بررسی مشکلات حاجیان پیش از انقلاب ، در میز گردی
با حضور علامة شهید مرتضی مطهری

میقات حج - سال شانزدهم - شماره شصت و دوم - زمستان 1386 بررسی مشکلات حاجیان پیش از انقلاب در میز گردی با حضور علامة شهید مرتضی مطهری ( 2 ) نوشتارحاضر، دومین وآخرین بخش از میزگرد بررسی مشکلات حاجیان پیش از انقلاب اسلامی است که با حضور علامة شهید مرتضی

ميقات حج - سال شانزدهم - شماره شصت و دوم - زمستان 1386

بررسي مشكلات حاجيان پيش از انقلاب

در ميز گردي با حضور علامة شهيد مرتضي مطهري ( 2 )

نوشتارحاضر، دومين وآخرين بخش از ميزگرد بررسي مشكلات حاجيان پيش از انقلاب اسلامي است كه با حضور علامة شهيد مرتضي مطهري (قدّس سرّه) برگزار گرديده است.

همانگونه كه در بخش نخست اشاره شد، در اين نشست، كه با شركت برخي صاحب نظران انجام گرفته، گرفتاري ها و كاستي‌هاي فراوان آن روزگار بررسي و راهكارهايي براي اصلاح آن پيشنهاد شده است.

خوانندگان گرامي با مطالعة اين مطالب و مطالب بخش نخست، به مشكلات وكاستي هاي فراوان حج در گذشته پي برده و عظمت كارها و تلاش‌هاي انجام گرفته در نظام مقدس جمهوري اسلامي، واقف خواهند شد.

با اين اميد كه مشكلات باقي مانده، نيز از سر راه برداشته شود و حاجيان بتوانند با آسودگي خيال به انجام مناسك بپردازند و به موفقيت‌هاي بزرگ معنوي دست يابند، ان شاء الله.

«ميقات حج»

( ادامه سخنان آقاي مرتاضي ) :

. . . درسفري كه انسان رنج هاي فراواني را تحمّل مي كند ، حالا اگر يك كت نخرد چه
مي شود ؟ ! بايد به حاجيان گوشزد كرد به خاطر اين كه آبروي
مسلمانان و شيعه حفظ شود ، از اين مسائل و سودهاي مادي كوچك صرف نظر كنند و بگذرند .

يكي از حضار : با استفاده از مطالبي كه به وسيلة آقايان بيان شد ، پيشنهاد مي كنم موضوعات مطرح
شده مشخص شود و افرادي كه صاحب صلاحيت در هر موضوع هستند ، مسؤول شوند اين موضوعات
را مطالعه كنند و بعد در صورت امكان ، سميناري برگزار گردد و تصميمات نهايي گرفته
شود . اگر چنين امكاني وجود نداشت ، به صورت پيشنهادهايي به مراجع تقليد ،
دولت ايران و دولت سعودي و نيز پيشنهادها و تذكراتي به خودِ مردم ارائه
گردد .

همان طور كه جناب
آقاي مطهري در ابتداي جلسه بيان فرمودند ، تاريخچة حج و مناسك آن در مذاهب مختلف
اسلامي بررسي شود ، شايد بدينوسيله مقداري از گرفتاري هاي آنجا واضح و حل شود ؛
يعني آن مواردي از مناسك كه در همة مذاهب مشترك است ، مشخص شود و اختلافات هم
اگر جزئي است ، مورد بحث قرار گيرد و برطرف شود و برخي مسائل فرعي ، اگر مستحب است و
انجام اين مستحبات گاهي موجب زحماتي مي شود ، به زائران تذكر داده
شود .

ما ، در موسم حج ديديم كه يكي
از آقايان گوسفند ذبح كرده بود ، اما روي مسأله اي فرعي كه يكي از آقايان
روحانيون جوان با او مطرح كرده بود ، ناچار شد به مشعر برگردد و اعمالي را دو مرتبه
انجام دهد ! البته براي يك جوان كه و بيست و چند سال سن دارد و نخستين سفر اوست ، كمي
ناراحت كننده است و بايد از به وجود آمدن چنين مسائلي پيش گيري
كرد .

پيشنهاد بنده اين است
كه اين موضوعات طرح شود و افرادي كه صلاحيت دارند ، خود را كانديدا و نامزد كنند كه
روي اين موضوعات ، مطالعه اي انجام دهند .

يكي از حضار : مسأله اي را كه
اكنون بنده خدمت آقايان عرض مي كنم ، نظر حسينية ارشاد به حساب نيايد ، چون پيش
از اين درجلسه اي ، مطلبي عرض شد كه يكي از دوستان گفت : صلاح نيست شما اين
را بگوييد ، چون به حساب حسينيه تمام مي شود . گفتم من مطلب شخصي
خودم را مي گويم و ارتباطي به حسينيه ندارد . با اين توضيح و مقدمه ،
بايد عرض كنم كه مسأله تنها در ذبح يا مسائل ديگر خلاصه نمي شود . مشكلات ديگري هم وجود دارد كه جناب آقاي مطهري هم توجه داشتند ؛ مثلاً :

1 . « قرائت نماز » ؛
گاهي ديده مي شود
افرادي ترديد و وحشت دارند كه آيا قرائتشان درست انجام شد يا نه ! مانند آن موردي كه
آقاي همايون فرمودند كه شخصي پس از چهل سال ، تلگراف زده بود كه حج ديگري براي من
انجام دهيد ؛ چون قرائتم صحيح نبود ! بنده پيشنهاد مي كنم براي پيش گيري از
به وجود آمدن چنين مشكلاتي ، در مورد اين مسأله هم كار شود . روي همان نواري كه از
قرائت امام جماعت مسجدالنبي (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) ضبط شده ،
تعدادي از آقايان تقبل كنند يك قرائت مشترك و ساده اي را تهيه و تكثير كنند تا
همه بتوانند از آن بهره ببرند . يا به صورت صفحه اي در بيايد و آن را ميان
كاروان ها توزيع كنند كه از آن ها استفاده شود و وقت عمدة حجاج بر سر قرائت
صرف نشود . يكي از دوستان ما كه از حج برگشته بود ، مي گفت : ترديد دارم كه
حج من درست انجام شده يا نه ؛ چون حرف « غين » را از مخرج ادا نكردم ! ؟ آيا همسرم بر من
حرام است يا حلال . چه كنم . . . ؟ !

پس با توجه به اين
نكات ، بنده پيشنهاد مي كنم كه اگر آقاي مطهري موافقت فرمايند متن
نماز در يك صفحه يا در يك نوار تهيه شود و دركلاسي كه بنا شد برگزار گردد ، براي
همه ، به صورت ساده بيان و توضيح داده شود .

2 . آموزش مناسك ؛ معلوم است كه خواندن
دفترچة مناسك براي همه ، كار مشكلي است . اگر كسي آن را براي زائر تشريح كند
آسان تر خواهد بود و بيشتر مردم هم وقت صرف نمي كنند حتي مقداري ازآن را
خودشان بخوانند . وقت گويندگان كاروان را هم ـ كه بايد به مسائل بهتر و واجب تري
برسند ـ مي گيرند ؛ و به حدّي مشغول مناسك مي شوند كه از اثر تبليغي و
عرفاني حج باز مي مانند و آن را درك نمي كنند .

