بخش 2

قلب زمین


29


ميقات حج - سال دوازدهم - شماره چهل و پنج - پاييز 1382

قلب زمين

( فهرست تفصيلي مفاهيم آيات مربوط به كعبه )

محمّدمهدي فيروزمهر

مقدّمه

{  جَعَلَ اللهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرامَ قِياماً لِلنّاسِ . . . } ؛ « خداوند ، كعبه ـبيت الحرامـ را وسيله اي براي استواري و سامان بخشيدن به كار مردم قرار داد . » ( مائده : 97 )

افراد و اجتماعي داراي حيات انساني هستند كه قرآن بر افكار ، رفتار و كردارشان حاكم و اين كتاب الهي امام و الگوي آنها باشد :

{ . . . إِنْ هُوَ إِلاّ ذِكْرٌ وَقُرْآنٌ مُبِينٌ * لِيُنْذِرَ مَنْ كانَ حَيّاً وَيَحِقَّ الْقَوْلُ عَلَي الْكافِرِينَ } ؛ « ( اين كتاب آسماني ) فقط ذكر و قرآن مبين است تا افرادي را كه زنده اند بيم دهد ( و بر كافران اتمام حجت شود ) و فرمان عذاب برآنان مسلّم گردد . » ( يس : 69 و 70 )

امّتي به بهترين راهِ هدايت دست يافته است كه قرآن امام وپيشواي آن باشد :

{  إِنَّ هذَا الْقُرْآنَ يَهْدِي لِلَّتِي هِيَ أَقْوَمُ . . . } ؛ « اين قرآن به راهي كه استوارترين راهها است هدايت مي كند . » ( اسرا : 9 )

جوامعي از بيماري روحي و رواني رنج نمي برند كه نسخه و دستور العمل آنان قرآن باشد :


30


{ وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَرَحْمَةٌ لِلْمُؤْمِنِينَ وَلا يَزِيدُ الظّالِمِينَ إِلاّ خَساراً } ؛ « و از قرآن آنچه شفا و رحمت است براي مؤمنان ، نازل مي كنيم و ستمگران را جز خسران ( و زيان ) نمي افزايد . » ( اسرا : 82 )

ملّتي از ملل دنيا و جهان اسلام پويا ، مطرح و زنده و نزد صاحب قرآن معروف و شناخته شده اند كه قرآن نزد آنان مهجور و متروك نباشد :

{ وَقالَ الرَّسُولُ يا رَبِّ إِنَّ قَوْمِي اتَّخَذُوا هذَا الْقُرْآنَ مَهْجُوراً . . . } ؛ « و پيامبر عرضه داشت : پروردگارا ! قوم من قرآن را رهاكردند » . ( فرقان : 30 )

و بالأخره افراد و گروهي از مردمان در تاريكي هاي شبهات فكري و فرهنگي سرگردان و بي پناه نمي شوند كه چراغ هدايتشان قرآن باشد . پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) فرمود :

« فَإِذَا الْتَبَسَتْ عَلَيْكُمُ الْفِتَنُ كَقِطَعِ اللَّيْلِ الْمُظْلِمِ فَعَلَيْكُمْ بِالْقُرْآنِ » ( 1 ) . « هرگاه فتنه ها مانند پاره هاي شب تاريك بر شما روي آورد ، بر شماباد به قرآن . » ( الميزان ، ج1 ، ص12 )

سالانه هزاران بلكه ميليونها انسانِ مؤمن از سراسر دنيا براي زيارت خانه خدا و انجام حج و عمره و زيارت قبور اولياي خدا رهسپار سرزمين وحي ( مكه مكرّمه و مدينه منوّره ) مي شوند تا شاهد بهره هاي سرشار مراسم و موسم حج ابراهيمي باشند . از زمان ابراهيم خليل ( عليه السلام ) تا كنون ، كه بيش از چهار هزار سال مي گذرد ، همواره حج و زيارت خانه خدا رايج و داير بوده است . آنچه از امور حج توسّط ابراهيم خليل ( عليه السلام ) پايه گذاري شده ، در تاريخ ، به « حج ابراهيمي » شهرت يافته كه ويژگي عمده آن عبارت است از منطبق و همسان بودن با فطرت و نياز واقعي انسان و پيراسته بودن از اوهام و خرافات كور و دست و پاگير ؛ امّا به تدريج در كنار حجّ ابراهيمي به جاي آن ، حج ديگري پديد آمد كه نه منطبق با فطرت و نياز واقعي انسان بود و نه عاري از اوهام و خرافات . اين نوع حج در فرهنگ اسلامي ، به « حج جاهلي » شهرت يافت . در اينجا مناسب است به چند نمونه از آموزه هاي حجّ جاهلي اشاره شود :

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . الكافي ، ج2 ، ص598


31


در حج جاهلي ، به جاي خدا و توحيد ، شرك و بت و انصاب محور بود . ( حج : 3 و . 31 )

در حج جاهلي ، حج گزار ، لخت و عريان و با سوت و كف خانه خدا را طواف مي كرد . ( اعراف : 28 ؛ انفال : 35 )

در حج جاهلي ، كساني كه محرم مي شدند ، نمي بايست از در و راههاي معمول وارد خانه شوند ، بلكه نقبي در پشت خانه مي زدند و از آن آمد و شد مي كردند و اين به عنوان يك كار نيك برايشان مطرح بود . ( بقره : 189 )

در حج جاهلي ، مشركانِ حج گزار پس از انجام حج ، در سرزمينِ منا جمع مي شدند و به جاي ذكر خدا ، به بيان آثار و مفاخر پدران خود مي پرداختند .

( بقره : 200 ) و . . .

در اينجا اين پرسش مطرح مي شود كه منشأ پيدايش اينگونه حج گزاري ، چه بود ؟ پاسخ قرآن كريم اين است كه چون آنها دستشان از وحي و معارف آسماني تهي بود ، به چنين حجّي روي آوردند ؛ ( بقره : 200 )

آنچه حجّ جاهلي را نسخ و حجّ ابراهيمي را احيا كرد ، قرآن و سنتِ پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) و تلاش جانشينان آن حضرت بود . امروز هم اگر در عرصه حج و ديگر عرصه هاي زندگي ، از قرآن و سنت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) و رهبري امامان معصوم ( عليهم السلام ) فاصله بگيريم ، مانند گذشتگان ، به حجّ مرده و بي روح و حجّ جاهلي مبتلا خواهيم شد ؛ چرا كه عمل هر فرد و جامعه اي ، بازتاب شاكله و شخصيت ( افكار و پندار و خُلق و خوي ) اوست :

{  قُلْ كُلٌّ يَعْمَلُ عَلي شاكِلَتِهِ » ؛ « ( اي پيامبر ) بگو : هر كس بر طبق روش و خلق و خوي خود عمل مي كند » ( اسرا : 84 )

و از سوي ديگر ، عمل پاك و طيّب ، نشانه شاكله و شخصيت پاك و طيّب است و عمل پليد وخبيث ، نشانه شاكله و شخصيت پليد و خبيث است :

{ وَالْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَالَّذِي خَبُثَ لا يَخْرُجُ إِلاّ نَكِداً . . . } ؛ « سرزمين پاكيزه ( و شيرين ) گياهش به فرمان پروردگار مي رويد ، اما سرزمين هاي بد طينت ( و شوره زار ) جز گياه ناچيز و بي ارزش ، از آن نمي رويد » ( اعراف : 58 )


32


بنا بر اين ، افراد و اجتماعي كه داراي شاكله و شخصيت قرآني ( كه پاكترين و كامل ترين شاكله و شخصيت است ) باشند ، اعمالشان ، و از جمله حجّشان ، پاك و طيّب خواهد بود و به هر اندازه از قرآن فاصله بگيرند ، به همان اندازه ، داراي شاكله و شخصيت و به تبع آن ، اعمال و رفتار پليد و خبيث خواهند شد .

