بخش 11

از نگاهی دیگر مفهوم شناسی و مصداق یابی اهل بیت ( علیهم السلام )


195


ميقات حج - سال سيزدهم - شماره پنجاه و يكم - بهار 1384

از نگاهي ديگر


196


مفهوم شناسي و مصداق يابي اهل بيت ( عليهم السلام )

غلامحسين زينلي

ضرورت شناخت اهل بيت ( عليهم السلام )

شايد برخي چنين تصور كنند كه گفتگو در باره « اهل بيت » و تلاش در جهت شناخت آنان ، مسأله اي است متعلق به گذشته و در عصر حاضر ، اثري بر آن مترتب نيست . بنابراين ، چه ضرورتي دارد كه درباره آن به بحث و گفتگو بپردازيم ؟

اما اگر به كلام خداوند و سنت نبيّ گرامي ( صلّي الله عليه وآله ) مراجعه و در آن بينديشيم ، به وضوح در خواهيم يافت كه مطالعه و پژوهش در باره اين مسأله و شناخت مفهوم و مصاديق اهل بيت پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) براي امّت اسلامي ، امري كاملا حياتي است .

خداوند در قرآن كريم ، اهل بيت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) را از هر گونه آلودگي پاك و پاكيزه دانسته ( 1 ) و محبت و دوستيِ آنان را به عنوان مُزد رسالتِ نبيّ گرامي ( صلّي الله عليه وآله ) ، بر همه مسلمانان فرض دانسته است . ( 2 )

رسول گرامي نيز كه سخن ايشان تأييد شده با كلام خداوند مي باشد ، ( 3 ) در حديث متواتر « ثقلين » با بيان جمله « إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ مَا إِنْ تَمَسَّكْتُمْ بِهِ لَنْ تَضِلُّوا بَعْدِي كِتَابَ اللَّهِ وَعِتْرَتِي أَهْلَ بَيْتِي . . . » ( 4 ) اهل بيت را همتاي كتاب خدا به شمارآورده و استمرار هدايت امّت اسلامي را پس از خود ، تنها در پرتو تمسك به قرآن و عترت ميسر دانسته است . و اعلام داشته كه اين دو ، تا قيام قيامت با هم بوده و هيچگاه از يكديگر جُدا نخواهند شد .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . { إِنَّما يُرِيدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً } احزاب : 33 ؛ « خدا فقط مي خواهد آلودگي را از شما خاندان [ پيامبر ] بزدايد و شما را پاك و پاكيزه گرداند . »

2 . { قُلْ لا أَسْئَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبي } .

3 . { وَما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوي * إِنْ هُوَ إِلاّ وَحْيٌ يُوحي } نجم : 3 و 4

4 . صحيح مسلم ، كتاب فضائل صحابه ح 36 ؛ سنن ترمذي 5 / 329 . سلفيه ؛ مستدرك حاكم 3/148 ؛ مسند احمد 3/17 ؛ معجم كبير طبراني 5/190 و 205 ، چاپ عراق ؛


197


« وَلَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّي يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْضَ . . . » ( 1 )

و در حديث « سفينه » اهل بيت ( عليهم السلام ) را به كشتي نوح تشبيه كرده و نجات امت اسلامي را تنها در پرتو تمسك به كشتي هدايتِ آنان ، ميسّر دانسته است . ( 2 )

آري ، تأمل در كلام خداوند و سخنان رسول گرامي ، و نقش اهل بيت در هدايت و وحدت امّت اسلامي ، ضرورت شناختِ مصاديق اهل بيت رسول خدا ( صلّي الله عليه وآله ) را بيش از پيش روشن مي سازد . و هر فرد مسلمانِ متعهدي را وامي دارد تا به درستي ، اين اسوه هاي طهارت و پاكي را بشناسد و آنان را الگوي زندگيِ خود قرار دهد ، و در جهان پرحادثه كنوني ، بر كشتي نجات اهل بيت سوار شده و خود را به ساحل نجات رساند . اين همان حقيقتي است كه پيشواي مذهب شافعي نيز در سروده خود به آن اشاره دارد . وي مي گويد :

ولمّا رأيت الناس قد ذهبت بهم * * * مذاهبهم في أبحر الغيّ والجهل

ركبتُ علي اسم الله في سفن النجا * * * وهم اهل بيت المصطفي خاتم الرسل ( 3 )

« هنگامي كه ديدم مذاهب گوناگون ، مردم را به درياهاي جهل و گمراهي سوق داده است ، با نام خدا بر كشتي هاي نجات اهل بيت مصطفي ( صلّي الله عليه وآله ) خاتم پيامبران ، سوار شدم . »

پس چنان نيست كه اين مسأله ، متعلق به روزگاران گذشته باشد ، بلكه همانگونه كه تدبر در قرآن و پيروي از كتاب الهي ، مسأله اي است نو و مورد نياز ؛ شناخت و پيروي از همتاي قرآن ، يعني اهل بيت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) نيز مسأله اي است تازه و مورد نياز .

مراد از اهل بيت ( عليهم السلام )

مقصود از اهل بيت در اين نوشتار ، معناي لغويِ آن ، كه شامل همه بستگان و همسر و فرزندان مي شود نيست . بلكه مقصود ، اصطلاحي است كه قرآن كريم آن را در آيه تطهير در مورد اهل بيت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) به كار برده است .

{  إِنَّما يُرِيدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً } .

