تخریب بقیع به روایت اسناد

155 میقات حج - سال دوازدهم - شماره چهل و ششم - زمستان 1382 اماکن و آثار 156 تخریب بقیع به روایت اسناد ( 2 ) سیّدعلی قاضی عسکر شروع یک توطئه براساس گزارش حسین پیرنظر ( 1 ) از سفارت ایران در مصر ، اگر دولت ایران برای یکی دو سا


155


ميقات حج - سال دوازدهم - شماره چهل و ششم - زمستان 1382

اماكن و آثار


156


تخريب بقيع به روايت اسناد ( 2 )

سيّدعلي قاضي عسكر

شروع يك توطئه

براساس گزارش حسين پيرنظر ( 1 ) از سفارت ايران در مصر ، اگر دولت ايران براي يكي دو سال ديگر ، رفتن به حج را منع مي كرد ، حتماً حكومت حجاز حاضر به قبول شرايط پيشنهادي ايران مي شد و درنتيجه ، هم براي زائران ايراني رفع مزاحمت مي گرديد و هم نسبت به تعمير قبور و خرابي هاي به عمل آمده امتيازاتي به دست مي آمد .

ليكن متأسفانه اين كار صورت نمي پذيرد و در خرداد 1308 هـ . ش . اولين مراوده رسمي ديپلماتيك ميان ايران و حكومت عبدالعزيز صورت گرفته و در شهريور همين سال ، معاهده مودّت ميان ايران و حجاز امضا و در فروردين سال 1309 هـ . ش . حبيب الله هويدا با عنوان نماينده ايران و با سمت كاردار وارد جدّه مي شود .

تأسيس سفارت ايران در عربستان ، كه به نوعي تقويت حكومت عبدالعزيز را در پي داشت ، به حدّي براي عبدالعزيز مهم بود كه هويدا پس از ملاقات با وي ، از قول كفيل وزارت خارجه در گزارش خود مي نويسد :

« . . . و ذكر كرد كه هيچ وقت اعلي حضرت را تا اين درجه شاد و مسرور نديده بوديم كه امروزه از ملاقات شما و وصول ناصر همايون

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . اسناد روابط ايران و عربستان سعودي ، ص73


157


شاهنشاهي اظهار شادي و سرور علني مي فرمودند . . . . » ( 1 )

مأموريت حبيب الله هويدا

حبيب الله هويدا در ايجاد اين ارتباط نقش مهمّي داشته و لذا دولت حجاز نيز به مسؤولان وزارت خارجه خود دستور مي دهد كه هميشه او را راضي و خورسند نگاه دارند كه اسباب تكدّر خاطر و دلتنگي براي او فراهم نشود و تمام مطالب و تقاضاهاي او را به فوريت انجام دهند ! ( 2 )

باتوجه به اينكه حبيب الله هويدا يكي از دو نماينده ايران براي بررسي وضعيت حجاز در اثر حمله وهابي ها و تخريب اماكن مقدسه بوده و از سوي ديگر ، وي براساس اسناد ، داراي مسلك بهائيّت و از بهائيان شناخته شده بوده است ، ( 3 ) همه گوياي آن است كه متأسفانه نماينده ايران به صورت پنهاني نقشي مؤثر در ناديده گرفتن اين مسأله مهم داشته است . اين نكته زماني تقويت مي شود كه ملك عبدالعزيز به هويدا مي گويد :

« . . . ما شما را از خود مي دانيم ، شما نيز خود را مثل ساير نمايندگان اجانب ندانيد ، هيچ وقت لزوم به تحصيل اجازه نيست ، هروقت كه ميل داريد ، بدون هيچ ملاحظه ، به ديدن ما بياييد ، چه در مكه چه در اين جا ، ما هميشه آماده ملاقات شما هستيم . . . . » ( 4 )

در روزنامه الوطن ( چاپ بغداد ) ، در تاريخ 20 ربيع الاول 1348 هـ . ق . در زمينه به رسميت شناختن دولت حجاز توسط ايران درباره نماينده ايران ، حبيب الله خان عين الملك معروف به هويدا مي نويسد :

« . . . مشاراليه كاملاً به اين قضايا آگاه است و علاوه بر اينكه زبان مملكت را به خوبي مي داند ، محل اعتماد ملك عبدالعزيز و رجال حكومت حجاز است و شخصاً نزد آن ها محترم است و بديهي است كه تعيين او به اين سمت ، مسأله را به طور دلخواه حل و تسويه مي نمايد ! » ( 5 )

در ماده سوم عهدنامه مودّت ، امضا شده ميان دو كشور ، هيچ اشاره اي به مسأله تخريب و هدم آثار اسلامي و قبور ائمه بقيع نشده و با كمال تأسف راحت از كنار آن گذشته اند . ( 6 ) هويدا تا سال 1353 هـ . ق . به عنوان نماينده ايران در

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . اسناد روابط ايران و عربستان سعودي ، ص84

2 . همان مدرك .

3 . پدربزرگ هويدا ، ميرزا رضا قناد ، از بهائيان متعصب و از فدائيان عباس افندي محسوب مي شد . علاقه او به رهبر بهائيان به حدّي بود كه هنگام سفر او به فلسطين ، همراهش به « عكا » رفت و مستخدم و خادم مخصوص عباس افندي گرديد .

عباس افندي بهواسطه خدمات ميرزا رضا مخارج تحصيل فرزند او را تقبل كرد و حبيب الله ( پدر اميرعباس ) را براي تحصيل به اروپا فرستاد . حبيب الله در اروپا به زبان هاي انگليسي و فرانسه مسلط شد و چون عربي را هم روان صحبت مي كرد ، در مراجعت به ايران ، در دستگاه سردار اسعد بختياري به عنوان مترجم استخدام شد و همزمان كار ترجمه متون خارجي براي « روزنامه رعد » را هم به عهده گرفت .

پروفسور براون ، ميرزا رضاي قنّاد ( محمدرضا ) پدربزرگ هويدا را يكي از چندتن رازدار رهبر بهائيان مي داند .

فاضل مازندراني ، مؤلف كتاب ظهورالحق ( متعلق به بهائيان ) در جلد هشتم ( قسمت دوم ) صفحه 1138 در باره معرفي پدربزرگ هويدا مي نويسد :

« ديگر آقا محمدرضا قناد سابق الوصف ، از مخلصين مستقيمين اصحاب آن حضرت شد تا وفات نمود و مدفن او در قبرستان « عكا » است و از پسرانش ميرزا حبيب الله عين الملك ( پدر هويدا ) كه به پرتو تأييد و تربيت آن حضرت ، صاحب حسن خط و كمال شد و همي سعي كرد و كوشيد كه شبيه به رسم الخط مبارك نوشت . و در سنين اوليه نزد آن حضرت كاتب آثار و مباشر خدمات گرديد . بعداً مشاغل دولتي و مأموريت در وزارت خارجه ايران يافت و پسر ديگرش ميرزا جليل خياط ( عموي هويدا ) در « عكا » و هم از دخترش ( عمه هويدا ) كه در شام شوهر نمود ، مآل با سعادت و رضايتي بروز نكرد !

حبيب الله ( عين الملك ) با دختري به نام افسرالملوك ازدواج كرد . افسرالملوك دختر محمدحسين خان سردار از تروريست هاي معروف بهايي بود كه در دوران قاجاريّه در آشوب و بلوايي كه بهائيان در چند شهر ايران به راه انداختند نقش داشت .

حبيب الله ( عين الملك ) با كمك و حمايت سردار اسعد بختياري به وزارت امور خارجه رفت و بهواسطه آشنايي به زبان عربي و سابقه اقامت در شامات ، مأمور خدمت در سوريه و لبنان گرديد . عين الملك كه در اين سال ها همچنان به « آل رضا » معروف بود ، با سوء استفاده از موقعيت ديپلماتيك خود ، به تبليغ بابي گري در اين كشورها پرداخت .

چند ماه پس از اقامت حبيب الملك در شامات ، او را مأمور خدمت در « جدّه » كردند . وي در « جدّه » با انگليسي ها سر و سرّي پيدا كرد و علي رغم اقامت در سرزميني كه قلب جهان اسلام محسوب مي گردد ، به تبليغات بابي گري خود ادامه داد . . . .

فعاليت هاي بهايي گري قنسول ايران موجد بروز آثار سوئي گرديد و وزارت امور خارجه ايران مجبور شد وي را به تهران احضار نمايد .

عين الملك پس از احضار به تهران ، مجدداً روانه عكا گرديد و تا پايان عمر در خدمت رهبر بهائيان باقي ماند .

« حبيب الله » عين الملك دو پسر داشت : يكي به نام اميرعباس و ديگري به نام فريدون هويدا .

( اميرعباس هويدا ، صص14 و 15 ) .

4 . اسناد روابط ايران و عربستان سعودي ، ص88

5 . اسناد روابط ايران و عربستان سعودي ، ص75

6 . همان ، ص77


158


حجاز مشغول به كار بوده است .

حبيب الله هويدا در مأموريتش به مدينه ، براي كسب اطلاع از ميزان خرابي ها ، تلاش جدي كرده تا اين حادثه مهم را بسيار كمرنگ تلقي نموده ، وهابيان را به نوعي ، تبرئه نمايد . در گزارش وي چنين آمده است :

. . . بالاي مناره ، قبه مطهّر صعود كرديم ، يكصد و سي پله بالا رفتيم و از آن جا قبه مطهر را زيارت نموديم ( زيرا صعود بالاي قبه غيرممكن است ) . از آن جا مشاهده نموديم كه فقط پنج گلوله تفنگ به قبه مطهر اصابت نموده و اندكي سوراخ كرده است و ابداً خرابي وارد نيامده است ! اولاً نمي شود حتم كرد كه اين گلوله ها از طرف وهابي ها بوده است ! ثانياً برفرض اينكه از طرف آن ها بوده باشد ، واضح است عمدي نبوده است ! و در اثناي تيراندازي به همديگر خطاءً به قبه مطهر اصابت كرده است ! و دليل صحت اين نظريه اين است كه قبه مرقد مطهر خيلي عظيم و بزرگ است و وهابي ها هم در پشت دروازه و قلعه شهر بوده اند و تعدادشان بيش از سه ـ چهار هزار بوده است ؛ اگر قصد اصابت مي داشتند ، اقلاً دو سه هزار گلوله به قبه مطهر مي رسيد ! به هرحال فقط آثار پنج گلوله تفنگ در روي قبه مطهر بود و همچنين آثار چهار ـ پنج گلوله بر قبه اهل بيت بود ، خادم باشيِ حرم مقدس نيز سه ـ چهار عدد گلوله آورده و به بنده داد و گفت كه اين ها را روي بام حرم يافته و تصور مي كند كه از گلوله هايي است كه به قبه مقدس رسيده است . فدوي آن ها را تقديم خواهم نمود كه در موزه وزارت معارف محفوظ بماند . . . . » ( 1 )

متن كامل گزارش هويدا

جهت اطلاع بيشتر خوانندگان ، متن كامل گزارش به اين شرح تقديم مي گردد :

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . اسناد روابط ايران و عربستان سعودي ، ص50


159


تاريخ سند : 11 ديماه 1304

فرستنده : حبيب الله هويدا

گيرنده : وزارت امور خارجه

موضوع : گزارش در باب وقايع حجاز

نمره : 211

مقام منيع وزارت جليله امور خارجه دامت شوكته

بر حسب اوامر متعدده تلگرافي وزارت جليله متبوعه ، روز 15 مهرماه 1304 ، مطابق 7 اكتبر 1925 از شام به مصر و از آن جا در معيت جناب غفارخان ، وزير مختار مصر در روز 19 مهرماه با كشتي خديوي به طرف جده حركت و روز 24 مهرماه وارد جده شده [ روز ] 29 با اتومبيل هاي سلطان نجد به طرف مكه معظمه رهسپار شديم . ابن سعود در ميان راه جده و مكه ، در محلّي كه به اسم بحره معروف است ، براي پذيرايي از نماينده انگليس « مستر كلايتون » ، كه براي عقد معاهده آمده بود ، چادرهاي متعدد افراشته بود و خود نيز چون آن جا بود ، اول براي ملاقات او رفته ، پس از صرف ناهار و چاي ، چهار بعد از ظهر با يك نفر ميهماندار مخصوص و چهار نفر گارد مخصوص ، در حالتي كه مُحرم بوديم ، پس از وصول به مكه معظمه و اداي وظايف دينيه عمره ، به خانه اي كه معين كرده بودند رفته ، روز بعد براي مشاهده و زيارت مقامات و قبور مهدومه ، كه در قبرستاني كه در منتهي اليه يك طرف شهر در دامنه كوهي واقع است رفتيم . قبر حضرت خديجه و حضرت آمنه ( 1 ) و قبر عبدالرحمن بن ابي بكر و قبور بني هاشم و مسجد جن و قبر عبدالله بن الزبير و قبور شهدا و قبور ساير ناس كه در آن قبرستان بود ، وهابي ها همه را خراب و مهدوم كرده اند .

