از
نگاهی دیگر
زنان و حج

173 میقات حج - سال چهاردهم - شماره پنجاه و سوم - پاییز 1384 از نگاهی دیگر 174 زنان و حج عصر هاجر و مقطع اسلامی محمد منصورنژاد نوشتار حاضر با عناوین کلی زیر سامان یافته است : * مقدمه * هاجر و حج * زنان و حج در اسلام *


173


ميقات حج - سال چهاردهم - شماره پنجاه و سوم - پاييز 1384

از نگاهي ديگر


174


زنان و حج

عصر هاجر و مقطع اسلامي

محمد منصورنژاد

نوشتار حاضر با عناوين كلي زير سامان يافته است :

* مقدمه

* هاجر و حج

* زنان و حج در اسلام

* جمع بندي و نتيجه گيري .

الف : مقدمه

در مدخل بحث ، توجه به نكاتي چند ضروري است :

1 ) ضرورت بحث :

دست كم به دو دليل ، طرح بحث « نقش بانوان در حج » ، با اهميت و ضروري است :

اول : در عصر جديد ، با توجه به بالا رفتن آگاهي ها و دانش ها ، پرسش هاي فراواني بهويژه از سوي نسل جوان ؛ از جمله در مسائل زنان ، مطرح مي شود كه پاسخگويي به آنها از سوي دين داران ، آسان نيست و از اين رو ، دين و دينداران گاهي در معرض اتهام اند .


175


نقص عقل زنان در بعضي از نصوص ، مورد پرسش است .

منوط نمودن خروج زن از منزل به اجازه شوهر ، زنان امروزي را قانع نمي كند .

مشروط كردن ازدواج دختران به اذن پدر ، حساسيت برانگيز است ( 1 ) و . . .

در چنين فضايي ، سخن از نقش فعال زنان از نگاه اديان توحيدي و اسلام ، پاسخ درخور و شايسته اي به بعضي از پرسش ها و شبهات مربوط به حقوق زنان است و لذاست كه ضرورت پژوهش در اين موضوع ، نسبت به زمان هاي گذشته ، جدّي تر و حياتي تر شده است .

دوم : اين ضرورت آنگاه مضاعف مي شود كه نخبگان ديني در بحث حقوق زنان ، آن هم در حوزه حج ، به ندرت سخن گفته و اندك نوشته اند . اينجاست كه در اين خلا بحث و فراوانيِ پرسش ها ، جاي چنين نوشته هايي بسيار خالي است و اين مكتوب كوتاه نيز تنها مي تواند درآمدي بر بحث تلقّي گردد .

2 ) حيطه زماني موضوع :

چنانكه در عنوان مقاله آمده است ، آغاز مباحث ، به نقش « هاجر » ، همسر ابراهيم و مادر اسماعيل ( عليهما السلام ) در مكه و تأسيس مناسك حج اشاره دارد و انتهاي آن به نقش زنان در عصر اسلامي باز مي گردد .

واضح است كه طرح مبسوط اين مباحث ( بهويژه بخش دوم ) ، هرگز در يك مقاله نمي گنجد . از اين رو :

اولاً : اين نوشتار اجمالاً به نكات برجسته و حوادث مهم نظر دارد .

ثانياً : مباحث تاريخي نيز ، با روش « تحليلي » ( نه توصيفي ) ، مورد توجه قرار مي گيرد .

بنابراين ، از ميان حوادث تاريخي ، مقاطع خاصي به بررسي گذاشته مي شود . با اين نگاه است كه عصر طولاني مربوط به مقطع اسلامي ، ابتدا به چند گزارش تاريخي و سپس به اهم مباحث فقهي حج بانوان از نگاه فقه شيعي اشاره دارد .

3 ) مكان حج ( بكه ) و حضور زنان :

نكته قابل توجه اينجا است كه در نامگذاري شهر مكه به « بكه » و وجه خواندن آن به اين نام ، به گونه اي حضور و مشاركت زنان در عرصه هاي اجتماعي و ديني را مي توان ديد . در

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . نگارنده در كتابي با عنوان « مسأله زن ، اسلام و فمينيسم ( در دفاع از حقوق زنان ) » ( نشر برگ زيتون : 1381 ، در 350 صفحه ) ، به بسياري از پرسش ها و شبهات جدي در باب حقوق بانوان از منظر ديني ، پاسخ گفته است . اين نوشتار ضمن طرح مباحث مبنايي در « هويت انساني و هويت جنسي » زنان ، از نقش آن ها در خانواده ، جامعه مدني و سياست سخن به ميان آورده و در مقالاتي مستقل ، ضمن معرفي نظريه هاي فمينيستي ، از نقش ، حق و جاذبه زن از ديدگاه امام خميني ( قدس سره ) ، به تفصيل مطالبي را به بحث گذاشته است .


176


آيات قرآن ، از نخستين خانه اي كه براي هدايت جهانيان بنا گرديد ، به « بكه » ياد شده و از ويژگي هاي آن ؛ مانند مقام ابراهيم و . . . ( 1 ) فهميده مي شود كه مراد از بكه ، همان مكه است .

در تفاسير ، به نقل از امام باقر ( عليه السلام ) روايت شده كه فرمود :

« اگر مكه را بكه خواندند ، براي اين بودكه در آن ، زن ومرد مخلوط و درهم اند ؛ مي بيني كه زني پيش رويت و زني ديگر در سوي راستت و زني طرف چپت مشغول نمازند و تو شانه به شانه زني نماز مي خواني و هيچ عيبي هم ندارد ، در حالي كه اين كار در ديگر نقاط كراهت دارد . » ( 2 ) و ( 3 )

حاصل آن كه نقش فعال و مشاركتي زنان را ، حتي در وجه تسميه مكان حج نيز به وضوح مي توان ديد . از اين رو ، بحث از زنان و حج ، از اين نگاه ، مسأله مستحدثي نيست و خاستگاه ديني و روايي دارد .

ب : هاجر و حج

برخي از نكات مورد اشاره در ارتباط هاجر با حج ، عبارت اند از :

1 ) اصل داستان ازدواج ابراهيم با هاجر و تولّد اسماعيل و نگراني هاي ساره از اين ماجرا و مأموريت حضرت ابراهيم براي اين كه اين مادر و فرزند را به سرزمين ديگر ببرد ، به جهت مشهور بودنش ، نياز به شرح و بسط ندارد .

البته در اين نكته كه « آيا مادر و فرزندي كه حضرت ابراهيم آنان را به مكه آورد و مأمور به ذبح فرزند شد ، ساره و اسحاق بوده اند يا هاجر و اسماعيل » ، از سوي ساير اديان و نيز از نگاه اسلامي ، تشكيك هايي مطرح شده است . در اين ميان ، در فرهنگ شيعي ، با ادلّه فراواني ، جمع بندي نهايي آن است كه : مادري كه فرزندش را در آغوش داشته و مورد عنايت مكرر الهي قرار گرفته و مسائل حج با او گره خورده ، هاجر و فرزندش اسماعيل ( عليهما السلام ) است ( 4 ) و يهوديان از روي حسادت ، كوشيده اند كه داستان ابراهيم در مكه را با اسحاق مطرح كنند .

2 ) از نكات قابل توجه در داستان حضرت ابراهيم ، هاجر و اسماعيل ، آن است كه « سعي » هاجر ميان « صفا و مروه » براي جستن آب و غذا در هفت بار ، با نگراني و

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . آل عمران : 97 ـ 96

2 . وسائل الشيعه ، ج5 ، ص126 ، « عَنْ أَبِي جَعْفَر ( عليه السلام ) قَالَ إِنَّمَا سُمِّيَتْ مَكَّةُ بَكَّةَ لاَِنَّهُ يَبْتَكُّ فِيهَا الرِّجَالُ وَالنِّسَاءُ وَالْمَرْأَةُ تُصَلِّي بَيْنَ يَدَيْكَ وَعَنْ يَمِينِكَ وَعَنْ يَسَارِكَ وَمَعَكَ وَلاَ بَأْسَ بِذَلِكَ وَإِنَّمَا يُكْرَهُ فِي سَائِرِ الْبُلْدَانِ » .

