بخش 12
اخبار حج چند خبر از سرزمین وحی
213 |
ميقات حج - سال سيزدهم - شماره پنجاه و يكم - بهار 1384
اخبار حج
214 |
چند خبر از سرزمين وحي
* ممنوعيت تخريب مساجد هفتگانه در مدينه منوّره
متن خبر : به نوشته روزنامه عكاظ مورخ 5/2/84 وزير امور اسلامي سعودي با صدور فرماني تخريب هركدام از مساجد موجود در مدينه منوره « مساجد هفتگانه » را ممنوع كرد . مدير كل امور اسلامي و اوقاف در مدينه منوره نيز شايعاتي كه اكنون در خصوص تخريب بعضي مساجد وجود دارد را رد كرد . به نوشته اين روزنامه ، دليل اصلي تأخير در تأسيس مسجد اصلي ، به كارفرما برمي گردد . احتمالا اين مسجد تا پايان سال جاري هجري تكميل و تحويل داده خواهد شد .
ملاحظات :
1 . روزنامه عكاظ مورخ 11/5/84 نيز به نقل از مدير كل امور اسلامي و اوقاف مدينه منوره اخبار منتشره مبني بر تخريب مساجد هفتگانه را تكذيب نموده بود .
2 . حكومت سعدي در حال تأسيس مسجد جامع « امام الدعوه » با گنجايش پنج هزار نفر نمازگزار در جوار مساجد هفتگانه است . اين مسجد قرار بود پايان سال 1425 هجري ( حدود دو ماه و نيم قبل ) ساخته و تحويل داده شود .
3 . خبر احتمال تخريب مساجد هفتگانه ، براي نخستين بار به وسيله يك نشريه
215 |
آمريكايي ( حدود يك سال قبل ) منتشر شده بود .
4 . روزنامه عكاظ مورخ 11/5/84 نوشته بود : « بعضي از زائران ( منظور شيعيان است ) به اين اماكن ( مساجد هفتگانه ) رفته و در آنجا تضرع و زاري مي نمايند . و زيارت اين مساجد را از جمله اعمالي مي دانند كه براي هر مسلماني كه از مدينه منوره ديدار مي كند واجب است ! »
پيشينه مكان بدر در گذشته و حال
مسير منتهي به بدر ، از نابودي علائم تاريخي شكوه مي كند
گسترش آباداني ، نشانه هاي مسير جنگ بدر را محو كرد
مسيري كه از مدينه منوره به سمت منطقه بدر آغاز مي شود دربرگيرنده دسته اي از پديده هاي قديم و جديد است كه هيچ كدام گواهي نيكو بر سيره پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) و تاريخ دعوتش كه از اين منطقه مبارك نشأت گرفته است نمي باشند . از بدر تنها نامي مانده است و بس . و رسمي از آثار در ميان نيست . و اگر همين باقي مانده اندك از اهالي اين منطقه نامش را بعد از گذر نسل ها آنگونه كه در كتب سيره پرداخته شده است حفظ نمي كردند ، ما هنوز نمي دانستيم كه بدر كجاست و در طول تاريخ مبارزه و جهاد در جهت اعتلاي كلمه حق و گسترش عقيده خالصي كه به اقصي نقاط دنيا رسيده است ، چه حوادثي را شاهد بوده است . در اين سلسله مطالب گام به گام با بدر در طول تاريخ به پيش رفتيم . با دست يابي به مرداني كه اگر وجودشان و احاطه شان ـ به مكان و واقعه بدر ـ و علمشان و مودتشان به سيره عطرآگين نبوي نبود ما راه درست را نمي يافتيم .
با پيمودن سيري كه كتب سيره از خروج پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) از مدينه به سمت بدر نشان داده اند ، اين سلسله را آغاز مي كنيم و با راهنمايي دو تن از مرداني كه اعتراف مي كنم اگر نبودند نمي توانستم مسيرم را به سمت بدر تشخيص دهم ـ منظورم مسيري است كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) پيمودند ـ اين دو مرد عبارت اند از : دكتر نايف الديمس عضو مجلس شوري و استاد دانشكده تربيت در دانشگاه ملك عبدالعزيز كه در گذشته شاخه اي از مدينه بوده است و شرف عطيه آل نامي ، يكي از شخصيت هاي استان بدر كه در هنگام سكونت ما در بدر ما را مشمول لطف و كرمش ساخت .
