بخش 10

حج در ادیان

ميقات حج - سال شانزدهم - شماره شصت و يكم - پاييز 1386

حج در اديان

برگرفته از دائرة المعارف تركيه

قديري تليك

زيارت اماكن مقدس ، با انگيزة الهي يا قصد قربت, يكي از اركان پنجگانه در اسلام است .

واژة « حج » در زبان عبري « حگ » است ؛ به معناي عيد . اين
واژه از ريشة « ح » و « گ » به معناي « پيرامون چيزي گشتن و طواف كردن » است .

حج يا حگ ، از تعابير قديمي زبان سامي بوده وغير از زبان
عبري ، در زبان هاي آرامي و صائبي نيز وجود داشته است . معناي اصلي اين
لغت ، پيرامون چيزي طواف كردن و دور زدن و حلقه وار اطراف آن را گرفتن
است .

حج ، در زبان عربي به معناي رفتن ، رو آوردن و زيارت كردن
است و در اصطلاح فقهي ، به مجموعه اي از اعمال و مناسك گفته مي‌شود كه مسلمان
مستطيع بايد در زمان معين به جا ‌آورد . اين اعمال شامل زيارت كعبه ،
عرفات ، مزدلفه ، منا و انجام وظايف عباديِ خاص در اين مكان ها است . كساني كه
اين عبادت را انجام مي دهند ، در عربي « حاج » ( جمع ؛ حجاج ) و در تركي « حاجي »
ناميده مي‌شود .

حج در اديان پيش از اسلام

در اصلِ حج ، باور و اعتقاد
به « تجلّي الوهيت در يك مكان » نهفته است . اماكني كه از ديدگاه اديان ، مقدس
شمرده مي شوند ، از لحاظ مكاني با جاهاي ديگر تفاوتي ندارند ، ولي در اينجا تجلّي
الوهيت ، يا وقوع حادثه‌اي مرتبط با اعتقاد و باور مردم و يا ارتباط تنگاتنگ اين
مكان با شخصيتي ديني ، آن را از اماكن ديگر متمايز مي سازد و به آن قداست
مي‌بخشد .

همچنين اسرارآميز و خوفناك بودن چنين
مكان هايي ، از عناصر قداست‌بخش آن است . پس انسان ، مكان مقدس را ، نه
انتخاب ، كه كشف مي كند .

انسان دين مدار بر مكان هاي مقدس ، نگاهي متفاوت
دارد و معمولاً آن را با سنگ‌چين ها يا خاربست هايي ، از اماكن ديگر جدا
مي‌كند . اين جداسازي ، تنها براي نشان دادن تقدّس مكان نيست ؛ بلكه آن ها
نشانه‌ها و موانع موجب مي شود كه افراد بي‌توجه و بدون آمادگيِ وارد حريم آن
نشوند ؛ روشن است كه ورود به صحن مقدسي ، آداب ويِِژه و متعدد دارد . اهميت آستانة
خانه يا معبد نيز از همين جا نشأت مي‌گيرد . [ 1 ]

واژة مكان مقدس وسنت زيارت چنين جايگاهي ، درطول تاريخ و
در همة ملت ها وجود داشته است . زيارت اماكن مقدس ، براي كسب منافع مادي ، معنوي و
اخلاقي صورت مي‌گيرد ؛ منافعي كه از ناحية قدسيت آن مكان براي شخص زائر حاصل
مي‌شود . [ 2 ]

حج در حقيقت اين است كه شخص از سرزمين خود ، به طرف مكان
مقدس يا معبدي مسافرت نمايد . در اين صورت ، در مقابل زحمتي كه متحمّل شده ، انتظار
دارد كه منافع مادي و معنوي بسياري به دست آورد ، از رفع مشكلات جسمي ، تا حيات
ابدي . [ 3 ]

در تمام اديان قبيله‌اي ، ملي يا جهاني ، اماكن مقدس وجود
داشته و زيارت آنها مرسوم بوده است . در خاور نزديك از 2000 سال قبل از ميلاد ،
جايگاه هاي حج وجود داشته است ؛ به خصوص در سرزمينهايي كه داراي تمدن
بوده‌اند .

نيپور [ 4 ] در بابل و نينوا [ 5 ] در عاشور ، مراكز زيارتي بوده‌اند . از اوراق
به دست آمده Mari نيز اينگونه برمي‌آيد كه در قرن 18 قبل از ميلاد ، معبد سين [ 6 ] در حاران و معبد بليت اكاله [ 7 ] در قاتنا [ 8 ] از زيارتگاه‌هاي مشهور بوده‌اند .

در عصر برنز در معبد بائولتيس [ 9 ] در بيلاس [ 10 ] هداياي بسياري وجود داشت كه از مصر آورده
شده بود .

در ميان سومريها معبد انليل [ 11 ] كه در نيپور واقع شده بود و در ميان ساميها معبد اشتار [ 12 ] در نينوا شهرت داشت . بعد از سومر نيز ، گذرگاه‌هاي مقدس به وجود آمد . بتهاي
اساگيل [ 13 ] و ماردوك [ 14 ] هم بتهايي بوده‌اند كه زائران براي زيارتشان راه هاي دور و نزديك را
مي‌پيمودند .

در تاريخ چين كهن ، اولين مراكز حج ، پنج كوه بوده‌اند با
نامهاي : سانگ‌شان [ 15 ] تاي‌شان [ 16 ] هُواشان [ 17 ] ، هنگ‌شان [ 18 ] و نونياشان [ 19 ] كه هم تائوئيست ها و هم بودائي ها
بر فراز اين كوه ها معابدي براي زيارت مي‌ساختند و همين معابد بعدها از مراكز
مهم حج براي پيروان اين اديان گرديدند .

علاوه بر اين در آيين بودا ، مراكز بزرگ و جديدي براي حج
به وجود آمد ؛ معابدي كه وقف بودا و بودائيان شده بود و نامهايشان عبارت بود از : ووتاي‌شان ، [ 20 ] او مي شان ، [ 21 ] پوتوشان ، [ 22 ] چيوهُواشان . [ 23 ]

مهم‌ترين اين معابد « وو تاي شان » در شمال شرقي چين بود
كه پنج تپه را شامل مي‌شد .

