خبرهایی از حج و...

خبرهایی از حج و... توهین مجدد امام مسجدالحرام به شیعیان www.jahannews.com پرس.تی.وی: شیخ عادل بن سالم الکلبانی امام جماعت مسجدالحرام در مصاحبه با پایگاه اینترنتی لجینیات، از واکنش شیعیان عربستان در قبال سخنان خود ابراز تعجب کرد. وی پیش از این گفته ب

خبرهايي از حج و...

توهين مجدد امام مسجدالحرام به شيعيان

www.jahannews.com

پرس.تي.وي: شيخ عادل بن سالم الكلباني امام جماعت مسجدالحرام در مصاحبه با پايگاه اينترنتي لجينيات، از واكنش شيعيان عربستان در قبال سخنان خود ابراز تعجب كرد. وي پيش از اين گفته بود كه بسياري از شيعيان كافر هستند.

الكلباني گفت: «من واقعاً از واكنش شيعيان به اين اظهارات تعجب مي‌كنم؛ چرا كه اين موضوع به هيچ وجه جديد نيست. پيش از من بسياري از علماي اهل سنت و خلفاي راشدين حكم به تكفير شيعيان داده بودند!»

وي افزود: «مسلمانان مي‌توانند به رسالة جامع مهمي كه حاوي سخنان خلفاي راشدين است مراجعه كرده و خود ببينند كه موضعگيري آنها در قبال شيعيان چيست. خلفاي راشدين سال‌ها قبل گفته بودند كه هر كسي به مذهب تشيع بگرايد، رافضي و كافر است.»

كلباني روز پانزدهم ماه مي در مصاحبه با شبكه بي.بي.سي گفته بود: «علماي شيعه از كفار هستند و شيعيان حق ندارند در كميته علماي مسلمان عضويت داشته باشند.»

اضافه مي‌شود كميته علماي مسلمان، مهم‌ترين و بارزترين كميته ديني در عربستان سعودي است.

تكفير سياسي

در ارديبهشت ماه سال 1388، تلويزيون عربي بي‌بي‌سي در برنامه‌اي با عنوان «من الصميم» با امام جماعت مسجدالحرام به نام شيخ عادل بن سالم الكلباني مصاحبه‌اي ترتيب داد و در آن پرسش‌هايي؛ از جمله دربارة حقوق و آزادي‌هاي ديني در عربستان مطرح كرد.

كلباني بر اين باور است كه: «همة مذاهب و طوايف در عربستان از آزادي و حقوق شهروندي برخوردارند و در ميان آن‌ها تبعيض وجود ندارد.»

به نظر وي، شاهد و گواه اين ادعا آن است كه ملك عبدالله هيئت اعزامي علماي شيعة منطقة شرقيه را به حضور پذيرفت و آنگاه دستور داد تمام كساني كه در جريان حادثة قبرستان بقيع دستگير شده بودند، آزاد شوند.

و در پاسخ اين پرسش كه چرا شيعيان در «هيئت كبار العلما» (شوراي عالي علماي عربستان) نماينده‌اي ندارند، مي گويد: اين به خاطر آن است كه آنان دادگاه‌ها و مراجع ويژه‌اي در مناطق خود دارند!»

اكنون توجه شما را به بخشي از اين گفت و گو و توضيحي مختصر در بارة آن جلب مي كنيم:

مجري: نظر شما دربارة كساني كه شيعه را تكفير مي‌كنند چيست؟

كلباني: تكفير عوام شيعه جاي مطالعه دارد، امّا علماي آنان بدون استثنا همه كافرند! چراكه: «هر كس مقام ابو‌بكر را بداند و با اين‌حال او را سبّ كند و از او تبرّي جويد، از مسلمانان به شمار نمي‌آيد، هرچند چنين فردي سنّي باشد.1

ملاحظه

در اين‌جا نظر افراد دل آگاه را به چند نكته جلب مي‌كنيم:

1. آقاي كلباني امام مسجدالحرام است و وظيفة او اقامة جماعت در اوقات مشخص در مسجد است و چنين فردي حائز مقام فتوا نيست كه گروهي را مسلمان و گروه ديگر را كافر بخواند. در كشور عربستان، افتا تنها در اختيار «هيئت كبار العلما» است و بايد مسأله در آنجا مطرح شود و آنگاه پس از بررسي و اخذ نتيجه از دفتر افتاء، با امضاي چند نفر منتشر شود.

چنين كار مهمي در شأن امام مسجد نيست كه به طور خودسرانه با مجري تلويزيوني مانند بي‌بي‌سي، كه حال آن بر همگان روشن است، مصاحبه نموده و جمع عظيمي از علماي اسلام را تكفير كند. اين كار با ضوابط و قوانين عربستان سعودي سازگار نيست.

2ـ شگفت اين كه «كلباني» نخستين امام جماعت مسجد الحرام از تبار آفريقايي است كه براي امامت برگزيده‌اند. او در اين مصاحبه خود را به «اوباما» تشبيه كرده كه فردي سياه‌پوست از تبار آفريقاييان است كه در آمريكا براي نخستين بار به مقام رياست جمهوري رسيده است. گويي اين دو گزينش به هم ارتباط دارند و هدف اين است كه بازها به صورت كبوتر ظاهر شوند و همان كارهاي پيشين را در قالبي ديگر انجام دهند!

3ـ اين نوع تكفير كردن‌ها، نمونه‌هايي در گذشته دارد و پيش‌تر «بن جبرين» نيز چنين فتوايي را صادر كرد ليكن با نقد علماي شيعه و سنّي روبه‌رو گرديد و بسياري از علماي اهل سنت بر او اعتراض كردند و خوشبختانه وي اكنون از افراد منزوي در عربستان سعودي است.

4ـ اين‌گونه تكفيرها در موقعيتي صادر مي‌شود كه رهبران اسرائيل و آمريكا ميان خود و كشورهاي عربي در رفت و آمدند تا صلح اعراب و اسرائيل را مستحكم سازند و دولت يهودي نژادپرست را در سرزمين فلسطين تثبيت كنند و حتي در اين زمينه اتحاديه‌اي را تشكيل داده‌اند تا آنجا كه رييس جمهور آمريكا (اوباما) هم شعارهاي دوران انتخاباتي خود را كناري نهاده و با اين جريان همسو گرديده است. آنان مي‌دانند از ميان دولت‌هاي اسلامي، تنها كشور مخالف با چنين نقشه‌اي، ايران است و طبعاً جهادي‌هاي فلسطين نيز با مخالفت ايران دلگرم شده و زير بار چنين صلحي نخواهند رفت و اجازه نخواهند داد كه نخستين قبلة مسلمانان در دست صهيونيست‌هاي پست قرار گيرد.

در اين ميان لازم است به نوشتة عبدالقادر بن عبدالعزيز، يكي از علماي اهل سنت در «الجامع» توجه كنيم. او مي‌گويد:

«هيچ كس به تكفير فرد يا افراد معيني از روافض (شيعيان) قائل نبوده و اين قول تنها در سال‌هاي اخير، همراه با تأسيس حكومتي براي شيعه در ايران، از سال 1399ه‍ . به خاطر دلايل سياسي رايج شده است. دولت‌هاي ضعيف و صاحب نفت خليج فارس احساس رعب و ترس نموده، هركس را كه برضدّ شيعه مطلبي مي‌نويسد، تشويق مي كنند....»2

و ما در اينجا از همة اين سخنان مي‌گذريم و تكفير او را با ضوابطي كه از قرآن و پيامبر آموخته‌ايم و دانشمندان اسلام بيان كرده‌اند، مي‌سنجيم:

ميزان ايمان و كفر در حديث پيامبر صلي الله عليه و آله

نخست از پيامبر خدا صلي الله عليه و آله مي‌پرسيم كه: اي فرستادة پروردگار! و اي انسان والايي كه با رحمت و شفقت انسا‌ن‌ها را از شرك و كفر رهانيدي، چه كساني را به مسلماني مي‌پذيري و آنان را پيرو خود مي‌‌داني و در گسترة اسلام جاي مي‌دهي و بر سينة چه كساني دست رد مي‌زني؟

او در پاسخ ما چنين مي‌گويد:

«بُنِيَ الإسْلامُ عَلَي خَمْس: شَهَادَةِ أَنْ لاَ إلَهَ إِلاَّ الله، وَأَنَّ مُحَمَداً رَسُولُ الله، وَإِقَامِ الصَّلاّةِ، وَإِيتَاءِ الزَّكَاةِ، وَالحَجِّ وَصَوْمِ شَهرِ رَمَضَان». 3

«اساس اسلام را پنج چيز تشكيل مي‌دهد: اعتقاد به يكتايي خدا و رسالت محمد، آن‌گاه برپا داشتن نماز و دادن زكات و حج خانة خدا و روزة ماه رمضان.»

در اين حديث پاية اسلام، دو اصل اعتقادي (توحيد و رسالت پيامبر) همراه با سه اصل عملي‌ِ نماز، روزه و حج معرفي شده است.

