مرحوم آیت
الله میرزا خلیل کمره ای و مسائل حج
107 میقات حج - سال دوازدهم - شماره چهل و ششم - زمستان 1382 تاریخ و رجال 108 مرحوم آیت الله میرزا خلیل کمره ای و مسائل حج مروری بر دیدگاه ها و فعالیت ها رسول جعفریان میرزا خلیل کمره ای ( م 1405 قمری ) عالمی سرشناس و جامع الاطرا
107 |
ميقات حج - سال دوازدهم - شماره چهل و ششم - زمستان 1382
تاريخ و رجال
108 |
مرحوم آيت الله ميرزا خليل كمره اي و مسائل حج
مروري بر ديدگاه ها و فعاليت ها
رسول جعفريان
ميرزا خليل كمره اي ( م 1405 قمري ) عالمي سرشناس و جامع الاطراف است كه طي دهه هاي بيست تا پنجاه ، با داشتن چهره اي علمي در جامعه ايران ، نقش قابل ملاحظه اي در شكل دهي به افكار مذهبي در سطح عمومي داشت . وي به خصوص به دليل آشنايي اش با تاريخ اسلام ، تبحّرش در نگارش مقالات عمومي ديني ـ اجتماعي و مشاركتش در كارهاي مطبوعاتي و همچنين داشتن ديدگاه هاي رايج در دهه بيست و سي در باره وحدت اسلامي و تلاش براي تحقّق آن ها ، شهرتي خاص دارد . بيشتر آثار وي تاريخي است اما به طور كلي ، بايد آثار او را در زمره آثار ديني ـ تاريخيِ اين دوره به شمار آورد . علاوه بر كتابهايش ، از وي مقالات فراواني در مطبوعات مذهبي آن دوره ، از جمله نشريه « آيين اسلام » و بسياري از نشريات ديگر به چاپ رسيده است .
در سال 1348 خورشيدي ، فرزندش ناصرالدين كمره اي به همراه دكتر عباس قانع ، فهرست تأليفات ايشان را ضمن كتابچه اي منتشر كردند . اين آثار كه مشتمل بر پنجاه عنوان مي شود ، بيشتر كتاب و شماري هم مقالاتي است كه از وي در جاي هاي مختلف به چاپ رسيده است .
109 |
ميرزا خليل به طور عمده ، علاقمند به مباحث تاريخ اسلام بود و در اين زمينه آثار متنوّعي نوشت ؛ نمونه اي از آنها :
كتاب « صحيفه سخن زهرا ( عليها السلام ) در اساس دولت كبري و شكل خلافت عظمي يا سرچشمه آب حيات » ( ص684 ) است كه ضمن آن ، شمار زيادي از مقالات وي در زمينه هاي مختلف تاريخي و شبه تاريخي درج شده است .
جلد دوم همان كتاب با عنوان « ملكه اسلام ، فاطمه زهرا ( عليها السلام ) اولين محكمه قضايي بعد از پيغمبر » ( ص 310 ) است كه هم شرحي است بر خطبه آن حضرت و هم تحليلي است از وقايع دوران نخست اسلام .
يكي از كارهاي علمي او كتاب « نهج البلاغه يا دائرة المعارف علوي » است كه يكي با عنوان « بخش يكم آسمان و جهان » ( ص 526 ) و ديگري با عنوان « بخش جنگ » ( ص578 ) چاپ شده و مؤلف ضمن آنها به تشريح و توضيح برخي از خطب نهج البلاغه پرداخته است . بخشي از مباحث آن مربوط به طبيعت شناسي از ديدگاه امام و بخشي هم مسائل تاريخي و غيره است .
از علايق ديگرِ وي ، مطالعات مربوط به عاشوراست كه در اين زمينه ، از خود چندين كتاب نشر داده است ؛ از جمله سه جلد با عناوين « عنصر شجاعت يا هفتاد و دو تن و يك تن » ( 415 + 394 + 328 صفحه ، تهران كتابفروشي اسلاميه ) كه در شرح حال تك تك شهداي كربلا است . در همين زمينه وي كتاب « يك شب و روز عاشورا » را كه در سال 1362 توسط انتشارات امير كبير براي بار دوم چاپ شد .
كتاب ديگر او « معجزه تاريخ امام عظيم ، حسين بن علي و عنصر امامت » ( 488 صفحه ، تهران ، اسلاميه ) است .
يكي از پرحجم ترين كارهاي وي ، كتاب « فتاوي صحابي كبير ، سلمان فارسي » ( ص867 ) است كه ضمن آن شرح حال مفصلي از سلمان و فتح ايران و مدائن ارائه كرده است .
اين آثار با آنكه مشحون از نقل ها و احيانا تحقيقات تاريخي است ، اما آشفتگي هايي در آنها وجود دارد .
آنچه در اينجا براي ما اهميت دارد ، آن است كه يكي از زمينه هاي علمي وي ، كار در باره حج و مكه و وحدت اسلامي است كه در اطراف آن مقالات
110 |
و كتابهايي منتشر كرده است . وي علاوه بر كارهاي علمي ، با ايجاد ارتباط با علماي سعودي و حتي مسؤولان و در رأس آنها ملك فيصل ، تلاش كرده است تا ايده هاي خود را به آنان انتقال دهد و به خصوص ذهنيت آنان را نسبت به مذهب تشيع اصلاح كند .
ميرزا خليل در اين زمينه ، فعاليتي مشابه آنچه كه زماني در دارالتقريب توسط شيخ محمدتقي قمي ، شيخ شلتوت و آيت الله بروجردي دنبال مي شد و در ايران هم برخي از نشريات مذهبي مانند نشريه مسلمين حاج سراج انصاري و آيين اسلام دنبال آن بودند ، از خود نشان مي دهد . اين بستر فعالي بود كه مدتها در ايران ادامه داشت و بيش از آنكه با سعودي كه آن زمان تازه حركتش را جدي تر كرده و افراطي برخورد مي كرد ، هماهنگ باشد ، با مصر و الازهر همكاري و همدلي داشت . ويژگي ميرزا خليل آن بود كه متوجه اهميت نقش حج در اين ميان شد و دريافت كه سعودي ها در تلاشند تا راهبري جهان تسنن را در اختيار بگيرند . البته و صد البته كه افراط گري سعودي ها امكان ايجاد وحدت را دشوار مي كرد و استخفاف نسبت به شيعيان ، به همان مقدار كه زمان عثماني و سپس دوره اخير آن ، در عهد قاجار و بعدها در سال 1322 با كشتن ابوطالب يزدي و نيز سفر نخست همين ميرزا خليل در سال 1327 وجود داشت ، همچنان ادامه يافت .
چند اثر علمي ميرزا خليل ، به نوعي به مكه ، مدينه ، قبله و مسائل حج مربوط مي شود . عناوين آنها عبارت است از :
1 . پيام ايران به نجد و حجاز و مصر ( 188 ص ) .
2 . قبله اسلام ، كعبه يا مسجد الحرام ( 715 ص ) .
3 . بيت المقدس و تحوّل قبله ( 231 ص ) .
4 . آفاق كعبه ( 464 ص ) .
5 . نهيب پيغمبر ( صلّي الله عليه وآله ) به ملوك و امراء و فقها و علما از خَيف مني .
6 . كليد امن جهان ( شرح خطبه حَجّة الوداع ، تكمله آن : كليد امن دنيا ) .
7 . رساله مناسك و مسائل حج و عمره ( 463 ص ) .
8 . ندايي از سرزمين بيت المقدس ( سفرنامه مؤلف به مؤتمر
111 |
اسلامي اردن ) ( 156ص ) .
9 . اجتماع پيرامون خانه تقدس ( مقاله اي در مجله دين در عصر دانش ) ( 7 ص ) .
10 . اسرار حج ( ترجمه ابوالقاسم سحاب ) ( 154 ص )
مرحوم كمره اي درسال 1338 خورشيدي ، دركنگره مؤتمراسلامي در بيت المقدس شركت كرد كه افتتاح آن توسط سلطان محمد خامس ، سلطان وقت مراكش بود . در اين سفر مرحوم آقاي طالقاني هم حضور داشت و آنان پس از خاتمه كار كنفرانس ، راهيِ مصر شدند تا با ميرزا محمدتقي قمي ، نماينده آيت الله بروجردي در دارالتقريب ، در قاهره ونيز شيخ شلتوت ، شيخ ازهر ديدار كنند . كمره اي گزارشي كوتاه از اين سفر را در كتاب پيام اميرالمؤمنين به سلاطين اهل قبله ( ص 23 ـ 24 ) آورده است . وي همانجا ( ص26 ) نوشته است كه مؤلف يكبار هم در كنگره مؤتمر اسلامي شعوب المسلمين در پاكستان شركت كرد كه مربوط به سال 1952 ميلادي است . در ادامه ، گزارش وي را در باره كنفرانس اسلامي بيت المقدس ، از كتاب « بيت المقدس و تحوّل قبله » او خواهيم آورد .