صدها سال است كه نه تنها از چين ، بلكه از ژاپن ،
مغولستان ، مانچوريا ، آسياي ميانه و هندوستان ، زائران بسياري براي برپايي مراسم حج
ويژة بودائيان به اين مكان مي‌آيند .

در مراسمي كه در پاييز برگزار مي‌شود ، حاجيان در حالي
كه لباس هاي زرد و قرمز بر تن دارند و چوبهاي بخور و كاسه‌ها را در دست
گرفته‌اند ، در گروه‌هاي ده تا پانزده نفري ، بي‌صدا عبادت مي‌كنند . ( مديتاسيون ) تنها
از گياهان تغذيه مي‌شوند ، در طول اين مسافرت طولاني ، توبه مي‌كنند و موقع رسيدن به
محل حج ، شست و شو مي‌نمايند و وارد معبد مي‌شوند . اين عبادت و رياضت ، تا زمان برگشت
به سرزمينهاي خود ، ادامه مي‌يابد .

عبادت حج در هندوئيسم نيز وجود دارد . همزمان با استيلاي
آريايي ها بر شبه جزيرة هند ، و ايجاد معابد هندوها ، تعداد مكان هاي زيارتي
بيشتر شده است . در قرون وسطي رفتن به سرزمين‌هاي دور به قصد حج ، مرسوم بوده است . در
جنوب خليج كومورين ، [ 24 ] در شرق ، اُِِرسيا ، [ 25 ] در غرب كاتهياوار [ 26 ] و هيماليا ، مكان هاي حج محسوب
مي‌شده‌اند . زيرا محل عزلت‌گزيني روحانيون بوده‌اند .

در اين حج ، غسل و طواف از عناصر اصلي به شمار مي‌آيند . در عقايد هندوئيسم ، زيارت بنارس [ 27 ] و غسل در نهر گانژ ، [ 28 ] حيات مجدد پس از مرگ و داخل شدن در زمرة
اهل سعات را بشارت مي‌دهد .

حج در بوديسم در مكانهايي انجام مي‌شود كه يادگارهاي
بودا را در خود دارند . يكي از مريدان بودا به نام آناندا ، [ 29 ] به سفارش بودا وظيفه داشت كه پس از مرگ ، خاكستر بدن او را در استوپا [ 30 ] ( اماكني كه يادگارهاي بودا در آن نگهداري مي‌شود . ) مخفي كند . پس از مرگ بودا ،
خاكستر بدن او به هشت قسمت تقسيم شد ، بعدها دو قسمت ديگر از آن نيز جدا شد و در ده
استوپا نگهداري گرديد .

سلطان آشوكا [ 31 ] اين استوپاها را كه به همان شكل حفظ شده بودند ، بازكرد و خاكسترها را به 48 قسمت
تقسيم نمود ( و در مكان هاي متعددي قرار داد . )

غير از خاكستر بدن بودا ، آيين بودايي ، دو ميراث ديگر هم
از او دارد : يكي اشيايي كه از او به جا مانده ، مانند ظرف صدقه‌اي كه از آن استفاده
مي‌كرده و جاي پاها و نشانه‌هايي كه از خود به جاي گذاشته و ديگري مجسمه‌هايي كه
مانند ستوپاها يادآور بودا هستند ، امّا خاكسترهاي بدن بودا را در خود
ندارند .

در بوديسم ، قديمي‌ترين سندهاي مربوط به حج ، دستورات
سلطان آشوكاست . آشوكا مي‌گويد كه در همين سال حكومتش ، سفري براي يافتن
حقيقت [ 32 ] انجام داده و به مكاني كه بودا روشنايي كسب
كرده ، رفته است . يعني به « بودهاجايا » . [ 33 ] از آن روز تا كنون بودهاجايا مهم‌ترين جايگاه حج براي بودائيان بوده
است .

مكان هاي ديگري كه بودائيان به عنوان حج زيارت
مي‌كنند ، عبارت‌اند از ، سيدهارتهاگوتاما [ 34 ] در پنال ( محل تولد بودا ) [ 35 ] پارك گوزن [ 36 ] كه در نزديكي هاي بنارس واقع است . ( بنارس اولين مكاني است كه بودا در آن
سخنراني و موعظه كرده است ) و كوشيگاراتا [ 37 ] در اوتارپردادش [ 38 ] كه محل رسيدن به نيروانا [ 39 ] يعني مرگ بودا مي‌باشد .

ولي هيچ يك از اين مكاها براي بودايي ها جايگاه
معنوي بودهاجايا را ندارد ؛ زيرا بودها جايا ممثّل زايش بوديسم است .

علاوه بر اين از هندوستان تا سريلانكا هر چه كه از بودا
به جا مانده است و مكانهايي كه معتقدند بودا آنها را زيارت كرده است ، اكنون به
عنوان مراكز حج بودايي شناخته مي‌شوند .

كساني كه اين مراكز را زيارت مي‌كنند ، سه دسته‌اند . گروه اول كساني كه مي‌خواهند نيروي سحرآميز موجود در اين مكانها را به دست آورند ؛
گروه دوم كساني كه زيارت را مرحله‌اي براي رسيدن به بودا و راهي كه به روشنايي
مي‌انجامد ، مي‌دانند ؛ و گروه سوم آنان كه مي‌خواهند با اين زيارت ارزش و اعتباري
كسب كنند .

در اين دنيا حجي كه با رو آوردن به بودا آغاز مي‌شود ،
با رسيدن انسان به درك صحيح [ 40 ] كه همان حج دروني است ، به بالاترين مرتبة
خود مي‌رسد .

در اعتقادات ژاپني ، كوه ها وطن خدايان هستند . بنابراين دامنة كوه ها صدها سال است كه جزو مكانهاي زيارتي است . از هفت قرن پيش
تا كنون دامنه كوه ها در ميان بودائيان نيز به عنوان مكانهاي حج زيارت شده
است .

