زیارتگاههای بیرون از آستان کاظمین(علیهما السلام)
120. مزار سید رضی ابوالحسن محمد بن ابواحمد حسین بن موسی بن محمد بن موسی بن ابراهیم بن امام موسی کاظم(علیه السلام)، مشهور به سید رضی یا شریف رضی، برادر کوچک‌تر سید مرتضی و از علمای مشهور شیعه و گردآورنده کتاب شریف نهج‌البلاغه است. پدر وی، ابوا
120. مزار سيد رضي
ابوالحسن محمد بن ابواحمد حسين بن موسي بن محمد بن موسي بن ابراهيم بن امام موسي كاظم(عليه السلام)، مشهور به سيد رضي يا شريف رضي، برادر كوچكتر سيد مرتضي و از علماي مشهور شيعه و گردآورنده كتاب شريف نهجالبلاغه است. پدر وي، ابواحمد حسين بن موسي، از سادات جليلالقدر و نقيب سادات در زمان خود بود كه زندگينامهاش را در ذيل دفن شدگان در آستان امام حسين(عليه السلام) نقل كرديم. (تصوير شماره 206)
مادر وي نيز بانويي جليلالقدر از سادات علوي، از نوادگان حسن بن علي، ملقب به الناصر للحق (از امراي دولت علويان طبرستان) بود كه نام و نسب وي چنين است: فاطمه، دختر حسين بن احمد بن حسن بن علي بن حسن
ابن علي بن عمر بن امام علي(عليه السلام) .[1] ابنعنبه، اين نسب را اينگونه ضبط كرده است: فاطمه، دختر ابومحمدحسن (معروف به ناصر صغير)، فرزند ابوالحسين احمد بن محمد (معروف به ناصر كبير و اطروش)، فرزند علي بن حسن بن علي اصغر بن عمر بن امام زينالعابدين(عليه السلام). [2]
ابن علي بن عمر بن امام علي(عليه السلام) .[1] ابنعنبه، اين نسب را اينگونه ضبط كرده است: فاطمه، دختر ابومحمدحسن (معروف به ناصر صغير)، فرزند ابوالحسين احمد بن محمد (معروف به ناصر كبير و اطروش)، فرزند علي بن حسن بن علي اصغر بن عمر بن امام زينالعابدين(عليه السلام). [2]
او در سال 359ه .ق، در بغداد به دنيا آمد.[3] ثعالبي نيشابوري (متوفاي 429ه .ق)، وي را با تعابيري همچون «ابدع اهل زمان خود» و «نجيبترين سادات عراق» ستوده و گفته است: «هو اليوم ابدع ابناء الزمان وأنجب سادة العراق يتحلّى مع محتده الشريف ومفخره المنيف بأدب ظاهر وفضل باهر وحظ من جميع المحاسن وافر».[4]
دوران حيات سيد رضي، مصادف با حاكميت آلبويه در بغداد بود. او از سوي بهاءالدوله ديلمي، به رَضيّ ملقب گرديد.[5] پدرش ابواحمد حسين، همانگونه كه پيشتر بيان شد، از بزرگان علويان بود كه نقابت سادات در عراق و قضاوت ميان آنان و بررسي مظالم و سرپرستي حج را عهدهدار بود. اما در سال 380ه .ق، مناصب خود را به فرزندش، سيد رضي واگذار كرد.[6]
سيد رضي، شهرت خود را در جهان تشيع، بيشتر از هر چيز وامدار تدوين كتاب شريف نهجالبلاغه است. او در اين كتاب، مجموعه ارزشمندي از خطبهها، نامهها، وصيتنامهها و كلمات قصار اميرمؤمنان علي(عليه السلام) را گردآوري كرده است. او اين كار را در سيزده رجب سال 400ه .ق، به پايان رسانيده است.[7]
سيد رضي در مقدمه نهجالبلاغه قصد خود را گردآوري گزيدهاي از زيباترين سخنان اميرمؤمنان(عليه السلام) در يك كتاب، بيان ميكند. وي خواسته است تا گذشته از خوبيها و زيباييهاي بسيار و برتريهاي بيشمار نهفته در وجود اميرمؤمنان(عليه السلام)، عظمت قدر آن بزرگوار را در فضيلت سخنوري نيز آشكار سازد.[8]
سيد رضي، از شاعران بزرگ عرب به شمار ميآيد كه اشعار وي در تاريخ ادبيات عرب، جايگاه ويژهاي دارد و مورد توجه بسياري از دوستداران شعر و ادب عربي است. به گفته ثعالبي، سيد رضي، اندكي پس از ده سالگي، سرودن شعر را آغاز كرد. وي درباره جايگاه ادبي سيد رضي نوشته است:
او از همه آل ابيطالب، شاعرتر است و اگر بگويم كه از همه قريشيان شاعرتر است، از راستي به دور نيفتادهام و گواه بر اين ادعا، اشعار عالي و بيعيب اوست كه «يجمع الى السلاسة متانة وإلى السهولة رصانة ويشتمل على معان يقرب جناها ويبعد مداها».[9]
تاكنون چند تن به گردآوري اشعار سيد رضي، همت گماشتهاند كه مشهورتر از همه آنان، ابوالحكيم المعلم عبدالله الخَبري (متوفاي 476ه .ق) است. اين ديوان كه به ترتيب الفبايي تنظيم شده، شامل 16300 بيت در انواع شعر است؛ از جمله 108 قصيده مدحيه كه 33 قصيده آن، در مدح پدرش، 26 قصيده در مدح بهاءالدوله ديلمي و ساير قصايد در مدح برادرش سيد مرتضي، الطائع خليفه عباسي، القادر بالله عباسي و ديگران است. همچنين 84 قصيده رثائيه در رثاي پدر، مادر و ديگر خويشان وي، 41 قصيده در رثاي دوستان و شخصيتهاي علمي كه مشهورترين آنها قصيدههاي وي در رثاي ابومنصور احمد بن عبيدالله بن مرزبان، كاتب شيرازي، ابواسحاق صابّي و صاحب بن عباد ميباشد.[10]
همچنين سيد رضي، پنج قصيده نيز در رثاي امام حسين(عليه السلام) و شهداي كربلا دارد كه از رواني و سادگي برخوردار است و از ديرباز مورد استفاده نوحهخوانان در بغداد و كربلا قرار گرفته است. از سوزناكترين و مشهورترين آنها، قصيدهاي است با مطلع زير:
كربلا لا زلتِ كرباً و بَلا
|
ما لقي عندكِ آلُ المُصطَفي
|
سيد رضي، افزونبر شعر، در ادب و نثر عربي، بهويژه علم بلاغت، تسلط داشته و افزون بر ديوان شعر و نهجالبلاغه، از وي در زمينه علم بلاغت و برخي از ديگر علوم زمانه وي، آثار و تأليفاتي بهجا مانده است كه از مهمترين آنها، ميتوان به آثار زير اشاره كرد:
1. تلخيص البيان في مجازات القرآن: سيد رضي در اين كتاب، مجازها و استعارههاي موجود در قرآن را به شيوهاي بديع و استادانه، بررسي كرده است. نسخه خطي آن را براي نخستين بار، «سيد محمد مشكات» شناسايي و معرفي كرد و آن را بهصورت عكسي، با فهرستهاي مفصلي در سال 1369ه .ق، چاپ كرد.[11] متن كتاب را نيز انتشارات دارالاضواء در بيروت، در سال 1406ه .ق، منتشر كرده است.
2. مجازات الآثار النبويه: سيد رضي در اين كتاب، 361 حديث از احاديث پيامبر اكرم9 را كه داراي معاني مجازي يا استعارهاي يا ديگر نكتههاي بلاغي است، جمعآوري كرده و ذيل هر حديث، مجاز يا استعاره آن را گفته و به شرح آن، پرداخته است. اين كتاب، بارها در مصر، عراق و ايران، به چاپ رسيده است. اما چاپ تصحيح شده آن، به تصحيح طه عبدالرؤوف سعد، در سال 1391ه .ق، در قاهره منتشر شده است.[12]
3. حقايق التأويل في متشابه التنزيل: از ابوالحسن عمري نقل شده است كه او تفسير قرآني را منسوب به رضي ديده است كه در بزرگي، همانند تفسير طبري، بلكه بزرگتر بوده است. ابنجنّي، استاد سيد رضي نيز، چنين تقريظي بر اين كتاب نوشته است: «رضي، كتابي در معاني قرآن، تصنيف كرده است كه همانند آن را نميتوان يافت». از اين تفسير، در منابع گوناگون به نامهاي حقائق التأويل، متشابهات قرآن، المتشابه في القرآن و معاني القرآن ياد شده است. آنچه هماكنون از اين اثر ارزشمند در دست است و به چاپ رسيده، جلد پنجم آن، در تفسير آيات متشابه سوره آل عمران تا آيه 48 سوره نساء است.[13]
