بخش 8

سیمای مدینه


155


ميقات حج - سال دوازدهم - شماره چهل و پنج - پاييز 1382

نقد و معرفي كتاب


156


سيماي مدينه

دريا دار ايوب صبري ( 1 ) / علي اكبر مهدي پور

مجموعه « مرآت الحرمين » ، شامل اخبار و آثار منتشر شده در كتب مقدّس ، در باره مكه مكرّمه و مدينه منوّره ؛ حوادث و رخدادهاي آنها در طول قرون و اعصار ؛ تاريخ قبايل متوطّن در آنها ، از گذشته دور تا اوايل قرن چهاردهم هجري است .

مدينه منوّره تجلّيگاه سيناي وجود ، جلوه گاه بينش شهود ، سرچشمه فيوضات حضرت محمود ، حقيقت آراي عنايات معبود ، پرستش گاهِ : {  لِمَنِ الْمُلْكُ الْيَوْمَ } ( 2 ) ؟ پاسخ فرمايِ : { . . . للهِ الْواحِدِ الْقَهّارِ } ( 3 ) ، آستان ملك پاسبان اشرف كاينات ، پايگاه حكومت افضل موجودات ، مصداق بارز : {  فَاخْلَعْ نَعْلَيْك . . . } ( 4 ) كعبه مقصود شيفتگان يار ، قبله موعود طالبان فيض حضور و ميعادگاه راهيان وادي طور است .

شبنم درود بيكران و تحيّات بي پايان ، بر گلبن حديقه تكوين ، رشك فردوس برين ، شميم افزاي گلگشت علّيين ، صدر نشين سلسله مرسلين ، فيض ياب « سِدْرَةِ الْمُنْتَهي » ربّ العالمين ( 5 ) ، هدايتگر طالبان حق و يقين ، نگين انبيا و ختم مرسلين باد !

نسيم رحمت حق ، بر صدر نشينان صدق و يقين ، سُلاله پاك ختم المرسلين و پيروان راستين دين مبين باد !

* * *

بر ارباب دانش و بينش پوشيده نيست كه حرمين شريفين در طول قرون و اعصار ،

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . دريا دار سرتيپ ايوب صبري ، نويسنده كتاب ارزشمند « مرآت المدينه » ، كه بخش مختصري از آن در اين شماره تقديم خوانندگان گرامي شد ، در اوايل قرن 19م . در دهكده « اَرميّه » در جنوب شرقي « تساليا » در 250 كيلومتري « آتن » پايتخت يونان ديده به دنيا گشود . وي پس از گذراندن تحصيلات عالي ، به مقام « مين باشي » ( سرتيپ ) در دولت عثماني نايل آمد ، سپس به سرپرستي مدرسه عالي نيروي دريايي و رياست ديوان محاسبات ارتش عثماني برگزيده شد و در ماه صفر 1308 هـ . ( برابر ايلول 1890م ) درگذشت .

از او آثار ارزشمند فراواني برجاي ماند كه از آن جمله است :

1 ) احوال جزيرة العرب .

2 ) اسباب العنايه ، در ترجمه بداية النهايه .

3 ) تاريخ وهّابيان .

4 ) ترجمه شمائل شريف .

5 ) تكملة المناسك .

6 ) رياض الموقنين .

7 ) شرح بأنت سعاد .

8 ) محمود السّير ، در سيره پيامبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) .

9 ) مرآت الحرمين ، تاريخ مكه و مدينه ، در 5 مجلّد .

10 ) نجات المؤمنين ( احكام و معارف ) .

گفتني است ، همه آثار ياد شده به زبان تركي استانبولي مي باشد .

2 . غافر : 16

3 . همان .

4 . طه : 12

5 . اشاره به معراج و كريمه { عِنْدَ سِدْرَةِ الْمُنْتَهي } : النّجم : 14


157


همواره مورد توجه محققان و پژوهشگران بوده و آثار فراواني به زبان فارسي و تازي در اين زمينه به رشته تحرير در آمده است . ولي در ديار عثماني ( تركيه ) اثر شايسته اي در اين رابطه منتشر نشده بود كه در اثر توجهات خاص سلطان عبد الحميد ثاني ( 1 ) ، اين كمترين ، توفيق تهيّه و تنظيم اين اثر ارزشمند را در دو جلد پيدا كرد .