در رسوم ژاپن ، مكانهاي متعددي براي حج وجود دارد كه
متعلق به شينتوها و بودائيهاست . حج ژاپني‌ها ، [ 41 ] زيارت كردن منظم و متوالي مكانهاي زيارتي است كه در بخشهاي مختلفي از كشور
پراكنده‌اند .

نوعي حج هم وجود دارد كه در آن تنها يك محل زيارت
مي‌شود .

معبدي كه در ايسه واقع شده است ، مركز حج شينتوها
مي‌باشد . كه براي والاترين خداي شينتوئيسم زندگي مي‌كنند .

در ادوار ديني مختلفي كه تا قبل از روم هلنيست در مصر
وجود داشت ، عبادت حج همواره مرسوم بوده است . عمده‌ترين مكان هاي حج « ددو » [ 42 ] يا « بوسپريس » [ 43 ] ( خانة اوسيريس ) در دلتا و همچنين « بوباستيس » [ 44 ] در دلتا بود كه معبد خدايان كله‌گربه‌اي در آنجا واقع شده است .

بنابر گفتة هزدوت ، شمار كساني كه براي عيد بزرگ به
بوباستيس مي‌آمدند ، بالغ بر هفتصد هزار نفر بوده است .

آبدياس [ 45 ] يا آبدو [ 46 ] ، در مصر فوقاني از اهميت بيشتري نسبت به
ساير مكان ها برخوردار است . در اين مكان كه سر اوسيريس در آن واقع است ، اسرار
اوسيريس را جشن مي‌گرفتند و اعتقاد داشتند كه با زيارت اين مكان به سعادت اخروي
مي‌رسند .

بعدها دشت آمون [ 47 ] - كه امروز سيوا [ 48 ] ناميده مي‌شود – از مراكز مهم حج در گرديد . در دوران پتولم‌ها [ 49 ] هم آيين سراپيس [ 50 ] رونش پيدا كرده بود و زيارتگاه ممفيس [ 51 ] اهميت خاصي داشت .

در سوريه نيز بيلابس ، [ 52 ] آفاكا ، [ 53 ] بعلبك, « هليوپوليس تير » [ 54 ] به خصوص هيراپوليس [ 55 ] مهم‌ترين مراكز حج به شمار مي‌آمد . در
دوران روميها, توريست هاي‌ بسياري‌ از كشورهاي دور براي زيارت اين مكانها
مي‌آمدند . هر كس كه به زيارت هيراپوليس مي‌آمد, بايد قبل از ورود به شهر, براي
زيارت حج, موها و ابروهايش را كوتاه مي‌كرد .

طواف كردن يك معبد يا سنگ مقدس, در ميان اعراب قبل از
اسلام نيز رايج بود . ( DB,1,511 ) .

تورات تمام مردان يهود را وادار مي كرد كه هر سال سه
بار در قدس, بارگاه يحوه [ 56 ] حضور يابند . [ 57 ] در سه عيد فسح ( فتير ) , [ 58 ] چاوت ( هفته‌ها ) [ 59 ] و سوكوت ( سايبانها ) . [ 60 ]

در ساختار سنتي يهوديت ، كلمة hag ، حج و عيد ديني را به هم مرتبط مي‌ساخت . اعياد مهم ديني با
جايگاه‌هاي عبادت مرتبط بودند و حاوي گردش‌گري مذهبي نيز بودند .

اساساً حج سنتي در زبان عربي Aliyyah leregel ( قدم زنان خارج شدن ) نامگذاري مي‌شود . حج از زماني
كه يهوديان ملتي مستقل شدند ، سازماندهي شد و از مردان خواسته شد كه در سه عيد به
قدس بروند .

مكان هايي كه در آيين يهود به عنوان حج زيارت
مي‌شوند ، سه دسته‌اند :

1 ) مكان هايي كه در قدس و اطراف آن پديد آمده ، صاحب ويژگي‌هاي تاريخي‌اند و
در تاريخ كتاب مقدس ذكر شده‌اند .

2 ) مقبرة دانشمنداني كه نام هايشان در تلمود و كابالا آمده و عموماً در
جليله واقع شده‌اند .

3 ) مراكز مختلفي در اسرائيل كه براي دانشمندان دياس پورا [ 61 ] ( محل‌هاي زندگي يهوديان خارج از فلسطين ) و زاهدان نذر شده است .

مكان هايي كه در عهد عتيق ذكر شده‌اند ، بعدها براي
شخصيت هاي مهم روي داده ، نام برده شده‌اند . در زمان حضرت ابراهيم شكم ، [ 62 ] بيت ايل ، [ 63 ] حبرون يا مامده [ 64 ] ،
بيرشبا [ 65 ] ، ‌بيرلاهاي روي ؛ [ 66 ] در زمان حضرت يعقوب پنيل ، [ 67 ] بيت ايل [ 68 ] و شكم از اين مكان ها هستند .

محلهاي نام برده ، معمولاً مرتفع و داراي منابع آب
بوده‌اند . از سوي ديگر محل دفن شخصيت هاي بزرگ چون حضرت ابراهيم ،
ساره ، اسحاق و يعقوب نيز در حبرون زيارت مي‌شد .

در دوران حاكمان با فتح كنعان ، زندگي ثابت شروع شد . قربانگاه ها نقش هاي متنوعي را ايفا كردند و از لحاظ محلي و قبيله‌اي ، بين
اقوام مختلف ، مكان هاي زيارتي متعدّدي ايجاد شد .

امّا حج به معناي واقعي ، اولين بار در سيلو [ 69 ] انجام شد . [ 70 ] در سيلو كه صندوق عهد هم در آن قرار داشت ،
هر سال عيد رب جشن گرفته مي‌شد . دختران جوان در باغ ها مي‌رقصيدند و
الكانا [ 71 ] هر سال براي قرباني به آنجا
مي‌رفت . [ 72 ] عبادت در سيلو تا زمان تخريب آن به دست
فلسطي‌ها ادامه داشت . در دوران پادشاهي ، دو گونه زيارتگاه وجود داشت . يكي قربانگاه
بيت ايل و دان و ديگري قدس كه هم صندوق عهد در آن قرار داشت و هم معبد
بود .

