چرا وهابی­ها مقام و منزلت خداوند را آن قدر تنزل داده که برای ایشان کرسی های متعددی در فضاهای مختلف در نظر گرفته اند؟ چرا وهابی­ها مقام و منزلت خداوند را آن قدر تنزل داده که برای ایشان کرسی های متعددی در فضاهای مختلف در نظر گرفته اند؟ چرا وهابی­ها مقام و منزلت خداوند را آن قدر تنزل داده که برای ایشان کرسی های متعددی در فضاهای مختلف در نظر گرفته اند؟ بعثه مقام معظم رهبری در گپ بعثه مقام معظم رهبری در سروش بعثه مقام معظم رهبری در بله
چرا وهابی­ها مقام و منزلت خداوند را آن قدر تنزل داده که برای ایشان کرسی های متعددی در فضاهای مختلف در نظر گرفته اند؟ چرا وهابی­ها مقام و منزلت خداوند را آن قدر تنزل داده که برای ایشان کرسی های متعددی در فضاهای مختلف در نظر گرفته اند؟ چرا وهابی­ها مقام و منزلت خداوند را آن قدر تنزل داده که برای ایشان کرسی های متعددی در فضاهای مختلف در نظر گرفته اند؟ چرا وهابی­ها مقام و منزلت خداوند را آن قدر تنزل داده که برای ایشان کرسی های متعددی در فضاهای مختلف در نظر گرفته اند؟ چرا وهابی­ها مقام و منزلت خداوند را آن قدر تنزل داده که برای ایشان کرسی های متعددی در فضاهای مختلف در نظر گرفته اند؟

چرا وهابی­ها مقام و منزلت خداوند را آن قدر تنزل داده که برای ایشان کرسی های متعددی در فضاهای مختلف در نظر گرفته اند؟

  آیا این نگرش مستلزم نیازمندی خداوند به ابزار ، و محدودیّت او نمی­باشد؟ ابن قیم می­گوید که برای خداوند در هر آسمان یک کرسی وجود دارد وقتی که به آسمان دنیا نزول می­کند روی کرسی مختص به این آسمان می نشیند و می گوید : « آیا اس

 
آيا اين نگرش مستلزم نيازمندي خداوند به ابزار ، و محدوديّت او نمي­باشد؟
ابن قيم مي­گويد كه براي خداوند در هر آسمان يك كرسي وجود دارد وقتي كه به آسمان دنيا نزول مي­كند روي كرسي مختص به اين آسمان مي نشيند و مي گويد : « آيا استغفار كننده اي هست تا او را ببخشم ...و تا صبح آنجا مي ماند و هنگام صبح كرسي آسمان دنيا را ترك مي كند و بالا مي رود و بر كرسي ديگر مي نشيند[1] ! هم ابن تيميه و هم ابن قيم در كيفيت نشستن خدا بر كرسي مي گويند: استواء به معناي مجرد استيلاء نيست بلكه به معناي نشستن بر كرسي پادشاهي مي­باشد و اضافه مي­كنند كه استواء خدا بر كرسي مانند استواء بشر بن مروان بر كرسي سلطنت است زماني كه عراق را فتح نمود[2].
 حاجي خليفه در «كشف الظنون» از كتاب« العرش» ابن تيميه نقل مي كند كه خداوند بر كرسي مي نشيند و محلي را براي نشستن رسول خدا در كنار خودش خالي مي گذارد[3] !
آيا اين گونه عقائد كه وهابيها آن را در ميان مسلمين ترويج مي­ نمايند، انحراف آشكار از مباني دين مبين اسلام محسوب نمي­گردد؟ و خداوند متعال مطابق اين عقيده مانند يك فرد از افراد انسان تلقي نشده است  كه در هر آسمان به داشتن يك كرسي نياز مند مي باشد. ودايم براي نشستن بر اين كرسي ها ميان آسمان ها در گشت و گذار است؟
آيا اين عقيده عجز خداوند را در برقرار كردن رابطه با بندگانش ثابت نمي كند؟ چرا كه خداوند بدون اينكه در آسمان دنيا قرار گيرد نمي تواند پيام خود را به استغفار كننده ها برساند؟
آيا آن­گونه كه ابن تيميه استيلاء را معنا كرده است و جايي هم براي رسول خدا در كنار او وجود دارد، لازمه اش اين­ نيست كه خداوند جسمي است محدود كه متناسب با وسعت كرسي و همسان با وجود پيامبر اسلام كه هر دو باهم در اين كرسي جا مي گيرند؟


[1] . اجتماع الجيوش الاسلاميه، ج  1، ص55 .
[2] . ابن تيميه،  احمد بن عبدالحليم الحراني،  تفسير كبير، ج 6، ص385 . و مجموع الفتاوي، ج 16، ص 397 .و ابن قيم،  توضيح المقاصد و تصحيح القواعد، ج 2، ص31 .
[3] . حاجي خليفه، كشف الظنون، ج2 ص 1438.(ابن تيميه ذكر فيه ان الله تعالي يجلس علي الكرسي و قد اخلي مكاناً يقعد معه فيه رسول الله صلي الله عليه و سلم.)
 


| شناسه مطلب: 84375







نظرات کاربران