جلد نخست ، با عنوان « مرآت مكه » كه به زيور طبع آراسته شد و مورد توجه علاقمندان قرار گرفت و در سطح گسترده اي انتشار يافت .

جلد دوم آن ، دستخوش حوادث شده ، روزگاري بس دراز در بوته تعطيل قرار گرفت .

اكنون خوشوقتم كه فرصتي پيش آمد و توانستم دست نوشته هاي خود را تنظيم نموده ، نكات ارزشمند فراواني از كتاب گرانسنگ « خلاصة الوفا بأخبار دار المصطفي » اثر خامه « سمهودي » ( 2 ) برگزينم و بر نوشتار خود ـ كه بر اساس مشاهدات شخصي و تحقيقات ديرينه خود فراهم آمده است ـ بيفزايم و با عنوان « مرآت مدينه » به دوستداران و شيفتگان مدينة الرّسول ( ( صلّي الله عليه وآله ) ) تقديم كنم .

* * *

هجرت سراي رسول گرامي اسلام ( مدينه ) ، با چشمه سارهاي فراوان ، باغستان هاي بسيار و بناهاي آباد ، دوّمين شهر مشهور حجاز است . اين شهر ، گرچه در عصر جاهلي و برهه اي از صدر اسلام ، از نظر عمران و آبادي ، مورد توجه قرار نگرفته بود ، ولي بعدها مورد اهتمام سلاطين و زمامداران قرار گرفت . در عمران و آبادي آن تلاش فراوان شده و امروزه به صورت يكي از شهرهاي آباد منطقه در آمده است .

مدينه منوّره در دشتي هموار و مرتفع ، در 025 درجه و 20 دقيقه عرض شمالي ، 37

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . سلطان عبدالحميد خان ثاني ، سي و چهارمين پادشاه عثماني ، جلوس 1293 ـ 1327 هـ . ق .

2 . سمهودي ، نور الدين علي بن احمد مصري ( متوفاي 911هـ . ) كتاب گسترده اي در باره مدينه منوّره نوشت و آن را « اقتفاء الوفا بأخبار دار المصطفي » نام نهاد و سپس آن را تلخيص كرده ، با عنوان « وفاء الوفا بأخبار دار المصطفي » به رشته تحرير درآورد . اين كتاب در چهار جلد بزرگ ، به سال 1374 هـ . در مصر به طبع رسيد و سپس بارها در لبنان افست شده است .

سمهودي يكبار ديگر آن را تلخيص كرده ، به نام « خلاصة الوفاء بأخبار دار المصطفي » نشر داده است .

مؤلف ( ايوب بصري ) در كتاب مرآت مدينه ، از گزينه سوم مطالبي برگزيده و بر كتاب خود افزوده است .


158


درجه و 3 دقيقه طول شرقي قرار گرفته ( 1 ) ، از شمال به كوه « اُحُد » و از شرق به كوه « طبري » محدود است .

در ميان اهالي مدينه ، كه تعداد آنها 30000 تن تخمين زده مي شود ( 2 ) . تعداد انگشت شماري از فرزندان انصار يافت مي شود . ديگر ساكنان اين شهر مقدس ، از تبار كساني هستند كه از بلاد ديگر به قصد مجاورت حرم مطهر رسول مكرم ( ( صلّي الله عليه وآله ) ) به اين شهر مهاجرت كرده ، در اين بلده طيّبه مأوا گزيده اند .