ميرزا خليل در سال 1382 ق . / 1342 ش . كتابي با عنوان « پيام ايران به نجد و حجاز و مصر » چاپ مي كند كه به نوعي با افكار ضدّ غالي وي كه به طور معمول در جهت وحدت اسلامي ارتباط دارد . روي جلد آمده است : تأليف مجتهد و فقيه شيعه حضرت آقاي حاج ميرزا خليل كمره اي . ( در كتابهاي قديمي تر ، وي نامش را خليل صيمري كمره اي مي نوشت ) . دنباله عنوان كتاب ، آن هم روي جلد ، اين توضيحات آمده است : امام به عقيده شيعه اماميه ناخداست نه خدا . مبارزه رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) و ائمه معصومين ( عليهم السلام ) با غلاة ، و عظمت ناخدايان كشتي نجات .
اين كتاب ازطرف حسين فشاهي ، مديرانتشارات شمس ، به مناسبت يكمين سالگرد آيت الله بروجردي نشر يافته ، كه از وي با عنوان « راد مردي كه براي برافراشتن پرچم تشيع و به رسميت شناساندن مذهب اماميه ، كوشش هاي فراوان و اقدامات مصلحانه فرموده اند » ياد كرده است .
فشاهي مقدمه اي هم براي كتاب نوشته و از ضرر و زيان اختلاف ميان
112 |
مسلمانان و تلاش شلتوت و مرحوم بروجردي براي وحدت سخن گفته است . وي در اين مقدمه از « استخفافي كه هر سال نسبت به حجاج و زوار و تجّار ايراني از طرف متعصّبين اهل تسنن اصطلاحي مي شود » سخن گفته و كوشيده است تا نشان دهد كه وحدت مسلمين تا چه اندازه مي تواند رشته مودّت و اتحاد ميان آنان را استوار كرده و آنها را در مقابل دشمنان متّحد سازد .
ميرزا خليل شرحي از سفر نخست خود كه از طريق نجد به حج مشرف شده و مربوط به سال 1367 / 1327 ش . مي شود به دست داده كه فوق العاده جالب توجه است :
« در سفر اول كه به حج مشرف شدم قافله ما از طريق نجد گذر مي كرد . در مدينه منوره ، بعضي مفسده جويان را مشاهده كرديم كه تربت را بهانه كرده مفسده ها برپا كردند . به عكس آنچه در آن سفر از عظماي مصريين ، نمايندگان اخوان المسلمين مانند مرحوم شيخ حسن بنا در نطق هاي پرشور خود در مكه و مدينه نهايت پختگي و خيرخواهي و افكار مصلحانه ديده شد و شنيده شد . . .
عدد حجاج ايراني در اين سال از ده هزار مي گذشت كه با سيارات و اتومبيل هاي خود در رفتن و آمدن تحمّل مشقات سفر را كرده و يك دنيا اخلاص نسبت به ساير مسلمانان . . . داشتند . . . ليكن بعضي عساكر سعودي و افراد ارتش از افسر و تابعين ، با يك نوع استخفافي با ما روبرو شده و سخناني تحقيرآميز به ما مي گفتند ؛ از قبيل اينكه اين سيارات از قومي هستند كه بر تربت سجده مي كنند . . . سپس باز در حرم نبوي در مسجد مدينه بعضي ماجراجويان را ديديم در صفوف نمازگزاران مي گشتند و متعرض مهر نماز نمازگزاران ايراني مي شدند . . . موقعي من در صفّه مباركه مسجدالنبي نشسته ، مشغول تلاوت قرآن بودم . . . در اين ضمن وسط مسجد غوغايي برخاست . شخصي را مي زدند و كشان كشان تا نزديك صفّه رساندند . آنجا يكي از غلامان سياه حرم . . . با عصايي كه به منزله گرزي بود برخاست و با آن گرز بر پشت آن بينوا نواخت . ( ص 23 ـ 25 )
وي در ادامه ، گفتگوي خود با يك مصري را ، در باره كشتن ابوطالب يزدي ،
113 |
نقل مي كند .
ميرزا خليل در بازگشت ، باز از رياض عبور مي كند و از روي اتفاق ، با منشي ملك سعود كه آن زمان وليعهد بود ، برخورد كرده ، وي را به ديدار او مي برند . وي در اين ديدار شرحي از مصايبي كه ايراني ها مي كشند ، براي او بيان مي كند . همچنين مطالبش را مفصل نوشته و آن را تقديم امير سعود كرده و در اين كتاب بخش هايي از همان نوشته را آورده است . او با اشاره به پخش كتابهايي در ردّ شيعه ؛ مانند « الصراع بين الاسلام و الوثنيه » از عبدالله علي قصيمي و كتاب « الوشيعه في ردّ الشيعه » صلاح را در آن مي بيند تا براي روشن كردن حقايق ، مطالبي را در مبارزه امامان با غلوّ بنويسد .
ميرزا خليل در مقدمه كوتاه ديگرِ خود ، باز از مصايب جهان اسلام و بدبختي هاي مسلمانان سخن گفته و اينكه در ميان چنين گردابهايي ، كساني اختلافات جزئي را به عنوان اختلاف در دين عنوان كرده و راه را براي استعمارگران هموار مي كنند .
بحث مبارزه با غلو ، از صفحه 48 آغاز مي شود و در ادامه ، مطالبي از مبارزه پيامبر و امامان ( عليهم السلام ) در اين باره ارائه مي گردد . فصل هاي مختلف كتاب ، به مبارزه تك تك امامان با غلوّ اختصاص يافته است . اين يكي از حساسيت هاي مهم فكري ميرزا خليل است .
در پايان اين كتاب ، تصويري از ملاقات ميرزا خليل كمره اي با شيخ ازهر ( شيخ شلتوت ) همراه با تصوير فتواي شيخ شلتوت در جواز عمل به فقه اماميه به چاپ رسيده است .
كتابچه « كليد امن دنيا » اثر ديگري است كه ميرزا خليل در سال 1342 نوشته است .
روي جلد اين كتاب ، در توضيح عنوان آن آمده است : پيام رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در موسم حجّ اكبر از مسجد الحرام و عرفات و منا در سال حجة البلاغ ( سال 10 هجري ) ، نظري به اعلاميه هاي منشور امنيت جهان در پرتو امن حرم الله .
وي در اين كتاب ، نقل هايي را كه در منابع كهن در باره خطبه ها و سخنان آن حضرت در حَجّة الوداع ارائه شده ، آورده و به فارسي هم ترجمه كرده است . بخش بعديِ كتاب « نهيب پيغمبر از آسمان خَيف منا به طبقات
114 |
مسلمين ؛ از فقها و عظما و ملوك و امرا » است كه در آن ، خطبه حضرت در منا ، همراه با ترجمه و شرح كوتاه آمده است .
در قسمت سوم با عنوان « كليد امنيت جهان در پرتو پيام رسول خدا به بيان فتوا و نظريه فقيه ايران » ـ يعني مرحوم كمره اي ـ در باره خطبه هاي آن حضرت در حجّة الوداع اختصاص يافته است . در واقع اين كتاب ، سه كتاب در يك كتاب است . بخش « نهيب پيامبر » در سال 1342 ش . توسط شوراي عالي حج در 16 صفحه به صورت مستقل منتشر شده است .
مرحوم كمره اي در سال 1384ق . / 1344ش . در حج شركت كرده و در كنگره اي كه توسط « رابطة العالم الاسلامي » ، پس از ايام حج برگزار گرديده ، شركت مي كند . از وي پيش از آن دعوت رسمي به عمل آمده بود . علاوه بر وي ، نمايندگان شيعه شركت كننده در اين كنگره حدود ده نفر بودند . از اهل سنت ، بيش از دويست و شصت نفر در آن كنگره شركت داشته اند . پس از بازگشت ، ايشان جزوه اي تحت عنوان « مختصري از كنگره رابطه عالم اسلامي در مكه ، ذي حجه 1384 » مي نويسد و شرحي از چگونگي برگزاري آن و كميسيون هاي فرعي و مصوبات آن ارائه مي كند . وي چگونگي مشاركت شيعيان در اين محفل را توضيح داده و شرح مي دهد كه آنان كوشيدند تا جلوي پخش كتاب محبّ الدين خطيب را كه به رايگان ميان زائران توزيع مي شد بگيرند . هدف وي از نگارش اين جزوه ، نشان دادن اين است كه چگونه حضور علماي شيعه سبب شد تا مناسبات سني و شيعه بهبود يابد . در اين جزوه 32 صفحه اي ، تصويري هم از حضور مرحوم كمره اي در كنگره به چاپ رسيده است .