216 |
آغاز سفر :
ـ در آغاز ـ طي يك تماس تلفني از دكتر نايف الديمس يكي از بارزترين شخصيت هاي مدينه منوره كه به سيره پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) و كتب مربوط به آن و تحقيقات علمي منطقي در باره سيره نبوي اهتمام ميورزد درخواست كردم تا با روزنامه عكاظ مسير عبور پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) به سمت بدر را همراه شود ـ شهر بدر ـ شهري كه در كتب تاريخ اسلامي بسيار از آن ياد شده است ، نه به اين دليل كه شاهد جنگي بود كه حدفاصل كفر و ايمان است ، بلكه به اين دليل كه گذرگاه مهمي براي كاروان هاي اوليه عرب بود كه رهسپار شام و عراق و نجد و بقيه نواحي مي شدند . گذرگاهي كه تجارت عرب از مكّه به سمت اين نواحي از آن آغاز مي شد . دكتر نايف از اين پيشنهاد استقبال كرد و آن را به شرط مصاحبت شريف عطيه الله آل نامي ، كه تاريخ را آنگونه روايت مي كند كه گويي با آن زندگي كرده است ، پذيرفت . سفرمان را از مسجد پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) به سمت مدينه آغاز كرديم در حالي كه نقشه بلند وبالايي مملوّ از اسامي مكان ها و آثار در مقابل ما بود .
مكان ها و آثاري كه يك بار شاهد گسترش شهري و احداث راه ها بوده اند و ديگر بار گذشت زمان برخي از آثار تاريخي را محو نموده است .
* از شريف عطيه الله آل نامي پرسيدم چگونه توانستي راه بدر از مدينه منوره را بشناسي ؟
* از كتب سيره و مشاهداتم و آنچه كه از نياكان نقل كرده بودند و چون من از اهالي شهر بدر هستم توجه من به مسير جنگ از گذشته اي دور در من جان گرفته بود .
* آيا محققين ديگري نيز هستند كه چنين دغدغه اي داشته باشند ؟
* هرچند وقت يك بار تعدادي از محققان و كاوشگران آثار و اماكن و جنگ بدر نزد من مي آيند كه آنها را تا مكان وقوع جنگ همراهي مي كنم و ولي عهد امير عبدالله بن عبدالعزيز و امير سلطان بن عبدالعزيز و امير عبدالمجيد بن عبدالعزيز از منطقه بدر و مقبره شهداي آن بازديد كرده اند .
* نشانه ها و علامت ها محو شده است .
دكتر نايف الديمس كلام را اين گونه ادامه مي دهد : من درست همان راهي راكه پيامبر
217 |
پيمود ، چندين بار طي كردم و در هر بار تغيير و تحولاتي در علائم مي يابم . چنين چيزي چگونه ممكن است ؟ امروز سفرمان را در مسيري آغاز مي كنيم كه مانند 20 يا 30 سال پيش نيست . من از اين مسير به سمت بدر مي رفتم در حالي كه در آنجا راه هاي ميان بر نبود و ما بسيار از سختي هاي سفر رنج مي ديديم .
* بديهي است كه ـ اين راه هاي ميان بر و تغييرات ـ مطلوب هستند !
* بله ، الحمد لله جاده ها احداث شدند و حركت در ميان شهرها و روستاها بسيار آسان گرديد وليكن مشكل در آثار كهني است كه از ميان رفته و به جاي آنها جاده هاي بسياري احداث شده است .
* تأكيد مي كنم آيا احداث اين جاده ها ضروري نبوده است ؟
* با شما مخالف نيستم اما مشكل در مورد آثاري است كه بايد پابرجا مي ماندند .
* آيا همه آثار بايد باقي مي ماندند ؟
* آثاري كه با تاريخ مرتبطند بايد حفظ شوند .