چون افرادي كه سفر اولشان
است ، نمي توانند فضاي مثلاً مطاف را تجسّم كنند و دائم مي پرسند : طواف را
از كجا آغاز كنيم ؟ چگونه طواف كنيم ؟ و . . . با بيان شفاهي نمي شود حق مطلب را ادا
كرد . براي آسان شدن فهم مناسك براي عموم ، بهتر است از فيلم يا ماكت هايي كه
وجود دارد استفاده شود ؛ يعني تمام آداب و مناسك حج ، به صورت يك فيلم درآيد و
آن را از ابتدا ، به طور زنده ، به خصوص براي آن هايي كه به حج
نرفته اند ، تشريح كند . در اين صورت حاجي به آنجا كه مي رسد ، وقت زيادي
براي آموختن مناسك صرف نمي كند .

3 . ايراد سخنراني به زبان هاي
گوناگون ؛ امسال ملاحظه كرديد
سخنراني هايي كه در حج ايراد شد ، واقعاً با ارزش بود و مورد توجه قرار
گرفت .

به عقيدة بنده ، بايد در
ايران مطالبي تهيه شود و در موسم حج ، در مكان هاي مختلف و براي تمام مواقع ، به
زبان عربي ، فارسي و حتي اگر ممكن بود تركي ايراد شود . اجتماعاتي كه در آنجا تشكيل
مي شود ، واقعاً قابل استفاده است . تصور مي شد دولت سعودي موانعي ايجاد كند ،
كه ديديم آن ها زياد مانع نيستند . لازم است برنامه ريزي هايي انجام
گيرد كه اجتماعات واحدي از چند كاروان تشكيل شود و چنين نباشد كه هر كارواني ،
درگوشه اي از مسجدالنبي (صلّي الله عليه وآله وسلّم ) دسته اي
تشكيل دهد !

اكنون با توجه به مطالبي كه
بيان شد ، به نظر مي رسد بايد شخصي به عنوان متصدي ، براي پي گيري پيشنهادها
برگزيده شود ؛ يعني وقتي كميسيون ها و گروه هايي تشكيل شد و هركدام در مورد
موضوعي نظري دادند ، آن ها را تدبير و مديريت كند كه مثلاً جلسة بعد دركجا
برگزار مي شود و موضوع جلسه چيست و . . . آنگاه با تلفن همه را دعوت كند و
در صورت تغيير مكان جلسه ، همه را در جريان بگذارد .

روشن است كه افراد زيادي در
موضوع حج صاحب نظر هستند و در اين هيچ ترديدي نيست . ممكن است
راه حل هاي صحيحي به نظرشان برسد كه قابل استفاده باشد . وضع طوري
نباشد كه ما به اصطلاح راه را بر چنين افرادي ببنديم . به هر حال ، هركسي نظري
دارد كه بايد بتواند آن را ابراز كند و به وجه احسن از آن بهره برداري
شود .

استادمطهري : آن بخش از مطالبي كه مربوط به
جنبه هاي فقهي حج است و مربوط به آقايان مراجع مي باشد ، بايد
بگويم :

* با تجربه اي كه دارم ، فكر
مي كنم كه بايد مراجع را تا حدّي در مقابل كار انجام شده قرار دهيم . شما
اگر بخواهيد نامه بنويسيد كه آقا ! بياييد راجع به اين موضوع فكر كنيد و نظريه
بدهيد و . . . معلوم نيست به نتيجه برسيد ، اما اگر افراد صلاحيت داري ، كار
علمي كنند و نظر خود را بنويسند ، بعد آن را در اختيار مراجع و فقها
قرار دهيم و بگوييم : اين آقايان چنين نظريه اي داده ند و به اين
دلايل استدلال كرده ا ند ، نظر شما در اين باره چيست ؟ در اين صورت خواهيد
ديد كه زيرش امضا مي كنند كه : من هم موافقم . نفر بعدي هم
مي گويد من هم موافقم . راهش اين است و اين بهتر است .

اگر بخواهيد تمام مسؤوليت
چنين كاري را به عهدة چند نفر بگذاريد ، كار مشكلي است .

ما از جناب آقاي موسوي
زنجاني هم دعوت كرده بوديم تشريف بياورند و اظهار علاقه كرده بودند كه تشريف
بياورند ، ليكن كسل بودند و نيامدند . اگر ايشان حضور داشتند و حضرت آقاي
جزايري با ايشان و يكي دو نفرِ ديگر ، مسؤول اين كار مي شدند ونظرية خودشان را
مي نوشتند ، ممكن بود يكي ـ دو نفر ، پنج نفر و يا حتي ده نفر ضميمه شوند و
آن ها هم نظرشان را بگويند و بنويسند ، بعد ببرند نزدِ مثلاً آقاي ( آيت
الله ) ميلاني و نظر ايشان را بپرسند . يا پيش مرجع تقليد ديگر . در اين صورت كار درست
مي شود .

به نظر مي رسد راه عملي
و تحقّق يافتني اين است ، نه اين كه شما از ابتدا همه چيز را از آن ها
بخواهيد . روشن است كه با اين شيوه به جايي نخواهيم رسيد . مسلّم است اگر
افرادي روي اين قضية به خصوص مطالعه كنند ، از هر مرجع تقليدي بيشتر مطالعه
مي كنند . ما ، در اين قضيه تجربه داريم . در هر مسأله اي اگر كسي تخصصي
كار كند ؛ مثلاً يك سال مطالعه نمايد ، از يك مرجع تقليد بهتر نظر مي دهد . به اين جهت كه مرجع تقليد زمان زيادي ندارد روي مسألة به خصوصي
مطالعه كند .

مرحوم آقاي بروجردي ، گاهي
وقت ها به فتواهايي از شيخ طوسي كه مي رسيد ، برايش عجيب بود ! مي گفت تعجب نكنيد . برويد تقسيم كنيد وقت شيخ طوسي را به مجموع
كتاب هايي كه نوشته است . اگر تقسيم كنيد ، خواهيد ديد ، وقتي را كه به
مسأله اي خاص اختصاص داده ، پنج دقيقه بيشتر نبوده . شخصي كه بيش از پنج
دقيقه براي مسأله اي فكر نكرده ، بهتر از اين نمي تواند نظر بدهد . اين
ايراد به خود همين مراجع حاضر هم الآن وارد است .

* موضوع ديگري كه مورد قبول آقايان
واقع شد ، تشكيل كلاس بود . اگر روي آن تصميم مي گيريد ، با بلند كردن دست ، نظر
خود را بيان كنيد . ( دست بلند كرديد و تصويب شد . به نظر مي رسد كسي مخالف
نيست . )

من حاضرم مسؤوليت اين كار
را قبول كنم . حالا افراد صلاحيت داري را براي تشكيل كلاس در نظر
بگيريم . حسينية ارشاد قبول كرده ترتيب محل كلاس ها را بدهد .

* در مورد كاروان نمونه ، كه من قبلاً
پيشنهاد كردم ، كسي حرفي نزد . موافق هستيد چنين كارواني تشكيل و تأسيس شود يا
نه ؟

يكي از
حضار :
اين
سهل الوصول است ؛ به نظر من از كارهاي خيلي سهل است .

استاد مطهري : پس مسؤولي
معيّن كنيم كه از حالا در فكرش باشد .

آقايان ، الآن پيشنهاد
كردند كه ما به جناب آقاي دكتر پيشنهاد كنيم كه ايشان اين مسؤوليت را قبول
كنند ، ( به نظر مي رسد مراد دكتر جزايري است ) .

به نظر من ، اول بايد
پيشنهادش تنظيم و روي آن فكر شود ، باز هم افرادي مانند آقاي دكتر كه صلاحيت
بيشتري براي اين كار دارند ، تصميم بگيرند از چه طريقي و به چه كيفيتي
به دولت سعودي پيشنهاد شود .

