نام های ارکان
کعبه ( 3 )
129 میقات حج - سال چهاردهم - شماره پنجاه و سوم - پاییز 1384 نام های ارکان کعبه در کتب تاریخ مکه ( 3 ) سید جواد مظلومی در بخش نخست این نوشتار ، نام های گوناگونی را ، که ارکان کعبه بدانها خوانده شده اند ، بر شمردیم و اختلاف اهل نظریه را در
129 |
ميقات حج - سال چهاردهم - شماره پنجاه و سوم - پاييز 1384
نام هاي اركان كعبه
در كتب تاريخ مكه
( 3 )
سيد جواد مظلومي
در بخش نخست اين نوشتار ، نام هاي گوناگوني را ، كه اركان كعبه بدانها خوانده شده اند ، بر شمرديم و اختلاف اهل نظريه را در هر زمينه يادآور شديم و مهم ترين اختلاف را در تعيين مصاديق دو ركن عراقي و شامي يافتيم . برخي ركن اسود را عراقي و ركن بعدي را شامي خوانده اند و گروهي ركن بعد از ركن اسود را عراقي و گوشه سوم كعبه را شامي مي شمارند . در بخش نخست آورديم كه بيشتر احاديث اهل بيت ( عليهم السلام ) و اتفاق فقهاي شيعي ، بر ديدگاه اول منطبق است و در بخش پيشين ، موافقت تاريخ نگاران كهن مكه را با ديدگاه اول تبيين نموديم . اكنون در ادامه ، به كتابي ديگر مي پردازيم :
شفاء الغرام بأخبار البلد الحرام
اين كتاب نگاشته ابو الطيب تقي الدين محمد بن احمد فاسيِ مكّيِ مالكي است كه در سال هاي 832 ـ 775 هـ . ق . مي زيسته و پس از ازرقي و فاكهي ، بايد از او به عنوان تاريخ نگار مكه مكرمه نام برد . در اين چهار قرن فترت ، تنها نام چند اثر در باره مكه برجاي مانده كه حتي
130 |
فاسي نيز موفق به يافتن برخي از آن ها نشده است . ( 1 ) اما فاسي كه از غفلت نويسندگان پيشين در ثبت تاريخ مكه زبان به گله مي گشايد ، خود با اهتمامي تمام به اين مهم مي پردازد و دو رشته از تأليفات را از خود برجاي مي گذارد :
نخست ، ثبت فضايل و وقايع مكه بوده كه در اين روش بايد او را پيرو شيوه ازرقي شمرد كه خود نيز در مواردي فراوان به بهره گيري از كتاب او تصريح مي كند .
دوم ، ضبط سرگذشت شخصيت هاي مكه ، كه او به كارگيري اين شيوه در باره مكه را از ابتكارات خود به شمار مي آورد .
در بخش نخست ، او ابتدا « شفاء الغرام بأخبار البلد الحرام » را به نگارش در مي آورد و سپس با نام « تحفة الكرام بأخبار البلد الحرام » به تلخيص آن مي پردازد . خلاصه كتاب تحفه را با نام « تحصيل المرام من تاريخ البلد الحرام » تأليف مي كند و آن را نيز با نام « هادي ذوي الأفهام الي تاريخ البلد الحرام » چكيده نويسي مي كند و در آخرين مرحله ، برگزيده آن را با نام « الزهور المقتطفه من تاريخ مكة المشرّفه » به رشته تحرير در مي آورد . ( 2 )
از سوي ديگر ، در شيوه دوم نيز كتاب « العقد الثمين في تاريخ البلد الأمين » را مي نويسد و زندگي نامه بيش از 3500 تن از مردان و زنان نام آور مكه را در آن ثبت مي كند . سپس كتاب را با نام « عجالة القري للراغب في تاريخ امّ القري » تلخيص مي كند . ( 3 ) اما چون اين مجموعه ، سرگذشت نامه شخصيت هاي مكه است ، متن الزهور المقتطفه را به عنوان مقدمه به كتاب العقد الثمين مي افزايد :
« و جميع ذلك ملخّص من تأليفي شفاء الغرام بأخبار البلد الحرام و جعلته أربعين باباً كأصله و سمّيته الزهور المقتطفة من تاريخ مكة المشرفة » . ( 4 )
فاسي در كنار نقل اقوال گذشتگان ، خود به ثبت گزارش معاصران همت مي گمارد و نه تنها با دقتي كامل مشاهدات خويش را بر قلم جاري مي سازد كه حتي گاه به بازآفريني اندازه گيري هاي پيشينيان مي پردازد .
« و قد حرّرنا بعض ما حرّره الأزرقي في هذا المعني » . ( 5 )
او حتي مي كوشد وجه الجمع اختلافات آن ها را نيز به دست آورده ، تاريخ خود را به
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . محمدبن احمد فاسي مكّي ، العقد الثمين ، تصحيح محمد حامد الفقي ، هشت جلد ، چاپ دوم ، مؤسسة الرساله ، بيروت ، 6 . 14 هـ . ق . ج1 ، ص9
2 . همان ، صص342 ـ 341
3 . همان ، ص342
4 . همان ، ص27
5 . همو ، شفاء الغرام ، تصحيح مصطفي محمد الذهبي و ايمن فؤاد سيد ، دو جلد ، چاپ دوم ، النهضة الحديثه ، مكه ، 1999 م ، ج1 ، ص391
131 |
جمع كتب تحليلي ملحق سازد ؛ چنان كه در توضيح دليل اختلاف ابعاد كعبه ، ابتدا فرضيه استفاده از دو واحد با نام يكسان و اندازه هاي متفاوت همچون ذراع يد و ذراع حديد را مطرح مي سازد و هنگامي كه در عمل ابعاد مذكور را با هر دو واحد اندازه گيري مي كند و يافته هاي خويش را با گزارش گذشتگان منطبق مي بيند ، فرضيه خود را اثبات شده مي داند .
در بحث نام هاي اركان كعبه نيز او به مناسبت هاي متفاوت ، از ركن ها نام مي برد كه بيشتر با قرينه هايي تعيين كننده همراه است . مجموع نقل قول پيشينيان در باره نام هاي اركان و ديدگاه او را در مباحث ذيل مورد بررسي قرار مي دهيم و در پايان به قضاوت مي نشينيم .