حبيب الله هويدا در مأموريتش به مدينه ، براي كسب اطلاع از ميزان خرابي ها ، تلاش جدي كرده تا اين حادثه مهم را بسيار كمرنگ تلقي نموده ، وهابيان را به نوعي ، تبرئه نمايد .

مولد حضرت پيغمبر و خانه حضرت خديجه كه ولادتگاه حضرت صديقه طاهره ، زهرا ـ صلوات الله عليها ـ بوده است ، همه را مهدوم و با خاك يكسان كرده اند . عمارت و قبه هاي مراقد حضرت خديجه و آمنه را كه با خاك يكسان كرده اند سهل است ، قبر حضرت خديجه را نبش كرده بودند و معلوم بود

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . قبر حضرت آمنه مادر رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در محلّي به نام ابواء ، ميان مكّه و مدينه قرار دارد .


160


كه دوباره با خاك و گِل پر كرده اند . خانه متولّي قبر خديجه را منهدم و تمام دارايي او را به يغما برده اند و خانه متولّي در همان قبرستان ، پهلوي قبر حضرت آمنه و خديجه بوده است .

البته راجع به اين معاهدات و تفصيل ملاقات و مذاكرات با سلطان ابن سعود ، جناب اجل غفارخان وزير مختار راپرت مفصل تقديم نموده اند و احتياج به تكرار فدوي نيست ! ( 1 ) زيرا مأموريت فدوي فقط براي مدينه منوّره است . بنده در ذهاب و اياب و در كليه مواقع و در ملاقات هاي با اعلي حضرت ملك علي و سلطان ابن سعود با جناب وزيرمختار بودم و وظيفه ترجماني را به عمل مي آوردم ، لهذا همين قدر عرض مي كنم كه جناب غفارخان ، الحق يكي از رجال سياسي تجربه ديده و هوشيار و با متانت و عاقبت انديش دولت علّيه ابد مدت هستند و اين مأموريت را فوق العاده با متانت و سياست و كياست انجام دادند و از اين بهتر امكان پذير نبوده و نيست .

فدوي راجع به ملاقات ها و مذاكراتي كه با ملك علي و سلطان ابن سعود با حضور جناب وزير مختار شده ، در اين جا شرحي نمي دهم كه مبادا در تعبير كم و زياد شود و محول به راپرتي كه خود ايشان تقديم كرده اند ، مي نمايم . علي هذا ذيلاً به شرح مأموريت مخصوص خودم كه راجع به مدينه منوّره است ، مي پردازم :

نظر به اينكه وقتي در مكّه معظمه بوديم ، سلطان نجد ذكر نمود كه ايصال مرا فقط تا به « عيون » كه اردوگاه قشون وهابي ها است و دو ساعت از مدينه منوره دور است تعهد مي كند و از آن جا تا مدينه را درعهده نمي گيرد ، سوءظني ما را دست داده ، با جناب وزيرمختار به جده برگشتم كه با ملك علي مذاكره نمايم . ملك علي بيچاره گفت :

من هرچه شما بگوييد حاضرم ، ولي قشون ما همه در داخل مدينه هستند و در خارج شهر قشون نداريم ( و از عيون ) تا به مدينه همه نخلستان است و همه در دست خود وهابي ها است ، مي ترسم كه براي بدنام كردن از بين نخيل تيري به شما بزنند و بگويند كه از طرف ما بوده است . پس اصلح آن است كه سلطان با گاردهاي خود شما را به دائره تلگراف بي سيم ما كه خارج شهر است رسانده ، گاردهاي ما آن جا شما را تحويل مي گيرند و در حين عودت نيز در همان نقطه شما را تحويل

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . معلوم مي شود اعتراف وي به تخريب قبور در مكّه به دليل آن بوده كه قبلا گزارش آن توسط غفارخان به تهران ارسال گرديده و او مي دانسته اگر ننويسد از طريق گزارش غفارخان واقعيت ها به تهران منعكس خواهد شد .


161


سوارهاي سلطان مي دهند .

لهذا فدوي از جدّه تفصيل را به ابن سعود نوشتم . روز بعد جواب رسيد و قبول كرد و اتومبيل فرستاد و همان روزي كه جناب وزيرمختار سوار كشتي و عازم مصر شدند ، بنده نيز سوار اتومبيل و عازم ( بحره ) گشتم . يك شبانه روز در بحره متوقف و دو دفعه با ابن سعود ملاقات شد . فوق العاده احترام و محبت نمود و هر دفعه خيلي اظهار ميل به تقرّب به دولت علّيه مي كرد و مي گفت :

ما با دولت ايران هم جواريم و به قدر سي هزار نفر شيعه در نجد ، و در احساء نزد من هستند ، مي توانيد از آن ها تحقيق نماييد ، آن چه در حق ما شهرت مي دهند اكثر تهمت و افتراست . ان شاءالله شما به مدينه رفته ، خواهيد ديد كه آنچه گفته اند دروغ است . من صريحاً به شما مي گويم و شما هم به دولت عليه بنويسيد كه من حرمين شريفين را به جان و مال و اولاد خود حافظ و حارسم . مهدومات مكه نيز قبل از ورود من بوده است . بلي وهابي ها اعتقاد به تعمير قبور و قبّه ها ندارند و بدعت مي دانند و « خيرالقبور الدوارس » ! را ، حديث معتبر مي شناسند . مع هذا بعد از ورود خودم فوراً جلوگيري كرده ام و حاليه نيز با كمال اصرار و الحاح منتظرم كه دول و ملل اسلامي ، نماينده هاي خود را بفرستند و در امور حجاز قراري دهند و براي تعمير اين قبور نيز اگر مصمم شوند ممانعت نمي كنم سهل است ، مساعدت خواهم كرد ، حتي اگر خروج مرا نيز از حجاز مقرر دارند ، فوراً بيرون مي روم .

قبل از حركت بنده به مدينه منوره و بعد از عودت ، سلطان اين صحبت ها را مكرر گوشزد نمود و بعد از عودت از مدينه در ملاقات اخير خواهش كرد كه فدوي در تقرّب بين او و دولت علّيه اقدام كنم و نيز خواهش نمود كه مكاتبه با او داشته باشم . به هرصورت ابن سعود پنج نفر از تفنگداران مخصوص شخصي خود را با سه نفر شتر ذلول مخصوص براي بنده و نوكر بنده معين كرد كه تا مدينه ذهاباً و اياباً با بنده باشند و براي تهيه حركت از بحره به مكه رفته ، چهار روز در آن جا ماندم سپس تفنگداران سوار شتر را به رابغ كه كنار درياست فرستادند و بنده نيز با مستشار مخصوص خود او با اتومبيل به رابغ رفتيم . از مكه تا رابغ با شتر پنج منزل است ، با اتومبيل نه ساعت طول كشيد .


162


در رابغ چند روزي منتظر تفنگداران شدم . مستشار مخصوص سلطان به مكه عودت نمود . در اين اثنا فدوي سخت مريض و بستري و مبتلا به دسانتري شدم و ده روز سفر تأخير افتاد . نه علاجيگ نه درماني ، نه حبيبي و نه طبيبي .

رابغ عبارت از يك دِه بزرگي است كه هيچ چيز در آن يافت نمي شود ، جز نان و برنج و گوشت چيزي نيست . از سبزيجات اثري نيست . آب چاهِ آن هم تلخ و ناگوار . به هرحال ، به روحانيت حضرت ختمي مرتبت متوسل شده ، به قوه دعا و مناجات بهبودي حاصل شد .

در اين اثنا ، پسر سلطان با پانصد نفر شترسوار از قشون وهابي ها ، براي رفتن به مدينه به رابغ رسيدند . فدوي نيز با وجود ضعف و نقاهت با تفنگدارهاي مخصوصه به آن ها ملحق شدم و حركت نموديم و روز ششم به عيون رسيديم . ديگر جسارت مي دانم عرض كنم اين شش روز شترسواري چه بر سر اين فدوي آورد . به هرحال بعد از دو روز استراحت ، مراسله اي به امير مدينه و به حاكم لشكري مدينه نوشته ، توصيه نامه هاي ملك علي را در جوف نهاده ، با قاصد مخصوص به مدينه فرستادم . روز بعد جواب رسيد كه با نهايت شادي و افتخار منتظر هستند . لهذا با پنج نفر سوار و ده نفر پياده از قشون سلطان حركت كردم . در همان محل معين يك نفر مهمان دار با يك درشكه و شش ـ هفت نفر سوار مسلّح حاضر بوده مرا تسليم گرفتند و رييس سواران سلطان هم ورقه كتبي از بنده گرفتند كه مرا به سلامت تحويل دهند .

از آن جا به سمت مدينه منوره رهسپار شديم ، در خارج از دروازه ، به قدر پانصد نفر قشون و صاحب منصب هاي لشكري و كشوري و امير مدينه شريف احمدبن منصور و جمع زيادي از اهالي استقبال شاياني نمودند و همچنين روز عودت به همين ترتيب مشايعت كردند .

بعد از ورود و استحمام به زيارت حرم مقدس مطاف ملأ اعلي ، مرقد مطهر حضرت خاتم الانبياء ـ عليه آلاف التحية و الثناء ـ مشرف شدم ، روحانيتي كه در آن مقام مقدس دست مي دهد ، از وصف خارج است . به محض عتبه بوسي ، زحمات و خستگي [ . . . ] راه به كلّي نابود شد . خداوند سر سودن به اين آستان


163


ملايك پاسبان را نصيب حضرت اشرف و جميع دوستان فرمايد !

سه روز در مدينه توقف نمودم . روز دوم به قصد بازديد قبّه مطهر ، با عزّت پاشا حاكم لشكر شهر و ميهماندار جناب سيد عمران تاجر شيعي عراقي و متولي باشي حرم مطهر داخل حرم شديم . بعد از اداي فريضه زيارت و عتبه بوسي ، آغاباشي ؛ يعني خادم باشي حرم ، براي هريك از ماها لباس خدمتكاران آورده ،

پوشيديم و بالاي مناره قبه مطهر صعود كرديم ، يكصد و سي پله بالا رفتيم و از آن جا قبّه مطهر را زيارت نموديم ( زيرا صعود بالاي قبه غيرممكن است ) .

از آن جا مشاهده نموديم كه فقط پنج گلوله تفنگ به قبه مطهّر اصابت نموده و اندكي سوراخ كرده است و ابداً خرابي وارد نيامده است . اولاً : نمي شود حتم كرد كه اين گلوله ها از طرف وهابي ها بوده است ، ثانياً : برفرض اينكه از طرف آن ها بوده باشد ، واضح است عمدي نبوده است و در اثناي تيراندازي به همديگر ، از روي خطا به قبّه مطهر اصابت كرده است و دليل صحّت اين نظريه اين است كه قبه مرقد مطهر ، خيلي عظيم و بزرگ است و وهابي ها هم در

پشت دروازه و قلعه شهر بوده اند و تعدادشان بيش از سه ـ چهار هزار بوده است . اگر قصد اصابت مي داشتند ، اقلاً دو ـ سه هزار گلوله به قبه مطهّر مي رسيد .

به هرحال فقط آثار پنج گلوله تفنگ در روي قبه مطهر بود و همچنين آثار


164


چهارپنج گلوله بر قبه اهل بيت بود . خادم باشي حرم مقدس نيز سه ـ چهار عدد گلوله آورده و به بنده داد و گفت كه اين ها را روي بام حرم يافته و تصور مي كند كه از گلوله هايي است كه به قبّه مقدس رسيده است . فدوي آن ها را تقديم خواهم نمود كه در موزه وزارت معارف محفوظ بماند .

بالأخره روز چهارم برحسب خواهش بنده ، سواران سلطان ، با تقريباً سي ـ چهل نفر پياده كه خودشان مايل به آمدن شده بودند به خارج شهر آمده ، بنده نيز با قريب بيست نفر تفنگدار سواره و پياده ، از قشون ملك علي و دونفر صاحب منصب سرهنگ و سيد عمران تاجر به خارج شهر آمده و [ ما را ] تسليم گارد ابن سعود نمودند و ورقه اي به خط و مهر از بنده گرفتند و عودت نمودند .

بنده نيز با سواران سلطان به مقام حضرت حمزه مشرف شدم كه در بين راه واقع است . به عمارت و قبّه حضرت حمزه با وجود اينكه چندين ماه است كه در تصرف وهابي ها بوده است ، ابداً آسيبي نرسيده است . به قبر حمزه نيز دستي نزده اند و روپوش آن موجود و شبكه آهن اطراف آن نيز دست نخورده است ، فقط گويا اثاثيه اي كه آن جا بوده ؛ از قبيل پرده و قالي و چراغ به غارت برده اند . فقط يك نفر از اهل مدينه ذكر مي كرد كه قبر عقيل نام ، از اصحاب پيغمبر را كه در جنب مرقد حمزه مدفون بوده است ، خراب كرده بوده اند . وهابي ها بعد از اينكه شنيدند بنده براي تحقيق مي آيم ، دوباره تعمير كرده اند ، ليكن صحت و سقم اين قول معلوم نيست .