به پيروي از احاديث صحيحي كه از زبان درر بار پيامبرخدا ( ( صلّي الله عليه وآله ) ) شرف صدور يافته ، كه فرموده اند :

1 ) « مَنْ زارَ قَبْري وَجَبَتْ لَهُ شَفاعَتي » . ( 3 )

2 ) « ما بَيْنَ قَبْري وَمِنْبَري رَوْضَةٌ مِنْ رِياضِ الْجَنَّةِ » . ( 4 )

همه حجاج بيت الله الحرام ـ بدون استثنا ـ همه ساله پيش از مراسم حج يا پس از آن ، به قصد زيارت قبر مطهّر نبيّ مكرّم ( ( صلّي الله عليه وآله ) ) به مدينه منوّره مشرّف شده ، پيشاني ادب بر آستان ملك پاسبان آن حضرت مي سايند . با زيارت اين قبله عاشقان و كعبه مشتاقان ، به ذيل عنايت خاتم پيامبران توسّل مي جويند و براي دست يابي به شفاعت موعود ، در آن روضه منوّره حضور مي يابند و به عبادت حيّ داور و زيارت قبر پيامبر مي پردازند .

برخي از اين سعادت پيشگان ، به هنگام تشرّف به عتبه بوسي روضه مطهّر ، آنچنان مجذوب جذبه هاي پيامبر گرامي ( ( صلّي الله عليه وآله ) ) قرار مي گيرند كه از شهر و ديار خويش دسته شسته ، رخت سفر بسته ، مجاورت حرم نبوي را بر مي گزينند .

قسمت اعظم ساكنان مدينه منوره را كساني تشكيل مي دهند كه خانه و كاشانه خود را ترك كرده ، به حضرت دوست پناه آورده اند .

در ميان قبايل معروف مدينه مي توان از « آل بري » و « آل سمهودي » نام برد كه آل بري از مغرب و آل سمهودي از مصر به اين سرزمين آمده و رحل اقامت افكنده اند .

مدينه منوره در 400 كيلومتري شمال مكه ( 5 ) و 100 كيلومتري شرقِ درياي سرخ قرار دارد ، مسير مكه تا مدينه ريگزار و سنگلاخ مي باشد و به ندرت قابل كشت و زراعت است .

چهار سوي مدينه به وسيله سور بسيار زيبايي به شكل مربع شكسته ، محصور است

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . موقعيت جغرافيايي شهر مدينه در منابع جديد چنين آمده : مدينه در مدار 39 درجه و 36 دقيقه شرقي در خط طولي و 24 درجه و 28 دقيقه و 5 ثانيه در خط عرضي قرار دارد . [ جعفريان ، رسول ، آثار اسلامي مكه و مدينه ، ص139 ] .

2 . يعني در ايّام تأليف كتاب ، و امروزه آمار ساكنان مدينه ، از مرز 000/600 نفر گذشته است .

3 . تقي الدين سبكي شافعي ، متوفاي 756 هـ . كتاب ارزشمند « شفاء السقام » را با اين حديث آغاز كرده و دهها منبع براي آن برشمرده است . [ شفاء السّقام ، چ حيدر آباد دكن ، 1402هـ . ص 2 ـ 14 ] .

4 . كليني ، فروع كافي ، ج4 ، ص553

5 . در متن « غرب مكه » كه صحيح آن « شمال مكه » و صحيح تر آن « شمال شرقي مكه » مي باشد . و فاصله مدينه تا مكه را در منابع فعلي 450 الي 500 كيلو متر مي نويسند .


159


و چهار طرف آن را رشته كوههاي به هم پيوسته احاطه كرده ، صخره هاي سخت و استواري در جهت باد شمال قرار دارد و قلعه قديمي و مستحكمي به نام « حصار داخلي » در درون سور مدينه موجود است .

اين سور 14000 ذراع طول و حدود 20 متر ارتفاع دارد و ضخامت آن به 10 متر مي رسد . ( 1 ) سنگ هايي كه در اين سور به كار رفته در نهايت سختي و صلابت است .

باروهاي مدينه پنج دروازه به اسامي زير دارد :

1 ) درب المصلاّ

2 ) درب الصغير

3 ) درب الشامي

4 ) درب ا لسوارقيه

5 ) درب البقيع

« درب مصلاّ » به نام هاي : درب سويقه ، باب السّوق و باب المصر نيز ناميده مي شد و بر سر درِ آن ، كريمه زير نبشته شده بود :

{  إِنَّهُ مِنْ سُلَيْمانَ وَاِنَّهُ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحيمِ ، أَلاّ تَعْلوُا عَلَيَّ وَأْتُوني مُسْلِمينَ } . ( 2 )

پايه ها و ديوارهاي آن ، با سنگ هاي سياه و با صلابت ، در نهايتِ استحكام ساخته شده بود ، ليكن با گذشت زمان ، قسمت هايي از آن فرو ريخته بود .

