانان است ، مستحكم ساخت و روابط دوستي و همكاري پردامنه ممالك اسلامي را تقويت كرد .
در پاسخ سؤال ديگر خبرنگار الأهرام ، آيت الله كاشاني اظهار داشت :
ملل عرب و ساير ملل اسلامي بايد نه به جبهه شرقي ملحق شوند نه به جبهه غربي ،
52 |
بلكه بايد بي طرفي خود را ميان اين دو دسته بندي حفظ كنند .
همانطور كه دولت ايران هم تصميم قطعي دارد بي طرفي خود را ميان اين دو دسته بندي حفظ كند . چون بي طرفي را بهترين وسيله تضمين و حفظ خود تشخيص داده است .
آيت الله در جواب پرسش ديگر خبرنگار الأهرام راجع به بحرين گفت :
بحرين جزو لايتجزّاي ايران است و ما تصميم داريم پس از خاتمه يافتن كار نفت با استناد به اسناد و مدارك انكار ناپذيري كه حقانيت ايران را در بحرين ثابت مي كند ، براي استرداد بحرين اقدام كنيم و كلّيه قواي خود را براي نيل به اين مقصود متمركز سازيم .
خبرنگار سؤال كرد : در خبرها نوشته آمده ، كه حزب توده سعي دارد آيت الله را به طرف خود جلب كند ، موضوع چيست ؟
آيت الله جواب داد :
من كلّيه افراد ايراني را به منزله فرزندان خود مي دانم و به هيچ حزبي تمايل خاصي ندارم ، خودم هم حزب جداگانه اي ندارم . هدف من فقط طرد استعمارگران و اعتلاي اسلام و سعادت مسلمانان است و بس ، درباره نفت ، ايشان گفت :
ايران منابع سرشاري از نفت دارد ، دولت ايران تصميم دارد نفت خود را به نفع ملت بهره برداري كند ، بدون اينكه امتياز بهره برداري را ، به هيچ شركت خارجي از هر ملت و مملكت باشد ، واگذار كند .
اينكه گفته مي شود دولت ايران قصد دارد امتياز نفت ايران را به آمريكايي ها بدهد به هيچوجه صحت ندارد .
ما هنوز از زير تأثير كابوس استعمار انگليس ها كاملاً خلاص و آزاد نشده ايم و يادگارهاي آن ايام از خاطر ما محو نشده ، چطور ممكن است يك استثمار جديد را جانشين استثمار قديم نماييم ؟ ! ما نمي خواهيم مصداق آن مثل معروف شويم كه مي گويد :
هر كس آزموده اي را بيازمايد مستحق پشيماني و ندامت است .
در خاتمه مصاحبه ، آيت الله كاشاني گفتند :
انتظار مي رود در نتيجه تماس و مذاكره با دكتر شاخت ، كارشناس مشهور آلماني و
53 |
تهيه طرح هاي مالي و اقتصادي مفيد ، وضع اقتصادي ايران بهبود يابد و راه براي پيشرفت هاي اقتصادي مهمي به روي ملت ايران باز شود . ( 1 )
ورود به تهران
هواپيماي آيت الله كاشاني كمي با تأخير و در ساعت سه و نيم بعد از ظهر وارد تهران شد و پس از آنكه دوبار در آسمان چرخيد ، براي فرود آمدن به قسمت شمال غربي رفت و چند دقيقه بعد روي باند فرود آمد و در مقابل صف مستقبلين توقف نمود . توقف هواپيما با فرياد و هلهلهه مستقبلين توأم گرديد . از بلندگوها فرياد زنده باد پيشواي مذهبي ايران شنيده مي شد . يك نفر نيز با صداي بلند كلام الله مجيد تلاوت مي كرد .
كساني كه در محوّطه ايستاده بودند ، به طرف پلّكان هواپيما رفتند و پنج دقيقه بعد درِ هواپيما باز شد و حضرت آيت الله كاشاني در آستانه در ظاهر گرديدند . عده اي كف زدند و عده اي فرياد كشيدند : زنده باد آيت الله كاشاني !