پس از تكميل معبد سليمان نيز جشن سه عيد آغاز شده
است . [ 73 ]

سخنان پروبوآم [ 74 ] در زمينة حج نيز بر اهميت معبد قدس تأكيد دارد . [ 75 ]

كشش و جذابيت خاص قدس ، و نيز واكنش‌هاي پيامبران نسبت
به قربانگاه‌هاي جدايي طلب ، مهم‌ترين رويدادهايي بود كه زمينه ساز مركزيت عبادت
گرديد . ولي براي رسيدن به اين هدف ، وجود يك حاكم نياز بود . به همين دليل حزقيل از
قرن هشتم به بعد مردم را براي جشن پرشكوه پاسكاليا [ 76 ] به قدس فراخواند . [ 77 ]

رفرم اصلي بعد از يافتن تثنيه در سال 621 از طرف پادشاه
يوشيا [ 78 ] انجام شد . زيارت قدس بعد از تخريب معبد هم
ادامه داشت . [ 79 ]

در يهوديت الوهيت [ 80 ] و ياهويست [ 81 ] كه قوانين باستاني يهود را تعيين كرده
بودند ، بر ضرورت برپايي سه جشن تأكيد مي‌كردند : در سال سه بار بايد براي من جشن ( hag ) بگيري . تمام مردان تو در طول سال بايد سه بار در
حضور رب ( Yahava ) حضور يابند . [ 82 ]

با اينكه فرمان انجام حج متوجه مردان بود ، امام همان
گونه كه در زيارت سيلو تجلي يافته بود ، رنگ خانوادگي به خود گرفته بود .

از ميان سه عيد يهود ، مهم‌ترين آنها عيد سوكوت بود . الكانا در اين عيد به سيلو مي‌رفت . سوكوت تا زمان مورخ يهودي ، جوزف ، بزرگترين و
مقدس‌ترين عيد عبري ها بود . اساسي‌ترين مراسم اين جشن ، برپا ساختن
سايبان ها بود كه در اواخر دوران اسارت مرسوم شده بود . [ 83 ]

در اين سه عيد كه حج هم برگزار مي‌شد ، از آنجا كه دست
خالي رفتن مناسب نبود ، هر كسي بر اساس بركتي كه خداوند به او عطا كرده بود ، موظف
بود به اندازة توانش هديه‌اي براي معبد بياورد . حجاج معمولاً هدايا را خودشان تهيه
مي‌كردند ، فقط به نظر مي رسد تدارك قرباني معبد ، سازماندهي تجاري مشخصي داشته
است . [ 84 ]

بعد از اشغال بابل ، معبد بازسازي شد و حج سال 515 با
عيد فسيح از سرگرفته شد . [ 85 ] جشن سوكوت با شكوه تمام برگزار
شد . [ 86 ] به مرور زمان ، چون ضوابط مربوط به حج و
اهميت رعايت آن نمايان‌تر شد ، بعد تقوا در حج تجلي بيشتري يافت . [ 87 ]

شكل حقوقي و كلي حج كه در سفر خروج و تثنيه مطرح است ،
در ميشنابه شيوه‌هاي سنتي با توضيح و تفصيل بيشتر بيان شده است .

حج تنها بر مردان واجب بود . زنان ، اسرا ، معلولين ،
نابينايان ، بيماران ، سالمندان ، يتميان و كودكان از اين عبادت معاف بودند . [ 88 ] بر اساس آنچه در انجيل لوقا آمده است ، [ 89 ] كودكان پس از رسيدن به 12 سالگي و هنگامي كه بتوانند از مادرشان جدا شوند ، [ 90 ] مي‌توانند در اين مسافرت شركت كنند .

در اين اعياد ، مردم از يك ماه قبل آموزش هاي لازم
را مي‌ديدند . پانزده روز مانده به عيد ، يك دهم گله‌ها جدا مي‌شد ، ماليات ها
جمع‌آوري و در طول عيد براي مصارف مشترك از خزانه معبد برداشته مي‌شد . براي امنيت و
ديگر ملزومات حجاج آمادگي‌هاي لازم را تدارك مي‌ديدند . ميادين و كوچه‌هاي شهر را
آماده و خيابانها را تعمير مي‌كردند . چاه‌ها لايروبي و پلها مرمت مي‌شد .

هفتاد سال پس از ميلاد ، بعد از تخريب معبد ، مراسم حجي
كه مربوط به معبد بود ، از بين رفت . اما زيارت ارض مقدس يهوديان ادامه داشت . خاطرات
گذشته و آروزي برگشت به آن سرزمينها و قبور برزگان يهودي در آن مكان ها ،
يهوديان را به آن سرزمين مي‌كشيد .

در قدس « ديوار گريه » كه به اعتقاد آنها باقي ماندة معبد
سليمان است ، از مكانهاي مهم زيارتي شد . علاوه بر قدس ، مكانهاي زيارتي يهود از اين
قرار است : قبور : زبولوم [ 91 ] در سيدون ، [ 92 ] رابي ( خاخام ؟ ) مير [ 93 ] در تيبرياس ، [ 94 ] در مروم ، [ 95 ] پيامبر هوشئا [ 96 ] در سادف ، [ 97 ] بني‌ساموئل در سامويل ، [ 98 ] راحل [ 99 ] در بيت اللحم ، داوود در قدس ،
ناهوم [ 100 ] در اطراف موصل ، عذرا در باسوراح [ 101 ] نزديك كورنا ، [ 102 ] حزقيل در بابل ، دانيال در كركوك ، استرو [ 103 ] موردكاي [ 104 ] در همدان يراميا [ 105 ] در فوستات [ 106 ] و غارايليا در تپة كارمل . [ 107 ]

اصول و آداب حج يهوديان ، توسط علماي يهود تثبيت شده ودر
ميشنا بخش مستقلي را به خود اختصاص داده است . رابي يوهانان بن زكاي [ 108 ] نيز حج را تشويق كرده است .