باز در حديث ديگر تنها به يك اصل عقيدتي و به سه اصل عملي اكتفا نموده، مي‌فرمايد:

«من شهد أن لا إله إلاّ الله، و استقبل قبلتنا وصلّي صلاتنا و أكل ذبيحتنا فذلك المسلم، له ما للمسلم و عليه ما علي المسلم». 4

« آن كس كه به يكتايي خدا گواهي دهد و به سوي قبلة ما نماز گزارد و از ذبيحة ما بخورد، او مسلمان است و حقوق و وظايف مسلمان را دارد.»

در حديث سوم، مرز جهاد با كافران را چنين بيان مي‌كند:

«أُمِرْتُ أَنْ أُقَاتِلَ النَّاسَ حَتَّي يَقُولُوا لاَ إِلَهَ إِلاَّ اللهُ وَ أَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ الله‏ وَ اسْتَقْبَلوا قِبْلَتَنَا وَ أَكلوا ذَبِيحَتَنَا وصَلُّوا صَلاتَنَا، حَرُمَتْ عَلَيْنَا دِمَاؤُهُمْ وَ أَمْوَالُهُمْ إِلاَّ بِحَقِّهَا». 5

«خداوند به من فرمان داد كه با مشركان بجنگم تا آنجا كه به يكتايي او و رسالت من گواهي دهند و بر قبلة ما نماز بگزارند و از ذبيحة ما بخورند و به سان ما نماز به پا دارند. در چنين حالي، جان و مال آن‌ها بر همگان محترم است، مگر اين كه گناهي را مرتكب شوند كه مستحق مجازات گردند.»

احاديث ياد شده كه در صحيح‌ترين كتب اهل سنت از پيامبرخدا صلي الله عليه و آله آمده، مرز اسلام و كفر را مشخص كرده‌اند و همة طوايف اسلامي را با تفاوت‌هايي كه دارند، در گسترة اسلام قرار داده و به وسيله اعتقاد به دو اصل عقيدتي و چند اصل عملي كه مظهر عقيده‌اند، همه را به هم پيوند داده است.

با توجه به سخنان پيامبر بزرگوار اسلام، چگونه امام مسجد با چنين پيام‌هاي روشني مخالفت نموده و فقط انتقاد از يك صحابي را ميزان كفر معرفي كرده است؟ اگر شرطِ اسلام اين بود كه هر فرد مسلماني بايد به صحابي مورد نظر او مهر بورزد، چرا پيامبر در كلام خود به آن اشاره نكرد؟!

مردم شبه جزيرة العرب گروهي به حضور پيامبر صلي الله عليه و آله مي‌رسيدند و با اظهار شهادتين به اسلام مشرف مي‌شدند و هرگز پيامبر با آنان دربارة صحابه سخن نمي‌گفت و از آنان پيماني نمي‌گرفت و اين حاكي از آن است كه موضوع مهر ورزيدن و يا بي‌مهري به ياران وي، ارتباطي به اسلام افراد ندارد و ياران وي با ديگر مسلمانان حكم يكسان دارند.

ضوابط تكفير نزد علماي اسلام

شايسته بود اين فرد (كلباني)كه در حد و اندازة مقام افتا نيست، لااقل به سخنان بزرگان مراجعه مي‌كرد و از آن‌ها الهام مي‌گرفت. ما در اين‌جا برخي از كلمات بزرگان مذاهب اسلامي را نقل مي‌كنيم تا روشن شود كه ميزان و معيار ايمان و كفر چيست؟

1. از امام صادق عليه السلام : «حقيقت اسلام، گواهي دادن بر يكتايي خدا و رسالت پيامبر است و با اين شهادتين، خون افراد محترم شمرده مي‌شود و مي‌توانند با يكديگر ازدواج كنند و ارث ببرند.»6

2. ابوحنيفه: «من هرگز كسي از اهل قبله را تكفير نمي‌كنم و اختلاف با آنان را ماية خروج از اسلام نمي‌دانم.»7

3. شافعي: خداوند رسول خود را مأمور كرد كه با مشركان بجنگد. تا اين كه اعلام كنند: لاَ إلَهَ إلاَّ الله و وقتي چنين كردند، خودن و اموال آنان محترم شمرده مي‌شود، مگر اين كه گناهي مرتكب شوند كه حرمت آن‌ها را از بين ببرد.8

4. احمد بن زاهر سرخسي: امام ابوالحسن اشعري، در خانة من در بستر بيماري به سر مي‌برد، بيماري كه منتهي به مرگ او شد. او به من دستور داد: تمام شاگردانش را به خانه‌اش دعوت كنم، آن‌گاه كه آنان حاضر شدند خطاب به ايشان گفت:

«اشهدوا علي أنّني لا أكفّر أحداً من أهل القبلة بذنب لأنّهم رأيتهم كلّهم يشيرون إلي معبود واحد و الإسلام يشملهم و يعمّهم». 9

«گواه باشيد، كه من هيچ يك از كساني را كه در نماز رو به قبله مي‌ايستند، به خاطر هيچ گناهي تكفير نمي‌كنم؛ زيرا همگان به خداي واحد اشاره كرده و اسلام، همگان را دربر مي‌گيرد.»

5. تقي الدين سبكي (از مجتهدين عالي‌ مقام قرن هشتم و معاصر با ابن تيميه): «تكفير مؤمنان جداً كار مشكلي است. آن كس كه در دل ايمان دارد، گروهي را كه گويندة لا اله إلاّالله و محمّد رسول الله باشند، تكفير نمي‌كند و اين كار گناهي بس بزرگي و بسيار كار خطرناكي است.»10

6. قاضي ايجي در «مواقف» (كه كتاب درسي كلامي است): چيزهايي كه مسلمانان دربارة آن اختلاف دارند، مثلاً آيا علم خدا ذاتي اوست يا زائد بر ذات. آيا خدا فاعل فعل بندگان است يا نه؟ و يا خدا در جهتي نيست و مكاني را اشغال نكرده، چيزهايي است كه دربارة آن از پيامبر صلي الله عليه و آله و صحابه چيزي به ما نرسيده است. بنابراين، خطا در اين مسائل زياني به اسلام شخص نمي‌رساند.»11

7. تفتازاني: «هيچ مسلماني تكفير نمي‌شود، مگر اين كه ضروريات دين را مانند حدوث عالم و معاد انكار كند، آنگاه مي‌افزايد: پيامبر هرگز تفتيش عقايد نمي‌كرد.»12

8 . ابن عابدين (فقيه قرن سيزدهم، ت1250ه‍ .ق.) كه فقاهت او مورد پذيرش است: «كساني كه گروهي را تكفير مي‌كنند، ارتباطي به فقها و مجتهدين ندارند و اعتباري به تكفير آنان نيست.»13

اين‌ها شخصيت‌هاي علمي و كلامي و اسلام شناسان بزرگ اهل سنت هستند كه همگي در ميان مسلمانان مقامي دارند و در طول قرون گذشته به آنچه كه پيامبرخدا آن را ميزان ايمان و كفر قرار داده، اكتفا كرده‌اند و مسائل جانبي كلامي را ماية تكفير ندانسته‌‌اند. حال چه شده فردي كه تنها صداي خوبي دارد و قرآن را حفظ كرده، بر مسند افتا نشسته و با آتش چنين بازي مي‌كند؟ و بهانه به دست تروريست‌هاي آدمكش مي‌دهد كه حمام خوني راه بيندازند و ديگران هم به بهانة جنايات آنان كشورهاي اسلامي را اشغال كنند و حضور نامشروع خود را در آنجا به اين بهانه توجيه نمايند؟!

نقد زندگي افراد، غير از سبّ آنان است

همة افراد، جز كساني كه خداوند ايشان را معصوم معرفي كرده، تحت پوشش قانون‌اند و زندگي آنان قابل نقد است و مراد از نقد، بدگويي و ناسزاگويي نيست بلكه بررسي نقاط قوت و ضعف زندگي افراد است و فرد صحابي از آنجا كه معصوم نيست، زندگي او مي‌تواند مورد بررسي و نقد قرار گيرد.

پيروان اهل بيت: اگر دربارة صحابه سخن مي‌گويند، هرگز هدف آن‌ها ناسزاگويي و بدگويي نيست، بلكه نوعي تشريح زندگي و ارزشيابي افعال و اعمال آن‌ها در پرتو كتاب و سنت است. و ما هيچگاه نبايد گروهي را فوق قانون بدانيم و از هر نوع سخن گفتن، ولو به حق و با موازين كتاب و سنت را دربارة آنان ممنوع سازيم.

شكي نيست كه ديدار پيامبر و مصاحبت با او، فضيلتي براي عموم صحابه است، ولي نبايد اين فضيلت سبب شود كه آنان را فوق قانون دانسته و از هر نوع سخن گفتن دربارة ايشان جلوگيري كنيم!