در هرحال ، مقام حضرت حمزه ابداً خراب نشده است . اثاثيه را هم كه مي گويند به غارت برده اند ، تصور نمي شود كه چيز مهمي بوده باشد ؛ زيرا فدوي در مدينه منوره مرقد حضرت عبدالله بن عبدالمطّلب ، پدر پيغمبر را كه زيارت كرده ام ، اثاثيه آن فقط عبارت از چند گليم و قاليچه مندرس و كهنه و حصير پاره شده و به قدري كثيف و گردآلود بود كه انسان متأثر مي شد كه صريحاً به همراهان گفتم خيلي اسباب تأثّر است كه به مرقد پدر پيغمبر اين گونه بي اهتمامي نموده ايد و كثيف نگاه داشته ايد . در صورتي كه مرقد پدر پيغمبر را با اين وضع مشاهده نمودم ، تصوّر نمي كنم كه مرقد عموي پيغمبر بهتر بوده است و وهابي ها هم اگر غارت كرده اند


165


چيز قابلي نبوده ، فقط خود را مفتضح كرده اند . اين بود حقيقت مشاهدات فدوي كه عرض شد .

پس از زيارت ، به اردوگاه سلطان آمده ، دو روز توقف كرده ، با پنج نفر تفنگداران مخصوص سوار شتر شده ، به طرف مكه رهسپار شدم . شب و روز در حركت بوديم ؛ يعني شبانه روزي چهارده ساعت در حركت بوديم . روز هشتم ، بعد از ظهر ، نيمه جان به مكه معظمه رسيديم . در راه از آب كثيف ناگوار مبتلا به تب و نوبه ؟ ؟ ؟ شدم كه هنوز آثارش باقي است . در وقت عودت يك كجاوه خريده ، به تصور اينكه شايد راحت تر باشد ، ولي افسوس بعد از دو ـ سه روز مجبور شدم كه بي كجاوه سفر كنم ؛ زيرا كجاوه با آن حركت مخصوص شتر ، عذابش بيشتر است .

دو شب و يك روز در مكه مانده ، با ابن سعود وداع كرده ، با اتومبيل به جده آمدم . چند روزي در جده منتظر كشتي شده ، با ملك علي چند ملاقات كرده ، بالاخره به سمت مصر و از آنجا به شام آمدم .

ملاقات اخير با ابن سعود را در ورقه علي حده به عرض مي رسانم و همچنين ملاقات با ملك علي را ، كه بيچاره بالاخره مجبور به استعفا و هجرت از حجاز شد ؛ زيرا مقصود از اين راپرت ، فقط دادن توضيحات درخصوص مدينه منوره است .

اما اين نكته را جسارت ميورزم كه در اين مسافرت مصايبي كه بر فدوي رسيد ، مرا اقلاً ده سال پيرتر كرده است و علي العجاله نعمتي ظاهري كه قسمتم شده است ، ضعف و ناتواني و انحلال قواي جسماني است و خداوند شاهد است كه از صميم قلب مي گويم كه فقط روحانيت حضرت پيغمبر ( صلّي الله عليه وآله ) بنده را سالم به شام عودت داد ، وإلاّ بايستي در راه مدينه و مكه هلاك شده باشم و خودم از عودت مأيوس بودم . الحمدلله في كلّ حال ، ايام شوكت مستدام باد ! ( 1 )

فدوي ـ حبيب الله هويدا

هويدا در گزارش ديگري باز سعي كرده ابن سعود را از اتهام تخريب قبور تبرئه كند . وي از قول ابن سعود چنين مي نويسد :

« . . . خيلي اسباب حيرت است كه مسلمانان عالم فقط براي تخريب چند قبر كه قبل از ورود من به دست اين

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . اسناد روابط ايران و عربستان سعودي ، ص46


166


بدوي هاي جاهل مهدوم شده ، اين همه اظهار غيرت و حميّت و دردمندي نمودند و در مجامع و منابر و روزنامه ها مرا لعن و تكفير كردند و عالم را بر من شوراندند و بدنام خواستند . . . . » ( 1 )

تلاش براي بازسازي

پس از سلطه وهابيان بر حجاز و ويران ساختن حرم و گنبد ائمه بقيع و ديگر مدفونين در اين قبرستان ، شيعيان جهان و خصوصاً مراجع و علماي ديني تلاش ها و اقداماتي براي بازسازي و تعمير قبور بقيع انجام داده اند كه به بعضي از آن ها اشاره مي كنيم :

مظفر اعلم ، نماينده دولت ايران در جدّه از سال 1330 هـ . ش . كوشش هايي در اين راستا داشته است . وي در تاريخ 21/9/1330 در نامه اي به شماره 402 ، خطاب به كميسيون دائمي حج چنين مي نويسد :

روز چهار شنبه ششم آذرماه 1330 براي زيارت مدينه منوره به آن جا رفتم . نتيجه مطالعات خود را ذيلاً به عرض مي رساند :

1 ـ وضعيت بقيع بعد از خرابي تمام ساختمان هاي قبور ائمه اطهار ( عليهم السلام ) بسيار دلخراش است و عبارت از قبرستان پست و بلند عمومي است كه هيچ فرق و امتيازي بين قبور بزرگان دين و عامّه ناس باقي نيست و اگر توفيق حاصل شود كه موافقت اولياي دولت سعودي براي ساختن ديواري با پنجره هاي آهني گرد محوطه مدفن مطهر ائمه هدي تحصيل شود كه اقلاً اين قبور در ميان اين چهار ديوار محفوظ بماند ، قدم بزرگي در حفظ شعائر اسلام برداشته شده است . اميدوارم در مواقع مقتضي در مذاكره با اوليا مؤثر و متنفذ ، كوتاهي نشود . شايد بتوان فعلاً تا اين اندازه حفاظت قبور منظور را ، كه عبارت از محوطه اي بهوسعت 120 متر مربع است تأمين نمود و نيز سايه باني در مقابل اين محوطه مانند سايه بان بين صفا و مروه ساخته شود .

2 ـ حضرت آقاي سيد محمدتقي طالقاني كه از طرف حضرت آيت الله بروجردي براي سرپرستي و هدايت جماعت شيعي مدينه ، موسوم به نخاوله ، كه عبارت از پنج الي شش هزار نفر از عناصر كارآمد و مؤثر مدينه مي باشند ، اعزام شده اند ، موقعيت خوبي در ميان

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . همان ، ص54


167


آن ها احراز نموده و با كمال جديت مشغول انجام وظيفه مي باشند . در اين چند روز با استفاده از ديد و بازديدها ، ايشان را با مقامات رسمي مدينه مربوط نموده و از همه تقاضا شد لازمه مساعدت را درباره ايشان دريغ ننمايند .

يك روز هم به اتفاق وزير مختار مصر به بازديد ايشان به تكيه نخاوله رفتيم كه جمعي از رؤساي آن ها ، آن جا را به طور آبرومندي آراسته بودند و از هردو پذيرايي صميمانه اي به عمل آمد . فعلاً وضعيت ايشان در مدينه بسيار راحت و خوب و مورد توجه مي باشند و الحق از حيث رفتار و اخلاق و متانت نيز بهترين انتخابي بوده است كه از طرف حضرت آيت الله العظمي به عمل آمده است .

وزير مختار شاهنشاهي ـ مظفر اعلم

پاسخ به نامه مظفر اعلم

در پاسخ اين نامه ، آقاي فضل الله نبيل ، معاون كلّ وزارت امور خارجه و رييس كميسيون دائمي حج ، طي نامه شماره مورخ20/11/1330شماره3134/67773 خطاب به آقاي مظفر اعلم چنين مي نويسد :

بازگشت به نامه شماره 402 مورخه 21/9/1330 اشعار مي دارد :

1 ـ راجع به وضع تأسف انگيز قبور ائمه اطهار ( عليهم السلام ) در بقيع ، كه از نزديك ناظر آن بوده ايد ، البته آن منظره مايه كدورت خاطر جميع شيعيان مي باشد و اميد است با جديت كامل و كوشش اولياي وقت در مركز ، همان طور كه پيشهاد فرموده اند موافقتي از دولت عربستان سعودي تحصيل و آن قبور را از حال فعلي خارج نمايند .

2 ـ درباره آقاي سيد محمدتقي طالقاني و اقداماتي كه نامبرده در ترويج دين مبين اسلام بين جماعت نخاوله مدينه نموده ، اشاره شده بود . اين موضوع مايه افتخار ايرانيان و بنابر تذكري كه در آخر نامه فوق الذكر داده بوديد ، به خدمت جناب آيت الله العظمي آقاي بروجردي معروض گرديد و رونوشت آن نيز از نقطه نظر تشويق آقاي طالقاني توسط آن سفارت شاهنشاني به ايشان ابلاغ مي گردد .

ضمناً به اطلاع جناب عالي مي رساند كه وصول نامه 402 و اقداماتي كه براي مشاهده مدينه طيبه و قبور ائمه اطهار در بقيع فرموده بوديد ، مورد


168


تمجيد و تحسين كليه علاقمندان و اعضاي كميسيون دائمي حج قرار گرفت .

معاون كل وزارت امور خارجه

فضل الله نبيل

نامه دوّم مظفّر اعلم

مظفر اعلم در پاسخ به تلگراف شماره 1782 خطاب به وزارت امور خارجه مي نويسد :

جده ، 27 اسفند 1330

دفتر محرمانه ، شماره 82

وزارت امور خارجه

در پاسخ تلگراف شماره 1782 معروض مي دارد :

اين جانب موضوع بقيع را هيچ گاه از نظر دور نداشته و علاوه بر وظايف و دستورات اداري ، وظيفه ديني خود مي دانم كه تا حد امكان در اين باب اقدام و اتمام نمايم و پيوسته درصدد به دست آوردن فرصت مناسبي باشم كه اين موضوع را با مقامات مؤثر كشور كه فعلاً بعد از خود پادشاه ، اميرفيصل نايب السلطنه حجاز و وزير خارجه است در ميان نهاده و مذاكراتي را كه در زمان سفارت جناب آقاي دشتي در قاهره ، در اين زمينه با امير معظم له شده و بي نتيجه مانده بود ، تجديد نمايم . ولي به طوري كه در گزارش محرمانه 30 ـ 25/7/30 عرض شده است ، در اين مدت پنجاه و اندي كه اين جانب در جده مي باشم ، معظم له بيش از چند روزي در جده نبوده و پيوسته در رياض يا در شكارگاه بوده است و فرصت ملاقات ممتد و مناسبي به دست نيامده است . چند روز ديگر عازم ايتاليا است و مقتضي نيست فعلاً با ايشان در اين مسائل وارد بحث شويم .

و اما راجع به مذاكرات آقاي دشتي هيچ گونه پرونده و سابقه اي در اين سفارت نيست ، ولي از قرار اظهار آقاي آزرمي كه در آن مذاكرات حضور داشته است و در گزارشهاي قاهره منعكس است ، امير فيصل روي توافقي نشان نداده


169


و متمسك به مشكلات مذهبي و عقيده اي گرديده و اظهار داشته است ممكن است هيئت علمي ايراني در اين زمينه با علماي ما وارد مباحثه شده و آن ها را با ادلّه شرعيه متقاعد نمايند و يا خود مجاب شوند و نتيجةً عدم امكان اين امر را ؛ يعني احياي قبر را خاطرنشان نساخته است و اين جانب نيز در مطالعاتي كه در اين مدت به عمل آورده ام ، چنين استنباط كرده ام كه علماي وهابي در عقايد خود بسيار متعصب و در امور مذهبي بر هيئت حاكمه مسلط مي باشند و تصور نمي رود در زمينه ساختن و پوشانيدن قبور موافقت بنمايند .

ولي به طوري كه در آن گزاش عرض شده است ، فعلاً در نظر دارم در باب ساختن سايه باني در بقيع ، در مقابل قبور ائمه اطهار ( عليهم السلام ) ، مانند سايه بان ميان صفا و مروه مذاكره نموده ، اگر بتوانم تا اين اندازه موافقت آن ها را تحصيل نمايم ، به عقيده بنده قدم بزرگي خواهد بود ؛ زيرا ممكن است در ضمن ساختن

با متصدّيان و مهندسين توسعه حرم شريف و ديگران ، جداگانه مذاكره نموده و تأكيد شد كه فعلاً با ساختن سايه بان شايسته اي حتي المقدور در تنظيف و ترتيب آن محوطه نيز اقدام نمايند .