آيت الله چند لحظه روي پلكان هواپيما با علامت دست و سر به ابراز احساسات استقبال كنندگان جواب مي دادند و بعد به كمك همراهان از پلكان پايين آمدند . آقايان كاظمي و مهندس رضوي از طرف دولت و مجلس شوراي ملي خير مقدم گفتند .
سپس آيت الله با عده زيادي از استقبال كنندگان دست دادند و چون هجوم و فشار حضار هر لحظه زيادتر مي شد و بيم آن مي رفت كه دسته جات سياسي و حزبي نيز براي ملاقات آيت الله به محوّطه وارد شوند ، لذا آقاي رييس مجلس شوراي ملي ، پس از اظهار تشكّر از هيأت رييسه مجلس و نماينده دولت ، سوار اتومبيل شده و محوّطه فرودگاه را ترك گفتند .
موقعي كه اتومبيل ايشان وارد خيابان مهرآباد شد ، با تظاهرات مستقبلين و ابراز احساسات آنان مواجه گرديد و عده اي نيز گرد اتومبيل ايشان حلقه زدند ، اما مأمورين انتظامي جمعيت را متفرّق كرده و راه را براي اتومبيل باز كردند . چندين اتومبيل سواري پشت سر اتومبيل رييس مجلس حركت مي كرد وتشكيل يك خط زنجيرطولاني را مي داد .
در ميدان 24 اسفند نيز مردم شروع به تظاهرات نمودند . اتومبيل حامل ايشان ، پس از گذشتن از خيابان مسير ، وارد ميدان سپه شد و از آنجا به خيابان اميركبير رفت .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ همان ، مورخ 23/6/1331 هـ . ش . ص1 و 5
54 |
دو طاق نصرت در خيابان اميركبير زده بودند و در زير آن عده اي از بازرگانان و محترمين ، صف بسته و ابراز احساسات كردند و چند گوسفند نيز ذبح كردند .
برنامه پذيرايي از حضرت آيت الله به وسيله جامعه بازرگانان و اصناف تنظيم و تهيه شده بود و اين برنامه از ساعت سه و چهل دقيقه تا چهار و نيم بعد از ظهر ، به خوبي اجرا گرديد .
همراهان آيت الله جملگي از مسافرت نوزده روزه خود اظهار رضايت كرده و گفتند كه اين مسافرت براي شناساندن نهضت ضدّ استعماري اخير به ملل عرب و دفاع از حقانيت ايران مفيد و مؤثر بوده است . ( 1 )
در كنار خانه آيت الله نيز اجتماع مردم به حدّي زياد بود كه نزديك بود رييس كلانتري و عده اي از مأمورين در زير دست و پا مجروح شوند .
از ساعت 5/5 بعد از ظهر تا ده شب ، آيت الله چندين ملاقات خصوصي داشتند و عده اي از نمايندگان مجلس و رجال و روزنامه نگاران به ديدن ايشان رفته و خير مقدم گفتند .
روز بعد ، از طرف جامعه بازرگانان و اصناف براي انجام برنامه پذيرايي عمومي ، حياط بزرگ بيروني منزل مفروش شده و براي تلاوت كلام الله مجيد و ايراد سخنراني ها ، بلندگويي در قسمت شمالي نصب گرديده بود .
ساعت هشت صبح حضرت آيت الله از اندرون به حياط آمدند و اولين دسته ملاقات كنندگان از ساعت شش صبح در انتظار رييس مجلس شوراي ملّي بودند .
در ضمن اين ديدارها از آن ساعت تا نزديك ظهر ، عده اي از نمايندگان جمعيت هاي سياسي و مذهبي و همچنين چند نفر از وعاظ و خطباي ديني نطق هاي مشروحي ايراد كردند و بعضي هم اشعاري را سروده ، مي خواندند و اين مراسم بعد از ظهر و فرداي آن روز نيز ادامه يافت .