اقوال مفسّران در مصاديق اهل بيت ( عليهم السلام )

مسلمانان به پيروي ازقرآن كريم وسخنان پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) كلمه اهل بيت رادراهل بيت پيامبرخدا ( صلّي الله عليه وآله ) استعمال كرده اند و اين مسأله به گونه اي شهرت يافته كه اراده معناي ديگري از اين كلمه ، محتاج

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . صحيح مسلم ، كتاب فضائل صحابه ، ح36 ؛ سنن ترمذي ج5 ، ص329 ؛ سلفيه ؛ مستدرك حاكم ، ج3 ، ص148 ؛ مسند احمد ، ج3 ، ص17 ؛ معجم كبير طبراني ، ج5 ، صص190 و 205 ، چاپ عراق

2 . صحابي رسول خدا ابوذر از پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) نقل كرده كه فرمود :

« مَثَلُ أَهْلِ بَيْتِي فِيكُمْ مَثَلُ سَفِينَةِ نُوح ، مَنْ رَكِبَهَا نَجَا وَمَنْ تَخَلَّفَ عَنْهَا غَرِقَ » . مستدرك حاكم ، ج2 ، ص343 ؛ مجمع الزوائد ، هيثمي ، ج9 ، ص265 ، دارالفكر 1414 هـ ؛ تاريخ بغداد ، خطيب بغدادي ، ج12 ، ص91 ؛ حلية الاولياء ، ابونعيم ، ج4 ، ص306 ؛ دارالمنثور ، ج4 ، ص434

3 . ديوان امام شافعي ، جمع آوري از : محمد عبدالرحيم ، ص334 ، دارالفكر .


198


قرينه است . ( 1 ) با اين وجود ، شماري از مفسّران اهل سنت در اين مسأله تشكيك نموده و ضمن پذيرفتن اهل بيت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) ( علي ( عليه السلام ) ، فاطمه ( عليها السلام ) ، حسن و حسين ( عليهما السلام ) ) به عنوان مصاديق آيه ، اشخاص ديگري را نيز جزو مصاديق اهل بيت دانسته اند . اهم اقوال آنان چنين است :

1 . گروهي ، به جز علي ( عليه السلام ) ، فاطمه ( عليها السلام ) ، حسن و حسين ( عليهما السلام ) ، همسران پيامبر را نيز جزو اهل بيت دانسته اند . ( 2 )

2 . برخي مصداق اهل بيت را خود پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) و همسران حضرت دانسته اند . ( 3 )

3 . برخي معتقدند منظور از اهل بيت ، تنها زنان پيامبرند . اين قول را عكرمه به سعيدبن جبير و ابن عباس نسبت داده است . ( 4 )

4 . برخي معتقدند مصاديق اهل بيت همه بني هاشم اند ، يعني آل علي ، و آل عقيل ، و آل جعفر ، و آل عباس . اين قول از زيد بن ارقم نقل شده است . ( 5 )

5 . عقيده بسياري از مفسّران بر اين است كه منظور از اهل بيت ، پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) علي ( عليه السلام ) ، فاطمه ( عليها السلام ) ، حسن و حسين ( عليهما السلام ) هستند .

اين قول را شماري از همسران پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) مانند : امّ سلمه ، عايشه و زينب و جمع زيادي از صحابه مانند : سعدبن ابيوقاص ، ابوسعيد خدري ، وائلة بن اسقع ، ابن عباس ، علي بن ابي طالب ، حسن بن علي ، جعفر بن ابي طالب ، جابر بن عبدالله ، عمر بن ابي سلمه ، براء بن عاذب ، و توبان ، غلام پيامبر خدا ، نقل كرده اند . ( 6 )

در پاره اي از روايات ، افزون بر افراد يادشده ، در ذيل قول پنجم ، از ساير امامان دوازده گانه هم نام برده اند . ( 7 )

شيعه اماميه ، بر اين است كه آيه تطهير همه امامان دوازده گانه را شامل مي شود ، اتفاق نظر دارند . ( 8 )

اكنون بايد ديد آيه شريفه چه كساني را شامل مي شود ، و چه كساني از دايره شمول آيه خارج اند .

ما براي بررسيِ اين مسأله ، از قراين دروني و بروني آيه مورد نظر ، مدد مي جوييم .

قرائن دروني

1 . كساني كه همسران پيامبر خدا را مشمول آيه مي دانند ، به اين نكته تمسك كرده اند كه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . قاموس قرآن ، سيد علي اكبر قريشي ، ج1 ، ص137

2 . تهذيب تاريخ دمشق ، ج4 ، صص208 و 209 ؛ تفسير كبير ، فخر رازي ، ج25 ، ص209 چاپ سوم ؛ فتح القدير ، شوكاني ، ج4 ، ص208 ؛ دارالمعرفه ؛ الجامع لأحكام القرآن ، قرطبي ، ج14 ، ص183 دار احياء التراث العربي بيروت .

3 . تهذيب تاريخ دمشق ، ابن عساكر ، ج4 ، ص209 ، دار احياء التراث العربي بيروت .

4 . در المنثور سيوطي ، ج6 ، ص602 دار الفكر ؛ فتح القدير شوكاني ، ج4 ، ص278 ، دار المعرفه .

5 . معجم كبير طبراني ، ج5 ، ص182 ، ح 5026 ؛ درالمنثور ، ج6 ، ص605 ؛ فتح القدير ، ج4 ، ص280 ؛ قرطبي ، ج4 ، ص183

6 . شواهد التنزيل ، حاكم حكاني 2/33 ، 34 ، 35 ، 38 ، 39 ، 40 ، 41 ، 43 ، 50 ، 30 ، 27 ، 26 ، 28 ، 29 ؛ تفسير ابن كثير 3/493 ، 494 ، 492 ؛ مستدرك حاكم 3/150 ، 146 ، 147 ؛ در المنثور 6/605 ، 603 ، 604 ؛ تفسير طبري 22/8 ، 7 ؛ تلخيص المستدرك ذهبي 3/147 ؛ سنن كبري ، بيهقي 7/63 ؛

مشكل الآثار ، طحاوي 1/332 ، 334 ؛ مسند احمد 1/391 ، و 6/45 و 10/177 و 197 ؛

صحيح مسلم ، كتاب فضائل صحابه باب 4 ؛ و كتاب فضائل ، باب فضائل اهل بيت النبي9 باب 9 ، سنن ترمذي ، كتاب مناقب باب 21 ، و 32 ؛ فرائد السمطين 2/22 ، 18 ، 15 .