اين دروازه ( درب مصلاّ ) در قسمت غربي سور ، در راستاي مصلاي پيامبر ( ( صلّي الله عليه وآله ) ) در روزهاي اعياد ، در 645 متريِ باب السلام قرار دارد .

« درب صغير » در نزديكي قلعه امير ، در راستاي درب مصلا قرار دارد . نامگذاري

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . در متن « آرشون » تعبير شده و آن كمي بيش از يك متر مي باشد ، ولي ما به جاي آرشون ، تعبير متر را به كار برديم .

2 . نمل : 30 و 31


160


آن به « درب صغير » ، از نظر مقايسه با « باب شامي » است ، كه به آن درب كبير نيز گفته مي شود .

« درب بقيع » در سمت شرقي سور ، به عنوان « باب الجمعه » مشهور شده و حدود 430 متر از باب جبرئيل فاصله دارد .

يادآوري :

منظور از ذراع كه در مورد طول سور مدينه به كار برديم ، همان ذراع معماري است ، ولي آنچه در مورد مساحت حجره شريفه و روضه مطهره به كار خواهيم برد ، ذراع آدمي است .

« ذراع آدمي » همان ذراع دست است و آن ، با توجه به كسريِ يك هشتم از ذراع متداول در مصر و حجاز ، معادل دو وجب خواهد بود ، كه ذراع رايج در مصر و حجاز معادل يك ذراع و يك سوم ذراع آدمي است .

درب بقيع تا نيمه قرن هشتم بسته بود ، ملك صالح مصري در سال 755هـ . آن را گشود و ساكنان آن منطقه را قرين مسرّت نمود . ولي مدتي بعد ، باز هم مسدود شد و به تدريج پايه هاي آن فرو ريخت و دروازه بودن خود را از دست داد . در نتيجه ، تعداد دروازه هاي سور مدينه به چهار كاهش يافت .

پدر سلطان عبد الحميد ( 1 ) در روزگاري كه سعادت تجديد بناي روضه مطهر را داشت ، براي تسهيل در امر بيرون آوردن وسايل ساختماني ، در ميان باب بقيع و باب شامي ، درب جديدي به نام « باب مجيدي » گشود و شمار درهاي حصار مدينه به پنج ، افزايش يافت .

برج هاي پنجگانه

بر فراز هر يك از دروازه هاي پنجگانه ، برجي بسيار زيبا و دلنواز ، با نقش و نگار لطيف و روح افزا ساخته شده ، كه وظيفه ديدباني در برابر تهاجم اعراب باديه نشين را به عهده دارد .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . پدر وي : سلطان عبد العزيز ، سي و دومين پادشاه عثماني ، جلوس 1277 ـ 1293هـ . ق .


161


مدينه رسول در عصر رسالت

در عصر سعادت اقتران رسالت ، در اطراف مدينه چيزي به نام برج و بارو وجود نداشت ، بلكه دو قبيله بزرگ « اوس » و « خزرج » دو نياي بزرگ انصار ، خانه هاي خود را به شكل ساختمان هاي زنجيره اي در كنار يكديگر و به صورت به هم پيوسته ساخته بودند و در نتيجه ، شهر قديمي مدينه به صورت يك شهر بسيار بزرگ تجلّي مي كرد ، كه يك سوي آن تا منطقه روح افزاي « قُبا » رسيده بود .

آباداني شهر مدينه در عصر رسالت به اوج خود رسيد و تا هنگامه فاجعه دلخراش و خانماسوز « حَرّه » هر لحظه بر زيبايي آن افزوده مي شد ، ولي از آن تاريخ به بعد ، رو به ويراني نهاد و در عهد « طائع لله » ( 1 ) محل تاخت و تاز اعراب باديه نشين شد . اموال و اشياي اهالي به تاراج رفت ، تا عضدالدوله وزير شايسته آل بويه ( 2 ) در سال 360هـ . ( 3 ) براي حفاظت و حراست از ساكنان حريم نبوي ، در برابر چپاولگران بدوي ، باروي بسيار مستحكمي ساخت .