از آنجا كه ديگر معبدي وجود نداشت ، عمل قرباني كردن حذف
شده بود ، امّا به اهميت خود باقي بود . رابي گاماليل دوم ، دعا براي تجديد قدس را نيز
به مراسم افزوده بود .

در سال 1211 ، سيصد نفر از رابيهاي غربي براي مراسم حج
به فلسطين آمدند . امروزه نيز در روزهاي مشخصي ، يهوديان اين مكان ها را زيارت
مي‌كنند . اعتقاد آنان اين است كه اين زيارتها برايشان شانس مي‌آورد و
بدشانسي ها را از بين مي‌برد .

از اعمالي كه در مراكز حج انجام مي‌شد مي‌توان دعا ، به
جا آوردن نذر ، نوشتن خواسته‌ها و آرزوها بر كاغذ و قرار دادن در اين مكانها و . . . را
نام برد .

غير از ديوار گريه و ديوار غربي معبد سليمان ، زائران در
ساير مراكز ، از مقدسين التماس شفاعت و دعا مي‌كنند .

در عهد جديد يهود ، حج جايگاه مشخصي ندارد . بنابر انجيل
لوقا حضرت مسيح تنها يكبار در عيد براي حج به فلسطين رفته است . [ 109 ] ولي انجيل يوحنا مي‌گويد حضرت عيسي
هر سال در اين مراسم شركت مي‌كرده است . [ 110 ]

در باور مسيحيت ، حضرت عيسي با آخرين سفرش به قدس ، حج
اسكاتولوژيكش [ 111 ] را به شهر خدا انجام داده و پادشاهي خدا
را شروع كرده است .

مسيحيان اوليه نيز مانند يهوديان معبد قدس را زيارت
مي‌كردند . [ 112 ] با اين حال كليسا مي‌خواست معبد تازه‌اي
بسازد .

بنابر گزارش اپيفون ، [ 113 ] در هنگام سفر پادشاه هادريانوس [ 114 ] در سال 130 ، قدس ويرانه‌اي بيش نبود . تنها چند
خانه ، و يك كليساي كوچك در نزديكي محل تجمع شاگردان حضرت مسيح . ( خانه‌اي كه بعد از
عروج مسيح به آسمان ، آنجا جمع مي‌شدند . ) باقي مانده بود . اين كليسا بعدها كليساي
سيون [ 115 ] و زيارتگاه حاجيان مسيحي شد .

به گفتة اوريگن [ 116 ] كه از سال 216 به بعد ، عموماً در آن سرزمينها حضور
داشته ، غاري در بيت اللحم ( محل تولد مسيح ) و مكان به صليت كشيده شدن آن حضرت در
گولگوتا ، [ 117 ] زيارتگاه مسيحيان بوده است .

در زمينه توسعه يافتن حج در قدس ، بيش از انگيزه‌هاي
ديني ، تأثير كنستانتين [ 118 ] اول مشهود است . او با ساختن كليساهاي
متعدد در جابه‌جايي قدس ، توجه مسيحيان بسياري را به زيارت مكانهاي مقدس جلب كرد ؛
مكان هايي كه مسيح در آنها متولد شده ، زندگي كرده ، و به صليب كشيده شده
بود .

در كنار زيارت قدس ، زيارت بارگاهها و حتي راهباني كه در
معابد زندگي مي‌كردند ، نوعي حج محسوب مي‌شد .

و همچنين زيارت كليساهايي كه برقبور شهدا و اوليا بنا
شده بودند .

پراكندگي خاستگاه‌هاي حج در مسيحيت شرقي از فلسطين ، محل
تولد و تبليغ مسيح آغاز مي‌شود و تا مصر ، مهد زندگي عبادي عيسي ادمه
مي‌يابد .

در يهوديت قديم و دوران اولية مسيحيت ، معني حج يكي بود . با اين تفاوت كه در بني‌اسرائيل ، زيارت اين معبد ، سه بار در سال اجباري بود ، اما
مسيحيان عقيده دارند كه حضرت عيسي اين كار را در آخرين سفر خود به اين معبد انجام
داده است . بنابراين حج در مسيحيت ، گروهي و جمعي نيست ، بلكه سفري است كه انسان متدين
براي رفع حوائج فردي خود به جا مي‌آورد .

در مسيحيت ، حج ، زمان مشخصي ندارد ، امام عموماً اين كار
در سنين جواني انجام مي‌شود . كسي كه به قدس مي‌رسد ، احساس مي‌كند كار بزرگي در
زندگي خود انجام داده است . وقتي به محل مرگ و حيات عيسي نگاه
مي‌كند ، آرزو مي‌كند كه اي كاش او هم در همين مكان بميرد .

در زبان ارمني كلمة ماهدسي [ 119 ] به كسي گفته مي‌شود كه ديدن آتش روشن شده در قدس ،
در عيد پاسكاليا ، و مرگ را ، همزمان تجربه كند . اين كلمه به كسي كه از حج قدس برگردد
نيز اطلاق مي‌شود .

حجاج روسيه كفش هاي سفيد با خود به قدس مي‌برند و
در حالي كه آنها را به خود بسته‌اند ، در نهر اردن خود را شست و شو مي‌دهند . نهر
اردن همان جايي است كه حضرت عيسي در آن غسل تعميد انجام داده
است .

ديگر مسيحيان شرقي ، كفن هاي سفيدشان را ، روز جمعه ،
روز به صليب كشيده شدن عيسي روي قبر او مي‌گذارند .

حجاجي كه گروهي به قدس مي‌روند ، در هنگام بازگشت
به شكرانة اين توفيق ، در كليسا به دعا مي‌نشينند و هدايايي را كه از قدس آورده‌اند ،
ميان مردم پخش مي‌كنند .

حج براي يك مسيحي نجات يافتن و تماس با يك موجود الهي
است . او عقيده دارد كه در حريم زيارتگاه حج ، مورد عنايت يك نيروي فوق طبيعت قرار
مي‌گيرد . البته اين عنايت ممكن است براي بعضيها قبل از رفتن به حج حاصل شود . در اين
صورت حج رفتن او ، براي تقديم شكرانه انجام مي‌گردد .

