چرا وهابی­ها بر خلاف همه مسلمین معتقدند که در قرآن تحریف صورت گرفته و برخی آیات از قرآن کریم کم شده است؟ چرا وهابی­ها بر خلاف همه مسلمین معتقدند که در قرآن تحریف صورت گرفته و برخی آیات از قرآن کریم کم شده است؟ چرا وهابی­ها بر خلاف همه مسلمین معتقدند که در قرآن تحریف صورت گرفته و برخی آیات از قرآن کریم کم شده است؟ بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
چرا وهابی­ها بر خلاف همه مسلمین معتقدند که در قرآن تحریف صورت گرفته و برخی آیات از قرآن کریم کم شده است؟ چرا وهابی­ها بر خلاف همه مسلمین معتقدند که در قرآن تحریف صورت گرفته و برخی آیات از قرآن کریم کم شده است؟ چرا وهابی­ها بر خلاف همه مسلمین معتقدند که در قرآن تحریف صورت گرفته و برخی آیات از قرآن کریم کم شده است؟ چرا وهابی­ها بر خلاف همه مسلمین معتقدند که در قرآن تحریف صورت گرفته و برخی آیات از قرآن کریم کم شده است؟ چرا وهابی­ها بر خلاف همه مسلمین معتقدند که در قرآن تحریف صورت گرفته و برخی آیات از قرآن کریم کم شده است؟

چرا وهابی­ها بر خلاف همه مسلمین معتقدند که در قرآن تحریف صورت گرفته و برخی آیات از قرآن کریم کم شده است؟

   ابن تیمیه پیشوای وهابیت معتقد است که آیاتی که در زیر به آن­ها اشاره می­شود بعد از این­که در قرآن بوده و تلاوت می­شده حذف شده اند:  الف. ابن تیمیه میگوید: در قرآن کریم دو آیه در رابطه با حکم رضاع وجود داشته است که

