علیّ بن جعفر ( علیه السلام )

125 میقات حج - سال یازدهم - شماره چهل و چهارم - تابستان 1382 اماکن و آثار 126 علیّ بن جعفر ( علیه السلام ) پاسدار حریم ولایت محمّدرضا نعمتی آنچه در پیش رو دارید ، نقد و نظری است گذرا بر این باورِ تعصب آلود برخی فرقه های اسل


125


ميقات حج - سال يازدهم - شماره چهل و چهارم - تابستان 1382

اماكن و آثار


126


عليّ بن جعفر ( عليه السلام ) پاسدار حريم ولايت

محمّدرضا نعمتي

آنچه در پيش رو داريد ، نقد و نظري است گذرا بر اين باورِ تعصب آلود برخي فرقه هاي اسلامي كه : « بناي برقبور و زيارت درگذشتگان شرك است ! » و بر اين اساس ، تخريب قبور و بناهاي ساخته شده بر روي آنها را ، شرك ستيزي قلمداد مي كنند و حتي گاه به آن هم بسنده نكرده ، پس از تخريب ، اقدام به نبش قبور و نقل جنازه ها و يا بقاياي آنها به مناطق تحت كنترل مي كنند ؛ چنانكه چندي پيش در تخريب مسجد ، آرامگاه و كتابخانه علي عريضي فرزند برومند امام صادق ( عليه السلام ) ، شاهد آن بوديم .

اسلام و شرك ستيزي

شرك ، پديده اي است كه به فرموده قرآن كريم ، فلسفه بعثت و رسالت تمام پيامبران ، مبارزه و ستيز با آن و دعوت به توحيد بوده است .

تاريخ زندگي تمام فرستادگان خدا و پيروان آنان ، گوياي اين حقيقت است كه درگيري ها و مخالفت هاي اين برگزيدگان با مشركان ، همواره بر سر همين مسأله ؛ يعني دعوت به توحيد و ستيز با شرك بوده است .

تحمل آزارها و شكنجه هاي كفار و مشركين از سوي پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) و يارانش در مكه ـ كه منجر به هجرت مهاجران گرديد ـ در همين راستا است .

اگر مهاجران و انصار پرچم توحيد


127


را در 26 غزوه و 36 سرّيه بدوش كشيدند ، براي تحقق همين شعار و شعور بود . آنان هستي خويش را هزينه كردند تا شرك را از سرتاسر جزيرة العرب بزدايند و براي رسيدن به هدف هرجا كه رسيدند ، بتخانه ها را ويران و مساجد را برپا نمودند و با هرچه كه رايحه شرك از آن استشمام مي شد ، به سختي جنگيدند .

آنان انگيزه خويش از عملياتي نظامي را اينگونه توضيح مي دادند كه : ما براي آزاد سازي بندگان از بندگي و بردگي انسان ها و دعوت ايشان به بندگي خداوند بپاخاسته ايم .

و بدين ترتيب ، بديهي است اصحاب رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) كه ساليان سخت مبارزه هاي كلامي و نظامي را با مشركان عصر خويش پشت سرگذاشتند ، خود از نخستين گرايش يافتگان به توحيد و از مخالفان شرك جاهلي بودند و بهتر از هركسي ، از مفهوم شرك و توحيد آگاهي داشتند . پس برخورد آنان با نمادها و مظاهر و مصاديق شرك ، مي تواند راهكار و مايه تأسّي عصرها و نسل هاي بعد باشد . آنان هيچ گاه وجود گنبد و بارگاه بر روي قبور و آرامگاه هاي انبيا و اولياي الهي را ، در سيره و سخن ، كاري شرك آلود و سزاوار تخريب تلقّي نكرده اند .

چنانكه مسلمانان ، پيكر مطهّر پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) را در خانه خودش به خاك سپردند و اگر چنين كاري شرك بود ، آن حضرت را در فضايي باز دفن مي كردند .