نقطة خلاف ميان شيعه و سني همين است، آنان مي‌گويند صحابة پيامبر كه در حدود 000، 100 نفرند، نقدپذير نيستند و نبايد دربارة آنان سخني گفت ولي ديگران مي‌گويند با كمال احترام به همة كساني كه حضور پيامبر رسيده‌اند، مانعي نيست كه در پرتو آيات قرآني و احاديث رسول الله و تاريخ قطعي، به نقد زندگي آنان بپردازيم و از برترين و پرهيزكارترين آنان تقدير كنيم و سخنان او را كه از پيامبر صلي الله عليه و آله نقل مي‌كند، از جان و دل بپذيريم و در مقابل، اگر گروهي را برخلاف آن يافتيم از پذيرش سخنان آن‌ها بپرهيزيم.

آنچه كه امروز مورد بحث است، همين است كه آيا صحابة پيامبرخدا صلي الله عليه و آله نقدپذيرند ياغير آن؟ و اين مسأله‌اي كلامي و فكري است و هر دو انديشه براي خود طرفداراني دارد و نبايد گروهي، گروه ديگر را متهم به الحاد يا اهانت يا سبّ صحابه كنند.

امير مؤمنان، علي عليه السلام نقد را تجويز و سبّ را ممنوع اعلام مي‌كند و آنگاه مي‌شنود سربازانش شاميان را دشنام مي‌دهند، مي‌فرمايد:

«إِنِّي أَكْرَهُ لَكُمْ أَنْ تَكُونُوا سَبَّابِينَ وَ لَكِنَّكُمْ لَوْ وَصَفْتُمْ أَعْمَالَهُمْ وَ ذَكَرْتُمْ حَالَهُمْ، كَانَ أَصْوَبَ فِي الْقَوْلِ وَ أَبْلَغَ فِي الْعُذْرِ». 14

«من هرگز دوست ندارم شما ناسزا گو باشيد، بلكه اگر كارهاي آن‌ها را بيان مي‌كرديد ورفتار آنان را يادآور مي‌شديد، اين به راستي و درستي نزديكتر بود و از شما بهتر پذيرفته مي‌شد.»

در طول تاريخ، نويسندگان شيعه در مورد صحابه و تابعين و همة شخصيت‌هاي تاريخي، به نقد زندگي پرداخته‌اند و نقاط قوت و درخشان آن‌ها را ترسيم كرده و ستايش نموده‌اند و در عين حال، از بيان ضعف‌ها و خطاهاي آنان خودداري نمي‌كنند، مسلّماً هدف از نقد، تحقير و كوچك كردن آن‌ها نيست بلكه چون ما مسلمانان آيين الهي را از آن‌ها فرا مي‌گيريم، بايد واقعيت اين افراد و ارزش هر يك از افعال و احوال آن‌ها روشن شود تا آيين الهي را از سرچشمة صاف و زلال اخذ كنيم.

قرآن و نقد پذيري صحابه

آنان‌كه صحابه را خط قرمز تلقي كرده و اجازه نمي‌دهند دربارة آنان نقد عادلانه انجام گيرد، بايد كمي دربارة آيات قرآن و احاديث پيامبر كه دربارة همين خطوط قرمز وارد شده، بينديشند. اكنون بطور گزيده، به چند مورد كه خط قرمزها شكسته شده، اشاره مي‌كنم:

1. پيامبر صلي الله عليه و آله حدود الهي را در حق ياران خود اجرا مي‌كرد؛ يعني دست سارق را مي‌بريد و زاني را تازيانه مي‌زد و زناي محصنه را با رجم كيفر مي‌داد و هرگز احدي به آن حضرت اعتراض نكرد كه زندگي صحابه قابل نقد نيست، بلكه پيامبر صلي الله عليه و آله با اين عمل ثابت كرد كه تفاوتي ميان آنان و ديگر طبقات نيست.

2. قرآن كريم در آية {إِنْ جاءَكُمْ فاسِقٌ بِنَبَإٍ فَتَبَيَّنُوا}.15 وليد بن عقبه را فاسق ناميد و پس از نزول اين آيه، كسي زبان به اعتراض نگشود.

3. در سورة جمعه، گروهي از ياران پيامبر نكوهش شدند كه به خاطر تجارت و سرگرمي، پيامبر صلي الله عليه و آله را در حال خطبه خواندن تنها گذاشتند؛ چنان كه مي‌فرمايد:

{وَ إِذا رَأَوْا تِجارَةً أَوْ لَهْواً انْفَضُّوا إِلَيْها وَ تَرَكُوكَ قائِماً}.16

«آنگاه كه داد و ستد يا سرگرمي را ديدند، به سوي آن روان ‌شدند و تو را ايستاده ـ در حال خطبه ـ ترك كردند.»

4. پيامبرگرامي صلي الله عليه و آله قاتلان عمّار را «فئة باغيه» خواند، آنگاه كه ديد عمار با چهرة گردآلود سنگ بر پشت مي‌كشد و به سوي مسجد مي‌آورد، فرمود: «طوبي ابن سميّة...»؛ «گوارا باد اي فرزند سميه، تو را گروهي ستمكار مي‌كشند. آنان را با عمار چه كار؟ عمار آنان را به بهشت مي‌خواند و آن‌ها او را به دوزخ دعوت مي‌كنند».

اين‌ها نمونه‌هاي روشن از انبوه تاريخ است كه در آن‌ها صحابة پيامبر صلي الله عليه و آله به عنوان خط قرمز در انتقاد تلقي نشده‌اند. بنابراين، انتقاد محققانه دربارة هر فردي، جز معصوم صورت بگيرد، ممكن است درست يا خطا باشد، ولي ايمان كسي را خدشه‌دار نمي‌كند.

سلف صالح و نقدپذيري صحابه

اگر بناست از سلف صالح پيروي كنيم، بايد نخست روش آنان را مشخص سازيم.

تاريخ حاكي از آن است كه سلف، از نقد صحابه دريغ نمي‌كردند و اگر كسي نقطة ضعفي در صحابي مي‌ديد و آن را بازگو مي‌كرد، هرگز متهم به كفر و فسق و الحاد نمي‌شد؛ زيرا به حكم گفتار پيامبر گرامي صلي الله عليه و آله : «إنّما الأعمال بالنيات»17 نظر تخريب و دشمني با آنان نبود، بلكه بازگو كردن وقايع بود و هست تا خلف صالح پيروي كند، اكنون نمونه‌اي را مي‌آوريم كه بخاري آن را در صحيح خود، در تفسير سورة نور، دربارة واقعة «إفك» آورده است:

وقتي عبدالله بن أبيّ، يكي از همسران پيامبر را متهم كرد كه با مردي ساربان رابطه دارد، آيات الهي بر تبرئه آن زن و آن مرد نازل شد و همه دانستند كه آن مرد منافق (عبدالله بن ابيّ) بي‌جهت به آن همسر پيامبر صلي الله عليه و آله تهمت زده است. پيامبر صلي الله عليه و آله بالاي منبر، شروع به سخن كرد و گفت: مرا معذور مي‌داريد در تنبيه كسي كه اهل بيت مرا آزرده است و همچنين مردي را متهم كرده كه من از او جز نيكي نديده‌ام. در مجلس سخنراني دو گروه انصار (خزرجيان و اوسيان) نشسته بودند. در اين هنگام سعد بن معاذ انصاري، رييس قبيلة اوس گفت: اي پيامبر خدا، ما تو را معذور مي‌داريم. اگر آن تهمت زننده از اوسيان باشد گردن او را مي‌زنيم و اگر از خزرجيان باشد، اگر امر كني، او را نيز گردن مي‌زنيم.

سخن سعد بن معاذ بر خزرجيان گران آمد و رييس آنان به نام سعد بن عباده برخاست وگفت: به خدا دروغ مي‌گويي، تو نمي‌كشي و تو نمي‌تواني خزرجي را بكشي.

در اين‌جا مي‌بينيم رييس خزرجيان رييس اوسيان را متهم به دروغ‌گويي مي‌كند؛ يعني نسبت گناه به او مي‌دهد، با اين حال از دايرة اسلام و ايمان بيرون نمي‌رود.

سخنان سعد بن عبادة خزرجي دربارة سعد بن معاذ براي اوسيان سنگين آمد ويك نفر از آنان به نام «اسيد بن حضير» برخاست و به سعد بن عباده گفت: به خدا تو دروغ مي‌گويي اگر مرد تهمت زن، از خزرجيان باشد، ما او را مي‌كشيم، تو منافقي هستي كه از منافقان دفاع مي‌كني.

در اين جا هم بزرگي از اوسيان، بزرگ خزرجيان را به دروغ‌گويي و نفاق متهم مي‌كند و هرگز از دايرة اسلام بيرون نمي‌رود.

بالاتر از آن اين‌كه پس از اين گفتگوهاي تند، اعضاي هر دو قبيله در مسجد برخاستند تا به جان هم بيفتند و يكديگر را بكشند، ولي پيامبرخدا آنان را آرام كرد و در جاي خود نشاند.18

هرگز اين دو گروه بزگ كه در آن روز استوانة اسلام بودند، با اين گفتگوها متهم به كفر و الحاد نشدند.

از بيزاري تا بيزاري

تاريخ حاكي از آن است كه پيامبرخدا داراي 100000 صحابي بوده كه قريب 16000 نفر از آنان به نام و وصف شناخته شده‌اند و از باقي نام و نشاني نيست.