3 . طباطبايي سيدمحمدحسين ، تفسير الميزان ، ترجمه محمدباقر موسوي همداني ، دفتر انتشارات اسلامي : 1363 ، صص 550 ـ 2

4 . در فرهنگ يهود و مسيحيت ، فرزند همراه حضرت ابراهيم ، اسحاق قلمداد شده است . به عنوان شاهد از نگاه متفكّران مسيحي ، كتاب « ترس و لرز » ، اثر « سورن كي يركگارد » ( ترجمه سيدمحسن فاطمي ، حوزه هنري سازمان تبليغات اسلامي ، چاپ دوم : 1374 ) را ببينيد ، كه كارد بر گلوي اسحاق گذاردن از سوي ابراهيم را از مصاديق مرحله ايماني ( و نه استحساني و اخلاقي ) مي داند .

در فرهنگ شيعي نيز در « تفسير قمي » ( ج2 ، ص224 ) ، اين ذبيح اسحاق نام گرفته و در تفسير « روض الجنان و روح الجنان » ، به قول هر دو گروه ) آن ها كه ذبيح را اسحاق و ديگراني كه اسماعيل مي دانند ، اشاره داشته و در نهايت در بحث طولاني و مستدلّ قرآني و روايي ، اين قول را مدلّل مي كند كه اين ذبيح ، حضرت اسماعيل ( عليه السلام ) بوده است . تفصيل بحث در :

حسين بن علي محمد بن احمد الخزاعي النيشابوري ، روض الجنان و روح الجنان ، بنياد پژوهش هاي اسلامي آستان قدس رضوي : 1366 ـ 74 ، ذيل آيه 102 ، سوره صافات .


177


دلشوره ، بعدها از سوي خداوند به عنوان ركني از اركان حج براي ديگران قرار داده شده و بدين نحو از سوي ديگران نيز تلاش اين زن مورد توجه و تجليل قرار گرفته است و به تعبير يكي از تفاسير :

« حق تعالي دويدن و تاختن آن زن را ركني كرد از اركان حج ، تا هركه به حجّ آن خانه برود ، موافقت تاختن ( و سعي ) هاجر را ، هفت بار از ميان صفا و مروه ، سعي كند . » ( 1 )

حاصل آن كه ، زنان ( هاجر ) در تأسيس اركان حج و مراسم و مناسك اين آيين الهي نقش داشته اند .

3 ) در كنار كعبه ، نيم دايره اي به نام « حِجر اسماعيل » قرار دارد كه در آنجا قبر هاجر و اسماعيل و جمعي از انبيا است . كسي كه طواف مي كند بايد قسمت حجر را نيز مانند كعبه طواف كند .

آري ، زن جواني كه به خاطر خدا در بيابان هاي مكه تنها ماند و به اين فرمان الهي رضا داد و با پاسخ ابراهيم كه در پرسش او ( ما را به كه مي سپاري ؟ ) گفت : خدايي كه مرا فرمود تا شما را به اينجا آورم و رها كنم و . . . ، راضي شد و گفت : « رَضِيتُ بِقَضاءالله وَامْتَثَلْتُ لاَِمْرِالله » ، ( 2 ) بايد مزارش در كنار ديگر انبيا و اوليا ، ساليان سال محل طواف ميليون ها انسان در حال عبادت باشد و ياد اين زن فرمان بردار خدا ، راضي به امر او و متوكّل به درگاهش ، در تاريخ و در قلب عاشقان حق ، زنده و جاويدان بماند . اينجاست كه حضور فعال ( 3 ) معنوي و سازنده زنان در حج را مي توان با توجه به داستان هاجر ، الهام گرفت و توصيه كرد .

4 ) آيا مي توان از هاجر به عنوان الگوي زنان و مردان مؤمن ياد كرد ؟ در پاسخ بايد گفت كه در فرهنگ ديني ، اگر انساني وارسته شد ، الگوي ديگر انسان ها است و ازاين رو ، در قرآن كريم ، از چهار زن نمونه ( دو نمونه خوب و دو نمونه بد ) سخن به ميان آمده است . خداوند ، نمونه مردم بد را با نقل دو زن بد ، يعني زن نوح و زن لوط ، تبيين مي كند ( 4 ) و دو نمونه خوب از زنان را نيز به عنوان الگو مي آورد و درباره آن ها مي فرمايد :

« و باز خدا براي مؤمنان زن فرعون ( آسيه ) را مثل آورد ، هنگامي كه عرض كرد : بار الها ! تو خانه اي براي من در بهشت بنا كن و مرا از شرّ فرعون كافر و كردارش و از قوم ستمكار نجات بخش . » ( 5 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . روض الجنان و روح الجنان ، ج2 ، صص 163 ـ 151 ، ذيل آيه 126 سوره بقره .

2 . همان منبع ، همانجا . « خداوند مرا كافي است و به او توكل مي كنم . »

3 . آقاي قرائتي وجود قبر هاجر و اسماعيل در پاي كعبه را اينچنين تعبير مي كنند : « شايد اين درسي است كه باني هر كاري بايد پاي كار خود مقاومت كند و حتي در پاي كارش تمام عمرش را بدهد و همانجا بميرد . »

قرائتي محسن ، حج ، مركز فرهنگي درسهايي از قرآن ( چاپ دوم ) : 1380 ، ص71

4 . تحريم : 11 { وَضَرَبَ اللهُ مَثَلاً لِلَّذِينَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ إِذْ قالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتاً فِي الْجَنَّةِ وَنَجِّنِي مِنْ فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظّالِمِينَ } .

5 . تحريم : 11 ، { وَضَرَبَ اللهُ مَثَلا لِلَّذِينَ آمَنُوا اِمْرَأَةَ فِرْعَوْنَ إِذْ قَالَتْ رَبِّ ابْنِ لِي عِنْدَكَ بَيْتاً فِي الْجَنَّةِ وَنَجِّنِي مِنْ فِرْعَوْنَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّنِي مِنْ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ } .


178


و در آيه بعد ، از « مريم دختر عمران » نيز كه داراي ويژگي هاي منحصر به فرد است ، به عنوان الگوي مؤمنان ؛ اعم از زن و مرد ، ياد نموده است . ( 1 ) حاصل آن كه :

الف : زنان مي توانند الگوي زنان و مردان ، هر دو باشند و بر اين اساس ، از نگاه ديني و قرآني مي توان از الگو و اسوه بودنِ هاجر سخن به ميان آورد . ( 2 )

ب : در سوره ممتحنه ، آيه 4 مي خوانيم :

{  قَدْ كانَتْ لَكُمْ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ فِي إِبْراهِيمَ وَالَّذِينَ مَعَهُ . . . } .

« براي شما مؤمنان بسيار پسنديده و نيكو است كه به ابراهيم و كساني كه با او بوده اند ، اقتدا كنيد . »

آيا هاجر از مصاديق بارز ياران و كساني كه با ابراهيم بوده اند ، نيست ؟ در صورت مثبت بودنِ پاسخ ، بر اساس نصوص قرآن ، از اسوه و الگو و نمونه بودن هاجر براي زنان و مردان مؤمن و با ايمان مي توان اقامه دليل كرد .

بايد از هاجر درس توكّل در مشكلات آموخت ؛ اين كه در تنهايي ها و بي پناهي ها و درماندگي ها به خدا اميد داشت و به او توكّل كرد .