7 . آية التطهير في احاديث الفريقين ، سيدعلي موحد ابطحي ، ج1 و2 ، 1404 هـ .

8 . جوامع الجامع ، طبرسي ، ص372


199


جملات پيش و پس از آيه تطهير ، همگي درباره همسرانِ پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) است . اما بايد توجه داشت كه مسأله يادشده نه تنها دلالتي بر شمول آيه نسبت به زنان پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) ندارد ، بلكه همين مسأله ، خود قرينه روشني است بر اين كه مخاطب آيه تطهير ، كساني غير از همسران پيامبرند ؛ چرا كه در جملات پيشين و پسينِ آيه ، تمامي ضماير به صورت مؤنث آمده ( كنتنّ ، امتعكنّ ، اسرحكنّ ، تدرن ، لستن ، اتقيتنّ ، في بيوتكنّ ) .

در حالي كه در آيه تطهير ، جهتِ خطاب تغيير كرده و ضماير آن ، به صورت مذكر « عَنْكُمُ » ، « يُطَهِّرَكُمْ » آمده است و اين به وضوح دلالت دارد كه مصاديق آيه كساني غير از همسران پيامبرند .

2 . لسان آيه تطهير ، لسان مدح و ستايش و حاكي از مقام بلند اهل بيت است ؛ در حالي كه لسان آيه هاي مربوط به همسران پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) لسان پرهيز دادن و ترساندن است . به همين دليل ، هرگز نمي توان هر دو لسان را مربوط به يك گروه دانست .

3 . مفاد آيه تطهير ، اعطاي نوعي مصونيت از گناه و لغزش و عصمتِ دارندگان مقام تطهير است ؛ در حالي كه همسران پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) به اتفاق مسلمانان ، مصون و معصوم از خطا و گناه نبوده اند .

4 . منظور از « اراده » در آيه شريفه تطهير « إِنَّما يُرِيدُ اللهُ . . . » اراده تكويني است . حال با توجه به اين نكته ، مي توان پرسيد : آيا مراد از زدودن پليدي از اهل بيت ( عليهم السلام ) در آيه شريفه ، دور ساختن و دفع پليدي است ؛ يعني اين كه آنها از خارج هيچ گونه پليدي نداشته اند . يا برداشتن و رفع آن است ؟ يعني آلودگي بوده اما خداوند آن را برطرف كرده است .

اگر فرض نخست منظور باشد ، در اين صورت تمام زنان پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) يا دست كم بيشتر آنان ، پيش از اسلام در پليدي ( شرك و كفر ) بوده اند و در نتيجه از حكم آيه خارج اند .

و اگر فرض دوم منظور باشد ، ( برداشتن پليدي ) چاره اي نداريم جز آن كه پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) را از حكم آيه خارج بدانيم ؛ زيرا در زندگي پيامبر هيچ گونه پليدي وجود نداشته است . در حالي كه پيامبر خدا به طور قطع در حكم آيه داخل است . پس فرض نخست ثابت مي شود و فرض دوم منتفي مي گردد و زنان پيامبر به طور قطع از حكم آيه خارج مي گردند . ( 1 )

5 . مقصود از اهل بيت در آيه تطهير ، اهل بيت پيامبرند كه منحصراً ساكن يك خانه بوده اند ؛ يعني فاطمه زهرا ، اميرالمؤمنين و دو فرزندشان حسن و حسين ( عليهما السلام ) . و اين كه برخي

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . تفسير جوامع الجامع ، ص372


200


گفته اند مقصود از آيه ، همسران پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) هستند ، درست نيست ، چون خانه هاي همسران آن حضرت يك خانه نيست ، بلكه خانه هاي متعدد بوده است كه اينان در آن ساكن بوده اند . دليل اين مطلب ، سخن خداوند در صدر آيه تطهير است كه مي گويد : « وَقَرْنَ فِي بُيُوتِكُنَّ » ( 1 ) كه خطاب متوجه كساني است كه در خانه هاي پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) مي زيسته اند .

قرائن بروني :

افزون بر قرائن دروني آيه ، قرائن بروني ديگري نيز وجود دارد كه همسران پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) را از شمول آيه تطهير خارج مي سازد .

از جمله :

1 . بدون شك در آيه تطهير ، از سوي خداوند مقام بزرگي براي اهل بيت ثابت و به همه مسلمانان اعلام شده است . حال چگونه مي توان تصور كرد كه همسران پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) از سوي خداوند به چنين مقام ارجمندي نايل آمده باشند ، اما خود آنان از وجود چنين فضيلتي براي خود غافل باشند ؛ چنان كه حتي يك نفر از آنان ، براي يك بار هم كه شده ، چنين فضيلتي را براي خود يادآور نشده و ديگران بدان توجه نداده باشد ؟ !

نه تنها تاريخ از آنان چنين چيزي نقل نكرده ، بلكه از قول خود آنان نقل كرده كه گفته اند : آيه تطهير در حق غير ايشان ( يعني خمسه طيبه ) نازل شده است . ( 2 )

2 . محدثان شيعه و سني ، در شأن نزول آيه تطهير ، روايات متواتري از پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) نقل كرده اند كه بر اساس آن روايات ، مصاديق اهل بيت عبارت اند از : پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) ، علي ( عليه السلام ) ، فاطمه ( عليها السلام ) ، حسن و حسين ( عليهما السلام ) .

