آستان مقدس امیرمؤمنان(علیه السلام)

محل قبر امام علی(علیه السلام) و چگونگی پیدایش آن حضرت امیرمؤمنان(علیه السلام) در شب 19 ماه رمضان سال 40ه‍ .ق، با شمشیر زهرآلود ابن‌ملجم مرادی در محراب مسجد کوفه ضربت خورد و بر اثر این ضربت در کمتر از دو روز یعنی روز 21 ماه رمضان به ش
محل قبر امام علي(عليه السلام) و چگونگي پيدايش آن
حضرت اميرمؤمنان(عليه السلام) در شب 19 ماه رمضان سال 40ه .ق، با شمشير زهرآلود ابنملجم مرادي در محراب مسجد كوفه ضربت خورد و بر اثر اين ضربت در كمتر از دو روز يعني روز 21 ماه رمضان به شهادت رسيد. فرزندان امام(عليه السلام) براي مخفي نگاهداشتن قبر حضرت(عليه السلام)، جنازه ايشان را شبانه و بهطور مخفيانه به ناحيه نجف انتقال دادند و در آنجا به خاك سپردند. (تصوير شماره4)
در منابع اهل سنت، اقوال ديگري درباره محل دفن اميرمؤمنان(عليه السلام) ذكر شده است؛ از جمله گفتهاند جنازه شريف ايشان در قصرالاماره كوفه يا در رحبه (نزديك كوفه) يا در بقيع مدينه، به خاك سپرده شده است.[1] بر اين اساس، برخي از اعلام اهلسنت، وجود قبر ايشان را در نجف، انكار كرده و به زيارتگاه نجف به ديده ترديد نگريسته و حتي برخي از آنان مدعي شدهاند كه مدفن امام علي(عليه السلام) ناشناخته است و كسي از محل دقيق آن خبر ندارد.
اما در منابع شيعه، روايات متعددي از ائمه معصوم: ذكر شده است كه وجود قبر اميرمؤمنان(عليه السلام) را در نجف تأييد ميكند. براساس تعدادي از اين روايات، برخي از ائمه:، از جمله امام زينالعابدين(عليه السلام) و امام جعفر صادق(عليه السلام)، مخفيانه به زيارت قبر جد بزرگوارشان امام علي(عليه السلام) در نجف آمده يا محل قبر را به برخي از خواص اصحاب خود، نشان دادهاند؛ تا اينكه در زمان هارونالرشيد، به تفصيلي كه خواهد آمد، قبر مطهر آن حضرت آشكار شد و هارون، گنبدي روي قبر بنا كرد. (تصوير شماره5)
سيد عبدالكريم بن طاووس (م693ه .ق)، روايات بسياري را از ائمه: درباره وجود مدفن شريف اميرمؤمنان(عليه السلام) در نجف و نيز اينكه ائمه: قبر شريف آن حضرت را در آنجا زيارت كردهاند، در كتاب خود با عنوان «فرحة الغَري»، گردآوري كرده است. البته بيشتر اين روايات، بهطور پراكنده در منابع روايي اصيل و قديميتر شيعه، از قبيل «كاملالزيارات» اثر ابنقولويه نقل شده است كه در اينجا به برخي از اينگونه روايات اشاره ميكنيم:
الف) حسين خلاّل از جدش نقل كرده است كه گفت: «از حسين بن علي8 پرسيدم كه اميرمؤمنان(عليه السلام) را در كجا دفن نموديد؟» فرمود: «پيكر ايشان را شبانه بيرون برديم تا به مسجد اشعث رسيديم. سپس از آنجا به پشت [كوفه]، در ناحيه غَري
انتقال داديم».[2]
انتقال داديم».[2]
ب) صفوان جمّال حكايت كرده است كه عامر بن عبدالله ازدي به امام صادق(عليه السلام) عرض كرد: «مردم گمان ميكنند كه اميرمؤمنان(عليه السلام) در «رحبه» دفن شده است». حضرت فرمود: «خير!». عامر پرسيد: «پس آن حضرت در كجا دفن شده است؟» امام(عليه السلام) فرمود: «وقتي اميرمؤمنان(عليه السلام) وفات نمود، امام حسن(عليه السلام) ايشان را به پشت كوفه، در مكاني نزديك نجف و در سمت چپ غَري و سمت راست حيره، منتقل كرد و بين ريگهاي سفيد، دفن نمود».[3]
ج) امام صادق(عليه السلام) در روايت ديگري فرموده است:
هنگامي كه در حيره نزد ابوالعباس بودم، شبها به زيارت قبر اميرمؤمنان(عليه السلام) ميرفتم. قبر آن حضرت در ناحيه نجف به جانب غَري النعمان ميباشد. در هر صورت نزد قبر، نماز شب را ميخواندم و پيش از طلوع فجر از آنجا برميگشتم.[4]
د) از احمد بن محمد بن ابينصر نقل شده است كه از امام رضا(عليه السلام) پرسيدم: «جاي قبر اميرمؤمنان(عليه السلام) كجاست؟» حضرت فرمود: «نجف». گفتم: «فدايت شوم! برخي ميگويند آن حضرت در رحبه دفن شده است». فرمود: «خير. برخي از مردم نيز ميگويند كه ايشان در مسجد، دفن گرديده است».[5] (تصوير شماره6)
ه) عبدالله بن سنان حكايت كرده است كه عمر بن يزيد، نزد من آمد و گفت: «سوار شو». با او سوار شدم و حركت كرديم تا به منزل حفص كنّاسي رسيديم و او را به بيرون خوانديم. او نيز با ما سوار شد و هر سه حركت كرديم تا به غَري رسيديم و سپس به قبري رسيديم. عمر بن يزيد به ما گفت: «فرود آييد! اين قبر اميرمؤمنان(عليه السلام) است». به او گفتيم: «از كجا دانستي؟» گفت: «زماني كه امام صادق(عليه السلام) در حيره بود، چند بار با ايشان به اينجا آمدم و به من خبر داد كه اينجا قبر اميرمؤمنان(عليه السلام) است».[6]