چنين سايه باني ، محوطه قبور را هم سنگ فرش نموده ، از صورت حاليه خاكي ، خارج نموده و اين مذاكره را در اولين فرصت مناسب با شخص خود امير فيصل خواهم نمود .

اين بود نظريه اين جانب در باب مذاكرات بقيع . حال هرطور دستور مي فرماييد از اين قرار مذاكره نموده ، نتيجه را به عرض خواهم رسانيد ، لذا خواهشمندم تا قبل از مراجعت ايشان از ايطالي ( 1 ) نظر عالي را ابلاغ نماييد .

گزارش دبير اوّل سفارت

به دنبال اين گزارش ، مجدداً در تاريخ 20/1/1331 دبيراول سفارت ايران در جده ، آقاي كاظم آزرمي ، گزارشي به اين شرح به تهران مخابره مي كند :

شماره محرمانه : 8

تاريخ : 20/1/1331

محرمانه

وزارت امور خارجه

در تعقيب گزارش محرمانه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ايتاليا .


170


شماره 82 ، مورخ 27/12/1330 راجع به تعمير قبور ائمه بقيع ( عليهم السلام ) با وجود اينكه هنوز پاسخ گزارش مزبور و دستور مجدّدي در اين باب نرسيده بود ، چون جريان كار ايجاب مي كرد جناب آقاي وزيرمختار براي رسيدگي به موضوع اماكن متبركه مزبور و مراقبت اقدامات اولياي امور ، دولت سعودي در اصلاح وضع آن جا به مدينه مشرف شوند ، ساعت 30/5 بامداد امروز با هواپيما به آن جا پرواز نمودند . آقاي سيدمحمد خزانه ( سيدالعراقين ) هم كه دو روز قبل به حجاز آمده بودند ، به اتفاق جناب آقاي اعلم به مدينه رفتند و پس از سه روز توقف در آن جا ، مستقيماً به قاهره عزيمت خواهند نمود .

چون امروز پست فرستاده مي شد و جناب آقاي وزيرمختار مجال دادن گزاش اين امر را نداشتند ، به بنده دستور فرمودند ، جريان را به طور اجمال مطابق دستور معظم له به شرح زير براي مزيد استحضار به عرض برسانم تا خود پس از بازگشت مفصل ، جريان را گزارش دهند . به طوري كه در گزارش شماره 82 مورخ 27/12/30 هم به عرض رسانيد ، چون انتظار مي رفت مذاكره راجع به تعمير قبور و پوشاندن آن ها به علت تعصب علماي وهابي نجدي به جايي نرسد ، لذا همان طوري كه در گزارش محرمانه شماره 52 مورخ 17/9/30 معروض شده ، راجع به بناي ديواري براي محوطه بقيع و تنظيف آن و ساختن سايه باني درنظر داشته مذاكراتي به عمل آورند و موافقت اولياي امور را به اين قسمت جلب نمودند و معتقدند كه اين عمل ، قدم بزرگي در اين راه خواهد بود و ممكن است بعداً به ياري خداوند متعال موفق شوند با تغيير اوضاع و احوال ، به تدريج قدم هاي بزرگ تري در اين راه بردارند .

به قراري كه آقاي سيدالعراقين هم اظهار مي داشتند ، در ملاقاتي كه با اميرفيصل نايب السلطنه حجاز و اميرعبدالله فرزند ايشان به عمل آوردند ، در اين باب مذاكراتي نمودند ، به ايشان هم گفته شد كه به شهرداري مدينه دستور داده شده است دور قبرستان بقيع ديواري بكشند ـ كه آن را مصون داشته و از وضع فعلي بيرون آورد ـ سايه باني هم در آن جا برپا نمايند كه زائرين را از آفتاب محفوظ دارد .

دبير يكم سفارت ـ كاظم آزرمي


171


گزارش مظفر اعلم

آقاي اعلم پس از بازگشت از مدينه ، گزارشي به اين شرح به تهران مخابره مي نمايد :

شماره محرمانه : 9

جده ، 25 فروردين 1331

محرمانه

وزارت امور خارجه

پيرو گزارش محرمانه شماره 8 ، مورخ20/1/31 راجع به بقيع ، خاطر عالي را مستحضر مي دارد ، چون در باب ساختن سايه باني از درِ بقيع تا مقابل محوطه قبور ائمه اطهار ( عليهم السلام ) مذاكره و موافقت حاصل گرديد . روز چهارشنبه بيستم فروردين به اتفاق آقاي سيدالعراقين كه از كراچي به اين جا آمده و مورد پذيرايي دولت سعودي واقع گرديده بودند و در دنباله آن مذاكرات ، با اميرفيصل و امير عبدالله وزير كشور نيز ملاقات نموده و آن ها نيز مذاكرات قبلي را تأييد كرده بودند ، به مدينه منوره رفته و اوامر هردو امير را به امير مدينه ابلاغ و به اتفاق ايشان به بقيع رفتيم و محل را از نزديك معاينه نموديم و قرار شد موضوع ساختن سايه بان به دايره توسعه حرم كه مدتي است مشغول خالي كردن و توسعه اطراف حرم مطهر نبوي مي باشند ، ارجاع گردد كه ضمن كارهاي جاري خود ، موضوع بقيع را نيز انجام دهند .

ضمناً با متصدّيان و مهندسين توسعه حرم شريف و ديگران ، جداگانه مذاكره نموده و تأكيد شد كه فعلاً با ساختن سايه بان شايسته اي حتي المقدور در تنظيف و ترتيب آن محوطه نيز اقدام نمايند .

ظاهراً امير مدينه كه شخص نسبتاً مساعدي است ، وعده مساعدت داده است تا در عمل حقيقت اظهارات و مواعيد او معلوم شود . و نيز در نظر دارم به مجرد شروع به كار ، حاجي رضا نام مهندس ايراني را كه چندين سال در مكه مقيم و مشغول كارهاي ساختماني است و با اغلب رجال مدينه سابقه آشنايي دارد ، براي نظارت در كار بقيع به مدينه اعزام دارم كه ضمن ساختن سايه بان ، اكثر استفاده را براي سر و صورت دادن به محوطه قبور از قبيل تعمير ديوار آن و سنگ فرش زمين و اصلاح و مرمّت قبور بنمايد كه اقلاًّ از صورت اسفناك كنوني خارج شود و نيز بين سايه بان و محوطه قبور ائمه اطهار ، نرده اي از آهن بكشد كه زوار از پشت آن نرده زيارت كنند كه از


172


طرف شدن با مستحفظين كه مانع دخول در محوطه مي باشند اجتناب شده باشد . درهرحال با تعصّب شديدي كه حضرات راجع به موضوع قبور نشان مي دهند ، هر اصلاحي مقدور باشد مغتنم است . فعلاً به سيد محسن عمران كه از شيعيان است و در دايره مهندسي توسعه حرم شريف مشغول كار است ، دستور داده ام ، جريان كار را گزارش دهد كه در صورت تعلّل و تأثر ، مجددّاً به اميرعبدالله مراجعه نمايم .

پاسخ آقاي كاظمي وزير خارجه

آقاي كاظمي در نامه اي مورخ1/2/31به شماره498 خطاب به سفارت شاهنشاهي ايران در جده چنين مي نويسد :

بازگشت به گزارش هاي شماره 30 مورخ 25/7/30 و 52 مورخه 2/9/30 و نامه شماره 82 مورخه 17/9/1330 ، موضوع ساختن سايه بان در بقيع مقابل قبور ائمه اطهار ، اشعار مي دارد :

مذاكرات مقدماتي كه براي ساختن سايه بان و گذاشتن ديوار نرده دار با مقامات مربوطه كشور عربستان سعودي به عمل آمده ، منظور اصلي را كه ساختمان اساسي قبور منوره باشد ، تأمين نمي نمايد . انتظار مي رود كه با اقدام جدي و مؤثر و مذاكره با هر مقامي كه صلاحيت داشته باشد ، موضوع ساختمان اساسي و كامل قبور منوره را فراهم و نتيجه اقدامات خود را سريعاً اعلام فرماييد .

وزير خارجه ـ كاظمي

نامه خطاب به كميسيون دائمي حج

مظفر اعلم در تاريخ 26/1/31 در نامه اي به شماره 88 ، خطاب به اداره كميسيون دائمي حج در وزارت خارجه مي نويسد :

عطف به نامه شماره 3134/67773مورخ 20/11/1330 راجع به وضع تأسف انگيز قبور ائمه اطهار در بقيع اشعار مي دارد كه : درنتيجه ملاقات و مذاكرات قبلي با والاحضرت امير فيصل وزير امور خارجه و نايب السلطنه حجاز و فرزندش اميرعبدالله وزير كشور و موافقت ايشان با ساختن سايه باني از درِ بقيع تا مقابل محوطه قبور ائمه اطهار ( عليهم السلام ) ، روز چهارشنبه بيستم فروردين ماه جاري به اتفاق آقاي سيد محمد خزانه ( سيدالعراقين ) كه از كراچي به اين جا آمده بود ، به مدينه منوره رفته و با امير مدينه ملاقات نموده ، متفقاً به بقيع رفته و


173


محل را از نزديك معاينه نموديم . قرار شد موضوع سايه بان را به اداره توسعه حرم مطهر نبوي ارجاع نمايند كه ضمن كارهاي جاري خود ، موضوع بقيع را انجام دهند و با متصديان و مهندسين و رييس شهرداري و ديگران نيز جداگانه مذاكره لازم به عمل آمد و درنظر دارم به مجرد شروع به كار ، آقاي حاج رضا مهرآيين ، مهندس ايراني را كه مورد توجه والاحضرت اميرعبدالله وزير كشور مي باشد و در مكه و طائف و جده ، ساختمان هايي بنا نموده است براي نظارت در كار بقيع به مدينه اعزام دارد كه ضمن ساختن سايه بان ، اكثر استفاده را براي سر و صورت دادن به محوطه مزبور ، از قبيل تعمير ديوار و سنگ فرش زمين و در صورت امكان اصلاح و مرمت قبور بنمايد كه اقلاً از صورت

اسفناك فعلي خارج شود و بين سايه بان و محوطه قبور ائمه اطهار ، نرده اي از آهن بكشند كه زوار از پشت اين نرده زيارت كنند و با مستحفظين تماس پيدا نكنند . خواهشمند است مبلغ دويست ليره استرلينگ براي كرايه رفت و آمد و بعضي خرج هاي مهندس مزبور در اختيار اين سفارت بگذارند . البته صورت هزينه آن بعداً ارسال خواهد شد .

وزير مختار شاهنشاهي ـ مظفر اعلم

نامه ديگر به كميسيون حج

ايشان مجدداً موضوع را از طريق وزارت امور خارجه پيگيري ودرشماره257مورخ12/3/1331 مجدداً در نامه اي به كميسيون دائمي حج نوشته چنين مي نويسد :

عطف به نامه شماره 3134 ـ 67773مورخ 20/11/1330


174


اشعار مي دارد كه چندي است از والاحضرت اميرعبدالله فيصل ( كفيل نيابت سلطنت حجاز و وزير كشور و بهداري ) نامه اي به عنوان امير مدينه منوره گرفته شده كه در آن سفارش گرديده كه با آقاي حاج رضا مهرآيين ، مهندس ايراني ، هرگونه كمك و همراهي شود تا در ساختن سايه بان و ديوار بقيع از هنر و مهارت او استفاده گردد . ولي هنوز اعتباري كه معادل دويست ليره استرلينگ در نامهشماره 88مورّخ 26/1/1331 براي مخارج مربوط به اين قسمت خواسته شده بود ، نرسيده و در انتظار رسيدن وجه مزبور مي باشيم . اميدواريم در ارسال وجه مذكور تسريع گردد تا از اين فرصتي كه پيش آمده ، استفاده شود و اقدامات لازم براي ساختن سايه بان و ديوار بقعه مبارك به طور آبرومندي به عمل آيد .

وزير مختار شاهنشاهي ـ مظفر اعلم

ايجاد سايبان كافي نيست

آقاي كاظمي وزير امور خارجه وقت ، در نامه ديگري خطاب به سفارت ايران در جده مي نويسد :

بازگشت به نامه محرمانه شماره 9مورخه 25/1/1331 راجع به تعمير قبور ائمه اطهار ( عليهم السلام ) و ايجاد سايه بان در بقيع ، با اظهار قدرداني از زحماتي كه در اين زمينه ، از طرف آن سفارت شاهنشاهي و

نامه اي به عنوان امير مدينه منوره گرفته شده كه در آن سفارش گرديده كه با آقاي حاج رضا مهرآيين ، مهندس ايراني ، هرگونه كمك و همراهي شود تا در ساختن سايه بان و ديوار بقيع از هنر و مهارت او استفاده گردد .