دكتر
جزايري :
بنده از
بيانات همة آقايان استفاده كردم و معلوم است كه همة آقايان در اين سفر مبارك شركت
كرده اند و مشكلات را از نزديك ديده اند و با يك اعتقاد كامل مي خواهند
در رفعش اقدام كنند .

همان طوركه فرموديد ،
مسألة مذبح و ذَبح در آن جا يك مشكل واقعي است ، اميد است اين مسأله ، با مطالعات
آقايان ـ ان شاءالله ـ حل شود و الاّ به آن صورتي كه بعضي از دوستان
تصوّر مي كنند ، مي توان با يك سرماية بزرگ و مفصل ، براي تهية يك
سردخانه گام برداشت . به نظر بنده از لحاظ تجاري و مادي به هيچ وجه قابل حل
نيست ، براي اين كه تصديق مي كنيد سرمايه گذاري اگر به تدريج و در
مدت نسبتاً طولاني باشد ، مي شود تهيه و تحمل كرد ، امّا در يك روز ، يك ميليون و
پانصد هزار ذبح ، سردخانة عظيمي مي خواهد ، چگونگي مصرف آن برنامه ريزي مفصل
لازم دارد !

به نظر بنده ،
همان طوركه بعضي از آقايان فرمودند ، اگر بشود مسأله را از راه شرعي حل
كرد ، اين قابل حل تر و بهتر است و الاّ در مورد سردخانه ، چه كسي
سرمايه گذاري كند ؟ !

نكتة ديگر اين كه
فرموديد مشكلاتي هست . البته چنين است ، اما تعجب كردم كه چرا مشكلات را
تقسيم بندي نكرديد . بخشي از مشكلات عمومي است ، بخشي از آن مربوط به آقايان است
و بخش ديگر اختصاص به خانم ها دارد . پيش از آمدنم ، با
حاج خانم صحبت مي كردم كه ايشان گفتند : من يادداشت هايي را
تهيه مي كنم كه در آن مشكلات اختصاصيِ خانم ها را مي نويسم ؛ مشكلاتي كه آقايان آن را ندارند و نمي توانند داشته باشند . متأسفانه از
نظر روحي و رواني ، در ميان عده اي از خانم ها مشكلاتي به وجود مي آيد
كه براي مردها نقل و بازگو نمي شود و اين ها لازم است كه حل
شود .

به نظر بنده ، آقايان
بايد اين مسأله را هم مورد توجه قرار دهند . بقية موارد كه فرموديد البته همه اش
درست است ؛ همة اين مشكلات وجود دارد .

گفته شد كه بعضي از مشكلات
به دولت هاي ايران و عربستان مربوط مي شود و بايد به دست آن ها حل شود . به نظر من اوّل بايد مشكلي را كه به دولت كشور خودمان مربوط مي شود حل
كنيم . در اين صورت ديگر فكر نمي كنم احتياج زيادي به دولت سعودي باشد ، جز در يك
سري كليات ، كه آن ها به نظر من مسألة ثانوي است . ولي اين مسائلي كه مربوط
به دولت ايران است ؛ مانند تنظيم وتهية تذكره ، صدور تذكره و . . . من يقين دارم دولت
خودش هم مايل است به حل اين مسائل . لا اقل اگر تذكر داده شود ، توجه خواهند كرد كه
مشكلات رفع شود . به نظر مي رسد بايد اين اقدامات را در ايران انجام دهيم ،
بعد اگر مشكلي هم در رابطه با دولت سعودي وجود داشت به وسيلة خودِ عمّال و
مأموران دولت ايران پي گيري شود .

يكي از
حضار :
قرار بر اين شد
كه براي هريك از قسمت ها و بخش ها يك نفر مسؤول انتخاب شود و او اين مسائل
را پي گيري كند . اكنون براي اين كه اقدامات زودتر به نتيجه برسد ، از
ميان همين جمعيت براي هر مسؤولي ، يك يا دو نفر همكار انتخاب شود تا بتوانند اين
كارها را سريع دنبال كنند و با مسؤولان بخش ها و كميسيون ها تشريك مساعي داشته
باشند .

هم چنين پيشنهاد آقاي
دكتر جزايري كه در مورد مشكلات اختصاصي خانم ها مطرح كردند كه البته قبلاً
مورد توجه جلسه قرار گرفته بود و صحبت كرده بوديم ، گرچه در اين جلسه فراموش كرديم
مطرح كنيم . من معتقدم براي همين مسأله هم مسؤولي انتخاب
شود .

يكي ديگر
ازحضار :
به نظر
مي رسد مقدّم بر همة اين كارها ، كميسيوني با عنوان « كميسيون رسيدگي به
پيشنهادها » تشكيل شود و پيشنهادهايي راكه به نظر آقايان مي رسد و مطالعه
مي كنند ، به صورت كتبي به كميسيون رسيدگي به پيشنهادها بنويسند و كميسيون
آن ها را جمع آوري ، دسته بندي و كلاسه كند تا وقت جلسه زياد
گرفته نشود .

جلسه دوم :

دومين جلسة مشاوره ، در مورد
رفع اشكالات سفر حج ، با تلاوت كلام الله مجيد آغاز گرديد .

مدير جلسه :

بسم الله الرحمن الرحيم ، بسيار خوشبختيم كه دومين جلسة بحث و مشاوره دربارة مسائل مربوط به حج
آغاز مي شود و متأسفيم از اين كه عادت هميشگيِ ما باعث شد ، اين جلسه هم با
تأخير شروع شود ؛ اميدواريم كه اين موضوع را دوستان و همكاران درنظر بگيرند و
سعي كنند وقت آقاياني كه با زحمت تشريف مي آورند ، هدر نرود و فرصت كافي
براي بحث داشته باشيم .

در جلسة قبل ، هر چند نفر از
آقايان ، براي رسيدگي به يك موضوع مشخص تعيين شدند كه در مورد آن موضوع ، با هم مشورت
كنند و كميسيون هايي داشته باشند و اقدامات لازم را انجام دهند .

يكي از آن كميسيون ها ، « كميسيون مطالعات فقهي » بود و ديگري « تشكيل كلاس آمادگي براي كاروان نمونه » و سومي « كميسيون براي تماس با دولت ايران » و چهارم « كميسيون تماس با دولت عربستان
سعودي » . بعضي از اين كميسيون ها در طول دو هفتة گذشته ، جلساتي داشتند كه
از طرف هركميسيون ، يكي از آقايان اعضاي كميسيون گزارش و نتايج جلسات را به
عرض آقايان خواهند رساند . از كميسيون مطالعات فقهي ، جناب آقاي مطهري
بفرمايند .

استاد
مطهري :
براي
اين كه آقايان اطلاع داشته باشند چه مقدار كار انجام گرفته ، طبق
وظيفه اي كه داشتيم ، در هفتة گذشته ، در منزل حضرت آقاي جزايري جلسه اي
گذاشتيم . اولاً قبل از اين كه اين جلسه تشكيل شود ، خودِ حضرت آقاي جزايري ، با
كسالتي كه داشتند و دارند ، بعد از اين كه از اين جا مي روند ، با
اين كه خسته مي شوند و در اثر حضور در اين جا و به خاطر چهار ـ پنج
ساعتي كه به مطالعه مي پردازند ، عوارض قلبي ايشان عود پيدا مي كند و هشت
ـ نُه ساعتي ناراحت مي شوند . حضرت آقاي زنجاني هم كه به اطلاع شان رسانده
شده بود و ايشان كه هم سابقة مطالعه داشتند و هم روي اين قضيه مطالعه كرده بودند ،
بالأخره جلسه اي با هم تشكيل داديم و آقايان تشريف آوردند در منزل آقاي
جزايري .