روايات ديگري نيز در اينباره وارد شده است كه به برخي ديگر از آنها در ادامه اين پژوهش، اشاره خواهد شد. علماي شيعه درباره اينكه چرا امام حسن و امام حسين8 بدن مطهر اميرمؤمنان(عليه السلام) را شبانه به خاك سپردند و قبر آن حضرت را مخفي نمودند، بيان كردهاند كه با توجه به اينكه در آن زمان، بنياميه و ياران ايشان و نيز خوارج و نواصب و امثال آنها با اميرمؤمنان(عليه السلام) دشمني داشتهاند و در صورت آگاهي از مكان قبر ايشان ممكن بود به نبش قبر آن حضرت اقدام كنند، ائمه: در ابتدا محل قبر شريف را مخفي نگه داشتند. اما با سقوط بنياميه و رفع خطر خوارج، امام صادق(عليه السلام) برخي از شيعيان را از محل قبر اميرمؤمنان(عليه السلام) آگاه ساختند و حتي به همراه برخي از ياران خود به زيارت قبر ايشان ميرفتند. تا اينكه در دوره هارونالرشيد محل قبر آن حضرت، آشكار گرديد و هارون، گنبدي بر روي قبر شريف بنا كرد. (تصوير شماره 7 و 8)
علماي شيعه، درباره چگونگي آشكار شدن محل قبر اميرمؤمنان(عليه السلام) در زمان هارونالرشيد، از عبدالله بن حازم (از نزديكان هارون الرشيد)، چنين نقل كردهاند كه او گفت:[7]
روزي همراه هارون براي شكار از كوفه خارج شديم. به ناحيه غَري و ثويه رسيديم. در آن محل، آهواني را ديديم. بازها و سگهاي شكاري را به سوي آنها فرستاديم. آهوان پا به فرار گذاشتند و خود را به تپهاي كه در آنجا بود، رساندند و بالاي آن تپه ايستادند. بازها و سگهاي شكاري از تپه بالا نرفتند و برگشتند. آهوان از آن تپه پايين آمدند. بازها و سگهاي شكاري آنها را تعقيب كردند. آهوان دوباره به آن تپه پناه بردند و بازها و سگها دوباره برگشتند.
اين حادثه، بار سوم نيز تكرار شد. هارون گفت برويد و هركس را پيدا كرديد، نزد من بياوريد. آنها پيرمردي از بنياسد را پيدا كردند و نزد هارون آوردند. هارون از او پرسيد: «اين تپه چيست؟» پيرمرد گفت: «اگر به من امان دهي، تو را باخبر ميسازم». هارون گفت: «براي تو نزد خدا عهد و پيمان ميبندم كه آزار و اذيتي به تو نرسانم. پيرمرد پاسخ داد: پدرم از پدرانشان نقل كردهاند كه آنها ميگفتند: اين تپه، قبر علي بن ابيطالب(عليه السلام) است كه خداوند آنجا را حرم قرار داد و هركس به آنجا پناه ببرد، در امان است. هارون از اسبش پياده شد و آب خواست و وضو گرفت و كنار آن تپه، نماز خواند و دعا و گريه و زاري كرد. سپس از آنجا رفتند.
بعد از اين قضيه، هارون دستور داد تا گنبدي روي قبر شريف اميرمؤمنان(عليه السلام) بنا كردند.
2. قبر آدم و نوح
براساس روايات ائمه: در منابع حديث شيعه، حضرت آدم و نوح8 نيز كنار بدن مطهر امام علي(عليه السلام) دفن شدهاند؛ از جمله در چند روايت از امام محمد باقر(عليه السلام) و نيز امام جعفر صادق(عليه السلام) نقل شده است كه اميرمؤمنان(عليه السلام) در قبر نوح(عليه السلام) يا كنار پدرش نوح(عليه السلام)، يعني در جايي كه پيش از ايشان حضرت نوح(عليه السلام) دفن شده، به خاك سپرده شد.[8]
در روايت ابنقولويه كه پيشتر اشاره شد، امام صادق(عليه السلام) خطاب به مفضّل ميگويد كه اگر قبر اميرمؤمنان(عليه السلام) را در نجف زيارت كردي، بدان كه آدم و نوح8 را نيز زيارت ميكني. در اين روايت، كيفيت انتقال بدن حضرت آدم(عليه السلام) از مسجدالحرام به نجف، اينگونه نقل شده است:
خداوند متعال به حضرت نوح(عليه السلام) درحاليكه در كشتي بود، وحي فرمود كه هفت بار، طواف خانه كند. آن جناب طبق آنچه به وي وحي شده بود، طواف نمود. سپس از كشتي بيرون آمد و تا زانوهايش در آب، فرو رفت. تابوتي را كه در آن، استخوانهاي حضرت آدم بود، از آب بيرون آورد و آن را به داخل كشتي حمل كرد و سپس مطابق خواسته حق تعالي، دور خانه خدا طواف نمود و پس از آن، از درِ كوفه كه وسط مسجد كوفه هست، وارد گرديد. در اين وقت بود كه حق تعالي به زمين فرمود: (اَبلِعي ماءَكِ)[9]؛
«آبي كه دربرداري، فرو ببر». پس زمين آبش را از مسجد كوفه فرو برد؛ همانطوري كه پيشتر از همين مسجد، ظاهر ساخته بود. گروهي كه با نوح، در كشتي بودند، متفرق گشتند. سپس نوح، تابوت را در غَري (نجف) دفن كرد.[10]
«آبي كه دربرداري، فرو ببر». پس زمين آبش را از مسجد كوفه فرو برد؛ همانطوري كه پيشتر از همين مسجد، ظاهر ساخته بود. گروهي كه با نوح، در كشتي بودند، متفرق گشتند. سپس نوح، تابوت را در غَري (نجف) دفن كرد.[10]
همچنين در ضمن زيارتنامه اميرمؤمنان(عليه السلام)، بخش ويژهاي نيز براي زيارت حضرت آدم(عليه السلام) و حضرت نوح(عليه السلام) اختصاص يافته است. در زيارتنامه ديگري نيز پس از زيارت امام علي(عليه السلام)، بر آدم و نوح، چنين سلام داده ميشود: «السلام على ضَجيعَيكَ آدَمَ وَنوحٍ».