1 ـ جايگاه پلّكان داخل كعبه
فاسي نيز در بيان بناي ابن زبير ، همچون كتاب هاي پيشين ، جاي پلكان داخل كعبه را ، كه در كنج دوم خانه قرار دارد ، شامي مي خواند :
« جعل لها درجة في ركنها الشامي يصعد منها إلي سطحها » . ( 1 )
او حتي در گزارش از روزگار خود نيز ركن پلكان را شامي مي داند و جنس آن را از چوب معرفي مي كند .
« و في ركنها الشامي درجة من خشب يصعد منها إلي سطحها » . ( 2 )
2 ـ مقام پيشوايان چهارگانه اهل سنت
از آنجا كه هر يك از چهار مذهب اهل سنت ، در دوران هايي از تاريخ ، امام جماعت مستقلي در مسجد الحرام داشته اند ؛ براي هريك محراب و مقامي ساخته بودند كه محل اقامه نماز ايشان باشد . ابن جبير ضمن شرح وقايع سال 579 هـ . ق . در توصيف مسجد الحرام ، گزارش مبسوطي از اين مقام ها و ترتيب و آداب اقامه جماعت ارائه مي كند و با تعبيري ناشايست از پنجمين امام ، كه امام جماعت زيديه است ، ياد مي نمايد . ( 3 )
فاسي نيز در كتاب خود ، از اين چهار مقام ياد نموده ، جايگاه آن ها را به اين شرح بيان مي كند :
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . همان ، ص 186
2 . همان ، صص 205 و 206
3 . محمدبن احمدبن جبير ، رحله ابن جبير ، دار و مكتبة الهلال ، بيروت ، صص 71 ـ 70
132 |
ـ مقام شافعي ، پشت مقام ابراهيم ( عليه السلام )
ـ مقام حنفي ، ميان ركن شامي و غربي
ـ مقام مالكي ، ميان ركن غربي و يماني
ـ مقام حنبلي ، امتداد حجر الأسود
« فإنّ مقام الشافعي خلف مقام إبراهيم الخليل ( عليه السلام ) ، و الحنفي بين الركنين الشامي و الغربي ، و المالكي بين الركن الغربي و اليماني ، و الحنبلي تجاه الحجر الأسود » . ( 1 )
در نقل ابن جبير تفاوت ناچيزي وجود دارد :
« فأوّل الأئمة السنيّة الشافعي . . . و صلاته خلف مقام إبراهيم . . . ثمّ المالكي . . . و هو يصلي قبالة الركن اليماني . . . ثمّ الحنفي . . . و صلاته قبالة الميزاب . . . ثمّ الحنبلي . . . موضع صلاته يقابل مابين الحجر الأسود و الركن اليماني » . ( 2 )
در بيان هر دو ، روشن است كه مقام حنفي در مقابل حجر اسماعيل قرار دارد . خود فاسي نيز در جايي ديگر به اين نكته تصريح مي كند :
« و أمّا مقام الحنفي : فإنّ من جدار محرابه إلي وسط جدار الحجر اثنين و ثلاثين ذراعاً إلاّ سدس ذراع » . ( 3 )
اما از سوي ديگر فاسي مقام حنفي را ميان ركن شامي و غربي مي داند . بنابراين ، بايد او ركن دوم طواف را شامي و ركن سوم را غربي بخواند .
3 ـ آرامگاه دختران اسماعيل ( عليه السلام )
ازرقي از ابن زبير نقل مي كند كه گفت : برآمدگي كنار ركن شامي كه بعدها مسطح شده ، مزار دختران اسماعيل ( عليه السلام ) است :
« عن الزهري أنّه سمع ابن الزبير . . . علي المنبر يقول : انّ هذا المحدودب قبور عذاري بنات إسماعيل ( عليه السلام ) ، ـ يعني ممّا يلي الركن الشامي من المسجد الحرام ـ قال : و ذلك الموضع يسوي مع المسجد . فلا ينشب أن يعود محدودبا منذ كان » . ( 4 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . محمدبن احمد فاسي مكي ، شفاء الغرام ، ج1 ، صص 462 ـ 461
2 . محمد بن احمد بن جبير ، رحلة ابن جبير ، صص 71 ـ 70
3 . محمد بن احمد فاسي مكي ، شفاء الغرام ، ج 1 ، ص 463
4 . ابو الوليد ازرقي ، اخبارمكه ، تصحيح رشدي الصالح ملحس ، دوجلد ، دارالأندلس ، بيروت ، 1416هـ . ج2 ، ص66
133 |
فاسي در شمارش فضايل حطيم ، پس از نقل كلام ازرقي ، مدعي مي شود كه بر اين اساس ، احتمال دارد مزارها در حطيم واقع شده باشند :
« و ذكر الأزرقي خبراً يوهم أنّ في الحطيم قبور عذاري بنات إسماعيل ( عليه السلام ) » . ( 1 )
زيرا حطيم را فاسي بر فضاي مابين حجر الأسود ، مقام ابراهيم ( عليه السلام ) ، زمزم و حجر اسماعيل ( عليه السلام ) تطبيق نموده است . ( 2 ) در سخن ازرقي ، كه آن برآمدگي را در مجاورت ركن شامي برشمرده ، دو احتمال وجود دارد : نخست آن كه مزارها در سمت حِجر اسماعيل ( عليه السلام ) واقع شده باشند و يا در جهت حجر الأسود . از سوي ديگر ، مقصود از ركن شامي نيز مي تواند موضع بناي زمان حضرت ابراهيم ( عليه السلام ) و بناي ابن زبير باشد و يا جايگاه ركن ، در بناي قريش و وضعيت فعلي اراده شده باشد . از چهار حالت به وجود آمده ، تنها در صورتي كه مزارها در سمت حجر اسماعيل ( عليه السلام ) موضع اوليه ركن قرار داشته باشند ، از حطيم خارج خواهد بود .