بنده و آقاي شاهچراغي هم
بوديم . از آقاي سيد عبدالكريم موسوي اردبيلي هم ، كه از فضلاي قم هستند و شب شنبة
گذشته در حسينية ارشاد بودند و مرد فاضلي هستند و تا اندازه اي فراغت دارند ،
خواهش كرديم در آن جلسة ما شركت كنند . يك سلسله مذاكرات انجام گرفت . موضوعاتي طرح
شد . آقايان نتيجة مطالعات خود را طرح و تبادل نظر كردند و يادداشت هايي هم از
آن جلسه برداشته شد . آن يادداشت ها در اختيار آقايان : ( آيت الله ) موسوي اردبيلي
و شاهچراغي گذاشته شد كه اين دو نفر ، روي اين ها مطالعة كامل تري انجام
دهند و نتيجة مطالعاتشان را به صورت يك جزوه ، در جلسه اي كه روز
سه شنبه ، در هفتة بعد تشكيل خواهد شد ، ارائه كنند . در آن جلسه هم آقايان
نظريات ديگري اگر داشتند بدهند و آن جزوه كاملتر شود و پس از آن تصميم گيري
كنيم .

رؤوس موضوعات و مطالب را در
آن جلسه مشخص كرديم و تا اندازه اي در فروع هم بحث هايي شد . اين گزارش
مختصري است كه لازم بود به عرض آقايان برسانم .

آقاي مناچي : در مورد تشكيل كلاس ، قرار بود
جناب آقاي مطهري مطالعاتي داشته باشند در اين كه :

مطالب كلاس چه باشد و
آن را تهيه و تنظيم كنند .

جلسات كلاس چگونه و در
چه سطحي باشد ؛ سه درجه يا يك درجه ؟

و اين كه چه كسي آن
مطالب را طرح كند .

و بالاخره ، جاي كلاس در كجا
و نام آن چه باشد و . . .

لازم به يادآوري است ، جاي
كلاس ، همان تالار جديد است كه ان شاءالله قبل از موسم حج آماده شود و
كلاس ها اعلام و آغاز گردد . از جناب آقاي مطهري بايد خواهش كنيم كه
خودشان اين برنامه را تهيه بفرمايند .

امّا راجع به كاروان
نمونه ، با آقاي دكتر نكوفر و آقاي دكتر حائري صحبت شد و مقرر گرديد كه با چند
كاروان خوب و داراي صلاحيت صحبت شود كه در اينجا به اشكالاتي برخورديم :

1 . اگر بخواهيم اعلام
عمومي كنيم كه مي خواهيم افرادي را به عنوان كاروان نمونه انتخاب
كنيم و با كارواني قرارداد ببنديم ، ممكن است اين ظنّ و گمان پيدا شود كه هدف ما از
اين كار ، سود و نفع است ؛ چنان كه سال قبل چنين شد و بعضي ها از ما مي
پرسيدند : شما در اين ميان نفع مادي مي بريد و تجارت راه انداخته ايد ! در حالي كه چنين قصد و هدفي در بين نبود و تعدادي از افراد را هم كه به كاروان شربت
اُوغلي معرفي كرديم ، آن بندة خدا هم با وضعيت بسيار خوب پذيرفت ، حتي نرخش از ديگران
كمتر بود و واقعاً هم خوب پذيرايي كرد .

2 . اگر ما به كارواني
پيشنهاد كنيم كه مثلاً تعدادي زائر در كلاس هاي ما حضور يافته و با آموزش
و آمادگي قصد سفر حج دارند ، او از ما خواهد خواست كه مثلاً دست كم دويست نفر باشند . حال اگر تعداد افراد به دويست نرسيد و كاروان كامل نشد چه كنيم ؟ او كه
نمي تواند متضرّر شود . چون براي دويست نفر جا تهيه مي كند . براي همين
تعداد ، وسايل فراهم مي آورد و . . . بنابراين ، ناچاريم به او بگوييم
ما نمي توانيم تعدادي معين معرفي كنيم ، تعداد نفراتي كه در كلاس ما
شركت كنند ، آن ها را به شما معرفي خواهيم كرد . در اين صورت ، او ناگزير
مي شود افراد ديگري را ثبت نام كند . اينجا است كه ممكن است افراد معرفي
شدة ما با افراد ثبت نام شدة او سنخيت و همساني نداشته باشند . اين اشكالي است كه
ما ، در سال قبل ، دركارواني كه بوديم ، داشتيم . افرادي وضع ناجور داشتند . همين
سبب شد كه بعضي از آقايان پيشنهاد دادندكه ما خودمان ، كارواني جداگانه
با عنوان « كاروان نمونه » راه اندازي كنيم و به همه اعلام كنيم كه اين كاروانِ
نمونه ، امسال در نظر دارد با هزينة تمام شده ، به فلان مبلغ براي سفر حج
نام نويسي كند ، اگر احتمالاً چيزي از آن پول اضافه ماند ، آن را پس
مي دهد .

البته وقتي كار از روي حساب
و كتاب دقيق بود و توانستيم بيلان بدهيم و قيمت تمام شده ، دقيق به دست
آمد و اضافة آن مشخص شد كه مثلاً پانصد تومان يا سيصد تومان بود و حق هركس را پس
داديم ، اين تأثير بسيار خوبي دارد و ممكن است همه در مورد ما چنين قضاوت كنند كه
قصد و هدف ما مادي و تجاري نيست .

اما مطلبي كه هست ،
اين است كه ما بايد افراد مدير و تأييد صلاحيت شده اي را انتخاب كنيم وكارها را
به آن ها بسپاريم . يكي مثلاً مسؤول تماس با دولت عربستان و كار راه انداز
آن جا باشد . ادارة غذا و مسائل رفاه را به شخص ديگري بسپاريم . نفر سوّمي
را براي كارهاي اداري و تهيّة برنامه و . . . در نظر بگيريم و اين ها همه بايد
دست مزد بگيرند .

چند نفر هم مستخدم لازم است
كه كاروان ها مبلغي ؛ مثلاً دو يا سه هزار تومان از آنان مي گيرند و
آن بيچاره ها هم ـ گرچه درست كار نمي كردند ـ اما براي اين كه دو هزار
تومان كمتر پول بدهند و هزينة سفرشان ارزان تمام شود ، زير بار چنين قراردادي
مي رفتند .

روشن است اگر بخواهيم
كاروان ما نمونه باشد ، بايد مستخدمان واردي به كار بگيريم و نه تنها از
آن ها پول دريافت نكنيم ، بلكه بايد كارمزدي هم به ايشان بدهيم . با
چنين شرايطي مي توان كاروان نمونه اي را تدارك ديد و راه
انداخت .

بالأخره با وجود اين دو
اشكال ، آقايان ( دكتر نكوفر و دكتر حائري ) وعده دادند كه در هر دو مورد مطالعه كنند
كه آيا ادارة چنين كارواني را به شخصي واگذار كنيم ، يا خودمان ، با انتخاب
مسؤول و مديري با تجربه ، كاروان نمونه اي را تشكيل دهيم .

آقاي دكتر نكوفر قول دادند
كه با چند نفر صحبت كنند . اكنون اگر كسي از آقايان در اين باره مطلب و نظري دارد
بفرمايد تا كار با مطالعه انجام شود .