جناب آقاي مظفر اعلم به عمل آمده است ، مي نگارد :

به طوري كه استحضار دارند ، تعمير قبور بقيع مورد علاقه مخصوص عموم ايرانيان بوده و همواره تقاضا دارند اقدامات مؤثري در اين زمينه بشود ، ولي البته تصديق مي فرمايند كه اگر پس از اين همه كوشش و فعاليت و اقدام ، اكنون فقط به ايجاد سايه بان كه آن هم معلوم نيست به چه نحو ساخته خواهد شد قناعت شود ، نظر آقايان علماي عظام تأمين نشده و قطعاً مراجعات محافل مزبور به وزارت امور خارجه ادامه خواهد داشت .


175


بديهي است وزارت امور خارجه از اشكالات كار و مخالفت هاي اساسي اولياي امور دولت عربي سعودي استحضار دارد و به خوبي آگاه است كه همين موفقيت در ساختن سايه بان نيز ، در اثر كوشش هاي آن سفارت شاهنشاهي حاصل شده است . ولي به نظر وزارت امور خارجه ، بهتر است اقدامات سابق تعقيب و سعي شود مقامات مربوطه دولت عربي سعودي با تعمير قبور ائمه اطهار ( عليهم السلام ) و ايجاد ساختمان آبرومندي در بقيع موافقت نمايند .

در هر صورت لازم است قبل از شروع ساختمانِ سايه بانِ مورد بحث ، اطلاعات بيشتري راجع به آن و حتي الامكان نقشه سايه بان مذكور را به وزارت خارجه ارسال نمايند .

ضمناً توجه آن سفارت شاهنشاهي را به اين نكته جلب مي نمايد كه آقاي سيدالعراقين به هيچوجه سمتي نداشته و سفارت شاهنشاهي بايد از دخالت ايشان در اين امر جداً جلوگيري نمايد .

وزير امور خارجه ـ كاظمي

انعكاس خبر بازسازي

انتشار خبر بازسازي بقيع ، موجب خوشحالي علما ، مراجع و شيعيان گرديده ، برخي مطبوعات عراق اقدام به درج آن كردند و راديو ايران نيز خبري در اين زمينه منتشر كرد .

مرحوم آيت الله حسن سعيد ، آقازاده مرحوم آيت الله ميرزا عبدالله چهل ستوني كه سال ها در مسجد جامع تهران ( مسجد امام فعلي ) اقامه نماز جماعت مي كردند و در آن تاريخ ، حدوداً سه سال بود كه در نجف مشغول به تحصيل بودند ، در 23 رجب سال 1371 هـ . ق . در اين رابطه نامه اي به اين شرح خطاب به مظفر اعلم مي نويسد :

بسم الله الرحمن الرحيم

به عرض مي رساند مرقومه اي از جناب حجة الاسلام آقاي طالقاني زيارت گرديد كه حاكي بود از تشرّف جناب عالي به مدينه منوره و صدور قرار براي ساختمان سايه بان و ديوار جهت ائمه بقيع و حقيقتاً اين خبر ، مسرت و سروري در جامعه علمي و ديني نجف ايجاد نمود كه كم سابقه بود و چقدر جاي خوشبختي است در اين موقع كه حضرت عالي به عنوان سفارت ، تشريف برده ايد ، اين خدمت شايان را انجام داده و اين موفقيت


176


قابل تقدير براي جامعه تشيع مخصوصاً ملت ايران كه هميشه پرچمدار ولاي اهل بيت ( عليهم السلام ) بوده بهوجود آمده است و راستي اين بزرگ ترين سعادتي است كه براي شخص جناب عالي ، خصوصاً و كساني كه در اين راه سعي و كوشش نموده اند عموماً ، پيش آمده و ان شاءالله روزي همان اعتقاد كاملي كه در كمون ذات جناب عالي موجود است ، سعي بليغ فرموده كه از اين فرصت حداكثر استفاده به دست آيد و قلوب شيعه كه سال هايي است جريحه دار گشته ، التيام پذيرد و جامعه تشيع مخصوصاً ، ملت ايران در سايه توجهات ائمه اطهار ( عليهم السلام ) به اوج عظمت و رفعتي كه در خور است نايل آيد . حضور جناب علاّمه جليل آقاي حاج سيدالعراقين كه در اين كار اقدامات مؤثري نموده و زحماتي بر خود هموار ساخته اند با عرض سلام و ارادت تبريك ، موفقيت كامل معظم له را خواستار ، در خاتمه دوام عزت و سعادت آن جناب را از درگاه حضرت باري تعالي مسألت . با تقديم احترامات فائقه .

ضمناً بنا به اشاره جناب آقاي طالقاني ، با مراجع تقليد و بزرگان از علماي نجف مذاكراتي به عمل آمده كه تلگرافات و مكاتيبي به عنوان تشكّر از دولت سعودي در خصوص اين عمل بشود ، مضافاً بر تشكراتي كه از اولياي امور دولت ايران مي گردد و قرار شد كه پس از شور ، ترتيبي اتخاذ شود و چون ممكن است دولت سعودي اشخاص آن ها را تطبيق نموده ، اعادي تلقي نمايند ، لذا مستدعي است مقرر فرماييد مراقبت فرمايند كه رعايت احترامات لازمه بشود . به تهران هم مكاتيبي نوشته شده و تصور مي رود اقداماتي بنمايند و تلگرافات يا نامه هايي بنويسند ، ولي تظاهرات عمومي به بعد موكول گرديده است .

ادام الله بقائكم

نجف 23 رجب 1371هـ .

حسن سعيد

نامه مرحوم آية العظمي حكيم ( رحمه الله )

مرحوم آيت الله العظمي آقاي سيد محسن حكيم ، از مراجع بزرگ حوزه علميه نجف نيز در تاريخ اول شعبان 1371 هـ . ق ، نامه اي در اين زمينه مرقوم فرموده و از خبر بازسازي بقيع اظهار


177


خرسندي مي كنند . متن نامه به خط آيت الله حسن سعيد است كه احتمالاً وي آن را نوشته و مرحوم آقاي حكيم آن را

انتشار خبر بازسازي بقيع ، موجب خوشحالي علما ، مراجع و شيعيان گرديده ، برخي مطبوعات عراق اقدام به درج آن كردند و راديو ايران نيز خبري در اين زمينه منتشر كرد .

مهر و امضا كرده اند و يا آنكه آقاي حسن سعيد نامه را به فارسي ترجمه و با خط خود آن را نوشته است .

متن نامه به اين شرح است :

بسم الله الرحمن الرحيم

به عرض عالي مي رساند ان شاءالله مزاج شريف سلامت است و توفيقات رباني شامل حال مي باشد . مرقومه اي از جناب مستطاب عمدة العلماء الاعلام ، ملاذ الاسلام آقاي حاج سيد محمدتقي طالقاني ـ دام عزّه ـ واصل شده كه بحمدالله والمنّه موضوع تعمير قبور ائمه بقيع ( عليهم السلام ) به صورت بناء مظلّه و تعمير حائط ، مورد تصويب دولت قرار گرفته و شروع به عمليات نموده اند .

بي نهايت اين خبر در قلوب شيعه ايجاد بهجت و سرور نموده و حقيقتاً از همه جهت سزاوار است كه جامعه تشيع اظهار شادي نمايد كه خداوند متعال آن ها را موفق به چنين خدمتي نموده است . خداوند به كساني كه در

طول اين مدت طويل ، براي انجام اين كار قدم برداشته اند اجر جزيل عنايت فرمايد و سركارعالي كه در اين راه خدماتي انجام داده و بحمدالله توفيق پيدا كرده ، كه در موقع تصدّي جناب عالي اين موضوع صورت عملي به خود گيرد ، طول عمر عنايت فرمايد كه هميشه خدمات شاياني به شرع و متدينين بفرماييد و سعادت دارين را حاصل نماييد .

ضمناً چون اين امر مورد علاقه جامعه شيعه ، بلكه مسلمين است و بايد كاملاً مورد دقت قرار گيرد تا به خواست خداوند متعال به صورتي كه در خور مقام معصومين است درآيد ، لذا جمعي از علما و مؤمنين درخواست نمودند كه علاوه بر اظهار تشكري كه از دولت و اولياي امور دولت علّيه ايران مي شود ، تلگرافات و مكاتيبي به عنوان دولت سعودي مخابره گردد تا جلب


178


عواطف آن ها نيز گرديده و در آينده بتوان از مساعدت آن ها استفاده نمود . بعضي هم معتقد بودند كه فعلاً زود است ، چون علما و مراجع بايستي در خاتمه عمل اقدامي به عنوان تشكر به عمل آورند ، لذا بنا بر اين شد كه از جناب عالي استفسار شود كه شرح مفصل و طرز ساختمان را با هرگونه اقدامي كه مقتضي مي دانيد كه با وضعيات محلّي و طرز فكر مطابقت دارد ، مرقوم داشته و خاتمه ساختمان فعلي را اعلام فرموده تا آن چه ميسور است عمل شود ، بلكه به خواست

خداوند متعال و توجهات ائمه اطهار ( عليهم السلام ) رفع اين نگراني عمومي شده و با حسن درايت و تدبر آن جناب به صورت مطلوبي خاتمه پيدا كند . توفيقات جناب عالي را از پروردگار مسألت دارم .

فعلاً هرگونه ابراز تشكري كه صلاح است از طرف اين جانب و جامعه روحانيت از دولت و كساني كه در اين كار شركت داشته اند معمول فرماييد ، موجب دعاگويي است .

محسن الطباطبايي الحكيم

شنبه ، غرّة شعبان 1371 هـ . ق


179


نامه آقاي حكيم


180


پاسخ مظفّر اعلم به آيت الله حكيم

آقاي مظفر اعلم در تاريخ 16 شعبان المعظم 1371 در پاسخ به نامه مرحوم آيت الله العظمي سيد محسن حكيم چنين مي نويسد :

به عرض عالي مي رساند :

نامه مورخ 29/1/31 غرّه ( يكم ) شعبان 1371 جناب عالي كه داير بر قدرداني از اقدامات براي ساختن سايبان جلو قبور مطهر ائمه اطهار بقيع ( عليهم السلام ) بود ، موجب نهايت امتنان و تشكر گرديد ، اين جانب وظيفه ديني خود مي دانم كه نهايت كوشش و جديت را در اين باره مبذول نمايم تا به ياري خداوند متعال بعدها وضع قبور ائمه اطهار ( عليهم السلام ) به صورت رضايت بخش درآيد . و من الله التوفيق و عليه التكلان .

اينكه جمعي از علما و مؤمنين مي خواهند تلگرافاً يا كتباً از دولت عربي سعودي قدرداني بفرمايند ، ابداً صلاح نيست و خواهشمندم به آن ها بفرماييد كه چنين كاري نفرمايند ؛ زيرا موضوع را بكلّي از بين مي برد و اقدامات سابق را بلااثر مي گذارد ، چه ، وهابي ها با تشييد ( 1 ) قبور مخالف هستند .

اين جانب از اولياي امور دولت عربي سعودي در موقع مناسب به طور مقتضي تشكر خواهم نمود و همين روزها يك نفر مهندس ايراني را به مدينه مي فرستم كه نظارت نمايد تا سايه بان به طور خيلي آبرومند برپا شود .

اميدوارم ادعيه جناب عالي و حضرات علماي اعلام و مؤمنين در حرم مطهر حضرت اميرالمؤمنين ( عليه السلام ) براي اين جانب بهترين موفقيت در امور خيريه نصيب نمايد .

والسلام عليكم و رحمة الله و بركاته

مظفر اعلم

مظفر اعلم پاسخي نيز مشابه آن چه براي مرحوم آيت الله العظمي آقاي سيد محسن حكيم ( رحمه الله ) فرستاده بود ، براي مرحوم آيت الله سيد حسن سعيد ارسال داشته است .

نامه مرحوم آيت الله هبة الدين شهرستاني

مرحوم آيت الله سيد هبة الدين شهرستاني نيز در تاريخ 30 شعبان 1371 هـ . ق . از بغداد نامه اي خطاب به مظفر اعلم نوشته و چنين مرقوم نموده اند :

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . ساختن بنا بر قبور .