« و إنّما كان هذا الخبر موهماً لما ذكرناه ؛ لأنّه يحتمل أن تكون القبور المشار إليها ممّا يلي الركن الشامي من جهة الحجر الأسود ، و أن تكون ممّا يلي الركن الشامي ممّا يلي الحجر ـ بسكون الجيم ـ فعلي الاحتمال الأول ، تكون القبور المشار إليها في الحطيم ، و علي الثاني لا تكون فيه ، و ذلك علي اعتبار بناء الكعبة علي أساس إبراهيم ( عليه السلام ) من جهة الحِجر ، و أما علي اعتبار بنائها اليوم فقد تكون القبور المشار إليها في الحطيم علي كلا الاحتمالين ، والله أعلم » . ( 3 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . محمد بن احمد فاسي مكّي ، شفاء الغرام ، ج1 ، ص376
2 . همان ، ص374
3 . همان ، ص377
134 |
نكته مهم آن است كه تعبير ركن شامي در كلام ازرقي را فاسي بر ركن دوم طواف تطبيق نموده است . بنا بر روايتي از امام صادق ( عليه السلام ) ، مزار دختران اسماعيل ( عليه السلام ) در حِجر قرار دارد :
امام صادق ( عليه السلام ) مي فرمايد :
« در حجر ، نزديك ركن سوم ، دختران دوشيزه حضرت اسماعيل ( عليه السلام ) دفن شده اند . » ( 1 )
4 ـ قبله سرزمين هاي ديگر
فاسي در بيان جهت قبله كشورها ، نخست كلام پدر ابن جماعه را نقل مي كند ( 2 ) كه در بخش پيشين اين نوشتار ، در ذيل كتاب هداية السالك بررسي گرديد و تصريح مؤلف بر شامي خواندن ركن دوم تبيين شد .
سپس از آنجا كه تفاوت فراواني ميان ديدگاه پدر ابن جماعه و محمدبن سراقه عامري وجود دارد ، همين بخش از كتاب او را به تفصيل نقل مي كند :
« اعلم أنّ أهل القادسيّة و . . . و ما كان من البلاد علي سمت ذلك يستقبلون الكعبة من مصلّي آدم ( عليه السلام ) إلي بابها . . . و اعلم أنّ أهل البصرة و . . . و بست إلي بلاد الصين و ما كان من البلاد علي سمت ذلك يستقبلون في صلاتهم من باب الكعبة إلي الركن العراقي . . . و اعلم أنّ أهل السند و . . . و ما كان علي سمت ذلك من البلاد ، فهم يستقبلون في صلاتهم من الركن العراقي إلي مصلي النبيّ ( صلّي الله عليه وآله ) . . . و اعلم أنّ أهل اليمن و . . . و ما كان علي سمت ذلك من البلاد ، يستقبلون في صلاتهم من موضع مصلّي النبيّ ( صلّي الله عليه وآله ) إلي الركن اليماني . . . و اعلم أنّ أهل بلاد الحبشة و . . . و ماكان من البلاد علي سمت ذلك ، يستقبلون في صلاتهم من الركن إلي الباب المسدود . . . و أنّ أهل بلاد النوبة و . . . و ما كان من البلاد علي سمت ذلك ، يستقبلون في صلاتهم من الباب المسدود إلي دون الركن الغربي بسبعة أذرع . . . و اعلم أنّ أهل الأندلس و . . . و ما كان من البلاد علي سمت ذلك ، يستقبلون في صلاتهم من دون الركن الغربي بسبعة أذرع إلي الركن الغربي . . . و اعلم أنّ أهل الاسكندريّة و . . . و ما كان من البلاد علي سمت ذلك ، يستقبلون في صلاتهم من الركن الغربي إلي ميزاب الكعبة . . . و اعلم أنّ أهل مدينة رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) و . . . و ما كان علي سمت ذلك من
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . محمد محمدي ري شهري ، حج و عمره در قرآن و حديث ، ترجمه جواد محدثي ، چاپ اول ، دار الحديث ، قم ، ص151
2 . محمد بن احمد فاسي مكي ، شفاء الغرام ، ج1 ، صص 251 ـ 1250
135 |
البلاد ، يستقبلون في صلاتهم ميزاب الكعبة . . . و اعلم أنّ الشمال كلّها خلا الرملة و بيت المقدس و ما كان من البلاد علي سمت ذلك ، يستقبلون في صلاتهم من ميزاب الكعبة إلي الركن الشامي . . . و اعلم أنّ أهل ملطيه و . . . و ما كان من البلاد علي سمت ذلك ، يستقبلون في صلاتهم من الركن الشامي إلي مصلّي آدم ( عليه السلام ) . . . » . ( 1 )
خداوند جبرئيل را نزد آدم ( عليه السلام ) و حوا فرستاد و به آن دو فرمود : براي من خانه اي بسازيد . جبرئيل برايشان نقشه كشيد . آدم ( عليه السلام ) حفر مي كرد و حوّا ( خاك را ) منتقل مي كرد تا به آب رسيد . از زير آن ندا آمد : بس است اي آدم ! پس چون خانه را ساختند ، خداوند به او وحي فرمود كه برگِرد آن طواف كند و به او گفته شد : تو اولين كسي و اين اولين خانه است .
در اين ديدگاه ، ترتيب قبله سرزمين ها به اين شكل است :
ـ از مصلاّي آدم ( عليه السلام ) تا درِ كعبه
ـ از درِ كعبه تا ركن عراقي
ـ از ركن عراقي تا مصلاّي پيامبر ( صلّي الله عليه وآله )
ـ از مصلاّي پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) تا ركن يماني
ـ از ركن يماني تا درِ مسدود شده پشت خانه كعبه
ـ از درِ مسدود شده تا هفت ذراع مانده به ركن غربي
ـ از هفت ذراع مانده به ركن غربي تا خود ركن
ـ از ركن غربي تا ناودان كعبه
ـ محاذات ناودان كعبه
ـ از امتداد ناودان تا ركن شامي
ـ از ركن شامي تا مصلاّي آدم ( عليه السلام )
روشن است كه ابن سراقه اجزاي خانه را در ترتيبي ، به خلاف جهت طواف نام برده است و در اين سير ، ركن عراقي پيش از يماني و ركن شامي پس از ميزاب قرار گرفته است .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . همان ، صص 257 ـ 253
136 |
بنابراين ، ركن عراقي در نظر او ركن اسود است و ركن دوم شامي خوانده مي شود و ركن سوم نامي بجز غربي ندارد .