و نيز نوشته هاي تاريخ نگاران و سفرنامه نويسان ، گواه از وجود بنا بر فراز قبور ائمه بقيع ( عليهم السلام ) و برخي از صحابه ؛ مانند عباس و عثمان و . . . بوده و هيچ يك از صحابه ، تابعين و تابعينِ تابعين و طبقات بعدي و فقهاي مدينه و . . . نه تنها در مورد عدم مشروعيت آن سخني به ميان نياورده اند ، كه پيوسته به زيارت آنان مي رفته اند .

و اصلاً حكم بناي بر قبور ، كه اباحه ، يا كراهت ، يا استحباب و . . . باشد ، مسأله اي است كه به حوزه فقه و احكام شرعي مربوط مي گردد نه حوزه اعتقادي ، تا درباره آن از توحيد و شرك سخن گفته شود ! پس چگونه مي شود كه مسلماني آگاه ، با استفاده ابزاري از مسائل اعتقادي ، آن را وسيله تكفير و شرك ديگران قرار دهد . بلكه همانگونه كه اشاره شد ، اختلاف در اين باره ، مانند اختلاف ديدگاه در ديگر مسائل فقهي


128


است كه ميان مذاهب اسلامي وجود دارد و ساختن مسجد و نمازگاه بر قبور آنان نيز از اين مسأله مستثنا نمي باشد . ( 1 )

قرآن كريم و بناي بر قبور

قرآن كريم در داستان اصحاب كهف ، سخن دو گروه از مردم را ، كه قبور آنان را مشاهده كردند و در مورد شيوه زنده نگهداشتن ياد و خاطره آنان اختلاف نظر نمودند ، اينگونه آورده است :

« . . . برخي گفتند بر روي قبورشان ساختمان يادبودي بنا كنند تا در خاطره ها ماندگار باشند و بعضي پيشنهاد كردند كه مسجدي بر فراز آن بسازند ؛ {  قالَ الَّذِينَ غَلَبُوا عَلي أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِمْ مَسْجِداً } . ( 2 )

مفسران مي گويند : نظريه دوّم سخنِ مؤمنانِ آنها بود و از آنجا كه در قرآن بر نظريه دوم ، ردّ و نقدي نيامده ، مي توان نتيجه گرفت كه اين نظريه مورد تأييد قرآن كريم است ؛ ( 3 ) زيرا ساختن بنا يا مسجد بر قبور انسان هاي صالح و اسوه ، احترام به ارزش هايي است كه آنان به آن ارزش ها آراسته بودند و هيچ گونه تضادي با مسأله يكتاپرستي و اعتقاد و عمل يك مسلمان نمي تواند داشته باشد ؛ چنانكه پيشنهاد بناي مسجد بر محل دفن اصحاب كهف ، به خاطر فداكاري ، شرك ستيزي و ايمان آنها بوده است .

زيارت قبور و عبرت آموزي

زيارت قبور نيز در جاي خود ، داراي آثار و فوايد مثبتي است كه در قرآن كريم ، در ضمن آيات مربوط به اصحاب كهف ، مطرح گرديده است : {  وَكَذلِكَ أَعْثَرْنا عَلَيْهِمْ لِيَعْلَمُواأَنَّ وَعْدَاللهِ حَقٌّ وَأَنَّ السّاعَةَ لارَيْبَ فِيها } ؛ ( 4 ) « و بدينگونه ما مردم را به حال آنان واقف ساختيم ، تا بدانند وعده خدا [ قيامت ] حق است و ترديدي در پايان جهان نيست . »

و اگر تنها همين يك نتيحه بر زيارت قبور مترتّب گردد ، كافي است كه مرد و زن مسلمان همواره به زيارت در گذشتگان اقدام كنند ؛ زيرا فراموشي از روز حساب و رستاخيز است كه عامل جرم و جنايت ها و گمراهي ها و كيفرهاي اخروي مي شود ، چنانكه در سوره « ص » فرموده است : { . . . إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللهِ لَهُمْ عَذابٌ شَدِيدٌ بِما نَسُوا يَوْمَ الْحِسابِ } ؛ ( 5 ) « كساني كه از راه خدا به گمراهي و انحراف كشيده شدند ، عذابي

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . بحوث قرآنية في التوحيد والشرك ، علامه و محقق ، جعفر سبحاني .