جنوب غرب
در ابتداي سفرمان به سمت جنوب غرب مدينه راه افتاديم ؛ جايي كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) از آنجا به مقصد بدر خارج شد و اين مكان شكافي است كه بسيار شبيه به يك جاده است كه ميان دو كوه واقع شده و به معناي كامل كلمه يك پيچ محسوب نمي شود . در حالي كه در منطقه نقب مدينه ايستاده بوديم به دكتر نايف الديمس گفت : من نقبي نمي بينم بلكه اينجا تنها خيابانها و آسفالت و منازلي را مي بينم .
اين امري طبيعي است آباداني گسترش يافته است و مدينه بسيار وسعت يافته است و اين گسترش به نقب نيز رسيده است .
ليكن من معتقدم كه باقيمانده آن كه يكي از مناطق اطراف نقب بوده است . . . قبل از منطقه الحرة در كنار كوه كوچكي كه به نظر مي رسيد در كناره نقب بوده است توقف كرديم .
218 |
حرّة الوبره
و از نقب مدينه كه هم اكنون در منطقه خضره واقع است در جهت بالا به سمت حرة الوجدة راه افتاديم . . .
ايستاديم تا از حرّة الوبره كه بسيار تغيير كرده است و در نتيجه گسترش آباداني و احداث جاده با ميانگيني ساليانه تغيير مي يابد ، عكس بگيريم . اين حره كه يكي از حرّات مشهور در مدينه منوره است ، در قسمت غرب مدينه واقع شده و آن گونه كه كتاب « تاريخ معالم الهديه قديماً و حديثاً » ذكر كرده به سبب جغرافياي خود از حرّات ديگر مدينه متمايز شده است و وجه تمايز آن نيز كثرت فلات ها و قلعه ها و بركه ها و پستي ها و بلندي هاست .
وقتي اين حرّه را ديديم ، آسفالت آن را شكافته بود و نشاني از فلات يا قلعه ها يا پستي ها و بلندي ها نيافتيم . بلكه تنها از روي جاده آسفالته صعودمان را به سمت آن احساس كرديم .
آثار حرّه و نشانه هاي آن
* تقريباً آن جا هيچ اثر تاريخي نبود . از دكتر دمس در مورد حرة الوبرة پرسيدم و او پاسخ داد :
* حجاج در مسير خود به سمت مكه مكرمه از حرّة الوبره عبور مي كردند و در آنجا بركه آبي بوده كه گفته مي شود نامش بركة الوبيك بوده است و در قسمت غربي حرّة الوبره چاه عروه قرارداشته كه يكي از دو لابه است كه حرم مدينه منوره محسوب مي شوند .
* و لابه ديگر چيست ؟
« آن حرّه واقم است كه در قسمت شرقي مدينه واقع است .
كتب سيره
كتب سيره ذكر نكرده اند كه رسول ( صلّي الله عليه وآله ) و يارانش به حرّه غربي پاگذاشتند ، بلكه آورده اند كه رسول ( صلّي الله عليه وآله ) راهش را از مدينه به مكه پيمود . از لقب مدينه و سپس از عقيق و ذي الحليفه و ادلات الجيش . و به نظر مي رسد كه خروج از مدينه ، از راه نقب به طور طبيعي به حرّه منتهي
219 |
مي شود كه از دره عقيق مي گذرد و اگر نقشه جنگ بدر را ببينيم ، در مي يابيم كه راه مكه از سمت مدينه ، ناگزير از حرّة الوبره يا حرّة الغربيه مي گذرد .
درّه عقيق
از مشهورترين درّه هاي عربستان سعودي ، درّه عقيق است و بعد اين كه از حرّه بالا آمديم جاده آسفالته درّه عقيق را به طرف نقطه سوم در مسير رسول ( صلّي الله عليه وآله ) به بدر قطع كرد .