5 ـ مصلاي آدم ( عليه السلام )
بر اساس روايات اهل بيت ( عليهم السلام ) ، يكي از بناهاي خانه كعبه ، در زمان حضرت آدم ( عليه السلام ) بوده است . روايات اهل سنت داستان ساختن خانه و دستور طواف پيرامون آن را با تفصيل بيشتري از پيامبر اسلام ( صلّي الله عليه وآله ) نقل كرده اند :
« خداوند جبرئيل را نزد آدم ( عليه السلام ) و حوا فرستاد و به آن دو فرمود : براي من خانه اي بسازيد . جبرئيل برايشان نقشه كشيد . آدم ( عليه السلام ) حفر مي كرد و حوّا ( خاك را ) منتقل مي كرد تا به آب رسيد . از زير آن ندا آمد : بس است اي آدم ! پس چون خانه را ساختند ، خداوند به او وحي فرمود كه برگِرد آن طواف كند و به او گفته شد : تو اولين كسي و اين اولين خانه است . » ( 1 )
محلي كه آدم ( عليه السلام ) پس از طواف در آن نماز گزارد ، مصلاي آدم ( عليه السلام ) ناميده مي شود . بنا بر آنچه در بخش پيشين مقاله ، از پدر ابن جماعه در دايره قبله نقل شد ، مصلاّي آدم ( عليه السلام ) ميان درِ كعبه و ركن شامي ( ركن دوم ) واقع است . از ترتيب قبله كشورها در ديدگاه ابن سراقه نيز همين معنا برداشت مي شود . فاسي نيز در تصريح به اين اعتقاد ، ركن شامي را در سمت درِ كعبه و منطبق بر ركن دوم طواف مي داند :
« و وقع فيما ذكره ابن جماعة و ابن سراقة ما يقتضي أنّ مصلّي آدم ( عليه السلام ) في جهة الكعبة الشرقية فيمابين بابها و الركن الشامي الَّذِي يلي الحجر بسكون الجيم » . ( 2 )
در جايي ديگر ، ابن سراقه مصلاّي آدم ( عليه السلام ) را با موضع خلوق كعبه ، محل قبلي مقام ابراهيم ( عليه السلام ) و مصلاّي پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) منطبق مي داند و فاصله اين نقطه از در كعبه و ركن شامي را گزارش مي كند و با اين بيان ، ركن شامي را بر ركن دوم اطلاق كرده است :
« و في كلام ابن سراقة ما يقتضي زيادة بيان في ذلك ؛ لأنّه قال في أوائل كتابه المذكور : و من الباب ـ يعني باب الكعبة ـ إلي مصلّي آدم ( عليه السلام ) حين فرغ من طوافه و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . محمد محمدي ري شهري ، حج و عمره در قرآن و حديث ، صص 109 ـ 107
2 . محمد بن احمد فاسي مكي ، شفاء الغرام ، ج1 ، ص257
137 |
أنزل الله ـ عزّ و جلّ ـ عليه التوبة و هي موضع الخلوق من ازر الكعبة : أرجح من تسعة أذرع ، و هناك موضع مقام إبراهيم ( عليه السلام ) و صلّي النبيّ ( صلّي الله عليه وآله ) عنده حين فرغ من طوافه ركعتين ، ثمّ قال ابن سراقة : و بين موضع الخلوق و هي مصلّي آدم ( عليه السلام ) و بين الركن الشامي : ثمانية أذرع . . . . انتهي » . ( 1 )
در بيان اندازه گيري خود نيز ، فاسي ركن دوم را شامي مي خواند :
« [ و قد تحرّر لي ممّا ذكره ابن سراقة في ] ذرع ما بين الركن الشامي و مصلّي آدم ( عليه السلام ) أن يكون مصلّي آدم ( عليه السلام ) ظناً بقرب الحفرة المرخمة التي في وجه الكعبة . . . . و كان تحريري لذلك مع من يعتمد عليه من أصحابنا في شهر ربيع الأول ، سنة ست عشرة و ثمانمائة بعد ان اعتبرنا ما ذكره ابن سراقة في ذلك ، فوافق لأنّا ذرعنا مقدار ثمانية أذرع [ باليد ] و وضعنا عند طرف ركن الكعبة الشامي و مددناه إلي حيث انتها من جدار الكعبة ثمّ ذرعنا ذلك بذراع الحديد فجاء سبعة أذرع ـ بتقديم السين ـ و ثمن ذراع بالحديد ، فعرفنا بذلك أن موضع منتهي الثمانية أذرع باليد أو السبعة ـ بتقديم السين ـ و الثمن بالحديد موضع مصلّي آدم ( عليه السلام ) ظناً و هو الموضع الَّذِي أشرنا إليه ، و الله أعلم » . ( 2 )
6 ـ مصلاي پيامبر ( صلّي الله عليه وآله )
در ضمن مطالب قبل ، از دو مكان به عنوان مصلاي پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) ياد شد :
نخست : ميان ركن يماني و ركن اسود .
ابن سراقه در مباحث قبله سرزمين هاي ديگر ، مصلاي پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) را در فاصله دو ركن مذكور شناسانده و فاسي نيز بر اين نظريه او تأكيد مي كند :
« و وقع فيما ذكره ابن جماعة و ابن سراقة ما يقتضي أنّ مصلّي آدم ( عليه السلام ) في جهة الكعبة الشرقية فيمابين بابها و الركن الشامي الَّذِي يلي الحجر بسكون الجيم و أنّ مصلّي النبيّ ( صلّي الله عليه وآله ) فيما بين الركن اليماني و الحجر الأسود » . ( 3 )
علاوه بر آن ، ابن سراقه در بيان ابعاد كعبه نيز به اين نكته تصريح مي كند و همانجا ركن
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . همان ، صص 258 ـ 257 و 395 ـ 394 با تفاوتي ناچيز .
2 . همان ، صص 259 ـ 258
3 . همان ، ص257
138 |
اسود را عراقي مي خواند :
« و قال ابن سراقة في بيان مصلّي النبيّ ( صلّي الله عليه وآله ) بين الركن اليماني و الحجر الأسود : و عرض جدارها ـ يعني الكعبة ـ الَّذِي يلي اليمن و هو فيما بين الركن اليماني و الركن العراقي الَّذِي فيه الحجر الأسود : عشرون ذراعاً و إلي وسط هذا الجدار كان مصلّي النبيّ ( صلّي الله عليه وآله ) قبل هجرته إلي المدينة انتهي » . ( 1 )
دوم : ميان درِ كعبه و ركن دوم طواف .