برج و باروي مدينه

حصار محكمي كه عضد الدوله بنياد نهاد ، حدود دو قرن پا برجا بود و در مواقعي به تعمير و مرمّت نياز پيدا مي كرد .

با گذشت زمان ، برخي از برجها ، باروها و قسمتهايي از ديوارهاي آن فرسوده شد و فرو ريخت . باديه نشينان بي فرهنگ با نفوذ از نقاط ياد شده ، به ايذا و آزار اهالي مدينه دست يازيدند .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . الطائع لله ، فرزند المطيع لله ، از خلفاي عباسي ، روز 13 ذي قعده 363هـ . ق . به دنبال خلع پدرش از خلافت ، بر مسند خلافت نشست و تا روز 19 شعبان 381هـ . ق . حكم راند . در تاريخ ياد شده ، بهاء الدوله او را وادار به خلع خويشتن از خلافت نمود و در شب عيد فطر 393هـ . در گذشت . [ سيوطي ، تاريخ الخلفاء ، ص410 ] .

2 . عضد الدوله بويهي ، وزير شايسته « طائع لله عباسي » آثار ارزشمند فراواني از خود به يادگار نهاد ، كه از آن جمله است :

1 ) گنبد و بارگاه حرم مطهّر مولاي متقيان در نجف اشرف .

2 ) گنبد و بارگاه سالار شهيدان در كربلاي معلاّ .

3 ) گنبد و بارگاه ائمّه بقيع در مدينه منوّره .

4 ) ساختمان دار الشّفاي بغداد .

5 ) بازار مشهور به : « سوق الأمير » در شيراز . [ مؤلف ] .

3 . به نقلي ديگر در سال 363 هـ . [ مؤلف ] .


162


به سال 450هـ . جمال الدين محمدبن ابي منصور اصفهاني ، صاحب رباط عجم ( 1 ) سور محكمي بر شالوده هاي كهن ساخت و قسمت هاي فرسوده را بازسازي كرد و اهالي مدينه را از هجوم اشقيا رهايي داد .

در كتابي كه به قلم « شهاب الدين ابن ابي شامه » به رشته تحرير درآمده ، از ابن اثير نقل كرده كه گفت :

روزي در مسجد النبي ( ( صلّي الله عليه وآله ) ) يكي از اهالي مدينه را ديدم كه در مورد « جمال الدين اصفهاني » دعاي بسيار عريض و طويلي نمود ، از علّت آن جويا شدم . گفت :

همه اهاليِ مدينه ، همه روزه در حقّ او دعاي خير مي كنند ؛ زيرا او بود كه اهالي اين شهر را از شرّ باديه نشين هاي مهاجم نجات داد .

پيش از آنكه وي باروي مدينه را بازسازي كند ، اشقياي بدوي به اين شهر مقدس يورش مي بردند . دامها را غارت مي كردند و ما لحظه اي از شرِّ آنها در امان نبوديم .

از اين رهگذر نه فقط ما ، بلكه خطيب جمعه نيز در خطبه هاي نماز جمعه مي گويد :

« بارالها ! حريم محمدبن علي بن ابي منصور را محافظت فرما ! چنانكه او حريم پيامبرت را محافظت نمود . خدايا ! او را مورد مغفرت قرار داده ، در رضوان خود جايش عطا فرما ! »

« ابن خلكان » انتساب اوّلين سور مدينه به آل بويه را مورد ترديد قرار داده ، معتقد است كه نخستين باروي مدينه به سال 163هـ . به فرمان « اسحاق بن محمد جعدي » بنياد شده و چهار درب داشته ، كه يكي به سوي قبرستان بقيع ، ديگري به سوي وادي عقيق ، سوّمي به طرف قبور شهداي احد و چهارمي به سوي غرب باز مي شده است .

او مي افزايد : اين سور باگذشت زمان از ميان رفت تا اينكه آل بويه آن را مرمت كردند و يا سور ديگري در اطراف آن كشيدند ؛ ولذا بنياد برج و باروي مدينه به آل بويه نسبت داده شد .