علّت جنگ بدر
وقتي پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در ماه رمضان سال دوم هجرت خارج شد ، هدف اصلي اش جنگ نبود بلكه خروج او تنها براي تعرّض به قافله اي از قريش به رهبري ابوسفيان بود كه از شام بازمي گشت . طبق گفته استاد محمداحمد باشميل ، قبل از جنگ بزرگ بدر ، درگيري هاي نظامي رخ داد كه به طور كلي منجر جنگ در هفدهم ماه رمضان سال دوم هجرت شد .
تحرّكات نظامي
استاد محمد احمد باشميل در كتاب خود به اسم « جنگ بدر » ، تحرّكات نظامي مسلمانان را قبل از جنگ بدر به صورت سه و يا چهار جنگ بين دسته هاي نظامي خلاصه كرده است اين دسته ها عبارت اند از :
1 . يك گشتي نظامي و دسته اي به فرماندهي حمزه عبدالملك كه از 30 سوار از مهاجرين تشكيل شده بود و با يك كاروان تجاري كه توسط 300 جنگجو به فرماندهي ابوجهل پشتيباني مي شد روبرو گرديد . اين رويارويي در ساحل درياي سرخ از منطقه عيص بن ينج والمروه و در ماه رمضان سال اول هجري رخ داد و در واقع جنگي صورت نگرفت ؛ زيرا مجدب بن عمرو الجهني واسطه شد تا غائله ختم شود .
2 . دسته دوم به فرماندهي عبيد بن الحارث ، متشكل از 60 سوار و اين دسته در ماه شوال سال اول هجرت به سمت دره رابغ رهسپار شد و هدفش تهديد تجارت قريش بود كه در انتها ختم به خير گرديد .
3 . دسته سوم يك گروه خبريابي ، متشكل از 8 تن از صحابه به فرماندهي سعد ابن ابي
220 |
وقاص ، جهت جمع آوري اطلاعات بود كه به منطقه حزار نزديك جحنه رسيد و هدفش تهديد راه هاي خويش بود . زمان اين رويارويي ذي القعده سال اول هجرت بود .
اما جنگها عبارتند از :
1 . جنگ ودّان كه در مسير بين مدينه و رابغ صورت گرفت . و رسول ( صلّي الله عليه وآله ) همراه با 200 جنگجو ، فرماندهي آن را به عهده داشت . در واقع در آن منطقه جنگي واقع نشد وليكن پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) پيمان عدم تجاوز را با قبائل بني حرّه و بني بكر بستند .
2 . جنگ بواط ـ بواط مكاني است ميان مدينه و ينبع ـ با فرماندهي پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) براي تعرض به قافله اي كه از قريش اما قافله نجات يافت و پيامبر بدون وقوع جنگي بازگشت .
3 . جنگ عشيره ؛ به فرماندهي پيامبر و 200 جنگجو رخ داد ، اين جنگ تهديدي براي تجارت قريش بود . هنگامي كه كاروان هاي تجاري از عشيره واقع در منطقه ينبع مي گذشتند . كاروان هنگامي كه در مسير خود به سمت شام در حركت بود توانست از راه ديگري طي طريق كند و در نتيجه جنگي درنگرفت و در اين جنگ پيمان عدم تجاوز با بني مدلج و هم پيمانانشان از بني حمزه صورت گرفت . اين واقعه در ماه جمادي الاول سال دوم هجرت اتفاق افتاد .
4 . جنگ بدر اول ؛ كه طبق گفته استاد باشميل دسته اي جنگي متشكل از 200 مرد به فرماندهي رسول ( صلّي الله عليه وآله ) در جمادي الاخر سال دوم هجرت بود و به علت اين كه نيروهاي محدودي از مشركين به چراگاههاي مدينه حمله كردند ، اين جنگ درگرفت . پيامبر در تعقيب آنها به درّه سفوان ، نزديك بدر رسيد وليكن با نيروهاي مهاجم مواجه نشد و بدون اين كه جنگي رخ دهد بازگشت .
ضوابط جديد انتصاب كاركنان مساجد
دكتر توفيق السديري قائم مقام وزير اوقاف در امور مساجد از ايجاد برنامه ها و استراتژي هايي براي گسترش نقش امامان جماعت ، خطيبان ، مبلّغان جهت رويارويي قدرتمندانه با مسائل روز سخن گفت .