گروهي از اين صحابه در غزوه‌هاي بدر و احد و خندق و حنين جام شهادت نوشيدند و گروه‌هايي پس از رحلت پيامبرخدا صلي الله عليه و آله راه جهاد را پيش گرفته، به نشر اسلام پرداختند. آيا يك فرد علاقه‌مند به پيامبر صلي الله عليه و آله و محبّ و دوست او به خود اجازه مي‌دهد كه از اين پروانگان نور، بيزاري بجويد؟ اصولاً بيزاري از يك فرد صحابي از آن نظر كه گرداگرد پيامبر بوده و به او علاقه داشته، با اسلام و ايمان به رسول خدا سازگار نيست.

ولي اگر فرض كنيم، فردي يا افرادي كه پيرامون پيامبر صلي الله عليه و آله بودند و كاري خطا و برخلاف فرمان خدا و رسول از آنان سر زد، بيزاري جستن از اين فرد به خاطر اين اعمال، شأن يك مؤمن واقعي است كه منكر را منكر و معروف را معروف مي‌شمارد.

آنچه كه در اينجا مورد نظر است، همين است كه حساب افراد را از آن نظر كه پيوندي با رسول خدا دارند از حساب اعمال و رفتار آنان كه با قرآن و سنت، همسو نباشد، از هم جدا كنيم و در اين مورد، فرقي ميان خلفا و ديگر صحابه نيست.

باز تأكيد مي‌‌شود كه تمام افراد از آن نظر كه تشرّف به رؤيت نور رسول الله داشته‌اند، يك فضيلت دارند ولي بررسي اعمال فرد يا افرادي از آنان در دايرة زندگي شخصي و بر پاية قانون الهي، جدا از اين‌كه صحابه پيامبر بودند، مسأله‌اي ديگر است. تمام مناقشات و نقدها در محدودة شخصي افراد صورت مي‌پذيرد نه از آن نظر كه پيوندي با پيامبر خدا صلي الله عليه و آله داشته‌اند و اگر اين دو مطلب را از هم جدا كنيم، بسياري از بدبيني‌ها از ميان برداشته مي‌شود. ما نبايد قضاوت‌هاي علمي و ديني را نوعي بي‌مهري به صحابه يا پيامبر صلي الله عليه و آله تلقي كنيم، بلكه بايد آن را مقدمه‌اي براي شناخت كساني قرار دهيم كه اعمال و رفتار آنان مي‌تواند الگوي ما باشد.

و من اميدوارم كه علما و دانشمندان عربستان كه به وحدت اسلامي علاقه‌مند هستند، امثال كلباني را كه سنگ تفرقه به ميان مسلمانان مي‌اندازند، از خود دور سازند و او را براي محاكمه به كنار ميز محاكمه بكشانند.

اگر اين كار عملي نيست، دست‌كم، سياستمداران عربستان كه حرمين شريفين را در اختيار دارند، بايد از دخالت افراد ناصالح در امور فتوا و عقايد مسلمين جلوگيري كنند و قطعاً مي‌دانند تمام اين ترورها و برادركشي‌ها در جهان اسلام، معلول همين فتواها و اين نوع كج انديشي است.

نويسند و تحليل گر سياسي عربستان:

مفتي عربستان برود نجف، دست آيت‏الله سيستاني را ببوسد!

www.shia-news.com

سرويس بين‌الملل «تابناك»، اظهارات يك نويسندة عربستاني، مبني بر اين‌كه «شيخ الأزهر»، مفتي عربستان و قرضاوي بايد دستان مرجع تقليد شيعيان را ببوسند، خشم وهابيان را برانگيخت.

به گزارش خبرنگار «تابناك»، به نقل از ابنا، اظهارات «جمال الخاشقجي»، نويسنده و تحليل‌گر سياسي عربستاني و دبير روزنامة «اخبار العرب» (روزنامه انگليسي‏زبان و پر شمارترين روزنامه‌ در عربستان) خشم وهابيان افراطي را برانگيخت.

وي در مقاله‏اي كه به تازگي نوشته، از مواضع وحدت‏گرايانة آيت‏الله سيستاني، از مراجع تقليد شيعيان حمايت و تقدير كرد.

خاشقجي در ادامه، پرسش‌هايي را مطرح مي‏كند كه اگر آيت‏الله سيستاني فتواي قتل اهل‏سنت در عراق را صادر مي‏كرد، چه اتفاقي مي‏افتاد؟ و آيا اين امكان براي شيعيان نيست كه اتومبيلي را در جلوي مسجد اهل ‏سنت منفجر كرده و شماري را به قتل برسانند؟ وي در پاسخ به اين پرسش‌ها تأكيد مي‏كند: بي‏شك، تنها كسي كه آرامش را نزد شيعيان به ارمغان آورده، مرجع تقليدشان است.

وي در ادامه از شيخ الأزهر، مفتي عربستان و قرضاوي مي‏خواهد به نجف اشرف سفر كرده و دستان آيت‏الله سيستاني را ببوسند.

اين نويسندة عربستاني در بخش ديگري از مقالة خود، به خبري مبني بر كانديدا بودن آيت‏الله سيستاني براي دريافت جايزة صلح نوبل اشاره كرده و مي‏افزايد: وي نقشي مهم و اساسي در اجراي انتخاباتي آزاد در عراق و مقابله با توطئه‏هاي دشمنان دارد.

وي مي‏افزايد: اين مرجع شيعه، تلاش بسياري براي پايان دادن به اختلافات شيعه و سني به كار مي‏گيرد تا جايي‌كه از شيعيان مي‏خواهند در برخورد با اهل ‏سنت و سلفي‏ها، منطق، عقل و صبر را به كار گيرند.

مشخص شدن سرزمين هاي شيعه در طول تاريخ

www.tabnak.ir

براي نخستين بار، مرزهاي سرزمين‌هاي شيعي در طول تاريخ، از زمان امامان معصوم تا دورة معاصر، مشخص شد.

به گزارش خبرنگار «تابناك»، اطلس شيعه يك اثر تأليفي ـ پژوهشي است كه هدف اصلي آن، ارائة تصويري جغرافيايي ـ تاريخي از شيعه در تاريخ اسلام از آغاز تا به امروز است.

در اين كتاب تلاش شده است تا تاريخ شيعه در قالب نقشه‌هاي جغرافيايي ارائه شده و حدود پيشرفت تشيع در هر مقطع تاريخي و در هر نقطة جغرافيايي نشان داده شود.

در اين اثر كه به همّت حجت‌الاسلام و المسلمين رسول جعفريان و تيم پژوهشي وي آماده شده، در سه بخش «ارائة مواد تاريخي و توضيحي دربارة سير تطور شيعه»، «اراية نقش‌هاي جغرافيايي» و «ارائة جداول» تنظيم شده است.

اين كتاب كه در قطع رحلي بزرگ در حجم744 صفحه بوده و از سوي سازمان جغرافيايي نيروهاي مسلح به چاپ رسيده است، در آن، تشيع به معناي وسيع آن مورد توجه بوده و اخبار اسماعيليه، زيديه و علويان نيز درج شده است.

با اين حال، جريان اصيل تشيع، جريان تشيع معتدل است كه همان مذهب اماميه است و هميشه و به رغم آن كه در طول تاريخ مورد هجوم بوده، تلاش كرده تا با ديگر مسلمانان همزيستي داشته باشد.

به گفتة مؤلف، در هر مرحله، پس از تهية مطالب و نقشه‌هاي اولية مربوط به آن، نقشه‌‌ها در اختيار سازمان جغرافيايي قرار مي‌گرفت و دوستان ما در سازمان، با كشيدن نقشه‌ها، آن‌ها را براي اصلاح باز مي‌گردانند و گاه يك نقشه، چندين بار اصلاح و مرور مي‌‌شد.

نكتة جالب اينجاست كه اين اثر تا اندازه‌اي به روز است و سيطرة تشيع از ايران و خاورميانه گرفته تا نقاطي از هند و آفريقا و اروپا و آمريكا را مشخص كرده است.

فصل نخست؛ با نام «آغاز تشيع»كه از تعريف شيعه آغاز وتا بيان فرقه‌هاي شيعه ادامه يافته است.

فصل دوم ؛ با نام «امامان شيعه»، شامل زندگي حضرات معصوم با ارائة مطلب و نقشه دربارة زندگي هر امام است.

فصل سوم ؛ با نام «تشيع در شهرهاي ايران» است كه براي هر شهر از شهرهاي اصلي شيعه مذهب، نقشه و متن ارائه شده و گاه به خاندان‌هاي مهم شيعة هر ناحيه نيز پرداخته شده است.

فصل چهارم ؛ «دولت‌هاي شيعه در ايران» كه نخستين آن‌ها دولت علويان طبرستان و پايان آن عصر امام خميني1 است. در اين ميان، از دولت‌هايي چون آل بويه، اسماعيليه، ايلخانان، سربداران، مرعشيان، صفويان، قاجار تا انقلاب اسلامي سخن به ميان آمده است.