گفتني است كه ابنبطوطه در سفرنامه خود، اشاره كرده است كه در زمان بازديد از بارگاه امام علي(عليه السلام) در نجف، افزونبر قبر شريف آن حضرت، دو قبر برجسته ديگر را كه از حضرت آدم و حضرت نوح8 بوده، ديده است.[11]
/amaken/najafold.jpg)
تاريخچه آستان مقدس اميرمؤمنان(عليه السلام)
به دستور هارون الرشيد، براي امام علي(عليه السلام) قبر برجستهاي از آجر سفيد ساخته شد كه طول هر ضلع آن، يك ذراع بود. همچنين به دستور وي، روي قبر، بنايي از گِل سرخ ساختند كه در رأس آن، گنبدي سبزرنگ وجود داشت.[12] مورخان، اين گنبد را نخستين گنبدي دانستهاند كه در اسلام روي قبري ساخته شده است. (تصوير شماره9)
در دوره خلافت معتضد عباسي (حك: 279-289ه .ق)، محمد بن زيد داعي علوي، از اميران زيدي مذهب طبرستان، ساختمان جديدي را روي قبر شريف بنا كرد.[13] در اواخر قرن سوم، ابوالهيجاء عبدالله بن حمدان، حاكم شيعه موصل، در سالهاي 293-301ه .ق، روي قبر، گنبد بزرگتري ساخت و اطراف آن، حصار محكمي بنا كرد.[14] (تصوير شماره 10 شمعدانهاي برنجي، منقش به اشكال هندسي و گل و بوته موجود در موزه آستان علوي)
بازسازي بعدي روضه مطهر اميرمؤمنان(عليه السلام)، در دوره عضدالدوله ديلمي صورت گرفت. به گفته ديلمي در ارشادالقلوب، عضدالدوله حدود يك سال در ناحيه نجف، اقامت نمود و به دستور وي، صنعتگران و معماران فراواني را گرد آوردند و بناي قبلي را تخريب كردند و ساختمان بزرگ و باشكوهي بر قبر ساختند.[15] حمدالله مستوفي نيز گفته است كه عضدالدوله ديلمي، بارگاه امام علي(عليه السلام) را در سال 366ه .ق بازسازي كرده است.[16] به گفته ابن طحّال، تاريخ پايان ساختمان عضدالدوله، در كتيبهاي بر ديوار گنبد ثبت شده بود.[17]
در دو قرن ششم و هفتم هجري، تعدادي از خلفاي عباسي نسبت به قبر امام علي(عليه السلام) توجه داشتند؛ بهطوريكه چند تن از آنان، از جمله الناصرلدين الله و المستنصر و المستعصم به زيارت قبر امام(عليه السلام) آمدند. همچنين نقل شده است كه المستنصر نيز قبر شريف را بازسازي كرد.[18]
در دوره ايلخانان مغول، عطاملك جويني در سال 662ه .ق، حفاري و كشيدن قنات آبي را براي نجف آغاز كرد كه در سال 676ه .ق، ساخت آن به پايان رسيد و آب در آن جاري شد. او همچنين رباطي را در مجاورت حرم امام(عليه السلام) احداث كرد كه كار ساخت آن در سال 676ه .ق آغاز شد.[19] (تصوير شماره 11 و 12)
در نيمه سده هشتم هجري، قسمتي از آستانه علوي، دچار آتشسوزي شد و تزئينات ديوارها و پردهها و فرشهاي آستانه، طعمه حريق گشت. در اين آتشسوزي، خزانه (كتابخانه) آستان مقدس كه پس از هجرت شيخ طوسي، مورد توجه علماي شيعه بود و بسياري از آنها نسخه اصل و دستنويس خود را به آنجا هديه كرده بودند، در آتش سوخت و بسياري از نسخههاي خطي نفيس و آثار علماي شيعه، از بين رفت. «شيخ كمالالدين عبدالرحمان عتائقي حلّي نجفي»، در آخر كتاب «شرح الفصول الايلاقية»، اشاره كرده است كه سال آتشسوزي حرم مطهر، 755ه .ق بود كه در سال 760ه .ق بازسازي شد.[20]
ابنعنبه نيز اشاره كرده است كه در آتشسوزي حرم اميرمؤمنان(عليه السلام) در سال 755ه .ق، قرآني در سه جلد بزرگ كه گفته ميشود به خط اميرمؤمنان(عليه السلام) بود، در آتش سوخت.[21]
ابنعنبه نيز اشاره كرده است كه در آتشسوزي حرم اميرمؤمنان(عليه السلام) در سال 755ه .ق، قرآني در سه جلد بزرگ كه گفته ميشود به خط اميرمؤمنان(عليه السلام) بود، در آتش سوخت.[21]