تحوّل آفريني از وجوه تشابهِ « قرآن » و « حج » است :

قرآن ، نازل شد كه بناهاي فكري و عملي فرسوده و كهنه بشرِ دور از معارف الهي را در عرصه هاي مختلف ، از جمله در عرصه حج ، ويران كند و به جاي آن ، بناهاي فكري و عملي كارآمد و نو بسازد و چنين كرد .

و حج ، براي اين است كه حج گزار با حضور در مسجد الحرام و كنار خانه خدا و اماكن مقدس و با انجام مناسك حج ، سازمان فكري و عملي خويش را تغيير دهد و تعالي و تكامل بخشد كه از نمونه هاي تغيير و تكاملِ حاصل شده از حج ، آنگونه كه قرآن ( 1 ) و روايات گفته اند ، اين است كه حج گزارِ واقعي ، از حج بر مي گردد ، بدون اينكه گناهي بر ذمّه اش مانده باشد و حج ، تنها زماني تحوّل آفرين است كه قرآني باشد و حجّ قرآني جز در سايه انس و الفت با قرآن حاصل نمي شود و انس و الفت با قرآن ، ارتباط مستقيم و مكرر با اين كتاب نوراني است و از شروط ارتباط مستقيم با قرآن ، دانستنِ زبان آن است كه اين شرط براي بسياري از علاقه مندان به قرآن حاصل نيست ؛ و لذا لازم است معارف قرآن در موضوعات مختلف ؛ از جمله موضوع حج و امور مربوط به آن ، به نحو شايسته تدوين شود و در اختيار عموم قرار گيرد و اين نوشته با تمام نقصي كه دارد ، تلاشي است در اين راستا .

تذكر چند نكته :

1 . در اين نوشته تلاش شده است ، تمام معارف قرآني ، كه در ارتباط با شش موضوعِ « كعبه » ، « مسجد الحرام » ، « مكه » ، « حرم » ، « حج » و « عمره » ( 2 ) است ،

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . بقره : 203

2 . لازم به گفتن است كه به موضوع مسجدالحرام ، مكه ، حرم ، حج و عمره در شماره هاي بعد خواهيم پرداخت .


33


يك جا گردآوري و طبقه بندي شود و براي آسانتر دست يافتن به مطالب ، موضوعاتِ آن ـ جز مناسك حج كه به ترتيب واقعي ، از احرام تا طواف نساء آمده ـ طبق نظام الفبايي تنظيم گرديده است .

2 . افزون بر آنچه كه از صريح و ظاهر آيات مربوط به شش موضوع پيشگفته استفاده شده ، برخي احتمالات تفسيري نيز همراه با توضيح و ذكر منابع ، منعكس گرديده است .

3 . از روايات مربوط به معارف حج ، تنها رواياتي مورد استفاده قرار گرفته است كه در تفسير آيات مربوط به شش موضوع بالا وارد شده و در آنها به نحوي به آيات مورد نظر ، استشهاد و يا اشاره گرديده است .

4 . براي اينكه استفاده از اين مجموعه براي همگان ميسور باشد ، در موارد لازم ، چگونگي استفاده مطلب از آيه مورد نظر ، توضيح داده شده است .

5 . در اين نوشته ، از تفسير گرانسنگ « راهنما » بهره بسيار برده ايم . در برخي موارد متن و توضيح ، عيناً از آن تفسير آمده و گاهي مطلب با اندكي تغيير و اصلاح ، منتقل شده است . ( 1 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . لازم به يادآوري است كه ترجمه آيات ، از ترجمه قرآن كريم توسط حضرت آيت الله آقاي ناصر مكارم شيرازي استفاده شده است .


34


كعبه

آثار كعبه

* كعبه ، داراي خير و بركت فراوان براي عموم مردم :

{  إِنَّ أَوَّلَ بَيْت وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبارَكاً . . . } . ( آل عمران : 96 )

* كعبه ، مايه هدايت براي همه جهانيان :

{  إِنَّ أَوَّلَ بَيْت وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبارَكاً وَهُديً لِلْعالَمِينَ } . ( آل عمران : 96 )

هدايتگري كعبه از آن رو است كه اين خانه در اصل براي پرستش خدا ايجاد گرديده و انواع مناسك و طاعات خدا در ارتباط با آن تشريع شده است و انسان بهواسطه پرستش خدا در اطراف و سمت كعبه و انجام آن مناسك و طاعات ، به كرامت و قرب خدا و سعادت و بهشت دست مي يابد .

* كعبه ، مايه پويايي و دوام زندگي و مانع هلاكت و نابودي انسان ها :

{  جَعَلَ اللهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرامَ قِياماً لِلنّاسِ . . . . } . ( مائده : 97 )

از اهل بيت ( عليهم السلام ) نقل شده است كه در تفسير آيه بالا فرمودند : « مادام كه كعبه وجود داشته باشد و مردم به سويش روند و حج بگزارند ، نابود نمي شوند و هرگاه كعبه نابود شود و مردم حج را ترك كنند ، نابود خواهند شد . ( مجمع البيان ، ذيل آيه )

امام صادق ( عليه السلام ) فرمود : « لا يَزَالُ الدِّينُ قَائِماً مَا قَامَتِ الْكَعْبَةُ » ؛ « تا زماني كه كعبه برپاست ، دين نيز پايدار است . » ( وسائل الشيعه ، ج8 ، ص14 )

و نيز ر . ك : « نقش كعبه »


35


امنيت كعبه

* امنيت داشتن همه پناهندگان به خانه خدا ، حتّي غير انسان ها :

{ وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثابَةً لِلنّاسِ وَأَمْناً . . . } . ( بقره : 125 )

{  إِنَّ أَوَّلَ بَيْت وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ . . . . وَمَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِناً . . . } . ( آل عمران : 96 و 97 )

تقييد واژه « مَثابَةً » به وسيله « النّاس » و مقيّد نشدنِ « أَمْناً » با آن ، گوياي اين نكته است كه در خانه خدا هركس و هر چيزي در امنيت است .

* ضرورت ايجاد امنيت براي حاضران در محيط خانه خدا و حراست آنان از هرگونه آسيب و گزند :

{ وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثابَةً لِلنّاسِ وَأَمْناً . . . } . ( بقره : 125 )

{  إِنَّ أَوَّلَ بَيْت وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ . . . . وَمَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِناً . . . } . ( آل عمران : 96 و 97 )

برداشت ، بنابراين احتمال است كه جمله خبريه در مقام انشا باشد .

* تعيين كعبه به عنوان محلّ امن براي همگان ، نعمتي شايسته و بايسته به يادداشتن :

{ وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثابَةً لِلنّاسِ وَأَمْناً . . . } . ( بقره : 125 )

و « إِذْ » در اصل « و اذكر اذ . . . » و به معناي « به ياد آور هنگامي را كه . . . » است .

* امنيت كعبه ، از آياتِ روشن الهي :

{  إِنَّ أَوَّلَ بَيْت وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ . . . فِيهِ آياتٌ بَيِّناتٌ مَقامُ إِبْراهِيمَ وَمَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِناً وَلِلّهِ عَلَي النّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ . . . } . ( آل عمران : 96 و 97 )

مرحوم علاّمه طباطبايي ، افزون بر « مقام ابراهيم » ، « امنيت و حجّ خانه خدا » را هم از مصاديق « آيات بيّنات » مي داند . ( الميزان ، ذيل آيه )

* امنيت و اقتصاد قريش ، در سايه امنيت كعبه :

{  أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحابِ الْفِيلِ * أَ لَمْ يَجْعَلْ كَيْدَهُمْ فِي تَضْلِيل * وَأَرْسَلَ عَلَيْهِمْ


36


طَيْراً أَبابِيلَ * تَرْمِيهِمْ بِحِجارَة مِنْ سِجِّيل * فَجَعَلَهُمْ كَعَصْف مَأْكُول } . ( فيل : 5 ـ 1 )

{  لاِِيلافِ قُرَيْش * إِيلافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتاءِ وَالصَّيْفِ * فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَيْتِ * الَّذِي أَطْعَمَهُمْ مِنْ جُوع وَآمَنَهُمْ مِنْ خَوْف } . ( قريش : 4 ـ 1 )

ايجاد كعبه

* كعبه ، خانه مقدّس و ايجاد شده از سوي خدا :

{  جَعَلَ اللهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرامَ . . . } . ( مائده : 97 )

براي « جَعَلَ » در اين آيه ، چند معنا ذكر شده است : بين و حكم ، صير ، خلق ( روح المعاني ، ذيل آيه ) ، و نصب ( مجمع البيان ، ذيل آيه ) . برداشت ، بر اساس دو معناي اخير است .