ج : عظمت شأن هاجر ، كه مي تواند براي زنان و مردان در عرصه تاريخ الگو و اسوه باشد ، به آزمون ها پايداري ها ، توكل ها و خداگرايي هايي باز مي گردد كه عمدتاً به فضاي مكه و مناسك و مراسم حج به لسان امروزي مربوط مي شود . حركات اين زن متوكّل و راضي به قضاي الهي ، گاه عيناً در مناسك حج الگو قرار گرفته و از اين رو ، در آيات قرآن ، مثلاً صفا و مروه از نشانه هاي خدا ياد شده است ( 3 ) و اگر هاجر با اضطراب و هروله كنان در ميان اين دو كوه ، در آمد و شد بود ، در فرهنگ ديني و شيعي ، هروله در سعي صفا و مروه لازم است و در فلسفه اين حكم نيز در روايات آمده است : اينجا مكاني است كه دستوراتش براي بيداركردن متكبّران است . ( 4 ) و اگر او مأمور شد كه از آب زمزم بنوشد ، اين مكان مشرب حجاج خانه خدا گرديد و . . . .

د : تمسّك به اين الگوي مطلوب و پيروي از آن ، در ظواهر حج نيز خلاصه نمي شود ،

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . تحريم : 12 ، { وَمَرْيَمَ ابْنَتَ عِمْرَانَ الَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهِ مِنْ رُوحِنَا وَصَدَّقَتْ بِكَلِمَاتِ رَبِّهَا وَكُتُبِهِ وَكَانَتْ مِنْ الْقَانِتِينَ } .

2 . تفسيري بر اين بحث را ببينيد در :

( آيت الله ) جوادي آملي ، عبدالله ، زن در آيينه جلال و جمال ، مركز نشر فرهنگي رجاء ( چاپ دوم ) : 1371 ، صص 135 ـ 132

3 . بقره : 158

4 . تفسير نمونه ، ج1 ، صص 399 ـ 397 ، ذيل آيه 158 ، سوره بقره .


179


بلكه بايد از هاجر درس توكّل در مشكلات آموخت ؛ اين كه در تنهايي ها و بي پناهي ها و درماندگي ها به خدا اميد داشت و به او توكّل كرد . به عبارت بهتر ، تاريخ هاجر در كنار ابراهيم و اسماعيل ، تاريخ عبوديت است و تمام افراد نوع بشر ، به نحوي در اين آزمايشي كه آن ها از آن گذشتند ، وارد مي شوند و در خروج از بحران ها و شدايد ، بايد به الگوها و اسوه هايي چون ابراهيم و هاجر اقتدا كرد . ( 1 )

هـ : اگر از جمله روش هاي تربيتي براي ساختن و بازسازي جسم و جان افراد ، بهره بردن از روش توجه دادن به الگوها است و در يك نظام تربيتي ، تمركز و توجه به الگوها حسن است ، هاجر در وضعيت حاضر نيز براي تربيت نسل قديم و جديد ، پيام هاي شنيدني ، بهويژه در فضاي مكه و حج دارد .

5 ) يكي ديگر از بخش هاي شورانگيز حج ، كه براي هر زن و بلكه هر انسان ، جذّاب و مايه افتخار است ، عكس العمل هاجر در زماني است كه از قرباني شدنِ تنها فرزندش به دست ابراهيم آگاه مي شود . رابطه ميان مادر و فرزند به درستي رابطه عاشقانه و از مصاديق بارز عشق ها ( عشق برادرانه ، عشق به خود و . . . ) ؛ يعني « عشق مادرانه » قلمداد شده است . ( 2 ) و از تعاريف مورد قبول عشق ، وجود محبت شديد ميان طرفين است .

اگر دو نكته همزمان مورد عنايت قرار گيرند ، عظمت كار هاجر در داستان ذبح اسماعيل رخ مي نمايد و قابل فهم تر مي شود ؛ از يكسو وجود محبّت شديد ميان مادر و فرزند و به خصوص مادر به فرزندِ خود ، در آن فضايي كه سالياني به تنهايي با هم انس گرفته و به سختي اسماعيل را در آن بيابان ها پرورانده است و از سوي ديگر ، ظاهراً استدلال ناپذير بودن عمل ابراهيم و خشن و غيرقابل تحمّل بودن اقدام ، كه قرار است انساني ، آن هم كودك ، خصوصاً به دست پدر كشته شود و در چنين فضا و با چنين بستري ، هاجر بايد صبوري پيشه كند .

وسوسه هاي شيطان در چنين موقعيتي قابل درك تر است . شيطان به سراغ ابراهيم رفت و خواست او را از اقدامش منصرف كند ، توفيق نداشت . آن گاه نزد مادر آمد و گفت كه ابراهيم مي خواهد اسماعيل را بكشد . هاجر گفت : در جهان كسي باشد كه فرزند خود را بكشد ؟ شيطان گفت : دعوي مي كند كه خداي مي فرمايد . زن ( هاجر ) گفت : چون خداي مي فرمايد ، لابد باشد . از آن كه فرمان خداي به جاي بايد آوردن ، ما رضا داديم و تسليم شديم . ( 3 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . يكي از نويسندگان ، ماجراي ابراهيم ، هاجر و اسماعيل را با حوادث كربلا مقايسه كرده و گفته است : در آزمايشي كه ابراهيم ، هاجر و اسماعيل تحمّل كردند ، در كربلا هم هر سه بودند ؛ حضرت سيدالشهدا ابراهيم كربلا و زينب هاجر و سيدالساجدين زين العابدين اسماعيل بود ، اما . . .

نكـ : داوري اردكاني ، رضا ، فلسفه در بحران ، مؤسسه انتشارات اميركبير : 1373 ، ص522

2 . تفصيل بحث در :

فروم اريك ، هنرعشق ورزيدن ، ترجمه پوري سلطاني ، انتشارات مرواريد ( چاپ شانزدهم ) : 1373 ، صص70ـ1

و نقد و بررسي اين كتاب در :

منصورنژاد محمد ، عشق زميني ، ناشر : مؤلف : 1381 ، صص 63 ـ 51

3 . تفسير روض الجنان و روح الجنان ، ذيل آيه 107 سوره صافات .

در اين سوره از آيه 101 ، داستان مژده پسر بردبار به ابراهيم آمده تا در ادامه آيات به رؤياي حضرت ابراهيم اشاره داشته و نهايتاً به اين كه بر او گوسفندي فرستاده و ذبح بزرگي فدا ساختيم .


180


اين حركت ايمان مدار و عبوديت محورِ ابراهيم ، هاجر و اسماعيل نيز مورد توجه شايسته قرار گرفت و پس از طي اين آزمون و ذبح گوسفندي به جاي اسماعيل ، ذبح و قرباني نيز يكي از اعمال سيزده گانه حجّ تمتّع در اسلام منظور شد ، تا در حال اين عمل و اداي اين تكليف ، يك بار ديگر براي هر حج گزار ، اقدام فداكارانه اين پدر ، مادر و فرزند مورد تذكر قرار گيرد و بياموزند كه در راه خدا ، در مقاطعي بايد از عزيزترين چيز و مطلوب ترين و محبوب ترين فرد گذشت و به تعبير قرآني ، شرط رسيدن به مقام ابرار آن است كه بايد از محبوب ها گذشت :

{ لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتّي تُنْفِقُوا مِمّا تُحِبُّونَ . . . } . ( 1 )

بي شك با اين ملاك ها ، هاجر از ابرار و نيكان الهي است . ( 2 )

6 ) بحث ازنقش هاجر در مكه وحج را با ذكر افتخاري ديگر از هاجر به پايان مي بريم :

جالب اينجا است كه هم اوّلين فردي كه بعد از ساخته شدن كعبه ، پرده اي بر در آن از بيرون آويخت ، يك زن است و آن زن كسي جز هاجر نيست ، و هم نخستين فردي كه داخل كعبه را جامه پوشانيد ، يك زن است و آن مادر عباس بن عبدالمطّلب است كه براي فرزندش عباس نذر كرده بود . ( 3 )

حاصل آن كه ، هم هاجر با بسياري از اركان حج و تأسيس مناسك آن پيوندي وثيق دارد و هم عظمت هاجر به تعامل ، ترابط و تلاش هاي او در رابطه با مكه و حج مي باشد .