4. خصائص الائمه:: سيد رضي تصميم داشته است تا كتابي در سيره ائمه: بنويسد. اما تنها جلد اول آن را به نام «خصائص اميرمؤمنان علي بن ابيطالب(عليه السلام)»، به پايان ميرساند. اين كتاب، چندين بار در ايران و عراق، به چاپ رسيده است.[14]
از ديگر آثار سيد رضي كه تنها نام آنها باقي مانده است، ميتوان به آثار زير اشاره كرد: تعليق خلاف الفقهاء، تعليقة في الايضاح، الزيادات في شعر ابيتمّام، الزيادات في شعر ابن الحجاج، مختار شعر ابياسحاق الصابّي و كتاب ما دار بينه و بين ابياسحاق.[15]
سرانجام سيد رضي در سن 47 سالگي، در روز يكشنبه، ششم محرم سال 406ه .ق، از دنيا رفت و او را در خانه خود، نزديك مسجد انباريين در محله كرخ بغداد، به خاك سپردند.[16] گويند سيد مرتضي كه طاقت ديدن جنازه برادر و به خاك سپردنش را نداشت، به حرم كاظمين رفت و فخرالملك، وزير بهاءالدوله ديلمي، بر وي نماز گزارد.[17]
ابنعنبه، نسبشناس مشهور، ادعا كرده است كه تابوت سيد رضي بعداً به حرم امام حسين(عليه السلام) انتقال يافت و نزد پدرش، به خاك سپرده شد و در زمان وي، قبرش آشكار و معروف بوده است.[18] اما او هيچ توضيحي نداده است كه چگونه و در چه زماني، تابوت قبر سيد رضي به كربلا انتقال يافته است. با اين حال، قول ابنعنبه به ساير منابع شيعه راه يافته و بيشتر علما و نويسندگان شيعه در قرون اخير، آن را قبول كردهاند.[19]
در رد اين ادعا بايد گفت كه بيشتر منابع تاريخي متقدم كه زندگينامه سيد رضي را آوردهاند، تنها از دفن وي در خانهاش در بغداد سخن گفتهاند و هيچ اشارهاي به موضوع انتقال وي به كربلا نكردهاند. حتي ابن ابيالحديد نيز كه در مقدمه شرح نهجالبلاغه، زندگينامه مفصل سيد رضي را گردآوري كرده، به اين مسئله، اشاره نكرده است؛ در حاليكه بيشتر اين منابع، به صراحت، از انتقال پدرش ابواحمد حسين به كربلا، سخن گفتهاند.
به هر حال، امروزه زيارتگاهي منسوب به سيد رضي، نزديك آستان كاظمين وجود دارد كه با محلي كه مورخان، به عنوان خانه و محل دفن سيد رضي در محله كرخ بغداد، مشخص كردهاند، قابل انطباق نيست؛ زيرا محله كرخ، در جنوب بغداد قرار داشته و مقابر قريش (آستان كاظمين امروزي)، در شمال بغداد واقع بوده است. اما دليل مهمتر بر اين مسئله، قول ابنخلّكان در وفياتالاعيان است كه پس از بيان دفن سيد رضي در خانهاش در كرخ بغداد، نوشته است كه اين خانه ويران شد و قبر سيد رضي در آن، از بين رفت.[20] (تصوير شماره 207)
121. مزار سيد مرتضي و قبر شيخ كاظم أُزري
ابوالقاسم علي بن ابواحمد حسين بن موسي بن محمد بن موسي بن ابراهيم بن امام موسي كاظم(عليه السلام)، مشهور به سيد مرتضي يا شريف مرتضي، برادر بزرگتر سيد رضي و از علماي مشهور شيعه است. او در سال 355ه .ق، به دنيا آمد.[21]
سيد مرتضي، بزرگترين عالم شيعه در زمان خود به شمار ميآيد كه در فنون و رشتههاي ديني زمان خود بهويژه اصول فقه و كلام، صاحبنظر بوده است و تعدادي از علما و فقهاي بزرگ شيعه در آن زمان نيز در محضر سيد مرتضي، درس خواندهاند. ابنبسام اندلسي در ستايش وي، ميگويد:[22]
كان هذا الشريف امام ائمه العراق، بين الاختلاف والاتفاق، اليه فزع علماؤها وعنه اخذ عظماؤها، صاحب مدارسها، وجماع شاردها وآنسها ممن سارت اخباره وعُرفت له اشعاره وحمدت في ذات الله مآثره وآثاره، الى تواليفه في الدين وتصانيفه في احكام المسلمين مما يشهد انه فرع تلك الاصول ومن اهل ذلك البيت الجليل.