2 . كهف : 21

3 . بحوث قرآنية في التوحيد و الشرك ، صص81 و 82

4 . كهف : 21

5 . « ص » : 26


129


سخت ، به خاطر فراموش كردن روز حساب در انتظارشان مي باشد .

عبدالله بن ابي مليكه مي گويد : روزي باعايشه كه از قبرستان باز مي گشت ، برخورد نمودم و از او پرسيدم : از كجا مي آيي ؟ گفت : از سر قبر برادرم عبدالرحمان . از او پرسيدم : آيا پيامبر از آن منع نكرد ؟ پاسخ داد : آري ، « كان نهي عن زيارة القبور ثمّ أسرّ بزيارتها » ؛ ( 1 ) « پيشتر ، از زيارت قبور نهي كرده بود ، اما بارديگر دستور زيارت آنها داد . »

از اين رو ترمذي در ذيل حديث ابوهريره ـ كه مي گويد : « إنّ رسول الله لعن زوارات القبور » ( 2 ) ـ آورده است : « إنّ هذا كان قبل أن يرخّص في زيارة القبور ، فلمّا رخّص دخل في رخصته الرجال و النساء » ؛ ( 3 ) « اين نهي مربوط به پيش از اجازه آن حضرت در مورد زيارت قبور بود ، پس از آنكه اجازه داد ، اين اجازه شامل زن و مرد مي گردد . »

بدين ترتيب ، مي بينيم كه وجود آرامگاه ، كتابخانه ، مسجد و هر بناي يادبودي بر روي قبور درگذشتگان مؤمن و به خصوص پيامبران ، امامان و اوليا و صالحان و زيارت قبور آنان ، در اسلام منع نشده است و برخي روايات كه در اين زمينه در كتب اهل سنت آمده است قابل استناد نيست ، چنانكه آقاي دكتر زكي يماني ، ازچهره هاي سرشناس حجاز به آن اشاره و آن را نقد كرده است .

حمايت از حريم ولايت

روايت و حديث ، پس از قرآن كريم ، نخستين منبع استنباط احكام است و بخش عظيمي از فرهنگ غني و قوي اسلام از راه سنت و حديث پيامبر خدا و اهل بيت معصوم ( عليهم السلام ) به مسلمانان رسيده است ، و از اين رو ، حديث داراي جايگاه مهمي است و محدّثان حق بزرگي بر جامعه اسلامي دارند ؛ زيرا آنان با تلاش و كوشش خويش در عصر تقيّه و خفقان ، علوم مختلف اسلامي را از پيشوايان راستين دريافت كرده و از راه نقل و نشر شفاهي و كتبيِ آنها ، نسل هاي بعدي را از ثمرات آن برخوردار ساخته اند . در اين راستا ، امام صادق ( عليه السلام ) براي جلب افكار عمومي به جايگاه والاي محدّثان به معاوية بن عمّار مي فرمايد :

« راويةٌ لحديثنا يُبّثُ في النّاس و يُشدِّد في قلوب شيعتنا أفضل من ألف عابد » ؛ ( 4 ) « كسي كه احاديث فروان ما را در ميان مردم منتشر سازد ، بهوسيله آنها ،

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . نيل الأوطار ، ج4 ، ص110

2 . پيامبر خدا زناني را كه زياد به زيارت قبور مي روند لعنت كرد .

3 . سنن ترمذي ، ج3 ، ص372

4 . بحار ، ج2 ، ص145 ، ح8


130


ايمان قلبي شيعيان ما را تقويت نمايد ، برتر از هزار عابد است . »

داودبن قاسم ، كتابِ « يوم و ليله » يونس مولي آل يقطين را به امام حسن عسكري ( عليه السلام ) ارائه مي دهد ، حضرت مي فرمايد :

« أعْطاه اللّهُ بكلِّ حرف نوراً يوم القيامة » . ( 1 )

« خداوند در برابر هر واژه آن ، نوري در قيامت به او مي بخشد . »

علي بن جعفر ( عليهما السلام ) از امامزادگان جليل القدر و محدّثان برزگواري است كه به بركت عمر نسبتاً طولاني خويش ، احاديث بسياري از سرچشمه زلال ولايت دريافت و با نقل شفاهي و مكتوبِ آنها ، جامعه شيعي را از آنها بهره مند ساخت .