همراهان ايشان به طور عموم عقيده داشتند كه در اين مسافرت نوزده روزه ، در كليه شهرها و كشورهاي عربي ، از رييس مجلس شوراي ملي ايران بسيار تجليل شد و همه جا در موقع ورود و خروج رجال و معاريف شهر ، به استقبال يا بدرقه مي آمدند .
ملاقات هايي نيز با پيشوايان مذهبي و رجال عربي به عمل آمده ، كه داراي اهميت
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ همان ، مورخ 23/6/1331 هـ . ش . ص1 و 8
55 |
است و ممكن است در آينده ، در امور سياسي و اجتماعي منشأ آثار قابل ملاحظه اي گردد . . . ( 1 )
دكتر محمد مصدق ، شب ورود آيت الله كاشاني تلفني به ايشان خير مقدم گفت و روز 26/6/1331 هـ . ش . ساعت 5/3 بعد از ظهر بدون اطلاع قبلي ، به ديدار ايشان آمد . هيچ كس جز فرزند آيت الله از اين ديدار خبر نداشت ، ساعت 5/3 بعد از ظهر اتومبيل نخست وزير وارد پامنار شد و بدون آنكه كسي بفهمد نخست وزير براي ملاقات آيت الله آمده ، اتومبيل وي در مقابل كوچه صدراعظم نوري توقف كرد و وي به كمك مستخدم خود پياده شد و وارد كوچه گشت و از در كوچك اندروني به داخل منزل رفت .
در يك اتاق كوچك كه فقط يك ميز ودو صندلي درآن قرارداشت نخست وزير و آيت الله ملاقات كرده و روي يكديگر را بوسيدند و بعد در اطراف ميزي كه روي آن يك بشقاب هندوانه گذاشته شده بود ، نشسته و تا بيست و چند دقيقه به مذاكره و گفتگو پرداختند .
ساعت سه و پنجاه دقيقه نخست وزير از آيت الله خداحافظي كرد و چون عده اي از آمدن وي خبردار شده و در ابتداي كوچه اجتماع كرده بودند ، اين بار ايشان را از در بزرگ هدايت كردند .
اما در مقابل در بزرگ مردم دور اتومبيل حلقه زدند و تا چند دقيقه ابراز احساسات كرده و مانع از حركت اتومبيل وي شدند . بالأخره مأمورين انتظامي جمعيت را از سر راه اتومبيل متفرق كردند و نخست وزير بدين ترتيب به منزل خود مراجعت كرد . ( 2 )
سرانجام ديدوبازديدها خاتمه يافت وآيت الله كاشاني به منظور قدرداني از مردم و مسؤولان ، پيامي خطاب به ملت ايران صادر كرد و توسط فرزند ايشان سيد مصطفي كاشاني در راديو قرائت شد . متن پيام به اين شرح است :
بسم الله الرحمن الرحيم
پس از سلام به برادران عزيزم ، از لحظه اي كه پروردگار توانا با پرتو عنايت و توجه ، مرا به خانه خود كشيد ، با آنكه آتش اشتياق اين مسافرت به قدري سوزان است كه مجال انديشه ديگري باقي نمي گذارد ، خاطرات اين مسافرت موجب گرديد كه هميشه روح
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ همان ، مورخ 24/6/1331 هـ . ش . ص 5
2 ـ همان ، مورخ 26/6/1331هـ . ش . ص 1 و 8
56 |
مردانگي و صفا و حقيقت و وفاي شما در فراغت از عبادت در نظرم مجسم شده و در دعا و نيابت زيارت كوتاهي نگردد .