او در گفتگويي با عكاظ ، بعد از اعطاي مسؤوليت به ايشان ، گفت : روند بازسازي
221 |
سازمان مساجد و تبليغ و ارشاد ، طبق برنامه هاي جديدي صورت خواهد گرفت كه هدف آنها آماده سازي مجدد ائمه جماعت و مبلغان وگسترش قدرت آنها و تنظيم امور مساجد و تبليغ مي باشد .
السديري بر عزم خود مبني بر بهبود اوضاع ائمه جماعت ، مؤذنان و خطبا تأكيد و اشاره كرد كه وزارتخانه ضوابط دقيق انتخاب آنها را مورد بررسي قرار خواهد داد .
دكتر السديري وجود هرگونه رابطه ميان تصميم اين وزارتخانه در انتقال ايشان به سازمان امور مساجد و تبليغات غربي ضدّ سعودي را رد كرد و آن را مسأله اي داخلي و مختص به وزارتخانه قلمداد كرد كه هدفش گسترش فعاليت مي باشد .
اين گفتگو به موضوعات زير نيز پرداخت :
ـ بازسازي ساختار
* بعد از صدور فرمان وزير مبني بر انتقال شما به سازمان امور مساجد چه اولويت هايي را براي گسترش فعاليت در اين سازمان مد نظر داريد ؟
* در ابتدا مفتخرم كه مورد اعتماد وزير قرار گرفتم . بر هيچ كس اهميت فعاليت در داخل كشور ، كه هم اكنون در حال تجربه است ، پوشيده نيست . در اين مرحله امور مساجد و تبليغ در داخل كشور امري مهم و حساس است و اميدوارم كه بتوانم در حيطه مسؤوليت محول شده موجبات رضايت وزير را فراهم آورم . از اولويت هايي كه در ذهنم به آنها پرداخته ام بازسازي ساختار و برنامه ريزي براي اين سازمان است كه از بزرگترين و قديمي ترين سازمانهاي كشور به شمار مي آيد و بعد از آن ، وضع يك سري استراتژي واضح براي ائمه جماعت و خطيبان و امور مساجد و تبليغ مي باشد كه اين هدف در يك روز و يك شب محقق نمي شود بلكه در درجه اول ، احتياج به زمان و توفيق الهي دارد و در درجه دوم همكاري ساير دوستان و بخش سازمان مساجد و شعبه وزارتخانه در مناطق مختلف كشور را مي طلبد .
همايش « ميقات حج و وحدت امّت »
رايزني فرهنگي جمهوري اسلامي ايران در لبنان
به مناسبت فرارسيدن موسم ربّاني حج ، همايشي باحضور شخصيت هاي علميوچهره هاي
222 |
فكري و فرهنگي از كشورهاي لبنان ، سوريه و فلسطين با عنوان « ميقات الحج و وحدة الأمّة » در تاريخ 7/10/83 در رايزني فرهنگي جمهوري اسلامي ايران در بيروت برگزار گرديد .
در اين همايش آقاي شيخ محمد يزبك وكيل شرعي مقام معظم رهبري در لبنان ، آقاي شيخ سليم لبابيدي مفتي فلسطين ، آقاي دكتر محمد حبش نماينده پارلمان سوريه و آقاي شيخ احمد الزين رييس تجمّع العلماء المسلمين لبنان سخنراني كردند .
در آغاز اين همايش پس از تلاوت آياتي چند از كلام الله مجيد ، آقاي سيدمحمد حسين هاشمي رايزن فرهنگي جمهوري اسلامي ايران در لبنان ، طي سخناني با اشاره به شرايط حساس و پرمسأله جهان اسلام و با عنايت به چالش هاي جدّي فراروي مسلمانان ، ضرورت برگزاري اين همايش را مورد تأكيد قرار داده و افزودند : جا داشت اجلاسي برگزار شود تا در باره حج نه به عنوان « مناسك » بلكه به عنوان « منافع » آن ، كه قرآن بر آن تأكيد دارد بحث و گفتگو شود . ما مي خواهيم از اين اجتماع عظيم مسلمانان نهايت بهره برداري صورت پذيرد و مي خواهيم بر وحدت اسلامي به عنوان تنها راه نجات امت اسلامي تأكيد نماييم .