به نظر مي رسد بهترين راه براي تعيين دقيقِ مصاديق اهل بيت ، مراجعه به رواياتي است كه از قول خود پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) ، به تفسير آيه شريفه مي پردازد .

آري ، چگونه مي توان باور كرد كه پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) در حديث ثقلين و سفينه و امان و . . . تمسك به اهل بيت ( عليهم السلام ) را مايه سعادت دنيا و آخرت امّت اعلام كند ، اما با اين وجود ، اهل بيت خود را معرفي نكند و مصاديق اهل بيت را در هاله اي از ابهام باقي گذارد ؟

حقيقت آن است كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در مواضع متعددي ، آن هم در اجتماع باشكوه صحابه ، اهل بيت را معرفي نموده است تا هيچ عذر و بهانه اي براي هيچ كس باقي نماند .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . احزاب / 33

2 . پس از اين ، در اين باره مباحث بيشتري بيان خواهيم داشت .


201


پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) به عنوان يگانه كسي كه بي هيچ اختلاف ، صلاحيت تفسير قرآن ، و بيان معانيِ پنهان آن را داراست ، ( 1 ) و به تصريح قرآن كريم ، هيچ گاه از خود سخني نمي گويد و گفتارش برخاسته از وحي الهي است ، ( 2 ) در تعيين مراد از آيه تطهير و بيان مصاديق آن ، دو شيوه مؤثر برگزيده است :

1 . شيوه بيان گفتاري . 2 . شيوه بيان رفتاري .

مصداق آيه تطهير در بيان گفتاري پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) :

طبق روايات فراواني كه از طريق شيعه و سني به دست ما رسيده ، پيامبر گرامي ( صلّي الله عليه وآله ) پس از نزول آيه تطهير ، پارچه اي به دست گرفت و علي ( عليه السلام ) ، فاطمه ( عليها السلام ) ، حسن و حسين ( عليهما السلام ) را به زير آن بُرد و سپس فرمود :

« اللَّهُمَّ هَؤُلاَءِ أَهْلُ بَيْتِي وَعِتْرَتِي فَأَذْهِبْ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَطَهِّرْهُمْ تَطْهِيراً » . ( 3 )

« پروردگارا ! اينان اهل بيت من و اهل و خاندان من هستند ، پس هرگونه آلودگي را از آنان دور گردان و به طور كامل پاكشان نما . »

تعداد اين روايات كه نزد شيعه و سني به « حديث كِساء » شهرت يافته ، به ده ها مورد بالغ مي شود و جمع كثيري از صحابه پيامبر خدا آن را نقل كرده اند .

ام سلمه همسر پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) كه طبق نقل بيشتر روايات ، اين جريان در خانه او روي داده ، از پيامبر تقاضا مي كند تا اجازه دهند او نيز به جمع اصحاب كسا بپيوندد و از اين فيض بزرگ بهره مند شود ، اما پيامبر خدا از پيوستن او به جمع اصحاب كسا مانع شده و با تعابير محبت آميزي چون : « يرحمكِ الله ، انتِ علي مكانِكِ و أنتِ علي خير و إلي خير ، وإنّك مِن أزواج النبيّ و . . . » ( 4 ) « رحمت خدا بر تو باد ، تو همواره به راه خير و صلاح بوده اي و . . . از او دلجويي مي كند . از همسران پيامبر به جز امّ سلمه ، عايشه ( 5 ) و زينب ( 6 ) نيز عين ماجراي فوق را نقل كرده و تصريح كرده اند كه آيه تطهير در مورد خمسه طيبه نازل شده است .

بجز همسران پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) شمار زيادي از بزرگان صحابه ( 7 ) نيز در احاديثي كه از آنان نقل شده ، تصريح كرده اند كه آيه تطهير در مورد خمسه طيبه ، يعني پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) ، علي ( عليه السلام ) ، فاطمه ( عليها السلام ) ، حسن و حسين ( عليهما السلام ) نازل شده است .

تعيين مصداق آيه تطهير در بيان رفتاري پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) :

روش ديگري كه پيامبر براي تعيين مراد از آيه تطهير ، و بيان مصاديق آن برگزيدند ، اين

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . { وَأَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ . . . } . نحل : 44

2 . { وَما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوي * إِنْ هُوَ إِلاّ وَحْيٌ يُوحي } نجم : 3 و 4

3 . شواهد التنزيل 2/34 ، 38 ، 43 ، 44 ، 50 ؛ تفسير ابن كثير 3/492 و 494 ؛ مستدرك حاكم 3/146 و 150 ؛ مشكل الآثار ، طحاوي 1/334 ؛ تفسير طبري 22/7 و 8 ؛ سمند احمد 10/177 ؛ مصنف ابن ابي شيبه 6/370 كتاب فضائل باب 18 .

4 . همان .

5 . همان .

6 . فرائد السمطين ، ج2 ، ص18

7 . اسامي آنان و منابعي كه سخنان آنها در آن ثبت شده پيشتر در صفحه 5 گذشت .


202


بود كه با به كار بردن شيوه اي ابتكاري و فراموش نشدني ، در مدت زماني نسبتاً طولاني ، به معرفي اهل بيت پرداختند . بدينسان كه سپيده دم ، هنگامي كه براي اقامه نماز صبح از خانه خارج مي شدند ، به در خانه فاطمه ( عليها السلام ) رفته ، مي فرمود :

« السَّلاَمُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُه ُ أَهْلَ الْبَيْتِ {  إِنَّما يُرِيدُ اللّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرا }  اَلصَّلاةُ رَحِمَكُمُ اللهُ » .