181


پيوسته از درگاه ايزدي مزيد عزّت و خورسندي و دوام سلامتي و سعادتمندي را براي آن دوست بزرگوار صميمانه خواستار و از قصور يا تقصير در عريضه نگاري و سپاسگزاري شرمسار و در اعتذار شهدالله و كفي به شهيدا ، غالباً به ذكر خير و ياد خوش آن جناب مترنم و از طول فراق متألّم ، مخصوصاً از اسناد اين وظيفه با اينكه خيلي شريفه و كثيرة النفع است و عموم اسلاميان و خصوص ايرانيان . . . ( 1 ) ولي چون آب جده و حجاز ملايم با مرض ترش معده نيست ، نگران مانده ام و منتظرم يك ساعت زودتر يا حضرت عالي به بغداد تشريف فرما شويد و يا اينكه بنده به تهران برسم و حقاً بدانيد كه در اين چندماهه مخلص مريض و بستري ، به علاوه چند مانع ديگري كه قادر بر مراسله نبوده و همين حال مرا در مكاتبات احباب مقصر نموده تا آن جا رسيده كه جناب اشرف عالي ، در كارت ، آقامحمدتقي شهرستاني قصور داعي را به كم لطفي تعبير فرموده و همين علالت و كسالت مزاجم باعث عدم اجابت آقايان پاكستاني گرديده ، كه نتوانستم دعوت هاي آن ها را اجابت نمايم و در اين مرحله اخيره ، مخلص زاده سيد جواد را به عوض خود فرستاده و بايستي امشب با طياره آن ها عودت نمايد و در مرحله پيش از اين ، جناب آقاي كاشف الغطا را فرستاديم ، ولي افسوس كه خيلي برخلاف ميل مردم آن جا و مردم اين جا سلوك فرموده اند ، اگرچه در مراجعتشان ما را اميدوار فرمودند كه استحصال اذن تعمير بقيع شريف را به واسطه سفير سعودي ، عبدالحميد خطيب و نوشته رسمي او به پادشاه حجاز و . . . ليكن با كمال تأسف رييس وفد ايراني به سوي پاكستان ؛ يعني آقاي حاج ميرزا خليل كمره اي تصريح نمودند كه از سفير سعودي مشاراليه تحقيق اين معني را نموديم ، قسم ياد نمود كه من هرگز به دولت متبوعه خودم يا به غير آن ها چيزي در اين باب ننوشته ام و ممكن نيست بنويسم ؛ زيرا كه خلاف مذهب آن ها است و اگر چنين توسطي بنماييم توليد اشكال براي من خواهد نمود ، سپس گفت كه شخصي با كاشف الغطا بود ( يعني سيدالعراقين ) درخواست نمود با اصرار شيخ كه سفارشي براي اكرام و احترام شخص او بنويسم ، من هم مانعي نديده نوشتم و به او دادم .

خلاصه ، اين سوء تصرّفات

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 نقطه چين مربوط به نويسنده نامه است .


182


سيدالعراقين و نشريات و تنويهات او خرابي و انقلابي توليد كرده كه دود و شراره اين آتش دنباله هاي بدي دارد و در هرجا با حضرت شيخ متفقاً استشهاد به مراسلات و بيانات ملازمان حضرت عالي و عكس و منقولات مزّيفة و . . . و . . . ( 1 ) مي نمايند ( تا چه شود ) .

باري ، آقاياني كه از عمره رجبيه رجعت نمودند ؛ خصوصاً آقاي شيخ العراقين و آقا سيد ابراهيم شهرستاني ، اسرار سيدالعراقين را فاش و حقايق را بر همه روشن ساختند و توجهات عاليه را نسبت به داعي و خدمات جليله آن جناب را نَقل و نُقل مجالس نموده اند و ضمناً بشارت تشريف فرمايي موكب عالي را به مخلص داده اند ، خواهشمندم كه ورود حضرت عالي در بنده منزل كه منزل خودتان است قرار فرماييد و مانند وعده سه سال قبل تخلّف نشود ، دوستان همه به عرض ارادت مترنم با مخلص .

در حاشيه آمده است :

جناب آقاي سفير كبير ايران ، حسين قدس نخعي ، به عرض اخلاص و سلام بالاختصاص و ذكر محامد و مناقب جناب عالي رطب اللسان و خانواده با تمام مخلص زادگان به عرض دستبوسي مصدّع اند .

هبة الدين الحسيني الشهرستاني

30 شعبان 1371

پاسخ به نامه آقاي شهرستاني

مظفر اعلم در تاريخ شنبه 29 رمضان 1371 برابر با 1/4/1331 در پاسخ ، نامه اي خطاب به آيت الله آقاي سيد هبة الدين شهرستاني نوشته و پس از تعارفات مي نويسد :

چندي قبل ، أعلي رقيمه كريمه شرف وصول بخشيد ، از الطاف و سجاياي كريمه جناب عالي هميشه سپاسگزار هستم . اميدوارم بعد از اداي فريضه حج ، زيارتي نصيب ما شود كه چند روزي به زيارت عتبات عاليات و تجديد ديدار حضرت آيت الله موفق شوم . راجع به بناي سايه بان در برابر قبور ائمه بقيع ( عليهم السلام ) به طوري كه مستحضر هستند ، آقايان با انتشارات بي اساس خود موضوع را متزلزل كردند ، باز مأيوس نيستم و با نهايت جديت ، كوشش مي كنم كه سر و وضعي به آن جا داده شود و مطمئن

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . نقطه چين ها مربوط به متن نامه است .


183


نامه آقاي هبة الدين


184


هستم دعاي علماي اعلام و مؤمنين و صالحين در پايان مرا موفق به اين امر خير خواهد نمود . لطفاً سلام وافر خدمت آقازادگان عزيز برسانيد . التماس دعاي مخصوص دارم و السلام خير ختام . مظفر اعلم

نامه وزير دربار

علاء ، وزير دربار نيز در تلگرافي در تاريخ 3/2/1321 به مظفر اعلم مي نويسد :

از قراري كه جناب آقاي سيد محمدتقي نماينده حضرت آيت الله آقاي بروجردي به معظم له اطلاع داده اند ، دولت عربي سعودي درصدد است سايه باني براي قبرهاي امامان بقيع ايجاد نمايد . خواهشمند است معلوم فرماييد از طرف دولت عربي سعودي چه اقدامي در اين باب معمول گرديده و چه عملي از تشكر و تقدير مناسب است كه از طرف مقام سلطنت در مقابل انجام اين امر از اعلي حضرت ملك ابن سعود به عمل آيد ؟ زودتر اطلاع دهيد .

وزير دربار شاهنشاهي ، علاء

به دنبال پاسخ مثبت آقاي مظفر اعلم ، علاء وزير دربار ، در تاريخ 28 آوريل 1952 ، 8/2/1331 خطاب به اعلم چنين مي نويسد :

جناب آقاي اعلم ـ جده ـ

فعلاً كه موافقت با ايجاد سايه بان شده است ، اقدام فرماييد كه از طرف ايرانيان هزينه آن پرداخت شود و اعلي حضرت همايوني شاهنشاهي به اعلي حضرت ابن سعود چنين پيشنهاد بفرمايند وگرنه ، لااقل تحت نظر ايران سايه بان به شكل آبرومندي درست شود . صريحاً نظر بدهيد آيا اقتضا دارد كه چنين تقاضايي از طرف پيشگاه بشود يا نه ؟ و كار تا چه اندازه پيشرفت دارد .

هزار و سيصد و هفت

وزير دربار شاهنشاهي ، علاء

اعلم پاسخ مي دهد كه چنين پيشنهادي صلاح نيست و با آن موافقت نمي كند .

نامه آقاي سيد ابراهيم شهرستاني

آقاي سيد ابراهيم شهرستاني نيز خطاب به مظفر اعلم مي نويسد :

مقام منيع محترم حضرت مستطاب ، اجلّ اكرم عالي آقاي مظفر اعلم ـ دامت شوكته ـ


185


به عرض عالي مي رسانم :

لازال دوام عزّ و شوكت و صحت و سلامتي وجود ذي جود محترم حضرت عالي را از درگاه احديت جلّ اسمه خواهانم ، به جاه محمد و آله الطاهرين ( عليهم السلام ) .

بعداً آنكه لسان و قلمم الكن و قاصر است از آنكه بتوان شكر و امتنان از توجهات و مراحم مبذوله از ناحيه حضرت عالي را ، نسبت به اين دعاگوي صميمي بنمايم و از زمان ورودم به عراق ، درجميع مجالس و محافل مترنم به اخلاق حسنه آن بزرگوار بوده و مي باشم . قضيه تعمير بقعه بقيع بغرنج عجيبي شده ، آنچه مشاهداتم بود بيان كرده ام و ليكن از ناحيه حضرت آقاي كاشف الغطا ـ دامت بركاته ـ به اغراء و تجاهلات سيدالعراقين در نجف و جاهاي ديگر ، انتشاراتي و بيانيه اي پخش شده ، البته تكذيب حكومت سعودي را ملاحظه نموده ايد ، لذا نسخه اي از بيانيه آقاي كاشف الغطاء را هم لفّاً ارسال ، ملاحظه بفرماييد .

در خاتمه عزت و سعادت و ظفر و نجاح آن وجود ذي جود حضرت عالي را از خداوند متعال خواستارم .

والسلام عليكم ورحمة الله و بركاته

سيد ابراهيم شهرستاني

پاسخ مظفر اعلم

آقاي اعلم در پاسخ به نامه آقاي سيد ابراهيم شهرستاني چنين مي نويسد :

دوست عزيزم حضرت آقاي سيد ابراهيم شهرستاني ـ دام عزّه ـ

نامه گرامي كه پر از الطاف و عواطف مهرآميز بود ، عزّ وصول بخشيد . آن چه وظيفه بود به عمل آورديم و خودمان را مقصر مي دانيم و از خداوند تبارك و تعالي توفيق مي خواهيم كه بتوانيم هرچه بيشتر به حجاج ارجمندخانه پاك او ، مخصوصاً برادران و دوستان خدمت نماييم .

براي تعمير بقعه مطهر بقيع ، كوشش هاي خود را بي سروصدا و آرام ادامه مي دهيم و اميدواريم به


186


تدريج موقعيت هايي به دست آوريم ، البته ياوري و همراهي دعوات برادران با ايمان و انفاس علماي بزرگوار دين شرط است و چون هدفي كه ما داريم ، بي شك مورد پسند خداي جهان و اولياي مقدس و معظم اوست ، رجاء واثق داريم كه دير يا زود به مقصود برسيم ، از لطف و مهرباني حضرت علاّمه ، آقاي سيد هبة الدين شهرستاني نهايت تشكر و امتنان را دارم و خواهشمندم مراتب ارادت و عرض سلام مرا خدمت ايشان تقديم داريد .

همكاران ، آقايان رائد و شريعت ، از اظهار محبت شما سپاسگزارند و به عرض سلام مصدع هستند و التماس دعا در حرم مطهر حضرت سيدالشهدا ( عليه السلام ) دارند .

دولت سعودي تكذيب كرد

انعكاس خبر بازسازي بقيع و عدم رازداري و بي ظرفيتي برخي افراد و انتشار اين خبر در راديو و مطبوعات ، موجب شد تا دولت سعودي بلافاصله عكس العمل نشان داده ، آن را تكذيب نمايد .

مظفر اعلم در اين باره مي نويسد :

شماره دفتر محرمانه : 11

تاريخ 9/2/1331

محرمانه

وزارت امور خارجه

پيرو گزارش محرمانه شماره 9 ، مورخ 25/1/1331 به عرض مي رساند كه ، بعد از ارسال گزارش سابق ، باز هم فرصتي حاصل گرديد و با والاحضرت اميرعبدالله فيصل ، كفيل نيابت سلطنت حجاز در مورد توجه به بقيع و ساختن سايه بان در مقابل قبور ائمه اطهار ( عليهم السلام ) مذاكره شد و ايشان وعده دادند كه اقدامات مربوط به اين امر به نحو عاجل شروع شود و به مقامات محلّي دستور دهند كه در هنگام شروع كار با نمايندگاني كه از طرف سفارت براي مشاهده و كمك و راهنمايي مي روند همراهي نمايند و نظرات و راهنمايي آنان را مورد توجه قرار دهند و در آن روز هم حضرت آقاي سيد محمدتقي طالقاني براي رفتن به مكه معظمه و اداي عمره مفرده ، به جدّه تشريف آورده بودند و به ايشان مژده داده شد كه والاحضرت اميرعبدالله نهايت حسن نيت و مساعدت را درباره اين موضوع نشان مي دهند . ولي از شنيدن اين خبر در راديو تهران ، اين


187


نگراني بهوجود آمد كه مبادا انتشار و پراكنده شدن خبر اين موضوع در راديو و مطبوعات خارجي موجب شود كه علماي متعصب رياض و وهابي هاي دوآتشه ، درصدد منصرف نمودن دولت سعودي از اجراي اين تصميم برآيند .

و نيز از آمدن آقاي سيد محمد خزانه ( سيدالعراقين ) به حجاز و فعاليت ايشان درباره همين موضوع ، اين بيم و نگراني مي رفت كه مبادا ايشان در حجاز يا در خارج ، اظهاراتي [ نمايند ] كه با سياست دولت عربي سعودي سازش نداشته باشد و موجب انصراف دولت مذكور از همين اندازه همراهي جزئي گردد .