 
 ابن تيميه پيشواي وهابيت معتقد است كه آياتي كه در زير به آن­ها اشاره مي­شود بعد از اين­كه در قرآن بوده و تلاوت مي­شده حذف شده اند:
 الف. ابن تيميه ميگويد: در قرآن كريم دو آيه در رابطه با حكم رضاع وجود داشته است كه يكي از آن­ها مي­گفته: ده بار شير دادن موجب محرميت مي­شود ولي بعدا اين آيه با آيه ديگري كه پنج مرتبه شير دادن را موجب محرميت مي­دانست نسخ گرديده است و تا روزي كه پيامبر اسلام(ص) زنده بود اين دو آيه در قرآن تلاوت مي­شده اند.[1] يعني بعد از رسول خدا(ص) ناسخ و منسوخ هردو از قرآن ساقط شده اند.
  ب. ابن تيميه معتقد است كه آيه اي در قرآن در بيان حكم زناي پيرمرد و پيره زن وجود داشته و تلاوت مي­شده است و سپس تلاوت آن حذف شده و حكم آن باقي مانده است و آن آيه اين بوده است: «والشيخ و الشيخه اذا زنيا فارجموهما البته نكالا من الله و الله عزيز حكيم؛ پير مرد و پيره زن اگر زنا كنند آنان را سنگسار كنيد عقوبتي است از طرف خدا و خداوند عزيز و حكيم است».[2]
  ج. باز هم ابن تيميه مدعي است كه جمله «لاترغبوا عن آبائكم فان كفرا بكم [فانه كفر بكم] ان ترغبوا عن آبائكم» از آيات قرآن بوده كه در قرآن وجود ندارد و حذف شده است.[3]
  اين اعتقاد وهابيت صريحا دلالت بر تحريف قرآن كريم ( كم شدن و حذف گرديدن آياتي از قرآن) دارد. در حالي اين عقيده گذشته از اين كه مخالف با كلام صريح خداوند است،كه مي فرمايد: إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ.ما قرآن را نازل كرديم و ما بطور قطع نگهدار آنيم!( حجر : 9 ) همچنين با اتفاق نظر مسلمين در خصوص نفي تحريف قرآن و همچنين با اصل معجزه دانستن قرآن ( كه ضرورت دين اسلام و معجزه ماندگار و پايدار رسول خاتم (ص ) تا روز قيامت مي­باشد ) مخالف است و ولذا علاوه بر اين كه تغيير دادن آن به حكم عقل محال است ، خداوند خود به اراده تكويني خود  مانع هرگونه تصرف و دستبرد و زياد و كم كردن و يا جابجا كردن آيات از حيطه توانايي انس و جن بيرون بيرون مي باشد.
چگونه وها­يي­ها قائل به كم­شدن برخي آيات از قرآن كريم شده در حالي­كه قرآن مي فرمايد: «لا يَأْتِيهِ الْباطِلُ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِه؛ِ كتابى كه هيچ گونه باطلى، نه از پيش رو و نه از پشت سر، به سراغ آن نمى‏آيد چرا كه از سوى خداوند حكيم و شايسته ستايش نازل شده است!»[4]
طبرسي از مفسرين شيعه مي­گويد معناي اين آيه اين­است كه به هيچ وجه در قرآن باطل راه ندارد، بنا بر اين در الفاظش تناقض نيست، در اخبارش دروغ نيست، كسى نميتواند با قرآن معارضه كند، و بر آن زياد نخواهد شد، و تغيير و تبديل در آن راه نداشته خداوند آن را حفظ فرموده و تا روز قيامت براى مكلّفين حجّت است.[5]
علامه طباطبايي در ذيل اين آيه مي­گويد: آمدن باطل به سوى قرآن، به اين معنا است كه باطل در آن راه پيدا كند، يا بعضى از اجزاى آن از بين برود و باطل شود، و يا همه‏اش، به طورى كه بعضى از حقايق و معارف حقه آن غير حقه شود، و يا بعضى از احكام و شرايع آن، و توابع آن احكام از معارف اخلاقى، و يا همه اين موارد ذكر شده لغو گردد، به طورى كه ديگر قابل عمل نشود، و چنين چيزى محال است بشود. و آيات و سوره‏هاى قرآن و معارف اعتقادى و اخلاقى و عمليش تا قيامت به اعتبار خود باقى مى‏ماند.
و بنا بر اين مراد از جمله «مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ لا مِنْ خَلْفِهِ» زمان نزول قرآن و عصرهاى بعد از آن است تا روز قيامت.[6]
 فخررازي در ضمن بيان مطالبي در باره اين آيه مي­گويد معناي آيه اين­است كه قرآن محفوظ ازين است كه چيزي ازآن كم شود تا باطل از پيش رو در آن نفوذ كند يا چيزي بر آن افزوده گردد تا باطل از پشت سر وارد آن شود. زيرا كم كردن و زياد كردن قرآن از مصاديق باطل به شمار مي­آيد.[7]
  طبري بعد از ذكر چند قول در معناي آيه مبني بر نفي تحرف قرآن بهترين اقوال و نزديك ترين آن را به صواب اين­گونه بيان مي كند كه هيچ صاحب باطلي(اعم از انسان و شيطان) توانايي تغيير و تبديل چيزي از معاني آن­را ندارد كه اين نوع تغيير آمدن باطل از پيش رو مي­باشد، و نيز توانايي افزودن چيزي را كه از قرآن نيست در قرآن ندارد و اين نوع تغيير آمدن باطل از پشت سر مي­باشد.[8]
 آيا بعد از بيان سخنان عالمان شيعه و سني كه هر نوع تغيير و تبديل در قرآن را نفي مي كنند، بطلان عقيده وهابيت مبتني بر پندار در تحريف قرآن براي همگان روشن نمي­گردد. و از اين عقيده وهابي­ها اين نتيجه به دست نمي آيد كه آنان برخي از روايات ضعيف را كه ديگران بر آنها ترتيب اثر نداده، به صورت قطع پذيرفته و  با نا ديده گرفتن آيات روشن قرآن مبني بر نفي قطعي تحريف، آگاهانه يا ناآگاهانه در برابركتابي كه معجزه خداوند در دست پيامبر آخرالزمان است قد علم نموده اند؟ آيا با توجه به اين پندار وهابي ها اين نتيجه به دست نمي آيد كه قرآن نبايد در نزد آنان حجيت داشته باشد؟ و آنان روايات ضعيف و موضوع را بر قرآن مقدم مي كنند.
 

[1] . ابن تيميه، احمد بن عبد الحليم، مجموع الفتاوي، ج34ص35،41و59، بي­جا، بي­تا. و فتاوي الكبري، ج4ص184، بيروت دارالمعرفه، اول، 1386ق.
[2] . مجموع الفتاوي، ج20ص399؛ ابن قيم، محمد بن ابي بكر، زادالمعاد، ج5ص574، بيروت، موسسه الرساله، 1407ق.
[3] . مجموع الفتاوي، 7/356و521، 32/14؛ منهاج السنه، 5/473، موسسه قرطبه، اول، 1406ق؛ ابن قيم ، محمد بن ابي بكر، الصلاه و حكم تاركها، ص68، بيروت، دارابن حزم، اول، 1416ق ؛ مدارج السالكين، ج1ص336، بيروت، دارالكتب العربي، دوم، 1393ق.
[4] . فصلت/42.
[5] . طبرسي، فضل بن حسن، مجمع البيان في تفسير القرآن(ترجمه)، ج22ص70، تهران، انتشارات فراهاني،اول، 1360ش.
[6] . ترجمه الميزان، ج17ص604.
[7] . مفاتيح الغيب،2ج7ص568.
[8] . جامع البيان، ج24ص79.
 


| شناسه مطلب: 84322







نظرات کاربران