فلسفه ايجاد كعبه

* شناخت هر چه بيشتر خدا و پي بردن به علم بي نهايتِ او ، فلسفه ايجاد كعبه و قرار دادن آن به عنوان خانه مقدّس و مركز قيام و قوام زندگي مردم از سوي خداوند :

{  جَعَلَ اللهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرامَ قِياماً لِلنّاسِ . . . ذلِكَ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللهَ يَعْلَمُ ما فِي السَّماواتِ وَما فِي اْلأَرْضِ وَأَنَّ اللهَ بِكُلِّ شَيْء عَلِيمٌ } . ( مائده : 97 )

معناي اين آيه و وجه اين برداشت ، با توجّه به آيه 12 سوره طلاق ـ كه به طور كلّي فلسفه خلقت را پي بردن به علم و قدرت بي نهايت خداوند معرفي مي كند ـ : {  اللهُ الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَماوات وَمِنَ اْلأَرْضِ مِثْلَهُنَّ يَتَنَزَّلُ اْلأَمْرُ بَيْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللهَ عَلي كُلِّ شَيْء قَدِيرٌ وَأَنَّ اللهَ قَدْ أَحاطَ بِكُلِّ شَيْء عِلْماً } واضح و روشن است .

بانيان كعبه

* ابراهيم ( عليه السلام ) بنا كننده اصليِ كعبه و اسماعيل ( عليه السلام ) ياور و كمك كار او در بناي آن :

{ وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْراهِيمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَإِسْماعِيلُ . . . } . ( بقره : 127 )

عطف كردن فاعلي بر فاعلِ ديگر ، پس از آوردن فاعلِ نخست و متعلّقات فعل ـ چنانكه در آيه بالا اين گونه است ـ مي تواند اشاره به تفاوت آن فاعل در انجام كار باشد . اين برداشت را ، علاوه بر آيه 26 سوره حج ، روايتِ امام صادق ( عليه السلام ) نيز كه فرمود : « ابراهيم ( عليه السلام ) خانه را بنا كرد و اسماعيل ( عليه السلام ) از ذي طوي سنگ آورد . . . » تأييد مي كند . ( 1 )

* توجه وخلوص كامل بناكنندگان كعبه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . نور الثقلين ، ج1 ، ص128 ، ح376


37


( ابراهيم واسماعيل ( عليهما السلام ) ) به خداوند ، هنگام بناي آن :

{  وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْراهِيمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَإِسْماعِيلُ رَبَّناتَقَبَّلْ مِنّاإِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ } . ( بقره : 127 )

* دعا و راز و نياز بانيان كعبه ( ابراهيم واسماعيل ( عليهما السلام ) با خداوند ، هنگام ساختنِ آن :

{ وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْراهِيمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَإِسْماعِيلُ رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنّا إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ * رَبَّنا وَاجْعَلْنا مُسْلِمَيْنِ لَكَ . . . * رَبَّنا وَابْعَثْ فِيهِمْ } . ( بقره : 129 ـ 127 )

* فرمان يافتن پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) از جانب خداوند ، بر يادآوري و بزرگداشت بنيانگذاران كعبه ( ابراهيم و اسماعيل ( عليهما السلام ) ) :

{ وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْراهِيمُ الْقَواعِدَ . . . } . ( بقره : 127 )

« و اذ » در اصل « و اذكر اذ . . . » بوده است .

* ابراهيم ( عليه السلام ) مجدّد و معمار بناي كعبه :

{ وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْراهِيمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَيْتِ . . . . } . ( بقره : 127 )

{ وَإِذْ بَوَّأْنا لاِِبْراهِيمَ مَكانَ الْبَيْتِ . . . } . ( حج : 26 )

* تجديد بناي كعبه توسط ابراهيم خليل ( عليه السلام ) ، واقعه اي بس مهم و شايان ياد آوري :

{ وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْراهِيمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَيْتِ . . . } . ( بقره : 127 )

{ وَإِذْ بَوَّأْنا لاِِبْراهِيمَ مَكانَ الْبَيْتِ . . . } . ( حج : 26 )

بناي كعبه

* كعبه بنايي ساخته شده بر اساس توحيد محض :

{ وَإِذْ بَوَّأْنا لاِِبْراهِيمَ مَكانَ الْبَيْتِ أَنْ لا تُشْرِكْ بِي شَيْئاً . . . } . ( حج : 26 )

* كعبه بنايي ساخته شده بر اساس نقشه خداوند و معماريِ ابراهيم ( عليه السلام ) :

{ وَإِذْ بَوَّأْنا لاِِبْراهِيمَ مَكانَ الْبَيْتِ . . . } . ( حج : 26 )

* ابراهيم و اسماعيل ( عليهما السلام ) برپاكننده ديوارهاي كعبه و سازنده آنها :

{ وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْراهِيمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَإِسْماعِيلُ . . . } . ( بقره : 127 )

* دعا و درخواست هاي ابراهيم و اسماعيل ( عليهما السلام ) از خداوند ، هنگام بناي كعبه :

1 . پذيرش عمل بناي كعبه 2 . رسيدن به مقام تسليمِ محض در برابر خدا 3 . آموزش مناسك حج به آنان 4 . پذيرش توبه ايشان 5 . پديد آمدن امّتي فرمانبردار در برابر خدا ، از


38


ميان نسلشان 6 . بعثت پيامبري از ميان ايشان ، به هدف تلاوت آيات الهي بر آنان ، تعليم كتاب و حكمت به ايشان و تزكيه آنان :

{ وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْراهِيمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَإِسْماعِيلُ رَبَّنا تَقَبَّلْ مِنّا . . . * رَبَّنا وَاجْعَلْنا مُسْلِمَيْنِ لَكَ وَمِنْ ذُرِّيَّتِنا أُمَّةً مُسْلِمَةً لَكَ وَأَرِنا مَناسِكَنا وَتُبْ عَلَيْنا . . . * رَبَّنا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولاً مِنْهُمْ يَتْلُوا عَلَيْهِمْ آياتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتابَ وَالْحِكْمَةَ وَيُزَكِّيهِمْ . . . } . ( بقره : 129 ـ 127 )

* توجه ابراهيم و اسماعيل ( عليهما السلام ) به اسماء و صفات الهيِ « رب ، سميع ، عليم ، توّاب ، رحيم ، عزيز و حكيم » ، در دعاهاي خود ، هنگام بناي كعبه :

{  وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْراهِيمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَإِسْماعِيلُ رَبَّنا . . . إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ * رَبَّنا . . . إِنَّكَ أَنْتَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ * رَبَّنا . . . إِنَّكَ أَنْتَ التَّوّابُ الرَّحِيمُ * رَبَّنا . . . إِنَّكَ أَنْتَ الْعَزِيزُالْحَكِيمُ } . ( بقره : 129 ـ 127 )

* كعبه ، بنايي بر اساس تقوا ، پاكي و به دور از هرگونه آلودگي هاي ظاهري و باطني :