شيخ مفيد ( رحمه الله ) درباره او مي نويسد : « كان ( رحمه الله ) راوية للحديث ، سديد الطريق ، شديد الورع ، كثير الفضل » . ( 2 )

امين الإسلام طبرسي نيز از او به عنوان « راوية للحديث ، كثير الفضل و الورع » ( 3 ) ياد مي كند . « تعبير راوية للحديث » ، به جاي « راوي » ، از او ، براي آن است كه « الراويّة صيغة مبالغة ، أي كثير الرواية » ؛ ( 4 ) « رواية صيغة مبالغه است و به محدثي گفته مي شود كه اخبار بسياري روايت كند . »

علي بن جعفر ـ كه رحمت خداوند بر او باد ! ـ كسي است كه روايات بسيار نقل كرده ، با سند محكم . او داراي فضل و دانشي سرشار و پرهيزكاري فراوان است .

علي بن جعفر و حوزه هاي فعاليت او :

الف : مدينه : علي بن جعفر در عصري مي زيست كه از ميان تمام امكانات ، كه براي نشر و توسعه يك مكتب لازم است ، تنها اخذ و نقل حديث به صورت محدود امكان پذير بود ، آن هم گاه وضعيتي پيش مي آمد كه دسترسي مردم به پيشوايان معصوم دشوار مي شد .

چنانكه هارون بن خارجه از مردي شيعي سخن مي گويدكه زن خودرادريك نوبت سه طلاقه كرده و بعد از پشيماني ، نزد امام صادق ( عليه السلام ) ـ كه در حيره تحت نظر و ممنوع الملاقات بوده ـ مي رود وناگزير با پوشيدن لباس روستايي و تظاهر به شغل خيار فروشي ، خدمت امام ( عليه السلام ) مي رسد ، امام به او مي فرمايد : « ما أجود ما احتلت » ؛ « به راهكار خوبي توسّل جسته اي ،

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . همان ، ص 150 ، ح25

2 . ارشاد ، ص287

3 . إعلام الوري ، ص1 ، ح548

4 . بحار ، ج2 ، ص145 ، ذيل حديث 8


131


وسپس پاسخ صحيح را از آن حضرت مي شنود . » ( 1 )

و بدين سان اصحاب از فرصت هاي پيش آمده ، حدّاكثر بهره برداري را در جهت نشر حديث مي كردند . و علي بن جعفر از جمله آنان بود . او در مدت سكونت خود در مدينه ، در مسجد النبيّ مي نشست و احاديث ائمه ( عليهم السلام ) را روايت مي كرد ، در اين راستا ، محمدبن حسن بن عمار مي گويد :

« كُنْتُ عِنْدَ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّد جَالِساً بِالْمَدِينَةِ وَكُنْتُ أَقَمْتُ عِنْدَهُ سَنَتَيْنِ أَ كْتُبُ عَنْهُ مَا يَسْمَعُ مِنْ أَخِيهِ يَعْنِي أَبَا الْحَسَنِ ( عليه السلام ) » . ( 2 )

« من نزد علي بن جعفر در مدينه نشسته بودم و مدت دو سال بود كه رواياتي را كه او از برادرش ابوالحسن [ امام كاظم ( عليه السلام ) ] نقل مي كرد مي نوشتم » .