كتاب ديگر كمره اي كه آن را تحت تأثير كنگره رابطه عالم اسلامي سال 44 مي نويسد ، كتاب « ارض النبوة جسر عظيم و هي جسر العباد للمعبود » به زبان عربي ( ص129 ) است كه در آغازِ آن تصوير ملك فيصل و تصوير خودِ كمره اي در دو صفحه جداگانه آمده است . سعودي ها كه بنا داشتند تا مركزيت الازهر را به عربستان منتقل كنند ، كعبه و حرمين را به عنوان پل فيروزي مطرح كردند و مرحوم كمره اي هم تلاش كرده است تا با استفاده از همين بينش ، شيعيان را نيز سهيم در اين تلاشها نشان دهد و وحدت اسلامي
115 |
را تقويت كند . اين كتاب مروري است بر پيام هاي نبوي در مقاطع مهم تاريخ اسلام در عصر پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) ؛ پيمان عقبه ، بدر ، احد و . . . واشاراتي دارد به وضعيت مصيبت بار مسلمانان و تأكيد بر اينكه اين تصور سني ها كه تشيع مذهب عجم ها است و حجشان صحيح نيست و براي تلويث كعبه آمده اند و . . . درست نيست و مخلّ به وحدت و يكپارچگي مسلمانان است .
وي برخي ازدشواري هاي ميان شيعه وسني را دردوره عثماني ، كه درشهر مكه پديد آمد ، مرور كرده و استخفاف و تحقيري كه سنيان در باره شيعيان اعمال كرده اند را بيان مي كند ، آنگاه در پايان ، متن نامه اي را كه به پادشاه سعودي نوشته و پيشنهاد تدريس فقه جعفري را در دانشگاه مدينه كرده ، به چاپ رسانده است . و نيز در همين نامه به كارهاي علمي خود در زمينه حج و مكه و مدينه اشاره كرده و آنها را به رسم هديه براي ملك ارسال كرده است . ترجمه فارسي اين نامه هم درادامه آن آمده است . ( صص 114 ـ 129 ) .
ميرزا خليل بعدها كتاب ديگري با عنوان « سروش مقدس وادي ايمن مكه و مدينه » چاپ كرد و زير عنوانِ اصليِ آن افزود : اسمعي يا حجاز .
عنوان ديگر اين كتاب « قبله اسلام ، كعبه يا مسجد الحرام » است كه ( ضمن440 صفحه ) در سال 1356 ش . انتشار يافته است . محتواي آن ، علاوه بر مباحث اصلي مورد نظر وي ، ارائه گزارش ها ، تصاويرِ نامه ها و عكس ها و اسنادي است كه به نوعي با فعاليت هاي وي در كنگره هاي مختلف در اختيارش بوده است . برخورد او با وهابيت در اين كتاب قدري تندتر از گذشته مي نمايد و وي مي كوشد ـ گرچه پراكنده ـ به برخي از دعاوي آنان در زمينه هاي مختلف پاسخ دهد .
بخش اصلي كتاب كه پيش از آن تاريخ ، گويا به صورت مختصر چاپ شده بوده ، از صفحه 158 آغاز مي شود . در ضمن ، به مباحثي كه به نوعي با فتاوي علماي وهابي مربوط مي شود نيز پرداخته شده كه از آن جمله خراب كردن بناهاي موجود در منا به فتواي علماي مكه ؛ از جمله بن باز در سال 1397 ( 1355 ش . ) است ( ص 203 ) . در اين تخريب حتي توالت هاي موجود در منا هم به بهانه آنكه نبايد ساختماني در منا باشد ، تخريب شد و ميرزا خليل تلاش مي كند عواقب اين مسأله را كه چه مشكلاتي به لحاظ سلامت براي
116 |
حجاج خواهد داشت ، گوشزد نمايد .
وي در ادامه ، پس از مرور بر برخي نزاع هاي ميان شيعيان و حنبليان در بغداد ، به درگيري هاي موجود ميان زائران ايراني و مأموران سعودي در حرم نبوي ، در همان سال 1397 ق . پرداخته و اشاره مي كند كه در پي يكي از اين درگيري ها ، شش زائر ايراني مجروح شدند كه به بيمارستان صحرايي شير و خورشيد ايران و سپس به بيمارستان ملك انتقال داده شدند . در اين وقت 15 هزار زائر ايراني در مدينه بوده اند ( ص 242 ـ 243 ) .
ميرزا خليل باز به همان بحث خود درباره حنابله و داستان محنت احمدبن حنبل و مشكلات ميان معتزله و اهل حديث ادامه مي دهد . يكي ديگر از بحث هاي كتاب مربوط به زيارت قبور است كه مستندات آن را مورد بحث قرار داده است . در پايان كتاب ، تصاويري از مجلس درس تفسير ميرزا خليل ، اقامه نماز عيد فطر و ديگر برنامه هاي ايشان كه معمول در مسجد فخرالدوله تهران بوده ، درج شده است .
مرحوم كمره اي در كتابچه ديگري كه در آبان سال 1345 با عنوان « پيام ميلاد اميرالمؤمنين ( عليه السلام ) به سلاطين اهل قبله و وحدت كلمه و نقش امم متحده » به چاپ رساند ، بار ديگر از فعاليت هاي خود در ايجاد وحدت ميان مسلمانان و شركت در كنگره هاي مربوط به حج سخن گفته است . در واقع پس از كنگره سال 1344 ، كمره اي كتابي با عنوان « ارض النبوة جسر عظيم » به عربي مي نويسد كه اين كتابچه گزارشي مختصر و فارسي از آن اثر است . وي محتواي آن اثر را پيامي مي داند كه جامعه تشيع براي كنگره دارد كه وظيفه ايجاد اين اتحاد عمومي ميان مسلمانان را بر عهده ملك فيصل گذاشته است .
او آنگاه بحث را با اين شعار كنگره آغاز مي كند كه كعبه پل فيروزي است و مي كوشد تا شرحي از اين مطلب ارائه دهد . ايجاد اين پل اولين قدم است و پس از آن بهره گيري مناسب از پل براي وصل بندگان با خداي متعال است . وي تلاش مي كند به ملك فيصل بفهماند كه در زدن اين پل نبايد از معارف رسيده از امام علي ( عليه السلام ) غفلت كند .
به عقيده او ، تنها رمز پيروزي ، پذيرفتن رهبري امام علي ( عليه السلام ) است كه
117 |
مي توان در سايه آن ، همه امتيازات قومي و نژادي را از ميان برد و اتحادي جاودان برقرار كرد . وي روي اين نكته كه شرق و غرب اسلامي مي توانند روي امام علي ( عليه السلام ) تكيه كنند ، آن را نقطه مشترك همه مي داند .
وي در اين كتاب شرحي از فعاليت هاي خود در شركت در كنفرانس هاي اسلامي به دست داده و گوشه اي از نوشته هاي خود را در ارتباط با وحدت اسلامي شرح كرده است . به علاوه ، راجع به برخي از كتاب هاي خود ؛ از جمله « كتاب عظيم قبله اسلام كعبه ، كتاب آفاق كعبه ، تحول قبله از بيت المقدس » و همچنين آثار ديگر خود ؛ از جمله « آراء ائمة الشيعة في الغلاة و كتاب رهبرما سلمان فارسي » توضيحاتي داده و ارتباط آنها را با مسأله وحدت اسلامي بيان كرده است . همچنين در اين باره توضيح مي دهد ، همين كه سلمان فارسي حكومت از جانب عمربن خطاب را پذيرفت ، نصيحتي است به روحانيت و دولت ما . به اين ترتيب نشان مي دهد كه اگر در مشي عملي خود نوعي همراهي با دولت وقت دارد ، به پشتوانه همين استدلال است ! ( همان ، ص 33 ) . وي در انتهاي اين كتاب ، نامه اي از ملك فيصل را كه به وي نوشته شده ـ در اعلام وصول كتاب « ارض النبوه » ـ آورده و از مفتيان سعودي كه غرور زيادي داشته و غير عرب را به حساب نمي آورند خواسته است تا از آن درس بگيرند .
مرحوم كمره اي در سال 1389 ق . / 1348 ش . به حج رفت و در آنجا شاهد بود كه كتاب « الخطوط العريضه » محب الدين خطيب در ردّ شيعه به وفور توزيع مي شود . از همان زمان مصمم مي شود كه بار ديگر كتاب « آراء ائمة الشيعة في الغلاة » را با توضيحاتي به چاپ برساند . در مقدمه به درخواست شيخ محمدتقي قمي ، نماينده ايران در دارالتقريب مصر براي چاپ اين اثر ( كه فارسي آن در سال 1342 ش . چاپ شده بود ) اشاره دارد و همچنين از سفر خود در سال 1379 ق . به قاهره پس از شركت در كنفرانس اسلامي بيت المقدس ياد مي كند و اينكه مردان نيكي را در قاهره ملاقات كرده است . گويا تصميم دارالتقريب براي نشر اين كتابچه به جايي نرسيده است ، بهويژه كه شيخ شلتوت هم كه منادي وحدت بود و چنين قولي به او داده بود ، درگذشت . به هر حال ، كمره اي در مقدمه اين كتاب اشاره
118 |
مي كند كه تاكنون كه سال 1390 ق . است ، چاپ متن عربي كتاب در قاهره به جايي نرسيده و وي در اين رساله شرحي كوتاه از محتواي آن كتاب ارائه كرده است .