{ . . . وَعَهِدْنا إِلي إِبْراهِيمَ وَإِسْماعِيلَ أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ . . . } . ( بقره : 125 )

{ وَإِذْ بَوَّأْنا لاِِبْراهِيمَ مَكانَ الْبَيْتِ أَنْ لا تُشْرِكْ بِي شَيْئاً وَطَهِّرْ بَيْتِيَ . . . . } . ( حج : 26 )

ممكن است مقصود از تطهير خانه خدا ، بناي آن بر اساس طهارت و به دور از هرگونه شرك و بي تقوايي باشد ( مجمع البيان ، ذيل آيه 125 بقره )

تطهير كعبه

* تطهير كعبه و مصون داشتن آن از هر ناپاكي و آلودگي ، عهد و فرمان خدا به ابراهيم و اسماعيل ( عليهما السلام ) :

{ . . . وَعَهِدْنا إِلي إِبْراهِيمَ وَإِسْماعِيلَ أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ . . . } . ( بقره : 125 )

* تطهير خانه خدا از لوث وجود مشركان ، فرمان خدا به ابراهيم و اسماعيل ( عليهما السلام ) :

{ . . . وَعَهِدْنا إِلي إِبْراهِيمَ وَإِسْماعِيلَ أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ . . . } . ( بقره : 125 )

از امام صادق ( عليه السلام ) روايت شده كه فرمود : « طَهِّرا بَيْتِيَ » يعني مشركان را از خانه من دور كنيد . ( تفسير قمي و مجمع البيان ، ذيل آيه ) .

* ابراهيم خليل ( عليه السلام ) مسؤول اصلي توليت ، تطهير و آماده سازي كعبه براي زائران :

{ وَإِذْ بَوَّأْنا لاِِبْراهِيمَ مَكانَ الْبَيْتِ أَنْ لا تُشْرِكْ بِي شَيْئاً وَطَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطّائِفِينَ وَالْقائِمِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ } . ( حج : 26 )


39


از اينكه در سوره بقره ، حضرت ابراهيم و اسماعيل ( عليهما السلام ) مأمور تطهير كعبه شدند و در اين آيه تنها ابراهيم خليل ( عليه السلام ) مأمور به چنين امري شده ، مي توان گفت كه : ابراهيم مسؤول اصليِ اين كار و اسماعيل ( عليه السلام ) كمك كار او بوده است .

توطئه انهدام كعبه

* توطئه و لشگر كشي اصحاب فيل ( ابرهه و ياران او ) براي انهدام كعبه و عقيم ماندن آن از سوي خداوند :

{  أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحابِ الْفِيلِ * أَ لَمْ يَجْعَلْ كَيْدَهُمْ فِي تَضْلِيل * وَأَرْسَلَ عَلَيْهِمْ طَيْراً أَبابِيلَ * تَرْمِيهِمْ بِحِجارَة مِنْ سِجِّيل * فَجَعَلَهُمْ كَعَصْف مَأْكُول } . ( فيل : 5 ـ 1 )

* ناكامي توطئه انهدام كعبه و نابودي لشكر فيل سواران ، بهواسطه سنگ باران دسته هاي پرنده ، واقعه اي شگفت آور و تأمل انگيز :

{  أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحابِ الْفِيلِ * أَ لَمْ يَجْعَلْ كَيْدَهُمْ فِي تَضْلِيل * وَأَرْسَلَ عَلَيْهِمْ طَيْراً أَبابِيلَ * تَرْمِيهِمْ بِحِجارَة مِنْ سِجِّيل * فَجَعَلَهُمْ كَعَصْف مَأْكُول } . ( فيل : 5 ـ 1 )

* توطئه انهدام كعبه و شكست آن ، امري كاملاً معروف و شناخته شده براي مردم عصر نزول قرآن :

{  أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحابِ الْفِيلِ * أَ لَمْ يَجْعَلْ كَيْدَهُمْ فِي تَضْلِيل * وَأَرْسَلَ عَلَيْهِمْ طَيْراً أَبابِيلَ * تَرْمِيهِمْ بِحِجارَة مِنْ سِجِّيل * فَجَعَلَهُمْ كَعَصْف مَأْكُول } . ( فيل : 5 ـ 1 )

از « أَ لَمْ تَرَ » ؛ « آيانديدي » ، استفاده مي شود كه اين ماجرا در آن عصر امري مسلّم و شناخته شده بود .

جهاني بودن كعبه

* كعبه ، خانه مقدس خدا و مركز جهاني براي عموم مردم و تمام قشرها و گروه ها ، نه فقط براي مؤمنان :

{ وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثابَةً لِلنّاسِ وَأَمْناً . . . } . ( بقره : 125 )

{  إِنَّ أَوَّلَ بَيْت وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ مُبارَكاً وَهُديً لِلْعالَمِينَ } . ( آل عمران : 96 )

{  جَعَلَ اللهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرامَ قِياماً لِلنّاسِ . . . . } . ( مائده : 97 )


40


خدمتگزاران كعبه

* تطهير و مصون نگاه داشتن كعبه از هر ناپاكي و آلودگي ، وظيفه خدمتگزاران كعبه :

{ . . . وَعَهِدْنا إِلي إِبْراهِيمَ وَإِسْماعِيلَ أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ . . . } . ( بقره : 125 )

{ وَإِذْ بَوَّأْنا لاِِبْراهِيمَ مَكانَ الْبَيْتِ أَنْ لا تُشْرِكْ بِي شَيْئاً وَطَهِّرْ بَيْتِيَ . . . } . ( حج : 26 )

كار تطهير و . . . كعبه منحصر به جناب ابراهيم و اسماعيل ( عليهما السلام ) نبوده ؛ بلكه وظيفه همه خدمتگزاران كعبه است .

* مهيّا كردن و آماده سازي كعبه براي طواف كنندگان ، معتكفان و نمازگزاران ، وظيفه خدمتگزاران كعبه :

{ . . . وَعَهِدْناإِلي إِبْراهِيمَ وَإِسْماعِيلَ أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ لِلطّائِفِينَ وَالْعاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ } . ( بقره : 125 )

{  وَإِذْ بَوَّأْنا لاِِبْراهِيمَ مَكانَ الْبَيْتِ . . . وَطَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطّائِفِينَ وَالْقائِمِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ } . ( حج : 26 )

* ابراهيم و اسماعيل ( عليهما السلام ) دو خدمتگزار كعبه به فرمان خداوند :

{ . . . وَعَهِدْنا إِلي إِبْراهِيمَ وَإِسْماعِيلَ أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ . . . } . ( بقره : 125 )

خدمتگزاري كعبه

* خدمتگزاري كعبه ، منصبي الهي و امري بس مهم :

{ . . . وَعَهِدْنا إِلي إِبْراهِيمَ وَإِسْماعِيلَ أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ . . . } . ( بقره : 125 )

از اينكه خدمتگزاران كعبه از سوي خدا تعيين شدند و به جاي « امرنا » ، « عهدنا » به كار رفته است ، استفاده مي شود كه اولاً : خدمتگزاري كعبه منصبي الهي است و ثانياً : امري مهم است .

از اينكه خدمتگزاران كعبه از سوي خدا تعيين شدند و به جاي « امرنا » ، « عهدنا » به كار رفته است ، استفاده مي شود كه اولاً : خدمتگزاري كعبه منصبي الهي است و ثانياً : امري مهم است .