تجليل و احترام و محبت و اكرامي كه از طرف بزرگان و رجال ملّي و ملّيون هر منطقه و كشوري به عمل آمد ، نه تنها اين ضعيف را به توجّهات الهي خاضع و خاشع تر مي ساخت ، بلكه نهضت مقدس شما را در نظرم عظيم تر و بارزتر پديدار مي نمود و ثمره نيكوي اين نهضت كه مقدّمه بيداري ملل مسلمان جهان و بلكه كلّيه ملل شرق و آمادگي آنها براي رهايي از پنجه استعمار و استبداد است ، مرا در برابر آنها سربلند و مفتخر مي نمود .
امروز شما نمونه شرافت و نشانه اي از روح حرّيت و غيرت و قهرمان مبارزه با استعمار در دنياي رنجبر و ستمكش شناخته شده و اگر اين خدمتگزار آماده خدمت ، به دنيا معرفي شده است ، آن هم پس از تفضّل الهي ، مرهون مردانگي و حقيقت شما بوده و مي باشد .
باري ، همانطوري كه در سفر پيش ، تضرعات ملتي پريشان حال و دل ريش را به پيشگاه ربوبيت و مقام مقدس ختمي مرتبت و ائمه ( عليهم السلام ) و استدعاي رهايي آنها را كرده بودم ، در اين بار كه به كرّات زيارت خانه خدا و مرقد پيامبر بزرگ اسلام ( صلّي الله عليه وآله ) و قبور ائمه هداي بقيع ( عليهم السلام ) و مزار جدّه طيّبه ام زهرا ( عليها السلام ) نصيب مي شد در دنبال شكرگزاري ، پيروزي قطعي و كامل را مسألت مي نمودم .
ناگفته نماند با آنكه اساس اسلام با رزانت و شدت هر چه تمامتر در سراسر حجاز برقرار است ، ولي ديده دل را به سوي روزي دارم كه هرگونه اختلاف و بغض از بين شعب و فرق اسلامي برداشته شود و در آن انتظارم كه سنن برانگيخته از دماغ هاي بشرهاي عادي كه موجب جورها و فتن در عالم اسلام است ، جاي خود را به صفا و صميميّت دهد .
برادران عزيزم ، بحمدالله و المنّه مراسم حج به پايان رسيد و زيارت قبور بقيع ( عليهم السلام ) عقده دلها را گشود و محبت هاي وافر برادران لبناني ، بخصوص جناب رشيد بيضون زعيم شيعيان لبنان ، مرا مديون خود نمود و عنايات حضرت آيت الله سيد عبدالحسين شرف الدين پيشواي مذهبي شيعيان لبنان مرا به ادامه خدمت تشويق كرد .
57 |
در سراسر اين مسافرت ، منظره اي بهتر و صحنه اي بي رياتر از شوق برادران مسلمان و تكريم آنها به مسلمانان و افراد غيور ايران ديده نمي شد .
اما نكته جالب آنكه پس از پايان اعمال حج ، ديگر هيچ شوقي جز ورود به وطن و ديدار شما نداشتم و به همين جهت دعوت هايي كه از طرف مصر و عراق شد با تشكر از احساسات عاليه آنها ، معذرت خواستم و با اشتياقي هر چه فراوان به سوي ايران پرواز نمودم .
هنگام ورود كه آن همه محبت و مهر در برابر ديدگانم رژه مي رفتند ، جز اظهار امتنان و تشكّر و دعاي خير عوضي براي شما نداشتم .
يقين دارم كه آن دست پنهاني و آن رمز معنوي كه مشكل گشاي متوسلين به درگاه احديت است و هميشه ايران و ايرانيان را از شرّ بيگانگان مصون داشته ، ما را يار و مددكار خواهد بود و با چشم هاي دل ، روزي را مي بينم كه پرچم هاي مختلفه ممالك اسلامي رنگ واقعي و يگانه توحيد را به خود گرفته و هميشه در زير لواي { إِنَّمَا الْمُؤْمِنُونَ إِخْوَةٌ . . . } نقش ها و آثار نكبت بار استعمار را از صحنه آسيا خواهد برداشت .