تلاش وي در اين رساله آن است تا نشان دهد ائمه شيعه با غلاة ميانه اي نداشته و تفكّر و معتقدات آنان را نمي پذيرفتند . خطاب وي در اين كتاب به طور عموم به محب الدين خطيب است كه ميان شيعه اماميه و غلاة خلط كرده و عقايد آنان را به اماميه نسبت داده است . شگفتي وي از ملك فيصل است كه چگونه اجازه مي دهد اين قبيل اباطيل در ايام حج ميان زائران انتشار يابد .
كتاب ديگري هم با عنوان « مجموع السنة » در ردّ بر شيعه ، در حرمين شريفين توزيع مي شده كه وي اشاراتي هم به محتواي آن دارد . نيز اشاراتي به كنفرانس سران كشورهاي اسلامي ، از جمله به حضور شاه در آن كنفرانس ها دارد . ( آراء ائمة الشيعة في الغلاة ، ص31 ) .
وي از اينكه محب الدين خطيب در اين كتاب از يزيد هم دفاع كرده ، سخت برآشفته و فصلي مشبع در مذمت يزيد و جنايات او در تاريخ اسلام آورده است . اين بخش ، بيش از نيمي از اين كتاب يكصد و هشت صفحه اي را به خود اختصاص داده است .
كتاب « بيت المقدس و تحوّل قبله » مرحوم كمره اي در سال 1353 ( گويا براي بار دوم ، ضمن 49+570 صفحه ) به چاپ رسيد . طرح اين بحث ، سال ها پيش ؛ يعني سال 1338 كه وي به بيت المقدس سفركرده بوده ، در ذهن وي نقش بسته بوده است .
در ابتداي كتاب و بي آنكه ارتباطي با متن كتاب داشته باشد ، يك نامه و پاسخ وي به آن آمده است كه مربوط به چند پرسش طرح شده از سوي مسؤول امور غير مسيحي واتيكان از ايشان است كه ميرزا خليل به آنها پاسخ گفته است . پس از آن ، وي بحث را با فضائل بيت المقدس در روايات آغاز كرده و در ادامه تاريخ بيت المقدس و اقوام ساكن و حاكم بر آن را بيان كرده است . در پايان بخش اول هم باز پاسخ وي به پرسشي از آمريكا در باره نماز به انگليسي آمده است .
119 |
در بخش دوم ، ضمن اشاره به سفر خود به بيت المقدس ، و گوشزد كردن اهميت تاريخي اين شهر ، اشاره اي به معراج و فضايل ماه رجب هم كرده است .
در ادامه ، گويا به قلم فرزند ايشان بحثي تحت عنوان « مقدمات سفر والد معظم به كشورهاي اردن هاشمي و سوريه و مصر » به تفصيل درج شده كه گزارش همان سفر پيشگفته است . در اين بحث اشاره به ديدار ميرزا خليل ، آقاي طالقاني و سيد مصطفي كاشفي و دكتر شيخ با آيت الله بروجردي ، براي مشورت جهت رفتن به بيت المقدس شده است . آيت الله بروجردي ده هزار تومان هم براي كمك به آوارگان فلسطيني در اختيار ميرزا خليل گذاشتند ( ص371 ـ 372 ) .
گزارشي كه در ادامه آمده ، به تفصيل از مسائلي كه در اين كنفرانس گذشته ، سخن گفته كه بسيار مغتنم است . تصاويري هم از اين كنفرانس و افراد شركت كننده ؛ از جمله ميرزا خليل و آيت الله طالقاني ( در همان ، صفحه 395 ـ 400 در ادامه تصاوير ديگر ) آمده است .
در اين كنفرانس ، اكرم زعيتر گزارشي طولاني از وضعيت فلسطين براي حاضران بيان كرده كه متن فارسي آن در اين كتاب درج شده است ( ص401 ـ 419 ) . سپس مصوّبات كنفرانس به تفصيل آمده و از يك يك نمايندگان كشورهاي مختلف اسلامي نام برده شده است . هيئت ايراني شامل : ميرزا خليل كمره اي به نمايندگي آيت الله بروجردي ، حاج سيد محمود طالقاني « از رهبران عاليقدر جوانان دانشجويان اسلامي و جماعت مهندسين » ، سيد مصطفي كاشفي خوانساري داماد ميرزا خليل ، خطيب شهير سيد محمدعلي صدرايي اشكوري ، واعظ جليل شيخ جلال الدين راي فاني و جلال مجدپور بوده است ( 435 ـ 436 ) .
در ادامه شرحي از چگونگي مسجدالاقصي و اماكن متبرّكه آن ، تصوير خود ميرزا خليل درج شده است . كتاب ، ضمايم ديگري هم دارد كه متنوع است .
اكنون گزارش زير با عنوان « پرچم و پرچمداران حج » از نظر شما خواهد گذشت كه در پي سفر حج ميرزا خليل كمره اي در سال 1342 و ارائه
120 |
دشواري هاي اين سفر ، در پاسخ به پرسش هاي مهم شوراي عالي حج نگاشته شده است . توضيحي كه در آغاز آن آمده ، سابقه بحث را از سال 40 تا 42 مطرح مي كند . ديدگاه هاي ارائه شده در اين نوشته ، تلاشي است كه براي راهنمايي حجاج و كاروان هاي ايراني در رويارويي با دشواري ها و مسائل حج نگاشته شده است . اين پيشنهادها براي آن است تا زائران ايراني كه ناآشنا به موقعيت آن ديار هستند و بيش از هشتاد درصد آنها تنها يك بار در عمر خود مشرف مي شوند ، بتوانند قدري خود را آماده تطبيق با آن محيط سازند تا مشكلاتشان كمتر باشد . بدين ترتيب ، اين كار يكي از نخستين تلاش هايي است كه در اين راه صورت گرفته و مي تواند سابقه اين بحث را كه بعدها و به ويژه در سالهاي پس از انقلاب روي آن كارهاي فراواني صورت گرفت ، نشان دهد :
پرچم حج و پرچمداران حج
پرسش هاي شوراي عالي حج :
* آيا مقاصد عالي حج ، در اينگونه سفر به حج و اجتماع مسلمين از نقاط مختلف جهان در مكه معظمه ، به شيوه و وضع كنوني تحقق مي يابد ؟ و براي تحقق آن مقاصد چه بايد كرد ؟
* صرف نظر از مقاصد حج ، كاروان هاي حجاج ايراني و غير ايراني چگونه بودند و چگونه بايد باشند ؟
* تعداد حجاج چقدر بود و چند كشور در حج شركت كرده بودند ؟
* چه نقشه هايي براي تكميل نواقص و نقايص كار به نظر جناب عالي مي رسد ؟
* براي اتحاد مسلمين ، چه اقدامي به عمل مي آيد ؟ و چه اقدامي بايد كرد ؟
پاسخ هاي آيت الله كمره اي
قرآن مجيد فرموده است : { وَأَتِمُّوا الْحَجَّ وَالْعُمْرَةَ لِلّهِ . . . } . ( 1 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . بقره : 196
121 |
پس ما بايد در اتمام اين عمل بكوشيم . اتمام عمل ، هميشه با حصول نتيجه منظوره است . علت غايي را علت كمال و علت تمام مي نامند و جواب دادن به سؤال هاي فوق ، محتاج به يك نوع تجزيه و تحليل است كه محسّنات و نواقص انجام اين امر خطير ، در وضع حاضر ، بايد هر دو ديده و سنجيده شوند .
اصولاً بررسي كامل هر امر ، با تجزيه و تحليل جهات مختلف ميسّر مي گردد و بهترين تجزيه و تحليل آن است كه خوبي ها و بدي ها ( ي هر امر ) برابر هم گذارده شوند ؛ زيرا كم چيزي است كه محسّنات محض يا سيّئات محض باشد .
چون در اين مفاوضه ، از سيّئات بعضي و نواقص و نقايص بعضي ديگر سخن در آخر به ميان مي آيد تا بلكه در رفع آنها كوشيده شود ، عليهذا بايد پيشاپيش محسّنات و تسهيلات موجود را هم قبلاً از نظر گذرانيد كه حمل بر غفلت و عيب جويي و بدگويي نفرمايند .