* خدمتگزاري كعبه عهد خداوند با ابراهيم و اسماعيل ( عليهما السلام ) :

{ . . . وَعَهِدْنا إِلي إِبْراهِيمَ وَإِسْماعِيلَ أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ . . . } . ( بقره : 125 )


41


زائران كعبه

* زائران خانه خدا داراي احترام و قداست ويژه در پيشگاه خداوند :

{  يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُحِلُّوا شَعائِرَ اللهِ . . . وَلاَ آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرامَ يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنْ رَبِّهِمْ وَرِضْواناً } . ( مائده : 2 )

* زائران كعبه ( اعم از طواف گنندگان ، معتكفان و نمازگزاران ) داراي مقامي ارجمند در نزد خداوند :

{ . . . وَعَهِدْنا إِلي إِبْراهِيمَ وَإِسْماعِيلَ أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ لِلطّائِفِينَ وَالْعاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ } . ( بقره : 125 )

{ وَإِذْ بَوَّأْنا لاِِبْراهِيمَ مَكانَ الْبَيْتِ أَنْ لا تُشْرِكْ بِي شَيْئاً وَطَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطّائِفِينَ وَالْقائِمِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ } . ( حج : 26 )

از اينكه پيامبراني بزرگ همچون ابراهيم و اسماعيل ( عليهما السلام ) مأمور آماده سازي خانه خدا براي زائران كعبه بودند ، مي توان استفاده كرد كه زائران كعبه مقامي ارجمند دارند .

* ضرورت ايجاد امنيت براي زائران كعبه :

{ وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثابَةً لِلنّاسِ وَأَمْناً . . . } . ( بقره : 125 )

{  إِنَّ أَوَّلَ بَيْت وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ . . . . وَمَنْ دَخَلَهُ كانَ آمِناً . . . } . ( آل عمران : 96 و 97 )

{  يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُحِلُّوا شَعائِرَ اللهِ . . . وَلاَ آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرامَ . . . } . ( مائده : 2 )

* ضرورت آماده سازي خانه خدا براي زائران آن :

{ . . . وَعَهِدْنا إِلي إِبْراهِيمَ وَإِسْماعِيلَ أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ لِلطّائِفِينَ وَالْعاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ } . ( بقره : 125 )

{ وَإِذْ بَوَّأْنا لاِِبْراهِيمَ مَكانَ الْبَيْتِ أَنْ لا تُشْرِكْ بِي شَيْئاً وَطَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطّائِفِينَ وَالْقائِمِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ } . ( حج : 26 )

از اينكه پيامبراني بزرگ همچون ابراهيم و اسماعيل ( عليهما السلام ) مأمور آماده سازي خانه خدا براي زائران كعبه بودند ، مي توان استفاده كرد كه زائران كعبه مقامي ارجمند دارند .


42


* حالات سه گانه زائر حاضر در اطراف كعبه : طواف ، اعتكاف ( روي آوردن به كعبه همراه با توجه و مراقبت ) و نمازگزاردن :

{ . . . طَهِّرا بَيْتِيَ لِلطّائِفِينَ وَالْعاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ } . ( بقره : 125 )

{ . . . وَطَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطّائِفِينَ وَالْقائِمِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ } . ( حج : 26 )

مرحوم طبرسي از برخي مفسّران نقل كرده است كه : مقصود از : { . . . لِلطّائِفِينَ وَالْقائِمِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ } سه گروه مختلف نيست ، بلكه زائر خانه خدا وقتي طواف نمايد از « الطائفين » است و هرگاه در اطراف كعبه بنشيند ( و به آن بنگرد ) از « العاكفين » است و هنگامي كه نمازگزارد ، از « الركّع السجود » خواهد بود . ( مجمع البيان ، ذيل آيه 125 بقره )

* لزوم پرهيز از هتك حرمت زائر خانه خدا ، حتي در صورت شرك و بت پرستي او :

{  يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لا تُحِلُّوا شَعائِرَ اللهِ . . . وَلاَ آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرامَ يَبْتَغُونَ فَضْلاً مِنْ رَبِّهِمْ وَرِضْواناً } . ( مائده : 2 )

در شأن نزول آيه آمده است كه : گروهي از مشركان براي عمره و زيارت خانه خدا راهيِ مكه بودند و مسلمانان خواهان هجوم به آنان شدند ، در آن هنگام ، اين آيه نازل شد . ( مجمع البيان ، ذيل آيه )

جمله { . . . وَلا يَجْرِمَنَّكُمْ . . . } اين معنا را تأييد مي كند . البته اين يك دستور موقّت بود و در سال نهم هجرت ، مشركان به حكم آيه 28 سوره توبه از نزديك شدن به مسجدالحرام ممنوع شدند .

زيارت كعبه

* كعبه ، محل زيارت مكرر و پياپي مردم :

{ وَإِذْ جَعَلْنَا الْبَيْتَ مَثابَةً لِلنّاسِ . . . } . ( بقره : 125 )

« مَثابَةً » از ثوب ، به معناي رجوع كردن است و مثابه بودن خانه


43


خدا معنايش اين است كه مردم مكرر به آنجا رجوع مي كنند . ( ر . ك : مجمع البيان ، ذيل آيه )

* تصميم پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) و ياران او به زيارت خانه خدا در سال ششم هجري و ممانعت مشركان از آن :

{  هُمُ الَّذِينَ كَفَرُوا وَصَدُّوكُمْ عَنِ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَالْهَدْيَ مَعْكُوفاً أَنْ يَبْلُغَ مَحِلَّهُ . . . } . ( فتح : 25 )

* زيارت كعبه در دو شكل حج و عمره :

{ . . . فَمَنْ حَجَّ الْبَيْتَ أَوِ اعْتَمَرَ . . . } . ( بقره : 158 )

رؤياي زيارت كعبه

* رؤياي پيامبرخدا ( صلّي الله عليه وآله ) در باره ورود به مسجدالحرام و زيارت كعبه توسط وي و يارانش ( درسال ششم هجرت ) :

{  لَقَدْ صَدَقَ اللهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرامَ إِنْ شاءَ اللهُ آمِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُؤُسَكُمْ وَمُقَصِّرِينَ لا تَخافُونَ . . . } . ( فتح : 27 )

* شك و ترديد منافقان در مورد صادق بودن خواب پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در باره زيارت كعبه و انجام عمره و تأكيد خداوند بر حقانيت و تحقّق آن :

{  لَقَدْ صَدَقَ اللهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرامَ إِنْ شاءَ اللهُ آمِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُؤُسَكُمْ وَمُقَصِّرِينَ لا تَخافُونَ . . . } . ( فتح : 27 )

مفسّران نقل كرده اند كه پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در سال ششم هجرت ، پيش از حركت به سوي حديبيه ، در عالم رؤيا ديدند كه مسلمانان وارد مسجدالحرام شدند . حضرت خوابش را براي ياران گزارش كردند و آنان خوشحال و اميدوار شدند كه در آن سال وارد مكه خواهند شد ، اما پس از حركت به سوي حديبيه و منتهي شدن اين سفر به صلح حديبيه و بازگشت مسلمانان به مدينه ، بدون زيارت


44


كعبه ، منافقان گفتند ما نه وارد مسجدالحرام شده ايم و نه عمره انجام داده ايم و در پي اين گونه شبهه افكني هاي آنها ، آيه فوق نازل شده است ( مجمع البيان ، ذيل آيه )

* صلح حديبيه تدبير خداوند و زمينه ساز تحقّق رؤياي پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در باره زيارت كعبه و ورود مؤمنان به مسجدالحرام با امنيت و آرامش :

{  لَقَدْ صَدَقَ اللهُ رَسُولَهُ الرُّؤْيا بِالْحَقِّ لَتَدْخُلُنَّ الْمَسْجِدَ الْحَرامَ إِنْ شاءَ اللهُ آمِنِينَ مُحَلِّقِينَ رُؤُسَكُمْ وَمُقَصِّرِينَ لا تَخافُونَ فَعَلِمَ ما لَمْ تَعْلَمُوا فَجَعَلَ مِنْ دُونِ ذلِكَ فَتْحاً قَرِيباً } . ( فتح : 27 )

سابقه تاريخي كعبه

* كعبه نخستين خانه بنا شده براي مردم جهت عبادت و پرستش خداوند :