ابن سراقه ـ چنانكه گذشت ـ مصلاّي پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) را با مصلاّي آدم ( عليه السلام ) ، محل خلوق كعبه و جايگاه قبلي مقام ابراهيم ( عليه السلام ) يكي مي داند و در همين مقام ، ركن دوم را شامي مي خواند :
« نصّ ما ذكره ابن سراقة : و من الباب ـ يعني باب البيت ـ إلي مصلّي آدم ( عليه السلام ) حين فرغ من طوافه و أنزل الله عليه التوبة و هو موضع الخلوق من ازار الكعبة : أرجح من تسعة أذرع ، و هناك كان موضع مقام إبراهيم ( عليه السلام ) و صلّي النّبيّ ( صلّي الله عليه وآله ) عنده حين فرغ من طوافه ركعتين ، و أنزل الله عليه : { وَاتَّخِذُوا مِنْ مَقَامِ إِبْرَاهِيمَ مُصَلّيً . . . } ( 2 ) ثمّ نقله ( صلّي الله عليه وآله ) إلي الموضع الَّذِي هو فيه الآن . . . و بين موضع الخلوق ـ و هو مصلّي آدم ( عليه السلام ) ـ و بين الركن الشامي : ثمانية أذرع . . . انتهي » . ( 3 )
اگر به اين نكته توجه كنيم كه سه شهر مكه ، مدينه و بيت المقدس بر روي يك خط مستقيم قرار دارند و مدينه در ميان اين دو شهر جا گرفته است ، روشن خواهد شد كه با تغيير قبله از بيت المقدس به سمت كعبه ، مسلمانان مدينه با گردشي 180 درجه اي روبه رو شدند ؛ لذا براي استقبال كعبه كافي بود كه بيت المقدس را در پشت سر قرار دهند كه مسجد قبلتين يادآور مجسم چنين تغييري است . از سوي ديگر ، همچنان كه در مبحث قبله سرزمين هاي ديگر گذشت ؛ مردم مدينه رو به سوي ناودان خانه كعبه دارند . حديث معروف نبوي ( صلّي الله عليه وآله ) نيز اين نكته را تأييد مي كند كه :
« محرابي علي الميزاب » . ( 4 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . همان ، ص258
2 . سوره البقرة ، آيه : 125
3 . محمد بن احمد فاسي مكي ، شفاء الغرام ، ج1 ، صص395 ـ 394
4 . علامه محمد باقر مجلسي ، بحارالأنوار ، صدوده جلد ، دارالكتب الاسلاميه والمكتبة الاسلاميه ، ج100 ، ص433
139 |
پس هنگامي كه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) ، پيش از هجرت ، مكلّف بودند رو به بيت المقدس بايستند ، با قرار گرفتن در ميان دو ركن يماني و اسود ، در مقابل ميزاب و به تبع ، در جهت بيت المقدس به نماز مي ايستادند ؛ يعني هم كعبه و هم بيت المقدس را ، همزمان استقبال مي نمودند . روشن است كه هرگاه پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در آن سمت كعبه جاي نمي گرفتند ، امكان چنين تصادقي از بين مي رفت ، ولي نكته مهم آن است كه در كتب تاريخ مكه ، تنها از اين نقطه به عنوان « مصلاي پيش از هجرت » ياد شده است .
در باره جايگاه نماز پس از هجرت ، اختلاف نظريه هايي به چشم مي خورد . محبّ طبري در كتاب خويش ، مجموع مصلاّهاي پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) را تا ده مكان شناسايي كرده است . ( 1 ) فاسي نيز تمام سخن او را نقل كرده و به تفصيل مورد ارزيابي قرار مي دهد . ( 2 ) اما در اين ميان تنها يك
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . احمد بن عبد الله محب الدين طبري ، القري لقاصد امّ القري ، تصحيح مصطفي سقاء ، چاپ سوم ، دار الفكر ، 1403 هـ . ق . صص352 ـ 348
2 . محمد بن احمد فاسي مكي ، شفاء الغرام ، ج1 ، صص 423 ـ 415
140 |
مورد است كه با بحث اسامي اركان پيوند مي خورد .
احمد بن حنبل روايتي را از عبد الله بن سائب نقل كرده است :
« حدّثني عبد الله بن السائب أنّ عبد الله بن السائب كان يقود أن ( 1 ) عبد الله بن عباس و يقيمه عند الشقة الثالثة ممّا يلي الباب ممّا يلي الحجر فقلت ـ يعني القائل ابن عباس لعبد الله بن السائب ـ انّ رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) كان يقوم هيهنا أو يصلّي هيهنا ؟ فيقول : نعم ، فيقوم ابن عباس فيصلّي » . ( 2 )
محبّ طبري اين روايت را دليل نماز خواندن پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) در كنار ركن شامي از جانب حجر اسماعيل ( عليه السلام ) مي شمارد .
« الثالث : قريباً من الركن الشامي ممّا يلي الحِجْر ، عن عبد الله بن السائب أنّه كان يقود ابن عباس فيقيمه عند الشقّة الثالثة ، ممّا يلي الركن الَّذِي يلي الحِجْر ، ممّا يلي الباب ، فيقول له ابن عباس : انبئتُ انّ رسول الله ( صلّي الله عليه وآله ) كان يصلي هيهنا ؟ فيقول : نعم فيقوم فيصلّي أخرجه أحمد و أبو داود » . ( 3 )
از سوي ديگر ازرقي روايت نماز پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) را از ابن سائب به شكلي متفاوت نقل مي نمايد :
« عن ابن السائب أنّ النبيّ ( صلّي الله عليه وآله ) صلّي يوم الفتح في وجه الكعبة حذو الطرقة ( 4 ) البيضاء ثمّ رفع يديه فقال هذه القبلة » . ( 5 )
به اتفاق تمام مورّخان ، وجه كعبه به در و يا ديوار شاملِ در اطلاق مي شود :
« قال المحبّ الطبري : وجه الكعبة يطلق علي بابها ، و لهذا قيل للمحاذي له خلفها : دبر الكعبة ، ثمّ قال : و يطلق علي جميع الجانب الَّذِي فيه الباب ، و هو المتعارف » . ( 6 )
بنابراين ، فاسي با ادعاي اتحاد اين دو روايت ، ركن شامي را در مجاورت درِ خانه كعبه و منطبق بر ركن دوم مي شمارد و تفاوت را ناشي از اين مي داند كه در نقل ازرقي « الشقة الثالثة » به
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . ظاهرا كلمه ان زائد است .
2 . احمد بن حنبل ، المسند ، تصحيح حمزه احمد الزين ، بيست جلد ، چاپ اول ، دار الحديث ، قاهره ، 1416 ق . ج12 ، ص157
3 . احمد بن عبد الله محب الدين طبري ، القري لقاصد امّ القري ، ص348
4 . ظاهراً به قرينه نقل شفاء الغرام « الطرفة » صحيح است .