و بايد در ضمن اين را هم به عرض برساند كه مشاراليه ، داوطلب رفتن به رياض و ملاقات اعلي حضرت ملك ابن سعود گرديدند ، ولي مقامات سعودي در جده به نحو احسن به ايشان فهماندند ، كه بهتر است از اين عزم منصرف شوند ، تا مبادا رفتن ايشان به رياض مايه ايجاد بعضي گفتگوهاي مذهبي گردد .

سپس تلگرافي از جناب آقاي علاء وزير دربار شاهنشاهي رسيد كه در آن استفسار شده بود چگونه در اين باره از اولياي دولت سعودي سپاسگزاري به عمل آيد .

در پاسخ به عرض رسيد كه : سفارت خود تشكر كرده و بهتر است فعلاً به همين اندازه اكتفا شود ( رونوشت متن تلگراف و پاسخ آن به پيوست است ) .

اين جانب از وزارت دربار شاهنشاهي و از جناب آقاي علاء نهايت تشكر و امتنان را دارم كه قبل از هرگونه اقدامي از شخص مسؤول مقيم اين جا ، كه از نزديك شاهد جريان است و درنتيجه وقوف كافي به حقيقت امر دارد ، مشورت فرمودند و اتفاقات بعدي كه در ذيل به عرض مي رسد ثابت نمود كه اين مشورت تا چه اندازه عمل صائب و به جايي بوده و موجب حفظ ارزش و احترام و اهميت فوق العاده اقدامات دربار همايون شاهنشاهي گرديده است .

باري ، متأسفانه بالاخره آن چه بيم آن مي رفت واقع شد ، بدين ترتيب كه گويا آقاي سيدالعراقين پس از مسافرت از حجاز ، در عراق اظهاراتي نموده اند كه موضوع را بزرگ تر از حقيقت واقع جلوه گر ساخته اند و مطبوعات عراق هم خبر مذكور را با شاخ و برگ زياد منتشر نموده اند و درنتيجه دولت عربي سعودي


188


از ترس و ملاحظه اعتراض و انتقاد وهابي ها و علماي رياض مبادرت به تكذيب خبر نموده است .

( متن تكذيب كه با لحن خشكي صادر شده ، با ترجمه آن به پيوست گزارش تقديم مي شود ) .

انعكاس خبر بازسازي بقيع و عدم رازداري و بي ظرفيتي برخي افراد و انتشار اين خبر در راديو و مطبوعات ، موجب شد تا دولت سعودي بلافاصله عكس العمل نشان داده ، آن را تكذيب نمايد .

اكنون بيم آن مي رود كه مبادا دولت سعودي حتي از ساختن سايه بان در مقابل قبور ائمه ( عليهم السلام ) و برپا كردن ديوار ولو براي مدت موقّتي خودداري كند و بدين ترتيب دخالت اشخاص غير مسؤول ، زحمات كوشش هاي يك سفارت خانه را درباره موضوعي كه مورد توجه مسلمانان جهان ، خصوصاً ملت ايران و دولت شاهنشاهي است برباد دهد .

البته اين جانب سعي بليغ خواهد نمود كه اين اتفاق غيرمترقبه در جريان توافقي كه حاصل شده مؤثر نگردد و مقامات سعودي از ساختن سايه بان و ديوار براي بقيع منصرف نشوند ، ليكن اطمينان ندارد كه مساعي ما در حال حاضر منتج نتيجه عاجل شود و شايد همان طور كه احتمال داده مي شود ، كار ساختمان به تعويق افتد .

اميد است كه حسن نيت والاحضرت اميرعبدالله و نظر مساعد ايشان به جلوگيري از توسعه عكس العمل تكذيب مذكور كمك كند .

ديروز تلگراف ديگري نيز از جناب آقاي علاء وزيردربار شاهنشاهي در اين باره رسيد كه رونوشت متن آن به پيوست و واضح است كه با جريان هاي اخير ، ديگر نمي شود فعلاً درباره اين موضوع پيشنهاد جديدي داد ، يا اقدام تازه اي نمود و بايد منتظر روشن شدن نظر قطعي دولت سعودي نسبت به اين امر گرديد و كوشش كرد كه نقشه و تصميم سابق به هم نخورد .

وزير مختار شاهنشاهي ـ مظفر اعلم

رونوشت نامه بالا ، عطف به تلگراف 103 براي استحضار وزارت دربار شاهنشاهي تقديم مي شود تا از اتفاقات جديدي كه دراين باره رخ داده و وضع فعلي ، امر استحضار حاصل فرمايند .


189


تكذيب خبر

سرانجام اين نگراني تحقّق يافت و دولت سعودي رسماً خبر ترميم و تعمير و يا احداث ساختمان در قبرستان بقيع را تكذيب كرد .

متن تكذيبيه در تاريخ 27 آوريل 1952 مطابق با 7/2/1331 در روزنامه شماره 1171 روزنامه البلاد سعودي چاپ مكه مكرمه منتشر گرديد .

روزنامه البلاد السعوديه چاپ مكه معظمه

شماره 1171 ـ 27 آوريل 1952 ( 7/2/1331 )

متن عربي

اشادة قبور ائمة البقيع

انتشرت بعض الصحف العراقية و اذاعت بأنّ جلالة الملك المعظم قد وافق علي اشادة قبور ائمة البقيع و أنّه قد بوشر فعلاً بالبناء فيها ذلك بناء علي المساعي التي بذلها محمد حسين كاشف الغطاء بواسطة سيد العراقين الذي سافر من النجف إلي الحجاز مزوّداً بتوصيات الشيخ كاشف الغطاء و الحكومة العربية السعودية ، إذ تكذّب هذا الخبر تكذيباً قاطعاً تؤكد بأنّها لاتوافق علي أمر يخالف الدين الإسلامي الحنيف و أوامر الرسول ـ صلي الله عليه و سلم ـ و ما كان عليه السلف الصالح .

ترجمه فارسي

تعمير قبور ائمه بقيع

بعضي از روزنامه هاي عراق انتشار وشهرت داده اند كه اعلي حضرت با تعمير قبور ائمه بقيع موافقت كرده اندواز هم اكنون كار تعمير وساختمان آغاز گرديده است و اين رانتيجه فعاليت هاي محمدحسين كاشف الغطاء به توسط سيدالعراقين كه با سفارش هاي شيخ كاشف الغطاء از نجف به حجاز آمده بوده است دانسته اند . دولت عربي سعودي در حالي كه اين خبر را جداً تكذيب مي نمايد ، تأكيد مي كند او با امري كهمخالف دين حنيف اسلام و دستورهاي حضرت پيغمبر ـصلي الله عليه و سلمـ و طريقه سلف صالح است موافقت نمي كند .

پي گيري هاي بعدي

علي رغم تكذيب دولت سعودي ، موضوع از سوي مظفر اعلم پيگيري و در ملاقات هاي بعد با مقامات آن كشور مجدداً مطرح مي شود .


190


در گزارش شماره 17 مورّخ 16/2/1331 ، اعلم خطاب به اداره اول سياسي وزارت امور خارجه چنين آمده است :

اداره دفتر محرمانه

شماره : 17

تاريخ : 16/2/1331

محرمانه

وزارت امور خارجه ـ اداره اول سياسي

پيرو گزارش محرمانه شماره 11 مورّخ 9/2/1331 و عطف به نامه محرمانه شماره 498 مورخ 1/2/1331 آن اداره اشعار مي دارد كه :

اخيراً فرصت ملاقاتي با والاحضرت اميرعبدالله فيصل ( كفيل نيابت سلطنت حجاز و وزير كشور و بهداري ) دست داد و اينجانب راجع به تكذيبي كه دولت سعودي در موضوع تعمير بقيع منتشر كرده ، از ايشان گله نمودم .

ايشان پاسخ دادند كه تكذيب مذكور ، فقط تكذيب مندرجات روزنامه هاي عراق راجع به تجديد قبور ائمه بقيع مي باشد و موضوع موافقت با ساختن ديوار و سايه بان به قوت خود باقي است و اين تكذيب تغييري در اجراي اين نقشه بهوجود نخواهد آورد . سپس اضافه كردند كه ما از اول گفته ايم و اكنون هم تكرار مي كنيم كه تعمير قبور

ائمه بقيع نمي تواند مورد موافقت دولت عربي سعودي قرار گيرد ؛ زيرا با معتقدات مذهبي توافق ندارد و علماي مذهبي ما آن را نمي پذيرند .


191


اين ملاقات و مذاكره ، چون در يكي از ميهماني ها اتفاق افتاده بود ، مجال بيشتري وجود نداشت تا صحبت هاي ديگري بشود . اميدوار است در آينده بتوان وقت ملاقات مفصلي از والاحضرت اميرعبدالله گرفت تا در آن ملاقات ، موضوع كمك ايران به ساختمان سايه بان و ديوار بقعه بقيع ، با ايشان مورد مذاكره قرار بگيرد .

اما راجع به جلب موافقت اولياي دولتِ عربيِ سعودي ، براي تعمير خود قبور ائمه اطهار ( عليهم السلام ) ، يا ايجاد ساختمان هايي غير از سايه بان و ديوار در بقعه مذكور ، بايد به عرض برساند كه فعلاً هيچ گونه زمينه اي براي اين موضوع وجود ندارد و هرگونه كوششي كه تاكنون در اين راه مبذول شده ، به نتيجه نرسيده است و اقلاً در حال حاضر دولت سعودي آماده نيست ، هيچ گونه روي موافقتي به اين موضوع نشان دهد و چه والاحضرت اميرفيصل و چه والاحضرت اميرعبدالله فيصل و چه ساير رجال عالي رتبه دولت عربيِ سعودي ، تاكنون بارها تأكيد كرده اند و باز هم تأكيد مي كنند كه نبايد انتظار موافقتي را در اين مورد از دولت عربي سعودي داشت .

چنان كه اين جانب از نزديك شاهد هستم و آن جناب هم استحضار كامل دارند ، هنوز نفوذ علماي وهابي در دستگاه دولتي عربي سعودي بسيار قوي است ، تا جايي كه در هر شهري از اين كشور هيئتي به نام هيئت امر به معروف هست كه از دولت حقوق مي گيرند و كارشان اين است مراقب باشند و نگذارند اموري مخالف دين ( يا مذهب وهابي درحقيقت ) صورت گيرد و اين هيئت حتي در موضوع واردات گمركي نظارت دارند و نمي گذارند كتاب هاي مورد مخالفت مذهب وهابي ، يا فيلم هاي سينما يا گرامافون و صفحه يا از اين قبيل كالاها وارد مملكت شود و آن چه از اين گونه چيزها در كشور سعودي ديده مي شود ، همه اش به طور قاچاق و مخفي داخل شده است و همين چند هفته پيش بود كه در جده اطلاع حاصل كردند كه شخصي در خانه اش سينما دارد و اشخاص به طور پنهاني با دادن مبلغي مي روند و در منزل او از تماشاي فيلم هاي سينمايي استفاده مي كنند ، درنتيجه فوراً به خانه او رفتند و دستگاه سينما و كليه فيلم ها را بيرون آوردند و در ملأ عام آتش زدند و خود صاحب خانه را


192


مجازات نمودند .

از اين رو تصور مي شود بهتر است در وضع حاضر ، به همين اندازه موافقتي كه حاصل شده اكتفا گردد و از اقدامي كه نتيجه مثبتي نخواهد داد خودداري شود .

وزيرمختار شاهنشاهي ـ مظفر اعلم

ديدار با امير عبدالله فيصل

شماره محرمانه : 21

تاريخ : 23/2/1331

محرمانه

وزارت امور خارجه ـ اداره اول سياسي

پيوند گزارش محرمانه شماره 17 مورخ 16/2/1331 اشعار مي دارد كه عصر چهارشنبه ماه جاري ، بنا به تعيين وقت قبلي با والاحضرت اميرعبدالله فيصل ، كفيل نيابت سلطنت حجاز و وزير كشور و بهداري ملاقاتي دست داد . در اين ملاقات ، موضوع اعزام آقاي حاج رضا مهرآيين مهندس ايراني از طرف سفارت براي نظارت و راهنمايي در ساختمان و ديوار و سايه بان بقيع از نو مطرح و مورد تأييد ايشان واقع گرديد و قرار شد سفارشي به اولياي امور محلّي مدينه منوره بنويسند تا وسايل تسهيل كار آقاي حاج رضا مهندس را فراهم كنند .

راجع به كمك ملت ايران به اين ساختمان ، با وجود اينكه اين جانب پيش بيني مي نمودم كه بعيد است چنين تقاضايي پذيرفته شود و سابقه تعمير و مرمت حرم مطهر حضرت پيغمبراكرم ( صلّي الله عليه وآله ) كه اعلي حضرت ملك عبدالعزيز بن سعود ، حاضر نشد اعانه و كمك مصري ها و ساير مسلمانان جهان را قبول

ما از اول گفته ايم و اكنون هم تكرار مي كنيم كه تعمير قبور ائمه بقيع نمي تواند مورد موافقت دولت عربي سعودي قرار گيرد ؛ زيرا با معتقدات مذهبي توافق ندارد و علماي مذهبي ما آن را نمي پذيرند .