و ابن عنبه مي گويد : در روايت آمده است كه علي عُريضي در جمع اصحاب و شاگردانش نشسته بود ، محمدبن علي [ امام جواد ( عليه السلام ) ] وارد شد ، علي بن جعفر از جا برخاست و او را در جايگاه خويش نشاند و تا او آنجا بود به احترام او سخن نگفت . ( 3 )

ب : كوفه : علي بن جعفر حوزه فعاليت علمي خويش را به بيرون از زادگاهش ( مدينه ) نيز گسترش داد و به هر جا كه متقتضي ديد ، هجرت كرد . عالم بزرگوار محمد تقي مجلسي ( رحمه الله ) ، پدر بزرگوار مرحوم علاّمه مجلسي مي نويسد : به طور مسموع ، اهل كوفه ، علي بن جعفر را به كوفه دعوت كردند و او براي مدت زماني در آنجا اقامت كرد « و أخذ أهل الكوفة الأخبار منه ، و أخذه منهم أيضاً » ؛ « محدثان كوفه ، به اخذ حديث از محضر او مشغول بودند و او نيز از احاديث آنها بهره مي گرفت . » ( 4 )

ج : قم : وي در ادامه سخن خود مي افزايد : « ثمّ استدعي القمّيّون نزوله إليهم ، فنزلها ، وكان بهاحتّي مات بها » . ( 5 )

« پس از گذشت مدتي از اقامت او در كوفه ، محدثان قمي از او خواستند تا به قم برود و او به آنجا وارد شد و تا هنگام وفات در قم زيست . »

ترديدي نيست كه فراخواني او به قم كه پايگاه جمعي از محدثان نامدار شيعه بود ، نيز به منظور استفاده از محضر او صورت گرفته است . گرچه بعضي همچون مجلسي دوم و مرحوم مامقاني ورود او به قم را به دلايلي كه از نظر آنها صحيح بوده است ، درست ندانسته اند .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . بحار ، ج47 ، ص171 ، ح16

2 . كافي ، ج12 ، ص258 ، ح1 ؛ سفينه البحار ، ج2 ، ص244

3 . عمدة الطالب ، ص241

4 . روضة المتقين ، ج14 ، ص119 ؛ سفينة البحار ، ج2 ، ص244

5 . همان مدرك .


132


وفات علي بن جعفر

تاريخ وفات آن بزرگوار ؛ مانند تاريخ ولادتش ، به درستي مشخص نيست و تنها اين اندازه روشن است كه او فرزند كوچك حضرت امام صادق ( عليه السلام ) بوده و در كودكي پدر را از دست داده و به نقلي تا عصر امام هادي ( عليه السلام ) زيسته است ( 1 ) و به تقريبي كه در جاي خود گفته شده ، ولادتش احتمالا در سال 135 بوده است ودرگذشت وي درسال220بوده است . وبدين ترتيب مدت زمان حيات او به 85 سال بالغ مي گردد ( 2 ) ولي مرحوم مامقاني در صد احتمالات را بالاتر برده و عمراورابه120سال افزايش داده است . ( 3 )

و از ميان اهل سنت ، ذهبي و ابن حجر تاريخ وفات او را سال 210 هـ . ق . ثبت كرده اند .

آرامگاه علي بن جعفر

از آنجا كه در مورد هجرت او به ايران اختلاف نظريه هايي وجود دارد ، در نتيجه ، دامنه آن به محل آرامگاه او نيز كشيده شده و ازاين رو در اين باره سه نظريه گفته اند : قم ، سمنان و عُريض . ولي دو مورد نخست اعتبار چنداني ندارد و آنچه معروف تر است ، بودن آرامگاه او در عُريض مي باشد .

عريض تصغير عَرْض يا عُرْض است ، و در حوادث مربوط به عريض آمده است . ابوسفيان در جريان تاخت و تازهاي خود به نواحي مدينه ، آنجا را مورد تجاوز قرار داده و درختچه هاي نخل را به آتش كشيده است . اين منطقه در شرق مدينه واقع است و داراي نخلستان معروفي است و سادات عريضي كه نسب آنان به علي بن ابي طالب ( عليه السلام ) مي رسد ، به آنجا منسوب اند . ( 4 )

عريض درگذشته در يك كيلومتري مدينه قرار داشته ليكن اكنون جزو شهر گرديده است .