در خاتمه ، ازكليه مستقبلين گرامي تهران وشهرستان هاكه در هواي گرم ، رنج استقبال را به خود هموار نموده و مرا به خدمتگزاري تشويق فرمودند ، مخصوصاً از قاطبه علماي اعلامونمايندگان محترم مجلس شوراي ملي وسنا ورجال وجدّيت رييس محترم شهرباني و معاونين و قواي انتظامي ، كه حقاً وظيفه خود را به خوبي انجام داده اند صميمانه تشكر مي كنم و همواره موفقيت همه را در راه خدمت به دين و ملت و مملكت خواهانم .
والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته
سيد ابوالقاسم كاشاني ( 1 )
آيت الله كاشاني پيامي نيز خطاب به ملل مسلمان جهان صادر نمودند كه حاوي نكات مهمي در جهت وحدت امّت اسلامي و تشكيل كنگره اي جهاني براي چاره انديشي در زمينه مشكلات جهان اسلام است . متن اين پيام به اين شرح است :
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمد لله رب العالمين و الصلاة و السلام علي محمد و آله الطاهرين و صحبه
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ همان ، مورخ 25/6/1331 هـ . ش . ص 1 و 4
58 |
المنتجبين و لا حول و لا قوّة الاّ بالله . { يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَجِيبُوا لِلّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذا دَعاكُمْ لِما يُحْيِيكُمْ . . . } .
برادران مسلمانم ، دين اسلام كه سعادت دو جهان را براي بشريت عهده دار شده است ، هميشه شما را به يگانگي و هماهنگي مي خواند .
{ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللهَ حَقَّ تُقاتِهِ وَلا تَمُوتُنَّ إِلاّ وَأَنْتُمْ مُسْلِمُونَ * وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ اللهِ جَمِيعاً وَلا تَفَرَّقُوا . . . } .
« اي مردمي كه ايمان آورده ايد ، چنانكه بايد از خدا بپرهيزيد و جز بر اسلام نميريد ، همگي چنگ به ريسمان خدا بزنيد و پراكنده نشويد . » دين اسلام شما را به كمك و نوازش يكديگر خوانده و به پيروي كتاب خدا و پيغمبر بزرگ او ( صلّي الله عليه وآله ) دعوت مي كند .
برادران مسلمان ، در نتيجه پيروي از اين فرمان بود كه رجال صدر اسلام توانستند غلغله در جهان افكنده با يگانگي و هماهنگي و فداركاي و سرسختي ، در مدت كوتاهي با عدّه كم بر دشمن بسيار خود چيره شوند و دامنه اقتدار و نفوذ خود را تا چين و مركز فرانسه برسانند .
برادران من ! اين وضع جانگداز و خطرناك ، اين پراكندگي و عدم هماهنگي ملل اسلامي ، كه مولود دخالت هاي نابه جاي استعمار طلبان مي باشد ، مسلمانان را به اين ذلّت و خواري كشانده است و در نتيجه اين نقشه شوم و سياست پليد بود كه برادري محمدي ( صلّي الله عليه وآله ) و وحدت اسلامي را از ميان مسلمانان بردند .
برادرانم ! دست هاي استعماري تا آنجاكه توانستند بنياد ايمان را در دل هاي مسلمانان سست كردند و اخلاق عاليه اسلامي را با ترويج مشروبات الكلي و ازدياد مراكز فحشا نابود ساختند تا پس از شكستن اين دژ محكم ، مانعي براي بردگي و بندگي و ذلّت و پست ساختن آنان موجود نباشد و چنانچه آشكار است و به چشم خود مي بينيد و حالت رقت آور مسلمانان گواهي مي دهد ، دشمن با به كار انداختن اين سلاح خطرناك ، پيروزي بزرگي يافت .
اينجاست كه بايد گفتار جدّ بزرگوار خود حسين ( عليه السلام ) را تكرار كرده و به برادرانم بگويم « اگر دين نداشته و از روز رستاخيز بيم نداريد در زندگاني آزاد مرد باشيد » .