مهندس معين
فر :
مي توان با كارواني صحبت كرد ؛ مانند كاري كه در سال گذشته حسينية ارشاد كرد وآقايان
با كاروان شربت اوغلي مشرف شدند ، اما همان موانعي كه فرموديد پيش مي آيد ؛ به
خصوص كه ما برنامه اي هم نداريم و تعدادمان مشخص نيست . پس به نظر
مي رسد اين عملي نباشد . به نظر من ، همان نظر دوم خيلي بهتر است ، با اين
تفاوت كه اگر بگوييد ، هر مقدار پول زياد آمد ، بعداً برمي گردانيم ، اين خودش
براي برخي توقع ايجاد خواهد كرد و نتيجة آن اين است بايد در پايان صورت حساب
را بگيرند . اگر صورت حساب و بيلاني باشد ، مشكلي ايجاد نمي شود ، ولي همان
توضيح دادن و همان سؤال و جواب ، ممكن است ايجاد ناراحتي كند .

به نظر من ، رقم
عادلانه اي تعيين شود و به هنگام نام نويسي به افراد يادآوري گردد كه هر مبلغي
زياد آمد ، به مصرف فلان كار خير مي رسانيم و مورد مصرف را هم روشن مي كنيم
فرض كنيد تحقيق و تتبّع اسلامي يا چاپ فلان كتاب اسلامي و . . . البته اعلام آن در
همه جا ، آن هم از حالا ، صحيح نيست چون اگر بنا بر اعلام باشد ، باز
صورت تجارت و نفع طلبي پيدا خواهد كرد .

و اما در مورد تعداد افراد ،
بالأخره كساني هستند كه ثبت نام كنند . در ميان دوستان خودمان ، فرض كنيد
انجمن هاي اسلامي ، افراد زيادي در هر سال به سفر حج مي روند . در سال گذشته
شايد حدود پنج يا شش نفر مشرف شدند . از ميان پزشكان همين طور . البته
پزشكان كه وضعيت ديگري دارند و به حساب خدمت در كاروان ها مي روند ،
ولي به هرحال انجمن هاي اسلامي افراد داوطلب زياد دارند . حسينيه ارشاد هم
همانطور كه شما آقايان و ما مي شناسيم ، شايد همين تعداد كه ما در نظر
داريم باشند . پنجاه يا شصت نفر هم باشند كفايت مي كند و هيچ نگراني وجود
ندارد ؛ يعني مسأله ، مسألة مشكلي نيست كه فكر كنيم حتماً بايد به تعداد يك كاروان
باشند ، بلكه طوري باشد كه با آن ها منضم شويم . ناراحتي عمده اي كه وجود
دارد ، منا است كه آن هم چند روزي بيش نيست . تنها در منا است كه ساختمان نخواهيم
داشت . چه مانعي دارد . در عرفات كه هيچ كس ساختمان ندارد . تنها منا است كه آن
هم سه روز است و به جهت اين كه سال اول است تدارك قبلي
نداشته ايم چون نمي دانيم تعدادمان چقدر است . اين سه روز را در چادر زندگي
مي كنيم ، چه مانعي دارد .

چون مي خواهيم
كاروان داري را برنامه ريزي و ساماندهي كنيم ، اشكالي ندارد كه سال اول ،
دوم يا سوم را در چادر سركنيم . مگر تا دو ـ سه سال پيش زائرين چه كار مي كردند ؟ ! يا مگر الآن همة كاروان ها در منا داخل
ساختمان هستند ؟ ! پس تنها نگراني ، منا است و مسائل ديگر حل است و مشكلي
نخواهيم داشت . اگر حتي ده نفر با هم ، همراه يك آشپز حركت كنند و بروند ،
مي توانند يك كاروان باشند . چه رسد به اين كه شصت يا هفتاد نفر
باشيم .

يكي از
حضار :
به نظر من آقاي
مهندس معين فر موضوع را ساده تر از آن چه هست تصور كردند ، در حالي كه
موضوع مشكل تر از اين حرف ها است . چون مسأله راه اندازي كاروان
نمونه است ، نه اين كه يك گروه و اكيپ به حج برود . اگر گروهي بخواهد حج مشرف شود ، با
چهار نفر ، پنج نفر و ده نفر هم كه باشد ، مي رود . زير چادر هم مي ماند و
حتي بدون چادر هم مي شود سركرد . اما شما مي خواهيد كارواني نمونه
داشته باشيد ؛ كارواني كه براي ديگر كاروان ها نمونه باشد .

يكي ديگر از
حضار :
نواقص كار ما
بايد از اول كم وحدّاقل باشد . من فكر مي كنم ، همان گونه كه
پيش تر گفته شد ، در آن كميسيون مربوط بايد بيشتر بحث شود و راه حل هاي
مختلف بررسي گردد .

شركت كننده
ديگر :
كاروان نمونه ،
بايد مباشرتاً كار را خودش به عهده بگيرد ، منتهي در سال هاي اول و دوم چون
آشناي به كار نيست ، نمي تواند از عهده برآيد ، ولي بالأخره در سال سوم ،
چهارم و . . . بايد كارها را خودش رأساً انجام دهد و براي اين كه درجريان
باشد وبتواند تجارب لازم را به دست آورد و همة كارها را خودش انجام دهد ،
مناسب تر از همه آن است كه شق دوم رعايت شود .

بنده مي شناسم كساني را
كه در خدمت كاروان ها هستند و تمام كارهاي كاروان را انجام مي دهند و حقّي
هم دريافت مي كنند . ما مي توانيم از چنين افرادي دعوت كنيم كه در
كاروان ما كارهاي اداري را انجام دهند ؛ مانند تهية چادر و جا و كرايه كردن
خانه در مكه و مدينه و . . .

از اين افراد ، كساني را
مي شناسم كه از الآن با عربستان مكاتبه مي كنند و جواب نامه هاي خود
را در تهران مي گيرند . يكي از اين افراد در نامه اش نوشته بود كه من
نمي توانم خوب عربي صحبت كنم . در پاسخ نامه اش از مدينه نوشته
بودند اگر جا و مسكني را كه در سال گذشته گرفته بوديد ،
مي خواهيد ، برايتان نگه داريم .

لازم هم نيست كسي مثلاً براي
تهية مسكن ، حتماً به مدينه يا مكه سفر كند . با مكاتبه از تهران هم مي شود آن را
انجام داد . بنابراين ، يكي ـ دو نفر در كاروان ، به صورت پادو ، اين كارها را
انجام مي دهند . ما مي توانيم از چنين كساني دعوت كنيم كه اين قبيل كارهاي
كاروان را به عهده بگيرند و ما هم بر كارهاي آن ها نظارت داشته باشيم . هدف ما
اين است كه كاروان نمونه داشته باشيم و كاروان داري را بهتر از ديگران
ساماندهي كنيم . پس ، از تجارب آن ها استفاده كنيم ، خودمان هم نظارت داشته
باشيم . بنابر اين ، مي توانيم امور اداري و غير اداري را خودمان حل كنيم
و در تهية غذا و خوراك و مسائل سكونت و . . . از تجربيات آنان بهره ببريم . وقتي در سال اول و دوم از تجارب آن ها استفاده كرديم ، از سال هاي
بعد مي توانيم به طور مستقل كاروان را اداره كنيم و مي توانيم
آن ها را استخدام كنيم . در اين صورت تعيين هزينه كار آساني است .