5 . ابو وليد ازرقي ، اخبار مكة ، ج 1 ، ص 351
6 . محمد بن احمد فاسي مكي ، شفاء الغرام ، ج1 ، ص416
141 |
« الطرفة البيضاء » تفسير شده است :
« و إنّما لا يقال الحديث الَّذِي استدل به المحبّ غير الحديث الَّذِي ذكره الأزرقي ؛ لأنّ الحديث الَّذِي ذكره المحبّ يقتضي أنّ ابن عباس ـ رضي الله عنهما ـ سأل ابن السائب عن موضع مصلّي النبيّ ( صلّي الله عليه وآله ) في وجه الكعبة ، و الحديث الَّذِي ذكره الأزرقي يقتضي أخبار ابن السائب بأنّ النّبيّ ( صلّي الله عليه وآله ) صلّي يوم فتح مكة في وجه الكعبة ، و إنّه رفع يديه ، و قال : « هذه القبلة » ، و بين المصلّي بقوله : « عند الطواف » ( 1 ) ، و ذلك لاينافي اثباته صلاة النّبيّ ( صلّي الله عليه وآله ) عند الشقّة الثالثة مقابلة الركن الشامي ، لإمكان أن يكون موضع النظر فيه موضع الشقّة الثالثة ، فعرفه بالوجهين ، و اختصر أخباره ابن عباس [ رضي الله عنه ] بعض القصة ، و الله اعلم » . ( 2 )
سپس فاسي در تأييد سخنان خود ، كلامي را به اين عبارت از مفتي حرم نقل مي كند :
« أخبرني الشيخ عثمان بن عبد الواحد العسقلاني المكّي ، عن بعض مشيخة مكّة المتقدّمين ، أنّ المقام المحمّدي : الحجر المشوبر الَّذِي عند الحفرة التي عند الكعبة علي جانبها ممّا يلي حجر إسماعيل ( عليه السلام ) ؛ و هو الحجر الَّذِي إلي جانب هذه الحفرة المذكورة ، و الدعاء عنده مستجاب » . ( 3 )
اما چون ميان حفره و ركن شامي ، تنها يك موضع به عنوان مصلاّي پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) معرفي شده ، پس منظور محبّ طبري نيز همين نقطه خواهد بود .
« و الحفرة المشار إليها هي السابقة ، و الحجر المشوبر : الَّذِي هو علامة هذا المصلّي لايعرف الآن ، و هو الموضع الثالث الَّذِي ذكره المحبّ ؛ لأنّه ليس بين الحفرة المشار إليها و الركن الشامي مصلّي للنّبيّ ( صلّي الله عليه وآله ) غير المصلّي الثالث ، والله اعلم » . ( 4 )
و روشن است كه مجدداً فاسي ركن شامي را بر ركن دوم اطلاق كرده است .
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . ظاهراً بايد طبق اصل روايت « الطرفة » صحيح باشد .
2 . محمد بن احمد فاسي مكي ، شفاء الغرام ، ج1 ، صص422 ـ 421
3 . همان ، ص 422
4 . همان جا ، ص422
142 |
7 ـ فاصله ركن شامي تا مقام ابراهيم ( عليه السلام )
فاسي در تبيين فاصله جايگاه فعلي مقام ابراهيم ( عليه السلام ) ، ابتدا كلام ازرقي را با اختلافي ناچيز از آنچه در بخش پيشين به تفصيل بيان شد ، ذكر كرده و همانجا نقل مي كند كه ركن شامي در جانب مقام و منطبق بر ركن دوم است :
« روينا عن الأزرقي بالسند المتقدّم في تاريخه ( 1 ) أنّه قال : و ذرع ما بين الركن الأسود إلي مقام إبراهيم ( عليه السلام ) : تسعة و عشرون ذراعاً و تسعة أصابع ، و ذرع ما بين جدار الكعبة من وسطها إلي المقام : سبع و عشرون ذراعاً ، و ذرع ما بين شاذروان الكعبة إلي المقام : ستة و عشرون ذراعاً و نصف ، و من الركن الشامي إلي المقام : ثمانية و عشرون ذراعاً و سبع ( 2 ) عشرة اصبعا . . . انتهي » . ( 3 )
او سپس اندازه گيري خود را از فاصله صندوقي كه مقام در آن واقع بوده ، تا اركان كعبه ، به دقت گزارش مي كند و همچون ازرقي ركن شامي را در جانب مقام به شمار مي آورد .
« و قد حرّرنا بعض ما حرّره الأزرقي في هذا المعني ، فكان ما بين ركن الكعبة الَّذِي فيه الحجر الأسود و بين الركن اليماني من أركان الصندوق الَّذِي فيه المقام من داخل الشباك الَّذِي فيه الصندوق : أربعة و عشرون ذراعاً إلاّ سدس ذراع . . . و كان ما بين ركن الكعبة الشامي الَّذِي يلي الحجر ـ بسكون الجيم ـ و ركن الصندوق الشامي : ثلاثة و عشرون ذراعاً ، و كان ممّا بين ركن الصندوق الشرقي إلي ركن البيت الَّذِي فيه بئر زمزم المقابل له : خمسة عشر ذراعاً إلاّ ثلث ذراع ، و كل ذلك بذراع الحديد المتقدّم ذكره » . ( 4 )
اما در عنوان باب ، ركن شامي را با قيد « الذي يقال له العراقي » همراه مي سازد .
« ذكر ذرع ما بين المقام و الحجر الأسود ، و ما بين المقام و الركن الشامي الَّذِي يقال له العراقي ، و ما بين المقام و بين جدار الكعبة و شاذروانها المقابل للمقام ، و ما بين المقام و حجرة زمزم و حرف بئر زمزم الطيبة المباركة » . ( 5 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . ابو الوليد ازرقي ، اخبار مكه ، ج2 ، ص85
2- در اخبار مكة « تسع » آمده است .
3 . محمد بن احمد فاسي مكي ، شفاء الغرام ، ج1 ، ص390
4 . همان ، ص391
5 . همان ، ص390
143 |
8 ـ ابعاد كعبه
فاسي بحث ابعاد كعبه را به تفصيل طرح كرده است . او به نقل آراي ديگران همت مي گمارد و گزارش دقيقي از اندازه گيري هاي خود ارائه مي كند . از اين ميان ، مواردي كه قرينه تعيين اسامي اركان است ، عبارت اند از :
الف : ابعاد كعبه در بناي ابراهيمي به گزارش ازرقي
فاسي متن گزارش ازرقي ( 1 ) را نقل كرده و همانند او اركان را به ترتيب اسود ، شامي ، غربي و يماني مي خواند . ( 2 )
ب : ابعاد كعبه در بناي عبد الملك مروان به گزارش ازرقي
در اين بخش نيز متن اخبار مكه ( 3 ) را با دقت ياد كرده كه اركان به همان اسامي ناميده شده اند . ( 4 )
ج ـ ابعاد داخلي كعبه به گزارش ازرقي
گرچه ترتيب و اسامي اركان در نوشته ازرقي ( 5 ) يكسان است ، ولي آشفتگي متن نقل شده عبارت را با ابهامي روبه رو ساخته است كه مراجعه به منبع برطرفش مي سازد .