ديگر مورّخان اين نظريه را مردود دانسته ، نخستين سور مدينه را به معزّالدوله ( وزير آل بويه ) ( 2 ) و تجديد بناي آن را به جمال الدين اصفهاني ( صاحب رباط عجم ) به طور قطع و يقين نسبت داده ، اين نقل را بر ديگر نقل ها ترجيح داده اند .

آنان كه ويرانه هاي سور قديمي عضدالدوله را مشاهده كرده اند ، مي گويند : اين سور

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . رباط عجم در بخش هاي بعدي معرفي خواهد شد . [ مؤلف ] .

2 . دولت آل بويه را سه برادر به نام هاي : علي ، حسن و احمد ، پسران ماهي گيري به نام « بويه » اهل گيلان تشكيل دادند . علي بر فارس ، احمد بر كرمان و حسن بر ري ، كاشان ، اصفهان و همدان چيره شدند .

احمد به سال 334 هـ . بغداد را گرفت . خليفه مكتفي ( 333 ـ 334 ) او را معزّ الدّوله ، علي را عماد الدوله و حسن را ركن الدوله ناميد . از آن پس ، خلفاي عباسي به اطاعت آنها گردن نهادند . [ دكتر محمد معين ، فرهنگ معين ، ج5 ، ص51 ] .

عضد الدوله ديلمي ( 338 ـ 372 هـ . ) ، پادشاه مقتدر آل بويه ، پسر همين ركن الدوله حسن مي باشد . [ همان ، ج5 ، ص1179 ] .


163


از « كوه سلع » تا « وادي بطحانه » ادامه داشت و مصلاي اعياد پيامبر خدا ( ( صلّي الله عليه وآله ) ) كه در زمان ما به عنوان « مسجد النّبي » شناخته مي شود ، با همه بيوت وابسته در داخل آن سور قرار داشت و سور قديم بسيار پهن و عظيم بود .

پس از بازسازيِ سور ، توسط جمال الدين اصفهاني و تأمين آسايش و امنيت اهالي ، روز به روز ساكنان مدينه رو به افزايش نهاد . به طوري كه محدوده سور پاسخگوي اين همه جمعيت نشد . فقراي مدينه ناگزير هر كدام زميني در بيرون سور فراهم كرده ، در حدّ توان ، خانه و سرپناهي ساختند و در بيرون سور مسكن گزيدند .

با تأسيس اين خانه ها در خارج سور ، اعراب باديه نشين فرصت يافته ، دست به چپاول گشودند و به اين خانه ها يورش بردند و اموالشان را غارت كردند و زنان و كودكان را اسير گرفتند .

شهيد نورالدّين ، وضع اسفبار اين بينوايان را نزد سلطان محمودبن زنگي گزارش كرد و از او تقاضا نمود كه با تأسيس سور وسيع تري ، اين خانه ها را در داخل سور جاي دهد .

اين سور كه بقاياي آن در مدخل شهر مدينه مشاهده مي شود ، به سال 558 هـ . تأسيس گرديد و ساكنان محلاّت جديد مدينه را از شرّ باديه نشينان يغماگر نجات داد .

بر سر درِ يكي از درهاي سور ، كه در محاذات قبرستان بقيع قرار دارد ، تابلويي موجود است كه عبارت زير در آن حك شده است :

« بنده نيازمند خداوندِ بي نياز ، محمودبن زنگي بن آق سنقر ، به سال 558 هـ . به تأسيس اين سور فرمان داد . »

به استناد اين نبشته ، بسياري از مورّخان اين سور را به سلطان محمود زنگي نسبت داده اند . درحالي كه در اين نوشتار تصريح نشده كه وي باني و بنيانگذار اين سور باشد ، بلكه بي گمان اين سور توسط شهيد نور الدين ساخته شده است .

شهيد نورالدين ابوالقاسم محمد زنگي ، فرزند ملك منصور عمادالدين بن ابي الجواد ، به سال 551 هـ . به حكومت رسيد و در سال 569هـ . در 54 سالگي ديده از جهان فرو بست .