{  إِنَّ أَوَّلَ بَيْت وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ . . . } . ( آل عمران : 96 )

اين برداشت بر اساس ظاهر آيه و طبق رواياتي است كه مي گويد موضعِ كعبه اوّلين نقطه از زمين بود كه بر روي آب آشكار شد و زمين از آنجا گسترش يافت و نيز طبق رواياتي است كه پيدايش كعبه را مرتبط و مقارن با هبوط آدم ( عليه السلام ) به زمين مي داند . ( مجمع البيان ، ذيل آيه ؛ الحج و العمرة في الكتاب و السنة ، ص76 ، ح133 )

* وجود كعبه در زمان آدم ( عليه السلام ) و برپايي حج در آن ، توسط وي :

{  إِنَّ أَوَّلَ بَيْت وُضِعَ لِلنّاسِ لَلَّذِي بِبَكَّةَ . . . } . ( آل عمران : 96 )

از امام باقر ( عليه السلام ) پرسيدند آيا پيش از بعثت پيامبر اسلام ( صلّي الله عليه وآله ) حج گزارده مي شد ؟ حضرت فرمود : آري . . . آدم ، نوح و سليمان ( عليهم السلام ) در خانه خدا حج گزاردند . . . همانگونه كه خداي تعالي مي فرمايد : {  إِنَّ أَوَّلَ بَيْت . . . } ( تفسيرعياشي ، ج1 ، ص186 ، ح92 )

* وجود پايه ها و اساس كعبه پيش از بناي ديوارهاي آن توسط ابراهيم و اسماعيل ( عليهما السلام ) :

{ وَإِذْ يَرْفَعُ إِبْراهِيمُ الْقَواعِدَ مِنَ الْبَيْتِ وَإِسْماعِيلُ . . . } . ( بقره : 127 )

از اينكه بالا بردن و ساختن ديوارهاي كعبه به ابراهيم و اسماعيل ( عليهما السلام ) نسبت داده شده ولي بناي پايه و اساس به ايشان نسبت داده نشده ، چنين بر مي آيد كه : اساس و پايه ها از دير باز وجود داشته است . اين برداشت را روايت امام صادق ( عليه السلام ) تأييد مي كند كه فرمود : « . . . خانه خدا چون درّ سفيدي بود ، خداوند آن را به آسمان بالا برد و اساس آن باقي بود . . . پس خداوند ابراهيم و اسماعيل ( عليهما السلام ) را مأمور كرد كه كعبه را بر همان پايه هاي


45


قبلي بنا كنند » . ( تفسيربرهان ، ج1 ، ص155 ، ح9 )

* وجود بقاياي كعبه هنگام اوّلين سفر ابراهيم ( عليه السلام ) به سرزمين مكه :

{  رَبَّنا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِواد غَيْرِ ذِي زَرْع عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ . . . } . ( ابراهيم : 37 )

سوگند به كعبه

* سوگند خداوند به بيت المعمور ( كعبه ) :

{ وَالْبَيْتِ الْمَعْمُورِ } . ( طور : 4 )

اين برداشت ، بنابراين احتمال است كه مقصود از « الْبَيْتِ الْمَعْمُورِ » كعبه باشد ، آنگونه كه برخي از مفسران احتمال داده اند . ( ر . ك : مجمع البيان ؛ الميزان ، ذيل آيه )

شكل هندسي كعبه

* كعبه بنايي به شكل مكعب و داراي شش سطح مربع :

{ . . . هَدْياً بالِغَ الْكَعْبَةِ . . . * جَعَلَ اللهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرامَ . . . } . ( مائده : 95 و 97 )

انتخاب نام « كعبه » براي خانه خدا ، اشاره به شكل خاص هندسي آن است .

شايان ذكر است كه طبق روايتي ، از امام صادق ( عليه السلام ) سؤال شد چرا كعبه را كعبه ناميدند ؟ فرمود : براي اينكه مربع است . پرسيدند : چرا مربع شد ؟ فرمود : براي اينكه در مقابل بيت المعمور قرار گرفته و آن مربع است . پرسيدند : چرا بيت المعمور چهارگوش شده است ؟ فرمود : براي اينكه در برابر عرش قرار گرفته است . پرسيدند : چرا عرش مربع است ؟ فرمود : براي اينكه كلماتي كه اسلام برآنها استوار است ، چهار كلمه است و آن : « سُبْحانَ اللهِ ، وَالْحَمْدُ للهِِ ، وَلا اِلهَ اِلاّاللهُ ، وَاللهُ اَكْبَر » است ( علل الشرايع ، ج2 ص398 )

طواف كعبه

* طواف به گرد كعبه از واجبات الهي :

{ . . . وَلْيَطَّوَّفُوا بِالْبَيْتِ الْعَتِيقِ . . . } . ( حج : 29 )

* ضرورت آماده سازي كعبه واطراف آن براي طواف :

{ . . . طَهِّرا بَيْتِيَ لِلطّائِفِينَ . . . } . ( بقره : 125 )


46


{ . . . وَطَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطّائِفِينَ . . . } . ( حج : 26 )

* طواف كعبه عالي ترين عبادت براي افراد غير مجاور آن :

{ . . . طَهِّرا بَيْتِيَ لِلطّائِفِينَ وَالْعاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ } . ( بقره : 125 )

{ . . . وَطَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطّائِفِينَ وَالْقائِمِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ } . ( حج : 26 )

بيشتر مفسران « لِلطّائِفِينَ » را افراد غير مجاور كعبه و « الْعاكِفِينَ » را مجاوران آن دانسته اند ( مجمع البيان ؛ جامع البيان ، ذيل آيه 125 بقره )

گروهي از مفسران بر اساس اين معنا گفته اند : اين دلالت دارد بر افضليت طواف بر نماز براي افراد غير مجاور با كعبه ( تفسير كبير ، ذيل آيه 125 بقره )

* لزوم تقديم طواف بر نماز زيارت كعبه :

{ . . . وَطَهِّرْ بَيْتِيَ لِلطّائِفِينَ وَالْقائِمِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ } . ( حج : 26 )

غربت كعبه

* در غربت قرار داشتن كعبه پيش از سفر ابراهيم ( عليه السلام ) به مكه :

{ . . . وَعَهِدْنا إِلي إِبْراهِيمَ وَإِسْماعِيلَ أَنْ طَهِّرا بَيْتِيَ . . . } . ( بقره : 125 )

از برخي مفسران نقل شده كه در باره « طَهِّرا بَيْتِيَ » گفته اند : مقصود اين است كه خانه مرا از بت هايي كه بر در آن آويخته است تطهير نماييد . ( مجمع البيان ، ذيل آيه )

اگر اين نقل صحّت داشته باشد ، علاوه براينكه وجود كعبه را پيش از سفر ابراهيم اثبات مي كند ، بيانگر اين است كه در آن روزگار كعبه محلّ زيارت و مركز بت و بت پرستان بوده است . همانگونه كه در روزگار جاهليت در درون آن ، به تعداد روزهاي سال بت نگه داشته مي شد .

* قرار داشتن كعبه در هاله اي از غربت و مظلوميت در روزگار جاهليت و پيش از


47


ظهور اسلام :

{ وَما كانَ صَلاتُهُمْ عِنْدَ الْبَيْتِ إِلاّ مُكاءً وَتَصْدِيَةً . . . } . ( انفال : 35 )

{ وَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً قالُوا وَجَدْنا عَلَيْها آباءَنا وَاللهُ أَمَرَنا بِها . . . } . ( اعراف : 28 )

گروهي از مفسران گفته اند : « فاحِشَةً » در آيه بالا ، اشاره است به عمل مشركان عصر جاهليت ، كه با حالت عريان ، كعبه را طواف مي كردند و مي گفتند : خداوند ما را به اين عمل فرمان داده است ( ر . ك : مجمع البيان ، ذيل آيه )

و نيز ر . ك : « مناسك حج ، طواف » .