ج ) زنان و حج در اسلام

در اين بخش از سخن ، تعامل زن و حج از دو زاويه و در دو سطح ، مورد مداقه قرار مي گيرد : 1 ) زنان و حج در صدر اسلام 2 ) زنان و حج در فقه شيعي .

1 ) زنان و حج در صدر اسلام :

مطالب اين بخش صبغه تاريخي دارد و بعضي از مقاطع مربوط به حضور زنان در حج ، در زمان پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) ، تحليل و بررسي مي شود . اما پيش از ارائه شواهدي بر ترابط زنان و حج در عصر نبوي ، بيان نكاتي به عنوان مدخل بحث ضروري است و اهميت نقش و سهم زنان در

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . آل عمران : 92

2 . از نكات بحث انگيز و قابل تأمل در فرهنگ ديني آن است كه آيا زنان نيز مي توانند از انبياء الهي باشند يا خير ؟ در اديان غيراسلام از زناني چون دبوره ، حلده ، حنا ، مريم نبيه خواهر هارون و . . . به عنوان نبي ياد شده است و در بين متفكران اسلامي و شيعي نيز هستند كساني كه از نبوت بانوان چندي دفاع مي كنند . در اين نگاه ، هاجر يكي از انبياء الهي ( در كنار آسيه ، مادر موسي ، ساره ، مريم و . . . ) قلمداد شده است . در اين زمينه ر . ك .

فهيم كرماني مرتضي ، زن و پيام آوري ، دفتر نشر فرهنگ اسلامي ( چاپ دوم ) : 1374 ، ص52 .

مبلغي آباداني ، تاريخ اديان و مذاهب جهان ، ج2 ، انتشارات حر ( چاپ دوم ) : 1376 ، ص660

3 . طباطبايي ، سيدمحمدحسين ، الميزان ، ج3 ، ترجمه محمدباقر موسوي همداني ، ص544


181


عرصه هاي عبادي و اجتماعي را بهتر نشان مي دهد :

اول ، نگاه عرب ها به زن ، قبل از اسلام :

بدون ورود به مباحث تفصيلي ، تنها با اشاره به چند آيه قرآني ، مي توان دورنماي ارزش و اعتبار زنان را در فضايي كه پيامبر اسلام عرضه مي كردند ، به خوبي دريافت :

{ وَإِذا بُشِّرَ أَحَدُهُمْ بِالاُْنْثي ظَلَّ وَجْهُهُ مُسْوَدًّا وَهُوَ كَظِيمٌ * يَتَواري مِنَ الْقَوْمِ مِنْ سُوءِ ما بُشِّرَ بِهِ أَ يُمْسِكُهُ عَلي هُون أَمْ يَدُسُّهُ فِي التُّرابِ أَلا ساءَ ما يَحْكُمُونَ } . ( 1 )

« و چون يكي از آنها را به فرزند دختري مژده آيد ، از شدت غم و حسرت رخسارش سياه شده و سخت دلتنگ مي شود و از اين عار ، روي از قوم خود پنهان مي دارد و به فكر افتد كه آن دختر را با ذلت و خواري نگهدارد يا زنده به خاك گور كند . ( عاقلان ) آگاه باشيد كه آن ها بسيار بد عمل مي كنند . »

و در آيه 140 ، سوره انعام ، دليل كشتن دختران نيز بدينگونه مطرح شده است :

{ قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ قَتَلُوا أَوْلادَهُمْ سَفَهاً بِغَيْرِ عِلْم وَحَرَّمُوا ما رَزَقَهُمُ اللهُ افْتِراءً عَلَي اللهِ قَدْ ضَلُّوا وَما كانُوا مُهْتَدِينَ } .

« البته آنان كه فرزندان خود را به سفاهت و ناداني كشتند ، زيانكارند و بي بهره از آنچه خدا روزي شان كرد و چون افترا به خدا بستند ، سخت گمراه شدند و هدايت نيافتند . »

از آيات فوق مي توان به اينجا رسيد كه ، در عربستان و در ميان عرب هاي ساكن مكه ، جنس زن مورد مذمّت بوده و فرهنگ جاهلي آن عصر ، به وضوح مردسالار بوده است . اگر اين نكته پذيرفتني باشد كه دشمنان پيامبر تا آنجا كه مي توانستند ، از جهت نظامي و فيزيكي و ظاهري ، از گسترش فرهنگ اسلامي جلوگيري كردند و زماني كه نتوانستند و تسليم فرهنگ اسلامي شدند ، درصدد برآمدند كه فرهنگ اسلامي و نبوي را تحريف نموده و با ظرافت عليه آن مقابله فرهنگي نمايند ، آنگاه به يكي از فلسفه هاي اين همه احاديث جعلي پي مي بريم ( مثلاً تنها يكي از وضّاعين به نام احمد بن عبدالله جويباري ، بيش از 1000 تا 10000 حديث جعل كرده است ) . ( 2 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . نحل : 59 ـ 58

2 . مديرشانه چي كاظم ، علم الحديث و دراية الحديث ، دفتر انتشارات اسلامي ( چاپ سيزدهم ) : 1377 ، ص114

علامه اميني در جلد پنجم الغدير ، تعداد حديث سازان را 700 نفر و احاديث جعلي را 408684 حديث نقل مي كند . جالب توجه است كه :

اولاً : تعداد ياد شده ، جامع همه احاديث جعلي نيست .

ثانياً : اگر هر 15 حديث در يك صفحه بيايد ، همين تعداد ذكرشده ، 27245 صفحه خواهد شد كه اگر در كتاب هاي 300 صفحه اي منتشر شود ، 90 جلد كتاب ، به انضمام يك جلد كتاب 245 صفحه اي خواهد شد .

ثالثاً : خوب است زنان مجتهده اي ابتدا در يك كار استقرائي ، تعداد كلّ احاديث مربوط به زن را استخراج نموده و سپس در يك كار اجتهادي ، رجالي و درايه اي ، تعداد احاديث جعلي مربوط به زن را در ميان مجموعه احاديث مشخص نمايند .