پس از به قدرت رسيدن سلسله صفويه در ايران، شاه اسماعيل صفوي در سال 914ه .ق، وارد بغداد شد و پس از آن، به زيارت امام حسين(عليه السلام) در كربلا و اميرمؤمنان(عليه السلام) در نجف، مشرف شد. او هداياي نفيسي را به خزانه آستان علوي داد و حرم و رواقهاي آن را پر از فرشهاي ابريشمي كرد.[22]
در سال 1047ه .ق، به دستور شاه صفي (حك: 1038-1052ه .ق)، نوه شاه عباس اول صفوي، حرم مطهر و صحن آن توسعه داده شد. براي اين منظور، به دستور شاه صفي، خانههاي مجاور حرم مطهر، از دو سمت شرقي و جنوبي، خريداري گرديد و به صحن ملحق شد و بدين ترتيب صحن آستان از سه سمت توسعه يافت. بناي فعلي آستان مقدس علوي با برخي تغييراتي كه در دورههاي بعد ايجاد شد، مربوط به همين توسعه است.[23] (تصوير شماره 13 و 14)
در سال 1156ه .ق، هنگامي كه نادرشاه به زيارت آستان علوي مشرف شد، دستور داد كاشيهاي سبزرنگي را كه از دوره صفويه زينتبخش گنبد و گلدسته آستان بود، بردارند و بهجاي آنها، از خشتهاي طلا، استفاده كنند. بدين ترتيب، گنبد حرم علوي كه تا پيش از اين، داراي پوشش كاشيكاري بود، طلاكاري گرديد. اين كار با استقبال شيعيان مواجه گشت. تعدادي از شاعران شيعه به فارسي و عربي و حتي تركي و هندي، اشعاري را به اين مناسبت سرودند. نادر شاه اموال بسياري را صرف تعميرات آستانه كرد و هداياي فراواني را به حرم اميرمؤمنان(عليه السلام) بخشيد كه بيشتر آنها تا به امروز، در خزانه آستان علوي باقي است. همسر نادرشاه، رضيه بيگم دختر شاه سلطان حسين صفوي نيز مبلغ بسياري براي تعميرات و بازسازي اماكن متبرك وقف كرد؛ بهطوري كه بيشتر كاشيكاري آستان علوي، از آن محل انجام گرفت.[24] (تصوير شماره15)
در دوره قاجار نيز اقدامات ديگري براي بازسازي آستان مقدس، صورت گرفت و بيشتر شاهان قاجار، آثاري از خود در حرم علوي به يادگار گذاشتند. در اين دوره، ضريح مشبك موجود در قبر، چندين بار بازسازي و تعويض شد كه در ادامه به آن اشاره خواهد شد.
در سال 1359ه .ق، «طاهر سيفالدين»، داعي فرقه اسماعيليان بهره، سنگهاي كف و ازاره حرم مطهر را با سنگهاي نفيس ايتاليايي عوض كرد. در سال 1369ه .ق، به دستور محمدرضا شاه پهلوي، كار بازسازي و تعويض آينهكاري حرم مطهر كه گويا از دوره نادرشاه باقي مانده بود، با آينهكاري جديد و زيبايي آغاز شد و تا سال 1370ه .ق، به طول انجاميد و بسياري از شاعران شيعه به اين مناسبت، اشعاري به فارسي و عربي سرودند. همچنين در سال 1370ه .ق، به اهتمام يكي از اهالي خراسان به نام سيد احمد مصطفوي، كتيبههاي كاشي حرم، بازسازي و تعويض گرديد.[25]
تاريخچه صندوقچه و ضريح مطهر
همانگونه كه پيشتر اشاره شد، خليفه عباسي هارون الرشيد، نخستين كسي بود كه براي امام علي(عليه السلام) قبر برجستهاي ساخت. جنس اين قبر، از آجر سفيد و طول هر ضلع آن، يك ذراع بود.[26]
در نيمه اول قرن هفتم، المستنصر بالله خليفه عباسي، صندوقچه سنگي قبر شريف اميرمؤمنان(عليه السلام) را بازسازي كرد.[27] درباره جزئيات اين صندوقچه، اطلاع دقيقي در دست نيست.
اما با توجه به اينكه از آثار نامبرده، صندوقچه چوبي قبر امام موسي كاظم(عليه السلام) از آسيبهاي روزگار در امان مانده است، ميتوان نتيجه گرفت كه به احتمال زياد، صندوقچه قبر اميرمؤمنان(عليه السلام) نيز همانند اين صندوقچه، با كتيبههايي به خط كوفي آراسته شده بود.