پس حج مسيحي دو گونه است : يكي زيارت براي كسب لطف و
عنايت و ديگري حج شكرگزاري و سپاس . امّا در هر دو گونه ، مهم نسبتي است كه به واسطة
اوليا ، بين شخص و خدا به وجود مي‌آيد .

در عقايد مسيحي ، پس از مرگ اوليا ، حتي لباس هايي كه
با بدن آنها تماس داشته ، مقدس مي‌شوند . بنابر گفتة عهد جديد ، خداي عزيز ، توسط
پاولوس [ 120 ] معجزات متعدد و متنوعي را به ظهور و بروز
رسانده است تا حدي كه براي شفاي بيماران دستمال و لنگ هايي كه با بدن او برخود
داشته مي‌بردند و به اين وسيله بيماريها و ارواح خبيث را دور مي‌كردند . [ 121 ]

قبور و كليساهايي كه تكه‌هاي بدن يا لباس اوليا ( رليك ) [ 122 ] در آنها باقي مانده نيز ، در ميان مسيحيان
به عنوان مراكز معالجه ، راهنمايي ، مغفرت و هدايت به قصد حج زيارت
مي‌شود .

در دورانهاي آغاز مسيحيت ، مسيحيان فلسطين را مركز
امانت هاي بزرگ ومقدس مي‌شناختند . اين يك حقيقت تاريخي است كه عيسي
با فلسطين تماس فيزيكي داشته ، در آن سرزمين زندگي كرده است . بر اين اساس
تمام مناطق ، سرزمينهاي مقدس ناميده مي‌شدند . البته نهر اردن كه عيسي
در آن غسل تعميد انجام داده و تپه‌هاي گولگوتا ، محل به صليب كشيده شدن حضرت ( به اعتقاد مسحيان ) از قداست بيشتري برخوردار است .

در قرن چهارم بر اساس ادعاهايي كه هلنا مادركنستانتين
مطرح نمود ، شمار حاجيان فلسطين به طور چشمگيري افزايش يافت . او ادعا كرد كه محل
واقعي صليب در خواب به او معرفي شده است و تكّه‌هايي از صليب را بر اساس آن رؤيا
يافته است .

در آن دوران يادگار مهمي كه حجاج رغبت بسياري به آن
نشان مي‌دادند ، سر حضرت يحيي بود كه ادعا مي‌شد در ميان بقاياي كاخ هرود [ 123 ] پيدا شده است .

پس از فتح فلسطين به دست مسلمين ، اين بار مراكز حج
مسيحي در اروپا به وجود آمد . چون در رم جسد دو حواري بزرگ ، پترس و پاولوس و در
اروپا جسد اوليايي كه بر اثر فشار دستگاه حكومت بر مسيحيان شهيد شده بودند ، كشف شد . همين مسائل باعث جلب توجه بيشتر به اين منطقه گرديد .

در اسپانيا در سانتاگو دكومپوستلا [ 124 ] قبري منسوب به حواري ، يعقوب بزرگ ، از مراكز مراسم
حج به شمار مي‌آمد . مردم بر اين باور بودند كه اين حواري ، پانزده قرن پس از كشته
شدنش ، در هنگام فتح دوبارة شبه جزيرة ايبويا در كنار كاتوليك ها در جنگ عليه مسلمين شركت كرده است و بر اساس همين باور او را جلاد مسلمانان [ 125 ] مي‌ناميدند .

به كساني كه به مناسبت سال مقدس مراكز بزرگ مثل قدس ، رم
و سانتاگو دكومپوستلا را زيارت مي‌كردند ، از طرف كليسا برگة بخشودگي
گناهان [ 126 ] اعطا مي‌شود . لذا در سال هايي كه مقدس
اعلام مي‌شوند ، شمار حجاج به شدت افزايش پيدا مي‌كند . ( مثلاً براي سانتاگو ، در
صورتي كه جولاي كه در تقويم مسيحي متعلق به يعقوب مقدس است ، مصادف با يكشنبه باشد ،
آن سال مقدس خواهد بود )

آنگونه كه از شواهد به دست مي‌آيد ، اولين مراكز حج در
اروپا ، قبوري است كه در آن اشيا و بقايايي از اوليا بر جاي مانده است . اين گونه از
عبادات تا قرن 13 از طرف اسقف و بعدها از طرف پاپ مشروع شمرده شده است .

در ميان اين مكان هاي مقدس ، مقبرة پترس و قبر يعقوب
در سانتاگو بيشترين تعداد زائران را دارد .

از قرن 12 به بعد ، دو گونه حج مربوط به حضرت
مريم ( س ) رواج يافت كه تا امروز نيز مرسوم است : 1 . مكان هاي زيارتي كه بر
اساس احترام به يك مجسمه يا تابلوي معجزه‌آسا برپا شده است . به اين مجسمه‌ها و
تابلوها مريم مقدس سياه هم گفته مي‌شود . مي‌توان گفت كه سياهي رنگ آن ، به دليل
ساليان طولاني زير خاك بودن ( براي پنهان ماندن از دشمن ) به وجود آمده است . آنان
عقيده دارند مكان اين مجسمه‌ها و تابلوها در رؤيا به يك كشيش يا راهبه يا يكي از
مردم عادي معرفي شده است .

نمونه‌هايي از اين مكان ها عبارت‌اند از : روكامادور [ 127 ] وچارتزله پوي [ 128 ] درفرانسه ، گوادالوپ [ 129 ] و مونتزرات [ 130 ] در اسپانيا ، ماريازل [ 131 ] در اتريش ، اين سيلن [ 132 ] در سوئيس و جزتوچوا [ 133 ] در لهستان .

اين مناطق از قرون وسطي تا كنون زيارتگاه مسيحيان معتقد
است .