182


از سوي ديگر ، دفاع از حقوق بانوان و احياي حرمت زن ، جزو فرهنگ نبوي بوده است ( بخشي از احترام بسيار ويژه پيامبر به حضرت فاطمه ( عليها السلام ) نيز در همين راستا قابل تحليل و فهم است ) ، به راحتي مي توان نتيجه گرفت كه مخالفان زيرك و فرهنگي اسلام ، براي تخريب فرهنگ نبوي ، به جعل احاديث فراوان عليه زنان دست زدند و از اين رو ، به ظاهر در جوامع روايي ما ، زنان در ابعاد متعدد ، فراوان مورد بي توجهي قرار گرفته اند . اگر ملاك ، آيات قرآن و فرهنگ نبوي باشد ، به راحتي به جعلي بودن بسياري از اين احاديث مي توان رسيد . ( 1 )

هم اوّلين فردي كه بعد از ساخته شدن كعبه ، پرده اي بر در آن از بيرون آويخت ، يك زن است و آن زن كسي جز هاجر نيست ، و هم نخستين فردي كه داخل كعبه را جامه پوشانيد ، يك زن است و آن مادر عباس بن عبدالمطّلب است در ضمن ، با فرض سنديت بعضي از اقوال نيز مي توان تفسير و تعبير واقع گرايانه و درست از آن ها داشت ؛ مثلاً اگر در نهج البلاغه در اوصاف زنان آمده است كه ناقص العقل اند ( . . . نَوَاقِصُ الْعُقُولِ ) ، ( 2 ) از همان حضرت ، در كلام ديگري در بحث مشورت نقل شده كه از مشاوره با زنان بپرهيز ، مگر آن كه كمال عقل آنان ، آزموده شده باشد :

« إلاّ من جربت بكمال عقل » . ( 3 )

و در جمع اين گونه احاديث ، كه يك جا از نقص عقل زنان و جاي ديگر از كمال عقل زنان سخن به ميان آمده است ، مي فهميم كه حديث نقص عقل ، حكايت از ذاتي بودن نقص عقل براي زنان ندارد و چون اين مشكل عارضي و بيروني است ، از اين رو ، در شرايطي مي تواند مرتفع شود و به كمال تبديل گردد و در عصر آن حضرت ، به خصوص در فضاي جنگ جمل ، اين وصف موضوعيت دارد و اين شرايط نه عاقلانه است ، نه عادلانه و نه ذي ارزش ، بلكه براي اين كه حرمت زن حفظ شود و كرامت بني آدم اعاده گردد ، بايد شرايط بيروني به گونه اي مهيّا شود كه زنان بتوانند بالغ ، كامل ، عاقل و رشيد باشند و چنين رسالتي را اسلام و پيامبر ( صلّي الله عليه وآله ) تعقيب مي نمود و به دنبال آن بود كه فرهنگ جاهلي مردسالارانه و ضدّ زن را بشكند .

از اين مقدمه كوتاه در جهت بحث زنان و حج ، مي توان اينگونه بهره برد كه :

اولاً : فرهنگ ديني و قرآني و نبوي ، فرهنگ تكريم زن و اعاده حقوق زنان است .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . براي مطالعه و آگاهي بيشتر ، مراجعه شود به مطالب مبسوط نگارنده در :

منصورنژاد ، محمد ، مسأله زن ، اسلام و فمينيسم ( در دفاع از حقوق زنان ) ، صص50 ـ 36

2 . خطبه 80

3 . حكيمي محمدرضا ، الحياة ، ج1 ، ص193

تفصيل بحث در موضوع نقص عقل از جهت عقلي و نقلي در :

منصورنژاد ، محمد ، مسأله زن ، اسلام و فمينيسم ( در دفاع از حقوق زنان ) ، صص 65 ـ 55


183


ثانياً : ناتواني هاي زنان در اعصار ، بسترها و عوامل بيروني دارد كه حكومت اسلامي و مسلمانان موظف اند اين فضاي جاهلي و ضدّ قرآني را بشكنند .

ثالثاً : دقيقاً فضاي حج از محيط ها و فضاهايي است كه زنان را به عرصه هاي اجتماعي ، به مهاجرت ، به تجربه هاي جديد ، به مسافرت و به تعامل با ديگران مي كشاند و از اين رو ، حج از عوامل مهم سازنده و تأثيرگذار براي احياي فرهنگ قرآني و نبوي در جهت اعاده حقوق زنان و شكوفايي استعدادهاي آنان است .

دوم ، شواهد تاريخي :

برخي از شواهد برجسته صدر اسلام و عصر نبوي ، كه حكايت از ارتباط زنان با حج به طور مستقيم و غيرمستقيم دارند ، عبارت اند از :

1 ـ 1 ) خديجه و نماز در كعبه :

در كتب تاريخي ، به نقل از يكي از افراد مي خوانيم :

در روزگار جاهليت ، وارد مكه شدم و ميزبانم عباس بن عبدالمطّلب بود و ما دو نفر در اطراف كعبه بوديم . ناگهان ديدم مردي آمد و در برابر كعبه ايستاد و سپس پسري را ديدم كه آمد در طرف راست او ايستاد . چيزي نگذشت ؛ زني را ديدم كه آمد در پشت سر آن ها قرار گرفت و من مشاهده مي كردم كه اين دو نفر به پيروي از آن مرد ، ركوع و سجود مي نمودند . اين منظره بي سابقه حسّ كنجكاوي مرا تحريك كرد كه جريان را از « عباس » بپرسم . او گفت : آن مرد ، محمد بن عبدالله است و آن پسر ( علي ) برادرزاده او و زني كه پشت سر آن ها است ، همسر محمد ( خديجه ) است . . . به خدا سوگند روي زمين كسي پيرو اين آيين نيست ، جز همين سه نفر » . ( 1 )

از نكته تاريخي پيش گفته ، در راستاي نوشتار حاضر بدين گونه مي توان بهره برد كه :

اولاً : خانه كعبه هميشه مورد اقبال قبايل و اقوام گوناگون بوده و نقش تيره هاي مهم قريش و مناصب ايشان ، كه پس از « قُصيّ بن كلاب » تا 15 پست نيز رسيد ؛ ( منصب درباني و پرده داري ، منصب سقايت ، منصب پرچم داري ، منصب دارالندوه ، منصب قيادت ، منصب كليدداري كعبه و . . . ) ، نيز در اين ميدان تعيين كننده بوده است . پس مناسك و عبادت به سوي كعبه ، امر جديدي نبوده است و حتي مشركان نيز بت هايشان را در كعبه مستقر نموده و با آن ها

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . سبحاني ، جعفر ، فروغ ابديت ، ج1 ، نشر دانش اسلامي ، بي تا ، ص243 ( به نقل از الاصابه ، ج2 ، ص480 ؛ تاريخ طبري ، ج2 ، ص211 ؛ كامل ، ج2 ، صص 38 ـ 37 و . . . ) .


184


ارتباط مي گرفتند .

ثانياً : آنچه كه در كار خديجه ، در كنار پيامبر و علي ، اهميت دارد ، آن است كه اين سه ، فرهنگ جديدي را برخلاف فرهنگ سنتي و شرك آلود ، در معرض ديگران به نمايش مي گذاشتند كه زن و مرد ، همدوش يكديگر به خداي واحد و به خانه خدا ( كعبه ) رو مي كنند . اين گام هاي آغازينِ تأسيس مناسك ويژه اسلامي است كه بستر ساز مناسك مبسوط حج در آينده مي گرديد و اين افتخار براي زنان در تاريخ ثبت شده كه در روزهاي آغازين اسلام ، همدوش مردان ، در تقويت و گسترش اسلام نقش داشته و در كنار خانه خدا ، كعبه ، فرهنگ اسلامي را تأسيس و معرفي مي نمودند .

2 ـ 1 ) بيعت زنان با پيامبر در حج :

مردم مدينه ، از حدود سه سال پيش از هجرت ، با اسلام آشنايي يافتند . در نخستين پيمان عقبه ، 12 نفر به آيين توحيد گرويدند و در دوّمين پيمان عقبه ، كاروان حج مدينه ، كه بالغ بر 500 نفر بود ، حركت كرد . در ميان كاروان 73 نفره مسلمانان ، چند تن زن بودند و بقيه بي طرف يا متمايل به اسلام بودند . گروه مزبور با پيامبر در مكه ملاقات كردند و براي انجام دادن مراسم بيعت ، وقت خواستند . پيامبر فرمود : محلّ ملاقات « منا » است ، هنگامي كه در شب 13 ذي حجه ديدگان مردم در خواب فرو مي رود ، در پايين عقبه به گفتگو بنشينيم . و اين پيمان و بيعت ، علي رغم حساسيت هاي مشركين مكه ، برگزار شد .