اما با توجه به اينكه از آثار نامبرده، صندوقچه چوبي قبر امام موسي كاظم(عليه السلام) از آسيبهاي روزگار در امان مانده است، ميتوان نتيجه گرفت كه به احتمال زياد، صندوقچه قبر اميرمؤمنان(عليه السلام) نيز همانند اين صندوقچه، با كتيبههايي به خط كوفي آراسته شده بود.
درباره تاريخ نصب نخستين ضريح مشبك بر قبر شريف، اطلاع دقيقي در دست نيست. در سال 1156ه .ق، به دستور نادرشاه افشار، ضريحي از فولاد بر قبر شريف نصب گرديد[28] كه احتمالاً نخستين ضريح نصب شده بر قبر است.
در دوره زنديه، صندوقچه چوبي خاتم و منبتكاري نفيسي به حرم مطهر هديه گرديد كه تا به امروز روي قبر شريف، داخل ضريح امروزي، باقي مانده است. در بدنه صندوقچه، نقوش و تزئينات زيبايي از طلا و عاج سفيد به كار رفته است و كتيبههايي حاوي سورههايي از قرآن و نيز خطبه پيامبر9 در غدير خم، به چشم ميخورد. همچنين براساس كتيبههاي موجود بر آن، اين صندوقچه در سال 1202ه .ق، به دستور
«محمد جعفر بن محمد صادق زند» ساخته شده و نام خطاط كتيبهها، «محمد بن علاءالدين محمدحسيني» و تاريخ نوشتن آن سال 1198ه .ق و نام نجار و سازنده آن، «محمدحسين نجار شيرازي» ثبت شده است.[29] صندوقچه چوبي خاتم پس از آماده شدن، درون ضريح فولادي نادرشاهي قرار گرفت. (تصوير شماره 16-19)
«محمد جعفر بن محمد صادق زند» ساخته شده و نام خطاط كتيبهها، «محمد بن علاءالدين محمدحسيني» و تاريخ نوشتن آن سال 1198ه .ق و نام نجار و سازنده آن، «محمدحسين نجار شيرازي» ثبت شده است.[29] صندوقچه چوبي خاتم پس از آماده شدن، درون ضريح فولادي نادرشاهي قرار گرفت. (تصوير شماره 16-19)
در سال 1211ه .ق، به دستور آقا محمد خان قاجار، ضريح جديدي از نقره ساخته شد و آقا محمدعلي هزارجريبي، از علماي شيعه، آن را به نجف آورد و روي قبر شريف نصب كرد. اين ضريح، بار ديگر در سال 1262ه .ق به دستور عباس قليخان، وزير محمد شاه قاجار، تعويض گرديد.[30]
در سال 1298ه .ق، ضريح نقرهاي جديدي با هزينه سيد محمد شيرازي، معروف به مشير، ساخته شد كه بالاي آن، دو قصيده عربي در مدح اميرمؤمنان(عليه السلام)، يكي از ابن ابيالحديد و ديگري از شيخ ابراهيم بن صادق عاملي (متوفاي 1278ه .ق) نگاشته شده و بر گرداگرد بدنه آن نيز آيات قرآن و اسامي خداوند و اشعاري فارسي، ثبت شده بود و نام خطاط كتيبههاي آن، محمدعلي اصفهاني بود.[31] اين ضريح در حال حاضر، در موزه حرم امام علي(عليه السلام) نگهداري ميشود.
ضريح نقرهاي قاجاري، در سال 1361ه .ق، با ضريح نقره و طلاكوب جديد و زيبايي، تعويض گرديد. اين ضريح در شهر بمبئي هند و با هزينه طاهر سيفالدين، داعي مطلق فرقه بهرههاي هند ساخته شد و ساخت آن دستكم پنج سال به طول انجاميد. در روز نصب آن روي قبر شريف، به تاريخ 13 رجب سال 1361ه .ق (سالروز ميلاد باسعادت اميرمؤمنان(عليه السلام، جشن بزرگي در شهر نجف با حضور علماي شيعه و شخصيتها و بزرگان عراق برپا شد و نوري السعيد، نخستوزير وقت عراق، از اين ضريح رونمايي كرد. عالمان و شاعران شيعه نيز در اين باره اشعاري سرودند و ماده تاريخ آن را به نظم درآوردند. براي ساخت اين ضريح، مبلغ هشتاد هزار دينار عراق صرف شد و در بدنه آن، 10500 مثقال طلاي خالص و دو ميليون مثقال نقره به كار رفت.[32] (تصوير شماره 20)
موضع الاِصبَعَين (جايگاه دو انگشت)
داخل ضريح مطهر امام(عليه السلام)، روي ضلع جنوبي صندوقچه چوبي روي قبر و روبهروي صورت حضرت، نشانهاي به صورت يك دريچه كوچك، ميان يك صفحه فلزي به شكل محراب وجود دارد كه به نام موضع الاصبعين (جايگاه دو انگشت) شناخته ميشود. در ارتباط با اين جايگاه، داستان عجيبي مبني بر وقوع كرامتي از اميرمؤمنان علي(عليه السلام) نقل شده است. (تصوير شماره21)
«شيخ جعفر نقدي» و ديگران، اين داستان را به تفصيل از كتاب «تذكرة المؤمنين» چنين نقل كردهاند:
«مرّة بن قيس»، مرد فاجر و فاسقي بود كه اموال فراواني داشت. روزي نزد قوم خود، سخن از پدران و اجداد و بزرگان خويش به ميان آورد. به او گفتند كه بسياري از آنان به دست علي بن ابيطالب(عليه السلام) كشته شدند. او از مدفن علي(عليه السلام) پرسيد و پاسخ دادند كه در نجف است. او با لشكري دو هزار نفره، به نجف حمله كرد و اهالي آنجا، از شهر دفاع كردند و ميانشان جنگ درگرفت. پس از شش روز، بخشي از حصار نجف، تخريب شد و متجاوزان، وارد شهر شدند. «مرّه»، وارد حرم مطهر شد و خطاب به امام(عليه السلام) گفت: «تو پدران و اجداد من را به قتل رساندي!». خواست نبش قبر كند كه از ضريح مطهر، دو انگشت شبيه شمشير ذوالفقار، خارج شد و او را به دو نيم كرد و دو نيمه بدن او، به دو سنگ سياهرنگ تبديل شد. اين سنگها را بيرون دروازه نجف انداختند و هركس كه به زيارت بارگاه اميرمؤمنان(عليه السلام) ميآمد، با پايش به اين سنگها لگد ميزد و چهارپايان روي آن بول ميكردند. تا اينكه روزي انسان جاهلي، آنها را به مسجد كوفه برد تا از طريق آن، كسب روزي كند و هركس بخواهد آن را ببيند، از او مبلغي بگيرد و به مرور زمان، سنگ از بين رفت. همچنين از شيخ قاسم كاظمي، صاحب كتاب «شرح الاستبصار» نقل شده است كه كسي را كه اين دو سنگ را از نجف بيرون برد، نفرين ميكرد و ميگفت: «خدا نيامرزد كسي را كه اين دو سنگ را از اين بارگاه مقدس بيرون برد و اين معجزه آشكار را مخفي كرد».[33]
مرحوم صاحب جواهر در مبحث «لَعان»، اشاره كرده است كه لعان كنار اماكن مشرفه، از جمله بين ركن و مقام در مسجدالحرام، نزد قبر پيامبر9 در مدينه منوره و صخره بيتالمقدس و موضع الاصبعين، بالاي سر مقدس اميرمؤمنان(عليه السلام) شديدتر ميشود.[34]
/amaken/najafnew.jpg)
توصيف معماري آستان مقدس
صحن و حجرهها
صحن آستان از سه جهت شمالي، شرقي و جنوبي، حرم مطهر امام علي(عليه السلام) را احاطه كرده و مساحت آن، نزديك هشت هزار مترمربع است. گرداگرد صحن، حجرهها و ايوانها و پشت آن، حصار بيروني آستان مقدس قرار دارد. ارتفاع حصار 17 متر، طول دو ضلع غربي و شرقي آن 84 متر، طول ضلع شمالي آن 84 متر و ضلع جنوبي آن 75 متر است. (تصوير شماره 22)
طول دو ضلع غربي و شرقي صحن 77 متر و طول دو ضلع شمالي و جنوبي آن، 72 متر است. حجرهها و ايوانچههاي اطراف صحن، در دو طبقه ساخته شده است. تعداد ايوانهاي طبقه اول در هريك از دو ضلع شرقي و غربي، چهارده ايوانچه و در هريك از دو ضلع شمالي و جنوبي، سيزده ايوانچه است كه بدين ترتيب، مجموع ايوانچههاي طبقه اول، 54 ايوانچه است. در طبقه اول به علت اينكه بعضي از حجرهها به يكديگر متصل است، تعداد حجرهها از تعداد ايوانچهها، كمتر است. تعداد حجرههاي طبقه دوم در هريك از دو ضلع شرقي و غربي، بيست حجره و در هريك از دو ضلع شمالي و جنوبي، نوزده حجره است كه بدين ترتيب، تعداد حجرهها در طبقه دوم،
به 78 حجره ميرسد.
به 78 حجره ميرسد.
در گذشته از حجرههاي اطراف صحن، براي سكونت و اقامت طلاب حوزه علميه نجف يا درس و بحث آنها استفاده ميشد. اما پس از انتفاضه مردم عراق، رژيم بعثي عراق، طلاب را از اين حجرهها بيرون كرد و از آن تاريخ تاكنون، بيشتر اين حجرهها، خالي و بدون استفاده است.
دروازههاي صحن
صحن آستان مقدس علوي، در زمان شاه عباس صفوي، چهار دروازه داشت و در دوره عثماني نيز، يك دروازه ديگر افزوده شد.[35] بدين ترتيب، امروزه تعداد آنها، پنج دروازه است كه عبارتاند از:
1. باب السوق الكبير: به دروازه امام رضا(عليه السلام) نيز شناخته ميشود و ورودي اصلي آستان به شمار ميآيد. مناره بزرگ ساعت، بالاي اين دروازه نصب شده[36] و در ضلع شرقي آستان و روبهروي ايوان اصلي حرم مطهر واقع است.
2. باب الطوسي: در سمت شمالي آستان واقع است و روبهروي آن، خيابان شيخ طوسي و مسجد و مرقد وي واقع است.
3. باب القبلة: در سمت جنوبي آستان واقع است و بيرون آن، خيابان الرسول9 و بازار حويش قرار دارد. (تصوير شماره23)
4. باب الفرج يا باب سلطاني: در سمت غربي آستان واقع است و به علت اينكه در ايام سلطان عبدالعزيز عثماني در سال 1279ه .ق باز شد، به دروازه سلطاني شناخته ميشود. به علت اينكه مسير بيرون آن، به مقام حضرت مهدي[ منتهي ميشود، به باب الفرج نيز شناخته ميشود.[37]
5. باب مسلم بن عقيل: اين ورودي، در سمت راست دروازه بزرگ و اصلي آستان قرار دارد.