فصل پنجم ؛ «تشيع در عراق» است كه از شهرهاي كوفه و واسط و بغداد سخن گفته شده و با گذر از مهمترين رويدادهاي تاريخي شيعه در اين ديار، به زمان حال رسيده و از بغداد عصر جديد و دولت شيعي كنوني عراق نيز سخن گفته شده است.

فصل ششم ؛ «تشيع در جزيرة‌العرب» است كه دربارة شيعيان مدينه و همين طور منطقه شرقيه؛ يعني احسا و قطيف سخن گفته شده است. پس از آن، از بحرين و ديگر كشورهاي حاشيه خليج فارس مانند قطر، امارات، كويت و عمان نيز سخن به ميان آمده و بخش قابل توجهي نيز به يمن و زيديه اختصاص داده شده است.

فصل هفتم ؛ «تشيع در شامات» است كه از ورود تشيع به شام، به ويژه حلب سخن گفته شده و سپس از شهرهاي سوريه، از جمله دمشق و نيز از علويان و در پايان از شيعيان لبنان تا زمان حاضر سخن گفته شده است.

فصل هشتم ؛ «تشيع در آفريقا» كه بخش عمدة آن به علويان ادريسي و دولت فاطمي اختصاص دارد و پس از آن به رسوخ و نفوذ تشيع در كشورهاي آفريقايي كه عمدتا در يكصد سال اخير به ويژه پس از پيروزي انقلاب بوده بحث شده است.

فصل نهم ؛ «تشيع در شبه قاره و افغانستان» كه ضمن آن به تفصيل از دولت‌هاي شيعي در حيدرآباد و مناطق ديگر هند و نيز نواب‌هاي شيعي حاكم بر برخي از نواحي و همين طور شيعيان كشمير و سپس پاكستان بحث شده است. براي هر بحث و متن تاريخي، چندين نقشه تاريخي ارائه شده است. در پايان اين بخش، از نفوذ تشيع در كشورهاي مالزي، اندونزي و تايلند نيز سخن به ميان آمده است.

فصل دهم ؛ «تشيع در قفقاز و تركيه» كه از شيعيان آذربايجان و همين طور استانبول و ديگر شهرهاي تركيه سخن گفته شده و بحثي نيز دربارة علويان صورت گرفته است.

فصل يازدهم ؛ «تشيع در اروپا» كه بيشتر مربوط به قرن اخير است. در اين فصل از شيعيان بريتانيا، آلمان و همين طور ايتاليا و بلژيك به اجمال بحث شده است.

فصل دوازدهم ؛ «تشيع در آمريكا» و كاناداست كه از برخي مؤسسات و تشكل‌هاي شيعي به اجمال سخن به ميان آمده است.

واكنش هاي متفاوت علماي شيعه در برابر نامة موسوم به «بيانيه فرهيختگان شيعه»:

تأييد علي الامين، تأمل فضل الله، انتقاد النمر و خودداري الصفار از اظهارنظر

مهدي سرحدي

ـ سيد علي الأمين، از مراجع شيعه با تأييد مفاد نامه‌اي كه تنها روزنامة الوطن نسبت به انتشار آن اقدام كرد، آن را تلاشي براي تحكيم و تقويت ارتباط شيعيان عرب زبان با ملت‌ها، دولت‌ها و سرزمين‌هاي خود دانست و تصريح كرد: «بازنگري در برخي از آداب و سنني كه ريشه در شرع اسلام ندارند، مورد تأييد و حمايت ماست و خواهان آن هستيم كه شيعيان، شعائر دين را مطابق با آنچه ائمة اهل بيت: فرمان داده‌اند، به انجام رسانند.»

ـ سيد محمد حسين فضل‌الله يكي ديگر از مراجع شيعه، اظهارنظر دربارة بيانية11 تن از فرهيختگان شيعه را «تازمانِ شفاف‌تر شدن موضوع» به تعويق انداخت و به زمان ديگري واگذاشت. شيخ حسن الصفار نيز از اظهارنظر در بارة بيانية مذكور خودداري كرد. اما سيد حسن النمر با اعتراض نسبت به اين بيانيه، انتقاداتي را مطرح كرد كه از آن جمله مي‌توان به خلط مباحث اجتماعي و نظري، عدم توجه به روش علمي بحث، حمله به فقها و علما و انكار مواردي كه جزو ضروريات مذهب به شمار مي‌آيد اشاره كرد.

ـ شيخ محمد عمير از فعالان فرهنگي- اجتماعي استان قطيف نيز با رويكردي محتاطانه نسبت به بسياري از موارد مذكور در اين بيانيه تصريح كرد: «انتقادي كه در اين بيانيه نسبت به مسألة ولايت فقيه مطرح شده، مغرضانه است و به اختلاف نظر علماي شيعه دربارة آن (مانند هر مسألة ديگر فقهي و اجتهادي) توجه نشده است.

محافل شيعي در قبال فراخوان اعلام شده براي «تصحيح عقايد شيعيان» كه از سوي 11 تن از افراد موسوم به «فرهيختگان شيعه» صورت گرفته است، واكنش‌هاي متفاوتي نشان داده‌اند و در وضعيتي كه حسن الصفار از اظهار نظر در اين باره خودداري مي‌كند، حسن النمر به خبرنگار الوطن توضيحاتي ارائه كرد كه به تعبير خود وي، «نكاتي ابتدايي» را شامل مي‌شود. وي تصريح كرد: «آنچه اكنون بيان مي‌كنم، انتقادات مقدماتي در بارة بيانية اشخاصي است كه خود را «فرهيختگان شيعه» ناميده‌اند و در خصوص تصحيح روند عملي شيعيان در جهان عرب مطالبي بيان كرده‌اند، هرچند برخي از اظهارات آنان تنها به شيعيان مربوط نمي‌شود و اهل سنت را نيز در بر مي‌گيرد و برخي ديگر نيز نيازمند تحليل و بررسي گسترده و فراگير است كه اشكالات رويكرد آنان را آشكار سازد، اما به طور خلاصه مي‌توان در اين باره چنين گفت:

1. روشي كه نامبردگان در بيان مطالب مورد نظر خود به كار برده‌اند، علمي نيست؛ چرا كه به طور آشكار مسائل را با هم خلط كرده و درآميخته‌اند و چنان كه اهل فن مي‌دانند، مسائل اعتقادي بايد به شيوه‌اي متفاوت با مسائل فقهي مورد بررسي قرار گيرد. اين اشكال از آنجا ناشي شده است كه امضاكنندگان بيانيه ـ چنان كه از مثال‌ها و شواهد مذكور در بيانيه بر مي‌آيدـ نسبت به معارف ديني بينش عميق ندارند؛ از آن جمله مي‌توان به موارد زير اشاره كرد:

ـ نامبردگان در بيانية خود نسبت به معاف شدن سادات (بني هاشم) از پرداخت زكات و صدقات اعتراض كرده‌اند، در حالي كه هيچ يك از فقهاي شيعه يا سني چنين حكمي نداده است و اغنياي سادات از لحاظ وجوب پرداخت زكات، تفاوتي با ديگران ندارند.

ـ امضاكنندگان بيانيه اعلام كرده‌اند كه برخي از عقايد و احكام شرعي را قبول ندارند! كسي كه كمترين اطلاعي از اسلام داشته باشد، چنين سخني نمي‌گويد؛ زيرا معارف و عقايد در دايرة مسائل «قابل قبول» يا «غير قابل قبول» قرار ندارد؛ چنان‌كه قرآن كريم مي‌فرمايد: (وَ مَنْ لَمْ يَحْكُمْ بِما أَنْزَلَ اللهُ فَأُولئِكَ هُمُ الْكافِرُون‏) ،19( ...هُمُ الظَّالِمُونَ) ،20(...هُمُ الْفاسِقُون‏).21

2. نويسندگان اين بيانيه در ذكر دلايل خود براي ردّ برخي مسائل، انديشه‌هاي نظري و اجتماعي را آشكارا با هم درآميخته و خلط كرده‌اند و عدم ثبات آنان در بيان ملاك‌هاي ردّ و قبول، نشانگر آن است كه آن‌ها زمينة عقيدتي مستحكمي ندارند. آنان همچنين برخي از احكام شرعي را مخالف كرامت انساني دانسته‌اند و احكام برده داري و جهاد ابتدايي را به عنوان مثال‌هايي در اين زمينه ذكر كرده‌اند.

3. مقدماتي كه آنان در بيان نظرية خود آورده‌اند، نادرست است. براي مثال، فعاليت‌هاي شيعيان در منطقة خليج [فارس] را با مسائل طايفه‌اي و اختلافات مذهبي مرتبط دانسته‌اند، چنان كه گويي شيعيان آغازگرِ درگيري‌هاي مذهبي بوده‌اند. از طرفي به اين نكته نيز اشاره نكرده‌اند كه اگر هم برخي از شيعيان درگير اين اختلافات و درگيري‌ها شده‌اند، اقدام آنان عكس العمل و واكنشي در برابر فتواها و تندروي‌هاي تكفيري بوده است.