شاگردان مشهور سيد مرتضي، عبارتاند از: شيخ طوسي، سلار ديلمي، ابوالصلاح حلبي و ابن برّاج طرابلسي. از ديگر شاگردان و كساني كه از وي روايت كردهاند، ميتوان از شخصيتهاي زير ياد كرد: ابويعلي محمد بن حسن بن حمزه جعفري، عمادالدين ابوالصمصام ذوالفقار بن محمد مروزي، نجيبالدين حسن بن محمد موسوي، تقي بن ابيطاهر نقيب رازي، ابوالفتح محمد بن علي كراجكي، ابوالحسن سليمان صهرشتي، محمد بن محمد بصروي، جعفر بن محمد دوريستي، ثابت بن عبدالله تباني، احمد بن حسن نيشابوري و عبدالرحمان بن احمد بن حسين ملقب به مفيد دوم.[23] (تصوير شماره 208)
سيد مرتضي، آثار مهم و ارزشمندي از خود، بهجاي گذاشته است كه از آن جمله، ميتوان به تأليفات و رسالههاي زير اشاره كرد: الامالي، الشافي (در امامت)، المختصر (در اصول فقه)، الذخيره (در اصول فقه)، جمل العلم والعمل، الغرر والدرر و التنزيه في عصمة الانبياء.[24] همچنين او شعر ميسرود و داراي ديوان شعر بود. ابنخلكان به نقل از ابن بسام اندلسي، نمونههايي از اشعار وي را آورده است.[25]
براساس منابع تاريخي معتبر، سيد مرتضي در روز يكشنبه، 25 ربيعالاول سال 436ه .ق، در بغداد درگذشت و در خانهاش، به خاك سپرده شد.[26] اما ابنعنبه، نسبشناس مشهور، همانگونه كه درباره سيد رضي ادعا نموده، درباره سيد مرتضي نيز گفته است كه تابوت او پس از دفن اوليه در بغداد، به حرم امام حسين(عليه السلام) انتقال يافت و نزد پدر و برادرش به خاك سپرده شد و قبور آنان، آشكار و معروف بوده است.[27] اما هيچ توضيحي نداده است كه چگونه و در چه زماني، اين اتفاق رخ داده است. با اين حال، قول ابنعنبه به ساير منابع شيعه راه يافته و مورد پذيرش علما و نويسندگان شيعه در قرون اخير، واقع شده است.[28]
همانگونه كه درباره قبر سيد نيز گفتيم، ادعاي انتقال جنازه سيد مرتضي به كربلا، از نظر تاريخي پذيرفتني نيست. با اين حال، امروزه قبر و زيارتگاهي منسوب به وي، نزديك آستان كاظمين(عليهما السلام) و در فاصله كمي از زيارتگاه منسوب به سيد رضي وجود دارد. برخي وجود اين دو زيارتگاه را چنين توجيه كردهاند كه محل دفن اوليه سيد رضي و مرتضي، در بغداد بوده است. اما همانگونه كه بيان شد، با توجه به تصريح منابع تاريخي كهن و معتبر مبني بر دفن هريك از سيد رضي و مرتضي در خانه آنها، اين ادعا را نيز نميتوان پذيرفت.
البته همانگونه كه در بخش مربوط به زيارتگاه دو فرزند امام هفتم در صحن آستان كاظمين(عليه السلام) گفتيم، سيد جعفر اعرجي (متوفاي 1332ه .ق) و محمدحسن آلياسين معتقدند قبري كه امروزه مردم، به عنوان قبر سيد مرتضي علمالهدي بيرون آستان كاظمين(عليه السلام) زيارت ميكنند، در واقع قبر ابراهيمِ مرتضي، فرزند امام موسي كاظم(عليه السلام) است.[29] (تصوير شماره 209)
قبر شيخ كاظم ازري: كاظم بن محمد بن مراد ازري بغدادي از شاعران بزرگ شيعه در سده دوازدهم هجري، در ماه جماديالاولي سال 1143ه .ق، در بغداد به دنيا آمد.[30] خانه پدري وي، در محله «رأس القريه» در بغداد قرار داشت. او تا هفت سالگي، زمينگير بود و پس از آن، راه رفتن را آموخت. در آغاز به فراگرفتن علوم عربي و فقه و اصول، نزد بزرگان زمان خود اهتمام ورزيد. اما علاقهاش به شعر و ادب باعث شد كه دروس ديگر را ادامه ندهد و در كمتر از بيست سالگي، سرودن شعر را آغاز كرد.