اما محسّنات و تسهيلات موجود ، كه نيمي مرهون پيشرفت هاي صنعت و علم است ، ( با در نظر گرفتن اين نكته كه اين سفر اساساً سفري است با اعمال شاقّه و سفر به محيط غير « ذي زرع » كه فاقد هر گونه محصولات طبيعي است ، با اين وصف ) تسهيلات موجود براي پذيرايي اين جمعيت ( يك ميليون و صد و هشتاد و پنج هزار و نهصد و چهل و هشت نفر ـ اردويي مركب از نژادهاي مختلف و النسه مختلف ، از ممالك مختلفه با عقايد شخصيِ متنوع و سياسي مختلف ، بسي قابل تحسين و قابل تقدير به شمار مي رود . پيشرفت صنعت و علم در هر مرحله ، كمك شايان به وفور تسهيلات نموده است . وفور « خواربار » و « نان » و غذاها ، ميوه هاي پخته در قوطي هاي سربسته ، به حدي بود كه به هيچ وجه احتمال كمبود و يا قحطي نمي رفت ، يخ هم ، همچنين .
پيشنهاد مي شود كه هر بيست يا سي نفر مسافرِ حج ـ در فرودگاه مهرآباد ـ به يك تن فقيه و عالِم مذهبي سپرده شود يا با كاروان ها براي هر سي نفر حاجي ، يك نفر فقيه مذهبي در نظر گرفته شود كه عمل طواف و حج را به طور صحيح به آنان تمرين بدهند .
با مقايسه ساده به جمعيت هايي كه ( در ممالك ديگر ) در « ايام عيد » به
122 |
شهرستان هاي جنوبي يا شمالي مي روند و تغييراتي در نرخ خواربار و در مقادير آن پديد مي آيد ، به اهميت موضوع پي خواهيد برد .
اما از لحاظ حمل و نقل : در حج ، چندين روزِ پياپي بايد تمام اين جمعيت از محلّي معين به محل مشخّص ديگري حركت نمايند و به عرصه ديگري حضور به هم رسانند .
اينجا هم با مقايسه اين جمعيت ( كه در زماني محدود و در مكاني معين و مشخص بايد به اعمال مشترك اقدام كنند ) با جمعيت هاي ديگري كه در ايام عيد نوروز سفر مي كنند ، با وجود آنكه از لحاظ زمان و مكان فرصت هاي بيشتري دارند ، به خوبي امكانات و تسهيلات موجود اينجا مشهود است .
نسبتِ تلفات و مجروحين اين اردوي عظيم و تلفات مجروحين شب سالگرد مسيحي ژانويه در كشورهاي بزرگِ جهان ، كه حدود پانصد نفر يك شبانه تلفات مي دهند قابل مقايسه نيست و ناچيز است .
گذشته از اينها ، هميشه در جنب هدف هاي بزرگ و مقاصد عالي ، تلفات زياد و خسارت هاي بسيار و ناراحتي هاي ممتد ، قابل تحمّل مي باشد . لشگركشي ها ، اردوسازي ها ، وناراحتي ها براي حفظ وطن وحفظ استقلال و نظاير آن ، همه سهل است ؛
رنج راحت دان چو شد مطلب بزرگ .
اينجا هم در جنب آن مقاصد عاليه ، كه در اين اجتماع عظيمِ مقدس منظور است ،
123 |
زحمت ها و خسارت ها و ناملايمت ها همه سهل است و گمان نشود كه « مقصد اعلي » فقط زيارت آن خانه مي باشد و بس ، يا انجام عملياتي از فرايض و مستحبات حج است و بس ؛ زيرا خانه و مقام و صحنه عرفات و منا ( همه ) « مكان عمل » اند و آن فرايض و مستحبات هم خود « عمل اند » ( نه مقصد ) ، بلكه مقصد خيلي بزرگتر از اينهاست و هنوز خيلي فاصله بين اينها با « مقصد نهايي » موجود است . مقصدهايي كه بايد از اين اجتماع مقدس و از اين اعمال مستحب و واجب و فرايض مذهبي به دست آيد ، امري است بسي پرقيمت تر از جان .
آن را مي توان در يك كلمه واحده « امنيت جهان » تلخيص كرد . قرآن مجيد روي اين كلمه مقدّسه انگشت مي گذارد و سخن از « بيت امن » بسيار مي گويد . و امن و عدل هر جا باشد همانجا « خداست » . آن كلمه افشاي اين رمز است كه بايد امنيت از اين خانه به جهان پخش شود . پس بايد چشم به آن هدف بلند باشد تا مشكلات بيش از اندازه حقيقي و واقعي خود جلوه نكنند ، بلكه خيلي كوچكتر از آن جلوه كنند كه قابل اعتنا باشند . متأسفانه دستگاه هاي گيرنده افكار ما مسلمين ، هنوز آنقدر قوي نشده كه اين راز افشا شده را بگيرد .
اكنون شمردن نواقص و نقايص را به عهده نقادان گذارده ، در اينجا فقط به ذكر علاج آنها پرداخته و پيشنهادهايي به نظر مي رسد كه تقديم ملل و دول مسلمين مي شود و نقشه هايي هم ( براي حصول و تأمين هدف اصلي اين اجتماع مقدس خطير ) به طور فشرده و اختصار ارائه مي گردد :
پيشنهاد : 1 ـ اولاً پيشنهاد مي شود كه هر بيست يا سي نفر مسافرِ حج ـ در فرودگاه مهرآباد ـ به يك تن فقيه و عالِم مذهبي سپرده شود يا با كاروان ها براي هر سي نفر حاجي ، يك نفر فقيه مذهبي در نظر گرفته شود كه عمل طواف و حج را به طور صحيح به آنان تمرين بدهند . حتي ماكت مسجدالحرام را با حِجر اسماعيل و درجه هاي پله هاي صفا و مروه را و جمره عقبه را ، در وسط آن ديوار و تابلو ، در جلوي ديدگان افراد بگذارند تا فقيه مذهبي ، اعمال مذهبي را از روي ماكت به اشخاص نشان بدهد .
امسال در عمل رمي جمره عقبه ، در آن اجتماع مهيب ، بعضي ها مجبور به تكرار عمل شدند و همين باعث آفتاب زدگي آنها شد و بعضي نيز در طوافِ خود ، دست روي
124 |
ديوارِ حِجر اسماعيل مي كشيدند و عمل خود را بعد اصلاح نمي كردند و . . .
پيشنهاد : 2 ـ در اينجا باز پيشنهاد مي شود كه قبل از طيران ( پرواز ) ، هيئت طبّي ما ، در همان غرفه ، در بين حجاج دستور تغذيه و غذاي آن منطقه را با طرز بهداشت صحّي ، به اشخاص گوشزد كنند ؛ زيرا بعضي مسافران ، از ترك غذا و بعضي از سوء تغذيه به هلاكت مي افتند و بعضي ها گوسفند خود را در بين خميه ها ذبح مي كردند و مي افكندند و لاشه آن اسباب تعفن هوا مي شد و منطقه اي بيماري زا مي ساخت .
بايد مردم را از افراط و تفريط و خطر آن بياگاهانند . البته اين دو هيئت ، بايد از اشخاصي انتخاب شوند كه سابقه اطلاع با منطقه حج را داشته باشند .
تبصره ـ در اينجا تذكر داده مي شود كه هيئت سرپرستي ، به خصوص ده نفر ، ده نفرشان تعليمات لازم مذهبي را قبلاً تحت نظر استاد فقيه مذهبي و طبيب صحّي ياد بگيرند تا احتياجات محتاجان را از هر حيث و لحاظ برآورند .
يا هيئت سرپرستي مركب از دو صنف سياسي و مذهبي باشند تا هر كدام مكمّل آن ديگر باشد .
ثالثا ـ پيشنهاد مي شود كه به منظور تهيه لباسهاي مناسب براي اشخاص محترم حاج ( كه همه هستند ) در مهرآباد يك شركت آزاد براي تهيه لباس در موسم حج تشكيل بشود كه هم لباس احرام در اختيار آنها بگذارند و هم فرم لباسهاي سفيد ممتازِ باب آنجا براي احرام و غير احرام و ويژه مواقع عيد اضحي مخصوصاً در آن منطقه محترمه ، به طور آزاد در اختيار بگذارند و همه حاجي هاي ايراني به لباس جلال و شكوه و عيد ، خو بگيرند و لباس هايي كه از آنها عزا مي بارد ، كنار بگذارند ؛ زيرا در سر منزل عيد اضحي مي روند و عيد عظيمي در اسلام از آن و از « عيد غدير » كه حاجي در پيش دارد ، بزرگتر نيست تا در خارج مثل نخود توي شير برنج انگشت نما باشند و در داخل هم ايران استنكاف از پذيرفتن آنها به داخل باند فرودگاه خودمان در مهرآباد نداشته باشند ( اين پيشنهادها قبل از ساختمان جديد براي حاج در فرودگاه مهرآباد بود ) .