كند ، اين ظن و پيش بيني را تقويت مي كرد ، مع ذلك احساسات پاك هم ميهنان را در اين باره تشريح نمودم و بيان داشتم كه چقدر مايه مسرت و سرفرازي ايرانيان مي شود كه بتوانند در اين عمل خير ، كمك كنند .

والاحضرت اميرعبدالله در پاسخ فرمودند :

اين كار كوچك است و ارزش كمك را ندارد و ما همه در اين جا


193


خدمتگزاران عالم اسلام هستيم و پول ما و پول شما با هم فرقي ندارد و اميدواريم در كارها و نقشه هاي بزرگ تري بتوانيم از كمك هاي بي دريغ ملت ايران برخوردار شويم و بدين ترتيب با لحن مؤدبانه و آراسته اي از قبول پيشنهاد ما معذرت خواستند .

پس از اين ملاقات ، نامه شماره 432/5376 مورخ 16/2/31 كه مبني بر تقدير از كوشش هاي اين سفارت و ترغيب و تشويق در احراز موفقيت هاي بيشتري در اين باره بود رسيد . اين جانب با اظهار تشكر و امتنان بي پايان از طرف خود و كليه كارمندان اين سفارت ، از اين ابراز توجه و تقدير ، معروض مي دارد كه اين سفارت با استفاده از فرصت و مواقع مناسب ، كوشش هاي مداوم خود را در اين راه ادامه خواهد داد تا حتي الامكان نتيجه بهتر و بيشتري گرفته شود .

ولي به عقيده اين سفارت بهتر است براي احتراز از تحريك احساسات تعصب آميز وهابي ها و علماي نجد ، حتي المقدور در اطراف اين موضوع كمتر صحبت شود و كمتر گفتگوي آن در مطبوعات و راديوها منعكس گردد .

راجع به ارسال نقشه ديوار و سايه بان كه در نظر است ساخته شود ، چون آقاي حاج رضا مهندس ايراني از طرف اين سفارت در تهيه نقشه مذكور شركت خواهد كرد ، از اين رو به دست آوردن و ارسال نقشه ساختمان مذكور اشكالي نخواهد داشت . فعلاً اين سفارت منتظر رسيدن اعتبار دويست ليره اي است كه براي اين منظور از كميسيون حج خواسته است و براي اينكه فرصت از دست نرود ، بهتر است كه از محل موجودي كميسيون دائمي حج يا از هر محل ديگري كه ميسر باشد ، در ارسال وجه مزبور تسريع شود تا بلكه به محض صدور حكم و توصيه ، از طرف والاحضرت اميرعبدالله ، بتوان آقاي مهندس را براي منظور فوق به مدينه منوره اعزام نمود .

وزير مختار شاهنشاهي ـ مظفر اعلم

رونوشت بالا در تعقيب نامه محرمانه شماره 11 مورخ 9/2/1331 براي استحضار وزارت دربار شاهنشاهي تقديم مي گردد .

وزير مختار شاهنشاهي ـ مظفر اعلم

سؤال از وزير امور خارجه

در همين زمان آقاي دكتر متين دفتري ، سناتور مجلس سنا ، سؤالي را از


194


وزير امور خارجه وقت در مجلس مطرح و خواستار پاسخ گويي به آن مي شود . وزير خارجه ، آقاي دكتر كاظمي نيز روز دوشنبه مورخ 22/2/1331 هـ . ش . در مجلس سنا حاضر و سخناني به اين شرح ايراد مي نمايد :

اداره اول سياسي

شماره : 69

تاريخ : 9/2/31

وزارت امور خارجه

سفارت شاهنشاهي ايران

جده

اخيراً از مجلس سنا سؤالي راجع به تعمير قبور ائمه اطهار ( عليهم السلام ) از جناب آقاي وزير امور خارجه به عمل آمده بود . اينك به پيوست متن كامل پاسخي كه در جلسه روز دوشنبه 22/2/1331 مجلس سنا در اين باب داده شده است ، براي اطلاع آن سفارت شاهنشاهي به پيوست فرستاده مي شود . وزير امور خارجه

وزارت امور خارجه

در پاسخ سؤالي كه سناتور محترم جناب آقاي دكتر متين دفتري در موضوع قبور ائمه اطهار ( عليهم السلام ) در بقيع فرموده بودند ، لازم مي داند خلاصه اي از جريان امر و اقداماتي كه تاكنون از طرف وزارت امور خارجه به عمل آمده است به عرض برسانم .

تعمير قبور ائمه اطهار در بقيع با ابراز علاقمندي كه سال ها است از طرف ملت و دولت ايران به عمل آمده ، مسبوق به سوابق ممتدي است و انجام اين منظور همواره مورد نظر و تقاضاي دولت و ملت ايران بوده و مي باشد . نمايندگي هاي ايران در خارجه با وجود اشكالات و موانع زياد ، هر موقع مناسبي كه به دست آورده اند با مقامات مؤثر و عالي رتبه كشور عربي سعودي تماس گرفته و اهميت موضوع را متذكر گرديده اند ، من جمله اقداماتي است كه در دوره سفارت كبراي سناتور محترم ، جناب آقاي دشتي در مصر به عمل آمده و ملاقاتي كه در اين باب با والاحضرت اميرفيصل نايب السلطنه و وزير امور خارجه كشور عربي سعودي در سال 1329 به عمل آورده و اشكالات موجوده را ضمن گزارش مفصلي به اطلاع وزارت امور خارجه رسانيده اند .

اين جانب هم در يك ساله اخير ، از عدم موفقيت هاي قبلي مأيوس نگرديده و با اعزام وزيرمختار جديد به جده و صدور تعليمات لازمه درباره تعمير بقاع متبركه بقيع ، اقدامات جدّي به عمل


195


آورده و دستورهاي مكرري در عرض چند ماه اخير صادر نمودم . در اين اواخر ، پس از ملاقاتي كه نماينده ايران در جده با والاحضرتين اميرفيصل نايب السلطنه و وزير امور خارجه و اميرعبدالله وزير كشور عربي سعودي به عمل آوردند و انتظار ملت و دولت ايران را از اولياي

تعمير قبور ائمه اطهار در بقيع با ابراز علاقمندي كه سال ها است از طرف ملت و دولت ايران به عمل آمده ، مسبوق به سوابق ممتدي است و انجام اين منظور همواره مورد نظر و تقاضاي دولت و ملت ايران بوده و مي باشد .

كشور عربي سعودي در اين باب جداً متذكر گرديده اند ، درنتيجه اين اقدامات و توجهات و علاقه مندي هايي كه در پاره اي از محافل مهم اسلامي نسبت به اين امر ابراز شده ، موافقت هايي حاصل شده و دستورهاي لازم به امير مدينه ابلاغ گرديده است كه در تعمير ديوار قبور ائمه اطهار ( عليهم السلام ) و ساختمان سايه بان در بقيع اقدام لازم به عمل آورند و موضوع به اداره توسعه حرم كه مدتي است مشغول خالي كردن و توسعه اطراف حرم مطهر نبوي مي باشند واگذار گرديده است كه ضمن كارهاي ديگر خود ، اين موضوع بقيع را نيز انجام دهند و حتي يك نفر مهندس ايراني مقيم آن كشور ، درباره تعمير قبور ائمه اطهار ( عليهم السلام ) شركت خواهد داشت . البته وزارت امور خارجه تعمير ديوار بقيع و ايجاد سايه بان مختصري را كافي ندانسته و دستور لازم به سفارت شاهنشاهي در جده داده است تا اقدامات و مذاكرات خود را تعقيب و توجه اولياي محترم دولت عربي سعودي را به اهميت موضوع بيش از پيش جلب و تقاضا نمايند در اقدامي كه مورد نظر و تقاضاي جامعه مسلمين و عالم تشيع و ايرانيان مي باشد توجه سريع و لازم مبذول دارند .

سؤال فروزانفر از وزير خارجه

مجدداً در تاريخ 28/3/1331 آقاي فروزانفر ، سناتور وقت از رياست مجلس سنا مي پرسد :

خواهشمند است مقرر فرماييد سؤال زير براي آقاي وزير امور خارجه ارسال شود تا براي اداي جواب در مجلس سنا حاضر شوند .

سؤال : آيا تعمير بقاع متبركه چهار


196


امام شيعه كه در اين باب نيز چندي قبل سؤال شده بود ، انجام شده است يا خير ؟

وزير خارجه وقت ، آقاي كاظمي پاسخ مي دهد :

در پاسخ سؤال جناب آقاي فروزانفر ، سناتور محترم ، راجع به تعمير قبور ائمه اطهار ( عليهم السلام ) لازم مي دانم توجه آقايان سناتورهاي محترم را به بياناتي كه در جلسه دوشنبه 22/2/1331 در پاسخ سؤال جناب آقاي دكتر متين دفتري ايراد نمودم ، جلب كنم :

در آن موقع به عرض رسانيدم كه در اثر اقداماتي كه در يك ساله اخير به

عمل آمده است ، اولياي محترم دولت عربي سعودي ، موافقت كرده اند كه در تعمير ديوار قبور ائمه اطهار ( عليهم السلام ) و ساختمان سايه بان در بقيع اقدام لازم به عمل آورند و صحبت از تجديد بناي قبور ائمه اطهار ( عليهم السلام ) در بقيع در بين نبوده تا انصرافي از آن حاصل شده باشد . حالا اگر اشخاص غير مسؤولي براي تظاهر و خودنمايي ، چه در ايران و چه در عراق ، اظهارات مبالغه آميزي كرده باشند ، جز اينكه به اجراي اصل منظور ، صدمه زده باشند ، نتيجه ديگري نداشته و ندارد و لذا به نظر اين جانب بهتر است همواره در


197


اين قبيل امور فقط نسبت به بيانات و اظهارات مقامات مسؤول توجه فرموده و هرگونه توضيحي هم كه لازم باشد از وزارت خارجه مربوطه بخواهند تا ابهامي در اصل موضوع حاصل نشده و سوء تفاهمي از اظهارات مبالغه آميز ديگران ايجاد نگردد .

با عرض مراتب بالا در تأييد توضيحات قبلي خود ، به عرض آقايان محترم مي رسانم كه اخيراً نيز دستورات جديد و مؤكّدي براي انجام منظور به سفارت شاهنشاهي در جده صادر شده و اميدوار است نتيجه رضايت بخشي حاصل و انجام اين امر در آينده پايه و اساس موفقيت هاي مهم تري در اين زمينه بشود .

ديدار مجدد اعلم با امير فيصل

مظفر اعلم وزير مختار شاهنشاهي ، در تاريخ 10/4/31 بار ديگر اقدام به ملاقات با امير فيصل ، نايب السلطنه حجاز كه به دليل فصل گرما در طائف به سر برده ، مي نمايد و در گزارش خود مي نويسد :

اين جانب ، هم براي خداحافظي به مناسبت مسافرت به حبشه و نيز براي تجديد جلب توجه معظم له به موضوع ساختمان سايه بان و ديوار بقيع ، همچنين براي مذاكره در موضوع دعوتي كه بايد طبق نامه محرمانه شماره 1778مورخ 31/3/331 به نمايندگي از طرف جناب آقاي دكتر مصدق ، نخستوزير ، از معظم له براي مسافرت به ايران به عمل آيد . . . لازم ديد به طائف برود و معظم له را ملاقات كند . . . .

ملاقات ها و گفتگوها همچنان ادامه مي يابد ، سفرا تغيير مي كنند و نفرات بعدي نيز تلاش هاي گذشتگان را با قوّت و ضعف دنبال مي نمايند تا آنكه بالاخره در سالهاي اخير موزاييك خيابان هاي داخلي بقيع ، ايجاد سايبان نزديك قبور ائمه و بازسازي ديوارها تحقّق مي يابد ، ليكن بازسازي قبور هرگز !

هم اكنون قبور چهار امام شيعه و قبور بسياري از افتخار آفرينان صدر اسلام و چهره هاي مورد احترام مذاهب اسلامي در زير آفتاب و در معرض باد و باران قرار دارد و هر زائري را با تأثّر شديد روبرو مي كند و همه را به چاره انديشي دعوت مي نمايد .

اميد آنكه رؤساي كشورهاي اسلامي ، احزاب ، گروه ها و تمامي پيروان


198


مذاهب اسلامي براي حل اين مشكل اقدام و از دولتمردان سعودي بخواهند هر چه سريعتر بقيع را از اين حالت غريبانه خارج نموده ، آن را به عنوان يك اثر جاودانه در تاريخ اسلام احيا و پاسداري نمايد .

* پي نوشت ها :



| شناسه مطلب: 83363