بعضي خرج ها از حالا
وضعيت روشني دارد . كراية هواپيما ، مخارج گذرنامه ، كراية خانه در مكه و مدينه و . . . را به طور تقريبي مي توان حساب كرد . مي ماند مخارج خوراك و مانند آن ، كه
البته همان خوراك را هم مي توانيم تا حدي خودمان برآورد كنيم . در نتيجه ،
هزينة كلي حج را با ده درصد تقريب ، از حالا خودمان مي توانيم برآورد كنيم و
معادل بگيريم .

بنده در سال اول تشرف ، با يك
گروه پانزده نفره عازم حج شديم و يك آشپز استخدام كرديم ، پول گذرنامه و
طياره اش را داديم و دو هزار تومان هم كارمزد به وي داديم كه از ايران برنج و
چيزهاي لازم را تهيه كرد و آن ها را با خود برديم . در خدمت
حاج آقا سعادت بوديم . هنگام برگشت ، وقتي به جده رسيديم ، بنده به عتبات مشرف
شدم و بقيه به تهران برگشتند . هزينه را كه محاسبه كرديم نفري سه هزار و هفتصد تومان
شد و اين در حالي است كه ما هزينه هاي اضافي هم كرده بوديم ؛ مثلاً دو
دستگاه وانت شانزده نفره دربست كرايه كرديم كه ما را از مدينه به مكه برد و سه ـ
چهار روز عمليات حج ( ايام تشريق ) ، در عرفتات و مشعر و منا همراه ما بودند . وهمچنين
در مكه ساختمان بزرگ دوطبقه كرايه كرديم و پول خوبي به آن داديم . با وجود
خرج هاي فوق برنامه كه كرده بوديم ، نفري سه هزار و هفتصد تومان تمام شد . پس برآورد هزينة حج كار مشكلي نيست و مي توان حدود آن را ، با ده يا پانزده درصد
تقريب مشخص كرد و پول گرفت و اگر در آخر زياد آمد ، آن مثلاً ده درصد را ، همانطور كه
جناب آقاي ميناچي فرمودند به صاحبانشان بر مي گردانيم و يا با اجازة خودشان صرف
امور خيريه مي كنيم .

آقاي مزيّني : اگر جزء جزء
مسائل كميسيون بخواهد در جلسة عمومي مطرح شود ، وقت زيادي از آقايان گرفته
مي شود . قاعده اين است كه در اين جلسه كليات مطالب را مطرح و تقسيم كار
كنيم . از آن لازم تر اين است كه اصلاً ببينيم بنيه و توان ما چقدر است ؟
اين مطلب را تلفني خدمت جناب آقاي مطهري عرض كردم كه مشكلات و نقايص كار
بسيار است و اقدام براي آن هم لازم ، امّا بايد ببينيم مقدورات و توانايي هاي ما
چه اندازه است و به كجا مي توانيم تكيه كنيم .

در جلسة گذشته بحثي بودكه ما
وقتي به حج مشرف مي شويم ، علاوه بر انجام مناسك ، آيا وظيفة ديگري هم داريم ؟
نقايصي را كه در كار مردم مي بينيم ، آيا موظف به رفع آن هستيم ؟ مثلاً افراد زيادي به ذبح قرباني با وضعيت كنوني اعتراض دارند ، آيا ما جوابي در اين
مورد داريم يا نه ؟ مباحث مختلفي مطرح شد ؛ در مورد سردخانه و امور ديگر . البته چون
ما قبلاً مطالعه داشتيم ، مي دانستيم كه راه اندازي سردخانه عملي
نيست ، براي اين كه اصلاً صرف نمي كند ؛ ما حساب كرديم كه اگر بخواهد يك
ميليون گوسفند كشته شود ؛ آن هم يك ساله باشد ، نر باشد و نقص نداشته باشد
و . . . لازمه اش اين است كه پانزده ميليون گوسفندداري بكنيم تا بتوانيم يك ميليون
در سال مصرف كنيم در هر صورت اين ها مسائلي است كه بايد در جاي خودش بحث
شود . . .

به نظر بنده ، ما بايد
در اينجا مباحث كلي را مطرح و آن را تجزيه كنيم و به الأهم فالأهم عمل كنيم ؛ يعني
از ميان « اهم » و « مهم » ، اهم را بگيريم و مهم را فعلاً رها كنيم ؛ چون به همة
كارها نمي رسيم . وقت هم تنگ است .

در مورد كاروان نمونه ، به نظر بنده ، در بارة جزئياتش هم صحبت شد و مسأله حل شده است . همانطور
كه فرمودند : كاروان نمونه براي يك سال كه نمونه نيست ، بايد سال ها نمونه
باشد . اگر در سال اول از پول زياد آمد صرف كارهاي سال بعد مي شود و . . .

ما الآن كار زيادي داريم . بايد نواقص را رفع كنيم . كتابچه چاپ كنيم و . . . با اين وضع چرا بايد به كارهاي
ديگر بپردازيم ؟ ! ما چرا بايد پا توي كفش به اصطلاح دستگاه هاي اقتصادي يا
حمله داري كنيم ؟ ! راه پيشرفت ما اين است كه نقش سر حَكَمي داشته
باشيم ، نه اين كه خودمان مستقلاً عمل كنيم . اگر احياناً نصايح و توصيه هاي
ما را نپذيرفتند ، آنگاه خودمان مستقلاً يك جزء از كار يا تمام كار را عهده دار
مي شويم . معلوم است كه اگر خودمان عهده دار امور اجرايي شويم ؛ بسيار مشكل
است ، مگر اين كه همة افراد از رفقا و دوستان خودمان باشند و نواقص را
ناديده بگيرند و اعتراض نكنند ، وگرنه اعتراضات زياد است . ممكن است تمام مسائل حج را
كنار بگذارند و در مورد سرخ نشدن قورمه سبزي بحث كنند و چنين چيزي اصلاً
بعيد نيست . و بعد هم به ما اعتراض كنند كه اين چه دستگاهي است ، صد رحمت به دستگاه
فلان ! چقدر خوب بود ! و چه خوب به ما رسيد و . . . اصلاً هدف حج را رها كرده و به وجهة
ديگري رفته است .

ما از پسِ چنين حرف هايي برنمي آييم . همة اعتراضات از يك سنخ
نيست . مي گويند ما رفتيم بد بود !

به نظر من ، ما
بايد كارمان را تقسيم كنيم . جناب آقاي مطهري فرمودند كه آقايان اهل علم مطالعه
كرده ، راه حلي پيدا كنند و بعد به عرض مراجع تقليد برسد . اگر مورد تأييد
آن ها قرار گرفت ، گويا يكي از آقايان هم تأييد فرموده اند اجمالاً و
ديگران هم اگر تأييد بفرمايند ، يك مرحله از كار طي شده است . بعد ببينيم كه نقايص
ديگرمان چيست ؟

و آن چه كه در بارة كاروان نمونه مطرح شد ، اگر صلاح بدانيد چند نفر
از آقايان حمله دارها را دعوت كنيم و به آن ها بگوييم كه ما فلان نقص
را در كار شما مي بينيم و حاضريم همكاري و كمك رايگان در اختيار شما بگذاريم و
معاضدت كنيم كه اين نواقص شما برطرف شود ، نظر پولي و مادي هم نداريم . فقط
مي خواهيم ايرادهاي شما را رفع كنيم . در اموري با شما همكاري مي كنيم
كه خودتان وقت پرداختن به آن را نداريد . اين نظر بنده است . پس ما بايد ابتدا تجزيه
و تحليل كنيم كه خودمان چه كارهايي را مي توانيم انجام دهيم و چقدر بنيه و
توان داريم ، بعد محاسبه كنيم كه چگونه مي شود امور را حل كرد .