« درود و رحمت و بركات خدا بر شما اهل بيت باد . « خداوند اراده نمود تا هرگونه پليدي را از شما اهل بيت دور گرداند و به طور كامل پاكتان سازد . » [ وقت ] نماز [ است ، مهيا شويد ] رحمت خدا بر شما باد . »

مدت اين روشِ رفتاريِ پيامبر را « ابوسعيد خدري » ( 1 ) چهل روز ، « انس بن مالك » ( 2 ) شش ماه ، « ابوحمراء » ( 3 ) شش و در نقلي هفت يا هشت ماه و « ابن عباس » ( 4 ) نه ماه ، اعلام داشته اند .

به نظر مي رسد علت اختلاف در مدت زمان مذكور ، اين بوده كه هريك از راويان ماجرا ، تنها مدتي را كه خود شاهد آن بوده ، روايت كرده است . بنابراين ، نقل هاي يادشده با هم ناسازگار نيست .

بدان گونه كه ذكر شد پيامبر خدا از همان آغاز نزول آيه تطهير ، مصداق اهل بيت را معين نموده و راه را بر هر گونه تفسير ناروا در مورد اهل بيت بسته اند . اين اقدام پيامبر موجب شده است تا جز معدودي از كساني كه نظراتشان وزني ندارد ، كسي در اختصاص اين آيه به پنج تن ترديد نكند .

شمول آيه تطهير نسبت به ساير امامان شيعه :

چنان كه پيشتر گذشت ، واژه « اهل بيت » در روزگار پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در ميان امت اسلامي به طور ويژه ، براي خاندان پاك پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) به كار رفته ، چنان كه هرگاه اين واژه بدون پسوند به كار

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . شواهد التنزيل ، ج2 ، ج44 ، ص665 ؛ درالمنثور ، ج6 ، ص606

2 . تفسير ابن كثير ، ج2 ، ص492 ؛ شواهد التنزيل ، ج2 ، صص18 ، 21 ، 22 و 25

3 . درالمنثور ، ج6 ، صص607 و 606 ؛ تفسير ابن كثير ، ج3 ، ص492

4 . درالمنثور ، ج6 ، ص606


203


مي رفته ، همگان از آن ، مصداقي جز خاندان پيامبر اسلام نمي فهميده اند . و عنوان اهل بيت معرّف خاندان پاك پيامبر بوده است . ( 1 )

بدون شك ، اين مسأله به تبعيّت از خود پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) و به جهت تأكيد فراواني بود كه آن حضرت درباره افرادي خاص ، با عنوان يادشده به عمل آورده بود . در واقع مصاديق « اهل بيت » همان كساني بودند كه توسط پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) با عناوين ديگري همچون ، عترت ، اصحاب كسا ، آل محمد ( صلّي الله عليه وآله ) و . . . به امت اسلامي معرفي گرديدند .

اكنون مي خواهيم بگوييم ، مصاديقِ اهل بيتِ پيامبر ، بيش از افراد يادشده مي باشند و اطلاق واژه « اهل البيت » بر افراد يادشده ، ازباب حصر نيست ، به گونه اي كه واژه « اهل بيت » به افراد مذكور اختصاص داشته باشد و ساير افراد اهل بيت را شامل نشود ، بلكه جريان حديث كسا ، از قبيل تطبيق آيه تطهير بر موجودينِ اهل بيت بوده است ، نه حصر در آنها ؛ وگرنه ، به عقيده دانشمندان اماميه و جمع كثيري از دانشمندان اهل سنت ، همه امامان دوازده گانه ، جزو اهل بيت پيامبر خدا محسوب مي شوند . اين مطلب از رواياتي كه در معرفي اهل بيت نقل شده ، به خوبي استفاده مي شود .

به عنوان مثال : طبق برخي از روايات ، پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در شب ازدواج علي ( عليه السلام ) و فاطمه ( عليها السلام ) آيه تطهير را تلاوت كرد و پس از ازدواج آنان تا چهل روز پيوسته به در خانه آنها آمده و مي فرمود :

« السَّلاَمُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَكَاتُهُ اَلصَّلاةُ رَحِمَكُمُ اللهُ {  إِنَّما يُرِيدُ اللّهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيرا } أَنَا حَرْبٌ لِمَنْ حَارَبْتُمْ أَنَا سِلْمٌ لِمَنْ سَالَمْتُمْ » . ( 2 )

نيز شيعه و سني پذيرفته اند كه امام مهدي ( عليه السلام ) كه در آخر الزمان قيام خواهد كرد و با برچيدن بساط ظلم ، حكومتي جهاني ، بر اساس عدل و داد بنا خواهد كرد ، جزو اهل بيت پيامبر خدا است .

نمونه هايي از احاديث پيامبر خدا كه مفيد اين معنا است ، چنين است :

علي ( عليه السلام ) از پيامبر خدا نقل مي كند كه فرمود : « اَلْمَهْدِيُّ مِنّا أَهْل الْبَيْتِ » . ( 3 )

ابوسعيد خدري از پيامبر نقل مي كند : « اَلْمَهْدِيُّ مَنِّي . . . » . ( 4 ) امّ سلمه از پيامبر خدا نقل

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . مفردات الفاظ القرآن ، راغب ، ص64 ، دارالكتب العلميه ، قم ـ ايران .

2 . در المنثور ، سيوطي 6/606 ، دارالفكر بيروت 1403 هـ ؛ مجمع الزوائد ، هيثمي 9/267 دارالفكر ، بيروت 1414 هـ .

3 . سنن ابن ماجه ، كتاب الفتن باب 34 ؛ مسند احمد 1/84 ؛ سنن ابي داود كتاب المهدي ؛ مستدرك حاكم 4/557 ؛ درالمنثور 6/58

4 . سنن ابن ماجه ، كتاب الفتن باب 34 ؛ مسند احمد 1/84 ؛ سنن ابي داود كتاب المهدي ؛ مستدرك حاكم 4/557 ؛ درالمنثور 6/58


204


مي كند كه فرمود : « اَلْمَهْدِيُّ مِنْ عِتْرَتِي مِنْ وُلْدِ فاطِمَة » . ( 1 )

چنان كه مي بينيد ، پيامبر خدا در احاديث يادشده ، مهدي ( عليه السلام ) را از اهل بيت خود به شمار آورده اند ، حال آن كه مهدي ( عليه السلام ) نه تنها در آن زمان وجود نداشت ، بلكه تا زمان تولد وي ، حدود دويست و پنجاه سال باقي مانده بود .