« ثمّ قال الأزرقي : . . . و ذرع داخل الكعبة من وجهها من الركن الَّذِي فيه الحجر الأسود إلي الركن الشامي ( 6 ) ( إلي الركن الغربي و هو الشق الذي يلي الحجر خمسة عشر ذراعاً و ثماني عشرة اصبعاً ) و ذرع مابين الركن الشامي إلي الركن الغربي و هو الشقّ الَّذِي يلي الحجر خمسة عشر ذراعاً و ثماني عشرة اصبعاً ، و ذرع مابين الركن الغربي إلي الركن اليماني ـ و هو ظهر الكعبة ـ : عشرون ذراعاً و ستّة أصابع ، و ذرع مابين الركن اليماني إلي الركن الأسود : ستة عشر ذراعاً و ستة أصابع » . ( 7 )
د : ابعاد كعبه به گزارش ابن سراقه
ابن سراقه در كتاب دلائل القبله ، ركن اسود را عراقي مي خواند و ركن شامي را در مجاورت آن مي داند و فاصله آنها را ثبت مي كند .
« و قد حرّر ذرع الكعبة الفقيه أبو عبد الله محمد بن سراقة العامري في كتابه « دلائل القبلة » لأنّه قال . . . و عرض وجهها و هو الَّذِي فيه بابها أربعة و عشرون ذراعاً و
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . ابو الوليد ازرقي ، اخبار مكه ، ج1 ، ص64
2 . محمد بن احمد فاسي مكي ، شفاء الغرام ، ج1 ، صص 189 ـ 178
3 . ابو الوليد ازرقي ، اخبار مكه ، ج1 ، ص289
4 . محمد بن احمد فاسي مكي ، شفاء الغرام ، ج1 ، ص208
5 . ابو الوليد ازرقي ، اخبار مكه ، ج1 ، ص291
6 . عبارت ذيل از متن ساقط شده است :
و فيه باب الكعبة تسعة عشر ذراعا و عشر اصابع
و عبارت داخل پرانتز مكرر است .
7 . محمد بن احمد فاسي مكي ، شفاء الغرام ، ج1 ، ص209
144 |
عرض مؤخرها مثل ذلك و عرض جدارها الَّذِي يلي اليمن و هو فيما بين الركن اليماني و الركن العراقي و هو الَّذِي فيه الحجر الأسود عشرون ذراعاً ثمّ قال و عرض جدارها الَّذِي يلي الشام و هو الَّذِي بين الركن الشامي و الركن العراقي أحد و عشرون ذراعاً . . . انتهي » . ( 1 )
هـ : ابعاد كعبه از داخل و خارج به گزارش ابن جماعه
فاسي اندازه هاي قاضي عز الدين ابن جماعه را ، مانند آنچه از كتاب هداية السالك ( 2 ) نقل شد ، به تفصيل گزارش مي كند ( 3 ) كه در آن ، نام ركن شامي با قيد « و يقال له العراقي » همراه شده است . نامتعارف بودن اين نامگذاري ، فاسي را بر آن مي دارد كه هم به اختلاف مذكور اشاره كند و هم مؤيدهايي بر اين كاربرد ارائه كند :
« و وقع فيما ذكره ابن جماعة تسمية الركن الشامي الَّذِي يلي وجه الكعبة بالعراقي و ذلك يخالف ما ذكره ابن سراقة في الركن العراقي و رأيت ما يدلّ لما ذكره ابن جماعة كما سيأتي ذكره [ إن شاء الله تعالي ] في الباب الخامس عشر من هذا الكتاب و ذكر ابن جبير في غير موضع من رحلته ما يوافق ما ذكره ابن جماعة في ذلك و الله أعلم » . ( 4 )
و : ابعاد كعبه به گزارش فاسي
فاسي در روايتي مبسوط ، گزارشي از اندازه گيري ابعاد مختلف كعبه از داخل و خارج مي آورد . او تنها در يك بخش تعبيري دارد كه در بحث جاري مؤثر است :
« طول جدارها الشرقي من أعلا الشاخص علي سطحها إلي أرض المطاف ثلاثة و عشرون ذراعاً و ثمن ذراع و عرض هذا الجدار من الركن الَّذِي فيه الحجر الأسود إلي الركن الشامي ـ الَّذِي يقال له العراقي ـ أحد و عشرون ذراعاً و ثلث ذراع . . . و طول جدارها الشامي من أعلا الشاخص في سطحها إلي أرض الحجر ثلاثة و عشرون ذراعاً إلاّ ثمن ذراع و عرض هذا الجدار من الركن الشامي إلي الركن الغربي سبعة عشر ذراعاً ـ بتقديم السين ـ و نصف ذراع و ربع ذراع » . ( 5 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . همان ، صص210 ـ 209
2 . عز الدين بن جماعه كناني ، هداية السالك ، تصحيح نورالدين عتر ، سه جلد ، چاپ اول ، دار البشائر الاسلاميه ، بيروت ، 1414هـ . ق . ج3 ، صص 1335 ـ 1334
3 . محمد بن احمد فاسي مكي ، شفاء الغرام ، ج1 ، ص211
4 . همان ، ص212
5 . همان ، ص214
145 |
روشن است كه او ركن شامي را ركن دوم مي داند ولي مدّعي است كه گاهي اين ، ركن عراقي نيز ناميده مي شود .
9 ـ حجر اسماعيل ( عليه السلام )
فاسي در تبيين جايگاه حجر اسماعيل ( عليه السلام ) آن را در ميان دو ركن شامي و غربي مي داند ولي مي گويد شامي را گاهي اوقات عراقي نيز مي خوانند .
« و أمّا موضع الحجر فهو ما بين الركن الشامي ـ الَّذِي يقال له العراقي ـ و الركن الغربي » . ( 1 )
10 ـ مطاف
مطاف فضايي به گرد كعبه است ، كه در هر جانب ، هيچ نقطه آن بيش از مقام ، از خانه فاصله ندارد . چنين تعريفي را فاسي نيز از فقهاي اهل سنت نقل مي كند . ( 2 ) بنا بر نقل فاكهي ، نخستين بار ابن زبير مطاف را با باقي مانده سنگ هاي كفِ درونِ كعبه فرش كرد . ( 3 ) در سال هاي بعد هم بارها به عمران مطاف پرداختند كه آخرينِ آن ها ، تا زمان فاسي به سال 766 هـ . ق . بازمي گردد . ( 4 ) فاسي در ضمن گزارش اندازه گيري ابعاد مطاف ، اركان كعبه را به ترتيب : اسود ، شامي ، غربي و يماني مي خواند و شامي را با قيد « الذي يقال له العراقي » همراه مي سازد .