164


سور مدينه اي كه يادگار شهيد نورالدين مي باشد ، به مدت 150 سال اهالي مدينه را از شرّ اعراب مصون نگه داشت و سرانجام آن نيز با مرور زمان رو به فرسايش نهاد و خندقي كه توسط سعدبن ثابت حفر شده بود ، نيز رو به ويراني گذاشت . ساكنان دارالهجره نبوي مورد هجوم اشقياي بي فرهنگ قرار گرفتند ، تا ملك صالح ، فرزند ناصر قلاون مصري ، به سال 755 هـ . آن را بازسازي كرد و سلطان قايتباي بر پايه هاي نخستين استوارش ساخت .

حفر خندق ياد شده ، به سال 751 هـ . از سوي سعدبن ثابت جماز ، والي مدينه ، براساس قراردادي كه به امضاي اعيان و اشراف مدينه رسيده بود ، آغاز شد . پس از درگذشت او ، توسط « فضل بن جماز » والي بعدي ، پايان يافت ، ولي با كمال تأسف در مدت كوتاهي ، در اثر بي توجهي و بي انضباطي پرگشته به صورت صاف و هموار درآمد ، آنگاه به عنوان باغچه و بستان از آن استفاده شد .

از عهد ملك قايتبايِ مصري تا زمان سلطان سليمان بن سلطان سليم عثماني ، هيچ تعمير و اصلاحي در سور مدينه به عمل نيامد و صدمه هاي فراواني به برج و باروي آن وارد شد و باز هم تاختوتاز باديه نشينان آغاز گشت . اغنام و احشام اهالي مورد دستبرد اشقيا قرار گرفت .

به سال 937 هـ . وضع اهالي مدينه به سلطان سليمان گزارش شد . فرمان تعمير و مرمّت آن را به افتخار والي مصر صادر كرد . والي مصر با ابزار و ادوات لازم ، راهي مدينه شد و ضرورت بازسازي ديوار به طول 4000 ذراع ، به ارتفاع 17 متر و ضخامت 10 متر ثبت گرديد . كارگزاران لازم فراهم شد و در اواسط 939 هـ . خاك برداري و پي كَني آن آغاز و در اواخر 946 هـ . به پايان رسيد . در اين بازسازي كه هفت سال طول كشيد ، چهار


165


در به سورِ خارجي و دو درِ بزرگ به سور داخلي گشوده شد .

يكي از درهاي سور داخلي ، همه روزه باز و بسته مي شد . درِ ديگر ، تنها در مواقع لزوم باز مي شد . از اين رهگذر آن را « باب السّر » نام نهادند .

لنگه هاي درهاي سورِ داخلي و خارجي ، با قطعات آهن استحكام يافت و باب السرّ تمامي از آهن ساخته شد .

برج ها و باروها بسيار مرتفع ، خندق ها بسيار عميق و ديوارها بسيار محكم و استوار گرديد .

براي اينكه ساكنان مدينه هرگز دچار بي آبي نشوند ، دو كانال بزرگ از « عين زرقا » كشيده شد ؛ يكي ويژه بانوان و ديگري ويژه آقايان .

هزينه بازسازي باروها

صاحب « مفتاح السعاده » مي نويسد : سلطان سليمان براي تجديد سور مدينه ، مبلغ 000/60 اشرفي ، سيد كبريت مدني نيز 000/100 اشرفي هزينه كردند . علاوه بر آن ، مقدار 14000 اردب ( 1 ) گندم ، جو ، برنج ، عدس و ساير حبوبات و مقدار زيادي از ديگر ابزار و ادوات به دارالهجره نبوي ارسال گرديد .

در ضمن اين بازسازي ها ، ديوار غربي حرم نبوي ، مناره شكليه و باب الرحمه نيز تجديد بنا گرديد . « ادامه دارد »

* پي نوشت ها :

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . « اردب » معادل هزار اوقيه ، و « اوقيه » واحد وزن مي باشد . هر « اوقيه » به وزن مكّه به سنگ زر : هفت مثقال و نيم و به سنگ نقره : ده درهم و چهار دانگ باشد . [ دهخدا ، لغتنامه ، حرف الف ، ص500 ] .



| شناسه مطلب: 83352