سيد حسن صدر او را با اين الفاظ ستوده است: «كان فاضلاً متكلماً حكيماً اديباً شاعراً مفلقاً لا يُباري ولا يُجاري». به گفته وي، ازري بسيار حاضرجواب، باهوش و مسلط به حديث و تاريخ بود و به كلام، تفسير و دانش عقايد و فرق و تراجم نيز توجه داشت. او قامتي كوتاه و فربه داشت و همواره با خود، سلاح به همراه داشت.[31] او از فضلاي زمان خود و مورد احترام علما و بزرگان بود؛ تا جاييكه سيد مهدي بحرالعلوم، وقتي وارد مجلسي ميشد، او را بر ديگر علما، مقدم ميشمرد.[32]
ميتوان شيخ كاظم ازري را از شاعران بزرگ شيعه عرب در زمان خود، به شمار آورد. به گفته سيد حسن صدر، او بر همه شاعران زمان خود در همه مشرق زمين، پيشي گرفت. قصيده هائيه، از قصايد مهم و مشهور وي است كه در اصل، آن را در بيش از هزار بيت، سروده بود. اما متأسفانه بخشي از نسخه خطي آن، به علت نگهداري در مكان نامناسبي، از بين رفت. سيد صدرالدين صدر بخش باقيمانده آن را استخراج كرد. بعدها شيخ جابر كاظمي، شاعر مشهور عراقي نيز آن را تخميس كرد.[33]
عنوان اصلي قصيده هائيه، «قران الشعر الاكبر وفرقان الفصل الازهر» ميباشد و آنچه امروزه از آن باقيمانده، نزديك به ششصد بيت است.[34] موضوع قصيده، مناقب اهلبيت: است كه از قصيدههاي مهم شاعران شيعه در اين موضوع، به شمار ميآيد. مطلع قصيده، بيت زير است:
لمن الشمس في قباب قباها شفّ جسم الدجي بروح ضياها
قصيده هائيه در سال 1300ه .ق، در بمبئي و همراه با تخميس آن در سال 1318ه .ق، در همانجا منتشر شده است. ديوان شيخ كاظم ازري نيز كه فاقد برخي از اشعار وي
(از جمله قصيده هائيه) است، در سال 1320ه .ق، در بمبئي چاپ شده است.[35]
(از جمله قصيده هائيه) است، در سال 1320ه .ق، در بمبئي چاپ شده است.[35]
سيد كاظم ازري، دو برادر به نامهاي شيخ محمدرضا و شيخ محمديوسف، داشته است كه اولي اديب و دومي شاعر بوده است. خاندان ازري، مقبرهاي خانوادگي در كاظمين داشتهاند كه در سردابي مقابل قبر سيد مرتضي، واقع بوده است. شيخ كاظم ازري پس از وفات، كنار قبور پدران و برادران خود در همين مقبره خانوادگي به خاك سپرده شد. سيد حسن صدر، تاريخ وفات وي را سال 1212ه .ق، ذكر كرده است.[36] اما به نوشته سيد محسن امين، تاريخي كه بر سنگ قبر وي در اين سرداب ثبت شده، سال 1201ه .ق، است.[37]
صاحب مراقد المعارف، اشاره كرده است كه در سال 1325ه .ق، وارد مقبره سيد مرتضي شده است. اما هيچ نشاني از قبر شيخ كاظم ازري، در زيرزمين مقبره نيافته است. بنابراين نتيجه گرفته است كه نشان قبر وي، از بين رفته است.[38]
122. مقبره سيد محسن اعرجي
سيد محسن بن سيد حسن حسيني اعرجي كاظمي، معروف به «محقق بغدادي»، از علما و فقهاي شيعه در اواخر قرن دوازدهم و اوايل قرن سيزدهم هجري است. او از علماي مقيم كاظمين و امام جمعه آنجا بود. علمايي همچون سيد محمدباقر موسوي شفتي، سيد صدرالدين عاملي و سيد عبدالله شبّر، نزد وي شاگردي كردهاند. از تأليفات وي، ميتوان از «المحصول في علم الاصول»، «الوافي» (در شرح وافيه ملا عبدالله توني) و «سلالة الاجتهاد» (در فقه) ياد كرد. سيد محسن اعرجي، ذوق شاعري نيز داشت و اشعاري در رثاي اهلبيت: و همچنين منظومهاي ديني، سروده است. او در اوايل دهه چهارم سده سيزدهم هجري، از دنيا رفت.[39]