برادران ! به خاطر اسلام بياييد از دو رويي و پراكندگي دست كشيده و عواقب شوم
59 |
آن را يادآور شويد و فريب نيرنگ دشمن را نخورده ، نقشه خطرناك تفرقه بيانداز و حكومت كن او را كه براي نابودي شما كشيده است خنثي سازيد .
امروز حوادث جهان ايجاب مي كند كه ما براي شكست دشمن و حفظ سيادت و استقلال خود ، دست به دست يكديگر داده ، با تفاهم و هماهنگي كامل ، اجنبي را از خاك و خانه خود برانيم .
اين پريشاني و سرشكستگي كه امروز گريبان مسلمانان را گرفته ، درنتيجه اين است كه دستورات ديني را پشت سرانداخته ، بنده شهوت و مادّيات شده اند ، اكنون براي ريشه كن ساختن اين آفت ، ناچار بايست آب را از سرچشمه قطع كرد .
برادرانم ! امروز روان جاويدان پدران شما كه در راه مجد و عظمت و بلندي نام اسلام ، جان خود را فدا ساخته اند ، شما را به قيام و مقاومت در مقابل هرگونه نفوذ استعماري دعوت مي كند و از اينكه مي بيند چهارصد ميليون فرزندان آنان طوق بندگي دشمنان خود را به گردن گزارده و به آنها جزيه مي پردازند ، نگاه هاي پراز خشم و نفرت را به شما متوجه مي سازند .
آري ، ديروز آنها با عدّه كم بر دشمن بسيار چيره بودند و امروز فرزندان آنها با عدّه بسيار ، زبون دشمنِ اندك خود شده اند .
من نداي آن روان هاي پاكيزه و جاويدان را تكرار كرده و به نام يك مسلمان براي عزت اسلام ، براي حفظ شرافت مسلمانان ، از شما فرزندان آن پدران كمك مي خواهم و انتظار دارم در اين دقايق سخت ، با قيام مردانه خود ثابت كنيد كه هنوز آن خون پاك در رگ هاي شما جريان دارد . اين پيام خدا و نويد رحمت او است :
{ وَلا تَهِنُوا وَلا تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ اْلأَعْلَوْنَ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ } .
« سست نشويد و اندوهناك نباشيد ، هر چند كه شما با ايمان به سر بريد برتري داريد . »
برادران من ! وضع فعلي و حوادث روزمره جهان ، هر لحظه بر يقين ما مي افزايد كه وجود يك جبهه متشكل از ملل مسلمان و هماهنگي دولت و ملت ضروري به نظر مي رسد تا از جنبه معنوي دين و راهنمايي پيمبر بزرگ خود ( صلّي الله عليه وآله ) الهام گرفته و در برابر مطامع استعماري و نوكران ، سدّ محكمي ايجاد و از رخنه اجانب جلوگيري سازد .
60 |
برادران ! ايجاد دولت پوشالي اسرائيل يكي از هزاران تبه كاري هايي بود كه اجنبي به منظور نابود ساختن مسلمانان مرتكب شد .
شكي نيست اين وحدت اسلامي كه بتواند چنين وظيفه سنگيني را به عهده بگيرد ، جز با تشكيل كنگره ساليانه كه هر سال يكبار در پايتخت كشورهاي اسلامي تشكيل شود و شعب خود را در نقاط ديگر كشورها برقرار سازد ، مقدور نمي باشد .
در اين كنگره بايستي نمايندگان سياسي ، ديني ، فرهنگي و اقتصادي كشورهاي اسلامي كه علاقه شديد آنها نسبت به دين محرز باشد شركت كنند .
اين كنگره موظف است مسائل مربوط به امور سياسي ، ادبي ، فرهنگي و اقتصادي كشورهاي اسلامي را ( از هر مذهبي كه باشند ) مورد مطالعه دقيق قرار داده و در تأمين احتياجات و تكميل نواقص از هر يك از اين قسمتها تصميم لازم اتخاذ كند .