قبله شدن كعبه

* تغيير قبله از بيت المقدس به سمت كعبه ( در سال دوم هجرت ) :

{  قَدْ نَري تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّماءِ فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضاها فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَحَيْثُ ما كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ . . . } . ( بقره : 144 )

* كعبه ، قبله امت اسلام در هر مكان و در هر زمان :

{ . . . وَحَيْثُ ما كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ . . . } .

* كعبه قبله ميانه براي امت ميانه ( امت اسلام ) :

{  سَيَقُولُ السُّفَهاءُ مِنَ النّاسِ ما وَلاّهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ الَّتِي كانُوا عَلَيْها . . . * وَكَذلِكَ جَعَلْناكُمْ أُمَّةً وَسَطاً } . ( بقره : 142 و 143 )

گويا معناي « كَذلِكَ . . . » اين است كه تغيير قبله در راستاي پديد آوردن امت وسط و ميانه است . در تفسير نمونه ( ج1 ، ص483 ) آمده است : قبله مسلمانان قبله اي ميانه است ؛ زيرا مسيحيان ، تقريباً به سمت شرق مي ايستادند ، به خاطر اينكه بيشتر ملل مسيحي در كشورهاي عربي زندگي مي كردند و براي ايستادن به سوي محل تولّد عيسي ( عليه السلام ) كه در بيت المقدس بود ناگزير بودند به سمت مشرق بايستند و به اين ترتيب جهت مشرق قبله آنان بود ، ولي يهود كه بيشتر در شامات و بابل و مانند آن به سر مي بردند و به سوي بيت المقدس كه تقريباً در سمت غرب آنان بود ، مي ايستادند و به اين ترتيب ، نقطه غرب قبله آنان بود امّا كعبه كه نسبت به مسلمانان آن روز ( مسلمانان مدينه ) در سمت جنوب و ميان مشرق و مغرب قرار داشت يك خط ميانه محسوب مي شد .


48


* كعبه قبله مورد پسند و دلخواه پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) :

{ قَدْ نَري تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّماءِ فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضاها فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ . . . } . ( بقره : 144 )

* خرده گيري و شبهه افكني سفيهان نسبت به تغيير قبله ، از بيت المقدس به جانب كعبه :

{  سَيَقُولُ السُّفَهاءُ مِنَ النّاسِ ما وَلاّهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ الَّتِي كانُوا عَلَيْها . . . } . ( بقره : 142 )

* مالكيت همه جانبه خداوند بر تمام جهت هاو مكان ها ، مجوز تغيير قبله از بيت المقدس به سمت كعبه :

{  سَيَقُولُ السُّفَهاءُ مِنَ النّاسِ ما وَلاّهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ الَّتِي كانُوا عَلَيْها قُلْ لِلّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ . . . } . ( بقره : 142 )

* پذيرش كعبه به عنوان قبله به جاي بيت المقدس ، امري بس دشوار جز براي هدايت يافتگان :

{ . . . وَما جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِي كُنْتَ عَلَيْها إِلاّ لِنَعْلَمَ مَنْ يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ يَنْقَلِبُ عَلي عَقِبَيْهِ وَإِنْ كانَتْ لَكَبِيرَةً إِلاّ عَلَي الَّذِينَ هَدَي اللهُ . . . } . ( بقره : 143 )

* تغيير قبله ازبيت المقدس به سوي كعبه ، نعمتي بزرگ دررديف نعمت رسالت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) :

{ وَمِنْ حَيْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَحَيْثُ ما كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ . . . * كَما أَرْسَلْنا فِيكُمْ رَسُولاً مِنْكُمْ . . . } . ( بقره : 150 و 151 )

برداشت فوق ، مبتني بر اين است كه « كاف » در « كما » براي تشبيه باشد ، براين مبنا تغيير قبله ، كه از آيه قبل به دست مي آيد « مشبّه » و ارسال پيامبر « مشبّه به » مي باشد و « تشبيه » مسأله قبله به نعمت رسالت ، نشانگر عظمت آن است .

* تعيين كعبه به عنوان قبله ، حكمي حق ( حكمت آميز و به جا ) و از ناحيه خداوند :

{ وَمِنْ حَيْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَإِنَّهُ لَلْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ . . . } . ( بقره : 149 )

آثار قبله شدن كعبه

* قبله شدن كعبه ، زمينه ساز هدايت انسان ها به صراط مستقم :

{  سَيَقُولُ السُّفَهاءُ مِنَ النّاسِ ما وَلاّهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ الَّتِي كانُوا عَلَيْها قُلْ لِلّهِ الْمَشْرِقُ وَالْمَغْرِبُ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ إِلي صِراط مُسْتَقِيم } . ( بقره : 142 )


49


* قبله شدن كعبه به جاي بيت المقدس ، سبب جدايي صفوف پيروان واقعي پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) از صفوف مدعيان پيروي :

{ . . . وَما جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِي كُنْتَ عَلَيْها إِلاّ لِنَعْلَمَ مَنْ يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ يَنْقَلِبُ عَلي عَقِبَيْهِ . . . } . ( بقره : 143 )

* تغيير قبله از بيت المقدس به جانب كعبه ، منشأ اعتراض سفيهان و ايجاد سؤال براي شماري از مؤمنان :

{  سَيَقُولُ السُّفَهاءُ مِنَ النّاسِ ما وَلاّهُمْ عَنْ قِبْلَتِهِمُ الَّتِي كانُوا عَلَيْها . . . * وَما كانَ اللهُ لِيُضِيعَ إِيمانَكُمْ . . . } . ( بقره : 142 و 143 )

بعضي از مفسّران گفته اند : پس از تغيير قبله ، شماري از مسلمانان گفتند : پس اعمالي كه به سمت بيت المقدس انجام داده ايم چه مي شود و آنهايي كه از دنيا رفتند تكليفشان چه خواهد شد ؟ ! خداوند فرمود : « وَما كانَ اللهُ . . . » ( مجمع البيان ، ذيل آيه )

نيز ر . ك : « فلسفه قبله شدن كعبه » .

زمينه قبله شدن كعبه

* علاقه و انتظار پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) ، زمينه تغيير قبله از بيت المقدس به سمت كعبه :

{  قَدْ نَري تَقَلُّبَ وَجْهِكَ فِي السَّماءِ فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضاهـا فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِـدِ الْحَرامِ . . . } . ( بقره : 144 )

در شأن نزول آيه بالا گفته اند : پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) بيشتر دوست مي داشت كه كعبه به جاي بيت المقدس قبله باشد . حضرت به جبرئيل فرمود : دوست دارم خداوند مرا از قبله يهود به غير آن برگرداند . جبرئيل گفت : من بنده اي همانند تو هستم و تو نزد پروردگارت گرامي هستي . پس ، از او در خواست كن . جبرئيل به آسمان رفت و پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) همواره به آسمان مي نگريست ، به اين


50


اميدكه جبرئيل خواسته اش را بياورد . در اين حالات بود كه آيه بالا نازل شد ( مجمع البيان ، ذيل آيه ) .

سبب اينكه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) به دنبال تغيير قبله بود ، اين بوده است كه ، از طرفي يهوديان از روي خرده گيري مي گفتند : اين چگونه پيامبري است كه دين مستقل ندارد و به طرف قبله ما نماز مي گزارد و از سويي مشركان مكه مي گفتند : او ( پيامبر ) از قبله آباء و اجدادي خود روي برگردانده و به طرف قبله يهوديان مي ايستد . لذا حضرت شديداً تمايل داشتند كه كعبه به جاي بيت المقدس قبله قرار گيرد تا بهانه از دست هر دو گروه گرفته شود .