4. حمله به فقها و علما در اين بيانيه به گونه‌اي است كه گويي آنان علت همة عقب ماندگي‌ها و مشكلات شيعيان هستند. حال آن كه همگان مي‌دانند كه شيعيان اولاً در اقليت هستند و ثانياً اغلب آنان تحت حاكميت حكومت‌هاي سني مذهب زندگي مي‌كنند. پس بايد گفت علماي شيعه نه تنها سبب اصلي عقب ماندگي جهان عرب نيستند، بلكه حتي نمي‌توان آنان را يكي از عوامل اين عقب ماندگي به شمار آورد.

5. تلاش براي دامن زدن به اختلافات با استفاده از ابزارهاي سياسي و مذهبي در اين بيانيه به چشم مي‌خورد و از آن جمله مي‌توان به موارد زير اشاره كرد:

ـ اشاره به مسألة ولايت فقيه؛ كه از يك سو ابهامات بسياري دربارة آن پديد آمده و از سوي ديگر تبليغات مغرضانه، آن را به دستاويزي براي عيبجويي از شيعيان قرار داده است، در حالي كه تمامي مذاهب اسلامي، به‌نوعي قائل به ولايت فقيه هستند و گاهي آن را «قاضي» و زماني «مفتي» مي‌نامند و ولايت فقيه نيز چيزي جز آن نيست. از طرفي شيعيان نيز در تمامي زمان‌ها و مكان‌ها اين اصل را پياده نكرده‌اند و به عنوان نمونه شيعيان كه در عراق اكثريت را در دست دارند و نيز شيعيان لبنان چنين قاعده‌اي را در عمل پياده نكرده‌اند.

ـ مسالة خمس و تشبيه آن به «اموال قارون» كه «تحت اختيار مراجع قرار دارد و در آن بدون احساس مسؤوليت تصرف مي‌كنند»؛ حال آن كه همگان از اين حقيقت باخبرند كه وجوه شرعي جز در راه‌هاي خير ـ و در رأس آن‌ها، براي رفع نياز فقرا و نيازمندان ـ صرف نمي‌گردد.

ـ تلاش براي تشديد اختلاف ميان شيعه و سني، مظلوم نمايي و تظاهر به اين كه امضاكنندگان بيانيه در معرض سوء قصد قرار دارند؛ از طريق طرح موضوع توهين به صحابه و سبّ و حتي قذف آنان، كه دروغي آشكار است و از ناآگاهي نسبت به احكام شرع نشأت مي‌گيرد.

6. انكار يكي از ضروريات مذهب تشيع؛ يعني امامت اهل بيت: و اولويت داشتن آنان بر ديگران، از طريق انكار حجيت اقوال آنان؛ كه اين مسأله نيز از جهل و ناآگاهي نسبت به اصول مذهب تشيع ناشي شده است. نويسندگان بيانيه مي‌خواهند چنين القا كنند كه شيعيان معتقدند كه تنها نظريات خودشان صحيح و درست است و نه آرا و نظريات ديگران. آيا غير شيعيان، نظر و باوري جز اين دارند؟!

7. يكي از سخنان خنده‌دار و گريه‌آور آنان اين است كه در اثبات بي‌نيازي از علماي دين آورده‌اند: «اسلام ديني است كه همه مي‌توانند آن را بفهمند و دريابند»! اين گفته نيز تعبير ساده‌لوحانه‌اي است كه دربارة يك تخصص يا حرفة ساده نيز قابل پذيرش نيست، چه رسد به دين و آييني‌كه پايان‌بخشِ دين‌هاست و آموزه‌هاي آن والاترين آموزه هاست. چه بسا اين گفته مقدمه‌اي براي تضعيف احكام شرع باشد، چنان كه از گفتة آنان در ادامه نيز اين‌گونه بر مي‌آيد: « عقيدة ما آن است كه اسلام ديني است كه همة مردم به اندازة درك و ظرفيت خود آن را در مي‌يابند و آنچه اسلام بدان فرا مي‌خواند با آموزه‌هاي ديگر قواعد، قوانين و نظام‌هاي انساني تفاوتي ندارد.»

از سوي ديگر هاني عبدالله سخنگوي دفتر سيد محمد حسين فضل الله، يكي از مراجع شيعيان در لبنان تصريح كرد: اظهار نظر در بارة اين بيانيه نيازمند زمان است و دفتر آيت الله از گزارش‌هاي منتشر شده در مطبوعات در بارة اين موضوع آگاهي يافته و برخي از موارد ياد شده در بيانيه را مورد بحث قرار داده است.

وي در گفتگو با الوطن گفت: « بسياري از بندهاي بيانيه‌ ـ به ويژه مواردي كه به وحدت اسلامي و تحكيم پيوندهاي ملي مربوط مي‌شودـ از جمله دغدغه‌هاي سيد فضل الله بوده و در زمرة كارهاي روزمرة ايشان قرار دارد و ايشان همواره مواضع خود را در اين زمينه اعلام داشته‌اند كه آخرين آن‌ها روز گذشته در ديدار هيئت كويتي با ايشان مطرح شد و ايشان بار ديگر حرمت هرگونه توهين به صحابه و همسران پيامبر صلي الله عليه و آله را مورد تأكيد قرار دادند.» وي افزود: «ايشان از منتقدان جريانات مروّج خرافات و غلو و مبالغه هستند و خواهان مبارزه با اين جريانات و جلوگيري از خدشه‌دار شدن وحدت امت اسلام بوده‌اند.» سخنگوي دفتر فضل الله همچنين در خصوص چگونگي مصرف وجوهات و خمس تصريح كرد: «عملكرد سيد فضل الله در اين باره همواره واضح و شفاف بوده است و ايشان از طريق مؤسسات و ساختارهاي مشخص، اين وجوه را صرف رسيدگي به نيازمندان كرده‌اند.»

همچنين سيد جعفر فضل‌الله فرزند سيد محمد حسين فضل‌الله در اين در باره به خبرنگار الوطن گفت: «مرجعيت شيعه همواره در برابر بسياري از انتقادهاي مطرح شده در جهان اسلام؛ به‌ويژه جهان تشيع، مواضع شرافتمندانه‌اي اتخاذ كرده‌اند... براي اظهار نظر در بارة اين بيانيه نيز بهتر آن است عجله نكنيم و منتظر باشيم تا مسائل شفاف‌تر شود.»

اين در حالي‌ست كه سيد علي الأمين يكي ديگر از مراجع لبنان، تلاش گروهي از فرهيختگان و علماي شيعه براي « تحكيم پيوند ميان شيعيان عرب زبان با كشورها، دولت‌ها و ملت‌هاي خويش» را تأييد كرد و مخالفت با « اقدامات سياسي‌كه مي‌كوشد شيعيان را به جريان‌هايي در خارج از كشورها و ملت‌هاي خود پيوند دهد» را مورد تأكيد قرار داد.

وي در ادامه افزود: «به همين سبب، ما در گذشته اعلام كرده‌ايم كه ولايت فقيه نبايد به يك ولايت سياسي تبديل شود و مرزها و كشورها را در نَوردد؛ زيرا پايبندي به مذاهب و اديان نبايد موجب تضعيف گرايش‌هاي ميهني گردد.»

الأمين تصريح كرد: «رابطة ديني و مذهبي ما با ايران، به معناي رابطة سياسي و وابستگي ما به اين كشور نيست. رابطة ايران با شيعيان عرب زبان بايد از طريق دولت‌ها و حكومت‌هاي آنان باشد، نه به‌واسطة احزاب و گروه‌‌ها.»

وي در مسألة تقليد گفت: «امضاكنندگان بيانيه در جايگاهي نيستند كه بتوانند در بارة اين مسألة فقهي اظهار نظر كنند، اما در مورد چگونگي هزينه كردن اموال و و جوهات شرعي و تحكيم رابطة شيعيان با كشورها و ملت‌هاي خود، با آنان موافق هستيم.»

الأمين در ادامه گفت: «ما نيز معتقديم برخي از اعمال و رفتارهايي كه ريشه در دين و شرع ندارد، بايد مورد تجديد نظر قرار گيرد و خواهان آن هستيم كه شيعيان، اعمال و شعائر ديني را مطابق با گفته‌ها و فرامين ائمة اهل بيت: به انجام رسانند.»

از سوي ديگر علي شعبان، يكي از فعالان اجتماعي عربستان سعودي كه نامش در ميان امضاكنندگان بيانيه آمده، در گفتگو با الوطن گفت: «صدور بيانيه به اين شيوه، مورد تأييد اين جانب نيست و بنده در مورد برخي تعابيرِ به كار رفته در بيانيه، انتقاداتي دارم و پيش از اين هم مخالفت خود را با ذكر عبارت «تصحيح عقايد شيعيان» اعلام كرده‌ام. من و برخي از كساني كه نامشان در ذيل بيانيه درج شده، عبارت «مقابله با انحرافاتِ پديدآمده در رفتارهاي برخي از شيعيان كه با باورها و اصول فقهي شيعه تعارض دارد» را پيشنهاد كرده بوديم.»