همچنين دانشمندان تشيّع و تسنن رواياتي از پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) نقل كرده اند كه بر طبق آن ، پيامبر خدا تعداد جانشينان خود و خلفاي امت اسلامي را دوازده تن معرفي كرده اند . حضرت براي آنان اوصافي برشمرده اند كه مجموع آن اوصاف ، جز بر امامان دوازده گانه تشيع ، بر كس ديگري قابل تطبيق نيست . نمونه اي از نقل هاي روايات مورد نظر چنين است : مسلم در صحيح خود از پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) نقل مي كند كه فرمود :

« لا يَزالُ الدِّينُ قائِماً حَتّي تَقُوم السّاعة ، أو يَكُون عَلَيكُمْ اثْنا عَشَرَ خَلِيفَة كُلُّهُم مِن قُرَيش » . ( 2 )

« همواره دين خدا استوار و پابرجاست ، تا آن كه قيامت به پا شود ، يا دوازده نفر خليفه براي شما وجود داشته باشند كه همگي آنان از قريش اند . »

حديث فوق را بخاري از سه طريق ( 3 ) مسلم از هشت طريق ، ( 4 ) ابوداود از دو طريق ، ( 5 ) ترمذي از سه طريق ، ( 6 ) و احمد بن حنبل از 32 طريق ( 7 ) نقل كرده اند .

ويژگيهاي امامان در حديث :

مهم ترين ويژگيهاي امامان در حديث مورد نظر ، عبارت اند از :

1 . عدد آنان دوازده نفر است . « . . . اثناعشر خليفه . . . » .

2 . همگي آنان از قريش اند . « . . . كلهم من قريش » .

3 . اين دوازده نفر خلفاي كل امت اند ، نه بخشي از امت .

در حديث جابر بن سمره آمده : « يَكُونُ لِهذِهِ الأُمّةِ اثْنا عَشَرَ خَلِيفَة . . . » ( 8 ) در حديث ابوجحيفه آمده : « لايَزال أمر أُمَّتِي صالِحاً حَتّي يمضي اثنا عشر خليفة كلّهم مِن قُرَيش . . . » . ( 9 )

در حديث عبدالله بن مسعود آمده : « إنَّهُ سئل كم يملك هذه الأُمّة مِن خليفة ؟ قال : اثنا عشر كعدة نقباء بني إسرائيل » . ( 10 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . سنن ابن ماجه ، كتاب الفتن باب 34 ؛ مسند احمد ، ج1 ، ص84 ؛ سنن ابي داود كتاب المهدي ؛ مستدرك حاكم ، ج4 ، ص557 ؛ درالمنثور ، ج6 ، ص58

2 . صحيح مسلم كتاب اماره ، باب 1

3 . صحيح بخاري كتاب احكام ، باب 51 ؛ التاريخ الكبير بخاري ، ج3 ، ص185 ، و ج8 ، ص411 دارالفكر بيروت .

4 . صحيح مسلم كتاب اماره .

5 . سنن ابي داود ، كتاب المهدي .

6 . سنن ترمذي ، كتاب الفتن ، باب 46

7 . مسند احمد ، ج5 ، ص106 ، ذيل احاديث جابر بن سمره .

8 . مسند احمد 5/106 ؛ معجم كبير طبراني 2/198 ؛ كنز العمال 12/33 الرساله .

9 . مستدرك حاكم 3/618 ؛ مجمع الزوائد 5/190 قديم ؛ تاريخ بخاري 8/411 ؛ كنز العمال ح 149/33

10 . مسند احمد 2/55 ؛ مستدرك حاكم 4/501 ؛ مجمع الزوائد 5/344 ؛ فتح الباري 13/211 ؛ سلسلة الصحيحه ، الباني 2/719 و 720


205


مسروق ( 1 ) مي گويد : ما در كوفه ، نزد عبدالله بن مسعود نشسته بوديم و او به ما قرآن مي آموخت . مردي از او پرسيد : اي ابا عبدالرحمان ، آيا شما [ اصحاب پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) ] از آن حضرت پرسيديد كه اين امّت چند نفر خليفه خواهند داشت ؟

عبدالله در پاسخ گفت : از هنگامي كه به عراق آمده ام تو نخستين كسي هستي كه از من چنين پرسشي مي كني . آنگاه افزود : آري ، ما از پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) اين سؤال را پرسيديم و آن حضرت در پاسخ ما فرمود : دوازده تن خواهند بود ، به تعداد نقباي بني اسرائيل .

چنانكه مي بينيد در همه روايات فوق ، سخن از اين است كه اين دوازده نفر ، خلفاي « امّت » اند و واژه « امّت » همه پيروان پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) را تا قيامت شامل مي شود و به هيچ عنوان نمي توان واژه امّت را به مسلمانان قرن اول يا دوم اختصاص داد .

4 . دوران خلافت اينان بلافاصله پس از پيامبر آغاز مي شود « يَكُونُ مِنْ بَعدِي اثْنا عَشَرَ أَمِيراً ( خليفة ) كُلُّهم مِن قُرَيش » . ( 2 )

وقتي به گذشته امت اسلامي مي نگريم ، در ميان آنان ، جز امامان دوازده گانه اهل بيت پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) ، گروهي را نمي يابيم كه جمعيت آنان دوازده نفر باشد ، همگي از قريش باشند ، خلفاي كلّ امت اسلامي باشند . براي آنان ادعاي خلافت شده باشد و خلافت شان بلافاصله پس از پيامبر آغاز شده و جهان هيچگاه از وجود يكي از آنان خالي نباشد .