فلسفه قبله شدن كعبه

* آزمودن مدعيان ايمان و اسلام و پيروي از پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) از فلسفه هاي تغيير قبله از بيت المقدس به سوي كعبه :

{ . . . وَما جَعَلْنَا الْقِبْلَةَ الَّتِي كُنْتَ عَلَيْها إِلاّ لِنَعْلَمَ مَنْ يَتَّبِعُ الرَّسُولَ مِمَّنْ يَنْقَلِبُ عَلي عَقِبَيْهِ . . . } . ( بقره : 143 )

* گرفته شدن بهانه از دست مخالفان و دشمنان ، از حكمت هاي تغيير قبله از بيت المقدس به سوي كعبه :

{ وَمِنْ حَيْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَحَيْثُ ما كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ لِئَلاّ يَكُونَ لِلنّاسِ عَلَيْكُمْ حُجَّةٌ . . . } . ( بقره : 150 )

* اتمام نعمت خدا بر امت اسلام و رهنمون شدن آنان به خير و سعادت ، از فلسفه هاي قبله قرار دادن كعبه به جاي بيت المقدس :

{ وَمِنْ حَيْثُ خَرَجْتَ فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَحَيْثُ ما كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ شَطْرَهُ . . . وَلاُِتِمَّ نِعْمَتِي عَلَيْكُمْ وَلَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ } . ( بقره : 150 )

قبله شدن كعبه و اهل كتاب

* آگاهي پيشين اهل كتاب از حقانيت تغيير يافتن قبله مسلمانان ازبيت المقدس به سوي كعبه :

{ . . . فَلَنُوَلِّيَنَّكَ قِبْلَةً تَرْضاها فَوَلِّ وَجْهَكَ شَطْرَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ وَحَيْثُ ما كُنْتُمْ فَوَلُّوا وُجُوهَكُمْ


51


شَطْرَهُ وَإِنَّ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ لَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ . . . * الَّذِينَ آتَيْناهُمُ الْكِتابَ يَعْرِفُونَهُ كَما يَعْرِفُونَ أَبْناءَهُمْ . . . } . ( بقره : 144 و 146 )

يك احتمال اين است كه ضمير « يَعْرِفُونَهُ » به قبله ( امرالقبله ) برگردد ( مجمع البيان ، ذيل آيه )

قداست كعبه

* كعبه ، داراي شرافت و ارزش خاص در پيشگاه خداوند :

{ . . . طَهِّرا بَيْتِيَ } . ( بقره : 125 )

{ . . . طَهِّرْ بَيْتِيَ . . . } . ( حج : 26 )

{  فَلْيَعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَيْتِ } . ( قريش : 3 )

از اينكه خداوند با ياي اضافه تشريفي « بيت » به « يا » ي متكلم ، كعبه را خانه خود خوانده و نيز از اينكه خود را « ربّ » بيت ( كعبه ) معرفي كرده ، استفاده مي شود كه كعبه در پيشگاه خداوند داراي ارزش و شرافتي خاص است .

* كعبه خانه مقدس و داراي حرمت ويژه :

{ . . . وَلاَ آمِّينَ الْبَيْتَ الْحَرامَ . . . } . ( مائده : 2 )

{  جَعَلَ اللهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرامَ . . . . } . ( مائده : 97 )

{  رَبَّنا إِنِّي أَسْكَنْتُ مِنْ ذُرِّيَّتِي بِواد غَيْرِ ذِي زَرْع عِنْدَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ . . . } . ( ابراهيم : 37 )

{ وَالْبَيْتِ الْمَعْمُورِ } . ( طور : 4 )

بنابراين احتمال ، كه مقصود از « الْبَيْتِ الْمَعْمُورِ » كعبه باشد ، سوگند به آن بيانگر حرمت و قداست آن است .

* شكسته شدن حرمت كعبه از سوي مردمِ روزگار جاهليت ، با انجام دادن امور لغو و بيهوده در اطراف آن ، به عنوان عبادت :

{ وَما كانَ صَلاتُهُمْ عِنْدَ الْبَيْتِ إِلاّ مُكاءً وَتَصْدِيَةً . . . } . ( انفال : 35 )

* شكستن حرمت كعبه با انجام امور لغو و بيهوده ، سبب كفر و گرفتار شدن به عذاب سخت الهي :

{ وَما كانَ صَلاتُهُمْ عِنْدَالْبَيْتِ إِلاّ مُكاءً وَتَصْدِيَةً فَذُوقُوا الْعَذابَ بِماكُنْتُمْ تَكْفُرُونَ } . ( انفال : 35 )


52


* حرمت شكنان كعبه مورد تهديد خداوند :

{  جَعَلَ اللهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرامَ قِياماً لِلنّاسِ وَالشَّهْرَ الْحَرامَ وَالْهَدْيَ وَالْقَلائِدَ . . . * اعْلَمُوا أَنَّ اللهَ شَدِيدُ الْعِقابِ . . . } . ( مائده : 97 و 98 )

* هجوم آورندگان به كعبه و حرمت شكنان آن ، در معرض عذابي سخت از جانب خداوند :

{  أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحابِ الْفِيلِ * أَ لَمْ يَجْعَلْ كَيْدَهُمْ فِي تَضْلِيل * وَأَرْسَلَ عَلَيْهِمْ طَيْراً أَبابِيلَ * تَرْمِيهِمْ بِحِجارَة مِنْ سِجِّيل * فَجَعَلَهُمْ كَعَصْف مَأْكُول } . ( فيل : 5 ـ 1 )

* آشكار شدن هرچه بيشترِ قداست و عظمت كعبه براي مردم جزيرة العرب ، پس از واقعه حمله فيل سواران و نابودي آنان :

{  أَ لَمْ تَرَ كَيْفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصْحابِ الْفِيلِ . . . } . ( فيل : 1 )

{  لاِِيلافِ قُرَيْش * إِيلافِهِمْ رِحْلَةَ الشِّتاءِ وَالصَّيْفِ . . . } . ( قريش : 4 ـ 1 )

* پاسداران حرمت كعبه بهره مند از مغفرت و رحمت الهي :

{  جَعَلَ اللهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرامَ قِياماً لِلنّاسِ وَالشَّهْرَ الْحَرامَ وَالْهَدْيَ وَالْقَلائِدَ . . . * اعْلَمُوا أَنَّ اللهَ شَدِيدُ الْعِقابِ وَأَنَّ اللهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ } . ( مائده : 97 و 98 )

مي توان گفت « اعْلَمُوا أَنَّ اللهَ شَدِيدُ الْعِقابِ . . . » تهديد است عليه حرمت شكنان .

و « وَأَنَّ اللهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ » تشويق است به حفظ حرمت مقدسات .

* حرمت كعبه و محوريت آن براي قيام و قوام زندگي مردم ، زمينه تفكر و شناخت علم بي نهايت خداوند :

{  جَعَلَ اللهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرامَ قِياماً لِلنّاسِ . . . ذلِكَ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللهَ يَعْلَمُ ما فِي السَّماواتِ وَما فِي اْلأَرْضِ وَأَنَّ اللهَ بِكُلِّ شَيْء عَلِيمٌ } . ( مائده : 97 )

راز قداست كعبه

* تأسيس كعبه بر اساس توحيد محض و به دور از هرگونه شرك و ناخالصي ، رمز قداست و احترام آن در پيشگاه خداوند :

{ وَإِذْ بَوَّأْنا لاِِبْراهِيمَ مَكانَ الْبَيْتِ أَنْ لا تُشْرِكْ بِي شَيْئاً وَطَهِّرْ بَيْتِيَ . . . } . ( حج : 26 )

* خواست و تشريع خداوند منشأ قداست و حرمت ويژه كعبه :

{  جَعَلَ اللهُ الْكَعْبَةَ الْبَيْتَ الْحَرامَ . . . . } . ( مائده : 97 )


53


* پي نوشت ها :



| شناسه مطلب: 83346