مرحوم محدث نوري كه خود او را در آنجا زيارت كرده و معتقد است كه آرامگاه او در عريض است اينگونه آورده است : « و عليه قبّة عاليه » « بر روي آرامگاه او گنبد و بارگاهي رفيع وجود دارد . » ( 5 )

علي بن جعفر و محدثان بزرگواري چون او ، حقي بزرگ بر جامعه اسلامي ما دارند و كمترين حق آنها حرمت نهادن با زيارت قبور مطهّر آنها است ولي متأسفانه در سال گذشته چنانكه در گزارش مربوط به اين حادثه تألم بار

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . عمدة الطالب ، ص241

2 . مسائل علي بن جعفر ، صص29 ، 30

3 . تنقيح المقال ، ج2 ، ص273

4 . معجم معالم الحجاز ، ج6 ، صص87 ، 88

5 . مستدرك ، ج3 ، 626


133


آمده ، مسجد و آرامگاه آن بزرگوار تخريب گرديده است .

تخريب مسجد ، كتابخانه و آرامگاه علي بن جعفر ( عليه السلام )

يكي شاهدان عيني ماجرا را چنين تعريف مي كند :

سپيده دمِ يكي از روزهاي اوايل شهريور 1381 شمسي كه هوا هنوز تاريك و روشن بود ، جمعي از نيروهاي نظامي عربستان ، به سوي منطقه عُرَيض سرازير شدند . آنان سخت مسير عبور و مرور مردم را از دو سوي راه منتهي به حرم علي بن جعفر ( عليه السلام ) مسدود كردند و سپس با ماشين آلاتي كه با خود به همراه آورده بودند ، به گونه اي شتابزده به تخريب مسجد و مقبره آن بزرگوار پرداختند و سپس در اقدامي غير انساني و اسلامي ، دو قبري را كه در آنجا قرار داشت ، نبش كردند .

در يكي از آنها ، تنها قطعاتي استخوان وجود داشت و از آرامگاه ديگر ، پيكري تازه و سالم پديدار شد ، به گونه اي كه گويي ، روز پيش از اين حادثه به خاك سپرده شده بود ، بي درنگ آنها را با آمبولانسي كه در محل حاضر بود ، به سوي قبرستان بقيع انتقال دادند و سپس در قسمت مرتفع ، آنجاكه آرامگاه ائمه اطهار ( عليهم السلام ) قرار دارد ، دفن نمودند .

آقاي زكي يماني ، درباره تخريب قبر علي بن جعفر عُرَيْضي و ديگر آثار اسلامي در آن كشور ، سوگمندانه مي نويسد :

« . . . من از طرح ها و توطئه هاي پيدا و پنهاني كه درباره آثار اسلامي در جريان است ، بسيار بيمناكم . اقدام اخيري كه در مورد قبور خاندان پيامبرخدا ( صلّي الله عليه وآله ) انجام پذيرفت و در جريان آن ، مسجد ، مدرسه و كتابخانه علي عُريضي ، فرزند امام جعفر صادق ( عليه السلام ) ، نواده رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) تخريب گرديد ، به اندازه اي زشت و هولناك است كه خطرهاي خارجي را از ياد مي برد ؛ چرا كه خسارات آن ها روزي جبران مي گردد ولي خطرهايي كه آثار اسلامي را تهديد مي كند ، براي هميشه آنها را به نابودي مي سپارد و من احساسم اين است كه توطئه اي حساب شده براي حذف و نابودي آنها از عرصه هستي در جريان است .

اگر من بخواهم آماري از آثار مهم اسلامي كه تاكنون در مكه مكرمه و در مدينه منوره به بهانه جلوگيري از بدعت و


134


شرك ، تخريب گرديده اند بشمارم ، سخن به درازا مي كشد و در نتيجه از هدف اصلي دور مي افتم . آنچه اينجا مي نويسم در حقيقت رنجنامه مظلومي است كه پيمانه شكيبايي اش لبريز گرديده و توان سكوت را از دست داده است .