رابعاً ـ هيئت سرپرستي ، قبل از ورود كاروان ها به حجاز ، خودش را در خاك حجاز وارد كرده باشد و از كار و مراجعات مردم نگريزد و رخ پنهان نكند و از مكه هم تا آخرين فرد ايراني در آنجا هست بيرون نيايد و داراي شجاعت ادبي هم باشد .
125 |
خامساً ـ فقها و سردسته هايي كه تعليم مي دهند ، بايد مراسم عيد را هم به اشخاص تعليم بدهند ( به خصوص به سردسته ها و مداح هايي كه در كاروان ها هستند ) و افكار آنها را پر كنند از معلومات فرح انگيز عيد اضحي ـ و به آنها تذكر دهند كه عيدهاي متعاقبي از قبيل « عيد اضحي » و « غدير خم » و عيد « خاتم بخشي اميرالمؤمنين ( عليه السلام ) » و « عيد مباهله » در پيش است تا روح اميدواري در مسافرين بيشتر شود و بايد كه سخنراني هايي پيرامون اين معاني عالي واقع گردد و به جاي محفوظات خرابه شام و وداع اسيران و عزاداري كه بايد در كربلا و شام و مواقع عزاداري ( در هر نقطه اي باشند ) انجام دهند . آنها را در اين ايام تبديل به ذكر فتوحات و شادي ها كنند كه مناسب عيد است و به جاي عزاداري بايد تاريخ فتوحات مكه و حوادث اوليه اين « بلد الأمين » و تأثير آن را در جهان ياد بگيرند . غذاهاي معنوي افكار حاجيان از اين قبيل باشد تا آنها را سرمست محبّت خدا و دين خدا و فتح و فيروزي اين مركز بكند و وعده حق را نشان دهد كه چگونه براي اجابت يك ندا از پيغمبر عظيم اسلام ( صلّي الله عليه وآله ) اين همه جمعيت از سراسر جهان سر از پا نشناخته مي آيند و برادروار گرد هم جمع مي شوند و از هفتاد و پنج كشور جهان طبقه مستطيع آن ( صدها هزار نفر ) اجتماع مي كنند و همين خود در معنا عيد ديگري است و حتماً اگر پيغمبر ( صلّي الله عليه وآله ) سر از خاك بردارد و بنگرد كه چگونه خروش غلغله لبيك در جواب نداي او از زمين به آسمان بلند است شاد مي شود .
اگر چه روح مكرّم او ، بر همه اوضاع احاطه دارد ، حتي جواب سلام ها را مي دهد و وقتي كه چنين آماده و پر از معني شدند ، همين كه پخش در بلادها شدند ، هر كدام قصه ايمان و سران ايمان و فرمان هاي پيغمبرِ خود را بازگو مي كنند . كشور را به ايمان حفظ مي كنند و افواج تبليغات بيگانگان را مي رانند و قواي ماترياليست و آنارشيست و هرج و مرج وبي بند و باري هاي آن را در هم مي شكنند .
همه حاجي هاي ايراني به لباس جلال و شكوه و عيد ، خو بگيرند و لباس هايي كه از آنها عزا مي بارد ، كنار بگذارند ؛ زيرا در سر منزل عيد اضحي مي روند و عيد عظيمي در اسلام از آن و از « عيد غدير » كه حاجي در پيش دارد ، بزرگتر نيست .
126 |
پس بايد از ابلاغيه ها و اعلاميه هاي پيغمبر اعظم ( صلّي الله عليه وآله ) اين اردوي ايمان را اشباع كرد و به جهان پخش نمود تا « راز اين دستگاه » افشا شود .
سادساً ـ چون پيغمبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) « راز اين دستگاه » را در آخر فاش كرد و كليد رمز را در اعلاميه هاي خود افشا كرد و پنج مرتبه آن اعلاميه ها را بر مجمع صد هزار نفري حج خواند كه دو نوبت آن در عرفات و دو نوبت آن در منا و يك نوبت آن در مسجدالحرام بود .
بنابراين ، پيشنهاد مي دهد در صحنه عرفات ، تابلوهايي نصب شود كه اعلاميه پيغمبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) را درباره امنيت جهان و تأمين حقوق بشر و امم از طرف اسلام بنماياند و بايد اين تابلوها به زبانها و السنه مختلف نوشته شده باشد و به طرق مختلف در خاطرها و مشاعر و مسامع ، تبليغ و تليقين گردد .
پس بايد از طرق مختلف ، آنها را به مردم و به مسلمين در عرفات مكرر در مكرر ابلاغ و القا كنند ؛ چون پيغمبر اعظم ( صلّي الله عليه وآله ) دو نوبت در يك روز ، با « وضع خاصي » اين اعلاميه را به جهان داده اعتنا و اهميت آن حضرت ( صلّي الله عليه وآله ) به مفاد اعلاميه ها به خوبي درك مي شود . اين اعلاميه ها مشتمل بر چهارده ، پانزده الي سي ماده است ، به اختلاف مواقع كه پيغمبر اسلام ( صلّي الله عليه وآله ) در سال دهم هجري به منظور تأمين امنيت جهان و تأمين حقوق بشر ، با اهتمام بي حدّي به جمعيت صد هزار نفري سپرد و سپرد كه آنها به ديگران و به جهانيان برسانند . بايد اين كليد رمز را قدر دانست و عين سخنان پيغمبر ( صلّي الله عليه وآله ) را با لحن پيغمبرانه ، زنده كرد و مواد آن را پخش كرد ؛ يعني هم در سخن آورد و هم در منظر برابر نظر جهانيان نهاد .
سخنگويان به زبان هاي مختلف ، عين سخنان پيغمبر ( صلّي الله عليه وآله ) و ترجمه آن را بين مردم پخش كنند . سخنان آنها پيام آن سرزمين است كه پيغمبر ( صلّي الله عليه وآله ) به آن مكان سپرده و اين سرزمين آهسته به ميهمانان خود مي سپارد . بايد از هر سرزميني هستند راز آن را بفهمند .
بايد تابلوهايي با نور برق و رنگ شبنما در سراسر دشت منا نصب شود كه مسلمين سخنان پيغمبر خود را بخوانند و اشباع شوند و البته بايد با خطوط مختلف عربي و غيرعربي ، كه باسوادهاي از هر ملت خود شخصاً با زبان خود و حفظ خود استفاده كنند .
127 |
و براي بيسوادهاي مردم ، فقهاي آنها با كمال متانت جمله به جمله را بخوانند و ترجمه كنند . اينجا بهترين ره آورد سفر براي مردم از هر نژاد و ملت كه باشند فراهم مي شود و بهترين درس و شعار براي تعليم اصول امنيت جهان داده مي شود .
اين طريق منظر كم اثر نيست ، اما بايد از طريق ديگر هم پخش شود . براي استفاه از گوش و زبان ، بايد بلندگوها در هر ناحيه نصب باشد كه متعاقباً اهل هر زباني و لساني متن سخنان پيغمبر ( صلّي الله عليه وآله ) را با ترجمه آن به مردم گوشزد كنند .
جدّيت و اهتمام به اين معاني را از پيغمبر اعظم ( صلّي الله عليه وآله ) ياد بگيرند كه براي ابلاغ اين اعلاميه ، منبري بلند انتخاب فرمود كه در چشم انداز مردم باشد ؛ بدين معنا كه بر شتري از دو طرف دو غراره بستند . پيغمبر ( صلّي الله عليه وآله ) بر زبر شتري پا روي آن دو غراره ها نهاد و به موازات كوهان شتر تمام قد به پا ايستاد .
اين منظره خود جالب توجه شد و به اين هم اكتفا نكرد بلندگويي از آدميان اتخاذ فرمود ؛ جواني كه صداي او رسا بود در پاي شتر نگهداشته و جمله به جمله را به او مي فرمود و او به صداي بلند فرياد مي زد و ابلاغ مي فرمود بگو : اي ربيعه پيغمبر به شما مي گويد بعد از امسال ديگر مرا شايد نبينيد ـ من هم بشر هستم ـ مرا مرگ در مي يابد ، پيام مرا بشنويد و به خاطر بسپاريد و بعد به مردم برسانيد .
پيغمبر ( صلّي الله عليه وآله ) از هر جمله كه فارغ مي شد ، از مردم اقرار مي گرفت كه آيا من رساندم ؟ همين كه مردم اقرار مي كردند ، مي فرمود : خدايا ! شاهد باش .
تمام مواد اين بيانيه راجع به ايجاد امنيت و حفظ و حقوق بشر در جهان است و اما مواد اين اعلاميه بين المللي عبارت است از :
128 |
ماده اول ـ راجع به حرام بودن دماء و اموال و نواميس مسلمين بر يكديگر است ، به طور مؤكد در مؤكد .