185


پيمان عقبه كه در سال 12 بعثت رخ داد ، به نام « بيعه النساء » شهرت يافت و در وجه تسميه آن بدين نام ، اين نكته گفته شده كه شركت زنان ، علاوه بر مردان ، كه تا آن زمان جنبه عمومي نداشته ، چنين رسمي را ايجاب مي كرده است . ( 1 )

در اين شاهد تاريخي ، مي بينيم كه اگر خديجه در ميان زنان ، از نخستين مسلمانان است ، زناني از مدينه نيز در حين سفر به مكه و در آن فضاي رعب آور و خطرناك ، كه از سوي قبايل خود و نيز از سوي مشركان مكه در امنيت نبودند ، در فضاي حج ، به گسترش اسلام كمك نموده ، به مناسك حج روح حقيقي ، معنوي ، توحيدي ، هاجري و ابراهيمي بخشيدند .

3 ـ 1 ) ام سلمه و گره گشايي :

پيغمبر اسلام ( صلّي الله عليه وآله ) پس از آن كه در مدينه مستقر شد و آن حد از قدرت اجتماعي را به دست آورد كه بتواند سنت هاي كهن را بشكند ، براي گزاردن « حج نمونه » ، عازم مكه شد . آن حضرت در سال ششم هجرت ، وقتي با حدود 1200 تا 1300 نفر به سرزمين « حديبيه » رسيد ، مأموراني از مكه آمده ، گفتند : شما امسال حق حج رفتن نداريد وگرنه جنگ خواهد شد و بالأخره كار به عقد قرارداد « صلح حديبيه » كشيد و قرار شد پيغمبر آن سال را برگردد و از انجام حج منصرف شود و سال آينده ، آن هم براي سه روز به حج برود و بت پرستان سه روز اطراف خانه خدا را خالي كنند و در اختيار مسلمانان بگذارند .

وقتي اين مطلب تمام شد ، پيامبر فرمود : ما امسال گرچه احرام بستيم و در حال احرام ، قرباني نيز با خودمان آورديم ، اما نمي توانيم حج خود را تمام كنيم . بنابراين ، همينجا هركس قرباني اش را ذبح كند و از احرام به درآيد . با اين كه پيامبر چند نوبت به آنان فرمود : برويد و قرباني هاي خود را بكشيد و از حالت احرام بيرون آييد ، همه به آن حضرت خيره مي نگريستند و دستورش را اجرا نمي كردند . اين نكته ، مشكل بزرگي ايجاد كرد ( حتي بعضي گفتند كه ما در پيامبري او شك كرديم ) . پيامبر با اوقات تلخ ، به چادر « امّ سلمه » ( يكي از همسرانش ) رفت . امّ سلمه وقتي ناراحتي آن حضرت را ديد ، عرض كرد : يا رسول الله ، مطلب چيست ؟ پيامبر فرمود : مگر نمي بيني من به آن ها دستور مي دهم به فرمان خدا برويد ، گوسفندهايتان ، شترهايتان و قرباني هايتان را كه آورده ايد ، ذبح كنيد و از حالت احرام بيرون بياييد ، اما به فرمان خدا عمل نمي كنند .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . براي مطالعه بيشتر درباره پيمان عقبهة اول و دوم نكـ :

سبحاني ، جعفر ، فروغ ابديت ، ج1 ، صص 412ـ 411

جعفريان ، رسول ، تاريخ سياسي اسلام تا سال چهلم هجري ، مؤسسه در راه حق : 1366 ، صص 144 ـ 143


186


امّ سلمه گفت : اي پيامبر خدا ، اين كه راهش آسان است . شما اين بار بدون اين كه با احدي حرف بزنيد ، خودتان برويد و قرباني خود را ذبح كنيد ، ببينيد چه مي شود . پيغمبر پيشنهاد امّ سلمه را جالب يافت و همان را عملي كرد .

در اينجا ابن اثير در « كامل » نقل مي كند : با فاصله اي بسيار كوتاه ، مردم چنان براي قرباني هجوم آوردند كه گويي اين ها آنان نبودند كه در برابر دستور پيامبر مقاومت مي كردند .

از اين فقره به وضوح افتخار ديگري براي زنان در تاريخ اسلام ، در رابطه با مناسك حج ثبت مي شود ؛ زيرا هم به جايگاه والاي زنان مؤمن در پيشگاه پيامبر پي مي بريم و هم به حضور و مشاركت فعّالانه اين بخش از جامعه در عرصه هاي سياسي ، اجتماعي و عبادي و در نهايت تأييد شايستگي زنان براي مستشاري در سيره نبوي است . در اين فضا ، پيشنهاد دقيق امّ سلمه در سنت شكني فرهنگ حاكم و البته ناصواب ، نقش تعيين كننده اي ايفا مي كند .

4 ـ 1 ) توجه به زنان در سخنراني حَجّة الوداع :

از آنجا كه مراسم حج هنوز شكل واقعي خود را نيافته بود ، پيامبر اسلام ، در سال دهم هجرت ، از سوي خدا مأمور شد كه در آن سال ، در مراسم حج شركت كند و مردم را در عمل به تكاليف خود آشنا سازد و هرگونه شاخه هاي زايد را ببرد و حدود عرفات و منا و موقع كوچ را به مردم آموزش دهد . اين سفر كه با اعلان عمومي همراه بود ، شوق و علاقه فراواني را در دل گروه عظيمي از مسلمانان برانگيخت و به دنبال آن ، هزاران نفر در اطراف مدينه خيمه زدند . حج آن سال كه به « حجّة الوداع » مشهور است ، با عظمت ويژه اي برگزار شد .

از جمله نكات ماندگار آن حج ، سخنراني حضرت در راه عرفات ، در نقطه اي به نام « نَمِره » است . پيامبر نماز ظهر و عصر را در سرزمين عرفات با صدها هزار تن به جا آورد ، سپس خطبه تاريخي خود را در آن روز ، در حالي كه روي شتر قرار گرفته بود ، ايراد كرد و يكي از ياران ، سخنان او را تكرار كرد و به گوش ديگران رسانيد ؛ از جمله بندهاي اين سخنراني ، اين بود كه :

« هان ! اي مردم ، زنان شما بر شما حق دارند . شما نيز بر گردن آنان حق داريد . . . من در اين سرزمين به شما سفارش مي كنم كه به زنان نيكي كنيد ؛ زيرا آنان امانت هاي الهي در دست شما هستند و با قوانين الهي بر شما حلال شده اند . » ( 1 )

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . همان منبع ، ص464


187


اين فراز از كلام نبوي ، با مراجعه به آيات قرآن ، به نحو زير تفسير شده است : بنابراين ، حج گزار نظاره گر اين سخن خداي تعالي است كه فرمود : { . . . وَجَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً . . . } . ( 1 ) و خدا ميان شما دوستي و مهرباني قرار داد . ( و شاهد اين فرمايش او است كه : { . . . هُنَّ لِباسٌ لَكُمْ وَأَنْتُمْ لِباسٌ لَهُنَّ . . . } ؛ ( 2 ) « زنان لباسي برايتان هستند و شما براي آنها لباسي هستيد . » و اين گفته خداي تعالي را مي بينيد كه فرمود : { . . . وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِي عَلَيْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ . . . } ؛ ( 3 ) « براي آن ها ( زنان ) نيكويي ( حقوق مشروعي ) است ، چنانكه بر آن ها ( از طرف مردان ) است . » ( 4 )

حاصل اين بخش از سخن آن است كه :

اولاً : زنان از آغاز دعوت پيامبر اسلام ( صلّي الله عليه وآله ) تا ختم پيام او ، در حَجّة الوداع آن حضرت را همراهي كردند و مورد عنايت و توجه خدا و پيامبرش بودند و از نكاتي كه پيامبر مكلّف گرديد از آن ها به تصريح در ميان اعراب سخن به ميان آورد ، حقوق زنان بر مردان ( و به عكس ) بوده است .