اسلام يگانه ديني است كه تاريخ آن را در كتاب ها مي خوانيم و آثار برجاي مانده از آن را كه تجسّم عيني آن تاريخ است ، بر پهنه طبيعت به نظاره مي نشينيم و بدين ترتيب باورهاي ديني و اسلامي ما تقويت مي گردد و از اين رو تخريب آثار رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) و اهل بيت و صحابه آن حضرت ، در هر وضعيتي جايزنيست . آنها امانت هايي هستند كه به دست ما سپرده شده اند و چنانچه نسبت به اين مواهب الهي شتابزده و بد عمل كنيم ، تاريخ از ما به نيكي ياد نخواهد كرد .

اگر عمر بن خطاب دستور بريدن « شَجَرة البيعه » را [ درختي كه در منطقه حديبيه اصحاب در زير آن ، با پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) بيعت كردند ] صادر كرد ، براي آن بود كه زمان درازي از شرك و بت پرستي مسلمانان نمي گذشت و او بيم آن داشت كه آنها بارديگر به آن عقايد باز گردند ، ازاين رو ، جاي آن را هم كور كرد ، به گونه اي كه كسي آنجا را نمي شناخت ، ولي نظر ديگر صحابه چنين نبود ، بلكه آنان هرگاه به سوي مكه حركت مي كردند و به آنجا مي رسيدند ، در جايي كه به گمانشان نزديك جايگاه آن درخت بود ، نماز مي گزاردند و بر اين كار اصرار داشتند و آن خطري را كه عمر احساس مي كرد اين احساس براي آنان به وجود نيامد . اينان خود از همان كساني بودند كه زيرهمان درخت با آن حضرت بيعت كرده وپيامبرخدا ( صلّي الله عليه وآله ) ازآنها « خَيُر اَهلِ الأرْض » ؛ « بهترين مردم زمين » ياد كرده بود . ( 1 )

پيوسته اين درد قلبم را مي فشارد و تلخي اين خاطره ذائقه ام را مي آزارد كه خانه حضرت خديجه ( عليها السلام ) را در مكه منهدم ساختند ؛ خانه اي كه 28 سال پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در آن زيست و پسران و دخترانش در آنجا به دنيا آمدند و از همانجا به مدينه منوّره هجرت كردند .

من به درون آن خانه پربركت وارد شدم و آن را همانگونه كه كتاب هاي تاريخ توصيف كرده اند ، يافتم .

هم اينك شايعاتي در مورد تخريب بنايي كه در جايگاه ولادت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) ساخته شده در جريان است ، گرچه ساختمان اصلي اين هر دو خانه را بيش از

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . صحيح بخاري بحاشية الامام السندي ، ج3 ، ص69 ، ح4154 و ص71 ، ح4162 ـ 4164


135


هفتاد سال است كه ويران كرده اند و به دستور ملك عبدالعزيز ، در جاي مولد النبيّ ، كتابخانه و در محل خانه حضرت خديجه « مدرسه تحفيظ القرآن » ساخته اند .

چنانكه شايع است « مسجدالبيعه » نيز كه در جايگاه بيعت اوسيان و خزرجيان با پيامبر نزديك منا قرار دارد ، به زودي تخريب خواهد شد . اين مسجد در سال 144هـ . ق . در آنجا بنا گرديد و سپس در سال 629هـ . ق . و نيز در سال بعد بازسازي گرديد و تاريخ بناي آن به حدود سال 600هـ . ق . باز مي گردد .

اگر من بخواهم مساجد و ديگر اماكن و آثار فراوان مدينه منوره را كه منهدم گرديده است بشمارم ، اين نوشتار به درازا خواهد كشيد و به طوري كه شايع است ، اين روند تخريب از اين پس نيز ادامه خواهد يافت ، ولي در ميان همه آن آثار ، تخريب قبور اهل بيت ( عليهم السلام ) و قبر علي عريضي فرزند امام صادق ( عليه السلام ) متوفاي سده سوّم هجري ، وحشتناك تر و نگران كننده تر مي باشد ؛ زيرا قبور درگذشتگان هرجا كه باشند بايد مصون بمانند تا چه رسد آرامگاه كساني كه خداوند به احترام و گرامي داشت آنان امر فرموده است . . . » ( 1 )


* پي نوشت ها :

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . رمضان 1423 زكي يماني .



| شناسه مطلب: 83339