وي افزود: «تعجب مي‌كنم كه چگونه نام مرا در بيانيه آورده‌اند، در حالي كه من آن را امضا نكرده‌ام و با شيوة تنظيم آن هم موافق نيستم.»

شب قدر، سه شنبه شب دهه آخر ماه رمضان !

www.tabnak.ir

اين روزها پيامك‌ها و ايميل‌هايي در عربستان و كشورهاي عربي منتشر مي‌شود كه در آن آمده است: «بنا بر محاسبات نجومي، شب قدر، سه‌شنبه آينده است» و اين مسأله بنا به گفتة «ممدوح بن متعب الجبرين»، پژوهشگر سعودي است كه شب قدر را از روي محاسبات نجومي كشف كرده و به تأليف كتابي با عنوان «معرفة اسم ليلة القدر» دست زده است و در آن گفته كه مي‌داند و علم يقين دارد كه شب قدر يكي از سه‌شنبه‌هاي دهة آخر ماه رمضان است كه امسال 23 ماه رمضان مي‌شود.

به گزارش سرويس بين‌الملل «تابناك»، جبرين تأكيد كرده است: اين شب در هر سال ثابت بوده و شب سه‌شنبه است ولي در آنجا حركات منظمي براي جابه‌جايي شب قدر در دهة آخر و شب‌هاي 27، 23، 25، 21، 23، 25، 29 و25 به صورت پي در پي وجود دارد. در سال هجري گذشته (1428) در بيست و هفتم ماه رمضان بود و امسال شب سه‌شنبه، بيست‌وسوم ماه رمضان است و اين رويه به همين ترتيب بر ستارة زمين تا آخر زمان ادامه دارد.

به نوشته سايت «الحقيقه»، جبرين گفته است كه او پس از هفت سال پژوهش علمي و ديني به اين نتيجه رسيده است كه شب قدر، يك شب سه‌شنبه از دهة آخر ماه رمضان است و آن شبي است كه در آن مسلمانان به عبادت مي‌پردازند و اعتقاد دارند كه «از هزار ماه بهتر است» و اضافه كردن بيست‌وهشتم به آن بدعت است.

شيخ عبدالمحسن العبيكان، مشاور وزارت عدل و عضو مجلس شوراي عربستان سعودي تأكيد مي‌كند: از نامه‌هايي كه به تازگي ارسال شده و در آن شب قدر تعيين گرديده است، چه به وسيلة خواب ديدن و چه به وسيلة محاسبات نجومي، برخلاف سنت پيامبر خدا صلي الله عليه و آله است به اين دليل كه آن حضرت، از زمانِ دقيقِ شب قدر خبر نداشت و آن را مشخص نكرده بود.

شيخ العبيكان در يادداشتي در روزنامة «عكاظ» عربستان تأكيد كرد: اعتماد به خواب و يا اينگونه محاسبات براي تعيين شب قدر، اشتباه است.

وي افزود: پيامبر خدا صلي الله عليه و آله به ما گفته بود شب قدر مخفي شد تا مسلمانان در روزهاي دهه آخر ماه رمضان بيشتر به عبادت بكوشند.

مشاور وزارت عدل عربستان افزود: هر كسي كه شب قدر را تعيين كند، در سنت نبوي اشكال وارد كرده است.

«عبدالعزيز بن سلطان المرمش»، پژوهشگر نجومي عربستان اظهارات جبرين را رد كرد و گفت: او اين مسأله را از روي محاسبات نجومي به دست نياورده بلكه در محاسبات خود، از روي حركت خورشيد آن را در روز سه‌شنبه يافته است. بر پاية نظر او، شب قدر از روي طلوع خورشيد مشخص مي‌شود و ما در علم نجوم تأكيد داريم كه مشخص كردن شب قدر امكان ندارد؛ زيرا ما به غروب و هلال اعتقاد داريم اما چيزي كه جبرين مي‌گويد، از علم نجوم به دور است.





صدور فتوايي عجيب درباره طلاق

www.shafaf.ir

رييس سابق كميتة فتواي الأزهر، در فتوايي اعلام كرد: «همسايه‌ها و اهل محل اگر شاهد جر و بحث زوجين باشند و تشخيص دهند زن و شوهر همسايه نمي‌توانند با هم زندگي كنند، مي‌توانند براي آنها درخواست طلاق كنند.

به‌گزارش العربيه، شيخ جمال قطب كه در جمع اتحادية روزنامه نگاران مصري سخن مي‌گفت، اضافه كرد: همانطور كه شوهر حق طلاق دارد و يا زن حق خلع دارد، جامعه هم همين حقوق را دارد. اسلام براي زن مرد حقوق برابري قائل شده و به مرد حق طلاق و به زن حق خلع را داده است.

وي ادامه داد: جامعه كه شاهد وقوع ازدواج ميان زن و مرد بوده، درصورت مشاهده بروز مشكل ميان زوجين به حدي كه امكان تفاهم ميان آن‌ها وجود نداشته باشد، حق دارد اين پيوند زناشويي را پايان دهد! در اين خصوص همسايه‌ها و با فاميل زن وشوهر مي‌توانند با مراجعه به قاضي درخواست براي زوج همسايه در خواست طلاق كنند.

وي در پاسخ به اين پرسش كه اگر همسايه‌ها درخواست طلاق دو نفر را داده باشند اما يكي يا هردو نفر آن‌ها مايل نباشند از هم جدا شوند، در اين‌صورت قاضي چه تصميمي بايد بگيرد؟پاسخ داد: اگر قاضي تشخيص دهد ادامة زندگي آن‌ها باعث ادامة مشكل مي‌شود حكم به طلاق مي‌دهد و زن وشوهر هم بايد آن‌را بپذيرند!

وي در بيان دليل اين استدلال خود آورده است: در غير اين صورت ممكن است عدم درخواست طلاق از سوي مرد با خلع از طرف زن به خاطر فرار از مسؤوليت و يا ترس از محروم شدن از حقوق باشد. بنابراين، وقتي همسايه‌ها درخواست طلا كنند، قاضي آن‌ها را ملزم به طلاق مي‌كند.

سريالي كه ديدنش حرام اعلام شد

www.tabnak.ir

يك شركت كويتي توليدكنندة سريال‌هاي تلويزيوني، اقدام به توليد سريالي تاريخي كرده كه در آن خاندان رسول الله صلي الله عليه و آله چهره‌پردازي شده‌اند.

به گزارش سايت عرب زبان «اسلام آنلاين»، در اين سريال، امام حسن و امام حسين عليهما السلام توسط «عبدالباري ابوالخير»، كارگردان اين سريال به تصوير كشيده شده‌اند.

اين در حالي است كه اين اقدام سريعا از سوي شيعيان كويت محكوم شده و محمدباقر مهري، رهبر شيعيان و نمايندة مراجع در اين كشور، با صدور فتوايي ديدن اين سريال را حرام اعلام كرده است.

مهري تأكيد كرده است كه تجسيد و مجسم نمودن معصومين، موجب اسائة ادب به اين ذوات مقدس است.

در همين حال، دكتر عبدالستار عبدالسيد، وزير معارف سوريه نيز كه بخش‌هايي از اين سريال در كشورش فيلمبرداري مي‌شود، گفته است: اگر چهره‌پردازي معصومين در اين سريال واقعيت داشته باشد، اجازة ادامة كار را نخواهيم داد.

گفتني است، نام اين سريال «الاسباط» است و در صورت تدوين نهايي، در ماه رمضان سال آينده به نمايش در خواهد آمد.

سازندگان سريال «الاسباط» براي ادامة فعاليت در مراكش تلاش مي كنند

www.jomhourieslami.com

ساخت بخش‌هايي از سريال «الاسباط» كه قرار بود در سوريه و لبنان ساخته شود، در پي اعتراض‌ها و تحريم علماي مسلمان جهان اسلام با مخالفت رو به رو شده است، از اين رو سازندگان سريال براي ادامة فعاليت در مراكش تلاش مي‌كنند.

با اينكه ساخت اين سريال اعتراض‌هايي از سوي مراجع ديني و علماي مسلمان؛ اعم از سني و شيعه و انديشمندان به دنبال داشته و هنرمندان آن از مسلمانان عذرخواهي كرده و برخي ديگر نيز از نقش‌هايي كه داشتند انصراف دادند، اما كارگردان آن تلاش مي‌كند اين سريال را به پايان برساند.

قرار بوده بخش‌هايي از اين سريال در سوريه ساخته شود كه به آن‌ها اجازه داده نشد از اين رو كارگردان تصميم گرفت كار را در لبنان ادامه دهد اما در آنجا نيز با مخالفت‌هاي شديدي رو به رو شد. وي سعي مي‌كند اين سريال را در مراكش بسازد تا با مخالفت‌هاي كمتري رو به رو شود.

توليد سريال «الاسباط» كه در آن بازيگراني در نقش امام حسن و امام حسين عليهما السلام نوادگان پيامبر ظاهر مي‌شوند، علماي شيعه و سني نسبت به تهيه اين مجموعه واكنش‌هاي بسياري نشان داده و آن را به شدت تحريم كرده، اين اقدام را فتنه انگيز خوانده و تماشاي آن را نيز تحريم كردند.