حرم مطهر و رواقها
حرم مطهر، ميان صحن واقع شده و نماي آن، به شكل مربعي است كه طول هر ضلع آن سيزده متر و مساحت آن، 169 مترمربع است. گرداگرد حرم، رواقهاي مستطيل شكلي وجود دارد كه طول هر ضلع آن، سي متر است. در اين رواقها، چهار ورودي به صحن باز ميشود كه عبارتاند از: (تصوير شماره24)
1. الباب الكبير يا ورودي بزرگ كه وسط ايوان طلا قرار دارد. دري كه پيشتر در اينجا وجود داشت، «حاج محمدحسين خان اصفهاني»، صدراعظم قاجار، در سال 1219ه .ق نصب كرده بود. سپس در سال 1373ه .ق، اين در با درِ طلاكوب جديدي تعويض گرديد كه «حاج ميرزا مهدي مقدم» و برادرزادههاي وي، با هزينه نيم ميليون تومان، ساخته و به آستان مقدس هديه كرده بودند.[38]
2. ورودي مجاور مناره شمالي كه به مقبره علامه حلي متصل است و در سال 1373ه .ق، ايجاد شده است.
3. ورودي شمالي رواق كه روبهروي باب طوسي صحن مطهر، قرار دارد.
4. ورودي جنوبي رواق كه به باب المراد شناخته ميشود و روبهروي باب القبله صحن مطهر قرار دارد و داراي درِ نقرهاي طلاكوبي است كه در سال 1341ه .ق، نصب شده است.[39]
ايوانها
حرم مطهر داراي سه ايوان اصلي است كه عبارتاند از:
1. ايوان طلا: زيباترين و باشكوهترين ايوان حرم است كه پايين پاي مبارك و در سمت مشرق حرم، واقع شده و روبهروي آن، باب السوق الكبير قرار دارد. ارتفاع اين ايوان، چهل متر و طول آن، 45 متر است. تمام نماي بيروني ايوان، كنارهها و ديوارهها تا سقف و طاق آن، با طلاي ناب پوشش داده شده است. طلاكاري ايوان، همزمان با طلاكاري گنبد و گلدستههاي حرم، به دستور نادرشاه افشار صورت گرفته است.[40] در جبهه ايوان نيز كتيبهاي وجود دارد كه بيانگر طلاكاري ايوان و گنبد، به دستور اين پادشاه، در سال 1156ه .ق است.[41] (تصوير شماره25)
2. ايوان علما: اين ايوان در ضلع شمالي رواق حرم مطهر قرار دارد و به علت اينكه عالمان زيادي در اين ايوان دفن شدهاند، به «ايوان العلما» شهرت يافته است. كاشيكاري اين ايوان كه قديميترين كاشيكاري باقيمانده در صحن مطهر اميرمؤمنان(عليه السلام) به شمار ميآيد، از دوره نادرشاه افشار است. در اين ايوان، كتيبهاي وجود دارد كه قصيدهاي از «قوامالدين»، در شانزده بيت، در مدح دوازده امام بر آن نوشته شده است. در پايان كتيبه، نام خطاط آن، كمالالدين حسين گلستانه اصفهاني و تاريخ آن 1160ه .ق، ثبت گشته است[42] و ايوان سوم قرينه ايوان علما است كه در ضلع جنوبي آن قرار دارد و بر روي آن ناودان طلا نصب است.
گنبد و گلدستهها
گنبد كنوني حرم، از نوع دوپوش است. ارتفاع پوسته بيروني گنبد 42 متر،
قطر آن 16 متر و محيط آن، 50 متر است. ارتفاع پوسته داخلي گنبد 35 متر و قطر آن 12 متر است. گنبد بنا، داراي گردن عريض به ارتفاع دوازده متر است كه ميان آن، دوازده پنجره وجود دارد. در طرفين (شمالي و جنوبي) ايوان طلا نيز دو گلدسته وجود دارد كه ارتفاع هريك 35 و قطر آن 5/1 متر است. (تصوير شماره 26)
قطر آن 16 متر و محيط آن، 50 متر است. ارتفاع پوسته داخلي گنبد 35 متر و قطر آن 12 متر است. گنبد بنا، داراي گردن عريض به ارتفاع دوازده متر است كه ميان آن، دوازده پنجره وجود دارد. در طرفين (شمالي و جنوبي) ايوان طلا نيز دو گلدسته وجود دارد كه ارتفاع هريك 35 و قطر آن 5/1 متر است. (تصوير شماره 26)
گنبد و گلدستههاي آستان تا پيش از دوره نادرشاه داراي پوشش كاشي بود. اما در سال 1156ه .ق، به دستور نادرشاه، طلاكاري گرديد و بر جبهه ايوان طلا نيز كتيبهاي بيانگر اين اقدام نادرشاه وجود دارد. شعراي شيعه، اشعاري در مدح اين اقدام نادرشاه سرودند و تاريخ آن را به نظم درآوردند. برخي از اين ابيات، روي دو گلدسته حرم، ثبت شده است.[43]
گنبد حرم پس از طلاكاري آن، چندين مرتبه بازسازي و اصلاح شده است؛ از جمله در سال 1304ه .ق، شكافي در گنبد پديد آمد. ازاينرو با نظارت دو تن از معماران برجسته، به نامهاي حاج محسن و حسين شمس، پوشش الواح طلا را از گنبد برداشتند و براي گنبد، پوششي از آهن ايجاد كردند و سپس الواح طلا را دوباره روي گنبد قرار دادند. همچنين در سال 1347ه .ق بعضي از الواح طلا سست گرديد؛ بهگونهاي كه آب باران، به داخل سطح گنبد راه پيدا ميكرد. ازاينرو الواح سستشده، برداشته شد و محل آن در گنبد، بازسازي گرديد. آنگاه الواح طلا دوباره بهجاي خود بازگردانده شد.[44] (تصوير شماره 27)
گلدستههاي حرم نيز پس از طلاكاري، چند بار بازسازي شده است؛ از جمله در سال 1236ه .ق الواح طلا سست شد و از بدنه گلدستهها فرو ريخت كه به دستور محمدحسين خان اصفهاني، صدر اعظم فتحعليشاه قاجار، بازسازي گرديد.