2 . مكانهايي كه حضرت مريم در آنجا ديده شده و به فردي
كه خود انتخاب كرده پيغامي داده است . ديده شدن حضرت مريم ( س ) بيشتر در
قرن هاي 19 و 20 اتفاق افتاده است . مهم‌ترين اين مكانها عبارت‌اند از : رئودوباك [ 134 ] در پاريس ( 1830 ) لاساتا [ 135 ] در فرانسه ( 1846 ) ، لوردس [ 136 ] ( 1858 ) ، پونتاين [ 137 ] ( 1871 ) ، پله وويسين [ 138 ] فاطيما در پرتغال ( 1917 ) ، بيورانگ [ 139 ] و بانوكس [ 140 ] در بلژيك . ( 1932 ) .

يكي ديگر از مراكز زيارتي خانه‌اي است كه در ناصره ( Nazereth ) كه حضرت مريم ( س ) در آن زندگي كرده
است . به اعتقاد مسيحيان اين خانه امروز در مكان هاي ديگري ظاهر شده است . آنان
عقيده دارند ملائكه اين خانه را جا به جا كرده‌اند و به ايتاليا در نزديكي هاي
آنكونا [ 141 ] در لورتو [ 142 ] و در انگلستان در نزديكي نورفولك [ 143 ] در والسينگهام [ 144 ] آورده‌اند . ( Hag house, Santa Case ) .

در گذشته مراسم حج مسيحيان ، نوعي مجازات گناهكاران در
اين جهان شمرده مي‌شد ؛ يعني فرد گناهكار كفاره‌اي مي‌داد تا از گناهش پاك شود . بر
همين اساس هم در دوراني كه وسايل نقلية مدرن وجود نداشت ، بايد پيراهني از مو بر تن
مي‌كردند و تا سانتياگو پياده مي‌رفتند . اين عمل جلوه‌اي از عذاب اعراف ( Purgatory ) شمرده شده است . امروزه با وجود امكانات و
وسايل نقليه ، حج نمايي دسته جمعي يافته است .

در اروپاي امروز بيشترين تعداد زائران لوردس در جنوب
فرانسه مي‌آيند . عقيدة مسيحيان بر اين است كه شست و شو در نهر يا دوش هاي ويژة
نصب شده در اين محل ، بيماري‌هاي لا علاج را شفا مي‌دهد . زائران اين مكان به مرز پنج
ميليون نفر در سال مي‌رسد .

مقام دوم را فاطيما در پرتغال با چهار ميليون زائر در
سال به خود اختصاص داده است . رئو دوباك در پاريس هم سالانه يك ميليون زائر دارد . حج
رم هم بيشتر در سالهاي مقدس انجام مي‌شود .

در قارة آمريكا نيز مكان هاي زيادي براي حج
كاتوليك ها وجود دارد . قديمي‌ترين مكان حج در اينجا احتمالاً مكاني است متعلق
به حضرت مريم ( س ) كه در جمهوري دومينيكن در سانتوسرو [ 145 ] واقع شده است . بر اساس نظر رايج كريستف كلمب به
شكرانة پيروزي بر بوميان آمريكا ، صليبي را در اين مكان نصب كرده بود . مهاجران و
مبلغان ديني كه به آمريكا آمدند ، سنت حج را فراگير نمودند .

مشهورترين مكان حج در دنياي نو ، مكاني است با چهارده
ميليون زائر در سال به نام نوسترا سنورا د گادالوپ . [ 146 ] بر اساس اسطوره‌ها ، در تاريخ نهم دسامبر 1531 ،
مريم مقدس در منطقه‌اي به نام تپياك [ 147 ] در مكزيكوسيتي امروز ، براي يك روستايي مكزيكي به
نام جان ظهور كرده است .

آنچه سنت حج را در آمريكا شكل داده است ، تفكر حج
مهاجران اين سرزمين است . مهاجراني كه از اسپانيا ، پرتغال و فرانسه در قرن هاي
شانزده و هفده ميلادي به اين قاره آمده بودند . با مهاجرت اهالي مناطق ديگر اروپا در
قرنهاي 19 و 20 ، اختلافات بسياري در مورد مراكز حج و بارگاههاي زيارتي پيش آمد . در
بعضي مناطق ، به مكانهاي مقدس بوميان آمريكا نيز ، رنگ و بوي مسيحي داده
شد .

بيشتر مراكز حج در دنياي نو ، مرتبط با رؤيت حضرت
مريم ( س ) است . مجسمه‌هاي زيارتي توسط مبلغان مذهبي يا افراد مرموز در مكانهاي
امروزي خود قرار داده شده‌اند .

در سرزمينهاي آناتولي نيز محل هاي زيارتي حج مسيحي
وجود دارد . اين مكان ها مربوط به تاريخ مسيحيت و شخصيت هاي مهم آن است . مكانهايي كه پاولوس در مسير مسافرت ديني خود طي كرده است ، امروزه توسط مسيحيان
زيارت مي‌شوند از جمله انطاكيه . پاولوس ، پترس و بارنابا مسيحيت را در اين منطقه
گسترش دادند .

در سال 252 تا 300 بعد از ميلاد ، در اين شهر ده كليسا
ساخته شده و در مرحلة اول كليساي انطاكيه در ميان پنج كليساي بزرگ جاي گرفته
است .

مكان مقدس ديگر نيز افس [ 148 ] است . پاولوس به قصد انتشار و تبليغ مسيحيت در
اينجا مانده ، يوحنّا ، حواري بزرگ نيز در افس زندگي كرده و در آنجا دفن شده است . بعضي مي‌گويند حضرت مريم ( س ) با يوحنّا به اينجا آمده و زندگي كرده است ، ولي
اين نظر ضعيف است .

خانه‌اي كه در افس قرار دارد و منسوب به حضرت
مريم ( س ) است ، يكي از مكانهاي زيارتي حج به شمار مي‌آيد . مسيحيان از آب مقدس
اين مكان مي‌نوشند و دعا مي‌كنند .

پدر پٍٍٍٍُل ششم در سال 1967 و پاپ ژان پل دوم در سال 1979 اين مكان را زيارت كرده‌اند . از سوي ديگر آنتاليا ( Demre ) نيز به عنوان محل دفن سان نيكلاس ( بابانوئل ) يا ( Aya Nikola ) زيارت مي‌شود .

