چرا وهابیت مدعی است که خداوند هر شب به آسمان دنیا فرود می آید؟
آیا دنیا در دیگر زمان­ها از وجود خداوند خالی است؟ این ادعای وهابیت که خداوند متعال هرشب به آسمان زمین فرود می آید و در شب عرفه به زمین نزدیک تر می­شود، تا دعای بندگان خود را از نزدیک اجابت نماید، خداوند بعد از قرار گرفتن د
آيا دنيا در ديگر زمانها از وجود خداوند خالي است؟
اين ادعاي وهابيت كه خداوند متعال هرشب به آسمان زمين فرود مي آيد و در شب عرفه به زمين نزديك تر ميشود، تا دعاي بندگان خود را از نزديك اجابت نمايد، خداوند بعد از قرار گرفتن در آسمان زمين ندا سر مي دهد و مي گويد: آيا كسي هست كه مرا بخواند و من او را اجابت كنم،[1] با تشبيه و تجسيم، چه تفاوتي دارد؟ آيا چنين عقيده اي با توحيد سازگار است ؟
ابن بطوطه جهان گرد معروف مراكشي در سفرنامه اش مي نويسد كه ابن تيميه را بر مسجد جام دمشق ديدم كه مردم را موعظه مي كرد و مي گفت : خداوند به آسمان دنيا فرود مي آيد به همانگونه كه من اكنون فرود مي آيم , سپس يك پله از منبر پائين آمد. ابن بطوطه ميگويد اين گفته او مورد اعتراض «ابن زهرا» فقيه مالكي حاضر در مجلس قرار گرفت, ولي مردم از پاي منبر برخاستند و «ابن زهرا »را مورد ضرب و شتم قرار دادند و از طرف قاضي حنبلي نيز مورد تنبيه قرار گرفت , اما عمل قاضي حنبلي باعث اعتراض فقها و قضات شافعي و مالكي دمشق واقع شد و موضوع را به حاكم اطلاع دادند و اوهم به «ملك ناصر» گزارش داد و ابن تيميه به دستور وي به زندان افتاد.[2]
ابوزهره مي گويد: ابن تيميه همچنان اين معنا را تكرار و تاكيد مي كرد كه خداوند فرود ميآيد و در بالا و پائين وجود دارد.[3]
وهابيت كه خداوند را در حد يك انسان تنزل داده و ميپندارند كه همچون انسانها راه ميرود از جاي به جاي منتقل ميگردد، و... در برابر اين استدلال اهل توحيد چه پاسخي دارند كه ميگويند: يكي از صفات سلبي خداوند نفي مكان و جهت براي اوست , به اين معني كه خداوند در جهت خاصي قرار نمي گيرد و موجود مكانمند نيست تا جا و مكاني را اشغال كند زيرا مكان از عوارض و خواص جسم است , در حاليكه خداوند منزه از جسم است [4] جسم از يك سو محدود و از طرف ديگر سراپا احتياج و نياز است , ولي خداوند نه محدود است ونه محتياج و نياز به ساحت او راه ندارد. و لذا خداند خود را در همه جا بدون مكان معرفي نموده است :
الف- وَ لِلَّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ فَأَيْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ واسِعٌ عَليمٌ [5]؛ مشرق و مغرب، از آن خداست! و به هر سو رو كنيد، خدا آنجاست! خداوند بىنياز و داناست!
ب- هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ ما كُنْتُم[6]
ج- وَ هُوَ الَّذي فِي السَّماءِ إِلهٌ وَ فِي الْأَرْضِ إِلهٌ وَ هُوَ الْحَكيمُ الْعَليمُ[7]؛او كسى است كه در آسمان معبود است و در زمين معبود و او حكيم و عليم است.
د-وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ وَ نَعْلَمُ ما تُوَسْوِسُ بِهِ نَفْسُهُ وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَريدِ[8]؛ ما انسان را آفريديم و وسوسههاى نفس او را مىدانيم، و ما به او از رگ قلبش نزديكتريم!
اما صادق (ع) مي فرمايد: خداوند از زمان و مكان برتر و از حركت وسكون بالاتر بلكه آفريدگار زمان و مكان و سكون وحركت ميباشد.[9]
[1] . منهاج السنه، ج 1، ص262، العقيده الاصفهانيه، ص 50 ؛ درءالتعارض، ج 2، ص26. اجتماع الجيوش الاسلاميه، ج 1، ص.117؛ توضيح المقاصد و تصحيح القواعد، ج 1، ص413 و 515
[2] . ابن بطوطه؛ رحله ابن بطوطه , ص 96 .
[3] . تاريخ المذاهب الاسلاميه، ص 320.
[4] . توحيد صدوق، ص 98.
[5] . بقره /115.
[6] . مائده /4.
[7] . زخرف /84.
[8] . ق/16.
[9] . بحار الانوار، ج 3، ص309.