ماده دوم ـ راجع به رفع تشنج جامعه از رباخواري است .
ماده سوم ـ راجع به بهانه هاي انتقام جويي دوران پيش از اسلام است .
ماده چهارم ـ راجع به جعل قانون آتش بسِ چهار ماه است كه بايد در اين مدت سلاح ها را زمين بگذارند تا عقلا و رهبران ، نقشه صلح را با مصالح آن در نظر آورند .
ماده پنجم ـ تعيين مرجع است براي اختلافات كه عبارت است از كتاب خدا و سنت پيغمبر اسلام و اهل بيت و عترت او ( عليهم السلام ) . در اين ماده تذكر مي دهد كه مبادا دو طائفه از مسلمين به جنگ با يكديگر بپردازند كه ارتجاع و كفر است ؛ چون اسلام براي اختلافات ، مرجع نهاده است .
ماده ششم ـ راجع به زنان و حقوق زنان است كه تماس و اصطكاك دائم موجب تجاوز به حقوق آنها نشود .
ماده هفتم ـ راجع به غلام ها و زيردستان است كه مبادا تجاوز به حقوق آنها بشود . اين ماده ، شامل طبقه كارگر و مزدوران رنجبر مي شود .
ماده هشتم ـ راجع به جلوگيري از تجاوز ابتدايي است . مي گويد : كسي كه سيلي بدون جهت و بدون حق به كسي بزند ، او سركش ترين سركشان محسوب مي شود و دشمن ترين دشمنان خداست .
ماده نهم ـ راجع به جلوگيري از تحت الحمايگي مسلمين براي بيگانگان است .
و مواد ديگر آن ، همه از اين قبيل احكام است كه مستقيم يا غير مستقيم مدخليت در امنيت جهان دارد .
مي نگريد كه هيچكدام راجع به نماز و روزه نيست ؛ زيرا امنيت است كه در سايه آن مسلمين مي توانند به فرايض و وظايف خود قيام كنند و پيغمبر ( صلّي الله عليه وآله ) در آن روز دو نوبت اين اعلاميه را خواند ـ از اين كار اصرار و اهتمام فهميده مي شود ـ .
سابعاً ـ در صحنه منا ، همين اعلاميه را دو روز خواند ؛ يك روز بلندگوي او علي بن ابي طالب ( عليه السلام ) بود ، خودِ پيغمبر ( صلّي الله عليه وآله ) سوار بود ، بلال افسار بغله را داشت و ديگري اسامة سايبان بر سر پيغمبر ( صلّي الله عليه وآله ) نگهداشته بود ـ و روز ديگر سوار بر شتر قصوي يا عضباء بود و
129 |
ربيعه بلندگوي او بود .
ثامناً ـ بايد در منا تابلوهاي ديگري بهتر و بزرگتر باشد ؛ زيرا علاوه بر اين اعلاميه ، يكي از ابلاغيه هاي ديگر اسلام در آن سرزمين منتشر شده و باز انجمن سرّي شبانه بيعت عقبه ، يك سال قبل از هجرت در آنجا بوده كه هفتاد و دو يا هشتاد و دو نفر مرد از انصار ؛ يعني اهل مدينه دست بيعت به پيغمبر ( صلّي الله عليه وآله ) دادند و اين جهان نوين اسلام از آن گسترش يافت . بايد سخنان آن انصار را با پيغمبر ( صلّي الله عليه وآله ) يكان يكان به گوش مردم مخصوصاً در آن صحنه رساند .
جمله هايي كه در بيعت آورده شده و فرمود بايد در بيعت من تعهد كنيد سه كار و سه جمله است :
1 ـ مأوا بدهيد ( مرا و هر كس به هواي من بيايد ) .
2 ـ دفاع كنيد از من .
3 ـ براي پيشرفت اسلام مرا نصرت دهيد .
و اين سه عمل را درحال خوش و ناخوش و نشاط و كراهت و فراخي وتنگدستي ، يكسان انجام دهيد ، بعد از اين ، پيمان ديگر ـ خون ما يكي است كه بگيريم يا بگذريم و ناموس ما هم يكي است .
و باز سال هشتم هجرت اعلاميه ديگري از رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) هست در صحنه منا . در اين صحنه ، ورود لشكر اسلام در سال هشتم به لباس رزم براي فتح مكه بوده و دوازده هزار سپاهيان در منا منزل كردند .
ملل و دول مسلمان ، با استفاده از گفتارها و ابلاغيه هاي پيغمبراكرم ( صلّي الله عليه وآله ) بايد منشأ آزادي و امنيت و عدل در جهان باشند .
سخنراني مهم رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) براي اردوي اسلام در اين اعلاميه براي همكاري مسلمين ، سه ماده آن ، راجع به طبقات عادي مردم است و سه ماده اش راجع به همدستي مسلمين است در برابر بيگانه ، و الزام هر مسلماني به ذمّه بدهكاري عالم اسلام و برابري خون مسلمانان با يكديگر .
در اينجا بايد نشان داده شود كه قواي اسلام با همدستي پيغمبر اسلام ( صلّي الله عليه وآله ) توانست در اين سنگر ( منا ) جاي دشمن را بگيرد .
130 |
اينجا ( منا ) سنگري بود كه دشمن صحيفه ملعونه را نوشت و همدست شدند و پيغمبر ( صلّي الله عليه وآله ) را با بني هاشم سه سال در شعب ابوطالب محروم از حقوق اجتماعي نموده محصور كرده و محاصره نمودند .
در آخر هم ، دشمن توانست پيغمبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) را نيز بيرون كند ـ ولي همان پيغمبر ( صلّي الله عليه وآله ) اكنون به نيروي جمعيت باز آمده بود در سنگر ( محصّب منا ) در جاي آنها منزل كرده پيامي به جهان اسلام براي ابد فرستاد .
اينجا بايد فقها و ناطقين ياد بدهند كه همان پيغمبر ( صلّي الله عليه وآله ) را آن روز كه تنها بود ، از اين شهر بيرون كردند ، پس تنها هيچ طايفه اي از مسلمين نبايد به استناد اينكه حق با من است غرور پيدا كند و از همدستي با جمعيت مسلمين دست بكشند ؛ زيرا پيغمبر ( صلّي الله عليه وآله ) هم حق بود مع هذا او را در موقع تنهايي و بي كسي بيرون كردند ، ولي همان پيغمبر امروز كه دوازده هزار همدست دارد ، برگشت و دشمن را مطيع حق كرد . هيچكس نيست كه كمك و معاونت نخواهد . حتي بزرگترين رهبران جهان و هيچ كس نيست كه از عهده كمك برنيايد ، اگر چه مختصر و كم . روح سخن پيغمبر ( صلّي الله عليه وآله ) همين بود .
در تابلو نشان بدهند كه هركس موظف است اين سخنان را فرا بگيرد و به خاطر بسپارد و به مردم برساند . باز تذكّر مي دهد كه عين اين مطالب را چه بفهميد و چه نفهميد برسانيد . پيغمبر ( صلّي الله عليه وآله ) خود در اين خطبه چنين فرمود :
زيرا گاهي حامل نامه مطالب و مشتملات آن را خود درست نفهميده ، ولي مي تواند به خوبي برساند . شخص حاج ، هرگاه در منا اين سخن را از پيغمبر ( صلّي الله عليه وآله ) بگيرد و همراه بياورد ، بهترين و بزرگترين ارمغان و ره آورد سفر براي اهل ديارش خواهد بود .
در خاتمه ، بايد دانست كه اتمام عمل حج و عمره به اين است كه اين مقاصد عاليه در اسلام عملي شود ، نه تنها به انجام رساله مناسك فقهي اكتفا شود ؛ همانطور كه اگر طبق مناسك به قدر يك سر مو تخلف شود ؛ مثلا موي خود را در منا در سفر اول نتراشيده ، بايد باز خود برگردد و در منا موي سر بتراشد و اگر ممكن نيست بايد در همان مكان كه هست ، موي سرِ خود را بتراشد و اين مو را بفرستد در منا دفن كنند ؛ يعني بايد اعمال جزء به جزء و مو به مو انجام شود .
همچنين آنچه پيغمبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) در اعلاميه هاي خود به آن اهتمام فرموه ، بايد
131 |
مو به مو به آن اهتمام شود .
پس بايد حكماي اسلام هم ، كه اين خطب و اهميت آن مواد را مي فهمند ، مثل فقهاي اسلام در كار اتمام حج و عمره مردم بكوشند ؛ يعني عقل مفكّري مثل روح در تن اين پيكر بزرگ چند ميليون نفري باشد ، به آنها روح بدهد و غذاي فكري بدهد و نيروي فكري متفكّرين توأم بشود با نيروي مقدرت پادشاهان مسلمان تا اين تابلوها را بسازند و فارغ التحصيل هاي اين جمعيت را به جهان پخش كنند . كارِ ما آن روز تمام مي شود كه امنيت را ، ما به جهان بدهيم .