در اينجا كليسا هم وجود دارد كه متعلق است به اسقف
دمره ، ميرا . در قرن نهم استخوان هاي نيكلاس كه در زمان ديوكلت [ 149 ] به قتل رسيده بود ، از اين مكان به باري [ 150 ] در ايتاليا منتقل شده است . نيكلاس به عنوان حامي
مقدس درياداران ، كودكان و مردم روسيه ، يونان و سيسيل شناخته شده
است .

ــــــــــــــــــــــــــــــــــ

[ 1 ] M . Eliade, Le Sacreetle profane, s . 2526 ؛ a . mlf ؛ traite a histo des religions, s . 315 _ 318 .

[ 2 ] DBS,7,567

[ 3 ] ERE,10,12

[ 4 ] Nippur

[ 5 ] Ninova

[ 7 ] Belit _ Ekalli

[ 8 ] Qanta

[ 9 ] Baoltis

[ 10 ] Byblos

Enlil . [ 11 ]

[ 12 ] Ishtar .

[ 13 ] Esagil .

[ 14 ] Marduk .

[ 15 ] Sung _ shan

[ 16 ] Tai _ shan

[ 17 ] Hua _ shan

[ 18 ] Heng _ shan

[ 19 ] Non _ ya _ shan

[ 20 ] Wu _ tai _ shan

[ 21 ] O _ mei _ shan

[ 22 ] Pu_ to _ shan

Chiu _ hua _ shan [ 23 ]

[ 24 ] Comorin

[ 25 ] Orissa

[ 26 ] Kathiavar

[ 27 ] Benares

Ganj [ 28 ]

[ 31 ] Ashoka

dharmayatra [ 32 ]

[ 33 ] BodhGaya . Buddhu Gaya . Bodhygaya

[ 34 ] Siddhartha Goutoma

[ 35 ] . Lumbuni

[ 36 ] isipatano

Kushinagara [ 37 ]

[ 38 ] Utar pradesh

[ 39 ] Nirvana

[ 40 ] Drahma

[ 41 ] Junrei

[ 43 ] Busiris

[ 44 ] Bubiastis

[ 45 ] Abdias

Abdu [ 46 ]

Siya [ 48 ]

Ptolem [ 49 ]

[ 50 ] Serapis

Memphis [ 51 ]

[ 52 ] Biblos

[ 53 ] Aphaka

[ 54 ] Heliopolis tyr

[ 55 ] Hiera polis

[ 57 ] ( خروج 14/23 ، 14 ، 17 ؛ 23/34 )

[ 58 ] Fysyh ( Paskalya )

[ 59 ] Chavuat ( Penteksat )

[ 60 ] Sukkot

[ 61 ] Diaspora

[ 62 ] آفرينش 6/12

[ 63 ] آفرينش 8/12 و 3/12

[ 64 ] آفرينش 18/13 و 1/18

[ 65 ] آفرينش 33/21

[ 66 ] آفرينش 22/30

[ 67 ] آفرينش 32/30 .

[ 68 ] آفرينش 28/16 _ 22 ؛ 35/6 _ 15

1 Silo

[ 70 ] يشوع 18/1 ؛
حاكمها 18/21

[ 71 ] Eikana

[ 72 ] ساموئل 1

[ 73 ] حاكمها
اوليه ( 9/25 )

[ 74 ] Yeroboum

[ 75 ] همان ( 9/27 )

[ 76 ] fisih يا Paskalya

[ 77 ] پادشاهان دوم 23/22 و تاريخهاي دوم 30/13 .

[ 78 ] Yoshiya

[ 79 ] يرميا 15/14 .

[ 80 ] Elohist

Yahovist [ 81 ]

[ 82 ] خروج 23/14 _ 17

[ 83 ] نهميا 8/17

[ 84 ] DBS, 711,587

[ 85 ] عذرا 6/19

[ 86 ] نهميا 8 .

[ 87 ] مزمورها 120/134 .

[ 88 ] ميشنا ، ‌حقيقا 1 و 1 .

[ 89 ] 42/2 .

[ 90 ] ميشنا ، سوكا 8/11 .

[ 91 ] Zebulum

[ 93 ] Rabbimeir

[ 94 ] Tiberias

Hoshea [ 96 ]

[ 98 ] Samvil

[ 101 ] Bassorah

Mordekay [ 104 ]

[ 105 ] Yeremya

Fustat [ 106 ]

[ 107 ] Karmel

17 Yohanan ben Zekkay

[ 109 ] متا ، 17 _ 15_ 11 _ 1/21 . و ماركوس ، 10_ 1/11 و لوقا 19/28 _ 40 .

[ 110 ] 2/13 _ 6/4 _ 10/22 _ 11/55 .

[ 111 ] eskatolojik

[ 112 ] امور
رسل ، 5/42 و 3/1 .

[ 113 ] Epiphone

[ 114 ] Hadrianus

[ 116 ] Origene

[ 117 ] Golgotha

Konstantin 7

[ 119 ] Mahdesi

[ 120 ] paulos

[ 121 ] امور رسل ، 19/12 .

[ 124 ] Santiago de compostela

[ 125 ] Mozlem salyer

[ 126 ] Enduljans

[ 127 ] Rocamadour

[ 128 ] Chartes le puj

[ 129 ] Guadulup

[ 130 ] Monteserrat

[ 131 ] Moriazell

[ 132 ] Einsiedeln

[ 133 ] Czestochowa

[ 134 ] Rue du Bac

[ 135 ] La salette

[ 136 ] lourdes

[ 137 ] Pontmain

[ 138 ] Pelle voisin

[ 139 ] Beauraing

[ 140 ] Banneux

[ 141 ] Ancona

[ 142 ] Loreto

[ 143 ] Norfolk

[ 144 ] Walsingharm

[ 145 ] Santo corro

[ 146 ] Nuestra Senora de Gua dalupe

[ 147 ] Tepeyak

[ 149 ] Dioclet


| شناسه مطلب: 83515