قبر وي در محله تلِ كاظمين، بيرون از ضلع جنوبي صحن آستان كاظمين(عليهما السلام)، واقع بود و روي آن، گنبدي وجود داشت. اين گنبد تا حدود سال 1400ه .ق پابرجا بود. اما در جريان طرح توسعه اطراف صحن، ويران گرديد و امروزه محل آن، به پاركينگ تبديل شده است.[40]
ساير دفن شدگان در محدوده آستان كاظمين(عليهما السلام) و اطراف آن
افزونبر علما و رجالي كه زيارتگاههاي آنان، تاكنون مشخص و باقي مانده است، در طول تاريخ، شخصيتهاي فراوان ديگري، همچون سادات، علما، فقها، محدثان، دانشمندان، شاعران، اميران، وزيران و رجال سياسي، در آستان كاظمين(عليهما السلام) و اطراف آن، دفن شدهاند. مرحوم مصطفي جواد در كتاب خود با عنوان «السلك الناظم لدفناء مشهد الكاظم»، با استناد به منابع تاريخي، اسامي و زندگينامههاي بسياري از مشاهير مدفون در آستان كاظمين را تا قرن هشتم هجري، استخراج كرده است. ما در اينجا، با بهرهگرفتن از اين كتاب، فهرست مختصري از شخصيتهاي مهم مدفون در اين آستان را ذكر ميكنيم و براي آگاهي از زندگينامه اين مشاهير و ساير دفنشدگان، خوانندگان را به مطالعه اين كتاب، فرا ميخوانيم.[41]
1. يحيي بن حسين ذوالدمعة بن زيد بن امام زينالعابدين(عليه السلام) (متوفاي 207ه .ق).[42]
2. زبيده، دختر جعفر، فرزند منصور عباسي، همسر هارونالرشيد و مادر امين عباسي (متوفاي 216ه .ق).[43]
3. ابومحمدحسن بن محمد مهلّبي (متوفاي 352ه .ق)، وزير معزالدوله ديلمي.[44]
4. ابوالقاسم علي بن اسحاق بن خلف بغدادي، معروف به زاهي (متوفاي 352 يا 361ه .ق)، شاعر شيعه.[45]
5. ابوبكر محمد بن عمر تميمي، معروف به ابنجعابي (متوفاي 355ه .ق)، از
محدثان شيعه.[46]
محدثان شيعه.[46]
6. معزالدوله ديلمي (متوفاي 356ه .ق)، از امراي آلبويه كه ابتدا در خانه خود در بغداد دفن شد. سپس جنازهاش به مقبره اختصاصي وي، در مجاورت امامين كاظمين(عليهما السلام)، انتقال يافت.[47]
7. ابوالحسين علي بن عبدالله بن وصيف، ملقب به ناشي (متوفاي 365ه .ق)،
شاعر شيعه.[48]
شاعر شيعه.[48]
8. ابوالحسن محمد بن احمد، معروف به ابنداوود قمي (متوفاي 368ه .ق)، از فقها و محدثان شيعه.[49]
9. ابوعبدالله حسين بن احمد، معروف به ابنحجاج (متوفاي 391ه .ق)، شاعر شيعه كه به وصيت او، جنازهاش را از شهر نيل به بغداد، منتقل و پايين پاي امام موسي كاظم(عليه السلام)، دفن كردند.[50]
10. ابوطاهر جلالالدوله (متوفاي 435ه .ق)، فرزند بهاءالدوله فرزند عضدالدوله ديلمي، از امراي آلبويه در عراق. ابتدا در خانهاش در بغداد، به خاك سپرده شد و پس از يك سال، تابوت وي را به آستان كاظمين(عليهما السلام) منتقل كردند.[51]
11. الملك العزيز، فرزند جلالالدوله ديلمي (متوفاي 441ه .ق) كه كنار پدرش، به خاك سپرده شد.[52]
12. ابوالغنائم معمّر بن محمد بن معمر بن احمد حسيني (متوفاي 490ه .ق)، نقيب سادات در بغداد.[53]
13. ابوطالب علي بن محمد بن محسن بن يحيي بن جعفر (كذاب) بن امام علي هادي(عليه السلام) (متوفاي 500ه .ق)، نقيب آستان كاظمين(عليهما السلام) .[54]
14. ابوالفتح حيدرة بن ابوالغنائم معمر بن محمدحسيني عبيدلي (متوفاي 502ه .ق)، ملقب به مرتضي، نقيب سادات در بغداد.[55]
15. ابوالفضل علي بن ناصر بن محمد بن حسن بن احمد بن قاسم بن محمد بن عبدالله بن جعفر بن عبدالله بن جعفر بن محمد حنفيه، فرزند امام علي(عليه السلام) (متوفاي 515ه .ق)،
نقيب آستان كاظمين(عليهما السلام) .[56]
نقيب آستان كاظمين(عليهما السلام) .[56]
16. جمال الملك ابوالقاسم علي بن افلح بن محمد عبسي، معروف به ابنافلح (متوفاي 537ه .ق)، شاعر و كاتب دوره عباسي.[57]