پيش از اين دكتر محمد عبدالستار وزير اوقاف سوريه اظهار داشت كه ممكن نيست وزارتش اجازة تصويربرداري از اين فيلم را بدهد كه در آن چهره امام حسن و امام حسين عليهما السلام و يا كسي ديگر از اهل بيت به تصوير كشيده مي‌شود. قرار بود بخشي از اين سريال در روستاي قطنا، نزديك دمشق كه نمايانگر شهر مدينه است ساخته شود، بقيه فيلمبرداري در قصر بيت الدين در لبنان كه قصر معاوية بن ابو سفيان را به تصوير كشد كه به دنبال مخالفت‌ها فيلمبرداري اين سريال به مراكش منتقل شد.

ساخت فيلم الاسباط حرام است

www.jamejamonline.ir

آيت الله ناصر مكارم شيرازي در يادداشتي اختصاصي به خبرگزاري جمهوري اسلامي، تهيه و ساخت فيلم الأسباط از سوي كارگردان كويتي را حرام و مخالف مصالح اسلام دانست.

چندي پيش خبري درخصوص توليد يك سريال تلويزيوني در كويت منتشر شد كه موجب موضع گيري حجت الاسلام و المسلمين «محمد باقر مهري» نمايندة شيعيان كويت شد.

آيت الله مكارم شيرازي مرجع تقليد شيعيان در پاسخ به استفتاي گروه فرهنگي ايرنا، مرقوم كرد:

بسمه تعالي

به طوري كه آگاهان مي گويند اين سريال، ضدّ شيعي است و هدف آن بي گناه جلوه دادن معاويه و يزيد است كه بر خلاف تمام مدارك تاريخي و مخالف اجماع علماي شيعه است و بعيد نيست كه هدف از آن ايجاد اختلاف ميان شيعه و اهل سنت و درگيري ميان آن ها و بهره برداري دشمنان اسلام باشد. بنابر اين، تهية چنين سريالي حرام و مخالف مصالح اسلام و از هر نظر محكوم است.

در اين سريال تلويزيوني، هنرپيشگان عرب براي نخستين بار نقش نوادگان پيامبر صلي الله عليه و آله امام حسن وامام حسين عليهما السلام را بازي خواهند كرد. همچنين نقش‌هايي براي معاويه و يزيد در اين سريال طراحي شده است.

محمد العنزي، توليده كنندة كويتي اين سريال هدف از اين كار تاريخي هنري را براساس «اصل فرض حسن نيت ميان صحابه و وجود توطئه يهود در وراي اختلافات آنان» عنوان كرده است اين درحالي است كه چهره پردازي ائمه معصومين عليه السلام از نظر مراجع عظام تقليد حرام است.

سامر المصري، هنرپيشة سوري نقش امام حسين عليه السلام را بازي خواهد كرد، پيير داغر ومحمود سعيد (در نقش ابو هريره) از لبنان، احمد راتب از مصر، فيصل العميري از كويت، فتحي الهداوي از تونس، خالد القيش (درنقش يزيد)، ديگر بازيگران اين سريال هستند.

فيلمنامة اين سريال را محمد اليساري نوشته است وكارگرداني آن را عبد الباري ابو الخير برعهده دارد.
سه ميليون دلار براي اين كار در نظر گرفته شده و براي فيلمبرداري از دوربين‌هاي سينمايي استفاده خواهد شد. اين سريال را ناصر جليلي صحنه پردازي كرده و قرار است در ماه رمضان آينده به نمايش گذاشته شود.

نجف به عنوان پايتخت فرهنگي جهان اسلام در سال 2012 معرفي شد

www.mehrnews.com

سازمان تربيت، علوم و فرهنگ اسلامي (آيسيسكو) نجف را به عنوان پايتخت فرهنگي جهان اسلام در سال 2012 معرفي كرد. آيسيسكو شهر تريم استان حضرموت يمن را براي سال 2010، شهر تلمسان الجزاير را براي سال 2011 و شهر نجف عراق را براي سال 2012 به عنوان پايتخت فرهنگي جهان اسلام معرفي كرده است. اسكندريه در سال 2008 پايتخت فرهنگي جهان اسلام بوده و امسال نيز قيروان است.

انتخاب نجف به عنوان پايتخت فرهنگي جهان اسلام در سال 2012 فرصتي براي تبيين جايگاه حقيقي حضرت علي عليه السلام است. با توجه به اينكه حضرت علي عليه السلام منبع الهام انساني است، سعي مي‌شود طي اين انتخاب كرامت‌ها و فضايل اميرالمؤمنين به جهانيان شناسانده شود.

راه‌ اندازي نشريه نجف پايتخت فرهنگي2012، خدمات اينترنتي براي استقبال از پيشنهادهاي، همكاري با برخي از شبكه‌هاي ماهواره‌ اي به خاطر معرفي ابعاد مختلف نجف، تشكيل مركز پيشرفتة اطلاع‌ رساني، تأسيس شبكه ويژة استان نجف، اطلاع ‌رساني و آماده كردن شهروندان نجف براي اين مناسبت، تشكيل گروه‌هاي ويژة استقبال از هيئت‌هاي رسمي در آينده از اقداماتي هستند كه به اين مناسبت انجام مي‌شوند.

نمايشگاه معرفي حضرت محمد صلي الله عليه و آله در انگليس برگزار ميشود

www.tebyan-hamedan.ir

نمايشگاه معرفي حضرت محمد صلي الله عليه و آله به منظور تصحيح چهرة اسلام، به مدت يك هفته در انگليس برگزار مي‌شود. نمايشگاه معرفي حضرت محمد صلي الله عليه و آله از سوي دانشجويان عربستان مقيم بريتانيا و ايرلند در شهر منچستر انگليس طي دو هفته برگزار مي‌شود كه تا هفتة آينده نيز ادامه خواهد داشت.

هدف از برگزاري اين نمايشگاه معرفي حضرت محمد صلي الله عليه و آله ويژگي‌هاي رفتاري و اخلاقي او، تصحيح چهرة اسلام در ميان غربي‌ها، مبارزه با حملات مكرر به اسلام و مسلمانان و اطلاع رساني و آگاهي دهي نسبت به آموزه‌ها و تعاليم اسلام عنوان شده است. از ديگر اهداف برگزاري اين نمايشگاه معرفي زندگي، اخلاق، رحمت و مودت، جاذبه‌هاي رفتاري و رسالت آخرين نبي است.

در اين نمايشگاه كتاب‌هايي ويژة سيرة نبوي و اخلاق پيامبرخدا صلي الله عليه و آله ، نسخه هايي از قرآن كريم، تصاويري از عصرهاي اولية اسلام و احكام اسلامي براي تبيين حقيقت اسلام و نبي گرامي قرار دارند.

عمرة دختران دانشجو حذف شد

www.jahannews.com

عربستان از اين به بعد به دختران مجرد ويزا نمي‌دهد و به همين دليل ستاد عمرة دانشجويي ديگر نمي‌تواند دختران دانشجو را به عمره ببرد.

فارس: رييس ستاد عمرة دانشجويي از حذف عمرة دختران دانشجو خبر داد.

حجت الاسلام سيد محمدرضا فقيهي با بيان اين‌كه حذف عمرة دانشجويان دختر از سوي عربستان اعلام شده است، گفت: عربستان از اين به بعد به دختران مجرد ويزا نمي‌دهد و به همين دليل ستاد عمرة دانشجويي ديگر نمي‌تواند دختران دانشجو را به عمره ببرد.

وي افزود: ستاد عمره دانشجويي رايزني‌هاي خود را براي حل اين مشكل انجام داده اما هنوز به نتيجه نرسيده است.

رييس ستاد عمرة دانشجويي با اشاره به اعزام دانشجويان متأهل از 14 تير به عمرة مفرده، گفت: روز 14 تير 2 كاروان دانشجويان متأهل به عمره اعزام مي‌شوند.

پي نوشت ها:

1 . سايت «المشاهير» مورخ 22/5/2009

2 . كتابخانة اينترنتي عقيده، رسالة تكفير شيعيان.

3 . صحيح بخاري، ج1، ص16، كتاب الايمان.

4 . جامع الأصول، ج1، صص158 و 159

5 . همان.

6 . بحارالانوار، ج68، ص263، حديث3

7 . تفتازاني، شرح مقاصد، ج5، ص227

8 . الأُم، ج7، صص296 و 297

9. شعراني، اليواقيت و الجواهر، ص58

10. همان

11. ايجي، مواقف، ص 392

12 . تفتازاني، شرح المقاصد، ج5، صص227 و 228

13. ردّ المحتار علي الدرّ المختار، ج4، ص237

14. نهج البلاغه، خطبه 206

15. حجرات : 6

16. جمعه : 11

17. صحيح بخاري، ج1، ح1

18. صحيح بخاري، ج30، ص266، تفسير سورة نور، آية ( لَوْ لا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ). به شماره 470

19. مائده : 44

20. مائده : 45

21. مائده : 47


| شناسه مطلب: 83581