در سال 1281ه .ق، به دستور سلطان عبدالعزيز خان عثماني، همه الواح طلاي گلدسته جنوبي برچيده شد و مناره بهطور كامل تخريب گرديد و از نو ساخته شد و پوشش طلاي آن را نيز بهجاي خود بازگرداندند. سيد محمدعلي بن ابوالحسن عاملي نجفي، شاعر شيعه، در يكي از قصايد خود، اين اقدام سلطان عثماني را ستايش كرده و تاريخ آن را به نظم درآورده است.[45]
در سال 1281ه .ق، به دستور سلطان عبدالعزيز خان عثماني، همه الواح طلاي گلدسته جنوبي برچيده شد و مناره بهطور كامل تخريب گرديد و از نو ساخته شد و پوشش طلاي آن را نيز بهجاي خود بازگرداندند. سيد محمدعلي بن ابوالحسن عاملي نجفي، شاعر شيعه، در يكي از قصايد خود، اين اقدام سلطان عثماني را ستايش كرده و تاريخ آن را به نظم درآورده است.[45]
در سال 1315ه .ق نيز نيمه بالايي گلدسته شمالي، به دستور سلطان عبدالحميد خان عثماني، تخريب و بازسازي گرديد و الواح طلا كه پيش از تخريب گلدسته از بدنه آن برچيده شده بود، دوباره نصب گرديد. اين بازسازي در ماه جماديالثاني سال 1316ه .ق، صورت گرفت. مشابه همين بازسازي نيز، در سال 1367ه .ق تكرار شد.[46] (تصوير شماره 28)
ناودان طلا
وسط بالاترين نقطه ايوانهاي ضلع جنوبي، رو به قبله [دقيقاً روبهروي صورت مبارك]، ناودان طلا قرار دارد كه تنها راه خروجي آب باران، از بالاي گنبد و سقف ايوان و حرم مطهر ميباشد. ميگويند برخي از مردم، اين ناودان را همانند ناودان طلاي كعبه ميدانند؛ بهطوري كه هنگام بارش باران، آب آن را به نيت شفا جمع ميكنند. برخي از زائران نيز زير ناودان، دو ركعت نماز بجا ميآورند و با توسل به امام علي(عليه السلام)، حاجت خود را از خدا طلب ميكنند. البته بدون شك و براساس روايات موجود، نماز به قصد قربت در حرم هريك از امامان:، فضيلت دارد.[47] اما درباره ويژگي ناودان طلاي حرم امام علي(عليه السلام) و نماز زير آن، هيچ روايت يا قولي از علما، وارد نشده است. (تصوير شماره 29)
[2]. كامل الزيارات، ص30؛ ترجمه كامل الزيارات، صص 94 و 95. مشابه اين حديث، در مقاتل الطالبيين، ابوالفرج الاصفهاني، ص 54، نقل گشته، اما نام راوي حسن بن علي خلاّل ذكر شده و بهجاي امام حسين(عليه السلام)، از امام حسن(عليه السلام) سؤال شده است.
[7]. فرحة الغَري في تعيين قبر اميرالمؤمنين علي(عليه السلام)، صص 266 و 267. اين داستان، با اختلاف در برخي جزئيات، در منابع ديگري نيز آمده است؛ از جمله: الارشاد، الشيخ المفيد، ج1، صص 26 و 27؛ ارشاد القلوب، ديلمي، ج2، ص386؛ حياة الحيوان الكبري، محمد بن موسي الدميري، ج4، ص54، ذيل ماده «فهد» به نقل از ابن خَلَّكان.
[33]. ر.ك: الانوار العلوية والاسرار المرتضوية، جعفر النقدي، صص 423 ـ 434؛ ماضي النجف وحاضرها، ج1، ص321. در كتاب مشهد الامام(عليه السلام)، اين داستان بهطور خلاصه، چنين نقل شده است: مردي از خوارج، به نام مرّة بن قيس، تصميم گرفت با نبش كردن قبر شريف امام علي(عليه السلام)، انتقام آبا و اجداد خود را بگيرد. هنگامي كه او با لشكر خود به حرم مطهر رسيد، دو انگشت به صورت شمشير از قبر بيرون آمد و بدن مرّة را به دو نيم كرد. دو نيمه بدن او، به دو سنگ سياه تبديل گشت و كنار جاده انداخته شد. ر.ك: مشهد الامام(عليه السلام) او مدينة النجف، ج1، ص188.