17. ابوالحسين عبيدالله بن علي بن ابوالغنائم معمر بن محمدحسيني (متوفاي 544ه .ق)، نقيب سادات در بغداد.[58]
18. قوامالدين ابوالقاسم علي بن صدقه بغدادي (متوفاي 552ه .ق)، وزير مقتفي بامرالله عباسي.[59]
19. امير يزدن تركي (متوفاي 568ه .ق)، از امراي شيعه مذهب دوره عباسي.[60]
20. شهابالدين ابوالفوارس سعد بن محمد بن سعد بن صيفي تميمي، معروف به حيص بيص (متوفاي 574ه .ق)، شاعر مشهور عرب.[61]
21. مجدالدين ابوطالب عبدالله بن احمد بن علي بن معمّر حسيني بغدادي (متوفاي 581ه .ق)، نقيب سادات بغداد.[62]
22. ابوالحسن علي بن مرتضي بن علي علوي اصفهاني بغدادي حنفي (متوفاي 581 يا 588ه .ق)، معروف به ابنمرتضي و ملقب به امير سيد، از سادات حسني.[63]
23. عمادالدين ابوطالب علي بن هبة الله بن محمد، معروف به ابنبخاري (متوفاي 593ه .ق)، فقيه و قاضيالقضات دوره الناصر عباسي.[64]
24. قوامالدين ابوطالب يحيي بن سعيد بن هبة الله واسطي بغدادي، معروف به ابنزباده (متوفاي 594ه .ق)، كاتب و شاعر قرن ششم.[65]
25. ابوالحسن علي بن عبدالله بن احمد بن علي بن معمّر حسيني (متوفاي 595ه .ق)، نقيب سادات بغداد.[66]
26. ظهيرالدين ابوالفتح صدقة بن ابيالرضا محمد بن احمد (متوفاي 597ه .ق)، نايب وزير در دوره الناصر عباسي.[67]
27. ابومنصور محمد بن محمد بن مبارك كرخي (متوفاي 598ه .ق)، از رجال شيعه.[68]
28. ابوعلي حسن بن محمد واسطي، معروف به ابنعبدوس (متوفاي 601ه .ق)، از شعرا.[69]
29. ابوالحسن علي بن ابيبكر محمد بن علي جرجاني تاجر (متوفاي 604ه .ق).[70]
30. امير علاءالدين تَنامِش از امراي دوره الناصر عباسي. به گفته ابن اثير، او در سال 584ه .ق، درگذشت و بدنش را به بارگاه مقدس امام حسين(عليه السلام) منتقل كردند.[71] اما به گفته سبط ابن جوزي، او در سال 604ه .ق، در بغداد مسموم گرديد و بدنش را در آستان كاظمين(عليهما السلام) به خاك سپردند.[72]
31. قوامالدين ابوالفوارس نصر بن ناصر مدائني كاتب (متوفاي 605ه .ق).[73]
32. ابوالحسن علي بن عبدالله بن شاذان بُتّي (متوفاي 607ه .ق).[74]
33. تاجالدين ابوسعد حسن بن محمد بغدادي كاتب، معروف به ابنحمدون (متوفاي 608ه .ق)، از ادبا.[75]
34. ابومحمد عبدالله بن هبة الله بن ابوالقاسم بزّاز معروف به ابنحلي (متوفاي 609ه .ق).[76]
35. ابوالبركات عمر بن احمد بن محمد بن عمر علوي حسني (متوفاي 610ه .ق)،
از سادات.[77]
از سادات.[77]
36. ابوجعفر يحيي بن ابيطالب محمد بن محمد علوي حسني، معروف به ابن ابيزيد (متوفاي 613ه .ق)، نقيب سادات در بصره.[78]
37. ابوعبدالله محمد بن ابيالعز منصور بن جميل جُبّي كاتب شاعر (متوفاي 616ه .ق)، معاصر الناصر عباسي.[79]
38. نصيرالدين ابوالحسن ناصر بن مهدي علوكي حسني مازندراني، معروف به ابنوزير (متوفاي 617ه .ق)، وزير الناصر عباسي.[80]
39. كافيالدين ابوعبدالله حسين بن علي بن نماي حلي (متوفاي 618ه .ق)، شاعر و اديب شيعه.[81]
40. شريف ابومحمد قريش بن سبيع بن مهنا علوي مدني (متوفاي 620ه .ق)، از سادات حسيني مدينه منوره.[82]
41. قطبالدين محمد بن جمالالدين قشتمر ناصري بغدادي (متوفاي 621ه .ق)، از امراي دوره عباسي.[83]
42. شريف ابومحمدحسن بن علي بن مرتضي بن علي علوي حسيني، معروف به «ابن امير سيد» (متوفاي 630ه .ق)،[84] كه پدرش نيز در آستان كاظمين(عليهما السلام)، دفن شده است.