من عذر مي خواهم از
اين كه بي پروا و رُك صحبت مي كنم . اين نتيجه اي است كه بنده در
گذشته ديده ام و مي دانم به نتيجه نمي رسيم . مدتي زحمت
كشيديم خودمان خسته شديم . كم كم گِله از داخل شروع شد .

يكي از
حضار :
در سال
گذشته ما با اين ها صحبت كرديم و گفتيم افرادي در حسينية ارشاد هستند كه
مي خواهند تحت يك برنامة منظم به حج مشرّف شوند ، شما بياييد با ما قرارداد
ببنديد در مورد پذيرايي ، مسكن ، برنامه هاي آموزشي و مذهبي و . . . گفتند : بسيار خوب ، هرطور كه شما بگوييد . قول دادند كه خواسته هاي ما را برآورده كنند . وقتي رفتيم ، به بعضي از آن ها عمل كردند ، ولي نه آن گونه كه ما انتظار
داشتيم . معلوم است كه آن ها حساب سود و نفع خودشان را مي كنند ؛ مي كوشند جوري برنامه ريزي كنند كه بهرة مادي بيشتري ببرند . فرض كنيد
اتاقي كه ده نفر ظرفيت دارد ، در اختيار بيست نفر مي گذارند . غذا را از يك
گوشه اش مي زنند . هركاري را كه مي توانند انجام مي دهند تا در آخر
مثلاً دويست هزار تومان بيشتر برايشان بماند .

حال اگر يك كارواني به دنبال
اين نفع نباشد ؛ مثلاً پنج هزار تومان بگيرد اما هرچه لازم است خرج كند . بهترين
مسكن را اجاره كند و بعد عهده دار برنامه هاي آموزشي شود . تنها اين
نباشد كه بساطي پهن كند و به افراد غذاي خوب بدهد ، صبح بخورند و
تا غروب بخوابند ! مثلاً در كارواني كه ما بوديم ، افرادي مي گفتند : ما آمده ايم كه اعمالمان را درست انجام دهيم . ما بايد بدانيم كه حولة
احرام را چگونه ببنديم . به آن ها گفتم : آقا ! اين كه كاري ندارد از
كتاب بخوانيد ، مي فهميد كه چه گونه بايد ببنديد . بياييد پاي سخنراني
بنشينيد و حقيقت حج را بفهميد ، حاضر نبودند شركت كنند و كمي به خودشان زحمت
بدهند !

اگر منظور اين است كه
بروند حج و فقط همان اعمال خشك را انجام دهند و سرشان را بيندازند پايين و برگردند ،
همين كاروان ها برايشان خوب است ، ولي اگر كسي مي خواهد واقعاً از هدف اصلي حج
آگاه شود و استفاده كند ، بايد با كارواني برود كه خود آن كاروان هم آمادگي داشته
باشد براي طرح ريزي اين برنامه ها .

ما نمي توانيم از حمله
دارها ، آن كاروان ايده آل و آرماني را توقع داشته باشيم . جناب آقاي مزيّني
فرمودند كه از عهدة ما ساخته نيست . بايد با آن ها صحبت كنيم و . . . اما آن ها به ما قول مي دهند و عمل نمي كنند . نمونه اش
همان بود كه ما ديديم . براي اين كه او نفع خودش را مي خواهد و از گوشه و
كنار هزينه مي زند تا سود بيشتري گيرش بيايد و هيچ كدام از اين كارها و
خواسته هاي ما را انجام نمي دهد .

عرض كردم كه ما
نمي توانيم اين كار را بكنيم ، چون اين كاره نيستيم . ما نمي توانيم
بايستيم دستور غذا بدهيم يا غذا بپزيم . از افرادي كه صلاحيت دارند پيدا كنيم و با
آن ها قرارداد ببنديم وكارمزد بدهيم و آن ها هم نفعي داشته
باشند .

با محاسبة دقيقي كه بنده در
سال گذشته كردم ، بهترين جا را اگر بگيريم ، بهترين غذا و بهترين برنامه ها را اجرا كنيم ، هزينة هر نفر چهارهزار و پانصد تومان مي شود در حالي
كه آن ها شش هزار تومان از زائر مي گيرند و خودشان هم اقرار دارند كه
استفاده مي كنند .

در دو شب گذشته ، يكي از
صاحبان رستوران هاي خيلي خوب قلهك را ديدم و با او در اين باره صحبت كردم . گفت : خيلي ها از طرف كاروان ها دنبال من آمدند ، ولي نپذيرفتم . شما با چنين
برنامه اي ، اگر بخواهيد با كمال ميل حاضرم و تعهد مي كنم كه كاروان را از
هر جهت اداره كنم .

اگر با چنين آدم منظمي ، كه
هدف مادي ندارد ، دليلش هم اين است كه تاكنون به دنبال كاروان درست كردن نبوده و
مي توانسته مانند ديگران قراردادي ببندد و سودي ببرد .

اگر چنين شخصي مديريت كند ،
ديگر كسي نمي تواند به غذا اعتراض كند . از نظر برنامه هاي مذهبي و
برنامه هاي رسمي هم كه خود ما برنامه را تنظيم مي كنيم ، افرادي را هم در
اختيارش مي گذاريم ؛ كساني كه بتوانند با دستگاه هاي دولتي عربستان در
ارتباط باشند و اتومبيل كرايه كنند و چادر تهيه نمايند و . . . در آخر كارمزد
بگيرند . ما هم هيچ كاري نكنيم و فقط فكر بدهيم .

معلوم است اگر كار ميان
افراد ذي صلاحيت تقسيم شود ، كاروان نمونه مي شود و اگر افراد اين كاروان
آن كلاس هاي ويژه را بگذرانند و به حج بيايند ، حقيقت حج را درك خواهند كرد
و الاّ اگر گير اين كاروان چي ها بيفتند ، همان مصايبي كه بود ،
ادامه خواهد داشت .

استاد
مطهري :
در
اينجا لازم است دو مطلب را عرض كنم :

1 . گاهي ناراحتي هايي از خودِ اين مسافرت براي بعضي پيدا
مي شود . بعضي از افراد تحمّل بيشتري در برابر سختي ها دارند . به عكس بعضي هستند به برخي مسائل اهميت نمي دهند . بسياري از ناراحتي ها
شايد در معاشرت ها ايجاد مي گردد ؛ مثلاً در سوار شدن به هواپيما و پياده
شدن از آن ، روح انسان چقدر رنج مي بيند . انسان بايد مسابقه بگذارد تا در
هواپيما جا گيرش بيايد ؛ نظم و حساب و كتاب نيست . كسي كه از اين جا حركت
مي كند ، بايد مطمئن باشد در داخل هواپيما اسير و گرفتار نمي شود . آسايش
جسماني در حدّي كه لازم است داشته باشد .

2 . مطلب ديگر آگاهانه و زنده بودن اين سفر است . لازم است افرادي
كه به مكه و مدينه مي روند ، و مدت ده روزي كه مثلاً در مدينه مي مانند
راهنما داشته باشند تا مطالب تاريخي مدينه را به طور مختصر و اجمال توضيح دهد . ما وقتي به آن جا رفتيم ، با اين كه مقداري اهل كتاب و مطالعه هستيم ، اگر
چيزي بپرسند ، نمي توانيم خوب پاسخ بدهيم . آدم بايد يك چيزهايي را بداند ؛
مثلاً خانة امام صادق< (عليه السلام) دركجا بوده ؟ مقامات پيغمبر كجا است ؟ و . . . اگر برنامة زنده اي
باشد و در ظرف ده روز ، به طور اجمال تاريخ ده سالة هجرت را براي زائران
بگويد . يا در مدتي كه در مكه است ، تاريخ مكة ابراهيمي ، مقام ابراهيم ،
حجر اسماعيل ، زندگي حضرت رسول ، بعثت و . . . را مرور كند .