ثانياً : زنان نيز همراه مردان ، از آن لحظه كه خطري آن ها را تهديد مي كرد ، در كنار خانه خدا با پيامبر خدا عهد مي بستند و در گسترش اسلام مؤثر بودند ؛ چنانكه در فضاي صلح حديبيه و سفر براي حج نيز حضور داشتند و در آن فضاي رواني نامطلوب حاكم بر ميان مسلمانان ، با حضور و راه حل هايشان ، مشكل گشا بوده و پيامبر خدا را ياري كردند و اين حضور فعال زنان از دستاوردهاي فرهنگ اسلامي و نبوي ؛ از جمله در مناسك حج بود .

2 ) زنان و حج در فقه شيعي

اگر عينيت و ظهور فرهنگ اسلامي ـ شيعي و پيام نبوي ، علوي و فاطمي را بايد در فقه و مناسك ديد ، در همين حيطه نيز معمولاً محدوديت هايي براي زنان فرض شده است كه هم مسأله سازند و هم توجيه آن ها دشوار است . اكنون به احكام بانوان در حج نگاهي اجمالي مي كنيم تا ببينيم زنان و نيز مردان ، نسبت به زنان چه تكاليف ويژه اي در اين ميدان دارند و مجموعاً نگاه اسلامي به زن از بُعد فقهي چگونه است ؟

پيش از هرگونه تحليل و داوري ، ابتدا خوب است مسائل فقهي مربوط به احكام زنان در

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . روم : 21

2 . بقره : 187

3 . بقره : 228

4 . جوادي آملي ، عبدالله ، جرعه اي از بيكران زمزم ، ترجمه و تحقيق : علي حجتي كرماني ، معاونت آموزش و پژوهش بعثه مقام معظم رهبري : 1371 ، ص174


188


حج را ببينيم . واضح است كه منعكس كردن همه احكام ، با حجم مقاله سازگار نيست . از اين رو تنها به چند مورد اكتفا مي شود :

در وجوب حج بر زنان ، همراه داشتن محرم شرط نيست ، بلكه ظنّ آنان به سلامت در سفر حج كفايت مي كند .

براي زنان ( 1 ) احرام در حرير و لباس دوخته جايز است ( 2 ) ( در حالي كه بر مردان حرام است ) .

شخصي مي پرسد : زني هستم كه مي توانم با كسب مخارج خود را متكفّل شوم . در ضمن ، مخارج رفت و برگشت حج را نيز دارم . ولي با رفتن من به حج ، شوهرم براي مخارج خود به زحمت مي افتد . وظيفه ام چيست ؟

امام خميني ( قدس سره ) پاسخ مي دهند : اگر به زحمت افتادن شوهر ، موجب حرج براي زن نباشد ، مستطيع است و بايد به حج برود و به زحمت افتادن شوهر مانع استطاعت زن نمي شود . ( 3 )

پرسش : اگر مهريه ام را از شوهرم بگيرم ، مي توانم با آن به مكه مشرّف شوم ، آيا حق مطالبه آن را دارم ؟

پاسخ : اگر شوهر تمكن دارد و مطالبه آن مفسده اي ندارد ، با فرض اين كه شوهر نفقه و مخارج را مي دهد ، لازم است مهريه را مطالبه كنيد و به حج برويد . ( 4 )

اگر قبل از طلوع فجر ، عمداً از مشعر خارج شود ، يك گوسفند بايد كفاره بدهد . اما براي زن و كسي كه از خطري مي ترسد و براي كودكان به طور مطلق ، جايز است كه پيش از طلوع فجر خارج شوند و جبران ( كفاره ) لازم نيست . ( 5 )

پرسش : زني هستم مستطيع ، ولي جهت انجام حج ، شوهرم اجازه سفر نمي دهد ، وظيفه بنده چيست ؟

پاسخ : در حج اجازه شوهر شرط نيست و براي شوهر نيز جايز نيست او را از رفتن به حج منع كند . ( 6 )

كسي كه محرم است ، اگر به زن اجنبي نگاه كند و مني از او خارج شود ، در صورتي كه توان مالي دارد ، يك بُدنه ( شتر ماده جوان پنج ساله ) و اگر وضع مالي متوسطي دارد ، يك گاو و اگر تنگ دست است ، بايد يك گوسفند كفاره بدهد . اگر مُحرم از روي شهوت به همسر خود نگاه كند و مني از او بيرون آيد ، يك بُدنه بايد كفاره بدهد . . . و اگر با شهوت زن خود را لمس

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . شهيد اول ، ابي عبدالله شمس الدين محمد بن جمال الدين مكي العاملي ، لمعه دمشقيه ، ج1 ، ترجمه محسن غرويان و علي شيرواني ، انتشارات دارالفكر ( چاپ شانزدهم ) : 1380 ، ص117

2 . همان منبع ، ص128

3 . امام خميني ، روح الله ، حج بانوان ، تدوين : حمزه اسفندياري شيرازي ، بي نا : 1374 ، صص 16 ـ 15

منبع همه پرسش ها و پاسخ ها ( كه از حضرت امام خميني است ) ، حج بانوان است .

4 . همان منبع ، ص23

5 . لمعه دمشقيه ، ج1 ، ص140

6 . حج بانوان ، ص33


189


كند ، بايد يك گوسفند كفاره بدهد . . . كفاره بوسيدن زن از روي شهوت يك شتر كشتني است . ( 1 )

پرسش : آيا زن حائض و نفساء ( زن در حال نفاس ) مي تواند غسل احرام انجام دهد ؟

پاسخ : غسل از زن حائض و نفساء نيز صحيح و مستحب است . ( 2 )

پوشانيدن صورت به نقاب و روبند و برقع براي زنان در حج از محرّمات است و پوشاندن قسمتي از صورت نيز جايز نيست . ( 3 )

پرسش : آيا بانوان در حال احرام مي توانند جوراب بپوشند ، يا بايستي روي پاي آنان مثل مردان باز باشد ؟

پاسخ : پوشيدن جوراب براي زنان مانع ندارد . ( 4 )

پرسش : اگر زن تكبيرة الاحرام يا قرائت را در نماز طواف بلند بگويد ، به طوري كه نامحرم بشنود ، جايز است يا خير ؟ و بر فرض عدم جواز ، آيا اعاده لازم است ؟

پاسخ : اشكالي ندارد . ( 5 )

طواف نساء در هر نسك ؛ چه حج باشد و چه عمره ، بر هر فاعلي ( حتي كودك نابالغ ) ، واجب است ، مگر در عمره تمتع . ( 6 ) و طواف نساء اختصاص به مردان ندارد و اگر زني آن را ترك كند ، مرد بر او حلال نمي شود ( 7 ) ( همانگونه اگر مرد ترك كند ، زن بر او حلال نمي شود ) .

سايه قراردادن بر بالاي سر ، براي مردان جايز نيست و براي زن ها و بچه ها جايز است و كفاره هم ندارد . ( 8 )

انسان ميان حلق و تقصير ( كوتاه كردن مو يا ناخن ) داراي اختيار است . وظيفه زنان تقصير است و نبايد حلق كنند . ( 9 )

از مجموع احكام بانوان كه بدان ها اشاره شد ، چند نكته برداشت مي شود :

اول : در تكاليف حج ، زنان راحت تر بوده و احكام سهل تري نسبت به مردان براي آنان مقرر گرديده است .