دانشمندان اهل سنت در توجيه احاديث فوق كوشيده اند تا جمعي از حاكمان اموي و عباسي را گزينش نموده و به ضميمه خلفاي راشدين ، دوازده نفر تعيين كرده و آنان را مصداق احاديث يادشده قرار دهند .

قاضي عياض مي گويد : خلفاي دوازده گانه پيامبر خدا عبارتند از :

1 . ابوبكر 2ـ عمر 3ـ عثمان 4ـ علي ( عليه السلام ) 5ـ معاويه 6ـ يزيد 7ـ عبدالملك مروان 8ـ وليد بن عبدالملك 9ـ سليمان بن عبدالملك 10ـ يزيد بن عبدالملك 11ـ هشام بن عبدالملك 12ـ وليد بن يزيد بن عبدالملك . ( 3 )

سيوطي مي نويسد : هشت تن از خلفاي دوازده گانه پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) عبارت اند از : 1ـ ابوبكر 2ـ عمر 3ـ عثمان 4ـ علي 5ـ حسن بن علي 6ـ معاويه 7ـ عبدالله بن زبير 8ـ عمر بن عبدالعزيز . وي آنگاه احتمال داده كه دو نفر ديگر از خلفاي دوازده گانه « المهتدي » و « الظاهر » از حاكمان عباسي باشند ، چون اين دو نفر به عقيده سيوطي افراد عادلي بوده اند !

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . وي از بزرگان تابعين است .

2 . سنن ترمذي ، كتاب فتن باب 46 ؛ معجم كبير طبراني 2/214 ، مسند احمد 5/99

3 . فتح الباري ، ج13 ، ص214 ، دارالمعرفه .


206


وي مي افزايد : « و اما دو نفر ديگر باقي مانده اند كه بايد منتظر آنان بمانيم ؛ يكي از آن دو ، « مهدي » است كه از اهل بيت پيامبر است . » ( 1 )

و نفر دوم را مسكوت گذاشته و از وي نام نمي برد و بدينسان دانشمند پر معلوماتي مانند سيوطي ، تنها توانسته به گمان خود ، نام يازده نفر از خلفاي دوازده گانه پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) را آن هم بر اساس حدس و گمان مشخص كند و از تعيين نفر دوازدهم ، عاجز مانده است .

اما اين توجيهات ، به دلايلي پذيرفته نيست ؛ از جمله :

1 . خلفاي راشدين نمي توانند مصداق احاديث فوق باشند ، چون :

اولا : عددشان كمتر از دوازده نفر است .

ثانياً : خلفاي كل امّت نيستند ؛ زيرا دوران خلافتشان حدود سي سال بيشتر ادامه نيافته است .

2 . حاكمان اموي نيز نمي توانند مصداق احاديث باشند ، زيرا :

اوّلا : عددشان بيشتر از دوازده نفر است .

ثانياً : خلفاي كل امّت نيستند ، بلكه دوران حكومت آنان در اوايل قرن دوم هجري ( سال 132 هـ . ) پايان يافته است .

ثالثاً : اكثر قريب به اتفاق آنان افرادي فاسق و ستمگرند ؛ ( 2 ) و زندگي آنان هيچ شباهتي به زندگي پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) نداشته است ، تا بتوان آنان را جانشين پيامبر دانست .

رابعاً : حكومتشان بلافاصله پس از پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) نبوده است .

3 . حاكمان عباسي نيز نمي توانند مصداق احاديث خلفاي اثناعشر باشند ؛ زيرا :

اولا : عدد آنان بيش از دوازده نفر است .

ثانياً : خلفاي كل امّت نبوده اند ، بلكه حكومت آنان در سال 132 هـ . آغاز شده و در اواسط قرن هفتم هجري با سقوط بغداد پايان يافته است . ( 3 )

ثالثاً : اكثر قريب به اتفاق آنان افرادي ظالم ، ستمگر و بي دين بوده اند ، ( 4 ) و زندگي و عملكرد آنان هيچ شباهتي به زندگي و عملكرد پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) نداشته است .

رابعاً : حكومت شان بلافاصله پس از پيامبر خدا نبوده است .

افزون بر مباحث گذشته ، چنانكه ديديم ، اكثر كساني را كه دانشمندان اهل سنت به عنوان مصاديق احاديث خلفاي اثناعشر برگزيده اند ، حاكمان اموي اند ، و اينان كساني هستند كه

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . تاريخ الخلفاء ، سيوطي ص 10ـ12 دار القلم بيروت 1406 هـ .

2 . الصواعق المحرقه ، ص219 چاپ مصر .

3 . بخشي از آنان نيز تا قرن نهم هـ در مصر حكومت داشته اند .

4 . ينابيع الموده ، حنفي قندوزي ، ج2 ، ص535


207


پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) آنان را مورد لعن و نفرين قرار داده است . ( 1 )

همچنين ، حافظان اهل سنت از پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) احاديث صحيحي نقل كرده اند كه نشان مي دهد ، در هر عصري براي مردم آن عصر ، امامي وجود دارد و مسلمانان وظيفه دارند آن امام را بشناسند و بيعت او را بر گردن داشته باشند ؛ و عظمت اين امام به حدي است كه هر كس بميرد و او را نشناسد و در بيعت او قرار نداشته باشد ، مرگش از نوع مرگ جاهلي است . در حديثي از پيامبر آمده است :

« مَنْ ماتَ وَلَيْسَ فِي عُنُقِهِ بَيعة لاِِمام أَو لَيْسَ فِي عُنُقِهِ عَهْد الإمام ، ماتَ مِيتَةً جاهِلِيّة » . ( 2 )

هر كس بميرد و بيعت امامي را بر گردن نداشته باشد به مرگ جاهليت مرده است .