« و قد اعتبر بعض أصحابنا بحضوري مقدار ما بين منتهي ذلك و بين الكعبة المعظمة من جميع جوانبها ، فكان مقدار ما بين الحجر الأسود و طرف البلاط المحاذي له . . . و ما بين الركن الشامية الَّذِي يقال له العراقي و آخر تدوير المطاف المسامت له إلي الجهة الشرقية أربعة و عشرون ذراعاً و نصف ، و من الركن الشامي إلي آخر البلاط المحاذي له في الجهة الشامي سبعة و ثلاثون ذراعاً و ربع ذراع . . . و ما بين الركن الغربي و آخر البلاط المحاذي له . . . و ما بين الركن اليماني و آخر البلاط المقابل له . . . و الذراع المحرر به هو الذراع الحديد المتقدم ذكره » . ( 5 )
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . همان ، ص407
2 . همان ، ص587
3 . محمدبن اسحاق فاكهي ، اخبار مكه ، تصحيح عبد الملك بن عبدالله بن دهيش ، شش جلد ، چاپ اول ، النهضة الحديثه ، مكه ، 1407 هـ . ق . ج1 ص331
4 . محمد بن احمد فاسي مكي ، شفاء الغرام ، ج1 ، ص587
5 . همان ، صص 589 ـ 588
146 |
11 ـ اماكن استجابت دعا در مسجد الحرام
فاسي همانگونه كه در بحث ابعاد كعبه وعده داده ، در بحث مواضع استجابت دعا در مسجد الحرام روايتي را از ابو سهيل انصاري نقل مي كند كه در آن ، اسامي اركان عبارت اند از : اسود ، عراقي ، شامي و يماني .
« و رأيت في جزء مترجم بالثاني من « فضائل مكّة » للجندي . . . عن أبي سهيل النيسابوري أنّ مواضع التي يرجي استجابة الدعاء في مسجد الحرام خمسة عشر موضعاً ، و عد منها أربعة عشر : باب بني شيبة ، و باب إبراهيم ( عليه السلام ) ، و باب النبيّ ( صلّي الله عليه وآله ) ، و باب الصفا ، و زمزم ، و المقام ، و الركن الأسود ، و الملتزم ، و مجاور منبر ، حيث يقف المحمدون ، و عند الركن العراقي ، و تحت الميزاب ، و الركن الشامي ، و مابين الركن الشامي و اليماني ـ و هو المستجار ـ و عند الركن اليماني » . ( 1 )
دستاورد بررسي ها
چنانكه در مباحث قبل دانسته شد ، گاهي اسامي اركان با قرائني به كار مي روند كه مي تواند روشنگر مقصود باشد . اگر توزيع فراوانيِ كاربرد دو اصطلاح « ركن عراقي » و « ركن شامي » را در كتاب شفاء الغرام بررسي كنيم ، به نتايج قابل توجهي دست مي يابيم :
نام مؤلفركن عراقيركن عراقي = ركن 2ركن عراقيمجموع = ركن 1الشامي يقال له العراقي= ركن 2
نام تعداد درصدتعداددرصد تعداد درصدتعداددرصد
جندي - --- 1 1001100
عزالدين ابن جماعه - -1100 - ـ1100
ابن سراقه 3 100-- - ـ3100
تقي الدين فاسي - -4100 - ـ4100
مجموع 3 33555 1 129100
جدول شماره 1 ـ توزيع فراواني كاربرد اصطلاح « ركن عراقي » در كتاب شفاء الغرام
ــــــــــــــــــــــــــــــــــ1 . همان ، صص 383 ـ 382
147 |
نام مؤلفركن عراقيركن عراقي = ركن 2ركن عراقيمجموع = ركن 1الشامي يقال له العراقي= ركن 2
نام تعداد درصدتعداددرصد تعداد درصدتعداددرصد
جندي - --- 1 1001100
ابو الوليد ازرقي 5 100-- - ـ5100
پدر ابن جماعه 2 100-- - ـ2100
عزالدين ابن جماعه - -1100 - ـ1100
ابن سراقه 3 100-- - ـ3100
محب طبري 2 100-- - ـ2100
تقي الدين فاسي 9 69431 - ـ13100
مجموع 21 78518 1 427100
جدول شماره 2 ـ توزيع فراواني كاربرد اصطلاح « ركن شامي » در كتاب شفاء الغرام
برخي از اين نكات عبارت اند از :
ـ مقايسه آنچه كه فاسي از گذشتگان نقل كرده ، با كتاب هاي برجاي مانده از ايشان ، ما را به دقت او در نقل مطمئن مي سازد ؛ حتي به گونه اي كه از جدول هاي فوق مشخص است ، او اعتقاد خود به نامي از نام ها را به سخن ديگران تحميل نمي كند . پس بايد پذيرفت كه در نقل كتاب هاي مفقود هم ، رعايت امانت را نموده است .
ـ در اطلاق نام شامي بر ركن دوم طواف ، اختلافي ميان تاريخ نگاران مكه مشاهده نمي شود .
ـ نامگذاري ركن دوم به ركن عراقي ، با توجه به استفاده از صيغه مجهول ( يقال له العراقي ) ، به نظر مي رسد در زمان تأليف كتاب ، امري متداول و مرسوم نبوده است و شايد از همين روست كه فاسي در تبيين صحت اين كاربرد ، به سوابقي تمسك مي كند . حتي كساني مانند فاسي نيز كه نام عراقي را به ركن دوم اطلاق كرده اند ، اين قيد را توضيحي دانسته و در بيشتر موارد ( 69% ) خود را از آن بي نياز ديده اند .
ـ چنان كه از آراي مذكور روشن است ، هيچ تلازمي ميان شامي ناميدن ركن سوم و
148 |
عراقي دانستن ركن دوم وجود ندارد . يعني ؛ در اسامي اركان با دو اختلاف مستقل روبه رو مي شويم : تعيين مصداق ركن هاي عراقي و شامي . هرچند در زمان حاضر قول مشهور زمان تأليف كتاب ( انطباق ركن هاي شامي و عراقي ) متروك به نظر مي رسد .
پي نوشت ها