ملل و دول مسلمان ، با استفاده از گفتارها و ابلاغيه هاي پيغمبراكرم ( صلّي الله عليه وآله ) بايد منشأ آزادي و امنيت و عدل در جهان باشند ، نه دول و ملل ديگر و تا چنين نشود و خلع سلاح فرمانش از مكه ، كه منبع ايمان است صادر نگردد و امنيت به جهان برنگردد ، اين دستگاه بزرگ حج كار خود را به سامان نرسانده است .
بايد با استفاده از نيروي معنوي ميليون ها حاجي ، هر سال در اين مكان مقدس كه گرد هم جمع مي شوند ، امنيت جهان از ما تأمين بشود ، ولي مادام مي شنويم كه هر استعمارگري ما را و ممالك ما را از ملل توسعه نيافته مي گويد ، مي فهميم كار ما ناتمام است و جاي امام خالي است ؛ بدين معني كه جمعيت هست و مغز و جمجمه هست و استطاعت مالي هم هست ، ولي آنكه روح به اين جمعيت بدمد و بدهد نيست .
شايد كه جبر تاريخي اين پيشنهادها را اجرا بكند ولي اگر در ممالك متمدنه جهان مسيحيت اينگونه مواد فكري بود ، مورد تبليغ وارد مي گرديد و حداكثر استفاده را به سود جهان بشريت از آن به نام خود مي كردند و خواهند كرد .
درّه مريم در ايتاليا ، زيارتگاه هزاران هزار مسيحي است ، با آنكه اصالت ندارد . چه كه مريم در ايتاليات نرفته است ، فقط به جواب دختر مريضي آمده و او را شفا داده است .
جاي پاي امامان را مانند قدمگاه ، مردم مي بوسند ، با آنكه اصالت هيچكدام به قدر صحنه هاي عرفات و منا و مسجدالحرام نيست .
* * *
پرسش ـ معناي خانه خدا چيست ـ مگر خدا خانه دارد ؟
پاسخ ـ آنجا مركز امن و پخش امنيت جهان است و هر جا منشأ عدل و امن باشد
132 |
همانجا از خداست و خانه خدا همانجا و قبله گاه ما مسلمين است .
پرسش ـ وضع كاروان هاي حج ايران چگونه بود ؟
پاسخ ـ در اين سفر اينجانب با فرزندم محمد حسن ناصر ـ حفظه الله تعالي ـ در كاروان حاج محمود شربت اوغلي ـ حفظه الله تعالي ـ ميهمان بودم ، انصافاً تسهيلات و وسايل راحتي اين كاروان را در حدود امكانات به خوبي فراهم كرده بود . تبارك الله .
تجهيزات ايشان براي پذيرايي از حجاج به طوري بود كه وحشت سفر حج را ، كه از سالهاي قبل ( سال 67 هـ . ) در خاطر مانده بود ، از ياد برد .
اميدوارم با تأييدات الهي و همّتي كه در حاج محمود و برادران شربت اوغلي مشاهده مي شود ، سال به سال وسايل راحتي و آسايش حجاج محترم ايراني ، بيش از پيش فراهم شود ، به طوري كه در بلاد حجاز ، موجب سرافرازي حجاج ايراني گردد .
در ختام ، ( الحمد لله ) و الصلوة علي رسول الله ، سال حج 1340هـ . ق . = 1381هـ . ش .
* * *
133 |
( متمم ) ، پس از مراجعت از حج سال 1340 كه در آن سفر ميهمان اخوان شربت زادگان معروف به شربت اوغلي بوديم ، ايامِ با محنت و سرور ، با سرّاء و ضرّاء گذشت تا موقع افسردگي ها و هجوم بلاها رسيد ، در موسم 1342 = 1382 .
پس از فروردين ، كه حادثه سوء قم پيش آمد و هجوم اشرار به حوزه قم ( صانهاالله ) ما را داغدار و مصيبت زده نموده بود ، در كنج كتابخانه عزادار و مستغرق در لجّه افكار بوده ، خود را به مطالعات مباحث علمي براي فكر علاج غرق مي كردم .
شوراي عالي حج در آن حين از من اين طرح را خواست كه آب از سر گذشته بود و من در مبارزه محنت شكست خورده ، سيلِ محنت مرا زير گرفته بود ولي هنوز حادثه سوء كمرشكن 15 خرداد 1342 نرسيده بود ، ميان دو موج هولناك و ظلمات متراكم آن روز پناهگاهي جز حرم پيغمبر ( صلّي الله عليه وآله ) و شكايت به پيشگاه والاي اقدس اطهر او ( صلّي الله عليه وآله ) نديدم كه به قصد حج و زيارت حرمين شريفين التجاء به پيشگاه پيغمبر اكرم ملجأ و پناهگاه عالم ( صلّي الله عليه وآله ) ببرم ، چاره اي نبود .
اميرالمؤمنين ( عليه السلام ) كه خود كوه ثابتي بود مي فرمود :
در جنگ ها ، در موقع طغيان خطرها و هجوم شدايد ، همه به من پناه مي آوردند و من به پيغمبر اكرم ( صلّي الله عليه وآله ) پناه مي بردم .
من هم ديدم اقتدا به امام ( عليه السلام ) بكنم و به خود امام ( عليه السلام ) هم بنگرم كه حتي در موقع محنت و سطوت از پا در نمي آمد هر چند امواج محنت خروشان بود باز محنت او را زير نمي گرفت تا از وظيفه هدايت باز ايستد و در موقع سطوت هم سطوت مقدره او را از وظيفه باز نمي داشت .
نظير قطب نما و قبله نما كه به هر حال قبله را نشان مي دهند و اگر فشاري هم از بيرون بر آنها وارد شود باز بعد از نوسانِ مختصري ، همينكه به حال عادي و به اختيار خود برمي گردند باز به وظيفه خود عودت مي كنند و قبله يا قطب را نشان مي دهند .
اميرالمؤمنين علي ( عليه السلام ) مي فرمود :
ما قطب فلك ( يعني سپهر و فلك الاجتماع ) هستيم ( نحن ناشئة القطب و أعلام الفلك ) . ( 1 )
با خود گفتم اكنون كه دادخواهي نيست كه محكمه عادلانه عاجلانه اي تشكيل دهد
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . بحارالأنوار ، ج40 ، ص166
134 |
و در محل وقوع جرم ( يعني قم ) چوبه داري در برابر مدرسه فيضيه قم بر پا كند و مرتكبين جرم را بر دار بياويزد .
و اين صدمه اي كه بر پيكر اسلام وارد شده و جان مقدس ترين افراد نظاميان دين را كه پاسبانان مقدس عقيده و ايمان اند و جان خود و جواني خود را در سر راه محافظت آيين دين و استقلال در طبق اخلاص گذاشته اند ، به هدر دادند و در جوار حرم مطهّر معصومه ( عليها السلام ) ، بي بي و بانوي دنيا و آخرت و در حضور ميهمانان گراميش كه هر سال بالغ بر هزاران زوار محترم است ، هجوم آورده طبقه واجب الاحترام و واجب التعظيم را مورد مهاجمه ناجوانمردانه و جرح و ضرب و شتم و قتل قرار دادند .
و هر چه اعتراض به دولت وقت داده مي شد و مطالبه معرفي مجرمين مي گرديد ، هيچگونه اعتنا و اهتمام ديده نمي شد .
و حرف حق ما و شعار حوزه هاي علميه شيعه در حمايت از فقرا و ضعفا و طبقه رنجبر و زحمتكش كه خاص منطق اميرالمؤمنين علي ( عليه السلام ) بود و از حلقوم علماي شيعه ( به خصوص ) هميشه بر مي خاست و ما فقهاي شيعه ( علي الأخص ) مظهر و مظهر عدالت و عدل علي ( عليه السلام ) بوديم اشتباه به دغلي شده و چنان مي نمايد كه طرفداري از آنها نمي شود .
و تيري كه بايد به سينه و قلب خونخواران كشور ؛ يعني طبقه فئودال وارد شود ( كه چندين قرن است خون اين ملت را مي مكند ) آن تير بر قلب مقدس جوانان پاكدل تحصيل كرده ، نظاميان مقدس اسلام و امام ( عليه السلام ) وارد شد .
منفذي در اين ظلمات متراكم نبود جز روزنه اي به سوي روضه مطهره رسول خاتم و پناه عالم ( صلّي الله عليه وآله ) كه شكايتها را نزد او برم و چاره از شفاعت او بخواهم ان شاءالله آنجا در زير قبة الخضراء دعا مستجاب است .
اينها بواعث حج من بود ؛ لذا به شوراي عالي حج توجه نموده طرح را دادم .
* پي نوشت ها :