دوم : اگر در همه جوامع ، بحث خشونت مردان عليه زنان ، در ابعاد مختلف ( فيزيكي ، روحي ، رواني و حتي تعدّي با نگاه ها و چشم ها ) مطرح است و قابل بحث ، در كعبه كه حرم امن الهي است ، نه تنها خشونت فيزيكي ، كه حتي نگاه نارواي مردان عليه زنان نيز حرام است و

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . لمعه دمشقيه ، ج1 ، صص 155 ـ 154

2 . حج بانوان ، ص59

3 . همان منبع ، ص73 و 76

4 . همان منبع ، ص82

5 . همان منبع ، ص120

6 . لمعه دمشقيه ، ج1 ، صص134 ـ 133

7 . حج بانوان ، ص152

8 . امام خميني ( قدس سره ) ، روح الله ، مناسك حج ، بي نا و بي تا ، ص69

9 . لمعه دمشقيه ، ج1 ، ص145


190


نگاه از روي شهوت ، از محرّمات احرام به شمار مي آيد .

سوم : حقوق و آزادي هاي زنان نسبت به همسر شرعي ، در مقايسه با غير حج ، بسيار بالا است . زن مي تواند ، در صورت استطاعت ، بدون اذن شوهر ( اگر مفسده نداشته باشد ) به حج برود و حتي در حال احرام ، نبايد نيازهاي جنسي او را پاسخ بگويد و . . . .

زنان عالم مي توانند در حج ، آگاهي هاي لازم را نسبت به همه چيز و از جمله شرايط بانوان در كشورهاي مختلف كسب كرده ، هماهنگي هاي لازم را براي رفتن به سوي فضاي مطلوب به عمل آورند .

چهارم : زنان ، در احكام پوشش و ترابط با مردان نيز نسبت به زمان ها و مكان هاي ديگر ، از آزادي هاي مطلوبي برخوردارند ، تا جايي كه حتي پرسيده شد ، در صورتي كه زن يقين دارد در حال طواف در محدوده معين ( ميان خانه و مقام ) با اجنبي برخورد مي كند ، آيا باز هم واجب است در محدوده معين طواف كند ؟ امام خميني پاسخ دادند : آنچه ذكر شد ، عذر نيست . ( 1 )

پنجم : چنانكه پيشتر اشاره شد ، در تأسيس اركان حج ، حركات بانوان ( هاجر ) تعيين كننده بود . در فرهنگ اسلامي نيز در حج تمتع و در هر نسك ( غير از عمره تمتّع ) ، طوافي به نام زنان ، جزو اعمال منظور شده است و آثار عدم توجه به طواف نساء و نماز خاص نيز بسيار سنگين است .

با اين نگاه مي توان به اين استنباط كلّي رسيد كه ، اگر گفته مي شود در فقه اسلامي ، تكاليف شاق براي بانوان در نظر گرفته شده و براي مردان امتيازات فراوان منظور گرديده است ، ( جدا از صحّت و سقم اين مدعا كه جاي چند و چون فراوان دارد ) ، به راحتي مي توان ادعا كرد كه در مجموعه احكام حج ، هم تكاليف زنان از مردان سبك تر است و هم محدوديت ها و سختگيري ها بر مردان نسبت به زنان بيشتر است و اگر قرار است حج ابعاد تربيتي ، نتايج اخلاقي ، آثار روحي و رواني و عبادي مطلوب داشته باشد و آدميان را براي زندگي در غير محيط حج ( اجتماع ) بسازد ، در آن صورت جامعه متأثر از فضاي حج ، جامعه اي امن و مطلوب براي زنان خواهد بود .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1 . حج بانوان ، ص90


191


د ) جمع بندي و نتيجه گيري :

در پايان نوشتار ، بر بعضي از نكات ، به عنوان محصول بحث تأكيد مي شود :

1 ) اگر امروزه بانوان و بهويژه نسل جوانِ آنان ، از دين و دينداران توقّع دارند كه به رسميت شناخته شده و در مقابل مردان مورد تبعيض و ستم قرار نگيرند ، فضاي حج از بدو تأسيس ، از عصر هاجر و ابراهيم تاكنون ، زنان را در كنار مردان ، از حقوق يكسان برخوردار كرده و شؤون انساني و جنسي هر دو را به خوبي در نظر گرفته است . از اين رو ، حركت هاجر ، مانند اقدامات ابراهيم ، اركان حج را مي سازد و در عصر حاضر نيز در اعمال حج ، « طواف النساء » را داريم كه نام زنان را در احكام حج به صورت برجسته مطرح كرده و پاسخ مطلوبي است بدان ها كه تمامي احكام ديني را با ادبيات مردسالارانه تعبير و تحقير مي كنند .

2 ) اگر مرد به جهت توان جسمي بيشتر نسبت به زن ، اين امكان را دارد كه در مواردي به حقوق زن بتازد و آن را ناديده بگيرد ، فضاي حج ، محيط امني است كه آزادي هاي مطلوب براي زنان منظور شده و از طرف مقابل براي مردان در نگاه و . . . محدوديت هاي جدي در نظر گرفته اند ، تا زنان به راحتي و با آرامش بتوانند به درگاه خدا عبادت كنند .

3 ) اگر از وظايف هر مسلماني دعوت و آگاهي بخشي به سايرين و از جمله مسلمانان است ، آيا بهتر نيست كه زنان مسلمان با همديگر تعامل و ارتباط داشته باشند ؟ اينجاست كه زنان عالم مي توانند در حج ، آگاهي هاي لازم را نسبت به همه چيز و از جمله شرايط بانوان در كشورهاي مختلف كسب كرده ، هماهنگي هاي لازم را براي رفتن به سوي فضاي مطلوب به عمل آورند .

4 ) اگر زنان به خاطر محجوريت هاي مختلف ، در مسابقه با مردان عقب مانده و حتي به نقص عقلي و جسمي كشانده شدند ، سفر حج بستر خوبي است تا زنان پختگي هاي لازم را به دست آوردند و با يافتن ديدي وسيعتر در سفر ، به جايگاه خود وقوف يافته و براي جبران عقب ماندگي ها ، به چاره جويي بپردازند .

5 ) اگر آدميان براي رسيدن به كمال بايد به چهار ارتباط توجه داشته و پاسخ مطلوب براي هر يك از آنها بيابند : « ارتباط با خود » ، « ارتباط با خدا » ، « ارتباط با طبيعت » و « ارتباط با ديگران » ، محيط حج و مهاجرت براي اجراي مناسك حج ، براي زنان اين فرصت را ايجاد


192


مي كند كه هم خود را بهتر بشناسند ، توانايي هاي خود را محك بزنند ، براي خود تصميم بگيرند ، به تنهايي طواف كنند و اعمال انجام دهند و . . . و هم با خداي خود در خانه خدا ، كعبه ، ارتباط ويژه بگيرند و ابعاد معنوي را بهتر از هر جاي ديگر تقويت كنند ؛ و هم فضاي طبيعي جديدي را تجربه كنند و با گرما و آب و هواي محيطي ديگر انس گرفته ، مدارا كنند و نيز علاوه بر ابعاد فردي ، در ارتباط با ديگران ، به تقويت ابعاد جمعي و گروهي خود بپردازند . به عبارت ديگر ، حج و مناسك آن ، محيط مناسبي است كه زنان براي رسيدن به كمال ، به هر چهار ارتباط ضروري براي خود ، پاسخ مناسب دهند و گامي به پيش روند .

6 ) اگر ابعاد سياسي حج نيز اهميت داشته و برائت از مشركان ، از لوازم مراسم حج باشد ، در اين ميدان نيز زنان مانند مردان ، در كنار ساير مسلمانان به نفي شرك ، ظلم و ستم و استعمار نشسته و فريادهاي ظلم ستيزانه خود را در كنار خانه خدا ، عليه ستمگران عصر ، سرداده و اين بُعد را نيز تقويت مي كنند .

پي نوشت ها



| شناسه مطلب: 83433