همچنين وظيفه دارد كه ملل اسلامي را از جنگ هاي جهاني بركنار داشته ، و در عين حال آنها را به دفاع از استقلال كشورهاي خود وادار سازد و نيز از وظايف اين كنگره است كه با كشورهاي غيراسلامي ديگر كه زير يوغ استعمار به سر مي برند ، مساعدت كرده و در حفظ صلح جهاني كوشش كنند . تا آنجا كه اين جبهه اسلامي ، سنگري براي حفظ بشريت و پناهگاهي براي صلح جويان و دشمنانِ جنگ ، گردد .
اين كنگره موظف است نسبت به هر يك از جهات ذكر شده تصميمات لازم براي مدت يك سال بگيرد تا در خلال اين مدت و تا هنگامي كه جلسه سال ديگر تشكيل مي شود به مورد اجرا گذارده شود .
نظام نامه اين كنگره ، بايستي از طرف كميسيون هاي مخصوصي كه در اولين جلسه كنگره براي اين كار انتخاب مي شود ، تدوين و سپس به تصويب كنگره برسد . مواد مهم و ضروري را كه اين نظام نامه بايستي در بر داشته باشد ، ايجاد يك كميسيون اقتصادي دائمي است كه در نقاط مختلف كشورهاي اسلامي شعبه داشته و به جمع آوري اعانه ماهيانه و ساليانه از مسلمانان مي پردازد .
اعانه هاي جمع شده به مصرف خريد كارخانجات صنعتي رسيده و درآمد كار اين كارخانجات ، صرف نيازمندي هاي فقرا ، ناتوانان ، فرهنگ ، بيمارستان ها ، اعزام مبلغين مسلمان به نقاط جهان ، تكميل وسايل دفاعي از كشورهاي اسلامي گرديده و
61 |
بيست درصد آن براي هزينه ضروري كنگره و شعب آن تخصيص داده مي شود .
من اكنون كه اين پيام را به رجال و شخصيت هاي مسلمان جهان مي فرستم ، پيشنهاد مي كنم كه اوّلين جلسه اين كنگره در پاييز آينده در تهران تشكيل شود و از كشورهاي اسلامي درخواست مي نمايم كه هر يك نماينده اي از رجال دانشمند و وطن دوست و سياستمدار و كارآزموده خود را براي شركت در اين كنگره انتخاب نمايند و براي اينكه اين پيشنهاد به صورت مطلوبي جامه عمل بپوشد ، لازم است بدواً كميسيون هايي براي ترتيب مقدمات اوّلين كنگره و انتخاب نماينده كه در آن شركت خواهد كرد و همچنين تعيين روز جلسه و تنظيم برنامه آن تشكيل گردد .
اين كميسيون ها بايد با يكديگر از طريق مكاتبه و يا طرق ديگر به مشورت پرداخته و پس از انتخاب نمايندگان و اتفاق بر تشكيل كنگره ( در روز معين ) نتيجه را اعلام دارند تا دعوت نامه رسمي براي حضور آنان در تهران ارسال شود .
من از رجال بزرگ اسلام كه داراي اطلاع و تجربه كافي هستند ، انتظار دارم از موقع استفاده كرده ، نتيجه افكار خود را با همكاري نسبت به اين كنگره ، در راه خدمت برادران مذهبي و هم وطن خود قرار دهند و به اين وسيله نام نيك خود را جاويدان سازند .
من اكنون در انتظارپاسخ اين دعوت ، از طرف برادران مسلمان خود بوده و از خداوند تبارك و تعالي مي خواهم كه در اين طوفانهاي سخت جهاني ، ما را در خدمت اسلام و مسلمانان و خدمت به صلح و بشريت توفيق دهد . ( 1 )
سيد ابوالقاسم كاشاني
* پي نوشت ها :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 ـ همان ، مورخ 5/6/1331 هـ . ش . ص 1 و 5