بيست و پنج سال پيش حضرت امام خميني ( قدس سره ) به امت اسلامي هشدار دادند امّا متأسّفانه بسياري در جهان اسلام گوش شنوايي براي آن سخنان نداشتند و تعبير « شيطان بزرگ » را درك نكردند ، امّا امروزه اكثر كشورهاي اسلامي با دشمني ها و كينه توزي هاي آمريكا آشنا شده اند .
امام در آن زمان انجام مراسم برائت از مشركان را اعلام كردند تا عاملي باشد براي بيداري و وحدت در برابر دشمنان اسلام . امام در آن هنگام بر عملي ساختن اين عبارت قرآن كريم نظر داشت كه « لِيَشْهَدُوا مَنافِعَ لَهُمْ » و ما در اين همايش اين موضوع را دنبال مي كنيم .
آنگاه آقاي شيخ محمد يزبك در سخنراني خود اهميت فريضه حج را مورد تأكيد قرار داد و اظهار داشت : همه فقها فتوا به حرمت تعطيل حج داده اند و طبيعي است كسي كه به سوي حج مي رود ، بايد از همه موانع بگذرد . وي با يادآوري احاديث وارده از سوي ائمه معصومين ( عليهم السلام ) در خصوص حج و به نقل از امام محمد باقر ( عليه السلام ) حج را تسكين قلوب ذكر كرد و رسيدن به درجات عاليه معنوي را از بركات سفر حج دانست .
وي با بيان كلام امير مؤمنان علي ( عليه السلام ) در آخرين لحظات حيات خود ، كه فرمود : « الله الله في بَيتِ رَبّكُم » ؛ « خدا را ، خدا را در موضوع خانه پروردگارتان در نظر داشته باشيد » گفت : هر چه مشكل بر سرزمين هاي اسلامي وارد مي آورند ؛ از فلسطين و افغانستان و عراق و غيره ، همه
223 |
براي رسيدن آنها به مكّه و آن سرزمين مقدس است . حج ، پيمان ميان مسلمانان براي اتحاد و برادري در راه ياري دين خدا و مبارزه با سپاه كفر است و اين پيامي است كه از ابراهيم ( عليه السلام ) تا پيامبر گرامي اسلام و از آن زمان تاكنون جاري است .
آقاي شيخ محمد يزبك با استناد به سخنان حضرت امام خميني ( قدس سره ) و مقام معظم رهبري افزود : بايد در اجتماع مقدس حج ، مسلمانان در مسائل اساسي اسلام و قضاياي كشورهاي اسلامي با يكديگر همفكري و مشورت نمايند ؛ زيرا حج صحيح و كامل مي تواند خطرناكترين دسيسه هاي دشمنان را خنثي سازد .
سپس آقاي دكتر محمد حبش نماينده پارلمان سوريه به ايراد سخن پرداخت . وي رسالت حج را ايجاد وحدت ميان مسلمانان ذكر كرد و گفت : حج يكي از مهمترين جلوه هاي پيوند ميان مسلمانان است . در حج دو تعبير قرآني وجود دارد ؛ يكي « مناسك » و ديگري « منافع » . در مناسكِ حج مطلبي نيست و انجام مي شود امّا ما به دنبال منافع حج هستيم . منافع ما از حج وحدت و كرامت ما از آن است . حزن انگيز است كه در زمان جاهليّت عرب قبل از اسلام منافع حج را درك مي كردند ، مانند ايجاد بازار « عكاظ » و غيره و چه پيمان هايي در آن موسم منعقد مي شد ، امّا اكنون دو ميليون مسلمان از كشورهاي مختلف جهان و دو ميليون مسلمان نيز از عربستان در اين مراسم شركت مي كنند كه فقط به مناسك مي گذرد . هيچ تجمعي در دنيا اين چنين نيست . ما ايجاد مؤسسات و ستادهايي كه منافع حج را در بر داشته باشد پيشنهاد كرده ايم ؛ چرا در حومه مكه و مدينه سالنهايي ايجاد نمي شود كه مسلمانان مسائل خود را در آنجا مطرح كنند . من پيشنهاد كرده ام كه در همان مكان هاي مقدس ، يك سرزمين نمادين از فلسطين ايجاد شود تا هركس به مكه و مدينه مي آيد به فكر فلسطين باشد ؛ فلسطيني كه تمام مظاهر آن سرزمين ، از جمله مسجدالأقصي و . . . را داشته باشد . چرا سالني در آنجا ايجاد نمي شود كه طوايف مختلف اسلامي ؛ مانند اباضيه ، دروز ، زيديه و . . . ديدگاه هاي خود را مطرح سازند و ما اين طوايف اسلامي را بهتر بشناسيم . اينها همه مي تواند از منافع حج باشد . ما نياز به منافع حج داريم و نه فقط مناسك آن .