ما مي خواهيم در طول سال به مردم اين مطالب را بياموزيم اما مردم
آمادگي ندارند . در آن جا اين آمادگي هست و صد برابر هم هست . در مشاعر خوب
مي شود اين ها را آموخت .

مي دانيم كه عرفات چه سرزمين مهمي است ؛ هم از جهت مكاني و هم از نظر
زماني . اشخاصي به آن جا مي روند اما مردد و منتظر هستند كي غروب مي شود
كه از آن جا بروند ! بايد
برنامه اي ، مانند برنامة كامل ، جالب و زنده اي كه امسال حسينية ارشاد
درآن جا اجرا كرد ، ادامه يابد . به خصوص در آن نصف روز ، از ظهر تا غروب ، دعا و
راز ونياز با حالي اجرا شود . انسان وقتي خودش تنها مي رود كه نمي تواند و
كارواني هم كه چنين برنامه اي را داشته باشد ، وجود ندارد . امروز كاروانچي هرقدر
هم كه ماهر باشد ، در احياي حج مهارت ندارد . همچنين در منا آن سه روزي كه هستند ،
بايد سه روز زنده باشد .

پس هدف ما از كاروان نمونه آن است كه آسايش جسماني اشخاص در آن
تأمين شود ؛ ناراحتي هايي كه لازم نيست انسان آن ها را تحمل كند وجود
نداشته باشد و ديگر اين كه خودِ اين سفر ، سفر زنده اي باشد . البته بايد در
حول و حوش آن بيشتر انديشيد و بايد ديد افرادي كه مي خواهند راهنما باشند و
مأمور زنده كردن اين برنامه هستند ، چه كارهايي را لازم است انجام دهند . اگر
اين مسائل در كارواني محقق شد ، مي توان گفت آن كاروان ، نمونه است . در اين
صورت ، كاروان هاي ديگر هم از آن سرمشق مي گيرند . اگر ده تا ، بيست تا كاروان
اين گونه شد ، ما ديگر از اين كار و برنامه ها دست
برمي داريم .

يكي از
حضار :
تمام
همّت ما اين است كاروان نمونه اي راه اندازي كنيم كه سرمشق باشد . نمونه ،
معنايش همين است كه سرمشق بشود . ما بايد برداشتي از « نمونه » داشته باشيم كه قابليت
سرمشقي داشته باشد . اگر يك كارواني راه بيندازيم و سه هزار و دويست و پنجاه تومان
از هر زائر بگيريم و همين مبلغ را براي هر نفر خرج كنيم ، مطمئن باشيد از ما شروع
مي شود و به ما هم ختم مي شود . حمله دار از اول تا آخر سال ، حواسش به
حساب و كتاب است كه چگونه صرفه جويي كند و از هزينه بكاهد تا سودي برايش بماند . و
ما مي خواهيم طوري عمل كنيم كه ديگران تقليد كنند و قابليت تقليد داشته
باشيم .

يك وقت افرادي مرد خدا هستند
و براي رضاي خدا كاري را انجام مي دهند ، اين فرق مي كند ، همه كه
اينگونه نيستند . من آن آقاي رستوراني قلهك را نمي شناسم و نمي دانم تا
چه اندازه مي تواند از عهدة اين كار برآيد . معلوم است كه ادارة يك رستوران
در تهران با ادارة آن در صحرا تفاوت زياد دارد .

اگر ما موفق شويم يك درصد
كاروان ها را اصلاح كنيم و نفع داشته باشد ، بيشتر توفيق يافته ايم تا
صددرصد آن ها را اصلاح كنيم بدون اين كه نفعي در ميان باشد . چون آن يك در
صد نفع دارد و اين صد در صد نفعي ندارد . بايد بگونه اي عمل كنيم كه بتوانيم
نافذ باشيم . به نظر بنده خواستن آن ها و به ايشان گفتن ، لااقل اتمام حجت
است كه آقايان ! ما گفتيم و شما شنيديد ، چيزي هم از شما نخواستيم . البته
اول بايد براي خودمان معلوم باشد كه چه مي خواهيم ؛ حقيقت اين است كه ما بايد
طوري عمل كنيم كه ميان حاجي و غيرحاجي فرق باشد . اين فرق در دانستن تاريخ
آن جا حاصل نمي شود . حاجي بايد آدم جديدي باشد ، همان انسان قبل نباشد . معلوم است كه زحمت هم دارد . آسان نيست . پس بايد خودمان اول بفهميم كه بايد
چه كنيم حالمان تغيير كند و بعد ، از ديگران بخواهيم . . .

بعضي مي گويند سي سفر
يا چهل سفر حج رفته ايم ! بايد پرسيد چه
تغييري در شما ايجاد شده است ؟ من استدعا مي كنم از حضرت آقاي مطهري كه يكي از
جلسات را اختصاص دهند به همين مطلب تا استفاده كنيم كه قبل و بعد از حج بايد چه
تغييري در ما ايجاد شود ؟

يكي از حضار : امروزه
حمله دارها به منافع اقتصادي خود مي انديشند و در اين سو فعاليت
مي كنند . اما شما مي خواهيد روي منافع معنوي فعاليت كنيد ، اين دو ، با هم
معارض اند و قابليت تقليد در آن ها نيست .

ما مي خواهيم كارواني
تشكيل دهيم كه هدفش به دست آوردن منفعت نيست . كارواني كه از هر حاجي هزار و پانصد
تومان منفعت مي برد ، نمي تواند از ما تقليد كند . خواست او با خواست ما
معارض است ؛ اگر چنين كند ، هزار و پانصد تومان از دستش مي رود . من نمي گويم اين كار را نكنيم اما مطمئن باشيد اين كار ما براي آنان قابل تقليد
نيست .

يكي ديگر از
حضار :
براي
اين كه ما بتوانيم اثرگذار باشيم ، راه خوبي وجود دارد و آن اين كه از
افرادي كه تصميم دارند با كارواني عازم حج شوند و حج خود را به جا آورند ،
دعوت كنيم در كلاس هاي ما شركت
كنند و معارف و فلسفة حج را به آن ها آموزش دهيم و در مورد تاريخ اماكن مكّه و
مدينه مطالبي در اختيارشان بگذاريم تا زماني كه همراه كاروانشان هستند ، از جهت
اخلاقي و معارف حج ، بتوانند رهبريِ معنوي كاروان را به عهده بگيرند و جلسات
تربيتي تشكيل دهند ؛ به خصوص اگر آن افراد هدفدار باشند ؛ يعني به كاري كه
مي كنند ، معتقد بوده و ايمان داشته باشند . اين راهي است براي نفوذ در
كاروان ها و جلب افراد با روحيه و معنويت گرايي كه با كاروان ها عازم
حج مي شوند .

اين افراد مي توانند در طول سفر حج ، با ملل مختلف تماس بگيرند و
تفاهم داشته باشند . خلاصة آنچه گفتم اين شد كه : بايد افرادي را تربيت كنيم كه
براي رهبري معنويِ كاروان ، كار روحاني ورزيده و كاردان را انجام دهند .


| شناسه مطلب: 83523