و از آن حضرت نقل است كه فرمود : « مَنْ مَاتَ بِغَيْرِ إِمَام مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً » . ( 3 )

و نيز فرمود : « مَنْ مَاتَ وَلَمْ يَعْرِفْ إِمَامَ زَمَانِهِ مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً » . ( 4 )

نيز حافظان اهل سنت در احاديث ديگري از پيامبر نقل كرده اند كه فرمود :

« لا يَزالُ هذا الأمْر فِي قُرَيش ما بَقِي مِن النّاس اثنان » . ( 5 )

همواره امر خلافت در ميان قريش است ، تا آن گاه كه دو نفر انسان در جهان باقي باشند . ( 6 )

احاديث دسته اول مي گفت : در هر زماني امامي وجود دارد كه مردم وظيفه دارند او را بشناسند و در بيعت او قرار داشته باشند و حديث دسته دوم مي گفت : آن امام بايد از تبار قريش باشد . براين اساس ، امت اسلامي وظيفه دارند پس از پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) تا قيامت در هر زماني ، در بيعتِ امامي قرار داشته باشند كه از تبار قريش و از دودمان پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) باشد .

حال آن كه اين معنا ، به هيچ روي با توجيهات دانشمندان اهل سنت در مورد احاديث خلفاي اثناعشر سازگار نيست و امروز اهل سنت فاقد چنين خليفه اي مي باشند . حال آن كه بايد همواره از وجود چنين امام و خليفه اي برخوردار باشند .

آري ، مجموعه اين احاديث مؤيد ديدگاه دانشمندان شيعه اماميه در مورد امامان و خلفاي دوازده گانه پيامبر خدا است . دانشمندان شيعه معتقدند مصداق احاديث خلفاي اثناعشر ،

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . فتح القدير ، ج3 ، ص240 ؛ مسند احمد ، ج3 ، ص5 ؛ مجمع الزوائد ، ج1 ، ص308 و ، ج5 ، ص435 ؛ تفسير قرطبي ، ج10 ، ص286

2 . صحيح مسلم ، كتاب اماره ، ص58 ؛ سنن بيهقي ، ج8 ، ص156 ؛ سلسلة الصحيحه الباني ، ج2 ص715 ؛ مسند احمد ، ج4 ، ص96

3 . مسند ابي داود طيالسي ص 259 ؛ مسند احمد 3/446 ؛ تاريخ بخاري 6/445

4 . شرح المقاصد تفتازاني 5/239

5 . صحيح مسلم ، كتاب اماره باب 1 ، صحيح بخاري 4/218 و 9/78 دارالجيل بيروت .

6 . با اين مضمون احاديث فراوان ديگري نيز وجود دارد .


208


امامان دوازده گانه اي هستند كه همگيِ آنان از اهل بيت پيامبر خدا مي باشند و خلافت آنان نيز لزوماً به معناي حكومت ظاهري نيست ، بلكه به معناي حقي الهي و استحقاقي است كه از جانب خدا و توسط پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) به آنان اعطا شده است . نخستين فرد اين سلسله علي بن ابي طالب ( عليه السلام ) و آخرين فرد آنان مهدي موعود ( عليه السلام ) است كه از عمري غيرمتعارف و طولاني برخوردار مي باشد ؛ چنانكه جهان هيچ گاه از وجود يكي از آنان خالي نبوده و نخواهد بود .

ترديدي وجود ندارد كه بشارت پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) به آمدن دوازده خليفه پس از ايشان ، يك سخن عادي نبوده ، بلكه بشارتي الهي است كه توسط پيامبر خدا ( صلّي الله عليه وآله ) ابلاغ شده است .

چرا كه پيامبر شخصيتي است كه هيچ گاه از پيش خود سخن نمي گويد و سخن او جز وحي الهي چيزي نيست .

{ وَما يَنْطِقُ عَنِ الْهَوي . . . } آن هم در مورد موضوع مهمّي مانند جانشينان خود و رهبران امت اسلامي .

حال كه بشارت ، بشارتي الهي است و بشارت دهنده پيامبر خدا است ، بايد مصاديق بشارت نيز الهي و از جانب خدا بوده و تعيين آنان توسط خدا و پيامبر صورت گيرد . معنا ندارد كه بشارتِ پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) بشارتي الهي باشد ، بشارت دهنده پيامبر خدا باشد ، اما تعيين مصاديق بشارت ، آن هم درباره چنين مسأله مهمّي ، به عالمان دربار حاكمان اموي و عباسي سپرده شود تا آنان بر اساس ذوق و سليقه و گرايش هاي فكري خود ، در اين باره تصميم بگيرند و هر كسي عده اي را به عنوان مصداق اين بشارت معرفي كند و عامل انتخاب آنان اين باشد كه عده اي از عناصر شيطاني و اهريمني از دودمان بني اميه و بني عباس به عنوان جانشينان پيامبر خدا تعيين و معرفي شود .

افزون بر مباحث گذشته ، دانشمندان شيعه و شماري از دانشمندان اهل سنت ، احاديثي از پيامبر خدا نقل كرده كه به صراحت نشان مي دهد همه امامان دوازده گانه ، جزو اهل بيت پيامبرند . علاقه مندان مي توانند اين احاديث را در تفاسير روايي شيعه ؛ مانند نورالثقلين ، تفسير قمي و . . . در ذيل آيه تطهير و آيه أولي الأمر ( 1 ) ، و يا در كتابهايي مانند كافي ، كفاية الأثر ، فرائد السمطين ، ينابيع الموده و . . . ملاحظه كنند .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . نساء : 59


209


پي نوشت ها :



| شناسه مطلب: 83410