43. مؤيدالدين ابوالحسن محمد بن محمد مقدادي قمي (متوفاي 630ه .ق)، وزير الناصر عباسي.[85]
44. ضياءالدين ابوالفتح نصرالله بن ابيالكرم محمد بن محمد شيباني جزري موصلي معروف به ابناثير (متوفاي 637ه .ق)، از رجال اهلسنت و برادر مورخ مشهور عزالدين ابناثير، صاحب كتاب الكامل في التاريخ.[86]
45. امير علاءالدين ابوشجاع طبرس بن عبدالله تركي (متوفاي 650ه .ق)، از درباريان خلفاي عباسي.[87]
46. مؤيدالدين ابوطالب محمد بن احمد اسدي بغدادي، معروف به ابنعلقمي (متوفاي 656ه .ق)، وزير شيعه مذهب مستعصم بالله، آخرين خليفه عباسي.[88]
47. فخرالدين مظفر ابن طراح (متوفاي 694ه .ق)، از رجال دوره ايلخاني در عراق.[89]
[19]. براي نمونه، ر.ك: مناهل الضرب، ص427؛ تاريخ المشهد الكاظمي، ص212؛ الفوائد الرجالية، السيد محمد مهدي بحرالعلوم، ج3، ص111.
[28]. براي نمونه، ر.ك: مناهل الضرب، ص427؛ تاريخ المشهد الكاظمي، ص212؛ الفوائد الرجالية، السيد محمد مهدي بحرالعلوم، ج3، ص111.
[41]. متن كامل اين كتاب در جلد دهم موسوعة العتبات المقدسة، تأليف و گردآوري جعفر الخليلي آورده شده است و ما در اينجا از همين چاپ استفاده كردهايم.
[43]. تاريخ بغداد، ج16، ص279. خطيب بغدادي تاريخ وفات وي را سال 237ه .ق ذكر كرده كه به گفته مصطفي جواد، با استناد به ابن عنبة نسابه، اين تاريخ اشتباه و صحيح آن 207 است. ر.ك: «السلك الناظم لدفناء مشهد الكاظم(عليه السلام)»، ص13.
[54]. السلك الناظم لدفناء مشهد الكاظم(عليه السلام)، ص71 (به نقل از: التاريخ المجدد لمدينة السلام تأليف ابن نجار).
[58]. السلك الناظم لدفناء مشهد الكاظم(عليه السلام)، ص90 (به نقل از: التاريخ المجدد لمدينة السلام تأليف ابن نجار).
[63]. التكملة لوفيات النقلة، ج1، ص173؛ السلك الناظم لدفناء مشهد الكاظم(عليه السلام)، ص137 (به نقل از: التاريخ المجدد لمدينة السلام).
[64]. الكامل في التاريخ، ج12، ص130؛ السلك الناظم لدفناء مشهد الكاظم(عليه السلام)، ص144 (به نقل از: ذيل تاريخ بغداد تأليف ابن دبيثي).
[69]. همان، ج2، ص56؛ السلك الناظم لدفناء مشهد الكاظم(عليه السلام)، صص 181 و 182 (به نقل از: ابنساعي در الجامع المختصر و ابندبيثي در ذيل تاريخ بغداد و ابنفوطي در تخليص مجمع الآداب).
[70]. السلك الناظم لدفناء مشهد الكاظم(عليه السلام)، صص 188 و 189 (به نقل از: ابن دبيثي در ذيل تاريخ بغداد و ابن نجار در التاريخ المجدد لمدينة السلام).
[75]. التكملة لوفيات النقلة، ج2، ص220؛ السلك الناظم لدفناء مشهد الكاظم(عليه السلام)، ص197 (به نقل از: ابندبيثي در ذيل تاريخ بغداد).
[77]. همان، ج2، ص279؛ السلك الناظم لدفناء مشهد الكاظم(عليه السلام)، صص 208 و 209 (به نقل از: ابندبيثي در ذيل تاريخ بغداد و ابننجار در التاريخ المجدد لمدينة السلام).