چرا وهابیون علمای اهل سنت را مشرک می­دانند؟ چرا وهابیون علمای اهل سنت را مشرک می­دانند؟ چرا وهابیون علمای اهل سنت را مشرک می­دانند؟ بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
چرا وهابیون علمای اهل سنت را مشرک می­دانند؟ چرا وهابیون علمای اهل سنت را مشرک می­دانند؟ چرا وهابیون علمای اهل سنت را مشرک می­دانند؟ چرا وهابیون علمای اهل سنت را مشرک می­دانند؟ چرا وهابیون علمای اهل سنت را مشرک می­دانند؟

چرا وهابیون علمای اهل سنت را مشرک می­دانند؟

  عبدالعزیز بن سعود یکی از مریدان محمد بن عبدالوهاب و امیر وهابیان در ابتدای پدید آمدن فرقه وهابیت در اولین سخنرانی خود برای قبایل عرب موضع خود را در برابر علمای مسلمین این­گونه اعلام می کند: ما باید همه شهر­ها و آبادی­ها را به تصرف خ

 
عبدالعزيز بن سعود يكي از مريدان محمد بن عبدالوهاب و امير وهابيان در ابتداي پديد آمدن فرقه وهابيت در اولين سخنراني خود براي قبايل عرب موضع خود را در برابر علماي مسلمين اين­گونه اعلام مي كند: ما بايد همه شهر­ها و آبادي­ها را به تصرف خود درآوريم و احكام و عقايد خود را به آنان بياموزيم. براي تحقق بخشيدن به اين آرزو ناگزيريم كه عالمان اهل سنت كه مدعي پيروي از سنت سنيه نبويه و شريعت محمديه هستند را از روي زمين برداريم. به عبارت ديگر مشركاني را كه خود را به عنوان اهل سنت قلمداد مي­كنند از دم شمشير بگذرانيم و به ويژه علماي سرشناس و مورد توجه را، زيرا تا اينها زنده هستند هم­ كيشان ما روي خوشي نخواهند ديد . ازين رهگذر بايد اول كساني را كه به صورت عالم خود نمايي ميكنند ريشه كن نمود سپس بغداد را تصرف كرد.[1]
  آيا اين موضع گيري وهابيان شبيه موضع گيري كمونست­ها نيست كه هر كشوري اسلامي را اشغال مي­كردند مي­گفتند وجود علماء اسلامي و حتي آدم­هاي بزرگسالي كه از اسلام چيزي مي دانند مانع از پيشرفت و تسلط كمونيسم است و بايد همه آنان كشته شوند و همين كار را هم در كشور­هاي مثل تاجيكستان، ازبكستان، تركمنستان و اخيرا در افغانستان انجام  دادند. بنا بر اين بين وهابيان و كمونست ها چه تفاوتي وجود دارد كه هردو اسلام و عالمان ديني را مانع از پيشرفت هم­كيشان خود مي­دانند؟
چرا وهابي­ها از علماي دين و محيط و فضاهايي كه با فرهنگ اسلامي و معارف قرآني روشن شده اند مي ترسند و پيوسته براي نايل شدن به اهداف شان از محيط تاريك و مردم جاهل استفاده مي­كنند؟ اين در حالي­است كه دين مبين اسلام مبتني بر علم و آگاهي و معرفت مي باشد و از منطق استوار و برهاني قاطع بر خوردار است و هيچ دين و آييني در حوزه استدلال و عقلانيت در برابر آن توان مقاومت ندارد وبراي پيشرف و گسترش خود هيچ نيازي به كشت و خون و خشونت ندارد چه اين­كه خداوند خطاب به پيامبرش مي­فرمايد: « ادْعُ إِلى‏ سَبيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتي‏ هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبيلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدينَ؛ با حكمت و اندرز نيكو، به راه پروردگارت دعوت نما! و با آنها به روشى كه نيكوتر است، استدلال و مناظره كن! پروردگارت، از هر كسى بهتر مى‏داند چه كسى از راه او گمراه شده است و او به هدايت‏يافتگان داناتر است.»[2]؟
 

[1] . تاريخ وهابيان، ص33.
[2] .  نحل/125.
 


| شناسه مطلب: 84326







نظرات کاربران