سپس آقاي شيخ احمد الزين رييس تجمع العلماء المسلمين لبنان طي سخناني گفت : حج ركني از اركان اسلام است و اين فريضه هماهنگ و منسجم با تسبيح عالم آفرينش انجام
224 |
مي شود . مسلمان طواف دايره اي انجام مي دهد ، همانگونه كه افلاك چنين سير مي كنند . وي حج را عبادتي انساني دانست وافزود : اين عبادتي انساني است . همه انسانها از همه جا مي آيند و داراي ارزش انساني واحدي هستند . اين دلالت بر انسانيّت اسلام دارد كه فرقي ميان انسانها قائل نيست .
آقاي شيخ احمد الزين با اشاره به اين كه طرح شعارها به تنهايي كافي نيست ، بلكه بايد برنامه هاي واقعي ارائه كنيم ، گفت : بايد كميته هايي در حج تشكيل شود تا به همكاري و تعاون ميان مسلمانان در زمينه هاي اقتصادي و . . . منجر گردد . بايد كميته سياسي در حج تشكيل شود زيرا سياست ، اقتصاد ، تربيت و همه اينها در رأس منافع حج قرار دارد .
آنگاه آقاي شيخ سلم لبابيدي ، مفتي فلسطين ، طي سخناني اظهار داشت : در زمان ما از اسلام اسمي و ازحج رسمي باقي است و حج را مگر اندكي حجيج ديگران نمي شناسند . در هر صد سال مجدّدي براي اسلام مي آيد و درآغاز قرن ما نيزامام خميني ( قدس سره ) آمد واين نشستِ امروز ما به بركت وجود اوست . اسلام حقيقتي شده و حج يك مكتب و موسم وحدت امت است .
وي در توضيح نقش حضرت امام خميني ( قدس سره ) در ايجاد وحدت مسلمانان از طريق آيين حج ، گفت : او با فتاواي خود همه را به وحدت فراخواند . او فتوا بر اقامه نماز پشت سر امام مسجدالحرام داد و گفت : آن نماز را نبايد اعاده كرد و اين دلالت بر روح وحدت طلب امام داشت . او مي گفت : اگر غير از اين بود بايد مرگ بر آمريكا گفت ، زيرا غير از اين خواست آمريكاست ؛ و از همانجا شعار الوَلاء لله ( دوستي براي خدا ) و برائت از دشمنان خدا سر داده شد . در بعثه امام در حج برنامه اي فرهنگي وجود داشت و در حال حاضر نيز موجود است و در آن همه مسائل مربوط به امّت اسلام مطرح مي شد . امام از هر راهي براي طرح مسأله فلسطين بهره مي جست و اين در حالي است كه اكنون در اجلاس سران عرب از اين كه صداي فلسطين در آن اجلاس به گوش همگان برسد ، ممانعت به عمل مي آيد .
در پايان اين همايش نماز جماعت به امامت آقاي شيخ محمّد يزبك و با حضور علما و حاضران در فضايي آكنده از وحدت و معنويت اقامه شد .